قهر کردن با خدا

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قهر کردن با خدا

عاشق امام خامنه ای;645996 نوشت:
سلام
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا

خدا هيچ کس را جز به اندازه طاقتش مکلف نمی کند.
هر فردی تو زندگی شرایط خاص خودش رو داره مقایسه زیاد زندگیمون با بقیه باعث میشه فقط از خودمون دور شیم و همیشه ناراحت باشیم من تو شرایط شما نیستم پس نصیحت و حرفای خوب زدنم به درد خودم میخوره فقط مشکلتون رو تو یه تاپیک جدا بنویسید تا مشاورا کمکتون کنن اینجوری نوشتتون مونده همین گوشه حداقل راهنماییتون کنن که چطوری نظر پدر و مادرتون رو عوض کنید
ان شاالله که مشکلاتتون حل بشه
ولی اینجوری هم فکر نکنید که هر کی همه چی بر وفق مرادش بود ایمانش کاملتره چون حس گناهکاری بیش از حد به آدم میده که خیلی بده و آدمو از رحمت خدا ناامید میکنه اگه اینجوری بود حادثه کربلا نباید اتفاق میفتاد بیشترین مصیبت ها و سختیها به سر امامانمون اومده و ...
مشکلتون رو تو تاپیک جدا بنویسید به نظرم
یا علی
من در یک تاپیک جداگانه فرستادم اما مسئولین سایت محلم نگذاشتند. راست می گویید شما نمی توانید نفرت من از زندگی از خدا از ائمه درک کنید. ای کاش خدای من هم منو می دید. وقتی پول نداشته باشم گیریم نظر پدرومادرم هم تغییر کرد. دست دختره رو بگیرم ببرم زیر کدوم سقف؟از کجا بیارم بخوریم؟ اون خدایی که این همه بلا سرمن آورد می خواد روزی ما رو بده؟ دروغه. هیچ خبری نیست.

خدایا فقط یک چیز به من بگو
از دست تو به کی شکایت کنم؟
ای کاش توی این دنیا رها نشده بودم. ای کاش ولم نکرده بودند.

صاعقه;652542 نوشت:
من در یک تاپیک جداگانه فرستادم اما مسئولین سایت محلم نگذاشتند. راست می گویید شما نمی توانید نفرت من از زندگی از خدا از ائمه درک کنید. ای کاش خدای من هم منو می دید. وقتی پول نداشته باشم گیریم نظر پدرومادرم هم تغییر کرد. دست دختره رو بگیرم ببرم زیر کدوم سقف؟از کجا بیارم بخوریم؟ اون خدایی که این همه بلا سرمن آورد می خواد روزی ما رو بده؟ دروغه. هیچ خبری نیست.

سلام
یعنی چی محل نگذاشتند؟ پیگیری کردید؟ من یه تاپیک ارسال کردم دیدم چند روز بعد تایید نشده پیگیری کردم دیدم اصلا بهشون نرسیده بوده و میگفتن که همچین چیزی ارسال نکردی
ای کاش نداره خدا قطعا شما رو میبینه
خب دنیا روی یه قوانینی بنا شده بالاخره باید یه کار بگردین پیدا کنید برید سر کار روحیتون هم عوض میشه همینجوری که نمیشه انتظار داشت خدا از آسمون غذا بندازه پایین
ببخشید الان دقیقا کی داره روزی شما رو میده؟

عاشق امام خامنه ای;652550 نوشت:
سلام
یعنی چی محل نگذاشتند؟ پیگیری کردید؟ من یه تاپیک ارسال کردم دیدم چند روز بعد تایید نشده پیگیری کردم دیدم اصلا بهشون نرسیده بوده و میگفتن که همچین چیزی ارسال نکردی
ای کاش نداره خدا قطعا شما رو میبینه
خب دنیا روی یه قوانینی بنا شده بالاخره باید یه کار بگردین پیدا کنید برید سر کار روحیتون هم عوض میشه همینجوری که نمیشه انتظار داشت خدا از آسمون غذا بندازه پایین
ببخشید الان دقیقا کی داره روزی شما رو میده؟
واقعا فکرمی کنید کار پیدا می شه. اگر هم پیدا بشه برجی 300یا 400تومان.هیچ دختری با این شرایط با من ازدواج نمی کنه. خدا مرانمی بینه دلیلش همون متنی است که نوشتم.من انتظار ندارم خدا غذا بندازه پایین ولی می دانید چقدر گشتم دنبال کار ولی پیدا نکردم. فرض کنید یک نفر شبانه روز شما رو گرسنگی می ده فقط سر شب یک مقدار نون وپنیر می ده شما می خورید.بله اون به شما غذا می ده ولی این غذا دادن می دانید مثل چیست؟مثل این است که یک تکه استخوان می اندازند جلوی یک سگ.الان خدا روزی منو می ده ولی خدا منو یک سگ فرض کرده. مثل این که شما زندگی خوبی داشتید یا حداقل این قدر زندگی داغونی نداشتید که این قدر دلتون خوش است. خوش بحالتان.

صاعقه;652551 نوشت:
واقعا فکرمی کنید کار پیدا می شه. اگر هم پیدا بشه برجی 300یا 400تومان.هیچ دختری با این شرایط با من ازدواج نمی کنه. خدا مرانمی بینه دلیلش همون متنی است که نوشتم.من انتظار ندارم خدا غذا بندازه پایین ولی می دانید چقدر گشتم دنبال کار ولی پیدا نکردم. فرض کنید یک نفر شبانه روز شما رو گرسنگی می ده فقط سر شب یک مقدار نون وپنیر می ده شما می خورید.بله اون به شما غذا می ده ولی این غذا دادن می دانید مثل چیست؟مثل این است که یک تکه استخوان می اندازند جلوی یک سگ.الان خدا روزی منو می ده ولی خدا منو یک سگ فرض کرده. مثل این که شما زندگی خوبی داشتید یا حداقل این قدر زندگی داغونی نداشتید که این قدر دلتون خوش است. خوش بحالتان.

استغفرالله
من میدونم که شما الان خیلی عصبانی هستید وگرنه از پیام قبلیتون مشخص بود که آدم معتقدی هستید که خیلی چیزا براتون مهم بوده ولی موقع عصبانیت هم یه حرفایی رو نزنید تا خدا به خاطر حرمتی که نگه داشتید کمک ویژه بهتون بکنه
نه منم خیلی مشکلا داشتم و دارم ولی خب شرایط آدما با هم فرق داره
برجی 300 -400 خیلی کمه ولی بهتر از هیچیه بازم بگردین دنبال کار خدا بزرگه با این کارایی که بعضیا تو خونه انجام میدن چرا شروع نمیکنید؟ مثلا این کارایی که طرف خودش از صفر شروع میکنه؟ مثلا چیزی میسازه و میفروشه؟

صاعقه;652551 نوشت:
مثل این که شما زندگی خوبی داشتید یا حداقل این قدر زندگی داغونی نداشتید که این قدر دلتون خوش است. خوش بحالتان.

هر کسی تو زندگیش مشکلاتی داره فقط مدلاشون فرق میکنه اما من مطمئنم جای شما بودم کم میاوردم چون من برعکس شما همیشه پدر و مادرم ازم تعریف میکردن خودم میزدم تو سر خودم فکر میکردم هیچی نیستم کلی روحیم میریخت بهم چه برسه اونا هم با حرفاشون میزدم رو سرم

تو گروه کارآفرینی رو ببینید اونجا فکر کنم راهکار برای کارایی که طرف خودش انجام میده داده باشن
برید سر کار فکر و خیال اذیتتون نمیکنه مشکلاتتون کم میشه

عاشق امام خامنه ای;652553 نوشت:
استغفرالله
من میدونم که شما الان خیلی عصبانی هستید وگرنه از پیام قبلیتون مشخص بود که آدم معتقدی هستید که خیلی چیزا براتون مهم بوده ولی موقع عصبانیت هم یه حرفایی رو نزنید تا خدا به خاطر حرمتی که نگه داشتید کمک ویژه بهتون بکنه
نه منم خیلی مشکلا داشتم و دارم ولی خب شرایط آدما با هم فرق داره
برجی 300 -400 خیلی کمه ولی بهتر از هیچیه بازم بگردین دنبال کار خدا بزرگه با این کارایی که بعضیا تو خونه انجام میدن چرا شروع نمیکنید؟ مثلا این کارایی که طرف خودش از صفر شروع میکنه؟ مثلا چیزی میسازه و میفروشه؟
چرامی گید استغفرالله.من بی حرمتی نکردم پس استغفرالله نداره. کجای پیام من استغفرالله داره.چه مشکلی داشتید؟هیچ وقت شده مادرت بهت بگه ((بروازخونه بیرون.توهیچی نیستی. الهی بری تکه تکه بشی.)) مادرمن فقط نفرین خالی نمی کند بلکه از ته دلش دوست داره من تکه تکه بشم. اززمانی که کودک بودم همیشه فکر می کردم من باعث درد های مادرم هستم. خیلی سخته آدم مادر داشته باشه ولی ازته وجودش نفرت مادرشو نسبت بهش حس کنه. مادرمن ازمن متنفره. این از مادر نداشتن هم سخت تره.شاید بگید نمی شه مادری بچش رو دوست نداشته باشه اما اگر جای من بودید می فهمیدید که این دروغه. خدایی که به کودک 13ساله کمک عادی نمی کنه هیچ کمک ویژه ای به هیچ کس نمی کنه. این که احساس کنی همه ولت کردند یک احساسه. تازمانی که بهش نرسید نمی توانید بفهمید من چی میگم.

صاعقه;652559 نوشت:
چرامی گید استغفرالله.من بی حرمتی نکردم پس استغفرالله نداره. کجای پیام من استغفرالله داره.چه مشکلی داشتید؟هیچ وقت شده مادرت بهت بگه ((بروازخونه بیرون.توهیچی نیستی. الهی بری تکه تکه بشی.)) مادرمن فقط نفرین خالی نمی کند بلکه از ته دلش دوست داره من تکه تکه بشم. اززمانی که کودک بودم همیشه فکر می کردم من باعث درد های مادرم هستم. خیلی سخته آدم مادر داشته باشه ولی ازته وجودش نفرت مادرشو نسبت بهش حس کنه. مادرمن ازمن متنفره. این از مادر نداشتن هم سخت تره.شاید بگید نمی شه مادری بچش رو دوست نداشته باشه اما اگر جای من بودید می فهمیدید که این دروغه. خدایی که به کودک 13ساله کمک عادی نمی کنه هیچ کمک ویژه ای به هیچ کس نمی کنه. این که احساس کنی همه ولت کردند یک احساسه. تازمانی که بهش نرسید نمی توانید بفهمید من چی میگم.

جسارتا من به خاطر اینکه گفتید سگ گفتم استغفرالله
آخه شما میدونید که مادرتون مشکل روحی دارن یعنی از لحاظ روانی سالم نیستن پس به دل نگیرید حال طبیعی ندارن که این حرفا رو میزنن
ولی واقعا شرایطتون سخته تو این هیچ حرفی نیست منتها خودتون میتونید شرایط رو عوض کنید وضعیتتون رو بهتر کنید

یعنی خودتون دیگه شرایطتون رو بدتر نکنید سعی کنید محکم باشید واقعا نمیتونم بگم شرایطتون رو میفهمم اما منم لحظه هایی بوده که حسی که شما داشتین رو داشته باشم ولی خداروشکر برطرف شده

عاشق امام خامنه ای;652560 نوشت:
جسارتا من به خاطر اینکه گفتید سگ گفتم استغفرالله
آخه شما میدونید که مادرتون مشکل روحی دارن یعنی از لحاظ روانی سالم نیستن پس به دل نگیرید حال طبیعی ندارن که این حرفا رو میزنن
ولی واقعا شرایطتون سخته تو این هیچ حرفی نیست منتها خودتون میتونید شرایط رو عوض کنید وضعیتتون رو بهتر کنید

چرا مادر من نباید حال طبیعی داشته باشه. تازه اصلا فکر کنید من مادر ندارم.خدای من که نباید مشکل روحی و روانی نداشته باشد. او کجانشسته است؟ او فقط دردهای منو می بیند وهی درد روی درد برام اضافه می کند. جسارتا من به خودم گفتم سگ نه به کس دیگه ای پس بی حرمتی نکرئم.

عاشق امام خامنه ای;652561 نوشت:
یعنی خودتون دیگه شرایطتون رو بدتر نکنید سعی کنید محکم باشید واقعا نمیتونم بگم شرایطتون رو میفهمم اما منم لحظه هایی بوده که حسی که شما داشتین رو داشته باشم ولی خداروشکر برطرف شده
من اگرشرایطم رو هم عوض کنم هیچ وقت بندگی کسی رو که مرا در این بدبختی ها ول کرد نخواهم کرد. پولدارترین پولدارها هم بشم هیچ وقت رو به اون خدا نمی کنم.

عاشق امام خامنه ای;652561 نوشت:
یعنی خودتون دیگه شرایطتون رو بدتر نکنید سعی کنید محکم باشید واقعا نمیتونم بگم شرایطتون رو میفهمم اما منم لحظه هایی بوده که حسی که شما داشتین رو داشته باشم ولی خداروشکر برطرف شده

شما لحظه هایی این حس را داشتید ولی من تمام عمرم این لحظات رو تجربه کرده ام. ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا

صاعقه;652566 نوشت:
شما لحظه هایی این حس را داشتید ولی من تمام عمرم این لحظات رو تجربه کرده ام. ببین تفاوت ره ازکجاست تا به کجا

بله خودمم میگم واقعا شرایطتون سخته اما امتحان بالاخره پولدار و فقیر همه میمیریم هدف و معیار سنجش هم پول نیست اینه که کی با خدا بوده 60 سال عمر خیلی کوتاهه خیلی زیاد پس ارزش نداره از خدا به خاطر سخت بودن شرایط زندگیمون رونده بشیم

صاعقه;652564 نوشت:
من اگرشرایطم رو هم عوض کنم هیچ وقت بندگی کسی رو که مرا در این بدبختی ها ول کرد نخواهم کرد. پولدارترین پولدارها هم بشم هیچ وقت رو به اون خدا نمی کنم.

چرا آخه؟
خدا شما رو ول نکرده یه چیزی بهتون نداده عوضش کلی نعمت دیگه دارید همین نعمت عقل سالم سلامتی اینا همه رو دارید میتونید زندگیتون رو بهتر کنید به چیزایی که میخواید برسید
پولدارترین پولدارای عالمم بیشتر از صد سال عمر نمیکنن میمیرن فقط میمونه اعمالشون

صاعقه;652562 نوشت:
چرا مادر من نباید حال طبیعی داشته باشه. تازه اصلا فکر کنید من مادر ندارم.خدای من که نباید مشکل روحی و روانی نداشته باشد. او کجانشسته است؟ او فقط دردهای منو می بیند وهی درد روی درد برام اضافه می کند. جسارتا من به خودم گفتم سگ نه به کس دیگه ای پس بی حرمتی نکرئم.

شما انسان هستید درست نیست خودتون رو به .... تشبیه کنید
هر کسی یه شرایطی داره
ببینید هر کسی تو زندگیش یه مشکلاتی داره انسان رو در رنج آفریدن این دنیا همش همینه حالا شاید بازگو کردن مشکلات دیگران مشکل شما رو حل نکنه ولی مثلا مسلمونای میانمار رو در نظر بگیرید چقدر آدم رو سوزوندن چقدر رو قتل عام کردن ببینید چه وضعی داشت الان خدارو شکر درسته مسئولین انقدر بی عرضگی کردن که وضع اشتغال جووونا اینجوری شده به قول حاج آقا عباسی هر جوونی که از سر بیکاری بی پول بشه به گناه بیفته مسئولای مرتبط اون دنیا باید جواب پس بدن
خب شما هم این مشکلات رو تو زندگیتون داشتین قطعا اجر شما تو آخرت بیشتره به خاطر سختیایی که تحمل کردین ولی اگر همش این دنیا رو ببینیم به راههای غلط میریم زندگی ابدی اون وره بعد شما میتونید با تلاش این دنیاتون رو هم بسازید و به چیزایی که میخواید میرسید
خب آدما مشکلاتی دارن اما خدا دنیا رو بر اساس علت و معلول آفریده نباید انتظار داشته باشیم هر چیزی رو میخوایم خدا باید بیاد و حلش کنه یعنی یه قاتل تو این دنیا میتونه یه آدم بیگناه رو بکشه اون که باید بیشتر از شما گله داشته باشه که خدایا تو چرا گذاشتی این بیاد منو بکشه این همه ظالم ظلمشون رو میکنن یعنی نظام علت و معلول تو دنیاست یعنی خدا قدرت داده به شما تا خودتون شرایط خودتون رو تغیر بدین

صاعقه;652562 نوشت:
چرا مادر من نباید حال طبیعی داشته باشه. تازه اصلا فکر کنید من مادر ندارم.خدای من که نباید مشکل روحی و روانی نداشته باشد. او کجانشسته است؟ او فقط دردهای منو می بیند وهی درد روی درد برام اضافه می کند.

باید با شرایط ساخت و در حد توان عوضشون کرد شرایط رو بهتر کرد. قطعا حرفایی که مادرتون در موردتون زدن صحت نداشته و به خاطر وضعیتشونه که گفتید پس به خودتون نگیرید که روحیتون رو نبازید
ان شاالله که مشکلاتتون حل بشه
یه حرف دیگه هم بزنم برم به نظرم در مورد شرایط روحی مادرتون از استاد حامی مشورت بگیرید شاید راهی بود و حال مادرتون خوب شد
فکر میکنم تخصص استاد حامی بحثای روانشناختی باشه توی انجمن هستن

عاشق امام خامنه ای;652632 نوشت:
شما انسان هستید درست نیست خودتون رو به .... تشبیه کنید
هر کسی یه شرایطی داره
ببینید هر کسی تو زندگیش یه مشکلاتی داره انسان رو در رنج آفریدن این دنیا همش همینه حالا شاید بازگو کردن مشکلات دیگران مشکل شما رو حل نکنه ولی مثلا مسلمونای میانمار رو در نظر بگیرید چقدر آدم رو سوزوندن چقدر رو قتل عام کردن ببینید چه وضعی داشت الان خدارو شکر درسته مسئولین انقدر بی عرضگی کردن که وضع اشتغال جووونا اینجوری شده به قول حاج آقا عباسی هر جوونی که از سر بیکاری بی پول بشه به گناه بیفته مسئولای مرتبط اون دنیا باید جواب پس بدن
خب شما هم این مشکلات رو تو زندگیتون داشتین قطعا اجر شما تو آخرت بیشتره به خاطر سختیایی که تحمل کردین ولی اگر همش این دنیا رو ببینیم به راههای غلط میریم زندگی ابدی اون وره بعد شما میتونید با تلاش این دنیاتون رو هم بسازید و به چیزایی که میخواید میرسید
خب آدما مشکلاتی دارن اما خدا دنیا رو بر اساس علت و معلول آفریده نباید انتظار داشته باشیم هر چیزی رو میخوایم خدا باید بیاد و حلش کنه یعنی یه قاتل تو این دنیا میتونه یه آدم بیگناه رو بکشه اون که باید بیشتر از شما گله داشته باشه که خدایا تو چرا گذاشتی این بیاد منو بکشه این همه ظالم ظلمشون رو میکنن یعنی نظام علت و معلول تو دنیاست یعنی خدا قدرت داده به شما تا خودتون شرایط خودتون رو تغیر بدین
کاش یک نفرمی اومد من رو می کشت من راحت می شدم. خدایی که دراین دنیا بنده اش را ول کرده اون دنیا هم ولش می کته. می دونید چیه؟بدبختی ما اینه که خدامون درنظام علی و معلولی خودش اسیرشده.

پدر من موقع ازدواجش هیچی نداشت.فقط یک کار داشت. ازدواج کرد و درطی 15سال به خونه وماشین وهمه چیز رسید.اما پدرومادر من همش کارمی کردند وهروقت خانه می آمدند خسته بودند واعصابشان خرد بود وتمام اعصاب خردی هاشون رو سر من خالی می کردند.می دونید چرا؟ چون گول این حرف ها رو خورده بودند وفکرمی کردند مشکلات حل می شه.مشکلاتشان حل شد ولی به قیمت نابود شدن زندگی کودکشان. من درسن 10سالگی یک بار خودکشی کردم. می دونید چرا؟چون فکرمی کردم مسبب مشکلات زندگی پدرومادرم من هستم. اگر پول نداشته باشی وبخوای ازدواج کنی باید یک زندگی سریع داشته باشی وپرفشار.همین.

صاعقه;652653 نوشت:
کاش یک نفرمی اومد من رو می کشت من راحت می شدم. خدایی که دراین دنیا بنده اش را ول کرده اون دنیا هم ولش می کته. می دونید چیه؟بدبختی ما اینه که خدامون درنظام علی و معلولی خودش اسیرشده.

دور از جونتون
والله خدای من که به طرفه العینی هر وقت بخواد میتونه همه چیز رو دگرگون کنه قدرتش بی حد و اندازه است
در هر صورت ان شاالله خدا کمکتون کنه

عاشق امام خامنه ای;652784 نوشت:
دور از جونتون
والله خدای من که به طرفه العینی هر وقت بخواد میتونه همه چیز رو دگرگون کنه قدرتش بی حد و اندازه است
در هر صورت ان شاالله خدا کمکتون کنه

از کجا می دونید؟ امتحان کردید؟

صاعقه;652800 نوشت:
از کجا می دونید؟ امتحان کردید؟

دونستنش نیاز به فکر کردن درباره جهان و این دنیا داره اما بله یه نمونه هایی رو تو زندگیم دیدم که شدیدا به قدرت خدا پی بردم اما اگه اینا رو هم نمیدیدم بازم انقدر اطرافم دلیل زیاد هست واسه قدرت خدا که از نظر من قدرت خدا زیر سوال نمیرفت اما منم اعصابم خورد میشه یعنی انقدر ایمانم قوی نیست که یه چیزی از خدا میخوام بهم نده ناراحت نشم هرچند میدونم از روی حکمتشه یا داره امتحان میکنه این حرفا رو میزنم دلیلی نیست من مشکلی ندارم واقعیت همینه چه من بخوام چه نخوام
واقعا بوده چیزایی که سرش خودمو تیکه تیکه کردم انقدر دعا کردم مستجاب نشده بعد یه مدت زمان خیلی طولانی که پوستم کنده شد خدا یه اتفاق بهتر رقم زد بعضی وقتا حاجتا نیاز به صبر زیاد داره
یا مثلا همین وضع مالی ما هم وضع مالیمون نابوده اگه بخواین نسبت به این آماری که مشخص میکنه کی زیر خط فقره کی نیست تعیین کنیم رسما ما زیر خط فقریم ولی مالم تا یه حدی که نیازای آدمو تامین کنه کافیه که با تلاش بدست میاد ناراحتی نداره
من نمیدونم شما الان از خدا چی میخواین؟دنبال چی هستین؟مشکلات تو زندگی همه هست حتی اونی هم که خیلی پولداره و همه چی داره کلی مرض و مشکلات داره یا بعضیا روحشون حریصه هیچ وقت قانع نمیشن پس هیچ وقت طمع نمیذاره به آرامش برسن به این چیزا نیست هر چند قطعا پول و مادیات تا یه حدی باید باشه شمام جوونین از بقیه چیزی کمتر ندارین میرین سر کار وضعتون درست میشه الان با خدا چیکار دارین اینقدر تیکه بارش کردین؟:Gig:هواتونو داره همین الانش من مطمئنم از روی چند تا پیامتون ایمانتون قویه که مثل خیلی از جوونای دیگه به بیراهه نرفتین منتها عصبانی و ناراحتین که حرفای من بدتر میکنه کار رو

عاشق امام خامنه ای;652806 نوشت:
دونستنش نیاز به فکر کردن درباره جهان و این دنیا داره اما بله یه نمونه هایی رو تو زندگیم دیدم که شدیدا به قدرت خدا پی بردم اما اگه اینا رو هم نمیدیدم بازم انقدر اطرافم دلیل زیاد هست واسه قدرت خدا که از نظر من قدرت خدا زیر سوال نمیرفت اما منم اعصابم خورد میشه یعنی انقدر ایمانم قوی نیست که یه چیزی از خدا میخوام بهم نده ناراحت نشم هرچند میدونم از روی حکمتشه یا داره امتحان میکنه این حرفا رو میزنم دلیلی نیست من مشکلی ندارم واقعیت همینه چه من بخوام چه نخوام
واقعا بوده چیزایی که سرش خودمو تیکه تیکه کردم انقدر دعا کردم مستجاب نشده بعد یه مدت زمان خیلی طولانی که پوستم کنده شد خدا یه اتفاق بهتر رقم زد بعضی وقتا حاجتا نیاز به صبر زیاد داره
یا مثلا همین وضع مالی ما هم وضع مالیمون نابوده اگه بخواین نسبت به این آماری که مشخص میکنه کی زیر خط فقره کی نیست تعیین کنیم رسما ما زیر خط فقریم ولی مالم تا یه حدی که نیازای آدمو تامین کنه کافیه که با تلاش بدست میاد ناراحتی نداره
من نمیدونم شما الان از خدا چی میخواین؟دنبال چی هستین؟مشکلات تو زندگی همه هست حتی اونی هم که خیلی پولداره و همه چی داره کلی مرض و مشکلات داره یا بعضیا روحشون حریصه هیچ وقت قانع نمیشن پس هیچ وقت طمع نمیذاره به آرامش برسن به این چیزا نیست هر چند قطعا پول و مادیات تا یه حدی باید باشه شمام جوونین از بقیه چیزی کمتر ندارین میرین سر کار وضعتون درست میشه الان با خدا چیکار دارین اینقدر تیکه بارش کردین؟:Gig:هواتونو داره همین الانش من مطمئنم از روی چند تا پیامتون ایمانتون قویه که مثل خیلی از جوونای دیگه به بیراهه نرفتین منتها عصبانی و ناراحتین که حرفای من بدتر میکنه کار رو
اگه اولین متنی که دراین تاپیک نوشتم را خوانده بودید می فهمیدید که من به هزاران بیراهه وحشتناک کشیده شده ام. من چیزی که از خدا می خواهم چیزی است که با نداشتنش تمام زندگیم ازبین می ره و می سوزه.ازبین رفت وسوخت. بعضی اوقات حاجت انسان مثل حاجت یک بیماربه اکسیژنه که اگه الان بهش ندن می میره. اگر واقعا از روی متن اول من نفهمیدید حاجت من چیه بگید تا بیشتر توضیح بدم.

صاعقه;652828 نوشت:
اگه اولین متنی که دراین تاپیک نوشتم را خوانده بودید می فهمیدید که من به هزاران بیراهه وحشتناک کشیده شده ام. من چیزی که از خدا می خواهم چیزی است که با نداشتنش تمام زندگیم ازبین می ره و می سوزه.ازبین رفت وسوخت. بعضی اوقات حاجت انسان مثل حاجت یک بیماربه اکسیژنه که اگه الان بهش ندن می میره. اگر واقعا از روی متن اول من نفهمیدید حاجت من چیه بگید تا بیشتر توضیح بدم.

اول از همه من باز میگم شما ایمانتون قویه اما شما احساس گناهکاری بیش از حد میکنید باز با خوندن متن به همین نتیجه رسیدم محاله یکی نور خدا تو وجودش نباشه و خدا بهش توجه نکنه اما این همه نسبت به گناهی که کرده ناراحت و بهم ریخته باشه و دوست داشت گناه نمیکرد و اون گناه واسش تلخ باشه خدا بخواد یکی رو ول کنه انقدر بهش حال میده که تا قعر جهنم بره گناها هر روز واسش شیرین تر میشه
بعد یه نکته مثبتی هم که دیدم اینه که مشخصه دوستای نسبتا خوبی دارید از این لحاظ که از اراذل نیستند و این خیلی خوبه تصور کنید با این شرایط اگه تو محیط بد با دوستای بد بودین وضعیت چقدر بد میشد همین جای شکر داره اطرافیای ما اصلا آدمای موجهی نیستن بعضیاشون .برا همین میگم نعمته انقدر آدمای مزخرف دیدم که به گناهشون افتخار میکنن برا همین میگم ایمانتون قویه فقط شرایط خستتون کرده
در مورد گناهی هم که کردین خوب نیست قبح گناه ریخته بشه میگن بزرگترین گناه اونیه که کوچیک بشمریش برا همین اصلا اینجوری نیست که گناه کوچیکی باشه اما خداروشکر که حق الناس نبوده و میتونید مطمئن باشید با این همه تلخی ای که واستون داره توبه کنید خدا میبخشه و هیچ گناهی از اون به شما نیست از اساتید هم در اون مورد میتونید مشورت بگیرید.به امید خدا اینم قابل حله .گناهاتون رو هم که خدا میبخشه دیگه به بنده هاش چه ربطی داره خودش میدونه و قتی خودش میگه میبخشم دیگه بنده چیکاره است؟
اما حاجتاتون به نظرم اولیش اینه که تنهاییتون برطرف بشه و ازدواج کنید و شرایط بهتری داشته باشید
دومیش که پیش نیاز اولیه اینه کا کار پیدا کنید
همه ی اینا حل میشه اما شرطش اینه که به خودتون روحیه بدین یعنی اگه به خودتون رحم کنید و انرژی مثبت به خودتون بدین و فقط و فقط روحیتون عوض شه کار هم پیدا میکنید وضعتون هم خوب میشه ان شاالله ازدواجم میکنید شرایطتون عوض میشه منتها الان چون تو شرایط سختی هستید کلی فکرای منفی و خسته کننده میاد سراغتون آینده همینجوری نمیمونه همیشه همینجوری نیست کسی از فردای خودش خبر نداره
به نظر من با این عقل ناقصم الان مهمترین کاری که باید در درجه اول بکنید اینه که به خودتون روحیه بدید امید داشته باشید همه چیزو میتونید حل کنید ان شاالله
بعد یه چیزی که من تو زندگی خودم دیدم بعضی وقتا پیش میومد هیچ حرکتی نمیکردم و فقط انتظار داشتم خدا مشکلاتمو حل کنه بعدش نمیشد حتی بعضی وقتا یه سال طول میکشید روحیم بهم میریخت همش دعا میکردم فقط دعا نه حرکتی کارم جور در نمیومد خلاصه عوامل بیرونی مجبورم میکرد دست به کار شم خودم یه کاری کنم واقعا میگم بعد اینکه شروع میکردم کمک خدا رو صد برابر حس میکردم نسبت به حالت عادی الان هم شما یه حرکتی بکنید خدا هواتون رو داره

ولی تو یه تاپیک مشکلتون رو بنویسید کارشناسا جواب بدن شاید قبلی خوب ارسال نشده نرسیده بوده بهشون دوباره بفرستید

صاعقه;652828 نوشت:
اگه اولین متنی که دراین تاپیک نوشتم را خوانده بودید می فهمیدید که من به هزاران بیراهه وحشتناک کشیده شده ام. من چیزی که از خدا می خواهم چیزی است که با نداشتنش تمام زندگیم ازبین می ره و می سوزه.ازبین رفت وسوخت. بعضی اوقات حاجت انسان مثل حاجت یک بیماربه اکسیژنه که اگه الان بهش ندن می میره. اگر واقعا از روی متن اول من نفهمیدید حاجت من چیه بگید تا بیشتر توضیح بدم.

با سلام و ادب
من هم تو زندگيم با مشكلات خيلي زيادي روبرو بودم و هستم. من هم زماني بود كه لحن حرفهام با خدا مثل شما بود كاملا مي فهمم دردتون رو و حستونو اما فقط يه چيزي رو متوجه شدم اينكه صد سال هم از اين حرفها بزنيم و با خدا قهر كنيم چيزي از مشكلاتمون كاسته نمي شه و نبايد انتظار داشته باشيم تو حالتي كه باهاش قهريم كمكون كنه. شما خدا رو دوست دارين چون اگه دوستش نداشتين و بهش اعتقاد نداشتين اينجا اين حرفها رو ني نوشتين. ماها در واقع داريم برا خدا لوس مي شيم چون مي دونيم مهربونه. مي خواهيم دلش به حالمون بسوزه با اين حرفها . من اينو از روي تجربه مي گم بايد تسليم بشيم بايد بگيم چه تو قصر زندگي كنيم چه تو چادر كنار خيابون تسليمتيم. چه سلامت باشيم چه بيمار تسليمتيم. از ته دل بايد بگيم. من نمي خوام شما رو نصيحت كنم چون خودمم از شما بدتره شرايطم. خودمم دنبال جواب اين سوالام. اگه بعضي ها يك يا دو مشكل داشته باشن من چندين تا مشكل بزرگ دارم كه يكي اش بعد سالها خدا رو شكر حل شد و اونم زماني شد كه واقعا از ته دل تسليم شدم و شروع كردم به نماز اول وقت و عهد كردم كه نذارم ثانيه اي نمازم دير شه. از ته دل با عشق بخواه ازش يه بارم شده تسليم واقعي شو مطمئنم ضرر نمي كني. اين همون راضي بودن به رضاي خداست. واقعا از ته دل راضي باش و بذار باهات هر كاري مي خواد بكنه بكنه. يه جايي خوندم تو ارتباط با خدا مثه مرده باش تو دستاي مرده شور. جدا بذار هر كاري مي خواد بكنه باهات بكنه. اصلا اعتراض نكن به جاش شكر كن . بهش اعتماد كن. مطمئنم دري به روت باز مي شه . دير يا زود.

فرزانه غريب;652840 نوشت:
با سلام و ادب
من هم تو زندگيم با مشكلات خيلي زيادي روبرو بودم و هستم. من هم زماني بود كه لحن حرفهام با خدا مثل شما بود كاملا مي فهمم دردتون رو و حستونو اما فقط يه چيزي رو متوجه شدم اينكه صد سال هم از اين حرفها بزنيم و با خدا قهر كنيم چيزي از مشكلاتمون كاسته نمي شه و نبايد انتظار داشته باشيم تو حالتي كه باهاش قهريم كمكون كنه.

شاید قهر کردن با خدا مشکلات رو حل نکنه اما حداقلش اینه که انسان خودش راتحمیق نمی کنه.من اون قدر خر نیستم که جلوی کسی که آتش زدن زندگیم براش اهمیت نداره خم وراست بشم. من اونقدر احمق نیستم واستم وبه کسی که داره همش منو می زنه اعتراض نکنم. از هیچی هم نمی ترسم چون همه چیز زندگیم رو ازدست دادم.البته من نمی گم قدرت زیادی دارم اما همین یک اپسیلن را ترجیح می دم علیه اون کسی باشه که زندگیم رو آتیش زد تا این که تسلیمش شوم.من به هیچ دلیلی نمی ایستم تا اون هربلایی که می خواد سرمن بیاره.من تسلیم خدا نخواهم شد.

صاعقه;652843 نوشت:
شاید قهر کردن با خدا مشکلات رو حل نکنه اما حداقلش اینه که انسان خودش راتحمیق نمی کنه.من اون قدر خر نیستم که جلوی کسی که آتش زدن زندگیم براش اهمیت نداره خم وراست بشم. من اونقدر احمق نیستم واستم وبه کسی که داره همش منو می زنه اعتراض نکنم. از هیچی هم نمی ترسم چون همه چیز زندگیم رو ازدست دادم.البته من نمی گم قدرت زیادی دارم اما همین یک اپسیلن را ترجیح می دم علیه اون کسی باشه که زندگیم رو آتیش زد تا این که تسلیمش شوم.من به هیچ دلیلی نمی ایستم تا اون هربلایی که می خواد سرمن بیاره.من تسلیم خدا نخواهم شد.

مطمئنم يه روزي يه رابطه خيلي عميق با خدا خواهي داشت هر چند الان اين اعتقاد رو نداشته باشي ببين كي بهت گفتم. تو كه اين حرفها رو مي زني انگار خودمم چند سال پيش. باور كن خدا دوست داره و تو رو مي خواد . مي خواد بري سراغش. غرورتو برا خدات بذار زير پات. خودتو بشكن در مقابلش.

من نمي دونم دقيقا مشكلات شما چيه و كي قراره حل بشه و چه جوري. فقط خدا مي دونه . يه بار يا علي بگو پاشو بجنگ و از خدا كمك بخواه نمازتو بخون و شروع كن به تلاش دوباره برا درست كردن همه چي . فعاليت كن و مثل يه هواپيما كه گاهي بالا و پايين مي شه اما دوباره به مسير بر مي گرده باش اونجوري به هدفت (كه درست كردن اوضاع زندگيته) بچسب. هر چند كم هر روز براش تلاش كن. آخرش درست مي شه. مي خواي بگي اگه نشه چي؟ حداقل تلاشتو كردي و وجدانت در مقابل خودت آسوده است. حداقل دست رو دست نذاشتي. آره ممكنه خيلي درها به روت بسته هم بشه اما نهايتا يكي اش باز خواهد شد .

فرزانه غريب;652847 نوشت:
مطمئنم يه روزي يه رابطه خيلي عميق با خدا خواهي داشت هر چند الان اين اعتقاد رو نداشته باشي ببين كي بهت گفتم. تو كه اين حرفها رو مي زني انگار خودمم چند سال پيش. باور كن خدا دوست داره و تو رو مي خواد . مي خواد بري سراغش. غرورتو برا خدات بذار زير پات. خودتو بشكن در مقابلش.

ازچندسال پیش تا الان چه اتفاقی براتون افتاده که فکرمی کنید خدادوستتون داره؟من دربرابر خدا تکبر ندارم بلکه از خدا نفرت دارم. نفرت با غرور فرق می کنه. من الان که درلجن به سرمی برم به خدا احتیاج دارم . وقتی جواب نمی ده بعنی اون ازمن بدش میاد. کودک هم که بودم ازم بدش می اومد.مشکلاتم هم اگرحل بشه نفرتم حل نمی شه. خدا مرا خوار (خار)و ذلیل کرد.همون رب العالمین منو خوارکرد.نمی دونم مشکلات قبلی تون چی بوده ولی یقین بدونید خواری نبوده. اگر خوارشدید توزندگیتون والان نسبت به خدا احساس خوبی دارید محترمانه می گویم حماقت در وجودتون هست.امیدوارم خوار نشید هیچ وقت. امیدوارم رابطتون با خدا خوب بمونه.

فرزانه غريب;652851 نوشت:
من نمي دونم دقيقا مشكلات شما چيه و كي قراره حل بشه و چه جوري. فقط خدا مي دونه . يه بار يا علي بگو پاشو بجنگ و از خدا كمك بخواه نمازتو بخون و شروع كن به تلاش دوباره برا درست كردن همه چي . فعاليت كن و مثل يه هواپيما كه گاهي بالا و پايين مي شه اما دوباره به مسير بر مي گرده باش اونجوري به هدفت (كه درست كردن اوضاع زندگيته) بچسب. هر چند كم هر روز براش تلاش كن. آخرش درست مي شه. مي خواي بگي اگه نشه چي؟ حداقل تلاشتو كردي و وجدانت در مقابل خودت آسوده است. حداقل دست رو دست نذاشتي. آره ممكنه خيلي درها به روت بسته هم بشه اما نهايتا يكي اش باز خواهد شد .

توی این تاپیک صفحه 126 بخوانید اون وقت می فهمید مشکل من چیه؟ من کار وتلاش می کنم اما هیچ وقت یا علی نمی گویم وازخدا و ائمه هم کمک نمی خوام.چون تجربه کردم ودیدم اونا هم به درد من نمی خورند.

صاعقه;652853 نوشت:
ازچندسال پیش تا الان چه اتفاقی براتون افتاده که فکرمی کنید خدادوستتون داره؟

عرض كردم خدا شما رو دوست داره. البته همه بنده هاشو دوست داره. در دلتو به روش باز كن تا محبتشو حس كني.
صاعقه;652853 نوشت:
من دربرابر خدا تکبر ندارم بلکه از خدا نفرت دارم

حرفتو باور ندارم كه از خدا متنفر باشي. خودت هم خوب مي دوني چي مي گم. داري با خودت لج مي كني.
صاعقه;652853 نوشت:
وقتی جواب نمی ده بعنی اون ازمن بدش میاد.

اونجوري كه گفتم ازش بخواه ، يه بار امتحان كن. چه ضرري داره.
صاعقه;652853 نوشت:
نمی دونم مشکلات قبلی تون چی بوده ولی یقین بدونید خواری نبوده.

مشكلات من خيلي بزرگتر از اين حرفها بود و هنوز هم هست. خواري هم بوده. اينجا نمي شه گفت. همه چي رو نمي شه به خدا نسبت داد قبول كنيم كه خودمونم مسئوليم.
صاعقه;652853 نوشت:
حماقت در وجودتون هست.

از اين حرفت ذره اي ناراحت نشدم چون خوب دركت مي كنم.

فرزانه غريب;652864 نوشت:
عرض كردم خدا شما رو دوست داره. البته همه بنده هاشو دوست داره. در دلتو به روش باز كن تا محبتشو حس كني.

اونجوري كه گفتم ازش بخواه ، يه بار امتحان كن. چه ضرري داره.

از اين حرفت ذره اي ناراحت نشدم چون خوب دركت مي كنم.

آخه لحن شما مثل آدمایی می مونه که بعد از طی مشکلات زیادی الان ارتباطشون با خدا خیلی خوبه.گفتم شاید احساس می کنید خدا دوستتون داره. من دقیق متوجه نشدم چجوری گفتید من ازش بخوام. من اون حرف را محترمانه زدم.

صاعقه;652869 نوشت:
گفتم شاید احساس می کنید خدا دوستتون داره

دقيقا احساس مي كنم كه دوستم داره. من گاهي احساس گناه زياد مي كنم و احساس مي كنم ازم ناراحته اما همون موقع هم دوست داشتنشو باور دارم مثل مادري كه بنا به دلايل تربيتي با بچه اش حرف نمي زنه اما مگه دوستش نداره .؟ البته من اين مساله احساس گناه رو تو همين سايت پرسيدم و جوابهاي خيلي خوبي گرفتم و فهميدم نبايد به خدا سوظن داشته باشم و بايد مطمئن باشيم كه بخشنده است. مي تونيد اينجا بخونيد .
http://www.askdin.com/thread47449-3.html

بايد راضي باشي به رضاي خدا و توبه كني (يه توبه واقعي نه مثه اون هميشگي ها) واقعا يه تصميم بزرگ بگير بگو خدا هر كاري بكنه باهام راضيم. خدا رو برا خودش بخواه نه برا حاجتت . ما ها واقعا به خدا اعتماد نداريم . مطمئن نيستيم كه خدا برامون بهترينها رو مي خواد . فكر مي كنيم داره عذابمون مي ده اگه اينجوري بود الان بعد حرفهايي كه شما اينجا نوشتين بايد يه بلايي سرتون مي آورد پس چرا نياورده. چونكه مهربونه و كارهاش از روي حكمته. ايني كه گفتم همينجوري الكي نيست تو زبون بگي راضيم به رضاي تو و بعد تا مشكلي برات پيش اومد دوباره با خدا قهر بشي، واقعا بايد راضي باشي اونوقته كه كرم و رحمتشو مي بيني. واقعا بايد به خدا اعتماد كنيم. حالا ممكنه يكي پيدا شه بگه تو كه لالايي بلدي چرا خوابت نمي بره؟ اينجوري دعا كن واسه بقيه مشكلاتت. گناهانم دل منو دوباره تاريك كردن. بايد سعي كنيم هميشه بنده اش باشيم نه وقتي حاجت داريم. بايد با نفس و گناه مجادله كنيم.

بانوي بهاري;652888 نوشت:
دقيقا احساس مي كنم كه دوستم داره. من گاهي احساس گناه زياد مي كنم و احساس مي كنم ازم ناراحته اما همون موقع هم دوست داشتنشو باور دارم مثل مادري كه بنا به دلايل تربيتي با بچه اش حرف نمي زنه اما مگه دوستش نداره .؟ البته من اين مساله احساس گناه رو تو همين سايت پرسيدم و جوابهاي خيلي خوبي گرفتم و فهميدم نبايد به خدا سوظن داشته باشم و بايد مطمئن باشيم كه بخشنده است. مي تونيد اينجا بخونيد .
http://www.askdin.com/thread47449-3.html

بايد راضي باشي به رضاي خدا و توبه كني (يه توبه واقعي نه مثه اون هميشگي ها) واقعا يه تصميم بزرگ بگير بگو خدا هر كاري بكنه باهام راضيم. خدا رو برا خودش بخواه نه برا حاجتت . ما ها واقعا به خدا اعتماد نداريم . مطمئن نيستيم كه خدا برامون بهترينها رو مي خواد . فكر مي كنيم داره عذابمون مي ده اگه اينجوري بود الان بعد حرفهايي كه شما اينجا نوشتين بايد يه بلايي سرتون مي آورد پس چرا نياورده. چونكه مهربونه و كارهاش از روي حكمته. ايني كه گفتم همينجوري الكي نيست تو زبون بگي راضيم به رضاي تو و بعد تا مشكلي برات پيش اومد دوباره با خدا قهر بشي، واقعا بايد راضي باشي اونوقته كه كرم و رحمتشو مي بيني. واقعا بايد به خدا اعتماد كنيم. حالا ممكنه يكي پيدا شه بگه تو كه لالايي بلدي چرا خوابت نمي بره؟ اينجوري دعا كن واسه بقيه مشكلاتت. گناهانم دل منو دوباره تاريك كردن. بايد سعي كنيم هميشه بنده اش باشيم نه وقتي حاجت داريم. بايد با نفس و گناه مجادله كنيم.

آیا شما در صفحه 126 همین تاپیک نوشته من رو خوندید؟ من نمی تونم به این راضی باشم که از کودکی فیلم های پورن را همین پدرومادر جلوی چشمام گذاشتند واین فیلم ها بدترین تاثیرات روحی وروانی رو بر روی من گذاشت. من نمی تونم به این راضی باشم که طفل 10ساله ای قرص بخوردتا خودکشی کند. من نمی توانم به این راضی باشم که بچه که بودم ازبس عقده ای بودم یکی از بچه های مدرسه را آن قدر زدم که خون از دهن و دماغش بیرون زد. من نمی توانم راضی باشم که 13سالم که بود با آن همه فشار روحی وروانی دچار خودارضایی شدم وزندگی ام به این خاطر سوخت. من نمی توانم راضی باشم به خاطر این که دوست دوران دبیرستان من که درروستا بزرگ شده بود و همیشه هوش من از او بیشتر بود شریف قبول شد و من چون اسیر خودارضایی و فیلم های پورن بودم نتوانستم دانشگاه درستی قبول شم. من نمی توانم به این راضی باشم که دوست دیگر من در19سالگی ازدواج کرد وبراش جور شد اما من 23سالمه و نمی توانم حتی دانشگاهم رو تموم کنم چون اسیر شدم .من به مادرم میگویم زن می خوام می گه ((برو مردیکه ی همه طهره(یعنی فاسد) تو فقط فکر چیزدیگه ای هستی و تحقیر های دیگر)) ببخشید من یک کم رک می گویم اما می خواهم بدانید که مادرم چه چیزهایی به من می گوید.خیلی جالب است. مادر اون بچه 19ساله خودش برای بچه اش می رود خواستگاری اما مادرمن فقط به من بدوبیراه می گویدوفساد من را به رخم می کشد.می دانم شما نمی توانید باور کنید که مادری ازفرزندش بدش بیاد. شاید به همین خاطر است که تلویحا می گویید مادربه خاطر تربیت بچه اش با او حرف نمی زند.من نفرت را در چشم مادرم دیدم. نفرتی که من دیدم نوعی علم حضوری است. به همین خاطر نمی توانم توضیح دهم که چگونه است.من فرق عصبانیت ازروی نفرت را با عصبانیت ازروی مصلحت یا ازروی فشار روانی می فهمم.اوحق داردازمن بدش بیاد. من کودک که بودم گریه می کردم وخواب را ازش می گرفتم.من باعث شدم او از هزار تا خوشی محروم بماند.من بچه که بودم مگه اولین بار من به اختیار خودم شروع کردم به این کار. ازکودکی من غیر عادی بودم. همش یک گوشه کز می کردم و درودیوار رو نگاه می کردم.همیشه دراتاقی می رفتم وگریه می کردم.چرا؟چون فکرمی کردم که من مسبب بدبختی های پدرومادرم هستم.من نمی توانم راضی باشم به این که هیچ کس جواب مرا نمی دهد.نه خدا ونه پیغمبر ونه امام حسین ونه حضرت زهراونه دیگران. کورشوم لال شوم کرشوم وای ازآن روز که من خرشوم. راضی بودن به رضای همچنین خدایی خریت است. چیزی که تجربه می گوید این است که خدا مرا ول کرده وفراموش کرده.حسن ظن داشتن به این چنین خدایی خلاف عقل است.توی گور هم برم و تا اختیار داشته باشم نمی گم راضی ام. من واقعا به خدا اعتماد ندارم. آیا این بهترین است که کودک 13ساله ی بی پناهی که هیچکس را ندارد خودارضایی کند.من رو ازبلایی که خدا سرمن می آورد نترسانید. خدا مهربان نیست. اگر رسیدن کرم ورحمت خدا متوقف بر راضی بودن من از اوست این کار رانخواهم کرد حتی اگر به شدید ترین بلاها منو گرفتار کنه.اصلا کرم ورحمت خدا رانمی خواهم. مگه این همه سال کرم خدا تو زندگیم بود چه شد؟من بندگی اربابی رو که حاضراست بنده اش به هرکثافتی گرفتارشود نخواهم کرد.تازمانی که اختیار دارم نخواهم کرد.این رو هم بگم.من ابتدا با او قهرنکردم بلکه او با من قهر کرده است. الان وقت ندارم اما دفعات دیگر داستان به دنیا اومدنم رو براتون تعریف خواهم کرد تا بدانید این که خدا نظررحمتش را ازکودکی ازانسان ببرد یعنی چه. کرم ورحمت خدا باشه مال هرکی از خدا راضیه. من که ازاو بدم میاد چون منو ول کرده. البته شما هم تقصی ندارید. مردم وقتی بدبختی هاشون زیاد می شه مجبور می شن فکرکنند یک خدایی بالای سرشان است که دردورنج هاشون رو می بینه وروزی جواب می ده. اما من جزعوام نیستم.شاید شما مجبورید فکر کنید خدا دوستتون داره. شاید هم واقعا دوستتون داره اما اگرشرایطتون مثل منه یقین بدونید این که فکر کنید خدا دوستتون داره توهمی بیش نیست.
موضوع قفل شده است