خوب سوال اول من اين است شما گفتيد كه فقط از قرآن استناد كنيم اول به ما بگوييد كجاي قرآن نوشته كه عايشه رض همسر پيامبر است؟ شما كه اين همه عايشه، عايشه مي كنيد كجاي قرآن از عايشه نام برده و بفرماييد براي آن كه بفهميم عايشه همسر پيامبر است و يا نيست به كجا و كدام منبع بايد رجوع كنيم؟
باز هم سوتی دادی که از اهل سنت نیستی و شیعه ای؟؟؟
شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند.
فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان....
بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند.
فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان....
بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
ببینیم شیعه میشوی یا نه...
يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين
تفسیر الوسی جلد 22 صفحح 17
«تطهیر» (پاک کردن) و «اذهاب الرجس» (زدودن پلیدیها) به معنای معصوم بودن از گناه نیست. دلیل روشن این امر، آن است که این کلمات برای غیر از اهل بیت هم به کار گرفته شدهاند؛ چنان که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾. (التوبه: 102 ـ103).
«و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند; و كار خوب و بد را به هم آميختند; اميد مىرود كه خداوند توبه آنها را بپذيرد; به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!. از اموال آنها صدقهاى (بعنوان زكات) بگير، تا بوسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن زكات،) به آنها دعا كن; كه دعاى تو، مايه آرامش آنهاست; و خداوند شنوا و داناست!». افرادی که آیه در مورد آنها آمد گروهی هستند که مرتکب گناه شدهاند، پس اگر «تطهیر» به معنی عصمت میبود به این گناهکارانی که به گناه خود اعتراف کردند و بعضی کار شایسته و بعضی کار ناشایست انجام دادهاند اطلاق نمیشد.
تحليلتان غلط است
1. خداوند در ايه تطهير يريد الله آورده است، بدين معنا است كه او اراده بر پاكيزگي اهل بيت كرده
2. خداوند در آيه تطهير شروطي را ملزوم نكرده
3. براي تطهير شروطي را ملزوم نكرده
4. تطهير را از دامنه رجس آورده، يعني طهارت شما از تمامي اعمال شيطاني 5. تطهير در اين آيه مذكور شما، منوط به انجام شروط لازمه است يعني اول توبه كنند بعد دادن صدقه است
مکه;326331 نوشت:
علاوه بر «تطهیر» را پاک کردن، به تزکیة آنها هم اشاره کرده است و تزکیه مهمتر از تطهیر است.این گناهکاران را به تزکیه توصیف نموده با وجود این آنها معصوم نبودهاند و کسانی که به عقیدة شیعیان امامان معصوم هستند در مورد آنها کلمه تزکیه را به کار نبرده است و فقط به کلمة «تطهیر» اکتفاء کرده در حالی که از نظر معنی کلمة تطهیر مفهوم کمتری از تزکیه دارد، پس چگونه ائمه با کلمة تطهیر که از کلمه تزکیه در حد پایینتری قرار دارد معصوم قرار داده میشوند؟! خداوند متعال میفرماید: ﴿فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾. (النمل: 56).
«آنها پاسخى جز اين نداشتند كه (به يكديگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و ديار خود بيرون كنيد، كه اينها افرادى پاكدامن هستند!».
اما دختران لوط با اینکه از خانوادهای بودند که به «تطهیر» توصیف شدهاند، اما با این وجود معصوم نبودند.
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «ما امَنَ بي مَنْ فَسَّر برأيه كلامي»1(خداي جلّجلاله ميفرمايد: هر كسي به رأي و دلخواه خويش گفتار مرا تفسير كند به من ايمان نياورده است) «من فَسّر القرآن برأيه فليتبوَأ مقعدَه من النّار»2 (كسي كه قرآن را به رأي و نظر خود تفسير كند، جايگاهش آتش جهنم است)
1. معرفت، محمدهادي، همان، ج 1، ص 60. 2. همان، ص 61.
اين دو روايت را براي اين گذاشتم كه بداني جايگاه كساني كه تفسير به راي كنند چيست چون آيه بالا را تفسير به راي كرده ايد
آيه قبل يعني آيه 55 سوره نمل مبحث همجنس بازي را مطرح مي كنند
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿55﴾ آيا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مىآميزيد [نه] بلكه شما مردمى جهالتپيشهايد (55)
در آيه بعد يعني آيه 56 اين خداوند نيست كه اين آيه را بيان مي كند بلكه خداوند اين آيه را از قول آنها يعني آن جاهلين مي گويد و مي فرمايد: آنها پاسخی جز این نداشتند که ( به یکدیگر ) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید ، که اینها افرادی پاکدامن هستند!»
منظور جاهلين قوم لوط اين است كه اينان پاك دامند و انها را بيرون كنيد يعني چون آنها خود را از اين عمل يعني همجنس بازي دور مي كنند مي گويند ان ها را از اين شهر بيرون كنيد و عمل ما را انجام نمي دهند
ايراد بر تفسير به راي مكه:
1. اول كه ايشان تفسير به راي كردند و جايگاهشان براساس روايت مشخص كه كجاست
2. خداوند اين ايه را نمي گويد بلكه جاهلين مي گويند و كاربر مكه اين آيه را منقول از خدا مطرح كرد
3. منظور از پاداكمني كه از زبان جاهلين هست يعني پاك از همجنس بازي هستند نه معايب ديگر
4. اگر دوستان يادشان باشد در تاپيك عايشه رض كه از زبان رسول الله كه مورد تبيخ قرار گرفت و خود جناب مكه اين تاپيك را راه اندازي كردند خود ايشان گفتن همه اذعان دارند عايشه طاهره هست، طاهره به معناي مرتكب نشدن به عمل منافي عفت حال چگونه مي شود منظور از تطهير در خاندان لوط را مبرا از هرگونه خطا و اشتباه مي داند.
مکه;326331 نوشت:
پس تطهیر خانوادة محمد –صلى الله عليه وسلم- همانند تطهیر خانوادة لوط ؛ است.
ديگر بس است اين همه سياه نمايي شما آبروي اسلام را برده است
آيا شما علامه هستيد كه خود را مفسر قرآن مي دانيد و جايگاه تطهير ايه منصوب به خانواده لوط را با آيه تطهير اهل بيت يكي مي دانيد
سوال كجاي قرآن اين تطهير را يكي دانسته است كه شما قياس مي كنيد؟
اولا قياستان باطل است
دوما كلمه تطهير در آيه تطهير اراده الهي است
سوما وازه تطهير در آيه 56 نمل منقول از جاهلان است نه خدا پس قياس باطل است
رابعا در آيه تطهير خداوند اراده بر طهارت اهل بيت كرده
خامسا آيا در ايه 56 نمل خداوند چيزي را فرموده و اراده كرده
خواهشا پايان دهيد به مباحث بي اساس و بي معنايتان يك بچه 10 ستاله هم مي تواند اين آيات را از هم تشخيص دهيد پس شما چگونه آن را نمي توانيد استدلال كنيد و اين همه هم ادعا داريد
شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند.
فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان....
بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
داداش من سوتی نده دیگه!!! مثلا گفته بودی از اهل سنتی...
اولا من با شما برادر نيستم
كسي كه خلاف قرآن سخن بگويد مسلمان نيست
و شما گفتي من از قران صحبت كردم و شما هم از قرآن صحبت كنيد و من هم گفت كلام شما خلاف كلام قرآن است و اين تفكر همه مذاهب هست و فقط منصوب به شيعه نيست
زيرا قرآن مي گويد:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او]
خوب اگر ايمان آورده اي پس اطاعت كن، حال كه اطاعت كردي و اختلاف پيدا كردي به كتاب خدا و سنت مراجعه كن
در غير از اين خودت را مسلمان نام نبر كه آبروي مسلمان ها را برده اي
اگر قرار بر اين باشد خدا ديگر چرا گفت سنت، شما خلاف قرآن سخن مي گوييد و اين هم جواب قرآن به شماست
اما شما خلاف قرآن سخن گفتيد
اين هم جواب قرآن به شما
وَاللَّهُ لَا[="] [/]يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ[="] [/]لَعْنَةَ اللَّهِ[="] ...[/][="]
[/]سوره آل عمران آيات86 و 87[="]
[/]و خداوند قوم بيدادگر را[="] [/]هدايت نمیکند ؛[="] [/]آنان سزايشان اين است که لعنت خدا بر آنان است[="] ...[/][="]
[/][="][/][="]انشا الله خداوند شما را هدايت كند[/]
باز هم سوتی دادی که از اهل سنت نیستی و شیعه ای؟؟؟ شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند. فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان.... بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
جواب توهينت را بهت نمي دهم تا فرق بين عمق نگاه اسلام با غير اسلام را به تو نشان دهم ما بخشش را از روسولمان ياد گرفته ايم و اين كافران بودند كه دوستاران رسول توهين مي كردند
در ضمن از سوال فرار نكن، واقعيت را بگو تا همه بدانند كه شما چه قصد و هدفي داري البته بعيد بدانم واقعت را بگويي چون رو برويي با واقعيت شجاعت مي خواهد كه تو نداري و كاري جز توهين و بي ادبي از شما بر نمي آيد، رفيقتان فري دم هم بي ادبي كرد و اخراج شد و الان هم نوبت شماست كه ادامه دهنده سيره او باشي
آخيييي چه رمناتيك بود جمله شما، ديگران را نمي دانم اما اشك مرا در آورد
براي اين حرف شما بود
مکه;326516 نوشت:
اگر هست پس شما چرا دوستش ندارید ؟
و در ادامه گفتم
چه كسي عايشه رض را دوست ندارد كه شما اينگونه سخن مي گوييد، اصلا براي من جالب است كه چرا اينقدر شما سنگ عايشه رض را به سينه خود مي زنيد مگر بقيه زنان پيغمبر جز همسران ايشان نبودند كه شما فقط از عايشه سخن مي گوييد، مگر حضرت خديجه اين صديقه كبري از همسران پر منزلت حضرت رسول نبودند كه شما بر سر عايشه تعمد داريد دقيقا افكارتان مانند افكار دشمنان است از ادبياتتان مشخص است كه هدفتان تبيين حقيقت نيست بلكه به چالش كشيدن حقيقت و فرار از واقعيت و حقانيت است ميگوييد نه، پس بنشينيد تا مهر ابطال به تمامي سياه نماييتان بزنم
بعد شما گفتيد
مکه;326516 نوشت:
چرا بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم، بیت عایشه نباشد ؟ پس وقتی خانه رسول خانه عایشه است یعنی عایشه میتواند به بیت رسول بگوید خانه من .... به خانه رسول بگوید خانه من ! دیگر شما در کدامین مدرسه علم منطق خوانده اید که او را از اهل خانه ای نمیدانید که خانه خودش است ؟ مال خودش است.
من هم گفتم شما كه زليخا را از قرآن استاند كرده ايد پس:
اول به ما بگوييد كجاي قرآن نوشته كه عايشه رض همسر پيامبر است؟
شما كه اين همه عايشه، عايشه مي كنيد كجاي قرآن از عايشه نام برده و بفرماييد براي
آن كه بفهميم عايشه همسر پيامبر است و يا نيست به كجا و كدام منبع بايد رجوع كنيم؟
اما شما به جاي سوال به بنده تو هين و بي ادبي مي كنيد
برادران شيعي من ببينيد اين آقا كه خود را سني معرفي كرده به من كه سني هستم توهين مي كند بعد او ادعاي وحدت مي كند اين چه وحدتي هست، اين چه پيماني هست، او كه به من توهين مي كند پس با شيعه چه مي كند در صورتي كه سني و شيعه يكي هستند توهين او بن من فرقي با شيعه نمي كند جواب شما را كاربر مكه بماند فرداي قيامت
شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند. فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان.... بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهيرنازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيهشريفه قرائت فرمود روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللهعليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَالْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّجَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.
در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).
[="]
[/][="]حاكم نيشابوری در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد: پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) می رفت و می فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
مستدرك الصحيحين 3 ، ص 158 ، سنن ترمذي خ 3206 ، مسنداحمد 3 ص 259 [/]
خداوند عزوجل در مورد نمازگزاران مسجد قبا که صحابه أطهار بودند فرمود: ﴿فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ﴾. (التوبة: 108).
«در آن، مردانى هستند كه دوست مىدارند پاكيزه باشند; و خداوند پاكيزگان را دوست دارد!». اما اینها به اتفاق همه از گناه معصوم نبودهاند.
باز هم غلط است
زيرا خداوند در اين آيه مي فرمايد: طهارت و پاكي منوط بر انجام فرايض هست
اما در ايه تطهير خداوند اراده كرده انها را تطهير كند بدون هيچ قيد و شرطي پس باز هم قياس شما باطل است
مکه;326331 نوشت:
﴿أُوْلَـئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّهُ أَنيُطَهِّرَقُلُوبَهُمْ﴾. (المائده: 41).
«آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را (از پلیدی کفر و جهل) پاك كند». و معنی آیه این نیست که آنها کسانی هستند که خداوند نخواسته آنها را از گناهان معصوم بدارد.
ربطي به ايه تطهير نداره، چون خدا در اين اراده كرده كافران را پاك نكند
مکه;326331 نوشت:
پس کلمة «تطهیر، را نمیتوان به عصمت تفسیر کرد، چون اگر بهمعنی عصمت باشد مفهوم مخالف آن چنین میشود که مؤمنان از گناه معصوم هستند و هیچ کسچنین نگفته است. بنابراین، آیهای که شیعیان برای اثبات عصمت ائمه بدان استدلالنمودهاند، هیچ گونه دلالتی بر عصمت ندارد.
اولا كلمه تطهير نيست و آيه تطهير است
قبلا هم موضوع عصمت اثبات شده و كاري به خلط مبحث شما نداريم و شما قرار بود به صراحت از ايه قرآن اثبات كنيد كه عصمت نيست و لي به خاطر عدم بظاعت كافي فقط تفسير به راي كرديد اما مجدد مي گويم خداوند در ايه تطهير مي فرمايد: خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما اهل بيت (خاندان پيامبر) بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (احزاب33) خداوند اراده بر تطهير اهل بيت از الرجس كرده و معناي الرجس در پست هاي قبلي گفته شد كه چيست و وقتي خداوند اراده بر امري كند محقق خواهد شد. إنّما أَمره إِذا أَراد شَيئاً أَن يَقول لَه كُن فَيكون» يس/82
چون به چيزى اراده فرمايد كارش اين بس كه مىگويد باش پس [بىدرنگ] موجود مىشود
هنوز شما دليل قرآني و يا استنباط قرآني مبني بر نداشتن عصمت اهل بيت مطرح نكرده ايد.
معنی آيه چيست؟ شاید کسی بپرسد مفهوم و منظوری که آیه بدان اشاره دارد چیست؟ در جواب می گوییم: خداوند در آن آیه همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را راهنمایی می کند که از همه آنچه که مناسب با جایگاه خانة پیامبر –صلى الله عليه وسلم- نیست اجتناب کنند. و از آنجا که آنها به این خانه که خانة بزرگترین پیامبر –صلى الله عليه وسلم- و آخرین و پاکترین پیامبران است منسوب هستند باید اهمیت این منتسب بودن و اهمیت جایگا هی که خداوند آنها را در آن قرار داده، درک کنند. و نیز پاکی ای را که خدا برای آنها می خواهد و دوست دارد بدان متصف باشند، دریابند. از این رو خداوند زنان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را از خواستن زینت و مخارجی که زنان دیگر از شوهرانشان می خواهند نهی کرده و بیان می دارد هر کسی از ایشان گناهی آشکار انجام دهد، عذابش دو چندان خواهد بود. جملة شرطیه وقوع شرط را اقتضا نمی کند. مانند آنکه کسی به فرزندش بگوید: «اگر مردود شوی تو را ميزنم» که هدف ترساندن اوست تا مردود نشود. از این رو خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِين﴾. (الزمر: 65). «اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى شود و از زيانكاران خواهى بود!». اما ایشان –صلى الله عليه وسلم- شرک نورزید و عملش نابود نگردید. همچنین در جای دیگری خطاب به او می فرماید: ﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِك﴾. (يونس: 94). «و اگر در آنچه بر تو نازل كرده ايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى خواندند بپرس». و حال آنکه پیامبر –صلى الله عليه وسلم- شک نکرد و از کسی هم نپرسید. و همین طور است فرمودة پروردگار به امهات المومنین که خطاب به آنان می فرماید: ﴿يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ﴾. (الأحزاب: 30). «اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود». و هیچ کس از آنها مرتکب کار زشتی نشد و عذاب دو چندان برایش مقدر نگشت، بلکه برعکس این اتفاق افتاد آن گونه که به زودی توضیح خواهیم داد. همچنین نهی کردن از چیزی مستلزم تحقق یافتن آنچه از آن نهي شده (منهی عنه) نیست، همان طور که خداوند متعال می فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيما﴾. (الأحزاب: 1). «اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خداوند عالم و حكيم است». و این در آغاز سورهای است که خداوند در آن همسران پیامبرش را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «فلا تخضعن بالقول»: «صداهایتان را نرم نکنید». و بعد می فرماید: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَه﴾. (الأحزاب: 33). «و در خانه هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد». و حال آنکه پیامبر خدا از منافقان و کافران فرمان برداری نکرد، و همسرانش با نرم سخن گفتن باعث فریبندگی و فتنه نشدند و مانند دوران جاهلیت پیش خود نمایی نکردند، بلکه آنها نماز را بر پا می داشته و زکات اموال را پرداختند و تقوای الهی پیشه نموده و از خدا و پیامبرش اطاعت کردند، و آنها این موعظه و پند الهی را به بهترین صورت در زندگی خویش پیاده نمودند و خدا و پیامبر و جهان آخرت و زندگی با پیامبر را با وجود فقر پیامبر و خالی بودن خانه اش از تمامی آنچه که ممکن است زن را جذب نماید و او را فریب دهد تا در آن خانه بماند، انتخاب کردند. و انتخاب خدا و پیامبر و جهان آخرت و ترجیح آن بر زندگانی دنیا و زیبایی آن، از طرف ایشان صادقانه و حقیقی بود و مورد قبول خداوند قرار گرفت، خداوندی که هیچ چیز پنهانی بر او پوشیده و پنهان نمی ماند. و دلیل این است که خداوند این انتخاب را پذیرفت و به پاداش آن چند چیز را به آنها داد: 1 ـ حرمت ازدواج با زنی دیگر پس از آنها. 2 ـ حرام بودن طلاق دادن یکی از آنها به خاطر آنکه پیامبر –صلى الله عليه وسلم- با زنی دیگر ازدواج نماید. مطالب فوق در آیة 52 همین سوره بیان شده اند؛ آنجا که خداوند می فرماید: ﴿لاَ يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ﴾. (الأحزاب: 52). «بعد از اين ديگر زنى بر تو حلال نيست». یعنی نمی توانی با زنانی دیگر غیر از اینان ازدواج کنی. پس در ادامه می فرماید: ﴿وَلاَ أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُن﴾. (الأحزاب: 52). «و نمى توانى همسرانت را به همسران ديگرى مبدل كنى ( بعضى را طلاق دهى و همسر ديگرى به جاى او برگزينى) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود». این آیه بیان می دارد که طلاق دادن زنان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- حرام است. و از جملة پاداشهایی که خداوند به آنها داده، این است که آنها را به عنوان مادران مؤمنان انتخاب کرده است: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُم﴾. (الأحزاب: 6). «پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مى شوند». و همچنین بعد از وفات پیامبر –صلى الله عليه وسلم- ازدواج کردن با آنان حرام است، تا همسران همیشگی پیامبر –صلى الله عليه وسلم- باشند، و تنها در دنیا همسر او نباشند، بلکه در آخرت نیز همسر او –صلى الله عليه وسلم- باشند. ﴿وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيماً﴾. (الأحزاب: 53). «و شما حق نداريد رسول خدا –صلى الله عليه وسلم- را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود در آوريد كه اين كار نزد خدا بزرگ است!». این رهنمودها و هشدارها و توصیه ها برای چه بودند؟ برای آن بودند که خداوند می خواهد این خانه، پاک و به دور از همة چیز هایی باشد که صفای پاکی آن را مکدر می نماید، و به جایگاه والای آن خدشه وارد می کند. پس اینکه خداوند متعال می فرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾. (الأحزاب: 33). «خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد». بیان علت و هدف اوامر و نواهی این است, که در سیاق کلام آمدهاند، همان طور که خداوند در آیة 53 همین سوره میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ﴾. (الأحزاب: 53). «و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) از آنان (همسران پيامبر) مىخواهيد از پشت پرده بخواهيد». علت این امر چییست؟ علت همان است که خداوند میفرماید: ﴿ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ﴾. (الأحزاب: 53). «اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است!». علت خواستن از پشت پرده پاک کردن دلهای کسانی است که چیزی میخواهند، و پاک کردن دلهای همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- است. و این پاک کردن است که خداوند آن را خواسته و علت امر اوست. و همچنین تطهیر اول که قبلاً بیان شد خواستهء پروردگار است و علت اوامر و نواهی است که اول بیان شدهاند. بنابراین اگر این علت را حذف کنیم در سیاق کلام خلل وارد میشود. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾. (الأحزاب: 33).
«خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شمارا پاك سازد». چون هدف همین است و روح کل موضوع و محوری که براساس آن موضوعدور میزند، همین است.
بسيار جالب است چه صغرا چيني و كبرا چيني جالبي نگارش فرموديد هم جالب است و هم خنده دار، چون ما در پست هاي قبلي مسئله طهارت را رد كرده ايد و الان در اين پست مي گوييد خداوند تصميم بر طهارت دارد
اين استدلال شما هم اشتباه است.
بعد در معني آيه تطهير مي نويسيد: خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شمارا پاك سازد
خوب اگر قرار است خداوند اهل بيت را كاملا پاك سازد پس چرا مسئله تطهير را به چالش مي كشانيد و نقض مي كنيد؟ اگر قرار است كاملا اهل بيت را از هرگونه پليدي و گناه دور كند آيا اين معناي عصمت ندارد؟ اگر چنين معنايي ندارد پس منظور چيست؟
همه اينها بخشي ديگر از مطالب و تحليل هاي آبكي شما بود
در همة این شواهد قرآنی میبینی که کلمة «اهل» فقط بر کسانی اطلاق میشود. که در یک خانه زندگی میکنند. به هیچ عنوان خویشاوندان اهل به شمار نمیآیند.
اولا كه حضرت زهرا، حسن و حسين و علي از خويشاوندان رسول نيستند بلكه از خاندان رسول هستند زيرا فاطمه رض دختر، حسن و حسين رض نوه و علي رض داماد حضرت رسول است
شما هنوز فرق بين خيشاوند و خاندان را نمي دانيد بعد چگونه براي ما قرآن را مورد استدلال هاي كذايي خود قرار مي دهيد
دوما اگر به گفته شما کلمة «اهل» فقط بر کسانی اطلاق میشود. که در یک خانه زندگی میکنند، پيغمبر كه هم، خانه هاي زيادي داشت و هم زنان زيادي و هر كدام از هم جدا زندگي مي كردند حتي به اين موضوع نيز قرآن اشاره دارد وَقَرْنَ فِيبُيُوتِكُنَّ =33/احزاب
يُتْلَى فِيبُيُوتِكُنَّ =احزاب/34
تَدْخُلُوابُيُوتَالنَّبِيِّ =احزاب/53 قرآن اشاره به اهل بيوت دارد پس چگونه در آيه تطهير اشاره به اهل بيت يعني اشاره به يك خانه دارد و نفرموده اهل بويت باز هم استدلالتان غلط از آب در آمد اگر با اهل بيوت صحبت مي كند چرا اهل بيت آروده و اگر اهل بيت آورده چرا در ايات قبل از تعدد زنان و خانه ها صحبت مي كنيد نتيجه اين است كه خداوند با خاندان پيغمبر صحبت مي كنيد خوب در اينجا اختلاف است بين من و شما كه منظور از اين اهل بيت چه كساني هستند در اين مورد خداوند با توجه به آيه 59 سوره نساء ما را ارجاع مي دهد به سنت، حال رجوع مي كنيم به سنت تا ببينيم جواب سنت چيست در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود: إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع) هچنین بخاری و مسلم گواهی می دهند به اینکه عایشه از خاندان ابوبکر است نه از خاندان پیامبر . به نزول آیه تیمم مراجعه کنید . صحیح مسلم ج1 ص 191– صحیح بخاری ج1 ص 86 ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي : صحيح ترمذي: عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً». فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب. سنن الترمذي: ج 5 ص 361. رواه الحاكم قائلا: هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416، 3/ 146. وقال بعد نقل رواية اخرى بعد ذلك: هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416. وروى أيضاً عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير). سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205.
مکه;326281 نوشت:
زن از جملة اهل بیت و بلکه اولین عضو خانه است. بنابراین، به دلیل. 1 ـ لغت، 2 ـ شریعت، 3 ـ عرف، 4 ـ عقل، اهل مرد همسرش میباشد و بعد از اين دلائل ديگر دليلى و جود ندارد.
در معناي تحت الفظي زن جزء اهل بيت است اما سوال اينجاست اگر زني از مردي طلاق بگيرد آيا باز هم جز اهل بيت او به حساب مي آيد يا نه؟
جواب: زن تا زماني جزء اهل بيت محسوب مي شود كه با شوهر محرم باشد اما بعد از طلاق ديگر جزئي از اعضاي خانواده و اهل او محسوب نمي شود و تنها كساني كه از اعضاي خانواده و اهل او محسوب مي شوند فرزندان او هستند چون از خون شوهرند
رجوع كنيد به صحيحين و بعضي از كتب ثقه ما(اهل سنت) كه در بالا نوشتيم
دليل لغت: راغب اصفهانی میگوید: وقتی میگویند: «اهل الرجل» یعنی زنش ... و «تأهل» یعنی ازدواج کرد. و از همین جاست آنچه میگویند که: أهلک الله فی الجنه: یعنی خداوند در بهشت به تو زنی بدهد و در آن برایت اهل و خانوادهای قرار دهد که گرد هم آیید. و در مختارالصحاح رازی میگوید: (اهل الرجل) یعنی مرد ازدواج کرد و وارد خانهاش شد و در آن نشست و جای گرفت؟پس این هم دليل لغوى!
استدلال غير آيه شما قابل قبول نيست زيرا گفتيد:
مکه;326331 نوشت:
لطفا از طریق قرآن پاسخ دهید زیرا بنده از طریق قرآن استناد نموده و پاسخ دادم
**************
مکه;326331 نوشت:
دلیل شرعی: در این آیات تأمل کنید: ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ﴾. (القصص: 29).
«هنگامى كه موسى مدت خود را به پايان رسانيد و همراه خانوادهاش (از مدين به سوى مصر) حركت كرد».
در آن وقت کسی جز همسرش همراه او نبود، پس اهل یعنی زن.
﴿قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَـذَا بَعْلِي شَيْخاً﴾. (هود: 72).
«ساره گفت: «اى واى بر من! آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنم، و اين شوهرم پيرمردى است؟». فرشتگان در پاسخ او چه گفتند و او را به چه توصیف کردند؟ ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيد﴾. (هود: 73).
«فرشتگان گفتند: «آيا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است; چرا كه او ستوده و والا است!».
اگر ساره زن ابراهیم ؛ از اهل بیت ابراهیم نمی بود خداوند با این معجزه بر او رحم نمیکرد و بر او برکت نمیفرستاد سپس اسحاق در شکم او قرار گرفت و او حامله شد، پس تعجبی نیست (و از آن گذشته كسي در خانه نبود كه به آن اهل گفته شود و در خانه فقط ابراهيم و همسرش ساره بود و خداوند فرمود اهل بيت و اين قویترين دليل است براى اثبات اينكه زن و همسر هر كس اهل بيت آن شخص است).
خواهر موسی به فرعون گفت: ﴿هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ﴾. (القصص: 12).
«آيا شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه مىتوانند اين نوزاد را براى شما كفالت كنند و خيرخواه او باشند؟!». منظور خواهر موسی از اهل بیت چه کسی بود؟ آیا نخستین کسی که مد نظر او بود مادرش نبود، چون سرپرستی کودک شیرخوار را دایه و زنی که به او شیر میدهد به عهده دارد و در اینجا این کار به عهدة مادر موسی است؛ از اینرو خداوند میفرماید: ﴿فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ﴾. (القصص: 13). «ما او را به مادرش بازگردانديم تا چشمش روشن شود و غمگين نباشد». حتی همسر عزیز مصر خطاب به شوهرش گفت: ﴿قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءاً﴾. (يوسف: 25).
«آن زنگفت: «كيفر كسى كه بخواهد نسبت به اهل تو خيانت كند چيست؟» یعنی کسی که نسبت به زن تو ارادة بد داشته باشد.
آیات زیر چند آیهای است دربارة لوط و همسرش که خداوند در همه جاهایی که سخن از نجات دادن لوط و همراهانش میکند، زنش را تحت مسمای اهل داخل میکند و اگر زنش جزو اهل او نمیبود، او را استثنا نمیکرد. (زیرا اگرجزو اهل بیت نباشد ديگر نيازى به استثناء نيست. ويراستار) . خداوند میفرماید: ﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾. (الأعراف: 83).
«(چون كار به اينجا رسيد،) ما او و خاندانش را رهايى بخشيديم; جز همسرش، كه از بازماندگان (در شهر) بود».
﴿قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ﴾. (هود: 81).
«(فرشتگان عذاب) گفتند: «اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم! آنها هرگز دسترسى به تو پيدا نخواهند كرد! در دل شب، خانوادهات را (از اين شهر) حركت ده! و هيچ يك از شما پشت سرش را نگاه نكند; مگر همسرت». ﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ﴾. (النمل: 57).
«ما او و خانوادهاش را نجات داديم، بجز همسرش كه مقدر كرديم جزء باقىماندگان (در آن شهر) باشد!» ﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِين﴾. (العنكبوت: 32).
«(ابراهيم) گفت: «در اين آبادى لوط است!» گفتند: «ما به كسانى كه در آن هستند آگاهتريم! او و خانوادهاش را نجات مىدهيم; جز همسرش كه در ميان قوم (گنهكار) باقى خواهد ماند». ﴿لاَ تَخَفْ وَلاَ تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾. (العنكبوت: 33).
«هنگامى كه فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از ديدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگين مباش، ما تو و خانوادهات را نجات خواهيم داد، جز همسرت كه در ميان قوم باقى مىماند». خداوند استثناء را تکرار کرد با اینکه هر دو آیه به هم نزدیک هستند و در میانشان فقط یک آیه قرار دارد: ﴿وَإِنَّ لُوطاً لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ * إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ * إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغَابِرِينَ﴾. (الصافات: 133 ـ135).
«و لوط از رسولان (ما) است! و به خاطر بياور زمانى را كه او و خاندانش را همگى نجات داديم، مگر پيرزنى كه از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)!». اگر عربهایی که قرآن بر آنها نازل شده میتوانستند کلمة «اهل» را به چیزی دیگر غیر از همسر معنی کنند و بیآن که همسر را در مفهوم اهل مدنظر داشته باشند اهل را معنی کنند، انگیزهای برای تکرار استثنای همسر لوط از اهل نبود. پس بدین خاطر بر استثنای زن لوط در هر باری که اهل او ذکر میشود اصرار و پافشاری شده است.
جواب همه اينها را داديم اما دوباره جواب مي دهيم
ببينيد معناي تحت الفظي اهل بيت به خانواده داده مي شود كه اعم از فرزند و همسر مي شود
اما در آيه تطهير خداوند به اهل بيت اشاره داشته نه اهل بيوت در صورتي كه آيه هاي قبل و بعد آن به زنان پيغمبر خطاب شده و قرآن انها را با نام اهل بيوت خوانده پس اگر آيه تطهير خطاب به زنان هست بايد قرآن مي فرمود اهل بيوت در صورتي كه فرموده: أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
پس خطاب به زنان نيست
شايد گفته شود كه چگونه مي شود آيه تطهير بين آيه زنان است اما ايه تطهير براي 5 تن است جواب اين سوال را علامه طبرسي داده است این سؤال را مفسر بزرگ، مرحوم «طبرسی» در تفسیر «مجمع البیان» به این صورت پاسخ داده است:
«این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتی برخورد می کنیم که با وجود این که در کنار هم قرار دارند، از موضوعات مختلفی سخن می گویند. قرآن پر است از این گونه بحث ها. هم چنین در کلام فصحای عرب و اشعار آنان نیز نمونه های فراوانی مشابه این مطلب وجود دارد.» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 158)
دليل دوم در آيات قبل و بعد آيه تطهير ضمير هاي مونث استفاده شده
يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن
اما در آيه تطهير ضمير مذكر استفاده شده ليذهب عنکم - ويطهرکم
شايد بگوييد آيه تطهير خطاب به پيغمبر و زنانش است به همين جهت است كه ضمير مذكر اورده
جواب: اولا اگر اين چنين باشد بايد آيات قبل و بعد نيز بايد براي پيغمبر و زنانش باشد و به همين جهت در كل آيات بايد ضمير مذكر داشته باشد نمي شود بخشي براي زنان و بخشي براي پيامبر وزنان باشد و فقط زنان را مورد نذير قرار دهد
دوما در آيات قبل و بعد قرآن از اهل بيوت سخن گفته و همه زنان را مورد تو.جه قرار داده اما در ايه تطهير فقط از اهل بيت سخن گفته پس شامل همه نمي شود اگر آيه تطهير شامل همه زنان شود پس بايد بگويد اهل بيوت و از ضمير مونث مانند آيات قبلي و بعدي استفاده كند
3- دلیل عرف: اطلاق لفظ «اهل» و اینکه منظور از آن همسر باشد تا به امروز متداول و متعارف است؛ مثلاً اگر کسی بگوید: (جاءت معي أهلي) . «اهل من به همراهم آمد»، منظورش زنش است و مردم هم می فهمند که منظور او زنش می باشد.(تا بحال دولتهاى عربى اگر كسى اين جمله را گفت همه می فهمند كه منظور همسر است.) 4- دلیل عقلی: هر مردی خانهاش را با همسرش آغاز میکند! و هر خانوادهای با پدر و مادر و مرد و زن شکل میگیرد. و میتوان قبل از آنکه فرزندان به دنیا بیایند زن را اهل و خانواده نامید حتی اگر آن مرد پدر و مادر و برادری نداشته باشد و تنها زنش باشد. پس زن اولین کسی هست که در خانه کلمة اهل بر او اطلاق میگردد! و او اولین اهل بیت مرد! و نخستین فرد خانوادة اوست؛ از اینرو به زن گفتهاند: کدبانو. و زن تنها اهل مرد یا از اهل بیت او نیست و بلکه بانوی خانه است. بنابراین زن، اهل مرد و از جملة اهل بیت اوست پس به چه دلیلی همسران پیامبران از اهل بیت او قرار نمیگیرند؟! زن موسی اهل اوست و زن ابراهیم از اهل و خانوادة ابراهیم به شمار میآید، همسر عمران اهل اوست و همسر لوط از اهل اوست و زنان همة مردم از اهل بیت آنها هستند بجز پیامبر –صلى الله عليه وسلم- که زنان پاک او نباید اهل بیت او باشند!!! این شیعیان با چه زبانی سخن میگویند؟!
هيچ ربطي به استدلال قرآني شما نداشت
اما دوباره مي گويم منظور از اهل بيت در آيه تطهير خاندان و هم خون پيغمبر است و نه اهل خانه چون اگر زني طلاق بگيرد و يا خروج كند ديگر اهل بيت ناميده نمي شود
اهل پيامبر، خانهی پيامبر، خانههای پيامبر –صلي الله عليه وسلم- خداوند میفرماید: ﴿وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾. (آل عمران: 121). «و (به ياد آور) زمانى را كه صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بيرون رفتى!». این اهلی که پیامبر –صلى الله عليه وسلم- صبح از نزد آنها به سوی میدان جنگ میرود چه کسانی هستند؟ آیا افرادی نیستند که با پیامبر در یک خانه زندگی مینمایند؟ تنها آنها همسران او هستند نه افرادی دیگر که در خانة او زندگی نمیکنند؛ خانهای که خداوند دربارة آن میفرماید: ﴿كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ﴾. (الأنفال: 5). «همانگونه كه خدا تو را بحق از خانه (به سوى ميدان بدر،) بيرون فرستاد، در حالى كه گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند». خانة پیامبر مستقل بود و او در آن میخوابید و استراحت میکرد و غذا می خورد و هر آنچه که یک مرد در خانهاش انجام می دهد، او هم آن را در خانة خود انجام میداد. و در این خانه فقط همسران او بودند نه کسانی دیگر. همة فرزندان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- قبل از نزول این آیه وفات یافته بودند و از میان دخترانش هم، بعضی وفات یافته و بعضی ازدواج کرده و از خانة او بیرون رفته بودند. پیامبر به تعداد زنانش خانه داشت و هر زنی برای خود خانهای کوچک داشت. و خداوند گاهی این خانهها را به زنان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- نسبت میدهد و گاهی به خود پیامبر. پس خانههای پیامبر خانههای زنان او هستند و خانههای زنانش خانة او میباشند. پس چگونه یک خانه به فردی تعلق دارد و با وجود این آن فرد از اهل بیت و از اهل خانه شمرده نمیشود؟ اهل خانههای زنان پیامبر، همین همسران هستند و خانة پیامبر همان خانة همسران اوست و آنها اهل بیت پیامبر –صلى الله عليه وسلم- هستند؛ همان طور که خداوند میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ﴾. (الأحزاب: 53). «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در خانههاى پيامبر داخل نشويد مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، و در انتظار وقت غذا ننشينيد». سپس خداوند در همین آیه آدابی را که مؤمنان باید در برخورد با اهل این خانهها یعنی با همسران پیامبر رعایت کنند، بیان میدارد و میفرماید: ﴿وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ﴾. (الأحزاب: 53). «و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را (بعنوان عاريت) همسران پيامبر مىخواهيد از پشت پرده بخواهيد; اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است». و خطاب به همسران پیامبر در حالی که خانهها را به آنها نسبت میدهد میفرماید: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً * وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً﴾. (الأحزاب: 33 ـ34). «و در خانههاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد; خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. آنچه را در خانههاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مىشود ياد كنيد; خداوند لطيف و خبير است!». در این آیه دقت کنید که خداوند فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ﴾. «و در خانههاى خود بمانيد». سپس فرمود (اهل البیت): «اهل خانه» سپس میفرماید: ﴿وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ﴾. «آنچه در خانه هاى شما از آيات قرآن و حكمت و دانش خوانده مىشود ياد كنيد». یعنی منظور از اهل بیت کسانی هستند که در این آیه و در آیة بعد مورد خطاب قرار گرفتهاند. و خانة پیامبر –صلى الله عليه وسلم- همان خانة همسرانش میباشد. از آنجا که این خانهها زیاد بودند به صیغة جمع به او نسبت داده شدهاند و گفته شده: «خانههای پیامبر» و همین خانهها، خانههای همسران او بودند و هیچ فرقی نمیکرد. و اهل این خانه، پیامبر و همسرانش بودهاند. پس به چه حقّی ما این همسران پاک پیامبر و مادران مؤمنان را از «اهل بیت» پیامبر صلی الله علیه وسلم بیرون میکنیم؟!
خسته شده ايم از بس مبحث زنان را تكرار كرده ايم به پست هاي قبلي رجوع كنيد.
قبلا اساتيد و برادران بزرگوار و آگاه اين مساله را كه به چه دليل همسران پيامبر منظور نظر آيه تطهير نيستند را ذكر كرده اند.
چنانچه در صحيح مسلم اين مساله تبئين شده و سنن ترمذي و ديگر مصادر
ولي براي اطمينان كه چرا اين آيه بر همسران پيامبر نميكند ( بغير از روايت ) به آيات نيز ميتوان استناد نمود.
از جمله اين آيات
آيتي است كه براي همسران نبي اكرم پاداش صواب و عقاب اعمالشان را به دو چندان توصيف مينمايد و ميفرمايد كه اگر شما كار نيكي كرديد دو پاداش و اگر گناهي مرتكب شويد دو گناه
اگر آيه تطهير را در شان همسران نبي اكرم بدانيم معنايش اين است كه در قرآن كريم تضاد هست
يا اينكه بگوئيم خداوند بناگاه تصميم به تطهير ايشان گرفته وعصمت بر ايشان جاري شده
در آيتي ديگر ( آيه مباهله)
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(آل عمران/61)
هرگاه بعد از علم و دانشي که (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) کساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
ميدانيم كه در واقعه مباهله بحث بين حق و باطل است و جدائي و تفريق راستگوئي از دروغگوئي
براي اين واقعه
هيچ كدام از همسران پيامبر حضور ندارند و تنها كساني هستند كه آيه تطهير ( طبق روايت فريقين) در شان آنها نازل شده
نتيجه :
اگر آيه تطهير ( اراده الهي بنا بر تطهير اهل بيت ) و آيه مباهله ( كه در بالا ذكر شد ) با آيه صواب و عقاب همسران پيامبر را در كنار هم بگذاريم مشخص ميشود كه
منظور نظر چه كساني هستند و چه كساني نيستند
شما به اين برادر ما - خيمه گاه ابوالفضل - صرفا بخاطر اينكه ايشان به اين مباحث از روي تحقيق و مقايسه كلام علماء آگاهي داشتند و همان را داشتند ذكر ميكردند
متاسفانه اهانت كرديد و اين كار اصلا درست نبود مكه گرامي.
شبهاتی که تشيع برای اثبات نظر خود آنها را دستاويز قرار دادهاند 1- (شبهه اول و جواب آن) ضمیر مذکر در خطاب ایشان میگویند اگر منظور از این آیه همسران پیامبر میبودند خداوند به جای (عنکم) (یطهرکم)، (عنکن) و (یطهرکن) به صورت مونث میآورد. در جواب باید گفت: سبحان الله حتی مردم عامی به طور فطری میفهمند که در زبان عربی هر گاه به وسیلة ضمیر مذکر خطاب شود زن و مرد را شامل میگردد و اگر با صیغة مؤنث خطاب شود آن وقت منظور از آن فقط زنان خواهند بود. از اینرو مرد به فرزندان پسر و دختر خود میگوید: بخورید و بخوانید و برای دختران، صیغة مؤنث جداگانه به کار نمیبرد مگر آنکه همة فرزندان او دختر باشند یا مخاطبان فقط دختر باشند و پسری همراهشان نباشد. و گاهی هم مخاطبان همه زن اند اما با صیغة مذکر مورد خطاب قرار میگیرند. و قرآن چنین نازل شده است پس اینکه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ﴾. (آل عمران: 102). ای مؤمنان، از خداوند آن گونه که حقّ تقوای اوست بترسید»، همة زنان و مردان را شامل میشود. و آیة: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ﴾. (البقرة: 277). « كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند»، همة زنان و مردان را در بر میگیرد. خداوند متعال در جای دیگر میفرماید: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ﴾. (آل عمران: 190 ـ191). «مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. آن کسانی که خدا را یاد میکنند». و خطاب را با صیغة مذکر ادامه میدهد تا میفرماید: ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم﴾. (آل عمران: 195). «خداوند، درخواست آنها را پذيرفت; (و فرمود:) من عمل هيچ عملكنندهاى از شما را، ضايع نخواهم كرد». و همچنان با صیغة مذکر مومنان را مورد خطاب قرار میدهد و سپس مقصود را روشن مینماید و بعد از (منکم) میفرماید: ﴿مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ﴾. (آل عمران: 195). «از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد; شما همنوعيد، و از جنس يكديگر!». سپس با صیغة مذکر ادامه میدهد: ﴿فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي﴾. (آل عمران: 195). «آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند». از آنجا که در خانة پیامبر –صلى الله عليه وسلم-، پیامبر و همسرانش زندگی میکردند کلمات مذکور با صیغة مذکر آمده تا همه را در بر گیرد و آوردن آن با صیغة مؤنث ممکن نیست، چون اگر چنین باشد پیامبر مشمول حکم آیه قرار نمیگیرد.
باز هم قياسهايتان غلط است چون در پست هاي قبلي اثبات شد كه اهل بيت با توچه به آيات و روايات و ادبيات عرب چه كساني هست
مکه;326285 نوشت:
جالب اینجاست که آنها همسران پیامبر را به دلیل اینکه زن هستند از حکم آیه خارج میکنند و از طرف دیگر فاطمه ك را در حکم آیه قرار میدهند با اینکه او زن است!
ببين جناب مكه بهتر است قبل از اينكه بحث اعتقادي كنيد اول شالوده علمي و بضاعت علومي خود را بالا ببريد و بعد در مقام ناقد مباحث را مورد نقد و بررسي و اكران قرار دهيد شما اول كمي علم صرف و نحو و ادبيات عرب بخوانيد و بعد نظريه پردازي كنيد
ما مي گوييم آيات قبل و بعد آيه تطهير شامل زنان پيغمبر است زيرا از ضماير مونث استفاده كرده ديگر تكرار و مكررات نمي كنم چون باعث خستگي مي شود دوستان پست هاي قبلي را بخوانند تا متوجه فرار مكه از حقيقت و واقعيت مطلب شوند
اما در ايه تطهير از ضماير مذكر استفاده كرده، حال شبهه اي به وجود مي آيد با وجود ضمير مذكر در ايه تطهير كه نمي توان اين آيه را به حضرت زهرا اطلاق كرد زيرا حضرت مونث است پس نتيجه بحث چه مي شود؟
جواب: در ادبيات عرب بابي داريم با عنوان باب تغليب، يعني غلبه كردن جنس مذكر بر مونث، حتي با وجود تعدد زنان بر مردان باز هم ضمير مذكر بر ضمير مونث غلبه مي كند چه برسد اگر تعدد مردان از زنان بيشتر باشد
در واقع نكته كليدي اين شبهه، باب تغليب است چون در اين جمع چهار مرد و 1 زن وجود دارد ضمير مذكر بر ضمير مونث غلبه كرده و ضمير مذكر استعمال مي شود و نتيجه اش مي شود اين:
مسلم در صحیح خود از عایشه –رضي الله عنها- روایت میکند که ایشان گفتند: پیامبر روزی به هنگام صبح بیرون آمد در حالی که چادری که از موی سیاه بافته شده بود بر او بود آنگاه حسن بن علی آمد و پیامبر او را زیر چادر خویش قرار داد. سپس حسین آمد او را نیز با خودش زیر عبا برد. آنگاه فاطمه آمد او را نیز زیر عبا برد. سپس علی آمد و او را هم با خود زیر چادر برد و آنگاه فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾. (الأحزاب: 33). «خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد». در این حدیث آمده که پیامبر –صلى الله عليه وسلم- همسرش، ام سلمه را با آنها زیر عبا نبرد بلکه به او گفت: تو از اهل بیت من هستی و تو بر خیر و خوبی قرار داری.
مشخص و فاش شدن بخشي ديگر از دروغ هاي كاربر مكه:
كاربر مكه مي گويد: در حدیث مسلم آمده که پیامبر –صلى الله عليه وسلم- همسرش، ام سلمه را با آنها زیر عبا نبرد بلکه به او گفت: تو از اهل بیت من هستی و تو بر خیر و خوبی قرار داری.
و صحيح مسلم اصلا بحثي از ام سلمه به ميان نياورده به جز حديث
إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها. صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).
در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود
ايا مي توان به كلام و مباني هاي شخص كذابي چون ايشان احتجاج كرد قضاوت با دوستان
مکه;326286 نوشت:
اگر بگویند دلایلی برای اثبات این مدعا است، در جواب گوییم: همة دلایل بر این امر دلالت میکنند که همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- اهل بیت ویژة پیامبر هستند.
در روايات درج شده كه پيامبر تا 9ماه و در بعضي تا شش ماه بعد يا... به وقت هر نمازي به در خانه علي بن ابي طالب مي آمدند و مي فرمودند: (اصلاة الصلاة يا اهل بيت «انما يريد الله...»
.مستدرك الصحيحين ج3 ص158با شرط مسلم . سنن ترمذي ج5 ص699 مسند احمد ج3ص285 مسند الطيالسي ص274 اسدالغالبه ج5 ص522و521 ،جامع البيان، ج 22، ص 5؛ التفسير الحديث، ج 8، ص 262؛ الدر المنثور، ج 5، ص 199؛ الفصول المهمه، ص 8؛ ينابيع الموده، ص 108، 260 و 193؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 121 و 168؛ البرهان، ج 3، ص 324؛ مسند احمد، ج 3، ص 259- 258؛ الطرائف، ص 128؛ مناقب خوارزمى، ص 13؛ بحارالانوار، ج 35، ص 223؛ احقاق الحق، ج 2، ص 563؛ مشكل الآثار، ج 1، ص 339- 338؛ ذخائر العقبى، ص 25- 24؛ كشف اليقين فى فضائل اميرالمؤمنين، ص 405؛ بحارالانوار، ج 35، ص 214 و 223.
مسند طيالسى، ص 274؛ اسد الغابه، ج 5، ص 66 تا هفت ماه
جامع البيان، ج 22، ص 6؛ فتح القدير، ج 4، ص 280؛ شواهد التنزيل، ج 2،ص 50 و 91؛ نورالابصار، ص 112؛ البداية و النهايه، ج 5، ص 321.، هشت ماه
همه اين اسناد به اين جهت است تا بداني كه چرا اين همه پيغمبر در برهه هاي زماني مختلف تعمد بر گفتم و صدا زدن كلمه اهل بيت به علي،فاطمه،حسن و حسين رض داشته تا امثال آدم هاي كذابي مثل تو كه هدف و قصد و غرضشان چيزي جز نفاق نيست بدانند كه اهل بيت ويژه چه كساني هستند
مکه;326286 نوشت:
اید دانست دلایلی که اهل تشیع در این زمینه ارائه داده اند، هیچ کدام از قرآن نیست، بلکه همگی از جملة روایاتی است که خود شان آن را جعل کرده اند.
بايد دانست چهره واقعي شما براي هم اهل تسنن و هم اهل تشيع روشن شده است كه چه وجهه و تمايلاتي داريد و همچنين در همين پست مشخص شد كه چه كسي جاعل حديث و كذاب در سخن است
شما مصداق و لايق آيات زير هستيد تا اين همه به ديگران تهمت، افطرا و فحاشي نكنيد
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (بقره/258)
و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى كند
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (بقره/264 )
و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نمى كند
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ (مائده/108)
و خداوند، جمعيّت فاسقان را هدايت نمى كند
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3)
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ پردازِ ناسپاس است هدايت نمى كند
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (غافر/28)
خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمى كند
إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْديهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (نحل/104)
به يقين، كسانى كه به آيات الهى ايمان نمى آورند، خدا آنها را هدايت نمى كند و براى آنان عذاب دردناكى است
حديث کساء دليلی برای اثبات نظر ما، «اهل سنت» است و نمیتواند دليل اهل تشيع باشد!علاوه بر آنچه در پست های قبل گفته شد باید بگوییم با دقت در این مساله معلوم میشود که حدیث کساء دلیلی برای اثبات نظر ما، اهل سنت است و نمیتواند ادعای اهل تشیع را مبنی بر عصمت ائمه اثبات کند؛ چون این حدیث قرینه ی واضح و روشنی است بر اینکه منظور از آیه همسران پیامبر هستند. چون اگر آیه در خصوص اصحاب عبا نازل می شد دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- برای آنها معنی نداشت، و در آن صورت انگیزة آن، چه میتوانست باشد با اینکه بدون دعای او از همان اساس قطعی و مسلم گردیده است؟! پس پیامبر –صلى الله عليه وسلم- در دعای خویش از خداوند میخواهد که با لطف و رحمت بیکران خویش کسانی را که پیامبر –صلى الله عليه وسلم- برایشان دعا کرده، مشمول حکم آیه قرار دهد، چون می داند که آیة خطاب به همسران او نازل شده است. و اگر پیامبر –صلى الله عليه وسلم- به طور قطعی می دانست که آل عبا مشمول حکم آیه است، هرگز بر ایشان دعا نمی کرد. آمدن يک کلمه با صيغة عام در حالی که منظور از آن يک چيز خاص است: آمدن یک کلمه با صیغة عام در حالی که منظور از آن یک چیز خاص است، مفهومی است آشنا و معروف در زبان عربی؛ اما به شرطی که قرینه هایی دال بر این باشد که معنی عام در نظر گرفته نشده است. قرینه می تواند حالیه باشد یا لفظی قرینة حالیه مانند اینکه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً﴾. (القصص: 4). «فرعون در زمين (مصر) برترى جويى كرد، و اهل آن را به گروه هاى مختلفى تقسيم نمود». در این آیه کلمة «ارض» (زمین) و «اهلها» (اهل آن) عام هستند اما منظور از آن سرزمین مصر و اهل مصر می باشد که با وجود عام بودن این کلمات مفهوم و مراد آنها خاص است. و قرینه برای چنین معنای خاصی این است که از نظر تاریخی ما به طور قطع می دانیم که فرعون بر همة زمین در عالم حکومت نکرده است. همچنین خداوند متعال دربارة بادى كه برقوم عاد فرستاد میفرمايد: ﴿تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا﴾. (الأحقاف: 25). «همه چيز را بفرمان پروردگارش در هم می كوبد و نابود میكند». پس لفظ ﴿كُلَّ شَيْء﴾ عام است ولکن قرینه اى كه بعد از آن آمده دلالت بر خصوص می كند و بعد از آن خداوند می فرمايد: ﴿فَأَصْبَحُوا لاَ يُرَى إِلاَّ مَسَاكِنُهُم﴾. (الأحقاف: 25). «آنها صبح كردند در حالى كه چيزى جز خانه هايشان به چشم نمى خورد». معنى را از عام به خاص تغيير داد زيرا مساكن را در بر نگرفت در حالى كه اول گفته بود همه چیز ﴿كُلَّ شَيْء﴾ . کلمة «اهل بیت» که در آیة مذکور(آیه تطهیر) آمده گرچه با صیغة عام آمده اما قرینه هایی وجود دارند که وقتی به گوش شنونده بخورد چنین می رساند که منظور از آن، همسران پیامبر بوده اند این قریـنه ها عبـارتـند از: 1 ـ معنی حقیقی کلمة «اهـل البیت» که معنی حقیقی آن زن و همسر است. 2 ـ سیاق آیـه و سبب نـزول. 3 ـ هیچ قرینه ای وجود نداشت تا پیامبر –صلى الله عليه وسلم- به طور قطعی بداند که منظور و مراد عام است از این رو ایشان –صلى الله عليه وسلم- برای آل عبا دعا کرد. و همچنین دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- می تواند قرینه و بیانگر دو چیز برای ما باشد: نخست، اینکه قبل از همه چیز منظور و مراد آیه زنان پیامبر می باشند. دوم، اینکه از دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- ثابت میشود که بقیة اهل بیت هم مشمول حکم آیه هستند، و اگر دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- نمی بود ما نمی توانستیم به طور قطعی بدانیم که بقیة اهل بیت مشمول حکم آیه هستند.
بهتر است بيش از اين در باتلاق افكارهاي منحوس وهابيت دست و پا نزنيد كه فقط به دنبال تخريب اسلام هستيد تمام مطالب شما در پست هاي بنده حقر رد شد
اما منحصر کردن آیه به آل عبا و خارج ساختن همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- از آن از چند جهت باطل است!! 1 ـ معنی لغوی اهل بیت، زنان مرد و کسانی که با او در یک خانه زندگی می کنند می باشد. و به هنگام نزول آیه در خانة پیامبر –صلى الله عليه وسلم- جز همسرانش کسی دیگر از اهل بیت نبود. 2 ـ معنی حقیقی اهل، همسر است. اما اهل قرار دادن خویشاوندان، از روی مجاز است. قبلاً گفتة راغب اصفهانی را بیان کردیم که گفت: اهل مرد در اصل کسانی هستند که با او در یک خانه زندگی می کنند سپس این مفهوم را تعمیم داده و گفته اند: اهل بیت مرد یعنی خویشاوندان او. تنها زمانی می توان یک کلمه را بر معنی مجازی حمل کرد که دو چیز باشد: الف ـ مانع, ب ـ قرینه. باید ابتدا مانعی باشد که مانع حمل آن کلمه بر معنی حقیقی باشد و سپس قرینه ای باشد که آن کلمه را به معنی مجازی آن برگرداند. در اینجا اگر آیة مذکور بر معنی حقیقی خود که همسر است حمل شود، هیچ مانعی نیست بلکه به هنگام نزول آیه حتی قرینه ای نیست که عام بودن مفهوم آیه را ترجیح دهد تا چه برسد به اینکه آن را در معنی مجازی منحصر گرداند.
باطل است زيرا قبلا مورد بررسي قرار گرفت
مکه;326289 نوشت:
سبب نزول: همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- سبب نازل شدن آیه بودند، و قبل از همه چیز سبب داخل در حکم است؛ از این رو وقتی ام سلمه در مورد اینکه با آل عبا وارد شود گفت: آیا مگر من از اهل بیت تو نیستم؟! پیامبر –صلى الله عليه وسلم- در جوابش فرمود: تو از اهل بیت من هستی و تو بر خیر هستی، یعنی قبلاً چنین خیری شامل حال تو شده است و انگیزه ای برای داخل شدن تو با آنها نیست، چون سبب نزول آیه تو هستی. و همین است مفهوم گفتة پیامبر –صلى الله عليه وسلم- چنان که در روایتی دیگر آمده: تو بر خیر هستی؛ تو از همسران پیامبر می باشی. این بدان معناست که اگر آل عبا از اول مشمول حکم آیه می بودند، پیامبر –صلى الله عليه وسلم- برایشان دعا نمیکرد.
باز هم مطلب روايي شما موثق و معتبر نيست چون سند ندارد
دوما سندش اين است
ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي :
صحيح ترمذي:
عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً». فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب.
سنن الترمذي: ج 5 ص 361.
رواه الحاكم قائلا: هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416، 3/ 146. وقال بعد نقل رواية اخرى بعد ذلك: هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416.
وروى أيضاً عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير).
سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205.
در روايتي که سيوطي و طبراني و احمد بن حنبل نقل کرده اند آمده که ام سلمه مي گويد من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم حضرت رسول گرامي (ص) کساء را از دست من گرفت و کشيد و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد:
عن أمّ سلمة أنّها قالت: «فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك على خير .
مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53،الدر المنثور ج 5 ص 198.
مکه;326289 نوشت:
سیاق آیات: سیاق از اینکه سخنی بیگانه و دیگری (یعنی در غیر همان موضوع) در میان دو سخن که برای یک هدف و مقصود ارائه شده اند منع میکند وگرنه هر گاه در وسط کلام، سخن بی ربطی بیاید سخن بیارزش و زشت میگردد. باید کلام پروردگار را از آن منزه دانست، پس عصمت افرادی مشخص با اموری که ویژة کسانی دیگر هست چه ربطی دارد که باید در میان مسایل مربوط با آنها بیان شود؟!
جوابتان را علامه طبرسي داده است
این سؤال را مفسر بزرگ، مرحوم «طبرسی» در تفسیر «مجمع البیان» به این صورت پاسخ داده است:
«این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتی برخورد می کنیم که با وجود این که در کنار هم قرار دارند، از موضوعات مختلفی سخن می گویند. قرآن پر است از این گونه بحث ها. هم چنین در کلام فصحای عرب و اشعار آنان نیز نمونه های فراوانی مشابه این مطلب وجود دارد.» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 158)
مکه;326289 نوشت:
منظور آیة خانة پیامبر –صلى الله عليه وسلم- است نه خانة کسی دیگر: به هنگام نزول آیه همسران پیامبر در خانة او بودند و خانة پیامبر از خانه علی -رضي الله عنه- جدا بود. و امکان ندارد که به ذهن پیامبر یا کسی دیگر چنین خطور کند که منظور از فرمودة: «اهل البیت» اهل بیت علی هستند، بلکه فقط منظور خانة پیامبر است. و هر کس که معتقد است اهل بیت یعنی فقط آل عبا، از سخن او چنین بر میآید که آیه فقط خاص اهل بیت علی است نه اهل بیت پیامبر، و گویا پیامبر در این آیه علی هست و فرقی ندارند؛ چون اگر ما پیامبر را برداریم و به جای او علی را بگذاریم، معنی آیه تغییر نمیکند. و همچنین این مفهوم را هم لغو کردهایم که پیامبر خود خانهای مخصوص به خود داشته باشد که میتواند محل نزول رحمتها و برکتهای الهی باشد هیچ مسلمان و بلکه هیچ عاقلی چنین چیزی نمیگوید. به خاطر این چیزها و موارد دیگر پیامبر –صلى الله عليه وسلم- مطمئن نبود که معنی آیه عام باشد و همه را فرا بگیرد از این رو دعای معروف خود را برای آل عبا کرد. و از این طریق ما به عموم بودن آیه یقین حاصل نمودیم و اگر حدیث آل عبا نمی بود ما به عموم بودن آیه یقین حاصل نمیکردیم، و آن وقت مفهوم عام بودن فقط در حد گمان میبود.
با توجه به روايات اين مبحث مورد بررسي قرار گرفت كه حتي خودتان بحث روايي آنها را قبول داشتيد
حال ما اين را به شما مي گوييم با توجه به كلام شما 2 مشكل بيش مي آد كه شما مي دانيد و خدايتان
1. يا خداوند قوائد عربي را بلد نبوده(نعوذ بالله) كه صيغه ي مذكر به جاي مونث آورده است.
2. يا خداوند نعوذ بالله به اين قسمت آيه كه رسيد فراموش كرده كه بايد صيغه ي مونث بياورند.
همچنین از نظر لغت نمیتوان آیه را به «عصمت» معنی کرد، و هیچ دلیلی از نظر لغوی برای این کار نیست، چه برسد به آنکه عصمت افراد مشخص ثابت گردد بنابراین از آیة مذکور به طور کلی بر عصمت دلالت ندارد. دوم: اگر آیة مذکور، عصمت را ثابت میکند پس الزاماً شامل همسران پیامبر هم میشود. این آیه به دلیل: 1ـ شرعی، 2ـ لغوی، 3ـ عرف، 4ـ عقل، 5ـ سبب نزول و 6ـ سیاق و دیگر دلایلی که ارائه دادیم، شامل همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- میشود. برای روشن شدن مطلب همین قدر کافی است که اين آیه ها را بخوانیم: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً * وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْراً عَظِيماً * يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً * وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً * يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً * وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً * وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً﴾. (الأحزاب: 28 ـ34). « اى پيامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مى خواهيد بياييد با هديه اى شما را بهره مند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم! و اگر شما خدا و پيامبرش و سراى آخرت را مىخواهيد، خداوند براى نيكوكاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است. اى همسران پيامبر! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود; و اين براى خدا آسان است. و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش –صلى الله عليه وسلم- خضوع كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهيم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده كرده ايم. اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از زنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد; پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد! و در خانه هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد; خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد. آنچه را در خانه هاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مىشود ياد كنيد; خداوند لطيف و خبير است!». بلکه همة سورة احزاب دربارة همسران پیامبر است. در آیة ششم میفرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُه﴾. (الأحزاب: 6). «پيامبر –صلى الله عليه وسلم- نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مىشوند». بعد از یک بیان تمهیدی باز در آیة 28 تا 40 سورة احزاب به تذکر دادن و موعظة آنها می پردازد، سپس در آیة 50 تا 62 به صراحت و با اشاره آنان را تذکر می دهد، و همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را از اذیت کردن پیامبر باز می دارد. با اینکه تعداد آیات سوره احزاب 73 آیه است، اگر آیة تطهیر نص و تصریحی دربارة عصمت می بود، مستلزم عصمت همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- می شد، و از آن جا که به اتفاق همه چنین چیزی نیست از این رو آیه بر عصمت هیچ کسی دلالت نمی کند.
از بس تكرار، مكررات كرده ايم خسته شده ايم جواب اين پست را هم قبلا داده ايم
آیا همسر از نظر عقلی و شرعی و عرفی از اهل بیت مرد نیست؟ آیا قرآن کریم به این امر گوشزد نکرده است که همسر موسی –عليه السلام-؛ از اهل بیت او بوده، و زن ابراهیم –عليه السلام-؛ اهل او بوده، و همسر عمران اهل او بوده است؟ بلکه همهء مردانی که بوده اند و آنهایی که به دنیا خواهند آمد همسرانشان از اهل بیت آنها هستند، پس به چه دلیل همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- جزو اهل بیت او قرار نمی گیرند؟ و گفته می شود که از اهل بیت نیستند. 2 ـ آیا حدیث کساء (آل عبا) ارتباطی با بیرون کردن امهات المؤمنین از مفهوم آیه دارد؟ نهایت حدیث آل عبا این است که خویشاوندان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- نیز از اهل بیت او محسوب میشوند. و آن دسته از خویشاوندانی که با او در یک خانه زندگی نمیکردند، جزو اهل بیت پیامبر –صلى الله عليه وسلم- قرار بگیرند. 3 ـ آیا آيهء تطهیر بر عصمت کسی دلالت میکند؟ اگر آيهء تطهیر بر این امر دلالت کند، پیش از همه همسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- در اولویت قرار دارند، و این چیزی است که لغت، شریعت، عرف، عقل، سبب نزول و سیاق آیه بر آن دلالت دارند. 4 ـ اعتقاد به عصمت ائمه از ضروریات دینی و عقاید اساسی شیعة امامی است و مذهبشان بر پایة آن استوار است، پس چگونه درست است که چنین عقیدهای اساسی بر پایة دلیلی باشد که آن دلیل تخمینی و احتمالی است؟ باید چنین عقیدهء مهمی براساس دلایلی روشن و قطعی ارائه شود، و آيهء تطهیر به صراحت بر عصمت ائمه دلالت نمی کند.
همه اين ادعا هاي بي اساس شما در پست هاي قبلي پاسخ داده شد
مکه;326294 نوشت:
چرا میان امامان فرق گذاشته می شود، به حسن –رضي الله عنه- که از اهل بیت است، چرا فرزندان او معصوم نیستند؟ چرا عصمت تنها منحصر به یکی فرزندان حسین –رضي الله عنه- است و سپس تنها در نسل آن یک فرزند ادامه دارد، با اینکه همه از فرزندان حسین –رضي الله عنه- وابسته به خاندان اهل بیت هستند؛ اهل بیتی که بنا به اعتقاد شیعه آيهء تطهیر دربارهء آنها نازل شده است.
در باب تشريعي هركسي توانايي رسيدن به مقام و مسند عصمت را دارد زيرا خداوند فرمود:
يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ (مائده/6)
خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مىخواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند
کلمة اهل بیت، همة خاندان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را در بر می گیرد که آل جعفر، آل عباس و آل عقیل همه از خاندان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- می باشند، و نیز چهار دختر پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را شامل میگردد. مگر دختران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- از اهل بیت او نیستند؟! پسران پیامبر –صلى الله عليه وسلم- هم از اهل بیت او هستند. پس چگونه نص این آیه فقط به اهل بیت علی- رضي الله عنه- اختصاص داده می شود و حال آنکه آیة تطهیر به صراحت در مورد اهل بیت پیامبر –صلى الله عليه وسلم- آمده است؟! چون حدیث آل عبا بر تخصیص دلالت می کند. ایشان با این ادعای خود سخنان پوچی می گویند، به علاوه فرزندان علی –رضي الله عنه- زیادند و محمد و عمر؟؟؟؟ از فرزندان او هستند پس چرا فقط دو نفر از فرزندان علی –رضي الله عنه- معصوم می باشند؟! حسن -رضي الله عنه- فرزندانی داشته است و با اینکه از اهل بیت هستند یکی از آنها معصوم قرار داده نشده است، و حال آنکه پدرشان حسن از حسین بزرگتر و برتر است. دلیل این امر چیست، و چرا عصمت فقط منحصر به یکی از فرزندان حسین –رضي الله عنه- است، و بعد از او در فرزندانش ادامه دارد، با اینکه همه از اهل بیت هستند، و همه از کسانی هستند که به قول خود شیعیان آیة تطهیر در موردشان نازل شده است. اگر این آیه نصی دربارة عصمت است پس همة اهل بیت باید معصوم باشند، و اگر چنین نیست پس آیه هیچ دلالتی بر عصمت ندارد. به ویژه وقتی که در حدیث آل عبا برای چند نفر از آنها که علی و فاطمه و حسن و حسین ن هستند دعا شده است و برای فرزندان و نوادگانشان که تا آن وقت هنوز به دنیا نیامده بودند دعا نشده است. اهل تشیع معتقدند اینکه پیامبر –صلى الله عليه وسلم- به این چهار نفر اشاره کرد. و فرمود که اینها از اهل بیت من هستند به این معناست که بقیه، اهل بیت او نیستند و آیه منحصر به همین چهار نفر است، در جواب گوییم: اگر چنین باشد آن وقت تنها این چهار نفر جزو اهل بیت پیامبر –صلى الله عليه وسلم- هستند و بقیه، جزو اهل بیت پیامبر –صلى الله عليه وسلم- نیستند. پس معلوم شد که نتیجه به زیان آنهاست، و اگر اهل تشیع برای اثبات عصمت ائمه به این آیه استدلال می کنند چگونه عصمت را به نفر پنجم و تا آخر می رسانند؟! چه چیزی این افراد را داخل نموده و زنان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- را خارج کرده است؟! این دوگانگی و انتخاب گزینشی برای چیست؟! آیا ضابطه و معیاری ندارد؟!
به شما گفتم در زمان اختلاق قرآن ما را به كدامين سمت سوق داده و آن سنت است كه در زمان اختلافات را تببين حقيقت مي كند و در سنت نيز اثبات شد كه اهل بيت به كدامين خاندان رسول خطاب مي شود
بقيه مباحثتان دوباره تكراريست و شما ما را خسته كرده ايد با اين مباحث تكراريتان
گر ارادة الهی در آیة تطهیر تقدیری می بود و باید تحقق می یافت، پیامبر برای آنها دعا نمی کرد
مثل اينك شما آيات را نخوانده ايد پس يكي از بخش هاي آيه را برايتان مي نويسم
يُرِيدُ اللَّهُ
اين اراده خداوند است و نه ااراده مخلوق
آيا شما در خود قرآن هم اختلاف داريد جناب مكه، همه اين ها نص صريح قرآن است آيا شما در اين آيات تعمق و تفكر نمي كنيد؟
مکه;326293 نوشت:
چون آنها دیگر نیازی به دعای او نداشتند، چرا که خداوند خواسته آنها معصوم باشند و عصمت آنها را به طور قطعی مقدر کرده، پس نیازی به دعای پیامبر نبود. همچنین اگر آن آیه دربارة عصمت می بود و آنها از همان اساس معصوم می بودند، پیامبر –صلى الله عليه وسلم- این را می دانست، پس چرا برای آنها چیزی را بخواهد که خودش در اصل تحقق یافته است؛ یعنی آن گونه که اهل تشیع معتقدند چنین امری برای اثبات چیزی است که خود آن چیز قبلاً حاصل شده است. و این از نظر علمی و از دیدگاه همة علما ممنوع میباشد. و به دست آوردن چیزی که خود به دست آمده، کاری لغو و بیهوده است که باید پیامبر ص را از آن منزه دانست. همچنین به ایشان میگوییم: آیا ائمه قبل از دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- به عصمت رسیده اند یا بعد از آن؟ اگر عصمت با دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- به دست آمده پس آنها قبلاً معصوم نبوده اند و کسی که معصوم نیست چگونه تبدیل به معصوم می شود؟ و اگر قبل از دعای پیامبر –صلى الله عليه وسلم- معصوم بوده اند پس پیامبر –صلى الله عليه وسلم- چرا دعا کرد؟! و این در واقع يكى از تناقضات اهل تشيع می باشد.
درباره اين مطلب بي بنيه و اساستان نيز دوستان در صفحات قبل بحث كرده اند
مکه;326293 نوشت:
- سياق کلام کلامی که در قالب و سیاق آن نص آمده است: ﴿إِنَّمَا يُرِيد﴾. (الأحزاب: 33), راهنمایی و امر و نهی است، چون با این عبارت شروع می شود: الف) راهنمايی: ﴿إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً﴾. (الأحزاب: 28). «اى پيامبر! به»: «اگر شما زندگى دنيا و زرق و برق آن را مى خواهيد بياييد با هديه اى شما را بهره مند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم!». در دنبالة آیة قبلی در صفحة قبل نوشته شود. ﴿وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْراً عَظِيماً * يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً * وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحا ﴾. (الأحزاب: 29 ـ30). «و اگر شما خدا و پيامبرش –صلى الله عليه وسلم- و سراى آخرت را مى خواهيد، خداوند براى نيكو كاران شما پاداش عظيمى آماده ساخته است. اى همسران پيامبر –صلى الله عليه وسلم-! هر كدام از شما گناه آشكار و فاحشى مرتكب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود; و اين براى خدا آسان است و هر كس از شما براى خدا و پيامبرش –صلى الله عليه وسلم- خضوع كند و عمل صالح انجام دهد». ب) نهی: تا آنجا که می فرماید: ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْل﴾. (الأحزاب: 32). «پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد». ج) امر: و در دنبالة آن می فرماید: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾. (الأحزاب: 33). «و در خانه هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد». سپس علت این توجیهات و رهنمودها و اوامر و نواهی را بیان می کند و می فرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ﴾. (الأحزاب: 33). «خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد». سپس در ادامه می فرماید: ﴿وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَة﴾. (الأحزاب: 34). «آنچه را در خانه هاى شما از آيات خداوند و حكمت و دانش خوانده مى شود ياد كنيد». بنابر این احتمال دارد که مخاطب, آن اوامر را اطاعت کند و احتمال دارد که نافرمانی کند؛ از این رو خداوند او را از نافرمانی بر حذر می دارد و به فرمانبرداری تشویق می نماید. بنابر این اراده در این آیه، ارادة تشریعی است؛ یعنی خداوند به آنچه دوست داشته و پسندیده امر نموده است. این بدین معنا ست که مخاطبان آیـه ـ که زنان پیامبر –صلى الله عليه وسلم- هستند ـ باید بکوشند تا ارادة الهی مبنی بر پاک کردن خانه ای که بدان منتسب هستند و همچنین ارادة الهی مبنی بر دور کردن پلیدی از آنان، را محقق سازند و گرنه طلاق بگیرند و از آن خانه دور شوند. ﴿فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً﴾. (الأحزاب: 28). «بياييد با هديه اى شما را بهره مند سازم و شما را بطرز نيكويى رها سازم!». و بعد از گرفتن طلاق هر چه می کنند به خودشان مربوط است، چون دیگر به این خانه منسوب نیستند؛ خانه ای که خداوند دوست دارد جایگا هش را بالا ببرد. و اگر در این خانه بمانند و کاری انجام دهند که به حیثیت و آوازة این خانة پاک لطمه وارد کند، عذابشان چند برابر خواهد بود. این برای آن است تا مخاطب یعنی همسران پیامبر همیشه بیدار و مواظب باشند تا خواست الهی را محقق نمایند. و اگر خواست و اراده ای که در آیة مذکور بیان شده تکوینی و قطعی باشد این معنی تحقق نمی یابد. بنابر این خداوند هم از مخالفت نهی کرده و هم به فرمان برداری امر نموده و اراده و خواست او ثمره ای است که از آن بر می آید؛ آنجا که می فرماید: ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾. (الأحزاب: 33). «و در خانه هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليت نخستين (در ميان مردم) ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد; خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد». هر کس ارادة موجود در این آیه را بر ارادة تکوینی و تقدیری حمل کند آن گونه است که خداوند می فرماید: ﴿إِن يَتَّبِعُونَ إلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً﴾. (النجم: 28). «تنها از گمان بى پايه پيروى مى كنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حق بى نياز نمى كند!». عقیده چیزی است که باید مبنا و اساس آن، امور قطعی و مسلم باشند و نمی توان بنای عقیده را براساس گمان و تخمین برافراشت بنابر این نمی توان آن را به عصمت تفسیر کرد مگر آنکه بگوییم به طور قطعی در اینجا ارادة تکوینی منظور است نه تشریعی، و دلیلی هم وجود ندارد که ثابت نماید به طور قطع در این آیه، ارادة تکوینی مورد نظر است. بلکه گمان راجحی هم نیست با اینکه گمان راجح در امور عقیده به اتفاق همه صلاحیت دلیل بودن را ندارد. و این گونه روشن می گردد که دلالت آیه بر عصمت احتمالی است که بر پایة احتمالی دیگر قرار دارد و از این رو قابل استدلال نیست.
در اين مطالبتان نيز قبلا مورد بررسي قرار گرفته اما نكته بسيار مهم
اولا بحث آيه تطهير اثبات شد كه در شان چه كسانيست
دوما در آيه تطهير خداوند براي 5تن هيچ قيد و بند و شرطي را ملزوم نمي كند كه اهل بيت باتوجه به انجام آنها مورد عنايت و تفضل طهارت از الرجس قرار بگيرند بلكه خداوند در اين آيه بدون گذاشتن هيچ شروطي موهبت عصمت را براي آنها اراده كرده
وسلام
آیه تطهیر دو انحصار را بیان می کنید و طبق حدیث صحیح السند پیامبر شامل 5 نفر است و شامل هیچ کس دیگر حتی همسران پیامبر نمی شود!
سوال:1-پس چگونه می توان سایر ائمه را هم جز اهل بیت آورد و آن ها را معصوم دانست؟
2- پیامبران هم معصوم بودند اما در آیه تطهیر نیستند و آیه تطهیر با انحصاری که دارد کسی دیگر را در خود جای نمی دهد!
3- جناب خیمه ابالفضل گفتند سنی هستند و اهل بیت را معصوم می دانند و گفتند که يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ
سوالی از ایشان دارم چرا پس اگر اهل بیت معصوم هستند بعد از پیامبر به اهل بیت رجوع نمی کنند و سنی هستند! چون آیه تطهیر عصمت پیامبر را برابر عصمت امام علی (ع) می داند و فرقی بین عصمت آن دو نمی گذارد جواب بدهند که یا من سنی بشوم یا ایشان دیگر نگویند من سنی هستم! و سوالات دیگر که به ترتیب می پرسم!
در آيه تطهير خداوند براي 5تن هيچ قيد و بند و شرطي را ملزوم نمي كند كه اهل بيت باتوجه به انجام آنها مورد عنايت و تفضل طهارت از الرجس قرار بگيرند بلكه خداوند در اين آيه بدون گذاشتن هيچ شروطي موهبت عصمت را براي آنها اراده كرده
آیا این با عدالت خداوند سازگار است که افرادی را بدون هیچ قید و شرطی پاک گرداند و آن ها در برترین مقام ها بدون هیچ قید و شرط قرار دهد و سایر انسان ها که آن ها را بدون قید و شرط پاک نکرده و نمی توانند معصوم باشند عذاب نماید!!
در باب تشريعي هركسي توانايي رسيدن به مقام و مسند عصمت را دارد زيرا خداوند فرمود: يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ (مائده/6) خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مىخواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند
پس یعنی اهل بیت تکوینا معصوم هستند و فرزندانشان تشریعا!!!
این که خلاف عقاید ما شیعیان است ما همه آن ها را تکوینا معصوم دانسته و می گوییم کلهم نور واحد!!!
دوستان عزیز از جمله ایاتی که دلالت بر معصومیت می کند ایه اولی الامر است که می گوید بی چون و چرا از این سه اطاعت کنید از ان جا که پیامبر معصوم است و اهل سنت هم قبول دارند پس باید گفت اول الامر هم معصوم هستند و چون انما امده است دلالت بر حصر دارد
شاخص ترین چیزی که برای انبیا اطاعت از ان ها است
خداوند همین امر برای امیر المونین در قران تثبیت می کند :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [٤:٥٩]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
باز خدا در مورد اولی الامر می فرماید:
وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا [٤:٨٣]
و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع میسازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی میکردید (و گمراه میشدید).
[="blue"]سوره نساء ایه 83
[/]جایگاه اولی الامر را واضح تر کرده است
خوب اولی الامر کیست ؟ [="red"]شواهد التنزیل ج1 ص 191 ح 203 [/]
می گوید این ایه وقتی که علی را خلیفه قرار داد نازل شده است.
کسی از امام صادق(س) چرا نام علی و اهل بیت نیامده است ؟
حضرت فرمود : چرا اسم نماز مغرب نیامده است و تعددش نیامده است وسنت امده است این ها را توضیح داده است و می گوید این ایه هم همین طور است یپامبر ما امده است این ایه را تفسیر کرده است [="red"] و اولی الامر امام حسن و امام حسین و امام علی است[/]
شواهد النتزیل
[="darkslateblue"]باز مناقب ابن مردوی می گویدامام علی می گفت :که انا منهم
ص 420
[/][="royalblue"]وباز عبدالله بن قاسم می گوید : کان والله علی منهم
علی از مصادق اول الامر است.[/]
می گوید : هر کجا اختلافی پیدا کرد به خدا و رسول و اولی الامر مرجعه کنید امیر المومنین می پرسد : مراد از اولی الامر کی هست پیامبر می گوید[="rgb(65, 105, 225)"] تو اولین هستی.[/] شواهد التنزیل ج 1 ص 189
[="rgb(65, 105, 225)"]بحث رجالی در این قضیه
حسکانی معلوم است ذهبی میگوید:
الحسكاني، أبو سعد:
4227- الحسكاني 1:
الإِمَامُ المُحَدِّثُ البَارِعُ.الحافظ. شیخ ذو عنایت تام به علم الحدیث
سیر اعلام النباء ج 13 ص 418
در مورد ابن مردویه:
- ابن مردويه 1:
الحَافِظُ المُجَوِّدُ العَلاَّمَةُ، مُحَدِّثُ أَصْبَهَان، أَبُو بَكْرٍ، أحمد بن موسى ابن مَرْدَوَيْه بن فُوْرَك بن مُوْسَى بن جَعْفَرٍ، الأَصْبَهَانِيُّ، صَاحِبُ "التَّفْسِيْر الكَبِيْر"، وَ"التَّارِيْخ"، وَ"الأَمَالِي" الثَّلاَث مائَة مَجْلِس، وَغَيْر ذَلِكَ.
مَوْلِدُهُ فِي سَنَةِ ثَلاَثٍ وَعِشْرِيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ.
وَحَدَّثَ عن: أبيه أبي عمران بحديث سمع: هـ من إبراهيم بن متويه، وَمَاتَ أَبُوْهُ سَنَة 356.
قَالَ أَبُو بَكْرٍ بنُ أَبِي عَلِيٍّ -وَذكر أَبَا بَكْرٍ بنَ مَرْدَوَيْه: هُوَ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ ندلَّ عَلَيْهِ وَعَلَى فَضْلِهِ، وَعِلْمِهِ وَسيره، وَأَشْهَرُ بِالكَثْرَةِ وَالثِّقَة مِنْ أَنْ يُوْصَف حَدِيْثُهُ، أَبقَاهُ اللهُ، وَمَتَّعَهُ بِمحَاسِنِهِ.
سیر اعلام النبلاء ج13 ص 77
می گوید : جایگاه ابن مردویه بالاتر از ان است که ما بیاییم حرف بزنیم[/]
در سوده 55 سوره مایده می گوید بی قید و شرط از اولی الامر باید اطاعت کرد اثبات می شود که باید معصوم باشد و اگر خلاف دستور خداوند بدهد
حاکم نیشابوری باز می اورد :
4617 - أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ، ثنا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ الرَّازِيُّ، بِمِصْرَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِيفَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ عَلِيًّا فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَى عَلِيًّا فَقَدْ عَصَانِي» [="red"]هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَا[/]
هر کس که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکس مرا معصیت کند معصیت خدا کرده است.
[="red"]المتسدرک ج3 ص 130ح 4617[/] [="arial black"]کارشناس محترم صدرا این از سایت یا کتابی گرفته نشده است لطفا حذف نکنید[/]
آیه تطهیر دو انحصار را بیان می کنید و طبق حدیث صحیح السند پیامبر شامل 5 نفر است و شامل هیچ کس دیگر حتی همسران پیامبر نمی شود!
سلام عليكم خدمت كاربر جديد استدلال2
خير مقدم عرض مي كنم جناب
مگر ما چيزي غير از اين گفتيم و يا غير از اين را اثبات كرديم؟
استدلال 2;326990 نوشت:
پس چگونه می توان سایر ائمه را هم جز اهل بیت آورد و آن ها را معصوم دانست؟
مگر بقيه اهل بيت و ائمه در آن مكان حضور داشتند كه تحت كساء قرار بگيرند.
خواشا قبل از اينكه طرح شبه يا مسئله كنيد برويد از اول تا آخر همين تاپيك را بخونيد بعد مباحثه بنماييد دوست عزيز آنقدر مباحث تكراري منعكس كرده ايم خسته شده ام
استدلال 2;326990 نوشت:
پیامبران هم معصوم بودند اما در آیه تطهیر نیستند و آیه تطهیر با انحصاری که دارد کسی دیگر را در خود جای نمی دهد!
ما نفهميديم اان شما سوال كرديد يا جواب داديد؟
استدلال 2;326990 نوشت:
جناب خیمه ابالفضل گفتند سنی هستند و اهل بیت را معصوم می دانند و گفتند که يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ سوالی از ایشان دارم چرا پس اگر اهل بیت معصوم هستند بعد از پیامبر به اهل بیت رجوع نمی کنند و سنی هستند! چون آیه تطهیر عصمت پیامبر را برابر عصمت امام علی (ع) می داند و فرقی بین عصمت آن دو نمی گذارد جواب بدهند که یا من سنی بشوم یا ایشان دیگر نگویند من سنی هستم!
جناب بهتر است اول به موضوع تاپيك نگاهي بيندازيد بعد سوال بپرسيد اين دومين تاپيكي هست كه شما فقط و فقط به تير من در مباحثه شركت مي كنيد اگر قرار است پوششي عمل كنيد و به خواسته خودتان و دوستانتان برسيد بهتان توصيه مي كنم همه اصوليات حفاظتي را رعايت بفرماييد تا اينگونه خود را ضايع نكنيد اما اين را به شما مي گويم خداوند با ماست و اجازه تخريب پرچم و بيرق اسلام را به ديگران نمي دهد.
بهتان توصيه مي كنم همه اصوليات حفاظتي را رعايت بفرماييد تا اينگونه خود را ضايع نكنيد اما اين را به شما مي گويم خداوند با ماست و اجازه تخريب پرچم و بيرق اسلام را به ديگران نمي دهد.
شما موضع خودت رو مشخص کن بعد مباحثه بکن! اگر اعتقاد ما شیعیان را قبول داری،پس چرا خودت را سنی معرفی می کنی! اگر قبول نداری،پس چرا هم مذهبی هات هر جا حرف می زنند،تو مخالفشان حرف می زنی! فکر نکنم سنی وجود داشته باشد که عصمت امام علی را برابر عصمت پیامبر بداند،بعد خود را سنی معرفی کند و بگوید که شیعه نیست! اگر اهل بیت معصوم هستند و تو به آن اعتقاد داری پس چرا شیعه نمی شوی!
جواب این پست رو هم بده!
ammarshia;326997 نوشت:
دوستان عزیز از جمله ایاتی که دلالت بر معصومیت می کند ایه اولی الامر است که می گوید بی چون و چرا از این سه اطاعت کنید از ان جا که پیامبر معصوم است و اهل سنت هم قبول دارند پس باید گفت اول الامر هم معصوم هستند و چون انما امده است دلالت بر حصر دارد شاخص ترین چیزی که برای انبیا اطاعت از ان ها است خداوند همین امر برای امیر المونین در قران تثبیت می کند : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [٤:٥٩] ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. باز خدا در مورد اولی الامر می فرماید: وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا [٤:٨٣] و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع میسازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی میکردید (و گمراه میشدید). سوره نساء ایه 83 جایگاه اولی الامر را واضح تر کرده است خوب اولی الامر کیست ؟ شواهد التنزیل ج1 ص 191 ح 203 می گوید این ایه وقتی که علی را خلیفه قرار داد نازل شده است. کسی از امام صادق(س) چرا نام علی و اهل بیت نیامده است ؟ حضرت فرمود : چرا اسم نماز مغرب نیامده است و تعددش نیامده است وسنت امده است این ها را توضیح داده است و می گوید این ایه هم همین طور است یپامبر ما امده است این ایه را تفسیر کرده است و اولی الامر امام حسن و امام حسین و امام علی است شواهد النتزیل باز مناقب ابن مردوی می گویدامام علی می گفت :که انا منهم ص 420 وباز عبدالله بن قاسم می گوید : کان والله علی منهم علی از مصادق اول الامر است. می گوید : هر کجا اختلافی پیدا کرد به خدا و رسول و اولی الامر مرجعه کنید امیر المومنین می پرسد : مراد از اولی الامر کی هست پیامبر می گوید[="rgb(65, 105, 225)"] تو اولین هستی.[/] شواهد التنزیل ج 1 ص 189 [="rgb(65, 105, 225)"]بحث رجالی در این قضیه حسکانی معلوم است ذهبی میگوید: الحسكاني، أبو سعد: 4227- الحسكاني 1: الإِمَامُ المُحَدِّثُ البَارِعُ.الحافظ. شیخ ذو عنایت تام به علم الحدیث سیر اعلام النباء ج 13 ص 418 در مورد ابن مردویه: - ابن مردويه 1: الحَافِظُ المُجَوِّدُ العَلاَّمَةُ، مُحَدِّثُ أَصْبَهَان، أَبُو بَكْرٍ، أحمد بن موسى ابن مَرْدَوَيْه بن فُوْرَك بن مُوْسَى بن جَعْفَرٍ، الأَصْبَهَانِيُّ، صَاحِبُ "التَّفْسِيْر الكَبِيْر"، وَ"التَّارِيْخ"، وَ"الأَمَالِي" الثَّلاَث مائَة مَجْلِس، وَغَيْر ذَلِكَ. مَوْلِدُهُ فِي سَنَةِ ثَلاَثٍ وَعِشْرِيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ. وَحَدَّثَ عن: أبيه أبي عمران بحديث سمع: هـ من إبراهيم بن متويه، وَمَاتَ أَبُوْهُ سَنَة 356. قَالَ أَبُو بَكْرٍ بنُ أَبِي عَلِيٍّ -وَذكر أَبَا بَكْرٍ بنَ مَرْدَوَيْه: هُوَ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ ندلَّ عَلَيْهِ وَعَلَى فَضْلِهِ، وَعِلْمِهِ وَسيره، وَأَشْهَرُ بِالكَثْرَةِ وَالثِّقَة مِنْ أَنْ يُوْصَف حَدِيْثُهُ، أَبقَاهُ اللهُ، وَمَتَّعَهُ بِمحَاسِنِهِ. سیر اعلام النبلاء ج13 ص 77 می گوید : جایگاه ابن مردویه بالاتر از ان است که ما بیاییم حرف بزنیم[/] در سوده 55 سوره مایده می گوید بی قید و شرط از اولی الامر باید اطاعت کرد اثبات می شود که باید معصوم باشد و اگر خلاف دستور خداوند بدهد حاکم نیشابوری باز می اورد : 4617 - أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ، ثنا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ الرَّازِيُّ، بِمِصْرَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِيفَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ عَلِيًّا فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَى عَلِيًّا فَقَدْ عَصَانِي» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَا هر کس که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکس مرا معصیت کند معصیت خدا کرده است. المتسدرک ج3 ص 130ح 4617 کارشناس محترم صدرا این از سایت یا کتابی گرفته نشده است لطفا حذف نکنید
این پست ثابت می کند که بعد از پیامبر باید به اولی الامر رجوع شود،آیا شما این کار را می کنید؟!! یا خود را سنی می دانید!
شما موضع خودت رو مشخص کن بعد مباحثه بکن! اگر اعتقاد ما شیعیان را قبول داری،پس چرا خودت را سنی معرفی می کنی! اگر قبول نداری،پس چرا هم مذهبی هات هر جا حرف می زنند،تو مخالفشان حرف می زنی! فکر نکنم سنی وجود داشته باشد که عصمت امام علی را برابر عصمت پیامبر بداند،بعد خود را سنی معرفی کند و بگوید که شیعه نیست! اگر اهل بیت معصوم هستند و تو به آن اعتقاد داری پس چرا شیعه نمی شوی! جواب این پست رو هم بده!
جوابتان را قبلا دادم
جناب بهتر است اول به موضوع تاپيك نگاهي بيندازيد بعد سوال بپرسيد اين دومين تاپيكي هست كه شما فقط و فقط به تير من در مباحثه شركت مي كنيد اگر قرار است پوششي عمل كنيد و به خواسته خودتان و دوستانتان برسيد بهتان توصيه مي كنم همه اصوليات حفاظتي را رعايت بفرماييد تا اينگونه خود را ضايع نكنيد اما اين را به شما مي گويم خداوند با ماست و اجازه تخريب پرچم و بيرق اسلام را به ديگران نمي دهد.
این پست ثابت می کند که بعد از پیامبر باید به اولی الامر رجوع شود،آیا شما این کار را می کنید؟!! یا خود را سنی می دانید!
شهید دستغیب می گوید باید یا خود امام باشد یا نایب امام و هیچ گاه نباید زمین خالی از حجت باشد خدا نمی توند که که بیاید حرف بزند
من اهل سنت هستم یعنی به سنت عمل می کنم ولی شیعه علی بن ابی طالب هستم .
بله که رجوع می کنم امام صادق و امامان دیگر برای ما تعیین کردند که بعد از ما به چه کسانی رجوع کنیم و می گویند هر کس این ها رو رد کند ما رو رد کرده است و هر کس ما رو رد کند این در حد شرک است روایت مشهوری است .
یا امام زمان می گیود : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیما کل رواه حدیثنا .
سند کاملا صحیح است در کتاب های بحار الانوار فکر کنم ج 52 و در کتاب کمال الدین و تمام النعمه چنین قضایایی امده است .
شما موضع خودت رو مشخص کن بعد مباحثه بکن! اگر اعتقاد ما شیعیان را قبول داری،پس چرا خودت را سنی معرفی می کنی! اگر قبول نداری،پس چرا هم مذهبی هات هر جا حرف می زنند،تو مخالفشان حرف می زنی! فکر نکنم سنی وجود داشته باشد که عصمت امام علی را برابر عصمت پیامبر بداند،بعد خود را سنی معرفی کند و بگوید که شیعه نیست! اگر اهل بیت معصوم هستند و تو به آن اعتقاد داری پس چرا شیعه نمی شوی! جواب این پست رو هم بده!
دوست نداشتم اين پست را بگذارم شايد ربطي به اين تاپيك نداشته باشد اما بر خود تكليف دانستم كه قلم نگارش بردارم
جناب استدلال كلامهايتان رنگ و بوي قرآني ندارد كلامتان خلاف نص صريح قرآن است
جناب استدلال آيا شما ناراحت مي شويد كسي از برادران تسنن هم فكر تشيع و يا برادران تشيع هم فكر برادران تسنن باشد؟ آري اين دو مذهب با هم نقاط و وجهات مشترك زياد دارند
آيا شما ناراحتيد از اينكه يك اهل تسنن همفكر شماست و هم عقيده شماست؟
جناب استدلال كلامتان، كلام دشمنان اسلام است زيرا بدنبال تفرقه ميان دو مذهب هستيد
در صورتي كه قران مي فرمايد:
مشخص است همچنان موضع قديمتان در شما وجود دارد اما فقط ظاهرتان تغيير كرده
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ (مائده/41)
اى پيامبر كسانى كه در كفر شتاب مىورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود
درصورتي كه بنده با همان شدتي با برادران تشيع مباحثه كردم كه با همان كيفيت و شدت با برادران تسنن مباحثه نمودم پس براي من شيعه و سني فرقي ندارد اگر كسي خلاف سنت و قرآن كلامي بگويد با او مباحثه مي كنم
اخطار: برادران تسنن و تشيع اعم از مديران، اساتيد و كاربران توجه داشته باشند و دقت كنند
تا ديروز افرادي كه خود را سني معرفي كرده بودند و هدف و مقصودشان چيزي جز تفرقه و نفاق و اختلافات مذهبي بين اين تو مذهب نبود از عملكردشان نتيجه نگرفته اند و امروز ادعاي شيعه بودند مي كنند و در لباس شيعه آمده اند تا به زعم خودشان ضربه مهلكي به پيكره اسلام وارد كنند تا عليه وحدت و همبستگي ما حفره اي ايجاد كنند در صورتي كه نمي دانند وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿آل عمران/54﴾ و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است
پس برادران بياييد با هم
[="]مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ(فتح/29)[/] [="]محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند[/]
آیا این با عدالت خداوند سازگار است که افرادی را بدون هیچ قید و شرطی پاک گرداند و آن ها در برترین مقام ها بدون هیچ قید و شرط قرار دهد و سایر انسان ها که آن ها را بدون قید و شرط پاک نکرده و نمی توانند معصوم باشند عذاب نماید!!
اين عين عدالت است زيرا
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا(طلاق/7)
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
خداوند متناسب با ماموريت و شرح وظايف اهل بيت، موهبتي را به آنها عطا كرده
غير از اين باشد بايد در عدالت الهي شك كرد
مگر مي شود فرماندهي بدون مسلح كردن نيرو هاي خود به تسليحات نظامي انها را به عملياتي هدايت كند كه انتظار موفقيت داشته باشد
به همين جهت است كه درباره عام مي فرمايد:
﴿يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر﴾. (البقره: 185).
«خداوند، راحتى شما را مى خواهد، نه زحمت شما را!».
پس یعنی اهل بیت تکوینا معصوم هستند و فرزندانشان تشریعا!!! این که خلاف عقاید ما شیعیان است ما همه آن ها را تکوینا معصوم دانسته و می گوییم کلهم نور واحد!!!
اول شما به ما بگوييد همان استدلال هستيد يا نه؟
جناب اول خودتان و عقايدتان را مشخص كنيد بعد درباره عصمت بحث كنيد، معلوم نيست چه مي گوييد هر بار ديدگاهتان را تغيير مي دهيد
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3)
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ پردازِ ناسپاس است هدايت نمى كند
وسلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز.
بنده هروقت حرف تاریخی زدم یا دینی زدم با سند حرف زدم.
اما بعضی از حرفها سند نمیخواد.(منظور حرفی که از خودم باشه)
شما خیالت راحت باشه هر حرفی که مال خودم نباشه حتما با سند میگم ، همنجور که تا الان با سند حرف زدم.
سند حرفمم خودم هستم.آیا من گفتم این حرف واسه کسی هست که اینجوری موضع میگیری؟؟؟؟؟
بنده هروقت حرف تاریخی زدم یا دینی زدم با سند حرف زدم.
من سوالي از شما مي پرسم اگر اين حرف شما اعتقادي و ديني و اصولي محسوب نمي شود پس چه محسوب مي شود؟
فاطمیون 18;327071 نوشت:
لیل خلقت عالم و آدم او هست و بس.
اما دباره اين حرف شما
فاطمیون 18;327086 نوشت:
اما بعضی از حرفها سند نمیخواد.(منظور حرفی که از خودم باشه)
خدمت شما بايد عرض كنم اصول مباحثه در كلام و سخن نيست بلكه در سند است و اين كلام آدمي نيست كه پاسخ به پرسش مي دهد بلكه پاسخ پرسش در سند كلام است وگرنه حرف كه ماليات ندارد همه مي توانند ادعا كنند ما امام زمانيم
فاطمیون 18;327086 نوشت:
شما خیالت راحت باشه هر حرفی که مال خودم نباشه حتما با سند میگم ، همنجور که تا الان با سند حرف زدم.
من خيالم راحت است اما آن چيزي كه من را ناآرام مي كند برهان هايي است كه به خاطر ضعيف سند بودن و نداشتن سند دستاويز دشمنان اسلام است بزرگوار، ما كه تا الان سندي از شما نديديم
فاطمیون 18;327086 نوشت:
سند حرفمم خودم هستم.آیا من گفتم این حرف واسه کسی هست که اینجوری موضع میگیری؟؟؟؟؟
اگر حرف شما سند است پس من هم ادعا مي كنم خدا هستم
دوست عزيز اين جا تاپيك كلام و عقايد دين است نه كلام هاي خود محور و عاشقانه كه اينگونه سخن مي گوييد
ناسلامتي مي خواهيم موضوعي را اثبات كنيم و من الله توفيق
من سوالي از شما مي پرسم اگر اين حرف شما اعتقادي و ديني و اصولي محسوب نمي شود پس چه محسوب مي شود؟
اما دباره اين حرف شما
خدمت شما بايد عرض كنم اصول مباحثه در كلام و سخن نيست بلكه در سند است و اين كلام آدمي نيست كه پاسخ به پرسش مي دهد بلكه پاسخ پرسش در سند كلام است وگرنه حرف كه ماليات ندارد همه مي توانند ادعا كنند ما امام زمانيم
من خيالم راحت است اما آن چيزي كه من را ناآرام مي كند برهان هايي است كه به خاطر ضعيف سند بودن و نداشتن سند دستاويز دشمنان اسلام است بزرگوار، ما كه تا الان سندي از شما نديديم
اگر حرف شما سند است پس من هم ادعا مي كنم خدا هستم
دوست عزيز اين جا تاپيك كلام و عقايد دين است نه كلام هاي خود محور و عاشقانه كه اينگونه سخن مي گوييد ناسلامتي مي خواهيم موضوعي را اثبات كنيم و من الله توفيق
وسلام نامی از نامهای خداست.
بنده گفتم سند حرف خودم ،خودم هستم.
برای اینکه خیال شما دوست عزیز و بزرگوار راحت بشه از این به بعد هر حرفی که برا خودم باشه رو تهش میگم واسه خودمه تا دشمنان اسلام سوء استفاده نکنند.
حرف بنده دینی نبود بلکه احساسی بود.
دوست عزیز اگه قانع نشدی رسما معذرت خواهی کنم.
وسلام نامی از نامهای خداست. بنده گفتم سند حرف خودم ،خودم هستم. برای اینکه خیال شما دوست عزیز و بزرگوار راحت بشه از این به بعد هر حرفی که برا خودم باشه رو تهش میگم واسه خودمه تا دشمنان اسلام سوء استفاده نکنند. حرف بنده دینی نبود بلکه احساسی بود. دوست عزیز اگه قانع نشدی رسما معذرت خواهی کنم.
بزرگوار قصد توهين به شما را ولله نداشتم
بارها و بارها اتفاق افتاده دوستي و عزيزي احساسي مطلبي را گفته كه ديگران سوء استفاده كرده اند و منظور من به جز سند چيزي غير از اين نبود همين و بس
اگر ناراحت شديد حلاليت ما را بطلبيد من حرف و هدفم خير بود نه توهين
هركسي به ميزاني كه تحقيق كرده و به اندازه اي كه به حق دست يافته تابع آن خواهد بود بالاخص در اصول دين كه مساله تقليدي اي نيست.
اينكه شما ميفرمائيد خيمه گاه ابوالفضل گرامي چرا از عصمت نبي اكرم و حضرت زهراء دفاع ميكند ولي از اهل سنت است خب واضح است
هركسي حق تحقيق در دين و مذهب را دارد و شما با يك خط كلي كشيدن در موضوع عصمت نميتوانيد براي اعتقادات يك نفر تعئين تكليف نمائيد.
از طرفي بحث وهابيت بعنوان يك مكتب انحرافي مورد تائيد هيچكدام از اهل سنت كه سلامت نفس داشته و اهل تحقيق باشند نيست.
يكي از روشهاي موثر مبارزه با اين تفكر انحرافي و امثال اين تفكرات حفظ وحدت كلمه است
اينكه يكي چه بگويد و چه نگويد كه سند حرفم خودم هستم و به ائمه و علمايم نياز نيست رجوع كنم كم از ادعاي نبوت و امامت نكرده و وهابيت دقيقا پس از عدم رجوع به سلف خود انكار سنت مينمايد و دليل مقابله اهل سنت با اين گرايش منحرف همين انكار سنت است.
بارها و بارها اتفاق افتاده دوستي و عزيزي احساسي مطلبي را گفته كه ديگران سوء استفاده كرده اند و منظور من به جز سند چيزي غير از اين نبود همين و بس
اگر ناراحت شديد حلاليت ما را بطلبيد من حرف و هدفم خير بود نه توهين
خیالت راحت دوست عزیز ناراحت نشدم.حرف شما درسته و خوبه آدم با شنیدن حرف حق موضع خودش رو درست کنه.خیالتونم راحت هرکس بخواد از مطالب من سوء استفاده کنه حالشو میگیرم.
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا(طلاق/7)
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
خداوند متناسب با ماموريت و شرح وظايف اهل بيت، موهبتي را به آنها عطا كرده
غير از اين باشد بايد در عدالت الهي شك كرد
مگر مي شود فرماندهي بدون مسلح كردن نيرو هاي خود به تسليحات نظامي انها را به عملياتي هدايت كند كه انتظار موفقيت داشته باشد
به همين جهت است كه درباره عام مي فرمايد:
﴿يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر﴾. (البقره: 185).
«خداوند، راحتى شما را مى خواهد، نه زحمت شما را!».
سلام خدمت جناب خیمگاه ابوالفضل
ایه ای که اوردید چندان ربطی به سوال جناب استدلال نداشت چون جناب استدلال دلیل عدل عصمت را خواستند نه اینکه تکلیف چقدر به او میدهد . به هر حال هر چقدر تکلیف بدهد بدلیل عصمت تکوینی به نحو احسنت تکالیف را انجام میدهد (البته دلیل اینکه تاکید کردم چون سوال بنده هم هست )
نقل قول:
غير از اين باشد بايد در عدالت الهي شك كرد
مطمئنید که به خدا افترا نمیبندید ؟
یعنی اگر خداوند تکوینا ائمه را معصوم قرار نمیداد عادل نیست .
نقل قول:
مگر مي شود فرماندهي بدون مسلح كردن نيرو هاي خود به تسليحات نظامي انها را به عملياتي هدايت كند كه انتظار موفقيت داشته باشد
کاملا موافقم مگر میشود خداوند همه نیروها را مسلح نکند و بعضی ها را بدون سلاح رها کند . خداوند فقط ائمه را مسلح نکرده همه نیرو را مسلح کرده و در اینجا هر کس هر چقدر خوب عمل کند پاداشش بهتر است به عبارتی دیگر هیچ کس بر هیچ کسی برتری ندارد مگر در تقوی و انجام اوامر الهی به شکل تشریعی البته اینکه ائمه از باتقواترین افراد هستند شکی نیست
سلام عليكم و رحمه الله جناب استدلال گرامي هركسي به ميزاني كه تحقيق كرده و به اندازه اي كه به حق دست يافته تابع آن خواهد بود بالاخص در اصول دين كه مساله تقليدي اي نيست. اينكه شما ميفرمائيد خيمه گاه ابوالفضل گرامي چرا از عصمت نبي اكرم و حضرت زهراء دفاع ميكند ولي از اهل سنت است خب واضح است هركسي حق تحقيق در دين و مذهب را دارد و شما با يك خط كلي كشيدن در موضوع عصمت نميتوانيد براي اعتقادات يك نفر تعئين تكليف نمائيد. از طرفي بحث وهابيت بعنوان يك مكتب انحرافي مورد تائيد هيچكدام از اهل سنت كه سلامت نفس داشته و اهل تحقيق باشند نيست. يكي از روشهاي موثر مبارزه با اين تفكر انحرافي و امثال اين تفكرات حفظ وحدت كلمه است اينكه يكي چه بگويد و چه نگويد كه سند حرفم خودم هستم و به ائمه و علمايم نياز نيست رجوع كنم كم از ادعاي نبوت و امامت نكرده و وهابيت دقيقا پس از عدم رجوع به سلف خود انكار سنت مينمايد و دليل مقابله اهل سنت با اين گرايش منحرف همين انكار سنت است. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته ياحق
با تشكر از كاربر با بصيرت فاتح به خاطر بينشي كه در اين زمينه داشته اند و تبيين حقايقي كه لحاظ فرمودند
انشا الله خداوند شما را با اولياء و اوصياء خودش محشور بفرمايد
سلام خدمت جناب خیمگاه ابوالفضل ایه ای که اوردید چندان ربطی به سوال جناب استدلال نداشت چون جناب استدلال دلیل عدل عصمت را خواستند نه اینکه تکلیف چقدر به او میدهد . به هر حال هر چقدر تکلیف بدهد بدلیل عصمت تکوینی به نحو احسنت تکالیف را انجام میدهد (البته دلیل اینکه تاکید کردم چون سوال بنده هم هست
علبكم سلام
البته اين ديگاه و نگرش شما بر مي گردد به تحليل ششما، البته همه محتارند نسبت به آن تحليلي كه دارند نظري را انتقال دهند
بزرگوار اگر كمي دقت را چاشني كارتان مي كرديد متوجه مي شديد بنده هم جواب عدل را با ايه قرآن دادم از شمايي كه اين همه نقد و ايراد مي كنيد انتظار بيشتري مي رود كه با تعمق و تفكر بيشتري سخن وري كنيد
بزرگوار مجدد مي گويم
خدوند اگر به اهل بيت عصمت داده تحت دامنه همان داده هاي خود تكليف مي كند و خروجي تحويل مي گيرد
خداوند اگر به غير معصوم، عصمتي عنايت نفرموده تحت دامنه آزمون هاي خطاي آنها از آنها نتيجه و برآيند كار مي خواهد
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا(طلاق/7)
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
حالا متوجه شديد
در ضمن به همين اندازه كه نقد مي كنيد سعي كنيد ارائه مطلب هم داشته باشيد تا ما از مطالب شما استفاده كنيم
سوالي از شما دارم جناب لايت: اگر خداوند تكوينن در انسان ها قدرت عقل و شعور داده باز چرا ما گناه مي كنيم؟
باز هم سوتی دادی که از اهل سنت نیستی و شیعه ای؟؟؟
شما یک سنی را پیدا کن که بگوید همسران پیامبر جز اهل بیت ایشان نیستند.
فقط و فقط یک نفر از علما یا بزرگان یا مدرسان....
بنده قسم می خورم که چون شما شیعه شوم.
اینکه شیعه می گوید ائمه اش معصوم هستند را باید خودشان ثابت کنند
ببینیم شیعه میشوی یا نه...
يقتضي أن النساء المطهرات غير داخلات في أهل البيت الذين هم أحد الثقلين
تفسیر الوسی جلد 22 صفحح 17
تحليلتان غلط است
1. خداوند در ايه تطهير يريد الله آورده است، بدين معنا است كه او اراده بر پاكيزگي اهل بيت كرده
2. خداوند در آيه تطهير شروطي را ملزوم نكرده
3. براي تطهير شروطي را ملزوم نكرده
4. تطهير را از دامنه رجس آورده، يعني طهارت شما از تمامي اعمال شيطاني
5. تطهير در اين آيه مذكور شما، منوط به انجام شروط لازمه است يعني اول توبه كنند بعد دادن صدقه است
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «ما امَنَ بي مَنْ فَسَّر برأيه كلامي»1(خداي جلّجلاله ميفرمايد: هر كسي به رأي و دلخواه خويش گفتار مرا تفسير كند به من ايمان نياورده است) «من فَسّر القرآن برأيه فليتبوَأ مقعدَه من النّار»2 (كسي كه قرآن را به رأي و نظر خود تفسير كند، جايگاهش آتش جهنم است)
1. معرفت، محمدهادي، همان، ج 1، ص 60.
2. همان، ص 61.
اين دو روايت را براي اين گذاشتم كه بداني جايگاه كساني كه تفسير به راي كنند چيست چون آيه بالا را تفسير به راي كرده ايد
آيه قبل يعني آيه 55 سوره نمل مبحث همجنس بازي را مطرح مي كنند
أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿55﴾
آيا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مىآميزيد [نه] بلكه شما مردمى جهالتپيشهايد (55)
در آيه بعد يعني آيه 56 اين خداوند نيست كه اين آيه را بيان مي كند بلكه خداوند اين آيه را از قول آنها يعني آن جاهلين مي گويد و مي فرمايد:
آنها پاسخی جز این نداشتند که ( به یکدیگر ) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید ، که اینها افرادی پاکدامن هستند!»
منظور جاهلين قوم لوط اين است كه اينان پاك دامند و انها را بيرون كنيد يعني چون آنها خود را از اين عمل يعني همجنس بازي دور مي كنند مي گويند ان ها را از اين شهر بيرون كنيد و عمل ما را انجام نمي دهند
ايراد بر تفسير به راي مكه:
1. اول كه ايشان تفسير به راي كردند و جايگاهشان براساس روايت مشخص كه كجاست
2. خداوند اين ايه را نمي گويد بلكه جاهلين مي گويند و كاربر مكه اين آيه را منقول از خدا مطرح كرد
3. منظور از پاداكمني كه از زبان جاهلين هست يعني پاك از همجنس بازي هستند نه معايب ديگر
4. اگر دوستان يادشان باشد در تاپيك عايشه رض كه از زبان رسول الله كه مورد تبيخ قرار گرفت و خود جناب مكه اين تاپيك را راه اندازي كردند خود ايشان گفتن همه اذعان دارند عايشه طاهره هست، طاهره به معناي مرتكب نشدن به عمل منافي عفت حال چگونه مي شود منظور از تطهير در خاندان لوط را مبرا از هرگونه خطا و اشتباه مي داند.
ديگر بس است اين همه سياه نمايي شما آبروي اسلام را برده است
آيا شما علامه هستيد كه خود را مفسر قرآن مي دانيد و جايگاه تطهير ايه منصوب به خانواده لوط را با آيه تطهير اهل بيت يكي مي دانيد
سوال كجاي قرآن اين تطهير را يكي دانسته است كه شما قياس مي كنيد؟
اولا قياستان باطل است
دوما كلمه تطهير در آيه تطهير اراده الهي است
سوما وازه تطهير در آيه 56 نمل منقول از جاهلان است نه خدا پس قياس باطل است
رابعا در آيه تطهير خداوند اراده بر طهارت اهل بيت كرده
خامسا آيا در ايه 56 نمل خداوند چيزي را فرموده و اراده كرده
خواهشا پايان دهيد به مباحث بي اساس و بي معنايتان يك بچه 10 ستاله هم مي تواند اين آيات را از هم تشخيص دهيد پس شما چگونه آن را نمي توانيد استدلال كنيد و اين همه هم ادعا داريد
این هم بعدی
وَأَنَّ الْمُرَادِينَ بِمَا فِيهَا هُمْ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَعَلِيٌّ، وَفَاطِمَةُ، وَحَسَنٌ، وَحُسَيْنٌ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ دُونَ مَنْ سِوَاهُمْ
مشکل الآثار جلد اول صفحه 230 حدیث 782
اولا من با شما برادر نيستم
كسي كه خلاف قرآن سخن بگويد مسلمان نيست
و شما گفتي من از قران صحبت كردم و شما هم از قرآن صحبت كنيد و من هم گفت كلام شما خلاف كلام قرآن است و اين تفكر همه مذاهب هست و فقط منصوب به شيعه نيست
زيرا قرآن مي گويد:
ا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ (نساء/59)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او]
خوب اگر ايمان آورده اي پس اطاعت كن، حال كه اطاعت كردي و اختلاف پيدا كردي به كتاب خدا و سنت مراجعه كن
در غير از اين خودت را مسلمان نام نبر كه آبروي مسلمان ها را برده اي
اگر قرار بر اين باشد خدا ديگر چرا گفت سنت، شما خلاف قرآن سخن مي گوييد و اين هم جواب قرآن به شماست
اما شما خلاف قرآن سخن گفتيد
اين هم جواب قرآن به شما
وَاللَّهُ لَا[="] [/]يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ[="] [/]لَعْنَةَ اللَّهِ[="] ...[/][="]
[/]سوره آل عمران آيات86 و 87[="]
[/]و خداوند قوم بيدادگر را[="] [/]هدايت نمیکند ؛[="] [/]آنان سزايشان اين است که لعنت خدا بر آنان است[="] ...[/][="]
[/][="][/][="]انشا الله خداوند شما را هدايت كند[/]
جواب توهينت را بهت نمي دهم تا فرق بين عمق نگاه اسلام با غير اسلام را به تو نشان دهم ما بخشش را از روسولمان ياد گرفته ايم و اين كافران بودند كه دوستاران رسول توهين مي كردند
در ضمن از سوال فرار نكن، واقعيت را بگو تا همه بدانند كه شما چه قصد و هدفي داري
البته بعيد بدانم واقعت را بگويي چون رو برويي با واقعيت شجاعت مي خواهد كه تو نداري و كاري جز توهين و بي ادبي از شما بر نمي آيد، رفيقتان فري دم هم بي ادبي كرد و اخراج شد و الان هم نوبت شماست كه ادامه دهنده سيره او باشي
اين جمله من
براي اين حرف شما بود
و در ادامه گفتم
چه كسي عايشه رض را دوست ندارد كه شما اينگونه سخن مي گوييد، اصلا براي من جالب است كه چرا اينقدر شما سنگ عايشه رض را به سينه خود مي زنيد مگر بقيه زنان پيغمبر جز همسران ايشان نبودند كه شما فقط از عايشه سخن مي گوييد، مگر حضرت خديجه اين صديقه كبري از همسران پر منزلت حضرت رسول نبودند كه شما بر سر عايشه تعمد داريد دقيقا افكارتان مانند افكار دشمنان است از ادبياتتان مشخص است كه هدفتان تبيين حقيقت نيست بلكه به چالش كشيدن حقيقت و فرار از واقعيت و حقانيت است ميگوييد نه، پس بنشينيد تا مهر ابطال به تمامي سياه نماييتان بزنم
بعد شما گفتيد
من هم گفتم شما كه زليخا را از قرآن استاند كرده ايد پس:
اول به ما بگوييد كجاي قرآن نوشته كه عايشه رض همسر پيامبر است؟
شما كه اين همه عايشه، عايشه مي كنيد كجاي قرآن از عايشه نام برده و بفرماييد براي
آن كه بفهميم عايشه همسر پيامبر است و يا نيست به كجا و كدام منبع بايد رجوع كنيم؟
اما شما به جاي سوال به بنده تو هين و بي ادبي مي كنيد
برادران شيعي من ببينيد اين آقا كه خود را سني معرفي كرده به من كه سني هستم توهين مي كند بعد او ادعاي وحدت مي كند اين چه وحدتي هست، اين چه پيماني هست، او كه به من توهين مي كند پس با شيعه چه مي كند در صورتي كه سني و شيعه يكي هستند توهين او بن من فرقي با شيعه نمي كند جواب شما را كاربر مكه بماند فرداي قيامت
طبق روايت صحيح مسلم و غيره وقتي آيه تطهيرنازل شد رسول اکرم (ص) حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين را زير کساء قرار داد و آيهشريفه قرائت فرمود
روايت صحيح مسلم: قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى اللهعليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَالْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّجَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِوَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.
در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود:
إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها.
صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).
[="]
[/][="]حاكم نيشابوری در كتاب « مستدرك الصحيحين » , ترمذي در كتاب « سنن » و احمد بن حنبل در كتاب « مسند » مي نويسد: پيامبر(ص) درب خانه حضرت زهرا(س) می رفت و می فرمود: الصلاه يا اهل البيت. انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
مستدرك الصحيحين 3 ، ص 158 ، سنن ترمذي خ 3206 ، مسنداحمد 3 ص 259 [/]
باز هم غلط است
زيرا خداوند در اين آيه مي فرمايد: طهارت و پاكي منوط بر انجام فرايض هست
اما در ايه تطهير خداوند اراده كرده انها را تطهير كند بدون هيچ قيد و شرطي پس باز هم قياس شما باطل است
ربطي به ايه تطهير نداره، چون خدا در اين اراده كرده كافران را پاك نكند
اولا كلمه تطهير نيست و آيه تطهير است
قبلا هم موضوع عصمت اثبات شده و كاري به خلط مبحث شما نداريم و شما قرار بود به صراحت از ايه قرآن اثبات كنيد كه عصمت نيست و لي به خاطر عدم بظاعت كافي فقط تفسير به راي كرديد
اما مجدد مي گويم خداوند در ايه تطهير مي فرمايد:
خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما اهل بيت (خاندان پيامبر) بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (احزاب33)
خداوند اراده بر تطهير اهل بيت از الرجس كرده و معناي الرجس در پست هاي قبلي گفته شد كه چيست و وقتي خداوند اراده بر امري كند محقق خواهد شد.
إنّما أَمره إِذا أَراد شَيئاً أَن يَقول لَه كُن فَيكون» يس/82
هنوز شما دليل قرآني و يا استنباط قرآني مبني بر نداشتن عصمت اهل بيت مطرح نكرده ايد.
بسيار جالب است چه صغرا چيني و كبرا چيني جالبي نگارش فرموديد هم جالب است و هم خنده دار، چون ما در پست هاي قبلي مسئله طهارت را رد كرده ايد و الان در اين پست مي گوييد خداوند تصميم بر طهارت دارد
اين استدلال شما هم اشتباه است.
بعد در معني آيه تطهير مي نويسيد:
خداوند فقط مىخواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد
خوب اگر قرار است خداوند اهل بيت را كاملا پاك سازد پس چرا مسئله تطهير را به چالش مي كشانيد و نقض مي كنيد؟
اگر قرار است كاملا اهل بيت را از هرگونه پليدي و گناه دور كند آيا اين معناي عصمت ندارد؟ اگر چنين معنايي ندارد پس منظور چيست؟
همه اينها بخشي ديگر از مطالب و تحليل هاي آبكي شما بود
اولا كه حضرت زهرا، حسن و حسين و علي از خويشاوندان رسول نيستند بلكه از خاندان رسول هستند زيرا فاطمه رض دختر، حسن و حسين رض نوه و علي رض داماد حضرت رسول است
شما هنوز فرق بين خيشاوند و خاندان را نمي دانيد بعد چگونه براي ما قرآن را مورد استدلال هاي كذايي خود قرار مي دهيد
دوما اگر به گفته شما کلمة «اهل» فقط بر کسانی اطلاق میشود. که در یک خانه زندگی میکنند، پيغمبر كه هم، خانه هاي زيادي داشت و هم زنان زيادي و هر كدام از هم جدا زندگي مي كردند حتي به اين موضوع نيز قرآن اشاره دارد
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ =33/احزاب
يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ =احزاب/34
تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ =احزاب/53
قرآن اشاره به اهل بيوت دارد پس چگونه در آيه تطهير اشاره به اهل بيت يعني اشاره به يك خانه دارد و نفرموده اهل بويت
باز هم استدلالتان غلط از آب در آمد
اگر با اهل بيوت صحبت مي كند چرا اهل بيت آروده و اگر اهل بيت آورده چرا در ايات قبل از تعدد زنان و خانه ها صحبت مي كنيد
نتيجه اين است كه خداوند با خاندان پيغمبر صحبت مي كنيد
خوب در اينجا اختلاف است بين من و شما كه منظور از اين اهل بيت چه كساني هستند در اين مورد خداوند با توجه به آيه 59 سوره نساء ما را ارجاع مي دهد به سنت، حال رجوع مي كنيم به سنت تا ببينيم جواب سنت چيست
در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود:
إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها.
صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع)
هچنین بخاری و مسلم گواهی می دهند به اینکه عایشه از خاندان ابوبکر است نه از خاندان پیامبر . به نزول آیه تیمم مراجعه کنید . صحیح مسلم ج1 ص 191– صحیح بخاری ج1 ص 86
ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي :
صحيح ترمذي:
عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً». فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب.
سنن الترمذي: ج 5 ص 361.
رواه الحاكم قائلا: هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416، 3/ 146. وقال بعد نقل رواية اخرى بعد ذلك: هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416.
وروى أيضاً عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير).
سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205.
در معناي تحت الفظي زن جزء اهل بيت است اما سوال اينجاست اگر زني از مردي طلاق بگيرد آيا باز هم جز اهل بيت او به حساب مي آيد يا نه؟
جواب: زن تا زماني جزء اهل بيت محسوب مي شود كه با شوهر محرم باشد اما بعد از طلاق ديگر جزئي از اعضاي خانواده و اهل او محسوب نمي شود و تنها كساني كه از اعضاي خانواده و اهل او محسوب مي شوند فرزندان او هستند چون از خون شوهرند
رجوع كنيد به صحيحين و بعضي از كتب ثقه ما(اهل سنت) كه در بالا نوشتيم
استدلال غير آيه شما قابل قبول نيست زيرا گفتيد:
جواب همه اينها را داديم اما دوباره جواب مي دهيم
ببينيد معناي تحت الفظي اهل بيت به خانواده داده مي شود كه اعم از فرزند و همسر مي شود
اما در آيه تطهير خداوند به اهل بيت اشاره داشته نه اهل بيوت در صورتي كه آيه هاي قبل و بعد آن به زنان پيغمبر خطاب شده و قرآن انها را با نام اهل بيوت خوانده پس اگر آيه تطهير خطاب به زنان هست بايد قرآن مي فرمود اهل بيوت در صورتي كه فرموده: أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
پس خطاب به زنان نيست
شايد گفته شود كه چگونه مي شود آيه تطهير بين آيه زنان است اما ايه تطهير براي 5 تن است جواب اين سوال را علامه طبرسي داده است
این سؤال را مفسر بزرگ، مرحوم «طبرسی» در تفسیر «مجمع البیان» به این صورت پاسخ داده است:
«این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتی برخورد می کنیم که با وجود این که در کنار هم قرار دارند، از موضوعات مختلفی سخن می گویند. قرآن پر است از این گونه بحث ها. هم چنین در کلام فصحای عرب و اشعار آنان نیز نمونه های فراوانی مشابه این مطلب وجود دارد.» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 158)
دليل دوم در آيات قبل و بعد آيه تطهير ضمير هاي مونث استفاده شده
يات منکن - و من يقنت منکن - لستن - ان اتقيتن - تخضعن - وقرن - بيوتکن
اما در آيه تطهير ضمير مذكر استفاده شده
ليذهب عنکم - ويطهرکم
شايد بگوييد آيه تطهير خطاب به پيغمبر و زنانش است به همين جهت است كه ضمير مذكر اورده
جواب: اولا اگر اين چنين باشد بايد آيات قبل و بعد نيز بايد براي پيغمبر و زنانش باشد و به همين جهت در كل آيات بايد ضمير مذكر داشته باشد نمي شود بخشي براي زنان و بخشي براي پيامبر وزنان باشد و فقط زنان را مورد نذير قرار دهد
دوما در آيات قبل و بعد قرآن از اهل بيوت سخن گفته و همه زنان را مورد تو.جه قرار داده اما در ايه تطهير فقط از اهل بيت سخن گفته پس شامل همه نمي شود اگر آيه تطهير شامل همه زنان شود پس بايد بگويد اهل بيوت و از ضمير مونث مانند آيات قبلي و بعدي استفاده كند
هيچ ربطي به استدلال قرآني شما نداشت
اما دوباره مي گويم منظور از اهل بيت در آيه تطهير خاندان و هم خون پيغمبر است و نه اهل خانه چون اگر زني طلاق بگيرد و يا خروج كند ديگر اهل بيت ناميده نمي شود
خسته شده ايم از بس مبحث زنان را تكرار كرده ايم به پست هاي قبلي رجوع كنيد.
[="Times New Roman"]سلام عليكم و رحمه الله
قبلا اساتيد و برادران بزرگوار و آگاه اين مساله را كه به چه دليل همسران پيامبر منظور نظر آيه تطهير نيستند را ذكر كرده اند.
چنانچه در صحيح مسلم اين مساله تبئين شده و سنن ترمذي و ديگر مصادر
ولي براي اطمينان كه چرا اين آيه بر همسران پيامبر نميكند ( بغير از روايت ) به آيات نيز ميتوان استناد نمود.
از جمله اين آيات
آيتي است كه براي همسران نبي اكرم پاداش صواب و عقاب اعمالشان را به دو چندان توصيف مينمايد و ميفرمايد كه اگر شما كار نيكي كرديد دو پاداش و اگر گناهي مرتكب شويد دو گناه
اگر آيه تطهير را در شان همسران نبي اكرم بدانيم معنايش اين است كه در قرآن كريم تضاد هست
يا اينكه بگوئيم خداوند بناگاه تصميم به تطهير ايشان گرفته وعصمت بر ايشان جاري شده
در آيتي ديگر ( آيه مباهله)
فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ(آل عمران/61)
هرگاه بعد از علم و دانشي که (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) کساني با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت کنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
ميدانيم كه در واقعه مباهله بحث بين حق و باطل است و جدائي و تفريق راستگوئي از دروغگوئي
براي اين واقعه
هيچ كدام از همسران پيامبر حضور ندارند و تنها كساني هستند كه آيه تطهير ( طبق روايت فريقين) در شان آنها نازل شده
نتيجه :
اگر آيه تطهير ( اراده الهي بنا بر تطهير اهل بيت ) و آيه مباهله ( كه در بالا ذكر شد ) با آيه صواب و عقاب همسران پيامبر را در كنار هم بگذاريم مشخص ميشود كه
منظور نظر چه كساني هستند و چه كساني نيستند
شما به اين برادر ما - خيمه گاه ابوالفضل - صرفا بخاطر اينكه ايشان به اين مباحث از روي تحقيق و مقايسه كلام علماء آگاهي داشتند و همان را داشتند ذكر ميكردند
متاسفانه اهانت كرديد و اين كار اصلا درست نبود مكه گرامي.
و من الله التوفيق
ياحق
باز هم قياسهايتان غلط است چون در پست هاي قبلي اثبات شد كه اهل بيت با توچه به آيات و روايات و ادبيات عرب چه كساني هست
ببين جناب مكه بهتر است قبل از اينكه بحث اعتقادي كنيد اول شالوده علمي و بضاعت علومي خود را بالا ببريد و بعد در مقام ناقد مباحث را مورد نقد و بررسي و اكران قرار دهيد شما اول كمي علم صرف و نحو و ادبيات عرب بخوانيد و بعد نظريه پردازي كنيد
ما مي گوييم آيات قبل و بعد آيه تطهير شامل زنان پيغمبر است زيرا از ضماير مونث استفاده كرده ديگر تكرار و مكررات نمي كنم چون باعث خستگي مي شود دوستان پست هاي قبلي را بخوانند تا متوجه فرار مكه از حقيقت و واقعيت مطلب شوند
اما در ايه تطهير از ضماير مذكر استفاده كرده، حال شبهه اي به وجود مي آيد با وجود ضمير مذكر در ايه تطهير كه نمي توان اين آيه را به حضرت زهرا اطلاق كرد زيرا حضرت مونث است پس نتيجه بحث چه مي شود؟
جواب: در ادبيات عرب بابي داريم با عنوان باب تغليب، يعني غلبه كردن جنس مذكر بر مونث، حتي با وجود تعدد زنان بر مردان باز هم ضمير مذكر بر ضمير مونث غلبه مي كند چه برسد اگر تعدد مردان از زنان بيشتر باشد
در واقع نكته كليدي اين شبهه، باب تغليب است چون در اين جمع چهار مرد و 1 زن وجود دارد ضمير مذكر بر ضمير مونث غلبه كرده و ضمير مذكر استعمال مي شود و نتيجه اش مي شود اين:
ليذهب عنکم - ويطهرکم
مشخص و فاش شدن بخشي ديگر از دروغ هاي كاربر مكه:
كاربر مكه مي گويد: در حدیث مسلم آمده که پیامبر –صلى الله عليه وسلم- همسرش، ام سلمه را با آنها زیر عبا نبرد بلکه به او گفت: تو از اهل بیت من هستی و تو بر خیر و خوبی قرار داری.
در صورتي كه اصل حديث صحيح مسلم اين است
قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم غَدَاةً وَعَلَيْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْر أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَيْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِيٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا).
صحيح مسلم: 7 /130 ح 6414.
و صحيح مسلم اصلا بحثي از ام سلمه به ميان نياورده به جز حديث
إنّ زيد بن أرقم سئل عن المراد بأهل البيت هل هم النساء ؟ قال: لا / وأيم اللّه ، إنّ المرأة تكون مع الرجل العصر من الدهر ، ثمّ يطلّقها ، فترجع إلى أبيها وقومها.
صحيح مسلم: ج 7 ص 123، (رقم 6381)، كتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علي بن أبي طالب (ع).
در صحيح مسلم آمده که از زيد بن ارقم سؤال شد آيا به زنان پيامبر (ص) اهل بيت پيامبر گفته مي شود يا خير؟ پاسخ داد همسر يک مرد از اهل بيت آن به حساب نمي آيد زيرا چه بسا زني با مردي يک عمر زندگي مي کند ولي در آخر عمر طلاق گرفته و به خانه پدرش رفته و جزء اهل بيت پدر محسوب مي شود
ايا مي توان به كلام و مباني هاي شخص كذابي چون ايشان احتجاج كرد
قضاوت با دوستان
در روايات درج شده كه پيامبر تا 9ماه و در بعضي تا شش ماه بعد يا... به وقت هر نمازي به در خانه علي بن ابي طالب مي آمدند و مي فرمودند: (اصلاة الصلاة يا اهل بيت «انما يريد الله...»
.مستدرك الصحيحين ج3 ص158با شرط مسلم . سنن ترمذي ج5 ص699 مسند احمد ج3ص285 مسند الطيالسي ص274 اسدالغالبه ج5 ص522و521 ،جامع البيان، ج 22، ص 5؛ التفسير الحديث، ج 8، ص 262؛ الدر المنثور، ج 5، ص 199؛ الفصول المهمه، ص 8؛ ينابيع الموده، ص 108، 260 و 193؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 121 و 168؛ البرهان، ج 3، ص 324؛ مسند احمد، ج 3، ص 259- 258؛ الطرائف، ص 128؛ مناقب خوارزمى، ص 13؛ بحارالانوار، ج 35، ص 223؛ احقاق الحق، ج 2، ص 563؛ مشكل الآثار، ج 1، ص 339- 338؛ ذخائر العقبى، ص 25- 24؛ كشف اليقين فى فضائل اميرالمؤمنين، ص 405؛ بحارالانوار، ج 35، ص 214 و 223.
مسند طيالسى، ص 274؛ اسد الغابه، ج 5، ص 66 تا هفت ماه
جامع البيان، ج 22، ص 6؛ فتح القدير، ج 4، ص 280؛ شواهد التنزيل، ج 2،ص 50 و 91؛ نورالابصار، ص 112؛ البداية و النهايه، ج 5، ص 321.، هشت ماه
همه اين اسناد به اين جهت است تا بداني كه چرا اين همه پيغمبر در برهه هاي زماني مختلف تعمد بر گفتم و صدا زدن كلمه اهل بيت به علي،فاطمه،حسن و حسين رض داشته تا امثال آدم هاي كذابي مثل تو كه هدف و قصد و غرضشان چيزي جز نفاق نيست بدانند كه اهل بيت ويژه چه كساني هستند
بايد دانست چهره واقعي شما براي هم اهل تسنن و هم اهل تشيع روشن شده است كه چه وجهه و تمايلاتي داريد و همچنين در همين پست مشخص شد كه چه كسي جاعل حديث و كذاب در سخن است
شما مصداق و لايق آيات زير هستيد تا اين همه به ديگران تهمت، افطرا و فحاشي نكنيد
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (بقره/258)
و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى كند
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (بقره/264 )
و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نمى كند
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ (مائده/108)
و خداوند، جمعيّت فاسقان را هدايت نمى كند
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3)
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ پردازِ ناسپاس است هدايت نمى كند
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ (غافر/28)
خداوند كسى را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست هدايت نمى كند
إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْديهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (نحل/104)
به يقين، كسانى كه به آيات الهى ايمان نمى آورند، خدا آنها را هدايت نمى كند و براى آنان عذاب دردناكى است
بهتر است بيش از اين در باتلاق افكارهاي منحوس وهابيت دست و پا نزنيد كه فقط به دنبال تخريب اسلام هستيد تمام مطالب شما در پست هاي بنده حقر رد شد
باطل است زيرا قبلا مورد بررسي قرار گرفت
باز هم مطلب روايي شما موثق و معتبر نيست چون سند ندارد
دوما سندش اين است
ام سلمه که مي گويد پس از نزول آيه تطهير و تکريم حضرت رسول گرامي علي و فاطمه و حسن وحسين عليهم السلام را ، من جلو رفته و از حضرت پرسيدم آيا من هم عضو اهل بيت هستم ؟ حضرت پاسخ داد تو آدم خوبي هستي و عضو اهل بيت نيستي بلکه از همسران پيامبر هستي :
صحيح ترمذي:
عن أمّ سلمة، أنّ النبي صلى الله عليه وسلم جلل على الحسن والحسين وعلى وفاطمة كساء ثمّ قال : «اللهم هؤلاء أهل بيتى وحامّتي أذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهيراً». فقالت أم سلمة : وأنا معهم يارسول الله ؟ قال: إنّك على خير. هذا حديث حسن صحيح . وهو أحسن شئ روى في هذا الباب.
سنن الترمذي: ج 5 ص 361.
رواه الحاكم قائلا: هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416، 3/ 146. وقال بعد نقل رواية اخرى بعد ذلك: هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه. المستدرك: 2/ 416.
وروى أيضاً عن عن عمر بن أبي سلمة قال: (لما نزلت هذه الآية على النبي (صلى الله عليه وآله): (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا) في بيت أم سلمة، فدعا فاطمة وحسناً وحسيناً، فجللهم بكساء وعلي خلف ظهره، فجلله بكساء، ثم قال: اللهم، هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيراً، قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ قال: أنت على مكانك وأنت إلى خير).
سنن الترمذي 5: 328. قال عنه الألباني: صحيح. صحيح سنن الترمذي، الألباني 3: 306 ح 3205.
در روايتي که سيوطي و طبراني و احمد بن حنبل نقل کرده اند آمده که ام سلمه مي گويد من جلو رفته و طرف کساء را گرفته تا داخل شوم حضرت رسول گرامي (ص) کساء را از دست من گرفت و کشيد و به من اجازه ورود به درون عباء را نداد:
عن أمّ سلمة أنّها قالت: «فرفعت الكساء لأدخل معهم فجذبه من يدي وقال: إنّك على خير .
مسند أحمد ج 6 ص 323، المعجم الكبير للطبراني ج 3 ص 53،الدر المنثور ج 5 ص 198.
جوابتان را علامه طبرسي داده است
این سؤال را مفسر بزرگ، مرحوم «طبرسی» در تفسیر «مجمع البیان» به این صورت پاسخ داده است:
«این اولین بار نیست که در آیات قرآن به آیاتی برخورد می کنیم که با وجود این که در کنار هم قرار دارند، از موضوعات مختلفی سخن می گویند. قرآن پر است از این گونه بحث ها. هم چنین در کلام فصحای عرب و اشعار آنان نیز نمونه های فراوانی مشابه این مطلب وجود دارد.» (مجمع البیان، جلد 8، صفحه 158)
با توجه به روايات اين مبحث مورد بررسي قرار گرفت كه حتي خودتان بحث روايي آنها را قبول داشتيد
حال ما اين را به شما مي گوييم با توجه به كلام شما 2 مشكل بيش مي آد كه شما مي دانيد و خدايتان
2. يا خداوند نعوذ بالله به اين قسمت آيه كه رسيد فراموش كرده كه بايد صيغه ي مونث بياورند.
در باب تشريعي هركسي توانايي رسيدن به مقام و مسند عصمت را دارد زيرا خداوند فرمود:
يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ (مائده/6)
خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مىخواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند
به شما گفتم در زمان اختلاق قرآن ما را به كدامين سمت سوق داده و آن سنت است كه در زمان اختلافات را تببين حقيقت مي كند و در سنت نيز اثبات شد كه اهل بيت به كدامين خاندان رسول خطاب مي شود
بقيه مباحثتان دوباره تكراريست و شما ما را خسته كرده ايد با اين مباحث تكراريتان
مثل اينك شما آيات را نخوانده ايد پس يكي از بخش هاي آيه را برايتان مي نويسم
يُرِيدُ اللَّهُ
اين اراده خداوند است و نه ااراده مخلوق
آيا شما در خود قرآن هم اختلاف داريد جناب مكه، همه اين ها نص صريح قرآن است آيا شما در اين آيات تعمق و تفكر نمي كنيد؟
در اين مطالبتان نيز قبلا مورد بررسي قرار گرفته اما نكته بسيار مهم
اولا بحث آيه تطهير اثبات شد كه در شان چه كسانيست
دوما در آيه تطهير خداوند براي 5تن هيچ قيد و بند و شرطي را ملزوم نمي كند كه اهل بيت باتوجه به انجام آنها مورد عنايت و تفضل طهارت از الرجس قرار بگيرند بلكه خداوند در اين آيه بدون گذاشتن هيچ شروطي موهبت عصمت را براي آنها اراده كرده
وسلام
سوال:1-پس چگونه می توان سایر ائمه را هم جز اهل بیت آورد و آن ها را معصوم دانست؟
2- پیامبران هم معصوم بودند اما در آیه تطهیر نیستند و آیه تطهیر با انحصاری که دارد کسی دیگر را در خود جای نمی دهد!
3- جناب خیمه ابالفضل گفتند سنی هستند و اهل بیت را معصوم می دانند و گفتند که يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ
سوالی از ایشان دارم چرا پس اگر اهل بیت معصوم هستند بعد از پیامبر به اهل بیت رجوع نمی کنند و سنی هستند! چون آیه تطهیر عصمت پیامبر را برابر عصمت امام علی (ع) می داند و فرقی بین عصمت آن دو نمی گذارد جواب بدهند که یا من سنی بشوم یا ایشان دیگر نگویند من سنی هستم!
و سوالات دیگر که به ترتیب می پرسم!
آیا این با عدالت خداوند سازگار است که افرادی را بدون هیچ قید و شرطی پاک گرداند و آن ها در برترین مقام ها بدون هیچ قید و شرط قرار دهد و سایر انسان ها که آن ها را بدون قید و شرط پاک نکرده و نمی توانند معصوم باشند عذاب نماید!!
پس یعنی اهل بیت تکوینا معصوم هستند و فرزندانشان تشریعا!!!
این که خلاف عقاید ما شیعیان است ما همه آن ها را تکوینا معصوم دانسته و می گوییم کلهم نور واحد!!!
دوستان عزیز از جمله ایاتی که دلالت بر معصومیت می کند ایه اولی الامر است که می گوید بی چون و چرا از این سه اطاعت کنید از ان جا که پیامبر معصوم است و اهل سنت هم قبول دارند پس باید گفت اول الامر هم معصوم هستند و چون انما امده است دلالت بر حصر دارد
شاخص ترین چیزی که برای انبیا اطاعت از ان ها است
خداوند همین امر برای امیر المونین در قران تثبیت می کند :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [٤:٥٩]
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.
باز خدا در مورد اولی الامر می فرماید:
وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا [٤:٨٣]
و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع میسازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی میکردید (و گمراه میشدید).
[="blue"]سوره نساء ایه 83
[/]جایگاه اولی الامر را واضح تر کرده است
خوب اولی الامر کیست ؟
[="red"]شواهد التنزیل ج1 ص 191 ح 203 [/]
می گوید این ایه وقتی که علی را خلیفه قرار داد نازل شده است.
کسی از امام صادق(س) چرا نام علی و اهل بیت نیامده است ؟
حضرت فرمود : چرا اسم نماز مغرب نیامده است و تعددش نیامده است وسنت امده است این ها را توضیح داده است و می گوید این ایه هم همین طور است یپامبر ما امده است این ایه را تفسیر کرده است [="red"] و اولی الامر امام حسن و امام حسین و امام علی است[/]
شواهد النتزیل
[="darkslateblue"]باز مناقب ابن مردوی می گویدامام علی می گفت :که انا منهم
ص 420
[/][="royalblue"]وباز عبدالله بن قاسم می گوید : کان والله علی منهم
علی از مصادق اول الامر است.[/]
می گوید : هر کجا اختلافی پیدا کرد به خدا و رسول و اولی الامر مرجعه کنید امیر المومنین می پرسد : مراد از اولی الامر کی هست پیامبر می گوید[="rgb(65, 105, 225)"] تو اولین هستی.[/]
شواهد التنزیل ج 1 ص 189
[="rgb(65, 105, 225)"]بحث رجالی در این قضیه
حسکانی معلوم است ذهبی میگوید:
الحسكاني، أبو سعد:
4227- الحسكاني 1:
الإِمَامُ المُحَدِّثُ البَارِعُ.الحافظ. شیخ ذو عنایت تام به علم الحدیث
سیر اعلام النباء ج 13 ص 418
در مورد ابن مردویه:
- ابن مردويه 1:
الحَافِظُ المُجَوِّدُ العَلاَّمَةُ، مُحَدِّثُ أَصْبَهَان، أَبُو بَكْرٍ، أحمد بن موسى ابن مَرْدَوَيْه بن فُوْرَك بن مُوْسَى بن جَعْفَرٍ، الأَصْبَهَانِيُّ، صَاحِبُ "التَّفْسِيْر الكَبِيْر"، وَ"التَّارِيْخ"، وَ"الأَمَالِي" الثَّلاَث مائَة مَجْلِس، وَغَيْر ذَلِكَ.
مَوْلِدُهُ فِي سَنَةِ ثَلاَثٍ وَعِشْرِيْنَ وَثَلاَثِ مائَةٍ.
وَحَدَّثَ عن: أبيه أبي عمران بحديث سمع: هـ من إبراهيم بن متويه، وَمَاتَ أَبُوْهُ سَنَة 356.
قَالَ أَبُو بَكْرٍ بنُ أَبِي عَلِيٍّ -وَذكر أَبَا بَكْرٍ بنَ مَرْدَوَيْه: هُوَ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ ندلَّ عَلَيْهِ وَعَلَى فَضْلِهِ، وَعِلْمِهِ وَسيره، وَأَشْهَرُ بِالكَثْرَةِ وَالثِّقَة مِنْ أَنْ يُوْصَف حَدِيْثُهُ، أَبقَاهُ اللهُ، وَمَتَّعَهُ بِمحَاسِنِهِ.
سیر اعلام النبلاء ج13 ص 77
می گوید : جایگاه ابن مردویه بالاتر از ان است که ما بیاییم حرف بزنیم[/]
در سوده 55 سوره مایده می گوید بی قید و شرط از اولی الامر باید اطاعت کرد اثبات می شود که باید معصوم باشد و اگر خلاف دستور خداوند بدهد
حاکم نیشابوری باز می اورد :
4617 - أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الشَّيْبَانِيُّ مِنْ أَصْلِ كِتَابِهِ، ثنا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ الرَّازِيُّ، بِمِصْرَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، ثنا بَسَّامٌ الصَّيْرَفِيُّ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمْرٍو الْفُقَيْمِيِّ، عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَطَاعَنِيفَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ، وَمَنْ أَطَاعَ عَلِيًّا فَقَدْ أَطَاعَنِي، وَمَنْ عَصَى عَلِيًّا فَقَدْ عَصَانِي» [="red"]هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَا[/]
هر کس که مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هرکس مرا معصیت کند معصیت خدا کرده است.
[="red"]المتسدرک ج3 ص 130ح 4617[/]
[="arial black"]کارشناس محترم صدرا این از سایت یا کتابی گرفته نشده است لطفا حذف نکنید[/]
سلام عليكم خدمت كاربر جديد استدلال2
خير مقدم عرض مي كنم جناب
مگر ما چيزي غير از اين گفتيم و يا غير از اين را اثبات كرديم؟
مگر بقيه اهل بيت و ائمه در آن مكان حضور داشتند كه تحت كساء قرار بگيرند.
خواشا قبل از اينكه طرح شبه يا مسئله كنيد برويد از اول تا آخر همين تاپيك را بخونيد بعد مباحثه بنماييد دوست عزيز آنقدر مباحث تكراري منعكس كرده ايم خسته شده ام
ما نفهميديم اان شما سوال كرديد يا جواب داديد؟
جناب بهتر است اول به موضوع تاپيك نگاهي بيندازيد بعد سوال بپرسيد اين دومين تاپيكي هست كه شما فقط و فقط به تير من در مباحثه شركت مي كنيد اگر قرار است پوششي عمل كنيد و به خواسته خودتان و دوستانتان برسيد بهتان توصيه مي كنم همه اصوليات حفاظتي را رعايت بفرماييد تا اينگونه خود را ضايع نكنيد اما اين را به شما مي گويم خداوند با ماست و اجازه تخريب پرچم و بيرق اسلام را به ديگران نمي دهد.
فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا
شما موضع خودت رو مشخص کن بعد مباحثه بکن! اگر اعتقاد ما شیعیان را قبول داری،پس چرا خودت را سنی معرفی می کنی! اگر قبول نداری،پس چرا هم مذهبی هات هر جا حرف می زنند،تو مخالفشان حرف می زنی!
فکر نکنم سنی وجود داشته باشد که عصمت امام علی را برابر عصمت پیامبر بداند،بعد خود را سنی معرفی کند و بگوید که شیعه نیست!
اگر اهل بیت معصوم هستند و تو به آن اعتقاد داری پس چرا شیعه نمی شوی!
جواب این پست رو هم بده!
این پست ثابت می کند که بعد از پیامبر باید به اولی الامر رجوع شود،آیا شما این کار را می کنید؟!! یا خود را سنی می دانید!
جوابتان را قبلا دادم
جناب بهتر است اول به موضوع تاپيك نگاهي بيندازيد بعد سوال بپرسيد اين دومين تاپيكي هست كه شما فقط و فقط به تير من در مباحثه شركت مي كنيد اگر قرار است پوششي عمل كنيد و به خواسته خودتان و دوستانتان برسيد بهتان توصيه مي كنم همه اصوليات حفاظتي را رعايت بفرماييد تا اينگونه خود را ضايع نكنيد اما اين را به شما مي گويم خداوند با ماست و اجازه تخريب پرچم و بيرق اسلام را به ديگران نمي دهد.
فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا
انشا الله خداوند شما را هدايت كند
شهید دستغیب می گوید باید یا خود امام باشد یا نایب امام و هیچ گاه نباید زمین خالی از حجت باشد خدا نمی توند که که بیاید حرف بزند
من اهل سنت هستم یعنی به سنت عمل می کنم ولی شیعه علی بن ابی طالب هستم .
بله که رجوع می کنم امام صادق و امامان دیگر برای ما تعیین کردند که بعد از ما به چه کسانی رجوع کنیم و می گویند هر کس این ها رو رد کند ما رو رد کرده است و هر کس ما رو رد کند این در حد شرک است روایت مشهوری است .
یا امام زمان می گیود : و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیما کل رواه حدیثنا .
سند کاملا صحیح است در کتاب های بحار الانوار فکر کنم ج 52 و در کتاب کمال الدین و تمام النعمه چنین قضایایی امده است .
دوست نداشتم اين پست را بگذارم شايد ربطي به اين تاپيك نداشته باشد اما بر خود تكليف دانستم كه قلم نگارش بردارم
جناب استدلال كلامهايتان رنگ و بوي قرآني ندارد كلامتان خلاف نص صريح قرآن است
جناب استدلال آيا شما ناراحت مي شويد كسي از برادران تسنن هم فكر تشيع و يا برادران تشيع هم فكر برادران تسنن باشد؟ آري اين دو مذهب با هم نقاط و وجهات مشترك زياد دارند
آيا شما ناراحتيد از اينكه يك اهل تسنن همفكر شماست و هم عقيده شماست؟
جناب استدلال كلامتان، كلام دشمنان اسلام است زيرا بدنبال تفرقه ميان دو مذهب هستيد
در صورتي كه قران مي فرمايد:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا
مشخص است همچنان موضع قديمتان در شما وجود دارد اما فقط ظاهرتان تغيير كرده
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُواْ آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ (مائده/41)
اى پيامبر كسانى كه در كفر شتاب مىورزند تو را غمگين نسازند [چه] از آنانكه با زبان خود گفتند ايمان آورديم و حال آنكه دلهايشان ايمان نياورده بود
درصورتي كه بنده با همان شدتي با برادران تشيع مباحثه كردم كه با همان كيفيت و شدت با برادران تسنن مباحثه نمودم پس براي من شيعه و سني فرقي ندارد اگر كسي خلاف سنت و قرآن كلامي بگويد با او مباحثه مي كنم
اخطار: برادران تسنن و تشيع اعم از مديران، اساتيد و كاربران توجه داشته باشند و دقت كنند
تا ديروز افرادي كه خود را سني معرفي كرده بودند و هدف و مقصودشان چيزي جز تفرقه و نفاق و اختلافات مذهبي بين اين تو مذهب نبود از عملكردشان نتيجه نگرفته اند و امروز ادعاي شيعه بودند مي كنند و در لباس شيعه آمده اند تا به زعم خودشان ضربه مهلكي به پيكره اسلام وارد كنند تا عليه وحدت و همبستگي ما حفره اي ايجاد كنند در صورتي كه نمي دانند
وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿آل عمران/54﴾
و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است
پس برادران بياييد با هم
[="]مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ(فتح/29)[/]
[="]محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند[/]
اين عين عدالت است زيرا
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا(طلاق/7)
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
خداوند متناسب با ماموريت و شرح وظايف اهل بيت، موهبتي را به آنها عطا كرده
غير از اين باشد بايد در عدالت الهي شك كرد
مگر مي شود فرماندهي بدون مسلح كردن نيرو هاي خود به تسليحات نظامي انها را به عملياتي هدايت كند كه انتظار موفقيت داشته باشد
به همين جهت است كه درباره عام مي فرمايد:
﴿يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر﴾. (البقره: 185).
«خداوند، راحتى شما را مى خواهد، نه زحمت شما را!».
اول شما به ما بگوييد همان استدلال هستيد يا نه؟
إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر/3)جناب اول خودتان و عقايدتان را مشخص كنيد بعد درباره عصمت بحث كنيد، معلوم نيست چه مي گوييد هر بار ديدگاهتان را تغيير مي دهيد
در حقيقت، خدا آن كسى را كه دروغ پردازِ ناسپاس است هدايت نمى كند
بسم رب فاطمه(س) آغاز کردم / بادم یا فاطمه اعجاز کردم.
وسلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلام و خسته نباشید.
عصمت مادرم زهرا(س) همین بس . که دلیل خلقت عالم و آدم او هست و بس.
ای که بستی در کوچه راه بر فاطمه (س) / گردنت را میشکست عباس اگر انجا بود.
مگر شما سادات هستيد؟ كه مي گوييد مادرم؟
دوست عزيز خواهشا براي كلامتان سند بياوريد
وسلام نامی از نامهای خداست.
باعرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز.
بنده هروقت حرف تاریخی زدم یا دینی زدم با سند حرف زدم.
اما بعضی از حرفها سند نمیخواد.(منظور حرفی که از خودم باشه)
شما خیالت راحت باشه هر حرفی که مال خودم نباشه حتما با سند میگم ، همنجور که تا الان با سند حرف زدم.
سند حرفمم خودم هستم.آیا من گفتم این حرف واسه کسی هست که اینجوری موضع میگیری؟؟؟؟؟
خیمه اباالفضل خدا از شما نگذرد که به من تهمت زدید.جواب مفصلتان را در پست بعدی خواهم داد.
عليكم سلام خدمت رفيق عزيز
من سوالي از شما مي پرسم اگر اين حرف شما اعتقادي و ديني و اصولي محسوب نمي شود پس چه محسوب مي شود؟
اما دباره اين حرف شما
خدمت شما بايد عرض كنم اصول مباحثه در كلام و سخن نيست بلكه در سند است و اين كلام آدمي نيست كه پاسخ به پرسش مي دهد بلكه پاسخ پرسش در سند كلام است وگرنه حرف كه ماليات ندارد همه مي توانند ادعا كنند ما امام زمانيم
من خيالم راحت است اما آن چيزي كه من را ناآرام مي كند برهان هايي است كه به خاطر ضعيف سند بودن و نداشتن سند دستاويز دشمنان اسلام است بزرگوار، ما كه تا الان سندي از شما نديديم
اگر حرف شما سند است پس من هم ادعا مي كنم خدا هستم
دوست عزيز اين جا تاپيك كلام و عقايد دين است نه كلام هاي خود محور و عاشقانه كه اينگونه سخن مي گوييد
ناسلامتي مي خواهيم موضوعي را اثبات كنيم
و من الله توفيق
اميدوارم بهخاطر اين توهينتان جوابي داشته باشيد
ما منتظر هستيم
وسلام نامی از نامهای خداست.
بنده گفتم سند حرف خودم ،خودم هستم.
برای اینکه خیال شما دوست عزیز و بزرگوار راحت بشه از این به بعد هر حرفی که برا خودم باشه رو تهش میگم واسه خودمه تا دشمنان اسلام سوء استفاده نکنند.
حرف بنده دینی نبود بلکه احساسی بود.
دوست عزیز اگه قانع نشدی رسما معذرت خواهی کنم.
بزرگوار قصد توهين به شما را ولله نداشتم
بارها و بارها اتفاق افتاده دوستي و عزيزي احساسي مطلبي را گفته كه ديگران سوء استفاده كرده اند و منظور من به جز سند چيزي غير از اين نبود همين و بس
اگر ناراحت شديد حلاليت ما را بطلبيد من حرف و هدفم خير بود نه توهين
[="Times New Roman"]سلام عليكم و رحمه الله
جناب استدلال گرامي
هركسي به ميزاني كه تحقيق كرده و به اندازه اي كه به حق دست يافته تابع آن خواهد بود بالاخص در اصول دين كه مساله تقليدي اي نيست.
اينكه شما ميفرمائيد خيمه گاه ابوالفضل گرامي چرا از عصمت نبي اكرم و حضرت زهراء دفاع ميكند ولي از اهل سنت است خب واضح است
هركسي حق تحقيق در دين و مذهب را دارد و شما با يك خط كلي كشيدن در موضوع عصمت نميتوانيد براي اعتقادات يك نفر تعئين تكليف نمائيد.
از طرفي بحث وهابيت بعنوان يك مكتب انحرافي مورد تائيد هيچكدام از اهل سنت كه سلامت نفس داشته و اهل تحقيق باشند نيست.
يكي از روشهاي موثر مبارزه با اين تفكر انحرافي و امثال اين تفكرات حفظ وحدت كلمه است
اينكه يكي چه بگويد و چه نگويد كه سند حرفم خودم هستم و به ائمه و علمايم نياز نيست رجوع كنم كم از ادعاي نبوت و امامت نكرده و وهابيت دقيقا پس از عدم رجوع به سلف خود انكار سنت مينمايد و دليل مقابله اهل سنت با اين گرايش منحرف همين انكار سنت است.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
ياحق
خیالت راحت دوست عزیز ناراحت نشدم.حرف شما درسته و خوبه آدم با شنیدن حرف حق موضع خودش رو درست کنه.خیالتونم راحت هرکس بخواد از مطالب من سوء استفاده کنه حالشو میگیرم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت جناب خیمگاه ابوالفضل
ایه ای که اوردید چندان ربطی به سوال جناب استدلال نداشت چون جناب استدلال دلیل عدل عصمت را خواستند نه اینکه تکلیف چقدر به او میدهد . به هر حال هر چقدر تکلیف بدهد بدلیل عصمت تکوینی به نحو احسنت تکالیف را انجام میدهد (البته دلیل اینکه تاکید کردم چون سوال بنده هم هست )
یعنی اگر خداوند تکوینا ائمه را معصوم قرار نمیداد عادل نیست .
در ضمن جواب پست قبل را ندادید
موفق باشید
جواب كدام ست را ندادم
با تشكر از كاربر با بصيرت فاتح به خاطر بينشي كه در اين زمينه داشته اند و تبيين حقايقي كه لحاظ فرمودند
انشا الله خداوند شما را با اولياء و اوصياء خودش محشور بفرمايد
شما اگر تصوري غير از اين داري بسم الله براي ما اثبات كن
علبكم سلام
البته اين ديگاه و نگرش شما بر مي گردد به تحليل ششما، البته همه محتارند نسبت به آن تحليلي كه دارند نظري را انتقال دهند
بزرگوار اگر كمي دقت را چاشني كارتان مي كرديد متوجه مي شديد بنده هم جواب عدل را با ايه قرآن دادم از شمايي كه اين همه نقد و ايراد مي كنيد انتظار بيشتري مي رود كه با تعمق و تفكر بيشتري سخن وري كنيد
بزرگوار مجدد مي گويم
خدوند اگر به اهل بيت عصمت داده تحت دامنه همان داده هاي خود تكليف مي كند و خروجي تحويل مي گيرد
خداوند اگر به غير معصوم، عصمتي عنايت نفرموده تحت دامنه آزمون هاي خطاي آنها از آنها نتيجه و برآيند كار مي خواهد
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا(طلاق/7)
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
حالا متوجه شديد
در ضمن به همين اندازه كه نقد مي كنيد سعي كنيد ارائه مطلب هم داشته باشيد تا ما از مطالب شما استفاده كنيم
سوالي از شما دارم جناب لايت: اگر خداوند تكوينن در انسان ها قدرت عقل و شعور داده باز چرا ما گناه مي كنيم؟