جمع بندی پاسخ بدی با خوبی؛ اری یا نه؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پاسخ بدی با خوبی؛ اری یا نه؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:


با سلام
من همیشه سعی کرده ام از کسی کینه به دل نگیرم و حتی اگر کسی به من بدی کرد، بدی او را با خوبی جواب بدهم، ولی بارها دیده ام که وقتی بدی کسی را با خوبی جواب می دهم، آن فرد از بدی خودش کم نمی کند، بلکه به رفتارش ادامه می دهد.
آیا اینجا من نباید دست از این روش بردارم و بدی کسی را به نیکی جواب ندهم؟

سپاسگذارم


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

طاهر;752219 نوشت:
با سلام
من همیشه سعی کرده ام از کسی کینه به دل نگیرم و حتی اگر کسی به من بدی کرد، بدی او را با خوبی جواب بدهم، ولی بارها دیده ام که وقتی بدی کسی را با خوبی جواب می دهم، آن فرد از بدی خودش کم نمی کند، بلکه به رفتارش ادامه می دهد.
آیا اینجا من نباید دست از این روش بردارم و بدی کسی را به نیکی جواب ندهم؟

سپاسگذارم


سلام علیکم
به عنوان یک قاعده ی کلی تلافی بدی با خوبی ممدوح و سیره انبیاء و اولیاء ست.اما استثنائاتی وجود دارد که این حکم کلی را تخصیص می زند،مانند زمانی که از خوبی(اعم از رفتار و گفتار و اعمال) انسان سوء استفاده می شود و از آن خوبی نتیجه مطلوبی گرفته نمی شود.
باید چه کرد؟
باید با سنجیدن تمام شرایط موجود تغییری حاصل کرد که امکان سوء استفاده از بین برود.گاهی با تذکر به فرد مقابل گاهی با متوقف کردن خوبی و ......
اینکه عرض شد سنجیدن تمام شرایط بدین جهت بود که نمی شود برای همه ی موارد یک نسخه ی واحد پیچید و باید شرایط را ملاحظه کرد.مثلا در مواردی خوبی کردن مکرر به فرد یا افرادی که ناسپاسی می کنند در نهایت باعث تحول ایشان می شود.لذا باید تمام شرایط که از آن جمله طاقت خود انسان است ملاحظه شود.
در مواردی هم اگر خوبی کردن با ناسپاسی مواجه شود باید خوبی کردن ادامه پیدا کند و اجازه بدی کردن یا متوقف کردن بالکل خوبی وجود ندارد،مانند خوبی کردن به والدین.
همچنین باید توجه داشت که وقتی انسان مورد ظلم واقع می شود اصل برخورد با ظالم و سکوت نکردن در مقابل وی است،در اینجا نیز استثنائاتی وجود دارد که به همان شرایط بر می گردد و باید همه ی شرایط بررسی شود.
اگر سوالی هست در خدمتم.

سلام

واقعا دیگه دوران بدی رو با خوبی جواب دادن گذشته !! بعضیارو بیشتر پررو و وحشی میکنه !!

خوبی کردن خوبه اما خود ائمه هم جاهایی با کلمات درشت جواب میدادن و یا شمشیر میکشیدن ، این یعنی اینکه درشتی و نرمی با هم ارزش داره ..

سیره ی ائمه ، صرفا خوبی کردن نبوده ، بنده با این کلام مخالفم ، چون باعث انفعال میشه ... سیره ی ائمه اعتدال و میانه روی و سنجیدن شرایط بوده .. جایی که میدونستن شخص با ملایمت تغییر میکنه ، ملایم بودند و جاهایی هم که یقه ی اشخاص رو میگرفتن و میکوبوندن به دیوار و داد میزدن ساکت ! منافق بن منافق! یا وزغ بن وزغ ! یا ملعون بن ملعون...

پس نباید بزاریم سوارمون بشن ! بلکه باید هوشیارانه عمل کنیم ..

سلام دوست عزیز. همه ما گاهی ممکن است کم و بیش با مسائلی درگیر شویم که برایمان آزاردهنده است اما خبر نداریم که منشا آن در درون خودمان ریشه در نو باورهایمان دارند. ممکن است مثلا در ذهنمان فکر کنیم که بطور منصفانه و اخلاقی پاسخ نیکی نیکی است اما غافل از این که این قانون و یا باور زیبا تنها بر ذهن ما حاکم است! واقعیت این است که ما در جهانی زندگی میکنیم که در آن همه منصفانه و اخلاقی عمل نمیکنند! انسانها در انتخاب اعمالشان و حتی از نظر ارزشی خوب و بد کاملا مختارند و این یک خطای بزرگ است که ما فکر کنیم می توانیم با رفتار خودمان رفتار آنها را کنترل کنیم و در این صورت فقط خودمان هستیم که اذیت می شویم! اما اگر واقع بین بوده و بپذیریم در جهانی زندگی می کنیم که خوبی و بدی زشت و زیبا و سیاه و سفید در کنار هم و حتی آمیخته باهم وجود دارند و هرکسی در انتخاب آن آزاد است، ماهم میتوانیم انتخاب کنیم اما اینبار نه با هدف یا این انتظار که رفتار آنها را تعیین کنیم! بلکه به دلایلی که خودمان را راضی و خشنود نگه می دارد و برایمان مخرب نیست.
در جریان زندگی روزانه با هزاران فکر روبه رو می شویم. برخی از این افکار ما را با دشواری های هیجانی روبه رو می کنند. سؤال اینجاست که کدام افکار را باید تغییر دهیم؟ ما خود عمدتاً از طریق اعتقاد به برخی باورهای غیر منطقی خاص و تکرار برخی از خودگویه ها، باعث ایجاد و تشدید هیجاناتی در خود همچون اضطراب، افسردگی و خشم می شویم. این خودگویه ها، توقع تغییر شرایط را القا می کنند. این باورهای غیرمنطقی، توقعاتی از این دست هستند: دیگران باید متفاوت باشند، "اگر دیگران متفاوت از آنچه که هستند، نباشند وحشتناک خواهد بود. من نمی توانم تحمل کنم، پس من مضطرب، خشمگین و افسرده خواهم بود". بنابراین برای دور بودن از اثرات زیان بار این باورهای غیرمنطقی باید آنها را با باورهای منطقی جایگزین کرد.

[="Purple"]بااجازه استارتر محترم منم یه سوال واسم پیش اومد:Nishkhand:

استاد;753066 نوشت:
سلام علیکم

سلام استاد... می بخشید از کجا باید بفهمیم طرف ظرفیت و جنبه شو داره یا نه؟
به قولی لطف مکرر نشه حق مسلم ... و یا اون ضرب المثل معروف که میگن خوبی که ازحد بگذرد نادان خیال بد کند....
گاهی ما میخوایم بگذریم ولی اون اینجوری تلقی میکنه که ما زبون شو نداشتیم کم اوردیم یا هرچی ...
خیلیام خیلی وقتا به رفتارشون ادامه میدن و اصلا گذشت ویاحتی خوبی کردن تاثیری نداره چه جوری باید تشخیص داد طرف با رفتار خوب ما متوجه اشتباهش میشه و از اخلاق خوبمون سوء استفاده نمیکنه؟؟؟
بهتر نیست همون اول جوابشو بدیم لااقل تو دلمون نمونه:khaneh:[/]

مشک;753068 نوشت:
سلام

واقعا دیگه دوران بدی رو با خوبی جواب دادن گذشته !! بعضیارو بیشتر پررو و وحشی میکنه !!

خوبی کردن خوبه اما خود ائمه هم جاهایی با کلمات درشت جواب میدادن و یا شمشیر میکشیدن ، این یعنی اینکه درشتی و نرمی با هم ارزش داره ..

سیره ی ائمه ، صرفا خوبی کردن نبوده ، بنده با این کلام مخالفم ، چون باعث انفعال میشه ... سیره ی ائمه اعتدال و میانه روی و سنجیدن شرایط بوده .. جایی که میدونستن شخص با ملایمت تغییر میکنه ، ملایم بودند و جاهایی هم که یقه ی اشخاص رو میگرفتن و میکوبوندن به دیوار و داد میزدن ساکت ! منافق بن منافق! یا وزغ بن وزغ ! یا ملعون بن ملعون...

پس نباید بزاریم سوارمون بشن ! بلکه باید هوشیارانه عمل کنیم ..

با سلام

در تاریخ زندگی ائمه ، جایی هست که مثلا بخاطر یک توهین شخصی ، که به شخص معصوم شده باشه ، اون معصوم ، با درشتی و با دست به یقه شدن و زدن و لعن و نفرین کردین ، پاسخ طرف رو داده باشه؟
تا جاییکه من خاطرم هست ، اگر برخوردهایی از این مدل هم بوده ، جایی بوده که بحث حقوق مردم و جامعه یا صحبت دفاع از دین در میون بوده.... من تا به حال نشنیدم که معصوم بخاطر شنیدن توهین شخصی درشتی کرده باشند...

باز هم اگر جایی بوده و من اطلاع ندارم، خیلی دوست دارم بدونم ، چه از زبان شما و چه از زبان کارشناس محترم یا سایر دوستان...
بهر حال از سیره ائمه همه چیز میشه اموخت...

سلام ما هیچ وقت حق بدی کردن در قبال دیگران رو نداریم مگر اینکه کسی به ما بدی کرده باشد و ما بخواهیم در قبال بدی او، پاسخ مناسبی به او بدهیم نه اینکه بدی کنیم که این دو تا با هم خیلی متفاوت هستند پس باید بین پاسخ مناسب و بدی کردن مرزی قرار بدید تا شما هم دچار مشکل طرف مقابتون نشید دوما، ما نمی دونیم فرد مقابل شما چه کاری انجام دادند که شما بدی کردن تلقی کردید، شاید کار ایشون منطقی باشه و توقع شما زیاد. من خودم شخصا کسی رو که مثلا برخورد تندی با هام داشته باشه، به حساب کم شعوری و نادانی طرف مقابل میذارم و هیچ وقت علاقه ای به تلافی ندارم

نقل قول:
با سلام

سلام خدمت شما

در مورد وزغ بن وزغ ((مستدرک حاکم ج4 ص479)) ... از زبان پیغمبر(ص) به مروان بن حکم..

در مورد دعی بن دعی .. در خطبه ای به عبدالله بن زیاد گفته شده از زبان امام حسین (ع) .. ( نام کتاب خاطرم نیست )

منافق بن منافق ، ملعون بن ملعون ... ( به دلیل اینکه کتاب زیاد میخونم اسامی و اینکه کدام مطلب رو کجا خوندم گاهی یادم میره :Gig:)

و باز در جایی خوندم که اگر اشتباه نکنم امام علی (ع) سر یک جریانی یکی بهشون تندی میکنه و ایشون یقه شو میگیرن و میچسبونن به دیوار و میگن : اسکت ! ( ساکت شو یا خفه شوی خودمون :khandeh!:) فلان فلان شده !

اما منکر مهربانی و روح بلندشون نمیشه شد ...

اعتدال و میانه روی ، راهیه که اسلام یاد داده بهمون ... نه مسیحی هستیم که اگر کسی یه طرف صورتمون سیلی زد اونورشم برگردونیم بزنه و نه یهودی هستیم که کینه ی شتری داشته باشیم ... اعتدال ، و اسلام دین اعتدال ست..

الان تو جریانات سیاسی هم دارن از همین شعارها استفاده میکنن ! میگن باید سیره ی ائمه رو بگیریم بریم جلو و مهربان باشیم !! اینجوری میخوان از دین یک نمادی از انفعال و توسری خور بودن به خوردمون بدن و خودشون زیرپوستی بتازونن!! ... در صورتیکه ائمه با دشمنان و منافقین خیلی سفت و سخت و اساسی برخورد میکردن .. و به موقع هم عصبانی میشدن و پیمان نمیبستن!

نمیدونم چرا سعی میکنن ائمه رو شل و وارفته و ماست جلوه بدن!!! اصلا همچین چیزی نبوده... جاذبه و دافعه رو همزمان داشتن..:hamdel:

مشک;753117 نوشت:
سلام خدمت شما

در مورد وزغ بن وزغ ((مستدرک حاکم ج4 ص479)) ... از زبان پیغمبر(ص) به مروان بن حکم..

در مورد دعی بن دعی .. در خطبه ای به عبدالله بن زیاد گفته شده از زبان امام حسین (ع) .. ( نام کتاب خاطرم نیست )

منافق بن منافق ، ملعون بن ملعون ... ( به دلیل اینکه کتاب زیاد میخونم اسامی و اینکه کدام مطلب رو کجا خوندم گاهی یادم میره )

و باز در جایی خوندم که اگر اشتباه نکنم امام علی (ع) سر یک جریانی یکی بهشون تندی میکنه و ایشون یقه شو میگیرن و میچسبونن به دیوار و میگن : اسکت ! ( ساکت شو یا خفه شوی خودمون ) فلان فلان شده !

باسلام و تشکر از پاسخ شما

در حقیقت این توضیحاتی که دادید ، تایید همون صحبت من بود ، اگر معصوم ، به مروان بن حکم یا عبیدالله بن زیاد یا افراد دیگه ، تندی و درشتی کرده اند ، ضرب و شتمی کرده اند ، لقبی داده اند ... نه به این خاطر بوده که مثلا اون افراد ، به معصوم توهین کرده ، یا مثلا به معصوم کم محلی کرده یا مثلا جواب سلام معصوم رو نداده و... بلکه به این خاطر بوده که این افراد ، با دین و اسلام خصومت داشته اند و دشمنی که با معصوم بوده ، بخاطر دین بوده نه یک مسله شخصی ....

در هر صورت من واقعا در این زمینه خیلی علاقه دارم ، اگه معصومی بوده ، که بخاطر یک برخورد شخصی نامناسب ، با طرف مقابل، برخورد بدی کرده اند ، اینجا نقل بشه ... چون تا جاییکه من میدانم ، معصومین ، در برابر بدیها و ناملایمات مردم عصر خودشون ، اونقدر خوبی و نیکی میکردند که طرف به خاطر این منش معصومین ، در نهایت شیفته معصوم و دین میشدند..... کم نیستند داستانها و نقلهایی در این زمینه....

حتی من در این زمینه بین روانشناسی غرب و چیزی که در دین ما هست ، تعارض میبینم .....

اگر یک پشه بیاد روی سقف اتاق ما بشینه ، قطعا ما متوجه حضور اون پشه نخواهیم شد ، چون اون پشه در برابر سقف ، اصلا عددی به حساب نمیاد... توصیه دین تا جاییکه من میدونم این هست که میگه ، شما خودتون و روحتون رو اینقدر بزرگ کنید ، که بدیهای دیگران در بزرگی شما گم بشه و اثری روی شما نداشته باشه... اما در روانشناسی ، غالبا به افراد توصیه میشه ، به قول شما منفعل نباشن .... که البته این کلیت داستان هست و بحث مفصل و پرجزییاتی هست.....

این ایات قران هم در زمینه این موضوع خیلی قابل تامل هست:

. «وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»؛
آنان که به طلب ثواب پروردگار خویش صبر پیشه کردند، و نماز گزاردند و در نهان و آشکار از آنچه به آنها روزى داده‌‏ایم انفاق کردند و بدى را به نیکى دفع مى‏کنند. سراى آخرت خاص آنان است.

رعد، 22

«وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ»؛
خوبى و بدى برابر نیستند. همواره به نیکوترین وجهى پاسخ ده، تا کسى که میان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد.

فصلت، 34

«...وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»؛
و هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مى‌‏گذرند.

فرقان، ۷۲

طاهر;752219 نوشت:
با سلام
من همیشه سعی کرده ام از کسی کینه به دل نگیرم و حتی اگر کسی به من بدی کرد، بدی او را با خوبی جواب بدهم، ولی بارها دیده ام که وقتی بدی کسی را با خوبی جواب می دهم، آن فرد از بدی خودش کم نمی کند، بلکه به رفتارش ادامه می دهد.
آیا اینجا من نباید دست از این روش بردارم و بدی کسی را به نیکی جواب ندهم؟

سپاسگذارم

بسمه العفو الکریم

با سلام و ادب و با اجازه از محضر جناب استاد گرامی

ابتدا باید مفهوم خوبی روشن شود تا بفهمیم بدی را با خوبی پاسخ دادن به چه معناست.

خوب رفتار کردن الزاما نرمش به خرج دادن و لبخند زدن به کسی که به ما توهین می کند و یا حقمان

را ضایع کرده است نیست،بلکه رفتار خوب رفتار به قاعده و به جاست،ممکن است جایی خوبی این باشد

که سکوت کنی،جایی نرمش به خرج دهی و گاهی هم به شدت برخورد کنی.حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

با متکبر،تواضع مکن(نقل به مضمون)یا آیه شریفه ی:"إدفع بالتی هی أحسن" یعنی به وجه أحسن برخورد کن

خوب این وجه أحسن همیشه ملایمت نیست،بستگی به مخاطب و جایگاه و موضوع و شرایط دارد.

پس به قول جناب استاد نمی شود برای همه ی موارد یک نسخه پیچید.

مولکول 68;753145 نوشت:
باسلام و تشکر از پاسخ شما

در حقیقت این توضیحاتی که دادید ، تایید همون صحبت من بود ، اگر معصوم ، به مروان بن حکم یا عبیدالله بن زیاد یا افراد دیگه ، تندی و درشتی کرده اند ، ضرب و شتمی کرده اند ، لقبی داده اند ... نه به این خاطر بوده که مثلا اون افراد ، به معصوم توهین کرده ، یا مثلا به معصوم کم محلی کرده یا مثلا جواب سلام معصوم رو نداده و... بلکه به این خاطر بوده که این افراد ، با دین و اسلام خصومت داشته اند و دشمنی که با معصوم بوده ، بخاطر دین بوده نه یک مسله شخصی ....

در هر صورت من واقعا در این زمینه خیلی علاقه دارم ، اگه معصومی بوده ، که بخاطر یک برخورد شخصی نامناسب ، با طرف مقابل، برخورد بدی کرده اند ، اینجا نقل بشه ... چون تا جاییکه من میدانم ، معصومین ، در برابر بدیها و ناملایمات مردم عصر خودشون ، اونقدر خوبی و نیکی میکردند که طرف به خاطر این منش معصومین ، در نهایت شیفته معصوم و دین میشدند..... کم نیستند داستانها و نقلهایی در این زمینه....

حتی من در این زمینه بین روانشناسی غرب و چیزی که در دین ما هست ، تعارض میبینم .....

اگر یک پشه بیاد روی سقف اتاق ما بشینه ، قطعا ما متوجه حضور اون پشه نخواهیم شد ، چون اون پشه در برابر سقف ، اصلا عددی به حساب نمیاد... توصیه دین تا جاییکه من میدونم این هست که میگه ، شما خودتون و روحتون رو اینقدر بزرگ کنید ، که بدیهای دیگران در بزرگی شما گم بشه و اثری روی شما نداشته باشه... اما در روانشناسی ، غالبا به افراد توصیه میشه ، به قول شما منفعل نباشن .... که البته این کلیت داستان هست و بحث مفصل و پرجزییاتی هست.....

این ایات قران هم در زمینه این موضوع خیلی قابل تامل هست:

. «وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»؛
آنان که به طلب ثواب پروردگار خویش صبر پیشه کردند، و نماز گزاردند و در نهان و آشکار از آنچه به آنها روزى داده‌‏ایم انفاق کردند و بدى را به نیکى دفع مى‏کنند. سراى آخرت خاص آنان است.

رعد، 22

«وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ»؛
خوبى و بدى برابر نیستند. همواره به نیکوترین وجهى پاسخ ده، تا کسى که میان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد.

فصلت، 34

«...وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً»؛
و هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از آن مى‌‏گذرند.

فرقان، ۷۲

اما نظر شخصی من در مورد این موضوع اینه که ، درسته در زندگی نباید منفعل بود .. اما به نظر من در غالب مواردی که ظاهرا کسی در حق ما بدی میکنه ، میشه گذشت کرد....

یک فرمولی هست که به نظر من در این زمینه خیلی کارگشا هست....

هر وقت کسی به ما بدی کرد .. قبل از اینکه بخوایم هر اقدامی کنیم ، لحظه ای درنگ کنیم و اینطور فکر کنیم که اگر مثلا ما یا اون طرف مقابلمون (دور از جون ) ، فقط یک روز دیگه از عمرش بیشتر باقی نمونده باشه ( مثلا یک مریضی سخت داره که روزهای اخر عمرش هست یا عمر ما ... ) ... ایا باز هم با این شرایط حاضریم بدی اون طرفمون رو با بدی جواب بدیم.. یا اینکه با بیخیالی از کنارش رد میشیم و حتی بخاطر به انتها رسیدن عمر ما یا اونطرف ، در قبال بدی طرفمون از سر مهر و محبت ، شاید لبخندی هم بزنیم و ساده از کنار موضوع عبور کنیم...

شاید یک دلیل اینکه خیلی اوقات ما در صدد تلافی کردن بدیهای دیگران هستیم اینه که فکر میکنیم ، انگار تا ابد دنیا و ما برقرارهستیم ... فراموش میکنیم عمر اونقدر کوتاهه که فرصتی برای فکر کردن و درگیر شدن با بدیهای دیگران در حق ما وجود نداره.... و یک لحظه بعد ممکنه ما یا طرفمون دیگه در این دنیا نباشیم...

مولکول 68;753145 نوشت:
در حقیقت این توضیحاتی که دادید ، تایید همون صحبت من بود ، اگر معصوم ، به مروان بن حکم یا عبیدالله بن زیاد یا افراد دیگه ، تندی و درشتی کرده اند ، ضرب و شتمی کرده اند ، لقبی داده اند ... نه به این خاطر بوده که مثلا اون افراد ، به معصوم توهین کرده ، یا مثلا به معصوم کم محلی کرده یا مثلا جواب سلام معصوم رو نداده و... بلکه به این خاطر بوده که این افراد ، با دین و اسلام خصومت داشته اند و دشمنی که با معصوم بوده ، بخاطر دین بوده نه یک مسله شخصی ....

خواهش میکنم ... بله بزرگان ما هرگز خودشون شروع به برخورد محکم نمیکردن ، اما در مقابل کسانیکه خصومت داشتن اقداماتی میکردن ... مگر کم محلی کردن یا جواب سلام ندادن موضوع بحث ما بود !!

استارتر تاپیک پرسیده بود که : بهم بدی شده و با خوبی جواب دادم اما طرف همچنان به کارش ادامه میده ...

نقل قول:
حتی من در این زمینه بین روانشناسی غرب و چیزی که در دین ما هست ، تعارض میبینم .....

بله بنده هم تعارض میبینم ... چون اکثرا اونها میگن که باید بدی رو با خوبی جواب داد و حتی مسیحیان معتقدن که باید همیشه ملایم بود اما در دین اسلام جاذبه و دافعه باید رعایت بشه .. شما چرا کتاب جاذبه و دافعه ی علی رو نمیخونید ؟ پاسخ تمام سوالاتتون رو میگیرید...:ok:

توضیح :

افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان ، یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می‏شوند :

الف) افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه؛ یک موجود ساقط و بی اثر است. همچون گوسفندی.

ب) مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند؛ تنها کسی موفق می شود دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده های مختلف را جلب کند که متظاهر و دروغگو باشد و با هر کسی مطابق میلش بگوید و بنمایاند.

ج) مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند. فاقد خصایل مثبت انسانی می باشند.

د) مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه.

افراد با شخصیت آن هایی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد.
این جذب و دفع های سه بعدی از مختصات اولیاست، همچنان که دعوت های سه بعدی مخصوص سلسله ی پیامبران است.


  1. علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه ی او سخت نیرومند است

قرآن ، پیغمبر اکرم را رحمة للعالمین‏ معرفی می‏کند :

« و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین »

نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان . یعنی نسبت به‏ خطرناکترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی .

اما محبتی که قرآن دستور می‏دهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم ، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی ما کشیده شود . محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضاء کنیم . این محبت نیست بلکه نفاق و دوروئی است . محبت آنست که با حقیقت توأم باشد . محبت خیر رساندن‏ است و احیانا خیر رساندنها به شکلی است که علاقه و محبت طرف را جلب‏ نمی‏کند . چه بسا افرادی که انسان از این رهگذر به آنها علاقه می‏ورزد و آنها چون این محبتها را با تمایلات خویش مخالف می‏بینند بجای قدردانی‏ دشمنی می‏کنند . به علاوه و محبت منطقی و عاقلانه آنست که خیر و مصلحت‏ جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص.

اینجاست که متوجه سیره ائمه میشیم ... بنده نگقتم که باید از همون ابتدا گارد بگیریم اما نباید هم شل و ماست باشیم اصلا انسان اگر بخواد ماست باشه که افسرده میشه ، هر کسی میرسه میزنه تو سرش خب اینجا فرد آیا بخودش نمیگه که این چه دینیه که حق دفاع از خود رو به من نداده ؟

خیر این نیست ... دین ما اساسش بر محبت و مهرورزی ست اما جاییکه شخص مورد استثمار و ظلم قرار بگیره باید دست بجنبونه ..

مشک;753158 نوشت:
اینجاست که متوجه سیره ائمه میشیم ... بنده نگقتم که باید از همون ابتدا گارد بگیریم اما نباید هم شل و ماست باشیم اصلا انسان اگر بخواد ماست باشه که افسرده میشه ، هر کسی میرسه میزنه تو سرش خب اینجا فرد آیا بخودش نمیگه که این چه دینیه که حق دفاع از خود رو به من نداده ؟

خیر این نیست ... دین ما اساسش بر محبت و مهرورزی ست اما جاییکه شخص مورد استثمار و ظلم قرار بگیره باید دست بجنبونه ..

با تشکر از پاسخ شما.

دو نکته در مورد صحبتهای شما به ذهن من میرسه:

اول اینکه ، قطعا هر انسانی وظیفه داره ، در قبال ظلمی که بهش میشه نهایت تدبیر و مقابله و دفاع رو بکار ببره.. و همونطور که یک ظالم در اون دنیا مورد مواخذه قرار میگیره ، یک مظلومی هم که اجازه داده که مورد ظلم قرار بگیره هم ، تا جاییکه من میدونم ، مورد بازخواست قرار میگیره...
اما صحبتی که هست اینکه چقدر از بدیهایی که در حق ما میشه و ما اونها رو "بدی " به حساب میاریم ، از جنس "ظلم و استثمار " هست... به نظر من بیشتر از اینکه این ها از جنس ظلم و استثمار باشه ، مسائلی هست که باعث قلقلک روحیه زودرنجی و حساسیت ما میشه و ما اذیت میشیم و به همین خاطر فکر میکنیم الان ظلمی در حق ما شده و در صدد مقابله برمیایم... در حالیکه اگر این حساسیتها رو از بین ببریم ، دیگه خیلی از این اتفاقات رو نه بدی میدونیم و نه ظلم و استثمار.

موضوع دوم اینکه :

من فکر میکنم در مورد اون بحث جاذبه و دافعه اولیای الهی ، شما تفکیکی بین مسائل شخصی با مسائلی دینی و شریعت ، قائل نیستید.... یعنی اگر یک ولی معصوم ، جایی درشتی کرده ، دافعه ای داشته ... به این خاطر بوده که طرف مقابل ، به دین بدی میکرده ....

مثالی میزنم:
فرض کنید ، یک نفر میاد من نوعی رو مسخره میکنه ... میگه مثلا چقدر چاقی ، چقدر رنگت سیاه سوخته هست ، چقدر قد کوتاه و خپل هستی و......

حال یک نفر دیگه ، میاد دین من ، اعتقادات من شیعه ، امام من ، پیامبر من و.... نه از سر جهل ، بلکه از سر عناد به تمسخر میگیره یا سعی در هتک حرمت به اعتقادات دینی من داره....

ظاهرا در هر دو حالت فرد مورد بدی واقع شده... اما برداشتی که من از اموزه های دینی دارم اینکه ، در مورد اول ، اینقدر روح خودت رو بزرگ کن که بتونی به سادگی از کنار این حرفها و توهینها و بدیهای مشابه بگذری..... اما در حالت دوم به شدیدترین شکل با فردی که سرعناد و دشمنی داره ، برخورد کن....

مولکول 68;753168 نوشت:
با تشکر از پاسخ شما.

دو نکته در مورد صحبتهای شما به ذهن من میرسه:

اول اینکه ، قطعا هر انسانی وظیفه داره ، در قبال ظلمی که بهش میشه نهایت تدبیر و مقابله و دفاع رو بکار ببره.. و همونطور که یک ظالم در اون دنیا مورد مواخذه قرار میگیره ، یک مظلومی هم که اجازه داده که مورد ظلم قرار بگیره هم ، تا جاییکه من میدونم ، مورد بازخواست قرار میگیره...
اما صحبتی که هست اینکه چقدر از بدیهایی که در حق ما میشه و ما اونها رو "بدی " به حساب میاریم ، از جنس "ظلم و استثمار " هست... به نظر من بیشتر از اینکه این ها از جنس ظلم و استثمار باشه ، مسائلی هست که باعث قلقلک روحیه زودرنجی و حساسیت ما میشه و ما اذیت میشیم و به همین خاطر فکر میکنیم الان ظلمی در حق ما شده و در صدد مقابله برمیایم... در حالیکه اگر این حساسیتها رو از بین ببریم ، دیگه خیلی از این اتفاقات رو نه بدی میدونیم و نه ظلم و استثمار.

موضوع دوم اینکه :

من فکر میکنم در مورد اون بحث جاذبه و دافعه اولیای الهی ، شما تفکیکی بین مسائل شخصی با مسائلی دینی و شریعت ، قائل نیستید.... یعنی اگر یک ولی معصوم ، جایی درشتی کرده ، دافعه ای داشته ... به این خاطر بوده که طرف مقابل ، به دین بدی میکرده ....

مثالی میزنم:
فرض کنید ، یک نفر میاد من نوعی رو مسخره میکنه ... میگه مثلا چقدر چاقی ، چقدر رنگت سیاه سوخته هست ، چقدر قد کوتاه و خپل هستی و......

حال یک نفر دیگه ، میاد دین من ، اعتقادات من شیعه ، امام من ، پیامبر من و.... نه از سر جهل ، بلکه از سر عناد به تمسخر میگیره یا سعی در هتک حرمت به اعتقادات دینی من داره....

ظاهرا در هر دو حالت فرد مورد بدی واقع شده... اما برداشتی که من از اموزه های دینی دارم اینکه ، در مورد اول ، اینقدر روح خودت رو بزرگ کن که بتونی به سادگی از کنار این حرفها و توهینها و بدیهای مشابه بگذری..... اما در حالت دوم به شدیدترین شکل با فردی که سرعناد و دشمنی داره ، برخورد کن....

بله موافق این هستم که باید سعه صدر داشت اما کجا و درمقابل چه کسی؟

در مورد مسائل دینی که خب قبول داریم هر دو .. پس از این میگذریم.

در مورد مسائل شخصی ، در دنیایی زندگی میکنیم که باز هم اگر خوب ببینیم ، همون روش امام علی (ع) جوابگو ست ..

وقتی مادرشوهرِ آدم مکر کنه و قصدش فتنه انگیزی برای طلاق باشه ، چیکار باید کرد ؟ یعنی دیدم که میگم:Ghamgin: ، انقدر عروس ملایمت و نجابت بخرج داد که بالاخره سر یه جریاناتی ، مادرشوهر بساط طلاقشون رو جورکرد و روز آخر شوهرش بهش گفته بود این ملایمت و سادگی تو زندگی مارو نابود کرد نه دشمنی مادرم... و هنوز هم هردو پشیمونن !! و تنها علت این کار هم حسادت بیخود مادرشوهر بود! بعضی ها کارشون فتنه انگیزیه ، بعضی ها صرفا یه تیکه ای میپرونن و میرن ، بعضیا نقشه ی حساب شده میکشن ، بعضیا دنبال خوار کردن دیگران هستن ... تا طرف مقابل از کدوم دسته باشه ؟! و البته آدم دل نازک و زودرنج خودش میدونه که آستانه تحمل خودش پایینه و اون باید حتما از دیگران هم نظر بخواد تا مطمین شه .. ولی بحث ما کلی هست و در مورد آدم نرمال صحبت میکنیم .

ببینید برخورد محکم نه یعنی اینکه از همون اول شمشیر رو از رو ببندیم ، بلکه باید بنا به مقتضیات دافعه هم داشته باشیم ...

حتی در مقابل دوستانمون هم ! باید جوری رفتار کنیم که نه از حدشون تجاوز کنن و نه اینکه دماغمون رو باد کنیم و راه بریم تا کسی جرات نکنه نزدیک بشه ...

در غیر اینصورت که یا افراطه یا تفریط ، فقط باعث زجر کشیدن و از هم پاشیدن روح و افکار و حتی خانوادمون میشیم ...

ان شاالله که پرسشگر محترم به جوابشون رسیده باشن ..

خوشحال شدم از مباحثه با شما ...

موفق باشید

مشک;753181 نوشت:
ببینید برخورد محکم نه یعنی اینکه از همون اول شمشیر رو از رو ببندیم ، بلکه باید بنا به مقتضیات دافعه هم داشته باشیم ...

با سلام

در تائید فرمایش شما باید بگویم،برخورد قاطع فقط در مقابل کسی نیست که به دین ما لطمه می زند گاهی در مقابل کسی

که به آبرو و شخصیت ما لطمه می زند نیز باید قاطع بود،قاطع بودن هم به معنای بدی و یا بی ادبی و مقابله به مثل نیست

رفتار انسان باید طوری باشد که اجازه ی سوء استفاده به کسی ندهد.

و مسلما خیلی از موارد که تشخیص می دهی فرد مقابل جاهل است و نرمش باعث جسور شدن او نمی شود بلکه

او را از رفتار بدش باز داشته و متوجه حق خواهد شد نرمش و تواضع دستور است.

مشک;753181 نوشت:
وقتی مادرشوهرِ آدم مکر کنه و قصدش فتنه انگیزی برای طلاق باشه ، چیکار باید کرد ؟ یعنی دیدم که میگم

با سلام

ما کلامی از معصوم داریم که میگه "المومن کیس " ..... یعنی مومن باید زرنگ و باهوش و باسیاست باشه.... گیج و ساده لوح نباشه .... اما حدیثی نداریم که بگه " المومن بدجنس " که بگه مومن باید بدجنس و بد باشه....

ممنون از مثالی که زدید و باعث شفافیت بیشتر شد.

اگر مادرشوهری به عروسی بدی کرد ، فتنه کرد در زندگی عروس ، پسرش رو نسبت به عروسش به دلیل حسادت بدبین و دلسرد کرد ، همیشه اتیش بیار معرکه بود و... عروس میتونه دو مدل رفتار داشته باشه....
هم میتونه بدیهای مادرشوهرش رو با بدی پاسخ بده... اگر مادرشوهر پشت سر عروس غیبت کرد ، عروس هم میتونه متقابلا غیبت و تهمت و بد و بیراه بگه ، اگه مادر شوهر عروس رو توی جمعها سبک کرد ، عروس هم میتونه به مادر شوهر بی حرمتی کنه و....

اما رفتار دوم که نه ناشی از جبران متقابل و بدی کردن هست بلکه ناشی از زرنگی و سیاست عروس هست ، میشه به این شکل باشه که به جای اینکه عروس بخواد با بدی ، تلافی کنه ، با سیاست و هوشیاری ، پایه های زندگیش رو محکم کنه و همسرش رو به سمت خودش جذب کنه و به قول شما فتنه های مادرشوهر رو خنثی کنه ...

اینها دو چیز متفاوت هست .... که اسلام به مورد دوم تاکید داره.... یعنی "کیس " بودن...

باز هم من باب یادگیری دوست دارم ، نقلی از زندگی معصومین بشنوم که جایی بوده که معصوم ، یک بدی که به شخص ایشان شده (نه بخاطر دین بلکه صرفا کاملا شخصی بوده ) و معصوم هم بدی رو با بدی تلافی کرده باشن.

مولکول 68;753092 نوشت:
با سلام

در تاریخ زندگی ائمه ، جایی هست که مثلا بخاطر یک توهین شخصی ، که به شخص معصوم شده باشه ، اون معصوم ، با درشتی و با دست به یقه شدن و زدن و لعن و نفرین کردین ، پاسخ طرف رو داده باشه؟
تا جاییکه من خاطرم هست ، اگر برخوردهایی از این مدل هم بوده ، جایی بوده که بحث حقوق مردم و جامعه یا صحبت دفاع از دین در میون بوده.... من تا به حال نشنیدم که معصوم بخاطر شنیدن توهین شخصی درشتی کرده باشند...

باز هم اگر جایی بوده و من اطلاع ندارم، خیلی دوست دارم بدونم ، چه از زبان شما و چه از زبان کارشناس محترم یا سایر دوستان...
بهر حال از سیره ائمه همه چیز میشه اموخت...

احسنت

مشک;753117 نوشت:
اعتدال و میانه روی ، راهیه که اسلام یاد داده بهمون ... نه مسیحی هستیم که اگر کسی یه طرف صورتمون سیلی زد اونورشم برگردونیم بزنه و نه یهودی هستیم که کینه ی شتری داشته باشیم ... اعتدال ، و اسلام دین اعتدال ست..

الان تو جریانات سیاسی هم دارن از همین شعارها استفاده میکنن ! میگن باید سیره ی ائمه رو بگیریم بریم جلو و مهربان باشیم !! اینجوری میخوان از دین یک نمادی از انفعال و توسری خور بودن به خوردمون بدن و خودشون زیرپوستی بتازونن!! ... در صورتیکه ائمه با دشمنان و منافقین خیلی سفت و سخت و اساسی برخورد میکردن .. و به موقع هم عصبانی میشدن و پیمان نمیبستن!

نمیدونم چرا سعی میکنن ائمه رو شل و وارفته و ماست جلوه بدن!!! اصلا همچین چیزی نبوده... جاذبه و دافعه رو همزمان داشتن..

سلام علیکم و رحمة الله
ظاهرا شما کلام بنده را با چیزی که در ذهن و خاطرتان هست اشتباه گرفته اید.بنده همانطور که در پاسخم موجود است بحث برخورد ناشایست در مورد فرد خودشان را با خوبی پاسخ می دادند و مثلهایش فراوان است مانند حضرت موسی ابن جعفر علیهما السلام که به خاطر شدت توهین ها و کظم غیظ ایشان ملقب به کاظم شده اند یا داستان توهین به حضرت باقر علیه السلام یا توهین به مادر امام صادق علیه السلام که همه با برخورد فوق العاده بزرگوارانه ایشان روبرو شده است.
اولا دعوت می کنم تاریخ را کمی بهتر بخوانید،ثانیا بزرگواری با شل و وارفته بسیار متفاوت است و بزرگواری از قدرت نشأت می گیرد نه ضعف.ثالثا اگر از عده ای به خاطر واژگونه قرائت کردن تاریخ ناراحتید،سر بنده خالی نکنید بنده هم کاملا همراه شما بسیار از ایشان ناراحت هستم و در حد توان اقدام به افشاگری علیه ایشان در فضای مناسبش می کنم.
رابعا اگر تاریخ را خوب بخوانید ائمه علیهم السلام در اکثر یا تمام مواردی که بحث شخص خودشان مطرح بوده بزرگواری نشان داده اند و در جاهایی که بحث انحراف دیگران و یا مصلحت جامعه یا دین بوده برخورد مقتضی را می کرده اند.

حبیبه;753149 نوشت:
بسمه العفو الکریم

با سلام و ادب و با اجازه از محضر جناب استاد گرامی

ابتدا باید مفهوم خوبی روشن شود تا بفهمیم بدی را با خوبی پاسخ دادن به چه معناست.

خوب رفتار کردن الزاما نرمش به خرج دادن و لبخند زدن به کسی که به ما توهین می کند و یا حقمان

را ضایع کرده است نیست،بلکه رفتار خوب رفتار به قاعده و به جاست،ممکن است جایی خوبی این باشد

که سکوت کنی،جایی نرمش به خرج دهی و گاهی هم به شدت برخورد کنی.حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

با متکبر،تواضع مکن(نقل به مضمون)یا آیه شریفه ی:"إدفع بالتی هی أحسن" یعنی به وجه أحسن برخورد کن

خوب این وجه أحسن همیشه ملایمت نیست،بستگی به مخاطب و جایگاه و موضوع و شرایط دارد.

پس به قول جناب استاد نمی شود برای همه ی موارد یک نسخه پیچید.

احسنت

حبیبه;753149 نوشت:
بسمه العفو الکریم
با سلام و ادب و با اجازه از محضر جناب استاد گرامی
ابتدا باید مفهوم خوبی روشن شود تا بفهمیم بدی را با خوبی پاسخ دادن به چه معناست.
خوب رفتار کردن الزاما نرمش به خرج دادن و لبخند زدن به کسی که به ما توهین می کند و یا حقمان
را ضایع کرده است نیست،بلکه رفتار خوب رفتار به قاعده و به جاست،ممکن است جایی خوبی این باشد
که سکوت کنی،جایی نرمش به خرج دهی و گاهی هم به شدت برخورد کنی.حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
با متکبر،تواضع مکن(نقل به مضمون)یا آیه شریفه ی:"إدفع بالتی هی أحسن" یعنی به وجه أحسن برخورد کن
خوب این وجه أحسن همیشه ملایمت نیست،بستگی به مخاطب و جایگاه و موضوع و شرایط دارد.
پس به قول جناب استاد نمی شود برای همه ی موارد یک نسخه پیچید
:Kaf: :Kaf: :Kaf:

خواستم چند خط بنویسم اما این متن رو که دیدم باید بگم دیگه حرفی برای گفتن نمیمونه :ok:
بصیرت.... بصیرت.... بصیرت....

استاد;753642 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله
ظاهرا شما کلام بنده را با چیزی که در ذهن و خاطرتان هست اشتباه گرفته اید.بنده همانطور که در پاسخم موجود است بحث برخورد ناشایست در مورد فرد خودشان را با خوبی پاسخ می دادند و مثلهایش فراوان است مانند حضرت موسی ابن جعفر علیهما السلام که به خاطر شدت توهین ها و کظم غیظ ایشان ملقب به کاظم شده اند یا داستان توهین به حضرت باقر علیه السلام یا توهین به مادر امام صادق علیه السلام که همه با برخورد فوق العاده بزرگوارانه ایشان روبرو شده است.
اولا دعوت می کنم تاریخ را کمی بهتر بخوانید،ثانیا بزرگواری با شل و وارفته بسیار متفاوت است و بزرگواری از قدرت نشأت می گیرد نه ضعف.ثالثا اگر از عده ای به خاطر واژگونه قرائت کردن تاریخ ناراحتید،سر بنده خالی نکنید بنده هم کاملا همراه شما بسیار از ایشان ناراحت هستم و در حد توان اقدام به افشاگری علیه ایشان در فضای مناسبش می کنم.
رابعا اگر تاریخ را خوب بخوانید ائمه علیهم السلام در اکثر یا تمام مواردی که بحث شخص خودشان مطرح بوده بزرگواری نشان داده اند و در جاهایی که بحث انحراف دیگران و یا مصلحت جامعه یا دین بوده برخورد مقتضی را می کرده اند.

سلام

احسنت ... :ok:

موفق باشید

Reza-D;753644 نوشت:
:Kaf: :Kaf: :Kaf:
بصیرت.... بصیرت.... بصیرت....

در روانشناسی بهش میگن هوش احساسی یا Emotional Intelligence
یه بخشیش مربوط میشه به تشخیص احساسات دیگران و عکس العمل مناسب و در خورد

من مواردی رو دیدم که شخصی از روی کینه (دقت کنید از روی کینه) به شخصی تکبر میکرده
و مشکل با دادن یه هدیه و کلام محبت آمیز حل شده

یه مقدار هوش هیجانی میخواد و یا بصیرت

امام صادق عليه السلام :

مَن أكرَمَكَ فأكرِمهُ ، و مَنِ استَخَفَّ بِكَ فأكرِم نَفسَكَ عَنهُ
هر كه تو را گرامى داشت، او را گرامى بدار و هركه تو را خوار شمرد، نفس خود را از او منزّه و بر كنار بدار.


یعنی تو خون خودت رو کثیف نکن اگر کسی به تو بی احترامی کرد.

یعنی تو خودت را در سطح اون پایین و پست نیار.

یعنی مقابله به مثل نکن.

جمع بندی
__________________________________________________________________________________
نیکی به دیگران
پرسش
گاهی اوقات وقتی بدی کسی را با خوبی جواب می دهم، آن فرد از بدی خودش کم نمی کند، بلکه به رفتارش ادامه می دهد.آیا اینجا من نباید دست از این روش بردارم و بدی کسی را به نیکی جواب ندهم؟
پاسخ
به عنوان یک قاعده ی کلی تلافی بدی با خوبی ممدوح و سیره انبیاء و اولیاء ست.اما استثنائاتی وجود دارد که این حکم کلی را تخصیص می زند،مانند زمانی که از خوبی(اعم از رفتار و گفتار و اعمال) انسان سوء استفاده می شود و از آن خوبی نتیجه مطلوبی گرفته نمی شود.
باید چه کرد؟
باید با سنجیدن تمام شرایط موجود تغییری حاصل کرد که امکان سوء استفاده از بین برود.گاهی با تذکر به فرد مقابل گاهی با متوقف کردن خوبی و ......
اینکه عرض شد سنجیدن تمام شرایط بدین جهت بود که نمی شود برای همه ی موارد یک نسخه ی واحد پیچید و باید شرایط را ملاحظه کرد.مثلا در مواردی خوبی کردن مکرر به فرد یا افرادی که ناسپاسی می کنند در نهایت باعث تحول ایشان می شود.لذا باید تمام شرایط که از آن جمله طاقت خود انسان است ملاحظه شود.
در مواردی هم اگر خوبی کردن با ناسپاسی مواجه شود باید خوبی کردن ادامه پیدا کند و اجازه بدی کردن یا متوقف کردن بالکل خوبی وجود ندارد،مانند خوبی کردن به والدین.
همچنین باید توجه داشت که وقتی انسان مورد ظلم واقع می شود اصل برخورد با ظالم و سکوت نکردن در مقابل وی است،در اینجا نیز استثنائاتی وجود دارد که به همان شرایط بر می گردد و باید همه ی شرایط بررسی شود.

موضوع قفل شده است