خدا و مخلوقات

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا و مخلوقات

لطفا به سوالات من به صورت منطقی و به دور از احساسات پاسخ دهید

آیا خدا دوست داشت یکی مثل خودش پیدا می شد و او را به صورت یک از مخلوقاتش برای مثال یک گوسفند می آفرید؟
گوسفند که با کسی کاری نداشت حالا به اراده خدا می بایست از اول تا آخر عمر علف بخورد تا آخرسر قربانی شود
چرا خدا مخلوقات را آفریده و آنها را در رنج قرار داده؟خدا جای مخلوقات نیست تا رنج بکشد خدا در قرآن خودستائی می کند آیا از حال مخلوقات خود هم خبر دارد؟

سوال دوم چرا خلقت به زور و اجبار است؟
چرا خدا دوست دارد به اجبار مخلوقاتی را بیافریند و به خیال خود به آنها لطف کند؟

سوال سوم
اگر به نظر خدا می آید که خلقت کار خوبی و لطف به مخلوقات است چرا آنها را در وجود داشتن خود آزاد نگذشته؟
چرا مجازات کسی که به اعتراض به خلقت خودکشی می کند جهنم است؟

قربانی خلقت;96152 نوشت:
آیا خدا دوست داشت یکی مثل خودش پیدا می شد و او را به صورت یک از مخلوقاتش برای مثال یک گوسفند می آفرید؟

سلام
لطفا در جوابها دقت و تامل فرمایید
چون گفتید بدور از احساس و منطقی جواب دهیم
اینجا می پرسیم :
مخلوق شدن خالق چه معنایی دارد ؟
یعنی چه کسی خدا را فلان طور بیافریند ؟
این محال عقلی است . بله با احساسات شاید بتوان اینطور حرف زد و سوال کرد اما از نظر عقلا این محال است

قربانی خلقت;96152 نوشت:
گوسفند که با کسی کاری نداشت حالا به اراده خدا می بایست از اول تا آخر عمر علف بخورد تا آخرسر قربانی شود

کی گفته گوسفند از گوسفند بودن خودش بدش می آید ؟ این تصور شماست . از نطر گوسفند ، گوسفند بودن بهتر از هر چیز دیگر بودن است . و دیگر اینکه از کجا معلوم که به حسب واقع کمال یک گوسفند قربانی شدن برای انسان نباشد ؟
قربانی خلقت;96152 نوشت:
چرا خدا مخلوقات را آفریده و آنها را در رنج قرار داده؟

رنج لازمه رسیدن به کمال است . مثل یک قهرمان که برای قهرمان شدنش رنجهای زیادی کشیده یا یک ثروتمند که سختیهای بسیار دیده وووو
قربانی خلقت;96152 نوشت:
خدا جای مخلوقات نیست تا رنج بکشد خدا در قرآن خودستائی می کند آیا از حال مخلوقات خود هم خبر دارد؟

آیا خبر ندارد کسی که خالق است ؟؟ درحالی که او لطیف و خبیر است
او موجودات را برای لطف و رحمت آفرید الا اینکه طریق وصول کمال برای بعضی از موجودات و از جمله انسان تحمل بعضی سختیهاست .

قربانی خلقت;96152 نوشت:
چرا خدا دوست دارد به اجبار مخلوقاتی را بیافریند و به خیال خود به آنها لطف کند؟

خلقت لطف خداست چه اینکه هر چیزی که امکان وجود داشته باشد دستش بسوی حق تعالی دراز است که اورا در این مقام عالم مادی ایجاد کند . اگر از آنسو افاضه فیض وجود است از این سو هم درخواست و طلب است . یعنی ما خواسته ایم که او داده . البته وقتی ایام رنج بسر آمد و انسان بر تخت کمال انسانی خود نشست می فهمد چقدر سختیها در کمال او تاثیر داشته اند لذا در کلام بزرگان امده است انسان خوب وقتی پاداش سختیهای خود را می بیند آرزو می کند ای کاش با قیچی تکه تکه اش کرده بودند تا به ثواب آن می رسید
قربانی خلقت;96152 نوشت:
اگر به نظر خدا می آید که خلقت کار خوبی و لطف به مخلوقات است چرا آنها را در وجود داشتن خود آزاد نگذشته؟

اتفاقا کاملا آزادند و آنچه می بینند و می شنوند و می کشند خواسته خود آنهاست . الا اینکه انسان دارای مقامات متعدد وجودی است و در همه این مقامات خواسته هایی دارد و اغلب خواسته مراتب بالا محقق می شود چه اینکه مراتب بالا در وجود انسان اصلند .
قربانی خلقت;96152 نوشت:
چرا مجازات کسی که به اعتراض به خلقت خودکشی می کند جهنم است؟

اگر تاجری ببیند در معامله ای سرمایه صد میلیاردیش را با یک بی توجهی ساده از دست داده چه بر سرش می آید ؟ آتش می گیرد .
آتش جهنم کسی که خودکشی کرده آتش حسرت و ندامتی است که نتیجه مشاهده از دست رفتن سرمایه حیات اوست
بله این همان آتش جهنم است به همین سادگی
موفق در پناه حق

حامد;96184 نوشت:
سلام
لطفا در جوابها دقت و تامل فرمایید
چون گفتید بدور از احساس و منطقی جواب دهیم
اینجا می پرسیم :
مخلوق شدن خالق چه معنایی دارد ؟
یعنی چه کسی خدا را فلان طور بیافریند ؟
این محال عقلی است . بله با احساسات شاید بتوان اینطور حرف زد و سوال کرد اما از نظر عقلا این محال است


باسلام و سپاس از پاسخهای شما
مخلوق شدن خالق به همان معنای خالق شدن مخلوق است
چرا مخلوق مخلوق شد و خدا خدا؟
گناه ممکن الوجود چه بود که گرفتار واجب الوجود شد؟
حامد;96184 نوشت:

کی گفته گوسفند از گوسفند بودن خودش بدش می آید ؟ این تصور شماست . از نطر گوسفند ، گوسفند بودن بهتر از هر چیز دیگر بودن است . و دیگر اینکه از کجا معلوم که به حسب واقع کمال یک گوسفند قربانی شدن برای انسان نباشد ؟
رنج لازمه رسیدن به کمال است . مثل یک قهرمان که برای قهرمان شدنش رنجهای زیادی کشیده یا یک ثروتمند که سختیهای بسیار دیده وووو

حامد;96184 نوشت:

خوب به مخلوقات علائقی به اجبار توسط خدا تحمیل شده
برای مثال گوسفند از خوردن علف لذت می برد چون این علائقه به اجبار در او تعبیه شده
چرا این مخلوق که خودش هم نمی خواسته مخلوق خدا باشد به اجبار آفریده شده و به اجبار علائقی در او تعبیه شده تا به هدفی برسد که خودش هم نمی خواسته تلاش کند تا برسد؟
اینها در ظاهر خواسته های مخلوقات است ولی با کمی تامل مشخص می شود که این خواسته خدا بوده
اگر بگویید خوب گوسفند بودن از نظر گوسفند خوب است این علاقه به اجبار در او قرار گرفته است
مثل این است که بگویید چرا جنس مذکر به سمت جنس مونث می رود این علافه ها به اجبار در مخلوقات قرار داده شده است

این که می گویند فلان مخلوق فلان چیز را دوست دارد اشتباه است
خدا علائق و خواسته ها را در مخلوقاتش قرار می دهد و در ادامه غیبش می زند
وقتی هم مخلوقات به سمت این علائق می روند می گویند این مخلوق بود که به سمت آن رفت

حامد;96184 نوشت:

آیا خبر ندارد کسی که خالق است ؟؟ درحالی که او لطیف و خبیر است
او موجودات را برای لطف و رحمت آفرید الا اینکه طریق وصول کمال برای بعضی از موجودات و از جمله انسان تحمل بعضی سختیهاست .

خلقت لطف خداست چه اینکه هر چیزی که امکان وجود داشته باشد دستش بسوی حق تعالی دراز است که اورا در این مقام عالم مادی ایجاد کند . اگر از آنسو افاضه فیض وجود است از این سو هم درخواست و طلب است . یعنی ما خواسته ایم که او داده . البته وقتی ایام رنج بسر آمد و انسان بر تخت کمال انسانی خود نشست می فهمد چقدر سختیها در کمال او تاثیر داشته اند لذا در کلام بزرگان امده است انسان خوب وقتی پاداش سختیهای خود را می بیند آرزو می کند ای کاش با قیچی تکه تکه اش کرده بودند تا به ثواب آن می رسید


نه مخلوقات نخواسته اند
مخلوق بودن هم خواسته خداست مخلوقات در اصل هیچ نداشتند و هیچ نمی خواستند این خدا بود که این خواسته ها به مخلوقات تحمیل کرد

حامد;96184 نوشت:

اتفاقا کاملا آزادند و آنچه می بینند و می شنوند و می کشند خواسته خود آنهاست . الا اینکه انسان دارای مقامات متعدد وجودی است و در همه این مقامات خواسته هایی دارد و اغلب خواسته مراتب بالا محقق می شود چه اینکه مراتب بالا در وجود انسان اصلند .

نه به اصطلاح آزاد گذاشته اگر واقعا آزاد گذاشته بود به فردی که می خواست کلا نابود شود و مخلوق نباشد و به نشانه اعتراض خودکشی کند پس چرا او را به جهنم می برد؟

من داشتم آماده خودکشی می شدم تا اینکه با وحدت وجود آشنا شدم اینجا دیگر خالق و مخلوق وجود ندارد و مخلوقات را به عنوان مظاهر و تعین ها معرفی می کند این کمی مرا قانع کرد علاوه بر این می دانم کسی که به من عقل داده خودش کار غیرعقلانی انجام نمی دهد اگر چه ترجیح می دهم که با چنین فردی هیچ وقت آشنا نمی شدم

قربانی خلقت1;100199 نوشت:
چرا این مخلوق که خودش هم نمی خواسته مخلوق خدا باشد به اجبار آفریده شده و به اجبار علائقی در او تعبیه شده تا به هدفی برسد که خودش هم نمی خواسته تلاش کند تا برسد؟

سلام

دوست من

شما از کجا می دونید که گوسفند ناراحت است؟

مگه زبانش را می دانی؟

هر کسی و موجودی به طریقی خوش است
او نیز از اینکه در نهایت زره ای از وجود ادمی شود خوشنود است

دوست من چگونه ممکن است خدایی خالق با شد و از طرفی مخلوق؟
یا مخلوق خالق

شاید باشد و شاید نباشد

یعنی خدا هم خالق باشد و هم مخلوق(خود خدا از ماهیت خود فقط خبر دارد و این علم در ما نکی گنجد و در نهایت موجب دیوانگی می شود) :Gol:

قربانی خلقت1;100199 نوشت:
مخلوق شدن خالق به همان معنای خالق شدن مخلوق است چرا مخلوق مخلوق شد و خدا خدا؟ گناه ممکن الوجود چه بود که گرفتار واجب الوجود شد؟

سلام
خالق از جهت خالق بودنش نمی شود که مخلوق باشد و مخلوق هم از جهت مخلوق بودنش نمی تواند خالق باشد واما :
جهان را حقیقتی است مستقل و بی نهایت که خدایش می نامند . این حقیقت به حسب ادراک عقلی یکی بیشتر نمی تواند باشد و اوست که در تجلی و ظهورش آفریدگان پدیدار می شوند . آفریدگان جلوه های حق متعال و غرق در رحمانیت او هستند . لذا نسبت خالق و مخلوق به این دو عنوان یک نسبت مساوی نبوده که بگوییم چرا یکی را خالق و دیگری را مخلوق کرده اند بلکه وجود خالق از ذات اوست اما وجود مخلوق از ذات خودش نیست بلکه از ذات باریتعالی است .
و اما مگر مخلوق بودن چیز بدی است که بگوییم مگر مخلوق چه گناهی کرده که مخلوق شود . دیگر اینکه مقدم شدن گناه مخلوق بر وجود او که موجب مخلوق بودنش فرض شده از لحاظ عقلی درست نیست .

قربانی خلقت1;100199 نوشت:
این که می گویند فلان مخلوق فلان چیز را دوست دارد اشتباه است خدا علائق و خواسته ها را در مخلوقاتش قرار می دهد و در ادامه غیبش می زند وقتی هم مخلوقات به سمت این علائق می روند می گویند این مخلوق بود که به سمت آن رفت

اول اینکه خدای متعال نه به جبر بلکه به علم و حکمت غرایز و استعدادها را در موجودات قرار داده است بلکه اقتضای وجودی یک موجود برخورداری از بعضی مواهب خاص است . به این لحاظ نه قرار گرفتن این علائق جبری است نه خود موجود از داشتنش ناراحت است .
در انسان نیز چنین است یعنی همه غرایز و علائق به حسب نحو وجود انسان بدینگونه در او تعبیه شده است . گرایش انسان به سمت غرایز یا جنبه های فطریش،طبیعی است الا اینکه ساختار وجود انسان به نحوی است که اگر این گرایشها بی حساب باشد او نخواهدتوانست همه استعدادهای ارزشمندش را شکوفا سازد لذا خدای متعال با علم به ضعف انسان بر او رحمت آورد و راه بازگشت را نیز بر او گشود بلکه خود آغوش گشود تا بندگان ره گم کرده اش به مهر و رحمت او بازگردند .

قربانی خلقت1;100199 نوشت:
نه مخلوقات نخواسته اند مخلوق بودن هم خواسته خداست مخلوقات در اصل هیچ نداشتند و هیچ نمی خواستند این خدا بود که این خواسته ها به مخلوقات تحمیل کرد

مخلوقات به حسب وجود مادی و دنیایی نبوده اند اما به حسب ذات در علم الهی بودند و خدای متعال صدای درخواست انها برای ظهور و تجلی را می شنید لذا آنها را از خزانه های علم خود خارج ساخت و متجلی کرد :
ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
هیچ چیزی نیست جز اینکه خزانه های آن در نزد ماست و ما آنرا جز به اندازه ای معلوم نازل نمی کنیم
لذا وجود مادی مخلوقات که در دار دنیا هستند تنزل و تجلی وجود علمی آنها در نزد ذات الهی است .
حیف که نمی توان همه چیز را گفت وگرنه حرفهایی می زدیم که برای اهلش بسی شوق انگیز می بود .
قربانی خلقت1;100199 نوشت:
نه به اصطلاح آزاد گذاشته اگر واقعا آزاد گذاشته بود به فردی که می خواست کلا نابود شود و مخلوق نباشد و به نشانه اعتراض خودکشی کند پس چرا او را به جهنم می برد؟ من داشتم آماده خودکشی می شدم تا اینکه با وحدت وجود آشنا شدم اینجا دیگر خالق و مخلوق وجود ندارد و مخلوقات را به عنوان مظاهر و تعین ها معرفی می کند

خوب است اگر کمی صبر بفرمایید و مشتاق دانستن باشید آنقدراز خود و خدایتان خواهید دانست که برای عشق ورزی به خود و او کافی باشد
امیر مومنان علی ع می فرمایند :
دوست نداشتم در کودکی بمیرم تا وارد بهشت می شدم بلکه دوست داشتم زنده بمانم تا خدای خود را بشناسم
در شناخت خدای خود که بهشت حقیقی است موفق باشید
موضوع قفل شده است