***با دروغگویان چگونه برخورد کنیم ؟؟ ***
تبهای اولیه
سلام ..سوال بسیار واضح هست ...
بنده کسی رو میشناسم که بسیار دروغ می گوید ..از زیاد هم گذشته .....یعنی به جایی رسیده که نمیدونیم کدوم حرفش راسته و کدومش دروغه ...!!!
حالا سوال من اینه :
چگونه با این جور افراد برخورد کنیم ...؟؟ خداوند در مورد اینان چه فرموده ؟؟؟ ((( لطفا با ذکر آیات قران جوابم رو بدید )))
سلام:Gol:
در آیات قرآن چنین آمده است:
تنها كسانى دروغ پردازى مىكنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغ گويانند (نحل/105)
واى بر هر دروغزن گناهپيشه (جاثیه/7)
هشدار كه اينان از دروغ پردازى خود قطعا خواهند گفت (صافات/151)
در نتيجه به سزاى آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مىگفتند در دلهايشان تا روزى كه او را ديدار مىكنند پيامدهاى نفاق را باقى گذارد (توبه/77)
اما آیه ای که چطور با این افراد برخورد کنیم ، ندیدم! :Gig:
با توجه به آیه 105 سوره نحل ریشه دروغگویی سستی ایمان و ضعف نفس است. چرا که دروغگو يا براى سودجویی و يا براى دفع ضرر دروغ مىگه.حالا اگه کسی به خدا ایمان داشته باشه ، پس میدونه که دیگران نمیتونن بدون رضایت خداوند سود و زیانی به او برسانند. یعنی در واقع دروغگو از بنده خدا میترسه نه از خدا!
بنده کسی رو میشناسم که بسیار دروغمی گوید ..از زیاد هم گذشته .....یعنی به جایی رسیده که نمیدونیم کدوم حرفش راسته و کدومش دروغه
امام صادق(ع):
همه به دروغ گفتن مبتلا مىشوند ولى كذاب كسى است كه به دروغ گفتن عادت كرده است.(اصول كافى، ج 2، كتاب الايمان و الكفر، باب الكذب)
نمیدونم درسته یا نه اما من اگه بودم هر دفعه که دروغ میگفت ، یه جوری دروغشو تو روش میزدم!تا حداقل دیگه به من دروغ نگه!
ضمنا این دروغگویی متاسفانه در فرزندانشون هم تاثیر گذاشته و همینطور ادامه پیدا میکنه...
در آغاز آفرینش یک روز دروغ وحقیقت رفتند کنار رودخانه
دروغ گفت بیا شنا کنیم وحقیقت ساده دل قبول کرد ،اما تا لباسهایش را در آورد ودر آب رفت ،دروغ لباس او را دزدید و رفت از آن به بعد حقیقت بیچاره عریان ،ودر خفا ماند و مردم دروغ را در لباس حقیقت دیدند!
یه جوری دروغشو تو روش میزدم
ممنون از ایاتی که ذکر کردین ..زینب خانم ...
ولی اینکه میگید تو روش میزدم ...نمیشه که !!! من اینکار رو چند بار کردم ..طرف برگشته گفته من با این سن دروغ میگم ......
دروغگویی متاسفانه در فرزندانشون هم تاثیر گذاشته
این شخصی که مد نظر بنده هستا ...شنیدم که اجدادشون هم همین جور بودن ......
داستان زیبایی هم نوشتید که باز هم تشکر میکنم ...
ولی اینکه میگید تو روش میزدم ...نمیشه که !!! من اینکار رو چند بار کردم ..طرف برگشته گفته من با این سن دروغ میگم ......
سلام :Gol:
منظور من این نبود که بگیم دروغ میگی ، من میدونم!
اینکه تا جایی که میتونستم دروغشو بهش ثابت میکردم. یا به اصطلاح مچشو میگرفتم! بدون اینکه بی احترامی ای کرده باشم!(البته کلی گفتما ، جسارت نشه)
سلام :Gol:
اینکه تا جایی که میتونستم دروغشو بهش ثابت میکردم. یا به اصطلاح مچشو میگرفتم! بدون اینکه بی احترامی ای کرده باشم!(البته کلی گفتما ، جسارت نشه)
سلام:Gol: این روش موثر نیست ، برای ماست مالی کردن دروغش دوباره دروغ خواهد گفت! دروغ گفتن برای اینگونه افراد مثل نفس کشیدن هست.
واقعا با اینگونه افراد چگونه باید برخورد کرد؟
بنده کسی رو میشناسم که بسیار دروغ می گوید ..از زیاد هم گذشته .....یعنی به جایی رسیده که نمیدونیم کدوم حرفش راسته و کدومش دروغه ...!!! حالا سوال من اینه : چگونه با این جور افراد برخورد کنیم ...؟
با سلام و عرض ادب
حدیثی را از حضرت امیر المومنین علیه السلام نقل می کنم که بسیار جالب است و طرز برخورد پیامبر را با انسانهای دروغگو بیان می کند.
قبل از آن توضیح دهم که لفظ «کان» وقتی در جمله ای عربی بیاید، نشان دهنده استمرار آن عمل است اما حدیث: امیر المومنین علیه السلام فرمودند: هر وقت کسی نزد پیامبر دروغی می گفت، (خالی می بست) پیامبر در ابتدا تبسمی می کردند و می فرمودند: این شخص حرفی می زند. (یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله، با لخندی جواب طرف را می داند و خیلی حرف او را تحویل نمی گرفتند، یعنی با لبخند خود، می خواستند بگویند که این حرف، دروغی است که نباید جدی گرفت و باید به آن خندید، یعنی من فهمیدم داری خالی می بندی، و در جواب می فرمودند: این شخصی حرفی می زند، یعنی یه چیزی می گوید، که گفته باشد، حقیقتی ورای سخن او نیست.)
به نظر می رسد این برخورد حکیمانه پیامبر، یکی از بهترین برخوردها در شرایط خاص، با شخص دروغکو باشد.
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَذَبَ عِنْدَهُ الرَّجُلُ، تَبَسَّمَ وَ قَالَ إِنَّهُ لَيَقُولُ قَوْلًا. الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 169