جمع بندی آیا این خبر تنقیص مقام امام است ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این خبر تنقیص مقام امام است ؟

با سلام

متاسفانه بعضي مخالفين در بوق کرده اند که امام علی (ع) فحاش بوده اند بخاطر خبری که شیخ مفید در اختصاص و صفار در بصائرالدرجات آورده اند :

أحمد بن محمد، عن عمر بن عبد العزيز، عن غير واحد منهم

بكار بن كردم
وعيسى بن سليمان عن ابى عبدالله عليه السلام قال سمعناه وهو يقول جائت امراة شنيعة إلى امير المؤمنين عليه السلام وهو على المنبر وقد قتل اباها واخاها فقالت هذا قاتل الاحبه فنظر اليها فقال لها ياسلفع يا جرية يابذية ياالتى لاتحيض كماتحيض النساء يا التى على هنها شئ بين مدلى قال فمضت وتبعها عمرو بن حريث لعنه الله وكان عثمانيا فقال لها ايتها المرائة ما تزال يسمعنا ابن ابى طالب عليه السلام العجايب فماندرى حقها من باطلها وهذ دارى فادخلى فان لى امهات حتى ينظرن حقا ام باطلا واهب لك شيئا قال فدخلت فامر امهات اولاده فنظرن فاذا شئ على ركبها مدلى فقالت ياويلها اطلع منها على بن ابى طالب عليه السلام على شئ لم يطلعه عليه الا امير وقابلتى قال فوهب لها عمرو بن حريث شيئا.

از امام صادق- عليه السلام –روايت است كه فرمود:
« اميرالمؤمنين عليه السلام برسر منبر بود و خطبه مي خواند كه زن بد اخلاقي بلند شد و گفت : اين قاتل دوستان است ، حضرت امير به طرف وي نگاه كرد و فرمود: اي زن بيباك و پُررو ! اي بد زبان شبيه مردان ! اي كسيكه مانند زنان حيض نميبيني !اي كسيكه برفرجش آشكارا چيزي آويزان است !


بفرض صحت خبر آیا این خبر دلیل نقص امام است یا منقبتی برای او که از غیب هم خبر داشته که این زن دو جنسه است .


کارشناس بحث : پیام

کان لا یولد لأحد مولود إلا أتى به النبی صلى الله علیه وسلم فدعا له فأدخل علیه مروان فقال هو الوزغ بن الوزغ الملعون بن الملعون .
کتاب الفتن – نعیم بن حماد المروزی – ص ۷۳- دار الفکر
جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) – ابن الدمشقی – ج ۲ – پاورقى ص ۱۷۵- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة
السیرة الحلبیة – الحلبی – ج ۱ – ص ۵۰۹- دار المعرفة
ینابیع المودة لذوی القربى – القندوزی – ج ۲ – ص ۴۶۹- دار الأسوة
فلک النجاة فی الإمامة والصلاة – علی محمد فتح الدین الحنفی – ص ۹۶- مؤسسة دار الاسلام

با سلام خدمت شما دوست عزیز
اگر ممکنه جواب این رو هم پیدا کنید. آیا وزغ گفتن به یک شخص دشنام حساب میشود یا خیر؟
آیا میتوانیم به دشمنان خدا دشنام دهیم؟ مثلا بگوییم عجب خریه؟
اگر جایز نیست چرا پیامبر به مروان فرمودند وزغ؟

اختصاص: عمرو بن شمر از جابر از حضرت باقر عليه السّلام نقل كرد كه روزى امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد كوفه بود زنى وارد شد و از شوهر خود شكايت نمود.
علي عليه السّلام بنفع شوهر حكومت كرد.

زن با خشم تمام گفت بخدا قسم در اين قضاوت حق را رعايت نكردى و به عدالت رفتار ننمودى و مساوات را در نظر نگرفتى خدا از چنين قضاوتى راضى نيست.
علي عليه السّلام بدقت در او نگاه كرده فرمود دروغ گفتى بى‏حيا زن بد زبان تندخو زنى كه مانند ساير زنان باردار نميشود (در خبر ديگر چون ساير زنان حيض نمى‏بيند).
از شنيدن اين سخنان زن با ترس و وا ويلا گويان برگشت با خود ميگفت پرده‏ى مرا كه مستور بود گشادى اى پسر ابو طالب! عمرو بن حريث (مخزومى كه از مخالفين علي عليه السّلام بود) از پى آن زن رفت باو گفت سخنى با علي گفتى كه مرا شاد كرد اما او در جواب ترا چنان سرزنش نمود كه با وا ويلا برگشتى و فرار كردى.
گفت: بخدا قسم علي واقع را بيان كرد و خبر از مطلبى داد كه من آن را از شوهرم پنهان داشته بودم از وقتى با من ازدواج كرد و هم از پدر و مادرم (من مانند ساير زنان حيض نميشوم) «1».
عمرو بن حريث از خدمت علي عليه السّلام بازگشت و سخنان زن را نقل نموده گفت من سابقه كهانت از شما نداشتم.
على عليه السّلام فرمود اين كهانت نيست خداوند ارواح را دو هزار سال قبل از بدنها آفريد وقتى روح‏ها را در بدن‏ها تركيب نمود در پيشانى آنها رقم زد كه مؤمن است يا كافر و آنچه گرفتار خواهند شد و هر كار خوب يا بدى كه انجام مى‏دهند در يك سطح كوچكى باندازه گوش موشى آنگاه در اين مورد آيه بر پيامبر اكرم نازل كرد: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ پيامبر اكرم متوسم بود من نيز بعد از او متوسم هستم و ائمه از فرزندان من متوسمين هستند وقتى دقت‏

كردم متوجه آنچه در اين زن بود شدم از چهره و پيشانيش.
كنز جامع الفوائد: عمارة بن ابى معروف از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرد كه فرمود هر كسى در پيشانيش نوشته شده مؤمن است يا كافر اما كسى جز ائمه و اوصياء اطلاع ندارند از ايشان پوشيده نيست بعد اين آيه را تلاوت نمود: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ فرمود ما متوسمين هستيم بخدا سوگند هر كس پيش ما بيايد با همين علامت او را ميشناسيم.
بخش امامت-ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج‏2، ص: 112

سلام چنانچه در متن اصلی روایت آمد این صحنه با حضور افرادی برای تخریب امام علی (ع)بوده که بابیان چند خبر غیبی قصد آنان را واضح واز تخریب امام (ع) دست بردارند.

muhammad-aga;269891 نوشت:
کان لا یولد لأحد مولود إلا أتى به النبی صلى الله علیه وسلم فدعا له فأدخل علیه مروان فقال هو الوزغ بن الوزغ الملعون بن الملعون .
کتاب الفتن – نعیم بن حماد المروزی – ص ۷۳- دار الفکر
جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) – ابن الدمشقی – ج ۲ – پاورقى ص ۱۷۵- مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة
السیرة الحلبیة – الحلبی – ج ۱ – ص ۵۰۹- دار المعرفة
ینابیع المودة لذوی القربى – القندوزی – ج ۲ – ص ۴۶۹- دار الأسوة
فلک النجاة فی الإمامة والصلاة – علی محمد فتح الدین الحنفی – ص ۹۶- مؤسسة دار الاسلام

با سلام خدمت شما دوست عزیز

muhammad-aga;269891 نوشت:

اگر ممکنه جواب این رو هم پیدا کنید. آیا وزغ گفتن به یک شخص دشنام حساب میشود یا خیر؟
آیا میتوانیم به دشمنان خدا دشنام دهیم؟ مثلا بگوییم عجب خریه؟
اگر جایز نیست چرا پیامبر به مروان فرمودند وزغ؟
وزغه بفتح واو، ز، غ نقطه‏دار جانوركى است شناخته (دندان شماره) و آن با سام ابرص از يك جنسند و سام ابرص درشت آنست، اتفاق دارند كه وزغ از حشرات آزار بخش است، و بخارى و ديگران از ام شريك آوردند كه‏

از پيغمبر فرمان خواست براى كشتن وزغها و او را بدان فرمان داد.
و در دو صحيح است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمان داد بكشتن وزغ و آن را فويسق ناميد، فرمود بآتش ابراهيم ميدميد، احمد هم در مسند همچنان روايت كرده، و حاكم در مستدرك از عبد الرحمن بن عوف آورده كه نوزادى براى احدى نيامدى جز كه بر پيغمبرش آوردى و برايش دعا ميكرد، و مروان بن حكم را نزد آن حضرت آوردند و فرمود: او وزغ بن وزغ و ملعون بن ملعونست، سپس گفته سندش درست است، و باندك فاصله پس از آن از محمّد بن يزيد روايت كرده كه چون معاويه براى پسرش يزيد بيعت گرفت مروان گفت سنت ابى بكر و عمر است و عبد الرحمن بن ابى بكر گفت سنت هرقل و قيصر است مروانش گفت: توئى كه خدا در باره‏ات فرو آورد «و آنكه بپدر و مادرش اف گفت- 18- الاحقاف» و اين سخن بعايشه رسيد و او گفت: بخدا دروغ گفته وى او نيست ولى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم پدر مروان و خود مروان را با نژادش لعن كرد سپس از عمرو بن مره جهنى كه صحبت پيغمبر را درك كرده آورده كه حكم بن ابى العاص اجازه ورود بر پيغمبر را خواست و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آوازش را شناخت و فرمود: باو اجازه دهيد لعنت خدا بر او و بر هر كه از پشت او برآيد جز مؤمن آنان كه اندكند، در دنيا اسراف كنند و آخرت را ضايع نهند نيرنگ و فريب دارند، دنيا بدانها داده شود و در آخرت بهره‏اى ندارند.
و اما ناميدن وزغ بفويسقه مانندش فواسق پنجگانه‏اند كه در حلّ و حرم كشته شوند، و اصل معنى فسق خروج است و اين نامبرده‏ها از آفرينش معظم حشرات و مانندشان بفزونى زيان و آزار بيرونند.
و اصحاب آثار گفتند وزغ كر است و سببش دميدن او بآتش ابراهيم است كه بدنبال آن كر و پيس شده و منش او است كه در هر خانه بوى زعفران آيد در نيايد، و مارها با او همدم باشند چنانچه كژدمها با چسنه و او با دهن آبستن كند و مانند مارها تخم نهد و زمستان در لانه‏اش بماند و چيزى نخورد (حياة الحيوان 2: 288).
آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏9، ص: 118
باسلام دوست عزیز این روایت با تمام متن آورده شد ولی اعتبار سندی نداره بنابراین چون ضعیف است استدلال به اون هم نمیشه کرد.

پیام;270221 نوشت:
و اما ناميدن وزغ بفويسقه مانندش فواسق پنجگانه‏اند كه در حلّ و حرم كشته شوند، و اصل معنى فسق خروج است و اين نامبرده‏ها از آفرينش معظم حشرات و مانندشان بفزونى زيان و آزار بيرونند. و اصحاب آثار گفتند وزغ كر است و سببش دميدن او بآتش ابراهيم است كه بدنبال آن كر و پيس شده و منش او است كه در هر خانه بوى زعفران آيد در نيايد، و مارها با او همدم باشند چنانچه كژدمها با چسنه و او با دهن آبستن كند و مانند مارها تخم نهد و زمستان در لانه‏اش بماند و چيزى نخورد (حياة الحيوان 2: 288). آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏9، ص: 118 باسلام دوست عزیز این روایت با تمام متن آورده شد ولی اعتبار سندی نداره بنابراین چون ضعیف است استدلال به اون هم نمیشه کرد.

با سلام بر کارشناس محترم
اما شما فرمودید که حاکم در مستدرک گفته سندش صحیحه. لطفا توضیح دهید.

سوال بعدی اینکه من متوجه نشدم که چرا به وزغ فویسق می گویند. معنای فویسق چیست؟ فاسق کوچک؟
فواسق پنجگانه که کشتنشان در حرم جایز است، کدامند؟

muhammad-aga;271065 نوشت:
با سلام بر کارشناس محترم
اما شما فرمودید که حاکم در مستدرک گفته سندش صحیحه. لطفا توضیح دهید.

سوال بعدی اینکه من متوجه نشدم که چرا به وزغ فویسق می گویند. معنای فویسق چیست؟ فاسق کوچک؟
فواسق پنجگانه که کشتنشان در حرم جایز است، کدامند؟


سلام دوست عزيز:
اولا اصطلاح صحيح به كار برده شده در اعتبار حديثي اهل سنت است وثانيا استفاده كلمه صحيح مورد نظر بخاطر وجود آن روايت در كتاب صحيح بخاري است نه صحت سند وثالثا كلمه الوزغ بن الوزغ معلوم است كه كلام معصوم(ع) نيست چون چند اشكال ادبياتي دارد مانند اضافه محلي به الف ولام به كلمه الف ولام دار.

فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ (159ال عمران)
به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اينچنين خوشخوى و مهربان هستى. اگر تندخو و سخت‏دل مى‏بودى از گرد تو پراكنده مى‏شدند. پس بر آنها ببخشاى و برايشان آمرزش بخواه و در كارها با ايشان مشورت كن و چون قصد كارى كنى بر خداى توكل كن، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد.


اولا: اصطلاح صحيح به كار برده شده در اعتبار حديثي اهل سنت است وثانيا استفاده كلمه صحيح مورد نظر بخاطر وجود آن روايت در كتاب صحيح بخاري است نه صحت سند وثالثا كلمه الوزغ بن الوزغ معلوم است كه كلام معصوم(ع) نيست چون چند اشكال ادبياتي دارد مانند اضافه محلي به الف ولام به كلمه الف ولام دار.
ثانیا: برفرض صحت
وزغه بفتح واو، ز، غ نقطه‏ دار جانوركى است شناخته (دندان شماره) و آن با سام ابرص از يك جنسند و سام ابرص درشت آنست، اتفاق دارند كه وزغ از حشرات آزار بخش است، و بخارى و ديگران از ام شريك آوردند كه ‏از پيغمبر فرمان خواست براى كشتن وزغها و او را بدان فرمان داد.
و در دو صحيح است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمان داد بكشتن وزغ و آن را فويسق ناميد، فرمود به آتش ابراهيم ميدميد، احمد هم در مسند همچنان روايت كرده، و حاكم در مستدرك از عبد الرحمن بن عوف آورده كه نوزادى براى احدى نيامدى جز كه بر پيغمبرش آوردى و برايش دعا ميكرد، و مروان بن حكم را نزد آن حضرت آوردند و فرمود: او وزغ بن وزغ و ملعون بن ملعونست، سپس گفته سندش درست است، و باندك فاصله پس از آن از محمّد بن يزيد روايت كرده كه چون معاويه براى پسرش يزيد بيعت گرفت مروان گفت سنت ابى بكر و عمر است و عبد الرحمن بن ابى بكر گفت سنت هرقل و قيصر است مروانش گفت: توئى كه خدا در باره ‏ات فرو آورد «و آنكه بپدر و مادرش اف گفت- 18- الاحقاف» و اين سخن بعايشه رسيد و او گفت: بخدا دروغ گفته وى او نيست ولى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم پدر مروان و خود مروان را با نژادش لعن كرد سپس از عمرو بن مره جهنى كه صحبت پيغمبر را درك كرده آورده كه حكم بن ابى العاص اجازه ورود بر پيغمبر را خواست و پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آوازش را شناخت و فرمود: باو اجازه دهيد لعنت خدا بر او و بر هر كه از پشت او برآيد جز مؤمن آنان كه اندكند، در دنيا اسراف كنند و آخرت را ضايع نهند نيرنگ و فريب دارند، دنيا بدانها داده شود و در آخرت بهره‏ اى ندارند.
و اما ناميدن وزغ بفويسقه مانندش فواسق پنجگانه‏اند كه در حلّ و حرم كشته شوند، و اصل معنى فسق خروج است و اين نامبرده ‏ها از آفرينش معظم حشرات و مانندشان بفزونى زيان و آزار بيرونند.
و اصحاب آثار گفتند وزغ كر است و سببش دميدن او بآتش ابراهيم است كه بدنبال آن كر و پيس شده و منش او است كه در هر خانه بوى زعفران آيد در نيايد، و مارها با او همدم باشند چنانچه كژدمها با چسنه و او با دهن آبستن كند و مانند مارها تخم نهد و زمستان در لانه‏ اش بماند و چيزى نخورد (حياة الحيوان 2: 288).
آسمان و جهان-ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج‏9، ص: 118
این روایت با تمام متن آورده شد ولی اعتبار سندی نداره بنابراین چون ضعیف است استدلال به اون هم نمیشه کرد.

موضوع قفل شده است