جمع بندی سوالاتی در مورد دعا ؟

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی در مورد دعا ؟

سلام
در مورد دعاها می خواستم بدونم :
1- چرا تعداد دعاها این قدر زیاد هستن ؟ برای هر کاری، هر روزی و هر چیزی یک دعا وجود داره !!! چرا یک دعا برای تمام کارها وجود نداره ؟

2-علت اینکه برخی از دعاها خیلی زود مستجاب میشه ولی برخی دیگر خیلی دیر چی هست ؟

3-آیا تعیین شرایط در دعا مانع از استجابت در دعا میشه ؟ مثلا برای قبولی در کنکور دعا می کنیم کنکور دانشگاه تهران رشته روانشناسی جزو 3 نفر اول با رتبه فلان قبول بشیم و اگر اون طوری که خودمون خواستیم نشد یعنی دعای ما مستجاب نشده !!!

با تشکر:Gol:

کارشناس بحث : استاد

بانو;225935 نوشت:
سلام
در مورد دعاها می خواستم بدونم :
1- چرا تعداد دعاها این قدر زیاد هستن ؟ برای هر کاری، هر روزی و هر چیزی یک دعا وجود داره !!! چرا یک دعا برای تمام کارها وجود نداره ؟

2-علت اینکه برخی از دعاها خیلی زود مستجاب میشه ولی برخی دیگر خیلی دیر چی هست ؟

3-آیا تعیین شرایط در دعا مانع از استجابت در دعا میشه ؟ مثلا برای قبولی در کنکور دعا می کنیم کنکور دانشگاه تهران رشته روانشناسی جزو 3 نفر اول با رتبه فلان قبول بشیم و اگر اون طوری که خودمون خواستیم نشد یعنی دعای ما مستجاب نشده !!!

با تشکر:Gol:

کارشناس بحث : استاد

با سلام.

به اين تاپيك هم سري بزنيد.

استجابت و عدم استجابت دعاها

بانو;225935 نوشت:
سلام
در مورد دعاها می خواستم بدونم :
1- چرا تعداد دعاها این قدر زیاد هستن ؟ برای هر کاری، هر روزی و هر چیزی یک دعا وجود داره !!! چرا یک دعا برای تمام کارها وجود نداره ؟

2-علت اینکه برخی از دعاها خیلی زود مستجاب میشه ولی برخی دیگر خیلی دیر چی هست ؟

3-آیا تعیین شرایط در دعا مانع از استجابت در دعا میشه ؟ مثلا برای قبولی در کنکور دعا می کنیم کنکور دانشگاه تهران رشته روانشناسی جزو 3 نفر اول با رتبه فلان قبول بشیم و اگر اون طوری که خودمون خواستیم نشد یعنی دعای ما مستجاب نشده !!!

با تشکر:gol:

کارشناس بحث : استاد


با عرض سلام خدمت شما
جواب سوال اول شما این است که زیاد بودن دعاها بدین معنی نیست که شما باید همه آنها را بخوانید بلکه دعاهای صادر شده از معصومین برای افراد مختلف و با خصوصیات و شرایط متفاوت هم هست مضافا بر اینکه دعاهائی هم که می توان در همه حال و با هر خصوصیت یا نیازی(چه معرفتی و چه دنیایی) خواند کم نیست.
همچنین دعاها از جمله منابع معارفی هستند که اعتبار زیادی هم دارند،چرا؟
چون احادیث را معصومین علیهم السلام برای مردم و در خطاب با فهم های مختلف فرموده اند ولی مخاطب در دعاهای معصومین خداوند متعال است ،لذا ظرفیت بیشتری برای القای معارف در آنها وجود داردو ما می توانیم بهره قابل توجهی از آنها ببریم.
جواب سوال دوم هم اینست که موقع استجابت ربطی به متن دعا ندارد بلکه زمان استجابت معلول مصلحت مورد اراده خداوند برای ما و اعمال ماست،یعنی یا مصلحت اقتضا کرده که دعا دیر یا زود مستجاب شود و یا اینکه ما کاری کرده ایم که دعا دیر یا زود مستجاب شود.
با توجه به قسمت دوم جواب ،پاسخ سوال سوم را هم متوجه می شویم که ممکن است تعیین شرایط با مصلحت ما مغایرت داشته باشد و در آن صورت مستجاب نشود پس بهتر است به خداوند متعال حسن ظن داشت و دانست که خداوند برای بنده اش بد نمی خواهد و همچنین باید دعا و خواسته ما هم معقول و شدنی باشد.
اگر ابهامی بود در خدمتم.

سلام!!!
از معصوم عليه السلام داريم كه امواج بلاء را با دعا كردن از خود دور كنيد ويا اينكه ناتوان ترين شما كسي است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
حال منظور از دعا در اين جا چه دعائي است؟آيا دعا كردن ساده هم كفايت مي كند ويا اينكه بايد دعائي خاص خواند؟اگر به دعائي در اين مورد اشاره شده نام ببريد؟

سلمان 313;299804 نوشت:
سلام!!!
از معصوم عليه السلام داريم كه امواج بلاء را با دعا كردن از خود دور كنيد ويا اينكه ناتوان ترين شما كسي است كه از دعا كردن ناتوان باشد.
حال منظور از دعا در اين جا چه دعائي است؟آيا دعا كردن ساده هم كفايت مي كند ويا اينكه بايد دعائي خاص خواند؟اگر به دعائي در اين مورد اشاره شده نام ببريد؟

سلام!!!
محبت كنيد جواب دهيد بنده منتظرم.خيلي به اين سايت نمي آيم.
نمي دانم اين چه اپيزودي است كه كارشناسان دير جواب مي دهند؟:Ghamgin:

سلمان 313;299804 نوشت:
سلام!!! از معصوم عليه السلام داريم كه امواج بلاء را با دعا كردن از خود دور كنيد ويا اينكه ناتوان ترين شما كسي است كه از دعا كردن ناتوان باشد. حال منظور از دعا در اين جا چه دعائي است؟آيا دعا كردن ساده هم كفايت مي كند ويا اينكه بايد دعائي خاص خواند؟اگر به دعائي در اين مورد اشاره شده نام ببريد؟
سلمان 313;300055 نوشت:
سلام!!! محبت كنيد جواب دهيد بنده منتظرم.خيلي به اين سايت نمي آيم. نمي دانم اين چه اپيزودي است كه كارشناسان دير جواب مي دهند؟

سلام علیکم
حق کاملا با شماست،اما بنده مدت یک هفته است که مشکل اینترنت دارم و دائما با قطعی اینترنت روبرو هستم که خودم نیز کلافه شده ام.عذر خواهی بنده را بپذیرید.
پاسخ سوال شما اینست که مقصود روایت همان دعا کردن ساده است.توضیح اینکه:همین دعا کردن ساده و خودمانی انسان که اصلا سختی و زحمتی ندارد و مانند صحبت کردن با یک فرد دیگر است،اگر انسان از آن هم محروم باشد خیلی ناتوان است.
چنین افرادی هم واقعا وجود دارند.
در ادامه روایاتی خدمتتان تقدیم می شود و امید است که مورد استفاده شما قرار گیرد:
1-امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مى‏ شوند، عبارتند از: بد دلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بد زبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (معانى الاخبار، ص 271، به نقل از کیفرگناه و عواقب آن، سید هاشم رسولى محلاتى)
2-مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مى‏ فرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مى‏ کنیم، ولى اجابت نمى ‏شود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4 - گفتید ما از آتش دوزخ مى ‏ترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى‏ روید.
5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مى‏ دهید که شما را از بهشت دور مى‏ سازد.
6 - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى‏ کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمى ‏کند.
7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(مؤمن (40) آیه 60) شما به زبان او را لعن مى‏ کنید، ولى در عمل با او دوستى مى‏ نمایید و از او اطاعت مى‏ کنید.
8 - عیب‏هاى مردم را برابر دیدگان‏تان قرار دادید و عیب‏هاى خود را پشت سر انداختید، در نتیجه کسى را ملامت مى‏ کنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته ‏اید؟!
«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377)
3-امام على(ع) مى‏ فرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛(غررالحکم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 32) گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مى‏ گذارند:
1 - لذت دعا و مناجات را سلب مى ‏کنند.
انسان دعا مى ‏کند، اما لذت نمى‏ برد و رقت قلب پیدا نمى ‏کند.
2 - مانع استجابت دعا مى‏ شوند.
3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مى‏ کنند.

سلام


من همیشه با این کلمه مصلحت مشکل داشتم . من این جمله رو زیاد شنیدم که : خیلی وقتها اون چیزی که ما فکر میکنیم مصلحتمونه با مصلحتی که خدا برای ما در نظر گرفته متفاوته ... اما فکر میکنم این هم یکی از اون جملات شعارگونه ایه که آدم ها وقتی که به چیزی که میخواستند ، نرسیدند ، شاید برای آروم کردن خودشون بهش روی میارند ...

اما اگه این جمله درسته . چطوری می شه به مصلحتی که خدا برای ما در نظر گرفته پی ببریم ؟ چه طوری میتونیم بفهمیم برآورده نشدن دعا به گناهای خودمون برمیگرده یا تفاوت دیدگاهمون در مورد مصلحت ؟ ( نمیدونم تونستم منظورم رو درست بیان کنم یا نه ؟ )

[="Tahoma"][="Navy"]

ستاره پر فروغ;300088 نوشت:

سلام
من همیشه با این کلمه مصلحت مشکل داشتم . من این جمله رو زیاد شنیدم که : خیلی وقتها اون چیزی که ما فکر میکنیم مصلحتمونه با مصلحتی که خدا برای ما در نظر گرفته متفاوته ... اما فکر میکنم این هم یکی از اون جملات شعارگونه ایه که آدم ها وقتی که به چیزی که میخواستند ، نرسیدند ، شاید برای آروم کردن خودشون بهش روی میارند ...
اما اگه این جمله درسته . چطوری می شه به مصلحتی که خدا برای ما در نظر گرفته پی ببریم ؟ چه طوری میتونیم بفهمیم برآورده نشدن دعا به گناهای خودمون برمیگرده یا تفاوت دیدگاهمون در مورد مصلحت ؟ ( نمیدونم تونستم منظورم رو درست بیان کنم یا نه ؟ )




بسمه تعالی
واقعیت آنست که مصلحت و اراده الهی ممکن است با مصلحت سنجی و تشخیص ما تفاوت داشته باشد.
دلیلش هم آنست که خداوند اموری را در مورد ما می داند که ما خود از آنها اطلاع نداریم.
اما دلیل مستجاب نشدن برخی از دعاهای ما و به سرانجام نرسیدن برخی خواسته های ما هم مقوله مصلحت است و هم تأثیر گناه.
به این روایات توجه کنید:
1-در مورد مصلحت:
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده می‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند»(
تحف العقول، ص 202)
2-در باب تأثیر گناه:
در دعای کمیل در این زمینه آمده: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیّر النعم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء،اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء»؛ خدایا بیامرز برایم گناهانی که دگرگون می‌سازد، نعمت‌ها را، خدایا بیامرز برایم گناهانی که از اجابت دعا جلوگیری می‌کند، خدا بیامرز گناهانی را که سبب نزول حوادث ناگوار می‌شود.
3-
عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع):
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مى ‏فرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مى‏ کنیم، ولى اجابت نمى‏ شود، حضرت فرمود: چون دل‏هاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
أ- خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
ب - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل، با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
ج - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
د- گفتید از آتش دوزخ مى ‏ترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مى ‏روید.
ه - گفتید به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مى‏ دهید که شما را از بهشت دور مى ‏سازد.
و - نعمت‏هاى خدا را استفاده مى ‏کنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمى‏ کنید.
ز - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.شما به زبان او را لعن مى ‏کنید، ولى در عمل با او دوستى مى‏ نمایید و از او اطاعت مى ‏کنید.
ک - عیب‏هاى مردم را برابر دیدگان‏تان قرار دادید و عیب‏هاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مى‏ کنید اما خود به ملامت سزاوارتر هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راه‏ها و درهاى دعا را به روى خود بسته‏اید؟! پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(
بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377)
4-برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونه‏اى از آن‏ها اشاره مى ‏کنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که دعا را بازمى‏ گرداند و مانع اجابت مى‏ شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اوّل وقت فضیلت) تا آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (
معانى الاخبار، ص 271)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع اجابت دعا مى‌گردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(
همان، ص 270)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.

این روایات درمان دردهای ما و حقیقتا نسخه ای شفا بخش هستند.[/]

در مجموع به نظرم پاسخ مفیدی بود. بخصوص که با ذکر منابع بیان شده بود و جای تشکر فراوان دارد. خودم از دو عبارت زیر بیشتر استفاده کردم:

استاد;301361 نوشت:
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می گردد یا در دنیا برآورده می‌شود یا بلایی را که می خواست به او برسد،‌ از وی می‌گرداند»

استاد;301361 نوشت:
تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.

روایتی هم از امام زین العابدین (ع) ذکر شد که میفرمود:

استاد;301361 نوشت:
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که دعا را بازمى‏ گرداند و مانع اجابت مى‏ شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اوّل وقت فضیلت) تا آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک»

اما نکته ای که در مورد روایت فوق به نظر میرسد این است که اصطلاح گناهان در مورد تمام این موارد زیاد مناسب نیست، مگر اینکه ترک اولی را نیز گناه محسوب کنیم.
نکته دیگر اینکه منظور از مؤمنین در این روایت، مسلمانان شناسنامه ای بطور کلی نیست. بنابراین اگر کسی در جامعه امروز بطور پیشفرض بدبین باشد کار عاقلانه ای کرده و مشمول این روایت نیست! :ok:
نکته بعد اینکه بد نیست اساتید و کارشناسان محترم دینی وقت فضیلت را هم برای مردم توضیح دهند. ما که در کشورمان نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشا را پشت سر هم میخوانیم و اعتقاد داریم برای رضایت خدا کافی است. اگر طور دیگری صحیح است که مراجع شیعه نگفته اند بفرمایید.

اما نکته پایانی اینکه ضمن تشکر مجدد به نظر میرسد هنوز بخش انتهایی سؤال پرسشگر محترم پاسخ داده نشده است. پاسخ این بخش نیز مانند بخش اول برای بسیاری از خوانندگان مفید خواهد بود. هرچند بخش اول سؤال نیز هنوز ابهاماتی جدی دارد از جمله همین اطمینان به اجابت دعا و مانند آن که امیدوارم با بحث کارشناسان به پاسخ روشن و کاملی برسد.

ممنون :Gol:

با سلام

این طور که من فهمیدم موضوع استجابت دعا مسأله پیچیده ایه که هنوز پاسخ مناسبی به اون داده نشده.

به لینک «استجابت و عدم استجابت دعاها» در همین سایت هم مراجعه کردم:

اما اونجا هم میشه دید که سؤالات زیادی بی پاسخ موندن.
من سعی میکنم با اطلاعات اندکی که دارم اول مسأله رو ساده کنم و بعد پاسخ مختصری بهش بدم.

فهم صورت مسأله خیلی مهمه. اونقدر که اگه سؤال کاملاً روشن بشه پاسخ هم خودبخود روشن میشه. ...

آیات مختلفی از جمله 60 غافر، 62 نمل و 186 بقره از استجابت دعا توسط خدا صحبت کردن.

اما استجابت یعنی چی؟ استجابت یا اجابت به معنای پاسخ مثبت دادنه.
از یه روحانی و واعظ معروف تو تلویزیون شنیدم که میگفت خدا گفته جواب میدم نگفته جواب مثبت میدم که. ممکنه جوابش منفی باشه!! :moteajeb:

این جمله گمراه کننده و ناامیدکننده است! طبق روایات و معنای لغوی کلمه استجابت دعا یعنی جواب مثبت دادن به درخواست کننده.

این نکته اول. :Gol:

اما ابهام بعدی اینه که استجابت یا پاسخ مثبت خدا در مورد خواسته ما چه شکلیه؟
آیا پاسخ مثبت خدا یعنی «چشم»؟
آیا یعنی «باشه یه کاریش میکنم»؟
آیا یعنی «صبر کن ببینم چکار میتونم برات انجام بدم»؟
آیا یعنی «چیزی که خواستی به صلاحت نیست جاش اینو بهت میدم؟...»
...
واقعیت اینه که همه موارد بالا میتونه مصداق برخورد مثبت خدا با ما باشه. پس پاسخ مثبت خدا به ما میتونه بسته به شرایط از کم تا زیاد تغییر کنه. مهم اینه که در هر صورت درخواست بنده بی پاسخ نمیمونه. :ok:

گفتیم استجابت خدا بسته به شرایط فرق میکنه. اما این شرایط چیه؟

تو پستای قبلی چیزای زیادی از روایات نقل شد. اما دسته بندی فلسفی براشون ارائه نشد. شاید بحث خلاصه بنده به روشن شدن بحث کمک کنه:

استجابت دعا دو سر داره: یکی طرف خدا و یکی طرف ما (دنیا).

طرف خدا:
از دید خدا هرچی به صلاح ما باشه باید مستجاب بشه و اگه نباشه طبق بحث قبلی باید خدا یه چیز دیگه بجاش به ما بده یا بعداً که به صلاح بود بده.
بعضی چیزا مربوط به این دنیان و ممکنه به صلاح ما نباشن. مثلاً از خدا میخوایم تو کنکور رتبه 1 رقمی بیاریم یا شغل پردرآمد و خونه عالی یا اتومبیل گرونقیمت داشته باشیم. :Moshtagh:. ممکنه هرچی اصرار کنیم خدا به ما نده. چون الآن یا در آینده به صلاح ما یا اطرافیانمون نیست.
اما به قول بعضی دوستان تو پستهای مشابه بعضی چیزا معلومه که خیر هستن. آیا خدا همون خیری که خواستیم به سرعت به ما میده؟ برخی علما و مراجع میگن اگه چیزی صلاح ما باشه اجابتش حتمیه! اما من با این که عالم نیستم :khaneh: میگم نه! :Labkhand: دلیلش هم تجربه خودم و شماست. یعنی با اینکه خواسته ما در مجموع خیره اما بازم خدا عین همون چیزی که میخوایم رو به ما نمیده. چرا؟ ادامه رو ببینید:

طرف ما: برای انجام هر کاری تو این دنیا باید مقدماتی فراهم بشه (متأسفانه برای خود منم دردناکه). مثلاً وقتی هواپیمایی بخواد تو شب فرود بیاد و فرودش اضطراری هم باشه بدون باند مناسب، روشنایی مناسب باند و برج کنترل نمیتونه فرود بیاد. باید همه اینا فراهم بشن. این قانون دنیاست.
مثل کسی که از خدا همسری برای حفظ دینش میخواد اما به دلیل شرایط اجتماعی یا خانوادگی امکان استجابت دعاش فراهم نیست. اینجا خواسته کاملاً خیره اما دیدیم که در بسیاری موارد برآورده نمیشه. البته خدا بر انجام هر کاری توانایی داره اما لزوماً هر کاری که بتونه رو انجام میده؟ خیر. در واقع مطابق روایتی از امیرالمؤمنین (ع) گاهی حکمت خدا مانع رحمتش میشه و دعای بنده (به همون شکلی که خواسته) مستجاب نمیشه.
گاهی مانع طرف ما دعای ضعیف ماست. کی میتونه بگه اگه جای حضرت یوسف (ع) یا موسی (ع) یا ابراهیم (ع) باشه و تو مخمصه ای گیر بیفته خدا صددرصد کمکش میکنه؟ من میگم احتمال داره کمکش نکنه! :ok: چرا؟ چون ما ایمان و تقوای اونها رو نداریم. یه آدم قوی با 1 ضربه درختی رو قطع میکنه، اما ما ممکنه لازم باشه 100 ضربه بزنیم تا همون درخت قطع بشه. خلاصه هر مانعی که در ما یا محیط ما برای برآورده شدن حاجتمون باشه باعث میشه خدا یه چیز دیگه بجاش به ما بده یا خواستمون یه جور دیگه یا یه وقت دیگه برآورده بشه.
پس وقتی امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند «از هیچ دعای کوچکی صرفنظر نکنید شاید اجابت خدا در همون دعای کوچیکتون نهفته باشه» معناش اینه که گاهی بدلیل موانع مختلف فوق باید بیشتر تلاش کنیم و بیشتر بخوایم و بدونیم هیچ دعایی بی جواب و بی فایده و بی پاسخ نیست.

میدونم هنوز سؤالات و ابهامات دیگه ای هم هست که خوشحال میشم بتونم کمکی برسونم. :Gol:

ستاره پر فروغ;300088 نوشت:
ما اگه این جمله درسته . چطوری می شه به مصلحتی که خدا برای ما در نظر گرفته پی ببریم ؟ چه طوری میتونیم بفهمیم برآورده نشدن دعا به گناهای خودمون برمیگرده یا تفاوت دیدگاهمون در مورد مصلحت ؟ ( نمیدونم تونستم منظورم رو درست بیان کنم یا نه ؟ )

خیلی مواقع آدم تا لحظه مرگ (که همه پرده ها یا بخش زیادی از پرده ها کنار میرن) نمیتونه مصلحت و ماهیت و حکمت خیلی چیزا رو بفهمه. ظاهراً ما خیلی نمیتونیم از چیزایی که پشت پرده این دنیاست سر در بیاریم. اما کلاً آدم اگه سعی کنه سنسورهاشو فعال نگه داره بهتر میفهمه چه خبره و باید چکار کنه (اگه خواستید بفرمایید آیه قرآنش رو هم بگم). حتماً شنیدین آدمایی هستن میگن ما از خدا یه چیزی خواستیم بهمون نداد دو ماه بعدش فهمیدیم چرا نداده. اینا بخشی از سنسورهاشون فعاله.

برا همین میگن از خدا عافیت بخواید تا اگه دعاتون به مصلحتتون نیست اصلاح بشه و مستجاب بشه. حتی دعای استخاره یا طلب خیر از خدا هم اینجوریه: «استخیر الله برحمته خیرة فی عافیه».

اما یه جواب دیگه هم برای سؤال شما هست:
وقتی ما بیماری جسمی پیدا می کنیم یه پزشک متبحر می تونه به ما بگه دقیقاً چمونه و چکار باید بکنیم.
همین طور وقتی مشکل روحی یا معنوی داریم یه طبیب معنوی می تونه دقیقاً به ما بگه چرا این مشکل یا گره تو زندگیمون ایجاد شده و باید چطور درمانش کنیم. داستانهای زیادی از پیامبر و ائمه یا برخی اولیاء خاص خدا تو این زمینه نقل شده. از بین متأخرین حتماً وصف شیخ رجبعلی خیاط رو شنیدید که به طرف می گفت برو فلان جای زندگیتو اصلاح کن تا این مشکلت برطرف بشه. به این می گن طبیب معنوی. اینم یه راه تشخیص پاسخ سؤال شماست. اگه شما همچین کسی رو می شناسید به منم معرفی کنید.:please:

ممنون از توجهتون.

تو پستای قبلی بر اساس فهم خودم به معنای استجابت و شکل استجابت و شرایط استجابت اشاره کردم. اونجا عرض شد گاهی مطمئنیم چیزی که از خدا میخوایم به صلاحمونه و حتی خیر محضه اما خدا مستجاب نمیکنه و عرض شد که علتش میتونه نقص دریافت ما یا موانع محیطی ما باشه. یعنی فرستنده ارسال میکنه اما گیرنده نمیگیره یا بد میگیره (دقت بفرمایید :Gol:).

من همون طور که عالم نیستم عارف هم نیستم :khaneh: اما علت دیگه ای هم برای این مسأله تو روایاتمون عنوان شده که نسبتاً عرفانی هست و برای مؤمنین خاص اتفاق میفته:
امام صادق (ع) فرموده اند: «مؤمن [در آخرت] بخاطر پاداشی که [در نامه اعمالش] می بیند آرزو می کند [ای کاش] هیچ دعایی از او در دنیا مستجاب نشده بود. (میزان الحکمة، 5728).

به قول شاعر: آنکه در این دیر مقرب تر است، جام بلا بیشترش می دهند! :nevisandeh:
کی میدونه؟ شاید من و شما که خیلی از خدا خواستیم و خیر هم خواستیم ولی خدا به ما نداد جزو این دسته از بندگان برگزیده خدا باشیم! :Hedye:

بسمه تعالی
مطالب جناب آقا نیما بسیار جالب و متین بود،به سهم خودم صمیمانه تشکر می کنم.

nima 91;301527 نوشت:
وقتی ما بیماری جسمی پیدا می کنیم یه پزشک متبحر می تونه به ما بگه دقیقاً چمونه و چکار باید بکنیم. همین طور وقتی مشکل روحی یا معنوی داریم یه طبیب معنوی می تونه دقیقاً به ما بگه چرا این مشکل یا گره تو زندگیمون ایجاد شده و باید چطور درمانش کنیم. داستانهای زیادی از پیامبر و ائمه یا برخی اولیاء خاص خدا تو این زمینه نقل شده. از بین متأخرین حتماً وصف شیخ رجبعلی خیاط رو شنیدید که به طرف می گفت برو فلان جای زندگیتو اصلاح کن تا این مشکلت برطرف بشه. به این می گن طبیب معنوی. اینم یه راه تشخیص پاسخ سؤال شماست. اگه شما همچین کسی رو می شناسید به منم معرفی کنید.

اما در مورد این مطلب هم باید عرض کنم،حق با شماست ولی در زمانه ما،یافتن چنین افرادی بسیار سخت است و حتی اگر پیدا هم بشوند،به احتمال زیاد چنین خواسته ای(اشکال کار از کدام گناه است)را اجابت نکنند.
دلایل زیادی هم برای این کار ایشان وجود دارد که فعلا جای بحثش نیست.
اگر به روایات هم نگاه دقیقتری بیندازیم متوجه می شویم حتی سیره معصومین علیهم السلام نیز چنین نبوده است که همیشه اصل و ریشه مشکل را به مخاطب بگویند،در بسیاری از موارد فقط کلیاتی مانند گناه نکردن،استغفار کردن،فلان عبادت را انجام دادن و . . . ذکر شده است.
لذا دنبال چنین چیزی بودن هم برای انسان سردی و نا امیدی به بار می آورد،چون چیزی پیدا نمی کند و به خودش چنین القاء می کند که چون من ریشه گرفتاری خودم را نمی دانم پس اصلاح نخواهم شد.
در صورتی که،در دستورات دینی و همان کلیات ذکر شده چاره کار این شخص بیان شده است.همان استغفار و توبه درمان است.
چه اینکه رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند:درد شما گناهان و دوای آن استغفار است.
حال که صحبت به اینجا رسید بگذارید رُک و صریح بگویم:
مشکل اصلی ما بحث معرفت است،صدر و اعظم معارف نیز توحید است.
(دوستان عزیز ممکن است بگویند:آقا شما هر جا حرف می زنی بحث را به توحید می کشانی؛حرف کم می آوری؟
جواب منفی است،حرف کم نمی آوریم،تمام حرفمان توحید است.
در پس آینه طوطی صفتم داشته اند/آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم.)
ما در مواضع سخت و امتحانات پروردگار که برای اولیاء نیز به تناسب حالشان بوده است، به خاطر همین نقص معرفت کم می آوریم.
در نهادمان چنین است که ما بهتر صلاحمان را می دانیم.
حتی اگر گناه نیز مانع استجابت باشد،باز هم خدا با ما لج بازی و دعوا ندارد.شاید اگر آن خواسته بر آورده شود،ما در گناه بیشتر غرق شویم و فکر کنیم کارمان درست است.پس باز هم لطف خدا شامل حالمان شده که خواسته را برآورده نکرده است.
ما در نهانمان برای خدا چه جایگاهی قائل هستیم؟
آیا چنین نیست که در بهترین حالت او را صاحب قدرتی می دانیم که بر منسب قدرت تکیه زده و اگر بخواهد می تواند که خواسته ما را بر آورده کند.
اگر بر آورده هم نکرد با هزار زحمت به خودمان می گوئیم که حتما نمی شده وگرنه او می کرده!بعد نفسمان می گوید خُب حداقل یک طوری،مثلا در خواب به ما بفهماند که چرا نمی شود و از این جور حرفها. . . .
دست آخر هم به زور قضیه را رها می کنیم.
پس «من از رگ گردن به شما نزدیک تر هستم» و «مابین شما و قلبتان حائل هستم» و امثال این تعبیرات چه می شود؟جایگاه این تعبیرات کجاست؟
آیا او واقعا در موضع قدرت نشسته و از آن بالا بر ما حکومت می کند؟
و یا . . . . . . . . . . .

ممنون «استاد» :ok:

حق با شماست. اگه نمی شه پزشک معنوی متخصص پیدا کرد اما می شه از داروخانه ها یه استامینوفنی چیزی خرید و یه کم تسکین پیدا کرد. اما هرچقدر خوب باشه معمولاً جای درمان اصلی و اساسی رو نمی گیره. امیدواریم بزودی صاحب این دوران ظهور کنند و با نسخه های وحیانی و شفابخششون به جهالت و درماندگی بشر خاتمه بدن. اگه دوست داشتید یه صلوات هم به امام (ع) هدیه کنید. :Hedye:

در مورد تاثیر گناه یعنی میخواهید بگوید تمام اون چند میلیارد ادمی که خواسته های من شده براشون خاطره بی گناه هستند؟!! اصلا ادمیزاد اگه گناه نکنه که فرشته است جای اش تو زمین نیست!! وقتی خدا بخواد گناهکارترین بنده اش هم باشی بهت میده وقتی هم نخواهد قدیسه هم باشی نمیده !!

من که فهمیدم بس که بی توقع ام واسه همینه همیشه جای ام ته صف بندگان خداست اونایی که همیشه از خدا طلبکار هستند بیشتر به ارزوهاشون میرسند

خدایا اگه واقعا منو میبینی هرچه زودتر مرگ همراه با عاقبت بخیری قسمتم کن دیگه هیچی نمیخوام

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
بنا به برداشتی که از کلام شما داشتم،عرایضی خدمتتان تقدیم می کنم:
مرحوم آیت‌الله سید محمد حسین حسینی طهرانی از عارفان طریق الهی و شاگرد علامه طباطبایی (ره) در کتاب «آیین و رستگاری» درباره منظور و مقصود پروردگار از خلقت انسان آورده است:
* مقام انسان کامل، بزرگترین درجه‌ای است که خداوند اعلی به انسان عنایت می‌کند
منظور و مقصود از خلقت انسان مقام عبودیت است، که انسان خودش را عبد مطلق پروردگار بداند و در صراط عبودیت مطلق حرکت کند و در نتیجه آنچه را که در عالم وجود، از وجود استقلال و حیات و علم و قدرت به نحو استقلال است، همه را تسلیم خدا کند و اعتراف و اقرار کند که از آنِ خداست؛ آنچه فقر و ضعف و جهل و نیستی است، از ناحیه خود اوست؛ انسان عبد مطلق پروردگار است، هم در مقام اصل وجود و هم در مقام عمل و تکلیف؛ و این، مقام انسان کامل و بزرگترین درجه‌ای است که خداوند علی اعلی به انسان عنایت می‌کند.
افرادی که در دنیا زندگی می‌کنند و دارای مذهب و شریعتی هم هستند مثل افراد معمولی،‌ باید حرکت کنند و به این مقام برسند؛ انبیاء آمده‌اند ما را به این مقام دعوت کنند، پیغمبر ما را به این مقام دعوت می‌کند، قرآن ما را به این مقام دعوت می‌کند؛ و اگر ما به قرآن، سنت رسول‌الله(ص) و ائمه اطهار علیهم‌السلام درست عمل کنیم و چیزی را از جانب خود کم و زیاد نکنیم و در همان صراط عبودیت حرکت کنیم به این مقام خواهیم رسید.
و علت اینکه دیده می‌شود بعضی‌ها ممکن است عمرشان شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال بشود و به این مقام هم نرسند، برای این است که عمل نمی‌کنند. از قرآن و اخبار اطلاعاتی پیدا می‌کنند و این علومشان را صرف به دست‌آوردن امور دنیوی می‌کنند، حالا فرقی ندارد مال باشد، جاه باشد، قدرت باشد، یا حب ریاست و امثال این‌ها؛ آن علم قرآن و تفسیر و حدیث حکمت و علوم شریعت را، اینها فدای به دست‌ آوردن حطام دنیا کردند و حطام دنیا هم به این صورت برای انسان جلوه می‌کند. و این خیلی خیلی بهره کمی است که انسان از آن سرمایه‌های سرشار، این نتیجه بس کوچک را بخواهد بردارد.
در سوره مبارکه نجم آمده است:
«فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى‏ عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا/ ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ»
«(ای پیغمبر!) اعراض کن از آن کسانی که از ذکر و یاد ما اعراض کردند و غیر از حیات و زندگی پست شهوی و احساساتی و عاطفی هیچ قدمی بالاتر برنمی‌دارند و غیر از حیات پست به زندگی و حیاتی قائل نبوده و اراده نمی‌کنند. محل بلوغ اینها از نقطه نظر دانش به اینجا رسیده که فقط به وسیله علم‌شان بهره‌برداری از حیات دنیا بکنند.»
* حیات علیا، حیات درهم کوبیدن خواسته‌های نفس اماره است
از اینها اعراض کن! اینها به درد تو نمی‌خورند؛ ‌آن حیات علیا است، حیات علیا یعنی حیات بالا. حیات دنیا را که دنیا می‌گویند یعنی پست، حیات علیا یعنی حیات عالی، آن حیات علم، حیات تقوی، حیات عبودیت، حیات صدق، حیات ورع، حیات ایثار و ازخودگذشتگی است، حیات وجدان و عاطفه است، حیات عبودیت و مشی در صراط حضرت احدیت است، حیات درهم کوبیدن خواسته‌های نفس اماره است؛ آن حیات، حیات علیاست.
پس ما باید در این مشی حرکت کنیم تا اینکه به دین و شریعت برسیم و با حقیقت دین آشنا شویم و منظور و مقصود از آمدن پیغمبران و کتب آسمانی در ما پیاده شود، و خواست خدا برای ایجاد ما -تکویناً و تشریعاً - به وقوع بپیوندد و ما در صراط رشد و تعالی حرکت کنیم، نه در صراط ضل و ضلال و غی و جهالت و خواسته‌های نفس اماره، و اگر به غیر از آنچه در کتاب خدا و سنت پیغمبر و ائمه علیهم‌السلام است عمل کنیم هیچ نیست، آنچه هست در این‌هاست. و اگر کسی به اندازه سرسوزنی از این مشی تخطی کند، اشتباه کرده است.
ما معتقدیم که عالی‌ترین مربی و معلم بشریت حضرت رسول و امیرالمؤمنین و اولاد او علیهم‌السلام هستند، و معتقدیم اگر از این مطالبی که به ما رسیده، از قرآن و فرمایشات آنها که به عنوان سنت و منهاج برای خودمان اتخاذ کردیم، چیزی بهتر بود، دنبال او می‌رفتیم، ولی بهتر نیست و تحقیقا راهی که اینها رفتند عالی‌ترین، پرنورترین، بی‌خطرترین و راه مستقیم به سوی مقصد است و راه مستقیم هم یکی است. بین دو نقطه بیش از یک خط مستقیم نمی‌توان کشید.
«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُستَقِیمَ‏*صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» یا اینکه «وَإِذاً لَّأَتَیْنَهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجْراً عَظِیماً* وَلَهَدَیْنَهُمْ صِرَاطَاً مُّسْتَقِیماً» باید حرکت کنیم تا برسیم.

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]باید به خود بیاییم و ببینیم که هستیم؟! و چه هستیم؟!
اول چیزی که بعد از تنبه، یقظه و بیداری، در این راه لازم است، این است که ما به خود بیاییم و ببینیم که هستیم؟! چه هستیم؟! بله، ما یک انسانیم! صبح از خواب بلند می‌شویم، تا شب زحمت کشیده و فعالیت می‌کنیم، دو مرتبه می‌خوابیم، فردا تکرار و پس فردا تکرار، روزها می‌گذرد و هر کس از افراد بنی‌آدم خود را به کاری مشغول می‌کند و متوجه نیست که این کارها را برای چه می‌کند؟ برای چه آمده؟ چه هدفی دارد و مقصودش چیست؟ و چرا امروز گذشت؟‌ این امروز یک سرمایه عمری بود که خدا به او عنایت کرد، چرا گذشت؟ و در مقابل این گذشت روز، چه به دست آورد؟ اگر چیزی به دست آورده باشد، خوشا به سعادتش! چون یک روز عمرش گذشت و در مقابلش یک چیزی کسب کرد؛ و اگر چیزی به دست نیاورد مغبون است. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «من استوی یوماه فهو مغبون.» «کسی که دو روزش با همدیگر مساوی باشد مغبون است.» چون یک روز عمر گذشت و برای این یک روز عمر چه دستگاه‌هایی کار کرد، تا اینکه انسان یک روز عمر کند، غیر از خدا کسی نمی‌داند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار/ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
یک روز از حیاتی که ما داریم، به حرکت شمس و قمر و کهکشان‌ها بستگی دارد. ذرات تمام درخت‌های عالم، تمام حیوانات عالم، تمام موجودات عالم، به همدیگر مرتبط و یک وجود واحد را تشکیل می‌دهند و تمام اینها در این حیات امروز انسان مؤثرند؛ به طوری که اگر در سلسله علل و معلولات این یک روز حیات گرفته بشود، همه آنها به‌هم می‌خورند. پس اینها همه برای این است که ما یک روز عمر کنیم و یک روز جلو برویم و یک روز پرده‌های غفلت از چشمانشان برداشته شود، حجاب برداشته شود، با خالق خودمان، مسیر خودمان، هدف خودمان، مبدأ و معاد خودمان آشنا شویم.
اگر این طور باشد، آرام،‌ ساکت، صامت، خوش‌دل، پربهره، پرنور، با نشاط کامل مثل آدمی که در روز امتحان قبل است و سرافراز و شاگرد اول هم شده و ورقه‌اش را در دست می‌گیرد و می‌آید و از هیچ چیز هم باک ندارد؛ قبول است دیگر! و اما خدای ناکرده اگر به غفلت بگذرد و شب امتحان برسد و انسان بخواهد کار یک سال را در یک شب انجام بدهد و فردا به این شاگرد و به آن شاگرد التماس کند، آقا به من برسانید، ما را فراموش نکنید، اینها همه موجب سرشکستگی و شرمندگی است.
*خدا خیر محض بوده و ما را هم به خیر و رحمت محض دعوت می‌کند
ما در این راه باید اول حرکت کنیم و بدانیم که راه خداست؛ ما مسافریم، مقصد داریم؛ مسافر بودن ما نفس ماست، مقصد خداست؛ راهی را که حرکت می‌کنیم راه بیابان یا بالای کوه نیست، عبور از صفات نفس است؛ یعنی این صفات را باید تغییر دهیم، صفات منفی تبدیل به مثبت، صفات سیئه تبدیل به حسنه شود، حجاب‌ها از بین رود، روز به روز نور و ادراک بیشتر شود، از تقید و تحدید و این محدودیت‌ عالم ماده و تعلقات، خودمان را به عالم مجردات و عالم نور برسانیم و به آنجا نزدیک بشویم؛ این عبارت است از حرکت در نفس. مقصدمان هم خداست. مسافر زاد می‌خواهد، راحله می‌خواهد؛ زادمان توکل برخدا و راحله‌مان استعانت بر پروردگار و عمل به قرآن و سنت پیغمبر و منهاج ائمه علیهم‌السلام است، اینها همه زاد راه هستند؛ باید بگیریم و حرکت نموده و مسافرت کنیم و به مقصد برسیم.
این راه، رفتنی است. این راهی است که رفته‌اند. و انسان هم نباید بگوید من چنین و چنانم و قابلیت ندارم، اینها همه‌اش حرف است؛ همین قابلیتی است که انسان دارد مگر از خانه پدرش آورده؟! اینها همه‌اش دست پروردگار بوده، عنایت بوده، داده و باز هم می‌دهد. خدا که با ما دشمنی ندارد، خدا با ما سابقه سوء ندارد، از رحمت خود، ما را به وجود آورده است و ما هم به سوی رحمت خدا می‌رویم، به سوی رحمت خدا حرکت می‌کنیم؛ آن وقت خدا انسان را روی این سلسله طویله مسافت‌ها -از نطفه و حالات مختلف جنین و بعد دنیا- خلق کرده باشد و بعد از این انسان را در امور مثلا خیلی جزئی مهمل بگذارد و اعتنا نکند؟! او بگوید من می‌خواهم به تو دهان کجی کنم ای انسان! استغفرالله! اگر انسان بخواهد با یک انسان این کار را بکند انسان او را تعییب می‌کند.
پس خدا خیر محض و رحمت محض است و ما را هم به خیر و رحمت محض دعوت کرده. هرجا ما ببینیم که نظرمان خلاف این باشد این از آنِ خدا نیست؛ او را باید در خودمان جست‌وجو کنیم چرا که خداوند خیر محض است.
[/]

☀ستوده ☀;301684 نوشت:
در مورد تاثیر گناه یعنی میخواهید بگوید تمام اون چند میلیارد ادمی که خواسته های من شده براشون خاطره بی گناه هستند؟!!

برای منم سؤاله. آیا نعمتی که بقیه آدما دارن نتیجه اعمال خوبشونه؟ یا دارن با نعمتها امتحان می شن؟ یا دچار «قانون استدراج» شدن که یه نوع عذابه و نشون می ده اوضاعشون خیلی خرابه؟ :Gig: من که نمی تونم با اطمینان بگم کدوم ایناست. اما بر اساس آیات قرآن که می فرماید اکثر انسانها نمی فهمن یا اکثر انسان ها شکرگزار نیستند نتیجه عقلانی گرفتم که نعمت اکثر آدما اغلب از نوع اول نیست.

نکته دیگه این که درسته که مصیبت و بدبختی معمولاً نتیجه گناهان ماست (آیات و روایات زیادی تو این زمینه هست که برای اختصار اینجا تکرارشون نمی کنم) اما لزوماً برخوردار بودن به معنای بی گناه بودن نیست. به قول ریاضیدانان این قضیه از اون گزاره هایی هست که عکس نقیضش صادق نیست. علتش هم اینه:

مصیبت هم مشابه نعمت انواعی داره که نوع رایجش همون مصیبت کیفری هست. اما مؤمنین و انسانهای نیکوکار :ok: ممکنه دچار مصیبتی بشن که در واقع آزمون صبر و تحمل اونهاست. مثل خیلی از اولیای الهی. احتمالاً من و شما هم جزو این دسته ایم. چه می شه کرد. :Labkhand: خدا هر کسی رو یه طوری آزمایش می کنه. ما هم اینطوری آزمایش می شیم. مجبوریم صبر کنیم. :hey: باید بگیم شکر تا عاقبت بخیر بشیم.

پاورقی کم ربط: از علما و روانشناسان زیاد می شنویم که می گن همونایی که شما فکر می کنید زندگیشون خوبه اکثراً مشکلاتی دارن که شما نمی دونید. این هم به نظر من بیشتر یه دلداری ناشیانه است تا یه حرف علمی و فقط برای آدمای ساده لوح جواب میده. تجربه و آمار من چیز دیگه ای می گه. من خودم آدمای زیادی رو سراغ دارم که زندگیشون واقعاً همواره و واقعاً خوشن و خودشونم به صراحت می گن. مشکلاتشون هم وقتی تعریف می کنن برای خودشونم خنده داره! :khaneh: این آدما معمولاً نمی تونن درک کنن چطور می شه آدم صبح تا شب بد بیاره یا زندگیش روزبروز بدتر بشه با اینکه خیلی هم معقول و درست رفتار می کنه. اما من کاملاً می فهمم که هر قانونی تو این دنیا استثنائاتی داره.

☀ستوده ☀;301684 نوشت:
وقتی خدا بخواد گناهکارترین بنده اش هم باشی بهت میده وقتی هم نخواهد قدیسه هم باشی نمیده !!

بله. آیات متعددی در قرآن کریم هست که می فرماید «... یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر ...». یعنی روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می‌بخشد و برای هر کس بخواهد تنگ و محدود می‌سازد.

اما یه نکته ای داره که من اخیراً بهش پی بردم. اگه فقط به همین فراز نگاه کنیم ممکنه به این برداشت برسیم که خدا چون زورش می رسه نعوذ بالله بدون هیچ معیاری به هر کس بخواد روزی و نعمت می ده و به هر کس نخواد نمی ده یا ازش می گیره و این کاملاً رندمی هست. اما ادامه عبارت یا آیات قبل و بعد کاملاً توضیح می دن که این طور نیست و به زبون عامیانه می گن که خدا حواسش هست چکار داره می کنه.

تقسیم بندی انواع نعمت که تو پست قبلی بهشون اشاره شد از همین آیات استنباط می شه. البته امتحان شدن این شکلی خیلی سخته. خواستم مثالی بزنم چون ناراحت کننده بود پاکش کردم. امیدوارم خدا به این جور آدما صبر بده تا به سلامت به پایان برسن! :Doaa:

☀ستوده ☀;301684 نوشت:
من که فهمیدم بس که بی توقع ام واسه همینه همیشه جای ام ته صف بندگان خداست اونایی که همیشه از خدا طلبکار هستند بیشتر به ارزوهاشون میرسند

بله اما شاید اونا اشتباه کرده باشن. اگرم با اصرار نعمتهای حلال و طیبی به دست آوردن مسؤولیت سنگین شکرش هم روی دوششون هست. البته خودم همیشه نعمت هر دو دنیا رو آرزو می کنم (به همراه شکر نعمت) اما خدا بهتر می دونه ما رو با دادن نعمت آزمایش کنه یا با فقدان نعمت! ما چاره ای بجز صبر نداریم چون ظاهراً راه بهتری نیست. البته می دونم گفتنش ساده است. اما شاید آیات زیر یه کم کمک کنه قوت قلب پیدا کنیم:

کسانی که پاداش دنیوی می خواهند [در اشتباهند زیرا] پاداش دنیا و آخرت [هر دو] نزد خداست [و طبیعتاً پاداش آخرت بهتر و بزرگتر است] و خداوند شنوا و بیناست. [1]
زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای آنها که پرهیزگارند بهتر است. آیا نمی اندیشید؟ [2]
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است اگر می دانستند! [3]
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافلند. [4]
ای قوم من! این زندگی دنیا فقط متاعی زودگذر است و آخرت سرای همیشگی است! [5]
کسی که محصول آخرت را طلب می کند محصولش را زیاد می کنیم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد! [6]
و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنان داده ایم میفکن! اینها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت [در آخرت] بهتر و پایدارتر است! [7]
(ای پیامبر) زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کم که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله آن گیاهان زمین (سرسبز و) متراکم می شود. اما بعد از مدتی می خشکد و بادها آن را به هر سو پراکنده می کند و خداوند بر همه چیز تواناست! [8]
آنها (کافران) به زندگی دنیا شاد و مسرور شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است! [9]
و فزونی اموال و اولاد آنها تو را در شگفتی فرو نبرد! خدا می خواهد آنها را به وسیله آن (نعمتها) در زندگی دنیا عذاب کند و در حال کفر بمیرند! [10]

مراجع:
[1] 134 نساء، [2] 32 انعام، [3] 64 عنکبوت، [4] 7 روم، [5] 39 غافر، [6] 20 شوری، [7] 131 طه، [8] 45 کهف، [9] 26 رعد، [10] 55 توبه.

☀ستوده ☀;301684 نوشت:
خدایا اگه واقعا منو میبینی هرچه زودتر مرگ همراه با عاقبت بخیری قسمتم کن دیگه هیچی نمیخوام

دعای اصلی منم همینه. الهی آمین! :Sham:

nima 91;302771 نوشت:

کسانی که پاداش دنیوی می خواهند [در اشتباهند زیرا] پاداش دنیا و آخرت [هر دو] نزد خداست [و طبیعتاً پاداش آخرت بهتر و بزرگتر است] و خداوند شنوا و بیناست. [1]
زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت برای آنها که پرهیزگارند بهتر است. آیا نمی اندیشید؟ [2]
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است اگر می دانستند! [3]
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند و از آخرت (و پایان کار) غافلند. [4]
ای قوم من! این زندگی دنیا فقط متاعی زودگذر است و آخرت سرای همیشگی است! [5]
کسی که محصول آخرت را طلب می کند محصولش را زیاد می کنیم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد! [6]
و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنان داده ایم میفکن! اینها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت [در آخرت] بهتر و پایدارتر است! [7]
(ای پیامبر) زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کم که از آسمان فرو می فرستیم و به وسیله آن گیاهان زمین (سرسبز و) متراکم می شود. اما بعد از مدتی می خشکد و بادها آن را به هر سو پراکنده می کند و خداوند بر همه چیز تواناست! [8]
آنها (کافران) به زندگی دنیا شاد و مسرور شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است! [9]
و فزونی اموال و اولاد آنها تو را در شگفتی فرو نبرد! خدا می خواهد آنها را به وسیله آن (نعمتها) در زندگی دنیا عذاب کند و در حال کفر بمیرند! [10]

مراجع:
[1] 134 نساء، [2] 32 انعام، [3] 64 عنکبوت، [4] 7 روم، [5] 39 غافر، [6] 20 شوری، [7] 131 طه، [8] 45 کهف، [9] 26 رعد، [10] 55 توبه.

من فقط متعجبم این دنیا کجاش سرگرمیه و چه سرگرمیه مسخره ای هست که همش عذابه؟!! خیلی ها هم این دنیاشون رو دارند هم اون دنیا مگه محاله یه نفر هم تو این دنیا به خواسته هاش برسه هم ادم درستکاری باشه و اون دنیاش هم بهشت باشه؟!!

اینا همش برای دلخوشی من و شماست ما که این دنیا رو نداشتیم اون دنیا هم معلوم نیست وضعمون چی باشه.. متعجبم چه طور انتظار داریم به یه نفر انواع نعمت ها رو بدهیم بعدش لطف کنه به گناه نیفته اونوقت به یکی انواع مصیبت ها رو بدهیم منتظر باشیم فرشته وار به گناه نیفته !!! نمی خوام در مورد عدل خدا صحبت کنم چون هم پیچیده است هم من ازش چیزی سر درنمیارم کلا از هیچی این زندگی سر در نمیارم برای همین بی خیال زندگی میکنم تا وقتی بمیرم .......

☀ستوده ☀;302923 نوشت:
من فقط متعجبم این دنیا کجاش سرگرمیه و چه سرگرمیه مسخره ای هست که همش عذابه؟!! خیلی ها هم این دنیاشون رو دارند هم اون دنیا مگه محاله یه نفر هم تو این دنیا به خواسته هاش برسه هم ادم درستکاری باشه و اون دنیاش هم بهشت باشه؟!!

اینا همش برای دلخوشی من و شماست ما که این دنیا رو نداشتیم اون دنیا هم معلوم نیست وضعمون چی باشه.. متعجبم چه طور انتظار داریم به یه نفر انواع نعمت ها رو بدهیم بعدش لطف کنه به گناه نیفته اونوقت به یکی انواع مصیبت ها رو بدهیم منتظر باشیم فرشته وار به گناه نیفته !!! نمی خوام در مورد عدل خدا صحبت کنم چون هم پیچیده است هم من ازش چیزی سر درنمیارم کلا از هیچی این زندگی سر در نمیارم برای همین بی خیال زندگی میکنم تا وقتی بمیرم .......


ببین خواهر گل من،این دنیا همش سرگرمیه،شاید تو اونو عذاب ببینی!بندگی خدا رو کن تا به همه خواسته هات برسی.(بندگی راست راسی نه از این بندگی الکیا!)
تو صراط مستقیمی که من دیدم نعمت حکم بلا داشت و بلا حکم نعمت رو
خدا به یکی یه مال و ثروتی داد تا آزموده بشه،ببینه وقتی تو خوشی دنیا غرقه حواسش به خدا هست یا نه،دست فقیر رو میگیره یا نه اگه حواسش به خدا بود که نمره قبولی رو گرفته
خدا فقر و مصیبت رو نصیب یک نفر کرد تا ببینه وقتی غرق در فقره و بلا بازم نمازش اول وقته،بازم عدالت خدا رو قبول داره یا نه بکلی کافر میشه
دنیا میدون جنگ ماست،یکی با یه حرکت شمشیر پشت ده نفر رو خاک میکنه یکی هم زورش نمیرسه شمشیرش رو بلند کنه!شمشیرت رو بردار و بگو خدایا من دیگه از رو نمیرم هرچی بلا سرم بیاری،میگم راضی ام به رضای تو اونوقت این کار رو که کردی دنیا تو نظرت عوض میشه،میبینی چیزایی رو که همه نمیبینن،بلند شو و این مرحله رو رد کن!:ok:
ارزش کلوخ بیشتره یا الماس؟
اونی که فشار بیشتری رو تحمل کرد و از هم نپاشید،حواست باشه با یه فشار کوچیک از هم نپاشی!:Gol:

☀ستوده ☀;302923 نوشت:
من فقط متعجبم این دنیا کجاش سرگرمیه و چه سرگرمیه مسخره ای هست که همش عذابه؟!!

برای من و شما سرگرمی یا بازی نیست بلکه امتحانه! اونم از نوع زجرآور. البته من به تبعیت از امثال امام حسین (ع) تصمیم گرفتم در هر صورت خدا رو شکر کنم تا اگه پاداشی در کار بود لااقل اون دنیا بدبخت نباشم. :ok:

☀ستوده ☀;302923 نوشت:
خیلی ها هم این دنیاشون رو دارند هم اون دنیا مگه محاله یه نفر هم تو این دنیا به خواسته هاش برسه هم ادم درستکاری باشه و اون دنیاش هم بهشت باشه؟!!

به نظرم محال محال نیست اما تقریباً محاله! البته نتیجه و برداشت شخصی منه. ممکنه بفرمایید داری به خودت دلداری می دی. منم می گم درسته. :khaneh: دلداری و امید ندم چکار کنم؟ :Labkhand:

☀ستوده ☀;302923 نوشت:
اون دنیا هم معلوم نیست وضعمون چی باشه

من این اواخر سعی کردم باور کنم وعده های خدا حقیقت داره. خدا هم خودش گفته من ده برابر یا خیلی بیشتر تو اون دنیا جبران می کنم.

روز قیامت به کفار می گویند وقتی به شما گفته می شد وعده خداوند حق است می گفتید ما بجز حدس و گمان چیزی در مورد قیامت نمی دانیم و ما به هیچ وجه یقین نداریم. [جاثیه 32]

من نمی خوام جزو این کفار باشم. برا همین همه تلاشمو انجام می دم. نه اینکه فکر کنید برام راحته ها! نه دارم به معنای واقعی له می شم و الانم چیز زیادی ازم نمونده. شاید هنوز آدم سمجی ام. شایدم خدا دلش برام سوخته می گه بذار این بنده من هیچی که نداره حداقل به من امیدوار باشه تا دق نکنه.

در واقع فقط سعی می کنم همون طور که تو بحث های مثبت اندیشی و تفکر آورده بودید تفکر مثبت داشته باشم تا زندگیم احتمالاً یه کم بهتر بشه یا از اینی که هست خراب تر نشه. خود این امیدواری هم برام خیلی سخته. :Rose:

nima 91;303063 نوشت:
من این اواخر سعی کردم باور کنم وعده های خدا حقیقت داره. خدا هم خودش گفته من ده برابر یا خیلی بیشتر تو اون دنیا جبران می کنم.

روز قیامت به کفار می گویند وقتی به شما گفته می شد وعده خداوند حق است می گفتید ما بجز حدس و گمان چیزی در مورد قیامت نمی دانیم و ما به هیچ وجه یقین نداریم. [جاثیه 32]

من نمی خوام جزو این کفار باشم. برا همین همه تلاشمو انجام می دم. نه اینکه فکر کنید برام راحته ها! نه دارم به معنای واقعی له می شم و الانم چیز زیادی ازم نمونده. شاید هنوز آدم سمجی ام. شایدم خدا دلش برام سوخته می گه بذار این بنده من هیچی که نداره حداقل به من امیدوار باشه تا دق نکنه.

در واقع فقط سعی می کنم همون طور که تو بحث های مثبت اندیشی و تفکر آورده بودید تفکر مثبت داشته باشم تا زندگیم احتمالاً یه کم بهتر بشه یا از اینی که هست خراب تر نشه. خود این امیدواری هم برام خیلی سخته. :rose:

من خودم به اون تاپیک ذره ای اعتقاد ندارم گذاشتمش تا شاید اونایی که اعتقاد دارند استفاده کنند مثبت اندیشی هم دل و حوصله و انگیزه میخواد

۩۞۩ محمد ۩۞۩;303016 نوشت:

ارزش کلوخ بیشتره یا الماس؟
اونی که فشار بیشتری رو تحمل کرد و از هم نپاشید،حواست باشه با یه فشار کوچیک از هم نپاشی!:gol:

فشار کوچیک؟؟؟!! کار من از فشار گذشته!! ادمی که براثر مشکلات زندگی سلامت روانش رو از دست داده دیگه چه طور میتواند مثبت اندیش باشه؟! گاهی وقت ها امتحان الهی باعث میشه روح و روان انسان داغون بشه که هیچ چیزی جبرانش نمی کنه ...ادمی که سلامت روانش رو براثر مشکلات از دست میده دیگه به هیچی فکر نمیکنه نه امید نه توکل نه هیچ چیز دیگه

منی که سلامت روانم رو از دست دادم همون کلوخه هستم شاید هم بدتر

☀ستوده ☀;303172 نوشت:

فشار کوچیک؟؟؟!! کار من از فشار گذشته!! ادمی که براثر مشکلات زندگی سلامت روانش رو از دست داده دیگه چه طور میتواند مثبت اندیش باشه؟! گاهی وقت ها امتحان الهی باعث میشه روح و روان انسان داغون بشه که هیچ چیزی جبرانش نمی کنه ...ادمی که سلامت روانش رو براثر مشکلات از دست میده دیگه به هیچی فکر نمیکنه نه امید نه توکل نه هیچ چیز دیگه

منی که سلامت روانم رو از دست دادم همون کلوخه هستم شاید هم بدتر


امتحانات سخت مال آدم بزرگاست
امتحانات خدا رو حساب و کتابه!گاهی وقتا خود آدم یه اشتباهی میکنه که نتیجش رو میبینه:mohandes:
باید ببینی کجا حرف خدا رو گوش ندادی
ببین کجای کارت اشتباه بوده اون عیب رو برطرف کن
شاید یه اشتباهی کرده بودی که به نتیجش رسیدی حالا هم دردش رو کشیدی و پاک شدی
باور کن که تو کلوخ نیستی،الماسی اما خودت باور نداری
:ok:

۩۞۩ محمد ۩۞۩;303193 نوشت:


امتحانات سخت مال آدم بزرگاست
امتحانات خدا رو حساب و کتابه!گاهی وقتا خود آدم یه اشتباهی میکنه که نتیجش رو میبینه:mohandes:
باید ببینی کجا حرف خدا رو گوش ندادی
ببین کجای کارت اشتباه بوده اون عیب رو برطرف کن
شاید یه اشتباهی کرده بودی که به نتیجش رسیدی حالا هم دردش رو کشیدی و پاک شدی
باور کن که تو کلوخ نیستی،الماسی اما خودت باور نداری
:ok:

نه اتفاقا من جز یه بار اونم از سر ناچاری و بدبختی و... هیچ جای پام رو کج نگذاشتم( که اونم تاوانش رو با نابود کردن روح و روان زندگیم دادم) از همین میسوزم که کار نکرده عقوبت میشم!!!!

۩۞۩ محمد ۩۞۩;303193 نوشت:

باور کن که تو کلوخ نیستی،الماسی اما خودت باور نداری

از طلا بودن پشیمان گشته ایم/مرحمت فرموده ما را مس کنید:mohandes:

دنیا دوروزه من مطمئنم روز خوبش هم میاد مطمئنم ستوده جان!

☀ستوده ☀;303439 نوشت:

از طلا بودن پشیمان گشته ایم/مرحمت فرموده ما را مس کنید:mohandes:

الان خسته ای و دل شکسته،حواستو جمع کن که شیطان منحرفت نکنه این خودش یه امتحانه!

اساتید فقه من معذرت می خوام.

اما یک چیزی می گم! در کل چیزی هستش که خودم بهش متعقدم...
من هر وقت دعایی می خونم! (کلا سه تا دعا بیشتر نمی خونم) به معنی دعا ها دقت می کنم.
تمام دعا ها، متنشون تصدیق خداوند به شکل های گوناگون هست.
و اینکه از ناتوانی خودت در مقابل قدرت او حرف می زنی.
به نظر من دعا همینه..
مثلا برو دعای معراج رو بخون! سراسر همش تصدیق خداونده سبحانه.
از نظر من روی این موضوع زیاد حساس نباشید.
وقتی خدا رو داری تصدیق می کنی یعنی داری دعا می کنی...
حالا این دعا و اون دعا نداره..

[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
سرکار خانم آیدی ستوده گرامی،لطفا این جملات را از مرحوم حاج اسماعیل دولابی رحمة الله علیه،با دقت تمام بخوانید:
آقاجان، مشکلی را که داریم، اگر برای غیر اهلش تعریف کردیم، دوایش دیرتر پیدا می‌شود. اسرار خدا را نباید فاش کرد. شکایت از خدا نزد خدا عین ایمان است، ولی شکایت از مردم به مردم عین کفر است.
اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری به تو بگوید نگران نباش و غصه بدهی‌هایت را نخور ، خیالت راحت باشد، من هستم. ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می‌بخشد و راحت می‌شوی.
خدای مهربان که غنی و توانا است به تو گفته است الیس الله بکاف عبده: آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟ یعنی ای بنده من، برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی‌ات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش می‌بخشد.
لذاست که فرمود: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ دل‌ها با یاد خدا آرامش می‌یابند.


بنده اگر در پست قبل بحث هدف خلقت را برای شما گذاشتم به دلیل این بود که فکر می کنم برخی از اصول هنوز برای شما حل نشده است.
ناراحتی شما قابل درک و همچنین کلامتان قابل احترام است.
اما تصور و معرفت ما از خداوند خیلی خیلی مادی زده و دنیایی است.
ما خدا را موجودی مانند خودمان فرض کرده ایم که مثلا فقط زورش زیاد است،قدرتش زیاد است و چه و چه.
ارتباط خودمان با خدا را ارتباطی از روی جبر و اجبار می دانیم و فکر می کنیم در بهترین حالت چاره ای جز صبر نداریم و اگر از سر اجبار صبر کنیم خیلی لطف کرده ایم و زحمت کشیده ایم و منّت ها سر خدا می گذاریم.
ما در ارتباطات دنیایی خود محبت را اصلی بسیار مهم قلمداد می کنیم که اگر کسی جواب محبت های ما را با نامردی داد.او را اصلا انسان نمی دانیم و حتی گاهی در ردیف حیوانات نیز قلمدادش نمی کنیم.این واقعیتی است که در همه ما وجود دارد.
اما چرا رابطه ما با خدا به جای اینکه بر اساس مؤلفه جبر تعریف شود،بر اساس محبت تعریف نمی شود؟
چرا احساس منّت از طرف خدا بر روی سرمان نمی کنیم؟
چرا اینقدر طلبکاریم؟این همه طلب را از کجا آورده ایم؟
چه کرده ایم که چنین طلبکار شده ایم؟
به نظر من سرکار ستوده،درگیری شما با خدا عین ایمان است،چرا که باز هم از او می خواهید(حتی مرگ را).و این یعنی خدایا من به تو ایمان دارم.
همین را بگیرید،بقیه اش را رها کنید.
دیگران نیز مشکلاتی دارند که شاید شما نداشته باشید.
این مطلب را ماه مبارک رمضان در تاپیک رمضانیه گذاشتم:
((سلسله موی دوست حلقه دام بلاست/هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست.
رفیقی داریم از سادات،ظاهرش که آدم بدی نیست، باطنش را خدا می داند.
مقداری از سرگذشت او را برایتان می گویم،شاید بدرد بخور بود.
می گفت:

بچه که بودم،زمانی که دست راست و چپم را شناختم فهمیدم پدرم بیمار است،پدرم در جنگ چند جور مختلف مجروح شده بود، شیمیایی،موجی،ترکشهای مختلف در بدنش و . . .
خلاصه خیلی باید مراعات پدر را می کردیم،وقتی هم که حالش بد می شد، دنیا روی سرمان خراب می شد،گاهی 5 یا 6 ماه نصف بدنش فلج می شد و کاری از دست کسی بر نمی آمد. کار هم که نمی کرد و نتیجتا خرجی نداشتیم، برخی صاحبخانه ها هم وقتی اجاره شان دیر می شد حسابی از خجالتمان در می آمدند.
بچگی گذشت،دوست پدرم در سرم انداخت طلبه شوم، رفتم یک یا علی گفتم و بعد از امتحان و مصاحبه طلبه شدم،سال اول که تمام شد به خاطر معدل نسبتا خوبم از طرف حوزه بردمون مشهد، بعد از 14 سال مشرف می شدم، صفائی کردیم، در راه برگشت اتوبوسمان چپ کرد و بدترین مجروحش من بودم،هنوز هم با وجود پیگیریهای فراوان کمر و گردنم خیلی اذیت می کنند.
در این دکتر رفتنها و بیمارستان بستری شدنها فهمیدند که قلب من مشکل دارد، پیگیر آنهم شدیم ولی روز به روز بدتر می شد تا اینکه ریه ام نیز مشکل پیدا کرد، بعد از تصادف هم دید یکی از چشمهایم تار شده بود، وقتی با یکی از دوستانم به دکتر چشم پزشک رفتم بعد معاینه طولانی گفت چشم شما بیماری خطرناکی دارد،به دکتر مغز و اعصاب هم مراجعه کن و یک خروار دارو داد.
رفتیم دکتر مغز و اعصاب ،نوار مغز ،دو بار ام آر آی و کلی بررسی دیگه، گفت آقا بر اساس تمام این مدارک نیمی از رگهای مغز شما متورم است و اگر بخواهیم دستش بزنیم هر احتمالی وجود دارد.
خلاصه شدیم گالری درد و مرض،رفقای طلبه هم انصافا خیلی زحمتم را می کشیدند،هفته ای یکی دوبار بیمارستان رفتن کارم بود و . . . . . . .
رفتیم سراغ ازدواج،عیال مومنه ای گرفتیم، و بعد از یک سال و نیم بچه دار شدیم، دختر نازنینی بود ولی بعد از مدتی فهمیدیم فلج مغزی است و نمی تواند راه برود؛ بیچاره مادرش با ازدواج با من گرفتار گردونه بلا شد.
می گفت: وقتی رفقا حال خودم یا دخترم را می پرسند حتی می ترسم درد دل کنم چون اطرافیانم دیگر از من و مشکلاتم خسته شده اند،حتی حوصله شنیدن را نیز ندارند.
مشکلات سابقم نیز تقریبا پا برجاست، مخصوصا پدرم که دیگر حال و روز خوبی ندارد و نمی تواند کار کند.
می گفت:کمکی از کسی نمی خواهم ولی نگاه های سنگین دیگران را خوب حس می کنم ؛ انگار در دلشان می گویند باز سید آمد؛می توانم حس کنم که برای رضای خدا تحملم می کنند.
ولی دلش هنوز سرد نشده؛ذکرش یا کریم است؛ می گوید خدا خیلی خیلی به من لطف کرده و عنایت داشته،خودش می گفت(پوزش بابت نقل عین عبارتش):خدا من را داخل آدم حساب کرده ،خدائیش من لیاقت یک لطف کوچک خدا را هم ندارم.
می گفت :برای رفع گرفتاریم هم اگر دعا کنم به خاطر اهل و عیالم است؛ بیچاره ها از دست من بدجور گرفتار شده اند.
حرفهایش زیاد بود ولی بازهم آب دهانش را قورت داد و ساکت شد مبادا من هم خسته بشوم.
من در جوابش فقط سرم را پائین انداختم و سکوت کردم.

شما بودید چه می گفتید. . . . . . . . . . ))
[/]

سلام
سرگذشت تلخ و غمناکی بود و البته تاثیرگذار ...
با خوندنش از خودم بدم اومد به خاطر این همه ناشکری ... به خاطر این همه نعمتی که خدا بهم داده و من هیچ وقت ندیدم ، شایدم نخواستم که ببینم ! چشم هام رو بسته بودم و گوشهام رو گرفته بودم تا نعمت های خدا رو نبینم و صداش رو نشنوم ! غرق دنیای خودم بودم ... فقط وقتی می رفتم سراغ خدا که به کمکش نیاز داشتم ! عین طلبکاری !!! همیشه وقتی مشکلی داشتم و میرفتم پیش خدا ازش انتظار داشتم چون قادر و تواناست مشکلم رو حل کنه ! اما الان میفهمم که انتظار نا به جایی بوده ! من کاری نکردم که از خدا اینطوری طلب داشتم ! حتی کمترینش که وظایفم بود رو هم در مقابل خدا انجام ندادم !!! اون وقت انتظار داشتم خدا همه خواسته هام رو برآورده کنه و وقتی برآورده نمیکرد ازش شاکی میشدم !!! الان میفهمم که براورده نشدن خواسته ها و دعاهام نه به مصلحت و نه به هیچ چیز دیگه برنمیگرده ! همه چیز به خودم برمیگرده !
کاش یادبگیرم که تو مشکلات وقتی دنبال مقصر میگردم تا بار مسئولیت خودم رو سبک کنم قبل از اینکه انگشت اتهام رو به طرف غیر بگیرم یه نگاهی هم به خودم بندازم ...
کاش خدا من رو ببخشه ...

استاد;303618 نوشت:

خدای مهربان که غنی و توانا است به تو گفته است الیس الله بکاف عبده: آیا خداوند برای کفایت امور بنده‌اش بس نیست؟ یعنی ای بنده من، برای همه کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی‌ات من هستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت می‌کند و به او آرامش می‌بخشد.

برای همین جمله است که فقط از خودش میخوام و حالا به هر دلیلی نمیدهد..!!!! از خدا طلبکار نیستم خدا رو شکر زیاد میکنم شاید این اواخر به خاطر مشکلات روحی روانی کمتر گفته ام خداروشکر اما اتفاقا چون بلاها زیاد شده حتی وقتی یه اتفاق کوچکی میفته که به نفع ام بوده میگم خدا رو شکر من شکر خیلی چیزها رو میکنم که شاید خیلی ها بهش فکر نمیکنند

مثلا من وقتی بعد از بارها رفتن به یه اداره مدرکی رو که خواستم گرفتم با تمام وجود یه نفس عمیق کشیدم و گفتم خدا رو شکر ( مسخره است نه ؟؟ نمی دانم ) اما خیلی ها بزرگترین چیزهای زندگیشون رو خدا بهشون داده شکرم نمی کنند براشون شده عادت....

چون خدا قادر مطلقه که به قول شما ازش شاکی ام اما به قولی نمیشه که به جنگ خدا رفت باید فقط صبر کرد..منم صبر میکنم تا وقتی که پیمانه ام پر بشه و بمیرم بعده مرگمم صبر میکنم

سلام عليكم جميعا و رحمه الله

مطالب سركار ستوده و جناب نيما را خواندم و همينطور استاد بزرگوار و ديگر دوستان رو
ولي نتوانستم نظرم را بنويسم استاد گرامي
و از اين بابت عذر ميخواهم .

امروز هم صرفا تا قدري كه ميدانم با توكل به خدا مينويسم البته
شما در نوشته هايتان اشاره فرموديد و بنده هم با گويش ديگر همانها را نقل ميكنم .
موضوع اول : يك حقيقت
شهري كه بنده هاي خدا ميتوانند وارد آن شوند و خدا ولي شان باشد مانند
شهرهاي ديگر نيست. كمي فرق دارد . يعني آدمهاي آنجا متفاوتند
تفاوتشان با امثال بنده در اين است كه
براي اينكه خدا را و همچنين خودشان را بشناسند اهل طلب و تفكر و تعقل و تدبر شدند . نهايتا اونها غير خدا را هم شناختند
پس
به آگاهي و دقت كارهائي را كردند كه خدا مي پسنديد و با تمام توجه دوري كردند از اعمالي كه آنها را از خدا دور ميكرد
تا بتوانند اهل آن ديار باقي بمانند.

آيا سركار ستوده گرامي و بينا چنين كاري كرده اند كه
بعد بيايند در مورد خدا و مقدرشان گله كنند ؟

ياحق

[="Times New Roman"]موضوع دوم : بدترين آدمي كه ديدم دكترم بود

تا 10 سالگي اين باورم بود چون خانم دكتر هميشه بعد از تست ميگفت پني سيلين به او ميسازد
خب سالها طول كشيد تا متوجه شوم راه درمان من همين بود

موضوع سوم : آدم سلامت يك جور ديگري فكر ميكند باورهاي ديگري دارند پس جور ديگري زندگي ميكند

ميدانيد يك معتاد به مواد مخدر چه چيزهايي را ببيند خوشحال ميشود ؟
1- مواد فروش
2- مواد مخدر
3- زمان و مكان مناسب براي مصرف
4- پول مواد بعدي

اگر يكي از اينها تامين نشود به زمين و زمان بد بيراه ميگويد.
دنيا جلوي چشمانش تيره تار ميشود چون نياز مند است و نيازش رفع نشده .
دارد درد ميكشد در حاليكه آدمهاي سالم درد او را نميفهمند.

آدمهائي كه راه ميروند و براي خودشان نياز مي تراشند
و با قناعت بيگانه اند
روز به روز نيازمندتر ميشوند

ميدانيد چه چيز آنها را خوشحال ميكند ؟
1- پولي يا چيزي كه كه نيازش را رفع كند
2- نيازشان رفع شد و خوشحال شدند

همين
چشمانشان ميچرخد و نياز جديد يقه اشان را فشار ميدهد

خوشي اشان همين قدر داوم دارد حتي كمتر از يك معتاد
و نيازشان بمراتب بيشتر از يك معتاد است به مواد مخدر

آدمهاي سالم آگاهي دارند پس قناعت ميكنند و نتيجتا هوس ها و طمع ها در خانه اشان را نميزند
آنها همواره راضي اند به رضاي الهي
و هرگز براي رضا به رضاي الهي خود را مجبور نميكنند . چن حقيقتا راضي اند

ياحق

bina88;304669 نوشت:

به آگاهي و دقت كارهائي را كردند كه خدا مي پسنديد و با تمام توجه دوري كردند از اعمالي كه آنها را از خدا دور ميكرد
تا بتوانند اهل آن ديار باقي بمانند.

آيا سركار ستوده گرامي و بينا چنين كاري كرده اند كه
بعد بيايند در مورد خدا و مقدرشان گله كنند ؟

ياحق

سلام ازکجا میدانید که من به دستورات خدا عمل نکردم و حالا ازش گله مندم؟؟!!!! ربطی به این بحث نداره اما این رو به عنوان یه دوست بهتون توصیه میکنم که ندیده و نشناخته قضاوت نکنید بخصوص در دنیای مجازی!!!

نمیگم قدیسه ام اما از زمانی که واقعا خوب و بد رو فهمیدم به دستورات خدا عمل کردم و میکنم کم و زیاد خیلی پایبند دستورات خدا هستم چیزی که این روزها خیلی کم میبینیم یعنی کسایی که دروغ میگن دغل بازند و.... و از طرفی توی خیلی زمینه ها خدا بهشون رو کرده!!!

من اینقدر میدانم که شاید اگر این همه پایبند دستورات خدا نبودم شاید الان اون خواسته های که رسیدن بهش برای ام محال شده برای ام شده بود خاطره!! واسه همینه که از همون خدایی که واسه خاطرش خودم رو از خیلی چیزها محروم کردم میخوام که دستم رو بگیره این چیز زیادیه؟؟!!

bina88;304673 نوشت:
موضوع دوم : بدترين آدمي كه ديدم دكترم بود

تا 10 سالگي اين باورم بود چون خانم دكتر هميشه بعد از تست ميگفت پني سيلين به او ميسازد
خب سالها طول كشيد تا متوجه شوم راه درمان من همين بود

موضوع سوم : آدم سلامت يك جور ديگري فكر ميكند باورهاي ديگري دارند پس جور ديگري زندگي ميكند

ميدانيد يك معتاد به مواد مخدر چه چيزهايي را ببيند خوشحال ميشود ؟
1- مواد فروش
2- مواد مخدر
3- زمان و مكان مناسب براي مصرف
4- پول مواد بعدي

اگر يكي از اينها تامين نشود به زمين و زمان بد بيراه ميگويد.
دنيا جلوي چشمانش تيره تار ميشود چون نياز مند است و نيازش رفع نشده .
دارد درد ميكشد در حاليكه آدمهاي سالم درد او را نميفهمند.

آدمهائي كه راه ميروند و براي خودشان نياز مي تراشند
و با قناعت بيگانه اند
روز به روز نيازمندتر ميشوند

ميدانيد چه چيز آنها را خوشحال ميكند ؟
1- پولي يا چيزي كه كه نيازش را رفع كند
2- نيازشان رفع شد و خوشحال شدند

همين
چشمانشان ميچرخد و نياز جديد يقه اشان را فشار ميدهد

خوشي اشان همين قدر داوم دارد حتي كمتر از يك معتاد
و نيازشان بمراتب بيشتر از يك معتاد است به مواد مخدر

آدمهاي سالم آگاهي دارند پس قناعت ميكنند و نتيجتا هوس ها و طمع ها در خانه اشان را نميزند
آنها همواره راضي اند به رضاي الهي
و هرگز براي رضا به رضاي الهي خود را مجبور نميكنند . چن حقيقتا راضي اند

ياحق

اینایی هم که نوشتید هیچ ربطی به من نداشت شرمنده!!!

مطمئن باشید ارزوهای من نه هوسه نه خوشی زدن زیر دل...... یه سری نیاز ضروریه هر انسانیه که البته من خیلی وقته دیگه جزو انسان ها به حساب نمیام!!!!

سلام عليكم جميعا و رحمه الله

☀ستوده ☀;304725 نوشت:
نمیگم قدیسه ام اما از زمانی که واقعا خوب و بد رو فهمیدم به دستورات خدا عمل کردم و میکنم کم و زیاد خیلی پایبند دستورات خدا هستم چیزی که این روزها خیلی کم میبینیم یعنی کسایی که دروغ میگن دغل بازند و.... و از طرفی توی خیلی زمینه ها خدا بهشون رو کرده!!!

خواهرم بنظر شما خدايي كه از هر پليدي بري است
چگونه است كه به آدمهاي دروغ گو و دغل رو ميكند ؟

ياحق

bina88;304850 نوشت:
سلام عليكم جميعا و رحمه الله

خواهرم بنظر شما خدايي كه از هر پليدي بري است
چگونه است كه به آدمهاي دروغ گو و دغل رو ميكند ؟

ياحق

یعنی شما تا حالا ادم های رو ندیدید که خیلی هم مومن به خدا و دستورات اون نیستند و خیلی چیزهای انچنانی توی زندگیشون خدا بهشون داده !!!

من ان های که کلا بی اعتقاد به خدا و اخرت هستند رو کاری ندارم من منظورم همین مردم معمولی است میبینید که توی جامعه الان اعتقادات خیلی کم رنگ شده کسی هم که معتقده باید با محرومیت های مختلف زندگی کنه!!! غیر خدا چه کسی میتواند به این عده قلیل کمک کنه؟!!
مشکل من اینه که هیچ کس حرفهای من رو اونجور که باید درک نمی کنه و متوجه نمیشه همش سوبرداشت میشه به هرحال من که گفتم صبر میکنم چون چاره ای ندارم

[="Times New Roman"]سلام عليكم و رحمه الله

اول : آدم ها !
ما كه نمي دونيم توي دلشون چي هست و به چه چيز باور دارند يا ندارند.

ما كه نميدونيم كه چه كارهاي خير بزرگي يا شر بزرگي از اونها بر مي آد.
پس
نمي تونيم درموردشون تصميم بگيريم كه اونها بد هستند پس لياقت فلان رو ندارند.

يا خوبند
پس چرا فلان شرايط رو ندارند.
إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(المعارج/19)
به يقين انسان حريص و کم‌طاقت آفريده شده است،

دوم : خداي آدم ها !

وقتي آدم ها رو نمي شناسيم چطور ميتونيم با قطعيت ميتونيم بگيم فلان چيز را خدا به فلاني داده
و به زور و ظلم بدست نياورده
فَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِي فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يعْلَمُونَ(الزمر/49)
هنگامي که انسان را زياني رسد، ما را (براي حل مشکلش) مي‌خواند؛ سپس هنگامي که از جانب خود به او نعمتي دهيم، مي‌گويد: «اين نعمت را بخاطر کارداني خودم به من داده‌اند»؛ ولي اين وسيله آزمايش (آنها) است، اما بيشترشان نمي‌دانند.

يا اگر هم خدا داده براي اون شخص بركت هست و عذاب نيست.

و ما قطعا نميدونيم حكمت خدا در فلان مورد چيست.

پيامبر خدا پسري داشت بنام ابراهيم و فوت كرد. ابولهب همان زمان 10پسر داشت ميگفت بعد از محمد (ص) اسمي ازش باقي نميمونه
به
پيامبر به كنايه و حتي علني گفت ابتر
الان كي ابتره ؟ سآدات چه تعداد هستند ؟

اكثر انسان ها خدا را نميشناسند و انگار از عجله بوجود آمده اند

خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ(الأنبياء/37)
(آري،) انسان از عجله آفريده شده؛ ولي عجله نکنيد؛ بزودي آياتم را به شما نشان خواهم داد!

پرسش :
در مورد دعاها می خواستم بدانم :
1- چرا تعداد دعاها این قدر زیاد هستند ؟ برای هر کاری، هر روزی و هر چیزی یک دعا وجود دارد !!! چرا یک دعا برای تمام کارها وجود ندارد ؟
2-علت اینکه برخی از دعاها خیلی زود مستجاب می شود ولی برخی دیگر خیلی دیر چی هست ؟3-آیا تعیین شرایط در دعا مانع از استجابت در دعا می شود ؟

پاسخ :
در پاسخ به سوالات مذكور بايد عرض كنيم :
1- زیاد بودن دعاها بدین معنی نیست که شما باید همه آنها را بخوانید بلکه دعاهای صادر شده از معصومین برای افراد مختلف و با خصوصیات و شرایط متفاوت هم هست مضافا بر اینکه دعاهائی هم که می توان در همه حال و با هر خصوصیت یا نیازی(چه معرفتی و چه دنیایی) خواند کم نیست.
همچنین دعاهاي ماثور از جمله منابع معارفی هستند که اعتبار زیادی دارند،چرا كه احادیث را معصومین علیهم السلام برای مردم و در خطاب با فهم های مختلف فرموده اند ولی مخاطب در دعاهای معصومین خداوند متعال است، لذا ظرفیت بیشتری برای القای معارف در آنها وجود دارد و ما می توانیم بهره قابل توجهی از آنها ببریم.
2. موقع استجابت ربطی به متن دعا ندارد بلکه زمان استجابت معلول مصلحت مورد اراده خداوند برای ما و اعمال ماست،یعنی یا مصلحت اقتضا کرده که دعا دیر یا زود مستجاب شود و یا اینکه ما کاری کرده ایم که دعا دیر یا زود مستجاب شود.

3. ممکن است تعیین شرایط با مصلحت ما مغایرت داشته باشد و در آن صورت مستجاب نشود پس بهتر است به خداوند متعال حسن ظن داشت و دانست که خداوند برای بنده اش بد نمی خواهد و همچنین باید دعا و خواسته ما هم معقول و شدنی باشد.
پرسشگر گرامي؛
حقيقت روشن و بديهي اين است که خداي مهربان را نشناخته ايم. قرآن مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيم» (1) نفرمود فقط مؤمنان را دوست دارد، بلکه فرمود: خداوند نسبت به همه مردمان (الناس) مهربان و بخشاينده است.
آري؛بنده اي هر چه ايمان و معرفت و درجه يقين و اعتمادش به خدا بيش تر باشد، خدا او را بيش تر دوست دارد، با اين همه او همه بندگانش را دوست دارد.

نداشتن حسن ظن به خدا به خاطر عدم شناخت است. براي همين است وقتي دچار مشکل و سردرگمي در زندگي مي شويم، به جاي اين که بينديشيم و ضعف ها و عيب هاي کار خودمان را پيدا کنيم و سر نخ اصلي کار را بيابيم، با آن مهربان ترين مهربانان با ادبيات درستي حرف نمي زنيم. اي کاش مي دانستيم هر مشکلي که در زندگي ما پيش مي آيد، نتيجه کارکردهاي خودمان است. نتيجه به کار نگرفتن عقل و انديشه فردي و شورايي و تخصصي و بي توجهي به راهنمايي هاي خداي مهربان است که به صورت واجب و حرام يا مستحب و مکروه به عنوان دين به بندگانش ارائه داده است.

انسان مرتبط با خدا مى‏ کوشد تا از طريق دعا (راز و نياز و مناجات و عبادت) به خدا نزديک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پيوسته شما زمينه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صميمى او به شمار آمدى، هنگام نياز به خانه‏ اش مى ‏روى، شرط دوستى را به جا مى‏ آوري، ميثاق و محبت را استوار مى‏ سازي و او نيز در را باز مى‏ کند. شما را در اندرون پذيرايى مي‌نمايد و مورد لطف و عنايت ويژه قرار خواهد داد.

فهم درست حقيقت دعا و کاربرد آن، مي‌تواند موجب آگاهي، بيداري دل و انديشه، پيوند باطني با سرچشمه همه نيکي‌ها و خوبي‌ها باشد. اين امر همچنين باعث تقويت روح و اراده کار و تلاش افزايش قدرت اعتماد به نفس، ‌تبديل کننده شکست به پيروزي، بيماري به سلامتي، نااميدي به اميدواري، و اضطراب به آرامش مي گردد؛ چنان که فهم نادرست آن نيز مي‌تواند توقعي را ايجاد کند که دعا را به يک عامل نا اميدي، سرخوردگي و تخدير کننده، تبديل نمايد.

اين رو،، لازم است براي روشن شدن نقاط مبهم در بحث دعا به چند نکته توجه کنيد:
1. درست شدن هر کاري و نتيجه گرفتن از هر اقدامي، علل و اسباب مادي يا معنوي خود را دارد. انسان براي رسيدن به مقصد و دستيابي به هدف، بايد راه آن را بيابد و به دنبالش حرکت کند تا به نتيجه برسد.
دعا به تنهايي راه­ حل صد در صدي براي حل مشکلات نيست؛ زيرا خداوند نظام هستي و گردش امور و تمام فعل و انفعالات را بر پايه دو دسته عوامل مادي و معنوي استوار ساخته است. دعا، يکي از مجموعه عوامل معنوي است. از اين رو، دعا بدون کار و تلاش و تدبير و برنامه ­ريزي نتيجه­ اي ندارد.

2. چه بسا اتفاق مي افتد که انسان رسيدن به مقصد يا برآورده شدن حاجتي را ايده آل و مطلوب خويش مي­پندارد. چنان به منفعت و خير بودن آن يقين دارد که آن را همانند دو دو تا چهارتا واضح مي داند؛ حال آن که واقعيت امر غير از پندار ما است. عکس آن نيز صادق است؛ يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم و نمي­ دانيم آنچه رُخ داده، از الطاف پنهان پروردگار است.

قرآن کريم در اين مورد مي فرمايد:
«چه بسا از امري اکراه داشته باشيد، در حالي که خير شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد و حال آن که شرّ شما در آن است. خدا مي داند و شما نمي دانيد».(2)
3. دعا نبايد تنها موقع مشکلات و گرفتاري ها باشد؛ بلکه در هر کاري مؤمن دست نياز به سوي خدا دراز مي‌کند. مؤمن خود را هميشه و در هر وضعيتي، فقير و ناتوان محض مي‌بيند و معتقد است هر چه دارد، فضل و عنايت خدا است. پس در هر حال، در خوشي و ناخوشي، در رفاه و تنگدستي، دست به دعا برمي‌دارد.

4. نوع استجابت دعاها نيز مختلف است. استجابت دعا هميشه به معناي برآورده شدن خواسته نيست. بر آورده شدن خواسته، تنها يک نوع از استجابت است. گاهي خواسته انسان، به سود و مصلحت نيست‌. گاهي خواسته برآورده نمي شود، اما مشکل ديگري از انسان برطرف مي شود. در اين صورت نيز دعاي ما مستجاب شده است.
5. گاهي «حُسن ظن» ما مورد آزمايش قرار مي گيرد؛ يعني استجابت دعا به تأخير مي افتد. تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد «حقيقت ايمان» و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد. ائمه اطهار - عليهم السلام - همگان را از افتادن در دام بدبيني و سوء ظن به خدا به دليل عدم اجابت دعا بر حذر داشته اند.
آري، هر دعايي که از قلبي پاک برخيزد و شرايط و آداب آن رعايت شود، اجابت خواهد شد؛ اما اين که چگونه، چه وقت، کجا، با چه کيفيت و در چه حالت، سخن بسيار است.

البته، اجابت دعا در نظام تکوين مشروط به شرايطي است، از جمله: شرايط مناسب روحي دعا کننده از قبيل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار؛ دعا به مصلحت دعا کننده باشد؛ چرا که در بسياري از موارد تحقق آن خواسته براي شخص سودمند نيست؛ مثلاً رسيدن به مقام يا امکاناتي خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد، بلکه ممکن است مايه دوري او از ايمان و تقوا گردد.

فرا رسيدن زمان مناسب براي تحقق مطلوب؛ مثلاً ممکن است فردي علاقه‏مند باشد که يک شخصيت علمي ممتاز باشد و تلاش علمي فراواني کند، ولي قطعاً در اندک زمان تحقق آن ممکن نيست؛ بلکه سال‏ ها بايد بگذرد تا نتيجه تلاش‏ هاي خود را به دست آورد. نيز اخلاص در نيت و انقطاع کامل به سوي خداوند،و معقول بودن خواسته انسان.
تلاش و اقدام براي رسيدن به نتيجه و به کارگيري ساير عوامل طبيعي و نيز مشورت و کمک گرفتن از افراد مؤمن و دانا و کاردان در تحقق دعا و رسيدن به مقصود نقش به سزايي دارند.
موفق و سربلند باشيد.

پي نوشت ها :
1. بقره(2) آيه 142.
2. همان،‌آيه 216.

موضوع قفل شده است