تفکر در قرآن

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفکر در قرآن

بسم الله خیرالاسما



تفکر در قرآن


خداوند متعال می فرماید:(( الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار)


خردمندان کسانی اند که در همه حالات چه ایستاده و نشسته و چه در حال خفتن خدای را یاد می کنند و همیشه در خلقت زمین و آسمان تفکر می کنند و می گویند:پروردگارا ! این جهان با عظمت را بیهوده نیافریدی،تو پاک و منزهی،پس خدایا ما را به لطف از عذاب دوزخ حفظ بفرما.


تفکر در روایات


مرحوم کلینی در اصول کافی نقل می کند:امام صادق علیه السلام فرمودند:بالاترین عبادت تفکر دائمی درباره خداوند و قدرت بی پایان اوست. معمر ابن خلاد می گوید شنیدم امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرمودند:


(نماز و روزه زیاد عبادت نیست بلکه عبادت،تفکر درباره خداوند متعال است) همچنین مرحوم کلینی از ربعی نقل می کند امام صادق علیه السلام می فرمودند:تفکر انسان را به شناخت خوبی ها و عمل به آنها می کشاند.


مرحوم علامه شیخ بهاء الدین از امیرالمونین علیه السلام نقل می کند،پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:


کسی که خداوند متعال را بشناسد و او را تعظیم کند،دهانش را از سخن حفظ می کند و شکمش را از غذا نگه می دارد و رنج روزه و نماز را بر خویش هموار می کند.
عده ای پرسیدند ای رسول خداآیا اینان اولیای الهی اند؟؟
آن حضرت در پاسخ فرمودند:( اولیای خدا کسانی اند که ساکت اند اما سکوتشان تفکر است و سخن می گویند اما سخن گفتنشان ذکر و یاد خداست،نگاه می کنند و نگاهشان عبرت است.می گویند و گفتنشان حکمت است،راه رفتنشان در میان مردم سبب برکت است و اگر نبود اجلهایی که خدا برایشان مقدر فرموده بود از خوف عذاب و شوق ثواب روحشان در بدنشان نمی گنجید.


1)سوره آل عمران،آیه 191
2)اصول کافی،ج2،ص55،ح3
3)اصول کافی،ج2،ص55،ح4
4)اصول کافی،ج2،ص55،ح5
5)اربعین شیخ بهاء الدینص12،ف ح2،اصول کافی،ج2،ص237،ح27


منبع:طراط سلوک

[="arial"][="royalblue"]بنام او

باعرض تسليت به پيشگاه ولي عصر{عج} ورهبرمعظم انقلاب و هموطنان آذربايجاني وهمه ملت ايران ..

شرر عشق;257203 نوشت:

بسم الله خیرالاسما

تفکر در قرآن

خداوند متعال می فرماید:(( الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار)

خردمندان کسانی اند که در همه حالات چه ایستاده و نشسته و چه در حال خفتن خدای را یاد می کنند و همیشه در خلقت زمین و آسمان تفکر می کنند و می گویند:پروردگارا ! این جهان با عظمت را بیهوده نیافریدی،تو پاک و منزهی،پس خدایا ما را به لطف از عذاب دوزخ حفظ بفرما.

تفکر در روایات

مرحوم کلینی در اصول کافی نقل می کند:امام صادق علیه السلام فرمودند:بالاترین عبادت تفکر دائمی درباره خداوند و قدرت بی پایان اوست. معمر ابن خلاد می گوید شنیدم امام هشتم علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرمودند:

(نماز و روزه زیاد عبادت نیست بلکه عبادت،تفکر درباره خداوند متعال است) همچنین مرحوم کلینی از ربعی نقل می کند امام صادق علیه السلام می فرمودند:تفکر انسان را به شناخت خوبی ها و عمل به آنها می کشاند.

مرحوم علامه شیخ بهاء الدین از امیرالمونین علیه السلام نقل می کند،پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

کسی که خداوند متعال را بشناسد و او را تعظیم کند،دهانش را از سخن حفظ می کند و شکمش را از غذا نگه می دارد و رنج روزه و نماز را بر خویش هموار می کند.
عده ای پرسیدند ای رسول خداآیا اینان اولیای الهی اند؟؟
آن حضرت در پاسخ فرمودند:( اولیای خدا کسانی اند که ساکت اند اما سکوتشان تفکر است و سخن می گویند اما سخن گفتنشان ذکر و یاد خداست،نگاه می کنند و نگاهشان عبرت است.می گویند و گفتنشان حکمت است،راه رفتنشان در میان مردم سبب برکت است و اگر نبود اجلهایی که خدا برایشان مقدر فرموده بود از خوف عذاب و شوق ثواب روحشان در بدنشان نمی گنجید.

1)سوره آل عمران،آیه 191
2)اصول کافی،ج2،ص55،ح3
3)اصول کافی،ج2،ص55،ح4
4)اصول کافی،ج2،ص55،ح5
5)اربعین شیخ بهاء الدینص12،ف ح2،اصول کافی،ج2،ص237،ح27

دراين رابطه يك يا دو سوال ذهنم را مشغول مينمايد..
وآيا اينهايي كه دوست عزيزمان بيان فرمودند كه همه يا آيات قرآن اند يا احاديث يا روايات معتبر و يا عمل به آنها..تفسيربه راي محسوب نخواهندشد؟؟
و آيا اينهايي كه ذكرشده اند باتفسيربه راي فرق دارند؟؟
چون همواره تفكردرموردخداوند و آيات را درخواست نموده و نميتوان گفت كه فقط مربوط به يك انسان ميباشد .. چون درصورتي كه شخص با تفكربه كشفياتي دست يابد چه بايد بكند .. چون بازهم مسائل شرعي ديگر پايشان بوسط كشيده ميشود مانند امربه معرف يا دراختيارقراردادن علم واطلاعات و ..
لطفا راهنمايي بفرماييد ..
باتشكر..[/][/]

آرينه بابا;258117 نوشت:
..
وآيا اينهايي كه دوست عزيزمان بيان فرمودند كه همه يا آيات قرآن اند يا احاديث يا روايات معتبر و يا عمل به آنها..تفسيربه راي محسوب نخواهندشد؟؟
و آيا اينهايي كه ذكرشده اند باتفسيربه راي فرق دارند؟؟
چون همواره تفكردرموردخداوند و آيات را درخواست نموده و نميتوان گفت كه فقط مربوط به يك انسان ميباشد .. چون درصورتي كه شخص با تفكربه كشفياتي دست يابد چه بايد بكند .. چون بازهم مسائل شرعي ديگر پايشان بوسط كشيده ميشود مانند امربه معرف يا دراختيارقراردادن علم واطلاعات و ..
لطفا راهنمايي بفرماييد ..
باتشكر..

بسم الله
اين سوال رو يه چندباري از آدماي مختلف پرسيدم منم به نتيجه نرسيدم (البته تفسير به راي توضيح دارد كه كارشناسان ميفرمايند من نمييدونم)اما حالا يه سري چيزها ميگم كه اصلآ علمي نيست فقط چون خيلي فكر كردم شايد اينطور بشه گفت:
شما ميتوانيد تفكر كنيد درمفهوم آيه يعني همراستا با معني يا ترجمه يا تفسير قلبتان را با معاني همراه كنيد.يعني گاهي مثلا داريد يك تفسير ميخوانيد ميفهميد چه ميگويد اما به حدي در ان غرق نشده ايد كه مثلا اشكتون بياد حالا اشك موضعيت نداره منظورم اينه كه اين مدل تفكر ايمان قلبي رو زياد ميكنه.يعني آدم دلش با ايه همراه ميشه.براي اين كار مثلآ ميشه الميزان رو باز كرد واول يه آيه رو خوند و آدم روش فكر كنه (البته با دونستن معاني لغات طبيعتآ)وبع كه تفسير رجوع كنه ببينه كدوميك از فكرايي كه به ذهنش رسيده به تفسير نزديك تره.البته در اين حالت حقيقتش يه مشكل وجود داره اونم اينكه تفاسير ممكنه يه سري قسمتها رو خيلي خوب مورد بررسي قرار دادند بعضي جاها فقط معني وشان نزول.خودمم موندم دراين حالت چه بايد كرد چون قطعآ در اين حالت هم بايد فكر كرد.راستي تفسير تسنيم هم ميگن خيلي خوبه.
كلآ به تجربه بنده تفكر لزوما باعث نميشه خلاف آنچه هست را دريافت بلكه بيشتر باعث ميشه آنچه هست رو بهتر وعميقتر فهم كرد.

[="arial"][="royalblue"]بنام او

وآيا اينهايي كه دوست عزيزمان بيان فرمودند كه همه يا آيات قرآن اند يا احاديث يا روايات معتبر و يا عمل به آنها..تفسيربه راي محسوب نخواهندشد؟؟
و آيا اينهايي كه ذكرشده اند باتفسيربه راي فرق دارند؟؟
چون همواره تفكردرموردخداوند و آيات را درخواست نموده و نميتوان گفت كه فقط مربوط به يك انسان ميباشد .. چون درصورتي كه شخص با تفكربه كشفياتي دست يابد چه بايد بكند .. چون بازهم مسائل شرعي ديگر پايشان بوسط كشيده ميشود مانند امربه معرف يا دراختيارقراردادن علم واطلاعات و ..

و اضافه بر اين سوالات كه عرض شد .. يك سوال ديگرهم دارم و آن اينكه ؟؟
اين تفاسيرالميزان و يا ديگرتفاسيري كه روي قرآن انجام داده وميدهند مانند همين الميزان يا .. متعلق به چه سالي اند { اولين و آخرين } و ازچه جايي ميشود تهيه نمود و آيا دراينترنت موجود ميباشند و ميشود آنهارا براحتي تهيه نمود ؟؟
لطفا راهنمايي بفرماييد ..
باتشكر..[/][/]

آرينه بابا;258117 نوشت:
[="arial"][="royalblue"]بنام او

باعرض تسليت به پيشگاه ولي عصر{عج} ورهبرمعظم انقلاب و هموطنان آذربايجاني وهمه ملت ايران ..

دراين رابطه يك يا دو سوال ذهنم را مشغول مينمايد..
وآيا اينهايي كه دوست عزيزمان بيان فرمودند كه همه يا آيات قرآن اند يا احاديث يا روايات معتبر و يا عمل به آنها..تفسيربه راي محسوب نخواهندشد؟؟
و آيا اينهايي كه ذكرشده اند باتفسيربه راي فرق دارند؟؟
چون همواره تفكردرموردخداوند و آيات را درخواست نموده و نميتوان گفت كه فقط مربوط به يك انسان ميباشد .. چون درصورتي كه شخص با تفكربه كشفياتي دست يابد چه بايد بكند .. چون بازهم مسائل شرعي ديگر پايشان بوسط كشيده ميشود مانند امربه معرف يا دراختيارقراردادن علم واطلاعات و ..
لطفا راهنمايي بفرماييد ..
باتشكر..

[/][/]

سلام

متاسفانه این بحث تفسیر به رای شده یک خط قرمز حال معلوم نیست تکلیف کسی که میخواهد مطلبی را از قران کریم استباط کند با اینهمه ترجمه و تفسیر گاهاً متناقض چیست واقعاً حد و مرز تفسیر کجاست که اگر این مهم باز نشود دیگر تفکر در ایات چه معنی میدهد اگر قرار است یک تفسیر را بخوانیم و بر ان باور کنیم دیگر تفکر برای چه وقتی دیگری به جای ما تفکر کرده ما چرا باید خود را به زحمت بیاندازیم

[="darkgreen"]أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا«82»
آیا در [معانی] قرآن نمی‏اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند [/]

و اما تنها کتابی که اختلافی در ان نیست قران کریم است .

دقت کنید نمیگوید دیگران بجای شما بیاندیشند بلکه میفرماید چرا شما نمی اندیشید !

ِ هدف نزول قرآن وادار كردن انسان به تفكر وانديشه است:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (44نحل)
و آيات وحى فرستاديم و بر تو اين ذكر (يعنى قرآن) را نازل كرديم تا براى مردم آنچه را كه به آنان فرستاده شده بيان كنى و براى آنكه عقل و فكرت كار بندند

[="arial"][="royalblue"]بنام او

بهلول;258202 نوشت:
متاسفانه این بحث تفسیر به رای شده یک خط قرمز حال معلوم نیست تکلیف کسی که میخواهد مطلبی را از قران کریم استباط کند با اینهمه ترجمه و تفسیر گاهاً متناقض چیست واقعاً حد و مرز تفسیر کجاست که اگر این مهم باز نشود دیگر تفکر در ایات چه معنی میدهد اگر قرار است یک تفسیر را بخوانیم و بر ان باور کنیم دیگر تفکر برای چه وقتی دیگری به جای ما تفکر کرده ما چرا باید خود را به زحمت بیاندازیم

أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا«82»
آیا در [معانی] قرآن نمی‏اندیشند اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند

و اما تنها کتابی که اختلافی در ان نیست قران کریم است .

دقت کنید نمیگوید دیگران بجای شما بیاندیشند بلکه میفرماید چرا شما نمی اندیشید !

دوست عزيزخدا يك خيروبركت دراين ماه عزيزبشما بدهد كه حرفهاي خوبي ميگويي و حق هم ميگويي و ازطرفي هم حرف دل مارا ميزني..

واقعا جاي سوال براي من است كه آيا اين درست است كه يك انسان آمده و نشسته و كلي زحمت كشيده و يك تفسير بر قرآن نوشته و خداميداند چه زجروعذابي هم متحمل شده .. بالاخره اينكه هم خرج مالي نموده و ساعتهايي ازروز و روزهايي ازهفته وماه و ماههايي ازسال را صرف نموده تا يك الميزان مثلا خلق يا متولد شود و اين گذشته از جوش وغصه ها وترس دروني او بوده كه همش پيش خود بگويد .. خدايا كمكم كن .. خدا ايني كه من مينويسم درسته يا غلط .. خدايا مبادا غلط واشتباه ازكاردربيايد .. خدايا .. خدايا ..
واقعا ما فكرميكنيم كم جوش و غصه خورده ؟؟ نكنه توقع داريم مثلا فلان مفسر بيايد اينرا نيزدرآخريا ابتداي كتابش اضافه نمايد كه .. بخدا خيلي جوش زدم و خيلي هم دست وپام لرزيد كه مبادا درتفسيرحتي يك آيه كوچك هم فريب شيطان رانخورده يا اشتباه برداشت ننموده يا باعث برداشت اشتباه ديگران درآينده ودرواقع مسبب گناهشان نشوم و يا .. و يا ..
حالا همه اينها به كنار..
موضوع سر اينه كه متاسفانه چقدرما ايراني ها متاسفانه آماده خواريم .. فقط بايد لقمه را درسته فرو كنند درگلويمان .. سوال ميكني اين آيه جريانش چيست .. پاسخ ميشنوي .. درصفحه فلان ازكتاب مرحوم فلان ..
خوب خداپدربيامرز اون بنده خدا تحقيق خودش رانموده و نظرخودش را ارائه نموده .. توچي فكرميكني ؟؟ تو چه تحقيقي نمودي .. توچه زحمتي كشيدي ؟؟ تو چه نظري داري ؟؟ فقط همين قدركه رفتي كتابي را ازحفظ كردي و ميايي ميگويي فلان مرحوم وفلان كتاب وفلان صفحه وفلان پاراگراف و .. بله اين خوب است كه مثلا بگويي اين كتابها يا اين مرجع موجود ميباشند و اينهم نظر من يا نتيجه تحقيق شخصي من ..
چرا ؟؟ چون اونيزترسيده ؟؟ ازچي ازهمين واژه تفسيربه راي .. اگرچه چيزي هم نگويد .. ولي آيا تفسيربه راي اين نخواهد بود كه يك انسان بيايد وبا آيات مقدس قرآن كريم .. مردم را ازاطراف قرآن فراري دهد ومثلا چنگ بياندازد به دوآيه متضاد وبگويد .. ببينيد اين خداي ناتوان قرآن كه حواسش نبوده آنجا چه گفته و اينجا دارد يك چيزديگرميگويد .. وآيا اين تفسيربه راي واقعي نبوده كه پيغمبرگرامي ما { ص } ازآن واهمه داشتند كه بزرگان اهل تشيع ازآن واهمه داشتند كه اينك نيز بزرگان مقدس ما ازآن واهمه دارند ؟؟ وآيا اين معناي واقعي تفسيربه راي نخواهدبود؟؟
دريك پست نوشته بودند چرا دانشمندان ما بيدارنميشوند؟؟ يك پاسخ بلندبالا آماده كردم بعدازدوروز .. ولي هرچه فكركردم گفتم نه ولش كن .. چي بگيم كه يكي خوشش ميايد و يكي ديگه نه .. واوني كه خوشش بيايد حتي يك دعا هم برايت نميكند .. ولي اوني كه بدش بيايد صدتا نفرينت هم ميكند ..
ومنم اونقدري كه ازنفرين واهمه دارم ازهيچ چيزديگر ندارم ..چون اين يكي مرده و اون يكي نامرده ونميدوني كي وچگونه و درچه شرايطي سراغت زندگي ات ميايه كه كل زندگي ات راهم نابود ميكنه ..
خدابحال ما رحم كنه كه خودمون نميخواهيم خودمون پيشرفت نماييم .. يك بزرگ وعالم ديني بعدازكلي خون ودل خوردن وتحقيق نمودن .. بايد بره بشينه كه چه وقت يكنفرواردش بشه كه مثلا آقا اين آيه تفسيرش چيست .. چرا ؟؟ چون همه دارند به كتابهاي كساني رجوع ميكنند كه ديگروجود ندارند و اوني را كه مثلا متعلق به صديا پانصدساله پيش است رابيشترازايني كه هم اكنون جلوي دست و ديدگانشون ميباشد راقبول دارند { البته دراكثريت مثال زدم } چقدرما ايراني ها { فقط خودم رامنظورم ميباشد } مرده پرست هم ميباشيم و قدر بزرگان مذهبي زنده را تا وقتي كه وجود مقدسشان همچون رهبرعزيزمان كه درميان ما هستند را نميدانيم ..
خدايا .. هدايتمان كن..
خدايا .. ابتدا فقرفرهنگي وعلمي ما را ازما بگير بعد فقرمالي را..
خدايا .. آينده رابراي ما شيعيان وايرانيان سرفرازي و اقتدارو پيشرفت و رفاه وراحتي وامنيت قراربده ..
خدايا .. بزرگام علمي.ديني ما را حفظ بفرما و كاري كن كه تاوقتيكه زنده هستند و وجودمقدسشان را دركنارخودمان احساس ولمس مينماييم از درياي بيكران علم ومحبتشان بهره مند شويم ونه زماني كه ديگرنيستند قدرومنزلتشان را تازه درك نماييم ..
خدايا .. و خدايا .. وخدايا ..

باتشكر..[/][/]

چرادر قرآن بیندیشیم؟:
آنگونه كه شايسته و بايسته است قدر اين كتاب و عظمت مفاهيم و محتواي آن براي ما شناخته نشده و حتي در ميان پيروان خود يعني مسلمانان «مهجور» است! چرا كه تمامي همت شان صرف قرائت و حفظ آيات آن شده و در عرصه عمل و پياده نمودن دستورات آن در سطح جوامع اسلامي چندگامي بيش برنداشته اند! و از همين رو خداوند عزيز در آيات بسياري از اين كتاب بي بديل براي آنكه مخاطبان آن را متوجه عظمت و حقانيت آن نمايد و بدنبال آن شوق فراگيري و عمل به تعاليمش را در درون جان انسانها برانگيزد، با شيوه هاي متعددي درصدد اثبات و بيان اين موضوع برآمده و مخاطبان قرآن را به انديشه در عظمت آن فرا مي خواند. از جمله در آيه 21 از سوره مباركه حشر مي خوانيم:
«لو انزلنا هذا القران علي جبل لرايته خاشعا متصدعامن خشيه الله و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون: اگر اين قرآن را بر كوهي نازل مي كرديم مي ديدي كه در برابر آن خشوع مي كند و از خوف خدا مي شكافد! و اينها مثالهائي است كه براي مردم مي زنيم تا در آن بينديشند.»
همانگونه كه از مفاد اين آيه برمي آيد خداوند عزيز با ذكر مثالي گويا و زيبا مردمان را به انديشه درباره عظمت قرآن كريم دعوت فرموده و در حقيقت بيان مي فرمايد كه: اي انسانها! اين قرآن كتابي است كه اگر بر كوه نازل مي شد آن را با تمامي عظمت و صلابتي كه دارد از هم فرو مي پاشيد.
پس شما را چه شده است كه بر دلهايتان تأثير نمي گذارد! كمي بينديشيد و سر به جيب تفكر فروبريد كه همين تفكر و انديشه شما را به سوي عظمت و حقانيت آن رهنمون خواهد شد. همچنين در آيات بسيار ديگري از قرآن كريم سخن از نزول قرآن به زبان عربي و ذكر بودن قرآن به ميان آمده است و سبب اين امور را نيز همان انديشه و تفكر در آيات آن ذكر فرموده كه از آن جمله مي توان به آيه .3 زخرف، آيه 44 .نحل، آيه .2 يوسف اشاره نمود.

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

پیام;258837 نوشت:
چرادر قرآن بیندیشیم؟:
آنگونه كه شايسته و بايسته است قدر اين كتاب و عظمت مفاهيم و محتواي آن براي ما شناخته نشده و حتي در ميان پيروان خود يعني مسلمانان «مهجور» است! چرا كه تمامي همت شان صرف قرائت و حفظ آيات آن شده و در عرصه عمل و پياده نمودن دستورات آن در سطح جوامع اسلامي چندگامي بيش برنداشته اند! و از همين رو خداوند عزيز در آيات بسياري از اين كتاب بي بديل براي آنكه مخاطبان آن را متوجه عظمت و حقانيت آن نمايد و بدنبال آن شوق فراگيري و عمل به تعاليمش را در درون جان انسانها برانگيزد، با شيوه هاي متعددي درصدد اثبات و بيان اين موضوع برآمده و مخاطبان قرآن را به انديشه در عظمت آن فرا مي خواند. از جمله در آيه 21 از سوره مباركه حشر مي خوانيم:
«لو انزلنا هذا القران علي جبل لرايته خاشعا متصدعامن خشيه الله و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون: اگر اين قرآن را بر كوهي نازل مي كرديم مي ديدي كه در برابر آن خشوع مي كند و از خوف خدا مي شكافد! و اينها مثالهائي است كه براي مردم مي زنيم تا در آن بينديشند.»
همانگونه كه از مفاد اين آيه برمي آيد خداوند عزيز با ذكر مثالي گويا و زيبا مردمان را به انديشه درباره عظمت قرآن كريم دعوت فرموده و در حقيقت بيان مي فرمايد كه: اي انسانها! اين قرآن كتابي است كه اگر بر كوه نازل مي شد آن را با تمامي عظمت و صلابتي كه دارد از هم فرو مي پاشيد.
پس شما را چه شده است كه بر دلهايتان تأثير نمي گذارد! كمي بينديشيد و سر به جيب تفكر فروبريد كه همين تفكر و انديشه شما را به سوي عظمت و حقانيت آن رهنمون خواهد شد.

باعرض سلام خدمت شما كارشناس محترم و ديگر كاربران محترم ..
با اينهمه توضيحاتي كه شما منعكس نموديد .. براي من چندسوال پيش آمده كه اميدوارم جواب را دريافت نمايم ..
خيلي دلم ميخواهد بدانم كه علت اينهمه تاكيد و سفارش براي تفكردرقرآن چه ميتواند باشد ؟؟
مگرغيرازاين ميباشد كه هدف .. خواندن نماز و گرفتن روزه و درنهايت .. انجام عمل صالح بوده ؟؟
خوب اين كارها را كه من يا پدرمن يا پدربزرگ ومادربزرگ بيسواد منهم كه انجام ميدادند و بدون آنكه يك كلمه سواد خواندن ونوشتن داشته باشند و يا قادربخواندن قرآن بوده باشند ..
و چه فرقي ست بين شما كه قرآن را هم ميخوانيد وعمل صالح انجام ميدهيد و من كه سواد خواندنش راهم ندارم ولي مثل شما شايد عمل صالح را انجام ميدهم ؟؟ و آيا منظورازتفكرهمين بوده ؟؟ يعني انجام عمل صالح ؟؟ و اگرخير..پس منظوراصلي چه بوده و چه ميباشد ؟؟ { با دليل و مدرك } واگربلي .. علت يا اثر و تاثيرچه ميباشد ؟؟ { بازهم با دليل و مدرك كه من آنرا تماما احساس و لمس نمايم }
دركل .. علت اينهمه تاكيد برتفكررا ميخواهم بدانم يا بفهممش ..

باتشكر..[/]

نيازمند هدايت;259519 نوشت:
بنام او

باعرض سلام خدمت شما كارشناس محترم و ديگر كاربران محترم ..
با اينهمه توضيحاتي كه شما منعكس نموديد .. براي من چندسوال پيش آمده كه اميدوارم جواب را دريافت نمايم ..
خيلي دلم ميخواهد بدانم كه علت اينهمه تاكيد و سفارش براي تفكردرقرآن چه ميتواند باشد ؟؟
مگرغيرازاين ميباشد كه هدف .. خواندن نماز و گرفتن روزه و درنهايت .. انجام عمل صالح بوده ؟؟
خوب اين كارها را كه من يا پدرمن يا پدربزرگ ومادربزرگ بيسواد منهم كه انجام ميدادند و بدون آنكه يك كلمه سواد خواندن ونوشتن داشته باشند و يا قادربخواندن قرآن بوده باشند ..
و چه فرقي ست بين شما كه قرآن را هم ميخوانيد وعمل صالح انجام ميدهيد و من كه سواد خواندنش راهم ندارم ولي مثل شما شايد عمل صالح را انجام ميدهم ؟؟ و آيا منظورازتفكرهمين بوده ؟؟ يعني انجام عمل صالح ؟؟ و اگرخير..پس منظوراصلي چه بوده و چه ميباشد ؟؟ { با دليل و مدرك } واگربلي .. علت يا اثر و تاثيرچه ميباشد ؟؟ { بازهم با دليل و مدرك كه من آنرا تماما احساس و لمس نمايم }
دركل .. علت اينهمه تاكيد برتفكررا ميخواهم بدانم يا بفهممش ..

باتشكر..


أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً (82نساء )
چرا در يكا يك آيه‏هاى اين قرآن دقت نمى‏كنند با اينكه اگر از ناحيه غير خدا بود، اختلاف فراوان در آن مى‏يافتند
تدبر در اصل از ماده" دبر" (بر وزن ابر) به معنى پشت سر و عاقبت چيزى است، بنا بر اين تدبر يعنى بررسى نتائج و عواقب و پشت و روى چيزى مى‏باشد، و تفاوت آن با" تفكر"، اين است كه تفكر مربوط به بررسى علل و خصوصيات يك موجود است، اما" تدبر" مربوط به بررسى عواقب و نتائج آن است، از آيه فوق چند مطلب استفاده مى‏شود:
1- مردم موظفند كه درباره اصول دين و مسائلى همانند صدق دعوى پيامبر ص و حقانيت قرآن مطالعه و بررسى كنند و از تقليد و قضاوتهاى كور كورانه بپرهيزند.
2- قرآن- بر خلاف آنچه بعضى مى‏پندارند- براى همه قابل درك و فهم است زيرا اگر قابل درك و فهم نبود دستور به" تدبر" در آن داده نمى‏شد.
3- يكى از دلائل حقانيت قرآن و اينكه از طرف خدا نازل شده اين است كه در سراسر آن تضاد و اختلاف نيست براى روشن شدن اين حقيقت به توضيح زير توجه فرمائيد.
" روحيات هر انسانى دائما در تغيير است قانون تكامل در شرائط عادى در صورتى كه وضع استثنايى بوجود نيايد انسان و روحيات افكار او را هم در بر مى‏گيرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال، زبان و فكر و سخنان انسانها را دگرگون ميسازد، اگر با دقت نگاه كنيم هرگز نوشته‏هاى يك نفر نويسنده يكسان نيست بلكه آغاز و انجام يك كتاب نيز تفاوت دارد، مخصوصا اگر كسى در كوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد حوادثى كه پايه يك انقلاب فكرى و اجتماعى و عقيده‏اى همه جانبه را پى‏ريزى كند او هر قدر بخواهد سخنان خود را يكسان و يك نواخت و عطف به سابق تحويل دهد قادر نيست، بخصوص اگر او درس نخوانده و پرورش يافته يك محيط كاملا عقب افتاده‏اى باشد.

موضوع قفل شده است