جمع بندی منظور از بعد زمان و آفریده شدن آن توسط خداوند

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از بعد زمان و آفریده شدن آن توسط خداوند

با سلام
ببخشید نمی دونم تالار درستی رو برای سوالم انتخاب کردم یا خیر
می خواستم مفهوم بعد زمان رو بدونم واقعا نیم تونم درکش کنم
اینکه خداوند زمان را آفرید یعنی چه؟
قبل از آفریده شدن زمان یعنی آحه چی؟؟؟؟؟
ممنون میشم کمکم کنید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

javad_joon;818853 نوشت:
می خواستم مفهوم بعد زمان رو بدونم واقعا نیم تونم درکش کنم
اینکه خداوند زمان را آفرید یعنی چه؟
قبل از آفریده شدن زمان یعنی آحه چی؟؟؟؟؟

با سلام
پیش از پاسخ به این سوال لازم است به چند نکته توجه کنیم.

نکته اول: تعریف زمان
در مورد زمان، دیدگاه های مختلفی میان اندیشمندان مطرح شده است.
البته همه فلاسفه اسلامی در این مطلب اتفاق نظر داشته اند که زمان، نوعی مقدار و کمیت متصل است که ویژگی آن، قرار ناپذیری است و به واسطه حرکت بر اجسام عارض میشود.
این دیدگاه ها بقدری مختلف و متناقض است که کمتر مسئله فلسفی را میتوان با آن مقایسه کرد.
برخی آنرا از جواهر مجرد و برخی دیگر از امور وهمی دانسته اند.
تا زمان ملاصدرا نگاه به زمان در همین حد بود ولی ابهامهایی از جنبه های مختلف در مورد آن وجود داشت که جناب صدرالمتالهین را بر آن داشت تا بر اساس مبانی خود، در مقوله حرکت نیز تحقیق مبسوطی انجام دهد و نظریه جدیدی را ارائه کند.
بر اساس دیدگاه ملاصدرا، زمان عبارت است از بُعد و امتدادی گذرا که هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد طول، عرض و ضخامت، آن را داراست.
زمان، همانند حجم اجسام، صفتی ذاتی و درونی برای اجسام به شمار میرود و به همین جهت، هر پدیده ای، زمانی مخصوص به خود را خواهد داشت.[=&quot](1)[=microsoft sans serif]

نکته دوم: واقعیت زمان
نکته دیگر این است که زمان همانند حرکت، از مفاهیم ماهوی نیست بلکه مفهومی است عقلی که از نحوه وجود مادیات انتزاع میشود.
به عبارت دیگر، وجود مستقلی در خارج ندارد بلکه صرفا منشأ انتزاعی(به نام حرکت جسم مادی) در خارج دارد که به واسطه همان منشأ انتزاع زمان نیز انتزاع میشود.
اشیای مادی به واسطه حرکتی که دارند، امتدادی در کنار طول و عرض و عمق پیدا میکنند که از آن تعبیر به زمان میشود.
و همانطور که طول و عرض و عمق، واقعیت مستقلی جدای از خود جسم مادی خارجی ندارند، زمان نیز وجودی مستقل ندارد.(2)

نکته سوم: ازلی بودن عالم
نکته مهم دیگری که در این زمینه باید به آن توجه کرد این است که زمان همانند خود عالم، ازلی است و ابتدای زمانی ندارد.
یعنی نمیتوان یک قسمتی از زمان را در نظر گرفت که از آن قسمت، زمان به وجود آمده باشد.
چرا که این فرض مستلزم آن است که قبل از آن قطعه از زمان(که از آن لحظه زمان به وجود آمده است)، قطعه زمانی ای باشد که زمان در آن نباشد و این جمله متناقض است.
نمیتوان قطعه ای از زمان را فرض کرد که زمان در آن نباشد.(3)

بنابر این سه نکته:
اولا
:زمان امری مستقل از موجودات عالم مادی نیست تا ما بخواهیم از مخلوق بودن آن و نحوه آن سوال کنیم.
بلکه از همان موقعی که اجسام مادی وجود یافتند و خلق شدند، به واسطه حرکتهای مختلفی که دارند، حرکتشان دارای امتدادی بوده است که از آن تعبیر به زمان میشود.

ثانیا[=microsoft sans serif]: زمان ابتدا ندارد و همیشه بوده است و به اصطلاح زمان ازلی است.

موفق باشید.[=microsoft sans serif]
ــــــــــ
1. آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، جلد2، درس43
2.همان
3.نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله4، فصل6، ص81


پس زمان چیزی نیست که به خودی خود مستقل خلق شده باشد در واقع وقتی چیزی آفریده شد زمان خلق شد درسته؟

زمان از همان خلق ماده معنتی پیدا کرد و از ابعاد ماده محسوب میشه و وجودش مستقل از ماده نیست تا بگیم قبل از افریده شدن زمان چه معنی میده.بنابراین قبل از زمان هم معنی نداره.اما اینکه بگیم زمان ابتدا نداره اشتباس.ایتدای زمان ابتدای افرینش ماده هست.اما افرینش ماده براحتی قابل درک نیست که مثلا فکر کنیم یهو ماده خلق میشه و زمان شروع به ادامه یافتن میکنه.بعضی از داشنمندان تئوری قایبل پذیرش بیگ بنگ رو مطرح کرده و ابتدای زمان رو موقع انفجار بزرگ میدونن.صرفه نظر از اینکه این گفته تا چه حد به واقعیت نزدیک باشه میشه گفت زمان قابل جدا شدن از ماده نبوده و هر موقع که ماده بوده زمان بوده و هر موقع که ماده نبوده زمان اصلا معنی نداشته(دقت کنید در اینجا کلمه هر موقع کلمه دقیق نیست یعنی در واقع در این جمله مجازا مجبور به استفاده از این کلمه میشویم)

[=microsoft sans serif]

javad_joon;820211 نوشت:
پس زمان چیزی نیست که به خودی خود مستقل خلق شده باشد در واقع وقتی چیزی آفریده شد زمان خلق شد درسته؟

باسلام
دقت کنید، زمان اصلا وجود خارجی ندارد نه مستقلا و نه به تبع موجود دیگری.
بلکه زمان همانطور که عرض شد، نشانه میزان حرکت است و امری است انتزاعی.
به اصطلاح، معقول ثانی فلسفی است که خودش مصداقی در خارج ندارد اما از نحوه وجود موجودات عالم خارج، میتوان انرا به دست آورد. مانند رابطه علیت که غیر از علت ومعلول، چیزی در خارج به صورت مشخص به نام علیت نداریم بلکه علیت از نحوه ارتباط علت و معلول به دست می اید و نشان دهنده نوع رابطه این دو موجود خارجی است.

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;820345 نوشت:
اما اینکه بگیم زمان ابتدا نداره اشتباس.ایتدای زمان ابتدای افرینش ماده هست

باسلام
اتفاقا، قائل شدن به ابتدا داشتن زمان، عقلا باطل و موجب تناقض است.
چون اگر بگوییم یا حتی فرض کنیم که زمان نیز ابتدا داشته باشد، این مستلزم آن است که قبل از زمان ابتدای زمان، زمانی باشد که زمان در آن نباشد و از آن به بعد ایجاد شده باشد و این یعنی تناقض صریح:
زمانی باشد که زمان در آن نباشد.

[=microsoft sans serif]
Miss.Narges;820345 نوشت:
مثلا فکر کنیم یهو ماده خلق میشه و زمان شروع به ادامه یافتن میکنه

بینگ بنگ، نظریه تبیین ابتدای خلقت ماده نیست، بلکه در صدد تبیین ابتدای پیدایش جهان و شروع به گسترشش است.
چون خیلی واضح است که بینگ بنگ توسعه یافتن و انفجار یک ماده است.
پس قبل از ان نیز ماده هست ولی ماده اولیه.
گذشته از اینکه این زمان، نمیتواند ابتدای زمان باشد چرا که تناقض صریح است.

صدیق;820362 نوشت:
تفاقا، قائل شدن به ابتدا داشتن زمان، عقلا باطل و موجب تناقض است.
چون اگر بگوییم یا حتی فرض کنیم که زمان نیز ابتدا داشته باشد، این مستلزم آن است که قبل از زمان ابتدای زمان، زمانی باشد که زمان در آن نباشد و از آن به بعد ایجاد شده باشد و این یعنی تناقض صریح:
با سلام
وقتی میگیم ابتدای زمان حرف ما تسامح داره.یعنی این کلمه قبل از زمان ایتدای اغاز زمان اون معنی اصلی رو نداره.ما چون در حصار زمان هستیم ناگزیر به استفاده از این واژه هستیم .یعنی قبل از زمان اصلا زمانی وجود نداره که ما در موردش صحبت کنیم و بگیم استعمال کلمه قبل اشتباهه پس این کلمه قبل مسامحه امیزه .بخاطر همین به نظر میادنمیتونیم برای زمان ایتدا تصور کنیم.

صدیق;820362 نوشت:
بینگ بنگ، نظریه تبیین ابتدای خلقت ماده نیست، بلکه در صدد تبیین ابتدای پیدایش جهان و شروع به گسترشش است.
چون خیلی واضح است که بینگ بنگ توسعه یافتن و انفجار یک ماده است.
پس قبل از ان نیز ماده هست ولی ماده اولیه.
گذشته از اینکه این زمان، نمیتواند ابتدای زمان باشد چرا که تناقض صریح است.

این درست که موقع بیگ بنگ هم ماده اولیه وجود داشت ولی این انفجار که اغاز شد زمان نیز با حرکت ان معنی گرفت.
در ضمن اگه ما نتونیم برای زمان ایتدایی قائل بشیم چرا باید بتونیم براش ازلیت قائیل بشم و به همین منوال ابدیت؟؟ .من در مقالالت پایان و سر انجام جهان خوندم که وقتی عمر ماده جهان به پایان میرسد زمان نیز به پایان میرسید این یعنی زمان حتی انتها نیز دارد خب قاعدتا ابتدا نیز باید داشته باشد
واقعا ازلیت زمان غیر قابل تصور نیست از نظر شما؟

صدیق;819651 نوشت:
نکته سوم: ازلی بودن عالم
نکته مهم دیگری که در این زمینه باید به آن توجه کرد این است که زمان همانند خود عالم، ازلی است و ابتدای زمانی ندارد.

سلام، یعنی چی؟ یعنی از نظر دین اسلام ماده ازلی هست؟ از نظر ازلی بودن مثل خداست یعنی؟
میشه مفهومشو توضیح بدین

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;820364 نوشت:
وقتی میگیم ابتدای زمان حرف ما تسامح داره.یعنی این کلمه قبل از زمان ایتدای اغاز زمان اون معنی اصلی رو نداره.ما چون در حصار زمان هستیم ناگزیر به استفاده از این واژه هستیم .یعنی قبل از زمان اصلا زمانی وجود نداره که ما در موردش صحبت کنیم و بگیم استعمال کلمه قبل اشتباهه پس این کلمه قبل مسامحه امیزه .بخاطر همین به نظر میادنمیتونیم برای زمان ایتدا تصور کنیم.

باسلام
ابتدا نداشتن زمان، به خاطر ضعف ادراک ما نیست بلکه امری است واقعی. چون همانطور که گفتم قائل شدن به ابتدا برای زمان، خود متناقض است.

Miss.Narges;820364 نوشت:
این درست که موقع بیگ بنگ هم ماده اولیه وجود داشت ولی این انفجار که اغاز شد زمان نیز با حرکت ان معنی گرفت.

لطفا دقت کنید.
شما میفرمایید زمانی که این انفجار(فرضی) روی میدهد، زمان شروع میشود: این یعنی مثلا در نقطه a، حادثه ای به نام شروع شدن زمان شروع میشود که ما نام آنرا b میگذاریم.
این مسئله دو حالت بیشتر ندارد.
فرض اول: شروع زمان در بخشی از زمان روی داده است.
فرض دوم: شروع زمان، در بخشی از زمان روی نداده است.

فرض دوم مستلزم این است که شما بگویید در نقطه a حادثه ای روی داده است به نام شروع زمان که مقارن است با انفجار بزرگ. این حادثه(انفجار و ایجاد زمان)، قبلی دارد یا ندارد؟ یعنی وقتی شما زمان و حوادث انرا دنبال میکنید، به دیواری میرسید به نام بینگ بنگ(طبق فرض)، حال اگر از این نقطه نیز بگذرید، به پرتگاه عدم میرسید یا اینکه قبلی وجود دارد هرچند چیزی وجود ندارد.
اگر بگویید که قبلی وجود ندارد، این بافرض اینکه این انفجار در ماده اولیه روی داده است منافات دارد. چون بالاخره فرض شما این است که این انفجار در ماده اولیه روی داد و بعدا عالم توسعه یافت. پس ماده اولیه، قبل از این انفجار وجود داشته است. وجود داشتن آن نیز حتما باید در ظرف زمان باشد.
اگر بگویید که قبل وجود دارد، این نیز با این ادعایتان که زمان بعد از انفجار(یا هم زمان با آن به وجود آمده) منافات دارد.
پس در هر دو صورت، این ادعا که زمان به واسطه بینگ بنگ و بعد از آن به وجود آمده است، نادرست و متناقض با یکی از بخشهای ادعایتان است.

Miss.Narges;820364 نوشت:
در ضمن اگه ما نتونیم برای زمان ایتدایی قائل بشیم چرا باید بتونیم براش ازلیت قائیل بشم و به همین منوال ابدیت؟؟

ازلی یعنی همین.
یعنی موجودی که نمیتوان برای آن ابتدای زمانی در نظر گرفت.
یعنی هر نقطه ای از زمان در نظر گرفته شود، آن موجود در آن نقطه و نقطه قبل از آن بوده است و نمیتوان هیچ بخشی اززمان را در نظر گرفت که این موجود در آن بخش نباشد.
ابدیت نیز منافاتی با بی نقطه ابتدایی بودن ندارد چون نقطه ابتدایی نداشتن یعنی ابتدا نداشتن و ابدی یعنی انتهای زمانی نداشتن.
هرچند فعلا بحث ما بر سر ازلیت است نه ابدیت.

Miss.Narges;820364 نوشت:
من در مقالالت پایان و سر انجام جهان خوندم که وقتی عمر ماده جهان به پایان میرسد زمان نیز به پایان میرسید این یعنی زمان حتی انتها نیز دارد خب قاعدتا ابتدا نیز باید داشته باشد

چون زمان مربوط به ماده و بعد چهارم آن است، وجودش نیز وابسته به آن است.
هرگاه شما ماده را داشتید، زمان را نیز خواهید داشت.

Miss.Narges;820364 نوشت:
واقعا ازلیت زمان غیر قابل تصور نیست از نظر شما؟

ازلیت زمان را نمیتوان تصور کرد اما میتوان اثبات کرد.

[=microsoft sans serif]

صـادق خان;820387 نوشت:
سلام، یعنی چی؟ یعنی از نظر دین اسلام ماده ازلی هست؟

بحث ما فلسفی است و برون دینی.
از نظر فلسفی، ماده اولیه ازلی است و عالم طبیعت نیز ازلی است نه حادث زمانی.

صـادق خان;820387 نوشت:
از نظر ازلی بودن مثل خداست یعنی؟

ازلی یعنی موجودی که ابتدای زمانی ندارد.
البته خداوند در ارتباط با زمان، دو ویژگی دارد.
اولا: فرازمانی است؛ یعنی اصلا در بستر زمان قرار نمیگیرد. دلیلش نیز آن است که خداوند، موجودی مجرد است و زمان، ظرف اندازه گیری میزان حرکت موجودات م ادی و مربوط به آنهاست.
ثانیا: ابتدای زمانی نمیتوان برایش در نظرگرفت. این هم که مشخص است.

در مورد ماده، نمیتوان مدعی فرازمانی بودن آن شد.
چرا که فرازمانی مربوط به موجودات مجرد است نه موجودی مادی.
و ماده نیز موجودی مادی است نه مجرد.
پس فرازمانی نیست.
اما از نظر فلاسفه، ابتدای زمانی ندارد و ازلی است.

[=microsoft sans serif]پرسش:
مفهوم بعد زمان را واقعا نمی توانم درک کنم
مفهوم آفریدن زمان به چه معناست؟قبل از آفریده شدن زمان چگونه بوده؟

پاسخ:
با سلام
پیش از پاسخ به این سوال لازم است به چند نکته توجه کنیم.

نکته اول: تعریف زمان
در مورد زمان، دیدگاه های مختلفی میان اندیشمندان مطرح شده است.
البته همه فلاسفه اسلامی در این مطلب اتفاق نظر داشته اند که زمان، نوعی مقدار و کمیت متصل است که ویژگی آن، قرار ناپذیری است و به واسطه حرکت بر اجسام عارض میشود.
این دیدگاه ها بقدری مختلف و متناقض است که کمتر مسئله فلسفی را میتوان با آن مقایسه کرد.
برخی آنرا از جواهر مجرد و برخی دیگر از امور وهمی دانسته اند.
تا زمان ملاصدرا نگاه به زمان در همین حد بود ولی ابهام هایی از جنبه های مختلف در مورد آن وجود داشت که جناب صدرالمتالهین را بر آن داشت تا بر اساس مبانی خود، در مقوله حرکت نیز تحقیق مبسوطی انجام دهد و نظریه جدیدی را ارائه کند.
بر اساس دیدگاه ملاصدرا، زمان عبارت است از بُعد و امتدادی گذرا که هر موجود جسمانی علاوه بر ابعاد طول، عرض و ضخامت، آن را داراست.
زمان، همانند حجم اجسام، صفتی ذاتی و درونی برای اجسام به شمار میرود و به همین جهت، هر پدیده ای، زمانی مخصوص به خود را خواهد داشت.(1)

نکته دوم: واقعیت زمان
نکته دیگر این است که زمان همانند حرکت، از مفاهیم ماهوی نیست بلکه مفهومی است عقلی که از نحوه وجود مادیات انتزاع میشود.
به عبارت دیگر، وجود مستقلی در خارج ندارد بلکه صرفا منشأ انتزاعی(به نام حرکت جسم مادی) در خارج دارد که به واسطه همان منشأ انتزاع زمان نیز انتزاع میشود.
اشیای مادی به واسطه حرکتی که دارند، امتدادی در کنار طول و عرض و عمق پیدا میکنند که از آن تعبیر به زمان میشود.
و همانطور که طول و عرض و عمق، واقعیت مستقلی جدای از خود جسم مادی خارجی ندارند، زمان نیز وجودی مستقل ندارد.(2)

نکته سوم: ازلی بودن عالم
نکته مهم دیگری که در این زمینه باید به آن توجه کرد این است که زمان همانند خود عالم، ازلی است و ابتدای زمانی ندارد.
یعنی نمیتوان یک قسمتی از زمان را در نظر گرفت که از آن قسمت، زمان به وجود آمده باشد.
چرا که این فرض مستلزم آن است که قبل از آن قطعه از زمان(که از آن لحظه زمان به وجود آمده است)، قطعه زمانی ای باشد که زمان در آن نباشد و این جمله متناقض است.
نمیتوان قطعه ای از زمان را فرض کرد که زمان در آن نباشد.(3)

بنابر این سه نکته:
اولا
:زمان امری مستقل از موجودات عالم مادی نیست تا ما بخواهیم از مخلوق بودن آن و نحوه آن سوال کنیم.
بلکه از همان موقعی که اجسام مادی وجود یافتند و خلق شدند، به واسطه حرکت های مختلفی که دارند، حرکتشان دارای امتدادی بوده است که از آن تعبیر به زمان میشود.

ثانیا: زمان ابتدا ندارد و همیشه بوده است و به اصطلاح زمان ازلی است.

موفق باشید.


ــــــــــ
1. آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، جلد2، درس43
2.همان
3.نهایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله4، فصل6، ص81

[=microsoft sans serif]پرسش:
آیا میتوان گفت که زمان با شروع انفجار اولیه معنی گرفت و ایجاد شد؟

پاسخ:
این سخن را لازم است ابتدا تحلیل کنیم:
شروع زمان با بینگ بنگ، بدین معناست که مثلا در نقطه a، حادثه ای به نام شروع شدن زمان شروع میشود که ما نام آنرا b میگذاریم.
این مسئله دو حالت بیشتر ندارد.
فرض اول: شروع زمان در بخشی از زمان روی داده است.
فرض دوم: شروع زمان، در بخشی از زمان روی نداده است.

فرض دوم مستلزم این است که شما بگویید در نقطه a حادثه ای روی داده است به نام شروع زمان که مقارن است با انفجار بزرگ. این حادثه(انفجار و ایجاد زمان)، قبلی دارد یا ندارد؟ یعنی وقتی شما زمان و حوادث آنرا دنبال میکنید، به دیواری میرسید به نام بینگ بنگ(طبق فرض)، حال اگر از این نقطه نیز بگذرید، به پرتگاه عدم میرسید یا اینکه قبلی وجود دارد هرچند چیزی وجود ندارد.

اگر بگویید که قبلی وجود ندارد، این بافرض اینکه این انفجار در ماده اولیه روی داده است منافات دارد. چون بالاخره فرض شما این است که این انفجار در ماده اولیه روی داد و بعدا عالم توسعه یافت. پس ماده اولیه، قبل از این انفجار وجود داشته است. وجود داشتن آن نیز حتما باید در ظرف زمان باشد.
اگر بگویید که قبل وجود دارد، این نیز با این ادعایتان که زمان بعد از انفجار(یا هم زمان با آن به وجود آمده) منافات دارد.
پس در هر دو صورت، این ادعا که زمان به واسطه بینگ بنگ و بعد از آن به وجود آمده است، نادرست و متناقض با یکی از بخشهای ادعایتان است.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است