جمع بندی آیا ایمان ناشی از ترس هم قبول است ؟؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ایمان ناشی از ترس هم قبول است ؟؟

سلام.
یه سوالی دارم.
ببینید،شرک جز گناهانی هست که وعده های زیادی داده شده که نا بخشودنی هست و مجازاتش زیاده و .....
حالا اگر کسی ( مثل خودم که واقعا اینجوریم ) فقط از ترسش بگه من به خدا ایمان دارم قبوله ؟
یعنی من راستش مطمین نیستم اون دنیا هست ،خدایی هست، حضرت محمد پیامبر راستین بوده و ......
(ببینید من نیومدم اینجا که قانع شم خدا هست و .... ! سوالم چیز دیگه ای هست !!)
یعنی تو خلوت خودم میگم شاید اون دنیا نیست،شاید اسلام دروغه و ......
ولی از ترسم میگم نه خدایی هست ، حضرت محمد راستین بوده،حضرت علی راستین بوده و ..........
یعنی بیشتر اوقات میگم خدا نیست و همه چی دروغه و .... ( مثلا 23 ساعت تو روز )
بعدش از ترسم و تاکید میکنم صرفا از ترس نه علاقه قلبی و ....

الان من کافر حساب میشم نه ؟

با نام و یاد دوست

با سلام به شما دوست عزیز

for ever alone;326831 نوشت:
اگر کسی فقط از ترسش بگه من به خدا ایمان دارم قبوله ؟ یعنی من با راستش مطمین نیستم اون دنیا هست ،خدایی هست، حضرت محمد پیامبر راستین بوده و .....

سه نکته:
اول
دین و ایمان و هر چیزی که مربوط به باور آدمی باشد، اجبار بردار نیست، نمی توان با زور چیزی را به کسی قبولاند، شاید بتوان کسی را مجبور به انجام مناسک دین کرد،‌ اما نمی توان در اندیشه او تصرف عدوانی و جبری نمود، لذا خدای بزرگ می فرماید:

لا إِكْراهَ فِي الدِّين‏، در قبول دين، اكراهى نيست‏(1)

حال این اجبار از روی ترس یا تهدید یا هر چیزی و توسط هر کسی حتی خود فرد می تواند باشد، اما هیچ تأثیری ندارد یعنی نمی تواند شخص را مجبور به باور چیزی نماید، الا اینکه ترس ریشه عقلائی داشته باشد که در ادامه خواهد آمد.

دوم
قبول داشتن چیزی اگر 100٪ کامل بود می شود علم و یقین، و میان 75٪ تا 99٪ اطمینان نام داشته و اگر 51٪ تا 74٪ بود می شود ظن و گمان، و اگر مساوی بود شک و کمتر از آن وهم نام دارد.


حال خود شما بسنجید که ایمانتان به خدا و روز قیامت در چه سطحی است!
با ملاحظه مطالبی که نوشتید به نظر می رسد شما به آخرت اطمینان یا حداقل گمان دارید، و همین کافی است زیرا در قرآن کریم، گمان به ملاقات پروردگار از علامات خاشعین معرفی شده است:



وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ وَإِنهَّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخْاشِعِينَ، الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنهَّم مُّلَاقُواْ رَبهِّمْ وَ أَنهَّمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، از صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است، آنها كسانى هستند كه مى‏دانند ديداركننده پروردگار خويشند، و به سوى او بازمى‏گردند.(2)


پس تنها گمان به ملاقات پروردگار کافی است تا سر انسان در مقابل پروردگار خاشع گردد و این خشوع همانی است که شما از آن تعبیر به ترس می کنید، در واقع شما مؤمن هستید اما شبهاتی در مورد آموزه های اصلی دین نیز دارید،‌ و صد البته این شبهات قابل حل هستند و همانطور که شما نیز بدان اشاره کردید اینجا محل بحثش نیست.


سوم

for ever alone;326831 نوشت:
الان من کافر حساب میشم نه ؟

کافر به کسی گفته می شود که به اصول اولیه اسلام علم و یقین دارد اما از روی لجبازی و هواپرستی آن را انکار کند(3) نه کسانی که هنوز به علم و یقین نرسیده اند.


موفق باشید.
ــــــــــــــ
1.بقره/256.
2.بقره/45-46.
3. ر.ک: الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، ص: 176.

صالح;327360 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز

سه نکته:


اول
دین و ایمان و هر چیزی که مربوط به باور آدمی باشد، اجبار بردار نیست، نمی توان با زور چیزی را به کسی قبولاند، شاید بتوان کسی را مجبور به انجام مناسک دین کرد،‌ اما نمی توان در اندیشه او تصرف عدوانی و جبری نمود، لذا خدای بزرگ می فرماید:

لا إِكْراهَ فِي الدِّين‏، در قبول دين، اكراهى نيست‏(1)

حال این اجبار از روی ترس یا تهدید یا هر چیزی و توسط هر کسی حتی خود فرد می تواند باشد، اما هیچ تأثیری ندارد یعنی نمی تواند شخص را مجبور به باور چیزی نماید، الا اینکه ترس ریشه عقلائی داشته باشد که در ادامه خواهد آمد.

دوم
قبول داشتن چیزی اگر 100٪ کامل بود می شود علم و یقین، و میان 75٪ تا 99٪ اطمینان نام داشته و اگر 51٪ تا 74٪ بود می شود ظن و گمان، و اگر مساوی بود شک و کمتر از آن وهم نام دارد.


حال خود شما بسنجید که ایمانتان به خدا و روز قیامت در چه سطحی است!
با ملاحظه مطالبی که نوشتید به نظر می رسد شما به آخرت اطمینان یا حداقل گمان دارید، و همین کافی است زیرا در قرآن کریم، گمان به ملاقات پروردگار از علامات خاشعین معرفی شده است:



وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ وَإِنهَّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخْاشِعِينَ، الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنهَّم مُّلَاقُواْ رَبهِّمْ وَ أَنهَّمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، از صبر و نماز يارى جوييد (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نيرو بگيريد) و اين كار، جز براى خاشعان، گران است، آنها كسانى هستند كه مى‏دانند ديداركننده پروردگار خويشند، و به سوى او بازمى‏گردند.(2)


پس تنها گمان به ملاقات پروردگار کافی است تا سر انسان در مقابل پروردگار خاشع گردد و این خشوع همانی است که شما از آن تعبیر به ترس می کنید، در واقع شما مؤمن هستید اما شبهاتی در مورد آموزه های اصلی دین نیز دارید،‌ و صد البته این شبهات قابل حل هستند و همانطور که شما نیز بدان اشاره کردید اینجا محل بحثش نیست.


سوم

کافر به کسی گفته می شود که به اصول اولیه اسلام علم و یقین دارد اما از روی لجبازی و هواپرستی آن را انکار کند(3) نه کسانی که هنوز به علم و یقین نرسیده اند.



موفق باشید.
ــــــــــــــ
1.بقره/256.
2.بقره/45-46.
3. ر.ک: الاصطلاحات الفقهية في الرسائل العملية، ص: 176.

ممنون از پاسخ.
خیلی جامع و کامل بود. ولی اجازه بدید من هم یه چیزایی بگم.
عقل انسان خیلی ناقصه،ولی من فعلا فقط همینو در اختیار دارم.
با عقل به این نتیجه میرسم که نمیشه همه چی تصادفی باشه،نمیشه یهو دنیا به وجود آمده باشه،یهو تموم شه و .....
پس میگم باید چیزی مثل خدا وجود داشته باشه.
ولی بیشتر که فک میکنم به این نتیجه میرسم که خدا هست،ولی بدجنسه،ما ها بازیچه اون هستیم و ....
این که اون بالا گفتم فک میکنم خدا نیست،منظورم این بود که خدا به اون صورتی که شما میگید نیست،شما میگید خدا مهربونه و بخشنده و ....
ولی من فک میکنم خدا بدجنسه ! ما ها رو اذیت کرده و ....
یعنی رسما فک میکنم جنس خدا خرابه !
هی با خودم فک میکنم،میگم ما وقتی میگیم یه ماشین کامل خراب شده،و باید انداختش دور،اون ماشین تموم نمیشه،فلز هاش میره بازیافت میشه و به یه شکل دیگه در میاد و پلاستیکاش یا بازیافت میشه یا تو طبیعت میمونه و بعد از مثلا 1000 سال تجزیه میشه و به یه شکل دیگه در میاد ولی نابود نمیشه
میگیم یه چیزی مثل کاغذ میسوزه و تموم میشه،ولی هممون میدونمیم اون تموم نمیشه،بلکه به یه شکل دیگه در میاد (مثلا کربن و ... ) ولی نابود نمیشه!
طبق یه چیزایی شبیه اینا میگم غیر ممکنه که مرگ نابودی کامل باشه،نمیشه بگیم انسان تموم میشه و ....
ولی میگم خدا بدجنسه،اون دنیا هم آدم و اذیت میکنه،اون دنیا از عدالت خبری نیست و ...

بعد یاد دینم میافتم ( من مسلمانم چون از پدر مادری مسلمان به دنیا اومدم و خودم با تحقیق این دینو انتخاب نکردم.) میگم اسلام دروغه و همه اینا حرفه و .......
ولی بعدش میگم بهتره به خدا نگم بدجنس،اون همین جوریش میخواد منو اذیت کنه حالا اگه اینم بگم بیشتر اذیت میکنه !
یعنی وقتایی که فک نمیکنم خدا بدجنسه صرفا از ترس هست !
الان نظر اسلام راجع به من چیه ؟
من ملحدم ؟

با سلام و تبریک حلول سال جدید به شما دوست عزیز

با توجه به همین یک نکته که فرمودید:

for ever alone;327373 نوشت:
با عقل به این نتیجه میرسم که نمیشه همه چی تصادفی باشه،نمیشه یهو دنیا به وجود آمده باشه،یهو تموم شه و ..... پس میگم باید چیزی مثل خدا وجود داشته باشه.

معلوم میشود اصل اعتقاد به توحید برای شما به لحاظ عقلی ثابت گشته است، اتفاقی نبپنداشتن جهان هستی و برایش خالق قائل شدن کافی است، یعنی در زمره موحدان قرار دارید، به تعبیر امام صادق علیه السلام، بحثی سر نام خدا نداریم، همان کلمه مثل خدا کافی است، اما برای برطرف شدن شبهاتی از قبیل:
for ever alone;327373 نوشت:
وقتایی که فک نمیکنم خدا بدجنسه صرفا از ترس هست !

نیاز به مطالعه و دقت بیشتر جهت ورزیده ساختن عقل خود و درک بهتر از خدای بزرگ دارید، اگر مایل بودید کتابهای زیادی که با محوریت عقل محض، مسائل توحیدی را مطرح می سازد معرفی کنم.

به هر حال خیلی زود نمی توان سراغ نتیجه رفت و چنین مطرح ساخت که:

for ever alone;327373 نوشت:
الان نظر اسلام راجع به من چیه ؟ من ملحدم ؟

زیرا نظر اسلام درباره تفکرات اینچنینی اصلا منفی نیست، الحاد و ارتداد در صورتی است که حق عیان گشته و عقل تسلیم استدلالهای محکم دینی شود آنگاه از روی لجبازی انکار گردد که درباره شما چنین چیزی صادق نیست.

اما درباره اصل این شبهه ای که در ذهن شماست (عدل و ظلم، آزار و اذیت بندگان و...) می توان به تاپیکهای مشابه و در صورت نیاز تاپیک مستقلی ایجاد و مفصلا بحث نمود.

در سال جدید پویائی و شادکامی را برای شما آرزومندم.

موفق باشید.

صالح;327612 نوشت:
با سلام و تبریک حلول سال جدید به شما دوست عزیز

با توجه به همین یک نکته که فرمودید:

معلوم میشود اصل اعتقاد به توحید برای شما به لحاظ عقلی ثابت گشته است، اتفاقی نبپنداشتن جهان هستی و برایش خالق قائل شدن کافی است، یعنی در زمره موحدان قرار دارید، به تعبیر امام صادق علیه السلام، بحثی سر نام خدا نداریم، همان کلمه مثل خدا کافی است، اما برای برطرف شدن شبهاتی از قبیل:

نیاز به مطالعه و دقت بیشتر جهت ورزیده ساختن عقل خود و درک بهتر از خدای بزرگ دارید، اگر مایل بودید کتابهای زیادی که با محوریت عقل محض، مسائل توحیدی را مطرح می سازد معرفی کنم.

به هر حال خیلی زود نمی توان سراغ نتیجه رفت و چنین مطرح ساخت که:

زیرا نظر اسلام درباره تفکرات اینچنینی اصلا منفی نیست، الحاد و ارتداد در صورتی است که حق عیان گشته و عقل تسلیم استدلالهای محکم دینی شود آنگاه از روی لجبازی انکار گردد که درباره شما چنین چیزی صادق نیست.

اما درباره اصل این شبهه ای که در ذهن شماست (عدل و ظلم، آزار و اذیت بندگان و...) می توان به تاپیکهای مشابه و در صورت نیاز تاپیک مستقلی ایجاد و مفصلا بحث نمود.

در سال جدید پویائی و شادکامی را برای شما آرزومندم.

موفق باشید.

سلام . سال نو شما هم مبارک .
ببخشید،ولی یه سوال دیگه.
من اگه با همین حال از دنیا برم ( کسی از آینده خبر نداره،شاید زودتر از اون چیزی که فک میکنم از دنیا برم)
یعنی در حالی که فکر میکنم خدا هست،ولی ازش بدم میاد،فک میکنم بد جنسه و ...
تو اون نیا با من چی جوری برخورد میشه ؟
منظورم اینه که این گناه هم مثل کفر نابخشودنی هست ؟
مجازاتش کمتره یا بیشتر ؟

for ever alone;327618 نوشت:
یعنی در حالی که فکر میکنم خدا هست،ولی ازش بدم میاد،فک میکنم بد جنسه و ...
تو اون نیا با من چی جوری برخورد میشه ؟
منظورم اینه که این گناه هم مثل کفر نابخشودنی هست ؟
مجازاتش کمتره یا بیشتر ؟
؟

یکی از القاب خدای متعال، احکم الحاکمین(1) است، و برای محاکمه افراد فاکتورهای متعددی بررسی می شود.

محیط،‌ عقل خود شخص، علم و استعداد و... از جمله مواردی است که قطعا مورد توجه قرار می گیرد،‌ ضمن اینکه خدای مهربان بسیار بخشنده است، یعنی به دنبال راهی استکه بندگانش کمتر سختی ببینند، لذا با توجه به همه این مسائل می توان پاسخ شما را چنین داد:

چون اصل وجود خدا را باور دارید، و از طرفی دیگر شبهاتی در ذهنتان خلجان می کند، عقل می گوید تحقیق و بررسی بیشتر کن تا حقیقت را بهتر دریابی، اگر تحقیق نکرده به امری معتقد باشید قطعا روز قیامت معذور نخواهید بود، یعنی عقل چنین چیزی را بر خلاف احتیاط می داند، پس باید تحقیق کرده و کتب مخالف و موافق را مطالعه و روی آنها بسیار دقت کنید،‌ حتی اگر نتیجه تحقیقات عقل پسند شما همان باشد که الآن فکر میکنید، معذورید، بله درست خواندید معذورید، زیرا لا نکلف الله نفسا الا وسعها، و ما هيچ كس را جز به اندازه تواناييش تكليف نمى‏كنيم‏(2)

در واقع در پیشگاه خدا، حجت دارید و معذورید پس می توانید بگوئید تحقیق و مطالعه کردم و به این نتجیه رسیدم!

پس پاسخ شما در یک کلمه این است که:

نمی توان به یک حدس دلخوش بود و به آن رنگ و لعاب باور زد، بلکه باید تا حدی تحقیق نمود تا عقل مطمئن شود.

عقل یگانه گوهر خاص خداوندی است که فقط و فقط در اختیار انسان قرار گرفته است، چراغ راهی است که می تواند انسان را راهنمائی کند البته اگر بخواهیم!

ــــــــــــ
1.هود/45، تین/8.
2.مؤمنون/62.

پرسش:
شرک از گناهانی هست که نا بخشودنی است، حالا اگر کسی فقط از روی ترس خداوند را بپذیرد ایمانش پذیرفته می شود؟
من مطمئن نیستم که خدایی هست، آخرتی هست، و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر راستین بوده؛ ولی از روی ترس آنها را پذیرفته، و میگویم: خدایی هست، پیامبری هست، آخرتی هست. اما گفته هایم صرفا از سر ترس است؛ آیا من کافر محسوب میشوم؟

پاسخ:
طبیعتا پذیرفتن چیزی از روی ظاهر بدون باور به وجود آن ایمان محسوب نمیشود، اما از آن طرف ترس از چیزی که انسان آن را باور ندارد هم معنا ندارد، بنابراین همین ترس شما نشان می دهد که شما واقعا در باور قلبی تان منکر خدا و آخرت نیستید، بلکه در این خصوص به تردید افتاده اید که باید منشأ آن را پیدا کنید.

موارد متعددی وجود داشته است که شخصی به خاطر وساوس فکری که دائما و بدون اختیار سراغ او می آمده اند خودش را کافر یا مشرک می دانسته است، در حالی که این شخص مومن محسوب شده و از بابت این وسوسه ها هرگز گناهی بر او نیست، همانطور که امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:
«إنَّ رجُلاً أتى رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ إنّني نافِقتُ ، فقال : و اللّه ِ، ما نافَقتَ و لو نافَقتَ ما أتَيتَني تُعلِمُني، ما الّذي رابَكَ ؟ أظُنُّ العَدُوَّ الحاضِرَ أتاكَ فقالَ لَكَ : مَن خَلَقَكَ ؟ فقُلتَ : اللّه ُ خَلَقَني ، فقالَ لَكَ : مَن خَلَقَ اللّه َ؟ قالَ : إي و الّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ لَكانَ كَذا فقالَ : إنّ الشَّيطانَ أتاكُم مِن قِبَلِ الأعمالِ فلَم يَقوَ علَيكُم ، فأتاكُم مِن هذا الوَجهِ لِكَي يَستَزِلَّكُم ، فإذا كانَ كذلكَ فلْيَذكُرْ أحَدُكُم اللّه َ وَحدَهُ»(1)

ترجمه: مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : من دچار نفاق شده ام . حضرت فرمود : به خدا سوگند ، تو منافق نشده اى. اگر منافق بودى نزد من نمى آمدى، تا مرا از آن آگاه كنى. چه چيز تو را به ترديد افكنده است؟ گمان مى كنم آن دشمن حاضر [شيطان] به سراغت آمده و به تو گفته است: چه كسى تو را آفريده است؟ و تو گفته اى: خدا مرا خلق كرده است و او به تو گفته است: چه كسى خدا را آفريده است؟ مرد عرض كرد: آرى، سوگند به آنكه تو را به حق برانگيخت، همين گونه است.
پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: شيطان از طريق اعمال و كردارهايتان نزد شما آمد و نتوانست بر شما چيره شود. حالا از اين راه [يعنى راه عقايد] به سراغتان آمده است تا شما را بلغزاند. هرگاه چنين چيزى براى يكى از شما پيش آمد، خدا را به يگانگى ياد كند.

باید توجه کنید که این وسوه های فکری به دست خود انسان نیست و به همین خاطر بخشیده شده است، همان طور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «عُفِيَ عَنْ أُمَّتِي مَا خَطَرَ بِبَالِهِمْ مَا لَمْ يَتَكَلَّمُوا وَ يَفْعَلُوا»؛ افکاری که به ذهن امت من خطور می کند تا زمانی که آن را بر زبان جاری نستاخته و به کار نبندند بخشیده شده است.(2)
و در روایت دیگری فرموده اند: «تَجاوَزَ اللّه ُ لاُمَّتي عَمّا حَدَّثَت بهِ أنفُسَها ما لَم تَنطِقْ بهِ أو تَعمَل»؛ خداوند از وسوسه ها وتشکیکات ذهنی امّت من تا زمانى كه آنها را به زبان يا به مرحله عمل نياورده باشند، گذشت كرده است(3)

بنابراین نباید با این وسوسه های فکری خود را خارج شده از ایمان و مشرک بدانید، بلکه از آنجا که ترس از بی ایمانی در درون شما وجود دارد باید خودتان را مومنی بدانید که دچار تردید شده اید و البته ریشه این تردید را بیابید، اگر شبهه علمی موجب این تردید شده است با کارشناسان اعتقادی سخن گفته و این شبهه را رفع کنید، و اگر ریشه این تردید وسوسه های ذهنی است، ضمن توجه بدین نکته که هیچ گناهی از بابت این وسوسه ها بر شما نیست، برای رفع آنها با کارشناسان مشاوره اسلامی گفتگو کنید.

پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص425و426.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج66، ص42.
3. ورام، مسعود بن عيسى‏، تنبیه الخواطر، مكتبه فقيه‏، قم، چاپ اول، 1410ق، ج2، ص120.

موضوع قفل شده است