جمع بندی چگونگی تذکر به پوشش خانواده همسر

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگی تذکر به پوشش خانواده همسر

سلام و عرض ادب
من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم که اینطور یادگرفتیم در مقابل محارم هم پوشش و رفتارمون رو رعایت کنیم
همسرم هم خانوادشون از نظر مذهبی متوسط هستن و همسرم موقع ازدواج خیلی روی مسئله حیا و حجاب تاکید داشتن و اینکه خانومش حتما چادری باشه
منتها من در مورد نحوه پوشش اونها در محیط خانواده خبر نداشتم

خواهر و برادرها خیلی صمیمی هستن
ولی متاسفانه مادر و خواهرهای همسرم در مقابل محارم پوشش خوبی ندارن
و من که خانوم ایشون هستم خیلی اذیت میشم
متاسفانه بخاطر فیزیک بدنشون و رعایت نکردن مثلا نشستو برخاستشون پوششون خیلی زننده دیده میشه
من توو خانواده ای بزرگ شدم که اهل ماهواره نیستیم
اینها اهل ماهواره و براشون این پوشش خیلی عادیه

این باعث ناراحتی من میشه که همسرم فکر میکنن من دیدم منفیه
این در حالیه که اگه خود من همچین پوششی داشته باشم واقعا بی حیایی میدونن

این نحوه پوششون به قدری منو حساس کرده که وقتی پیش من همدیگرو در آغوش میگیرنو... اعصابم به هم میریزه
و اصلا موضوع محرمو محرمتر و قبول ندارن
میخوام بدونم من چه برخوردی داشته باشم؟
اصلا توی دین برای حساس شدن خانوم ارزشی قائل نشدن؟
فقط حساسیت مرد مهمه که هرکاری رو انجام بدیم که مرد اذیت نشه؟

ضمنا همسرم به خانوادش تذکر هم داد اما اصلا انگار نه انگار
ممنون از راهنماییتون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

mahdiyabahar;815974 نوشت:
سلام و عرض ادب

سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر گرامی

پوشش در برابر محارم یکی از مسائلی ست که بسته به فرهنگ و عرف خانواده ها، بسیار متفاوت است.

در بعضی خانواده ها، خانمها حتی در مقابل پدر و برادرانشان روسری می پوشند؛ و بعضی خانواده ها همانطور که حضرتعالی اشاره فرمودید قائل به پوشش زیادی نبوده و به محرم بودن تکیه می کنند.

در حال حاضر مخاطب ما شما هستید و نه همسرتان و یا خواهر ایشان.

بنابراین توصیه به اینکه حساسیت های شما را مراعات کنند و سعی در راضی نگه داشتن شما داشته باشند و ... بی فایده است؛ چون در این زمینه مخاطبی وجود ندارد.

پس ناگزیرم توصیه هائی نسبت به حضرتعالی داشته باشم، که به هیچ وجه به معنای تأیید رفتار و عمل طرف مقابل نیست.

توجه بفرمائید که انسان ها با ذهنیت و افکار متفاوت پرورش یافته و بزرگ می شوند و تفاوت های فرهنگی و اجتماعی را پدید می آوردند.

با دیدن یک واقعه، افرادی که نظاره گر هستند، برداشت های متفاوتی دارند.

گاهی اوقات واقعا با تفاوت صددرصدی!

اتفاق یکی ست و تغییر نکرده؛ ولی برداشت ها متفاوت است.

در اتومبیلی که چند نفر سرنشین دارد، سرعت برای یکی از مسافرین یادآور تصادف و مرگ و ... بوده و بسیار ناراحت کننده است؛ و برای دیگری نه تنها ناراحت کننده نیست، بلکه او را خوشحال و حتی هیجان زده می کند.

به شما حق می دهم که با ذهنیتی که دارید، این طرز برخوردها و پوشش ها برایتان سنگین و غیر قابل قبول باشد (واقعا هم این نوع پوشش از حیا و عفاف به دور است)، ولی ظاهرا خانواده همسرتان دیدگاهشان با شما متفاوت است و این مسئله برایشان عادی و بدون اشکال است.

قبل از هر چیزی به خودتان مسلط باشید و افکار منفی را از خودتان دور کنید.

تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که انسان در حالتی که دچار هیجان و احساسات می شود، عقل و خرد او (هوش شناختی یا iq) به یک سوم تقلیل پیدا می کند.
یعنی حتی اگر کسی دارای ضریب هوشی 150 هم بوده و جزء نوابغ باشد (کمتر از 4 درصد مردم جهان هوش بالای 140 دارند)، زمانی که دچار احساسات و هیجان می شود، ضریب هوشی اش به 50 تقلیل پیدا کرده و مانند یک انسان عقب افتاده تصمیم می گیرد. (ضریب هوشی نرمال 100 است)

به همین دلیل در منابع دینی و اخلاقی به شدت از تصمیم گیری در هنگام عصبانیت نهی شده است.

پس به خودتان مسلط باشید.
هم از این جهت که اعصاب و روان خودتان را به هم نریزید و هم از این جهت که تصمیم یا عکس العمل اشتباهی نداشته باشید.

و در قدم دوم سعی کنید با شناخت روحیه همسرتان، از راهی که احتمال می دهید روی ایشان موثر باشد وارد شده و از حساسیت های خودتان صحبت کنید و اجازه بدهید که ایشان این مسئله را مدیریت کنند.

به هیچ وجه به شخصیت همسرتان یا خواهرانشان حمله نکنید و از متهم کردن و برچسب زدن به ایشان به شدت خودداری کنید.

اگر حساسیت نشان نداده و فقط همسرتان را به آرامی متوجه ناراحتی تان بکنید، ایشان می توانند اوضاع را کنترل کرده و طوری رفتار کنند که هم باعث ناراحتی شما نشود و هم ارتباط خوبی با خواهرانشان داشته باشند.

در پناه حق باشید.

جناب حنیف از عنایت و پاسخگویی شما بسیار ممنونم
از اینکه شرایط بنده رو درک فرمودین بسیار بسیار سپاسگزارم.چون گاهی عده ای با متهم کردن من به برداشت منفی باعث تزلزل در اعتقاداتم میشن و گمان میکنم شاید همین رعایت حیا و حجاب و چادر سرکردنهام افراطیه

قبول میکنم که باید بررفتار و اعصابم مسلط باشم.
میخوام بدونم چه شکلی میتونم همسرم رو راهنمایی کنم که در قبال خانوادشون رفتار منطقی داشته باشن.
وقتی وارد جمعشون میشیم و پوشش نامناسبی دارن خوب از رفتار و نگاه همسرم اصلا مشخص نیس که به این پوشش اعتراض دارن.از طرفی گاهی احساس میکنم خواهره و مادرشون بخاطر ناراحت کردن من اینکارو انجام میدن

این فکر از اینجا ایجاد میشه که مثلا تووی مراسم خانومها طوری رفتار میکنن که انگار من غریبم اما به محض دیدن همسرم آنچنان قربون صدقش میرن و در آغوش گرفتن و... که اصلا تووی جمع همسرم هم منو فراموش میکنه
حتی وقتی اینهمه محبت زیادی میکنن رفتار همسرم با من کمی سردتر میشه

از طرفی اگه با خانوادشون بیرون باشیم و یا هر جمع خانوادگی،من که پوشش متفاوتی دارم و شاید به اندازه خانومهای اونها دیده نشم، وقتی این بی توجهی همسرم رو میبینم خیلی اذیت میشم

و من هم که خیلی روی این بعد عاطفی و کم توجهی حساسم،باعث ناراحتی و کدورت بینمون میشه.

از طرفی مثلا مادرشوهرم که چادر سرمیکردن به توصیه دختراشون چادر و گذاشتن کنار و با من طوری برخورد دارن که انگار عقب ماندم.خواهرشوهرم مثلا روسریشو پیش من میندازه.توو جمعشون توو خونه چادر سر میکنم مثلا میگن ای وای چه خبره توو این گرما.خوب منم اذیت میشم خیلی

این ناراحتی ها باعث شده که همسرم ترجیح میده با خانوادشون کم رفت و آمد کنیم
این رفتوآمد کم با خانواده و مادرشون گناه نداره؟نمیخوام پیش خدا رو سیاه باشم
هرچند بعد رفتوآمد حتما اختلاف هست.و بین منو همسرم فاصله میفته از هم سرد میشیم
البته این رفتوآمد کم یه حسنی داشته
خیلی زیاد باهم مهربون شدیم همدیگرو درک میکنیم
اصلا حجاب و حیای من خیلی بیشتر از قبل به چشمش میاد و ایشون هم مراقبه که مثلا چادرم رو شونم نیفته در این حد
و یه موردی که هست،چند روز پیش حاج آقا رفیعی گفتن که امام رضا در جمعی بودن،دختر بچه ای شش ساله اومدن .آقا فرمودن دیگه اجازه ندارین این دختر رو بغل کنید و ببوسید.اینو شنیدیم
بعدش مهمونی رفتیم با خواهرانشون با احترام دست دادن و احوال پرسی.دیگه نه اون مدلی در آغوش گرفتنو ماچو بوسه
ایشون مرد باغیرتیه و ایمانو مذهب رو دوست داره فقط توجیه نشدن برای بعضی مسائل و من هم کلامی از معصوم یا حجتی برای قانع کردن ایشون برای رفتار پسندیده بگونه ای که اطرافیانشون رفتارشون رو تصحیح کنن،ندارم

بخاطر طولانی شدن عرایضم خیلی عذر میخوام

حنیف;816674 نوشت:

سلام و عرض ادب خدمت شما خواهر گرامی

سلام و عرض ادب مجدد
و عذرخواهی به جهت گرفتن وقت باارزشتون

درخواست راهنمایی من از بازگو کردن شرایطم
این هست که چون در آستانه مادر شدن هستم و خیلی این موضوع برای من اهمیت داره که فرزندی بتونم تربیت کنم که سرباز امام زمان باشه.چون ظاهرا تعداد فرزندان شیعه واقعی خیلی کم شده
(هرچند اگه این طرز فکرم رو پیش مذهبیون هم میگم میخندن.و اصلا تووی این فکرا نیستن )

لطفا یکی به اینمورد جواب بدین که آیا اینجور حساسیت و طرز فکر درباره آینده فرزند بی معنا و ارزشه؟

آیا این مدل لباس پوشیدنها و راحت صحبت کردنشون پیش آقایون نیاز به حساسیت نداره و من بیخودی حساس میشم و روی بچه ها اثری نداره؟

خیلی غذر میخوام، توو جمعی که منو همسرو پدرشون هستن،مادرشون و خواهرشون با چه لحنی در مورد شیر دادن خودش و بارداری خودشو دخترش صحبت میکنه
یا فیلمی از ماهواره تعریف میکنه...
من خیلی خجالت میکشم

اگه مشکلی نیست بفرمایید
و اگه اینکار پسندیده نیست،وقتی تعریف میکنن چه عکس العملی داشته باشم ادامه ندن؟

یه موردی که منو ناراحت میکنه اینا توو خانوادشون 2تا دختربچه 6ساله و 4ساله دارن.اصلا طرز فکر و حرف و بازیهاشون مثل یه خانوم بزرگ متاهله

یا مثلا اطرافیان دست میزنن که اینها برقصن
مثل یه رقاصه توو ماهواره
بعد میگن ماشالله عین ماهواره میرقصن
چقدر اینا باهوشن!!!
یا بچه کوچیک مهمونی میره میگه باید آرایش کنم...

خوب اینا برای یه بچه جالبه؟
طرز فرهنگ خانواده اینها رو اینجور بار نیاورده؟
همسرم هم که در این جو خانوادگی هستن،اینا رو عادی میدونن
و حالا چه شکلی من به فکر تربیت امام زمانی باشم؟؟

من جانماز آب نمیکشم که مومنم
نخیر .مستحبات به اونصورت انجام نمیدم.موسیقی گوش میدم.خیلی به لباس و ظاهر اهمیت میدم نه زیاد تجملاتی

اما خیلی زیاد حساسم که امام زمان تنها نمونه
همه اعمال و رفتارم دلیه

موندم چیکار کنم
از خانواده همسرم فاصله بگیرم؟کم رفتو آمد کنم؟گناه نیست؟همسرم وظیفه داره به پدر و مادرش خدمت کنه.بریم هم که من عذاب میکشم این رفتارا برا همسرم عادی میشه منو متهم به افراطی میکنه.
گرچه وقتی کم معاشرت میکنیم صدبار ازم تشکرمیکنه که مومنو باحیایی

واقعا افراطیم؟؟؟؟
همسرم هم تنها برن همون پوشش هست
از طرفی طرز بیان مادرشون طوریه که همش من میبینم با مادر و خواهراشون مقایسه میشم بدون دیدن ایرادهای اونها
بخدا دیگه موندم
خیلی طولانیه حرفام اما متاسفانه بخاطر این ناراحتی ها و تضادها دچار بیماری روحی و گوارشی شدم
توروخدا هر موقع فرصت داشتین راهنمایی بفرمایید

mahdiyabahar;817055 نوشت:
سلام و عرض ادب مجدد
و عذرخواهی به جهت گرفتن وقت باارزشتون

درخواست راهنمایی من از بازگو کردن شرایطم
این هست که چون در آستانه مادر شدن هستم و خیلی این موضوع برای من اهمیت داره که فرزندی بتونم تربیت کنم که سرباز امام زمان باشه.چون ظاهرا تعداد فرزندان شیعه واقعی خیلی کم شده
(هرچند اگه این طرز فکرم رو پیش مذهبیون هم میگم میخندن.و اصلا تووی این فکرا نیستن )

لطفا یکی به اینمورد جواب بدین که آیا اینجور حساسیت و طرز فکر درباره آینده فرزند بی معنا و ارزشه؟

عرض سلام مجدد خدمت شما خواهر محترم

طرز تفکر حضرتعالی مسلما بی معنا و بی ارزش نیست.

همانطور که فرمودید طرز برخود ما و جوی که در خانواده است تاثیر بسیار زیادی روی روحیه و طرز رفتار کودکان خواهد داشت و در این شکی نیست.

اگر خواهان تربیتِ کودکانی با ایمان هستیم، باید حیا را به آنها آموزش دهیم.

زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

الحياء و الإيمان قرنا جميعا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر 1

حيا و ايمان قرين يك ديگرند، اگر يكى از ميان برخاست ديگرى هم برود.

تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينه‌سازي براي باحيا‌ بودن او بر عهده خانواده است و خواه ناخواه برترین الگوهای کودک، پدر و مادر هستند.
هر نوع بستری که در خانواده فراهم باشد، کودکان به همان ترتیب رشد کرده و الگو گیری خوااهند داشت.

اگر كودك را از اول با پوشش و لباس های نامناسب عادت دهیم، نمي‌توان از او انتظار داشت تا در بزرگسالی پوششی متناسب با حيا داشته باشد.

آموزش حیا و حدود شرعی به کودکان نه تنها باعث محدود کردن فرزندان نیست، بلکه کرامت و عزت نفس را در آنها ایجاد می کند.

متاسفانه بعضی افراد حیا را با ضعف اعتماد به نفس اشتباه گرفته و حس می کنند اعتماد به نفس یعنی از انجام هیچ کاری شرم و ابائی نداشته باشند! در حالیکه هر قدر فرهنگ یک خانواده بالاتر باشد به جزئیات و دقایق روابط، توجه بیشتری کرده و نوع برخورد با هر کسی و در هر شرایطی برایشان یکسان نیست.

امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

اَلحَياءُ عَلى وَجهَينِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَ مِنهُ قُوَّةٌ و َإسلامٌ و َإيمانٌ 2


حيا بر دو گونه است: يكى حياى ضعف و ناتوانى و ديگرى حياى قدرت و اسلام و ايمان


از فرمایشات حضرتعالی به نظر می رسد که همسرتان هم با اینکه در چنین فرهنگی رشد کرده و برایش عادی ست، ولی رفتار شما را بیشتر می پسندد؛ در اینصورت کار شما راحتتر شده و می توانید با صحبت و گفتگوهای دوستانه و بدون کشمکش بهتر متقاعدشان کنید.

در صورتی که ایشان صلاح می بینند که رفت و آمد با خانواده را کمتر کنند، مسئولیتی متوجه شما نیست؛ هرچند این آخرین راه حل است و حتی الامکان باید سعی شود به طور غیر مستقیم آنها را متوجه اشتباهشان کرده و ریشه مشکل را حل کنید.

پی نوشت:
1- نهج الفصاحه، ص453
2- تحف العقول، ص360


بسمه الرئوف

حنیف;817068 نوشت:
در صورتی که ایشان صلاح می بینند که رفت و آمد با خانواده را کمتر کنند، مسئولیتی متوجه شما نیست؛ هرچند این آخرین راه حل است و حتی الامکان باید سعی شود به طور غیر مستقیم آنها را متوجه اشتباهشان کرده و ریشه مشکل را حل کنید.

عرض سلام و ادب خدمت استاد حنیف گرامی و خواهر محترم ،همینطور عرض تبریک عید سعید فطر

استاد گرامی،خانواده ی همسر ایشان ظاهرا مشکل اخلاقی حادّ ندارند،لذا بهتر نیست خواهرمان طوری رفتار کنند

که مادر و خواهر شوهرشان،ایشان را در مقابل خودشان نبینند؟ایشان می توانند با خوشرویی، محبت و اظهار صمیمیت

در خانواده ی همسرشان آنقدر محبوب و مورد اعتماد و اعتنا شوند که حتی روی پوشش آنها هم اثر بگذارند.

بزرگداشت ارزشها و عمل به آنها الزاما به معنی طرد و ردّ کسانی نیست که آن ارزشها را سبک می شمارند.

می توان اطرافیان خصوصا خانواده ی همسر را جذب و جلب آن ارزشها کرد،خصوصا اینکه روابط ایشون و خانواده ی

همسرشون در زندگی خصوصی آنها هم مؤثر است،در این میان ایشان انسان مذهبی و ارزشی و معتقدی هستند

پس بار مسئولیت اصلاح این روابط بیشتر روی دوش ایشان و همسرشان است.

البته در این نوع مسائل باید صبور بود و اعتماد به نفس داشت،تا وجودی مؤثر داشت.

گل

حنیف;817068 نوشت:
آموزش حیا و حدود شرعی به کودکان نه تنها باعث محدود کردن فرزندان نیست، بلکه کرامت و عزت نفس را در آنها ایجاد می کند.
@};-@};-@};-

mahdiyabahar;816794 نوشت:
وقتی وارد جمعشون میشیم و پوشش نامناسبی دارن خوب از رفتار و نگاه همسرم اصلا مشخص نیس که به این پوشش اعتراض دارن.از طرفی گاهی احساس میکنم خواهره و مادرشون بخاطر ناراحت کردن من اینکارو انجام میدن

سلام و احترام خدمت خواهر گرامیم
اینطور که معلومه پوشش خانواده همسرتان با شما یکسان نیست و شاید آنها میخواهند به نحوی پوشش شما را با خودشان هماهنگ کنند.
mahdiyabahar;816794 نوشت:
این فکر از اینجا ایجاد میشه که مثلا تووی مراسم خانومها طوری رفتار میکنن که انگار من غریبم اما به محض دیدن همسرم آنچنان قربون صدقش میرن و در آغوش گرفتن و... که اصلا تووی جمع همسرم هم منو فراموش میکنه
حتی وقتی اینهمه محبت زیادی میکنن رفتار همسرم با من کمی سردتر میشه

دخالت منو ببخشید.سعی میکنم چیزی را که به ذهنم میرسد عرض کنم ،شاید مفید بود.
شما در خانواده ای پرورش یافته اید که این نوع پوشش در مقابل محارم را نداشته اید و ندیده اید و به همین دلیل الان از مشاهده ی این نوع پوشش آزرده میشوید.ببینید خواهرم اینطور نیست که خانواده ی همسرتان به دلیل خاصی این نوع پوشش را در مقابل شما نداشته باشند،بلکه این پوشش برای آنها عادی است و اصلا آن طوری که شما به قضیه نگاه میکنید،آنها نگاه نمیکنند.پس دلیلی ندارد این قدر آزرده شوید.البته نمی خواهم بگویم رفتار آنها پسندیده است ولی اگر تغییر رفتار آنها ممکن باشد،باید با ظرافت خیلی زیاد و در طول زمان طولانی صورت گیرد.و گام اول در این پروسه،این است که شما خودتان را زیاد ناراحت نکنید تا بتوانید تعامل خوبی را شکل دهید.
وقتی آنها محبت زیاد میکنند،شما به حاشیه نروید.همچنان با همسرتان و حتی با خانواده شان،گرم و صمیمی باشید.بگو بخند کنید.دقیقا همان قدر که آنها محبت میکنند شما هم محبت کنید.نگذارید جناح بندی شود.

mahdiyabahar;816794 نوشت:
توو جمعشون توو خونه چادر سر میکنم مثلا میگن ای وای چه خبره توو این گرما.خوب منم اذیت میشم خیلی

چرا ناراحت؟
با روی باز و خندان و با سعه صدر و شوخی دلیلتان را برای چادر سر کردن بگویید.مثلا بفرمایید قران را که میگویند برای همه زمانهاست.خداوند اگر فرموده حجاب و جلباب و ...، برای همه زمانها گفته.منتها مشکل از ماست که با زمانه جلو نمیرویم.خب بله قرن 21 است. همه چیز باید هوشمند باشد.چادرهایمان باید یک سنسوری داشته باشد،وقتی دما از یه حدی رفت بالاتر،خودش محو بشه.
حالا البته این یه کم کنایه داشت.ولی منظور این که کلا با شوخی برگزار کنید.
این که نگران تربیت فرزندتون هستید خیلی عالی است.انشاء الله که موفق میشوید با نزدیک شدن به خانواده همسرتان،روی آنها تاثیر بگذارید یا حداقل باعث شود در حضور شما کمی بیشتر مراعات کنند.

mahdiyabahar;816794 نوشت:
ایشون مرد باغیرتیه و ایمانو مذهب رو دوست داره فقط توجیه نشدن برای بعضی مسائل و من هم کلامی از معصوم یا حجتی برای قانع کردن ایشون برای رفتار پسندیده بگونه ای که اطرافیانشون رفتارشون رو تصحیح کنن،ندارم

[=arial]سلام
این روزا چقدر دردا شبیه همدیگه اس ....
نمیدونم چه مدت از ازدواجتون میگذره ولی
مطمئن باش با کار کردن روی خودتو همسرت و خانوادش تا حد خیلی زیادی میتونی این مشکلو حل کنی

ببین منم اوایل ازدواج دقیقا همین مشکلو داشتم ولی الان حدود نود درصدش حل شده
همسر منم خیلی روی حجاب و چادری بودن من تاکید داشت
اوایل نامزدی وقتی وارد خونوادشون شدم دیدم اوضاع دو خونواده زمین تا آسمون فرق میکنه
من دوتا برادرشوهر دارم که ازدواج کردن که خانم هردوتاشون با مانتو و آرایش کرده میرن بیرون و معمولا هم بیشتر مواقع پیش همیم
حالا فکر کن اول نامزدی
رفتم خونه مادرشوهر همگی نشستیم جاری بزرگتر دارن سخنرانی میکنن
راجع به چی؟ بارداری و زایمان بچش
اونم جلوی پدرشوهر و برادرشوهراش
اون حرف میزد و من این ور مجلس شر و شر عرق میریختم
یهو مادرشوهرم متوجه شد و گفت چیزی شده؟
قبل من همسرم با خنده گفت چیزی نیست از حرفای زنداداش خجالت کشیده
بعدشم برادرشوهرمحترمم به نتیجه رسیدن بنده خیلی پاستوریزه ام
خلاصه این روال همینطوری ادامه داشت و منم مثل شما نمیتونستم تحمل کنم
قبل همه از شوهرم شروع کردم
مثلا بهش گفتم کاملا متوجهم که هوا خیلی گرمه و ... تو مجبوری با رکابی بگردی
از طرفی هم کاملا مطمئنم زنداداشات عین خواهرن واست
ولی تویی که به خدا اعتقاد داری باید حواست باشه
اگه زنداداشات با دیدن بدن تو حتی چیزی راجع به همسرشون از ذهنشون بگذره و اذیت بشن
گناهش پای تو نوشته میشه
از اون موقع دیگه هیچکس غیر من با اون وضع ندیدش
برادرش و مادرش اوایل چندباری گفتن چرا پیرهنتو درنمیاری
ولی وقتی دیدن هردفعه بهونه ای میاره کم کم بیخیال شدن

یا مثلا خودم هیچوقت از باورهام دست نکشیدم علیرغم اصرار زیاد مادرشوهر و جاریام
ولی هیچوقتم جلوشون جبهه نگرفتم
همیشه گفتم حتما با مدل شما زندگی کردن خیلی راحتتره ولی من عادت کردم به چادرم
بدون اون حس بدی دارم
و الان حتی کوچکترین عضو خانواده فهمیده که باید به باورهام احترام بذاره

مثلا همین اواخر یه مجلسی بود داشتیم با جاریام حاضر میشدیم بریم
توی اتاق داشتیم لباس عوض میکردیم
من داشتم با گوشی حرف میزدم واون دوتا داشتن لباس عوض میکردن
که یه دفعه پسر جاری بزرگم اومد تو اتاق
به جاری کوچکم گفتم درسته این بچه فقط هفت سالشه ولی درست نیست
تورو اینجوری ببینه
بعدم به پسر جاریم گفتم ابوالفضل جان میشه بری بیرون ما داریم لباس عوض میکنیم
فکر میکنی بچه هفت ساله چی گفت؟
خیلی راحت گفت زنعمو شما که فعلا لباسات تنته هروقت خواستی عوض کنی میرم
مامانش با تعجب گفت یعنی چی؟
یعنی غیر زنعموت هیشکی اینجا آدم نیست که فقط بخاطر اون میری بیرون؟
بچه گفت همتون آدمین ولی همیشه پیش من لباس عوض کردین دیگه
فقط زنعمو جلوی من شالشم وا نمیکنه

پس مطمئن باش اگه از در مهربونی وارد بشی
و حواست باشه که موضع بالاتری نگیری نسبت به همشون
و اگه اطلاعات دینیت رو زیاد کنی و بتونی یه وقتایی یه حدیث با کلمات خودت واسشون بگی
همه چی درست میشه
باور کن همه این رفتارا بیشتر مواقع از سر نادانیه نه غرض ورزی.

حبیبه;817086 نوشت:
استاد گرامی،خانواده ی همسر ایشان ظاهرا مشکل اخلاقی حادّ ندارند،لذا بهتر نیست خواهرمان طوری رفتار کنند

که مادر و خواهر شوهرشان،ایشان را در مقابل خودشان نبینند؟

سلام علیکم و رحمه الله

کاملا درست است، همانطور که عرض کردم کم کردن رفت و آمد، آخرین راه حل است و قبل از آن راه های زیادی را باید امتحان کرد.


پرسش:
من در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم که اینطور یاد گرفتیم در مقابل محارم هم پوشش و رفتارمون رو رعایت کنیم، ولی خانواده همسرم از لحاظ مذهبی متوسط و اهل ماهواره هستند و خواهر و مادرشون در مقابل محارم پوشش خوبی ندارن و من که خانوم ایشون هستم خیلی اذیت میشم. همسرم فکر میکنن من دیدم منفیه. این در حالیه که اگر خود من همچین پوششی داشته باشم واقعا بی حیایی میدونن
این نحوه پوششون به قدری منو حساس کرده که وقتی پیش من همدیگرو در آغوش میگیرنو... اعصابم به هم میریزه
میخوام بدونم من چه برخوردی داشته باشم؟
اصلا توی دین برای حساس شدن خانوم ارزشی قائل نشدن؟
فقط حساسیت مرد مهمه که هرکاری رو انجام بدیم که مرد اذیت نشه؟
ضمنا همسرم به خانوادش تذکر هم داد اما اصلا انگار نه انگار
چه شکلی میتونم همسرم رو راهنمایی کنم که در قبال خانوادشون رفتار منطقی داشته باشن.
از طرفی گاهی احساس میکنم خواهره و مادرشون بخاطر ناراحت کردن من اینکارو انجام میدن.
این مسائل باعث ناراحتی و کدورت بینمون میشه.
و این ناراحتی ها باعث شده که همسرم ترجیح میده با خانوادشون کم رفت و آمد کنیم
این رفت و آمد کم با خانواده و مادرشون گناه نداره؟
ضمنا من در آستانه مادر شدن هستم و خیلی این موضوع برای من اهمیت داره که فرزندی بتونم تربیت کنم که سرباز امام زمان باشه. آیا اینجور حساسیت و طرز فکر درباره آینده فرزند بی معنا و ارزشه؟
آیا این مدل لباس پوشیدنها و راحت صحبت کردنشون پیش آقایون نیاز به حساسیت نداره و من بیخودی حساس میشم و روی بچه ها اثری نداره؟

پاسخ:
پوشش در برابر محارم یکی از مسائلی ست که بسته به فرهنگ و عرف خانواده ها، بسیار متفاوت است.

در بعضی خانواده ها، خانمها حتی در مقابل پدر و برادرانشان روسری می پوشند؛ و بعضی خانواده ها همانطور که حضرتعالی اشاره فرمودید قائل به پوشش زیادی نبوده و به محرم بودن تکیه می کنند.

در حال حاضر مخاطب ما شما هستید و نه همسرتان و یا خواهر ایشان.

بنابراین توصیه به اینکه حساسیت های شما را مراعات کنند و سعی در راضی نگه داشتن شما داشته باشند و ... بی فایده است؛ چون در این زمینه مخاطبی وجود ندارد.

پس ناگزیرم توصیه هائی نسبت به حضرتعالی داشته باشم، که به هیچ وجه به معنای تأیید رفتار و عمل طرف مقابل نیست.

توجه بفرمائید که انسان ها با ذهنیت و افکار متفاوت پرورش یافته و بزرگ می شوند و تفاوت های فرهنگی و اجتماعی را پدید می آوردند.

با دیدن یک واقعه، افرادی که نظاره گر هستند، برداشت های متفاوتی دارند.

گاهی اوقات واقعا با تفاوت صددرصدی!

اتفاق یکی ست و تغییر نکرده؛ ولی برداشت ها متفاوت است.

در اتومبیلی که چند نفر سرنشین دارد، سرعت برای یکی از مسافرین یادآور تصادف و مرگ و ... بوده و بسیار ناراحت کننده است؛ و برای دیگری نه تنها ناراحت کننده نیست، بلکه او را خوشحال و حتی هیجان زده می کند.

به شما حق می دهم که با ذهنیتی که دارید، این طرز برخوردها و پوشش ها برایتان سنگین و غیر قابل قبول باشد (واقعا هم این نوع پوشش از حیا و عفاف به دور است)، ولی ظاهرا خانواده همسرتان دیدگاهشان با شما متفاوت است و این مسئله برایشان عادی و بدون اشکال است.

قبل از هر چیزی به خودتان مسلط باشید و افکار منفی را از خودتان دور کنید.

تحقیقات روانشناسی نشان می دهد که انسان در حالتی که دچار هیجان و احساسات می شود، عقل و خرد او (هوش شناختی یا iq) به یک سوم تقلیل پیدا می کند.
یعنی حتی اگر کسی دارای ضریب هوشی 150 هم بوده و جزء نوابغ باشد (کمتر از 4 درصد مردم جهان هوش بالای 140 دارند)، زمانی که دچار احساسات و هیجان می شود، ضریب هوشی اش به 50 تقلیل پیدا کرده و مانند یک انسان عقب افتاده تصمیم می گیرد. (ضریب هوشی نرمال 100 است)

به همین دلیل در منابع دینی و اخلاقی به شدت از تصمیم گیری در هنگام عصبانیت نهی شده است.

پس به خودتان مسلط باشید.
هم از این جهت که اعصاب و روان خودتان را به هم نریزید و هم از این جهت که تصمیم یا عکس العمل اشتباهی نداشته باشید.

و در قدم دوم سعی کنید با شناخت روحیه همسرتان، از راهی که احتمال می دهید روی ایشان موثر باشد وارد شده و از حساسیت های خودتان صحبت کنید و اجازه بدهید که ایشان این مسئله را مدیریت کنند.

به هیچ وجه به شخصیت همسرتان یا خواهرانشان حمله نکنید و از متهم کردن و برچسب زدن به ایشان به شدت خودداری کنید.

اگر حساسیت نشان نداده و فقط همسرتان را به آرامی متوجه ناراحتی تان بکنید، ایشان می توانند اوضاع را کنترل کرده و طوری رفتار کنند که هم باعث ناراحتی شما نشود و هم ارتباط خوبی با خواهرانشان داشته باشند.

و در مورد حساسیت نسبت به تربیت فرزند، این نوع حساسیت ها اصلا بی ارزش یا بی معنا نیست. طرز برخود ما و جوی که در خانواده است تاثیر بسیار زیادی روی روحیه و طرز رفتار کودکان خواهد داشت و در این شکی نیست.

اگر خواهان تربیتِ کودکانی با ایمان هستیم، باید حیا را به آنها آموزش دهیم.

زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

الحياء و الإيمان قرنا جميعا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر 1

حيا و ايمان قرين يك ديگرند، اگر يكى از ميان برخاست ديگرى هم برود.

تا وقتي انسان در مرحله كودكي است، زمينه‌سازي براي باحيا‌ بودن او بر عهده خانواده است و خواه ناخواه برترین الگوهای کودک، پدر و مادر هستند.
هر نوع بستری که در خانواده فراهم باشد، کودکان به همان ترتیب رشد کرده و الگو گیری خوااهند داشت.

اگر كودك را از اول با پوشش و لباس های نامناسب عادت دهیم، نمي‌توان از او انتظار داشت تا در بزرگسالی پوششی متناسب با حيا داشته باشد.

آموزش حیا و حدود شرعی به کودکان نه تنها باعث محدود کردن فرزندان نیست، بلکه کرامت و عزت نفس را در آنها ایجاد می کند.

متاسفانه بعضی افراد حیا را با ضعف اعتماد به نفس اشتباه گرفته و حس می کنند اعتماد به نفس یعنی از انجام هیچ کاری شرم و ابائی نداشته باشند! در حالیکه هر قدر فرهنگ یک خانواده بالاتر باشد به جزئیات و دقایق روابط، توجه بیشتری کرده و نوع برخورد با هر کسی و در هر شرایطی برایشان یکسان نیست.

امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند:

اَلحَياءُ عَلى وَجهَينِ فِمِنهُ ضَعفٌ وَ مِنهُ قُوَّةٌ و َإسلامٌ و َإيمانٌ 2

حيا بر دو گونه است: يكى حياى ضعف و ناتوانى و ديگرى حياى قدرت و اسلام و ايمان

از فرمایشات حضرتعالی به نظر می رسد که همسرتان هم با اینکه در چنین فرهنگی رشد کرده و برایش عادی ست، ولی رفتار شما را بیشتر می پسندد؛ در اینصورت کار شما راحتتر شده و می توانید با صحبت و گفتگوهای دوستانه و بدون کشمکش بهتر متقاعدشان کنید.

در صورتی که ایشان صلاح می بینند که رفت و آمد با خانواده را کمتر کنند، مسئولیتی متوجه شما نیست؛ هرچند این آخرین راه حل است و حتی الامکان باید سعی شود به طور غیر مستقیم آنها را متوجه اشتباهشان کرده و ریشه مشکل را حل کنید.


پی نوشت:
1- نهج الفصاحه، ص453
2- تحف العقول، ص360

موضوع قفل شده است