جمع بندی خانه تكاني دل! (در بخش هايي از دين شك كرده ام)

تب‌های اولیه

361 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

من یکی به هیچ عنوان همچین اجازه ای به دخترم نخواهم

داد .و اصلا این نوع آشنایی رو کار خوبی نمیدونم

Reza-D;951327 نوشت:
بله فرمایشتان معقول است

Reza-D;951327 نوشت:
قطعاً آسیب ارتباط خارج از قاعده بسیار بیشتر است

خب پس شما هم قاعدتا باید موافق باشید که علی رغم اینکه ممکن است روابط بدون محدودیت موجب شناخت بیشتر شود اما به خاطر مفاسد بیشتر آن عقل آن را مرجوح می داند که در برابر یک مصلحت مهمتر و راجح باید کنار گذاشته شود.
یعنی من هم مانند شما می پذیرم که اگر روابط بدون چارچوب باشد شناخت قوی تر است ؛ و از آن طرف شما هم مانند من قبول دارید که این روابط بدون چارچوب موجب آسیب های جدی تری می شود؛ پس نتیجه مشترک اعتقاد من و شما از باب ترجیح امر اهم بر مهم این می شود که محدودیت روابط ولو آنکه چنین تاثیری دارد باید پابرجا باشد.

Reza-D;951327 نوشت:
بخشید استاد ولی در این بخش شما دست به سفسطه زده اید چون موضوع مورد اختلاف را بطور پیش فرض "صحیح" در نظر گرفته اید
اصلاً سوال این است که آیا وقتی دو نفر عقد شرعی می‌کنند ، الزاماً عاقلانه یکدیگر را بررسی می‌کنند؟
و شما بطور پیش فرض میگوئید که: "خب چون اینها از راه اسلامی رابطه دارند پس بدون شک عاقلانه عمل می‌کنند"

اگر هم بفرمائید که دلیل وابسته شدن ، وجود تناسب است
خواهم گفت پس در دوستی هم دلیل وابسته شدن ، وجود تناسب است

و اگر بفرمائید در دوستی ممکن است این وابستگی از روی احساسات باشد و نه عقل
خواهم گفت در عقد نیز همین احتمال وجود دارد

خب بله درست است، احتمال اینکه این انتخاب و دلبستگی احساساتی یا عقلانی باشد در هر دو (محرم بودن و نامحرم بودن) به یک میزان است و من این را قبول دارم، قصدم این نبود که بگویم از این جهت با هم تفاوت دارند که در این صورت همانطور که فرمودید مغالطه میبود، من میخواهم بگویم اگر شناخت در گرو روابط صمیمی تر است خب میشود در قالب محرمیت موقت این روابط را شکل داد چه نیازی به ارتباط در زمان نامحرمیت است؟

اگر می گویید به هم وابسته می شوند خب ارتباط پیش از عقد هم ممکن است وابسته شوند! مگر کسانی که با جنس مخالف دوست میشوند وابسته نمیشوند؟! من خودم بارها با موارد مختلف و مشکلات پس از آن به عنوان مشاور دینی برخورد داشته ام.

علاوه بر اینکه عقد تحت نظر خانواده هاست، یعنی نیازی به مخفی کاری و آسیب های پس از آن نیست، اما دوستی به خاطر بی خبری خانواده ها ممکن است به جاهای باریک کشیده شود؛ در عقد دختر و پسر می توانند شناختشان را با خانواده مطرح کنند و مشورت بگیرند تا تصمیمشان به عقلانیت نزدیک تر باشد اما در دوستی معمولا چنین اتفاقی نمی افتد.

البته باز تأکید می کنم بنده نه عقد را لازم میدانم، نه دیدن بدن دختر را لازم می دانم و نه مسائلی از این قبیل را؛ اما بالاخره این راهکارها برای کسانی که لازم می بینند از سوی اسلام تعریف شده است.

Reza-D;951327 نوشت:
ثالثاً اینکه می‌فرمائید حرف خانم "zahra" صحیح است، با این هم مخالفم
ممکن است یک خانم خیلی چاق یا خیلی لاغر باشد یا چهرهء چندان جذابی نداشته باشد که به قول شما دیگر نیاز به دیدن مستقیم هم ندارد و همینطوری مشخص است
طبیعتاً این خانمها خواستگار کمتری دارند و اگر هم خواستگاری بیاید احتمالش زیاد است که با دیدن چهره و اندام خانم منصرف بشود
خب باید چه کنیم که این خانمها ضربهء روحی نخورند؟ آیا باید بگوئیم آقایان از این به بعد چشم بشته به خواستگاری بروند؟

منظورم از موافقت، ضربه روحی از جهت نپسندیدن نبود، بلکه از جهت اینکه یک دختر مجبور باشد بدنش را به خواستگاران مختلف نشان دهد و این ناخوشایند است عرض کردم، در پست قبلی بعد از نقل قول توضیح دادم این که دختر از نشان دادن بدنش شرم داشته باشد این را عرض کردم علامت خوبی است، حتی در مورد پسر هم همینطور! برای پسرها هم سخت است که اگر دختر بخواهد بدنشان را ببیند نشان دهند، چه برسد برای دختر که معمولا از نظر حجب و حیا، این احساس در او شدید تر است. وگرنه از اینکه ممکن است خواستگار نپسندد یا پسری که مرتب پاسخ رد میشوند خب این طبیعت کار این اسن را انسان باید بپذیرد، چون انسان ها بالاخره حق آزادی و انتخاب دارند.

اما این حرف شما درست است، اگر کسی احتمال می دهد بدن دختر مشکلی دارد یا حقیقت را از او پنهان کرده است:

Reza-D;951327 نوشت:
از کجا بدانیم دختر واقعاً سالم است؟ از کجا معلوم که حقیقت را گفته؟


یعنی منظور من هم همین است که این دیدن برای تشخیص سلامتی است، نه برای پسندیدن! و این هم مربوط به آخرین مرحله است که از سایر جهات یکدیگر را خوب شناخته و به هم اعتماد کرده اند.
در هر صورت اگر کسی بگوید دیدن ضرورت دارد خب اسلام هم مخالفت نکرده، اجازه داده است و تشخیص این ضرورت را بر عهده خود دختر و پسر گذارده است.

Reza-D;951327 نوشت:
در پست دیگری کامل پاسخ می‌دهم

گل

رهگذر آسمان;951329 نوشت:
اولش با حضور خانواده ها بعدش تلفنی و بعد چند جلسه ای تنهایی

خب اسلام با همین مخالف است دیگر happy

همای رحمت;951331 نوشت:
جناب رضا برادر بزرگوار دوستی پسر ودختر به صرف ازدواج بدون دخالت خانواده فقط به ضرر دختر تموم میشه و بس

سلام و عرض احترام
من هم نگفتم دوستی خوب است happy

همای رحمت;951331 نوشت:
آبروش هم با یه نامزدی نمیره

مطمئنید؟!
(البته ارتباطی با موضوع بحث ندارد اما نامزدی در موارد زیادی مساوی است با انگ چسباندن به دو طرف ، بخصوص به دختر)

Reza-D;951339 نوشت:
سلام و عرض احترام
من هم نگفتم دوستی خوب است happy

مطمئنید؟!
(البته ارتباطی با موضوع بحث ندارد اما نامزدی در موارد زیادی مساوی است با انگ چسباندن به دو طرف ، بخصوص به دختر)

برادرم دختری رو که به هرزه گری شناخته بشه
خیلی سخت تره از نامزدی که بهم خورده بشه

در ضمن جلسات خواستگاری بیشتر طول بکشه بهتر

از زود نامزد شدنه

مسلم;951334 نوشت:
خب پس شما هم قاعدتا باید موافق باشید که علی رغم اینکه ممکن است روابط بدون محدودیت موجب شناخت بیشتر شود اما به خاطر مفاسد بیشتر آن عقل آن را مرجوح می داند که در برابر یک مصلحت مهمتر و راجح باید کنار گذاشته شود.
یعنی من هم مانند شما می پذیرم که اگر روابط بدون چارچوب باشد شناخت قوی تر است ؛ و از آن طرف شما هم مانند من قبول دارید که این روابط بدون چارچوب موجب آسیب های جدی تری می شود؛ پس نتیجه مشترک اعتقاد من و شما از باب ترجیح امر اهم بر مهم این می شود که محدودیت روابط ولو آنکه چنین تاثیری دارد باید پابرجا باشد

بله موافقم و دلیلتان را می‌پذیرم
در اصل این محدودیت با شما مخالفتی ندارم ، اما اختلاف نظر ما فکر می‌کنم در این قسمت باشد:

رهگذر آسمان;951329 نوشت:
وقتی پدر و مادر من نوعی بهم یاد ندادن بدون وابستگی عاطفی بتونم با کسی رفت و آمد کنم
طبیعیه بعد یه مدت به حیوون خونگیم هم وابسته میشم و باهاش ازدواج میکنم ...
در ثانی مگه عقد دختر و پسر برای مراوده وحی منزله که حتما باید انجامش بدی؟
بنده خودم بعد خواستگاری همسرم تا مدتی باهاشون رفت و آمد داشتم برای آشنایی
ولی استغفرالله خود خداهم میومد نمیتونست راضیم کنه به عقد چه برسه به خانواده
ولی دقت کنین این رابطه تنهایی روز بعد از خواستگاری شروع نشد
اولش با حضور خانواده ها بعدش تلفنی و بعد چند جلسه ای تنهایی
ازدواج من به نظر خودم اسلامی ترین نوع آشنایی و ازدواج بود و الحمدلله تا حالا پشیمونی در کار نبوده
حالا اینکه شرایط ازدواجم با متر فلان همسایه و روحانی مسجد و فلان مفسر جور در نمیاد مهم نیست
مهم اینه که همه شئونات اسلامی توش رعایت شده و ما دونفر راضی هستیم

مدل انتخاب همسری که خانم "رهگذر آسمان" شرح دادند تا حد بسیار زیادی همان است که مد نظر بنده ست
نکته اینکه هم ایشان و هم بنده همانطور که عرض شد با "رعایت حدود" موافق هستیم و از این جهت با شما استاد عزیز هم نظر هستیم
ولی چگونگی رعایت حدود از نظر ما سه نفر فکر می‌کنم تفاوت هایی با هم دارد و اختلاف نظر ما هم در همین بخش است
بخصوص در بخش های بولد شده

همای رحمت;951343 نوشت:
برادرم دختری رو که به هرزه گری شناخته بشه
خیلی سخت تره از نامزدی که بهم خورده بشه

:-??

همای رحمت;951343 نوشت:
در ضمن جلسات خواستگاری بیشتر طول بکشه بهتر از زود نامزد شدنه

مشکل "اسم" نیست
دوران نامزدی ، بله برون ، خواستگاری ، شیرینی خوران یا هر چیز دیگر
منظورم این است که ماشاالله مردم با فرهنگ ما در هر صورت حرف درمیاورند

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;951337 نوشت:
خب اسلام با همین مخالف است دیگر happy

یعنی دلم می خواد از شصت پا حلق آویزت کنم Fool

اسلام اصلا و ابدا با چنین ازدواج سالم و پاکی که خانم رهگذر آسمان گفتند مخالف نیست.

مشکل شما اینه که بیشتر به استفاده ی مردم از دین نگاه میکنی. در حالی که باید به تاثیر دین نگاه کنی.

من یه کفش تولید میکنم. بهترین کفش از هر نظر. بهتر از تمام نمونه های خارجی و ایرانی. ولی فقط سه نفر می خرن.

همون سه نفر هروقت منو می بینن میگن «توی زندگیم هیچ کفشی بهتر از کفشی که تو بهم دادی ندیدم. فوق العادست. حرف نداره.»

اینکه چقدر از دین استقبال میشه مهم نیست.

مهم اینه اونهایی که استفاده کردند ( نه از اون استفاده ها که در پست های قبلی گفتم Fool ) واقعا راضی هستند.

مردم اسلام رو قبول ندارند؟ از اسلام استقبال نمی کنند؟ به درک که قبول ندارند. به درک که استقبال نمی کنند.

استقبال نکنن بعد برن دخترشون رو از توی خونه ی پسر مردم جمع کنن.

استقبال نکنن بعد برن دیه جمع کنن که پسرشون بخاطر قتل اعدام نشه.

استقبال نکنن بعد هر هفته برن دادگاه و طلاق و گیس و گیس کشی.

استقبال نکنن بعد برن به هزارتا مرض ناشی از بی ارادگی و سست عنصری دچار بشن.

استقبال نکنن تا قاتل اهورا و آتنا و ستایش و.... تحویل جامعه بدن.

دودش توی چشم خودشون میره. اسلام هیچ آسیبی نمی بینه.

اگر کسی از اسلام استقبال نمی کنه مشکل از خریت خودشه. مشکل از بی لیاقتی خودشه.

مشکل ما اینه که از اسلام یه زندگی بدون رنج و سختی انتظار داریم. در حالی که اینطور نیست.

باید پای عقایدت بایستی. هرچند ظاهرا ضرر بکنی. ولی در گذر زمان می بینی برنده ی واقعی تو هستی.

سالها پیش شاهد بودم یک زنی از بستگان که خیلی بی تربیت بود با نهایت غرور و تکبر به یک زن ذیگه گفت «چشمات زیر پای دخترم.»

همین زن بی شعور چند سال بعد از شوهرش طلاق گرفت و شوهرش دخترشو برداشت و برد و الان که بیش از 12 سال گذشته روی هم 5 بار دخترشو ندیده.

خیلی ها هم بودند نماز خوندن من رو مسخره می کردن و مدام حاجی و کربلایی و این چیزها میگفتن.

و فکر میکردند اون جمع های صمیمی که می نشستند باهاش منو مسخره میکردن تمام نمیشه.

ولی الان بیشترشون با هم به اختلاف خوردند و زندگی شخصیشون رو هم لجن گرفته و ذره ای آرامش توی زندگیشون ندارند.

حالا که زمان گذشته و هویت واقعی آدمها مشخص شده. خداروهزاربار شکر میکنم که از اون جمع ها جدا شدم.

حالا من موندم و یه گذشته ی تاریک و یه آینده ی روشن. و اونها موندن و یه گذشته ی تاریک و یه آینده ی تاریک تر.

جاده ی دینداری این شکلیه : \----/

اولش فشار تحمل میکنی از سربالایی میری بالا بعدش میفتی توی صافی و بعدشم سرازیری و راحتی.

جاده ی بی دینی این شکلیه: /-------\

اولش سر می خوری میای پایین..دیگرانو آزادانه مسخره میکنی. راحت توهین میکنی. راحت آبرو می بری. هر غلطی بخوای میکنی و عشق میکنی از این همه راحتی و آزادی.

ولی بعدش می خوری به سر بالایی اونم با یه اراده ی ضعیف و زندگی سراسر سیاهی و تباهی.

ما مسلمان نشدیم که همیشه بهمون خوش بگذره. اگر اینجوریه پس ارزش ما به چیه؟ بخاطر انتخاب عشق و حال بریم بهشت؟

نخیر. ما مسلمان شدیم که سختی هایی که خدا سر راهمون قرار میده رو تحمل کنیم و به خدا اعتماد داشته باشیم تا ارزش پیدا کنیم و لایق بهشت رفتن باشیم.

مگه استاد حسن عباسی نبود بخاطر سخنرانی هاش 48 ماه انداختنش زندان؟ باید بگیم این نتیجه ی ناکارآمدی اسلامه؟

نخیر . استاد پای عقاید و باورهاش ایستاد و تاوان حق گویی و حق جوییش رو هم داد.

در پادکست «شکست خواهیم خورد» امام خامنه ای یه جمله ی فوق العاده دارند: «مبارزه ی با فساد دشمن تراش است».

مطمئن باش هرجایی برای حق بجنگی مخالف داری. سنگ جلوی پات میندازن. ممکنه حتی بخوان بکشنت. مهم اینه که پایداری کنی و دست از عقایدت برنداری.

برای ازدواج هم اگر بخوای یه حقی رو زنده کنی بهت تهمت میزنن توهین میکنن مسخره میکنن همه غلطی میکنن. درک توی سرشون رو بگیره.

مهم اینه که تو اهمیت ندی و کار خودت رو بکنی. اینکه خانوده های امروزی نمی پذیرند خوب نپذیرند.

بالاخره خانواده ای پیدا میشه که بپذیره. تو دنبال اون خانواده باش. بعدش هم تلاش کن تا جایی که می تونی آدم هایی با تفکرات اسلام ناب تحویل جامعه بدی.

تا نسل های بعدی راحت تر و سالم تر بتونن ازدواج کنند.[/]

Reza-D;951347 نوشت:
:-??

مشکل "اسم" نیست
دوران نامزدی ، بله برون ، خواستگاری ، شیرینی خوران یا هر چیز دیگر
منظورم این است که ماشاالله مردم با فرهنگ ما در هر صورت حرف درمیاورند

به نظر شما مردم حاضرن تهمت ناپاکی رو روی
یه دختری که به هر دلیلی نامزدیش بهم خورده بزنن؟!

اونا دیگه انسان نیستن .خداوند از گناهشون نمیگذره .

Reza-D;951337 نوشت:
خب اسلام با همین مخالف است دیگر

اسلام چطوری مخالفه؟
قدیم تر ها شاید این طوری بود ولی الان این طوری نیست. حداقل تو خانواده ی خودم و اطرافم چنین چیزی نیست و بد هم نمی دونیم که چند جلسه دخترو پسر با هم حرف بزنند یا بیرون برند یا تلفنی صحبت کنند.
در مورد عقد کردن و طلاق گرفتن چرا هست. ولی حرف مردمه. حرف اسلام هم هست آیا؟
ولی میدونید کلا مردم که در زمینه های مختلف حرف درمیارن حالا چرا به پای اسلام می نویسید؟ چرا فکر می کنید اسلام باعثش بوده؟ فرهنگ غلطی هست که بین مردم رواج داره مثل خیلی از رفتارهای نادرست دیگه ی ما.

Im_Masoud.Freeman;951349 نوشت:
اسلام اصلا و ابدا با چنین ازدواج سالم و پاکی که خانم رهگذر آسمان گفتند مخالف نیست

رهگذر آسمان;951352 نوشت:
میشه یه آیه یا یه روایت معتبر بیارین در اثبات حرفتون؟

zahra*;951354 نوشت:
چرا به پای اسلام می نویسید؟ چرا فکر می کنید اسلام باعثش بوده؟


داداش محترم و خواهران محترمه ؛ نظارت خانواده بر جوانان را هم در هیچ آیه و روایتی پیدا نخواهید کرد
(به این حرفم فکر کنید لطفاً)

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;951364 نوشت:

داداش محترم و خواهران محترمه ؛ نظارت خانواده بر جوانان را هم در هیچ آیه و روایتی پیدا نخواهید کرد
(به این حرفم فکر کنید لطفاً)

عجب ادعای عجیب و غریبی.

شما تمام آیات قرآن و احادیث و روایات را به همراه تفسیرشون رو کامل مطالعه کردید که چنین حرفی می زنید؟[/]

Reza-D;951345 نوشت:
مدل انتخاب همسری که خانم "رهگذر آسمان" شرح دادند تا حد بسیار زیادی همان است که مد نظر بنده ست
نکته اینکه هم ایشان و هم بنده همانطور که عرض شد با "رعایت حدود" موافق هستیم و از این جهت با شما استاد عزیز هم نظر هستیم
ولی چگونگی رعایت حدود از نظر ما سه نفر فکر می‌کنم تفاوت هایی با هم دارد و اختلاف نظر ما هم در همین بخش است
بخصوص در بخش های بولد شده

نکات بولد شده شما به عنوان محور اختلاف نظر ما اینهاست:


Reza-D;951345 نوشت:
مگه عقد دختر و پسر برای مراوده وحی منزله که حتما باید انجامش بدی؟

بنده هم قبول دارم آشنایی جهت شناخت و صحبت کردن برای ملاک های ازدواج نیاز به محرمیت ندارد، منتهی حرف بنده این است این عقد این وسط چه مشکلی دارد که بود و نبود آن موجب اختلاف نظر ما بشود؟ اصل شناخت که مد نظر شماست از طریق مراوده است، اینکه به عنوان محرم با یکدیگر صحبت کنند یا دوتا نامحرم در اصل مسئله «شناخت» نقشی ندارد؛ وابستگی و مانند آن هم که که در هر دو احتمال دارد.

تأکید می کنم نمی خواهم با این جملات بگویم که حتما عقد لازم است، می خواهم بگویم ما با هم اختلاف نظری نداریم، یعنی این قسمت بولد شده توسط شما بین نظر بنده و شما اختلافی نمی اندازد.

Reza-D;951345 نوشت:
اولش با حضور خانواده ها بعدش تلفنی و بعد چند جلسه ای تنهایی

خب به شرط اینکه این اشنایی در زمان ازدواج و با نظارت خانواده ها و در چارچوب باشد اشکالی ندارد؛ عمده اشکال مشاورین اسلامی در رابطه دختر وپسر این است که مثلا از 16، 17 سالگی رابطه را شروع می کنند به این امید که در آینده در زمان رسیدن به سن ازدواج و تحقق شرایط با هم ازدواج کنند! و شرایط جامعه ی ما هم که مشخص است، پسرها معمولا بالای 25 ، بلکه بالای 30 سال ازدواج می کنند! یا اینکه روابط را فراتر از آنچه برای شناخت لازم است پیش می برند!
اما اگر واقعا دو نفر الان قصد ازدواج دارند و می خواهند یکدیگر را بیشتر بشناسند مشکلی ندارد که تحت نظارت خانواده ها با هم صحبت کنند یا گاهی تحت نظارت خلوت کنند.

Reza-D;951345 نوشت:
اینکه شرایط ازدواجم با متر فلان همسایه و روحانی مسجد و فلان مفسر جور در نمیاد مهم نیست مهم اینه که همه شئونات اسلامی توش رعایت شده

من معتقد به نسبی گرایی در فهم، یا قرائت های متعدد از دین نیستم، فقط یک برداشت از اسلام درست و بقیه نادرست هستند، وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود!
نمی خواهم بگویم متر همسایه و روحانی مسجد و فلان مفسر ملاک است، می خواهم بگویم حرف اسلام یک چیز بیشتر نیست و این را کارشناسان و فقهای دین استنباط می کنند، اگر آنها چیزی را تأیید کردند و آن مخالف نظر همسایه و روحانی مسجد و محله ما بود، بله ما کاری به مترهای همسایه ها و سایر روحانیون در محله مان نداریم، اما اگر متر فلان همسایه و متر روحانی مسجد همان متر مراجع است و دارند از زبان مراجع و فقهای دین صحبت می کنند اینکه من بگویم کاری با آنها ندارم در حقیقت یعنی کاری با دین ندارم!
این را از باب قاعده گفتم نه اینکه بگویم نظر شما یا جناب رهگذر آسمان مخالف دین است!

خلاصه اینکه من هنوز نتوانسته ام تفاوت بین نظر خودم و شما را درک کنم، لطفا با توضیحات بنده اگر هنوز معتقد هستید که اختلاف نظر داریم به صورت جزئی تر و شفاف تر بیان بفرمایید.

همای رحمت;951350 نوشت:
به نظر شما مردم حاضرن تهمت ناپاکی رو روی
یه دختری که به هر دلیلی نامزدیش بهم خورده بزنن؟!

من فقط گفتم در نامزدی هم مردم حرف درمیاورند
نگفتم میگویند دختر ناپاک است....!
(هرچند بعضی‌ها شاید همین را هم بگویند)

مثلاً ممکن است بگویند این دختر (یا این پسر) که چندبار نامزد کرده و به هم زده لابد عیب و ایرادی دارد
یا بگویند آدم دم دمی مزاجی است ، یا مثلاً بگویند لابد با کسی دیگر سر و سری دارد ، یا بگویند تصمیماتش سست است و از این حرفها
این توضیحات را دادم که حرفم را برای شما توضیح بدهم وگرنه این بحث مربوط به موضوع تاپیک نیست

مسلم;951372 نوشت:
اینکه من هنوز نتوانسته ام تفاوت بین نظر خودم و شما را درک کنم
لطفا با توضیحات بنده اگر هنوز معتقد هستید که اختلاف نظر داریم به صورت جزئی تر و شفاف تر بیان بفرمایید

مطلبی هست که باید خصوصی عرض کنم (پیرو مطالب قبلی که قرار بود خصوصی به شما بگویم)
ضمناً فکر میکنم اگر آن مطلب خصوصی پاسخ داده شود کلاً به جواب سوالاتم در این بخش برسم

اما در اینجا باید عرض کنم صحبت من بر روی این بود که قوانین اسلامی به گونه ای هستند که خروجیشان نتایج متضادی با برخی دیگر از قوانین اسلامی دارد
که خود شما هم موردی را توضیح دادید و گفتید قبول دارم که حیای مد نظر اسلام ، اگر باشد بهتر است

درمورد این اختلاف نظری هم که عرض کردم ، منظورم این است که به نظر من بخشی از آشنایی بخصوص در ابتدا اگر بدون اطلاع خانواده باشد بهتر است
به این دلیل که وقتی آشنایی وارد فاز مطلع شدن خانواده ها بشود به صورت های مختلف الزام آور میشود
مثلاً ممکن است دختر بگوید همه فهمیده اند که من عقد کرده ام و برایم زشت است آن را به هم بزنم
یا والدین دختر یا پسر بگویند اگر کار به عقد کشید دیگر نباید پا پس بکشید و از طرفی در نامزدی هم اجازهء آشنایی بیشت ندهند

خب شما پاسختان این خواهد بود که اینها به اسلام چه ربطی دارد؟
این را هم پاسخ خواهم داد ، ولی فعلاً حرفم این است که اختلاف نظر ما از همینجا نشات می‌گیرد
اینکه شما میگوئید عقد انجام بشود بهتر است و من میگویم نشود بهتر است

Im_Masoud.Freeman;951369 نوشت:
عجب ادعای عجیب و غریبی.
شما تمام آیات قرآن و احادیث و روایات را به همراه تفسیرشون رو کامل مطالعه کردید که چنین حرفی می زنید؟

اثبات با مدعی است برادر
شما آیه و روایتی درمورد اینکه نظارت والدین واجب است می‌شناسید؟ بسم الله

رهگذر آسمان;951368 نوشت:
وقتی شما میگی اسلام با این روش مخالفه باید اثباتش کنی

بله به روی چشم
این پاسه سایت اسلام کوئست است:
"از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم ، حتی در حد گفت و شنودهای عاشقانه اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. و در این جهت اطلاع (و حتی اجازه) یا عدم اطلاع والدین تأثیری ندارد. اما صبحت کردن برای ازدواج در صورتی که قصد جدی ازدواج داشته باشند در حد آشنایی و بدون قصد لذت یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه باشد اشکالی ندارد"

منبع:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3016

اول اینکه شاید شما از خودتان مطمئن بودید و این مطلب را در عمل نیز اثبات کردید
اما افراد زیادی هم بوده اند گه می‌گفتند ما به خودمان مطمئنیم اما در عمل خلافش اثبات شده

ثانیاً به فرض که بگوئیم هر کسی از خودش مطمئن است ، قطعاً نمی‌تواند از طرف مقابلش مطمئن باشد
پس در نتیجه همیشه احتمال مفسده و یا میل به لذت در این رابطه وجود دارد که عرض شد در اسلام حرام است

Reza-D;951429 نوشت:
فکر میکنم اگر آن مطلب خصوصی پاسخ داده شود کلاً به جواب سوالاتم در این بخش برسم

بله در خدمتم

اما در مورد اختلاف نظرمان:
Reza-D;951429 نوشت:
درمورد این اختلاف نظری هم که عرض کردم ، منظورم این است که به نظر من بخشی از آشنایی بخصوص در ابتدا اگر بدون اطلاع خانواده باشد بهتر است
به این دلیل که وقتی آشنایی وارد فاز مطلع شدن خانواده ها بشود به صورت های مختلف الزام آور میشود
مثلاً ممکن است دختر بگوید همه فهمیده اند که من عقد کرده ام و برایم زشت است آن را به هم بزنم

بنده منظورم از عقد، عقد رسمی نیست که فامیل هم در جریان قرار بگیرند، بلکه در همان سطح ارتباطی که می خواهند بدون عقد ادامه بدهند، همان ارتباط را با عقد ادامه بدهند.

Reza-D;951429 نوشت:
اینکه شما میگوئید عقد انجام بشود بهتر است و من میگویم نشود بهتر است

من کجا گفتم عقد شود بهتر است؟ این نقل قول های بنده:

مسلم;951372 نوشت:
تأکید می کنم نمی خواهم با این جملات بگویم که حتما عقد لازم است

مسلم;951334 نوشت:
البته باز تأکید می کنم بنده نه عقد را لازم میدانم، نه دیدن بدن دختر را

مسلم;951262 نوشت:
عقد موقت مثلا ده روزه، تا چند ماهه و مشروط که الزامی نمی آورد.
باز تکرار می کنم از نظر بنده ضرورتی ندارد، چون انسان ها دو سال هم در کنار هم باشند تا زمانی که زیر یک سقف نروند مستقیما نمیتوانند یکدیگر را بشناسند چون رفتارهای بد خود را بروز نمی دهند

این که سخن از عق به میان آوردم از این باب بود که اگر خانواده ها اصرار دارند که آشنایی در گرو روابط صمیمی و نزدیک است خب می توانند عقد بخوانند، عقد هم لازم نیست علنی و آشکارا باشد تا عواقب فامیلی داشته باشد، بلکه همانطور که قرار است دختر و پسر با هم ارتباط داشته باشند، فقط با محرمیت باشد و دو خانواده صیغه محرمیتی بخوانند!

روش صحیح این است که تحقیق باید از طریق غیر مستقیم باشد چون طرفین مستقیما صفات خود را بروز نمی دهند حتی اگر دو سال رفیق صمیمی، و یا حتی مَحرم باشند چون می دانند نگاه طرف مقابل به ایشان چیست مراقب رفتارشان هستند، پس باید تحقیق غیر مستقیم باشد.
اگر تحقیقات اولیه نسبت به خانواده و خود شخص، از طریق محل سکونت و محل کار و فامیل و دوستان مثبت بود بعد دختر و پسر می توانند با هم بنشینند و تحقیقات مستقیم را پی بگیرند. اینجا خب ازدواج جدی شده است و سخن گفتن مستقیم برای تحقیق مشکلی ندارد به شرط آنکه در چارچوب باشد.

مسلم;951446 نوشت:
من کجا گفتم عقد شود بهتر است؟

منظورم در مرحلهء مورد بحث بود برادر که فرمودید اگر دو طرف مایل بودند شناخت بیشتری از یکدیگر پیدا کنند ، بهتر است از طریق شرعی باشد

مسلم;951446 نوشت:
در خدمتم

بزرگوارید گل
الان برایتان ارسال می‌کنم

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;951364 نوشت:

نظارت خانواده بر جوانان را هم در هیچ آیه و روایتی پیدا نخواهید کرد


تربیت فرزند از دیدگاه امام سجاد علیه السلام

حضرت امام صادق(عليه السلام) به يكى از ياران خويش مى فرمايند:
بر تو باد توجه به جوانان، زيرا آنان به هر كار خير از ديگران پيش تازترند.

بعدش هم گفتی:

Reza-D;951433 نوشت:

اثبات با مدعی است برادر

Reza-D;951364 نوشت:

نظارت خانواده بر جوانان را هم در هیچ آیه و روایتی پیدا نخواهید کرد

اگر می توانید ادعایتان را اثبات کنید بسم الله happy[/]

[="Arial"]

Reza-D;951433 نوشت:
این پاسه سایت اسلام کوئست است:
"از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم ، حتی در حد گفت و شنودهای عاشقانه اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. و در این جهت اطلاع (و حتی اجازه) یا عدم اطلاع والدین تأثیری ندارد. اما صبحت کردن برای ازدواج در صورتی که قصد جدی ازدواج داشته باشند در حد آشنایی و بدون قصد لذت یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه باشد اشکالی ندارد"

[=arial]سلام
خب خودتونم دارین میگین
صحبت کردنی که با قصد جدی ازدواج و برای آشنایی و بدون لذت یا ترس افتادن در گناه باشه اشکالی نداره.

خب حالا اگه کسی این وسط به قصد لذت با طرفش حرف میزنه
یا ترس افتادن تو گناه داره
تقصیر اسلام و احکامش که نیست
تقصیر پدرو مادریه که در قبال تربیت این فرد کوتاهی کردن
و صدالبته تقصیر خودشخصه که خودش هم دنبال یادگرفتن راه و روش درست زندگی نرفته.

نمیدونم چرا این دفعه متوجه منظور من و بقیه دوستان نمیشین
انگار آقا رضای منطقی همیشه رفته تو قالب یه پسربچه که فقط از سر لجیازی نمیخواد حرف بقیه رو قبول کنه .

رهگذر آسمان;951512 نوشت:
خب حالا اگه کسی این وسط به قصد لذت با طرفش حرف میزنه
یا ترس افتادن تو گناه داره
تقصیر اسلام و احکامش که نیست
تقصیر پدرو مادریه که در قبال تربیت این فرد کوتاهی کردن
و صدالبته تقصیر خودشخصه که خودش هم دنبال یادگرفتن راه و روش درست زندگی نرفته

کاش به دلایلی که در ادامه نوشتم نیز توجه می‌فرموید
بخصوص به بخش های قرمز رنگ توجه بفرمائید:

Reza-D;951433 نوشت:
اول اینکه شاید شما از خودتان مطمئن بودید و این مطلب را در عمل نیز اثبات کردید
اما افراد زیادی هم بوده اند گه
می‌گفتند ما به خودمان مطمئنیم اما در عمل خلافش اثبات شده

ثانیاً به فرض که بگوئیم هر کسی از خودش مطمئن است ،

قطعاً نمی‌تواند از طرف مقابلش مطمئن باشد
پس در نتیجه همیشه احتمال مفسده و یا میل به لذت در این رابطه وجود دارد که عرض شد در اسلام حرام است

و به این نکات ، نکته سومی را نیز اضافه کنید
اصلاً صحبت زن و مردی که قصد ازدواج دارند ،
امکان ندارد بدون لذت باشد
(با توجه به اینکه ، لذت ، لزوماً به معنای لذت از دیدن چهره یا دید زدن اندام یا لذت جنسی و امثال اینها نیست)

Reza-D;951519 نوشت:
کاش به دلایلی که در ادامه نوشتم نیز توجه می‌فرموید
بخصوص به بخش های قرمز رنگ توجه بفرمائید:

و به این نکات ، نکته سومی را نیز اضافه کنید
اصلاً صحبت زن و مردی که قصد ازدواج دارند ،
امکان ندارد بدون لذت باشد
(با توجه به اینکه ، لذت ، لزوماً به معنای لذت از دیدن چهره یا دید زدن اندام یا لذت جنسی و امثال اینها نیست)

با سلام وعرض ادب

شاااید مردا با یه نگاه عاشق بشن ولی 80 در صد خانمها

با یه نگاه عاشق نمیشن .بعد هم از کجا معلوم توی جلسه های خواستگاری دو طرف به دل هم نشسته باشن .

بعد هم گیریم حالا احساسی هم بوجود اومده باشه

مادامی که به زبون آورده نشه گناه نیست .

رهگذر آسمان;951521 نوشت:
وقتی نمیخواین قبول کنین اسلام مشکل نداره نمیخواین دیگه

بزرگوار ، سه دلیل آوردم که دوتایش را بی‌پاسخ گذاشتید
سومی را هم اینگونه پاسخ می‌دهید

من از شما انتظار دارم برای این ادعا که "اسلام مشکل ندارد" دلیل بیاورید و دلایل مرا رد بفرمائید
آیا انتظار بی‌جا یا نامعقولی دارم؟

برادرم بروز ابراز احساس اصلا کار خوبی نیست ممکنه

دو طرف بعد از بروز ابراز احساس به این نتیجه برسن که

هم کفو هم نیستن .خب به نظر من که سرخوردگی وافسردگی واسه ی دختر بوجود میاد .

پسر هم عذاب وجدان میگیره به نظر من .

من که به هیچ عنوان نمیتونم قبول کنم همچین برخوردی

رو .

همای رحمت;951527 نوشت:
گیریم حالا احساسی هم بوجود اومده باشه
مادامی که به زبون آورده نشه گناه نیست

سلام
راستی خواهر گرامی شاید در لابلای مباحث گاهی برخی مطالب را فراموش کنم پاسخ بدهم. چه به شما چه سایر بزرگواران
امیدوارم این را پای بی توجهی نگذارید ، دلیلش فقط فراموشی است

خیر بزرگوار، پاسخ سایت اسلام کوئست را در این پست مطالعه بفرمائید: لینک

Reza-D;951535 نوشت:
سلام
راستی خواهر گرامی شاید در لابلای مباحث گاهی برخی مطالب را فراموش کنم پاسخ بدهم. چه به شما چه سایر بزرگواران
امیدوارم این را پای بی توجهی نگذارید ، دلیلش فقط فراموشی است

خیر بزرگوار، پاسخ سایت اسلام کوئست را در این پست مطالعه بفرمائید: لینک


والا بزرگوار خانمها که خیلی خوب میتونن جلسات رسمی خواستگاری

بدون حتی خوف افتادن در گناه رو پیش

ببرن .مگه دیگه توی جلسات خواستگاری عاشق بشه

به نظرم دیگه قبول کنه ازدواج سر بگیره .

من که اینو شنیدم عشق به نامحرم بدون فکر به گناه حرام نیست .

واقعا به نظر شما نمیشه هم عاشق شد وهم گناه نکرد؟!

به نظر من که میشه

همای رحمت;951537 نوشت:
خانمها که خیلی خوب میتونن خواستگاری بدون حتی خوف افتادن در گناه جلسات رسمی رو پیش ببرن

اول اینکه به نظرم یک کلمهء "معمولاً" باید قبل از جمله‌تان بگذارید happy

ثانیاً مشکل در همین تفسیر از

"گناه" است
خدمت خانم رهگذر آسمان هم عرض کردم گناه فقط این نیست که فکر روابط .... به سرمان بزند!
آیا پیش نمی‌آید خانم منتظر تماس خواستگارش باشد؟ یا منتظر سر زدنش؟ آیا با دیدنش خوشحال نمی‌شود؟
آیا در زمان صحبت با او هیچگونه احساس خوشایندی به خانم دست نمی‌دهد؟ و تمام این حالت ها برای آقا؟

از نظر فقه ، همین یعنی گناه!

رهگذر آسمان;951538 نوشت:
حداقل دیگه منو به امضاتون ارجاع ندین

عذرخواهی میکنم. ویرایش شد
لطفاً شما هم پست خود را ویرایش کنید
ممنون گل

Reza-D;951539 نوشت:
اول اینکه به نظرم یک کلمهء "معمولاً" باید قبل از جمله‌تان بگذارید happy

ثانیاً مشکل در همین تفسیر از

"گناه" است
خدمت خانم رهگذر آسمان هم عرض کردم گناه فقط این نیست که فکر روابط .... به سرمان بزند!
آیا پیش نمی‌آید خانم منتظر تماس خواستگارش باشد؟ یا منتظر سر زدنش؟ آیا با دیدنش خوشحال نمی‌شود؟
آیا در زمان صحبت با او هیچگونه احساس خوشایندی به خانم دست نمی‌دهد؟ و تمام این حالت ها برای آقا؟

از نظر فقه ، همین یعنی گناه!

من که شنیدم (برنامه زلال احکام شبکه 3)احساس درونی تا مادامی که موجب گناه

نشه (صرف عاشق شدن) گناه نیست .دیگه اینو کارشناس محترم احکام باید

پاسخ بفرماین .

همای رحمت;951541 نوشت:
من که شنیدم احساس درونی تا مادامی که موجب گناه نشه .گناه نیست

به فرض که این صحبت شما درست باشد
حرف فقه این است که حتی اگر احتمال گناه می‌دهید باید از انجام گفتگو دوری کنید

شما کدام میل به ازدواج را می‌شناسید که بدون علاقه باشد. یا بهتر بگویم کدام زن و مرد نرمال را می‌شناسید که مایل به جنس مخالف نباشد؟
به نظر من اینکه دختر و پسری با هم حرف بزنند و حتی 1 اپسیلون به یکدیگر میل پیدا نکنند ، محال است

Reza-D;951539 نوشت:
از نظر فقه ، همین یعنی گناه!

با عرض سلام
عجب فرمایشی میفرمایید؟؟!!!!
کدام فقیه اینو گفته؟؟؟
من عشق فکتم وعف فمات فهو شهيد؛هرکس عاشق شود و آن را مخفي نگهدارد و پاکدامني بورزد و در اين حال بميرد، شهيد است
با حساب فرمایش شما عاشق نگون بخت به جای مقام شهید باید منتظر قعر جهنم باشد....

Reza-D;951559 نوشت:
شما کدام میل به ازدواج را می‌شناسید که بدون علاقه باشد. یا بهتر بگویم کدام زن و مرد نرمال را می‌شناسید که مایل به جنس مخالف نباشد؟

باشه مگه این بده؟ اگه اون طوری باشه که زن ها و مردها رو باید یه دیوار بکشن. موقع ازدواج هم هیچ احساسی نداشته باشند تا وقتی که عقد کنند. مگه میشه آدمیزاد این طوری باشه؟ بالاخره وقتی زن و مرد با هم حرف می زنند به قصد آشنایی ممکنه از هم خوششون بیاد یا حتی این اتفاق برای یکیشون بیوفته ولی ازدواج سر نگیره. حالا این چه گناهی هست که خوف داشته باشیم میشه یا نمیشه؟ وقتی چنین چیزی گناه نیست چرا باید خوف داشت اصلا؟ پس چطوری ادم ها از هم خوششون بیاد تا ازدواج کنند؟ بالاخره به هر حال قبل از عقد که از هم خوششون میاد و جلسات آخر این مورد بیشتر میشه اونوقت یعنی این ها در گناه غرق شدند؟

Reza-D;951559 نوشت:
به نظر من اینکه دختر و پسری با هم حرف بزنند و حتی 1 اپسیلون به یکدیگر میل پیدا نکنند ، محال است

چرا میگید این میل گناهه؟ این یک چیز طبیعی هست.

Reza-D;951559 نوشت:
به فرض که این صحبت شما درست باشد
حرف فقه این است که حتی اگر احتمال گناه می‌دهید باید از انجام گفتگو دوری کنید

شما کدام میل به ازدواج را می‌شناسید که بدون علاقه باشد. یا بهتر بگویم کدام زن و مرد نرمال را می‌شناسید که مایل به جنس مخالف نباشد؟
به نظر من اینکه دختر و پسری با هم حرف بزنند و حتی 1 اپسیلون به یکدیگر میل پیدا نکنند ، محال است

خب حساب کنید همینطور ی هم این کشش هست

وای به موقعی که نسبت بهم نشون بدن .

ولی اگه احساس بروز داده نشه .راحتتر میتونن تصمیم بگیرن چرا که همیشه باید احتمال داد

که ممکنه این وصلت سر نگیره .

یکی دیگه.;951560 نوشت:
کدام فقیه اینو گفته؟

سلام
احساس دلبستگی یعنی مقدمهء جذب شدن و ارتباط بیشتر
و قرار دادن خود در موقعیتی که دلبستگی به وجود بیاید
(که عرض کردم مقدمهء مراحل بعد است) ، گناه است

zahra*;951561 نوشت:
موقع ازدواج هم هیچ احساسی نداشته باشند تا وقتی که عقد کنند. مگه میشه آدمیزاد این طوری باشه؟

بنده هم که همین را گفتم
مگر می‌شود بدون هیچ حسی کسی را کاندید ازدواج کنیم که اسلام میگوید صحبت دختر و پسر باید بدون هیچگونه لذتی باشد؟

zahra*;951561 نوشت:
پس چطوری ادم ها از هم خوششون بیاد تا ازدواج کنند؟

اسلام میگوید فقط با عقل! بدون هیچ حسی!

همای رحمت;951566 نوشت:
خب حساب کنید همینطور ی هم این کشش هست وای به موقعی که نسبت بهم نشون بدن .
ولی اگه احساس بروز داده نشه .راحتتر میتونن تصمیم بگیرن چرا که همیشه باید احتمال داد که ممکنه این وصلت سر نگیره .

دقت بفرمائید بزرگوار ، دین اسلام میگوید اگر احتمال می‌دهید ممکن است حسی به طرف پیدا کنید ، باید از گفتگو اجتناب کنید!


zahra*;951562 نوشت:
چرا میگید این میل گناهه؟ این یک چیز طبیعی هست

من نگفته ام بزرگوار ، از سایت اسلام کوئست مطلب قرار دادم. بخوانید:
"از نظر شرع مقدس اسلام، هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم ، حتی در حد گفت و شنودهای عاشقانه
اگر با قصد لذت (جنسی) باشد یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن ارتباط وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد
و در این جهت اطلاع (و حتی اجازه) یا عدم اطلاع والدین تأثیری ندارد
اما صبحت کردن برای ازدواج در صورتی که قصد جدی ازدواج داشته باشند در حد آشنایی و بدون قصد لذت یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه باشد اشکالی ندارد"

و همانطور که شما هم فرمودید مگر ممکن است دو نفر بدون هیچ احساسی با هم آشنا بشوند و قصد ازدواج پیدا کرده و وارد فاز شناخت بشوند؟!


Reza-D;951580 نوشت:
احساس دلبستگی یعنی مقدمهء جذب شدن و ارتباط بیشتر

احساس دلبستگی مقدمه ی جذب شدن روحی هست اما میتواند ارتباط بیشتری نباشد. انسان متقی به خودش اجازه ی ارتباط بیشتر را نمی دهد.
Reza-D;951580 نوشت:
قرار دادن خود در موقعیتی که دلبستگی به وجود بیاید (که عرض کردم مقدمهء مراحل بعد است) ، گناه است

بوجود آمدن دلبستگی گناه نیست. ابراز آن گناه است.
Reza-D;951580 نوشت:
اسلام میگوید فقط با عقل! بدون هیچ حسی!

اسلام چنین چیزی نمیگوید .لطفا دقت بفرمایید.کجا چنین چیزی گفته شده؟

آقا رضای عزیز هنوز فرصت نکرده ام پیام خصوصی شما را جواب بدهم اما آنچه در اینجا مرقوم داشته اید:

Reza-D;951519 نوشت:
اما افراد زیادی هم بوده اند گه می‌گفتند ما به خودمان مطمئنیم اما در عمل خلافش اثبات شده

Reza-D;951519 نوشت:
ثانیاً به فرض که بگوئیم هر کسی از خودش مطمئن است ، قطعاً نمی‌تواند از طرف مقابلش مطمئن باشد

Reza-D;951519 نوشت:
اصلاً صحبت زن و مردی که قصد ازدواج دارند ، امکان ندارد بدون لذت باشد
(با توجه به اینکه ، لذت ، لزوماً به معنای لذت از دیدن چهره یا دید زدن اندام یا لذت جنسی و امثال اینها نیست)

ببینید یکی از قواعد مهم فقهی که منحصر در فقه هم نیست، قاعده اهم و مهم است، لذا اگر شناخت ازدواج در گرو صحبت دوجانبه است با توجه به اهمیتی که ازدواج و یک عمر زندگی دارد حتی اگر کسی نمی تواند خودش را کنترل کند باز هم باید صحبت کند.
حتی در مورد نگاه به بدن دختر مراجع می فرمایند نگاه نباید به قصد لذت بردن باشد، بلکه باید به قصد شناخت باشد اما اگر منجر به لذت شد اشکالی ندارد، یعنی لذت نباید هدف باشد، هدف باید شناخت و تحقیق باشد، اما اگر در میان تحقیق طبیعتا نگاه با لذت همراه بود اشکالی ندارد.

Reza-D;951580 نوشت:
دقت بفرمائید بزرگوار ، دین اسلام میگوید اگر احتمال می‌دهید ممکن است حسی به طرف پیدا کنید ، باید از گفتگو اجتناب کنید!

همچنین در خصوص این نکته باید عرض کنم که صرف احساس پیدا کردن گناه نیست، طبیعتا هر کسی نسبت به جنس مخالفش حس دارد، این حس نباید به نگاه های شهوت آلود یا صحبت های جنسی تبدیل شود، وگرنه این که انسان با کسی که نسبت به او احساس دارد صحبت کند در حالی که چشمانش پایین باشد و از صحبت های جنسی پرهیز کند خب اشکالی ندارد، و اگر لازم است نگاه کوتاهی بکند عیبی ندارد حتی اگر این نگاه سپس با لذت همراه شد، چون هدف لذت نیست، هدف شناخت است که با لذت همراه شده است.

مسلم;951613 نوشت:
قواعد

استاد عزیز ، درمورد روش آشنایی و شناخت در کل به نتیجه مورد نظرم رسیدم و روی این بخش دیگر بحثی ندارم
تشکر از شما و سایر دوستان برای مطالب راهگشایی که فرمودید ، بخصوص پست آخر شما
(شماره 338) گل
البته بخش دیگری از ازدواج اسلامی هنوز برایم سوال است اما با اجازه شما فعلاً همان بحث برده داری را ادامه می‌دهم تا بعد به موارد دیگر برسیم

لطفاً این سوالها را پاسخ بفرمائید:

بخش (1)
الف) نگهداری از بردگان مرد ، برای زنان مسلمان (زن مالک) چه سود و ثمری دارد؟
ب) نگهداری از بردگان مرد ، برای مردان مسلمان (مرد مالک) چه سود و ثمری دارد؟

بخش (2)
در حالتی که شما میگوئید ، زنی کافر داریم (کنیز) و مردی مسلمان (مالک)
و در حالتی که من پرسیدم ، مردی کافر داریم (برده) و زنی مسلمان (همسر یا دختر مالک)

چطور در حالت اول امکان فساد وجود دارد اما وجود یک مردِ کافرِ بدون همسر در خانه‌ای که زن مسلمان در آن هست ، موجب فساد نیست؟!
درحالی که می‌دانیم این مرد است که ممکن است به زن تجاوز کند و زن معمولاً قدرت دفاع هم ندارد

Reza-D;951830 نوشت:
بخش (1)
الف) نگهداری از بردگان مرد ، برای زنان مسلمان (زن مالک) چه سود و ثمری دارد؟
ب) نگهداری از بردگان مرد ، برای مردان مسلمان (مرد مالک) چه سود و ثمری دارد؟

بردگان مرد برای کار به بردگی گرفته میشدند، و مالک آنها چه زن باشد و چه مرد آنها را برای انجام کارهای مردانه اعم از کشاورزی و تجارت و... به خدمت میگرفتند، همانطور که حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص)، غلامش را با حضرت محمد(ص) برای تجارت به شام میفرستادند.

Reza-D;951830 نوشت:
بخش (2)
در حالتی که شما میگوئید ، زنی کافر داریم (کنیز) و مردی مسلمان (مالک)
و در حالتی که من پرسیدم ، مردی کافر داریم (برده) و زنی مسلمان (همسر یا دختر مالک)
چطور در حالت اول امکان فساد وجود دارد اما وجود یک مردِ کافرِ بدون همسر در خانه‌ای که زن مسلمان در آن هست ، موجب فساد نیست؟!
درحالی که می‌دانیم این مرد است که ممکن است به زن تجاوز کند و زن معمولاً قدرت دفاع هم ندارد

چرا فساد زا است، اما باید به صورت کلان و از بالا به مسئله نگاه کرد:

اول: این در جایی است که امام عادل تشخیص دهد آزادسازی و مادله اسرا به مصلحت نیست و تنها راه واگذاری آنها به مردم است، یعنی برای کاهش بودجه های حکومتی، و القاء فرهنگ اسلامی به صورت گسترده این مسئله نیاز است.

دوم: این وظیفه مرد خانواده است که این غلام را از حریم اهل و عیالش دور نگه دارد، حتی اگر غلام ، غلامِ همسرش بوده و مطیع او باشد منافاتی با حریم نگاه داشتن ندارد، حریم شخصی خانواده با عرصه اطاعت در امور اجتماعی متفاوت است.

سوم: ازدواج این غلامان و کنیزان برای اسلام مهم است، همانطور که اگر مردی در تأمین نیاز جنسی کنیزش کوتاهی کرده و کنیزش مرتکب گناه شود مولا هم در گناه کنیز شریک است، به نظر میرسد مولایی که ممانعت از ازدواج غلامش بکند نیز از باب اینکه ممانعت او در این گناه نقش داشته، در این گناه شریک خواهد بود. اصلا از نظر اسلام کنیز و غلام بودن منافاتی با ازدواج آنها ندارد.

چهارم: خصوصیات زن و مرد متفاوت است، شهوت مرد حالت دفعی، تهاجمی داشته و نیازمند محبت از قبل نیست، در حالی که در زن اینچنین نیست، یعنی محبت زن مقدم بر جنسیتش است، لذا زنان به زیردست و غلامشان نگاه جنسی ندارند، چون شخصیت عاطفی و احساس تکیه کردن برای زن مهم است، یعنی زن وقتی می تواند به مرد آزادی تکیه کند و نیازش را نیز تأمین کند به فکر غلامش نمی افتد، علت اینکه زنان مصر زلیخا را سرزنش می کردند و این سرزنش ها به قدری بود که او مجبور شد آنها را دعوت کند و چاقو و میوه به آنها بدهد و یوسف را فرا بخواند همین بود، یعنی در طبیعت زن این رابطه با غلام پذیرفتنی نیست، البته استثنائاتی هم دارد.

پنجم: نکته آخر اینکه در جایی که زن مالک است، اگرچه از نظر قدرت طبیعی پایین تر است اما از آنجا که مالک است و خود این مالکیت یک نوع قدرت است موجب توازن قوا میشود، اما اگر مردی مالک بود و کنیزش هم مملوک و بود، و هم از نظر جنسیت زن بوده و ضعیف تر از او و در خانه او بود و اسلام آنها را به هم محرم نمیدانست احتمال فساد بالا می بود.

مسلم;952055 نوشت:
پنجم: نکته آخر اینکه در جایی که زن مالک است، اگرچه از نظر قدرت طبیعی پایین تر است اما از آنجا که مالک است و خود این مالکیت یک نوع قدرت است موجب توازن قوا میشود، اما اگر مردی مالک بود و کنیزش هم مملوک و بود، و هم از نظر جنسیت زن بوده و ضعیف تر از او و در خانه او بود و اسلام آنها را به هم محرم نمیدانست احتمال فساد بالا می بود.

باسلام خداقوت و در ثانی یک مرد میتونه هم زمان دو تا چند زن داشته باشه ولی زن نمی تونه همزمان با دو مرد باشه

مطمئنا یک زن از مرد خودش جدا نمیشه که بره با غلام ازدواج کنه!

[=arial black]وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۲﴾

مسلم;952055 نوشت:
........

سلام
استاد عزیز ، تاپیکی زده ام درمورد ازدواج چون یک سری سوالها در ذهنم هنوز حل نشده
اجازه بدهید تاپیک تایید شده و به نتیجه برسد ، بعد ادامه این تاپیک را در خدمتتان خواهم بود
ضمناً از صبر و حوصله ای که همیشه به خرج داده اید تشکر می‌کنم گل

Reza-D;944679 نوشت:
يا اينطور بپرسم ، آيا ميشود كسي مسلمان نباشد اما 70 درصد زندگيش را از دين اسلام بگيرد و در قيامت وارد بهشت بشود؟

سلام آقا رضای بزرگوار عزیز و جناب مسلم دوس داشتنی و رفقا
من همیشه به سند دکتر سروش یک حرفو خیلی تکرار کردم،شیخ بهایی در اولین رساله به زبان فارسی در جواب سوال اینکه فردی عقلا به این نتیجه برسد که اسلام حق نیست چه باید کند گفته باید از عقلش پیروی کند!و گرنه در قبالش مسئول است!سخن بسیار جالبیست

Reza-D;944679 نوشت:
آن وقت دين من و جايگاهم چگونه خواهد بود؟ آيا بايد حتماً بطور صددرصد اسلام را بپذيرم؟ و اگر بخشي از آن را نپذيرم ايراد دارد يا خير؟

بنظر منم اسلام بقول جناب مسلم ی مجموعه هستش!یعنی شما نمیتونی ی قسمتش که خوبه!مثل معاد و بهشت و خدا رو قبول داشته باشین ی قسمت دیگه مثل برده داری و... رو رد کنید
با اینکه افرادی هم هستن که میخوان بازی در بیارن و پلورالیسمی و نگاه عطوفت گری داشته باشند!مثل دکتر قمشه ای!که راحت سنگسار را انکار میکند ارتداد را انکار میکند!یا بعضی افراد که میگویند عذاب از عذب به معنی شیرینی می آید و فرعون در دریای رحمت غرق
ولی بنظرم نمیشه هم خر خواست هم خرما

Reza-D;944679 نوشت:
اما درمورد 30 درصد ديگر به نظرم برخي روش هاي غير اسلامي كارا تر است

یکی از فیلسوفان مذهبی اگزیستانسیالیسم که من بسیار دوسش دارم چون ادم صاف و یکروییست سورن کی یِیر کگارد هستش
این آقا دسته بندی خودشو داده!و گفته برخی کارا مثل اینکه از اخلاق می گذری(مثل داستان ابراهیم را میاورد و اینکه میخواست گردن اسماعیل را بزند) در مقام بالا تر است!
یعنی راحت اومده قبول کرده این کاری که انجام داده یا قراره بدیم با اخلاق و عقل جور نیاد!ولی بخاطر مرحله ایمانی انجام میدیم!
بنظرم این کار و صراحت گویی خیلی بهتر از بازی در آوردن است و اینکه بگوییم اخلاق امروزی با آن مسئله دینی مشکل ندارد
اگر کگارد زنده بود به شما فکر کنم میگفت مثل شما مثل موسی و خضر هستش که اخلاقا میگین نباید بچه رو بکشه!ولی خضر ایمانا بچه رو میکشه!
اما حالا من زنده هستم به شما چیز دیگری میگویم آن 70 درصدی که فرمودید اکثرا چیز هاییست که می تواند منحصر در قرآن نباشد!مثلا اصل اعتدال ارسطو و یا اصل قدیمی عدالت :هر چه برای خود خواهی برای دیگران بخواه، بسیاری از چیز هایی قدیمی که همه قبول دارند!مشکل بر سر همین موارد است!
سنگسار برده داری بریدن دست جزیه جهنم برتری دینی،تبری،چند همسری،خشونت،اعدام برای عبرت و نه درمان و پیشگیری،حکومت دینی،اجبار،خب اینهارا از اسلام و قرآن حذف کنیم منم مسلمانم دیگه!
الان مثلا وهابیت یا صوفی گری چرا انقد زیاد شده؟واسه همین موارده!این خوشگلاشو بر میدارن میگن دین اینه!

[="Times New Roman"][="Black"]

herzinand;955060 نوشت:

سنگسار برده داری بریدن دست جزیه جهنم برتری دینی،تبری،چند همسری،خشونت،اعدام برای عبرت و نه درمان و پیشگیری،حکومت دینی،اجبار

اینو ببینید

https://www.aparat.com/v/eX3SD[/]

Im_Masoud.Freeman;955084 نوشت:
اینو ببینید

https://www.aparat.com/v/eX3SD


سلام برادر عزیز گرامی
با تشکر از پیگیری
سید حسن آدم دوس داشتنیه!ایشون جهنم رو مثل بیمارستان میدونه و تو این کلیپ هم که گفته برده داری در اسلام نیست!
[SPOILER]و در ادامه گفته در زمانی که دخترانو زنده به گور میکردن!ی چنین حرفی رو هم اوشوی هندی هم زده بود،بهتر از من میدونین خب همه جای عربستان و اکثریت اینطور نبوده!شما همین حضرت خدیجه رو ببینید!کاروان تجاری داشت!چقد پولدار بود!پیامبر خدمتگذار کاروانش بود!تازشم اگه فرض بگیریم میکشتن!این همه زن، اعراب قدیم از کجا آوردن با متعه و...؟
بعد گفته کنیز رو به اشتراک جنسی میذاشت و پیامبر با این موضوع مخالفت کرده و میخواستهاین جریانو قطع کنه!!!
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.

آنان که استطاعت زناشويی ندارند ، بايد پاکدامنی پيشه کنند تا خدا از، کرم خويش توانگرشان گرداند و از بندگانتان آنان که خواهان باز خريدن خويشند ، اگر در آنها خيری يافتيد ، بازخريدنشان را بپذيريد و از آن مال که خدا به شما ارزانی داشته است به آنان بدهيد و کنيزان خود را اگر خواهند که پرهيزگار باشند به خاطر ثروت دنيوی به زنا وادار مکنيد هر کس که آنان را به زنا وادارد ، خدا برای آن کنيزان که به اکراه بدان کار وادار گشته اند آمرزنده و مهربان است.

فقط گفته وادارشون نکنید!حکم رو لغو نکرده مثل شراب!
بعد گفته هیچ کسی که شوهرش مرده با یکی دیگه همخوابگی نمیکنه و پیامبر برای لغو اینا اومده
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.

برای شما از خودتان مثلی می آورد : مگر بندگانتان در آنچه به شما روزی ، داده ايم با شما شريک هستند تا در مال با شما برابر باشند و همچنان که شما آزادان از يکديگر می ترسيد از آنها هم بيمناک باشيد؟ آيات را برای مردمی که تعقل می کنند اين سان تفصيل می دهيم.


يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.

ای پيامبر ، ما زنانی را که مهرشان را داده ای و آنان را که به عنوان ، غنايم جنگی که خدا به تو ارزانی داشته است مالک شده ایو دختر عموها و دختر عمه ها و دختر داييها و دختر خاله های تو را که با تو مهاجرت کرده اند بر تو حلال کرديم ، و نيز زن مؤمنی را که خود را به پيامبر بخشيده باشد، هر گاه پيامبر بخواهد او را به زنی گيرد اين حکم ويژه توست نه ديگرمؤمنان ما می دانيم در باره زنانشان و کنيزانشان چه حکمی کرده ايم ، تابرای تو مشکلی پيش نيايد و خدا آمرزنده و مهربان است.

[/SPOILER]
بعد گفتن برده رو آزاد کنه میزنه ارباب رو میکشه!خب برده اگه آزاد نشه مگه توانایی کشتن ارباب رو نداره؟
رئیس حوزه علمیه کربلا کلیپشو پیدا کنم میذارم: می گه کی بشه امام زمان بیاد زنای کفار رو کنیز خودمون کنیم!
با اینکه اکثر افراد حوزوی و شیوخ با ایشون و نظرشون مخالفن و برداشتی هم که من از قرآن دارم مخالف نظرشونه ولی من فرض رو میذارم که اشتباه پیش میاد و من اشتباه میکنم و اینکه ایشون راست میگن و پیامبر چنین قصد خوبی داشتن
خب مخالفت من با پیامبر برده دار هستش حالا شما میگی برده دار نیست من میگم با این پیامبر تعریفی در این زمینه همسو هستیم و تعارضی نیست@};-

[="Times New Roman"][="Black"]سلام

herzinand;955089 نوشت:

سید حسن آدم دوس داشتنیه!

من خیلی دوستش دارم.
herzinand;955089 نوشت:

بعد گفتن برده رو آزاد کنه میزنه ارباب رو میکشه!خب برده اگه آزاد نشه مگه توانایی کشتن ارباب رو نداره؟

بحث توانایی جسمی نیست.

خب اگر زد اربابش رو کشت پناهگاهش کجاست؟ کجا می خواد فرار کنه؟ به کی می خواد پناه ببره؟

حرفش اینه که اگر ما گفتیم برده داری ممنوع دیگه برده ی بخت برگشته نمیگه آخ چه دینه خوبی من پیرو این دین میشم.

چون اون فقط به آزادی فکر میکنه و اگر روزنه امیدی داشته باشه برای آزادی و رهایی از اون لجنزاری که توش گیر کرده دست به هرکاری میزنه.

و بعد از اینکه آزاد شد هم ممکنه بخاطر عقده ها و کینه هایی که توی اون همه سال توی دلش کاشتن خودش بشه یکی بدتر از اربابش.

ولی پیامبر می خواست به بهترین شکل ممکن و بدون اینکه خونی ریخته بشه کم کم این لکه ی ننگ رو پاک کنه.

herzinand;955089 نوشت:

رئیس حوزه علمیه کربلا کلیپشو پیدا کنم میذارم: می گه کی بشه امام زمان بیاد زنای کفار رو کنیز خودمون کنیم!
با اینکه اکثر افراد حوزوی و شیوخ با ایشون و نظرشون مخالفن و برداشتی هم که من از قرآن دارم مخالف نظرشونه

راستش من ایشون رو نمیشناسم و نمی دونم واقعا چنین حرفی زدن یا نه.
ولی در کل این مدل آدم های آلت به دست همه جا پیدا میشن 8-|
herzinand;955089 نوشت:

ولی من فرض رو میذارم که اشتباه پیش میاد و من اشتباه میکنم و اینکه ایشون راست میگن و پیامبر چنین قصد خوبی داشتن
خب مخالفت من با پیامبر برده دار هستش حالا شما میگی برده دار نیست من میگم با این پیامبر تعریفی در این زمینه همسو هستیم و تعارضی نیست@};-

اسلام و پیامبر چیزی نیست که من و شما و دیگران بتونیم تغییرش بدیم یا زیبا جلوه اش بدیم.

من در درون خودم می دونم که اسلام دین پیشرفت، و کسب علم و لذت های سالم و حلال و ... هست

اسلام به شدت زیبا و شیرین هست، ولی متاسفانه هنوز بزرگان دین نتونستن اون زیبایی و شیرینیش رو کام منو شما بنشونن.[/]

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
بحث توانایی جسمی نیست.

خب اگر زد اربابش رو کشت پناهگاهش کجاست؟ کجا می خواد فرار کنه؟ به کی می خواد پناه ببره؟


سلام ببینید فرضا فردی برده شما! از دست شما عصبانی هم هست!اگر برده شما باشد و شما را بکشد پناهگاهش کجاست؟حالا اگه آزاد باشد پناهگاهش گذاشت؟
ببینید ایشون استدلال کرده که ازادی باعث ارباب کشی میشه!من میگم فرقی نداره!برده چه برده باشه چه آزاد بخواد بکشه میکشه بخواد نکشه هم نمیکشه مجازاتشم پابرجاست همچنان

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
چون اون فقط به آزادی فکر میکنه و اگر روزنه امیدی داشته باشه برای آزادی و رهایی از اون لجنزاری که توش گیر کرده دست به هرکاری میزنه

خب در این صورت هم فکر نکنم اربابشو بکشه!آخه مجازات داره

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
ولی پیامبر می خواست به بهترین شکل ممکن و بدون اینکه خونی ریخته بشه کم کم این لکه ی ننگ رو پاک کنه.

مهم اینه که هم من و هم شما در اینکه برده داری بد است موافقیم!
حال شما اگر میخواهید بگویید پس به همین علت که قصد قرآن هم براندازی برده داریست و نمیتوان بر آن خرده گرفت من مشکلی ندارم

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
ولی در کل این مدل آدم های آلت به دست همه جا پیدا میشن

:dصاحب نظران میگویند با نسخه وطنی حکیم و فیلسوف بزرگ جاودانه وطنی(حکیم اُرُد بزرگ) قابل مقایسه است:d

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
من در درون خودم می دونم که اسلام دین پیشرفت، و کسب علم و لذت های سالم و حلال و ... هست

خب خیلی خوبه من احترام میذارم.
تچکر@};-

Im_Masoud.Freeman;955096 نوشت:
اسلام به شدت زیبا و شیرین هست، ولی متاسفانه هنوز بزرگان دین نتونستن اون زیبایی و شیرینیش رو کام منو شما بنشونن.

زیباست خوبه. قشنگه.
اسلام آدم های بزرگی رو تربیت کرده. یا شاید هم آدم های بزرگ اسلام رو بزرگ کردند. کتاب های خوبی توسط مسلمانان نوشته شده. دانشمندان بزرگی داره.
ولی این نقاط تاریک هم درش هست. همین قضیه کنیز. یا تفسیرهای متفاوتی که از آیات میشه کرد و نمیشه فهمید بالاخره منظور چیه. شرایط اون زمان که مخصوص اون زمان بود و آیات مربوط به آن زمان که با زمان ما سازش نداره.
می دونم تو اسلام آدم های بزرگی داریم . مثل امام علی. خیلی بزرگوار هستند، اما با نقاط تاریکش چه میشه کرد؟

zahra*;955131 نوشت:
اسلام آدم های بزرگی رو تربیت کرده. یا شاید هم آدم های بزرگ اسلام رو بزرگ کردند. کتاب های خوبی توسط مسلمانان نوشته شده. دانشمندان بزرگی داره.
ولی این نقاط تاریک هم درش هست. همین قضیه کنیز. یا تفسیرهای متفاوتی که از آیات میشه کرد و نمیشه فهمید بالاخره منظور چیه. شرایط اون زمان که مخصوص اون زمان بود و آیات مربوط به آن زمان که با زمان ما سازش نداره.


تمامی این نقاط تاریک نشأت گرفته از دو عُرف متخالف و دو فرهنگ متفاوت در دو زمانی است که بین آنها بیش از هزار سال فاصله افتاده است!
بدون شک اگر ما همگی در آن عُرف بودیم آن را روا می شمردیم!

زمانی که مردم از شدت فقر خودشان را به بردگی می فروختند، زمانی که دشمن از هر جهت اسلام را تهدید می کرد، و زمانی که آسنا سازی اسرا با فرهنگ اسلامی ضرورت داشت و برده داری در عُرف آن زمان قبحی محسوب نمی شد!

برای نگرش منطقی و به دور از احساسات و به دور از تلقینات عُرفی امروز به قرائن خارجی و عرف آن زمان مراجعه کنید:
اینکه هیچ کنیزی خودکشی نکرد، هیچ برده ای فرار نکرد، و...
اینکه غلام آزاد شده امام حسین(ع) با گریه به او التماس می کند تا در رکاب امام(ع) شهید شود...
اینکه برخی غلامان و کنیزان از سوی ائمه(ع) آزاد میشدند اما نمی رفتند...

و سخنان برخی از مستشرقین بی طرف غربی چون گوستاولوبون که نقدهای غربی ها به برده داری اسلامی را ناجوانمردانه و مغرضانه می داند.

حکم برده داری در هر عصر و زمان و شرایطی متفاوت است، لذا اسلام زمام این حکم که فقط در شرایط ثانویه جایز است را فقط به دست امام عادل داده است تا متناسب با عرف زمان خویش در هز زمانی تصمیم بگیرد.

سلام برادر مسلم بزرگوار(اینارو ببینین)

مسلم;955169 نوشت:
هیچ برده ای فرار نکرد، و...

فرار بردگان گناهي بس بزرگ است.
قال رسول االله اثنان لا تجاوز صلاتهما رؤوسهما عبد آبق من مواليه حتى يرجع وامرأة عصت زوجها حتى ترجع(۱)
ترجمه: نماز دوكس از سرشان بالاتر نمي رود (پذيرفته نمي شود) يكي برده اي كه فرار كرده باشد تا برگردد دوم زني كه فرمان شوهرش را اطاعت نكرده باشد مگر اينكه برگردد (جبران كند). حضرت علی در آغاز خلافتش فرمان داد كه ” هر برده‌ای فراری كه به سوی اربابش برنگردد خونش هدر است.(مستدرك علي صحيحين، حديث ۷۳۳۰)منبع اهل تسنن
سه کس هستند که از آنها سخن مگو : مردی که از جماعت دوری گرفته و از پیشوای خود نافرمانی کرده و کنیز یا برده ای که از ارباب خود گریخته و در حال فرار ، مرده باشد و ... (حضرت محمد) ( نهج الفصاحه . صفحه 229 )
مسلم;955169 نوشت:
اینکه برخی غلامان و کنیزان از سوی ائمه(ع) آزاد میشدند اما نمی رفتند

یا در آن ماجرای گردنبند حضرت زهرا که فقیری به ایشان مراجعه کردن و در نهایت باعث ازاد شدن برده شد و برده با خوشحالی گفت چه گردنبند با برکتی فقیری را سیر کرد و دوباره به صاحبش برگشت و مرا آزاد کرد
شما قبول ندارین اسلام جواز همبستری با زن دشمن کافر را داده؟؟
پیامبر گفته من برای مکارم اخلاق آمدم و اخلاق با من کامل شده!بعد چطور است که تا پایان عمرشان لغو سرتاسری برده داری اجرا نشد؟(و دینشان با همان ناکاملی کامل شد و برای تمام اعصار کاربردی؟)آیه آزاد کردن برده ای مگه منسوخ شده؟اگه نشده کاربردش در زمان حال چیه!؟
و به دست غربیون چون لینکلن و.. این امر محقق شد؟
[SPOILER]
احكام اهل ذمه (امام خمینی)

تتمه اى در مورد احكام اهل ذمه (گفتار در كسى كه از او جزيه مى گيرند)مساءله 1 - از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
مساءله 2 - حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست(تقریبا نصف مردم دنیا)
همینا رو میبینن و میگن اسلام دین خشونته
[/SPOILER]

[SPOILER]ازدواج با دختر شیرخواره و تذلذ جنسی از وی که هم در تحریر امام هم در مجمع البیان طبرسی و هم در التبیان شیخ طوسی و... اومده !دیگه ازدواج با خرد سال چی!(اگر عایشه حردسال نبود چنانچه میفرمایید این همه احکام برای ازدواج با خردسال چیست؟هم اکنون این احکام را رد میکنید یاخیر؟)

[/SPOILER]

مسلم;955169 نوشت:
مامی این نقاط تاریک نشأت گرفته از دو عُرف متخالف و دو فرهنگ متفاوت در دو زمانی است که بین آنها بیش از هزار سال فاصله افتاده است!
بدون شک اگر ما همگی در آن عُرف بودیم آن را روا می شمردیم!

درسته این رو قبلا هم خوندم از جای دیگه ای. ولی متوجه نمی شم. پس باید یکسری از قوانین از بین می رفت. بالاخره هم اکنون هم این قوانین در اسلام هست هر چند برای عرف آن زمان بوده. از بین نرفته.
میشه مطمئن بود که هیچ کنیزی فرار نکرد و کشته نشد؟ چطوری میشه این قضیه رو ثابت کرد.
برده داری و کنیز رو نمی فهمم. برده بودن رو شاید یک جوری با وصله پینه قبول کنم ولی کنیز رو نه. مخصوصا رابطه ای که مالک می تونه با کنیز داشته باشه حتی اگر کنیز اکراه کنه. هر چی از این قضیه رو قبول کنم ولی این نقطه رو نه. وحشتناک ترین نوع شکنجه.
همه چیز قبول مردم خودشون رو به بردگی می فروختن. شرایط بد بوده. همه ی این ها قبول ولی این رابطه ی اجباری چی میشه؟ آشنا سازی با اسلام می تونست با همین برده داری خالی باشه. با محبت باشه. که حتما هم در جاهایی بوده و این نقطه خیلی تاریکه.
موضوع قفل شده است