جمع بندی ضروری دین چیست ؟

تب‌های اولیه

80 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضروری دین چیست ؟

سلام
ضروری دین چیست ؟ آیا اختلاف در فهم ضروریات دین پذیرفته است ؟
والله الموفق

با نام الله

حامد;323844 نوشت:
سلام
ضروری دین چیست ؟ آیا اختلاف در فهم ضروریات دین پذیرفته است ؟
والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ضروری دین امری است که مورد اتفاق مسلمانان است که جزء اسلام است و تمام افرادی که سخن شان مورد اعتناء است، در این زمینه نظر واحدی دارند و اختلاف نظری وجود ندارد . در برخی از کتب علمی ضروری دین چنین تعریف شده است: منظور از ضروری دین چیزی است که جزء دین بودنش نیازی به استدلال و دقت نظر نداشته باشد و جزء دین بودنش را هر مسلمانی می داند مگر تازه مسلمانی که آگاهی و اطلاع به احکام و عقائد اسلامی نداشته باشد یا در منطقه ای باشد که دور از شهرهای اسلامی است و با مسلمانان رفت و آمد و معاشرت ندارد.(1)

با توجه به عبارت فوق در مورد اصل ضروری بودن امری ، جای بحث و بررسی وجود ندارد مانند اینکه گفته شود در اسلام نماز تشریع شده است. هرچند ممکن است در مورد جزئیات آن بحث و بررسی انجام پذیرد.

مطلب دیگر اینکه در مورد فهم های مختلف نیز باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که فهم هایی قابل توجه اند که از اصول صحیح تفسیر پیروی کنند و با توجه به متون دینی ، مسائل تاریخی و بدون دخالت دادن اغراض و آراء شخصی ارائه شده باشند.

موفق باشید

1.القواعد الفقهیه، حسن بجنوردی، مکتبه الآداب، نجف، ج 5 ، ص 312

رئوف;326105 نوشت:
ضروری دین امری است که مورد اتفاق مسلمانان است که جزء اسلام است و تمام افرادی که سخن شان مورد اعتناء است، در این زمینه نظر واحدی دارند و اختلاف نظری وجود ندارد . در برخی از کتب علمی ضروری دین چنین تعریف شده است: منظور از ضروری دین چیزی است که جزء دین بودنش نیازی به استدلال و دقت نظر نداشته باشد و جزء دین بودنش را هر مسلمانی می داند مگر تازه مسلمانی که آگاهی و اطلاع به احکام و عقائد اسلامی نداشته باشد یا در منطقه ای باشد که دور از شهرهای اسلامی است و با مسلمانان رفت و آمد و معاشرت ندارد.(1) با توجه به عبارت فوق در مورد اصل ضروری بودن امری ، جای بحث و بررسی وجود ندارد مانند اینکه گفته شود در اسلام نماز تشریع شده است. هرچند ممکن است در مورد جزئیات آن بحث و بررسی انجام پذیرد. مطلب دیگر اینکه در مورد فهم های مختلف نیز باید این نکته مورد توجه قرار بگیرد که فهم هایی قابل توجه اند که از اصول صحیح تفسیر پیروی کنند و با توجه به متون دینی ، مسائل تاریخی و بدون دخالت دادن اغراض و آراء شخصی ارائه شده باشند.

سلام
در تعریف ضروری دین نوعی احاله به عرف مسلمانان وجود دارد نتیجه این احاله ، اجمالی وکلی بودن نظرات درباره ضروری است مثل وجوب نماز اما در بحث فهم و تفسیر ، مساله از حوزه عرف و اجمال خارج می شود لذا نباید بحث فهم وتفسیر را دیگر در حوزه ضروریات دنبال کرد به عبارت ساده تر :
اگر کسی در تفسیر ضروری دین حتی خلاف مشهور مطلبی بگوید او مخالف ضروری محسوب نمی شود چون تفسیر از حوزه عرف و اجمال خارج است
نظرتان چیست ؟
والله الموفق

حامد;326229 نوشت:
سلام
در تعریف ضروری دین نوعی احاله به عرف مسلمانان وجود دارد نتیجه این احاله ، اجمالی وکلی بودن نظرات درباره ضروری است مثل وجوب نماز اما در بحث فهم و تفسیر ، مساله از حوزه عرف و اجمال خارج می شود لذا نباید بحث فهم وتفسیر را دیگر در حوزه ضروریات دنبال کرد به عبارت ساده تر :
اگر کسی در تفسیر ضروری دین حتی خلاف مشهور مطلبی بگوید او مخالف ضروری محسوب نمی شود چون تفسیر از حوزه عرف و اجمال خارج است
نظرتان چیست ؟
والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی

طبق تعریفی که در مورد ضروری دین ارائه شده است ، ضروری دین امری است که تمام مسلمین آن را به عنوان امری دینی می پذیرند و به اجماع تمام مسلمانان، آن امر از اسلام است. 1 طبق این تعریف، این مسئله نیازمند تفسیر نیست بلکه نیازمند آن است که مصادیق آن مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر از نظر مفهومی ضروری دین روشن است ولی باید دید که در عمل مسلمانان بر چه اموری اجماع دارند، به طور مثال نماز و روزه را ضروری دین می نامند.

موفق باشید

1. رجوع کنید به : جواهرالکلام، ج 6 ، ص 46

رئوف;327136 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی طبق تعریفی که در مورد ضروری دین ارائه شده است ، ضروری دین امری است که تمام مسلمین آن را به عنوان امری دینی می پذیرند و به اجماع تمام مسلمانان، آن امر از اسلام است. 1 طبق این تعریف، این مسئله نیازمند تفسیر نیست بلکه نیازمند آن است که مصادیق آن مورد بررسی قرار گیرد. به عبارت دیگر از نظر مفهومی ضروری دین روشن است ولی باید دید که در عمل مسلمانان بر چه اموری اجماع دارند، به طور مثال نماز و روزه را ضروری دین می نامند. موفق باشید

سلام برادر گرامی
پاسخ شما برای بخش اول سوال تاپیک مناسب است اما برای بخش دوم خیر . البته این سوال بیشتر به ضروریات عقیدتی مرتبط می شود مثلا بحث توحید که اعتقاد به یگانگی خدای متعال ضروری دین است اما تفسیر این یگانگی در خارج ممکن است به انحاء مختلفی صورت گیرد و کار به اختلاف کلامی و فلسفی یا عرفانی بکشد آیا می توان اینجا هم با تکیه بر عنوان ضروری دین چیزی را حل یا تفسیر کرد ؟
والله الموفق

حامد;330757 نوشت:
سلام برادر گرامی
پاسخ شما برای بخش اول سوال تاپیک مناسب است اما برای بخش دوم خیر . البته این سوال بیشتر به ضروریات عقیدتی مرتبط می شود مثلا بحث توحید که اعتقاد به یگانگی خدای متعال ضروری دین است اما تفسیر این یگانگی در خارج ممکن است به انحاء مختلفی صورت گیرد و کار به اختلاف کلامی و فلسفی یا عرفانی بکشد آیا می توان اینجا هم با تکیه بر عنوان ضروری دین چیزی را حل یا تفسیر کرد ؟
والله الموفق

با سلام خدمت شما دوست گرامی

ضروری دین، شامل کلیت یک موضوع می شود، مگر آنکه مسئله ای وجود داشته باشد که جزئیات آن نیز مورد اتفاق همگان باشند.
به طور مثال اینکه نماز جزئی از اسلام است، در آن تردیدی نیست و این لحاظ ضروری دین محسوب می شود. اما در جزئیات آن بین مذاهب فقهی اسلامی، اختلاف نظر وجود دارد فلذا جزئیات مشمول ضروری دین نمی شود. فلذا می توان گفت که اموری که ضروری دین نامیده می شوند در حد کلیات و تاجایی که دامنه اختلافات آغاز نشده است، را شامل می شود.
در مورد ارائه تفسیرهای مختلف در جزئیات ضروریات دین نیز عرض می شود که تفسیر ارائه شده اگر بر طبق اصول و چارچوب های مورد قبول در تفسیر باشد، می تواند بیانگر مطالب جدیدی باشد و درهای علم بسته نشده است و تمام حقایق نیز مکشوف نشده اند و باید در پی کشف بیشتری از حقیقت باشیم ولی در ارائه تفسیرهای جدید باید از روش و متد صحیح استفاده کنیم و تفسیرهای ما نباید متاثر از خواسته های نفسانی و یا تفسیر به رای باشد.

موفق باشید

حامد;323844 نوشت:
سلام
ضروری دین چیست ؟ آیا اختلاف در فهم ضروریات دین پذیرفته است ؟
والله الموفق

با سلام وآرزوی توفیق برای شما . در باره فراز اول پرسش قبل از همه باید گفت :
ضروری دین اصول اعتقادی و عملی است که التزام وباور اعتقادی وعملی به آن لازماست و طبق نظر مشهور علمای شیعه، پنج‌تا است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. البته برخی معتقدند که اصول دین سه ‌تا است: توحید، ‌نبوت و معاد. اما دو تای دیگر آن، یعنی عدل و امامت، جزء اصول مذهب است؛ چون برگشت عدل به توحید، و برگشت امامت به نبوت است. بیش تر علمای شیعه بر آن اند که اصول دین پنج‌ تا است. (1)
نکته دیگر این که اصول دین و مذهب، به مجموع عقاید و اعتقاداتی گفته می‌شود که از نظر آموزه‌های دینی، باور و ایمان و التزام علمی و عملی بدان‌ها نشانه پذیرش دین اسلام و یا مذهب شیعه است. اگر کسی بدان اصول زیر بنایی اعتقاد نداشته باشد، مسلمان و یا شیعه محسوب نمی‌شود.
مثلاً کسی که به نبوت اعتقاد ندارد، مسلمان محسوب نمی‌شود. کسی که به امامت اعتقاد نداشته باشد، شیعه به حساب نمی‌آید؛ هر چند مسلمان محسوب می‌گردد و احکام اسلام بر او جاری می‌شود.
شایان توجه است که در اصول دین، اصل اساسی شیعه مسئله امامت است. شیعیان بر این باورند که امامت یکی از اصول اعتقادات اسلامی است، زیرا امام ادامه دهنده برخی از شئون و مسئولیت‌های نبوت است و همان گونه که نبوت از اصول اعتقادی است، امامت نیز از اصول اعتقادات است. هم‌چنین امامت منصبی الهی است که فرد شایسته آن یعنی امام از سوی خدا نصب می‌گردد و مردم نقشی در گماردن و انتخاب او ندارند.
موضوع امامت و مفهوم آن اساسی ترین اصل اعتقادی است؛ بر این اساس امامت از نظر شیعه جزء اصول دین است، یکی از ضروری ترین عقاید شیعی که شیعه را از سایر گرو ها و مذاهب متمایز می کند اعتقاد به عصمت اهل بیت (ع) و اعتبار سنت آنان در احکام و مسائل دینی، است که بر اساس آن برخی از مسائل اعتقادی و بسیاری از احکام و مسائل فروع مذهب امامیه شکل گرفته است.
بر اساس اعتقاد شیعه ، پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س)، امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین(ع) و نه امام از فرزندان امام حسین (ع) تا حضرت مهدی (عج) از موهبت عصمت بهره مندند. آنان الگوهای شایسته و انسان های کاملی هستند. از گفتار و کردار آنان می بایست اسلام را شناخت. اسلام را می بایست از دریچه سنت آنان نگریست. تفسیر صحیح از اسلام و احکام و قواعد و اعتقادات اسلام، از طریق آنان درست است. هر تفسیری که آنان ارائه نمودند، درست است و باید آن را پذیرفت.
بر این اساس شیعه به مرجعیت دینی امامان خود در همه فروعات نظیر - نماز - روزه - زکات - خمس - حج - جهاد - امر به معروف - نهی از منکر - تولی (یعنی دوستی با دوستان خدا) - تبرّی ( دشمنی با دشمنان خدا ) معتقد است.
و امری مثل عصمت ائمه ، قرآن ،حجاب و مانند آن ها جزء ضروریات دین و مذهب است و عدم اعتقاد به آن ها از روی عمد و با علم و اختیار و آگاهی سبب خروج از دین و یا خروج از مذهب می شود . ولی مهم ترین مسله در باب ضروری مذهب مسئله امامت و عصمت امامان و حضرت زهرا است و عدم التزام به آن باعث خروج از مذهب است ودر مجموع اصول بنیادین اعتقادی وعملی جز ضروریات دین محسوب می شود . (2)
از آنچه در باره فراز اول بیان شد پاسخ فراز دوم نیز بدست آمد چون بسیاری از ضروریات دین جز مبانی اعتقادی است واختلاف در باره فهم آن دشوار است و در عین حال نکته های در این باره مطرح است که تفصیل آن را در منبع ذیل جویا شوید (3)
پی‌نوشت ها‌:
1. سید حیدر آملی، اسرار الشریعه، ص 30، نشر علمی فرهنگی تهران، 1370ش.
2. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1 و 2، ص 31 - 32. نشر بین الملل تهران 1381 ش.
3. لاهیجی . گوهر مراد ص12

صادق;374694 نوشت:
و امری مثل عصمت ائمه ، قرآن ،حجاب و مانند آن ها جزء ضروریات دین و مذهب است و عدم اعتقاد به آن ها از روی عمد و با علم و اختیار و آگاهی سبب خروج از دین و یا خروج از مذهب می شود . ولی مهم ترین مسله در باب ضروری مذهب مسئله امامت و عصمت امامان و حضرت زهرا است و عدم التزام به آن باعث خروج از مذهب است ودر مجموع اصول بنیادین اعتقادی وعملی جز ضروریات دین محسوب می شود . (2)
از آنچه در باره فراز اول بیان شد پاسخ فراز دوم نیز بدست آمد چون بسیاری از ضروریات دین جز مبانی اعتقادی است واختلاف در باره فهم آن دشوار است و در عین حال نکته های در این باره مطرح است که تفصیل آن را در منبع ذیل جویا شوید (3)
پی‌نوشت ها‌:

سلام
معیار ضروری دانستن یک اعتقاد در دین چیست ؟
آیا این وصف منوط به علم مکلفین است یا خیر ؟
اگر منوط به علم و اطلاع مکلفین است چه حدی از اطلاع لازم است ؟
مثلا در جامعه ای که معارف دین در آن مهجور شده و افراد از امور دینی خود عموما مطلع نیستند آیا می توان ضروری را تعیین کرد ؟
یا در یک فضای خاص فرهنگی و اجتماعی ؟
والله الموفق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

به نظر حقیر
یک دین تا وقتی دین است، که یک دین باشد
وقتی تبدیل به چند دین شد، یعنی مسئله ای لا ینحل هست که از ضروریات دین است
و حل آن و پاسخ آن مسئله اگر متفاوت باشد، دین را به چند گروه و دین مختلق تقسیم میکند
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»

میشه یک معیار اساسی برای ضروری دین را این تعریف کرد که:

اگر موضوعی، تفاسیر مختلف از اون موجب بشه که، شعبه های مختلفی در دین پدید بیاد، از ضروریات آن دین است.

با این وصف، حتی خود دین هم از ضروریات زندگی بشر است
چرا که انسانها به مسلمان، مسیحی، یهودی، بودایی، و.... کافر تقسیم شده اند.

حامد;326229 نوشت:
اگر کسی در تفسیر ضروری دین حتی خلاف مشهور مطلبی بگوید او مخالف ضروری محسوب نمی شود چون تفسیر از حوزه عرف و اجمال خارج است

با سلام و احترام

تا جایی که حقیر اطلاع دارم ضروری دین چیزی است که همه مسلمانان به عنوان مصداقی قطعی از اصول یا فروع دین می شناسند. مثلاً نفس داشتن حجاب از ضروریات دین است. اما این که کیفیت و کمیت پوشش از نظر دین چگونه است و چیست ممکن است مورد اتفاق نباشد و نظرات خلاف مشهور نافی ضروری بودن (در اینجا اصل حجاب) نیستند.

حامد;374702 نوشت:
مثلا در جامعه ای که معارف دین در آن مهجور شده و افراد از امور دینی خود عموما مطلع نیستند آیا می توان ضروری را تعیین کرد ؟
یا در یک فضای خاص فرهنگی و اجتماعی ؟

بله می توان تعیین کرد. اما نمی توان از همه انتظار داشت از آن مطلع باشند. در واقع کسی که اسلام را با آگاهی و مطالعه نپذیرفته هنوز با ضروریات دین آشنا نشده است که بخواهیم از او انتظار التزام داشته باشیم.

امیدوارم بی ربط سخن نگفته باشم.
موفق باشید.:Hedye:

رئوف;326105 نوشت:
ضروری دین امری است که مورد اتفاق مسلمانان است که جزء اسلام است و تمام افرادی که سخن شان مورد اعتناء است، در این زمینه نظر واحدی دارند و اختلاف نظری وجود ندارد . در برخی از کتب علمی ضروری دین چنین تعریف شده است: منظور از ضروری دین چیزی است که جزء دین بودنش نیازی به استدلال و دقت نظر نداشته باشد و جزء دین بودنش را هر مسلمانی می داند

صادق;374694 نوشت:
ضروری دین اصول اعتقادی و عملی است که التزام وباور اعتقادی وعملی به آن لازماست و طبق نظر مشهور علمای شیعه، پنج‌تا است: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. البته برخی معتقدند که اصول دین سه ‌تا است: توحید، ‌نبوت و معاد. اما دو تای دیگر آن، یعنی عدل و امامت، جزء اصول مذهب است؛ چون برگشت عدل به توحید، و برگشت امامت به نبوت است. بیش تر علمای شیعه بر آن اند که اصول دین پنج‌ تا است.

سلام

شما فرمودین ضروری دین امری است که مورد اتفاق تمام مسلمانان است
اما می دانیم امامت مورد اتفاق همه مسلملنان نیست
پس چرا علمای شیعه قائل به ضروری بودن امامت هستند ؟

بی نظیر;378198 نوشت:
اما می دانیم امامت مورد اتفاق همه مسلملنان نیست
پس چرا علمای شیعه قائل به ضروری بودن امامت هستند ؟

با سلام.

خیر این طور نیست. بر اساس قول مشهور انکار امامت علی (ع) انکار ضروری دین نیست. نبوت عامه و خاصه از ضروریات دین هستند اما امامت ائمه دوازده گانه ضروری محسوب نمی شود. چنان که اگر کسی از اعتقاد به شیعه به اهل سنت گرایش پیدا کند اعدام نمی شود، اما منکر اصل حجاب مرتد محسوب می شود چرا که ضروری دین را انکار کرده است.

موفق باشید.:Hedye:

مؤمن;378442 نوشت:
خیر این طور نیست. بر اساس قول مشهور انکار امامت علی (ع) انکار ضروری دین نیست. نبوت عامه و خاصه از ضروریات دین هستند اما امامت ائمه دوازده گانه ضروری محسوب نمی شوند. چنان که اگر کسی از اعتقاد به شیعه به اهل سنت گرایش پیدا کند اعدام نمی شود. اما منکر اصل حجاب مرتد محسوب می شود چرا که ضروری دین را انکار کرده است.

با سلام.
ای کاش منظورتان را از انکار درست بیان می کردید. اگر منظور از انکار یعنی پنهان کردن حقیقتی که به درستی آن واقف است شاید حرف شما درست باشد. یعنی فرد مذکور با انکار اصل حجابی که حقیقتا به درستی آن واقف است قصد عناد و دشمنی با خدا را دارد. ولی اگر فردی استنباطش از حکم خدا طوری باشد که به این نتیجه رسید که حکم خدا این نیست مرتد محسوب نمی شود. امام خمینی هم در کتاب اطهاره می فرماید شاید مسلمانی به این نتیجه رسید که نماز مخصوص اعراب آن زمان بوده و برای ما موضوعیتی ندارد. چنین فردی مسلمان محسوب می شود. لذا با این توضیحات هیچ یک از احکام شرعی اسلام ضروری دین نیست. چرا که مسلمانی می تواند به آنها اعتقاد نداشته باشد و مسلمان بماند. بنابراین فقط می توان 3 اصل ایمان به خدا و معاد و نبوت را ضروری دین دانست. هر چند که حضرت امام برای مسلمان بودن پشت سر واژه معاد واژه احتمالا را آورده یعنی اعتقاد به آن هم شاید اط ضروریات نباشد. البته احمد قابل هم اصول 3 گانه دین را این ها می داند : ایمان به خدا - عمل صالح - روز جزا. بر اساس آیه 62 سوه بقره.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

مؤمن;378172 نوشت:
تا جایی که حقیر اطلاع دارم ضروری دین چیزی است که همه مسلمانان به عنوان مصداقی قطعی از اصول یا فروع دین می شناسند.

فکر نمیکنید این تعریف نامناسب است.

فرض کنیم همه مسلمانان بر چیزی توافق کردند، اون چیز تبدیل میشود به ضروری دین؟
یعنی اینطور نیست که ضروری دین، ذاتی دین باشد، بلکه به نظر پیروان دین ربط دارد؟

مؤمن;378172 نوشت:
بله می توان تعیین کرد. اما نمی توان از همه انتظار داشت از آن مطلع باشند. در واقع کسی که اسلام را با آگاهی و مطالعه نپذیرفته هنوز با ضروریات دین آشنا نشده است که بخواهیم از او انتظار التزام داشته باشیم.

اگر کسی به این ضروریات التزامی نداشته باشد آیا می توان آو را مسلمان نامید؟ اگر بله پس این چه ضروری ای است که عمل نکردن به آن تاثیری در مسلمان بودن یا نبودن ما ندارد؟
و من الله توفیق

حامد;323844 نوشت:
سلام
ضروری دین چیست ؟ آیا اختلاف در فهم ضروریات دین پذیرفته است ؟
والله الموفق

معنیش تو خود کلمه (ضروری دین) نُهُفته هست!
یعنی چیزی که برای دین ضروری هست!
یعنی اگر نداشته باشی اون دین رو هم نداری و نسبت به اون دین بی‌دین هست!

اینها همون اصول یعنی پایه‌های دین هستند و همه دین نیستند!
مثل ساختمانی که شما فقط پایه‌هایش را بریزی و اتاقی هم درست کنی ولی در اون اطاق نه زندگی کنی نه گسترشش بدی!
بیشتر مردم متدین جهان اینجوری هستند
گاهی تصور می‌شه منظور از واجبات (یا همون ضروریات یا اصول) دین این هست که همینو انجام بدی رفتی بهشت!
امکان داره, یعنی ریسکش بالاست ولی به کمال و حقیقت نمی‌تونی برسی مگر اینکه به همه دستورات دین (یعنی دستورات خدا و پیامبر و حجت‌های خدا عمل کنی) عمل کنی

مؤمن;378442 نوشت:
اما منکر اصل حجاب مرتد محسوب می شود چرا که ضروری دین را انکار کرده است.

سلام
پس اگر اینطور باشه از یک میلیارد مسلمان جهان فقط صد میلیون شاید مرتد نباشند و بقیه مرتد هستند

در یک تقسیم بندی کلی دو بخش در دین داریم :
ذاتی دین
عرضی دین
ذاتی دین چیزی است که اگر دین در هر زمان و مکانی نازل می شد تغییر نمی کرد.
عرضی دین چیزی است که بر اساس شرایط زمانی و مکانی که دین در ظرف آن نازل شده است بوجود می آید.
حال می توان گفت ضروری دین همان ذاتی دین است. به اعتقاد بنده ذات همه ادیان که همیشه ثابت و لایتیر است دعوت مردم به رسیدن به عالم معنا است. کشف و شهود و رسیدن به ملکوت است و به قول مولانا :
به معراج برآیید چو از آل رسولید
و من الله توفیق

اصول 3 گانه دین یگانه :
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند ، و يهودى‏ها و نصرانى‏ها و صابئى‏ها هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند ، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است ، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند
بر اساس این آیه و آیه : ان الدین عند الله الاسلام متوجه خواهیم شد همه ادیان نامشان اسلام است. پس ما در طول تاریخ با یک دین طرفیم نه چند دین. لذا اعتقاد به نبوت پیامبری خاص نمی تواند از اصول دین و ضروری دین باشد. بلکه : 1. اعتقاد به خدا 2. اعتقاد به روز جزا 3. انجام کار شایسته
از اصول 3 گانه دین یگانه هستند.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

شریعت عقلانی;378604 نوشت:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند ، و يهودى‏ها و نصرانى‏ها و صابئى‏ها هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند ، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است ، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند
بر اساس این آیه و آیه : ان الدین عند الله الاسلام متوجه خواهیم شد همه ادیان نامشان اسلام است. پس ما در طول تاریخ با یک دین طرفیم نه چند دین. لذا اعتقاد به نبوت پیامبری خاص نمی تواند از اصول دین و ضروری دین باشد. بلکه : 1. اعتقاد به خدا 2. اعتقاد به روز جزا 3. انجام کار شایسته از اصول 3 گانه دین یگانه هستند.

قبل از اینهایی که فرمودید، اون اشخاص ایمان آورده اند و طبقه بندی شده اند
لذا مهم است که به چه کسی و توسط چه کسی ایمان آورده اند و در چه طبقه ای هستند
یهود - نصاری - مومن - و ....
پس اگر اختلال در چیزی به این طبقه بندی ضربه بزند، اونهم ضروری دین است.

مثل خود نبی، خود امام(جانشین نبی یا همان رهبر طبقه).

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شریعت عقلانی;378604 نوشت:
اصول 3 گانه دین یگانه :
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند ، و يهودى‏ها و نصرانى‏ها و صابئى‏ها هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند ، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است ، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند

آیه می گوید کسانی که این شروط را داشته باشند،پاداش می گیرند.نمی گوید این ها اصول دین شما هستند.بالفرض که منظور این باشد که این ها اصول دین هستند (هر چند فرض صحیحی نیست) اما دلیل نمی شود فقط این ها اصول دین باشند.این دو جمله متفاوت هستند:
اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و انجام کارشایسته از اصول دین سه گانه هستند.
فقط اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و انجام کارشایسته از اصول دین سه گانه هستند.

شریعت عقلانی;378604 نوشت:
بر اساس این آیه و آیه : ان الدین عند الله الاسلام متوجه خواهیم شد همه ادیان نامشان اسلام است. پس ما در طول تاریخ با یک دین طرفیم نه چند دین.

بله.ولی آن چیزی که به نام مسیحیت در حال حاضر عرضه می شود،مسیحیت حقیقی نیست و مسیحیت حقیقی بود که با اسلام مد نظر ما برابر بود.پس چیزی که اکنون عرضه می شود به عنوان مسیحیت،اسلام نیست.

شریعت عقلانی;378604 نوشت:
لذا اعتقاد به نبوت پیامبری خاص نمی تواند از اصول دین و ضروری دین باشد.

اولاً که شما استناد کردید به قرآن و پذیرش قرآن و پذیرش نبوت لازم و ملزوم هم هستند.
ثانیاً من هیچ ضرورت منطقی ای در استدلال شما مشاهده نمی کنم.نتیجه گیری شما صحیح نیست.ما از دو مورد بالا نمی توانیم چنین نتیجه گیری ای کنیم.استدلال شما مبتنی بر این دو مقدمه است:
1-آیه اول می گوید اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و اعتقاد به انجام عمل صالح،از اصول دین هستند.
2-دین در نزد خدا اسلام است و همه ادیان اسمشان اسلام است.
حال شما از دو مقدمه بالا نتیجه می گیرید:اعتقاد به نبوت پیامبری خاص،جزو اصول دین نیست.چطور چنین چیزی را استنتاج کردید از دو مقدمه بالا؟ضمن این که مقدمه اول شما صحیح نیست و فاسد است و در مقدمه دوم هم نباید بین دین و چیزی که به آن برچسب دین می زنند خلط کرد.

شریعت عقلانی;378604 نوشت:
1. اعتقاد به خدا 2. اعتقاد به روز جزا 3. انجام کار شایسته از اصول 3 گانه دین یگانه هستند.

همانطور که گفتم اولاً آیه نمی گوید این ها اصول دین شما هستند.
ثانیاً با فرض این که هستند،دلیلی بر تحدید اصول دین و محدود کردن آن ها به این 3 نداریم.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام
به نظر حقیر اول باید «دین» را تعریف کرد.
سپس هر آنچه که فساد در اون، موجب فروپاشی دین و از دست رفتن کارایی میشود را ضروری دین تعیین کرد.
البته اگر انسان بخواهد وسواس به خرج دهد هر چیزی ضروری است.
اما شاید چند چیز باشد که نماینده اصلی دین هستند.

«دین» چیست؟

بن موسی;378655 نوشت:
بله.ولی آن چیزی که به نام مسیحیت در حال حاضر عرضه می شود،مسیحیت حقیقی نیست و مسیحیت حقیقی بود که با اسلام مد نظر ما برابر بود.پس چیزی که اکنون عرضه می شود به عنوان مسیحیت،اسلام نیست.

سلام و بااجازه شرکت کنندگان در بحث

ان چیزی هم که بعنوان اسلام الان عرضه می شود ممکن است اسلام و.اقعی نباشد و قطعا نیست
دین اسلام با شاخه شاخه شدن مسلما از اسلام اولیه و واقعی فاصله گرفته است

همانطور که در حدیث است پیامبر در قیامت می گوید این امت من قران را محجور کردند

اما انچه برای رستگاری انسان مهم است و هدف دین هم همان رستگاری انسان می باشد
می شود گفت قابل تحریف نیست
و ان شامل اعتقاد به خدای یگانه و روز جزا و انجام عمل صالح می باشد
که در همه ادیان حتی منحرف شده اش همیشه پابرجا است

سلام

بی نظیر;378670 نوشت:
ان چیزی هم که بعنوان اسلام الان عرضه می شود ممکن است اسلام و.اقعی نباشد و قطعا نیست
دین اسلام با شاخه شاخه شدن مسلما از اسلام اولیه و واقعی فاصله گرفته است

اگر چیزی شاخه شاخه شود، لزوماً به این معنی نیست که شاخه اصلی نیست.
شخص خودش باید شاخه اصلی را بیابد.
اصولاً صحبت همینجاست که شاخه شاخه شدن، تا چه اندازه قابل قبول است و به ضروریات دین ضربه نمی زند

بی نظیر;378670 نوشت:
همانطور که در حدیث است پیامبر در قیامت می گوید این امت من قران را محجور کردند

بله امت یعنی تمام شاخه ها،
نه یک جمعیت یا شاخه خاص یا افراد خاص.
اما صحبت این است که خود شما الان این را تشخیص میدهید،
پس شاخه اصلی را تشخیص داده اید.

بی نظیر;378670 نوشت:
اما انچه برای رستگاری انسان مهم است و هدف دین هم همان رستگاری انسان می باشد
می شود گفت قابل تحریف نیست
و ان شامل اعتقاد به خدای یگانه و روز جزا و انجام عمل صالح می باشد
که در همه ادیان حتی منحرف شده اش همیشه پابرجا است

اگر اعتقاد به خدا مثل اعتقاد به یک کودک نشسته در گوشه ای باشد آن اعتقاد به درد نمی خورد
اگر اعتقاد به خدا مثل اعتقاد به یک انسان باشد که با یک پیامبر کشتی میگیرد آن اعتقاد به درد نمی خورد
پس نوع تفسیر از اعتقاد به خدا مهم است.
و همینطور اینکه چه چیزی اعمال صالح باشد،
یکی صالح را در آتش زدن مردم میداند!
یکی عمل صالح را در هدایت فکری مردم میداند! خیلی تفاوت دارد.

و اگر سعادت یک انسان وابسته به سعادت جمع انسانهاست که هست، پس آن جمع راهبری میخواهد و این ویژگی از همه مهمتر است.

با عرض پوزش که حقیر پاسخ دادم ولی چون بجث علمی است حتماً دوستان ناراحت نمی شوند.
در پناه خدا.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;378670 نوشت:
سلام و بااجازه شرکت کنندگان در بحث

ان چیزی هم که بعنوان اسلام الان عرضه می شود ممکن است اسلام و.اقعی نباشد و قطعا نیست
دین اسلام با شاخه شاخه شدن مسلما از اسلام اولیه و واقعی فاصله گرفته است

همانطور که در حدیث است پیامبر در قیامت می گوید این امت من قران را محجور کردند


چیزی که امروز به عنوان اسلام عرضه می شود،درست است که عین اسلام حقیقی نیست.ولی می شود اسلام دروغین را از اسلام حقیقی تشخیص داد.چون منابع هدایت موجودند.ولی در مسیحیت چنین چیزی نیست.ساده ترین منابع هدایت در دست آن ها نیست.

بی نظیر;378670 نوشت:
اما انچه برای رستگاری انسان مهم است و هدف دین هم همان رستگاری انسان می باشد
می شود گفت قابل تحریف نیست
و ان شامل اعتقاد به خدای یگانه و روز جزا و انجام عمل صالح می باشد
که در همه ادیان حتی منحرف شده اش همیشه پابرجا است

متاسفانه مسئله اینجاست که در مسیحیت منحرف شده،توحیدی در کار نیست.تثلیث دارند.شما که قرآن را به عنوان حجت قبول دارید،پس یحتمل آیات قرآن در رد تثلیث را هم دیده اید.بنابراین این نظر خود قرآن است که مسیحیت از توحید فاصله گرفته و متمایل به شرک شده است.یا زرتشتی ها متمایل به ثنویت شده اند.در عین حال هر دو گروه یحتمل می گویند ما موحدیم.ولی حقیقت این است که به شرک گرفتارند.
ما در حال حاضر جز اسلام حقیقی،چیزی نداریم که بیانگر حقیقت توحید و معاد و نبوت و امامت و عدالت باشد.
اگر این حرف شما درست باشد که با استفاده از ادیان تحریف و منحرف شده هم می توان به رستگاری رسید،پس نیازی به احیای دین هیچ وقت نبوده و نخواهد بود.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;378445 نوشت:
ای کاش منظورتان را از انکار درست بیان می کردید. اگر منظور از انکار یعنی پنهان کردن حقیقتی که به درستی آن واقف است شاید حرف شما درست باشد.

سلام و احترام خدمت شما جناب شریعت عقلانی.

عرض بنده کوتاه بود اما در عین حال دقیق بود. البته حدس می زنم منظور شما از درست، مفصل و مشروح بوده باشد. اشاره بنده به این موضوع فقط از باب مثال بود که عرض کنم امامت مطابق نظر اکثر فقها ضروری دین نیست. اما دقت بفرمایید که موضوع اصلی بحث جناب حامد در این تاپیک تعریف انکار و ارتداد نیست و موضوع بحث تنها ضروری دین و تشخیص آن است اگرچه این موضوع معمولاً تحت باب کفر و ارتداد مطرح می شود.

موفق باشید.

با سلام خدمت شما دوستان گرامی

چند نکته:

- همان طور که در پاسخ های اولیه بیان شد، ضروری دین امری است که همه مسلمانان بر آن اتفاق دارند و آن را یکی از آموزه های اسلامی می دانند. مانند نبوت پیامبر اکرم(ص)

- با توجه به مسئله فوق، اصول دین به اعتقادات مسلمانان مربوط می شود و ربطی به ادیان دیگر ندارد.

- همچنین به باورهای درون مذهبی نیز مربوط نمی شود فلذا امامت از اصول دین نیست بلکه از اصول مذهب است، به این معنا که اگر کسی امامت ائمه را نپذیرد، شیعه نیست ولی همچنان ممکن است مسلمان باشد.

موفق باشید

سلمان14;378446 نوشت:
فکر نمیکنید این تعریف نامناسب است.

فرض کنیم همه مسلمانان بر چیزی توافق کردند، اون چیز تبدیل میشود به ضروری دین؟
یعنی اینطور نیست که ضروری دین، ذاتی دین باشد، بلکه به نظر پیروان دین ربط دارد؟


با سلام و احترام خدمت شما دوست گرامی.

درست می فرمایید. این تعریف نامناسب است و اصلاً بحث این تاپیک همین است.

از طرفی باید مسلمان را از اعتقاد به ضروری دین تشخیص بدهیم و از سوی دیگر تشخیص ضروری دین به برداشت و فهم بدیهی تمام مسلمانان حواله شده است و این دور باید به نحوی برطرف گردد تا تعریف مشخصی داشته باشیم.

شریعت عقلانی;378453 نوشت:
اگر کسی به این ضروریات التزامی نداشته باشد آیا می توان آو را مسلمان نامید؟

خیر نمی توان.

بی نظیر;378534 نوشت:
پس اگر اینطور باشه از یک میلیارد مسلمان جهان فقط صد میلیون شاید مرتد نباشند و بقیه مرتد هستند

با سلام و عرض ادب.

به نکته جالبی اشاره فرمودید.

ابهام در تعریف ضروری می تواند به همین نتیجه ای که فرمودید برسد. بر طبق فتوای مشهور فقها حجاب از ضروریات دین است. از سوی دیگر ضروری دین چیزی است که برای همگان بدیهی باشد (پست بعدی را ملاحظه بفرمایید). لذا از دید فقها اکثر مسلمانان که حکم حجاب را لازمه دین نمی دانند از دین اسلام خارج اند. اما طبق تعریف ضروری خارج نیستند!

موفق باشید.

:Hedye:

بن موسی;378655 نوشت:
آیه می گوید کسانی که این شروط را داشته باشند،پاداش می گیرند.نمی گوید این ها اصول دین شما هستند.بالفرض که منظور این باشد که این ها اصول دین هستند (هر چند فرض صحیحی نیست) اما دلیل نمی شود فقط این ها اصول دین باشند.این دو جمله متفاوت هستند:
اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و انجام کارشایسته از اصول دین سه گانه هستند.
فقط اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و انجام کارشایسته از اصول دین سه گانه هستند.

چگونه می شود که شخصی به یکی از اصول یک دین معتقد نباشد و خداوند اینگونه در مورد او صحبت کند : پاداشی شایسته - بیمی برای او نیست - اندوهگین نمی شود.
چرا خدا در زمان ظهور شریعت محمدی با ملتزمین به شرایع دیگر اینگونه صحبت می کند. چرا خداوند نمی گوید باید به نبوت حضرت محمد (ص) ایمان بیاورید تا پاداشی شایسته نصیبتان شود. وقتی که قرآن 3 شرط را برای ملتزمین به همه ادیان حاضر در زمان نزول مطرح می کند و میگوید در صورت محقق شدن این 3 شرط پاداش شایسته می گیرید یعنی التزام به شریعت محمدی برای تمام افراد زمان ظهور آن لازم نبوده است. در واقع شریعت محمدی هم مانند تمام شرایع دیگر برای احیای همین 3 امر آمده بود و در واقع می توان گفت از یک منظر ذات همه شرایع احیای همین 3 امر بود. مابقی از عرضیات شرایع بودند. در واقع حاشیه ای بر متن بودند. لذا اگر ذات دین را همان ضروری دین یا همان اصول دین بنامیم نمی توانیم به این معتقد باشیم که شخصی با عدم التزام به یکی از آن اصول بتواند مورد رحمت و مغفرت خدا قرار بگیرد و برای او پاداشی شایسته باشد.

بن موسی;378655 نوشت:
بله.ولی آن چیزی که به نام مسیحیت در حال حاضر عرضه می شود،مسیحیت حقیقی نیست و مسیحیت حقیقی بود که با اسلام مد نظر ما برابر بود.پس چیزی که اکنون عرضه می شود به عنوان مسیحیت،اسلام نیست.

می توانید بگویید تحریف در تورات و انجیل از چه زمانی و توسط چه کسانی صورت گرفته است؟ آیا بعد از ظهور اسلام و نازل شدن قرآن هم در آن تحریف صورت گرفته است؟ یا صرفا این تحریف قبل از ظهور اسلام بوده است؟ اگر معتقدید که دستورات قرآن همیشگی است و برای همه زمان ها و مکان ها پس سری هم به آیات 43 تا 48 سوره مائده ( آخرین سوره نازل شده بر پیامبر ) هم بزنید و ببینید که چطور قرآن در زمان وجود شریعت محمدی به یهودیان و مسیحیان دستور داده که به کتاب خود که در آن نور است رجوع کنند.

بن موسی;378655 نوشت:
اولاً که شما استناد کردید به قرآن و پذیرش قرآن و پذیرش نبوت لازم و ملزوم هم هستند.

یعنی نمی شود شخصی در زمان پیامبر به ایشان بگوید من شما را به پیامبری قبول ندارم ولی این سخن شما را قبول دارم و به خدا و روز جزا و عمل صالح معتقدم. منطقاخیلی هم محتمل است. تجربا هم محتمل است. چه اینکه شاید بسیاری از یهودیان و مسیحیان این آیه قرآن را قبول داشته باشند.

بن موسی;378655 نوشت:
ثانیاً من هیچ ضرورت منطقی ای در استدلال شما مشاهده نمی کنم.نتیجه گیری شما صحیح نیست.ما از دو مورد بالا نمی توانیم چنین نتیجه گیری ای کنیم.استدلال شما مبتنی بر این دو مقدمه است:
1-آیه اول می گوید اعتقاد به خدا و اعتقاد به روز جزا و اعتقاد به انجام عمل صالح،از اصول دین هستند.
2-دین در نزد خدا اسلام است و همه ادیان اسمشان اسلام است.
حال شما از دو مقدمه بالا نتیجه می گیرید:اعتقاد به نبوت پیامبری خاص،جزو اصول دین نیست.چطور چنین چیزی را استنتاج کردید از دو مقدمه بالا؟ضمن این که مقدمه اول شما صحیح نیست و فاسد است و در مقدمه دوم هم نباید بین دین و چیزی که به آن برچسب دین می زنند خلط کرد.

مقدمه اول را که در بخش اول گفتیم صحیح است و توضیح دادیم.
اما استنتاج :
1. صرفا اعتقاد به تمام اصول دین می تواند برای انسان نزد خدا پاداشی شایسته داشته باشد.
2. 3 شرط برای اینکه انسان پاداشی شایسته داشته باشد توسط قرآن ذکر شده است.
3. لذا این 3 شرط همان اصول دین هستند.
4. بدلیل اینکه در این 3 شرط اعتقاد به شریعت محمدی نیامده لذا این شرط جزو اصول نیست.
5. از آنجایی که خداوند گقته نزد من 1 دین بیشتر وجود ندارد و پیروان تمام شرایع هم می توانند نزد من پاداش داشته باشند حتی در زمان ظهور آخرین شریعت لذا تمام ادیان اسلام نام دارند.

سلمان14;378645 نوشت:
قبل از اینهایی که فرمودید، اون اشخاص ایمان آورده اند و طبقه بندی شده اند
لذا مهم است که به چه کسی و توسط چه کسی ایمان آورده اند و در چه طبقه ای هستند
یهود - نصاری - مومن - و ....

با سلام.
ببینید مسئله ساده است. تمام شرایع برای احیای همین 3 شرط آمده اند. لذا اگر شخصی تا قبل از ظهور اسلام ملتزم به این3 شرط بود و بعد از ظهور شریعت محمدی هم بدون اعتقاد به نبوت ایشان باز ملتزم به همین 3 شرط ماند آیا هدف ادیان را محقق نکرده است. آیا ادیان آمده اند تا برای خود آدم جمع کنند و دسته دسته شوند و جنگ کنند و همدیگر را تکفیر کنند و .... . خیر ادیان برای احیای همین 3 شرط آمده اند. همین 3 شط است که در صورت ظهور اسلام در زمان و مکانی دیگر می تواند لایتغیر باقی بماند. همین 3 شرط است که در تمام زمان ها و مکان ها چه قبل و چه بعد از ظهور شریعت محمدی لایتغیر بوده و هست و خواهد بود. تمام پیامبران برای همین 3 امر آمده اند. حال اگر شخصی این 3 شرط را داشت او را با دین چه کار؟ یا دین را با او چه کار؟ شنیدم که یکی از فلاسفه یونان در پاسخ به سوال شخصی که گفت چرا به دین حضرت موسی نمی گروی گفت عقل مرا هدایت می کند.

با سلام.

واژه ضروری به معنی بدیهی، قطعی و آشکار است. در مسأله انکار ضروری، مطلب انکار شده باید چنان شفاف و واضح باشد که برای همه مسلمانان قطعی و روشن به حساب آید و نسبت دادن آن به دین اسلام، نیازمند بحث و استدلال نباشد [1].

به بیان دیگر ضروریات دین را می توان بدین گونه تعریف کرد [2]:
ضروریات دین به احکام و عقایدی گویند که جزء دین بودنشان اثبات شده و از جمله واضحات و بدیهیات باشد، به گونه ای که عادتاً بر هیچ مسلمانی پوشیده نباشد و حتی بعضی از غیر مسلمانان هم جزء دین بودن آن را بدانند.

ضروریات دین در قرآن ذکر نشده و در آن، به طور مستقیم درباره منکر ضروری دین سخنی به میان نیامده است. فقط برخی از مصادیق ضروری دین در قرآن ذکر شده [2] و مصادیق ضروریات عمدتاً از روایات به دست آمده است.

ضروری دین باید بسیار واضح و همه فهم باشد و به حدّ بداهت رسیده باشد و حتی بالاتر از این، حکم ضروری آن قدر معروف و مشهور باشد که غیر مسلمانهایی که به جامعه اسلامی نزدیک اند، بدانند که آن حکم جزء دین اسلام است. به عبارت بهتر ضروری باید مثل «دو دو تا چهار تا» باشد [2].

البته از دید برخی صاحبنظران [3] تشبیه ضروریات دینی به بدیهیات عقلی، آن هم مانند بزرگتر بودن عدد هزار از عدد دو، خالی از تسامح نیست، زیرا تفاوت آشکاری میان این دو وجود دارد.

به عقیده بسیاری از متأخرین، انکار ضروری دین فی حد نفسه کفرآور نیست بلکه تنها در صورتی کفرآور است که مستلزم انکار خدا یا رسول خدا (ص) باشد [3].

در ضروریات نیازی به تقلید نیست، مانند وجوب نماز و روزه و مثل این دو. و همین طور در یقینیات نیاز به تقلید نیست و در غیر این موارد تقلید لازم است [2].

اگر تعاریف فوق را به عنوان مبنا بپذیریم و سپس بخواهیم تعیین مصداق کنیم، باید بگوییم در عصر کنونی تنها اعتقاد به خدا و نبوت عامه و خاصه و احتمالاً معاد از ضروریات دین هستند و هیچ مورد دیگری از ضروریات دین نیست. چرا که بجز این موارد بقیه احکام و اعتقادات برای همه مسلمانان بدیهی نیستند و در جوامع اسلامی محل اختلاف اند.

موفق باشید. :Hedye:
__________________________________________
پی نوشت ها:
[1] سید محمد محمودی گلپایگانی، معیارشناسی ضروری دین در احکام کیفری اسلام، مقالات و بررسیها، دفتر 77 (3)، بهار و تابستان 1384، صفحه 69-91.
[2] علیرضا روحانی، ضروریات دین، فرهنگ جهاد، تابستان 1382، شماره 32، صفحه 6
[3] عباس نیکزاد، جستاری در کفرآور بودن انکار ضروری دین، رواق اندیشه، شهریور 1383، شماره 33، صفحه 3-16.

سلمان14;378672 نوشت:
اگر چیزی شاخه شاخه شود، لزوماً به این معنی نیست که شاخه اصلی نیست.
شخص خودش باید شاخه اصلی را بیابد.
اصولاً صحبت همینجاست که شاخه شاخه شدن، تا چه اندازه قابل قبول است و به ضروریات دین ضربه نمی زند

سلام

وقتی یک رود بزرگ به چندین شاخه تقسیم میشه ایا از خود رود بزرگ چیزی باقی می مونه ؟همه انشعابات اون هستند
و قسمتی از اب رود اصلی رو به جریان می اندازند

اسلام واقعی زمان حضرت محمد بود که هیچ فرقه ای نبود

البته شاخه شاخه شدن هم به نظر من به ضرورت دین لطمه ای نمی زند

سلمان14;378672 نوشت:
بله امت یعنی تمام شاخه ها،
نه یک جمعیت یا شاخه خاص یا افراد خاص.
اما صحبت این است که خود شما الان این را تشخیص میدهید،
پس شاخه اصلی را تشخیص داده اید.

پیامبر می گوید امت من قران و محجور کردند و این محجوریت و من الان می بینم در تمام فرق مسلمانان

اما من هیچ ادعایی در شناخت شاخه اصلی ندارم و از نظر حقیر همه منحرفند

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

بی نظیر;378857 نوشت:

وقتی یک رود بزرگ به چندین شاخه تقسیم میشه ایا از خود رود بزرگ چیزی باقی می مونه ؟همه انشعابات اون هستند
و قسمتی از اب رود اصلی رو به جریان می اندازند
اسلام واقعی زمان حضرت محمد بود که هیچ فرقه ای نبود
البته شاخه شاخه شدن هم به نظر من به ضرورت دین لطمه ای نمی زند

مثالتان درست نیست، آب آب است، به هر جا برود تغییری نمیکند
اما شاخه شاخه شدن دین به معنی تغییر خود دین است.
پس شاخه شاخه شدن در برخی موارد ضربه میزند
و گرنه نمی فرمود: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا».

بی نظیر;378857 نوشت:

پیامبر می گوید امت من قران و محجور کردند و این محجوریت و من الان می بینم در تمام فرق مسلمانان
اما من هیچ ادعایی در شناخت شاخه اصلی ندارم و از نظر حقیر همه منحرفند

دقت نفرمودید،
تشخیص اینکه قران نباید محجور بماند خودش یک عنصر از شاخه اصلی است.
و گرنه مسلم است که کسی ما و شما رو به عنوان شناسنده شاخه حقیقی قبول ندارد!

باز هم میگم به نظر حقیر ضروری دین چیزی است که قرائت خاصی از اون موجب انحراف دین شود.

با تشکر.

بن موسی;378686 نوشت:
چیزی که امروز به عنوان اسلام عرضه می شود،درست است که عین اسلام حقیقی نیست.ولی می شود اسلام دروغین را از اسلام حقیقی تشخیص داد.چون منابع هدایت موجودند.ولی در مسیحیت چنین چیزی نیست.ساده ترین منابع هدایت در دست آن ها نیست.

سلام

متاسفانه در همون منابع هدایت اختلاف است ما شیعه ها احادیثی داریم که سنی ها قبول ندارن و و انهاهم احادیثی دارن که مورد قبول ما نیست
پس منبع هدایت مشخصی نیست

البته قران هست اما اگه بگی قران کافیه همه می گن حرف عمر و زدی و باز اختلاف در اختلاف
پس عملا منابع هدایت مورد قبول همه موجود نیست

بن موسی;378686 نوشت:
متاسفانه مسئله اینجاست که در مسیحیت منحرف شده،توحیدی در کار نیست.تثلیث دارند.شما که قرآن را به عنوان حجت قبول دارید،پس یحتمل آیات قرآن در رد تثلیث را هم دیده اید.بنابراین این نظر خود قرآن است که مسیحیت از توحید فاصله گرفته و متمایل به شرک شده است.یا زرتشتی ها متمایل به ثنویت شده اند.در عین حال هر دو گروه یحتمل می گویند ما موحدیم.ولی حقیقت این است که به شرک گرفتارند.

ما مسلمانها هم گرفتار شرکیم ولی توجیهش می کنیم
انها هم مثل ما توجیه می کنند

بن موسی;378686 نوشت:
اگر این حرف شما درست باشد که با استفاده از ادیان تحریف و منحرف شده هم می توان به رستگاری رسید،پس نیازی به احیای دین هیچ وقت نبوده و نخواهد بود.

این بحثش خیلی طولانیه و رسوندم منظورم در چند سطر سخته

اگر انحراف روی سه اصل توحید و معاد و عمل صالح اثر نزاره میشه

ولی گاهی انحراف خیلی شدیده مثل مشرکان که بتها رو واسطه خدا و انسانها می دونستند و انها رو عبادت می کردند
یا فرزندانشون رو زنده بگور می کردند
یا جنگهای قومی و رواج زنا در جامعه

سلمان14;378865 نوشت:
مثالتان درست نیست، آب آب است، به هر جا برود تغییری نمیکند
اما شاخه شاخه شدن دین به معنی تغییر خود دین است.
پس شاخه شاخه شدن در برخی موارد ضربه میزند
و گرنه نمی فرمود: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا».

اما میزان اب تغییر می کند و منظورم مقدار اب بود

سلمان14;378865 نوشت:
دقت نفرمودید،
تشخیص اینکه قران نباید محجور بماند خودش یک عنصر از شاخه اصلی است.
و گرنه مسلم است که کسی ما و شما رو به عنوان شناسنده شاخه حقیقی قبول ندارد!

باز هم میگم به نظر حقیر ضروری دین چیزی است که قرائت خاصی از اون موجب انحراف دین شود.

اصلا مهم نیست کسی قبول داشته باشه یا نداشته باشه
مهم خودمون هستیم و پیدا کردن راه صحیح
الان که حرف ایت االله ها رو هم کسی قبول نداره
من به شخصه حرف عقلانی رو قبول دارم از هرکی باشه
به قول امام علی
مهم نیست که می گوید مهم ان است چه می گوید

بی نظیر;378873 نوشت:
ما مسلمانها هم گرفتار شرکیم ولی توجیهش می کنیم

چه شرکی ؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

بی نظیر;378873 نوشت:
متاسفانه در همون منابع هدایت اختلاف است ما شیعه ها احادیثی داریم که سنی ها قبول ندارن و و انهاهم احادیثی دارن که مورد قبول ما نیست
پس منبع هدایت مشخصی نیست

البته قران هست اما اگه بگی قران کافیه همه می گن حرف عمر و زدی و باز اختلاف در اختلاف
پس عملا منابع هدایت مورد قبول همه موجود نیست


از قرآن و منابع دیگری که داریم صحت رجوع به احادیث را ثابت می کنیم.این که فلان مسلمان این را می گوید و بهمان مسلمان چیز دیگری می گوید،دلیل بر این نمی شود که منابع هدایت را نداریم.مهم نظر خود اسلام است نه مسلمانان.بین این دو نباید خلط کرد.

بی نظیر;378873 نوشت:
ما مسلمانها هم گرفتار شرکیم ولی توجیهش می کنیم
انها هم مثل ما توجیه می کنند

شرک خفی بله.ولی شرک آشکار نه.ضمناً دقت کنید،من منظورم این بود که مسیحیت دچار شرک است.یعنی منابعی که اکنون دارند شرک آمیز است.ولی اسلام دچار شرک نیست.چون منابعش خالی از شرکند.نه این که مسلمانان یا مسیحیان مشرکند یا نه.اسلام با مسلمانان فرق می کند.همینطور مسیحیت با مسیحیان.

بی نظیر;378873 نوشت:
اگر انحراف روی سه اصل توحید و معاد و عمل صالح اثر نزاره میشه

بنده عمل صالح را جزء اصول دین نمی دانم.باید ثابت کنید که جزء اصول دین است.چون شما و مثلاً جناب شریعت عقلانی ادعا می کنید که این جزو اصول دین است و ادعا کننده باید دلیل بیاورد.

بی نظیر;378873 نوشت:
ولی گاهی انحراف خیلی شدیده مثل مشرکان که بتها رو واسطه خدا و انسانها می دونستند و انها رو عبادت می کردند
یا فرزندانشون رو زنده بگور می کردند
یا جنگهای قومی و رواج زنا در جامعه

شما راجع به شدت حرفی نزدید.گفتید در عین انحراف و تحریف می شود به رستگاری رسید.پس فرقی نمی کند شدت انحراف و تحریف چقدر باشد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

حامد;323844 نوشت:
سلام
ضروری دین چیست ؟ آیا اختلاف در فهم ضروریات دین پذیرفته است ؟
والله الموفق

به نظر من ، ضروریات دین ، گزاره هایی هست که اگر اون ها رو نپذیریم و یا تحریف بشن ، به هیچ عنوان نمیتونیم مسلمان بدونیم خودمون رو . و همچنین گزاره هایی هستند که اگر به اون ها نپذیریم ، به قطع یقین جهنمی هستیم و رستگار نمیشیم و توبه هم هیچ و هیچ کمکی نمیکنه .

آیا ضروریات دین ، همون اصول و "پایه های" دین هستن یا نه ؟

ببینید ، نماز اصول دین نیست اما مسلمانی که تارک اصلاه باشه ، تا اونجایی که من اطلاعات دارم ، به بهشت نمیره یا حداقل اول به جهنم میره . پس نباید فک کنیم اصول دین شامل گزاره های لازم و " کافی " برای رستگاری و منع عذاب و کمال هستند . البته ممکنه یکی بگه اونی که نماز نمیخونه ، تمام اصول دین رو قبول نداره ، به این صورت که یکی از اصول دین ، نبوت هست و حقیقتا اگر کسی به نبوت ایمان بیاره و اونو قبول داشته باشه ، بی شک نماز هم میخونه . حتی اگر این حرف درست باشه ولی باز هم میدونیم که ممکنه یکی نبی بودن و بر حق بودن پیامبر اکرم رو با دل و جون و عقل بپذیره ولی یه فقره نماز رو بیخیال بشه ! .

پس اگر ضروریات دین ، به معنی باید و نباید هایی هست که برای رستگاری و بهشتی شدن و به کمال رسیدن ، لازم و " کافی " هستن ، با اصول دین برابر نیست .

فعلا تا اینجا ! .

با سلام خدمت دوستان گرامی

چند مطلب:

- تعاریفی از ضروری دین در نخستین پاسخ های بنده ارائه شده است. همچنین در پست اخیر جناب مومن هم، مطالب ارزشمندی بیان شده است. به نظر می رسد تامل در این تعاریف می تواند راهگشای فهم ضروری دین باشد.

- بحث دوری بودن ضروری دین به این نحو قابل حل است که مسلمان بودن انسان ها مستلزم عدم انکار ضروری دین است و ضروری دین در این مقام امری است که مسلمانان قبل از فرد بر آن اتفاق دارند نه چیزی که مسلمان حاضر بر آن اتفاق دارد. فلذا دوری اتفاق نمی افتد زیرا برای مسلمان بودن باید اصولی که نزد مسلمانان وجود دارد را پذیرفت و این اصول پیش از ما وجود دارد و منوط به نظر ما نیست تا دچار دور شویم. بعد از اسلام آوردن ما نیز، نظر ما برای آیندگان ملاک ضروری دین خواهد بود. (البته ممکن است امری که ضروری دین شمرده می شده، در طول زمان دچار تغییر شود ولی نباید به مرحله ای برسد که انکار آن، موجب انکار خدا یا رسالت پیامبر شود.)

- بعضی از بحث های مطرح شده، به موضوع اصلی چندان مربوط نیست. لطفا دوستانی که مباحثی خارج از موضوع اصلی دارند، آنها را به صورت مستقل مطرح کنند و یا به پیام های خصوصی اکتفا کنند.

موفق باشید

بی نظیر;378876 نوشت:
اما میزان اب تغییر می کند و منظورم مقدار اب بود

خب میزان آب تغییر میکند بدون آنکه خود آب تغییر کند
در بحث هدایت، یعنی شما میگی: اختلاف خدا هست با خدا نیست مثل اختلاف میران آب دو شاخه است؟
جل الخالق!!!

بی نظیر;378876 نوشت:
اصلا مهم نیست کسی قبول داشته باشه یا نداشته باشه
مهم خودمون هستیم و پیدا کردن راه صحیح
الان که حرف ایت االله ها رو هم کسی قبول نداره
من به شخصه حرف عقلانی رو قبول دارم از هرکی باشه
به قول امام علی
مهم نیست که می گوید مهم ان است چه می گوید

منظورم چیز دیگر بود، بگذریم از این بهتره.

رئوف;326105 نوشت:
ضروری دین امری است که مورد اتفاق مسلمانان است که جزء اسلام است و تمام افرادی که سخن شان مورد اعتناء است، در این زمینه نظر واحدی دارند و اختلاف نظری وجود ندارد . در برخی از کتب علمی ضروری دین چنین تعریف شده است: منظور از ضروری دین چیزی است که جزء دین بودنش نیازی به استدلال و دقت نظر نداشته باشد و جزء دین بودنش را هر مسلمانی می داند مگر تازه مسلمانی که آگاهی و اطلاع به احکام و عقائد اسلامی نداشته باشد یا در منطقه ای باشد که دور از شهرهای اسلامی است و با مسلمانان رفت و آمد و معاشرت ندارد.(1)

از کجا معلوم امری که مورد اتفاق مسلمانان است ، ضروری دین است ؟ : آیا ضروری دین ، تشکیل شورا بعد از پیامبر برای انتخاب خلیفه هست ؟ بسیاری از مسلمانان این امر رو لازم میدونن .

در ضمن ، منظور از امر ، چیه ؟ یک فعل ؟ یک عقیده ؟

در ضمن ، مورد اتفاق کدام مسلمان ها ؟ مسلمان ها شیعه ؟ مسلمان های غیر شیعه ؟

در حقیقت ، شما داری گزاره هایی رو ضروری دین تلقی میکنی که بیشترین """تعداد""" مسلمانان بهش اعتقاد دازن . یعنی شما برای ضروریت دین ، از کمیت استفاده میکنید نه کیفیت .

نباید ضروریات دین رو صرفا اعمالی دانست که اکثریت مسلمانها قبولش دارن . بلکه ضروری دین ، گزاره هایی ست که موجب هدایت و کمال میشه . بازم میگم ، ضروریات دین ، با اصول دین فرق میکنه .

سلمان14;378891 نوشت:
خب میزان آب تغییر میکند بدون آنکه خود آب تغییر کند
در بحث هدایت، یعنی شما میگی: اختلاف خدا هست با خدا نیست مثل اختلاف میران آب دو شاخه است؟
جل الخالق!!!

وقتی میزان معارف کم بشه مهم نیست ؟
همش بدست مانرسه و به شاخه های مختلف تقسیم بشه

اصلا از این مثال بگذریم

Ali-Reza;378880 نوشت:
چه شرکی ؟؟

این بحثش خیلی طولانیه جاش اینجا نیست

بی نظیر;378902 نوشت:

وقتی میزان معارف کم بشه مهم نیست ؟
همش بدست مانرسه و به شاخه های مختلف تقسیم بشه
اصلا از این مثال بگذریم

نه حقیر نگفتم میزان معارف کم بشه مهم نیست
گفتم در بحث شعبه شعبه شدن دین، صحبت روی تغییر معنی عناصر دینی است و نه روی میزان آنها(بله ممکن است میزان هم تغییر کند)
مثلاً کسی ولایت حضرت امیر(ع) را قبول دارد کسی قبول ندارد.
و ...

با سلام

رئوف;378886 نوشت:
(البته ممکن است امری که ضروری دین شمرده می شده، در طول زمان دچار تغییر شود ولی نباید به مرحله ای برسد که انکار آن، موجب انکار خدا یا رسالت پیامبر شود.)

جناب رئوف مثلاً بنده با ادله میگم که انکار ولایت حضرت امیر(ع) انکار نبوت رسول الله(ص) است
دیگری با اعتقاد میگوید نیست نه با ادله.
تکلیف چیست؟

سلمان14;378904 نوشت:
مثلاً کسی ولایت حضرت امیر(ع) را قبول دارد کسی قبول ندارد.
و ...

خوب بزرگوار این کم و زیاد شدن در میزان نیست ؟
ما اصل امامت و اضافه می کنیم و انها ندارند
باز می گین تو میزان کم و زیاد نشده ؟!

بی نظیر;378907 نوشت:

خوب بزرگوار این کم و زیاد شدن در میزان نیست ؟
ما اصل امامت و اضافه می کنیم و انها ندارند
باز می گین تو میزان کم و زیاد نشده ؟!

دقت کنید، چی گفتم:

سلمان14;378904 نوشت:
نه حقیر نگفتم میزان معارف کم بشه مهم نیست
گفتم در بحث شعبه شعبه شدن دین، صحبت روی تغییر معنی عناصر دینی است و نه روی میزان آنها(بله ممکن است میزان هم تغییر کند)
مثلاً کسی ولایت حضرت امیر(ع) را قبول دارد کسی قبول ندارد.
و ...

ضمن اینکه ما اضافه نمیکنیم
هست
شما خودت یک گروه تشکیل میدی، بدون لیدر میشه؟
این یک اصل طبیعیه.
هر چند دلایل عقلی و قرانی دیگری هم هست.

موضوع قفل شده است