جمع بندی آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟؟؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟؟؟

سلام خدمت کارشناسان محترم این سایت ...

1- آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟
2- چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمیکنن ؟
3- چرا هیچگونه اعمالی مانند { طی طریق و ... } به صورت اثبات شده در دسترس انسانها نیست ؟
4- مثلا چرا یک شخص عارف نمیاد بگه ... من میتونم طی طریق بکنم ... راهش اینه که 40 سال آدم خوبی باشین .... نمازاتون سر وقت باشه .... ذکر بگین و .... مشگلی پیش میاد ... جا کم هست یا ؟؟؟

برای من همیشه سوال بوده چرا کسانی مانند آیت الله قاضی . آیت الله بهجت . آیت الله کشمیری و .... هیچگاه اسرار خودشون رو بیان نمیکنند . مشگل چی هست . آیا جا کم هست . مثلا همکنون ما علومی مانند فیزیک و شیمی داریم که این ها هم از امور و اسرار و قوانین الهی بودن . که دانشمندان آنها را کشف کرده اند و در اختیار همگان قرار داده اند . خوب چه ایرادی داره اینگونه امور نیز ثابت بشه و در اختیار عموم قرار بگیره !!! خوب بد هستش من واقعا واقعا واقعا .... دلم قرص بشه که راه سالکان درست هست و مسیرم رو اصلاح کنم .... اصلا چه ایرادی داره همه بدونن این راه درست هست .... و همه عارف بالله بشن .... و همه بتونن طی طریق بکنن و ....

خوب با علومی مانند فیزیک و شیمی و ... تونستیم هلکوپتر و هواپیما و ... بسازیم .... و من حاضر شدم درس بخونم برم دانشگاه تا این امور رو یاد بگیرم .... خوب اگر من و دیگران بدونیم این راه درست هستش چه مشگلی پیش میاد .... اگر همه آدما خوب بشن .... اگر همه آدما خوش اخلاق بشن .... همه آدم ها سالک بشن ....چه مشگلی بوجود میاد ؟؟؟؟


با نام و یاد دوست







کارشناس بحث: استاد





[="Tahoma"][="Navy"]

ftmh_mohammadi;316599 نوشت:
سلام خدمت کارشناسان محترم این سایت ...

1- آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟
2- چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمیکنن ؟
3- چرا هیچگونه اعمالی مانند { طی طریق و ... } به صورت اثبات شده در دسترس انسانها نیست ؟
4- مثلا چرا یک شخص عارف نمیاد بگه ... من میتونم طی طریق بکنم ... راهش اینه که 40 سال آدم خوبی باشین .... نمازاتون سر وقت باشه .... ذکر بگین و .... مشگلی پیش میاد ... جا کم هست یا ؟؟؟

برای من همیشه سوال بوده چرا کسانی مانند آیت الله قاضی . آیت الله بهجت . آیت الله کشمیری و .... هیچگاه اسرار خودشون رو بیان نمیکنند . مشگل چی هست . آیا جا کم هست . مثلا همکنون ما علومی مانند فیزیک و شیمی داریم که این ها هم از امور و اسرار و قوانین الهی بودن . که دانشمندان آنها را کشف کرده اند و در اختیار همگان قرار داده اند . خوب چه ایرادی داره اینگونه امور نیز ثابت بشه و در اختیار عموم قرار بگیره !!! خوب بد هستش من واقعا واقعا واقعا .... دلم قرص بشه که راه سالکان درست هست و مسیرم رو اصلاح کنم .... اصلا چه ایرادی داره همه بدونن این راه درست هست .... و همه عارف بالله بشن .... و همه بتونن طی طریق بکنن و ....

خوب با علومی مانند فیزیک و شیمی و ... تونستیم هلکوپتر و هواپیما و ... بسازیم .... و من حاضر شدم درس بخونم برم دانشگاه تا این امور رو یاد بگیرم .... خوب اگر من و دیگران بدونیم این راه درست هستش چه مشگلی پیش میاد .... اگر همه آدما خوب بشن .... اگر همه آدما خوش اخلاق بشن .... همه آدم ها سالک بشن ....چه مشگلی بوجود میاد ؟؟؟؟


سلام علیکم
جا برای عرفا کم نیست،اصلا چگونه چنین باشد در حالی که هدف خلقت بر این اساس است که انسان به لقاء پروردگار خود برسد و مقامات عالیه را طی کند.
مثال شما نیز در جهتی درست نیست،توضیح اینکه علومی مانند فیزیک و شیمی و امثال آن مربوط به علام ماده و لوازم مادی آن هستند.ولی مانند طی الأرض مربوط به باطن این عالم مادی و به تعبیری روحانیات است.لذا نمی توان قیاس کرد که چون مثلا فیزیک و شیمی در دسترس عموم قرار دارند،پس علوم باطنی نیز باید در اختیار عموم باشند.
اما چرا؟
زیرا شما برای یاد گرفتن فیزیک و شیمی باید سنخیتی با آن علوم برقرار کنید،باید چندین سال درس خوانده و زحمت بکشید تا به آن علم واقف شوید و محصولات آن علم را می توانید در اختیار کسانی بگذارید که در این عالم ماده با شما سنخیت داشته باشند.شما نمی توانید فیزیک را به حیوانات و یا جمادات آموزش دهید.
در مورد علوم باطنی و روحانی نیز همین قاعده برقرار است.
کسانی از این علوم مطلع می شوند که سنخیتی با باطن عالم برقرار کنند و اسرار آن علوم را فقط می توانند در اختیار کسانی قرار دهند که با ایشان سنخیت داشته و مادی محض نباشند.
اما در مورد اینکه فرمودید ما با دیدن چنین مسائلی مطمئن شویم که این راه درست! باید عرض کنم:
ما به طور کلی دو راه در پیش داریم،یکی اینکه در همین مادیات و زندگی تماما مادی توقف کنیم و کاری به امور معنوی نداشته باشیم و به آن بخش از خطابات آیات و روایات که ما را به خود سازی و تزکیه نفس و امثال آن دعوت می کنند،توجه خاصی نداشته باشیم.
و راه دیگر این است که چنین نبوده و سعی در فهم بهتر و بیشتر آیات و روایات کرده و با شناخت هدف خلقت،سعی در رسیدن به آن هدف مقدس داشته باشیم و زندگی مادی خود را نیز در آن مسیر قرار دهیم.
امیدوارم با این توضیحات پاسخ را یافته باشید.
[/]

ftmh_mohammadi;316599 نوشت:
سلام خدمت کارشناسان محترم این سایت ... 1- آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟ 2- چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمیکنن ؟ 3- چرا هیچگونه اعمالی مانند { طی طریق و ... } به صورت اثبات شده در دسترس انسانها نیست ؟ 4- مثلا چرا یک شخص عارف نمیاد بگه ... من میتونم طی طریق بکنم ... راهش اینه که 40 سال آدم خوبی باشین .... نمازاتون سر وقت باشه .... ذکر بگین و .... مشگلی پیش میاد ... جا کم هست یا ؟؟؟ برای من همیشه سوال بوده چرا کسانی مانند آیت الله قاضی . آیت الله بهجت . آیت الله کشمیری و .... هیچگاه اسرار خودشون رو بیان نمیکنند . مشگل چی هست . آیا جا کم هست . مثلا همکنون ما علومی مانند فیزیک و شیمی داریم که این ها هم از امور و اسرار و قوانین الهی بودن . که دانشمندان آنها را کشف کرده اند و در اختیار همگان قرار داده اند . خوب چه ایرادی داره اینگونه امور نیز ثابت بشه و در اختیار عموم قرار بگیره !!! خوب بد هستش من واقعا واقعا واقعا .... دلم قرص بشه که راه سالکان درست هست و مسیرم رو اصلاح کنم .... اصلا چه ایرادی داره همه بدونن این راه درست هست .... و همه عارف بالله بشن .... و همه بتونن طی طریق بکنن و .... خوب با علومی مانند فیزیک و شیمی و ... تونستیم هلکوپتر و هواپیما و ... بسازیم .... و من حاضر شدم درس بخونم برم دانشگاه تا این امور رو یاد بگیرم .... خوب اگر من و دیگران بدونیم این راه درست هستش چه مشگلی پیش میاد .... اگر همه آدما خوب بشن .... اگر همه آدما خوش اخلاق بشن .... همه آدم ها سالک بشن ....چه مشگلی بوجود میاد ؟؟؟؟

سلام
الا لله الدین الخالص
خدای متعال کمال و سعادت بندگان را در سایه بندگی خالصانه آنها می خواهد دلیلی ندارد اولیاء الهی به مردم آدرس اشتباه بدهند
کرامات و خوارق عادات مقصود بالذات بندگان خدا نیست
والله الموفق

ftmh_mohammadi;316599 نوشت:
1- آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟ 2- چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمیکنن ؟ 3- چرا هیچگونه اعمالی مانند { طی طریق و ... } به صورت اثبات شده در دسترس انسانها نیست ؟ 4- مثلا چرا یک شخص عارف نمیاد بگه ... من میتونم طی طریق بکنم ... راهش اینه که 40 سال آدم خوبی باشین .... نمازاتون سر وقت باشه .... ذکر بگین و .... مشگلی پیش میاد ... جا کم هست یا ؟؟؟ برای من همیشه سوال بوده چرا کسانی مانند آیت الله قاضی . آیت الله بهجت . آیت الله کشمیری و .... هیچگاه اسرار خودشون رو بیان نمیکنند . مشگل چی هست . آیا جا کم هست . مثلا همکنون ما علومی مانند فیزیک و شیمی داریم که این ها هم از امور و اسرار و قوانین الهی بودن . که دانشمندان آنها را کشف کرده اند و در اختیار همگان قرار داده اند . خوب چه ایرادی داره اینگونه امور نیز ثابت بشه و در اختیار عموم قرار بگیره !!! خوب بد هستش من واقعا واقعا واقعا .... دلم قرص بشه که راه سالکان درست هست و مسیرم رو اصلاح کنم .... اصلا چه ایرادی داره همه بدونن این راه درست هست .... و همه عارف بالله بشن .... و همه بتونن طی طریق بکنن و .... خوب با علومی مانند فیزیک و شیمی و ... تونستیم هلکوپتر و هواپیما و ... بسازیم .... و من حاضر شدم درس بخونم برم دانشگاه تا این امور رو یاد بگیرم .... خوب اگر من و دیگران بدونیم این راه درست هستش چه مشگلی پیش میاد .... اگر همه آدما خوب بشن .... اگر همه آدما خوش اخلاق بشن .... همه آدم ها سالک بشن ....چه مشگلی بوجود میاد ؟؟؟؟

به نام خدا
سلام

اگر یکی از اولیاء الله بیاید و این اسرار را هویدا کند (مثلا عیسی جلوی بقیه مرده زنده کند) ولی حرفش مطابق نظر غالب مدعیان دین در آن زمان نباشد و مال و جاه طلبی افراد را ارضا نکند، از جانب گروهی نسبتا زیاد تکذیب شده و می گویند تو با کمک اجنه و شیاطین این کارها را می کنی (کاری که دقیقا با عیسی شد و می خواستند او را صلیب بکشند). مثلا اگر همین الان حضرت صاحب الزمان بدون بهره بردن از نیروهای غیر متداول ظهور کنند و فقط از مردم بخواهند قاتلان حسین را لعنت کنند، بنده تضمین می کنم یک میلیارد مسلمان! غیر شیعه به قتل ایشان راضیند. شیعیان هم که مسایل خود را دارند.
بنابراین درحال حاضر افراد را امتحان می کنند و بعد از قبولی در امتحانها راه را به ایشان نشان می دهند."والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"

با سلام خدمت استاد ارجمند ... راستش قانع نشدم ...

نقل قول:
زیرا شما برای یاد گرفتن فیزیک و شیمی باید سنخیتی با آن علوم برقرار کنید،باید چندین سال درس خوانده و زحمت بکشید تا به آن علم واقف شوید و محصولات آن علم را می توانید در اختیار کسانی بگذارید که در این عالم ماده با شما سنخیت داشته باشند.شما نمی توانید فیزیک را به حیوانات و یا جمادات آموزش دهید.

بحثی سر این مطلب وجود ندارد که برای یادگیری علوم نیاز به پیش نیازهایی و سنخیت هایی جهت کسب اون علوم وجود دارد ... و کسی هم از یک عارف انتظار نداره که علوم عرفانی رو بتواند به یک مبتدی آموزش دهد و باز هم هیچ انتظاری نیست که یک عارف بتونه با یک مادیگرا هم صحبت و هم نظر شود !!!

اما : یک فیزیکدان یا یک شیمیست ...
اولا : محصول و نتیجه کار خودش رو ارایه میکنه .... خیلی من باید کوتاه فکر باشم که بگم "قصد یک فیزیکدان یا یک شیمیست از یک اختراع خودنمایی هست " ... "خود علم به ذاته زیباست" ... ارایه این موضوع باعث میشه من نسبت به مسیر اطمینان بیشتری پیدا کنم و اگر سنخیتی با مسیر ندارم مسیر خودم رو اصلاح کنم و امید داشته باشم بعد از 40 ساله دیگر به جایی برسم که آن سالک رسیده است . یا وقتی من 4 ساله یا 5 ساله هستم با دیدن کارکردهایی که این مسیر داره مسیرم رو اصلاح میکردم و سنخیت ها را کسب میکردم ... و مشگل عدم سنخیت هم حل میشد ...

ثانیا : یک فیزیکدان و یک شیمیست ... فرمول ها و راه و روشهای خودش رو کاملا ارایه میکنه ... اونها رو ثابت میکنه ...در اینترنت و در ژورنال های علمی چاپ میکنه ... ولی هر کسی اونا رو متوجه نمیشه ... هر کسی نمیتونه مسیر رو طی کنه ... مثلا انیشتن ثابت کرده E = mc^2 اثبات این فرمول و اینکه ایشون چگونه به این فرمول رسیدن آنقدر پیچیده هست که هنوز هم کمتر فیزیکدانی میتونه به اونجا برسه که از راز اثبات این فرمول سر در بیاورد ... با اینکه اثبات این مطلب در کتابهای فیزیک وجود داره .... یک عارف نیز میتونه اولا خودش رو به اثبات برسونه ثانیا راه رو نشون بده ... و صد البته کمتر کسانی هستند که راه رو متوجه میشن و میتونن مسیر رو طی کنن ... ولی حداقلش راه و مسیر اثبات شده است ....

نقل قول:
به نام خدا
سلام

اگر یکی از اولیاء الله بیاید و این اسرار را هویدا کند (مثلا عیسی جلوی بقیه مرده زنده کند) ولی حرفش مطابق نظر غالب مدعیان دین در آن زمان نباشد و مال و جاه طلبی افراد را ارضا نکند، از جانب گروهی نسبتا زیاد تکذیب شده و می گویند تو با کمک اجنه و شیاطین این کارها را می کنی (کاری که دقیقا با عیسی شد و می خواستند او را صلیب بکشند). مثلا اگر همین الان حضرت صاحب الزمان بدون بهره بردن از نیروهای غیر متداول ظهور کنند و فقط از مردم بخواهند قاتلان حسین را لعنت کنند، بنده تضمین می کنم یک میلیارد مسلمان! غیر شیعه به قتل ایشان راضیند. شیعیان هم که مسایل خود را دارند.
بنابراین درحال حاضر افراد را امتحان می کنند و بعد از قبولی در امتحانها راه را به ایشان نشان می دهند."والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"

سلام ... با صحبتتون مخالف هستم ... زمان این نوع نگرش ها تغییر کرده ... اون چیزی که من در دنیا میبینم این هست که مردم نمیدونن راه درست چی هست ... بین راه ها سرگردان هستند ... وقتی که علم نیز در حال گسترش بود بسیاری از مسیحیان به دانشمندان خرده میگرفتند و آنها را جادوگر خطاب میکردند و میگفتند شما جادوگری میکنید ... ولی زمان چنین صحبت هایی تمام شده است ... اگر کسی به راستی بتواند چنین اعمالی را انجام دهد و قدرت نشان دادن راه را داشته باشد ... او را جدی میگیرند ... حداقلش ایشان راه خود را به اثبات رسانده است .

به نظر شما اگر کسی بتواند چنین کاری رو انجام دهد ... انسانهای دانشمند به جای اینکه در مورد راه از ایشان سوال بپرسند ... به ایشان میگویند شما با اجنه در ارتباطید ؟؟؟ و یا میخواهند او را بکشند ؟؟؟

[="Tahoma"][="Navy"]

ftmh_mohammadi;317963 نوشت:
بحثی سر این مطلب وجود ندارد که برای یادگیری علوم نیاز به پیش نیازهایی و سنخیت هایی جهت کسب اون علوم وجود دارد ... و کسی هم از یک عارف انتظار نداره که علوم عرفانی رو بتواند به یک مبتدی آموزش دهد و باز هم هیچ انتظاری نیست که یک عارف بتونه با یک مادیگرا هم صحبت و هم نظر شود !!!

سلام علیکم
ظاهرا مقصود بنده را متوجه نشدید.اگر با یک عارف سنخیت پیدا کنید،اسرار ایشان را نیز متوجه می شوید و البته اسرار باطن عالم را در صورت سنخیت با آن.

ftmh_mohammadi;317963 نوشت:
یک عارف نیز میتونه اولا خودش رو به اثبات برسونه ثانیا راه رو نشون بده ... و صد البته کمتر کسانی هستند که راه رو متوجه میشن و میتونن مسیر رو طی کنن ... ولی حداقلش راه و مسیر اثبات شده است ....

خُب اینکار که بارها و بارها در کتب عرفانی صورت گرفته است،اگر شما مطلع نیستید دلیل بر نبودن نیست.
در پست قبل شما از طی الارض حرف زدید و قیاس علوم ظاهری و علوم باطنی را بیان کردید و بنده هم توضیحی در اشتباه بودن این قیاس عرض کردم و نیز گفتم همانطور که برای فهم علوم مادی سنخیت با آنها لازم است؛برای علوم باطنی و روحانی نیز دقیقا همین سنخیت لازم است.
موفق باشید.
[/]

ftmh_mohammadi;316599 نوشت:
سلام خدمت کارشناسان محترم این سایت ...
1- آیا جا برای عارفان بالله کم است ؟
2- چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمیکنن ؟
3- چرا هیچگونه اعمالی مانند { طی طریق و ... } به صورت اثبات شده در دسترس انسانها نیست ؟
4- مثلا چرا یک شخص عارف نمیاد بگه ... من میتونم طی طریق بکنم ... راهش اینه که 40 سال آدم خوبی باشین .... نمازاتون سر وقت باشه .... ذکر بگین و .... مشگلی پیش میاد ... جا کم هست یا ؟؟؟
برای من همیشه سوال بوده چرا کسانی مانند آیت الله قاضی . آیت الله بهجت . آیت الله کشمیری و .... هیچگاه اسرار خودشون رو بیان نمیکنند .
یک عارف نیز میتونه اولا خودش رو به اثبات برسونه ثانیا راه رو نشون بده ... و صد البته کمتر کسانی هستند که راه رو متوجه میشن و میتونن مسیر رو طی کنن ... ولی حداقلش راه و مسیر اثبات شده است .

باسلام خدمت شما و کسب اجازه از مدیران عزیز

دوست عزیز از این پستتون بنده متوجه شدم شما شناخت ناچیزی از عرفا دارید!

عرفا، عاشق خدایند نه طلبکار خدا و کرامات جو !

طی الارض و تمام کرامات عطایایی است از سوی خداوند به عرفا! نه اینکه عرفا برای دستیابی به این کرامات، انسان خوبی باشند و نماز شب بخوانند و..!

اولا که اگر این تواناییها به کسی داده شود سریع غرور و تکبر سراپایش را میگیرد و ادعای خدایی میکند!
خود شما که چنین سوالی را مطرح کردید از نگرش شما انسان می فهمد که طی الارض و.. را فقط برای کسب قدرت میخواهید نه چیز دیگر! یعنی نماز و ذکر را برای کسب طی الارض میخوانید!

باید شخص مانند حضرت سلیمان باشد که وقتی کراماتی مانند انتقال بلقیس با تختش از قصرش نزد سلیمان که در طرفه العینی اتفاق افتاد، خدا را سپاس گفت و فرمود خداوند با این اتفاق میخواست مرا امتحان کند که ناسپاسم یا شاکرش؟!

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

اگر کرامات این چنینی به شما عطا شود آیا از لذت داشتن چنین توانایی سر از پا نمی شناسید یا مانند حضرت سلیمان در ترس هستید که خداوند با این کرامت چه امتحانی میخواهد از من بگیرد؟!

ثانیا مثلا اسم اعظم که خیلی ازش حرف میزنند و هزار جور اسم در آورند! هیچ کدوم اسم اعظم نیست! اینا اسم الاسم اعظم هست نه اسم اعظم خداوند! اسم اعظم در دل عرفا است! خوب شما دلی مانند دل عرفا دارید؟

ثالثا اگر این تواناییهای مختلف را همه یاد بگیرند پس دیگر چه نیازی به علوم دیگر؟ همه بروند دنبال دعا و نماز و ریاضت و ... و این تواناییها را کسب کنند!

رابعا حتی افرادی غیر از عرفا که به این علوم و اسرار دست پیدا میکنند استفاده از این تواناییها را در حد خود نمی بینند و پیوسته ذکر او میگویند! حتی اگر بخواهند این تواناییها را جلوی مردم از خود بروز دهند بی فایده است و رخ نمی دهد و خداوند این علوم را وسیله ای برای لعن آنها قرار داده ولی خودشان نمیدانند! داستان جاهلی که حضرت موسی بهش زبان مرغان آموخت رو در مثنوی مولوی بخوانید تا منظورم را متوجه شوید که چه بر سرش آمد؟!

حالا نه فقط عرفا که اصلا چرا نپرسیدی چرا ائمه این اسرار رو فاش نکردند؟! آنها هم که عالمند!

اگر در این دنیا مومن بودی و عارفی در حد آیت الله بهجت هم نشدی، در بهشت بهت تمام کرامات رو میدن چه طی الارض چه حتی کن فیکون و.....

ftmh_mohammadi;317968 نوشت:
سلام ... با صحبتتون مخالف هستم ... زمان این نوع نگرش ها تغییر کرده ... اون چیزی که من در دنیا میبینم این هست که مردم نمیدونن راه درست چی هست ... بین راه ها سرگردان هستند ... وقتی که علم نیز در حال گسترش بود بسیاری از مسیحیان به دانشمندان خرده میگرفتند و آنها را جادوگر خطاب میکردند و میگفتند شما جادوگری میکنید ... ولی زمان چنین صحبت هایی تمام شده است ... اگر کسی به راستی بتواند چنین اعمالی را انجام دهد و قدرت نشان دادن راه را داشته باشد ... او را جدی میگیرند ... حداقلش ایشان راه خود را به اثبات رسانده است . به نظر شما اگر کسی بتواند چنین کاری رو انجام دهد ... انسانهای دانشمند به جای اینکه در مورد راه از ایشان سوال بپرسند ... به ایشان میگویند شما با اجنه در ارتباطید ؟؟؟ و یا میخواهند او را بکشند ؟؟؟

راه قبلا نشان داده شده:
"والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"، "موتوا قبل ان تموتوا"، "هر کس چهل شبانه روز خودش را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت از قلبش به زبانش جاری می شود" و ... .
در عالم وجودی با نام "ما" هست. کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون. اگر کسی با چشیدن مرگ (چشیدن کافی است و برای همین گفته اند "موتوا قبل ان تموتوا") به ما بپیوندد با قواعدی برخی قدرتهای خاص را می یابد (البته انسان خوب؛ انسانهای بد منبع انرژی (هیزم جهنم"وقودها الناس و الحجاره") می شوند) زیرا "و ما امرنا الا واحده کلمح بالبصر" یا "إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏". دستورهای تحریف نشده و دست نخورده این موجودیت در قرآن یافت می شود (انا انزلناه فی لیله القدر). اگر با یقین دستورهای قرآن را عمل کنید زمانی می شود که از دستورهای شما هم تبعیت می شود.
نهایتا اینکه همه قدرتها در اختیار افراد ناباب قرار نمی گیرد تا مثل الان عده ای زورگو و خدانشناس با استفاده از علم عده ای دیگر بمب اتمی بسازند و دم از کمونیسم بزنند.
درباره صحبت آخر: در بین دانشمندان کنونی عده کمی هستند که به دنبال این نباشند که با علم دینهای ابراهیمی را رد کنند. افرادی مثل نیوتن کم پیدا می شوند.

پرسش :
چرا عارفان بالله اسرار خود را هویدا نمی کنند ؟

پاسخ :

کتمان اسرار و بلکه کتمان گوهر خود از چشم اغیار، یکی از آداب سلوک و یکی از اسرار عارفان و پویندگان راه حقیقت است، و عارف متناسب با سعه عرفانیش از آن بهره ها می برد.
کتمان از جنبه های مختلف از جمله در گفتار، در همنشینی با مردم، در اوراد و اذکار و مکاشفات و حالات از لوازمات سیر و سلوک است و آن به گونه ای است که اطرافیان از بلندای معرفت و دریادلی وجود آن ها و تجلیات الهی درهستی شان هرگز بویی نمی برند و درکی ندارند.
این بحث با مقوله ملامتیان و بعضی مباحث فرقه های درویشی نباید خلط شود، که اینجا سخن از کتمان عارفانه است که در اثر آن بسیاری از مشکلات و بلاها از پیش صاحبان اسرار برداشته می شود و ترک آن موجب کثرت فتنه ها و مصائب و موانع می گردد.

برای کتمان سرّ عارفان دلایل مختلفی وجود دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم :

1- ترک هوای، لذت گمنامی
پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند:
لا يستكمل العبد الإيمان حتى يكون قلة الشي‏ء أحب إليه من كثرته و حتى يكون أن لا يعرف أحب إليه من أن يعرف‏؛ ايمان بنده‏اى كامل نمى‏شود مگر اين كه اندك داشتن چيزى را بيشتر از زيادى آن و گمنامى را بيش از شهرت دوست بدارد. (1)

2- سینه سینا می طلبد
خداوند متعال می فرماید: اِنَّ اللهِ یامُرُکم اَن تُوَدُّا الامانات الی اهلها؛ خداوند امر می کند شما را به این که امانات را به اهل آن برگردانيد. (2)
و نزد صاحبان بصیرت، امانت فقط اموال و متاع های دنیوی نیست که اسرار الهی و حقایق معارف، اولی ترند به امانت بودن در نزد صاحبانشان، پس مبادا که اسرار الهی بر سینه ای که گنجایش آن را ندارد، بی بها بازگو شود.
امیرالمومنین (علیه السلام) می فرمایند:
بَلِ اندمَجْتُ علی مکنون علم لَو بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتم اضطراب الارضیهِ فی الطویّ البَعیده؛‌ اسراری در دل نهفته دارم که اگر آشکار کنم لرزه بر اندامتان افتد، چونان که طناب فروشده در چاه می لرزد.(3)

3- تفاوت مراتب انسان ها
یکی از وجوه کتمان اسرار، تفاوت مراتب انسان هاست. چون هر کسی در خور درک و معرفت خود خداجوست و در نهاد خود خدایی دارد و این درک برای هر کسی در سعه وجودی اوست. برای همین با هر قشر و طبقه ای باید حدیث از همان زبان گفت.
دليل بر كتمان اسرار در روایات نيز همين امر است، زيرا درک اسرار عارفان برای فهم انسان های عادی ممکن نیست و مهم تر آن که هر کسی ظرفیت آموختن و استفاده صحیح را ندارد.
حال اگر کتمان سرّ نباشد و عارف بخواهد آن چه را که در قلبش می ریزند فاش کند، چون اکثریت ما انسان ها در برابر ظهور خورشید حق، شب پره هایی کور بیشتر نیستیم و با شب پره از خورشید گفتن هلاکت آور است.مانند قرآن که شفا بخش قلوب مؤمنین است، اما در دل ها و قلب های ظلمانی اثر ضلالت و کفر به وجود می آورد و باعث خسران ابدی می شود.

تذكر دو نكته :
1. باید دقت کنیم که وقتی می گوییم کتمان از ملزومات سیره عارفان است، به این معنی نیست که اگر بزرگی در زمان حیاتش به عنوان عارف یا صاحب مقام شناخته می شود الزاماً به خاطر قصورش در امر کتمان باشد، بلکه گاه خواست الهی بر این است که گوهری، همیشه در صدف پنهان نماند تا درخش و روشنایی اش از آن ها که عطش و شوق طلب در وجودشان موج می زند دستگیری کند. یعنی بعضی از این خزائن نهان، تا آخر همان طور می مانند و وجودشان همان گوهر نابی است که هیچ کس از درخشش آن خبردار نمی شود و بعضی هم فقط توسط خواص شناخته می شوند و برای بعضی دیگر لطف و کرم خدا بر این قرار می گیرد که با خواست خود، آن ها را به سایر بندگانش بشناساند، از این رو در زندگی بعضی از بزرگان می بینیم که به صورت ناخواسته و نه از جانب خودشان، شناخته می شوند و بعد افراد مستعد کم کم دور آن ها را می گیرند و طلب درس می کنند. و عجبا که معمولاً آنچه از بزرگان به دست دیگران می رسد از طرف همین شاگردان است.

2. بسیاری از بروزات آن دسته از بزرگان که در زمان حیاتشان شناخته می شوند مسائلی است که شاگردان سلوکی آن ها می بینند، می شنوند یا متوجه می شوند و این ها معمولاً بعد از رحلتشان فاش می شود و این هم دلیل بر عدم کتمان نیست. ممکن است عارفی برای سیر دادن عرفانی شاگردان خود گاهی یک سری بروزات اعم از قولی، فعلی، فکری و یا حالی داشته باشد و آن در جهت هدایت گری و پرورش شاگرد باشد، یعنی استاد تشخیص می دهد که شاگردی برای رشد و سیر خود از آن مرحله ای که هست، باید عوالمی را ببیند یا حقایقی را بشنود و یا وارداتی را درک کند که همه متناسب با ظرفیت معنوی شاگرد خواهد بود البته اگر استاد، استاد باشد و شاگرد، شاگرد.

پی نوشت ها :
1. ورام بن ابى فراس، مجموعة ورام، انتشارات مكتبة الفقيه قم،‌ج1،‌ص 231 .
2. نساء(4) آیه 58 .
3. امام على بن ابى طالب (عليه السلام)، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم،‌ص 52.

موضوع قفل شده است