جمع بندی علت و فلسفه حرام بودن رقص

تب‌های اولیه

120 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت و فلسفه حرام بودن رقص

نور;361922 نوشت:
با سلام و احترام

رقص زن برای شوهر درصورتی که همراه ارتکاب حرامی نباشد اشکال ندارد.(1)
رقص مرد برای همسرش بنابراحتیاط واجب حرام است.(بنابراین رقص هردو باهم جایز نمی شود)(2)

پی نوشت:
1.آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س1172
2.استفتا از دفتر آیه الله خامنه ای درقم

چرا رقصیدن زن و شوهر جایز نیست؟؟؟
خب اینکه محرم ترین فرد به زن شوهرش هست و برعکس چرا نمی توانن با هم برقصن ؟؟؟؟

قابل توجه:

پستهای ابتدایی این تاپیک از تاپیک:

رقصیدن زن و شوهر

جدا شده و در این تاپیک قرار گرفته است.


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

فریاد سکوت;756710 نوشت:
ولی زن این اختیار رو نداره
چرا باید نداشته باشه ؟ اصلا از نظر این قانونا زن جزو ادما حساب میاد ؟ حس داره ؟
سلام
احتمالاً منظور از این حکم اینه که مرد شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه. لطفاً اشتباه نشه ، منظور این نیست که پس زن که میتونه برای شوهر برقصه ، شخصیت و وقار نداره! منظور این نیست

یه مثال میزنم. زن برای شوهر ناز و عشوه داره و اداهای زنانه از خودش درمیاره. خب این اعمال ایراد که نداره ، بلکه بسیار هم پسندیده هست و بخشی از وجود و شخصیت یک زن هست. حتی میشه گفت زنی که این قابلیت رو نداشته باشه مشکل داره و باید روی شخصیت خودش کار کنه. اما در مقابل اگر مردی ناز و عشوه داشته باشه واقعاً مسخره میشه! هیچ زنی هم مایل نیست که مردش حرکات زنانه انجام بده

اما زن ها هم دوست دارن مردشون جذاب باشه. خب این دو مورد با هم اختلاف دارن. یعنی:
اگر از از عقلا بپرسیم آیا جایز است مرد زنش را جذب کند؟ پاسخ میدهند که: بله جایز است
اما اگر بپرسیم آیا جایز است مرد برای زنش ناز و عشوهء زنانه بیاید؟ پاسخ میدهند که: خیر جایز نیست

خب در اینجا چیزی که جایز نیست ، عمل زنانه از طرف مرد هست ، نه اصل جذابیت مکرد برای زن

پس وقتی گفته میشه مرد برای زن نرقصه ، منظور این نیست که مرد هیچ کاری برای زن نکنه که بخوایم نتیجه بگیریم پس احساس زن چی میشه
بلکه منظور اینه که مرد باید جاذبه ای در شکل و شمایل مردانه خودش داشته باشه

mehrant;756722 نوشت:
چرا بدون آهنگ نمیشه
حرکات موزون خانم خیلی هم برای طرف مقابل از نظر جنسی تحریک کننده است

خب مهران جان شما فقط طرف مقابل (مرد) رو در نظر میگیری
ولی بگو خانم چجوری میتونه بدون موزیک حرکات موزون انجام بده آخه؟! :Gig:

مگر اینکه منظورت حرکات ایروبیک باشه! :Khandidan!:

Reza-D;756729 نوشت:
مگر اینکه منظورت حرکات ایروبیک باشه!

:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
اساس ورزش اروبیک با موسیقی همراه هست
فک کنم این خیلی خیلی حرام هست

Reza-D;756725 نوشت:
میگفتن جایز نیست خیالمون راحت تر بود!

واقعا
چون اینطوری طرف مقابل هم انتظاری نداشت

فریاد سکوت;756710 نوشت:
زنی که دوس داره مثلا همسرش جلوش آذری برقصه

ببخشید خانم "حبیبه" ، دیدم این توضیح شما با سؤالی که خانم "فریادسکوت" پرسیدن همخوانی داره ، از هر دو نقل قول کردم که از این طریق ایشون بتونه پاسخی به سؤالشون مربوط میشه رو ببینه
حبیبه;756741 نوشت:
رقص شمشیر برای اعراب و یا رقص چوب برای (فکر می کنم) بختیاریها و یا آذریها.
این نوع حرکات ریتمیک را "رقص فو لکلوریک"می گفته اند که گمان نمی کنم از نوع حرامش باشد(باید از کارشناسان بخش احکام پرسید).
اما آنچه که استارتر محترم سؤال فرموده اند ظاهرا رقصی از این نوع نیست و اگر مقصود چیزی جز این است علاوه بر اینکه به لحاظ شرعی
و فقهی حرام است(مسلما با موسیقی و غنا همراه است) به لحاظ طبیعت مرد هم یک نوع تضاد و تخالف در آن دیده می شود.
طبیعت مرد مناسب با ژانر عقلانیت،حماسه،قدرت و جنگاوری است و رقصهایی که مورد سؤال است مناسب با ژانر احساس و هیجان
و شور و نشاط زنانه،بنابراین انجام این نوع حرکات موزون ریتمیک یک نوع تخالف طبیعی با طبیعت مرد دارد

yas_montazer;756745 نوشت:
اساس ورزش اروبیک با موسیقی همراه هست
فک کنم این خیلی خیلی حرام هست
کنایه بود باباع! Fool
منظورم این بود که فقط حرکات ورزشی رو میشه بدون موزیک انجام داد. من نمیگم علما بیان موزیک رو حلال کنن ، اما خب طبیعت رقص اینه که به موزیک نیاز داره. اگر موزیکش حرامه ، خب خودش رو هم حرام میکردن میرفت تا به قول شما یه آقایی جَو نگیرش به خانمش بگه بیا برام بدون موزیک برقص! :Gig:

حالا جتما باید برقصید؟ دیگه یعنی هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ مشکلی ندارید فقط موندید برقصید؟؟؟؟

Reza-D;756748 نوشت:
ببخشید خانم "حبیبه" ، دیدم این توضیح شما با سؤالی که خانم "فریادسکوت" پرسیدن همخوانی داره ، از هر دو نقل قول کردم که از این طریق ایشون بتونه پاسخی به سؤالشون مربوط میشه رو ببینه

اصلا هم همخوانی نداشت
رقص هایی که گفته شد به عنوان یک نماد هستند و محلی محسوب میشن به صورت دسته جمعی هست و این نوع رقصی که کاربر فریاد سکوت پرسیدند باید به تنهایی صورت بگیره و و هر موسیقی محلی دو نوع داره که اگه بریم برای بررسیش باید گفت نوع تکی باید هم موسیقی باشه و هم برخی اوقات حرکات بسیار تند
مثلا همین رقص آذری ...مراحلی که داره میشه یک مرحلش رو مثال زد مثل رقص پا که بدون آهنگ امکان نداره
و حتی رقص های کردی به صورت تکی کاملا با رقص دسته جمعی متفاوت هست..رقص با چوب باید دو نفری باشه تا صورت بگیره..( میشه گفت زن و شوهر دو تا چوب بردارند و با هم رقص چوب داشته باشند:ghash:)
و اگه بخوایم این نظریه که رقص های محلی مشکل شرعی ندارند رو بررسی کنیم فقط در جمع میشه گفت
نه در خانه و برای همسر

javad_joon;756759 نوشت:
حالا جتما باید برقصید؟ دیگه یعنی هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ مشکلی ندارید فقط موندید برقصید؟؟؟؟

من هرچقدر فکر میکنم ، واقعا نمیتونم تصور کنم ، که مثلا در اینده که ازدواج کردم ، روی مبل لم بدم! بعد همسرم جلوم برقصه :khaneh: واقعا که چی بشه ؟ خیلی خنده داره به نظر من :khaneh: یعنی حتی تصور کردنش هم غیر قابل تصوره :khaneh: لابد باید دست هم بزنی و مجلس رو گرم نگه داری :khaneh: اینقدر میشه فعالیتهای با نشاط دو نفره انجام داد که اینکه یک نفر برقصه یک نفر بِلَمه ! در برابر اونها خیلی سطح پایینه

مولکول 68;756785 نوشت:
اینقدر میشه فعالیتهای با نشاط دو نفره انجام داد
مثلاً میشه اسم فامیل بازی کرد یا قایم باشک! :Khandidan!:

مولکول جان ، سؤال مهمی پرسیدی. واقعاً چه نیازی هست که زن دنبال این باشه که آیا میشه برای شوهر رقصید یا نه؟!
ببین داداش اینکه شما خودت این موضوع رو دوست نداشته باشی بحثش جداست ، اما تو این شرایط که هزارتا مانکن و مدل های رنگ و وارنگ تو کوچه و خیابون وجود داره ، این زرنگی و شعور یک زنه که به هر شکلی که میتونه شوهرش رو جذب کنه. فقط به این شرط که اون عمل خلاف رضای خدا نباشه

من نمیدونم شما متاهل هستی یا مجرد ، اما بدون مرد یه موجود تنوع طلبه. این تنوع طلبی الزاماً به معنای تعداد زیاد زن نیست ، بلکه یعنی مرد دوست داره همیشه همسرش براش تازگی داشته باشه. یه کتاب هست که من بارها و بارها به خانمها توصیه کردم اون رو مطالعه کنن. خودم 4 بار خوندمش چون تا الان ندیدم کسی به این خوبی مردها رو بشناسه و به زنها به این زیبایی و با روش های بسیار خاص شوهرداری رو آموزش بده
کتاب زن کامل نوشتهء خانم مارابل مورگان
تمام این مطالب در اون کتاب توضیح داده شده و تاکید شده که حتی گاهی پوشیدن کفش در خانه هم میتونه یه مرد رو به شدت به هیجان بیاره

جالب اینه که گفتهء خانم مورگان حرف اسلام هم هست :ok:. پیامبر(ص) میفرمایند (قریب به مضمون):

سزاوار نیست زن چیزی برای جذب شوهر داشته باشه و استفاده نکنه ، حتی اگه یه گردنبند ساده باشه

در این زمینه حرف خیلی برای گفتن دارم ولی به دلیل مرد بودنم تا حدی از اونها رو میتونم در تاپیک ها بیان کنم

:Gig::Gig: اصلا فکرشم نمیکردم حرام باشه !!

عجیبه !! بعضی زن و شوهرا واقعا رقص همدیگرو دوست دارن .. !!!

عجب!!!:Moteajeb!:

مولکول 68;756785 نوشت:
من هرچقدر فکر میکنم ، واقعا نمیتونم تصور کنم ، که مثلا در اینده که ازدواج کردم

Reza-D;756837 نوشت:
من نمیدونم شما متاهل هستی یا مجرد ، اما بدون مرد یه موجود تنوع طلبه

رضا جان من میگم در اینده که ازدواج کردم فلان میشه ، بعد شما میگی " نمیدونم متاهلی یا مجرد ؟" :khaneh: نکنه فکر کردی ما هم از اوناشیم که یک دونه زن داریم بعد منظورم از ازدواج کردن ، ازدواج دوم و سوم و n+ یکم هست ؟ :khaneh:

حرفات درسته و شکی نیست که زن و مرد باید همدیگه رو در محیط خانه و خانواده جذب و سیراب کنن تا چشم و دل و روحشون سیر بشه از اغیار .... اما خوب برای من یکی ، تکنیک جذب بوسیله رقصیدن واقعا لوسه :khaneh:

آخه من نمیدونم با آهنگ غیر مجاز نشه رقصید با چی برقصن ؟؟

ای ایران ای مرز پر گهر ؟؟ :Khandidan!:
با تیتراژ برنامه 90 ؟؟
موسیقی سنتی هم خوبه
شجریان مثلا بیاد های های هاااااااااااااااااااااااااااااا یییی :Khandidan!:
آخه اینجوری آدم مگه تحریک میشه ؟؟ :khaneh:

جالبه میگن رقص نباید موجب تحریک نامحرم بشه و انجامش حرامه و .... (( مثلا عروسیا ))
بعد واسه شوهرش هم این قانون هست !! :Khandidan!:
از اول بگید حرامه دیگه !! :Khandidan!:

خب دیگه زن شوهرش رو تحریک نکنه کی تحریک کنه ؟؟؟ :Khandidan!:

موندم تو اتاق خونشون زن واسه شوهرش برقصه کجاش حرامه ؟؟؟
تحریک کردن حرامه این وسط یا رقص ؟؟؟:khandeh!:

J@v@d;756893 نوشت:
آخه من نمیدونم با آهنگ غیر مجاز نشه رقصید با چی برقصن ؟؟

ای ایران ای مرز پر گهر ؟؟ :Khandidan!:
با تیتراژ برنامه 90 ؟؟
موسیقی سنتی هم خوبه
شجریان مثلا بیاد های های هاااااااااااااااااااااااااااااا یییی :Khandidan!:
آخه اینجوری آدم مگه تحریک میشه ؟؟ :khaneh:

جالبه میگن رقص نباید موجب تحریک نامحرم بشه و انجامش حرامه و .... (( مثلا عروسیا ))
بعد واسه شوهرش هم این قانون هست !! :Khandidan!:
از اول بگید حرامه دیگه !! :Khandidan!:

خب دیگه زن شوهرش رو تحریک نکنه کی تحریک کنه ؟؟؟ :Khandidan!:

موندم تو اتاق خونشون زن واسه شوهرش برقصه کجاش حرامه ؟؟؟
تحریک کردن حرامه این وسط یا رقص ؟؟؟:khandeh!:

چرا وقتی درست نوشته رو متوجه نشدی همینجوری تیکه میندازی؟
بابا حکم اینه رقص حرامه و فقط تنها رقصی که جایز هست رقص زن برای شوهر هست و لا غیر
این رو مراجع تقلید گفتن
مراجع هم نایب امام زمان هستن طبق روایتی از خود امام زمان
یعنی از دید یه مسلمان حکم مراجع تقلید حکم امام زمانه
حالا هی مسخره بکن

mehrant;756894 نوشت:
چرا وقتی درست نوشته رو متوجه نشدی همینجوری تیکه میندازی؟
بابا حکم اینه رقص حرامه و فقط تنها رقصی که جایز هست رقص زن برای شوهر هست و لا غیر
این رو مراجع تقلید گفتن
مراجع هم نایب امام زمان هستن طبق روایتی از خود امام زمان
یعنی از دید یه مسلمان حکم مراجع تقلید حکم امام زمانه
حالا هی مسخره بکن

اول اینکه مسخره کردن به خاطر حکم نبود
وگرنه منم میدونم واسه شوهر مجازه

مشکل این بود
گفته شده بدون آهنگ و اینکه بدون مرتکب حرامی باشد !!
خب سوال اینه
زن داره واسه شوهرش میرقصه که محرمه
حالا تحریک و هرچیز دیگه ای که انجام بشه دیگه مشکلش کجاست ؟؟

دیگه معذرت میخوام
واسه اهل محل داره نمی رقصه که !!

سوما
بنده نگفتم حکم رو قبول ندارم
دلیلش رو به صورت ظنز فرمودم چیه !!
واسه اهل محل داره نمی رقصه که !!

وگرنه میدونم ولایت فقیه نایب امام زمانن !

شما اینقدر تند نرو خطرناکه !! :khandeh!:

Reza-D;756720 نوشت:
سلام
احتمالاً منظور از این حکم اینه که مرد شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه. لطفاً اشتباه نشه ، منظور این نیست که پس زن که میتونه برای شوهر برقصه ، شخصیت و وقار نداره! منظور این نیست

یه مثال میزنم. زن برای شوهر ناز و عشوه داره و اداهای زنانه از خودش درمیاره. خب این اعمال ایراد که نداره ، بلکه بسیار هم پسندیده هست و بخشی از وجود و شخصیت یک زن هست. حتی میشه گفت زنی که این قابلیت رو نداشته باشه مشکل داره و باید روی شخصیت خودش کار کنه. اما در مقابل اگر مردی ناز و عشوه داشته باشه واقعاً مسخره میشه! هیچ زنی هم مایل نیست که مردش حرکات زنانه انجام بده

اما زن ها هم دوست دارن مردشون جذاب باشه. خب این دو مورد با هم اختلاف دارن. یعنی:
اگر از از عقلا بپرسیم آیا جایز است مرد زنش را جذب کند؟ پاسخ میدهند که: بله جایز است
اما اگر بپرسیم آیا جایز است مرد برای زنش ناز و عشوهء زنانه بیاید؟ پاسخ میدهند که: خیر جایز نیست
خب در اینجا چیزی که جایز نیست ، عمل زنانه از طرف مرد هست ، نه اصل جذابیت مکرد برای زن

پس وقتی گفته میشه مرد برای زن نرقصه ، منظور این نیست که مرد هیچ کاری برای زن نکنه که بخوایم نتیجه بگیریم پس احساس زن چی میشه
بلکه منظور اینه که مرد باید جاذبه ای در شکل و شمایل مردانه خودش داشته باشه

سلام

منظور منم عشوه اومدن مرد نیست

وقتی مرد میرقصه دلیل بر عشوه اومدنش نیست میتونه مردونه هم برقصه

البته من بحثم سر این نیست که عشوه بیاد یا مردونه باشه بحثم سر اینه وقتی

مجردیم هزار تا حرف از حلال و حرام میگن که فلانی نامحرمه پس بهش نگا

نکن پس باهاش شوخی نکن پس براش نرقص ما هم میگیم به چشم

ولی بعد ازدواج هم که شوهر ادم براش از هر محرمی محرم تره دوباره قانون حالا و حرام میکشن وسط

این واقعا بی عدالتیه ضمن این که اصلا منطقی هم نیست

هر کی یدونه نظر میده بعد میگن همه باید رعایت کنن

چپ میری راست میای همه چی برات حرام میشه

من که به شخصه قانونو پایه ای برا این نظرات نمیبینم

حالا دلیلشو نمیدونم چیه که میگن مرد برا زنش نرقصه زنم بدون اهنگ برا شوهرش برقصه

تنها چیزی که میبینم اینه که ارزشی برای خواسته های زن قائل نمیشن

yas_montazer;756771 نوشت:
بله مطالعه کردم
اگه توجه کنید همشون گفتن موسیقی و رقص ..ولی بنده سوالم درباره ی چگونگیش بود و علت اینکه گفته شده ؟
و اینکه دوستان اگه میشناسن یکی از اساتید کلام رو اطلاع بدن برای پاسخگویی ممنون میشم واقعا

با سلام و احترام خدمت تمامی دوستان شرکت کننده در تاپیک

باید به دونکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
این که حرمت رقص زن و شوهر و بالعکس از مسلمّات فقه اسلامی نیست، برخی مانند آیت الله بهجت مطلقا رقص زن و شوهر و دیگران را حرام می دانند، برخی مانند آيات عظام صافى، فاضل، مكارم شیرازی و نورى همدانی فقط رقص زن برای شوهرش را جایز می دانند، و برخی مراجع مانند امام(ره)، و آیات عظام تبريزى، خامنه‏اى، سيستانى و وحيد، رقص هر دو را برای یکدیگر جایز می دانند.(امام، استفتاءات، ج 2، (مكاسب محرمه)، س 35؛ تبريزى، استفتاءات، س 1042 و 1067؛ خامنه‏اى، اجوبةالاستفتاءات، س 1171؛ سيستانىsistani.org(رقص) ش 7؛ دفتر: وحيد؛ مكارم، استفتاءات، ج 1، س 534 و 535؛ صافى، جامع‏الاحكام، ج 2، س 1580؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1738؛ نورى، استفتاءات، ج 2 س 574؛ به نقل از پرسمان دانشجویی)
پس اولا این یک حکم قطعی اسلام نیست، انچه که مسلّم است اسلام برای رقص حد و حدود تعیین نموده، اما در مورد محدوده این مرز اختلاف نظر وجود دارد.

نکته دوم: اما به طور کلی علت محدود نمودن رقص و حرمت آن در برخی موارد به خاطر نگاه اسلام به انسان و توقعاتی است که خالق انسان از او دارد، ما گاهی احساساتی قضاوت می کنیم، او ما را به عنوان اشرف مخلوقات، عاقل‌ترین زمینیان، و جانشینانش در زمین قرار داده و ما در فکر این هستیم که چرا از حرکات موزون منع شده ایم؟!!
انسان می تواند به جایی برسد که تمام کائنات از او فرمان برند، آن موقع چقدر نگاه باید حداقلی باشد که از این هدف والا غافل شده و بر لذات غریزی زودگذر دنیوی و بُعد حیوانی خویش تأکید ورزد، تفاوت نگرش ما با خالق ما به خاطر همین تفاوت در عمق نگاه است، او اهداف بلندی برای ما در نظر گرفته، و توانی در ما ایجاد کرده که می تواند ما را به اهدافی غیر قابل باور برساند، و ما دنیایی را می بینیم که پیش چشمانمان است و این قدرت ما مغفول مانده!!! از این غافل هستیم حقیقتا چرا انسان اشرف مخلوقات شد؟ از این غافلیم که خورد و خوراک و لذت های جنسی را که همه حیوانات دارند، از نظر جثه و قدرت هم که خیلی از آنها از ما قوی‌تر هستند، پس چرا ما برگزیده شدیم؟ آیا ما هم باید تمام دغدغه ما هم باید لذت بردن بیشتر از دنیا و جنیست و حرکات موزون باشد؟!! ما قرار است در این مدت دنیایی محدود خانه ابدی مان را بنا کنیم، خانه ای که دیگر از نظر زمانی محدودیت ندارد، پس یک اگر ریاضی حساب کنیم یک زمان محدود برای ساختن یک زندگی نامحدود می شود هر ثانیه این زندگی دنیا، در مقابل نقش آن در آخرت بی نهایت ارزش دارد. به همین خاطر است که در اسلام از هرگونه لهو و لعب که نشانه غفلت انسان از هدف اصلی اوست نهی شده است، حضرت امیر(ع) می‌فرمایند:
«اهْجُرِ اللَّهْوَ فَإِنَّكَ لَمْ تُخْلَقْ عَبَثاً فَتَلْهُو»؛ لهو را كنار بگذار، زيرا كه به يقين تو عبث و بيهوده آفريده نشده اي كه به لهو و كارهاي بيهوده بپردازي(غررالحکم، ص145)
و در برخی روایات به خصوص رقص اشاره شده است:
پیامبر(ص) می فرمایند:
«أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْكُوبَاتِ وَ الْكَبَرَات‏»؛ نهی می کنم شما را از رقص و مزمار و بربط و طبل (کلینی، الکافی، ج6، ص432)

پس اسلام به دنبال محدود کردن بیهوده انسان نیست، نگران این است که انسان خودش را در حد همین لذت های دنیوی پایین بیاورد و همین جا بماند، این هدف است که موجب حرمت برخی لذت ها شده است.

مسلم;757018 نوشت:
نکته دوم: اما به طور کلی علت محدود نمودن رقص و حرمت آن در برخی موارد به خاطر نگاه اسلام به انسان و توقعاتی است که خالق انسان از او دارد، ما گاهی احساساتی قضاوت می کنیم، او ما را به عنوان اشرف مخلوقات، عاقل‌ترین زمینیان، و جانشینانش در زمین قرار داده و ما در فکر این هستیم که چرا از حرکات موزون منع شده ایم؟!!

با سلام و احترام جناب مسلم

موضوع جالبی رو مطرح کردید

برای من سوالی پیش اومد که دوست دارم جوابش رو با توجه به پست شما بدونم:

من ، اگر بخوام در دیدگاه شما بنشینم ، به نظر من اگر به موضوعی مثل رقص ، بخوایم نمره لهو و بیهودگی و بعد حیوانی ، بدیم ، اگر قرار باشه بهش مثلا نمره 5 بدیم ، به نظر من به رابطه جنسی بین زن و شوهر ، بلحاظ بعد حیوانی و لذت جویی و لهو بودن ،باید نمره 20 داد .... به جز همون چند بار که طرفین قصد تولید مثل دارن ، به ظاهر بقیه موارد رابطه در طول زندگی ، جز اینکه برای ارضای بعد حیوانی انسان میباشد ، کارکرد دیگه ای به ظاهر نداره و بعید هم میرسه اگر بخوایم از این دیدگاه به مسله نگاه کنیم ، رابطه جنسی حلال به قصد لذت جویی ، رابطه ای با تعالی انسان داشته باشه....

اما چیزی که دین به ما اموخته ، اینکه ، یک انسان ، حتی لحظه لحظه تنفسش هم میشه عبادت باشه ، اگر به قصد قرب الهی باشه ... غذا خوردن ، خوابیدن ، ورزش کردن ، کسب و کار ، سواد اموزی ، حمام کردن ، حتی اجابت مزاج یک مومن ، میتونه عبادت باشه .... خوب وقتی این دیدگاه باشه ، پس رابطه جنسی دیگه یک رابطه صرفا حیوانی نیست بلکه یک رابطه پسندیده نزد خداوند هست .. و وقتی این دیدگاه باشه ، حتی اگر عمل مباح ولی لغوی ، مثل رقصیدن ، بین زن و شوهر ، باعث تحکیم رابطه اونها ، و ارضا نیازهای جسمی و حتی روحی اون ها بشه ، ایا باز هم به این نوع عملها مثل رقصیدن ، میشه صفت ، بیهوده و حیوانی داد؟ ایا حتی رقص زن و شوهر نمیتونه براشون حکم عبادت باشه وقتی نیت پاک و خوبی پشتش باشه؟

Reza-D;756720 نوشت:
اما در مقابل اگر مردی ناز و عشوه داشته باشه واقعاً مسخره میشه! هیچ زنی هم مایل نیست که مردش حرکات زنانه انجام بده

سلام

چه کسی گفته رقص مرد یعنی ناز و عشوه؟؟!!
رقص مردونه زنونه داره بابا!!!

برخی از رقص ها ، یه رقص کاملا مردونه و لاتی میباشد

و اگه رقص کلا حرومه رقصای محلی هم باید حروم باشه

واقعا برام سواله وقتی اسلام با همه چیز مشکل داره واقعا منظورش از بهشت چیه؟

مولکول 68;756862 نوشت:
رضا جان من میگم در اینده که ازدواج کردم فلان میشه ، بعد شما میگی " نمیدونم متاهلی یا مجرد ؟"
بله درست میگی ، سه شو بگیر داداش :Nishkhand:

فریاد سکوت;756981 نوشت:
منظور منم عشوه اومدن مرد نیست

ملاali;757031 نوشت:
چه کسی گفته رقص مرد یعنی ناز و عشوه؟؟!!
دوستان عزیز چرا به عرض بنده دقت نمی کنید؟!
ابتدا به سؤال دقت کنید ببینید من به چه سؤالی پاسخ دادم:
فریاد سکوت;756710 نوشت:
اصلا از نظر این قانونا زن جزو ادما حساب میاد؟ حس داره؟
خانم "فریادسکوت" ، گفتن اینکه برخی مراجع میگن مرد برای زنش نرقصه ، به دلیل اینه که کلاً زن آدم به حساب نمیاد و احساساتش در نظر گرفته نمیشه. من هم در پاسخ ابتدا دلیل حکم رو عرض کردم (قرمز رنگ):
Reza-D;756720 نوشت:
احتمالاً منظور از این حکم اینه که مرد شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه. لطفاً اشتباه نشه ، منظور این نیست که پس زن که میتونه برای شوهر برقصه ، شخصیت و وقار نداره! منظور این نیست
و برای اینکه کسی فکر نکنه منظور حرف من اینه که وقار و شخصیت زن بی ارزشه ، مثال ناز و عشوه رو زدم که برای زن خوبه ولی برای مرد بد:
Reza-D;756720 نوشت:
یه مثال میزنم. زن برای شوهر ناز و عشوه داره و اداهای زنانه از خودش درمیاره. خب این اعمال ایراد که نداره ، بلکه بسیار هم پسندیده هست و بخشی از وجود و شخصیت یک زن هست. حتی میشه گفت زنی که این قابلیت رو نداشته باشه مشکل داره و باید روی شخصیت خودش کار کنه. اما در مقابل اگر مردی ناز و عشوه داشته باشه واقعاً مسخره میشه! هیچ زنی هم مایل نیست که مردش حرکات زنانه انجام بده
بعد که مشخص شد که انجام یک سری اعمال برای زن صحیحه و برای مرد غلط (و برای نمونه عشوه رو مثال زدم) ، نتیجه گیری کردم که پس اگر کسی به مردی بگه برای زنت عشوه نیا ، معناش این نیست که احساس زن بی ارزشه ، بلکه دلیلش اینه که عشوه با شخصیت مرد سازگار نیست. همچنین گفتم که زن هم دوست داره شوهرش براش جذاب باشه و اسلام به این هم توجه کرده ، با این تفاوت که هر نوع عملی رو پیشنهاد نمیده. مثل عشوه آمدن. مطلب بنده رو بخونید ، بخصوص بخش قرمز رنگ رو:
Reza-D;756720 نوشت:
اما زن ها هم دوست دارن مردشون جذاب باشه. خب این دو مورد با هم اختلاف دارن. یعنی:
اگر از از عقلا بپرسیم آیا جایز است مرد زنش را جذب کند؟ پاسخ میدهند که: بله جایز است
اما اگر بپرسیم آیا جایز است مرد برای زنش ناز و عشوهء زنانه بیاید؟ پاسخ میدهند که: خیر جایز نیست

خب
در اینجا چیزی که جایز نیست ، عمل زنانه از طرف مرد هست ، نه اصل جذابیت مرد برای زن
پس اینکه تا یه حکم ببینیم سریع بریم سراغ اینکه زن آدم نیست ، زن بی ارزشه ، همه چی به نفع مردهاست و....... کار درستی نیست. اول ببینیم دلیل حکم چیه ، اگر نامعقول بود بعد اعتراض کنیم. این نتیجه گیری من بود که دلیل اینکه رقص زن برای مرد جایزه ، اما درمورد رقص مرد برای زن بیشتر سخت گیری میشه ، دلیلش همینه که رقصیدن با تیپ و شخصیت مرد جور درنمیاد. این هم جملهء آخری که در اون پست نوشتم:
Reza-D;756720 نوشت:
پس وقتی گفته میشه مرد برای زن نرقصه ، منظور این نیست که مرد هیچ کاری برای زن نکنه که بخوایم نتیجه بگیریم پس احساس زن چی میشه. بلکه منظور اینه که مرد باید جاذبه ای در شکل و شمایل مردانه خودش داشته باشه

حالا شما دوستان گرامی بفرمایید کجای حرفم گفتم که رقص با ناز و عشوه یکی هستن؟!! :Gig:
خواهش میکنم از شما که قبل از نتیجه گیری ، حتماً صحبت طرف مقابل رو بخوبی بخونید و منظورش رو درک کنید ، بعد پاسخ بدید تا طرف مجبور نشه دو ساعت توضیح بده (با احترام) :Gol:


Reza-D;757071 نوشت:
دوستان عزیز چرا به عرض بنده دقت نمی کنید؟!

آقا رضا متشکر که دوباره مطلبتون رو تایپ کردین

من همون اول متوجه منظور شما شدم

منم عرض کردم منظور من عشوه اومدن مرد نیست ... حرف شما رو معنی نکردم

داشتم منظور خودمو میرسوندم که حرفم ربطی به اون مسئله نداره

Reza-D;757071 نوشت:
احتمالاً منظور از این حکم اینه که مرد شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه.

این جملتون زیاد جالب نیست

مرد بودن به این چیزا نیست به نظر من

آدم خواسته زنشو اجابت کنه جلف بودنه؟

اصلا گیریم خانمه از شوهرش یه رقص جلفم بخواد به نظر من شوهره وظیفشه برا خانمش اون کار رو انجام بده

مگه تو خلوت دو نفرشون چه ایرادی داره ؟

فریاد سکوت;757090 نوشت:
اصلا گیریم خانمه از شوهرش یه رقص جلفم بخواد به نظر من شوهره وظیفشه برا خانمش اون کار رو انجام بده
مگه تو خلوت دو نفرشون چه ایرادی داره ؟
سلام به شما
ممنون از توضیحاتتون ، الان بهتر متوجه منظور شما شدم

نه چیزی که میگید (اجابت خواستهء همسر) ایرادی نداره. اما دقت بفرمایید که همیشه خواست دو طرف مهم نیست
ببینید من الان نمیخوام بگم که مرد چه کاری انجام بده و چه کاری انجام نده ، بلکه بطور کلی دارم عرض میکنم

بعضی کارها هست که میتونه شخصیت مرد رو کوچک کنه. زن باید همیشه روی مرد حساب کنه و این حساب کردن بخشیش به این مربوط میشه که مرد اقتدار خودش رو در چشم زن حفظ کنه. برای همین باید از هر کاری که این اقتدار رو کمرنگ کنه دوری کنه ، حتی اگه خوش آیند زن در اون کار باشه. برعکسش هم هست یعنی زن هم باید در مواردی شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه ، ولو اینکه شوهرش خلافش رو طلب کنه. اما نوع عمل زن و مرد در این موارد معمولاً متفاوته

یه سؤال هم من از شما دارم. نمیخوام خدایی نکرده بگم شما الکی دارید میگید ، ولی برام جا نمیفته که در رقصیدن مرد اون هم از نوع جلفش چه ارضا شدنی میتونه برای زن وجود داشته باشه!! البته پاسخش ممکنه برای شما خصوصی باشه برای همین اگر میخواین پاسخ ندین ، ولی اگر مایل بودید و در حدی که میتونید بگید آیا واقعاً زن از رقصیدن شوهرش لذت میبره؟ :Gig:

Reza-D;757093 نوشت:
بعضی کارها هست که میتونه شخصیت مرد رو کوچک کنه. زن باید همیشه روی مرد حساب کنه و این حساب کردن بخشیش به این مربوط میشه که مرد اقتدار خودش رو در چشم زن حفظ کنه. برای همین باید از هر کاری که این اقتدار رو کمرنگ کنه دوری کنه ، حتی اگه خوش آیند زن در اون کار باشه. برعکسش هم هست یعنی زن هم باید در مواردی شخصیت و وقار خودش رو حفظ کنه ، ولو اینکه شوهرش خلافش رو طلب کنه. اما نوع عمل زن و مرد در این موارد معمولاً متفاوته

کاملا قبول دارم

Reza-D;757093 نوشت:
یه سؤال هم من از شما دارم. نمیخوام خدایی نکرده بگم شما الکی دارید میگید ، ولی برام جا نمیفته که در رقصیدن مرد اون هم از نوع جلفش چه ارضا شدنی میتونه برای زن وجود داشته باشه!! البته پاسخش ممکنه برای شما خصوصی باشه برای همین اگر میخواین پاسخ ندین ، ولی اگر مایل بودید و در حدی که میتونید بگید آیا واقعاً زن از رقصیدن شوهرش لذت میبره؟

نه من اون رو مثال زدم :khandeh!:

اول جملم نوشته بودم " گیریم "

یعنی این که حتی اگه خانمه از آقاش این خواسته رو هم داشته باشه

( که معمولا نمیخوان شوهرشون جلف بازی در بیاره ) بازم این خوبه که همسرش

به خاطر خانمش این کار رو انجام بده

و در مورد سوال دومتون باید بگم هر کسی دید متفاوتی نسبت به این قضیه داره

ولی چیزی که مسلمه اینه که رقص شوهر برای همسرش لذت بخشه

نمیگم تحریک میکنه نه ولی صد در صد لذت بخشه

دو تا از پستا رو صلوات زدم چون واقعن خندیدم باهشون :Khandidan!: خدا ایشالا 100 در دنیا 1000 در آخرت اجرتون بده :khandeh!:

.

ولی انصافا درست نیس که رقص شوهر حرام باشه

اصولا ما خانوما دوس داریم یه شام خوشمزه بپزیم

یه آهنگ لایت پخش شه

شمع و لباس مجلل و آرایش

رقص دو نفره:Kaf:

کیه که دوس نداشته باشه همچین فضای رمانتیکی رو با همسر شرعی و قانونیش تجربه کنه؟

از دخترا کسی هس که دوس نداشته باشه عایا؟؟؟؟؟؟

[="Tahoma"][="Black"]

Miss Chadoriii;757099 نوشت:
از دخترا کسی هس که دوس نداشته باشه عایا؟؟؟؟؟؟

آره من!:nishkand:
این لوس بازیا چیه!!!:khandeh!:[/]

مسلم;757018 نوشت:
اما به طور کلی علت محدود نمودن رقص و حرمت آن در برخی موارد به خاطر نگاه اسلام به انسان و توقعاتی است که خالق انسان از او دارد، ما گاهی احساساتی قضاوت می کنیم، او ما را به عنوان اشرف مخلوقات، عاقل‌ترین زمینیان، و جانشینانش در زمین قرار داده و ما در فکر این هستیم که چرا از حرکات موزون منع شده ایم؟!!

سلام

استاد گرامی ..

این بحث اصلا قضاوت از روی احساسات نیست ... در تمام طول مدت روز آدم مراقب اعمالش و نگاهش و افکارشه ... آیا نباید وقتی و جایی و مکانی باشه برای تخلیه ی انرژی مثلا برای منی که جوونم و پر از شورواشتیاق ؟

خیلی دوست دارم بدونم کجای این موضوع احساساتیه ؟ دو تا جوون خودشون رو از همه چیز محفوظ نگه میدارن و مراقبت میکنن اما این انصاف نیست که زیر یک سقف اون هم زن و مرد حلال ، باز هم بخوان مراقبه کنن!!

خب این میشه افراط و یا تفریط! بنظر من کسانی که میشن مرجع تقلید بهر حال سنی ازشون میگذره و افتاده میشن و دیدشون از بالاست .. منی که جوونم انرژیم بیشتر از ایناست و این میشه که اعتراضات اوج میگیره ...

بنده که قانع نشدم زن وشوهر تو خلوت خودشون نمیتونن راحت باشن ، امیدوارم دیگران قانع شده باشن ...

متشکرم

Miss Chadoriii;757099 نوشت:
دو تا از پستا رو صلوات زدم چون واقعن خندیدم باهشون :Khandidan!: خدا ایشالا 100 در دنیا 1000 در آخرت اجرتون بده :khandeh!:

.

ولی انصافا درست نیس که رقص شوهر حرام باشه

اصولا ما خانوما دوس داریم یه شام خوشمزه بپزیم

یه آهنگ لایت پخش شه

شمع و لباس مجلل و آرایش

رقص دو نفره:Kaf:

کیه که دوس نداشته باشه همچین فضای رمانتیکی رو با همسر شرعی و قانونیش تجربه کنه؟

از دخترا کسی هس که دوس نداشته باشه عایا؟؟؟؟؟؟


اول اینکه هر 2 تا واسه یه بنده خدا بود
فکر نمیکردم اینقدر بخندید [emoji3]
ولی جالبه که اکثرا دخترا پستمو لایک،زدن

در مورد پستتون
من نمیدونم چرا فکر میکنم دخترا همینن و همینم خوشحالشون میکنه
شاید زیادی پست های روانشناسی و زندگی زناشویی و.... میخونم
تا،اینکه پست شما رو خوندم

دقیقا همچین طرز تفکری دارم از زن دارم
حتی یه تعریف از رنگ پیراهن،زن که میتونه سر ذوقش بیاره
و..... که اینجا جای گفتن نیست
شایدم،این طرز تفکر مثل همین موضوع تاپیک سلیقه ای باشه!!!!

البته هستن افرادی مثل اون بانو که مخالفن
ولی خب انگار اندک هستن

ولی همچنان واسم سواله
چرا مشکل داره!!؟
زن و شوهر همدیگه رو جذب نکنن کیو جذب کنن!!

مسلم;757018 نوشت:
با سلام و احترام خدمت تمامی دوستان شرکت کننده در تاپیک

باید به دونکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
این که حرمت رقص زن و شوهر و بالعکس از مسلمّات فقه اسلامی نیست، برخی مانند آیت الله بهجت مطلقا رقص زن و شوهر و دیگران را حرام می دانند، برخی مانند آيات عظام صافى، فاضل، مكارم شیرازی و نورى همدانی فقط رقص زن برای شوهرش را جایز می دانند، و برخی مراجع مانند امام(ره)، و آیات عظام تبريزى، خامنه‏اى، سيستانى و وحيد، رقص هر دو را برای یکدیگر جایز می دانند.(امام، استفتاءات، ج 2، (مكاسب محرمه)، س 35؛ تبريزى، استفتاءات، س 1042 و 1067؛ خامنه‏اى، اجوبةالاستفتاءات، س 1171؛ سيستانىsistani.org(رقص) ش 7؛ دفتر: وحيد؛ مكارم، استفتاءات، ج 1، س 534 و 535؛ صافى، جامع‏الاحكام، ج 2، س 1580؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1736 و 1738؛ نورى، استفتاءات، ج 2 س 574؛ به نقل از پرسمان دانشجویی)
پس اولا این یک حکم قطعی اسلام نیست، انچه که مسلّم است اسلام برای رقص حد و حدود تعیین نموده، اما در مورد محدوده این مرز اختلاف نظر وجود دارد.

نکته دوم: اما به طور کلی علت محدود نمودن رقص و حرمت آن در برخی موارد به خاطر نگاه اسلام به انسان و توقعاتی است که خالق انسان از او دارد، ما گاهی احساساتی قضاوت می کنیم، او ما را به عنوان اشرف مخلوقات، عاقل‌ترین زمینیان، و جانشینانش در زمین قرار داده و ما در فکر این هستیم که چرا از حرکات موزون منع شده ایم؟!!
انسان می تواند به جایی برسد که تمام کائنات از او فرمان برند، آن موقع چقدر نگاه باید حداقلی باشد که از این هدف والا غافل شده و بر لذات غریزی زودگذر دنیوی و بُعد حیوانی خویش تأکید ورزد، تفاوت نگرش ما با خالق ما به خاطر همین تفاوت در عمق نگاه است، او اهداف بلندی برای ما در نظر گرفته، و توانی در ما ایجاد کرده که می تواند ما را به اهدافی غیر قابل باور برساند، و ما دنیایی را می بینیم که پیش چشمانمان است و این قدرت ما مغفول مانده!!! از این غافل هستیم حقیقتا چرا انسان اشرف مخلوقات شد؟ از این غافلیم که خورد و خوراک و لذت های جنسی را که همه حیوانات دارند، از نظر جثه و قدرت هم که خیلی از آنها از ما قوی‌تر هستند، پس چرا ما برگزیده شدیم؟ آیا ما هم باید تمام دغدغه ما هم باید لذت بردن بیشتر از دنیا و جنیست و حرکات موزون باشد؟!! ما قرار است در این مدت دنیایی محدود خانه ابدی مان را بنا کنیم، خانه ای که دیگر از نظر زمانی محدودیت ندارد، پس یک اگر ریاضی حساب کنیم یک زمان محدود برای ساختن یک زندگی نامحدود می شود هر ثانیه این زندگی دنیا، در مقابل نقش آن در آخرت بی نهایت ارزش دارد. به همین خاطر است که در اسلام از هرگونه لهو و لعب که نشانه غفلت انسان از هدف اصلی اوست نهی شده است، حضرت امیر(ع) می‌فرمایند:
«اهْجُرِ اللَّهْوَ فَإِنَّكَ لَمْ تُخْلَقْ عَبَثاً فَتَلْهُو»؛ لهو را كنار بگذار، زيرا كه به يقين تو عبث و بيهوده آفريده نشده اي كه به لهو و كارهاي بيهوده بپردازي(غررالحکم، ص145)
و در برخی روایات به خصوص رقص اشاره شده است:
پیامبر(ص) می فرمایند:
«أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْنِ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْكُوبَاتِ وَ الْكَبَرَات‏»؛ نهی می کنم شما را از رقص و مزمار و بربط و طبل (کلینی، الکافی، ج6، ص432)

پس اسلام به دنبال محدود کردن بیهوده انسان نیست، نگران این است که انسان خودش را در حد همین لذت های دنیوی پایین بیاورد و همین جا بماند، این هدف است که موجب حرمت برخی لذت ها شده است.


نظر شما رو خوندم
ولی یه سوال
این نتیجه گیری شما بود و نظر شما
یا نظر برخی علما و....
؟؟؟؟؟

چون خیلی تند و زننده بود
یعنی کسی که رابطه جنسی زیادی داره با همسرش داره حالا به هر دلیلی مثل گرم بودن و.... اون روی حیوان بودنش رو داره استفاده میکنه؟؟؟

یعنی کسی بجز زاد و ول رابطه جنسی برقرار میکنه حالا به تعداد زیاد به هر دلیلی خویش حیوانی خودش بهش غلبه کرده؟؟؟

تا اونجایی که حداقل من میدونم
رابطه جنسی با همسر اینقدر میتونه پاک شمرده بشه که فکر کنم توصیه شده قبلش وضو هم بگیرید
اگه خصلت حیوانی بود وضو نمیگرفتیم!!!!

حرف های شما زمانی درسته که طرف واسه ارضای خودش به نامحرم نگاه داشته باشه
یعنی برای همون خصلت حیوانی خودش با هر نامحرمی رابطه داشته باشه
بله اینجا حق با شماست
حیوان بودن برازنده این آدماست

ولی نه زن و شوهری که نیاز جنسی خودشون رو برطرف میکنن تا به گناه نیفتن
و الی آخر....

نظرات شما خیلی زننده و به اصطلاح خشک مقدسانه هست... (( که احتمال میدم برداشت خودتون از اسلام باشه که خب باز خشک مقدسانه هست ))

نه علما و یا حتی خود اسلام

مولکول 68;757023 نوشت:
موضوع جالبی رو مطرح کردید

برای من سوالی پیش اومد که دوست دارم جوابش رو با توجه به پست شما بدونم:

من ، اگر بخوام در دیدگاه شما بنشینم ، به نظر من اگر به موضوعی مثل رقص ، بخوایم نمره لهو و بیهودگی و بعد حیوانی ، بدیم ، اگر قرار باشه بهش مثلا نمره 5 بدیم ، به نظر من به رابطه جنسی بین زن و شوهر ، بلحاظ بعد حیوانی و لذت جویی و لهو بودن ،باید نمره 20 داد .... به جز همون چند بار که طرفین قصد تولید مثل دارن ، به ظاهر بقیه موارد رابطه در طول زندگی ، جز اینکه برای ارضای بعد حیوانی انسان میباشد ، کارکرد دیگه ای به ظاهر نداره و بعید هم میرسه اگر بخوایم از این دیدگاه به مسله نگاه کنیم ، رابطه جنسی حلال به قصد لذت جویی ، رابطه ای با تعالی انسان داشته باشه....

اما چیزی که دین به ما اموخته ، اینکه ، یک انسان ، حتی لحظه لحظه تنفسش هم میشه عبادت باشه ، اگر به قصد قرب الهی باشه ... غذا خوردن ، خوابیدن ، ورزش کردن ، کسب و کار ، سواد اموزی ، حمام کردن ، حتی اجابت مزاج یک مومن ، میتونه عبادت باشه .... خوب وقتی این دیدگاه باشه ، پس رابطه جنسی دیگه یک رابطه صرفا حیوانی نیست بلکه یک رابطه پسندیده نزد خداوند هست .. و وقتی این دیدگاه باشه ، حتی اگر عمل مباح ولی لغوی ، مثل رقصیدن ، بین زن و شوهر ، باعث تحکیم رابطه اونها ، و ارضا نیازهای جسمی و حتی روحی اون ها بشه ، ایا باز هم به این نوع عملها مثل رقصیدن ، میشه صفت ، بیهوده و حیوانی داد؟ ایا حتی رقص زن و شوهر نمیتونه براشون حکم عبادت باشه وقتی نیت پاک و خوبی پشتش باشه؟

مشک;757185 نوشت:
سلام

استاد گرامی ..
این بحث اصلا قضاوت از روی احساسات نیست ... در تمام طول مدت روز آدم مراقب اعمالش و نگاهش و افکارشه ... آیا نباید وقتی و جایی و مکانی باشه برای تخلیه ی انرژی مثلا برای منی که جوونم و پر از شورواشتیاق ؟
خیلی دوست دارم بدونم کجای این موضوع احساساتیه ؟ دو تا جوون خودشون رو از همه چیز محفوظ نگه میدارن و مراقبت میکنن اما این انصاف نیست که زیر یک سقف اون هم زن و مرد حلال ، باز هم بخوان مراقبه کنن!!
خب این میشه افراط و یا تفریط! بنظر من کسانی که میشن مرجع تقلید بهر حال سنی ازشون میگذره و افتاده میشن و دیدشون از بالاست .. منی که جوونم انرژیم بیشتر از ایناست و این میشه که اعتراضات اوج میگیره ...
بنده که قانع نشدم زن وشوهر تو خلوت خودشون نمیتونن راحت باشن ، امیدوارم دیگران قانع شده باشن ...

J@v@d;757240 نوشت:
ولی یه سوال
این نتیجه گیری شما بود و نظر شما
یا نظر برخی علما و....
؟؟؟؟؟

با سلام و احترام خدمت شما

ببینید شما روی نکته شماره دوم که این محدودیت رقص در اسلام به خاطر اجتناب از لهو و لعب هست خیلی زووم کردید اما به نکته شماره اول بنده توجه نکردید که عرض کردم اینکه این محدودیت از طرف اسلام خلوت بین زن و شوهر را هم شامل می شود یا خیر اختلاف است، من اصلا در این خصوص ابراز نظر نکردم(چون بحث فقهی است)، بعد شما به بنده اشکال می گیرید که چرا رقص بین زن و شوهر مصداق لهو و لعب است؟!!
البته فقط آیت الله بهجت مطلقا آن را اشکال گرفته اند که ایشان هم فتوا نداده اند و احتیاط واجب کرده اند، لذا دوستانی که مقلد ایشان هستند و نمی توانند پایبند این حکم باشند می توانند به مرجع دوم رجوع کنند.
به بیان دیگر بنده می گویم مرز این محدودیت رقص در اسلام هر کجا که باشد: چه مطلقا جایز نباشد، چه فقط زن برای شوهر جایز باشد، و چه فقط زن و شوهر برای هم جایز باشد به خاطر آن است که ماوراء آن مصداق لهو و لعب دانسته شده است و ناسازگار با کرامت انسانی، و مانع رسیدن انسان به مقام الهی که برای آن خلق شده است.


J@v@d;757240 نوشت:
چون خیلی تند و زننده بود
یعنی کسی که رابطه جنسی زیادی داره با همسرش داره حالا به هر دلیلی مثل گرم بودن و.... اون روی حیوان بودنش رو داره استفاده میکنه؟؟؟

یعنی کسی بجز زاد و ول رابطه جنسی برقرار میکنه حالا به تعداد زیاد به هر دلیلی خویش حیوانی خودش بهش غلبه کرده؟؟؟

تا اونجایی که حداقل من میدونم
رابطه جنسی با همسر اینقدر میتونه پاک شمرده بشه که فکر کنم توصیه شده قبلش وضو هم بگیرید
اگه خصلت حیوانی بود وضو نمیگرفتیم!!!!

به نظرم شما اشتباهی حرف بنده را برداشت نموده اید، منظورم فحش نبود!!! ببینید انسان یک اشتراکاتی با حیوانات دارد و یک تمایزاتی، طبیعتا آن بُعدی که بین انسان و حیوانات مشترک است می شود بُعد حیوانی انسان، بد نیست، نمیخواهم بگویم هر کس از این بُعد استفاده کند حیوان است!! حرف من ناظر به بُعد اخلاقی نبود، بلکه ناظر به بُعد هستی شناسانه انسان بود.
بالاخره دین ما می گوید غرق شدن در این لذت های جسمانی مانع از تعالی انسان و تکامل بُعد دیگر او می شود، لذا می بینید که گاهی امر به روزه می شویم که در آن بخش عظیمی از لذت های جسمانی باید تعطیل شوند، البته اسلام در این حوزه مثل ادیانی چون بودیسم و جینیسم اهل افراط هم نیست، بلکه اهل تعادل است.

مولکول 68;756785 نوشت:
من هرچقدر فکر میکنم ، واقعا نمیتونم تصور کنم ، که مثلا در اینده که ازدواج کردم ، روی مبل لم بدم! بعد همسرم جلوم برقصه :khaneh: واقعا که چی بشه ؟ خیلی خنده داره به نظر من :khaneh: یعنی حتی تصور کردنش هم غیر قابل تصوره :khaneh: لابد باید دست هم بزنی و مجلس رو گرم نگه داری :khaneh: اینقدر میشه فعالیتهای با نشاط دو نفره انجام داد که اینکه یک نفر برقصه یک نفر بِلَمه ! در برابر اونها خیلی سطح پایینه

مرحبا
خیلی جالب بود...........

مسلم;757271 نوشت:
بالاخره دین ما می گوید غرق شدن در این لذت های جسمانی مانع از تعالی انسان و تکامل بُعد دیگر او می شود،

سلام
اگر واقعا هدف دین از منع بسیاری از لذات ، تعالی بحشیدن به انسان است پس چرا بابت ترک این لذات وعده لذات بهشت داده و فرموده لهم فیها ما یشائون
اومدیم و کسی همان معنای ظاهر و دنیایی را از این آیات گرفت و اعمالی را انجام داد و اعمالی را ترک کرد...در قبالش با توجه به نیتش واقعا این فرد چه رشدی کرده؟؟؟!!!
لذا به نظر میرسد اسلام برخلاف نظر شما خیلی هم در پی تعالی انسان نبوده بلکه غرض های دیگری بابت احکام صلبی در میان بوده

ملاali;758183 نوشت:
سلام
اگر واقعا هدف دین از منع بسیاری از لذات ، تعالی بحشیدن به انسان است پس چرا بابت ترک این لذات وعده لذات بهشت داده و فرموده لهم فیها ما یشائون
اومدیم و کسی همان معنای ظاهر و دنیایی را از این آیات گرفت و اعمالی را انجام داد و اعمالی را ترک کرد...در قبالش با توجه به نیتش واقعا این فرد چه رشدی کرده؟؟؟!!!
لذا به نظر میرسد اسلام برخلاف نظر شما خیلی هم در پی تعالی انسان نبوده بلکه غرض های دیگری بابت احکام صلبی در میان بوده

با سلام و احترام

بدون شک یکی از اهداف اسلام از منع لذات دنیوی، رشد و کمال و تعالی انسان بوده است، چرا که افراط در شهوت وابستگی می آورد که ابتدای مسیر هلاکت است، همان طور که امام علی(ع) می‌فرمایند:
«إِيَّاكُمْ وَ غَلَبَةَ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِكُمْ فَإِنَّ بِدَايَتَهَا مَلَكَةٌ وَ نِهَايَتَهَا هَلَكَة»؛ بپرهيزيد از غلبه كردن خواهشها بردلهاى شما پس بدرستى كه ابتداى آن بندگى، و انتهاى آن هلاكت است‏.(غررالحکم، ص175)

اما اینکه پس چرا همان لذات جسمانی در بهشت به انسان داده می‌شود، در پاسخ باید عرض کنم اگرچه نعمت‌های بهشت از لحاظ ظاهری با این لذات دنیوی شباهت دارند ولی حقیقتشان متفاوت است:
«كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً»؛ چون ميوه‏اى از آن روزيشان شود بگويند اين همانست كه قبلا روزى ما شده بود، و نظير آن بايشان بدهند.(بقره:2/25)

غذاى بهشت ثقل و سنگينى نمى‏ آورد، و نكاح آن فتور و سستى ندارد، نقصان و عيب و مرض و مرگ و سستى و كژى و كاستىِ اين عالم، معلول ثقل مادّه است، ولى در قيامت مادّه‏ ثقل ندارد. تمام جهات نعمت و لذّت متراكماً موجود است، و آثار و خواصّ مادّه و ثقل و كثافت آن نيست. آنجا بهشت حقيقى حقيقى، بدون جهات عدميّه و نقصان است؛ و بنابراين، لذّت آن پيوسته، و دگرگونى و خرابى و تشويش در آن راه ندارد.(علامه طهرانی، معاد شناسى، ج‏10، ص:196، 197)

قرآن کریم نیز در برخی آیات به این تفاوت‌ها اشاره فرموده است:
«فِيهَا أَنهْارٌ مِّن مَّاءٍ غَيرْ ءَاسِنٍ وَ أَنهْارٌ مِّن لَّبنَ‏ٍ لَّمْ يَتَغَيرَّ طَعْمُهُ وَ أَنهْارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَ أَنهْارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى»؛ در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذت است و نهرهايى از عسل خالص است‏(محمد:47/15)
و نیز می‌فرماید:
«بِأَكْوَابٍ وَ أَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ* لَّا يُصَدَّعُونَ عَنهْا وَ لَا يُنزِفُون‏»؛ با قدح ها و كوزه‏ها و جام هايى از باده ناب و پاك، كه از نوشيدنش نه سردرد گيرند، و نه مست و بى‏ خرد شوند.(واقعه:56/19)
ما در این دنیا مشغول حرکت و سیر به سمت جایگاه ابدی هستیم، و مشغول شدن به این لذت‌هایی که دوامی ندارند نباید موجب غفلت از آن حرکت شود، اما بهشت مقصد است، نه مسیر، لذت‌های آنجا، لذت‌های حقیقی بوده که ضرری به دنبال نداشته، و مزد چشم پوشی از لذت‌های دنیاست.

مسلم;758714 نوشت:
با سلام و احترام

بدون شک یکی از اهداف اسلام از منع لذات دنیوی، رشد و کمال و تعالی انسان بوده است، چرا که افراط در شهوت وابستگی می آورد که ابتدای مسیر هلاکت است، همان طور که امام علی(ع) می‌فرمایند:
«إِيَّاكُمْ وَ غَلَبَةَ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِكُمْ فَإِنَّ بِدَايَتَهَا مَلَكَةٌ وَ نِهَايَتَهَا هَلَكَة»؛ بپرهيزيد از غلبه كردن خواهشها بردلهاى شما پس بدرستى كه ابتداى آن بندگى، و انتهاى آن هلاكت است‏.(غررالحکم، ص175)

اما اینکه پس چرا همان لذات جسمانی در بهشت به انسان داده می‌شود، در پاسخ باید عرض کنم اگرچه نعمت‌های بهشت از لحاظ ظاهری با این لذات دنیوی شباهت دارند ولی حقیقتشان متفاوت است:
«كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً»؛ چون ميوه‏اى از آن روزيشان شود بگويند اين همانست كه قبلا روزى ما شده بود، و نظير آن بايشان بدهند.(بقره:2/25)

غذاى بهشت ثقل و سنگينى نمى‏ آورد، و نكاح آن فتور و سستى ندارد، نقصان و عيب و مرض و مرگ و سستى و كژى و كاستىِ اين عالم، معلول ثقل مادّه است، ولى در قيامت مادّه‏ ثقل ندارد. تمام جهات نعمت و لذّت متراكماً موجود است، و آثار و خواصّ مادّه و ثقل و كثافت آن نيست. آنجا بهشت حقيقى حقيقى، بدون جهات عدميّه و نقصان است؛ و بنابراين، لذّت آن پيوسته، و دگرگونى و خرابى و تشويش در آن راه ندارد.(علامه طهرانی، معاد شناسى، ج‏10، ص:196، 197)

قرآن کریم نیز در برخی آیات به این تفاوت‌ها اشاره فرموده است:
«فِيهَا أَنهْارٌ مِّن مَّاءٍ غَيرْ ءَاسِنٍ وَ أَنهْارٌ مِّن لَّبنَ‏ٍ لَّمْ يَتَغَيرَّ طَعْمُهُ وَ أَنهْارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَ أَنهْارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى»؛ در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذت است و نهرهايى از عسل خالص است‏(محمد:47/15)
و نیز می‌فرماید:
«بِأَكْوَابٍ وَ أَبَارِيقَ وَ كَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ* لَّا يُصَدَّعُونَ عَنهْا وَ لَا يُنزِفُون‏»؛ با قدح ها و كوزه‏ها و جام هايى از باده ناب و پاك، كه از نوشيدنش نه سردرد گيرند، و نه مست و بى‏ خرد شوند.(واقعه:56/19)
ما در این دنیا مشغول حرکت و سیر به سمت جایگاه ابدی هستیم، و مشغول شدن به این لذت‌هایی که دوامی ندارند نباید موجب غفلت از آن حرکت شود، اما بهشت مقصد است، نه مسیر، لذت‌های آنجا، لذت‌های حقیقی بوده که ضرری به دنبال نداشته، و مزد چشم پوشی از لذت‌های دنیاست.


به شدت با نظراتتون مشکل دارم
الان چنتا مشکل هست
و چنتا سوال

اول
اخرش نفهمیدیم یعنی این خصلت های حیوانی که روی انسان هست و اگه کسی به گفته شما تو صفحات قبل بهش فکر کنه خصلت حیوانیش رو به مغزش غلبه بده
فقط واسه امتحان الهی هست؟؟؟
یعنی کلا آدمی بهتره که اصلا از حس شهوت استفاده نکنه؟؟؟

دوما
از دیدگاه شما خلاصه برداری که میشه اینه
خدا ترکیبی از فرشته و حیوان آفرید
شهوت + فهم و عقل
حالا اگه کسی تا آخر عمر از حس شهوت استفاده نکنه درجات بالاتری از بهشت نصیبش میشه!!!
و اگه کسی مثل بنده که خب تو این دوران جوانی بیشتر به این مسائل فکر میکنم پس خصلت حیوانیم خیلی بزرگتر هست و درجات بهشت نصیبم نمیشه
چون پاداش اون دنیا واسه،کسایی هست که از لذت دنیا چشم پوشی کنن!!!

سوما اینکه
این هوری ( حوری) بهشتی که میگن داستانش پس چیه؟؟؟

چهارما
لذت جنسی یعنی در اون دنیا از بین میره؟؟
یعنی خصلت حیوانی از روی انسان برداشته میشه!!؟
بعد هم چطور به انسانی که یه عمر باهاش زندگی کرده شهوتش رو باید حذف کنن؟؟؟

پنجما (( این یکی مربوط به خودمه))
نه تنها من بلکه خیلی از جوون ها تو سن من مسائل جنسیشون به شدت اوج میگیره و بعد ازدواج شاید خیلی به رابطه جنسی تحریک بشن و رابطه زیادی داشته باشن
دسته افرادی هم هستن که گرم مزاجن و رابطه زیادی رو شاید علاقه داشته باشن
اما در همین سن کارهای دینی زیادی انجام میشه و ثواب هم زیاد میببرن
ولی سوال اینه چون زیاد به رابطه جنسی ترغیب شدن پس اون پاداش هایی که گفتید نصیبشون نمیشه!!! چون خصلت حیوانی غلبه داشته بهشون

نه تنها من بلکه خیلی از جوون ها
تو این سن شاید رابطه جنسی زیادی داشته باشن
پس عملا فاتحشون خوندست
چون اون دنیا گفته خواهد شد از لذت های دنیوی چشم پوشی نکردید!!!!!

(( من حالا فکر میکردم این شهوت اون دنیا هم هست :d ))

البته
همچنان معتقدم این برداشت شماست از اسلام

J@v@d;758801 نوشت:
اول
اخرش نفهمیدیم یعنی این خصلت های حیوانی که روی انسان هست و اگه کسی به گفته شما تو صفحات قبل بهش فکر کنه خصلت حیوانیش رو به مغزش غلبه بده
فقط واسه امتحان الهی هست؟؟؟
یعنی کلا آدمی بهتره که اصلا از حس شهوت استفاده نکنه؟؟؟

دوما
از دیدگاه شما خلاصه برداری که میشه اینه
خدا ترکیبی از فرشته و حیوان آفرید
شهوت + فهم و عقل
حالا اگه کسی تا آخر عمر از حس شهوت استفاده نکنه درجات بالاتری از بهشت نصیبش میشه!!!
و اگه کسی مثل بنده که خب تو این دوران جوانی بیشتر به این مسائل فکر میکنم پس خصلت حیوانیم خیلی بزرگتر هست و درجات بهشت نصیبم نمیشه
چون پاداش اون دنیا واسه،کسایی هست که از لذت دنیا چشم پوشی کنن!!!

با سلام و احترام
به نظرم شما در خصوص کلام بنده دچار اشتباه در برداشت هستید، لذا قضاوت به برداشت اشتباه از سوی حقیر می کنید، ببینید من هرگز خصلت ها و ویژگی های جسمانی و دنیوی را سرکوب نکردم، خصلت های حیوانی انسان یعنی خصلت‌هایی که مربوط به بُعد حیات دنیوی او هستند و برای زندگی دنیوی او مفید و ضروری هستند، اما اصل قرار دادن آنها و پیروی از آنها در جایی که بین اقتضائات روحانی و جسمانی تعارض وجود دارد پسندیده نیست، والا شهوت و کشش های جسمی و جنسی امور خیری هستند که خداوند آفریده، و خداوند امری بی فایده و یا مضر و یا بی حکمت نمی آفریند، فقط باید مدیریت و تعدیل شوند.
و حتی در خود این رفتار صحیح ثواب قرار داده است، مثل استحباب ازدواج

J@v@d;758801 نوشت:
سوما اینکه
این هوری ( حوری) بهشتی که میگن داستانش پس چیه؟؟؟

چهارما
لذت جنسی یعنی در اون دنیا از بین میره؟؟
یعنی خصلت حیوانی از روی انسان برداشته میشه!!؟
بعد هم چطور به انسانی که یه عمر باهاش زندگی کرده شهوتش رو باید حذف کنن؟؟؟



کششها و تمایلات انسان از بین نمی رود، منتهی همان طور که عرض کردم نعمت ها و لذتهای دنیا و آخرت متفاوت هستند، تاثیرات منفی خوردن و معاشرت جنسی در دنیا بر روی انسان، در آخرت وجود ندارد، در همین پستی که از بنده نقل قول گرفتید به بخشی از این تفاوت ها اشاره کرده ام.

J@v@d;758801 نوشت:
پنجما (( این یکی مربوط به خودمه))
نه تنها من بلکه خیلی از جوون ها تو سن من مسائل جنسیشون به شدت اوج میگیره و بعد ازدواج شاید خیلی به رابطه جنسی تحریک بشن و رابطه زیادی داشته باشن
دسته افرادی هم هستن که گرم مزاجن و رابطه زیادی رو شاید علاقه داشته باشن
اما در همین سن کارهای دینی زیادی انجام میشه و ثواب هم زیاد میببرن
ولی سوال اینه چون زیاد به رابطه جنسی ترغیب شدن پس اون پاداش هایی که گفتید نصیبشون نمیشه!!! چون خصلت حیوانی غلبه داشته بهشون
نه تنها من بلکه خیلی از جوون ها
تو این سن شاید رابطه جنسی زیادی داشته باشن
پس عملا فاتحشون خوندست
چون اون دنیا گفته خواهد شد از لذت های دنیوی چشم پوشی نکردید!!!!!
(( من حالا فکر میکردم این شهوت اون دنیا هم هست :d ))
البته
همچنان معتقدم این برداشت شماست از اسلام

من اساسا متوجه نمیشوم این فرمایشات شما چه ربطی به بحث دارد؟ من در کدامیک از پست های پیشین گفتم که ملاک بهشت رفتن پرهیز و چشم پوشی از لذت های جسمانی است؟ من اصلا کجا از رابطه جنسی صحبت کردم؟ بحث ما در مواردی است که اسلام در خصوص آنها حکم به حرمت داده است، مانند حرمت رقص، خب طبیعتا هر کجا که دین از لذتی منع کرد یعنی در برابر انجام آن انسان مجازات خواهد شد، ما این نهی را در مورد رقص داریم لذا در خصوص حکمت آن صحبت کردیم، خب این چه ربطی به لذت جنسی بین زن و شوهر دارد؟ ما که در آنجا منعی نداریم تا پای آن هم به بحث کشیده شود.
این اسلام است که برخی امور را مصداق لهو و لعب دانسته و از آن نهی کرده است و برخی امور را مصداق آن ندانسته و منع نکرده، لذا محدودیتی برای روابط بین زن و شوهر قائل نشده است. شما نباید این دو را خلط کنید.

مسلم;758714 نوشت:
اما اینکه پس چرا همان لذات جسمانی در بهشت به انسان داده می‌شود، در پاسخ باید عرض کنم اگرچه نعمت‌های بهشت از لحاظ ظاهری با این لذات دنیوی شباهت دارند ولی حقیقتشان متفاوت است

سلام و تشکر
صحبت بنده در مورد تفاوت نیست در مورد علاقه به لذات جسمانی است که چه دنیایی و چه اخروی آن در نگاه عوام یک سنخ است که اگر نبود لذات دنیایی مصداقی برای لذت های اخروی نمیشد
درسته؟؟؟
پس صحبت بر روی تفاوت نیست بلکه در مورد ماهیت است

و اما ایرادی که به شما گرفتیم این بود
اگر هدف دین از دستوراتش رشد و تعالی معنوی است ونه لذت جسمانی...چرا پس عامل برانگیزانندگی را در اجرای دستورات همان لذات جسمانی قرار داده؟؟؟!!!
این تناقض را پاسخ نگفتید

ملاali;762910 نوشت:
سلام و تشکر
صحبت بنده در مورد تفاوت نیست در مورد علاقه به لذات جسمانی است که چه دنیایی و چه اخروی آن در نگاه عوام یک سنخ است که اگر نبود لذات دنیایی مصداقی برای لذت های اخروی نمیشد
درسته؟؟؟
پس صحبت بر روی تفاوت نیست بلکه در مورد ماهیت است

و اما ایرادی که به شما گرفتیم این بود
اگر هدف دین از دستوراتش رشد و تعالی معنوی است ونه لذت جسمانی...چرا پس عامل برانگیزانندگی را در اجرای دستورات همان لذات جسمانی قرار داده؟؟؟!!!
این تناقض را پاسخ نگفتید

با سلام

ببینید با هر مخاطبی باید به زبان او سخن گفت و برای تشویق او به آنچه که به مصلحتش هست باید پاداشی از آنچه که دوست دارد برای او در نظر گرفت، هرگز هدف خداوند از تکامل بشر رسیدن او به حوری و نهر عسل و لحم طیر نیست، اما چه می شود کرد وقتی این پاداش ها در کام عموم بشر شیرین تر و برای آنها محسوس تر و ملموس تر است از مقام رضوان الهی که به عنوان بزرگ ترین پاداش بهشت معرفی شده است:

«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»؛ خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت‏هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است در آن جاودانه‏اند، و نيز سراهاى پاكيزه‏اى را در بهشت‏هاى ابدى [وعده فرموده‏] و هم‏چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگ‏تر است اين همان كاميابى بزرگ است‏.

اصلا این بهشت و نعمت های بهشتی در مقابل بدن بهشتیان و هزینه آن است:
«إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ، فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا»؛ به درستی که برای بدنهایتان هزینه (هم وزنی) نیست مگر بهشت، پس آن را به غیر بهشت نفروشید. (الکافی، ج1، ص19)

اما پول و هزینه روح انسان بالاتر از بهشت است همان طور که آیت الله جوادی آملی در کتاب حکمت عبادات ضمن بیان روایت فوق به آن اشاره کرده اند.

مسلم;763210 نوشت:
هرگز هدف خداوند از تکامل بشر رسیدن او به حوری و نهر عسل و لحم طیر نیست، اما چه می شود کرد وقتی این پاداش ها در کام عموم بشر شیرین تر و برای آنها محسوس تر و ملموس تر است

سلام علیکم
این چه مصلحت و کمالی است که متوقف بر درک و خواسته عموم انسانها نیست؟! جز اینکه بواسطه عمل به دستورات دین یکسری مصالح زندگی دنیا تامین میگردد دیگر چه مصلحت و کمالی این وسط وجود دارد؟!
کمال اونوقتی کمال است که اختیاری باشد...وعده به حور و قصور بیانگر این است که هیچ کمالی و لذتی جز همین لذات دنیاگونه برای عموم انسانها در میان نیست که اگر بود خود محرک بودند و احتیاج به چیز دیگر و وعده و وعید نبود

یاحق

ملاali;763323 نوشت:
سلام علیکم
این چه مصلحت و کمالی است که متوقف بر درک و خواسته عموم انسانها نیست؟! جز اینکه بواسطه عمل به دستورات دین یکسری مصالح زندگی دنیا تامین میگردد دیگر چه مصلحت و کمالی این وسط وجود دارد؟!
کمال اونوقتی کمال است که اختیاری باشد...وعده به حور و قصور بیانگر این است که هیچ کمالی و لذتی جز همین لذات دنیاگونه برای عموم انسانها در میان نیست که اگر بود خود محرک بودند و احتیاج به چیز دیگر و وعده و وعید نبود

با سلام و احترام

دقت کنید مگر همواره این طور است که انسان‌ها نسبت به مصالحشان درک داشته باشند؟ یعنی اگر مردم نسبت به چیزی درک نداشته باشند و خواستار آن نباشند به مصلحتشان نیست؟ پس داروهای تلخ و فرامین پزشکی را که مردم از آن رویگردان هستند چگونه توجیه می شود؟ بله موافقم انسان ها همواره دنبال مصلحت خواهی خویش هستند اما مصلحت بشر تلازمی با اگاهی ندارد، اینطور نیست که همواره به مصلحتشان آگاه باشند، چه بسیار پدرانی را بنده دیده ام که اجازه نماز خواندند و دینداری به فرزندشان نمی دهند، رااینها به دنبال مصلحت فرزندشان نیستند یا در تشخیص مصداق دچار اشتباه شده اند؟ براستی مصلحت و اگاهی نسبت به آن چه تلازمی دارد که هر کسی مصلحتی دارد نسبت به آن آگاهی داشته باشد؟!!
علاوه بر اینکه گاهی انسان ها به مصلحتشان آگاه هستند اما لذت های مضر را ترجیح می دهند، مثل سیگار و نوشابه و فست فودها و...؛ پس می شود که انسان نسبت به مصلحتش آگاه باشد اما به خاطر مسائل دیگری به سمت آن حرکت نکند و نیاز به محرک و مشوق داشته باشد.

همچنین باید توجه کنید که اگرچه دین به دنبال مصلحت دنیوی نیز هست اما نمی توان گفت فقط سعادت دنیوی است که مقصود و غایت دین است، در این صورت شهادت و تحمل شکنجه ها قابل توجیه نیست، مثلا حرکت دینی امام حسین (ع) به قیمت نابودی دنیای ایشان و تیره شدن زندگی اهل بیتشان تمام شد، چطور می توان گفت دین فقط برای آبادانی دنیای ایشان آمده است و هدفی جز آن ندارد؟! اگرچه دین به دنبال آبادانی دنیاست، اما هدف اصلی او تکامل روح و سعادت اخروی انسان است، به همین خاطر جایی که آبادی دنیا و آخرت تعارض داشته باشد، اسلام اولویت را برای آخرت قائل است.

مسلم;763416 نوشت:
همچنین باید توجه کنید که اگرچه دین به دنبال مصلحت دنیوی نیز هست اما نمی توان گفت فقط سعادت دنیوی است که مقصود و غایت دین است، در این صورت شهادت و تحمل شکنجه ها قابل توجیه نیست، مثلا حرکت دینی امام حسین (ع) به قیمت نابودی دنیای ایشان و تیره شدن زندگی اهل بیتشان تمام شد، چطور می توان گفت دین فقط برای آبادانی دنیای ایشان آمده است و هدفی جز آن ندارد؟! اگرچه دین به دنبال آبادانی دنیاست، اما هدف اصلی او تکامل روح و سعادت اخروی انسان است،

باسلام

مگر برای اهل آن ،تکامل صورت نگرفته؟ مگر برای اهل آن ، سختی ها عین راحتی نیست؟
صحبت این نیست که که آیا مصلحتمان را میدانیم یانه صحبت سر درک آن است..گذشت از لذت ها چه لذتی برای عموم دارد؟؟؟ اگر داشت که خداوند برای تشویق به عمل نیک لذت های دنیاگونه را در بیان استخدام نمیکرد..
بازم عرض میکنم کمال وقتی کمال است که متوقف به خواستن باشد
امام علی ع فرموده اند که اگر عبادت کار مرا به جهنم برساند باز عبادت میکنم(به مضمون)
قبول بفرمایید که عبادت برای رهایی از جهنم و رسیدن به لذت ، عبادت نیست و همان دنیا خواهی است در لفافه اعتقاد به معاد
پس این حرف شما که دین برای رشد و تعالی معنوی و اخروی آمده صحیح نیست..درصورتی صحیح بود که وعده به لذت های دنیا گونه درمیان نبود

و اگر میگویید این وعده ها برای حرکت اولیه است ..که خب در پست اولی که برایتان گذاشتم پاسخ دادم که اومدیم و کسی چون من همان معنای ظاهر وعده هارا گرفت و به دستورات برای رسیدن به نفسانیات دیندار شدم..طوری که اگه بگویید حورو قصور درمیان نیست بنده هم بی دین شوم...
خب بفرمایید اینجا برای من نوعی که بخاطر نفسانیات عبادت کرده ام چه کمال و تعالی رخ داده و مرا از بهشت واقعی(نه تمثیلی) چه نصیبی است؟

ملاali;764555 نوشت:
باسلام

مگر برای اهل آن ،تکامل صورت نگرفته؟ مگر برای اهل آن ، سختی ها عین راحتی نیست؟
صحبت این نیست که که آیا مصلحتمان را میدانیم یانه صحبت سر درک آن است..گذشت از لذت ها چه لذتی برای عموم دارد؟؟؟ اگر داشت که خداوند برای تشویق به عمل نیک لذت های دنیاگونه را در بیان استخدام نمیکرد..
بازم عرض میکنم کمال وقتی کمال است که متوقف به خواستن باشد
امام علی ع فرموده اند که اگر عبادت کار مرا به جهنم برساند باز عبادت میکنم(به مضمون)
قبول بفرمایید که عبادت برای رهایی از جهنم و رسیدن به لذت ، عبادت نیست و همان دنیا خواهی است در لفافه اعتقاد به معاد
پس این حرف شما که دین برای رشد و تعالی معنوی و اخروی آمده صحیح نیست..درصورتی صحیح بود که وعده به لذت های دنیا گونه درمیان نبود

و اگر میگویید این وعده ها برای حرکت اولیه است ..که خب در پست اولی که برایتان گذاشتم پاسخ دادم که اومدیم و کسی چون من همان معنای ظاهر وعده هارا گرفت و به دستورات برای رسیدن به نفسانیات دیندار شدم..طوری که اگه بگویید حورو قصور درمیان نیست بنده هم بی دین شوم...
خب بفرمایید اینجا برای من نوعی که بخاطر نفسانیات عبادت کرده ام چه کمال و تعالی رخ داده و مرا از بهشت واقعی(نه تمثیلی) چه نصیبی است؟

با سلام و احترام
دستورات و تعالیم اسلام تابع مصالح و مفاسد واقعی است، واقعا این تعالیم بر روح انسان تاثیرگذار است، لذا حتی بدون آگاهی نسبت به آنها و حتی از روی وجوب شرعی هم اگر آن را انجام دهند تاثیر خود را خواهد گذاشت، همانطور که بیماری که به خاصیت و تاثیر داروهایی که می خورد آگاه نباشد باز هم با استفاده از آنها خوب می شود.

ببینید من منکر این نیستم که کمال عبادت آن است که عبادت بدون چشم داشت حتی نسبت به بهشت و جهنم باشد، اما این که بگوییم سایر عبادت ها تاثیری بر روی تکامل انسان ندارند پذیرفتنی نیست، چون علاوه بر این که چنین مطلبی دلیل می طلبد، روایات مخالف آن را به ما گفته اند. چون روایات از طرفی عبادت را به وجه عام موجب تکامل دانسته‌اند و از طرفی روایتی نداریم که عبادتهای از شوقی و ترسی را استثناء کرده باشد، پس دلیلی بر خروج این روایات از تحت این اطلاق نداریم.

مثلا امام علی(ع) می فرمایند:
«فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک، والصلوة تنزیها عن الکبر و الزکاة تسبیبا للرزق، و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند ایمان را برای تطهیر دل از شرک واجب فرموده، و نماز را برای پاک شدن از تکبر، و زکات را سبب روزی قرار داده، و روزه را وسیله ای برای پرورش اخلاص بندگان.(نهج البلاغه، صبحی صالح)، جملات قصار، ش252، ص512)

یا پیامبر(ص) می فرمایند:
«ان الصوم یمیت مراد النفس و شهوة الطبع الحیوانی، و فیه صفاء القلب و طهارة الجوارح، و عمارة الظاهر و الباطن، و الشکر علی النعم، و الاحسان الی الفقراء، و زیادة التضرع و الخشوع، و البکاء و جعل الالتجاء الی الله، و سبب انکسار الهمة، و تخفیف السیئات، و تضعیف الحسنات، و فیه من الفوائد ما لا یحصی؛ روزه هوای نفس و شهوت طبیعت حیوانی را می میراند (و طغیان آن را فرو می نشاند) ، و در آن صفای قلب و پاکی اعضاء، و آبادی بیرون و درون انسان، و شکر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونی تضرع و خشوع و گریه است؛ و وسیله ای است برای التجاء به پروردگار، و سبب شکستن دلبستگیها و کم شدن سیئات، و فزونی حسنات است؛ و در آن فوائد بیشماری است.(مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج93، ص254)

اینکه شما به دنبال ان هستید که این تکامل را در انسانی که از روی شوق بهشت عبادت می کنید ببینید کار آسانی نیست، تکامل انسان یعنی رشد مراتب نفس مجرد او و این قابل بیان و تبیین و نشان دادن نیست. اما یقینا چنین نگرشی و عبادتی بر روی تکامل او و سوق گرفتن او به مراتب بالاتر و تکمیل عقل او که از مراتب نفس است نقش دارد، ما چقدر روایت در مورد تلازم عقل و دینداری داریم، یعنی دینداری موجب تکامل عقل و بی دینی و گناه موجب زوال عقل می شود، خب عقل از مراتب نفس است و نقصان او یعنی سقوط، و رشد آن یعنی رشد و تکامل نفس.

از اینکه بگذریم حتی بر فرض که عبادت به خاطر بهشت و جهنم موجب کمال نباشد(تاکید می کنم بر فرض) باز هم نمی توان گفت دین برای تکامل نیامده، بلکه باید گفت دین برای تکامل آمده اما کسانی که درک درستی از این تکامل و هدف ندارند، فاقد ظرفیت لازم برای تکامل ناشی از آن خواهند بود.
البته من دغدغه شما را درک می کنم، این که انسان مراتب بالای تکامل دینی را ببیند درخور تحسین است، اما بالاخره برای این که مراتب دیگر را فاقد تاثیر در تکامل بشر بداند نیازمند دلیل قطعی محکم است.

مسلم;765712 نوشت:
از اینکه بگذریم حتی بر فرض که عبادت به خاطر بهشت و جهنم موجب کمال نباشد(تاکید می کنم بر فرض) باز هم نمی توان گفت دین برای تکامل نیامده، بلکه باید گفت دین برای تکامل آمده اما کسانی که درک درستی از این تکامل و هدف ندارند، فاقد ظرفیت لازم برای تکامل ناشی از آن خواهند بود.

سلام علیکم

اینکه دین برای تکامل آمده ولی مردم ظرفیت آن را ندارند نقض غرض است
کسی نمیتونه منکر این باشه که عموم مردم صبح تا شب دنبال نیاز های اولیه شونن و اگه نماز میخونن بخاطر این است که اگر عالم واپسینی بود عیششون به خطر نیافته..همین
این کجاش تعالیه؟

اومدیم فردی برمبنای آیه لهم فیها ما یشائون در نظر داشت که در بهشت رقص انجام بده...این با سخن شما که دین رقص را نهی کرده چون نظر بر تعالی انسان دارد چگونه قابل جمع است؟

ملاali;767053 نوشت:
سلام علیکم

اینکه دین برای تکامل آمده ولی مردم ظرفیت آن را ندارند نقض غرض است
کسی نمیتونه منکر این باشه که عموم مردم صبح تا شب دنبال نیاز های اولیه شونن و اگه نماز میخونن بخاطر این است که اگر عالم واپسینی بود عیششون به خطر نیافته..همین
این کجاش تعالیه؟

اومدیم فردی برمبنای آیه لهم فیها ما یشائون در نظر داشت که در بهشت رقص انجام بده...این با سخن شما که دین رقص را نهی کرده چون نظر بر تعالی انسان دارد چگونه قابل جمع است؟

با سلام و احترام
ببینید اولا منظور بنده از این که ظرفیت ندارند، ظرفیت اولیه نیست، ظرفیت اولیه برای هدایت را همه دارند اما ظرفیت مراتب بعدی با استفاده از این ظرفیت اولیه محقق می شود، این در آیات متعددی از قرآن آمده است، مثلا قرآن می فرماید: این کتابی برای هدایت پرهیزگاران است، یعنی همه مردم برای استفاده از قرآن ظرفیت ندارند،چون همه با تقوا و پرهیزگار نیستند، اما همه ظرفیت اولیه برای با تقوا شدن را دارند، لذا می توانند ظرفیت استفاده از قرآن را در خویش فراهم سازند.

ثانیا: باید دقت کرد تکامل مراتب دارد، همین که انسان به خاطر رسیدن به بهشت و ترس از مجازات از آلودگی ها و انحرافات دوری می کند خودش تکامل است، شما نباید نگاه حداکثری به تکامل داشته باشید، بالاخره تکامل مراتب دارد، بله، عبادت‌های اینچنینی در برابر کسی که بدون چشم داشت عبادت می کند از ارزش کمتری برخوردار است، اما آیا میتوان گفت کسی که از روی ترس جهنم یا شوق بهشت عبادت می کند با کسی که حتی از روی ترس و شوق هم عبادت نمیکند و از هیچ آلودگی پرهیز نمی کند یکسان بوده، و هیچکدام تکاملی ندارند؟
کسی که می خواهد در بهشت برقصد و به این نیت در دنیا از رقص پرهیز می کند، او هم تکامل دارد چون رقص در دنیا نقص است و پرهیز از آن نوعی تکامل محسوب میشود اما اینکه آیا واقعا با ورود به بهشت میرقصد یا نگاه او تغییر خواهد کرد؟ و آیا رقص در بهشت مانند سایر نعمت های بهشتی نقائص مادی دنیوی را دارد یا خیر، سخن دیگری است.

باید دقت کنید تکامل تنها با عمل کردن و عبادت کردن نیست، گاهی با ترک کردن انسان رشد می کند، قرآن می فرماید: ان مع العسر یسرا»؛ با هر سختی آسانی است(شرح:6) همین که مرتاض های هندی با ترک کردن برخی امور به قدرت هایی دست پیدا می کنند این خودش تکامل است، پس ترک برخی امور به خاطر مفاسدی که دارند موجب تکامل خواهند بود و از این جهت فرقی در نیت ندارند، چه این ترک کردن به خاطر منافع مادی باشد، چه برای بهشت و دوری از جهنم، و چه محض رضای خدا؛ فقط چیزی که هست مراتب این تکامل با توجه به این نیت ها تفاوت‌های عمیقی دارند.

سلام علیکم

مسلم;767398 نوشت:
همین که انسان به خاطر رسیدن به بهشت و ترس از مجازات از آلودگی ها و انحرافات دوری می کند خودش تکامل است،

اینکه من نوعی اینجا از لذتی چشم بپوشم تا به همان لذت فردا برسم انصافا چه تکاملی در آن نهفته است؟!
اصلا چه غرض حکیمانه ایی در ترک دنیا برای رسیدن باز به دنیا وجود دارد؟
مسلم;767398 نوشت:
اما اینکه آیا واقعا با ورود به بهشت میرقصد یا نگاه او تغییر خواهد کرد؟
این سخن هم که به قول خیلی از دوستان یعنی تاویل آیات..یعنی به قولی خداوند حرفای بچه گول زنک زده تا احکام اجرا شوند
از یک منظر هم درست میگویند
این چه بهشتی است که اینجا یه چیز است آنجا قرارست چیز دیگر شود ؟ چنین بهشتی چه وجهی برای تشویق شدن دارد؟؟!!

سلام و احترام

ملاali;767521 نوشت:
اینکه من نوعی اینجا از لذتی چشم بپوشم تا به همان لذت فردا برسم انصافا چه تکاملی در آن نهفته است؟!
اصلا چه غرض حکیمانه ایی در ترک دنیا برای رسیدن باز به دنیا وجود دارد؟

انصافا بحث روشن است ببینید عرض کردم ماهیت لذت های دنیا و آخرت با هم متفاوت است، این که خدا بگوید شما از شراب دنیایی بپرهیز که موجب زوال عقل می شود و مستی و هزار مفسده از پی آن می آید از آن چشم پوشی کن، من هم در عوض از شراب بهشتی به تو خواهم نوشاند که لذت آن هزاران برابر، اما هرگز مستی و مفاسد دیگر آن را ندارد؛ این که بگوید از خوردنی های حرام که ضمیر تو را ظلمانی کرده و چشم حق بین تو را کور می کند بپرهیز و من در عوض در سرای دیگر تو را اطعامی خواهم کرد که نه سنگینی دارد و نه رخوت و سستی؛ اینها یکسان است؟!!

ملاali;767521 نوشت:
این سخن هم که به قول خیلی از دوستان یعنی تاویل آیات..یعنی به قولی خداوند حرفای بچه گول زنک زده تا احکام اجرا شوند
از یک منظر هم درست میگویند
این چه بهشتی است که اینجا یه چیز است آنجا قرارست چیز دیگر شود ؟ چنین بهشتی چه وجهی برای تشویق شدن دارد؟؟!!

این وعده ها گول زنک نیست، وعده هاییی گول زنک است که وعده بدهید و حقیقتا نخواهید به طرف بدهید، اما اهل بهشت خودشان از لغو پرهیز می کنند «لا يَسْمَعُونَ فيها لَغْواً وَ لا تَأْثيما»(واقعه:25) چون از حقیقت آن مطلع شده اند. من نمی گویم جایز نیست می گویم خواهانی ندارد، لذا ما با هم اختلافی نداریم هر دو می گوییم در بهشت هرچه بخواهند برایشان فراهم است، اختلاف در این است که آیا بهشتیان می خواهند یا خیر، شما می گویید کسی ممکن است به جد در بهشت خواهان رقصیدن باشد خب ما هم می گوییم اگر کسی واقعا خواهان رقص بود اشکالی ندارد.

مسلم;767801 نوشت:
وعده ها گول زنک نیست، وعده هاییی گول زنک است که وعده بدهید و حقیقتا نخواهید به طرف بدهید،

با سلام

اینکه وعده ایی بدهیم و بگوییم البته شما آنجا این را نمیخواهید و از آن پرهیز میکنید اگر گول زنک هم نباشد حقیقتا مثل این است که وعده ایی ندادیم
پس قرار است چه بخواهیم در بهشت؟
این سخن شما اگر واقعا سخن دین است که باید بگوییم که نقض غرض است

مسلم;767801 نوشت:
این که بگوید از خوردنی های حرام که ضمیر تو را ظلمانی کرده و چشم حق بین تو را کور می کند بپرهیز و من در عوض در سرای دیگر تو را اطعامی خواهم کرد که نه سنگینی دارد و نه رخوت و سستی؛ اینها یکسان است؟!!

مثال ما این نبود
تناقض اینجاست که دین میگوید خوردن برای لذت و نه برای سیر شدن ظلمت میاورد رقصیدن و موسیقی حرام است بعد در بهشت هرچه بخواهی هست!
کدومو باید باور کرد؟
اگر لذت ظلمته چرا وعده به آن داده اند و استفاده ابزاری از آن شده؟ و اگر منظور از لذت در بهشت ذکر و تقدیس خداوند است پس بهشت چه وجهی برای تشویق دارد؟ و چرا از وعده های بچه گول زنک استفاده شده؟

جا داره آدم از این تناقض از دین خارج بشه

یاحق

واقعا جای سواله

به دفعات حس کردم خیلی از قانونای ما خرافی هست

این موردم یکی از نمونه هایی هست که برام اصلا جالب نیست

زن نباید با موسیقی مقابل همسرش برقصه

مرد این اختیار رو داره که از همسرش موقع رقص لذت ببره ...نگاش کنه.... تحریک شه...

ولی زن این اختیار رو نداره

چرا باید نداشته باشه ؟ اصلا از نظر این قانونا زن جزو ادما حساب میاد ؟ حس داره ؟

واقعا اعصاب خورد کنه

زنی که دوس داره مثلا همسرش جلوش آذری برقصه ولی چون حرامه باید این خواستشو تو دلش دفن کنه؟

هو الحکیم

رقص یک نوع زبان رفتاری است،در واقع یک نوع نماد و سمبل.در تاریخ هر ملت و فرهنگی انواعی از رقص وجود داشته که برای همان

قوم و ملت نمادی خاص محسوب می شده است،مثل رقص شمشیر برای اعراب و یا رقص چوب برای (فکر می کنم) بختیاریها و یا آذریها.

این نوع حرکات ریتمیک را "رقص فو لکلوریک"می گفته اند که گمان نمی کنم از نوع حرامش باشد(باید از کارشناسان بخش احکام پرسید).

اما آنچه که استارتر محترم سؤال فرموده اند ظاهرا رقصی از این نوع نیست و اگر مقصود چیزی جز این است علاوه بر اینکه به لحاظ شرعی

و فقهی حرام است(مسلما با موسیقی و غنا همراه است) به لحاظ طبیعت مرد هم یک نوع تضاد و تخالف در آن دیده می شود.

طبیعت مرد مناسب با ژانر عقلانیت،حماسه،قدرت و جنگاوری است و رقصهایی که مورد سؤال است مناسب با ژانر احساس و هیجان

و شور و نشاط زنانه،بنابراین انجام این نوع حرکات موزون ریتمیک یک نوع تخالف طبیعی با طبیعت مرد دارد.

با سلام و احترام

ملاali;767886 نوشت:
اینکه وعده ایی بدهیم و بگوییم البته شما آنجا این را نمیخواهید و از آن پرهیز میکنید اگر گول زنک هم نباشد حقیقتا مثل این است که وعده ایی ندادیم
پس قرار است چه بخواهیم در بهشت؟
این سخن شما اگر واقعا سخن دین است که باید بگوییم که نقض غرض است
مثال ما این نبود
تناقض اینجاست که دین میگوید خوردن برای لذت و نه برای سیر شدن ظلمت میاورد رقصیدن و موسیقی حرام است بعد در بهشت هرچه بخواهی هست!
کدومو باید باور کرد؟
اگر لذت ظلمته چرا وعده به آن داده اند و استفاده ابزاری از آن شده؟ و اگر منظور از لذت در بهشت ذکر و تقدیس خداوند است پس بهشت چه وجهی برای تشویق دارد؟ و چرا از وعده های بچه گول زنک استفاده شده؟

ببینید شما یک مسئله بسیار ساده را دارید پیچیده می کنید، پیش فرض سوالات شما یکسان گرفتن دنیا و آخرت است در حالی که این دو تفاوت های جدی دارند، «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»(ابراهیم:48)؛ سایه درختان آن همیشگی(ربطی به چرخش آفتاب ندارد)، میوه هایش همیشه در دسترس(مختص فصل خاصی نیست)، انسان همواره در سن جوانی خواهد ماند، زندگی او ابدی خواهد بود و سوخت و ساز بدن از عمر او نمی کاهد، لذا در خصوص لذت ها نمی توان این دو جهان را که از دو قانون متفاوت پیروی می کنند، با هم قیاس نمود، ساختار دنیا و لذت های آن به گونه ای است که غرق شدن در لذت ها و ارتکاب لذت های حرام موجب سقوط انسان می شود اما ساختار آخرت به گونه ای دیگر است، لذت های آنجا مفسده و آسیبی ندارند، موجب سنگینی و رخوت نمی شود، مستی آور نیست، غافل کننده نیست، و...؛ اندک تأملی در این تفاوت ها نشان می دهد اگر خداوند لذت های یک سرا را محدود نموده و لذت های سرای دیگر را نامحدود رها نموده به خاطر تفاوت در ساختارهاست.
با پذیرش این پیش فرض دیگر تناقضی نمی ماند، خداوند می گوید از لذتی که سنگینی و رخوت و ظلمت می آورد چشم بپوش تا تو را لذتی اعطاء کنم که خالی از این مفاسد است، خب الان این جمله چه تناقضی دارد؟ خواهش میکنم دقت بفرمایید بزرگوار

سلام و تشکر

مسلم;768198 نوشت:
پیش فرض سوالات شما یکسان گرفتن دنیا و آخرت است در حالی که این دو تفاوت های جدی دارند، «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»(ابراهیم:48)؛

بله قطعا دنیا و آخرت تفاوت دارند
مسلم;768198 نوشت:
خداوند می گوید از لذتی که سنگینی و رخوت و ظلمت می آورد چشم بپوش تا تو را لذتی اعطاء کنم که خالی از این مفاسد است، خب الان این جمله چه تناقضی دارد؟ خواهش میکنم دقت بفرمایید بزرگوار

ظاهر جمله تناقضی ندارد اما با رجوع به دیگر آیات و روایات و تفاسیر کارشناسان تناقضات خودشونو نشون میدن
از یه طرف بعنوان مثال شما میگویید هدف دین تعالی دادن به انسان است نه لهو ولعب
و امام سجاد ع هم میفرماید استغفار میکنم از لذتی غیر از ذکر تو

و از طرفی قرآن میگوید لهم فیها ما یشائون
ظاهرا تنها راه حل این تناقض این است که آیه فوق و دیگر آیات بهشت را تاویل به امور روحانی کنیم و از باب مجاز و تشبیه معقول به محسوس به آن بنگریم

یاحق

ملاali;768643 نوشت:
ظاهر جمله تناقضی ندارد اما با رجوع به دیگر آیات و روایات و تفاسیر کارشناسان تناقضات خودشونو نشون میدن
از یه طرف بعنوان مثال شما میگویید هدف دین تعالی دادن به انسان است نه لهو ولعب
و امام سجاد ع هم میفرماید استغفار میکنم از لذتی غیر از ذکر تو

و از طرفی قرآن میگوید لهم فیها ما یشائون
ظاهرا تنها راه حل این تناقض این است که آیه فوق و دیگر آیات بهشت را تاویل به امور روحانی کنیم و از باب مجاز و تشبیه معقول به محسوس به آن بنگریم

انصاف بنده تناقضی نمی بینم، و هر چه بگویم تکرار سخنان گذشته ام هست، ببینید با چند مقدمه ای که عرض کردم دیگر تناقضی نمی ماند، خواهش می کنم به این چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: کمال دارای مراتب است، کسی که از یک گناه پرهیز کرده و تنها دو رکعت نماز خوانده هم به این اندازه کمال یافته است، نباید آن را با امام سجاد(ع) مقایسه کنید که می فرماید: از هر لذتی غیر از ذکر تو توبه می کنم. نباید بزرگی کمال امام سجاد(ع) موجب شود که دیگران را در حالت سکون ببینیم.

نکته دوم: لذت های بهشت خالی از مفاسد لذت های دنیوی هستند، لهو ولعب در دنیا مفسده انگیز است، اغفال کننده است، موجب زوال عقل و معرفت است، اما «ما یشائون» در آخرت اینگونه نیست. لذا عیبی ندارد که از لذتی که مفسده انگیز است نهی کرد و اجر آن را همان لذت بدون آن مفاسد قرار بدهد.
همچنین این منافاتی ندارد که مزد رشد برای انسان ها متناسب با معرفتشان تفاوت کند، هر کسی را نسبت به آنچه می پسندد تشویق کرد، این که خیلی حکیمانه تر است تا این که خداوند همان توقعی که از امام سجاد(ع) دارد از سایرین هم داشته باشد، و همچنین نمی توان نسبت به تشویق مردم دنیا پرست به تکامل و رشد بی تفاوت بود پس خیلی حکیمانه است که وسبله تشویق اولیاء الهی، رسیدن به مقام رضوان باشد، اما دیگران را به واسطه همین لذت های دنیوی، اما بدون مفسده آنها به سمت مسیر سعادت تشویق نمود. و همین اندازه هم تکامل اتفاق می افتد، و ممکن است در ادامه همین تکامل آنها نیز عاشق حضرت حق شده و جز رضایت او را هدف خویش نگیرند. لذا عیبی ندارد در گام اول نیت انسان از رشد و تکامل رسیدن به بهشت و دوری از جهنم باشد.

نکته سوم: اهل بهشت را پیش از ورود، از آلودگی ها و مفاسد تطهیر می کنند، و کسی وارد بهشت می شود که دیگر شهوت پرست نباشد، اهل تکبر و حسادت نباشد، والا آنجا نیز تبدیل به جهنمی دیگر می شود! لذا در آنجا برای همه بالاترین نعمت مقام رضوان و توجه الهی و اشتغال به ذکر اوست چون همه تبدیل به عارفان بالله شده اند.
البته این گول زنک هم نیست، اولا همه لذائذ جنسی و خوردنی و... واقعا وجود دارد و «لهم ما یشائون» حقیقتا هست، اما آنجا با توجه به معرفت اهل بهشت،هیچ کسی به این لذت ها اصالت نمی دهد، وعده الهی در این خصوص به دنیا پرستان بلاتشبیه مثلا پدری که فرزند خود را به اجبار برای زدن آمپول میبرد چون می داند به نفع اوست اما بچه متوجه نیست، خب پدر به او می گوید الان گوش به حرف من بکن، اما بزرگ که شدی هرچی خودت خواستی، اگر نخواستی نزن؛ چون می داند وقتی فرزند بزرگ شد و در مورد ضرورت تزریقات در برخی موارد آگاه شد خودش همین را برمی گزیند.

موضوع قفل شده است