مختار و شفاعت امام حسین علیه السلام

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مختار و شفاعت امام حسین علیه السلام

نجات مختار با شفاعت امام حسین علیه السلام


أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ بِشَفِيرِ النَّارِ وَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ فَيَصِيحُ صَائِحٌ مِنَ النَّارِ يَا رَسُولَ اللَّهُ أَغِثْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ ثَلَاثاً قَالَ فَلَا يُجِيبُهُ قَالَ: فَيُنَادِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ثَلَاثاً أَغِثْنِي فَلَا يُجِيبُهُ قَالَ فَيُنَادِي يَا حُسَيْنُ يَا حُسَيْنُ يَا حُسَيْنُ أَغِثْنِي أَنَا قَاتِلُ أَعْدَائِكِ قَالَ: فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ قَدِ احْتَجَّ عَلَيْكَ قَالَ: فَيَنْقَضُّ عَلَيْهِ كَأَنَّهُ عُقَابٌ كَاسِرٌ قَالَ: فَيُخْرِجُهُ مِنَ النَّارِ قَالَ: فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: وَمَنْ هَذَا جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: الْمُخْتَارُ. قُلْتُ لَهُ: وَلِمَ عُذِّبَ بِالنَّارِ وَقَدْ فَعَلَ مَا فَعَلَ قَالَ: إِنَّهُ قَالَ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِنْهُمَا شَيْ‏ءٌ وَالَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَوْ أَنَّ جَبْرَئِيلَ وَمِيكَائِيلَ كَانَ فِي قَلْبَيْهِمَا شَيْ‏ءٌ لَأَكَبَّهُمَا اللَّهُ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمَا.

سماعه مى‌گويد: از امام محمّد باقر عليه السلام شنيدم مى‌فرمود: موقعى كه روز قيامت فرا مى‌رسد پيامبر اسلام و امير المؤمنين و حسن و حسين صلى اللَّه عليهم اجمعين از نزديك جهنم عبور خواهند كرد. شخصى كه در جهنم است سه مرتبه فرياد مى‌زند: يا رسول اللَّه بفريادم برس! ولى پيغمبر خدا جوابى به او نخواهد داد. سه مرتبه فرياد مى‌زند: يا امير المؤمنين بفريادم برس! آن حضرت هم جوابى به او نخواهد داد.

سپس سه مرتبه فرياد مى‌زند: يا حسين بفريادم برس، من قاتل دشمنان تو مى‌باشم. پيامبر خدا به امام حسين مى‌فرمايد: وى بر تو اتمام حجت نمود. امام حسين عليه السلام پس از اين جريان نظير عقاب شكارى بفريادش ميرسد و او را از آتش نجات مى‌دهد.

راوى مى‌گويد: من به امام صادق گفتم: فدايت شوم آن شخص كه در آتش است كيست؟

فرمود: مختار است.

گفتم: براى چه در آتش معذّب خواهد شد در صورتى كه قاتلين امام حسين را كشت!؟

فرمود: براى اين‌كه اندكى از محبت آن دو نفر را در قلب خود داشت. قسم به حق آن خدائى كه حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به حق مبعوث كرد اگر در قلب جبرئيل و ميكائيل هم چيزى از (محبت آنان) باشد خدا ايشان را از ناحيه صورت داخل آتش جهنم خواهد كرد.

المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏45، ص339،‌ تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

برگرفته از سایت http://maddahi.ir

با سلام

در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است: 1

دسته اول روایاتی است كه به مذمت مختار پرداخته و او را شخص كذاب معرفی می‌كند.
در مورد این روایات می‌توان گفت:
اولّاً: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.2
ثانیاً: مختار كسی است كه از قاتلین اهل بیت (ع) و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت (ع) بوده است پس چطور می‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت (ع) بوده است.
پس به نظر می‌رسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.3

در مقابل روایاتی است كه به مدح مختار و قیام او پرداخته است، كه چند مورد از آن‌ها را ذكر می‌كنیم:

1) حضرت امیر (ع)می‌فرمایند:4
«سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»
«به زودی فرزندم حسین كشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌كشد كه جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد كرد و از این ستمكاران، انتقام خواهد گرفت به طوری كه تعداد كشته‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید»

2) حضرت امیر (ع)در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می‌فرمایند:5
«به زودی ستمكاران، توسط كسی كه خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است كه مرتكب شده‌اند، همان‌گونه كه بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند ... او جوانی از قبیله ثقیف است كه او را "مختار بن ابی عبید" می‌گویند.»

3) ابا عبدالله (علیه‌السّلام)، پس از خطبه‌ای كه در راه كربلا ایراد نمودند، می‌فرمایند:6
«پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط كن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نكند. به جای هر قتلی، كشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این‌ها بگیرد»
امام صادق (ع)هم در مورد او فرمودند: «(پس از حادثه كربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نكرد و خضاب نیست، تا زمانی كه مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد»

4) پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (ع)، ایشان در حق مختار فرمودند:7
«حمد و ستایش، خدایی را كه انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید»

5) پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:8 «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید»

7) نزد امام باقر سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می‌گفتند، حضرت فرمودند:9 «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود كه قاتلین شهدای ما را كشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و ... .

8) امام صادق (ع) هم در مورد او فرمودند:10
«(پس از حادثه كربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نكرد و خضاب نیست، تا زمانی كه مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد»

از مجموع این احادیث به دست می‌آید كه در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شك و شبهه‌ای نیست و قیام او مرضیّ خدا و اهل بیت پیامبر (ص) بوده است. 11 و از طلب رحمتی كه حضرت سجاد (ع) در حق او نمودند، روشن می‌شود كه مسلك او امامی بوده است.
بنابراین ایراد "كیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست.
چون طلب رحمت از سوی ائمه (ع) برای شخصی كه اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.




[1]- معجم رجال الحدیث، ج19، ص 102.
[2]- همان.
[3]- بحارالانوار، ج45، ص 386؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.
[4]- معجم رجال الحدیث،‌ ج19، ص 102.
[5]- مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، انتشارات كلی، بی‌جا، چاپ پنجم، بی‌تا، ص 509.
[6]- بحارالانوار، ج45، ص 340.
[7]- جامع الرواة، ج1، ص 22.
قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوّم، 1364ه، ج6، ص 78.
[8]- بحارالانوار، ج45، ص 386.
[9]- بحارالانوار، ج45، ص 343.
معجم رجال الحدیث، ج19، ص 102.
[10]- معجم الرجال، ج6، ص 78.
[11]- حدیقه الشیعه، ص 510.

جالبه انتقام قاتلین امام حسین رو گرفت شهید هم شد بعدش میره تو جهنم
بنازم به عدل خدا
کارشناسان محترم حدیث ایا این حدیث معتبره؟
مگر نه اینکه اقای بهجت فرمودند مختار از اولیای الهی بوده؟
چرا هر حدیثی رو نقل می کنید بدون توجه به اثر اون و صحت و عدم صحتش؟مگه نه اینکه خود علامه مجلسی اذعان به ناصحیح بودن بسیاری از احادیث تو بحار کرده؟

[=Verdana]در مورد شخصیت "مختار ثقفی" پرسشی از آیت الله العظمی روحانی(مدظله العالی) مطرح شد و ایشان پاسخ گفتند.
[=Verdana]

[=Verdana]پرسش - با توجه به اینکه عده ای در مدح و عده ای در ذم مختار ثقفی می گویند نظر حضرتعالی در رابطه با وی چیست؟ با توجه به روایت وارده علت ادعای امامت محمد حنفیه چه بود؟
[=Verdana]

[=Verdana]پاسخ - بسمه جلت اسمائه، جناب مختار خدماتی که به اهل بیت علیهم السلام کرده است بیان ارزش آن از عهده من و امثال من بر نمی آید و بعضی نسبت هایی که به او می دهند مانند آن که "محمد حنفیه" را به عنوان امام خود شناخته بود، کذب است.
از ملاقات نوه مختار با امام صادق (ع) نیز معلوم می شود چه مقام عظیمی از نظر ائمه اطهار علیهم السلام داشته است و از رفتارش با قاتلین امام حسین (ع)، علاقه او به ائمۀ اطهار (ع) معلوم می شود، همچنین رابطه وی با محمد حنفیه، جنبه سیاسی داشته است.

[=Verdana] حتی بعضی ادعا می کنند مختار حزب کیسانیه را تشکیل داده و خود رهبر آن بوده است که آن هم دروغ است بلکه بر حسب ادله قطعیه کیسانیه بعد از کشته شدن مختار تأسیس شد.
مختار، مسلماً از مردان بزرگ الهی بوده و قطعاً جای او در بهشت است. خدای تعالی بر درجاتش بیفزاید. همچنین در مورد محمد حنفیه نیز باید اشاره نمود که وی صریحا گفته امام سجاد (ع) هم برای شما امام است هم برای من.
اخیرا کتابی نوشته شده تحت عنوان "مختار ثقفی، رایت امید" برای اطلاع بیشتر به آن مراجعه نمایید، مفید است.


مناسب است در اینجا دو حدیث را که از اهل بیت اطهار علیهم‏السلام رسیده نقل نمایم: شیخ کشی از حمدویه، از یعقوب بن یزید، از ابن ابی‏عمیر، از هشام بن مثنی، از سدیر، از ابوجعفر الباقر علیه‏السلام نقل نموده است:
«لا تسبوا المختار فانه قتل قتلتنا و طلب بثأرنا و زوج اراملنا و قسم المال فینا علی العسرة».
«به مختار بد نگویید، چون کشندگان ما را کشت و به خونخواهی ما قیام نمود و مردان بی‏زن ما را داماد نمود و در موقع سختی و تنگدستی، اموال را در میان ما قسمت نمود» " 1 ".
از این حدیث معتبر دانسته می‏شود که در زمان حضرت باقر علیه‏السلام سب مختار در میان شیعه رواج داشته و حضرت، شیعیان را از این عمل نهی نموده و آنان را متوجه اعمال مختار فرموده است. به همین جهت، مختار دوست اهل بیت و دشمن دشمنان آنان بوده و در دوستی و دشمنی کوتاهی نکرده است. به همین جهت دشمنان هم در دشمنی با او کوتاهی نکرده‏اند و او را ساحر و کذاب معرفی کرده‏اند و به حدی او را مذمت نموده‏اند که امر بر شیعیان هم مشتبه شده بود به طوری که او را سب می‏کردند. این امر کاشف از آن است که تبلیغات دشمنان فوق العاده وسیع و مؤثر بوده است.
روایات مجعول هم در حق مختار بسیار است، مثل آنکه می‏خواسته امام حسن علیه‏السلام را تحویل معاویه دهد یا آن که به جهت دنیا خروج نموده و یا آن که نسبت به امیرالمؤمنین جسارت می‏نموده و یا آن که به محمد بن حنفیه دعوت می‏کرده و او را امام می‏دانسته است که تمامی این‏گونه روایات به جهت مبغوض ساختن او در نزد شیعیان ساخته شده است

درباره‏ی مدح شخصیت مختار؛ سخن بسیار و حکایات و روایات متعارض دال بر سرزنش و مدح او زیاد است. دشمنان، او را ساحر و کذاب و مدعی نبوت معرفی نموده‏اند و آنچه در مذمت او وارد شده ساخته‏ی شیعیان آل زبیر و بنی امیه است. زیرا این شخص تا توانسته، در یک زمان، با سلطان حجاز و عراق - ابن‏زبیر - و سلطان شام جنگیده است. مختار، کوفه بلکه قسمت مهمی از عراق و قسمتی از ایران را از چنگ ابن‏زبیر بیرون آورد و عامل او، عبدالله بن مطیع را از کوفه بیرون کرد. همچنین با لشکر شام جنگید و عبیدالله بن زیاد را کشت و آن لشکر انبوه را متفرق نمود، از این رو، هم عبدالملک مروان و هم عبدالله بن زبیر با او دشمنی داشتند و معلوم است که وقتی دو پادشاه مقتدر دشمن مختار باشند در دشمنی کوتاهی نمی‏کنند.
بنی امیه همان کسانی هستند که در مقام دشمنی با امیرالمؤمنین علیه‏السلام، از سب و شتم و دادن نسبت‏های باطل و دروغ به آن حضرت کوتاهی نکرده و حتی فضایل آن سرور را به دیگران نسبت دادند. از چنین دشمنانی بعید نیست که مختار را ساحر و کذاب بلکه مدعی نبوت بدانند، یا شیعیان آل امیه داستان بسازند که مختار، دشمن امیرالمؤمنین بود و می‏خواست امام حسن علیه‏السلام را تسلیم معاویه نماید.
دشمنان مختار برای آن که او را از وجاهت بیندازند به مسلمانان به دروغ می‏گفتند که او مدعی نبوت یا ساحر و کذاب است و به شیعیان می‏گفتند که او دشمن امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و امام حسن علیه‏السلام را می‏خواست تحویل معاویه بدهد. حال شما به آن دو دسته از دشمنان دسته سومی را هم اضافه کنید که اعیان و اشراف اهل کوفه و قاتلان امام شهید بودند. این جماعت با خویشان و بستگان خود از دشمنی با مختار مضایقه نداشتند و تا می‏توانستند در تضعیف او می‏کوشیدند. مگر همین جماعت با مختار در کوفه جنگ نکرد که اگر نبود بازگشت ابراهیم بن مالک اشتر و رسیدن او به کمک مختار، هر آینه قاتلان امام حسین علیه‏السلام مختار را نیز می‏کشتند.
پس مختار دشمنان زیادی از داخلی و خارجی، پادشاه و اشراف و رعیت داشته و هر کدام به او نسبت باطلی می‏دادند، مثلا ببینید در تاریخ نوشته‏اند که مختار با عبدالله بن زبیر بیعت کرد و در رکاب او مدتی با بنی امیه جنگید، ولی چون عبدالله بن زبیر او را با مسلمانان دیگر برابر می‏دانست و امتیازی برای او قائل نبود یا به سخنان او ترتیب اثر نمی‏داد یا به او حکومت و ولایت نداد، مختار نقض عهد نموده، بیعت او را شکست و به کوفه شتافت و عامل او را بیرون نمود و شهر را به تصرف خود درآورد.
معلوم است که این حکایت به نفع آل زبیر ساخته شده است

کامین;120995 نوشت:
مناسب است در اینجا دو حدیث را که از اهل بیت اطهار علیهم‏السلام رسیده نقل نمایم: شیخ کشی از حمدویه، از یعقوب بن یزید، از ابن ابی‏عمیر، از هشام بن مثنی، از سدیر، از ابوجعفر الباقر علیه‏السلام نقل نموده است:
«لا تسبوا المختار فانه قتل قتلتنا و طلب بثأرنا و زوج اراملنا و قسم المال فینا علی العسرة».
«به مختار بد نگویید، چون کشندگان ما را کشت و به خونخواهی ما قیام نمود و مردان بی‏زن ما را داماد نمود و در موقع سختی و تنگدستی، اموال را در میان ما قسمت نمود» " 1 ".
از این حدیث معتبر دانسته می‏شود که در زمان حضرت باقر علیه‏السلام سب مختار در میان شیعه رواج داشته و حضرت، شیعیان را از این عمل نهی نموده و آنان را متوجه اعمال مختار فرموده است. به همین جهت، مختار دوست اهل بیت و دشمن دشمنان آنان بوده و در دوستی و دشمنی کوتاهی نکرده است. به همین جهت دشمنان هم در دشمنی با او کوتاهی نکرده‏اند و او را ساحر و کذاب معرفی کرده‏اند و به حدی او را مذمت نموده‏اند که امر بر شیعیان هم مشتبه شده بود به طوری که او را سب می‏کردند. این امر کاشف از آن است که تبلیغات دشمنان فوق العاده وسیع و مؤثر بوده است.
روایات مجعول هم در حق مختار بسیار است، مثل آنکه می‏خواسته امام حسن علیه‏السلام را تحویل معاویه دهد یا آن که به جهت دنیا خروج نموده و یا آن که نسبت به امیرالمؤمنین جسارت می‏نموده و یا آن که به محمد بن حنفیه دعوت می‏کرده و او را امام می‏دانسته است که تمامی این‏گونه روایات به جهت مبغوض ساختن او در نزد شیعیان ساخته شده است


با سلام
دوست عزیز لطفا در انجمن تاریخ اگر مطلبی میگذارید منابع را کامل ارائه دهید

1- بحارالانوار، ج 45، ص 351

موضوع قفل شده است