دارم به بی خدایی می رسم، کمکم کنید

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دارم به بی خدایی می رسم، کمکم کنید

سلام
سلام
بذارین قبل هرچی از تیپ شخصیتیم بگم
دختر که بودم بسیار اروم و متین بودم. سرم تو کار خودم بود. مطالعه ام بجا بود، اعمالم بد نبود (بهتر از الان بود) مسجد رفتنام، دعای کمیلام، همه و همه سر جاش بود... تا اینکه ازدواج کردم...
بعد ازدواجم همه چی خوب بود اما قبل از تولد نازنین دخترم. دخترم یکسالشه و بعد بارداری زیر و رو شدم! هیچیم به جا نیست. عصبی شدم، با همسرم بدخلقی میکنم، پرخاشگری میکنم، چند بار هم سر دخترم داد زدم و دعواش کردم، ميدونم بچه است گناه داره اما نميدونم چرا اينجوريم.
نمازام قضا میشه (اکثرا صبحها) ظهر و عصر رو سروقت میخونم معمولا اما بدون هیچ حس و حضور قلبی /همسرم ازم ناراحته اما انگار نه انگار،
ارتباط زناشویی خیلی پایینی داریم، اصلا نميدونم ایام چجوری داره میگذره، ماه رجب گذشت اما دریغ از یه زیارت رجبیه، دریغ از یه استغفار، همینطور ماه شعبان! مجردی خیلی مقید بودم روزه قضاهام رو زود بگیرم اما الان همینطوری داره به روزه های قضام افزوده میشه و منم تنبل ������
اهل غیبت نبودم اما الان دیگه اون مقاومت رو در برابر غیبت نکردن ندارم. واجباتم دست و پا شکسته شده درمانده شدم.
بعضی وقتها حالم از حجابی که دارم به هم میخوره، میگم پشت این چادر با این رو گرفتن یه چهره شیطانیه، نه تاب رفتن دارم نه تاب موندن.. نمی فهمم این حس زیبای مادری که ميگن یعنی چی! بیچاره دخترم انقده دعواش میکنم که نگو!همسرم بسیار مرد خوبیه، تو زندگیم مشکل خاصی ندارم، تموم مشکلاتم از دور شدن از خدا شروع شد. دست و دلم با این همه گناه سمت ذکر و مناجات نمیره. خیلی خوب میفهمم که دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم. دلم خدا میخواد دارم به بی خدایی میرسم کمکم کنید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
عرض به خدمت شریفتان:
بزرگوار اینکه نگران گذشته خودتان هستید، اینکه می خواهید در معنویت رشد کنید، اینکه دوست داری یک مومن خوب و شایسته ای باشید، اینکه دوست دارید اخلاق خوب و شایسته ای داشته باشید، با همسرتان و دخترتان رفتار خوب و متینی داشته باشید، ما شما را درک می کنیم، اما نگران نشوید و امیدتان را ازدست ندهید که خدای مهربان عادل و مهربان است و می داند که شما در چه شرایطی هستید و شرایط شما را از خودتان بهتر می داند و می شناسد.
بزرگوار فراموش نکنید:
که وقتی پیامبر اکرم ( ص) فرموده اند:
«جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل‏؛ جهاد زن، حسن شوهرداری است.»( کافی(ط-الاسلامیه) ج5 ، ص9 - خصال ج2 ، ص 620)
یعنی هر کاری که در محیط منزل برای همسرخودتان انجام می دهید: از شستن لباس گرفته، نظافت منزل، رسیدن به بچه، پختن غذا، رسیدن به مهمان، مراقبت از سلاتی آنها، ایجاد آرامش در منزل، تلاش برای تربیت فرزند، برخورد خوب با همسر، رابطه گرم و صمیمی و...
همه اینها ثواب جهاد فی سبیل الله را دارند. و این ثواب کمی نیست.
پس غصه نخورید و نگران نشوید؛ مثلا وقتی که به نماز جماعت نمی رسید، یا فلان دعا را نمی توانید بخوانید و...
معامله خدا مثل ما نیست، خدای متعال بندگانش را خیلی دوست دارد و قدر و زحمت های آنها را بی پاسخ نمی گذارد.
این اعمال خودتان را کم و بی ارزش تلقی نکنید.
تصور اشتباهی است چون این برداشتها موجب ایجاد خودپنداره منفی درشما می شود و برای روحیه شما اصلا خوب نیست.
بدانید که ثواب اعمال در زمان مجردی با این شرایط به مراتب فرق می کند، شما باید ملزم به وظیفه باشید.
بزرگوار وقتی روایت می گوید:
« اِذا حَمَلَتِ المَرأَةُ كانَت بِمَنزِلَةِ الصّائِمِ القائِمِ المُجاهِدِ بِنَفسِهِ وَ مالِهِ فى سَبیلِ اللّه ، فَاِذا وَضَعَت كانَ لَها مِنَ الأَجرِ ما لا تَدرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ، فَاِذا اَرضَعَت كانَ لَها بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ اِسماعیلَ ، فَاِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلى جَنبِها وَ قالَ : اِستَأنِفِى العَمَلَ، فَقَد غُفِرَ لَكِ »
هنگامى كه زن باردار مى شود ، همانند روزه دارِ شب زنده دار و مجاهدى است كه با جان و مالش در راه خدا جهاد مى كند و هنگامى كه فارق شود ، پاداشى دارد كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است و هنگامى كه شیر بدهد ، در هر بار مكیدن ، پاداش آزاد كردن یكى از فرزندان اسماعیل (علیه السلام ) براى اوست و آن گاه كه شیردادن تمام شود ، فرشته اى بر پهلوى او مى زند و مى گوید : عمل را از نو آغاز كن كه بى تردید ، آمرزیده شدى). (امالى صدوق، ص 496، ح 678)
یعنی خدا خیلی دوستتان دارد و می خواهد زحمتهای شما را جبران کند.
آیا جای خوشحالی نیست.
بدانید:
از وجود نازنین نبی مکرم اسلام (ص) وقتی نقل شده است: «أفضل الأعمال أحمزها»؛(بحارالانوار،67/298)
یعنی بیشترین ثواب ها شامل اعمال سخت است، در آن زمانی که شما فارغ البال بودید و خیال راحتی داشتید، انجام برخی از اعمال با این شرایطی که در آن قرار گرفته اید، قابل مقایسه نیستید.
به طور حتم ثواب این زحمت شما در زندگی بی تاثیر نیست، و ثوابش به مراتب از دوران راحتی بالاتر و بیشتر است.
پس خوش به حال شما!
سعی کنید در تمام شرایط زندگی وظیفه را فراموش نکنید، ما باید طبق وظیفه عمل کنیم و با توجه به آن پاسخ گو هستیم.
خود را سرزنش نکنید.
از زیبایی ها و نعمت هایی در زندگی دارید لذت ببرید و به این نعمت هایی که در اختیارتان هست، مثل: فرزند سالم، همسر خوب و...کم نیستند.
برای برنامه های معنوی نگران نشوید می توانید با برنامه ریزی مختصر انجام دهید.
می توانید برای حضور در محافل معنوی با همسرتان هماهنگ شوید تا ایشان به شما کمک کنند.
از همسرتان دور نشوید، روابط گرم و صمیمی داشته باشید که همین رفتارها باعث نشاط بیشتر و معنویت شما خواهد شد.

بسمه الکریم

یوسف گمگشته;805166 نوشت:
خیلی خوب میفهمم که دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم. دلم خدا میخواد دارم به بی خدایی میرسم کمکم کنید

با سلام و ادب خدمت استاد نشاط گرامی و استارتر محترم

ممکن است در اثر خستگی جسمی و یا تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی این دوران باشد؟

فکر می کنم در چنین وضعیتی عوامل جسمانی بر روحیّات مادر اثر زیادی می گذارد

و ممکن است او را پرخاشگر و بی حوصله کند درست است؟

یوسف گمگشته;805166 نوشت:
سلام
سلام
بذارین قبل هرچی از تیپ شخصیتیم بگم
دختر که بودم بسیار اروم و متین بودم. سرم تو کار خودم بود. مطالعه ام بجا بود، اعمالم بد نبود (بهتر از الان بود) مسجد رفتنام، دعای کمیلام، همه و همه سر جاش بود... تا اینکه ازدواج کردم...
بعد ازدواجم همه چی خوب بود اما قبل از تولد نازنین دخترم. دخترم یکسالشه و بعد بارداری زیر و رو شدم! هیچیم به جا نیست. عصبی شدم، با همسرم بدخلقی میکنم، پرخاشگری میکنم، چند بار هم سر دخترم داد زدم و دعواش کردم، ميدونم بچه است گناه داره اما نميدونم چرا اينجوريم.
نمازام قضا میشه (اکثرا صبحها) ظهر و عصر رو سروقت میخونم معمولا اما بدون هیچ حس و حضور قلبی /همسرم ازم ناراحته اما انگار نه انگار،
ارتباط زناشویی خیلی پایینی داریم، اصلا نميدونم ایام چجوری داره میگذره، ماه رجب گذشت اما دریغ از یه زیارت رجبیه، دریغ از یه استغفار، همینطور ماه شعبان! مجردی خیلی مقید بودم روزه قضاهام رو زود بگیرم اما الان همینطوری داره به روزه های قضام افزوده میشه و منم تنبل ������
اهل غیبت نبودم اما الان دیگه اون مقاومت رو در برابر غیبت نکردن ندارم. واجباتم دست و پا شکسته شده درمانده شدم.
بعضی وقتها حالم از حجابی که دارم به هم میخوره، میگم پشت این چادر با این رو گرفتن یه چهره شیطانیه، نه تاب رفتن دارم نه تاب موندن.. نمی فهمم این حس زیبای مادری که ميگن یعنی چی! بیچاره دخترم انقده دعواش میکنم که نگو!همسرم بسیار مرد خوبیه، تو زندگیم مشکل خاصی ندارم، تموم مشکلاتم از دور شدن از خدا شروع شد. دست و دلم با این همه گناه سمت ذکر و مناجات نمیره. خیلی خوب میفهمم که دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم. دلم خدا میخواد دارم به بی خدایی میرسم کمکم کنید

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم..
[=arial]چند توصیه مهم به شما میکنم:
[=arial]1.شرایط فعلیتون رو بپذیرید:[=arial]
تا الان میتونستم دعای کمیل بخونم الان نمیشه.....تا الان نمازام با حال بود،الان با حال نیست....قبلا اول وقت بود،الان قضاشو میخونم....بپذیریدش...این که این شرایطتتون رو نپذیرید عصبی تر میشید،کم کم ایمانتونم از دست میدید..غیبت کردید سریعا استغفار کنید..امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:برای قلب ها ادبار و اقبال هست،یه وقتی انسان حال معنوی داره،یه وقتی حال معنوی نداره...پس قدم اول پذیرش شرایط فعلیتونه...

[=arial]2.جز واجبات هیچ امری رو برخودتون واجب ندونید :
[=arial]کل نمازهای روزانه تون 20 دقیقه زمان میبره،همون رو بیشتر انجام ندید،حال داشتید 100 آیه قرآن بخونید،حال نداشتید 1 آیه،نه اصلا نخونید و بخاطر این نخوندن خودتون رو سرزنش نکنید..
[=arial]3.با همسرتون برید پارک،مسافرت،تفریح:[=arial]
اگر امکانش هست،اگر نه توی خونتون گلدون و گیاه نگهداری کنید...

[=arial]4.یقین کنید که این تلقینات از سمت شیطانه:
[=arial]میخواید بگم چی میگه؟میگه تو دیگه به درد خدا نمیخوری...تو دیگه تمومه کارت...دیگه اون روزای پر معنویت برنمیگرده...دیدی غیبت کردی...دیدی دروغ گفتی...دیدی...با این تلقینات بهم میریزه شما رو...در جواب بهش بگید:تو دیگه چی میگی،تو که خودت رجیمی بدبخت...یه اشهدان علی ولی الله بگید...شیطان تموم تلاشش اینه اینو ازتون بگیره..ناامیدش کنید.
[=arial]5.بدونید همین مراقبت از بچه تون،بالاترین عبادته:
[=arial]هیچ کسری ای شما ندارید،شما غذا به بچه تون میدید ،عبادته..بغلش میکنید..عبادته...میخندید بهش..عبادته..دعا کمیل میخواید چکار فعلا..عقب نمیمونید،اتفاقا این که شیطان اومده،نشونه اش اینه در حال رشدید ...
6
.نعمتی بهتون رسید شکر کنید،گناهی کردید استغفار:
شکر نعمت هاتون رو بجا بیارید..خدایا بچه ام بدنش سالمه...شکرت...خدایا ناقص به دنیا نیومد..شکرت..خدایا شوهرم خوبه..شکرت...گناهم کردید نذارید بمونه...خدایا غیبت کردم..استفرالله..خدایا دروغ گفتم..استغفرالله..

اینارو انجام بدید،دیگه چیزی نمیمونه...شما یک مادر هستید که خدا بهشت رو بهتون واجب کرده،مدتیه یه حالت قبضی اومده سمتتون که اینم میگذره...شیطان دیده دارید رشد میکنید،یه بچه آوردید که قراره شیعه ی مرتضی علی بشه و کلی آدم رو هدایت کنه،اومده انتقام بگیره....انقدر به خودتون فشار نیارید...سخته میدونم اما یقین کنید میگذره....بابت عصبانیت هم،شب ها قبل خواب یک قاشق چای خوری پودر اویشن شیرازی با کمی نمک میل کنید،اونم حل میشه...
اون نکته ی کاربر گرامی که گفته شد خستگی هست هم درست بود...کم کم عادت میکنید به شرایط...فقط هر چی شد یادتون باشه:لعنت بر دل سیاه شیطان

حبیبه;806564 نوشت:
با سلام و ادب خدمت استاد نشاط گرامی و استارتر محترم

ممکن است در اثر خستگی جسمی و یا تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی این دوران باشد؟

فکر می کنم در چنین وضعیتی عوامل جسمانی بر روحیّات مادر اثر زیادی می گذارد

و ممکن است او را پرخاشگر و بی حوصله کند درست است؟


با سلام و احترام
احسنتم
بله، بی تاثیر نیست.

سلام بر همه
ممنونم از همه
آدم اینجا میاد و این مطالب رو میخونه امیدوار میشه . واقعا مچکرم

نشاط;806653 نوشت:
بله، بی تاثیر نیست.

بله خودمم هم همین فکرو میکنم اما نمیدونم چکار باید کنم؟شاید این حالت حالا حالاها ادامه داشته باشه.

تنهاترین سردار;806581 نوشت:
چند توصیه مهم به شما میکنم:
1.شرایط فعلیتون رو بپذیرید:
تا الان میتونستم دعای کمیل بخونم الان نمیشه.....تا الان نمازام با حال بود،الان با حال نیست....قبلا اول وقت بود،الان قضاشو میخونم....بپذیریدش...این که این شرایطتتون رو نپذیرید عصبی تر میشید،کم کم ایمانتونم از دست میدید..غیبت کردید سریعا استغفار کنید..امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند:برای قلب ها ادبار و اقبال هست،یه وقتی انسان حال معنوی داره،یه وقتی حال معنوی نداره...پس قدم اول پذیرش شرایط فعلیتونه...
2.جز واجبات هیچ امری رو برخودتون واجب ندونید :
کل نمازهای روزانه تون 20 دقیقه زمان میبره،همون رو بیشتر انجام ندید،حال داشتید 100 آیه قرآن بخونید،حال نداشتید 1 آیه،نه اصلا نخونید و بخاطر این نخوندن خودتون رو سرزنش نکنید..
3.با همسرتون برید پارک،مسافرت،تفریح:
اگر امکانش هست،اگر نه توی خونتون گلدون و گیاه نگهداری کنید...
4.یقین کنید که این تلقینات از سمت شیطانه:
میخواید بگم چی میگه؟میگه تو دیگه به درد خدا نمیخوری...تو دیگه تمومه کارت...دیگه اون روزای پر معنویت برنمیگرده...دیدی غیبت کردی...دیدی دروغ گفتی...دیدی...با این تلقینات بهم میریزه شما رو...در جواب بهش بگید:تو دیگه چی میگی،تو که خودت رجیمی بدبخت...یه اشهدان علی ولی الله بگید...شیطان تموم تلاشش اینه اینو ازتون بگیره..ناامیدش کنید.
5.بدونید همین مراقبت از بچه تون،بالاترین عبادته:
هیچ کسری ای شما ندارید،شما غذا به بچه تون میدید ،عبادته..بغلش میکنید..عبادته...میخندید بهش..عبادته..دعا کمیل میخواید چکار فعلا..عقب نمیمونید،اتفاقا این که شیطان اومده،نشونه اش اینه در حال رشدید ...
6.نعمتی بهتون رسید شکر کنید،گناهی کردید استغفار:
شکر نعمت هاتون رو بجا بیارید..خدایا بچه ام بدنش سالمه...شکرت...خدایا ناقص به دنیا نیومد..شکرت..خدایا شوهرم خوبه..شکرت...گناهم کردید نذارید بمونه...خدایا غیبت کردم..استفرالله..خدایا دروغ گفتم..استغفرالله..

اینارو انجام بدید،دیگه چیزی نمیمونه...شما یک مادر هستید که خدا بهشت رو بهتون واجب کرده،مدتیه یه حالت قبضی اومده سمتتون که اینم میگذره...شیطان دیده دارید رشد میکنید،یه بچه آوردید که قراره شیعه ی مرتضی علی بشه و کلی آدم رو هدایت کنه،اومده انتقام بگیره....انقدر به خودتون فشار نیارید...سخته میدونم اما یقین کنید میگذره....بابت عصبانیت هم،شب ها قبل خواب یک قاشق چای خوری پودر اویشن شیرازی با کمی نمک میل کنید،اونم حل میشه...
اون نکته ی کاربر گرامی که گفته شد خستگی هست هم درست بود...کم کم عادت میکنید به شرایط...فقط هر چی شد یادتون باشه:لعنت بر دل سیاه شیطان

واقعا ازتون ممنونم . خیلی آروم شدم وقتی مطالب و نکات شمارو خوندم .

نشاط;806493 نوشت:
این اعمال خودتان را کم و بی ارزش تلقی نکنید.

مشکل من اینه . فکر میکنم فرزندم مانع رشد معنویم شده

نشاط;806493 نوشت:
به این نعمت هایی که در اختیارتان هست، مثل: فرزند سالم، همسر خوب و...کم نیستند.

واقعا همینطوره
خداروشکر

تنهاترین سردار;806581 نوشت:
کل نمازهای روزانه تون 20 دقیقه زمان میبره

نمیدونم چرا هرکار میکنم اکثر نماز صبحهام قضا میشه Beee

تنهاترین سردار;806581 نوشت:
حالت قبضی اومده سمتتون که اینم میگذره.

حالت قبضی یعنی چی؟

[="Tahoma"][="Black"]سلام خواهر محترم
با توجه به حالاتی که بیان کردین بررسی کنید افسردگی پس از زایمان نداشته باشین
[/]

یوسف گمگشته;806655 نوشت:

نمیدونم چرا هرکار میکنم اکثر نماز صبحهام قضا میشه Beee

حالت قبضی یعنی چی؟


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم..
در مورد قضا شدن نماز صبح ها...
ببنید بزرگوار بعضی وقت ها رشد شما در همین قضا شدن نماز صبح هست...
یه وقتی میبینید یه تکبری سراغ انسان میاد که فکر میکنه دیگه برای خودش یه شخصیت دینی شده،میزنه و یک ماه پشت سر هم نمازش قضا میشه،توی این قضا شدن نماز رشده...
یه وقتی یکی یادش میره که باید شکر مومن بودنشو بجا بیاره،یه دفعه یه هفته نمازش قضا میشه...
بعد همچین که بیدار میشه انگار دنیا رو روی سرش خراب کردن،توی همون ناراحتی هم رشده...
فلذا شما ساعتتون رو بذارید،تلاشتون رو بکنید،بیدار نشدید به خدا بگید:خدایا خودت میدونی من بنده ی یاغی نیستم،خواستم بیدار بشم،نشد!!بعدشم با اعتماد به نفس کامل برید قضاشو بخونید..
از تک تک افراد این سایت بپرسید خواهند گفت که برای ما هم یه دوره اینطوری بوده که نمازامون ناخواسته قضا میشده....
اگر اشتباه نکنم در روایات دیدم که اگر نمازهای یومیه تون رو سر وقت بخونید،برای بیدار شدن نماز صبح مشکل نخواهید داشت...
درمورد حالت قبض روحی هم:
یعنی یه حالت کسالت روحی که انسان انگار حال نداره یه آیه قرآن هم بخونه....این حتی برای علما هم بوده..
در حالت قبض بدترین کار اینه آدم به خودش فشار بیاره...نهههههههههههه من بااااااااید پاشم دعا کمیل بخونم..اینطوری تهش معلوم نیست به کجا ختم بشه..
در حالت قبض باید پذیرفت این حالت رو،من الان اینم و نا امید هم نشد،شاید یکسال هم طول بکشه...لایکلف الله نفسا الا وسعها....خدا بیش از اونچه در توان بنده اش هست ازش نمیخواد..
ضمن اینکه عرض کردم،لحظه به لحظه ی بچه داریتون عبادته..

[=Franklin Gothic Medium]

یوسف گمگشته;805166 نوشت:
سلام
سلام
بذارین قبل هرچی از تیپ شخصیتیم بگم
دختر که بودم بسیار اروم و متین بودم. سرم تو کار خودم بود. مطالعه ام بجا بود، اعمالم بد نبود (بهتر از الان بود) مسجد رفتنام، دعای کمیلام، همه و همه سر جاش بود... تا اینکه ازدواج کردم...
بعد ازدواجم همه چی خوب بود اما قبل از تولد نازنین دخترم. دخترم یکسالشه و بعد بارداری زیر و رو شدم! هیچیم به جا نیست. عصبی شدم، با همسرم بدخلقی میکنم، پرخاشگری میکنم، چند بار هم سر دخترم داد زدم و دعواش کردم، ميدونم بچه است گناه داره اما نميدونم چرا اينجوريم.
نمازام قضا میشه (اکثرا صبحها) ظهر و عصر رو سروقت میخونم معمولا اما بدون هیچ حس و حضور قلبی /همسرم ازم ناراحته اما انگار نه انگار،
ارتباط زناشویی خیلی پایینی داریم، اصلا نميدونم ایام چجوری داره میگذره، ماه رجب گذشت اما دریغ از یه زیارت رجبیه، دریغ از یه استغفار، همینطور ماه شعبان! مجردی خیلی مقید بودم روزه قضاهام رو زود بگیرم اما الان همینطوری داره به روزه های قضام افزوده میشه و منم تنبل ������
اهل غیبت نبودم اما الان دیگه اون مقاومت رو در برابر غیبت نکردن ندارم. واجباتم دست و پا شکسته شده درمانده شدم.
بعضی وقتها حالم از حجابی که دارم به هم میخوره، میگم پشت این چادر با این رو گرفتن یه چهره شیطانیه، نه تاب رفتن دارم نه تاب موندن.. نمی فهمم این حس زیبای مادری که ميگن یعنی چی! بیچاره دخترم انقده دعواش میکنم که نگو!همسرم بسیار مرد خوبیه، تو زندگیم مشکل خاصی ندارم، تموم مشکلاتم از دور شدن از خدا شروع شد. دست و دلم با این همه گناه سمت ذکر و مناجات نمیره. خیلی خوب میفهمم که دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم. دلم خدا میخواد دارم به بی خدایی میرسم کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
اینها فقط یک حدسه، شاید هم اشتباه باشند، ولی شاید ارزش داشته باشد خودتان را در موردشان واکاوی کنید ...
انسان وقتی همه چیز سر جایش نباشد حالت اضطراب پیدا می‌کند و اگر مدیریت درست نشود همه چیز مدام بدتر و بدتر می‌شود و نه بهتر و بهتر ... امام صادق علیه‌السلام فرمودند که دانستم برای هر کاری وقتی هست و برای هر وقتی هم کاری ... معمولاً بعد از بچه‌دار شدن نظم و روال طبیعی زندگی به هم می‌ریزد، هم برای پدر و هم مادر، ولی بیشتر برای مادر، کسی که بی‌خیال است و زندگی‌اش یلخی است اصلاً چیزی نمی‌فهمد، ولی کسی که برنامه‌ی خاصی را در پیش داشته و کارهایی برایش مهم بوده که انجام دهد ولی الآن نمی‌تواند آنطور باشد همه‌اش دوست دارد خودش را به همان روال سابق برگرداند و چون نمی‌شود مدام اضطرابش بیشتر می‌شود ... در مورد شما ظاهراً اینطور شده است چون بیشتر صحبتتان در مورد همین بود که چه می‌کردید و الآن نمی‌توانید بکنید ... اینکه این حالت اضطراب و ترس از ترک آن کارهایی که برایتان مهم بوده است سبب بدخلقی و پرخاشگری شما نسبت به همسر و کودک یک ساله‌اتان بشود دیگر خیلی طبیعی است ... در واقع ریشه‌ی بدخلقی و پرخاشگری شما در دلبستگی شما به روال گذشته‌ی زندگی‌اتان است ... در چنین شرایطی انسان حتی همان کارهایی که انجام می‌دهد را هم درست انجام نمی‌دهد، مثلاً ناراحت هستید که چرا نمازهایتان مثل سابق با آب و تاب و با شرایط ویژه‌اش در مسجد و رعایت مستحبات و در صف جماعت و امثال آن نیست ولی همان چند دقیقهکه سر نماز هستید را هم با ناراحتی و اوقات تلخی نماز می‌خوانید و شاید اصلاً متوجه نشوید که چه خواندید و کی بسم الله حمد را گفتید و کی سلام دادید ... در چنین شرایطی فکر کنم بهتر است یک لحظه از کوران زندگی بیرون بیایید و سر جای خودتان بنشینید و ببینید دارید چه کار می‌کنید و چرا ... انسان در هر شرایطی باید ببیند که خداوند در همان لحظه از او چه انتظاری دارد و بعد در همان شرایط جدیدش بندگی خدا را کند، مگرنه فکر کنید حضرت علی علیه‌السلام در جنگ احزاب به دنبال این می‌بود که به جای جنگ با عمربن‌عبدود برود نماز با حال و با تمام شرایطش را بخوانند، نه آن نماز نماز بود و نه وظیفه‌اشان که جنگ بود را درست انجام داده بودند، اما در عوض به وظیفه‌اشان که جنگ بود همت گماشتند و ضربتی زدند که در شأنشان فرموده شد که ضربت علی علیه‌السلام در جنگ خندق افضل بود از عبادت ثقلین ... یعنی از تمام نماز شب‌ها و روزه‌های با حال و دعاهای با حال انبیاء و اوصیاء و مؤمنین و شهداء و صدقین و غیره ...
به قول بزرگان هر کدام از ما باید ابتدا نقش‌های خودمان را در شرایط فعلی متوجه شویم ... مثلاً برای شما بنده‌ی خدا بودن، مادر بودن، همسر بودن، فرزند بودن برای والدینتان، خواهر بودن برای خواهران و برادرانتان، دوست بودن برای دوستانتان و اگر شاغل هستید همان شاغل بودنتان و غیره ... بعد باید سعی کنیم بدانیم انتظار خداوند در هر زمینه‌ای از زمینه‌هایی که مقابلمان قرار داده است چیست ... در هر نقشی چه وظیفه‌ای داریم ... بعد سعی کنیم تا اقتضائات واجب آن‌ها را به طور کامل و اقتضائات غیرواجب آن‌ها را به ترتیب اولویت پوشش دهیم ... کسی که کارش را درست انجام دهد و بندگی خدا کند قلبش آرام است و قلبی که آرام باشد مهربان و رئوف و باگذشت و منشأ نور و رحمت برای دیگران نیز می‌شود ... ان شاء الله خودم هم به نوبه‌ی خودم به این فرمایش ایشان عمل کنم ...

خلاصه اینکه فکر می‌کنم مشکل شما حاد نیست ... شما با یک تغییر ناگهانی روبرو شده‌اید و در تلاطم امواج پشت آن هستید، باید سعی کنید که خط مسیر را گم نکنید و کم‌کم خودتان را با شرایط پیش آمده وفق بدهید تا همه چیز به سر جای خودش برود، اگرچه این سر جای خودش دیگر آن سر جای خودش قبلی نیست چون شرایط زندگی‌اتان دیگر آن شرایط زندگی قبلی نیست ... امروز شما نقش‌های جدیدی را به عهده گرفته‌اید که تا دیروز به عهده نداشتید ... پرداختن درست به این نقش‌های جدید محبوب‌تر است نزد خدا تا اینکه بخواهید به زور مثل سابق حتماً برخی کارها را با همان صورت قبلی انجام دهید ... البته می‌توانید به تدریج آن کارهایی که برایتان اولویت زیادی دارند را دوباره به زندگی‌اتان باز گردانید مثل نماز جماعت در مسجد ... مگرنه وضعتان مثل کسی می‌شود که وظیفه‌اش تیمم است ولی همه‌اش ناراحت است و می‌گوید دوست ندارم با تیمم نماز بخوانم و دوست دارم وضو بگیرم مگرنه نمازم بهم نمی‌چسبد ... این رویکرد دیگر رویکرد بندگی برای خدا نیست و عواقبی مثل اضطراب باطنی و عذاب وجدان و امثال آن را هم به همراه خواهد داشت ...

شاید هم هیچ کدام از این مطالب به کار شما نیاید ... قیاس نفس کردم شاید ...
در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم..
بزرگوار بنده یک اصلی رو میدونم که هرکسی بهش عمل کنه ضرر نخواهد کرد....
اعتقادمه اینه که میگم ،شیعه به هر اندازه که از حسین حسین گفتن فاصله بگیره دچار آشفتگی روحی و رذایل اخلاقی میشه...
هر چیزی تنظیماتی،تنظیم قلب شیعه اینه که بگه حسین....حسین....حسین....جان عالمی فدای امام حسین علیه السلام...
سعی کنید لا به لای همه ی کارهاتون گاهی همین ذکر رو بگید،حسین.....حسین.....حسین..
غذا میپذید توی خونه،زرنگی کنید،بگید خدایا من خادم امام حسین،نیت میکنم این غذا هم نذری امام حسین باشه...اونوقت هر روز نذری توی خونتون میخورید..این شفاست برای شما..
هر از گاهی کمی تربت کربلا به نیت شفا بخورید...
گاهی یه مجلس ،ولو با سه نفر توی خونتون بگیرید یه زیارت عاشورا بخونید...
ماهی یه بار یه طعامی ،ولو مختصر درست کنید به نیت حضرت مسلم علیه السلام بدید همسایه هاتون بخورن..نون و سبزی مثلا...یا نون و پنیر و خرما...یا فلافل که ارزونه...
روزی یکبار حداقل بگید صل الله علیک یا اباعبدالله...
بخدا که زندگی تون زیر و رو میشه....
شیعه اگر نمازش قضا شد نترسه...ازاین بترسه که از امام حسینش دور شد...
از امام حسین دور بشید یعنی تمام.............تمام بدی ها میان سمتتون...
امام زمان علیه السلام... افتخارش اینه که گریه کن امام حسینه...میفرمایند صبح و شب گریه میکنم،اشک کم بیارم خون گریه میکنم....
امام صادق علیه السلام به کسانی که زیارت امام حسین میرفتند التماس دعا میدادند،میفرمودند زیر قبه برام دعا کنید...
خلاصه که از امام حسین غافل نشید...قول شرف که کسی که اینطوری باشه افسردگی نزدیکش هم نمیره...
بنده همیشه میگم،کسی یه بچه هیاتی به معنای واقعی به من معرفی کنه که افسردگی گرفته ،جایزه میدم بهش..
نگاه کنید همشون پر از نشاطن...

تنهاترین سردار;806687 نوشت:
اعتقادمه اینه که میگم ،شیعه به هر اندازه که از حسین حسین گفتن فاصله بگیره دچار آشفتگی روحی و رذایل اخلاقی میشه...

کاملا موافقم

تنهاترین سردار;806687 نوشت:
غذا میپذید توی خونه،زرنگی کنید،بگید خدایا من خادم امام حسین،نیت میکنم این غذا هم نذری امام حسین باشه...اونوقت هر روز نذری توی خونتون میخورید..این شفاست برای شما..

گاهی وقتها همین کارو میکنم اما چون خیلی بد شدم حس میکنم همش فیلممه که برای خدا بازی میکنم

تنهاترین سردار;806687 نوشت:
گاهی یه مجلس ،ولو با سه نفر توی خونتون بگیرید یه زیارت عاشورا بخونید...

یه زمانی چنین نیتی داشتیم اما عملی نشد

تنهاترین سردار;806687 نوشت:
از امام حسین دور بشید یعنی تمام.............تمام بدی ها میان سمتتون...

بله همینطوره و متاسفانه دارم میبینم دور شدم .
نمیدونم کار شیطانه یا نه اما گاهی که میخوام تو مجالس مذهبی شرکت کنم به دلیل اینکه بچه کوچیک دارم با خودم میگم که با بچه برم مجلس نه خودم چیزی میفهمم و نه میذارم دیگران چیزی بفهمن و حق الناس میشه .به خاطر همین فکر میشینم خونه .

سین;806681 نوشت:
خلاصه اینکه فکر می‌کنم مشکل شما حاد نیست ... از نظر علم کنترل شما با یک تغییر ناگهانی روبرو شده‌اید و در تلاطم امواج پشت آن هستید،

بله حرفهاتون کاملا درسته و همینیه که میگین

یوسف گمگشته;806655 نوشت:
مشکل من اینه . فکر میکنم فرزندم مانع رشد معنویم شده

سلام و عرض ادب
خواهر گرامی من؛چطور این فکر را میکنید؟!!!!

فرزند صالح باقی الصالحات شما خواهد بود.اگر بعد از 120 سال دستتان از این دنیا کوتاه شد،هر عمل نیکی که فرزند شما انجام دهد برای شما ثواب منظور خواهد شد.این کم نعمتی است؟اینکه انسان در این دنیا نباشد و امکان انجام خیری را نداشته باشد اما در اوج نیاز، برایش برسد؟کافی است یک لحظه خود را با کسی مقایسه کنید که بعد از پایان عمرش فرزندی نخواهد داشت و پرونده اعمالش بسته خواهد شد.

انبیاء مبعوث شدند تا انسان را پروش دهند.یک مادر فرصت این را دارد که انسان پرورش دهد.کار انبیاء را انجام دهد. هیجان انگیز نیست؟

بانوی دو عالم،در طی 9 سال 4 فرزند را پروراندند و ...

خواهر من شک نکنید که مهمترین وظیفه ی الهی شما در حال حاضر این است که به بهترین وجه فرزندتان را مادری کنید.اگر از اساتید روانشناسی بپرسید به شما میگویند که شاکله ی اصلی شخصیت فرزند شما در همین سالهای اولیه شکل میگیرد.پس حتی کوچکترین رفتار اشتباه در روان پاک و مثل آینه ی مطهرش تاثیر خواهد گذاشت.این آینه و این ودیعه ی الهی ،به دست با کفایت شما سپرده شده است.

شما انتخاب شده اید برای پروش یک انسان. چطور دست کم میگیرید؟

چه کسی گفته است که عبادت یعنی سر سجاده نشستن؟
داستان مردی که شب تا صبح عبادت میکرد و صبح تا شب روزه بود را نشنیده اید؟نشنیده اید که پیامبر از شدت ناراحتی در حالیکه عبای مبارکشان روی زمین کشیده میشد سراغ او رفتند و او را به پیروی از سیره خودشان راهنمایی فرمودند؟

فرشته خانم شما باید بجای ناراحتی کردن، از اینکه خداوند در هر ثانیه ی مادری کردنتان به شما مینگرد ،بر خود ببالید

@};-@};-@};-

باغ بهشت;806672 نوشت:
با توجه به حالاتی که بیان کردین بررسی کنید افسردگی پس از زایمان نداشته باشین

چطوری متوجه شم؟:-/

یکی دیگه.;806696 نوشت:
فرشته خانم شما باید بجای ناراحتی کردن، از اینکه خداوند در هر ثانیه ی مادری کردنتان به شما مینگرد ،بر خود ببالید

میدونم
به خدا این موضوع خیلی رنجم میده اما نمیدونم چرا نمیتونم خوب مادری کنم (شاید به خاطر اینه که خودم از نعمت مادر محروم بودم )

[="Tahoma"][="Black"]

یوسف گمگشته;806697 نوشت:

چطوری متوجه شم؟:-/

از کارشناس محترم کمک بگیرید[/]

از نظر قرآن

[=IRUthmanTaha](وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا)- [=IRYekan]و هر کس که از خداوند پروا [و پارسایی پیشه‌] کند، [خداوند] برای او بیرون‌شدی بگذارد (الطلاق/2)

تقوا برای پرسشگر محترم یعنی عزم و اراده بر انجام واجبات

یوسف گمگشته;806698 نوشت:
به خدا این موضوع خیلی رنجم میده اما نمیدونم چرا نمیتونم خوب مادری کنم (شاید به خاطر اینه که خودم از نعمت مادر محروم بودم )

از این بابت متاسفم
درباره جزئیات احساستون در این باره با اساتید مشاور صحبت کنید.حتما کمکتون میکنند و باعث میشه بتونید از سردرگمی و اغتشاش در بیاین.از سر این موضوع نگذرید.فکر میکنم خیلی ضروری است و حل شدنش هم خیلی سخت نباشه.ولی مهمه و احساس خوشبختی کردن شما به همین جزئیات بستگی داره.
شاد و موفق باشید.فرشته کوچولوتون رو هم از طرف من ببوسید.

یوسف گمگشته;806655 نوشت:
مشکل من اینه . فکر میکنم فرزندم مانع رشد معنویم شده

با سلام و احترام
اتفاقا این یکی الطاف حضرت حق است و باید شکر گزار او باشید، وقتی خدا یک لطفی در حق بندگانش می کند، این مانع معنویت نمی شود، بلکه باعث رشد انسان می شود، پس تصور و فکر خودتان را اصلاح کنید و نگران نباشید.

یوسف گمگشته;806689 نوشت:
گاهی وقتها همین کارو میکنم اما چون خیلی بد شدم حس میکنم همش فیلممه که برای خدا بازی میکنم

[=arial]این کار خود شیطانه..
یکی از علما میگفت من نماز شب میخوندم،اما یه چیزی همش بهم میگفت فلانی داری ریا میکنی...این ریاست...میگفت تصمیم گرفتم نخونم...ترکش کردم....
بعد رفتم پیش استادم و ماجرا رو گفتم...استادم گفت شیطان بوده...گفت از فردا پاشو بگو دو رکعت نماز شب برای ریا به جا میاورم و نماز شبتو بخون تا چشم شیطان کور بشه...
شما هم شک نکنید این شیطانه..
فیلم برای کی؟؟الان توی این دوره زمونه طرف بخواد محبوب بشه حجاب برمیداره رفتار غیر دینی میکنه،اگر کسی مومن مونده باشه معجزه ست...پس باز هم شیطان رو لعنت کنید..
در مورد رفتن به هیات هم ،کی گفته حتما باید برید مراسم؟؟شما رو به قبله وایسید و سه بار بگید:
صل الله علیک یا ابا عبدالله...
یه روضه توی خونه گوش بدید..
همون اثر رو خواهد داشت..

از همدردی همه شما ممنونم و از اینکه با مطالب خود باعث آرامش من حقیر میشید

[="Tahoma"][="Black"]

نشاط;806760 نوشت:
اتفاقا این یکی الطاف حضرت حق است و باید شکر گزار او باشید، وقتی خدا یک لطفی در حق بندگانش می کند، این مانع معنویت نمی شود، بلکه باعث رشد انسان می شود، پس تصور و فکر خودتان را اصلاح کنید و نگران نباشید.

سلام و عرض ادب
استاد بزرگوار اگر حالات ایشان ریشه در افسردگی پس از زایمان داشته باشد ایشان چگونه متوجه این امر شوند؟راه درمان چیست؟
باتشکر[/]

به نام خدا
1- توضیحاتی که نوشتین ناقصه . نماز صبحتون خوابین قضا میشه . هر چند نشانه از چیزهای بد دارد اما گناه نیست چون خوابین . توضیح دیگه ای از بد شدنتون ندادین ! ماه رجب بگذره چرا اینقدر نگرانی دارین ! ( مگه توکل ندارین مگر خودتون رو دست خدا نسپردین )
2- کسی در کارها کمکتون میکنه ؟ همسرتون کمکتون میکنه ؟
3- اگر بشود کمیل خواند خوب است اگر هم نشود اشگالی دارد . کاری که الان دارین میکنین از کمیل خواندن بالا تر است (‌ نکته مهم تر اینست که کمیل خواندن بسیاری از ما خواندن الفاظ است نه دعا )
4- اگر همسرتون از شرائطارتباطتتون راضی نیست به او بگید که من در فشار بچه داری هستم و باید با شما راه بیاد . اگر متوجه نشد باز هم بگید
5- روزی بر انسان میاد امکان نماز شب خواندن هست روزی میاد نماز واجب رو باید سریع بخواند
6- مواظب روحیه تون باشید افسردگی نداشته باشین . استفاده از گلاب و ...
7- اگر خدای نکرده گناهی کردین بعدش تصمیم محکم بگیرین دیگه گناه نکنین . تمام شد خدا بخشید و از رحمت خدا در خودتان شک راه ندین
اما برای پاک کردن آثار گناه استغفار و ذکر یونسیه داشته باشید
البته مد نظرتان باشد که خدا حتی در شرائطی گناهان را به حسنه تبدیل میکند

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
با عرض سلام و ادب

خواهر گرامی اول کمی اندیشه کنید و بی اندیشید رشد معنوی برای چیست؟ و برای کی؟ برای خدا است یا برای نفس اگر برای خداست اگر خود خدا بخواهد به آدم سجده کنید باز می کنید یا خیر؟
پس هدف از رشد رو مشخص کنید و اگر برای خداست صبر کنید!! استپ

خدا هادی تمامی بشر است و اگر کسی را بخواهد هدایت کند هیچ کسی نمی تواند مانع رشد او شود و اگر نخواهد باز هم هیچ کس نمی تواند مانع اراده خدا باشد پس به او اعتماد کنیم ان شاء الله

و اما بعد این حالت آیا از نگرانی عدم انجام مستحبات است؟
بدانید اگر مستحبی مانع واجب شود ترکش باید کرد یعنی انجام به واجبات واجب است پس ببینید واجب چیست و مستحب چیست؟

مستحبات بنا بر حال افراد باید خوانده شود پس اگر حالش نیست بی خیال

نماز اول وقت خواند مستحب است

مسجد مستحب است
نماز شب مستحب است (رجوع کنید به کارشناسان مربوطه تا درجه استحباب و وجوب و مکروه بودن راآگاه شوید.)
پس بدانیداگر شرایط روحی خوبی ندارید و نمی توانید مستحبات را انجام دهیم و فکرش را دارید ان شاء الله خداوند را کریم خواهید یافت و نگران نباشید که خدا کریم است.

اما بعد

کودک دلبندتان را با این دید که هدیه خداست در آغوش بگیرید و محبتتان را به او ابراز کنید و در این راه این محبت را به حب خدا وصل کنید و برای قرب به او این کار را بکنید.

در پستی خواندم شما به خاطر حق الناس مسجد نمی روید پس باز تاکید می کنم به کارشناس مربوطه(اخلاق و شرع) رجوع کرده تا ببینید واقعا حق الناست است؟

اگر تشنه دیدن خدایید به فرزندتان نگاه کنید و بیاندیشید که چگونه خدا اوراخلق کرده و رزق اون را که خود بر عهده گرفته که بدهد در وجود شما قرار داده و توصیه به 2 سال تمام کرده است بنظرتان چیز کمی است که شما را وسیله ارتزاق بنده ایی قرار داده که توانایی کمی دارد و ضعیف است؟
پس سعی کنید وسیله ارتزاق فرزندتان را پاکیزه کنید

حال چگونه؟

دعای کمیل می خواهید؟
حال بخوانید بگویید پرورگارا تو مرا وسیله رشد بنده ایی قرار دادی من ناتوان و کم توان شدم به تو رجوع می کنم من را توفیق عطا کن تا وسیله خوبی برای رشد بنده ات باشم

خب فراض هایی از کمیل را در هنگام شیر دادن بخوانید
موقع شیر دادن ذکر خدا بگویید یاد خدا کنید موقع بوسیدن فرزند برای خدا ببوسیدش
و راه های مختلف با خدا راحت باشید ...

خداوند گر به حکمت ببندد دری به رحمت گشاید در دیگری

التماس دعا و توفیق روز افزون معنوی برای همه
خدا نگهدار..[/]

یوسف گمگشته;805166 نوشت:
بعضی وقتها حالم از حجابی که دارم به هم میخوره، میگم پشت این چادر با این رو گرفتن یه چهره شیطانیه، نه تاب رفتن دارم نه تاب موندن.. نمی فهمم این حس زیبای مادری که ميگن یعنی چی! بیچاره دخترم انقده دعواش میکنم که نگو!همسرم بسیار مرد خوبیه، تو زندگیم مشکل خاصی ندارم، تموم مشکلاتم از دور شدن از خدا شروع شد. دست و دلم با این همه گناه سمت ذکر و مناجات نمیره. خیلی خوب میفهمم که دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم. دلم خدا میخواد دارم به بی خدایی میرسم کمکم کنید

سلام گرم منو بپذیرید و همچنین مادرشدنتون رو تبریک میگم گل نعمتی که گاهی عادی بنظر میاد اما خیلی ها آرزوش رو دارن و ازش محرومن..

معمولا خانمها این حالات کلافه بودن و درگیری رو در چند مقطع تجربه میکنن .. یکی در مورد عادات ماهیانه ست و یکی هم دوران شیردهی .. خود زایمان تحول بزرگیه ، یک مسئولیت سنگین که حتما باید یک آغوش گرم و دست نوازشگر، همراه و همدم مادر باشه ..

اینو بدونید که تنها نیستید و این حالات شما بین اکثر مادران رایج هست . تحولات هورمونی و از اونطرف احساس مسئولیت زیاد ، این آشفتگی رو ببار میاره.. حالا گذشته ی تلخ شما هم مزید بر علت شده..

استاد گرامی و دوستان حرفهای خوبی رو زدن ..

پیشنهاد من اینه که اولا رابطتون رو با خدا قوی تر کنید و اینو مطمن باشید که اون شمارو بیشتر از هر کسی درک میکنه .. و این سخت گیریهایی که شما بخودتون میگیرید بی فایده ست .. حالا اگر هم به دلیل خستگی و ضعف زیاد نتونسنید نماز صبح بیدار شید قضاش رو بچا میارید ، خدا خودش فرصت داده به بنده اش شما چرا بخودتون سخت میگیرید ؟ ( البته خوندن نمازها درست سر وقت یک مزه دیگه داره اینو متوجه هستم )

و همینطور خیلی مراقب تغذیه تون باشید .. مواد طبیعی که ویتامین های گروه ب دارن رو بیشتر مصرف کنید .. حدس میزنم درگیر یکسری مشکلات جسمی رایج در این مرحله هم هستید که باید سعی کنید رفعشون کنید تا سیستم بدنتون برگرده به حالت نرمال..

تو خونه گاهی نرمش کنید و از این حالت رخوت فاصله بگیرید ..

مطمین باشید که به مرور به وضعیت طبیعی برمیگردید و این راه رو خیلیا رفتن و هیچی هم نشده ، نگران نباشید...

موفق باشید گل

بپاخیزیم;806982 نوشت:
توضیحاتی که نوشتین ناقصه . نماز صبحتون خوابین قضا میشه . هر چند نشانه از چیزهای بد دارد اما گناه نیست چون خوابین

بله بعضی وقتها خواب میمونم و گاهی وقتها هم هی میگم الان پا میشم الان پا میشم ، آخرشم نمازم قضا میشه

بپاخیزیم;806982 نوشت:
توضیح دیگه ای از بد شدنتون ندادین !

توضیح دیگه اینکه متاسفانه ناخواسته دچار اسراف میشم . غذا ته دیگ میشه و من و همسرم دوست ندارم و آخرش مجبورم بریزم دور

بپاخیزیم;806982 نوشت:
2- کسی در کارها کمکتون میکنه ؟ همسرتون کمکتون میکنه ؟

بله خیلی . همه جوره کمک حالمه

بپاخیزیم;806982 نوشت:
4- اگر همسرتون از شرائطارتباطتتون راضی نیست به او بگید که من در فشار بچه داری هستم و باید با شما راه بیاد . اگر متوجه نشد باز هم بگید

ایشون بابت این قضیه اصلا منو تحت فشار قرار نمیدن . خودم شرمندشم . آخه حق شرعی اونه که من ایشون رو محروم کردم.

بپاخیزیم;806982 نوشت:
اما برای پاک کردن آثار گناه استغفار و ذکر یونسیه داشته باشید
البته مد نظرتان باشد که خدا حتی در شرائطی گناهان را به حسنه تبدیل میکند

ممنونم از شما

رستگاران;806999 نوشت:
و اما بعد این حالت آیا از نگرانی عدم انجام مستحبات است؟

نه واجباته .شوهرداری . تربیت فرزند.صله رحم . غیبت و ... که من توش می لنگم

مشک;807061 نوشت:
پیشنهاد من اینه که اولا رابطتون رو با خدا قوی تر کنید

سلام
خودمم دنبال همینم اما دلم از خدا دور شده . در بالا اشاره کردم.

مشک;807061 نوشت:
قضاش رو بچا میارید

متاسفانه کلی نماز قضای صبح بر گردنمه که هی امروز و فردا میکنم

به لطف خدا و یاری شما دوستان کمی برخوردم با فرزندم بهتر شده

یوسف گمگشته;807668 نوشت:

سلام
خودمم دنبال همینم اما دلم از خدا دور شده . در بالا اشاره کردم.

متاسفانه کلی نماز قضای صبح بر گردنمه که هی امروز و فردا میکنم

سلام دوست عزیز

درسته حق با شماست .. اشاره کردید! هرزگاهی صوت قرآن پخش کنید تو خونتون..سوره یس ، نساء ، بقره.. و فکرتون رو بدین به صوت..حتی اگر مشغول کاری هستید..

بخودتون بگید که "نگران نباش هر وفت حالت خوب شد و وقتشو داشتی نمازهای قضاتو میخونی " همینکه ذهن احساس آزادی عمل و رهایی بکنه ، تاثیر خوبی میزاره .. خودتون خواهید دید ان شاالله... ذهن مثل یه بچه لجباز و یه دنده ست .. بخصوص وقتیکه ضعیف و رنجور بشه .. این حالات شما در هر کسی یجوری بروز میکنه.. یه مثال میزنم ، تو یوگا تاکید میشه رو اینکه به بدنتون فشار نیارید تو حرکات .. بخصوص حرکات کششی چون اگر فشار بیارید شاید مدتی بدن راه بیاد و انعطاف نشون بده اما بعدش دیگه مدتها در همون سطح میمونه و پیشرفت نمیکنه ... یکجور لجبازی یا انتقام یا یه همچین چیزی !! اما اگر ذهن و جسم رو یکی کنیم و حرکات رو تا جاییکه لذت میبریم انجام بدیم ، شاید در ابتدا پیشرفتمون از اونی که زور میزنه کمتر به نظر بیاد اما بعدا اون استپ میکنه و ماییم که پیشرفت میکنیم ..

ذهن و جسم یک همچین استراتژی ای رو دارن .. اگر تونستیم مهارش کنیم و بدون زور زدن و کش اومدن باهاش مراوده و معامله کنیم ، برنده ایم .. وگرنه یکجایی می ایستیم و شاید خیلی بد بایستیم!

شما هر گذشته ای داشتی ، گذشته رفته جانم .. ممکنه روح زخمی بشه اما محال نیست اینکه بخوایم درمانش کنیم.. رها کنید خاطرات بدتون رو .. اصلا از امروز به بعد تصمیم بگیرید که زندگی کنید .. اونطور که دوست دارید و مورد قبول خداست .. حالا دیروز و پریروز چی شده رو ول کنید بره.. بهش فکر نکنید که بار مثبت نداره براتون! نمازهای قضاتونم من بهتون قول میدم که وقتی قوت بگیرید و ضعف جسمیتون رفع شه همشون رو میخونید .. دو رکعت دورکعت همراه نمازهای دیگتون قضاشو بجا میارید ان شاالله..

گل

یوسف گمگشته;807665 نوشت:
بله بعضی وقتها خواب میمونم و گاهی وقتها هم هی میگم الان پا میشم الان پا میشم ، آخرشم نمازم قضا میشه

به نام خدا
خدا همه چیز را از انسان به اندازه توانایی او میخواهد . اگر چیزی در توانایی شما نیست خدا شما را از آن سوال نمیکند . تقویت غذایی و همچنین اگر بچه شیر میدین قرص مولتی پرناتال مد نظرتان باشد

در مورد نماز . مگه همسرتان بیدارتان نمیکنه ؟ به او بگید شما خسته هستید مواظب باشه نماز صبحتون قضا نشه .

اما از یک منظر دیگر . در این حالتی که شما توضیح دادین قضا شدن نماز نشان از گناهان دیگر دارد مثل غیبت مومنین . مثل اکل خمر و قمار . دقت کنید که هر چه در یخچال سوپری ها بود خوردنش خوب نیست . مثل این ماء الشعیر . این دقتی که شما در خودتان دارید را در موارد امتحان کنید . ( پشت سر مائ الشعیر حرف و سخن است و خلاصه اش اینست که اگر بر موازین اسلامی تهیه نشود مشکل دارد . )

باغ بهشت;806974 نوشت:
سلام و عرض ادب
استاد بزرگوار اگر حالات ایشان ریشه در افسردگی پس از زایمان داشته باشد ایشان چگونه متوجه این امر شوند؟راه درمان چیست؟
باتشکر

با سلام
نکته خوبی است، این موضوع را بنده پیگیری می کنم.

سلام

یوسف گمگشته;805166 نوشت:
بعضی وقتها حالم از حجابی که دارم به هم میخوره، میگم پشت این چادر با این رو گرفتن یه چهره شیطانیه
اتفاقا این احساسی که دارید خودش شیطانیه...به این احساس توجه نکنید و حجابتون رو کماکان کامل و مقید حفظ کنید...
یوسف گمگشته;805166 نوشت:
دست و دلم با این همه گناه سمت ذکر و مناجات نمیره.
خداوند که میگه: صدبار اگر توبه شکستی بازآی....پس نگران نباشید و بدونید درهای خدا به روی همگان بازه...
یوسف گمگشته;805166 نوشت:
دچار ادبار قلب شدم. سنگدل شدم، بی رحم شدم، بیچاره شدم.
اینطوریا نیست....فقط ممکنه کمی افسرده و بیحوصله شدید....
یوسف گمگشته;805166 نوشت:
دارم به بی خدایی میرسم
این حرف هم اشتباهه،استاد نشاط در جوابتون گفتن و توضیح دادن:
نشاط;806493 نوشت:
بزرگوار اینکه نگران گذشته خودتان هستید، اینکه می خواهید در معنویت رشد کنید، اینکه دوست داری یک مومن خوب و شایسته ای باشید، اینکه دوست دارید اخلاق خوب و شایسته ای داشته باشید، با همسرتان و دخترتان رفتار خوب و متینی داشته باشید،
اینها نشونه بی خدایی نیستن....
وضمنا همون طوری که استاد نشاط بخوبی گفتن خداوند برای انجام کارهای منزل ثوابهای فراوانی درنظر گرفته...:
نشاط;806493 نوشت:
ر کاری که در محیط منزل برای همسرخودتان انجام می دهید: از شستن لباس گرفته، نظافت منزل، رسیدن به بچه، پختن غذا، رسیدن به مهمان، مراقبت از سلاتی آنها، ایجاد آرامش در منزل، تلاش برای تربیت فرزند، برخورد خوب با همسر، رابطه گرم و صمیمی و...
همه اینها ثواب جهاد فی سبیل الله را دارند. و این ثواب کمی نیست.

این هم حرف خیلی خوبی بود:
نشاط;806493 نوشت:
می توانید برای حضور در محافل معنوی با همسرتان هماهنگ شوید تا ایشان به شما کمک کنند.
از همسرتان دور نشوید، روابط گرم و صمیمی داشته باشید که همین رفتارها باعث نشاط بیشتر و معنویت شما خواهد شد.
حتی اگر تمایلی ندارید هم اینکار رو بکنید،شوهرتون بهتون کمک خواهد کرد و به مرور بهتر میشه روابط تون...
حبیبه;806564 نوشت:
ممکن است در اثر خستگی جسمی و یا تغییرات فیزیولوژیکی و هورمونی این دوران باشد؟

فکر می کنم در چنین وضعیتی عوامل جسمانی بر روحیّات مادر اثر زیادی می گذارد

و ممکن است او را پرخاشگر و بی حوصله کند درست است؟

به نظر من که بله تاثیر داره...
تنهاترین سردار;806581 نوشت:
چند توصیه مهم به شما میکنم:
1.شرایط فعلیتون رو بپذیرید:
موافقم،توصیه های خوبی کردید....
یوسف گمگشته;806655 نوشت:
مشکل من اینه . فکر میکنم فرزندم مانع رشد معنویم شده
خود رسیدگی به فرزند همونطوری که حدیثش رو استاد نشاط آوردن عبادت محسوب میشه....حالا این همه عبادت در اثر رسدیگی به فرزند چطور رشد معنوی تون رو کم کرده؟
باغ بهشت;806672 نوشت:
با توجه به حالاتی که بیان کردین بررسی کنید افسردگی پس از زایمان نداشته باشین
اگر بخواهیم از لحاظ روانپزشکی تشخیص افسردگی پس از زایمان رو بگذاریم تا جایی که از درسهامون یادمه باید زمان شروع شدن علایم بین شش روز بعد از زایمان تا شش هفته بعدش شروع شده باشه....

باغ بهشت;806974 نوشت:
گر حالات ایشان ریشه در افسردگی پس از زایمان داشته باشد ایشان چگونه متوجه این امر شوند؟راه درمان چیست؟
با مراجعه به روانپزشک و استفاده از داروهای ضد افسردگی تجویزی ایشان...
بپاخیزیم;806982 نوشت:
اگر همسرتون از شرائطارتباطتتون راضی نیست به او بگید که من در فشار بچه داری هستم و باید با شما راه بیاد . اگر متوجه نشد باز هم بگید
به نظرم در این مورد باید باهم بشینن و صحبت کنن و به یه توافق برسن...خودداری کامل هم خوب نیست....
یوسف گمگشته;807665 نوشت:
گاهی وقتها هم هی میگم الان پا میشم الان پا میشم ، آخرشم نمازم قضا میشه
موقعی که بیدار شدید همون موقع بلند بشید و نمازتون رو بخونید،برای همه همینطوریه که اگر گفتن الان پا میشم دوباره خوابشون میبره....
یوسف گمگشته;807668 نوشت:
متاسفانه کلی نماز قضای صبح بر گردنمه که هی امروز و فردا میکنم
اگر توان جسمی اش رو داشتید هربار که هرروز نمازتون رو میخونید یه دورکعت نماز قضا هم بخونید...کم کم تمام میشه

تنهاترین سردار;806687 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم..
بزرگوار بنده یک اصلی رو میدونم که هرکسی بهش عمل کنه ضرر نخواهد کرد....

[=arial]چه آسون میشه به آرامش رسید و به خدا ....
ممنون که یادآوری کردین

موضوع قفل شده است