فرزند من سرویس مدرسه اختصاصی می خواهد

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرزند من سرویس مدرسه اختصاصی می خواهد

به نام خدا
سلام
دخترم کلاس پنجم است. مدرسه اش با خانه مان فاصله زیادی ندارد ولی چون وضع جامعه را مناسب نمی دانم ، نمی خواهم پیاده به مدرسه برود. مشکلی که دارم این است که او چند روز برای مدرسه از مینی بوس به عنوان سرویس ایاب و ذهاب استفاده کرد اما آخرش با چشم گریان به من گفت که بچه ها نمی گذارند من روی صندلی بنشینم و مرا از جایم بلند میکنند و خودشان روی صندلی من می نشینند و می گویند: چون ما اول سال روی این صندلی نشسته ایم ، پس همیشه این صندلی جای ماست. منم زورم به آنهها نمی رسد و ناچارا تا منزلا تمام طول راه را سر پا می ایستم.

از سال دوم دبستان که من برای او سرویس مینی بوس گرفتم ، این مشکل بروز کرد و من با این فکر که او کلاس دوم است و اکثر دانش آموزان از او بزرگترند (کلاسهای سوم تا پنجم) ، برای او سواری گرفتم. با خودم گفتم بگذار بزرگتر شود ، دو سال پایانی دبستان که دیگه او جزء ارشدهای مدرسه است ، برایش مینی بوس می گیرم. آن موقع او بزرگتر است و اکثر بچه ها از او کوچکترند و بنابراین اگر مشکلش حل هم نشود ، لااقل کمتر خواهد شد.

با این فکر ، کلاس دوم تا چهارم را برای او سرویس سواری گرفتم. اما سال پنجم که خواستم برایش مینی بوس بگیرم ، باز هم این مشکل بروز کرد و او با چشم گریان و ناراحتی ، ابتدا به مادرش و نهایتا به من مساله را گفت. جوری بود که گوشه خانه می نشست و زانو به بغل می گرفت و گریه می کرد. باز هم برای او سواری گرفتم.

حالا می خواهم برای کلاس ششم او مینی بوس بگیرم تا او در تماس با همسن و سالهای خود باشدذ و کم کم یاد بگیرد که چگونه از خود دفاع کند. منطقی نیست که همیشه من اسباب راحتی او را فراهم کنم و او را از بقیه جدا نگه دارم تا مشکلی برایش ایجاد نشود.

آیا این کار (مینی بوس گرفتن) کافی است؟
این اقدام من که او را در شرایط واقعی اجتماعی قرار بدهم تا کم کم یاد بگیرد ، باعث می شود که او قطعا سال آینده هم با این مشکلات روبرو شود. آن وقت چه کنم؟ بروم با آن دانش آموزانی که به او زور می گویند صحبت کنم ( چندین نفرند ، نه یکی دو نفر) ؟ یا با مسئولین مدرسه صحبت کنم؟ مسئولین میگویند رفتارهای بچه ها بین خودشان است و به ما ربطی ندارد. اینها بچه اند و .... .

چه کار کنم که او تعامل با همسالان خود و دفاع از حق خود را یاد بگیرد؟

ضمناً او این صفت روحی اش را از خودم به ارث برده است.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
در این مساله ای که مطرح شده، این مشکلات مطرح است:
1. اذیت شدن بچه شما
2. تلاش برای تسکین و آرامش دخترتون
3. زور گویی بعضی از بچه ها و عدم توانایی در دفاع از خود (عدم تسلط بر مهارت دفاع از خود و یا ابراز وجود)
4. تغییر روند راحتی ( ابتدا سواری بعد سرویس مینی بوس و...)
....................
برای توضیح عرض کنم که:
ریشه مشکل را چنین می توان بررسی و تحلیل کرد.
اولا: این طبیعی است که وقتی فردی به یک موقعیت راحتی عادت کرده و از او بخواهیم که شرایط سخت را نیز تحمل کند، طبیعتا خود این تفکر انتظار بزرگی است، گاهی خطای تربیتی چنین مشکلاتی را ایجاد می کند. در این مساله ای که دختر خانم شما با آن درگیر است و احساس ناراحتی و دل تنگی می کند، یک دلیل عمده اش فراهم کردن موقعیت رفاه و راحتی برای ایشان است و تغییر چنین عادتی نیاز به تلاش بیشتری دارد.
از طرف دیگر، نداشتن قدرت بر دفاع از خود و ابراز وجود و قانع کردن دیگران و توان مقابله ای با رفتارهای تند و زور گویی دیگران هر چند رد برخی از موارد جنبه ارثی دارد، ولی می توان با یک سری تکنیکها و آموزش ها در شخص چنین مهارت مقابله با رفتار اشتباه دیگران، روشهای صحیح برخورد را در آنها عملی کرد. البته در کنار این مسائل گاهی ما از بس به رفتار کودکان گیر داده ایم که با عزت نفس پایین و اعتماد به نفس ضعیف رشد کرده اند، و یا بعبارتی در رفتار او ترس را پرورش داده ایم، ترس با جرائت ورزی ضدین هستند و ضدین هیچ موقع جمع نمی شوند، یعنی یا ترس است یا جرات
( احساس ترس و ناامنی در کودک جرئت جسارت و خلاقیت را از او سلب می کند یا ترس و نگرانی از بازخواست و انقاد والدین و مربیان باعث می شود که کودک خلاقیتی از خود نشان ندهد و همواره احساسات و عواطف خود را سرکوب کند. افزون بر این سبب عوارض و نابسمانی های روانی می شود.( حسینی زاده، سید علی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت در تربیت فرزند، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، چاپ اول.قم1380)) از این رو در کنار مهارتها باید: در تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس و قدرت جرات ورزی او کار کنید، تا در چنین شرایطی بتواند با مهارت لازم از خود دفاع کند. در ضمن اگر چنین سرویس مینی بوس که همه هزینه پرداخت می کنند، زود نشستن باید ملاک باشد، نه اینکه هر کس زور گفت و از قبل جا گرفت، آن حق اولویت دارد، برای حل این مساله شما یکبار می توانید سوار مینی بوس شوید و بچه ها را قانع کنید تا آنها بدانند که، جا نگهداشتن از قبل نمی تواند ملاک نشستن باشد، ( بلکه هر که زودتر سوار شد، آن باید بشیند، حتی دختر شما هم باید بداند که اگر دیر کرد، دیگر باید سرپا بایستد.
از طرف دیگر به طور کلی باید مهارت قدرت جرات ورزی را روی فرزندتان کار کنید، تا بتواند از سهم خود دفاع کند.
برای مهارت جرات ورزی:
1. وقتی کاری را که انجام می دهد و هیچ اشتباهی نیست و ضرری ندارد، او را منع نکنید، در صورت اشتباه بودن و خطا بودن در برخی از موارد قدرت تجربه کردن را به او بدهید تا متوجه اشتباه خودش بشود( همان قضیه خریدن کفش که قبلا اشاره کرده بودید، اصرار خاصی دارد که جنس فلان باشد ولی می دانید، خوب نیست، در همان حال توضیح دهید، بگویید خراب باشد ما مقصر نیستیم، تصمیم با خودتان است و..)
2. امر و نهی های زیاد باید ترک شود.( چون باعث ایجاد ترس در ابراز رفتارهای جسورانه و کاهش اعتماد به نفس افراد می شود)
3. در قالب مثال باید بگویید، ویاد بدهید. ( موقعیتهای مختلف را فرض کنید و در قالب بازی و نمایش رفتار صحیح را آموزش بدهید
رفتارهای مقابله ای مناسب:
1. روش برخورد منطقی ( باید موقعیتهای آن را بشناسد، شخص واقعا نمی داند، و یا بلد نیست)
2. روش برخورد شدید و قاطعانه( طرف اصلا نمی خواهد بپذیرد و زور کویی می کند)
3. روش الفت و طرح دوستی( شخص طوری است که اگر ذره ای محبت کند و با او طرح دوستی بریزد، اصلاح و یار و یاور فرد او می شود)
4. روش اغماض و بی توجهی( در برخی از شرایط که هیچ فایده ای ندارد و خیلی مهم هم نیست، بی توجهی و عدم اهمیت می تواند، رفتار مناسب و منطقی باشد)
5. روش کمک گرفتن از دیگران ( در برخی از موارد و موقعیتها که نمی توان کاری کرد و از توانایی فردی او خارج است، باید به بزرگترها گزارش دهند)
4. وقتی " نه: می گوید، سریع سرزنش و توبیخ نکنید( یا حق است و منطقی دارد و یا نمی داند، بلکه باید به نه او احترام بگذارید تا جسور شود، نمی شود که موقع نه گفتن، توبیخ و سرزنش کنیم و بعد انتظار داشته باشیم که فرد جسوری باشد. بر فرض هم اشتباه باشد، بعدا با ادبیات دیگر می توان "نه" او را به یک بعد مثبت حمل کرد، تا مشکلی پیش نیاد.)
5. کمک کنید تا بتواند توانایی های خود را بخوبی بشناسد، این حس می تواند او را به یک خودباوری مثبت برساند، در این صورت اگر عدم جرات ورزی او ریشه در کم بینی او باشد، در این صورت این روش تقویت خود باوری می تواند به مرور او را قوی تر و در رفتار مقابله ای با تنش ها و یا سایر مسائل کمک کند.
6. تقویت صبر و تحمل
پاسخ های سریع در مقابل رفتار کودکان، خصوصا در دوره اول کودکی باعث ایجاد مشکل رفتاری بچه ها می شود، تمرین مهارت صبر برای بچه ای که تمام هم و غم والدین تلاش در تامین نیازهای او بوده و برای هر نیازی تلاش کرده اند و تامین شده، چنین افرادی اگر در سختی بیافتند واقعا تحمل برخی از ناکامی ها خیلی سخت خواهد بود، و این روند تربیتی شما باید از ابتدای تولد او مورد بررسی و تحیلیل قرار بگیرد و طبق ان برای اصلاح رفتار و افزایش آستانه صبر او تلاش شود.
.............
به طور خلاصه:
1. می توانید خودتان در جمع بچه ها باشید و با یک حالت صمیمی و همراه محبت توضیح بدهید که بچه ها با هم دوست باشید، بهمدیگر کمک کنید، اگر کسی زود آومد او میتونه بشینه، اصلا نوبتی بشینید و...( چون بچه ها اگر قانع شوند، می توانند تعامل داشته باشند.)
2. بر روی رفتار کودک خودتان کار کنید( نمیشه یک مدتی او را به راحتی عادت بدهیم و بعد انتظار تحمل سختی و حضور در یک موقعیت تنش زا و قدرت مدیریت رفتار خاص را از او داشته باشیم) روند تربیتی خودتان را متعادل کنید.
3.برای تقویت ابراز وجود و قدرت جرات ورزی او تلاش کنید.
تکنیک هایی مثل:
1. روش عملی مقابله با تنش ها ( آموزش رفتار صحیح و مناسب )
2. " نه" گفتن را بتواند بدون ترس بگوید.
3. در تقویت اعتماد به نفس او کار کنید.( وقتی کار خوبی را انجام داد تشویق کنید، خیلی به رفتاره و برخوراو گیر ندهید و...)
4. خود باوری او را تقویت کنید.
5. اگر احساس می کنید درابراز رفتارهای خود ترس دارد، ریشه های آن را شناسایی کنید، چه بسا عکس العمل رفتار های تربیتی خانواده باعث چنین مشکلی شده است.( و تا در اجرای رفتار خود ترس را نتواند حذف کند، تمام تکنیک ها بی تاثیر خواهد بود)
6. از دوستان هم کلاسی او که افراد جسوری هستند، کمک کنید که با آنها زیاد مونس بشوند.( حتی در مینی بوس هم می تواند با کمک آنها از حق خود دفاع کند)
7. ورزش های خاص( مثل: رزمی و دفاع شخصی و...) می تواند در جرات ورزی فرد خیلی موثر شود.
8. اصلاح رفتار والدین( گاهی برخی رفتارهای اشتباه والدین موجب یادگیری اشتباه رفتاری فرزندان نیز می شود، این نکته هم باید مورد توجه واقع شود)
9. مشاوره حضوری با یک مشاور متخصص کودکان نیز می تواند در تحیلیل دقیق مشکل و حل آن راه چاره خوبی باشد.

سلام و عرض احترام خدمت استاد گرامی
مطالب پست شما را مکررا خواندم و هنوز هم مرتبا مرور می کنم.

نشاط;798846 نوشت:
ولا: این طبیعی است که وقتی فردی به یک موقعیت راحتی عادت کرده و از او بخواهیم که شرایط سخت را نیز تحمل کند، طبیعتا خود این تفکر انتظار بزرگی است، گاهی خطای تربیتی چنین مشکلاتی را ایجاد می کند. در این مساله ای که دختر خانم شما با آن درگیر است و احساس ناراحتی و دل تنگی می کند، یک دلیل عمده اش فراهم کردن موقعیت رفاه و راحتی برای ایشان است و تغییر چنین عادتی نیاز به تلاش بیشتری دارد.

با توجه به مساله ای که خودش عنوان می کند ، که علت سواری خواستن او ، زورگویی دانش آموزان در مینی بوس است ( این را هم بگویم که مینی بوسی که فرضا فقط 20 نفر گنجایش دارد ، حدود سی نفر دانش آموز سوار آن می شوند) و آنچه باعث گریه و ناراحتی او شده است ، همین نکته است ، لذا گرچه طبیعی است که تغییر از وضعیت "راحت" به وضعیت "سخت تر" ، مطلوب طبع او نیست ، اما قریب به یقین ناتوانی در دفاع از خودعامل اصلی ناراحتی او باشد.
حالا علت این ناتوانی چیست؟ ژنتیک؟ عدم تجربه (عدم قرار گیری در موقعیت های مشابه در سنین پایین تر)؟ ضعف بدنی؟ ... تقریباً همه اینهاست. نکته ای هم که حضرتعالی اشاره فرمودید که به علت سرزنش و امر و نهی مکرر والدین در خانه ، ممکن است جرأت حرف زدن و واکنش دادن (جرأت انجام رفتار) از او گرفته شده باشد ، سخن متینی است که فکر مرا به خودش مشغول کرده است.

استاد عزیز. من اگر بخواهم امر و نهی نکنم و سرزنش نکنم ( که نباید بکنم) ، این یعنی آزادی بیشتر به او بدهم. خوب این آزادی ممکن است منجر به انتخابها و رفتارهای نادرستی بشود.
نظر من این است که من برای رشد شخصیت او ، همه رفتارها و انتخابهای نادرستش را بپذیرم و تنها خط قرمزم ، مسایل شرعی (نماز و حجاب کامل) و نیز درس خواندن (در حد عادی ) باشد.

خود من ، هر چه استاد رانندگی ام میگفت این طوری رانندگی کن ، می شنیدم حرفش را ، اما "حقیقت" حرفش (متعلق حرفش ، وجود مصداقی حرفش ) را درک نمی کردم. مفهوم حرفش را درک می کردم ، اما نمی دانستم حرفش در دنیای ماهیات ، چه متعلقی دارد. تا دو سه بار بر اثر عملکرد اشتباه ، دچار مشکل شدم ، آنگاه در عمل ، متوجه حقیقت حرف ایشان شدم . نه به خاطر زیانهایی که به من رسید و مرا از نشنیدن حرف استاد پشیمان کرده باشد. نه. چون از همان ابتدا هم قصد نافرمانی نداشتم. بلکه تازه "فهمیدم" که "منظور" استاد ، چه بوده است.

شاید دخترم هم از آن نوع اشخاصی باشد که باید چیزی را در عمل "متوجه" بشود (البته برخی مسایل - همان خطوط قرمز شرعی - را نمی شود از طریق تجربی درک کرد. زیرا اتفاق افتادنش مساوی گناهان بزرگ و بعضا غیر قابل جبران است- همچنین اهمال در تحصیل ، اگر از سن دیپلم بگذرد ، دیگر قابل جبران به صورت عادی نیست و روند زندگی را از حالت مطلوب خارج می کند).

نشاط;798846 نوشت:
وقتی کاری را که انجام می دهد و هیچ اشتباهی نیست و ضرری ندارد، او را منع نکنید، در صورت اشتباه بودن و خطا بودن در برخی از موارد قدرت تجربه کردن را به او بدهید تا متوجه اشتباه خودش بشود( همان قضیه خریدن کفش که قبلا اشاره کرده بودید، اصرار خاصی دارد که جنس فلان باشد ولی می دانید، خوب نیست، در همان حال توضیح دهید، بگویید خراب باشد ما مقصر نیستیم، تصمیم با خودتان است و..)

ملاک خوبی است. سئوال بنده این است که مثلا در همان قضیه کفش ، وقتی به او بگویم نتیجه انتخابش به عهده خودش است ، این دقیقا یعنی چه؟ یعنی اگر کفشش زود خراب شد ، من برای او کفش نخرم و بگویم تقصیر خودت بود که کفش ضعیف خریدی و باید با همین کفش پاره به مدرسه بروی؟ چگونه نتیجه انتخابش به عهده خودش باشد؟ چگونه در عمل بفهمد که اشتباه کرده است؟ او ممکن است فکر کند: این کفش قشنگ است. آن را می خرم. اگر هم زود خراب شود ، برایم یکی دیگر می خرند. ذ(این فکر ، واقع گرایانه است و تجربه او هم آن را تایید می کند).

إن شاء الله مجدداً متصدع اوقات شریفتان خواهم شد.

سلام و ادب استاد گرامی
از اینکه اینقدر دقیق موضوع را بررسی میفرمایید ممنونم.واقعا در میان فرمایشاتتان ،میشود چیزهای زیادی آموخت.

نشاط;798846 نوشت:
نمی شود که موقع نه گفتن، توبیخ و سرزنش کنیم و بعد انتظار داشته باشیم که فرد جسوری باشد. بر فرض هم اشتباه باشد، بعدا با ادبیات دیگر می توان "نه" او را به یک بعد مثبت حمل کرد، تا مشکلی پیش نیاد.)

ممکن است برای این مورد یک مثال بزنید؟

یکی دیگه.;799796 نوشت:
سلام و ادب استاد گرامی
از اینکه اینقدر دقیق موضوع را بررسی میفرمایید ممنونم.واقعا در میان فرمایشاتتان ،میشود چیزهای زیادی آموخت.

ممکن است برای این مورد یک مثال بزنید؟

با سلام و احترام و از ابراز لطفتون ممنون
در مورد سوالتان عرض کنم که: بایستی شرایط هم در نظر گرفته شود، از باب مثال: وقتی از او کاری خواستیم شروع کرد به نه گفتن و...مختصری تامل کنیم، به انکار او اهمیت بدهیم، بگوییم خوب اگر نه خودتان را ادامه دهید، اشکالی ندارد؛ منتها اثرش این است که من ناراحت میشم و... و الان به نفع خودت است که به حرف من گوش کنید. در عین حال در موقعیتهای مختلف توضیح دهیم و یاد دهیم که زمان" نه" گفتن کی است، البته با مثال.( به هر حال کار تربیت زحمت دارد همانطوری که شخصی می خواهد باغ او ثمر بدهد باید در طول سال کاملا حواسش جمع باشد و هر لحظه دقت کند، و... تا از باغ ثمری را ببیند و الا اگر ول کند و نرسد دیگر چنین باغی باغ نمی شود)

یاقوت احمر;799783 نوشت:
حالا علت این ناتوانی چیست؟ ژنتیک؟ عدم تجربه (عدم قرار گیری در موقعیت های مشابه در سنین پایین تر)؟ ضعف بدنی؟ ... تقریباً

با سلام
بله ژنیک و محیط دو عامل مهم و موثر در ایجاد و ساختن شخصیت افراد هستند، ولی در این قصه، و مسائلی شبیه این موارد میشه با بالا بردن مهارتها او را برای مقابله منطقی با چنین مشکلاتی آماده کرد( هر چند تا 60 درصد هم پیشرفت کند) لذا حمل بر ژنتیک و موارد دیگر و بی خیال شدن، تفکر منطقی در تربیت نیست.)

یاقوت احمر;799783 نوشت:
استاد عزیز. من اگر بخواهم امر و نهی نکنم و سرزنش نکنم ( که نباید بکنم) ، این یعنی آزادی بیشتر به او بدهم. خوب این آزادی ممکن است منجر به انتخابها و رفتارهای نادرستی بشود.

یک اصل مهم در تربیت فرزندان می گوید: اگر ما رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم فرزندان نیز اصلاح می شوند، فرزندان آنچه را می بینند یاد می گیرند، نه آنچه ما اصرار داریم و پافشاری می کنیم.
تذکر دادن در برخی از موارد واقعا نیاز است ، چون چه بسا بد بودن را شاید نفهمد و متوجه نشود، منتها اگر تذکر غیر مستقیم و در موقعیت مناسب باشد، می توان امیدی به اصلاح داشت.( منتها تذکر همراه با تندی، مستقیم و مدام و در نظر نگرفتن موقعیت و شرایط، تاثیر گذار نخواهد بود)
شما برای اینکه رفتارش متناسب و صحیح باشد؛
از قبل با او صحبت
کنید
( البته باید دوست شوید، ان قدر با هم صمیمی شوید که خواستید ناراحت شوید از دست رفتارهای او، بفهمد و راضی نشود) و قانون خودتان را اعلام کنید( ولی خیلی سخت نگیرید، اگر اشکال خاصی ندارد، بذارید انجام دهد) و برای تغییر و عادت باید مقداری به او فرصت دهید( در عین حال به رفتارهای خودتان و همسرتان نیز تامل کنید، چون اگر خودتان رعایت نکنید، تاثیر تربیت مساوی صفر است)
بله کنترل و تربیت نیاز به توجه دارد و نیاز به آموزش دارد، نمیشه همین طوری ول کرد.
منتها با شرایط خاص خودش:
1. خودتان حتما عامل باشید.
2. تذکرها بیشتر غیر مستقیم باشد.
3. قانونها وضوابط شما در مورد تربیت، از قبل روشن شود، و دلیل ان هم گفته شود.( در حقیقت نکاتی مثل: رعایت حجاب، مودب صحبت کردن، و...)
4. رابطه عاطفی خیلی گرم برقرار باشد، تا با شما همکاری کند.
5. داد زدن و تندی و تخریب شخصیت او، و سرزنش مدام در موقع بروز خطا، اصلا صحیح نیست.( می توانید در همان لحظه یک نگاه معنی داری به او داشته باشید و بعدا در شرایط مناسب مختصری به صورت غیر مستقیم ناراحتی خودتان را اعلام کنید، و سعی کنید: این گونه بگویید : من از فلان رفتار شما خیلی نارحت شدم و دوست ندارم تکرار بشه، بعد ماجرا را تمام کنید)

یاقوت احمر;799783 نوشت:
شاید دخترم هم از آن نوع اشخاصی باشد که باید چیزی را در عمل "متوجه" بشو

پس معلوم است که فرد منطقی است، و شما در مشکلات و ضوابطها و ... سعی کنید خوب توضیح دهید و او را کامل متوجه کنید، بیشتر حالت آمرانه ای نباشد، وقتی نفهمید و درک نکرد، در مرحله عمل شاید نتواند با شما همکاری کند( چون نفهمیده و درک نکرده)

یاقوت احمر;799783 نوشت:
ملاک خوبی است. سئوال بنده این است که مثلا در همان قضیه کفش ، وقتی به او بگویم نتیجه انتخابش به عهده خودش است ، این دقیقا یعنی چه؟ یعنی اگر کفشش زود خراب شد ، من برای او کفش نخرم و بگویم تقصیر خودت بود که کفش ضعیف خریدی و باید با همین کفش پاره به مدرسه بروی؟ چگونه نتیجه انتخابش به عهده خودش باشد؟ چگونه در عمل بفهمد که اشتباه کرده است؟ او ممکن است فکر کند: این کفش قشنگ است. آن را می خرم. اگر هم زود خراب شود ، برایم یکی دیگر می خرند. ذ(این فکر ، واقع گرایانه است و تجربه او هم آن را تایید می کند).

برای این مورد باید این مقدمات را رعایت کنید:
1. از قبل بداند که موقعیت اقتصادی خونه طوری است که باید کفشی را انتخاب کند که زود خراب نشود.
2. کفشی را بگیرد که برای پای او حالت راحتی دارد.
3. خودش هم دوست داشته باشد.
حالا دیدید که برای او اصلا مناسب نیست و خیلی اصرار دارد بگیرد، دلیلش را بپرسید؛ چه بسا بگویید خیلی خوشگله ...
اگر دیدید مشکل خاصی ندارد قبول کنید.
اگر دیدید متناسب نیست و جنس خوبی ندارد، از او سوال کنید، بگید دختر گلم اگر زود خراب بشود من شاید نتوانم دوباره برای تو کفش بگیرم، آن موقع چه کار میکنی، راضی هستید با همین کفش پاره برید؟( در اینجا ملاک قضاوت را به خودش واگذار کنید، اگه گفت نه خراب نمیشه، بگویید من شما را دوست دارم و به انتخاب احترام می گذارم ولی اگر پاره شد من مسئول نیستم)
اگر راضی شد و اصرار بر قول خود کرد و اتفاقا زود پاره شد، در این شرایط شما نباید او را سرزنش و مچ گیری کنید، فقط اشاره کنید که ببینید اگر گوش می کردید عاقبت کفش این جوری نمی شد( هر چند برای او کفش می گیرید، ولی یک چند روزی به او مهلت بدهید تا نتیجه کارش خوب ببیند) این روند باعث می شود که در انتخابهای بعدی اولا خوب دقت کند؛ ثانیا: با شما مشورت کند و ثالثا: عاقبت کار خود را خوب بسنجد.( وفکر نکند که پدر و مادر زور گویی می کنند)
حتی در مورد درس خواندن هم همین طوری است( مثلا اگر گوش نکرد و درس نخواند کاری نداشته باشد، وقتی کم آورد و دید که اشتباه کرده آن موقع حرف شما را خوب درک می کند و می پذیرد)

سلام
از میان گلهای فراوان سخن استاد ، اینها را گلچین کردم :ok:

نشاط;798846 نوشت:
" نه" گفتن را بتواند بدون ترس بگوید

نشاط;801533 نوشت:
اگر ما رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم فرزندان نیز اصلاح می شوند

نشاط;801533 نوشت:
تذکرها بیشتر غیر مستقیم باشد

نشاط;801534 نوشت:
وقتی نفهمید و درک نکرد، در مرحله عمل شاید نتواند با شما همکاری کند

نشاط;801537 نوشت:
ملاک قضاوت را به خودش واگذار کنید

نشاط;801537 نوشت:
اگر انتخابی کرد و نتیجه انتخابش خوب نبود ، نباید او را سرزنش و مچ گیری کنید

نشاط;801533 نوشت:
البته باید دوست شوید، ان قدر با هم صمیمی شوید که خواستید ناراحت شوید از دست رفتارهای او، بفهمد و راضی نشود)

استاد عزیز
وقتی با فرزندم رابطه دوستی برقرار می کنم ، او با من راحتتر می شود و بر اثر این راحتی ، تقاضاهایی از من می کند:

اول اینکه از من می خواهد تابستان او را کلاس موسیقی بگذارم تا گیتار و ... یاد بگیرد.
استاد باور بفرمایید خانواده ما (خانواده پدری ام منظورم است) آنچنان مذهبی اند که اصلا این چیزها را برنمی تابند. تازه ، رهبر معظم انقلاب فرموده اند ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام جمهوری اسلامی منافات دارد.

به نظرم ، اگر آب را از سرچشمه نبندم ، بعدا نمیشود جلوی سیل را گرفت (نظرتان درباره این قانون چیست؟ حوزه صدق آن کجاست)؟ اصلا نرود و هیچ آشنایی با موسیقی پیدا نکند ، راحتتر قضیه قابل کنترل است (چون با گذر زمان و اشتغال به سرگرمی های دیگر می تواند مساله را فراموش کند) تا اینکه برود و یاد بگیرد و احیانا وسایلش را بخرد و در منزل داشته باشد و خاطره کلاسها با او باشد و دوستان اهل موسیقی هم پیدا بکند.

دوم اینکه می خواهد این قانونی را که گذاشته ام و گفته ام وارد اینترنت نشود ، را بردارم. چون در اینترنت دنبال خواننده ها و ... می رفت و گاهی هم میگوید عاشق فلان خواننده هستم و ... و عکس قلب تیر خورده می کشد و ....
البته من گفته ام وقتی خودم یا مادرشش پیشش هستیم برود مثلا در حد چیزی مثل دیدن عکس سیندرلا . من این کار را کرده ام تا او مسایل مبتذل را نبیند و دنبال خواننده ها و فوتبالیست ها و ... نرود. چون علاقه به اینها را از او دیده ام.

البته اینطور نیست که هر روز یا مرتبا این تقاضاها را از من داشته باشد. شاید ماهی یکبار اینها را از من بخواهد اماهر چه بیشتر به او محبت کنم و بیشتر بخواهم با او دوست بشوم ، او هم چون با من راحتتر می شود ، این قبیل تقاضاها را بیشتر از من می طلبد. نپذیرفتن این تقاضاها از طرف من ، احتمالاً به دوستی فیمابین ما لطمه وارد می سازد.

اینگونه ، دوستی با او ، به جای اینکه او را در مسیر مورد نظر من حرکت بدهد ، مرا در مسیر مورد نظر او حرکت خواهد داد!

برای جلوگیری از این وضعیت ، چه باید کرد؟

یاقوت احمر;801819 نوشت:
وقتی با فرزندم رابطه دوستی برقرار می کنم ، او با من راحتتر می شود و بر اثر این راحتی ، تقاضاهایی از من می کند:

با سلام
با زبان خوش محدویتها و قانونهای خودتان را با مختصری دلیل بیان کنید و روی آن محکم باشید، بگید به جای آن می توانم بذارم فلان کلاس مثلا: عروسک سازی و...( موقع مخالفت، حتما یک جایگزین مناسبی داشته باشید)

یاقوت احمر;801819 نوشت:
اینگونه ، دوستی با او ، به جای اینکه او را در مسیر مورد نظر من حرکت بدهد ، مرا در مسیر مورد نظر او حرکت خواهد داد!

برای جلوگیری از این وضعیت ، چه باید کرد؟


با سلام
با زبان خوش و نرم قانونها و خط قرمز ها را مشخص کنید ، و در مورد گرایش به خواننده ها و فوتبالیستها می توانید توضیح دهید که بهترین الگوها انسانهایی هستند که در زندگی انسان نقش بزرگی ایفا کرده اند، مثلا می توانید از شهدای بانوی انقلابی که در زمان پهلوی شهید شده اند، عکس ها و یا کلیپ ها و یا خاطراتی را از آنها را پیدا کنید و او را با این مفاهیم و ارزشها مانوس کنید.( برای شنیدن صوت می توانید از تواشیح های جذاب و یا ملودی خوانی خوب تهیه کنید و در اختیارش قرار دهید تا این حسش متعادل شود)
سعی کنید در منزل کلیپ های مذهبی یا کلیپ های شهدا و... بیشتر استفاده کنید در این صورت علاقه و گرایش او با شما همسو خواهد شد.
موضوع قفل شده است