علت تعددنژادها اززبان قرآن

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت تعددنژادها اززبان قرآن

بنام او

آيادرمورد تنوع نژادي وعلت اين تنوع درقرآن سخني بميان آمده يا اشاره اي به اين موضوع گرديده..

باسپاس..

کارشناس بحث : سعید

بسم الله الرحمن الرحیم

نگران شيعه;268071 نوشت:
بنام او آيادرمورد تنوع نژادي وعلت اين تنوع درقرآن سخني بميان آمده يا اشاره اي به اين موضوع گرديده.. باسپاس..

با سلام و تشکر
خدای متعال مى‏ فرمايد:(يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا)1" اى مردم! ما شما را از يك مرد و زنى آفريديم، و شما را تيره ‏ها و قبيله‏ ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد"
خدای متعال براى هر قبيله و طائفه‏ اى ويژگيهايى آفريده که براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا كه اين تفاوتها سبب شناسايى است، و بدون شناسايى افراد، نظم در جامعه انسانى حكمفرما نمى ‏شود، اگر همه يكسان و شبيه يكديگر و همانند بودند، هرج و مرج عظيمى سراسر جامعه انسانى را فرا مى ‏گرفت
.1
1. تفسير نمونه، ج‏22، ص: 19
موفق باشید

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

بيسواد ايراني;268071 نوشت:
بنام او

آيادرمورد تنوع نژادي وعلت اين تنوع درقرآن سخني بميان آمده يا اشاره اي به اين موضوع گرديده..

باسپاس..

سعید;268294 نوشت:
با سلام و تشکر
خدای متعال مى‏ فرمايد:(يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا)1" اى مردم! ما شما را از يك مرد و زنى آفريديم، و شما را تيره ‏ها و قبيله‏ ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد"
خدای متعال براى هر قبيله و طائفه‏ اى ويژگيهايى آفريده که براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا كه اين تفاوتها سبب شناسايى است، و بدون شناسايى افراد، نظم در جامعه انسانى حكمفرما نمى ‏شود، اگر همه يكسان و شبيه يكديگر و همانند بودند، هرج و مرج عظيمى سراسر جامعه انسانى را فرا مى ‏گرفت.1
1. تفسير نمونه، ج‏22، ص: 19
موفق باشید

ضمن تشكرازشماجناب سعيد كارشناس محترم..

آيا نظريه داروين به آنچه درقرآن آمده نزديك ميباشد؟؟
يا بعبارتي ميخواستم بدانم نظريه داروين چيست وچه مقدار ميتواند با نظر خدا يا قرآن دريك خط يا مسيرموازي و مشترك قرار گرفته يا بگيرند؟؟
پيشاپيش سپاسگذارم..

باتشكر..[/]

[="Tahoma"][="Black"]یا الله

ضمن عرض تشکر از شما بزرگوار

میتونید به این قسمت مراجعه کنید

http://www.askdin.com/thread943.html[/]

بيسواد ايراني;268071 نوشت:
بنام او
آيادرمورد تنوع نژادي وعلت اين تنوع درقرآن سخني بميان آمده يا اشاره اي به اين موضوع گرديده..
باسپاس..
کارشناس بحث : سعید

يكى از آيات بزرگ انفسى " اختلاف زبانها و رنگهاى شما نيز از آيات عظمت او است"! (وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ).
بى شك زندگى اجتماعى بشر بدون" شناخت افراد و اشخاص" ممكن نيست كه اگر يك روز همه انسانها يك شكل و يك قيافه و داراى يك قد و قواره باشند در همان يك روز شيرازه زندگى آنها بهم مي ‏ريزد، نه پدر و فرزند و همسر از بيگانه شناخته مي ‏شوند، و نه مجرم از بيگناه، بدهكار از طلبكار، فرمانده از فرمانبر و رئيس از مرءوس، و ميزبان از مهمان، دوست از دشمن شناخته نمي ‏شود و چه جنجال عجيبى بر پا خواهد شد! اتفاقا گاهى اين مساله در مورد برادران دوقلو كه از هر نظر شباهت با هم دارند پيش مي ‏آيد و چه مشكلاتى در برخورد مردم و مناسبات با آنها روى مي ‏دهد تا آنجا كه شنيده‏ ايم گاهى يكى از برادران دو قلوى همرنگ و هم شكل، بيمار بوده و مادر دارو را به ديگرى داده است! لذا براى سازمان يافتن اجتماع بشر خداوند صداها و رنگها را مختلف قرار داده است.
به گفته" فخر رازى" در ذيل آيه مورد بحث، شناسايى انسان نسبت به انسان يا بايد از طريق" چشم" حاصل شود يا به وسيله" گوش"، خداوند براى تشخيص چشم رنگها و صورتها و شكلها را مختلف آفريده، و براى تشخيص گوش اختلاف آوازها و آهنگهاى صدا را ايجاد كرده است، بطورى كه در تمام جهان نمي ‏توان دو انسان را پيدا كرد كه از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات يكسان باشند يعنى صورت انسان كه عضو كوچكى است و آهنگ صداى انسان كه موضوع ساده ‏اى است به قدرت پروردگار به ميلياردها شكل مختلف در مي ‏آيد و اين از آيات عظمت او است.
البته اين احتمال نيز وجود دارد- و بعضى از مفسران بزرگ به آن اشاره كرده‏ اند- كه اختلاف السنه به معنى اختلاف زبانها از قبيل عربى و فارسى و مانند آن باشد، و اختلاف رنگها اشاره به اختلاف نژادها كه هر نژادى رنگى دارد.
ولى مي ‏توان معنى وسيعى از كلمه" اختلاف" استفاده كرد كه شامل اين تفسير و تفسير ما قبل آن هر دو شود، و به هر معنى اين تنوع خلقت شاهد عظمت و قدرت او است.
" فريد وجدى" در" دائرة المعارف" خود از قول" نيوتن" دانشمند معروف غربى چنين نقل مي ‏كند كه مي ‏گويد:" در باره آفريدگار جهان و خداوند هرگز شك نكنيد، زيرا معقول نيست ضرورت و علت و معلول فاقد شعور به تنهايى رهبر وجود باشد، چون ضرورت كور و يكسان در هر مكان و هر زمان متصور نيست كه اينهمه كائنات متنوع و موجودات رنگارنگ از او صادر گردد، و ممكن نيست كه وجود با نظام و ترتيب اجزائش و تناسبهاى لازم و هماهنگ با تغييرات زمان و مكان ظاهر گردد، بلكه همه اين امور حتما بايد از مبدئى سرچشمه گرفته باشد كه داراى علم و حكمت و اراده است" .
قرآن در پايان آيه فوق مي گويد:" در اين امور نشانه‏ هايى است براى عالمان و انديشمندان" (إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ).
______________________
تفسير نمونه، ج‏16، ص: 396

بنام او

باتشكرازمهر آواي گرامي كه آدرس بسيارخوب و پرمحتوايي را ارائه دادند وبا تشكربسيار ازشما عزيزو گرامي جناب رحيق مختوم كه بسيارخلاصه و پرمحتواتر اشاره اي نمويد به علت تنوع نژادي و اينكه وجود اين اختلافات از ضروريات خلقت بوده كه احتمالا آفريدگاربسياردانايش نيز آنرا به اين شكل و رنگ بسيارزيبا و پرمعنا خلق نموده .. { كه اگر راز و علتش برملا شود مطمئنا و حتي يقينا نيز بسيارزيبا و اثربخش و تاثير گذار هم خواهدشد } و ..

و گذشته از نظريه آقاي داروين و نقد آن كه عليرغم ازدياد پستهاي ارسالي و جداي از نظر و نظريه ايشان كه تا حدودي نيز قابل احترام و استناد هم ميباشد .. قصد دارم تا سوالي ديگر را و بگونه اي ديگر مطرح نمايم تا چگونگي اين تضادهاي رنگي يا تنوع نژادي رانيز بدانم و سوالم نيزهمانگونه كه ازنام و ظاهرش هم پيداست اين ميباشد كه آيا خود قرآن يا مجامع علمي،اسلامي يا علم اسلامي خودشان داراي نظر خاصي دراين مورد بوده اند يا خير؟؟
يا بعبارتي ديگر يا مفيدتر و واضح تر:
آيا خود قرآن و بيشتراز قرآن .. آيا علم اسلامي يا دانشمندان و محققين علم زيست شناسي يا علوم وابسته ومربوطه دررابطه با { چگونگي شكلگيري اين تعدد يا تنوع نژادي يا رنگي يا پوستي يا خوني } نظريه اي مستقل داشته و اعلام نموده اند و آيا اين نظريات درسطح جهاني هم طرفداراني داشته يا خير؟؟

{ و اميدوارم كه پاسخ اين سوال را همانند پست شماره 4 يا 5 مهرآوا يا رحيق مختوم گرامي اگردرجايي ديگرمطرح شده آدرس آنرا عنايت فرمايند و درغيراينصورت .. درهمين محل و مكان پاسخ را ارائه داده تا مورد استفاده قرارگيرد..انشاا.. }

باتشكر..

[="arial"][="royalblue"]بنام او

{{ ضمن عرض تسليت بمناسبت ايام معصوميت و مظلوميت انسانهايي معصوم ومظلوم كه در اوج معصوميت ومظلوميت و در كمال بي رحمي و شقاوت دژخيمان وحشي صفت جگر خوار به خون خود غلطيدند اما چه آزاد مرد و بلند انديشانه جان سپردند ..}}

نيازمند هدايت;275211 نوشت:
بنام او

باتشكرازمهر آواي گرامي كه آدرس بسيارخوب و پرمحتوايي را ارائه دادند وبا تشكربسيار ازشما عزيزو گرامي جناب رحيق مختوم كه بسيارخلاصه و پرمحتواتر اشاره اي نمويد به علت تنوع نژادي و اينكه وجود اين اختلافات از ضروريات خلقت بوده كه احتمالا آفريدگاربسياردانايش نيز آنرا به اين شكل و رنگ بسيارزيبا و پرمعنا خلق نموده .. { كه اگر راز و علتش برملا شود مطمئنا و حتي يقينا نيز بسيارزيبا و اثربخش و تاثير گذار هم خواهدشد } و ..

و گذشته از نظريه آقاي داروين و نقد آن كه عليرغم ازدياد پستهاي ارسالي و جداي از نظر و نظريه ايشان كه تا حدودي نيز قابل احترام و استناد هم ميباشد .. قصد دارم تا سوالي ديگر را و بگونه اي ديگر مطرح نمايم تا چگونگي اين تضادهاي رنگي يا تنوع نژادي رانيز بدانم و سوالم نيزهمانگونه كه ازنام و ظاهرش هم پيداست اين ميباشد كه آيا خود قرآن يا مجامع علمي،اسلامي يا علم اسلامي خودشان داراي نظر خاصي دراين مورد بوده اند يا خير؟؟
يا بعبارتي ديگر يا مفيدتر و واضح تر:
آيا خود قرآن و بيشتراز قرآن .. آيا علم اسلامي يا دانشمندان و محققين علم زيست شناسي يا علوم وابسته ومربوطه دررابطه با { چگونگي شكلگيري اين تعدد يا تنوع نژادي يا رنگي يا پوستي يا خوني } نظريه اي مستقل داشته و اعلام نموده اند و آيا اين نظريات درسطح جهاني هم طرفداراني داشته يا خير؟؟

{ و اميدوارم كه پاسخ اين سوال را همانند پست شماره 4 يا 5 مهرآوا يا رحيق مختوم گرامي اگردرجايي ديگرمطرح شده آدرس آنرا عنايت فرمايند و درغيراينصورت .. درهمين محل و مكان پاسخ را ارائه داده تا مورد استفاده قرارگيرد..انشاا.. }

پس ازعرض سلام خدمت اساتيد محترم وكارشناسان و كاربران گرامي:

با نظري بتاريخ ارسال پست شماره6 كه بعلت طولاني شدن ارسال پاسخ {بيش ازيكماه} .. بطور كامل از ياد خود اين حقير هم تا به امروز رفته بود ميتوان چنين نتيجه گيري نمود يا حدس زد كه علم اسلامي برگرفته از آموزه هاي قرآني اعم از شيعه و سني { اهل تشيع و اهل سنت } .. و حتي باياري جستن از همان آيات نوراني قرآن كه شايد خالي از علم فراوان هم نباشند و بهره بردن از علوم مختلف موجود درجهان { كه تعدادشان هر روز و هرسال نيز و البته به نسبت پيشرفت خود علم در حال زياد شدن هم ميباشند } .. احتمالا و متاسفانه نتوانسته اند تا به امروز به اين موضوع و سوال بسيار مهم كه تعدد يا تنوع و حتي پراكندگي نژادها چگونه و به چه شكل بوده يا بوجود آمده پاسخي هرچند درحد يك حدس وگمان يا فرضيه قابل باور ارائه داده تا شايد هم براي خود دراين زمينه و در سطح جهاني صاحب نظر گردند و هم محركي شوند براي تحرك بيشتر سلولهاي ذهن دانشجو ومحقق و علاقمند هموطن ايراني تا آنان نيز بتوانند با تكيه بر علم اعتماد به نفس برگرفته از نظريه اي آشنا منشاء گرفته از اعتقادات ديني ، نظريات مختلف حتي درسطح پذيرش و قابل اثبات جهاني نيز مطرح نمايند كه...

كه احتمالا چنين هم نشده و اگرمسئولان اين سايت محترم محبت نموده و موافقت نمايند يا اجازه دهند شايد من بتوانم تنها بر اساس همان حدس وگمان و نه حتي ياري جستن از برخي آيات موجود درقرآن { بواسطه دوري از گناه تفسير به راي } و تنها براساس قرائن و شواهد تاريخي موجود و اكتشافات و نظريات جديد ، ابتدا فرضيه اي و البته همان حدس و گماني ارائه داده تا شايد خود دليلي شود براي همان تحرك و جنب وجوش بيشتراذهان داخلي كه جوانان محقق كشورعزيزمان ايران شايد شهامت آنرا پيدا نموده و با توجه به پيچيدگي سلولي ذهن خلاق ايراني خود {} آنان نيز دراين زمينه و بتدريج به نتايج خوبي دست يافته و براي خود صاحب نظر گردند .. { كه البته پيچيدگي سلولي ذهن خلاق ايراني نيز بدور از هرگونه تعصب نژادي يا حس نژاد پرستانه مطرح و بيان گرديد كه شواهد فراوانش درسطح داخلي وجهاني هم اينك نيز موجود و زنده ميباشد كه علاوه بر آن حتي ميتوانم بگويم بيش از امروز ، فردا و آينده نيز آنرا بخوبي و بيش از پيش نشان خواهدداد كه شايد يكي از دهها دليل تاثيرگذارديگرش ، فقر در كنار صدها تاثير بسيار مخربش در بيداري و تحرك اين سلولهاي خفته فقط عاملي دراين بيداري يا تحرك گردد .. البته اين نيزدرحد حدس وگمان }
ازاينرو و البته براي شروع يا ادامه بحث ، من تقاضا مينمايم تا اگر عزيز و بزرگواري منابع موافق و مخالف گفته ها يا نوشته هاي مرتبط با بحث را دراختيار دارد معرفي نمايد تا از آنها نيز در جهت هاي مفيد و قابل استفاده بهره لازم برده شود و از كج رفتهاي احتمالي كه بسيار هم ضعيف خواهد بود اما بعيد هم نخواهد شد جلوگيري بعمل آيد..انشاا...

{ و البته لازم به ذكر و تاكيد نيزنميباشد كه براي پي بردن به علت تنوع نژادي يا چگونگي پيدايش و پراكندگي انسانها درسطح زمين بايد ابتدا منشاء پيدايش انسان و حتي منشاء پيدايش موجودات زمين را پيدا يا بررسي نمود }

منشاء پيدايش بشر بر روي اين سياره خاكي همواره مورد توجه دانشمندان و محققين و علاقمندان انواع علوم اعم از علوم طبيعي زيست شناسي و ژنتيك و انسانشناسي و... و حتي ساير رشته ها و حتي افراد بسيار معمولي وعادي مانند امثال خود من بوده و همچنان نيز ميباشد كه اين منشاء شايد براي عده اي درگذشته سرزمينهاي شمال سيبري يا منطقه خاورميانه درنظر گرفته شده بود كه سالها بعد بدليل پيشرفت علم مناطق سيبري بدليل يخبندان يا همان عصر يخي و يخبندان اين منطقه از نظر دانشمندان به كناري گذاشته شد { كه البته اشتباه هم كردند آنرا بكناري گذاشتند كه در ادامه دليل آنرا خواهيد دانست } كه بعدها تمركز فقط بر روي منطقه خاورميانه قرارگرفت كه اين منطقه نيز بنا بهمان دلايل درمورد سيبري و يعني پيشرفت علم و تئوري هاي ارائه شده از حدس وگمان و فرضيات بشر خارج گرديده و اينك نظريه جديد ..

ادامه دارد..

باسپاس..[/][/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

{{ ضمن عرض تسليت بمناسبت ايام معصوميت و مظلوميت انسانهايي معصوم ومظلوم كه زير بار ظلم و زور نرفتند }}

ادامه ازپست شماره7

..واينك نظريه جديد ..
كه البته منطقه خاورميانه نيز اگرچه ساليان سال و بلكه ساليان بس طولاني بدليل سكونت طولاني مدت نسل بشر و حتي تمدنهاي باستاني و اديان بزرگ ابراهيمي همچون دين يهود و آيين مسيح و شريعت اسلام مورد توجه مردم و دانشمندان بسياري قرار گرفته بود كه شايد خود دليلي شد تا اين فرضيه مطرح گردد كه خاورميانه مركز ظهور اولين دو انسان زمين يا همان آدم وحوا بوده و ميباشد كه البته اين نظريه نيز با پيشرفتهاي نوين علم تحقيقات و فسيل شناختي و علم ژنتيك و .. باطل گرديد و بدين ترتيب منطقه باشكوه و متمدن خاورميانه نيز از دايره فرضيات و نظريات بكناري رفت و ..
و اينك فرضيه جديد قاره آفريقا مطرح گرديده و ميگردد كه البته با فهم و درك ومنطق بشري نيز همخواني بيشتري داشته ودارد كه البته اينرا نيز بايد مورد تاكيد قرار داد كه قبول شروع تمدن از آفريقا در حال حاضر با فهم و درك بشر همخواني پيدا نموده كه هيچ بعيد هم نخواهد شد كه اين منطقه نيز تا چندي ديگر و با دستاوردها يا تئوري هاي جديد بشر بكناري رفته يا حذف گردد ولي..
ولي تا آنزمان كه شايد درهمين نزديكي هاي شستن چشمها و جورديگرديدن باشد فعلا بايد پذيرفت و گفت كه پيدايش نسل بشر بنام شعرت يافته آن {آدم وحوا} يا همان مرد و زن اوليه از قاره آفريقا بوده و البته اين درحالي ست كه ذهن حقير نميتواند وجود انسانهاي قبل از اين دو انسان و يا نئاندرتالها و هر آنچه كه تا كنون ناميده شده و در آينده نيز ناميده خواهند شد و حتي گونه هاي گوناگون كپي شده ديگر كه گفته شده از نسلهايي جداگانه غير از آدم و حواي اوليه كپي و منتشر شده اند را جدا از اين دو انسان معروف شده قبول كرده يا بپذيرد و يكي از دلايل مهم حقير نيز اين واقعيت ميباشد كه نظريه خروج از آفريقا چندسال بعد از ورود به ذهن من حين تحقيقات شخصي و آزادم كه تنها بدليل علاقه شخصي نيز آنرا دنبال مينمودم كشف و بازگو گرديد كه همين امر موجب اميدواري حداقل براي خودمن گرديده وميگردد كه به محققين و علاقمندان توصيه نمايم همواره به حدسيات ذهن برتر ايرانيه خود بدليل برخورداري از ژن هاي بسيار خلاق و جستجوگري كه در آنها كارگذاري شده بيش از فرضيات ونظريات دانشمنداني كه نظرياتشان هم هر روز در حال تغيير و تحول هرچند رو برشد ميباشد اعتماد كرده و هيچگاه اسير برخي فريب كاري هاي بعضي از آنان نيز بدليل گمراه نمودن مسير جستجو و پيشرفت ساير دانشمندان غير نژادي را نخورده و همواره در مسير خود براي پيشرفت و البته با احترام به آنها و همچنين استفاده ابزاري از اختراعات و اكتشافات آنان گام برداشته و ابتدا نظر خود را ابراز نماييد .. ازاينرو ..
:

http://fa.wikipedia.org/wiki/ تكامل انسان از ويكي پديا

ازاينرو آنچه درذيل ميخوانيد تنها حدسيات ونتيجه گيريهاي آزاد از گمانهاي اثبات نشده اي خواهند بود تا همانگونه كه ذكرشد محركي گردند براي محققين عزيزمان و نه چيزي بيش از آن :

خالق و آفريدگاري بسيارتا بسيار دانا و خردمند و باهوش دنيا و موجودات و بلكه همه مخلوقاتش را با عقل و شعور ومنطقي خاص كه براي بشر در طول دوره هاي گوناگون قابل كشف وباور هم باشد خلق نمود كه بعدها شايد همين موجود با نام اشرف مخلوقات و بعد از سير تكامل ذهن خويش يكايك آنها را در پهنه پهناور و گسترده شده زمان كشف و پيدا نمايد و به اين دليل كه همه كار جهان را حاصل تفكر و تحقيق و يا تحقيق و تفكر يك انديشمند اهل منطق و دليل ميدانم كه هيچيك از موجودات ومخلوقاتش را بر پايه زور و بي منطقي خلق ننموده ، از اينرو نحوه پراكندگي موجودات در زمين را به اينصورت بيان مينمايم كه به باور اذهاني چون خود من كه قرآن علمي را بيشتر از ساير تئوري ها ونظريه ها قبول دارم نيز نزديكترباشند :
والبته و ابتدا قبل از شروع مهاجرت و انتشارانسان ؟؟
منبع پيدايش موجودات زميني بدون شك و حتي طبق آياتي از قرآن و حتي نظريات دانشمندان و حتي آيات اناجيل مقدس ابتدا آب بوده و اما جاي سوال براي ذهن من يا احتمالا اذهان جستجوگر و كنجكاو شما نيز اينجا بوجود خواهدآمد كه :
1 منظور از اين آب چه آبي بوده و آيا منظور از اين آب ، آب درياها و اقيانوسها بوده يا آب باران و يا .. ؟؟
2 و يا قبل از اين آب مبداء اوليه اين موجودات كجا بوده ؟؟
3 و آيا اين موجودات توسط اين آب زنده گرديدند و يا ؟؟
4 و يا توسط اين آب در زمين پراكنده گشتند ؟؟
كه اينك قصد دارم تا با همان حدس وگمان و شايد تا حدودي آنرا توضيح داده و يا حداقل به واقعيت نزديك تر نمايم تا انشاا.. شما محقق علاقمند گرامي هموطن از طريق اين سايت محترم علمي پاسخ صحيحتر و بلكه پاسخ كاملا درست آنرا پيدا نمايي..انشاا...

احتمالا يا شايد همه موجودات اين سياره {زمين} در ابتدا و قبل از زمين در فضا يا كهكشانها يا بعبارتي خارج از جو زمين قرار داشتند كه اين خالق هوشمند و اهل علم و منطق شايد بنا بدلايلي معقولانه كه بعدها اثبات گردد ابتدا همه آفريده هاي زميني را بصورت ذراتي بسيار ريز و كوچك يا ذرات بسيار فشرده شده اي خلق نموده و آنها را دريك مسير حركت رو به جلو و در سطح فضا يا كهكشانها رها كرده تا احتمالا بر اساس داده هايي كه به آنها داده بود و البته نظارت و حمايت دورادور خود در نهايت به منطقه اي در فضا يا بيرون از زمين يا جو زمين برسند كه البته بايد گفت اين حركت در فضا طبق برنامه زمانبندي شده اي صورت گرفته و شايد طبق همان برنامه محاسباتي بسيار دقيق نيز به بيرون از جو سياره زمين يا بعبارتي پشت دروازه هاي بسته زمين رسيده و منتظر ماندند تا به آنها اجازه ورود به فضاي درون زمين داده شود كه ؟؟
كه اگر چه بدرستي نميتوان در مورد مبداء حركت آنها بصورت ذرات بسيار ريز و معلق و حتي بسيارنامحسوس و شايد نامرئي چيزي گفت اما ورود آنها از دروازه هاي بسته و محافظت شده زمين به جو سياره زمين و توسط عواملي بظاهر و كاملا طبيعي زياد هم دور از ذهن نخواهد آمد كه براين اساس ميتوان چنين حدس زد كه ؟؟
اين موجودات يا ذرات ريز طبق برنامه اي زمانبندي شده و بسيار دقيق در نهايت به نزديكي سياره زمين و در واقع سياره محل سكونت آينده خود رسيده كه در اينجا و طبق برنامه هاي كاملا عادي و اما علمي و منطقي و عقلاني و بازهم زمان بندي شده و همراه با انواع پديده هاي طبيعي و از جمله و شايد يورش و نفوذ انواع شهاب سنگها و بهمان صورت بسيار فشرده و همراه با همين شهاب سنگها و توسط آنها از خارج از جو زمين بدرون اتمسفر جو زمين يا فضاي دروني زمين كشانده شده يا بعبارتي ديگر :

با شكافته شدن فضاي بين آسمان و زمين كه در واقع مرز بين آسمان و زمين بود و البته و شايد توسط عواملي از بيرون و منجمله هجوم شهاب سنگهاي بظاهر سرگردان اين موجودات يا ذرات فشرده شده گونه هاي مختلف زميني وارد جو زمين و درنهايت فضاي دروني زمين گشته يا گرديدند كه البته باور هريك ازاين گفته ها نيز ممكن است با فهم و درك تعداد محدودي كه قرآن را قبول و باور نداشته يا حتي آنرا بعنوان كتاب علم هنوز نپذيرفته اند كمي تا قسمتي هم سخت و دشوار آيد كه چگونه چنين چيزي ممكن است كه همه موجودات زنده زمين قبل از زمين در آسمان بوده و يا چگونه وارد زمين شده اند ويا ؟؟

[="Magenta"]آیا آنان که کافر شدند ندیده اند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن دو را شکافتیم و هر چیز زنده ای را از آب آفریدیم؟ پس آیا ایمان نمی آورند؟[/]

{ البته من اين آيه را لحظاتي قبل از ارسال ديدم كه بد ندانستم تا آنرا نيز دراين قسمت جاي دهم و شايد كه بيشتر ازاين آيه هم آياتي ديگر در اين زمينه در قرآن وجود داشته باشند كه من از آنها بي اطلاعم } و اينرا نيز اضافه نمايم و بلكه تاكيد نمايم كه شايد لازم نبوده تا خداوند همه اسرار خود را بصورت بسيار واضح و شفاف تر از اين براي ما بيان نمايد كه در آنصورت و البته بگمانم .. ديگر اسرار و راز بشمار نمي آمدند كه همين آيه ميتواند حتي عدم دانش و دانايي مرا در مورد حيات قبل از زمين برطرف نمايد چرا كه از واژه آسمانها بصورت جمع با زمين بصورت مفرد ميتوان چنين نتيجه اي گرفت كه همه موجودات زمين ابتدا در فضا درحال مسافرت يا حركت بوده اند كه از همه آسمانها و يا حداقل چند آسمان و بصورت ذرات ريز عبورنموده تا در نهايت به زمين يا در واقع پشت دروازه هاي ورود به زمين رسيده اند كه بعد از آن نيز ..

1 همه موجودات ابتدا و توسط همان شهاب سنگها و با گذر از جو زمين و شكافتن سطح هوا بطور مستقيم وارد آب درياها واقيانوسها شده و از آنجا و باز به دو صورت بر روي كل زمين {ابتدا دريا وسپس خشكي ها} شروع به رشد ونمو يا آزاد سازي همزمان خود نموده اند { همزمان در آب و خشكي } يا بعبارتي { 1 بصورت مرحله اي و ابتدا در آب درياها واقيانوسها و بعد از تولد دوزيستان و توسط دوزيستان از آب بيرون آورده شده و بعد از رسيدن به خشكي يا محيط مناسب با شرايط رشدشان و طبق مكانيزم تعبيه شده در پندار و هوش و ذهنشان شروع به رشد و نمو يا پيدايش مينمايند..2 هم از طريق دو زيستان و هم توسط تبخير آب درياها و اقيانوسها و جابجايي توسط عوامل طبيعي همچون باد و بارش باران و يا تنها توسط همين عامل و شايد همزمان و بتدريج درهمه جاي زمين پخش گرديده و رشد و شكوفايي خود را آغاز نمودند }..
2 بعد از ورود به جو زمين از شهاب سنگها جدا شده و در هوا همچنان معلق ميمانند تا بعد توسط باد و ابر و باران به همه جاي زمين و منجمله آب درياها و اقيانوسها و سطح خشكي ها راه پيدا نموده و هريك مكان ازقبل تعيين شده خود را { و البته به مرور و طبق برنامه } پيدا نموده و شروع به رشد و زندگي جديد خود مينمايند ..
و گزينه سوم كه برگرفته از دو ديدگاه اول است :
2 بعد از وارد شدن به جو زمين مقداري از آنها در هوا رها يا آزاد ميگردند و مقداري نيز با همان شهاب سنگها به عمق درياها يا اقيانوسها يا سطح خشكي ها راه پيدا مينمايند كه گروه نخست هم كه درهوا معلق مانده اند بعدا توسط همان عوامل بظاهر طبيعي از گردش ابروباد و در نهايت آب باران به مكانهايي كه قرار بوده بروند رفته و از آنجا شروع به رشد ونمو و بزرگ شدن يا زندگي جديد مينمايند كه همانگونه كه قرآن فرموده است و ملاحظه ميفرماييد منشاء اوليه همه آنها آب بوده با اين تفاوت كه گروهي آب درياها و اقيانوسها و گروهي ديگر نيز آب باران كه ذرات رها شده در هوا را به زمين فرو فرستادند { و اين نمونه دقيقا شبيه نوعي عنكوبت ميماند كه درهنگام مرگ مصنوعي {خواب زمستان} ناگهان بسوي فضا يا هوا رفته و از نظرها ناپديد ميشوند تا هنگام گرم شدن هوا بزمين نميايند والبته هيچكس هم نميداند تا كجا به آسمان صعودمينمايد فقط همينقدر اطلاعات بدست آمده كه با گرم شدن مجدد هوا او نيز مجددا به زمين سقوط نموده و زنده ميشود و نكته جالب اينجاست كه درهنگام بالا رفتن بسيار كوچكتر از حد معمول خود ميشوند و اين در هنگام سقوطشان به زمين كاملا قابل مشاهده خواهدبود و اين نيز شايد نشانه اي از همين آيه يا آياتي مشابه باشد كه همه موجودات زمين درابتدا بصورت ذرات بسيار ريز بوده كه از خارج از جو زمين به روي زمين آورده شده اند و ..} ..

واما خلقت انسان درتبديل يا آزاد سازي اين انرژي ها و علت تعدد و چگونگي تنوع نژادها :

و البته جداي از مباحث مطرح شده كه بسيارهم مفيد واقع شدند كه ميتوان گفت حتي باعث پيشرفت من در برخي مسائل نامكشوف هم گرديدند:

ادامه دارد..[/]

[="arial"][="royalblue"]بنام او

1
اي ضدشيعه و اي ضدفرهنگ تشيع،دراين دم و دراين لحظات ملكوتي بگذار و بگذر اين شايد براي تونيز بهترباشد..
[="red"]اي انسان تندخو و تند مزاج متضاد گوي ضد شيعه گرامي ، لطفا منه شيعه را در اين شرايط غم و اندوه درياب و بگذار و بگذر شايد اين براي تو نيز بهترباشد كه ايام ، ايام سوگواري مولاي آزاده ام حسين {ع} است ..

مرا درياب كه امروزقصد آن نيست تا ملتي و مليتي يا كه باوري و ناباوري محاكمه يا كه كوبيده شوند..[/]

[="blue"]
مرا درياب كه امروز روز كوبيدن آن ملت و باوري نيست كه دشمن ملت وباور من نبوده و نخواهد بود كه او حتي محترم به باورمن نيز بوده و شايد هم تا به انتهاي دنيا خواهدماند كه..

كه امروز فقط روز درخواست كمك است ودرك كردن متقابل يكديگر و ديگرهيچ..

كه امروز روز درخواست كمك است دراين ايام عزا و سوگواري محرم و حفظ حرمتها تا مبادا شعله تفرقه و انتقام شيطان از نسل آدم توسط خود دوستداران نسل آدم و بواسطه سوگندي كه خورده محقق گردد يا كه بوقوع پيوندد ..

و امروز قصد درخواست كمك منه شيعه از آن دسته از انسانهاي پاك سرشتي ست كه بدليل فريب سردمدار فريبكار رانده شده از بهشت و درگاه امن الهي نام كافر و بت پرست بر منه شيعه نهاد كه در واقع با اين اقدام غير انساني و غيرعقلاني ، دشمني با نه بلكه منه شيعه كه درواقع دشمني با خدا و دين خدا را پايه گذاري نمود كه حتي همگام با زمان آن را تكرارنموده و با كوردلي همچنان نيز بدان دامن هم زده و تكرار مينمايد ..

و امروزقصد آن نيست تا در وراي هر تهمت و افترائي و طبق حقوق حقه خود ، ملتي يا كه باوري كوبيده و يا كه نابود فرهنگي شود ..

كه امروزقصد آن نيست تا بخواهم نسبت به آن كج خردان ناداني كه نه بلكه برادر ديني،اعتقادي خود را كه حتي يك انسان وبلكه بنده اي از بندگان خدا را كه تنها بواسطه حس مظلوم دوستي ريشه درتار و پود و اعماق وجود ژنتيكي اش نسبت به انسانهاي پاك و معصوم و مظلوم كافر و بت پرست خطاب كرده وميكنند موضعي احساسي،تهاجمي گرفته و يا كه حتي بسيار هم منطقي و معقولانه از سلولهاي برتر نژاد برتر و يا مليت شناسنامه دار و پر افتخار ايراني ريشه درتاريخ خود برايش بگويم و يا از او سوال نمايم تو كه دشمني با عاشقان فرزندان يگانه دختر پيامبر گرامي ات را آغازنمودي ، آيا تو خود نيز وارث همان اجداد و همان اعراب عصرجاهليت و نادان ابوجهل و ابوسفيان صفتان جاهل و نادان هند جگرخوار نبوده و نميباشي كه بعدازپذيرش دين مبين اسلام و بعد از قدرت گرفتن قدرت پوشالي وحتي نداشته خود در زير سايه يگانه دين مبين و مقدس و با سوء استفاده از اين دين نوظهورمقدس سعي در برطرف نمودن عقده ها و حقارتهاي نهان و خفته در وجود بي وجود خود طي صدها سال از ديدن افتخار و عظمت قوم متمدن ايراني نمودي كه اگر چه با نابودي كامل كتب تاريخي ما فقط ميتوان و بايد گفت كه اين فقط خداست كه ميداند در تو در توهاي تاريك تاريخ گذشتگان چه گذشته و يا منشاء آنهمه عقده رواني اجداد تو از كجا سرچشمه گرفته بود كه به محض قدرت گيري زود گذر پوچ در اوراق تاريخ چندهزارساله محقر خود كه آن نيز به بركت وجود همان دين مبين و مقدس و البته بهره جستن از افكار شيطان صفتانه دريك فريب بزرگ ازطرف نسل محقرتان صورت گرفته بود در صدد تخليه آنهمه اوغده و حقارت تاريخي برآمديد كه بعدها نيز و تا به امروز و همچنان و اما به نوع و شكلي ديگر و با فرزندان آخرين پيامبر خدايتان ادامه حياتي ناپاك به آن داده و ميدهيد كه ..[/]

ادامه دارد..[/][/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

2
كه امروز قصد هيچ سوال و جواب و حتي تجزيه و تحليلي نيز نميباشد كه قصد تجزيه و تحليل نيز ندارم تا ريشه و علل اينهمه عقده و عقاد وكينه توزي را بازگو نمايم و بگويم كه ولي و اما : با نگاهي تا كمي دقيقتر به شرايط حاكم و نه آنزمان كه دهها و صدها سال متوالي قبل از آن شايد بتوان دريافت و پي برد كه اين خواري و اين حقارت نژادي و قومي اجداد ناپاك شما شايد كه از طرف عوامل فرهنگي بزرگ تحميل شده ازخارج از مرزهاي نژادي اجداد ما ايرانيان بر وجود بي وجود ذهن و جسم و روح محقر اجداد شما تحميل گشته بود كه اجداد بي غرور و خورد شده شما طي صدها سال ممتد و متوالي فقط و تنها ميتوانستند تمدن و شكوه و اقتداري را ببينند و شاهد باشند كه بيش از همه تحت نام امپراطوري هاي قدرتمند ايران،روم و حتي ايران و يونان و دست آخر و تنها ايران بر روح و ذهن كوچك آنان سنگيني نمود كه حتي توان درك و فهمش را نيز نداشتند ..

و امروز قصد هيچ تجزيه و تحليل و حتي سوال و جوابي هم نيست تا سوال نمايم : شما سردمداران تهمت و افترا به عاشقان فرزندان فاطمه {س} و حسين مظلوم {ع} در امروز آن روزها آيا همان حقارت كشيده هاي نسل پدران و اجداد بي ريشه اي نيستيد كه در هزاره هاي پيشين شكوه و عظمت قوم و مليت و نژادي حيران و سرگردان ماندند كه بطور مكرر و در همسايگي جسم وذهن كوچكشان همچون سايه اي از يك غول بزرگ برسر خود تداعي و تجسمش نمودند و بلكه شاهد هر روزش بودند كه جز به نظاره كردن آنهمه غرور وآنهمه افتخار وآنهمه اقتدار و افسوس خوردن از نداشتن آنهمه غرور و آنهمه افتخار و آنهمه اقتدار ايران و ايراني كاري ديگر نداشتند كه بكنند كه كاري هم نميتوانستند انجام دهند چرا كه نه اينكه فقط نتوانستند آنهمه داشتني هاي خوب را يكجا داشته باشند كه حتي نتوانستند اين شكوه و اين عظمت بس عظيم را حتي لمسش نمايند كه حتي بتوانند در آينده آنرا درست درك نمايند و شايد اين شد كه اين نداشتن عظمت و اقتدار و شكوه ايرانيان كه ساليان متوالي تري نسبت به روميان و يونانيان بر اريكه تاريخ پر افتخار و قدرتمند تمدن بشري تكيه زده و حتي جلوس نموده بودند در تمام تار و پود وجودشان بصورت عقده اي تمام وقت و طي يك مدت زمان طولاني و حتي طي يك دوره چندصدساله دنباله دار باقي ماند تا بعدها جاي خود را از دشمني مليتي و نژادي به دشمني اعتقادي و مذهبي تغيير نام دهد كه..

كه امروز واقعا قصد سركوب اقوام و انسانهاي بجا مانده از همان جا مانده هاي تاريك تاريخي كه درهمان عقده ها و حقارتها ، جانهاي چندان شيرينشان را هم تقديم عزرائيل عزيز نمودند ندارم كه نسل به نسل هم آمدند و رفتند و ميايند و ميروند و هيچگاه نفهميدند و هنوز هم نفهميدند غرور ملي و غرور و برتري نژادي چه بود و چيست كه در آن ايام جز آه و افسوس كاري هم نتوانستند انجام دهند كه امروز نيز نميدانند غرور مذهبي چيست و برتري در عشق به كدام مذهب برتري محسوب ميشود كه درنهايت و همچون ديروز و همچون امروز درفردا و فرداها نيز آه و افسوس بخورند كه متاسفانه ندانستند و نخواهند دانست كدامين مذهب كدامين مكتب؟؟


ادامه دارد..[/][/]

[="arial"][="royalblue"]بنام او

3

وامروز قصد سركوب دوباره وارثان آن قوم بي ريشه و انسانهاي حقارت كشيده و دربند و گرفتار در بي افتخاري هاي سردمدار تو نيز نميباشد كه..
كه امروز واقعا هم قصد سركوب دوباره وارثان آن قوم و قبيله هاي بي رگ و ريشه از غرور و فهم و تمدن و اقتدار ملي و اصالت نژادي پايه گذاران ضديت با شيعه هم نخواهد بود كه يادآوري مجدد و حتي هزارباره شود كه هيچگاه نبايد فراموش نمايند كه چه بسا اجداد محترم آن قوم ظالم و متوحش تازه بعد از برخورد و آشنايي و همسايگي با تمدن بزرگ و مقتدري همچون ايران و فرهنگ ارزشمند و والاي ايراني بود كه گويي تازه فهميدند تمدن چيست و اقتدار چيست و قدرت چيست و نژاد چيست و افتخار چيست و غرور چيست و نژاد دوستي و افتخار به نژاد يعني چي و اما ..
و اما امروز قصد آنهم نميباشد تا بگويم كه آن كج خردان نادان و حتي بي خردان بي انديش ازفرط اينهمه عقده و عدم فهم و درك درست حتي نتوانستند بين مهرورزي و علاقه و دوست داشتن مليت و نژاد ناپاك خود با پرستش و حتي غرق در پرستش نژاد پوشاليه خود فرق و تمايز قائل شوند كه از فرط آنهمه عقده و حقارت و البته پس از قدرت يافتن اسلام و دين برتر و تكامل يافته خداوند و بلكه در زير سايه اين دين مبين و در واقع با سوء استفاده از دين خداي مهر ومهرباني ها و درنهايت هم ازفرط همان تحمل بيش از توان نداشته خود از نژاد دوستي به نژاد پرستي و در نژادپرستي به تفريط و افراط نيز كشيده شدند و يا بعبارتي ديگر آنها حتي نتوانستند بين دوست داشتن نژاد ناخالص ومليت هميشه آواره در صحراها و خون ناپاك و فرهنگ بي فرهنگ وغارتگر و متوحشانه خود و حتي حداقل با احترام به آنها با نژاد پرستي و مليت پرستي وخون پرستي و رنگ و رو پرستي و همه پرستنده هاي كفر آميز ديگر و با همه نداشته هاي عميق فرهنگي ، تاريخي خود فرقي معقولانه و عقلاني قائل شده كه در نهايت به سبب اين بي خردي و كج فهمي و كج رفتي در نژادپرستي همان نژاد بي نام ونشان ونداشته خود غرق توهم و توحش و دست آخر انتقام وحشيانه و وحشتناكي نيز شدند وغرق شدند در آنچه كه نميبايست غرقش ميشدند كه امروز نيز در قالب و شكلي ديگر نسبت به مذهب و باور آن قوم سرافراز همچنان درحال تداوم راه ناپاك كج رفته غرق شونده خود ميباشند ..

راهي كه در آن انسان مظلومي را چه مظلومانه سربريدند و بلكه چه غريب و تنها و بي كس سربريدند و حتي چه وحشيانه و يس كينه توزانه سربريدند ..

ادامه دارد..[/][/]

[="arial"][="royalblue"]بنام او

نيازمند هدايت;291164 نوشت:

وامروز قصد سركوب دوباره وارثان آن قوم بي ريشه و انسانهاي حقارت كشيده و دربند و گرفتار در بي افتخاري هاي سردمدار تو نيز نميباشد كه..
كه امروز واقعا هم قصد سركوب دوباره و هزارباره وارثان آن قوم و قبيله هاي بي رگ و ريشه از نژاد و فهم و تمدن و اقتدار ملي و اصالت خوني و نژادي پايه گذاران ضديت با شيعه هم نخواهد بود كه يادآوري مجدد و حتي هزارباره گردد كه هيچگاه نبايد فراموش نمايند كه چه بسا اجداد محترم آن قوم ظالم و بي تمدن تازه بعد از برخورد و آشنايي و همسايگي با تمدنهاي بزرگ و مقتدري همچون ايران و يونان و روم و فرهنگ ارزشمند و والاي ايراني بود كه گويي تازه فهميدند تمدن چيست و قدرت واقتدار چيست و نژاد و افتخار چيست و نژاد دوستي و افتخار به نژاد و مليت يعني چي و اما ..
و اما امروز قصد آنهم نميباشد تا كه بگويم آن كج خردان نادان و شايد ، آن كم خردان بي انديش كه هنوز به مرحله اي از رشد و شعور نرسيده بودند تا ازقدرت فكر و تفكر خود بهره درست ببرند چگونه ازفرط آنهمه كمبود و عدم فهم و درك درست ، به كمبودها يا عقده هاي ممتد و طولاني مدت هم مبتلا شده كه اين كمبودها آنچنان زياد و تاثيرگذار شدند كه بعدها حتي نتوانستند بين مهرورزي و علاقه و دوست داشتن مليت و نژاد با پرستش نژاد ناشناخته و ناپاك خود فرق و تمايزقائل شده و درنهايت غرق در پرستش نژاد پوشالي و صحرانشيني و قتل و غارت خود شدند آنهم بگونه اي كه گويي هم اكنون نيز آنرا ازدست خواهند داد كه اين نيز لازم به تكرار نميباشد كه از فرط آنهمه كمبود و حقارت چندصدساله طولاني مدت از طرف همسايگان قدرتمند و مقتدر خود بر ذهنش حاصل گرديده بود كه نتيجه و مدركش نيز آنهمه رفتار بي تمدنانه و و حشيانه با خودشان و بعدها و با سوء استفاده از قدرت دين مبين اسلام ، با غير عرب و در راس همه آنها ، ايرانيان بود ، ايرانياني كه چندين قرن متمادي دراوج اقتدار و شكوه و عظمت سياسي و فرهنگي و نظامي در جهان قرار داشتند كه متاسفانه و البته شايد ، با اين اقتدار تاريخي خود باعث آن نيزشدند كه اين دسته از عربهاي صحرانشين همجوار و همسايه بعدها بنابدلايلي و از جمله همين احساس كمبودها و نداشته هاي خوب فرهنگي ايرانيان ازيكسو و سوء استفاده از قدرت دين مبين اسلام از ديگرسو ، به نژادپرستي نيز رو آورند كه البته ازاين دست انسانها و كشورهاي تازه بدوران رسيده هم كم نيستند ولي اين دسته از عربهاي آواره نكته مهمي را كه فراموش نمودند و بلكه نتوانستند خوب آنرا درك و هضم نمايند اين بود كه ايرانيان به خون و نژاد احترام ميگذاشتند و نه اينكه آنرا پرستش نمايند و يا باعث قتل و كشتاروحشيانه ملتهايي شوند كه تازه با آغوش باز دين آخرين پيام آور الهي شان رانيز پذيرفته بودند كه ..
{{كه البته از عرب دوران جاهليت كه به فرزندان بي گناه خود هم رحم نميكردند و بلكه دختران معصوم خود را نيز زنده بگور مينمودند غيرازاين هم نميشد توقع نمود كه همگان خوب ميدانند كه عرب قبل از اسلام چه بود كه بغير از پيامبرگرامي اسلام {ص} و خاندان پيامبر گرامي اسلام {ص} و تعداد محدودي قوم و قبيله فهيم و متمدن در چه جايگاه رفيعي از توحش و زنده بگوركردن دختران خود قرار داشت ..}}
كه متاسفانه اين غرق شدن در عقده هايي تاريخي و اصالتي ممتد باعث آن گرديد كه آنان در نژادپرستي به تفريط و افراط نيز كشيده شوند و يا بعبارتي ديگر آنها نتوانستند بين خوب و بد را خوب تعادل برقرار نمايند و در نهايت هم از عشق به نژاد ناخالص ومليت هميشه آواره خود در صحراها و خون ناپاك و فرهنگ بي فرهنگ وغارتگر و متوحشانه خود به توهم و توحش هم كشيده شده و باز درنهايت غرق شدند در آنچه كه نميبايست غرقش ميشدند كه امروز نيز در قالب و شكلي ديگر نسبت به مذهب و باور آن قوم متمدن و سرافراز همچنان درحال تداوم راه ناپاك كج رفته و اما غرق شونده خود ميباشند كه دراين ميان صلابت و اقتدار روزافزون ايران مانع ازتكرار روند آن راه و آن وحشيگري ها توسط شيخين ابليس يا شيخ شيطان و تفرقه و نفاق شده كه انشاا...همواره نيز خواهدشد ..

راهي كه در آن انسان مظلومي را چه مظلومانه سربريدند و بلكه چه غريب و تنها و بي كس سربريدند و حتي چه وحشيانه و يس كينه توزانه سربريدند ..

بنام او

روزي كه خدا به رقص و شادماني انسانها گريست ..

4
ادامه ازپست11

راهي كه در آن انسان مظلومي را چه وحشيانه و بلكه چه مظلومانه و حتي چه كينه توزانه سربريديد ..
چه كينه توزانه سربريديد و چه متوحشانه بر بالاي جسد بي سر او كه گناهي جز انسان بودن و فرزند پيغمبر زمان بودن و لبيك به دعوت دعوت كنندگان مسلمان نداشت به رقص و پايكوبي پرداختيد ..

راهي كه در آن ، كينه و انتقام يا ظلم و ناداني اند كه ميتوانند حضور خوب وبس فعالي در محدوده ذهن محدود و كوته نظر انسانهاي كوته بين و كوته نگري همچون سردمدار راه نادرست اعتقادي تو داشته باشند و ديگر هيچ ..
راهي كه گمراه شدگان تسليم شده در لحظه و دم سياستهاي پنهان سردمدار فريبكار تو، تو و امثال تو و بلكه هزاران مثل تورا فريب داده و گمراه نموده و درنهايت ، چنين خلق نمودند ..
آري برادر ديني عزيز كه گمان درستي داري كه فقط سردمدار تندروي ضدشيعه تو و افكار بسيارمنحرف و غرض ورزانه او ، هدايت شونده و هدايتگر خداي خود ميباشند كه گويي خداوندي چنين ظالم جز به ذهن بيمار و پريشان اينچنين سردمداري ، به هيچ انسان آزاد انديش و به هيچ شيعه متمدن و انسان دوستي چنين ماموريت جنگ طلبانه توام با ظلم و توحش و خشونت براي هدايت بندگانش نداده و نخواهدداد كه البته در اين مورد بخصوص ، حق كاملا با تو و با اين طرز فكر سردمدار ذهن بيمار تو بوده و خواهدبود كه بحق چنين پندار زشتي را هيچ انسان آزاده اي تاييد نخواهد نمود ، چرا كه به اعتقاد منه شيعه {شيعه} ، خداوند اگر مظهر مهر و مهرباني ها و عشق و علم و همه اسرار نهفته در جهان باشد كه هست ، به هيچ روح و روان سالم و مهربان و عاشق پيشه و باشعوري كه اهل عقل و تدبير و دليل و گفتگو و گفتمان افكار هم باشد چنين پندار زشت و اشتباهي را نداده و نخواهدداد كه شيعه نيز همانند خالق فهيم خود و همه انسانهاي فهيم و متمدن ، براي هر حرفي و هر اقدامي ابتدا خوب تحقيق مينمايد ، خوب پژوهش مينمايد .. و شيعه خيلي خوب ميداند كه جنگ و نبرد واقعي يا مشكلات كوچك و بزرگ بشر ، بين افكار بشر يا انسان ميباشد و نه جسم آنان كه جسم فقط حامل اين افكار و بلكه محل و مكاني براي بازگو نمودن آنهاست و شيعه متمدن نيز ممكن است همانند نژاد سفيد متمدن و پيشرو در علم كشفيات ، به اين علم پنهان آگاهي كامل پيدا نموده يا نمايد كه نابوديه يك جسم حاوي افكار مخالف به روشهاي غيرانساني و توام با نارضايتي خداي علم و محبت به منزله خلقت و بلكه خلق نمودن صدها و بلكه ميليونها سلول و فكر و موجود مخالف ديگر و بلكه بصورتهاي گوناگون نامكشوف ديگر و بلكه خطرناكتر و نيرومندتر درجهان براي خودش خواهدشد كه درنتيجه ، اين بزرگترين خطر در نابودي خود انسانها و پس از گذشت يك مدت زمان نيزمحسوب ميشود و شايد يكي از دلايل قدرت گرفتن شيعه درطول تاريخ نيز همواره همين مظلوميت شيعه بوده كه شيعه همواره مظلوم تاريخ بوده كه شيعه درطول حيات خود همواره مجبور به دفاع گرديده و نه حمله كه دفاع موجب تداوم حيات و قدرتگيري بيشتر و حمله درنهايت موجب كوچك شدن و تضعيف و زوال خواهد شد و ..{موضوع حمله و دفاع موضوع بسيار پيچيده و حتي نامكشوفي ست كه قابل برداشت درهمه جا و همه حال نخواهدبود}

و ازاينرو شيعه هيچگاه و تحت هيچ شرايطي افكار مخالف ديدگاه خود را از راههاي غيرانساني هدايت ننموده و نمينمايد كه هميشه به روشهاي صحيح گفتگو رو آورده و خواهدآورد و ..
و تو نيز ميتواني نسبت به سردمدارت دربهترين شرايط خوش فكري چنين تفكر مثبتي نمايي كه اين شايد القائات شيطاني در پوشش فرامين الهي و درغير اينصورت ،،، فريب اذهان حيران و سرگرداني چون تو ، توسط سردمدار فريبكار تو ميباشد كه فريب و كنترل افكار پاك و مقدسي چون تورا در دستوركار فريبكارانه عقايد پوچ و كافرانه خود قرار داده تا شايد با ايجاد و زنده نگهداشتن اين دشمني با منه شيعه مسلمان ، تو و امثال تو پي به ماهيت افكار كثيف و نادرست او واقدامات خصمانه و بس ظالمانه او و اجداد او عليه ايراني و شيعه نبرده و..

و اما من نيز اميدوارم كه چنين پندار نادرستي را هيچگاه در حق منه شيعه ناكرده گناه بذهن پاك خود راه نداده و هيچگاه چنين تصور اشتباهي درمورد منه شيعه ننمايي كه چنين خدايي كه خالق زيبايي ها نيز ميباشد چنين دستورات و فرامين بس زشت و نازيبايي را آنهم به چنين افراد بس نالايقي وحي نموده باشد كه توهم كشتن برادر مسلمان و حتي يك انسان و بنده اي ازبندگانش را بجرم بي جرمي و گناه انجام نداده و مرتكب نشده تو را به بهشت ساختگي ذهن متوهم او ميرساند .. توهم كشتن برادرمسلماني كه تنها بدليل يك عشق يا يك حس كاملا عاطفي نسبت به مظلوميت يك انسان و بلكه امامي بس بزرگ و بزرگوار و بلكه بنده اي از بندگان مقربش ، كافر وبت پرست و گناهكار خوانده و بدتر اينكه گمان ببري خداوند او را مامور ويژه رسيدگي به تخلفات عاشقانه بندگانش و چنين بندگان عاشقي نموده كه حتي قضاوت و دادن حكم و اجراي حكم را كه ريختن خون اين عاشقان و ازجمله شيعه ميباشد را نيز بدو عطا كرده باشد ؟؟
ريختن خون شيعه اي كه عظيم ترين و بلكه بزرگترين گناه كبيره مرتكب نشده اش ، زنده نگهداشتن ياد و خاطره يك مظلوميت هميشه جاري در طول تاريخ بوده و خواهد بود كه ..

كه در واقع ، اين ياد و خاطره ازانسانهاي معصوم ومظلومي بوده و خواهدبود كه در زمان خود با آخرين روشهاي مدرن وحشيگري و بلكه پيشرفته ترين روشهاي ظالمانه و بطرز بسيار وحشيانه اي از سوي اجداد همين سردمدار امروز تو به قتل رسيده و بلكه وحشيانه قتل عام گرديدند و ..

و در نهايت اينرا هم شايد بد نباشد كه براي حسن خطاب بداني كه ؟؟

كه اگر زنده نگهداشتن ياد و خاطره اين مظلومان و برپايي مراسم شور و شوق عاشقانه آنان و حتي عشق و محبت به اين مظلومان يا خاندان محاصره شده در ظلم ظالمانه بنيانگذاران تخم كينه و نفاق تو كفر و بت پرستي محسوب ميشود ؟؟
واگر همنوا شدن با نواهاي جانگداز و عاشقانه حاج صادق آهنگران و كويتي پور و .. و نوحه سراياني هم عصر اين عشاق ، عين بت پرستي قلمداد گرديده و ميگردد ؟؟
و اگر جان دل سپردن به نواي جانسوز مداحان عاشق پيشه اي همچون حاج محمودكريمي و مقدم و هلالي و حداديان و سيب سرخي و مرحوم ذاكر و .. و ..
و همه و همه عاشقان خاندان معصوميت و مظلوميت دشت كرب و بلا نماد كفر و شرك و حتي انتهاي كافري و مشركي تصور و معرفي خواهندشد ؟؟
ودرنهايت اگر از نگاه سردمدار تو هر آنچه كه بياد مظلوميت مظلومان دشت نينوا و بلكه انسانهايي چنين مظلوم و چنين مقدس بر پا گرديده يا ميگردد ، آخر جرم و جنايت و بلكه آخر كفر و بت پرستي و الحاد بشمار ميايد ؟؟

بگذار بگويمت تا كه شايد به او بگويي تا كه شايد خيالش يكسره ازجانب منه شيعه ايراني راحت و بلكه كاملا آسوده گردد كه آري؟؟

آري ، منه شيعه بت پرست و منه شيعه كافر و منه شيعه مشرك و منه شيعه مجرم و منه شيعه گنهكار ؟؟
چرا كه منه شيعه عاشق جگرسوز و بلكه سينه سوخته حسين {ع} و مظلوميت حسين {ع} ..
و منه شيعه عاشق مظلوميت و تنهايي حسين در آن لحظات تنهايي و مظلوميت ..

5
و منه شيعه عاشق سوگواري براي حسين {ع} و خانواده زجركشيده حسين {ع} چه در زمان محاصره و چه درزمان قتل عام وحشيانه و چه در زمان بعد از قتل عام مغرضانه و بلكه در زمان اسارت اهل بيت حسين {ع} در آنروز و امروز و همه دهر..

كه من خود علاقمند به زنده نگاهداشتن ياد و خاطره مظلوميت حسين {ع} و خانواده بعد از اسارت حسين {ع} خواهم بود كه در واقع ، جنون برخاسته ازحس انتقامجوي اجداد كينه ورز و كينه توز سردمدار تو موجب خلق اثر جاودان اين مظلوميت هميشه جاويد در طول تاريخ گرديد تا كه امروز و هر روز همگان و مدافعان حقوق بشر بدانند و بلكه ببينند و شاهدش باشند كه چگونه جلوي ديدگان خدا ، فرزندي از فرزندان خدا را سربريدند كه چگونه درحضور خدا ، فرزند آخرين پيامبرش و بلكه همه ياران و حتي همه عزيزان پيامبر و نوه پيامبرشان را به مسلخ برده و يكي پس از ديگري و بطرز بسيار ناجوانمردانه و بلكه وحشيانه اي سلاخي و قتل و عام نمودند و ..
ودرنهايت چگونه مقابل ديدگان مظهر زيبايي ها و مهرباني ها و گذشت و محبتها ، انساني ناكرده گناه را در اوج شقاوت و سنگدلي سربريدند و چگونه در اوج كينه و بغض و بي رحمي و شايد حقارت و ناداني بر بالاي جسد بي سر او و حتي درمقابل ديدگان اشكبار و بلكه خونبار همه خويشاوندان ستمديده اش به رقص و پايكوبي و شادماني پرداختند تا كه خدا نيز به اين رقص و اين شادماني انسانها و بندگانش كه با چنين تاواني برپا گرديده بود شاد نگردد و حتي به اين صحنه اسفباربندگان بس نادان و بس ظالمش بگريد ..

اي ضد شيعه ، بگذار و بگذر كه امروز روز گفتن حقايق پنهان و آشكار هيچ جرم و گناهي نيست ..
بگذاروبگذر كه درنهايت منه شيعه خود مايل ميباشم تا درچنين ايام مقدسي و بياد حنجره طلايي هاي بي مزد و بي ريايي كه با جان و دل ، نواهاي حزن آلود و عاشقانه اي همچو عمه بابايم كجاست .. وقتي علم ميبينم ، ياد علم ياد علمدارميكنم .. را سر ميدهند رخت عزا بر تن نموده و ..
و همزمان با نداي حزن آلود : ياد امام و شهدا دلو ميبره كرب و بلا .. همواره بياد معصوميت فرزنداني باشم كه سراغ پدر خود را از عمه خود ميگرفتند و بلكه دربدر بدنبال پدري ميگشتند كه ديگر جان نداشت و نه بلكه جان نداشت كه ديگر سر نداشت و ..
و يا با ياد علمدار دشت نينوا همواره بياد ياران باوفايي باشم كه چگونه امام و عزيز خود را در آن دشت بي كسي ، تنها و بي كس رها نكردند و حتي براين اراده و بر اين باور پولادين و مقدس خود ، جان شيرين و مقدس خود رانيز تقديم و فداي يار و راه يار نمودند كه ..
كه بگذار و بگذر كه خود مايل ميباشم در اين كفر و كافري و براي لحظاتي هم كه شده مجنون و شيداي نه تنها حسين {ع} كه حتي انسان تنها و مظلومي شوم كه دراوج تنهايي و بي كسي ، تنها و بيكس ماند كه هيچكس هم به فرياد دلش گوش هم فرا نداد تا كه بداند او نيز ممكن است همانند همه انسانهاي معمولي و بلكه عادي زمان خود و اطرافيان خود ، حرفهايي براي گفتن و بلكه درده دل داشته باشد كه شايد او نيز درون خود و در دل شكست و خورد شد و در دل خون گريست آنزمان كه چنين دنياي بس نامرد و ناجوانمردانه اي را مشاهده مينمود كه چگونه انسانها يا مرداني بس نامرد نامه نوشتند و چگونه انسانها و مرداني بس نامرد نامهاي خود را از زير امضاهاي خود پاك نمودند و حتي منكرشدند و چگونه انسانها و مرداني بسي ناجوانمرد ازترس جان خود و خانواده هاي خود ، او را و خانواده تنها و بي كس او را در دشت سوزان و تنهايي ، تنها و تنها گذاشتند ؟؟ و چگونه ؟؟ و چگونه ؟؟ ..
كه شايد قلب و دل او نيز ازاين دنيا و از اين زمان بي رحم و بي مروت و از اين لحظه زجر و عذاب تنهايي و بي كسي و از مردمان نامردش ، زودتر از جسم و تنش شكست كه چگونه موجودي كه لقب اشرف مخلوقات را با خود بهمراه داشت و بلكه اين لقب بس گرانبها و مقدس را همه جا بهمراه خود يدك ميكشيد ، براي كشتن او عجله و حتي لحظه شماري ميكردند كه شايد .. كه شايد ..

كه شايد او نيز ازاين روزگار نامرد دلش گرفت و در دل همچو پروانه سوخت و از درون همچو شمع آب شد

آب شد و نتوانست لب به شكايت بگشايد كه شايد بخواهد بغضش را چنين با نجوا يا فرياد برزبان دل جاري نمايد كه : اي خدا : اي خدا : ببين و شاهد باش كه اشرف مخلوقاتت با اشرف مخلوقاتت چه ها ميكند ..
اي خدا : اي خدا : ببين و شاهد باشد كه فرشتگان مقرب درگاهت آنزمان كه انسان راخلق نمودي و لب به اعتراض گشودند ، چرا لب به اعتراض گشودند ..

اي خدا و اي خدا : تو خود ببين و شاهد باش كه درامروز خود چگونه جان ميسپارم كه تو خود بهترين شاهدي كه تو خود بهترين گواهي كه تو خود قاضي و انتقام گيرنده اي..؟؟

بله اي ضد شيعه پاك سرشتي كه ندانسته فريب خورده اي كه ندانسته پا جاي پاي كساني ميگذاري كه توقعات خلاف عقل و خلاف دين مينمايند ، تو خود ببين و شاهد باش كه چگونه عده اي انسان نماي وحشي و بلكه لبريز ازكينه و بغض با خاندان نبي اكرم {ص} ، امام و پيشواي اعتقادي انسانهايي را با بيرون كشيدن شمشير بغض و كينه ازغلاف بغض و كينه به قتل رسانده اند و چگونه نيز توقع سكوت آنان را مينمايند كه براي زنده نگهداشتن ياد و خاطره مظلومانه كشته شدن امام عزيز و شهيد خود عزاداري هم ننمايند ..

و آيا اين بيرون كشيده شدن شمشير بغض و كينه ازغلاف نامردي و ناجوانمردي ، تاريخچه اي چندصدساله وهمچون تحمل حقارت اجداد اين كينه ورزان از ايران و ايراني واقتدار ايراني داشته و آيا اين عمل ضد انسانيه اين قاتلان ، ريشه در بغض اجداد آنان و خود آنان نسبت به اجداد پيامبرشان {ص} و خود پيامبرشان {ص} و علي {ع} و خانواده او داشته و آيا ؟؟

و در هر صورت ، هر دليلي كه داشته ، خداوند ، خود اجازه نداد تا كه اين سفاكان تاريخ موفق شوند براي هميشه تاريخ آن روي بس شيطانيه خود را پنهان نموده تا كه مبادا تا انتهاي تاريخ ، گراميان تاريخ نيز لقب گيرند ..

آري بگذار و بگذركه دراين ايام محرم و عزا و سوگواري ، مايل به هيچ افشا و انكاري هم نميباشم كه فقط مايل به اين خواهم بود تا كه براي يك لحظه و تنها براي يك لحظه هم كه شده از اين لاك و از اين پوسته مادي و دنيوي خود بيرون آمده و شايد كه بيخود بودن خود را دراين ايام عزا و محرم بدست فراموشي سپرده تا كه شايد هم براي لحظاتي هم كه شده در چنين ايام بس ظالمانه و بس مظلومانه اي ، همواره ياد ظالم و مظلوم ، ظلم و ظلمت و يا مظلوميت مظلوم را در ذهن خود تجسم عيني بخشيده كه براي هميشه تاريخ بياد ذهن فراموشكار ايراني ، شيعه خود بسپارم و حتي همواره و خيلي خوب هم به ذهن شيعه ، ايرانيه خود بسپارم كه :

ظلم چيست و ظالم كيست ؟؟ مظلوم كيست و مظلوميت چيست ؟؟

ظلم و مظلوميت چيستند و ظالم و مظلوم كيستند آنزمان كه اقتدارشيعه درهم شكند و دشمن كينه اي شيعه جاني دوباره و همچو محرم حسين 1400 گيرد ؟؟

6
و بگذار و بگذر كه اگرسردمدار تو مرا بجرم اين عاشقي ، كافر و بت پرست خوانده و ريختن خونم را حلال ..

و بگذار و بگذر كه اگر معيار و ملاك بت پرستي اين سردمدار براي منه شيعه ، دست شستن منه شيعه از عشق به حسين{ع} و علي{ع} و فاطمه اطهر{س} و فرزندان آن پهلو شكسته مظلوم ومعصوم و ستمديده ميباشد ..

بايد كه از اين خطاب بد و شيطانيه خود بگذارد و بگذرد چرا كه ..؟؟

1 هركس [="red"]مسلماني[/] را بفريبد يا برايش توطئه درست كند يا به او زيان برساند از ما نيست .. {{ پيامبرگرامي اسلام{ص} }}
و اگر با اين سخن سريع و صريح پيامبر گرامي خود به راه روشنايي هدايت نيافت و بلكه پاسخش به اين سخن روشن و بي بهانه پيامبر گرامي اسلام {ص} اين بهانه فريبكارانه و شيطاني گرديد كه شيعه [="red"]مسلمان[/] نيست :
به او بگو :
2 دردنيا انسان و ملتها و مليتهاي كافركم نيستند و ابتدا اگرتوانش را داري و جراتش را و همچون كشتن عزاداران حسيني درپاكستان با بمب و نارنجك و تركاندن ماشين كنارخيابانها ، برو و اگر راست و صادقي ابتدا آنها را مسلمان دين خود نما..{كشورهاي مسيحي و بودايي و.. و بسياري كشورها و مليتها و ملتهاي ديگر كه خواهران و برادران مظلوممان را در برمه چنين بخاك و خون نكشنمد كه شايد اين بودائيان تندرو نيز تندروي را از خود توي تندرو آموخته و ياد گرفته اند و ..}
و درغير اينصورت ؟؟

و اگربا اين دو توصيه و مخصوصا سفارش پيامبر گرامي اسلام {ص} بازهم دست از دشمني با منه شيعه برنداشت و اگر همانند همان اجداد يزيدي اش ، همچنان ضعيفكشي را مرام بي مرام خود قرار داد و بازهم هدايت نشد ، اينبار به او چنين بگو كه:
3 با خيالي راحت و بلكه آسوده ميتواند تا پايان عمر و بلكه تا انتهاي زمان حاكميت ذهن كوته بينانه خود در اين حسرت هميشگي بماند وبلكه جان دهد و بميرد كه منه ايرانيه شيعه حاضر به دست شستن ازاين عشق پاك و خالصانه نسبت به خانواده و اولاد پيامبرگرامي اسلام {ص} و بلكه آن انسانهايي كه به اينصورت ظالمانه و بس مظلومانه توسط امثال تو كشته و قتل عام گرديدند نخواهم بود كه چنين خوابي را در روياهاي خود هرگز نخواه ديد كه بلكه اين توهم را در كابوسهاي شيطاني خود خواهي ديد كه او جز شيطان و خدمت به شيطان به هيچ چيز ديگر و حتي انسانيت و حتي خدا هم فكرهم نميكند كه او فقط عشق شيخ شيطان شدن دارد و ديگر هيچ ..

كه او عشق نفاق و قدرت دارد و من نيز حاضر به اين گذشت نبوده و نخواهم بود كه به چنين شياطيني قدرت و نيرويي دوباره بخشم و بلكه بعنوان يك شيعه و يك ايراني ، همه توان و نيروي ذهن اهورايي خود را بكار گرفته و خواهم گرفت تا كه هيچگاه اقتدار ايراني و قدرت شيعه درهم نشكند تا كه هيچ انساني چنين صحنه مظلومانه و بس ظالمانه اي را يكبار ديگر شاهد نباشد تا كه چنين صحنه ظالمانه اي در حق انسانيت يكبار ديگر و پس از آن ، هزار بار ديگر براي ايران و ايراني { و درصورت امكان براي همه شيعيان جهان } تكرار مكرر نگردد تا كه فرزندان نسل شيعه و ايراني هيچگاه شاهد تجربه تلخ دوباره صحنه كرب و بلا جز به تكرار مراسم پاسداشت خاطره آن در محرم هرسال نگردند كه ؟؟ كه ؟؟

{كه هيچكس نميداند ، شايد برخي علوم بسيارپيچيده تر از ظاهرشان باشند..}

باسپاس..[/][/]

[="Arial"][="RoyalBlue"]بنام او

[="navy"]
خالق و آفريدگاري كه بسيارتا بسيار دانا و خردمند و باهوش بوده و ميباشد دنيا و همه موجودات و بلكه همه مخلوقاتش را با عقل و شعور وحتي منطق و دلايلي كه بعدها براي بشر و در طول دوره هاي مختلف زماني قابل فهم و برخي نيز قابل كشف باشند خلق نموده كه بعدها انسان با نام يا لقب اشرف مخلوقات و بعد از سير تكامل سلولهاي ذهنش يكايك آنها را در پهنه پهناور گيتي و پخش گرديده در زمان كشف و پيدا نمايد و به اين دليل كه همه كار جهان را حاصل تفكر و تحقيق و يا تحقيق و تفكر و بازهم تحقيق و پژوهش يك انديشمند اهل منطق و دليل ميدانم كه هيچيك از موجودات ومخلوقاتش را نيز بر پايه زور و بي منطقي خلق ننموده ، از اينرو نحوه پراكندگي موجودات در زمين را به اينصورت بيان نموده يا احتمال ميدهم كه به باور اذهاني چون خود حقير كه قرآن علمي را با همين مقدار اطلاعات ناچيزي كه با دقت درخواندن و مطالعه متن ترجمه حاصل گرديده بيشتر از ساير تئوري ها ونظريه ها قبول دارم نيز نزديكترباشند..
والبته و ابتدا قبل از شروع مهاجرت و انتشار و پخش گونه هاي انساني بر روي مناطق مختلف زمين؟؟
منبع پيدايش موجودات زميني بدون شك و حتي طبق آياتي از قرآن و حتي نظريات دانشمندان و حتي آيات اناجيل مقدس ابتدا آب بوده و اما جاي سوال براي ذهن من يا احتمالا اذهان جستجوگر و كنجكاو شما علاقمند محترم نيز اينجا بوجود خواهدآمد كه :
1 منظور از اين آب چه آبي بوده و آيا منظور از اين آب ، آب درياها و اقيانوسها بوده يا آب باران و يا .. ؟؟ به اين دليل كه بگمانم هريك ازاين آبها باهم فرق خواهند داشت كه درادامه دليل آنرا خواهيم دانست ..
2 و يا قبل از اين آب ، مبداء اين موجودات كجا بوده ؟؟
3 و آيا اين موجودات توسط اين آب زنده شده اند و يا توسط اين آب در زمين پراكنده گرديده اند ؟؟
كه اينك با همان حدس وگمان آنرا توضيح داده و شايد موفق شوم آنرا به واقعيت نزديك تر نمايم تا انشاا.. شما علاقمند و يا محقق علاقمند گرامي هموطن از طريق اين سايت محترم علمي پاسخ صحيحتر و بلكه پاسخ درست آنرا پيدا نمايي..انشاا...

احتمالا يا شايد همه موجودات اين سياره {زمين} در ابتدا و قبل از زمين در فضا يا كهكشانها يا بعبارتي خارج از جو زمين قرار داشتند كه اين خالق هوشمند و اهل علم و منطق شايد بنا بدلايلي معقولانه كه بعدها و همزمان با پيشرفت انواع علوم اثبات گردند ابتدا همه آفريده هاي زميني را بصورت ذراتي بسيار ريز و كوچك يا ذرات بسيار فشرده شده اي خلق نموده و آنها را دريك مسير حركت رو به جلو و در سطح فضا يا كهكشانها هدايت نموده تا در نهايت به منطقه اي در فضا يا بيرون از زمين يا جو زمين رسيده اند كه البته بايد گفت اين حركت در فضا طبق يك برنامه زمانبندي شده صورت گرفته و شايد طبق همان برنامه محاسباتي نيز به بيرون از جو سياره زمين يا بعبارتي پشت دروازه هاي بسته زمين رسيده تا پس از آن ، هجوم شهاب سنگها آغاز گرديده و همراه با هجوم شهاب سنگها از لايه حفاظتي زمين گذشته و وارد محدوده داخلي سياره زمين گرديدند كه بعبارتي ديگر :

با شكافته شدن فضاي بين آسمان و زمين يا خط مرزي بين آن دو كه در واقع مرز بين آسمان و زمين محسوب ميشود و البته و شايد توسط عواملي از بيرون و منجمله همان هجوم شهاب سنگهاي بظاهر سرگردان اين موجودات يا ذرات فشرده شده گونه هاي مختلف زميني وارد جو زمين و درنهايت فضاي دروني زمين گشته يا گرديدند كه البته باور هريك ازاين گفته ها نيز ممكن است با فهم و درك تعداد محدودي كه يا قرآن را قبول و باور نداشته يا حتي آنرا بعنوان كتاب علم هنوز نپذيرفته اند كمي تا قسمتي هم سخت و دشوار آيد كه چگونه چنين چيزي ممكن است كه همه موجودات زنده زمين قبل از زمين در آسمان يا جايي خارج از خود سياره زمين بوده و يا چگونه و از چه طريقي وارد زمين شده اند ويا ؟؟

آیا آنان که کافر شدند ندیده اند که آسمان ها و زمین بسته بودند و ما آن دو را شکافتیم و هر چیز زنده ای را از آب آفریدیم؟ پس آیا ایمان نمی آورند؟

{ البته براي چندمين مرتبه يادآوري ميشود كه همه اينها فقط احتمالات اند تا علاوه بر استفاده ديگران و نزديك نمودن تعدادي به حقيقت ماجرا ، باعث آن نيز شود تا افرادي هم كه دراين زمينه اطلاعات كاملتر و يا بيشتري دارند آنچه را كه به واقعيت نزديكترميباشد را منعكس نمايند تا از همه اينها يك نظريه جديد اسلامي و حتي ايراني خلق شود و نكته بعدي نيز .. من اين آيه را لحظاتي قبل از ارسال و بر اثر يك تصادف ديده كه بد ندانستم تا آنرا نيز دراين قسمت ذكر نمايم و اميدوارم كه بيشتر ازاين آيه ، آيات ديگري هم در اين زمينه در قرآن وجود داشته باشند كه اگرچنين است و اگر عزيزي مايل بود ميتواند آنها را نيز منعكس نمايد} و همچنين نيز اضافه نمايم و بلكه تاكيد نمايم كه شايد لازم نبوده تا خداوند همه اسرار خود را بصورت بسيار واضحتر و شفاف تر از اين براي ما بيان نمايد كه در آنصورت و البته بگمانم .. ديگر اسرار و راز بشمار نمي آمدند كه همين آيه ميتواند عدم دانش و دانايي حتي مرا در مورد حيات قبل از زمين برطرف نمايد چرا كه عليرغم عدم آشنايي من و يا افراد مثل من با ادبيات عرب و تنها بااستفاده از همين متن ترجمه كه مهم هم ترجمه خواهدبود و نه متن عربي يا انگليسي ، ميتوان چنين استنباط يا سوال نمود كه چرا خداوند از واژه آسمانها بصورت جمع با زمين بصورت مفرد استفاده نموده و آيا قصد داشته بگويد زمين مركز كائنات ميباشد و يا خواهدشد ويا مركز همه موجودات زنده و يا شايد ؟؟
ولي هرچه هست بگمانم عبور موجودات از چند لايه آسمان و رسيدن به زمين با همين فرضيه اي كه همراه با اين آيه مقدس قرآني بيان گرديد دور از ذهن نخواهد آمد كه..

كه فعلا تا اثبات خلاف آن با همين احتمال ادامه ميدهم..[/]

تصحيح قسمت قبل:

همه موجودات ابتدا و توسط همان شهاب سنگها و با گذر از اتمسفر يا لايه حفاظتي زمين و شكافتن سطح هوا و گذر از ديگر مسفر ها يا لايه هاي چندگانه موجود و پيش رو ..؟؟
1 يا بطور مستقيم وارد آب درياها واقيانوسها شده و از آنجا به چند طريق ديگر شروع به رشد ونمو يا آزاد سازي خود و يا بزرگنمايي نموده اند ..

يا ؟؟
2 ويا بعد از ورود به جو زمين و درفاصله اي معين ، همه آنها از شهاب سنگها جدا شده و در همان فاصله معين درهوا همچنان معلق ميمانند تا كه بعدا توسط عوامل طبيعي و از جمله باد و ابر و سپس ريزش برف و باران در همه جاي زمين و منجمله آب درياها و كف اقيانوسها و سطح خشكي ها پخش گردند { و البته به مرور زمان و طبق برنامه } تا در وقت مناسب شروع به رشد و نمو يا زندگي جديد خود نمايند .

و گزينه سوم كه برگرفته از دو گزينه يا ديدگاه اول و دوم ميباشد ؟؟

3 بعد از عبور از لايه محافظتي زمين و وارد شدن به جو يا محدوده زمين .. 1 مقداري از آنها در هوا رها يا آزاد گرديده و 2 مقداري نيز با همان شهاب سنگها به عمق درياها يا كف اقيانوسها يا سطح خشكي ها راه پيدا نموده كه گروه نخست هم كه درهوا معلق مانده اند بعدا توسط همان عوامل بظاهر طبيعي از گردش ابروباد و در نهايت بارش باران به مكانهايي كه قرار بوده بروند رفته و از آنجا شروع به شكافتن يا شكوفايي مينمايند كه همانگونه كه قرآن فرموده است و ملاحظه ميفرماييد منشاء اوليه همه آنها آب بوده با اين تفاوت كه گروهي آب درياها و اقيانوسها و گروهي ديگر نيز آب باران كه ذرات رها شده در هوا را به زمين فرو فرستاده و موجب پراكندگي آنها شده اند { و اين نمونه پراكندگي ذرات موجودات از هوا يا آسمان به سطح زمين ميتواند دقيقا شبيه نوعي عنكوبت باشد كه درهنگام مرگ مصنوعي {خواب زمستاني} ناگهان بسوي فضا يا هوا صعود نموده و از نظرها ناپديد ميشوند و تا هنگام گرم شدن هوا بزمين بازنميگردند كه البته هنوز فاصله صعوديه آنها آشكار يا ثابت نشده فقط همينقدر اطلاعات موجود بود كه با گرم شدن مجدد هوا ، اين نوع عنكبوت كوچك نيز مجددا به زمين سقوط نموده و بعد از گذشت مدت زماني كه مانند كاغذي مچاله شده گرديده از هم باز شده و گويي دوباره زنده ميشود و نكته جالب اينجاست كه درهنگام بالا رفتن بسيار كوچكتر از حد معمول خود ميشوند و اين در هنگام سقوطشان به زمين توسط دوربين و فيلم كاملا قابل مشاهده بود و اين نيز شايد نشانه اي از همين آيه يا آياتي مشابه باشد كه همه موجودات زمين درابتدا بصورت ذرات بسيار ريز و در واقع فشرده ، از خارج از زمين به سطح زمين رسيده اند ..

و اما نكته قابل تامل اين ميباشد كه احتمالا انسان نميتواند از سطح درياها يا كف اقيانوسها به روي خشكي آمده باشد كه اين گفته و حدس دليلي عقلي و منطقي ندارد چراكه اگر انسان توانسته بود دركف اقيانوسها و براي يك مدت زمان بسيارطولاني دوام بياورد بنابراين امروزه نيز انسانها ميبايست ميتوانستند در آب و بمدت بسيار طولاني دوام بياورند اما اينچنين اتفاقي هرگزنيافتاده و ديگرهم نخواهدافتاد و هيچ انساني نميتواند مدت چندين روز يا ماه يا سال در آب دوام بياورد و بر اين اساس حدس من اين است كه ذره انسان همراه با شهاب سنگي كه به داخل محدوده زمين آمده پس از عبوراز اتمسفر يا لايه هاي بعدي درهوا رها شده و همراه با قطرات باران به زمين و مكان مورد نظر سقوط كرده و شايد بهمين دليل است كه انسانها ميتوانند تا چنددقيقه زير آب دوام بياورند كه شايد اين مدت زمان راقبلا در قطره اي آب از آب باران تجربه نموده بودند ، اما ..؟؟

اما اين فرضيه نيز داراي يك اشكال يا سوال خواهد شد و آن اينكه اگر انسان نميتوانسته
مدت زمان طولاني درآب دوام بياورد پس بطريق قطره آب باران به سطح زمين سقوط نموده بنابراين تكليف موجودات يا حيوانات آبزي كه حياتشان به وجود آب بستگي داشته چه ميشود مانند ذره نهنگ يا ذره كوسه يا ذرات انواع ماهي ها كه اگر آن دليل را قبول نماييم بايد دليلي عقلي و منطقي نيز براي اين موجودات بياوريم كه چگونه آنها توانسته اند اينهمه مدت زمان طولاني را بدون آب دوام بياورند تا زمانيكه به محل زندگي دائم خود يعني آب برسند كه دراين مدت هم نمرده باشند ؟؟

ادامه دارد..[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
پرسش:آيادرمورد تنوع نژادي وعلت اين تنوع درقرآن سخني به ميان آمده يا اشاره اي به اين موضوع گرديده؟
پاسخ:
آری خدای متعال در برخی از آیات به مساله تعدد نژاد و حکمت آن اشاره نموده است که در ذیل به دو مورد از آنها اشاره می شود:
1- وَ مِنْ آياتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوانِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْعالِمِينَ
و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست، در اين نشانه ‏هايى است براى عالمان.(1)
توضیح:
بى شك زندگى اجتماعى بشر بدون" شناخت افراد و اشخاص" ممكن نيست كه اگر يك روز همه انسانها يك شكل و يك قيافه و داراى يك قد و قواره باشند در همان يك روز شيرازه زندگى آنها بهم مى ‏ريزد، نه پدر و فرزند و همسر از بيگانه شناخته مى‏ شوند، و نه مجرم از بي گناه، بدهكار از طلبكار، فرمانده از فرمانبر و رئيس از مرءوس، و ميزبان از مهمان، دوست از دشمن شناخته نمى ‏شود و چه جنجال عجيبى بر پا خواهد شد! اتفاقا گاهى اين مساله در مورد برادران دوقلو كه از هر نظر شباهت با هم دارند پيش مى ‏آيد و چه مشكلاتى در برخورد مردم و مناسبات با آنها روى مى ‏دهد تا آنجا كه شنيده ‏ايم گاهى يكى از برادران دو قلوى همرنگ و هم شكل، بيمار بوده و مادر دارو را به ديگرى داده است! لذا براى سازمان يافتن اجتماع بشر خداوند صداها و رنگها را مختلف قرار داده است.
به گفته" فخر رازى" در ذيل آيه مورد بحث، شناسايى انسان نسبت به انسان يا بايد از طريق" چشم" حاصل شود يا به وسيله" گوش"، خداوند براى تشخيص چشم رنگها و صورتها و شكلها را مختلف آفريده، و براى تشخيص گوش اختلاف آوازها و آهنگهاى صدا را ايجاد كرده است، بطورى كه در تمام جهان نمى ‏توان دو انسان را پيدا كرد كه از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات يكسان باشند يعنى صورت انسان كه عضو كوچكى است و آهنگ صداى انسان كه موضوع ساده‏اى است به قدرت پروردگار به ميلياردها شكل مختلف در مى‏ آيد و اين از آيات عظمت او است.
البته اين احتمال نيز وجود دارد- و بعضى از مفسران بزرگ به آن اشاره كرده ‏اند- كه اختلاف السنه به معنى اختلاف زبانها از قبيل عربى و فارسى و مانند آن باشد، و اختلاف رنگها اشاره به اختلاف نژادها كه هر نژادى رنگى دارد.
ولى مى ‏توان معنى وسيعى از كلمه" اختلاف" استفاده كرد كه شامل اين تفسير و تفسير ما قبل آن هر دو شود، و به هر معنى اين تنوع خلقت شاهد عظمت و قدرت او است.(2)
2- يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيره‏ها و قبيله‏ ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولى گرامى ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و خبير است.(3)
توضیح:
منظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نسب
انسانها به" آدم" و" حوا" است، بنا بر اين چون همه از ريشه واحدى هستند معنى ندارد كه از نظر نسب و قبيله بر يكديگر افتخار كنند، و اگر خداوند براى هر قبيله و طائفه‏ اى ويژگي هايى آفريده براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است، چرا كه اين تفاوتها سبب شناسايى است، و بدون شناسايى افراد، نظم در جامعه انسانى حكمفرما نمى ‏شود، چرا كه هر گاه همه يكسان و شبيه يكديگر و همانند بودند، هرج و مرج عظيمى سراسر جامعه انسانى را فرا مى ‏گرفت. (4)
(1) سوره روم آیه 22
(2)تفسير نمونه، ج‏16، ص: 39
(3) سوره حجرات آیه 13
(4)
تفسير نمونه، ج‏22، ص:197



موضوع قفل شده است