آیا دنیا محل خوبی برای آزمایش انسانهاست ؟؟؟

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا دنیا محل خوبی برای آزمایش انسانهاست ؟؟؟

سلام خدمت دوستان و کارشناسان محترم این سایت .

موضوع رو از یه خاطره شروع میکنم ... درس کنترل خطی یکی از درسهای سنگین رشته الکترونیک هست ... استاد ما هم یکی از سخت گیر ترین اساتید دانشگاه ... ایشون پس از 5 جلسه امتحان میان ترم گرفت ... امتحانی فوق العاده سنگین ... 6 تا سوال ... و البته تستی ... یکی از پسرهای دانشگاه که اتفاقا فرد تیزهوش و نابغه ای هم بود در کلاس ما حضور داشت ... امتحان برگزار شد ...

نمره ها عجیب غریب... کس هایی بودن که اصلا درس نخونده بودن و شانسی از 6 نمره 5 نمره یا 4 نمره گرفتن و این آقا پسر از 6 نمره 2 گرفت ... بعدش همین ایشون دستشون رو سر کلاس بالا بردن و رو به استاد گفتن ... به نظر من این بدترین امتحانی بود که میشد گرفت ... سوالاتی به این دشواری ... و تستی ... این امتحان به هیچ عنوان نمیتوانست معرف میزان دانش افراد باشد ... این موضوع باعث شد یه تلنگری به من بخوره دوستانی سر کلاس بودن که میدونستم سوادشون از من کمتره ولی نمره شون از من بالاتر شده بود ....

آخر سرش هم استاد در پایان ترم مجبور شد ( رحمان و رحیم ) بودن به خرج بده و نمرات رو بالا ببره تا سطح نمرات قابل قبول باشه ...

و اما طرح سوال : به نظر من این دنیا نمیتونه محل خوب و مناسبی برای محک زدن انسانها باشه ... صورت سوال ها هم سوال های خوب و درستی نیست ... و اما چرا ؟؟؟

1- شما وقتی میخواهید یک سیستمی رو مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید باید آن سیستم را در نقطه کارش بررسی کنید ...به عنوان مثال شما وقتی میخواین یک بخاری هیزومی رو مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید ... درون ان هیزم میریزید ... دود کش آن را درست میکنید و در یک بازه زمانی آن را چک میکنید ... آیا شما اجازه دارید درون آن بنزین بریزید

2- (درک قسمت دوم کمی سخت تر است اما خواهشا بخونین ) برای تست یک موجود باید آن را در یک سیستم همگرا تست کرد نه آنکه آنرا در یک سیستم واگرا تست نمود ... یعنی چی ... یه مثال میزنم ... مثلا من :

1-در n سالگی پدرم رو از دست دادم ... نبود پدر باعث شد احساس کنم پشت و پناهی ندارم 2- نبود پدر بر روی اقتصاد خونواده مون تاثیر گذاشت و ما را ضعیف تر کرد .
3- باعث شد برادر کوچکترم پرخاشگر شود و زندگی را برای ما سخت تر کند .
4- بر روی دانشگاه رفتنم تاثیر گذاشت ... بر روی درس خواندنم تاثیر گذاشت ...
5- بر روی ازدواجم تاثیر گذاشت ...
6- بر روی سر کار رفتنم تاثیر گذاشت ...
و ....

حالا کسی که پدری پولدار داره ...
1- اعتنماد به نفسش بالاتر میره
2- احساس غرور میکنه
3- خانواده شون آرامش بیشتری داره
4- بهترین شرایط برای دانشگاه و درس خوندن براش محیا میشه
5- بهترین شرایط ازدواج براش بوجود میاد
6- بهترین شرایط کاری براش بوجود میاد

اگر دقت کرده باشید ... امتحانات الهی بگونه ای هست که به صورت پروانه ای بر روی آزمایش های دیگر تاثیر میگذارد ... اگر کوچکترین فرصت و یا شرایطی را از دست بدهید انتخاب های بدتری را برای آینده تان رقم میخورد ....

این چگونه آزمایشی است که من برای رسیدن به تعادل باید تمام هوش و حواسم را به کار ببندم و اگر کوچکترین تعللی بکنم ... زندگی ام تعادلش از بین میرود .... در حالیکه دیگران خودشان رو بکشند هم تعادل زندگیشان از بین نمیرود .

با نام الله



ftmh_mohammadi;334879 نوشت:
سلام خدمت دوستان و کارشناسان محترم این سایت .

موضوع رو از یه خاطره شروع میکنم ... درس کنترل خطی یکی از درسهای سنگین رشته الکترونیک هست ... استاد ما هم یکی از سخت گیر ترین اساتید دانشگاه ... ایشون پس از 5 جلسه امتحان میان ترم گرفت ... امتحانی فوق العاده سنگین ... 6 تا سوال ... و البته تستی ... یکی از پسرهای دانشگاه که اتفاقا فرد تیزهوش و نابغه ای هم بود در کلاس ما حضور داشت ... امتحان برگزار شد ...

نمره ها عجیب غریب... کس هایی بودن که اصلا درس نخونده بودن و شانسی از 6 نمره 5 نمره یا 4 نمره گرفتن و این آقا پسر از 6 نمره 2 گرفت ... بعدش همین ایشون دستشون رو سر کلاس بالا بردن و رو به استاد گفتن ... به نظر من این بدترین امتحانی بود که میشد گرفت ... سوالاتی به این دشواری ... و تستی ... این امتحان به هیچ عنوان نمیتوانست معرف میزان دانش افراد باشد ... این موضوع باعث شد یه تلنگری به من بخوره دوستانی سر کلاس بودن که میدونستم سوادشون از من کمتره ولی نمره شون از من بالاتر شده بود ....

آخر سرش هم استاد در پایان ترم مجبور شد ( رحمان و رحیم ) بودن به خرج بده و نمرات رو بالا ببره تا سطح نمرات قابل قبول باشه ...

و اما طرح سوال : به نظر من این دنیا نمیتونه محل خوب و مناسبی برای محک زدن انسانها باشه ... صورت سوال ها هم سوال های خوب و درستی نیست ... و اما چرا ؟؟؟

1- شما وقتی میخواهید یک سیستمی رو مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید باید آن سیستم را در نقطه کارش بررسی کنید ...به عنوان مثال شما وقتی میخواین یک بخاری هیزومی رو مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید ... درون ان هیزم میریزید ... دود کش آن را درست میکنید و در یک بازه زمانی آن را چک میکنید ... آیا شما اجازه دارید درون آن بنزین بریزید

2- (درک قسمت دوم کمی سخت تر است اما خواهشا بخونین ) برای تست یک موجود باید آن را در یک سیستم همگرا تست کرد نه آنکه آنرا در یک سیستم واگرا تست نمود ... یعنی چی ... یه مثال میزنم ... مثلا من :

1-در n سالگی پدرم رو از دست دادم ... نبود پدر باعث شد احساس کنم پشت و پناهی ندارم 2- نبود پدر بر روی اقتصاد خونواده مون تاثیر گذاشت و ما را ضعیف تر کرد .
3- باعث شد برادر کوچکترم پرخاشگر شود و زندگی را برای ما سخت تر کند .
4- بر روی دانشگاه رفتنم تاثیر گذاشت ... بر روی درس خواندنم تاثیر گذاشت ...
5- بر روی ازدواجم تاثیر گذاشت ...
6- بر روی سر کار رفتنم تاثیر گذاشت ...
و ....

حالا کسی که پدری پولدار داره ...
1- اعتنماد به نفسش بالاتر میره
2- احساس غرور میکنه
3- خانواده شون آرامش بیشتری داره
4- بهترین شرایط برای دانشگاه و درس خوندن براش محیا میشه
5- بهترین شرایط ازدواج براش بوجود میاد
6- بهترین شرایط کاری براش بوجود میاد

اگر دقت کرده باشید ... امتحانات الهی بگونه ای هست که به صورت پروانه ای بر روی آزمایش های دیگر تاثیر میگذارد ... اگر کوچکترین فرصت و یا شرایطی را از دست بدهید انتخاب های بدتری را برای آینده تان رقم میخورد ....

این چگونه آزمایشی است که من برای رسیدن به تعادل باید تمام هوش و حواسم را به کار ببندم و اگر کوچکترین تعللی بکنم ... زندگی ام تعادلش از بین میرود .... در حالیکه دیگران خودشان رو بکشند هم تعادل زندگیشان از بین نمیرود .



با سلام خدمت شما دوست گرامی

در پاسخ به سوال شما توچه به چند نکته لازم است :

- تفاوت انسان با پدیده های این جهانی

انسان ها موجوداتی تک بعدی نیستند بلکه دارای ابعاد مختلفی هستند که برای تامل در مورد انسان ها باید به زوایای مختلف وجودی آنها توجه کرد. انسان ها با موجودات این جهانی دارای یک تفاوت اساسی هستند و آن این است که دارای شعور و درک و اختیار هستند، این در حالی است که موجودات دیگر دارای چنین ویژگی هایی نیستند. فلذا مقایسه آنها با هم در این جهت صحیح نخواهد بود.

- تفاوت نوع آزمایش کردن انسان با دیگر موجود

آزمایش موجودات دیگر تنها از این روست که در یک مجموعه همگرا چه کارکردی می توانند داشته باشند. این آزمایش در مورد انسان متفاوت است. انسان ها ضرورتا لازم نیست در یک مجموعه همگرا باشند، اتفاقا به جهت ویژگی اختیار و اراده که در انسان ها هست می توانند مجموعه واگرای خود را ترک کرده و به مجموعه ای همگرا بپیوندند و یا اینکه با سعی و کوشش، مجموعه خود را به همگرایی بیشتر نزدیک کنند. از این جهت انسان ها با دیگر پدیده های عالم متفاوت هستند.

- جبران تفاوت ها از سوی خداوند

مسئله دیگر این است که بر اساس عدالت خداوند، باید بین افرادی که در شرایط مطلوب هستند و افراد که در شرایط نامطلوب قرار دارند تفاوت قائل شد. افرادی که در زندگی دچار سختی ها و دشواری ها(مانند اموری که مثال زدید) شده اند، طبیعتا در نزد خداوند دارای جایگاهی خاص هستند و دشواری های آنها لحاظ می شود. به عبارت دیگر انسان هایی که در شرایط سخت و دشوار قرار دارند با توجه به شرایط آنها با آنها تعامل می شود.

موفق باشید

ftmh_mohammadi;334879 نوشت:
سلام خدمت دوستان و کارشناسان محترم این سایت . موضوع رو از یه خاطره شروع میکنم ... درس کنترل خطی یکی از درسهای سنگین رشته الکترونیک هست ... استاد ما هم یکی از سخت گیر ترین اساتید دانشگاه ... ایشون پس از 5 جلسه امتحان میان ترم گرفت ... امتحانی فوق العاده سنگین ... 6 تا سوال ... و البته تستی ... یکی از پسرهای دانشگاه که اتفاقا فرد تیزهوش و نابغه ای هم بود در کلاس ما حضور داشت ... امتحان برگزار شد ...

سلام
آزمایش در تعابیر دینی یعنی فراهم کردن فرصت برای تکامل انسانها
فرصت ایجاد میشه تا اگر استعدادی دارن بروز بدن
فرصت ایجاد میشه تا اگر استعدادشو ندارن فردا طلبکار خدا نشن
والله الموفق

سلام

در بحث مذکور، اگه کسی در یکی از اون شرایط سخت دین و ایمانش رو از دست بده دیگه چیزی نداره که به خاطرش خدا توی اون دنیا جزای خیر بهش بده، ولی کسی که در رفاهه، بهتر میتونه ایمانش رو هم حفظ کنه، پس چطور تعادل ایجاد میشه بین امتحان و پاداش؟
آیا خداوند از نظر روحی و قلبی به کسی که شرایط سخت تری داره کمک بیشتری میکنه؟

مهدیسا;335953 نوشت:
سلام

در بحث مذکور، اگه کسی در یکی از اون شرایط سخت دین و ایمانش رو از دست بده دیگه چیزی نداره که به خاطرش خدا توی اون دنیا جزای خیر بهش بده، ولی کسی که در رفاهه، بهتر میتونه ایمانش رو هم حفظ کنه، پس چطور تعادل ایجاد میشه بین امتحان و پاداش؟
آیا خداوند از نظر روحی و قلبی به کسی که شرایط سخت تری داره کمک بیشتری میکنه؟



با سلام خدمت شما دوست گرامی

- ابتدا باید عرض کنم که دین اسلام از عموم مسلمانان خواسته است که خود را در شرایط سخت مانند تنگناهای مالی قرار ندهند و برای کسب شرایط بهتر تلاش و کوشش کنند. زیرا در شرایط سخت حفظ ایمان نیز دشوار می شود و از این روست که فرد باید تلاش کند تا با بهتر کردن اوضاع دین و ایمان خود را حفظ کند.

- مطلب بعدی اینکه خداوند به افرادی که در شرایط سخت ایمان خویش را حفظ می کنند اجر و پاداش بیشتری نسبت به کسانی که در شرایط عادی مومن هستند، اعطا می کند و این دو گروه از این نظر یکسان نیستند. به طور مثال بردگانی که در ابتدای ظهور اسلام به دست مالکان خود شکنجه می شدند ولی دست از ایمان خود بر نمی داشتند، ایمان ارزشمندتری نسبت به افرادی که چنین شرایطی را نداشتند، دارند.

- خداوند نیز به افرادی که در شرایط سخت هستند ولی این امتحانات را به خاطر خداوند تحمل می کنند و دست از ایمان خود بر نمی دارند، وعده کمک و نصر داده است و اگر آنها در راه خود استقامت کنند، یاری خداوند شامل آنها خواهد شد، خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ(1)

در حقيقت، كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ايستادگى كردند، فرشتگان بر آنان فرود مى‏آيند [و مى‏گويند:] «هان، بيم مداريد و غمين مباشيد، و به بهشتى كه وعده يافته بوديد شاد باشيد.

موفق باشید

1. فصلت. 30

دنبا مزرعه اخرته اگه امتحان نداشته باشه فرق ادم خالص و معمولی و بد معلوم نمیشه

رئوف;335931 نوشت:
آزمایش موجودات دیگر تنها از این روست که در یک مجموعه همگرا چه کارکردی می توانند داشته باشند. این آزمایش در مورد انسان متفاوت است. انسان ها ضرورتا لازم نیست در یک مجموعه همگرا باشند، اتفاقا به جهت ویژگی اختیار و اراده که در انسان ها هست می توانند مجموعه واگرای خود را ترک کرده و به مجموعه ای همگرا بپیوندند و یا اینکه با سعی و کوشش، مجموعه خود را به همگرایی بیشتر نزدیک کنند. از این جهت انسان ها با دیگر پدیده های عالم متفاوت هستند.

با عرض سلام
ما تعبیر آزمایش را زمانی به کار میبریم که میخواهیم نتیجه ای نامعلوم بر ما مشهود شود چون به آن نتیحه به عللی (نیاز) داریم. خداوند برای چه انسان را آزمایش میکند؟
حامد;335943 نوشت:
آزمایش در تعابیر دینی یعنی فراهم کردن فرصت برای تکامل انسانها
فرصت ایجاد میشه تا اگر استعدادی دارن بروز بدن
فرصت ایجاد میشه تا اگر استعدادشو ندارن فردا طلبکار خدا نشن

اگر از دیدی فرا انسانی به این مسئله نگاه کنیم، آفرینش موجودی بنام انسان در دوره ای چند هزار ساله از 13 میلیارد سال عمر جهان، در گوشه ای پرت از یک منظومه در میان 13 میلیارد سال نوری فضای کائنات، آن هم به صورت موجوداتی با عمر محدود چند ده سال که هر یک تنها مسئول خود میباشند، اصولا بر اساس تعابیر دینی چه استدلالی میتواند داشته باشد؟
با تشکر

مهدیسا;335953 نوشت:
آیا خداوند از نظر روحی و قلبی به کسی که شرایط سخت تری داره کمک بیشتری میکنه؟

بر اساس تجربه بنده در اغلب موارد خیر. چون دنیا قواعد طبیعی مشخصی دارد که معمولاً تر و خشک رو با هم می سوزانند و کودک و بیمار و ضعیف نمی شناسند. در این دنیا معمولاً هر چه سنگ است مخصوص پای لنگ است! اما در آخرت احتمالاً قواعد متفاوتی وجود داشته باشد.

سلام
بنا به تجربه ای که خودم داشتم
هر کسی ،هر کسی که بخواد اون مسیر اصلی و هدف اصلی رو طی کنه در مسیر خودش دچار مشکلات و سختی های خواهد شد
از نظر من ایمان به خدا یه خیابون تخت نیس بنظر من ایمان درونی انسان تکه تکه و هر تکه اش در پشت کوهی قرار داره
وقتی ما به اولین تکه می رسیم یه ذره درونمون قویتر شده و قویتر از حالت قبل از این کوه هستیم
ولی این پایان راه نیست برای اینکه بتونیم به تکه بعدی ایمان برسیم باز باید یه کوه سختتر رو فتح کنیم
و این همیشه ادامه داره
بعلاوه باید دقت کنیم تو زندگی هر کدوم از ما همیشه یک یا دو مشکل هست که فکر می کنیم اون مشکل بالاتر از توانایی ماست و واقعا هم همین طوره ولی اگر بسمتش بریم و با نهایت تلاش بخوایم حلش کنیم و استمرار کنیم و شکست نخوریم خود خدا هم کمک می کنه
و کاملتر از همه مباحث زندگی فقط جسم نیس فقط غذا خوردن نیس فقط تدریس نیس خیلی از ما از خودمون دور شدیم در صورتی که کلید خیلی از مشکلات تو روح و وران ما نهفته شده در صورتی که همون مشکل اگر هزاران بار تو جسم بخوایم حلش کنیم حل نشه
و نکته آخرم بگم امتحان های خدا طبق ظرفیت و شرایط هر شخصی متفاوته
یکی هست مطمعن مطمعنه اگر پول یه شخص دیگه رو ببینه حتی اگر در تگنا باشه بازم به صاحبش برمیگردونه (چیزی که هر از چند گاهی شاهدش هستیم)
ولی ممکنه همین شخص تو یه جای دیگه نقطه ضعفش باشه مثلا نمی تونه غیبت نکنه
اگر این شخص بیاد رو این نقطه که غیبت نکنه کار کنه و واقعا برش مسلط بشه مطمعنا درجات کمالات بسیاری خواهد دید
و این امتحانا واسه هر شخصی متفاوته
و بنظرم هر کسی می تونه بفهمه امتحانای اصلی خدا رو کدوم از حالات و رفتارهای خودش می تونه اتفاق بیافته

ftmh_mohammadi;334879 نوشت:
مثلا من : 1-در n سالگی پدرم رو از دست دادم ... نبود پدر باعث شد احساس کنم پشت و پناهی ندارم 2- نبود پدر بر روی اقتصاد خونواده مون تاثیر گذاشت و ما را ضعیف تر کرد . 3- باعث شد برادر کوچکترم پرخاشگر شود و زندگی را برای ما سخت تر کند . 4- بر روی دانشگاه رفتنم تاثیر گذاشت ... بر روی درس خواندنم تاثیر گذاشت ... 5- بر روی ازدواجم تاثیر گذاشت ... 6- بر روی سر کار رفتنم تاثیر گذاشت ... و .... حالا کسی که پدری پولدار داره ... 1- اعتنماد به نفسش بالاتر میره 2- احساس غرور میکنه 3- خانواده شون آرامش بیشتری داره 4- بهترین شرایط برای دانشگاه و درس خوندن براش محیا میشه 5- بهترین شرایط ازدواج براش بوجود میاد 6- بهترین شرایط کاری براش بوجود میاد اگر دقت کرده باشید ... امتحانات الهی بگونه ای هست که به صورت پروانه ای بر روی آزمایش های دیگر تاثیر میگذارد ... اگر کوچکترین فرصت و یا شرایطی را از دست بدهید انتخاب های بدتری را برای آینده تان رقم میخورد ....

با سلام.

به طور کلی انسان ها و سایر موجودات در محدوده ای که واقعاً اختیار داشته اند بازخواست می شوند. اما این که فرد اول با وصفی که از زندگی او کردید واقعاً در زندگی خود اختیار دارد یا نه بحث دیگری است. اصلاً این که فرد دوم سؤال شما با اختیار خود به آرامش و خوبی و سعادت رسیده است هم مورد بحث است. با عقل ما جور در نمی آید. اما بر اساس قرآن و روایات هر دو در معرض آزمایش اند. اولی با سختی و بدبختی و دومی با شدت خوشبختی!

امیدوارم موفق باشید.

سلام ...
احساس میکنم برخی از دوستان و استاد ارجمند منظور منو به درستی متوجه نشدن ...
وقتی ما میتونیم در مورد سیستمی صحبت بکنیم ... آن را خوب یا بد بنامیم ... که بتونیم اون سیستم رو در محیط مناسبی آزمایش کنیم ... اگر آزمایش ... آزمایش درستی نباشه هیچ گونه نتیجه ای از اون سیستم نمیشه گرفت ... ( با عرض معذرت... ریاضیش میشه : زمانی میتونیم یه سیستم رو تجزیه تحلیل کنیم که بتونیم بر روی تغییرات اون سیستم انتگرال بنویسیم )

یه مثال برای اینکه موضوع را دوستان بهتر درک کنن ... ( البته بابت نوع مثال عذر خواهی مبکنم )

حضرت ایوب (ع) آزمایششون 7 سال بود و در این مدت هم همسر داشتن ... جوونهای امروزی ما از 14 سالگی بالغ میشن و باید تا 30 یا گاها 35 سالگی وایسن تا بتونن ازدواج کنن ... یه خودکنترلی 20 ساله ... برای این جوانان 2 اتفاق میوفته

1- نمیتونن خودشون رو کنترل کنن و به سمت خود ارضایی یا زنا میرن ( و طبق حدیثی تمام فرشتگان و خداوند آنها را مورد لعن خود قرار میدهد و در آن دنیا از گیسهایشان آنها را میگیرند و در درون دیگهایی که ماده مذاب قرار دارد میاندازند )

2- یا میتونن خودشون رو کنترل کنن و از پس آزمایشی برمیان که سخت تر و سنگین تر از آزمایش ایوب بوده ( به قول معروف ایوب بیاد صبر رو از اینا یاد بگیره ) و این شخص مقامش در سطح ابرار و پیامبران و ... قرار میگیره ...

بنابراین ... انسانهایی که شرایط ازدواج براشون جور نمیشه ... دو قسم هستند ... یا در سطح ابرار و پیامبران الهی ... و یا کسانی که در دیگهای آتشین آنها را میاندازند ....

خوب این آزمایشی اشتباه هست ... هیچ برداشتی هم ازش نمیشه کرد ...
اگر کسی شرایط ازدواج براش محیا بشه ... و زنا نکنه نمیشه گفت آدم خوبی بوده و حتی نمبیشه گفت آدم بدی بوده ...
شاید سطحش در مقام ابرار و یا سطحش در سطح جهنمیان باشه ....

و کسی که مرتکب زنا شده ... رو هم نمیشه مجازات کرد ... چون اگر واقعا برای ایشان شرایط ازدواج بوجود میومد ... شاید اصلا به این موضوع فکر هم نمیکرده ....

و ...

استاد ریوف در مورد این صحبت کردند که :جبران تفاوت ها از سوی خداوند
این تفاوت ها قابل جبران نیستن ... کسی که نتونسته همسر مناسبی پیدا کنه و مثلا دنبال خود ارضایی رفته یا زنا و زندگی خودش رو از دست داده چجوری میخواد جبران کنتش ... ممکن بود اگر همین دختر خانوم اگر شرایط مناسبی پیدا میکرد دنبال این چیزها نمیرفت و مقامش از فلان روحانی هم بالاتر میرفت ... آیا حاضر هست خدا مقام ایشون رو بالاتر از فلان روحانی قرار بده ... اگر این دختر خانوم بگه اگر فلان روحانی هم در جایگاه من بود همین کارو میکرد پاسخ خداوند چی خواهد بود ...

نقل قول:
با سلام.

به طور کلی انسان ها و سایر موجودات در محدوده ای که واقعاً اختیار داشته اندبازخواست می شوند. اما این که فرد اول با وصفی که از زندگی او کردید واقعاً در زندگی خود اختیار دارد یا نه بحث دیگری است. اصلاً این که فرد دوم سؤال شما با اختیار خود به آرامش و خوبی و سعادت رسیده است هم مورد بحث است. با عقل ما جور در نمی آید. اما بر اساس قرآن و روایات هر دو در معرض آزمایش اند. اولی با سختی و بدبختی و دومی با شدت خوشبختی!

امیدوارم موفق باشید.

حرفتون رو قبول ندارم ...
یه دکتر ریه میشناسم به نام دکتر فلانی ... (خیلی پولدار هستن )
ایشون رییس یکی از بیمارستان های تهران نیز هست ... ایشون حدودا 60 سال سن دارن ... از ساعت 4.5 صبح میان سر کار تا ساعت 11 شب ...
مدت زمانی بود که برای من سوال پیش اومده ببود ... جوونهای این دوره زمونه 3 یا 4 ساعت کار میکنن خسته و کوفته میشن ولی ایشون روزی 18 ساعت کار میکنن و خسته نمیشن چطور ...

بعدا فهمیدم که اگر کسی نتیجه کاری رو که میکنه ببینه ... تحریک میشه ... باعث تشویقش میشه ... بیشتر و بهتر کار میکنه ...

شما عدالت رو مشخص کنید ...

کدومیک ارزشمند تر هستند

1-جونی که رفته دانشگاه درس خونده ... خود کشی کرده ... الان براش کار نیست ... چون باباش پولدار نبوده ... نتیجه درس خوندنش رو ندیده و روزی 3 یا 4 ساعت کار میکنه ... خسته و کوفته بدون امید به آینده میاد خونه ...

2- دکتری که روزی 18 ساعت داره کار میکنه ... 17 تا 18 تا مغازه و یک بیمارستان داره و به هزاران نفر داره کمک میکنه ؟؟؟

اگر این جونه تو اون دنیا به خدا بگه ... اگر به من هم پدری پولدار میدادی از ان دکتره بیشتر کار میکردم و به آدم های بیشتری کمک میکردم جواب خدا چه خوااهد بود ....
اگر این دکتره پدر پولداری نداشت و پول نداشت که مطب بزنه از کجا معلوم سمت دزدی و مال مردم خوری نمیرفت ؟؟؟

چالشگر;335984 نوشت:
با عرض سلام
ما تعبیر آزمایش را زمانی به کار میبریم که میخواهیم نتیجه ای نامعلوم بر ما مشهود شود چون به آن نتیحه به عللی (نیاز) داریم. خداوند برای چه انسان را آزمایش میکند؟
...


با سلام خدمت شما دوست گرامی

هدف خداوند از آزمایش انسان ها اطلاع از نحوه عملکرد آنها نیست زیرا خداوند طبق علم بی کران خود، به آینده همه انسان ها علم دارد. هدف از آزمایش انسان ها این است که فرصت رشد و شکوفایی و رسیدن به کمال به انسان ها داده شود . رسیدن به کمال امری است که با اختیار و اراده فرد صورت می گیرد. بنابراین اگر در پی آن باشیم که شرایط کمال را برای فردی ایجاد کنیم، باید به نحوی باشد که فرد با اختیار خود، آن را انتخاب کند. رفتن راه صحیح در این مسیر بدان معناست که فرد در آزمایش موفق بوده است و نرفتن راه کمال به معنای شکست در آزمایش است. در هر صورت مشکلی برای علم الهی ایجاد نمی کند و خداوند عالم به آینده است ولی رسیدن به کمال برای انسان ها امری است که باید در دوره ای آزمایش آنها شکل بگیرد و با انتخاب خود آنها باشد.

موفق باشید

ftmh_mohammadi;336018 نوشت:
اگر این جونه تو اون دنیا به خدا بگه ... اگر به من هم پدری پولدار میدادی از ان دکتره بیشتر کار میکردم و به آدم های بیشتری کمک میکردم جواب خدا چه خوااهد بود .... اگر این دکتره پدر پولداری نداشت و پول نداشت که مطب بزنه از کجا معلوم سمت دزدی و مال مردم خوری نمیرفت ؟؟؟

مطالبی که شما مطرح فرمودید ظاهراً به این نکته اشاره می کنن که عمدتاً شرایط زندگی آدماست که سرنوشت زندگی اونا رو تعیین می کنه و اگه این قانون رو به قول شما به شکل انتگرالی تا زمان تولدشون ببریم در واقع هیچ اختیاری (به معنای شرعی) تو زندگیشون نداشتن که بهتر از این عمل کنن و همه چیز از قبل تعیین شده. این طوری همه تصمیمات انسان تابع شرایط محیطی و تربیتی و ژنتیکیش هست. برداشتم درست بود؟

اگه درست بود شما کلاً چقدر به نقش اختیار در تعیین یا تغییر سرنوشت اعتقاد دارید؟ (چون همه بحث آزمایش منوط به پذیرفتن این اختیار هست).

سلام دوست عزیز FTMH_Mohammadi
من تصور میکنم منظور شما را متوجه شده باشم و به همین دلیل سعی میکنم آنرا با بیانی دیگر تکرار کنم تا دوستان بتوانند برداشتی از آن داشته باشند:
بر اساس تعریف هر ازمایشی باید در شرایط مشخص و از پیش تعریف شده ای انجام شود. با مشخص بودن شرایط و پارامتر های دخیل در ازمایش است که میتوان بر درستی ازمایش صحه گذاشت، آن را با آزمایشی دیگر مقایسه کرد، آنرا مستند کرد و یا تکرار کرد. تمام آزمایش هایی که ما انسان ها انجام میدهیم علیرغم ساده بودن آنها در مقایسه با آنچه ما آزمایش انسان توسط خداوند مینامیم تابع این قوانین کلی میباشد و به همین دلیل است وقتی صحبت از آزمایش انسان توسط خداوند به میان میاید، نا برابر بودن شرایط آزمایش برای تک تک انسان ها با یکدیگر، اصول اولیه پذیرفته شده برای انجام آزمایشات مشابه در شرایط (عادلانه) را زیر سوال می برد.

در این میان قطعا تنها پاسخ (ممکن) برای موجه ساختن عبارت (آزمایش انسان توسط خداوند) این است که با تاکید بر عدالت خداوند بگوییم او تمام پارامتر های حاکم بر محیط آزمایش واقف است و - اگر بخواهم به زبانی نزدیکتر با زبان شما صحبت کنم -
ضریب (k) دخیل در هر پارامتر را میداند و متناسب با شرایط آزمایش آن را تغییر میدهد و اعمال بندگان را مشابه روشی که شما آن را اصل جمع آثار یا Super Position مینامید جمع بندی و نتیجه گیری میکند.

این روش امکان پذیر است و با توانایی محدود ما انسان ها هم قابل انجام است و بر همین اساس است که ما میتوانیم حتی سیستم های غیر خطی را نیز تحلیل کنیم و غیر خطی بودن بدترین شرایطی است که شما میتوانید در مقایسه عملکرد انسان ها با یکدیگر در آن ها مشاهده کنید و وقتی سیستم های غیر خطی توسط ما تحلیل میشوند، توسط او قطعا به نحو احسن قابل تحلیل خواهند بود.

بنا بر این اگر ما اصل (ازمایش انسان ها توسط خداوند) را بپذیریم، با توجه به باوری که از اوصاف خداوند داریم، عدالت او در تحلیل و قضاوت را هم باید بپذیریم. تا اینجا (برای بنده) مطلب کاملا روشن و منطقی میباشد. اما سوالی که حداقل برای من وجود دارد خود آزمایش است. اینکه اصولا چرا ما باید ایجاد شویم تا آزمایش شویم و پس از آن تا (ابد) بر اساس نتیجه آزمایشمان جزا و پاداش بگیریم؟ در این جزا، مشابه همان شرایطی که شما به آن اشاره کردید، انسان هایی به هر حال تا (ابد) خواهند سوخت. چرا؟
چرا باید این آزمایش انجام شود و چرا باید نتیجه اش تا بینهایت گریبانگیر این موجود جابز الخطا گردد؟

رئوف;336025 نوشت:
هدف خداوند از آزمایش انسان ها اطلاع از نحوه عملکرد آنها نیست زیرا خداوند طبق علم بی کران خود، به آینده همه انسان ها علم دارد. هدف از آزمایش انسان ها این است که فرصت رشد و شکوفایی و رسیدن به کمال به انسان ها داده شود .

با این ترتیب اگر هدف آزمایش انسان ها نیست و دادن فرصت برای رسیدن به کمال است،
ابهام اول) اگر انسانی وجود نداشت، دیگر نیازی به دادن فرصت به او نبود و کسی نبود که نیاز به رسیدن به کمال داشته باشد تا برای آن فرصتی طلب کند.
ابهام دوم) برای رسیدن به کمال باید ابزار رسیدن به کمال را در اختیار انسان قرار داد نه ابزار دوری از کمال را. آیا خداوند نمیتوانست مسیر ذیگری برای رسیدن به کمال مخلوق خود برگزیند؟ اگر هدف شما درست کردن (یک بنا) باشد معمولا ابزار ساخت بنا را تدارک می بینید تا تخریب بنا را.
ابهام سوم) اگر هدف رسیدن به کمال است، چرا انسان هایی که در این امتحان رد شده اند و نتوانسته اند به کمال برسند باید تنبیه شوند؟ آیا با تنبیه انسان ها - تا ابد - مشکل نرسیدن ان ها به کمال حل میشود؟
با تشکر

ftmh_mohammadi;336013 نوشت:
این تفاوت ها قابل جبران نیستن ... کسی که نتونسته همسر مناسبی پیدا کنه و مثلا دنبال خود ارضایی رفته یا زنا و زندگی خودش رو از دست داده چجوری میخواد جبران کنتش ... ممکن بود اگر همین دختر خانوم اگر شرایط مناسبی پیدا میکرد دنبال این چیزها نمیرفت و مقامش از فلان روحانی هم بالاتر میرفت ... آیا حاضر هست خدا مقام ایشون رو بالاتر از فلان روحانی قرار بده ... اگر این دختر خانوم بگه اگر فلان روحانی هم در جایگاه من بود همین کارو میکرد پاسخ خداوند چی خواهد بود ...

تنها راهی که بتونیم تناقض این مطلبو با رحمت و عدالت خدا توجیه کنیم به نظر من اینه که خدا از این دختر خانم همون نماز دست و پا شکسته که تا سن چند سالگیش می خونده و مثلاً سعی می کرده کمتر انحراف پیدا کنه رو بجای عبادت فلان روحانی قبول کنه. وگرنه حق با شماست.

" و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس والثمرات و بشر الصابرین"
قطعا پشت اینهمه آزمایشی که خدا در دنیا قرار داده حکمتی است که اگه از تمام آنها سربلند بیرون بیاییم جزء گروه صابرین محسوب میشیم(انشاالله) که خداوند به این گروه بشارت داده است.

مؤمن;336035 نوشت:

تنها راهی که بتونیم تناقض این مطلبو با رحمت و عدالت خدا توجیه کنیم به نظر من اینه که خدا از این دختر خانم همون نماز دست و پا شکسته که تا سن چند سالگیش می خونده و مثلاً سعی می کرده کمتر انحراف پیدا کنه رو بجای عبادت فلان روحانی قبول کنه. وگرنه حق با شماست.

ولی بنظر من
هر انسانی هدف اصلیش از نظر من خودشناسی و رسیدن به کمالات می باشد که قطعا خداوند هم برای همین ها قرار داده
حتی همین مثالی که زده شد هم قابل تفکر هست
چرا که قطعا کسی که اصلا وارد حوزه مثلا خودارضایی نشده با کسی که واردش شده فرق داره و مطمعنا اگر همچین شخصی نتواند از راه درست از این گناه بدور شود سختی های چه بسا بزرگتر از ایوب برای او متحمل خواهد شد
بنظر من همه چیز بستگی به بینش و تفکر و هدف انسان ها داره
خیلی ما داریم که خودارضایی نمی کنن ولی باز گناهان دیگری هم می کنن
همه چیز رو نمی تونیم به ازدواج ربط بدیم حتی بعضی اوقات یه دروغ هم می تونه باعث سقوط آدمی بشه
حتی اون غیبتی که ما می کنیم هم تاثییر داره و پله ای از میلیاردها پله موجود میاییم پایین
بنظر من ما نمی تونیم با اگر اگر کارمون رو جلو ببریم
نمی تونیم بگیم اگر اینطور می شد این جوابش می شد مطمعنا برای تحقق یک امر هزاران فاکتور باید همزمان بوجود بیاد تا نتیجه حاصل شود
حالا اینا همه به کنار بعضی اوقات حتی همین افکار ادمی هم در چگونگی ازمایش الهی نقش دارند
البته بگم تمامی حرف های من با اعتقاد به این جمله هست
همیشه درهای اللهی و معنویت اللهی زمانی بر انسان باز می شود که انسان اونی که تا الان می گفت نمی تونم رو تونسته باشه برش غلبه کنه

نقل قول:
هدف خداوند از آزمایش انسان ها اطلاع از نحوه عملکرد آنها نیست زیرا خداوند طبق علم بی کران خود، به آینده همه انسان ها علم دارد. هدف از آزمایش انسان ها این است که فرصت رشد و شکوفایی و رسیدن به کمال به انسان ها داده شود . رسیدن به کمال امری است که با اختیار و اراده فرد صورت می گیرد. بنابراین اگر در پی آن باشیم که شرایط کمال را برای فردی ایجاد کنیم، باید به نحوی باشد که فرد با اختیار خود، آن را انتخاب کند. رفتن راه صحیح در این مسیر بدان معناست که فرد در آزمایش موفق بوده است و نرفتن راه کمال به معنای شکست در آزمایش است. در هر صورت مشکلی برای علم الهی ایجاد نمی کند و خداوند عالم به آینده است ولی رسیدن به کمال برای انسان ها امری است که باید در دوره ای آزمایش آنها شکل بگیرد و با انتخاب خود آنها باشد.

سلام جناب رئوف ارجمند .
امیدوارم خوب و سلامت باشید .

مطمین باشین همه انسانها بالقوه قاتل هستند فقط باید شرایطش جور بشه .
مطمین باشین همه انسانها بالقوه شهید هستند فقط باید شرایطش جور بشه .
و ...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد اینی که شما میفرمایید ... این دنیا فرصت کمال رو برای انسان مهیا میکنه ... نسبت بهش دو تا نقد دارم ...

1- آیا این صحبت شما استناد مذهبی هم داره یا دیدگاه ایدیولوژیکی شما هستش !!!
2- اگر گفته شما رو بپذیریم و بگوییم این دنیا فرصت کمال رو برای انسان مهیا میکنه ... باز هم نقد های بسیار بر آن مترتب است !!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یک مثال : فرض کنید شما دارین تو یه شرکت کار میکنین ... این شرکت 10 تا پرسنل داره ... شرکت در مرز ورشکستگی هست ... شما فکر میکنین ... اندیشه میکنین ... و در یک زمان درست و مناسب از آن شرکت خارج میشوید ( کار عاقلانه و صحیح را انجام میدهید و از فرصت تون درست استفاده میکنید ) در همین شرکت آدم دیگه ای هم هست که ( نه اندیشه میکنه ... نه از عقلش استفاده میکنه و نه دور نگر هست ) این شخص تو همین شرکت میمونه ...
6 ماه بعد ... تقی به توقی میخوره ... آقای x از این شرکت میشه رییس جمهور کشور ... یا یه پست بالایی رو میگیره ( اتفاق و رویدادی که کم نمیوفته )
در این زمان کسی که عاقل بوده دور اندیش بوده و میدونسته باید از فرصت هاش درست استفاده کنه وارد شرکتی میشه که بعد از این 6 ماه یا بین رفته یا ورشکست شده یا ...
و آدمی که نه عاقل بوده ... نه دور اندیش بوده و نه میدونسته چطور باید از فرصت هاش استفاده کنه اوج میگیره ...

خوب ... در مورد مسایل مذهبی هم همینگونه هست ...

مثال دوم فرض کنین دختری "متدین و مهربان و هم دل و با حجاب" هست این شخص به خاطر اینکه میخواد به انسانی کمک کنه یک دفعه وارد محیط و شرایطی میشه که تعادل زندگیش رو از دست میده ... و تا آخر عمر درگیر اون مساله میمونه و از هر چی خدا و پیغمبر هم هست بدش میاد ...

ولی دختر دیگری که به دنبال این چیزها نبوده و اصلا از این چیزها هم بدش میومده ... تو یه دانشگاه مذهبی براش یه کار جور میشه ... ( یواش یواش با دین آشنا میشه ... یواش یواش شرایط خوب اجتماعی به سراغش میاد ... همسر مناسبی پیدا میکنه و ... ) و آخر سرش هم همه این چیزها رو از سمت خدا میبینه و عاشق خدا میشه و ...

بنابراین ... به نظر من ... باز هم دنیا نمیتونه محل مناسبی برای محک زدن انسانها و رسیدن انسانها به کمال باشه ...

نقل قول:
من تصور میکنم منظور شما را متوجه شده باشم و به همین دلیل سعی میکنم آنرا با بیانی دیگر تکرار کنم تا دوستان بتوانند برداشتی از آن داشته باشند:
بر اساس تعریف هر ازمایشی باید در شرایط مشخص و از پیش تعریف شده ای انجام شود. با مشخص بودن شرایط و پارامتر های دخیل در ازمایش است که میتوان بر درستی ازمایش صحه گذاشت، آن را با آزمایشی دیگر مقایسه کرد، آنرا مستند کرد و یا تکرار کرد. تمام آزمایش هایی که ما انسان ها انجام میدهیم علیرغم ساده بودن آنها در مقایسه با آنچه ما آزمایش انسان توسط خداوند مینامیم تابع این قوانین کلی میباشد و به همین دلیل است وقتی صحبت از آزمایش انسان توسط خداوند به میان میاید، نا برابر بودن شرایط آزمایش برای تک تک انسان ها با یکدیگر، اصول اولیه پذیرفته شده برای انجام آزمایشات مشابه در شرایط (عادلانه) را زیر سوال می برد.

در این میان قطعا تنها پاسخ (ممکن) برای موجه ساختن عبارت (آزمایش انسان توسط خداوند) این است که با تاکید بر عدالت خداوند بگوییم او تمام پارامتر های حاکم بر محیط آزمایش واقف است و - اگر بخواهم به زبانی نزدیکتر با زبان شما صحبت کنم -
ضریب (k) دخیل در هر پارامتر را میداند و متناسب با شرایط آزمایش آن را تغییر میدهد و اعمال بندگان را مشابه روشی که شما آن را اصل جمع آثار یا super position مینامید جمع بندی و نتیجه گیری میکند.

با سلام خدمت شما بزرگوار ...
صحبت شما با آنکه در پشتیبانی از صحبت من بود اما شبهه ای را وارد میکند که خواستم در مورد آن توضیح بدهم ... ما فقط در مورد سیستم هایی میتوانیم ضریب k را پیدا کنیم ( خوب بودن یا بد بودن آن را متوجه شویم ) که

اولا سیستم در شرایط تعادل باشد
ثانیا آزمایش های ما سیستم را از حالت تعادل خارج نکند .
ثالثا آزمایش های ما کلیه خصوصیات سیستم را پوشش دهد ... نه فقط قسمتی از آن را ... مثلا با اعمال سیگنال ضربه به ترانزیستور میتوان رنج کامل پاسخ فرکانسی آن را گرفت ....

بعنوان مثال اگر در مساله آونگ معکوس زاویه آونگ نسبت به نقطه مرجع از حد بخصوصی پایین تر بیاید ... هیچگونه نمیتوان آنرا تجزیه تحلیل نمود ...

یا نمیتوان با پرسیدن اینکه پرتغال کیلویی چنده ... سن پرتغال فروش رو متوجه شد ...

نقل قول:
مطالبی که شما مطرح فرمودید ظاهراً به این نکته اشاره می کنن که عمدتاً شرایط زندگی آدماست که سرنوشت زندگی اونا رو تعیین می کنه و اگه این قانون رو به قول شما به شکل انتگرالی تا زمان تولدشون ببریم در واقع هیچ اختیاری (به معنای شرعی) تو زندگیشون نداشتن که بهتر از این عمل کنن و همه چیز از قبل تعیین شده. این طوری همه تصمیمات انسان تابع شرایط محیطی و تربیتی و ژنتیکیش هست. برداشتم درست بود؟

اگه درست بود شما کلاً چقدر به نقش اختیار در تعیین یا تغییر سرنوشت اعتقاد دارید؟ (چون همه بحث آزمایش منوط به پذیرفتن این اختیار هست).

انسان اختیار دارد ... این امر ثابت شده ای هست ... اما به خاطر کاری که یک نفر انجام میده هیچ کس نمیتونه اونو مورد بازخواست قرار بده ... هیچ کس ... هیچ کس ...

شما اعتقاد به اختیار دارید ... یک سوال مطرح میکنم و بعد پاسخش را از شما میشنوم ...
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خصوصیات شما :
1- شما انسان ساده هستید ...
2- مغز خدادادی شما قادر به تجزیه و تحلیل بسیاری از پیچیدگی های اجتماعی رو نداره.
3- زشت هستید و هیچ دختری به شما دلیسته نشده ...

تا آنکه

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1- کسی در جامعه وجود دارد که مسلمین میگویند نماز نمیخواند .
2- کسی در جامعه وجود دارد که مسلمین در مسجد مینشینند و او را مورد لعن و نفرین خود قرار میدهند .
3- کسی در جامعه وجود دارد که او را با معاویه و عمر و عاص مقایسه میکنند .
4- کسی در جامعه وجود دارد که که کشتن او را درست و به حق میدانند و کسی که او را بکشد لایق بهشت است .
5- کسی در جامعه وجود دارد که نزدیک ترین صحابه پیامبر با او وارد جنگ شده اند .
6- این شخص تمام دوستان شما که انسانهایی نمازخوان بوده اند و روزه های طولانی میگرفتند رو در جنگی میکشد.
7- شما انسان زشتی هستید . دختری زیبا چهره در مقابل شما ظاهر میشود و میگوید اگر شما ... ایشان را بکشید من را خواهی داشت .
8- هوش و حواس را از شما میبرد . با خود میگویید او فرشته ای است که نوید بهشت را به من میدهد . خدا او را فرستاده تا من تصمیم درستی بگیرم . فکر شهادت به سراغتان میاید .
9- با 3 نفر همپیمان میشوید که 1- (او را) 2-(موجود شریری را) 3- (موجود خیلی شریر تری را ) بکشید .
10- قرعه به نام شما میوفتد .
11- شما میدانید که اگر او را بکشید حتما حتما یاران او شما را میگیرند و ممکن است شما را بکشند ...
12- فکر شهادت به سراغ شما میاید ... دنیا برایتان بی ارزش میشود ...
13- عید خداوند را برای این کار انتخاب میکنید که در آن روز به دیدار خداوند برسید .
14- ترس مرگ بدنتان را میلرزاند ... عرق میکنید ... ولی باز یاد بهشت و نعمت های جاوید آنجا میافتید ...
15- قدمهایتان را استوار میکنید ...

خوب .... نعوذ بالله ... این کار رو میکنید ... یا نه ؟؟؟

با عرض سلام

ftmh_mohammadi;336240 نوشت:
اولا سیستم در شرایط تعادل باشد
ثانیا آزمایش های ما سیستم را از حالت تعادل خارج نکند .
ثالثا آزمایش های ما کلیه خصوصیات سیستم را پوشش دهد ... نه فقط قسمتی از آن را

کاملا درست میفرمایید ولی یک نکته را فراموش نکنید:
کائنات (واقعا) در حالت تعادل است! ممکن است ظاهر بسیاری از رویدادها و وقایع از دید محدود آدمی خبر از بی عدالتی بدهد اما واقیت این است که در سراسر کائنات غیر از تعادل هیچ نیست. عدم تعادل یا بی عدالتی زمانی رخ میدهد که کنترل امری بدست ما بیفتد!
بنابر این از دیگاه خالق، تمام سیستم در حالت تعادل میباشد و تمام (معادلاتی) که برای سیستم در حال تعادل صادق است در کل کائنات، از زمان پیدایش آن تا کنون، صادق میباشد.

ftmh_mohammadi;336013 نوشت:
سلام ...
احساس میکنم برخی از دوستان و استاد ارجمند منظور منو به درستی متوجه نشدن ...
وقتی ما میتونیم در مورد سیستمی صحبت بکنیم ... آن را خوب یا بد بنامیم ... که بتونیم اون سیستم رو در محیط مناسبی آزمایش کنیم ... اگر آزمایش ... آزمایش درستی نباشه هیچ گونه نتیجه ای از اون سیستم نمیشه گرفت ... ( با عرض معذرت... ریاضیش میشه : زمانی میتونیم یه سیستم رو تجزیه تحلیل کنیم که بتونیم بر روی تغییرات اون سیستم انتگرال بنویسیم )

یه مثال برای اینکه موضوع را دوستان بهتر درک کنن ... ( البته بابت نوع مثال عذر خواهی مبکنم )

حضرت ایوب (ع) آزمایششون 7 سال بود و در این مدت هم همسر داشتن ... جوونهای امروزی ما از 14 سالگی بالغ میشن و باید تا 30 یا گاها 35 سالگی وایسن تا بتونن ازدواج کنن ... یه خودکنترلی 20 ساله ... برای این جوانان 2 اتفاق میوفته

1- نمیتونن خودشون رو کنترل کنن و به سمت خود ارضایی یا زنا میرن ( و طبق حدیثی تمام فرشتگان و خداوند آنها را مورد لعن خود قرار میدهد و در آن دنیا از گیسهایشان آنها را میگیرند و در درون دیگهایی که ماده مذاب قرار دارد میاندازند )

2- یا میتونن خودشون رو کنترل کنن و از پس آزمایشی برمیان که سخت تر و سنگین تر از آزمایش ایوب بوده ( به قول معروف ایوب بیاد صبر رو از اینا یاد بگیره ) و این شخص مقامش در سطح ابرار و پیامبران و ... قرار میگیره ...

بنابراین ... انسانهایی که شرایط ازدواج براشون جور نمیشه ... دو قسم هستند ... یا در سطح ابرار و پیامبران الهی ... و یا کسانی که در دیگهای آتشین آنها را میاندازند ....

خوب این آزمایشی اشتباه هست ... هیچ برداشتی هم ازش نمیشه کرد ...
اگر کسی شرایط ازدواج براش محیا بشه ... و زنا نکنه نمیشه گفت آدم خوبی بوده و حتی نمبیشه گفت آدم بدی بوده ...
شاید سطحش در مقام ابرار و یا سطحش در سطح جهنمیان باشه ....

و کسی که مرتکب زنا شده ... رو هم نمیشه مجازات کرد ... چون اگر واقعا برای ایشان شرایط ازدواج بوجود میومد ... شاید اصلا به این موضوع فکر هم نمیکرده ....

و ...

استاد ریوف در مورد این صحبت کردند که :جبران تفاوت ها از سوی خداوند
این تفاوت ها قابل جبران نیستن ... کسی که نتونسته همسر مناسبی پیدا کنه و مثلا دنبال خود ارضایی رفته یا زنا و زندگی خودش رو از دست داده چجوری میخواد جبران کنتش ... ممکن بود اگر همین دختر خانوم اگر شرایط مناسبی پیدا میکرد دنبال این چیزها نمیرفت و مقامش از فلان روحانی هم بالاتر میرفت ... آیا حاضر هست خدا مقام ایشون رو بالاتر از فلان روحانی قرار بده ... اگر این دختر خانوم بگه اگر فلان روحانی هم در جایگاه من بود همین کارو میکرد پاسخ خداوند چی خواهد بود ...



با سلام خدمت شما دوست گرامی

یکی از مسائلی که باید با آن توجه کرد این است که نباید انسان ها را همیشه در بین دو حالت مثبت یا منفی دید. یا اینکه انسان ها را سعادت مند یا شقی محض تصور کرد. انسان ها بسته به مجموع اعمالی که دارند، به سعادت می رسند و یا به شقاوت می رسند و در مورد انسان های معمولی نمی توان گفت فردی کاملا به سعادت رسیده است و یا اینکه کاملا شقی شده است.
همچنین در مورد اعمال نیز باید به این مسئله توجه داشت که اعمالی که از انسان ها سر می زند نیز با توجه به شرایط آنها سنجیده می شود به طور مثال اگر فردی را تهدید کنند که اگر شراب ننوشد او را خواهند کشت (و این تهدید واقعا عملی باشد)، آیا نوشیدن این شراب که از سر اجبار و تهدید به قتل بوده است، گناه است؟ گناه نیست.
طبق مجموعه ای که شما تنظیم کردید، باید گفت این فرد هم مرتکب گناه شده است و از سعادت محروم شده است و ... در حالیکه چنین نیست. زیرا اولا مجبور بوده است. ثانیا سعادت و شقاوت یک انسان معمولی تابعی از یک عمل به تنهایی نیست بلکه از مجموع روند تمام عمر او شکل می گیرد.

موفق باشید

چالشگر;336034 نوشت:

با این ترتیب اگر هدف آزمایش انسان ها نیست و دادن فرصت برای رسیدن به کمال است،
ابهام اول) اگر انسانی وجود نداشت، دیگر نیازی به دادن فرصت به او نبود و کسی نبود که نیاز به رسیدن به کمال داشته باشد تا برای آن فرصتی طلب کند.
ابهام دوم) برای رسیدن به کمال باید ابزار رسیدن به کمال را در اختیار انسان قرار داد نه ابزار دوری از کمال را. آیا خداوند نمیتوانست مسیر ذیگری برای رسیدن به کمال مخلوق خود برگزیند؟ اگر هدف شما درست کردن (یک بنا) باشد معمولا ابزار ساخت بنا را تدارک می بینید تا تخریب بنا را.
ابهام سوم) اگر هدف رسیدن به کمال است، چرا انسان هایی که در این امتحان رد شده اند و نتوانسته اند به کمال برسند باید تنبیه شوند؟ آیا با تنبیه انسان ها - تا ابد - مشکل نرسیدن ان ها به کمال حل میشود؟
با تشکر


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- رسیدن به کمال یا رفتن راه شقاوت، همان آزمایش انسان هاست و اینها اموری مجزا از هم نیستند.

- با توجه به اینکه انسان ها شرایط رسیدن به کمال را دارند و خداوند نیز به موجوداتی که صلاحیت رسیدن به کمال را دارند، این فرصت را اعطا می کند، فلذا برای انسان شرایطی ایجاد شده است تا بتواند به کمال برسد.

- رسیدن به کمال به این معناست که انسان ها در شرایط مختلف که امکان ارتکاب افعال خوب و بد وجود دارد، آیا به سمت خوبی ها می رود یا اینکه مرتکب اعمال بد می شود. اساسا در چنین شرایطی است که آزمایش معنا پیدا می کند و می توان فردی را که دارای اختیار است، آزمود.

- عذاب قیامت به معنای تنبیه ای که در دنیا به کار می رود نیست. عذاب های روز قیامت در واقع تجسم اعمال دنیوی فرد هستند و نیز برخواسته از طینت و ذاتی است که فرد با اعمال خود برای خود ساخته است و در واقع روز قیامت خداوند عذاب مجزایی برای بشر نمی فرستد مگر آنچه که فرد در اثر اعمال خود در دنیا به دست آورده است.

موفق باشید

ftmh_mohammadi;336235 نوشت:
سلام جناب رئوف ارجمند .
امیدوارم خوب و سلامت باشید .

مطمین باشین همه انسانها بالقوه قاتل هستند فقط باید شرایطش جور بشه .
مطمین باشین همه انسانها بالقوه شهید هستند فقط باید شرایطش جور بشه .
و ...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد اینی که شما میفرمایید ... این دنیا فرصت کمال رو برای انسان مهیا میکنه ... نسبت بهش دو تا نقد دارم ...

1- آیا این صحبت شما استناد مذهبی هم داره یا دیدگاه ایدیولوژیکی شما هستش !!!
2- اگر گفته شما رو بپذیریم و بگوییم این دنیا فرصت کمال رو برای انسان مهیا میکنه ... باز هم نقد های بسیار بر آن مترتب است !!!
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یک مثال : فرض کنید شما دارین تو یه شرکت کار میکنین ... این شرکت 10 تا پرسنل داره ... شرکت در مرز ورشکستگی هست ... شما فکر میکنین ... اندیشه میکنین ... و در یک زمان درست و مناسب از آن شرکت خارج میشوید ( کار عاقلانه و صحیح را انجام میدهید و از فرصت تون درست استفاده میکنید ) در همین شرکت آدم دیگه ای هم هست که ( نه اندیشه میکنه ... نه از عقلش استفاده میکنه و نه دور نگر هست ) این شخص تو همین شرکت میمونه ...
6 ماه بعد ... تقی به توقی میخوره ... آقای x از این شرکت میشه رییس جمهور کشور ... یا یه پست بالایی رو میگیره ( اتفاق و رویدادی که کم نمیوفته )
در این زمان کسی که عاقل بوده دور اندیش بوده و میدونسته باید از فرصت هاش درست استفاده کنه وارد شرکتی میشه که بعد از این 6 ماه یا بین رفته یا ورشکست شده یا ...
و آدمی که نه عاقل بوده ... نه دور اندیش بوده و نه میدونسته چطور باید از فرصت هاش استفاده کنه اوج میگیره ...

خوب ... در مورد مسایل مذهبی هم همینگونه هست ...

مثال دوم فرض کنین دختری "متدین و مهربان و هم دل و با حجاب" هست این شخص به خاطر اینکه میخواد به انسانی کمک کنه یک دفعه وارد محیط و شرایطی میشه که تعادل زندگیش رو از دست میده ... و تا آخر عمر درگیر اون مساله میمونه و از هر چی خدا و پیغمبر هم هست بدش میاد ...

ولی دختر دیگری که به دنبال این چیزها نبوده و اصلا از این چیزها هم بدش میومده ... تو یه دانشگاه مذهبی براش یه کار جور میشه ... ( یواش یواش با دین آشنا میشه ... یواش یواش شرایط خوب اجتماعی به سراغش میاد ... همسر مناسبی پیدا میکنه و ... ) و آخر سرش هم همه این چیزها رو از سمت خدا میبینه و عاشق خدا میشه و ...

بنابراین ... به نظر من ... باز هم دنیا نمیتونه محل مناسبی برای محک زدن انسانها و رسیدن انسانها به کمال باشه ...

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب :

- اولا اینکه این دنیا فرصت رسیدن به کمال است در متون مختلف دینی بیان شده است، به طور مثال خداوند در قرآن می فرماید: تَبَرَك الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْك وَ هُوَ عَلي كلّ‏ِ شي‏ءٍ قَدِيرٌ(1) الَّذِي خَلَقَ الْمَوْت وَ الحَْيَوةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكمْ أَحْسنُ عَمَلاًوَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ(1) ر بركت است خدايي كه ملك به دست اوست و او بر هر چيزي توانا است كسي كه موت و حيات را آفريده تا شما را بيازمايد كه كدامتان خوش‏رفتارتريد و او عزيزي آمرزنده است
یا در حدیثی از پیامبر می فرماید: «الدنيا مزرعة الاخرة;(2)دنيا مزرعه ى آخرت است
آیات و روایات در این زمینه بسیار است.

- مطلب دوم ، اینکه انسان ها ظرفیت انجام امور بسیاری را دارند درست است و از همین روست که از ما خواسته شده است تا خود را در معرض امور بد و پلید قرار ندهیم.

- مطلب سوم: مثال هایی که زدید از انسان هایی که خوب عمل می کنند ولی در آخر نتیجه بد می شود، باید به نکته توجه کرد که به طور کلی اگر این انسان ها واقعا عملکرد خوبی داشته اند (بین خودشان و خدای خودشان) و از چیزی فروگذاری نکرده اند، خداوند شرایط دنیوی آنها را قطعا مورد بررسی قرار خواهد داد و با توجه به آن محاسبه خواهد کرد ولی اگر کم کاری صورت گرفته است ، به میزان کم کاری باید پاسخگو باشند.
به طور کلی محاسبه خداوند مانند اتفاقات دنیوی نیست که نمی توان آنها را بر اساس قاعده و قانونی مسلم تبیین کرد. محاسبه الهی کاملا بر اساس سعی و تلاش هر فردی خواهد بود. خداوند درقرآن می فرماید:
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى (3) و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد

موفق باشید

1. ملک - 1و2
2. ابن ابى جمهور احسائى، عوالى اللآلى، ج 1، ص 267.
3. نجم : 39 و40

با عرض سلام

رئوف;336025 نوشت:
هدف خداوند از آزمایش انسان ها اطلاع از نحوه عملکرد آنها نیست زیرا خداوند طبق علم بی کران خود، به آینده همه انسان ها علم دارد

رئوف;336436 نوشت:
رسیدن به کمال یا رفتن راه شقاوت، همان آزمایش انسان هاست و اینها اموری مجزا از هم نیستند.

به نظر میرسد دو جمله فوق به نحوی در تناقض با یکدیگرند:
گزاره اول: خداوند انسان ها را آزمایش نمیکند تا عملکرد آنها را مطلع شود چون آن را میداند
گزاره دوم: خداوند انسان را آزمایش میکند تا عملکرد انسان ها در رسیدن به کمال یا شقاوت مشخص شود.

رئوف;336436 نوشت:
با توجه به اینکه انسان ها شرایط رسیدن به کمال را دارند و خداوند نیز به موجوداتی که صلاحیت رسیدن به کمال را دارند، این فرصت را اعطا می کند، فلذا برای انسان شرایطی ایجاد شده است تا بتواند به کمال برسد.

انسان ها که وجودی خارج از خلقت خداوند ندارند. مخلوق او هستند.
الف) به کمال رسیدن مخلوقی غیر کامل چه ارزشی برای خداوند دارد؟ انسان که نهایتا به کمال مطلق نمیرسد. خالقی که کمال مطلق است، چرا باید موجود ناقصی را خلق کند تا نهایتا این موجود به (درجه ای) از کمال برسد که باز هم قابل قیاس با کمال مطلق نباشد؟
ب) با هر جوابی برای بند الف، حال فرض کنید برخی از انسان ها نه تنها به کمال نرسیدند که راه (مخالف کمال ) را هم طی کردند. جزا دادن مخلوف خود ساخته ای که نبوده، خلق شده، به او اختیار انتخاب داده شده و او در شرایطی (نادرست) را انتخاب کرده چه ارزشی برای خدا دارد؟
ج)نهایتا آنجه در این جزا تا ابد در آتش دوزخ میسوزد کیست؟ روحی که خدا از خود در انسان دمیده یا جسم خاکی انسان یا چیز دیگری غیر از جسم و روح؟
با تشکر

FTMH_Mohammadi;336245 نوشت:
انسان اختیار دارد ... این امر ثابت شده ای هست ...

اختیار دارد دقیقاً یعنی چه؟ در چه بازه ای اختیار دارد؟ واقعاً در کنار جبر موروثی و تربیتی و گذشته و پیرامون خود قوه ای به نام اختیار دارد یا این که اسم برایند همین ها را اختیار گذاشته ایم؟ بشر واقعاً اختیار دارد یا این که توهم اختیار دارد؟

فرمودید ثابت شده است. برای بنده که عقلاً و وجداناً ثابت نشده است. لذا در پست زیر و پست های بعد از آن بحثی با استاد بصیر داشتم که در آن دیدگاهم را شرح دادم:
http://www.askdin.com/thread25248-11.html#post328854

خلاصه اینکه بنده تصور روشنی از اختیار به معنای عرفی و مصطلح آن ندارم. بنابراین در جواب سؤال شما که فرمودید:

FTMH_Mohammadi;336245 نوشت:
شما اعتقاد به اختیار دارید ... یک سوال مطرح میکنم و بعد پاسخش را از شما میشنوم ...
...
خوب .... نعوذ بالله ... این کار رو میکنید ... یا نه ؟؟؟

متأسفانه پاسخی غیر از آنچه در این پست عرض کرده ام به ذهنم نمی رسد که قطعاً دین آن را نفی می کند.

موفق باشید.:Hedye:

ftmh_mohammadi;336018 نوشت:
اگر این جونه تو اون دنیا به خدا بگه ... اگر به من هم پدری پولدار میدادی از ان دکتره بیشتر کار میکردم و به آدم های بیشتری کمک میکردم جواب خدا چه خوااهد بود ....

مثال های شما انصافاً خیلی خوبن. چون مشکل رو به روشنی تصویر می کنن. هرچند پذیرش عدالت خدا تو این مثال ها از دید ما واقعاً سخته. اما برای مثال بالا چهار حالت به نظر من می رسه:
1- بهش فرصت دوباره ای می ده و دوباره در زندگی جدیدی با پدر پولداری متولدش می کنه.
2- بهش می گه همین که دوست داشتی به مردم کمک کنی ولی نتونستی از نظر من قبوله.
3- بهش می گه دروغ می گی. بعد یه سری دلایل قانع کننده از یه جایی میاره و می فرستتش جهنم!
4- بهش می گه من از تو توقع داشتم تو همون وضعیت اسفبار بتونی بندگی کنی. بعد می فرستتش جهنم!

مؤمن;336816 نوشت:
متأسفانه پاسخی غیر از آنچه در این پست عرض کرده ام به ذهنم نمی رسد که قطعاً دین آن را نفی می کند.

با سلام خدمت جناب مومن عزیز.
بنده خیلی روی این مسئله اختیار فکر کردم. هر چه تامل میکنم نهایتا به تاثیر یک سری مسایل اجتماعی و و محیطی و خانوادگی و موروثی و ... می رسم که اگر چه بسیار قوی هستند ولی اختیار انسان را نفی نمی کنند. بلکه صرفا محدود می سازند.
همین جمله شما :
مؤمن;336816 نوشت:
رمز این که عده ای در بنی هاشم افراد مؤمنی می مانند و عده ای در بنی امیه دائماً به بدی ها گرایش دارند همین است..

دقت کنید خودتان هم گفتید عده ای! یعنی عده ای از بنی هاشم می توانند گرایشات منفی داشته باشند و برعکس.
به قول مولانا :
این که گویی این کنم یا آن کنم
این دلیل اختیار است ای صنم.
و من الله توفیق

شریعت عقلانی;336880 نوشت:
دقت کنید خودتان هم گفتید عده ای! یعنی عده ای از بنی هاشم می توانند گرایشات منفی داشته باشند و برعکس.

با سلام و ادب و احترام خدمت برادر گرامی جناب شریعت عقلانی

منظور «عده ای از بنی هاشم» نبوده است بلکه «عده ای [از انسان ها] در بنی هاشم» بوده است که بدون عبارت محذوف عرض کردم (با حروف اضافه متفاوت).

البته نکته شما را منکر نمی شوم که عده ای از بنی هاشم ممکن است (بطور نسبی در مقایسه با دیگر افراد این قبیله) گرایشات منفی هم داشته باشند اما این اختیار آنها را ثابت نمی کند بلکه نقصی ژنتیکی یا تربیتی را ثابت می کند. مثل محمد حنفیه که وقتی امیرالمؤمنین او را به جنگ می فرستاد دوباره باز می گشت و به او فرمودند عجیب نیست که تو ترسو هستی زیرا رگ ترس را از مادرت به ارث برده ای! (چون مادر او حضرت فاطمه یا ام البنین نبود!).

شریعت عقلانی;336880 نوشت:
این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم.

بله این جمله معروف را بارها و بارها شنیده ایم و گفته ایم. اینجا در مورد آن بحث شد و بنده پاسخ قانع کننده ای دریافت نکردم:
http://www.askdin.com/thread25248-12.html#post328986
http://www.askdin.com/thread25248-12.html#post329314

به طور خلاصه این که گویی این کنم یا آن کنم فقط نشان می دهد شما نسبت به یک یا چند گزینه گرایش درونی یکسانی دارید و احتمال ارتکاب شما نسبت به هر یک از آنها مساوی است. وگر نه خواهید گفت فقط این کنم و آن نکنم! در هیچ حالتی اختیار اثبات نمی شود. ...

تشکر فراوان از شما.:Hedye:

شریعت عقلانی;336880 نوشت:
به قول مولانا : این که گویی این کنم یا آن کنم این دلیل اختیار است ای صنم.

با سلام مجدد.

از دوستان اهل فکر و تحقیق تقاضا می کنم در مورد سؤالات زیر تعمق کنند و اگر پاسخ مناسبی داشتند به بنده هم انتقال بدهند:

1- روبات فوتبالیستی را در نظر بگیرید که بر اساس برنامه ریزی و تجارب قبلی دو یا چند گزینه را با یکدیگر مقایسه کرده و در نهایت تصمیم می گیرد که چه حرکتی انجام دهد. آیا این روبات اختیار دارد؟

2- اگر اختیار دارد آیا شایسته پاداش و کیفر است؟

3- اگر اختیار ندارد چگونه ثابت می کنید که انسان علاوه بر توانایی های برتر به عنوان یک روبات پیشرفته چیزی به نام اختیار هم دارد؟

4- فرض کنیم بنده و شما همیشه در شرایط جسمی و روحی و ژنتیکی و تربیتی و محیطی کاملاً یکسان قرار داشته ایم. اگر ما بین دو گزینه حق انتخاب داشته باشیم آیا به نظر شما انتخاب های ما اساساً می تواند متفاوت باشد؟

5- اگر در سؤال قبل انتخاب ما می تواند متفاوت باشد چه چیزی باعث این تفاوت شده است؟ اختیار؟ ماهیت این اختیار چیست؟ آیا جنس اختیاری که خدا به شما داده با اختیاری که به من داده فرق می کند؟ چرا در این فرض خیالی شما گزینه خوب را انتخاب می کنید و من گزینه بد را؟

آیا وجداناً اعتقاد دارید تصمیم دو موجود به نام انسان در شرایط ذاتی و محیطی کاملاً یکسان ممکن است متفاوت باشد؟ آیا غیر از این است که حداقل گرایشی درونی باید بین این دو نفر متفاوت باشد تا تصمیم متفاوتی بگیرند؟

امیدوارم موفق باشید.:Gol:

باعرض سلام خدمت دوست عریز مومن
مقدمتا عرض کنم در مورد سوال دوم شما من هم همین سوال را دارم و پاسخی نیافته ام.
اما در مورد اختیار....
شاید اگر چند عبارت را ابتدا تعریف کنیم و شاید اگر بتوانیم به تعریف مشترکی برسیم بهتر بتوانیم در این رابطه گفتگو کنیم:
- اینکه اختیار چیست؟ من میگویم قابلیت انتخاب بین دو یا بیش از دو (آپشن)
- اینکه متضاد اختیار چیست؟ باز من میگویم نا توانی در انتخاب بین بیش از یک (آپشن)
تا اینجا میبینیم نه تنها انسان، که بسیاری از جانداران دیگر نیز (اختیار) دارند.
اما سوال شما ریشه دیگری دارد. شما میفرمایید هر آنچه به آن نام اختیار میدهیم چیزی است که بنا به دلایلی از قبل در ما برنامه ریزی شده و اگر در فرد دیگری هم همین برنامه ریزی انجام شود همین نتایج را میدهد. در این خصوص نیز من فکر میکنم اول باید برای این سوال ها پاسخی (مطمئن) داشته باشیم:
- آیا ایجاد شرایط ژنتیکی، تربیتی، روحی و ... یکسان ممکن است؟ آیا در جایی چنین شرایط یکسان برای دو نفر وجود دارد؟ من میگویم نه.
- عدم وجود شرایط یکسان در انسان ها، بعنوان یک واقعیت، موجب چه میشود؟ من میگویم موجب پدیده ای میشود که ما اسم آن را (اختیار) گذاشته ایم.
پس نهایتا انسان اختیار دارد. اما همانطور که شما هم اشاره فرمودید عوامل تعیین کننده در این اختیار در جاهای دیگری نهفته اند. قطعا هم همینطور است. به هر حال هر معلولی، عامل یا عواملی نیاز دارد. اما مهمترین نکته پس از این همه مقدمه چینی بنده این است که این عوامل خد اقل در محدوده درک ما (نامحدودند). به عبارت دیگر ترکیبی از صد ها هزار عامل ژنتیکی که خود به مرور زمان از همین اختیار تاثیر گرفته اند، به همراه صد ها هزار عامل داخلی و خارجی دیگر، محیطی را برای ما فراهم میکند که ما با استفاده از تمام این داشته ها، نهایتا تصمیم بگیریم. اما باز هم میتوانیم آن تصمیم را نگیریم و بجای آن تاس بیندازیم.
البته تمام این ها دیدگاههایی است که میتواند درست باشد یا نباشد. در پایان دو جمله از دو دیدگاه کاملا متفاوت را عرض میکنم:
- استیون هاوکینگ:
من متوجه شده ام حتی آنهایی هم که معتقدند تقدیرشان از پیش تعیین شده هنگام رد شدن از خیابان دو طرف خود را نگاه میکنند.
- ناشناس:
انسان ها کاراکتر های یک بازی بزرگند که موجوداتی دیگر آن را توسعه داده اند (نوشته اند). همانطور که ما در بازی های کامپیوتری که توسعه میدهیم، شخصیت سازی میکنیم.
با تشکر

نقل قول:

کاملا درست میفرمایید ولی یک نکته را فراموش نکنید:
کائنات (واقعا) در حالت تعادل است! ممکن است ظاهر بسیاری از رویدادها و وقایع از دید محدود آدمی خبر از بی عدالتی بدهد اما واقیت این است که در سراسر کائنات غیر از تعادل هیچ نیست. عدم تعادل یا بی عدالتی زمانی رخ میدهد که کنترل امری بدست ما بیفتد!
بنابر این از دیگاه خالق، تمام سیستم در حالت تعادل میباشد و تمام (معادلاتی) که برای سیستم در حال تعادل صادق است در کل کائنات، از زمان پیدایش آن تا کنون، صادق میباشد.

سلام .
خوب دو ایراد میتوان به بحث شما گرفت :
1- واقعا نمیدانم دنیا در حال تعادل هست یا نه ... اصولا تعریف شما از تعادل در این بازه عملیاتی چی هست ؟؟؟
2-موضوع بحث در مورد آزمایش انسان هست نه آزمایش جهان هستی ...

نقل قول:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

یکی از مسائلی که باید با آن توجه کرد این است که نباید انسان ها را همیشه در بین دو حالت مثبت یا منفی دید. یا اینکه انسان ها را سعادت مند یا شقی محض تصور کرد. انسان ها بسته به مجموع اعمالی که دارند، به سعادت می رسند و یا به شقاوت می رسند و در مورد انسان های معمولی نمی توان گفت فردی کاملا به سعادت رسیده است و یا اینکه کاملا شقی شده است.
همچنین در مورد اعمال نیز باید به این مسئله توجه داشت که اعمالی که از انسان ها سر می زند نیز با توجه به شرایط آنها سنجیده می شود به طور مثال اگر فردی را تهدید کنند که اگر شراب ننوشد او را خواهند کشت (و این تهدید واقعا عملی باشد)، آیا نوشیدن این شراب که از سر اجبار و تهدید به قتل بوده است، گناه است؟ گناه نیست.
طبق مجموعه ای که شما تنظیم کردید، باید گفت این فرد هم مرتکب گناه شده است و از سعادت محروم شده است و ... در حالیکه چنین نیست. زیرا اولا مجبور بوده است. ثانیا سعادت و شقاوت یک انسان معمولی تابعی از یک عمل به تنهایی نیست بلکه از مجموع روند تمام عمر او شکل می گیرد.

با عرض سلام خدمت شما استاد ارجمند ...
1- چگونه تعادلی میخواهید بین شرایط تصمیم گیری ... تصمیم شخص ... و جزا و پاداش شخص در نظر بگیرید ؟؟؟ به هر حال شما باید مبنایی برای این تصمیم گیری داشته باشید . مثلا شرایط در حوزه A و تصمیم x نتیجه اش y میشود ....

2- من برای شما مثالهایی زدم که شرایط اعمال شده به شخص باعث میشود اون شخص از وضعیت تعادل خارج شود ... و وقتی سیستم از حالت تعادل خارج میشود دیگر تجزیه و تحلیل اون شخص بی معنی میشود
الف) دختر خانومی را تصور کنید که چادر به سر میکند ... و خود را برای خدای خود پاک نگاه میدارد ... او را میدزدند و مورد آزار و اذیت قرار میدهند ...
ب) پیر زنی را تصور کنید یک عمر چادر به سر میکرده ... یک بار برای سوار شدن به اتوبوس دستش را بلند میکند ... راننده اتوبوس او را سوار میکند ... و او را به خلوت برده ... و ....
ج) زن و شوهری را تصور کنید ... که یک عمر از خدا بچه میخواستند ... هر روز روزه ... هر شب نماز شب ... بعد از 7 سال خدا به آنها بچه ای عطا میکند ... وقتی مبخواهند به خانه خدا بروند و از او تشکر کنند ... بچه را دست خانواده خود میسپارند ... خانواده برای ایشان آش پشت پا درست میکند ... بچه را بالای آش میبرند و آش را هم میزنند ... و بچه درون آش میافتد ....

این اتفاق ها میافتد ...اشتباهی که خیلی از انسانهای خوب میکنند این هست که فکر میکنند اگر خوب باشند ... اینگونه اتفاق ها برایشان نمیافتد .

3- من یه صحبتی کردم در ارتباط با اینکه آزمایشهای انجام شده در دنیا باید تمام ابعاد وجودی شخص رو پوشش بدهند ... نمیتوانید شخصی را در وضعیت فقز یا غنی امتحان نمایید و آنرا در فضاهایی دیگر تعمیم دهید ... به عنوان مثال یکی از دوستان "باغ بهشت" گفته بودن که .... در پس تمام این آزمایشات باید صابر بود و به صابرین اجر و مزد میدهند .... یا یه همچین چیزی ... خوب ممکن هست کسی واقعا انسان خوبی باشد ولی صبور نباشد ... یا مثلا فردی را در نظر بگیرید که فقیر باشد و خیلی برای زندگی و پول جمع کردن زحمت بکشد ... و زمانیکه غنی شد حاضر نباشد به دیگران کمک کند ... در حالیکه اگر ایشان از اول غنی به دنیا میامد حاضر میشد این کار را انجام دهد ....

---------------------------------------

نقل قول:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب :

- اولا اینکه این دنیا فرصت رسیدن به کمال است در متون مختلف دینی بیان شده است، به طور مثال خداوند در قرآن می فرماید: تَبَرَك الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْك وَ هُوَ عَلي كلّ‏ِ شي‏ءٍ قَدِيرٌ(1) الَّذِي خَلَقَ الْمَوْت وَ الحَْيَوةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكمْ أَحْسنُ عَمَلاًوَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ(1) ر بركت است خدايي كه ملك به دست اوست و او بر هر چيزي توانا است كسي كه موت و حيات را آفريده تا شما را بيازمايد كه كدامتان خوش‏رفتارتريد و او عزيزي آمرزنده است
یا در حدیثی از پیامبر می فرماید: «الدنيا مزرعة الاخرة;(2)دنيا مزرعه ى آخرت است
آیات و روایات در این زمینه بسیار است.

- مطلب دوم ، اینکه انسان ها ظرفیت انجام امور بسیاری را دارند درست است و از همین روست که از ما خواسته شده است تا خود را در معرض امور بد و پلید قرار ندهیم.

- مطلب سوم: مثال هایی که زدید از انسان هایی که خوب عمل می کنند ولی در آخر نتیجه بد می شود، باید به نکته توجه کرد که به طور کلی اگر این انسان ها واقعا عملکرد خوبی داشته اند (بین خودشان و خدای خودشان) و از چیزی فروگذاری نکرده اند، خداوند شرایط دنیوی آنها را قطعا مورد بررسی قرار خواهد داد و با توجه به آن محاسبه خواهد کرد ولی اگر کم کاری صورت گرفته است ، به میزان کم کاری باید پاسخگو باشند.
به طور کلی محاسبه خداوند مانند اتفاقات دنیوی نیست که نمی توان آنها را بر اساس قاعده و قانونی مسلم تبیین کرد. محاسبه الهی کاملا بر اساس سعی و تلاش هر فردی خواهد بود. خداوند درقرآن می فرماید:
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى (3) و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد

موفق باشید


در ارتباط با موضوع اینکه از ما خواسته شده است خود را در معرض امور پلید قرار ندهیم ... گویا شما اساس صحبت من را متوجه نشدید ... شخص تصمیم درستی میگیرد ... کار عاقلانه ای میکند ... ولی نتیجه اش قابل مقایسه با کسی که نه فکر کرده و نه تعقل کرده نمیشود ... نمونه اش اینکه هیچ کس الان در جای خودش نیست ...

در مورد این صحبت کرده بودید که بر اساس سعی و تلاش شخص محاسبه میشود :
فرض میکنیم 2 دختر دارید رفته اند کلاس اول ... به یکی خودکار زر نویس میدهید و به دیگری خودکاری که جوهر سیاه پس میدهد ... اونی که خودکار زر نویس دارد روز به روز دستخطش بهتر میشود ... پشتکارش بیشتر میشود .... از تعریف و تمجید دیگران روحیه بهتری پیدا میکند و اونی که خودکار خراب دارد روز به روز از درس و مشق دلزده تر ... حالش از دنیا به هم میخوره ... تازه دستخط خواهرش رو هم میبیند .... آخر ترم شما چه میکنید ... بر چه اساسی به این دو نفر نمره میدهید ؟؟؟

اونی که خودکار زر نویس داره 3 ماه روزی 20 ساعت درس خونده ...
اونی که خودکار خراب داره ... فقط یک روز 5 ساعت درس خونده بعدشم خودکارش رو انداخته دور ...

ftmh_mohammadi;337160 نوشت:
خوب دو ایراد میتوان به بحث شما گرفت :
1- واقعا نمیدانم دنیا در حال تعادل هست یا نه ... اصولا تعریف شما از تعادل در این بازه عملیاتی چی هست ؟؟؟
2-موضوع بحث در مورد آزمایش انسان هست نه آزمایش جهان هستی ...

با عرض سلام
استدلال من به طور خلاصه برای در حال تعادل بودن حهان این است:
از نظر من بدون شک جهان دارای خالق میباشد و آنچه ما آنرا کائنات مینامیم با هر آنچه در آن هست اتفاقی بوجود نیامده است. اما این خالق برای گرداندن امورجهان چیزی بنام قوانین لایتغیر در شاخه های مختلف (از دید ما) خلق کرده است وگذران امور کائنات از میلیارد ها سال پیش تا کنون و شاید تا میلیارد ها سال دیگر و در تمام میلیارد ها سال نوری عمق خود بر پایه همین قوانین میباشد. این قوانین در شرایط تعریف شده ثابت بوده و دستخوش گذر زمان نمیباشند. جاذیه جاذیه است و ترکیبات عناصر در تمام این دوران بدون تفییر و بر همین اساس است که (ما) میتوانیم رخداد های گذشته را باز سازی و آینده گیتی را پیش بینی کنیم.
از این دید تمام امور جهان جه مادی و جه آنجه ما آنرا غیر مادی مینامیم تابع بدون قید و شرط این قوانین هستند و این همان مفهومی است که ما از آن با نام عدالت یاد میکنیم و بر این اساس جهان را در حال تعادل مینامیم. با این تعبیر خالق عادل است و عدالت کور! تبصره ای در این میان وجودندارد و از خالق عملی خارج از جهارجوب قوانین نمیتوان انتظار داشت.
اگر چیزی بنام انسان هم وجود دارد، با تمام خصوصیات و ویژگی های انسانی،بخشی از همین کائنات وتابعی از همین قوانین میباشد. در این میان ما به عنوان موجوداتی که خود را هوشمندتر از دیگران میدانیم میتوانیم بخشی از این قوانین را درک کرده و با آنها به نوعی خلاقیت بپردازیم. خلاقیتی که باز آن هم تابع همان قوانین و همان عدالت میباشد.
ما با این قوانین بوجود آمده و با همین قوانین از بین میرویم و گستره این قوانین یا همان عدالت به قوانین شیمی و فیزیک ختم نمیشود و در بر گیرنده هر آنچه میباشد که وجود دارد.
با تشکر

نقل قول:
با سلام مجدد.

از دوستان اهل فکر و تحقیق تقاضا می کنم در مورد سؤالات زیر تعمق کنند و اگر پاسخ مناسبی داشتند به بنده هم انتقال بدهند:

1- روبات فوتبالیستی را در نظر بگیرید که بر اساس برنامه ریزی و تجارب قبلی دو یا چند گزینه را با یکدیگر مقایسه کرده و در نهایت تصمیم می گیرد که چه حرکتی انجام دهد. آیا این روبات اختیار دارد؟

2- اگر اختیار دارد آیا شایسته پاداش و کیفر است؟

3- اگر اختیار ندارد چگونه ثابت می کنید که انسان علاوه بر توانایی های برتر به عنوان یک روبات پیشرفته چیزی به نام اختیار هم دارد؟

4- فرض کنیم بنده و شما همیشه در شرایط جسمی و روحی و ژنتیکی و تربیتی و محیطی کاملاً یکسان قرار داشته ایم. اگر ما بین دو گزینه حق انتخاب داشته باشیم آیا به نظر شما انتخاب های ما اساساً می تواند متفاوت باشد؟

5- اگر در سؤال قبل انتخاب ما می تواند متفاوت باشد چه چیزی باعث این تفاوت شده است؟ اختیار؟ ماهیت این اختیار چیست؟ آیا جنس اختیاری که خدا به شما داده با اختیاری که به من داده فرق می کند؟ چرا در این فرض خیالی شما گزینه خوب را انتخاب می کنید و من گزینه بد را؟

آیا وجداناً اعتقاد دارید تصمیم دو موجود به نام انسان در شرایط ذاتی و محیطی کاملاً یکسان ممکن است متفاوت باشد؟ آیا غیر از این است که حداقل گرایشی درونی باید بین این دو نفر متفاوت باشد تا تصمیم متفاوتی بگیرند؟

امیدوارم موفق باشید.:gol:

پاسخی در "چرا بدی بد هست و خوبی خوب " برای شما گذاشته ام خوشحال میشوم اگر آنرا بخوانید .

ftmh_mohammadi;337180 نوشت:
در ارتباط با موضوع اینکه از ما خواسته شده است خود را در معرض امور پلید قرار ندهیم ... گویا شما اساس صحبت من را متوجه نشدید ... شخص تصمیم درستی میگیرد ... کار عاقلانه ای میکند ... ولی نتیجه اش قابل مقایسه با کسی که نه فکر کرده و نه تعقل کرده نمیشود ... نمونه اش اینکه هیچ کس الان در جای خودش نیست ...

در مورد این صحبت کرده بودید که بر اساس سعی و تلاش شخص محاسبه میشود :
فرض میکنیم 2 دختر دارید رفته اند کلاس اول ... به یکی خودکار زر نویس میدهید و به دیگری خودکاری که جوهر سیاه پس میدهد ... اونی که خودکار زر نویس دارد روز به روز دستخطش بهتر میشود ... پشتکارش بیشتر میشود .... از تعریف و تمجید دیگران روحیه بهتری پیدا میکند و اونی که خودکار خراب دارد روز به روز از درس و مشق دلزده تر ... حالش از دنیا به هم میخوره ... تازه دستخط خواهرش رو هم میبیند .... آخر ترم شما چه میکنید ... بر چه اساسی به این دو نفر نمره میدهید ؟؟؟

اونی که خودکار زر نویس داره 3 ماه روزی 20 ساعت درس خونده ...
اونی که خودکار خراب داره ... فقط یک روز 5 ساعت درس خونده بعدشم خودکارش رو انداخته دور ...

سلام موضوع فقط این نیس
هیچ وقت نمی شه اینطور درنظر گرفت
ما در جهانی داریم زندگی می کنیم که برای توسعه هر امری فقط یک پشتوانه و یه تلنگری که در مدار وارد می شه نمی تونیم تکیه کنیم
شما مثالی زدید و فقط یک جهت موضوع رو نگاه کردید
موضوع اصلی که قبلا هم گفتم اینه که فقط در یک جهت نیست
نمی تونیم این مثال رو من باب همه انسان ها بزنیم چرا که شما فقط یک جهت و یک مقطع خاص این موضوع رو نگاه کردید
چون انسان یک موجود یک وجهی نیست یک موجود چند وجهی هست
قبلا هم گفتم آزمایش های که برای هر انسانی بوجود میاد بیشتر بستگی به بینش تفکر،توکل معرفت سعی تلاش خود شخص داره
خصوصا افکار آدمی
منی که مثلا ماشین مدل بالا ندارم نمی تونم بگم چون اینو ندارم پس دیگه هیچ
منی که قیافم قشنگ نیس یا مثلا عضوی از خانواده ام رو از دست داده باشم
دوسال پیش من دوستم خواهر 18 سالشو بخاطر بیماری از دست داد وقتی با اشک به چشمان من نگاه می کرد گفت درسته که خواهرم رفت ولی تو این رفتنش چنان چیزای بود چنان تحولاتی بود که تا افکارتو باز نکنی نمی تونیی ببینیشون
خودش خیلی داغدار بود ولی از اون جهانبینی و درهای دیگری که شاید برای من که همه چیز برام عالی باشه همیشه بسته هست برای اون باز شد
هیچ وقت این دو مورد رو نمی شه گفت
1:اگر.......اگر.....اگر.....نتیجش این می شد
2:هیچ وقت نمی شه فقط از یه سمت و یه مقطع خاص به موضوعی نگاه کرد

چالشگر;337144 نوشت:
باعرض سلام خدمت دوست عریز مومن مقدمتا عرض کنم در مورد سوال دوم شما من هم همین سوال را دارم و پاسخی نیافته ام.

عرض سلام و ادب خدمت دوست عزیز جناب چالشگر

چالشگر;337144 نوشت:
اما در مورد اختیار.... شاید اگر چند عبارت را ابتدا تعریف کنیم و شاید اگر بتوانیم به تعریف مشترکی برسیم بهتر بتوانیم در این رابطه گفتگو کنیم: - اینکه اختیار چیست؟ من میگویم قابلیت انتخاب بین دو یا بیش از دو (آپشن) - اینکه متضاد اختیار چیست؟ باز من میگویم نا توانی در انتخاب بین بیش از یک (آپشن) تا اینجا میبینیم نه تنها انسان، که بسیاری از جانداران دیگر نیز (اختیار) دارند. اما سوال شما ریشه دیگری دارد. شما میفرمایید هر آنچه به آن نام اختیار میدهیم چیزی است که بنا به دلایلی از قبل در ما برنامه ریزی شده و اگر در فرد دیگری هم همین برنامه ریزی انجام شود همین نتایج را میدهد.

تشکر از شما بخاطر پاسخ دقیق و علمی تان. حقیقتش فکر نمی کردم کسی با این سرعت و دقت متوجه دیدگاهم بشود.

چالشگر;337144 نوشت:
اول باید برای این سوال ها پاسخی (مطمئن) داشته باشیم: - آیا ایجاد شرایط ژنتیکی، تربیتی، روحی و ... یکسان ممکن است؟ آیا در جایی چنین شرایط یکسان برای دو نفر وجود دارد؟ من میگویم نه.

فرمایش شما متین است. این یک فرض محال بود. اما هدفش این بود که بگوید همین تفاوت ها هستند که سبب و علت انتخاب های متفاوتند نه قوه مستقلی بنام اختیار.

چالشگر;337144 نوشت:
عدم وجود شرایط یکسان در انسان ها، بعنوان یک واقعیت، موجب چه میشود؟ من میگویم موجب پدیده ای میشود که ما اسم آن را (اختیار) گذاشته ایم. پس نهایتا انسان اختیار دارد. اما همانطور که شما هم اشاره فرمودید عوامل تعیین کننده در این اختیار در جاهای دیگری نهفته اند. قطعا هم همینطور است. به هر حال هر معلولی، عامل یا عواملی نیاز دارد. اما مهمترین نکته پس از این همه مقدمه چینی بنده این است که این عوامل خد اقل در محدوده درک ما (نامحدودند). به عبارت دیگر ترکیبی از صد ها هزار عامل ژنتیکی که خود به مرور زمان از همین اختیار تاثیر گرفته اند، به همراه صد ها هزار عامل داخلی و خارجی دیگر، محیطی را برای ما فراهم میکند که ما با استفاده از تمام این داشته ها، نهایتا تصمیم بگیریم. اما باز هم میتوانیم آن تصمیم را نگیریم و بجای آن تاس بیندازیم. البته تمام این ها دیدگاههایی است که میتواند درست باشد یا نباشد.

موافقم. ابهام اصلی بنده هم همین جاست. بنده تصوری از یک قوه تصمیم گیری (یا تاس) مستقل ندارم. به نظرم هر تصمیمی معلول گرایشی است ولو مبهم (اصطلاحاً ناخودآگاه).

در پایان از استارتر تاپیک به خاطر انحراف احتمالی در بحث ایشان پوزش می طلبم.

موفق باشید.:Gol:

ftmh_mohammadi;337180 نوشت:
بر چه اساسی به این دو نفر نمره میدهید ؟؟؟ اونی که خودکار زر نویس داره 3 ماه روزی 20 ساعت درس خونده ... اونی که خودکار خراب داره ... فقط یک روز 5 ساعت درس خونده بعدشم خودکارش رو انداخته دور ...

واقعاً سؤال سختی است. شاید محاسبه و ارزیابی این موارد تنها از خدا بربیاید که ما از روش محاسبات و نحوه تحلیل نتایج او بی خبریم. بر اساس قواعد ما و اصول طراحی آزمایش و ... امکان مقایسه این موارد تقریباً ممکن نیست. در سیستم های قضایی نیز عمدتاً بر اساس ظاهر حکم می کنیم که لزوماً حکم عادلانه و دقیقی هم نیست. لذا بعید نیست قاتلی که در این دنیا قصاص شده است در آخرت بخاطر این که تعداد کمتری آدم کشته مورد تقدیر نیز قرار بگیرد. ...

خلاصه این که به نظر بنده ارزیابی درست این موارد از انسان ساخته نیست. اما شاید خدا قواعدی برای هم ارز سازی آنها و همگن سازی داده ها و سپس قضاوت عادلانه بین آنها داشته باشد.


چالشگر;336513 نوشت:
با عرض سلام

به نظر میرسد دو جمله فوق به نحوی در تناقض با یکدیگرند:
گزاره اول: خداوند انسان ها را آزمایش نمیکند تا عملکرد آنها را مطلع شود چون آن را میداند
گزاره دوم: خداوند انسان را آزمایش میکند تا عملکرد انسان ها در رسیدن به کمال یا شقاوت مشخص شود.

انسان ها که وجودی خارج از خلقت خداوند ندارند. مخلوق او هستند.
الف) به کمال رسیدن مخلوقی غیر کامل چه ارزشی برای خداوند دارد؟ انسان که نهایتا به کمال مطلق نمیرسد. خالقی که کمال مطلق است، چرا باید موجود ناقصی را خلق کند تا نهایتا این موجود به (درجه ای) از کمال برسد که باز هم قابل قیاس با کمال مطلق نباشد؟
ب) با هر جوابی برای بند الف، حال فرض کنید برخی از انسان ها نه تنها به کمال نرسیدند که راه (مخالف کمال ) را هم طی کردند. جزا دادن مخلوف خود ساخته ای که نبوده، خلق شده، به او اختیار انتخاب داده شده و او در شرایطی (نادرست) را انتخاب کرده چه ارزشی برای خدا دارد؟
ج)نهایتا آنجه در این جزا تا ابد در آتش دوزخ میسوزد کیست؟ روحی که خدا از خود در انسان دمیده یا جسم خاکی انسان یا چیز دیگری غیر از جسم و روح؟
با تشکر

با سلام خدمت شما دوست گرامی

- در دو جمله نخست تناقضی وجود ندارد، در علم ازلی خداوند، آینده همه موجودات معلوم است از این رو در علم ذاتی خداوند امر جدیدی کشف نمی شود. اما مشخص شدن عاقبت افراد برای انسان هاست نه برای خداوند همچنین باید به این مطلب توجه کرد که رسیدن به کمال که هدف خلقت انسان هاست، تنها با علم الهی متحقق نمی شود بلکه با عمل و تلاش بشری به دست می آید

- خدا که کمال مطلق است یکی از اوصافش فیاض بودن است. طبق این وصف خداوند به موجوداتی که صلاحیت رسیدن به کمال را دارند این فرصت را می دهد تا با اختیار خود به کمال برسند. نباید این چنین همه یا هیج نگاه کرد که اگر موجودی نمی تواند به کمال مطلق بودن برسد پس چرا اصلا به کمال برسد، مسلما رسیدن به مقامات کمال ارزش ذاتی دارند.

- عذاب جهنم جسمانی و روحانی است.

دوستان گرامی توجه داشته باشید که با توجه به حجم گسترده سوالات و نیز مشارکت بالای دوستان، تنها در حیطه موضوع مشخص شده به بحث بپردازند و از طرح مسائلی که فعلا در چارچوب موضوع اصلی ما نیست،پرهیز کنند. (مانند اینکه در جهنم چه اتفاقی خواهد افتاد)

موفق باشید

ftmh_mohammadi;337180 نوشت:

...

اونی که خودکار زر نویس داره 3 ماه روزی 20 ساعت درس خونده ...
اونی که خودکار خراب داره ... فقط یک روز 5 ساعت درس خونده بعدشم خودکارش رو انداخته دور ...



با سلام خدمت شما دوست گرامی

- به طور خلاصه در پاسخ به سوالات قبلی شما می توان گفت که طبق اعتقاد ما مبنی بر علم و قدرت مطلق الهی و نیز عدالت او، ما معتقدیم که خداوند بین انسان ها به عدالت قضاوت خواهد کرد و هرچند چگونگی این قضاوت و نیز نحوه محاسبه آن بر ما آشکار نباشد، در اصل ماجرا تفاوتی نمی کند.

- از دوستان گرامی خواهشمندم از طرح کردن مطالب خارج از موضوع، مانند بحث اختیار خودداری کنند، اختیار بحث مفصلی است که نمی توان در ذیل این موضوع به آن پرداخت. پیش فرض ما در این بحث این است که بشر علی رغم تاثیر عوامل مختلف، دارای اختیار است. پرداختن به موضوعات دیگر ما را از رسیدگی بهتر و دقیق تر به موضوع اصلی باز خواهد داشت.

موفق باشید

رئوف;337503 نوشت:
در دو جمله نخست تناقضی وجود ندارد، در علم ازلی خداوند، آینده همه موجودات معلوم است از این رو در علم ذاتی خداوند امر جدیدی کشف نمی شود. اما مشخص شدن عاقبت افراد برای انسان هاست نه برای خداوند

با عرض سلام
با این ترتیب خداوند انسان ها را خلق میکند، به آنها در حدودی توان و اختیار میدهد، به آنها فرصت میدهد تا از توان و اختیار خود استفاده کنند, و سپس عملکرد مخلوقات خود را به خود آنها نشان میدهد و بر اساس عملکرد آنها، آنها را تا ابد جزا و یا پاداش میدهد. سوال تکراری این است : چرا؟ چه حکمتی در پشت این موضوع نهفته است؟ (من) تا زمانیکه نبودم، نیودم. همانطور که خیلی ها نیستند... اصلا به دنیا نیامده اند که باشند. اما حالا که هستم دارای احساس هستم. آتش را حس میکنم و از سوزش آن گریزان هستم. (چرا) من باید با این احساس تولید شوم و سپس تا چیزی مبهم بنام ابد که حتی برایم قابل تصور نیز نیست بسوزم؟
اجازه بدهید یک مثال بزنم:
مدیر یک موسسه آموزشی روزی به خیابان میرود و عده ای نوجوان را که قبلا در موسسه (نبودند) و هیچ اطلاعی هم از موسسه نداشتند را(از جایی) آورده با اجبار وارد موسسه میکند و آنها را با اجبار وارد کلاس درسی میکند که بنا به علل مختلف شرایط یکسان برای آموزش را برای همه آن افراد فراهم نیاورده. سپس آنها را غیر مستقیم آموزش داده و گاها بدون فراهم کردن فرصتی برای تجدید نظر، از آنها امتحان گرفته و آنانی که رد میشوند را به سختی تنبیه میکند. دانش آموزی زبان به اعتراض باز میکند و میگوید: من که (نبودم) و تا نبودم نه با کسی مرا کاری بود و نه من را با کسی کاری. چرا شما من را به اجبار و بدون اینکه منی که از این مدرسه و کلاس کوچکترین تصوری داشته باشم را وارد این کلاس کردید؟
شما من را دوست دارید؟ اگر دوست دارید و کامل تر شدن من را از برخی جنبه ها میخواهید، با توجه به تمام توانایی هایی که دارید چرا من را برای کامل شدن مهیا نکردید؟ هدف شما کامل شدن ما بود ولی نگاه کنید، من و بیشتر همکلاسی های من نتوانستیم از فرصتی که شما مهیا کردید استفاده کنیم و کامل نشدیم، در صورتی که شما (قادر) بودید امکانات بهتری برای من فراهم کنید........
پاسخ این دانش آموز چیست؟
رئوف;337503 نوشت:
طبق این وصف خداوند به موجوداتی که صلاحیت رسیدن به کمال را دارند این فرصت را می دهد تا با اختیار خود به کمال برسند

با پوزش چند ابهام در این حمله برای من وجود دارد:
1) خداوند به موجوداتی که صلاحیت رسیدن به کمال دارند فرصتی نمیدهد. در بهترین باور ها، خداوند موجوداتی را با صلاحیت رسیدن به کمال خلق میکند. اینگونه نیست که موحوداتی باشند، صلاحیت رسیدن به کمال را داشته باشند و سپس خداوند به آنها فرصت بدهد.
2) اگر موجودی را دارای (صلاحیت رسیدن یه کمال) فرض کنیم، از این تعریف، متضاد آن یعنی (موجود دارای صلاحیت رسیدن به ضد کمال یا نقص) حاصل نمیشود. به بیان دیگر در بدترین حالت، موحود دارای صلاحیت رسیدن به کمال، به کمال نمیرسد نه اینکه در خلاف جهت کمال پیش برود.
3) مشابه همین ابهام برای واژه (اختیار) صادق است. همانگونه که دوستان در پست های قبلی توضیح داده اند شرایط در این دنیا شرایطی (اختیاری) برای رسیدن به کمال نیست و گاها انسان ها یا با اجبار، یا با اکراه و یا بدون اختیار و ناخواسته مسیر مخالف را طی میکنند، بدون اینکه در بسیاری از موارد نسبت به آن آگاهی داشته باشند.
رئوف;337503 نوشت:
عذاب جهنم جسمانی و روحانی است

اگر در حوصله این تاپیک می گنجد لطفا در مورد آنجه در جهنم عداب میشود توضیح بدهید.
با تشکر

نقل قول:
- در دو جمله نخست تناقضی وجود ندارد، در علم ازلی خداوند، آینده همه موجودات معلوم است از این رو در علم ذاتی خداوند امر جدیدی کشف نمی شود. اما مشخص شدن عاقبت افراد برای انسان هاست نه برای خداوند همچنین باید به این مطلب توجه کرد که رسیدن به کمال که هدف خلقت انسان هاست، تنها با علم الهی متحقق نمی شود بلکه با عمل و تلاش بشری به دست می آید
نقل قول:
به طور خلاصه در پاسخ به سوالات قبلی شما می توان گفت که طبق اعتقاد ما مبنی بر علم و قدرت مطلق الهی و نیز عدالت او، ما معتقدیم که خداوند بین انسان ها به عدالت قضاوت خواهد کرد و هرچند چگونگی این قضاوت و نیز نحوه محاسبه آن بر ما آشکار نباشد، در اصل ماجرا تفاوتی نمی کند.
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار ...
از اینکه با صبر و حوصله پاسخگوی سوالات من هستید تشکر میکنم ...

در مورد پاسخ اول به چالشگر ... نقدی بر آن وارد است ... شما در جمله خوذ اشاره کردید که آزمایش های انسان برای آن است که انسان پی به ارزش و مقام خود ببرد و خداوند ارزش و قدر او را میداند ... خوب ... اصل بحث همینجاست ... آزمایشهای انجام شده در این دنیا نمیتواند "بد یا خوب بودن" انسانی را برای خودش ثابت کند ... دزد از دزدی اش راضی هست ... کسی که قتل میکند از عمل خود شرمنده نیست و ... همچنین ... خاطرم هست چند سال پیش که یک بار قرآن را خواندم جایی به این نکته برخوردم که در آن دنیا خیلی از انسانها از خدا شاکی هستند ... و حرف حسابشان آن است که میگویند "خدا هر که را میخواست هدایت کرد و هر که را نخواست هدایت نکرد" ... خوب این مساله نشان میدهد که انسانها در آن دنیا نسبت به این مساله شاکی هستند .

در مورد جمله دومی که در ایراد فرمودید ... نقل کردید که خداوند میتواند با علم و عدالت نامنتهای خود عدالت را اجرا نماید ... خوب این پاسخ شما دو مشگل بر آن مترتب است ...
اولا : اگر خدا میخواهد مساله را با علم و عدالت لایتناهی خود حل کند چه نیازی به آزمایش گرفتن از انسانها بوده است ...
ثانیا : نتیجه آزمایش ها و جزایی که میخواهد خداوند به انسان بدهد ... نسبت به یکدیگر استقلال دارند ... مانند آن میماند که من و شما وارد سوپر مارکتی شویم ... شما رنگ لباس فروشنده را ببینید ... و سپس قضاوت کنید ایشان دیروز با خانومشان دعوا کرده اند ... اگر واقعا خداوند میخواهد از روی علم وعدالت لایتنهای خود مشگل را حل کند چه نیازی هست بریم سوپر مارکت !!!

با سلام خدمت دوستان گرامی

چند مطلب خدمت شما عرض می شود:

- سوال مطرح شده(امتحان در دنیا)، سوال مهمی است و برای بررسی هرچه بهتر آن نیازمند تمرکز بر آن هستیم، برای پرداختن به این سوال مهم و مفصل باید از پرداختن به سوالات دیگر که آنها نیز مفصل و مهم هستند، بپرهیزیم زیرا عملا مانع از پیشروی بحث ما خواهد شد، سوالاتی مانند: "چرا اساسا خلق شدیم؟"، "اختیار چیست؟" ، "عذاب در جهنم چگونه است؟" و... هرکدام موضوع مبسوطی است که در این تاپیک نمی توانیم در مورد آنها بحث کنیم و دوستانی که در این زمینه سوالی دارند، می توانند تاپیک جدیدی در مورد سوال خود ایجاد کنند.

- در مورد آیه ای که کاربر محترم FTMH_Mohammadi گفتند، باید عرض کنم که لطفا متن آیه مذکور را همراه با آدرس بیان کنید تا بتوانیم بر اساس آن بحث کنیم و نمی توان بر اساس یک مسئله احتمالی مسئله ای را به قرآن نسبت داد.

- مطلبی که در پاسخ قبلی بنده عرض شد در مورد قدرت الهی، مربوط به مقام محاسبه اعمال افراد است نه به مرحله ای که افراد خوب یا بد می شوند. به عبارت دیگر، بنا نیست افراد تنها با خواست خداوند، به کمال برسند، بلکه باید ارائه خود آنها دخیل باشد، آنچه بنده عرض کردم در مقام محاسبه اعمال انسان ها بود که خداوند با قدرت خود می تواند، اعمال آنها را بررسی کند.

- مطلب مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که محاسبه اعمال هر فردی با توجه به شرایط خودش و نیز نعمت ها یا سختی هایی که در مورد او وجود داشته است، لحاظ می شود و این چنین نیست که فردی را در مقایسه با فردی دیگر ، محاسبه کنند (اشکالی که در مثال های قبلی وجود دارد که دوستان ، همیشه بین دو فرد مقایسه کردند در حالیکه در قیامت عملکرد هرکسی نسبت به خود او سنجیده می شود نه نسبت به دیگران)

- مطلب پایانی است که ، این چنین نیست که خداوند با قدرت خود انسان ها را به کمال برساند، کمال انسان ها در این است که با داشتن اختیار و اراده و به خواست خود به کمال برسند فلذا معنا ندارد که در این مقام، قدرت مطلق خداوند و اینکه او می تواند انسان ها را به کمال برساند، مطرح شود. از همین روست که علم پیشنین الهی به تنهایی برای کمال انسان ها کافی نیست بلکه باید انسان ها با سعی و تلاش خود به کمال برسند.

موفق باشید

با عرض سلام

رئوف;337910 نوشت:
سوالاتی مانند: "چرا اساسا خلق شدیم؟"، "اختیار چیست؟" ، "عذاب در جهنم چگونه است؟" و... هرکدام موضوع مبسوطی است که در این تاپیک نمی توانیم در مورد آنها بحث کنیم و دوستانی که در این زمینه سوالی دارند، می توانند تاپیک جدیدی در مورد سوال خود ایجاد کنند.

بنده ضمن تایید فرمایش شما برای پرهیز از سوالات جانبی لازم میدانم این را هم عرض کنم که بسیاری از سوالات خصوصا در حوزه سوالات عقیدتی ریشه در جاهای مختلفی دارد که (باید) برای پاسخ دادن به آن سوال به تمام آن مطالب پرداخت. با سوالات عقیدتی مانند مسائل رساله نمیتوان برخورد کرد که به ازای هر سوال یک حواب وجود دارد. علاوه بر این فرصت را به سهم خود مغتنم شمرده از پاسخگویان محترم تقاضا میکنم به برخی از سوالات اینجانب که به نوعی تداخل با این تاپیک دارد و در تاپیک (در باب بینهایت) آن ها را پرسیده ام پاسخ گویند.
با تشکر

نقل قول:
مطلبی که در پاسخ قبلی بنده عرض شد در مورد قدرت الهی، مربوط به مقام محاسبه اعمال افراد است نه به مرحله ای که افراد خوب یا بد می شوند. به عبارت دیگر، بنا نیست افراد تنها با خواست خداوند، به کمال برسند، بلکه باید ارائه خود آنها دخیل باشد، آنچه بنده عرض کردم در مقام محاسبه اعمال انسان ها بود که خداوند با قدرت خود می تواند، اعمال آنها را بررسی کند.

- مطلب مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که محاسبه اعمال هر فردی با توجه به شرایط خودش و نیز نعمت ها یا سختی هایی که در مورد او وجود داشته است، لحاظ می شود و این چنین نیست که فردی را در مقایسه با فردی دیگر ، محاسبه کنند (اشکالی که در مثال های قبلی وجود دارد که دوستان ، همیشه بین دو فرد مقایسه کردند در حالیکه در قیامت عملکرد هرکسی نسبت به خود او سنجیده می شود نه نسبت به دیگران)

- مطلب پایانی است که ، این چنین نیست که خداوند با قدرت خود انسان ها را به کمال برساند، کمال انسان ها در این است که با داشتن اختیار و اراده و به خواست خود به کمال برسند فلذا معنا ندارد که در این مقام، قدرت مطلق خداوند و اینکه او می تواند انسان ها را به کمال برساند، مطرح شود. از همین روست که علم پیشنین الهی به تنهایی برای کمال انسان ها کافی نیست بلکه باید انسان ها با سعی و تلاش خود به کمال برسند.

با سلام ...

1- در مورد مساله اول : نمیدونم ... برخی موقع ها اینجوری میشم ... قدرت درکم پایین میاد ... ولی حرف حساب من این هست که از روی نتیجه این آزمایش ها نمیشه فهمید طرف ( از فزصت هاش درست استفاده کرده یا نکرده .... آدم خوبی بوده یا نبوده ) حالا این شخص نهایت هوشمندی و علم رو هم داشته باشه ... علتش هم به نظر من این هست که " نتیجه این آزمایشها ... و بحث استفاده از فرصت ها و خوب یا بد بودن" هیچ ربطب به هم ندارند .

2- در مورد مطلب دومی که گفته بودین ... هر فردی فقط با خودش مقایسه میشود ... گویا شما منظور منو متوجه نشدین ... در تمام مثالهایی که من زدم ... منظور من از 2 نفر ... 1 نفر بوده ... فقط برای آنکه مساله قابل درک شود آنرا آنگونه بیان کردم ...

3- در مورد مطلب سومی که بیان کردین ... انسان باید با خواست و اراده خود به کمال برسد ... باز هم همان نقد بر آن وارد است ... آیا طبق گفته شما انسان اختیار استفاده از توانایی ها و استعداد های خود برای رسیدن به کمال رو دارد ؟؟؟

براتون چندین مثال زدم ... 2 انسان ... { منظورم از 2 انسان یکی هست ولی برای درک مساله اینگونه بیان میکنم } هر دو میخواهند و دوست دارند به کمال برسند برای یکی فرصت ها و تشویق ها وجود دارد و برای دیگری نه فرصتی وجود دارد و نه تشویقی ... این {2 نفر که در حقیقت 1 نفر هستند } چگونه پاسخ دهی میشوند .

از روی اینکه انسانی یه خودکار دستش میگیره ... خودکار جوهر پس میده ... میندازتش دور ... درس نمیخونه ... چه برداشتی میتوان کرد ....

از روی اینکه یکی پول نداره ... میره دزدی میکنه ... آدم میکشه چه برداشتی میتوان کرد....

ftmh_mohammadi;338100 نوشت:
با سلام ...

1- در مورد مساله اول : نمیدونم ... برخی موقع ها اینجوری میشم ... قدرت درکم پایین میاد ... ولی حرف حساب من این هست که از روی نتیجه این آزمایش ها نمیشه فهمید طرف ( از فزصت هاش درست استفاده کرده یا نکرده .... آدم خوبی بوده یا نبوده ) حالا این شخص نهایت هوشمندی و علم رو هم داشته باشه ... علتش هم به نظر من این هست که " نتیجه این آزمایشها ... و بحث استفاده از فرصت ها و خوب یا بد بودن" هیچ ربطب به هم ندارند .

2- در مورد مطلب دومی که گفته بودین ... هر فردی فقط با خودش مقایسه میشود ... گویا شما منظور منو متوجه نشدین ... در تمام مثالهایی که من زدم ... منظور من از 2 نفر ... 1 نفر بوده ... فقط برای آنکه مساله قابل درک شود آنرا آنگونه بیان کردم ...

3- در مورد مطلب سومی که بیان کردین ... انسان باید با خواست و اراده خود به کمال برسد ... باز هم همان نقد بر آن وارد است ... آیا طبق گفته شما انسان اختیار استفاده از توانایی ها و استعداد های خود برای رسیدن به کمال رو دارد ؟؟؟

براتون چندین مثال زدم ... 2 انسان ... { منظورم از 2 انسان یکی هست ولی برای درک مساله اینگونه بیان میکنم } هر دو میخواهند و دوست دارند به کمال برسند برای یکی فرصت ها و تشویق ها وجود دارد و برای دیگری نه فرصتی وجود دارد و نه تشویقی ... این {2 نفر که در حقیقت 1 نفر هستند } چگونه پاسخ دهی میشوند .

از روی اینکه انسانی یه خودکار دستش میگیره ... خودکار جوهر پس میده ... میندازتش دور ... درس نمیخونه ... چه برداشتی میتوان کرد ....

از روی اینکه یکی پول نداره ... میره دزدی میکنه ... آدم میکشه چه برداشتی میتوان کرد....

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب :

- این دنیا محل خوبی برای آزمایش است و مشکلی که به نظر در نگاه شما وجود دارد این است که انسان ها را نیز مانند اعداد ریاضی در دو حالت صفر و یک می بینید. یعنی اینکه فردی یا فعل الف را انجام می دهد و یا نمی دهد. در نگاه شما هیچ حالت دیگری وجود ندارد و یا این فعل توسط فرد صورت گرفته که مثلا فرد انسان خوبی می شود و یا اینکه صورت نگرفته و انسان بدی می شود. در حالی که در امور دینی این گونه نیست. در مورد دینی تنها وقوع خارجی عمل مهم نیست بلکه نیت و تلاش فرد نیز بسیار مهم است. ای بسا فردی بسیار تلاش کرده است تا فعل الف را انجام دهد ولی موفق نشده است و خلاف فعل الف را انجام داده است، آیا این فرد با کسی که از ابتدا فعل الف را انجام نداده است، یکی است؟ در نگاه شما هردو فعل الف را انجام نداده اند ولی در نگاه دینی، این دو یکی نیستند.

اینجاست که بنده عرض کردم هر کسی نسبت به شرایط و داشته ها و نداشته های خودش محاسبه می شود و نباید انسان ها را با یکدیگر مقایسه کرد. فردی که دارای استعداد و هوش است، اگر با جوهر پس دادن خودکار تحصیل را به کناری نهد و دیگر تلاشی نکند، دارای یک جایگاه است و اگر با این وجود تلاش کند و سختی های دیگر را تحمل کند و استعداد های خود را شکوفا کنید نیز دارای جایگاه دیگری است.

در مورد بحث اختیار هم بنده معتقدم که انسان ها اختیار دارند و این مسئله پیش فرض بحث فعلی ماست و اگر شما این مسئله را قبول ندارید، می توانید در قالب سوالی جدید، مطالب خود را مطرح کنید.

موفق باشید

نقل قول:
- این دنیا محل خوبی برای آزمایش است و مشکلی که به نظر در نگاه شما وجود دارد این است که انسان ها را نیز مانند اعداد ریاضی در دو حالت صفر و یک می بینید. یعنی اینکه فردی یا فعل الف را انجام می دهد و یا نمی دهد. در نگاه شما هیچ حالت دیگری وجود ندارد و یا این فعل توسط فرد صورت گرفته که مثلا فرد انسان خوبی می شود و یا اینکه صورت نگرفته و انسان بدی می شود. در حالی که در امور دینی این گونه نیست. در مورد دینی تنها وقوع خارجی عمل مهم نیست بلکه نیت و تلاش فرد نیز بسیار مهم است. ای بسا فردی بسیار تلاش کرده است تا فعل الف را انجام دهد ولی موفق نشده است و خلاف فعل الف را انجام داده است، آیا این فرد با کسی که از ابتدا فعل الف را انجام نداده است، یکی است؟ در نگاه شما هردو فعل الف را انجام نداده اند ولی در نگاه دینی، این دو یکی نیستند.

اینجاست که بنده عرض کردم هر کسی نسبت به شرایط و داشته ها و نداشته های خودش محاسبه می شود و نباید انسان ها را با یکدیگر مقایسه کرد. فردی که دارای استعداد و هوش است، اگر با جوهر پس دادن خودکار تحصیل را به کناری نهد و دیگر تلاشی نکند، دارای یک جایگاه است و اگر با این وجود تلاش کند و سختی های دیگر را تحمل کند و استعداد های خود را شکوفا کنید نیز دارای جایگاه دیگری است.

در مورد بحث اختیار هم بنده معتقدم که انسان ها اختیار دارند و این مسئله پیش فرض بحث فعلی ماست و اگر شما این مسئله را قبول ندارید، می توانید در قالب سوالی جدید، مطالب خود را مطرح کنید.

سلام جناب رئوف خوب و سلامت باشید ...
ابتدائا بابت بابت پاسخگویی شما تشکر کنم ...از صبوری و اینکه منو قابل دونستین تشکر میکنم .

من انسانها و شرایط را به صورت 0 و 1 نگاه نمیکنم ... دقیقا هم دیدی برداری نسبت به قضیه دارم ... ولی از آنجا که نمیتوان این مساله را در آن شرایط بررسی کرد بالاجبار از این روش استفاده میکنم ... شاید سرتان را درد بیاورم ولی ...

سیاست غورباقه ای : فرانسوی ها برای پخت غورباقه روشی منحصر بفرد دارند ... آنها برای پخت غورباقه ... آنها را درون دیگی قرار میدهند و زیر آن را با آتش روشن میکنند ... غورباقه موجودی دوزیست است ... { حرارت آب را متوجه نمیشود بلکه تغییرات آن را متوجه میشود ... } بنابراین یواش یواش آب به جوش میآید و غورباغه ها زنده زنده در آن مغز پخت میشوند ... در حالیکه اگر همان غورباقه ها را به ناگهان در دیگ آب جوش بیاندازید فورا از آن بیرون میپرند .... البته این نوع سیاست دارای دو نوع بدل میباشد که یکی سیاست ققنوس و دیگری سیاست ماشه هست ... در روش سیاست ماشه ... حدود و 0 و 1 ها را برسی میکنند ... و دقیقا از اینکه مثال خودکار زر نویس رو زدم این بود که حدود و 0 و 1 ها را کنا هم بگذارم . و اجازه انجام این کار را هم دارم ... چون قایل به این مطلب هستیم که خوبی و بدی ... عدالت در حق بندگان ... علم الهی و ... مطلق هست نه نسبی ....

قصد من از عنوان این مطالب آن بود ... که در حل بسیاری از مسایل زندگی ... روزمره ... و ... ما مانند موجودی دوزیست عمل میکنیم و برای آنکه بتوان مساله را به درستی بررسی کرد بالاجبار بایذ در مورد لبه ها و 0 و 1 ها و حدود را صحبت نمود ... و گرنه اینی که من تصمیم اشخاص رو مورد برسی قرار دادم و دو نفر را در کنار هم قرار دادم علتش آن بود که مساله قابل بررسی شود .... به هر حال به نظر من ... بدون حل کردن لبه ها و 0 و 1 ها ... و روابط و آزمایشهایی که در داخل این حدود تعریف وجود دارند ... مساله درست یا غلط بودن آزمایشها حل نمیشود ... اگر آزمایشها درست هستند باید در تمامی ابعاد حتی بر روی لبه ها درست باشند ....

در قسمت دیگری از صحبتتون اشاره کردین که انسانها باید با خود سنجیده شوند نه با دیگران ... خوب این مساله دخلی به استدلالات من وارد نمیکند ... میتوان آن دو نفر را یک نفر تصور کرد ....

من هر چقدر فکر کردم دیدم که باید دنبال مساله ای بگردیم که مستقل از زمان باشد ... و گرنه هر استدلالی که من برای شما بیاورم چون مساله زمان و علم الهی و عدل و جبر و اختیار بالاجبار با آن درگیر میشود غیر قابل بررسی خواهد بود ...

مثال :
قبل از انسان موجوداتی بر روی زمین زندگی میکردند که شیطان نیز یکی از آنها بود ... همه آنها به دلایلی به خدایشان کافر میشوند ودست به طغیان میزنند ... در این بین موجودی به نام شیطان بود که سر از مهر بر نداشت ... ایشان عاشق و دوستدار خداوند بودند ... خداوند تصمیم میگیرد تمام آن موجودات را به جهت کفرشان از بین ببرد و فقط شیطان را به جهت بندگی کردن و پرستش به مقامی والا برساند ... شیطان 6000 سال پرستش خدا را کرد ... یک نماز دو رکعتی ایشان 1500 سال به طول انجامیده ... یک سجده ایشان 200 سال به طول انجامیده ... آنچنان ایشان عاشق و محو خداوند بودند خداوند نعمت را بر ایشان تمام میکنند .... به مقام فرشتگان میرسند ... تا آنکه انسان خلق میشود و شیطان به انسان سجده نمیکند ... و بقیه داستان ...

سوال اول : آیا آزمایش های خداوند در مورد شیطان ناقص بودند ؟ آیا محیطی که شیطان در آنجا مورد بررسی قرار گرفت تمام ابعاد وجودی ایشان را آزمایش مورد آزمایش قرار داد ؟؟؟
سوال دوم : اگر انسانی بوجود نمی آمد آیا شیطان لایق آن جایگاه بود ؟
سوال سوم : آیا خداوند در مورد عملکرد ایشان علم نداشت ؟

و سوالی که دقیقا از خود شما میخواهم بپرسم : قرض کنید شما یک عمر پرستش و بندگی خدا را کردید ... رفتید در آن دنیا .و... به ناگاه شما را درون دیگهای مذاب و سوسمارهای آتشین انداختند ... شما رو کردید و از خداوند پرسیدید چرا این کار را با من میکنی ... و از آن بالا خطاب به پرسش شما پاسخ بیاید که آزمایشی بود که در دنیا از شما گرفته نشد ... و شما در آن آزمایش شکست میخوردید و لایق این آتش میشدید ... پس بکش این عذاب را ... شما به او چه میگویید ...

با سلام خدمت همه دوستان

با اجازه شما پیش از این که جناب رئوف به سؤال آخر استارتر محترم بپردازند نکته ای به نظرم رسید که عرض می کنم.
دوستمون در مثال ها شرایطی رو تصویر کردن که به نحوی از تحمل و طاقت فرد خارجه:

FTMH_Mohammadi;334879 نوشت:
مثلا من : 1-در n سالگی پدرم رو از دست دادم ... نبود پدر باعث شد احساس کنم پشت و پناهی ندارم 2- نبود پدر بر روی اقتصاد خونواده مون تاثیر گذاشت و ما را ضعیف تر کرد . 3- باعث شد برادر کوچکترم پرخاشگر شود و زندگی را برای ما سخت تر کند . 4- بر روی دانشگاه رفتنم تاثیر گذاشت ... بر روی درس خواندنم تاثیر گذاشت ... 5- بر روی ازدواجم تاثیر گذاشت ... 6- بر روی سر کار رفتنم تاثیر گذاشت ... و ....

FTMH_Mohammadi;336013 نوشت:
جوونهای امروزی ما از 14 سالگی بالغ میشن و باید تا 30 یا گاها 35 سالگی وایسن تا بتونن ازدواج کنن ... یه خودکنترلی 20 ساله ... برای این جوانان 2 اتفاق میوفته

FTMH_Mohammadi;336013 نوشت:
کسی که نتونسته همسر مناسبی پیدا کنه و مثلا دنبال خود ارضایی رفته یا زنا و زندگی خودش رو از دست داده چجوری میخواد جبران کنتش ... ممکن بود اگر همین دختر خانوم اگر شرایط مناسبی پیدا میکرد دنبال این چیزها نمیرفت و مقامش از فلان روحانی هم بالاتر میرفت ...

FTMH_Mohammadi;336235 نوشت:
فرض کنید شما دارین تو یه شرکت کار میکنین ... این شرکت 10 تا پرسنل داره ... شرکت در مرز ورشکستگی هست ... شما فکر میکنین ... اندیشه میکنین ... و در یک زمان درست و مناسب از آن شرکت خارج میشوید ( کار عاقلانه و صحیح را انجام میدهید و از فرصت تون درست استفاده میکنید ) در همین شرکت آدم دیگه ای هم هست که ( نه اندیشه میکنه ... نه از عقلش استفاده میکنه و نه دور نگر هست ) این شخص تو همین شرکت میمونه ... 6 ماه بعد ... تقی به توقی میخوره ... آقای x از این شرکت میشه رییس جمهور کشور ... یا یه پست بالایی رو میگیره ( اتفاق و رویدادی که کم نمیوفته ) در این زمان کسی که عاقل بوده دور اندیش بوده و میدونسته باید از فرصت هاش درست استفاده کنه وارد شرکتی میشه که بعد از این 6 ماه یا بین رفته یا ورشکست شده یا ...

FTMH_Mohammadi;336235 نوشت:
فرض کنین دختری "متدین و مهربان و هم دل و با حجاب" هست این شخص به خاطر اینکه میخواد به انسانی کمک کنه یک دفعه وارد محیط و شرایطی میشه که تعادل زندگیش رو از دست میده ... و تا آخر عمر درگیر اون مساله میمونه و از هر چی خدا و پیغمبر هم هست بدش میاد ...


FTMH_Mohammadi;337165 نوشت:
الف) دختر خانومی را تصور کنید که چادر به سر میکند ... و خود را برای خدای خود پاک نگاه میدارد ... او را میدزدند و مورد آزار و اذیت قرار میدهند ... ب) پیر زنی را تصور کنید یک عمر چادر به سر میکرده ... یک بار برای سوار شدن به اتوبوس دستش را بلند میکند ... راننده اتوبوس او را سوار میکند ... و او را به خلوت برده ... و .... ج) زن و شوهری را تصور کنید ... که یک عمر از خدا بچه میخواستند ... هر روز روزه ... هر شب نماز شب ... بعد از 7 سال خدا به آنها بچه ای عطا میکند ... وقتی مبخواهند به خانه خدا بروند و از او تشکر کنند ... بچه را دست خانواده خود میسپارند ... خانواده برای ایشان آش پشت پا درست میکند ... بچه را بالای آش میبرند و آش را هم میزنند ... و بچه درون آش میافتد .... این اتفاق ها میافتد ...اشتباهی که خیلی از انسانهای خوب میکنند این هست که فکر میکنند اگر خوب باشند ... اینگونه اتفاق ها برایشان نمیافتد .

اگر اشتباه نکنم به چنین شرایطی اصطلاحاً امر مالایطاق می گن که استاد رئوف فرمودن در این شرایط این فرد مرتکب گناهی نشده و به عبارت دیگه تکلیفی نداشته چون فراتر از توانش بوده:
رئوف;336432 نوشت:
طبق مجموعه ای که شما تنظیم کردید، باید گفت این فرد هم مرتکب گناه شده است و از سعادت محروم شده است و ... در حالیکه چنین نیست. زیرا اولا مجبور بوده است. ثانیا سعادت و شقاوت یک انسان معمولی تابعی از یک عمل به تنهایی نیست بلکه از مجموع روند تمام عمر او شکل می گیرد.

اما نکته بنده اینه که اگه از برخی اساتید بخش اخلاق و عرفان سؤال کنید بهتون می گن این شرایط تکلیف رو از دوش انسان بر نمی داره و اگه به قول شما انحرافی اتفاق بیفته بازم فرد مسؤوله. از دید این کارشناسان اصلاً چیزی که فراتر از طاقت و تحمل انسان باشه براش اتفاق نمیفته که بخواد از تکالیفی معاف بشه. هرچند این کاملاً بر خلاف حس تجربی بنده بود ولی اساتید اون بخش با توضیحات ما قانع نشدن.

اینجا به نظرم باید از جناب رئوف بخاطر این واقع بینی و اظهار نظر روشن تشکر کرد.

موفق باشید.:Gol:

موضوع قفل شده است