جمع بندی چرایی سگ شمردن محبین حیوان نما

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرایی سگ شمردن محبین حیوان نما

سلام

پیش از این در تاپیک

برخورد ائمه (ع) با محبین حیوان نما چگونه بود؟

راجع به محبین حیوان نما صحبت شد.

اما چرا محبین حیوان نما خود را سگ حساب میکنند
دلایلش را در زیر میخوانید ( البته چون میخواهم خودتان تدبر کنید کلمه دلایل را بجای کلمه اصلی بکار بردم)

آیا میشود بگوییم ما سگ اهل بیت هستیم؟؟؟!!!!!؟؟؟؟
ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ : ﺳﻮﺭﻩ ﻛﻬﻒ

ﺁﻳﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ : ﺳﻮﺭﻩ ﻛﻬﻒ ، ﺁﻳﻪ 18 ، (ﻭَﻛَﻠْﺒُﻬُﻢ ﺑَﺎﺳِﻂٌ ﺫِﺭَﺍﻋَﻴْﻪِ ﺑِﺎﻟْﻮَﺻِﻴﺪِ )

ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ : ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺳﮓ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻬﻒ

ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ : ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ﺳﮓ ۱۰ ﺻﻔﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﺮﺳﺪ (ﮐﺘﺎﺏ ﻟﺌﺎﻟﯽ ﺍﻻ‌ﺧﺒﺎﺭ ﺝ ۵ – ﺹ ۳۸۷- ۳۸۸ﺗﺤﺮﯾﺮ ﺍﻟﻤﻮﺍﻋﻆ ﺍﻟﻌﺪﺩﯾﺔ، ﺹ: 5)

یا استناد به افرادی که میخواستند روی سنگ قبرشان ایه 18 سوره کهف نوشته شود.
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺤﺠﺎﺝ
ﺧﻮﺍﺟﻪ ﻧﺼﯿﺮ ﻃﻮﺳﯽ
ﻋﻼ‌ﻣﻪ ﮐﺠﻮﺭﯼ
ﺸﻴﺦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﺍﻟﻜﺠﻮﺭﻱ

و استفاده از صحبت های ایه الله صافی گلپایگانی در این رابطه

و همچنین شعری که ایه الله وحید خراسانی در این باب گفته اند. و همینطور شیخ عباس قمی
و ان ماجرای خواب رسول ترک

[SPOILER]ای کاش در همان تاپیکی قبلی استفتا از مراجع اخذ میشد .[/SPOILER]

من خود جز مخالفین چنین القابی هستم
و
در اولین فرصت در این باب نامه ای به ایه الله وحید و ایه الله صافی خواهم نوشت و انجا خواهم گفت
که عواقب ان اشعار امروز چنین شده است

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
درباره اصل موضوع که آیا این القاب و این شباهت دادن ها و .... خوب است یا نه همان طور که اشاره شد در در تاپیک http://www.askdin.com/thread48308-3.htmlاما این گروه برای کارهای خود مستندات و استدلال هایی اقامه کرده اند
بحث شده که نظر ما نیز همان است اما این گروه برای کارهای خود مستندات و استدلال هایی اقامه کرده اند که به شرح زیر می باشد
1- دلیل قرآنی : داستان سگ اصحاب کهف که یک سگ ارزش خاصی پیدا کرد
قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا ﴿۲۱﴾
كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد (۲۱)
سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾

زودى خواهند گفت‏سه تن بودند [و] چهارمين آنها سگشان بود و مى‏گويند پنج تن بودند [و] ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى‏اندازند و [عده‏اى] مى‏گويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاه‏تر است جز اندكى [كسى شماره] آنها را نمى‏داند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو (۲۲)
این ها می گویند ببینید سگ اصحاب کهف در شمارش به آنها ملحق شده و در آیه قبل می گوید بر غاری که آنها در اویند (و سگ هم هست) مسجد ساختند و
این نشان از جایگاه سگی است که خود را به افراد مقرب نزدیک می کند.
جواب : این که دلیل نمی شود برای شباهت دادن کسی خود را به سگ . این تنها چیزی که می رساند این که بعضی حیوانات می توانند با شعور غریزی خود خود را به از
جرگه حیوانات معمولی برهانند و در همین نظر هم تاملاتی هست که جای بحث نیست.
از این دسته حیوانات می توان به الاغ بلعم باعورا اشاره کرد ولی نمی توان گفت پس خودمان را به شکل آن در آوریم.
دلیل دوم:ادله روایی
این گروه به برخی از روایات وارده از حضرت امیر و پیامبر و ... اشاره می کنند که مومن را تشویق کرده اند برخی از صفات سگ را در زندگی دینی خود بپرورانند مانند قانع بودن وفادار بودن و...
حضرت علی میفرمایند: سگ ۱۰ صفت دارد که شایسته است هر مؤمن واقعی داشته باشد تا به کمال برسد. ۱) سگ را درمیان مردم قدر و منزلتی نیست واین حال مسکینان و بیچارگان است. ۲) مال وملکی از آن سگ نیست واین همان صفت مجردان و فرشتگان است. ۳) سگ لانه و خانه ی معینی ندارد و هرجا که برود رفته است. و این علامت متوکلان است. ۴) سگ اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است. ۵) سگ اگرصد تازیانه از دست صاحب خود بخورد، در خانه او را رها نمی کند و این صفت مریدان حقیقی است. ۶) شب هنگام به جز اندکی نمی آرامد و این حالت عاشقان و دوستداران است. ۷) هرگاه رانده شود وستم بیند، چون صدایش کنند بدون دلگیری باز گردد واین صفت فروتنان است. ۸) هر خوراکی که صاحبش به او بدهد راضی است و این صفت و حال قانعان است. ۹) بیشتر اوقات لب فرو بسته وخاموش است و این علامت خائفان است. ۱۰) وقتی بمیرد هیچ میراثی بر جای نمی گذارد واین حال زاهدان حقیقی است.(مواعظ العددیه ص5)
و روایاتی که می گوید انسان در درگاه الهی باید تبصبص کند
عده من أصحابنا عن أحمدبن محمّدبن خالد عن إبن فضال رفعه قال، قال اللّه (عزّوجلّ) لعیسی(ع): یاعیسی، أذکرنی فی نفسک أذکرک فی نفسی واذکرنی فی ملأک أذکرک فی ملأ خیر من ملأ الآدمیّین. یاعیسی، ألن لی قلبک وأکثر ذکری فی الخلوات واعلم أنّ سروری أن تبصبص إلیّ وکن فی ذلک حیّاً ولاتکن میّتاً.ترجمه:(خداى عزوجل بعیسى علیه السلام فرمود: اى عیسى مرا در خاطر خود یاد کن تا من نیز تو را بیاد آرم، و مرا در میان مردمان یاد کن تا من نیز تو را در میان جمعى بهتر از جمع آدمیان (یعنى فرشتگان) یاد کنم، اى عیسى دلت را براى من نرم کن و در تنهائیها بسیار مرا یاد کن و بدان که شادى من باینست که براى من تبصبص کنی و در این باره زنده (دل) باش و مرده (دل و افسرده) مباش.) اما معنی تبصبص:درلسان العرب جلد هفت صفحه ۶ آمده است که تبصبص یعنی دم تکان دادن سگ ازروی طمع یاخوفهمچنینست که مرحوم طریحی تصریح میکنند که این کلمه ازتبصبص کلب گرفته شده وبعدا درمعنای مجازی برای دست تکان دادن یاخوف و طمع داشتن استفاده شده است.

جواب : همان گونه که می بینید برخی از افعال سگ و صفات او که ممدوح است سفارش شده است نه این که سگ بودن و افعال قبیحه آن مانند صدا در آوردن و..
نکته مهم این است که وقتی خدا می گوید تبصبص کن نه این که چهار دست و پا بیافتد و دم تکان بده بلکه تشبیه و همانندی و اوج آن را در یک حیوان نشان داده و آن را خواستار شده است. نه این که آن فرد حیوانی مد نظر باشد.
از این گذشته این که صفات یک حیوانی ممدوح باشد دلیل بر این نیست که ما بتوانیم خود را به آن حیوان بنامیم و حتی در حدیث دوم که خدا این کار را کرده است نام حیوان را نبرده بلکه عمل آن را که اوج تضلل و قدر دانی است را مثال زده است و این دلیل بر عمل ما بدان نمی شود.

دلیل سوم: حکایات
مانند عمل خواجه نصیر طوسی و نوشتن " وکلبهم باسط زراعیه بالوصید " روی قبر ایشان و عمل شاه عباس به نامیدن خود به " کلب آستان علی" و...

جواب:
عمل این ها برای ما حجت نیست و در جایی که دلیل بر خلاف داشته باشیم ما پیرو دلیل هستیم نه عمل دیگران.(هر چند هم مثل خواجه بزرگ باشد)

دلیل چهارم:
اشعار بزرگان و برخی عرفا و برخی مراجع در نامیدن خود به سگ درگاه اهلبیت
مانند شیخ عباس قمی، آیه الله وحید و...
جواب:
این جواب کلی برای همه دلیل هایی است که دراین باب می آورند:
اول این که اگر همچین شعرهایی از این بزرگان هست بسیار کم و به ندرت آن هم خیلی رقیق و گذرا در قالب یک تشبیه عارفانه بیش نیست
نه این که اکثر حالات و شعر های آنها را در بر گرفته باشد و این حالت غالبی باشد.
ثانیا : نکته بسیار مهم در تعابیر علما و عرفا و همچنین شعرا در اشعارشان و جملات خود به کار بردن استعاره و تشبیه است که در این دو مهم آن وجه شبه است آن صفتی که در مشبه به هست که مشبه را به آن تشبیه می کنند مانند صفت شجاعت که در شیر هست و در فلان مرد هم هست که می گوییم علی مثل شیر است یا می گوییم اسد الله یا برای مومن که می گویند مانند نحل است یا درخت خرما است که از هر کدام منظور صفتی از آن مشبه به است .
این تشبیه تا آنجا ممدوح و قابل قبول است که در تشبیه (یا استعاره: در جایی که که به خاطر معروف یودن وجه شبه ذکر نمی شود) تمرکز -قولا و فعلا - در حیطه همان وجه شبه باشد و اگر از آن فرا تر رفت نه تنها زیبا نیست که مذموم و مستهجن نیز هست و مانع از نفع بخشی آن استعاره می شود و منع اخلاقی و عرفی پیش می آورد.
مثلا برای مردی که او را می گویند مثل شیر است اگر کسی ذهنا و قولا و فعلا شروع کند از این تشبیه دیگر اجزاء و افعال و صفات شیر را به او منتسب کند و افعالی را موجب شود مثلا بگوید حتما او غرش می کند یا مفترس است یا یال و کوپال دارد و ... این دیگر از وجه تشبیه خارج شده و مستهجن است .
همچنین درباره تشبیه مومن به نحل و یا نخل که اگر بخواهیم برای آن نتیجه های عملی و علمی غیر وجه شبه(آن هم در حد محدود ) را قائل شویم کار خراب می شود.و اگر ادامه پیدا کند همچین تشبیهی حتی در وجه شبه معمول خود ممنوع می شود
این آموزشی است که قرآن به ما داده است در جریان پیامبر که برخی خواستند از کلمه راعنا سوء استفاده کنند خدا این کلمه را ممنوع کرد و جایگزین مناسب برای آن قرار داد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(بقره104)
"ابن عباس" مفسر معروف اسلام نقل مى‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهى مى‏كرد، گاهى از او مى‏خواستند كمى با تانّى سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاى خود را نيز مطرح نمايند. براى اين درخواست، جمله‏ "راعنا" كه از ماده"رعى" به معنى مهلت دادن است به كار مى‏بردند. ولى يهود همين كلمه"راعنا" را از ماده "رعونه" كه به معنى كودنى و حماقت است استعمال مى‏كردند. (در صورت اول مفهومش اين است: "به ما مهلت بده" ولى در صورت دوم يعني اينكه "ما را تحميق كن"!). در اينجا براى يهود دستاويزى پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اى كه مسلمانان مى‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را مسخره كنند. اين آيه نازل شد و براى جلوگيرى از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاى جمله "راعنا"، جمله "اُنظرنا" را به كار برند كه همان مفهوم را مى‏رساند، و دستاويزى براى دشمن لجوج نيست.

درباره موضوع بحث ما هم که نام بردن حیوانات در اشعار برای نشان دادن اوج وفاداری و خاکساری همین گونه است زمانی بود که کسی از واژه سگ در اشعار معنای حیوان عو عو کننده و قلاده و ...را به یاد نمی آورد و در جلاسات با این نام معامله سگ حیوان درنده را نمی کردند آن زمان این واژه اشکالی نداشت اما امروزه اوضاع فرق کرده و باید از آن اجتناب کرد.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]رییس محراب میخواهم که در این بحث استفتا دفاتر ایات عظام بخصوص ایه الله وحید خراسانی و صافی گلپایگانی را قراردهند.

[SPOILER]استفتا از دفتر رهبری و ایه الله سیستانی و جوادی املی فراموش نشود[/SPOILER][/]

پابوس زوار اربعین;688694 نوشت:
رییس محراب میخواهم که در این بحث استفتا دفاتر ایات عظام بخصوص ایه الله وحید خراسانی و صافی گلپایگانی را قراردهند.

استفتا از دفتر رهبری و ایه الله سیستانی و جوادی املی فراموش نشود


با سلام خدمت شما دوست گرامی
شما را درباره حکم فقها در این مورد به قسمت اجکام مراجعه می دهم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شعیب;689003 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
شما را درباره حکم فقها در این مورد به قسمت اجکام مراجعه می دهم.

رییس محراب هم در این بحث دستی بر اتش دارند انشالله کمک میکنند.

البته من خودم با دفتر 3 مرجع در این باره شنیده ام اما این بحث
برای تنویر ذهن نیاز است که نظر دفتر مراجع علاوه بر استفتا بیاید.[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]فقط یک موردی انها در بحثشان
این نکته را هم میگویند
وقتی حضرت علی خود را در مقابل حضرت محمد همچون بچه شتری در مقابل شتر حساب کرده
پس ما هم میتوانیم خود را سگ حساب کنیم.
[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]فقط در چنین حالتی انسان پایینتر از حیوان است.

شیخ صدوق[ره] در علل الشرایع از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که: از امام سئوال شد که فرشتگان بافضیلت ترند یا بنی آدم؟


امام فرمودند: امیرالمؤمنین[علیه السلام] فرمودند: که خدای عزوجل ملائکه را از عقل بدون شهوت و چهارپایان را از شهوت بدون عقل و بنی آدم را از عقل و شهوت سرشت. پس هر انسانی که عقلش بر شهوتش غلبه کند پس او برتر از فرشتگان است و هر انسانی شهوتش بر عقلش چیره شود پس او از چهارپایان پست تر است(1)

برگرفته از موضوع [h=1]آیا روح القدس از ائمه بالاتر است ؟؟؟!!![/h][/]

پابوس زوار اربعین;693262 نوشت:
وقتی حضرت علی خود را در مقابل حضرت محمد همچون بچه شتری در مقابل شتر حساب کرده
پس ما هم میتوانیم خود را سگ حساب کنیم.

با سلام عرض شد که تا وقتی این مشابهت ها می تواند باشد که در وجه شبه متقف باشیم و این تشبیه را در بیشتر از آن سرایت ندهیم و اگر ذهنی بخواهدآن تشبیه را از وجه شبه اش فراتر ببرد حتی آن مورد را هم نمی توان بیان کرد.

پابوس زوار اربعین;693262 نوشت:
وقتی حضرت علی خود را در مقابل حضرت محمد همچون بچه شتری در مقابل شتر حساب کرده
پس ما هم میتوانیم خود را سگ حساب کنیم.

کریمان جان فدای دوست کردند
سگی بگذار ما هم مردمانیم

گویی در اسلام سگ نجس است ولی آیا شتر هم نجس است ؟



[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]من از فتوای دفتر ایه الله وحید در این باره اطلاع دارم
انها میفرمایند درست است که ایه الله وحید به ضرورت شعری ان الفاظ را بکار برده است(هر چند که مخالف همون الفاظ در اشعار هم هستم) ولی هر عملی که باعث بی ابرویی شیعه بشود حرام است من جمله همین حیوان نمایی در حب به ایمه.

دفتر رهبری (قم)
هم گفتند وقتی ایمه به ما اموختند
از طریق زیارت ها
مناجات (خمس عشره - سجادیه-شعبانیه)
زیارت جامعه کبیره
ووو
چگونه با انها صحبت کنیم نباید همچون دیوانگان(لفظ همین بود) با ایمه و خدا صحبت کنیم.[/]

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]ولی دفتر ایه الله صافی کماکان میفرمایند استفاده از این الفاظ بی ایراد است.

..............

در اولین فرصت مصمم هستم به دفتر ایه الله صافی و ایه الله وحید در این باره نامه بدهم که بگویم که ان اشعار چطور مشعل راه جاهلان (اکیپ صادق شیرازی) شده است[/]

پابوس زوار اربعین;694843 نوشت:
(اکیپ صادق شیرازی)


متاسفانه ان کسانی که ادعای مقلد بودن اقای صادق شیرازی رو می کنند مثل اینکه اصلا فتواي مرجعشون رو ندیدند !!!

نظر اقای صادق شیرازی ::

به کار بردن عناوینی مثل سگ حسین در عزاداري جایز است؟

جواب اقای سید صادق شیرازی ::

از عباراتی که ائمه اطهار عَلَیْهمُالسَّلَام را میآزارد،[HL] اجتناب گردد.[/HL]


[HL]
[/HL]
کتاب مجموعه استفتاءات جدید مطابق با فتواي سید صادق حسینی شیرازي ص384


[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

ammarshia;698232 نوشت:


متاسفانه ان کسانی که ادعای مقلد بودن اقای صادق شیرازی رو می کنند مثل اینکه اصلا فتواي مرجعشون رو ندیدند !!!

نظر اقای صادق شیرازی ::

به کار بردن عناوینی مثل سگ حسین در عزاداري جایز است؟

جواب اقای سید صادق شیرازی ::

از عباراتی که ائمه اطهار عَلَیْهمُالسَّلَام را میآزارد،[HL] اجتناب گردد.[/HL]


[HL]
[/HL]
کتاب مجموعه استفتاءات جدید مطابق با فتواي سید صادق حسینی شیرازي ص384


با توجه به جو بی اعتمادی که نسبت به صادق شیرازی درست شده است
اگر لطف کنید این مطلب را اگر در سایت رسمی دفترشان قرار داده اند اینجا قرار دهید ممنون میشوم.

.........

بهر حال صادق شیرازی با زنده کردن مراسمات ضعیف و موهنی همچون قمه زنی و لعن اشکار صحابه
محبین حیوان نما را هم خود به خود زیر چتر گرفته است[/]

سوال:گاهی کسانی که در مجالس امام حسین برای عرض ادب به خاکساری از عناوینی مانند سگ برای خود و عزاداران به کار می برند و حتی صدای سگ را سر می دهند برای توجیه خود به برخی از آیات و برخی از داستان ها و حتی برخی از اشعار علمای دین استناد می کنند
آیا این استناد ها و استدلال ها صحیح است یا نه؟


جواب:

در این که استفاده از عناوینی چون سگ و حیوان و ... برای عزاداری و بستن قلاده و عو عو حردن و .. مطلوب مجالس روضه امام حسین نمی باشد و بهترین راه برای عرض ادب به پیشگاه امام حسین و شهدای دشت کربلا ، الگو گرفتن از ائمه اطهار در عزاداری جدشان سید الشهدا می باشد آنها لباس ماتم به تن می کردند و خانه را عزا پوش می کردند مرثیه خوان دعوت می کردند گریه می کردند و حالت عزا به خود می گرفتند و به شاعر صله می داند اطعام می کردند و.. اما هیچ گاه برخی از این رفتار های نابجا که برخی انجام می دهند از قبیل لخت شدن و قلاده بستن و ... را نعوذ بالله انجام نمی دادند.

اما این گروه برای کارهای خود مستندات و استدلال هایی اقامه کرده اند که به شرح زیر می باشد
1- دلیل قرآنی : داستان سگ اصحاب کهف که یک سگ ارزش خاصی پیدا کرد
قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا ﴿ کهف۲۱﴾
كسانى كه بر كارشان غلبه يافتند گفتند حتما بر ايشان معبدى بنا خواهيم كرد

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲کهف ﴾

زودى خواهند گفت‏سه تن بودند [و] چهارمين آنها سگشان بود و مى‏گويند پنج تن بودند [و] ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى‏اندازند و [عده‏اى] مى‏گويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاه‏تر است جز اندكى [كسى شماره] آنها را نمى‏داند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو
این ها می گویند ببینید سگ اصحاب کهف در شمارش به آنها ملحق شده و در آیه قبل می گوید بر غاری که آنها در اویند (و سگ هم هست) مسجد ساختند و
این نشان از جایگاه سگی است که خود را به افراد مقرب نزدیک می کند.

جواب : این که دلیل نمی شود برای شباهت دادن کسی خود را به سگ . این تنها چیزی که می رساند این که بعضی حیوانات می توانند با شعور غریزی خود خود را به از
جرگه حیوانات معمولی برهانند و در همین نظر هم تاملاتی هست که جای بحث نیست.
از این دسته حیوانات می توان به الاغ بلعم باعورا اشاره کرد ولی نمی توان گفت پس خودمان را به شکل آن در آوریم.

دلیل دوم:ادله روایی
این گروه به برخی از روایات وارده از حضرت امیر و پیامبر و ... اشاره می کنند که مومن را تشویق کرده اند برخی از صفات سگ را در زندگی دینی خود بپرورانند مانند قانع بودن وفادار بودن و...
حضرت علی میفرمایند: سگ ۱۰ صفت دارد که شایسته است هر مؤمن واقعی داشته باشد تا به کمال برسد. ۱) سگ را درمیان مردم قدر و منزلتی نیست واین حال مسکینان و بیچارگان است. ۲) مال وملکی از آن سگ نیست واین همان صفت مجردان و فرشتگان است. ۳) سگ لانه و خانه ی معینی ندارد و هرجا که برود رفته است. و این علامت متوکلان است. ۴) سگ اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است. ۵) سگ اگرصد تازیانه از دست صاحب خود بخورد، در خانه او را رها نمی کند و این صفت مریدان حقیقی است. ۶) شب هنگام به جز اندکی نمی آرامد و این حالت عاشقان و دوستداران است. ۷) هرگاه رانده شود وستم بیند، چون صدایش کنند بدون دلگیری باز گردد واین صفت فروتنان است. ۸) هر خوراکی که صاحبش به او بدهد راضی است و این صفت و حال قانعان است. ۹) بیشتر اوقات لب فرو بسته وخاموش است و این علامت خائفان است. ۱۰) وقتی بمیرد هیچ میراثی بر جای نمی گذارد واین حال زاهدان حقیقی است.(مواعظ العددیه ص5)
و روایاتی که می گوید انسان در درگاه الهی باید تبصبص کند
عده من أصحابنا عن أحمدبن محمّدبن خالد عن إبن فضال رفعه قال، قال اللّه (عزّوجلّ) لعیسی(ع): یاعیسی، أذکرنی فی نفسک أذکرک فی نفسی واذکرنی فی ملأک أذکرک فی ملأ خیر من ملأ الآدمیّین. یاعیسی، ألن لی قلبک وأکثر ذکری فی الخلوات واعلم أنّ سروری أن تبصبص إلیّ وکن فی ذلک حیّاً ولاتکن میّتاً.ترجمه:(خداى عزوجل بعیسى علیه السلام فرمود: اى عیسى مرا در خاطر خود یاد کن تا من نیز تو را بیاد آرم، و مرا در میان مردمان یاد کن تا من نیز تو را در میان جمعى بهتر از جمع آدمیان (یعنى فرشتگان) یاد کنم، اى عیسى دلت را براى من نرم کن و در تنهائیها بسیار مرا یاد کن و بدان که شادى من باینست که براى من تبصبص کنی و در این باره زنده (دل) باش و مرده (دل و افسرده) مباش.) اما معنی تبصبص:درلسان العرب جلد هفت صفحه ۶ آمده است که تبصبص یعنی دم تکان دادن سگ ازروی طمع یاخوفهمچنینست که مرحوم طریحی تصریح میکنند که این کلمه ازتبصبص کلب گرفته شده وبعدا درمعنای مجازی برای دست تکان دادن یاخوف و طمع داشتن استفاده شده است.
جواب : همان گونه که می بینید برخی از افعال سگ و صفات او که ممدوح است سفارش شده است نه این که سگ بودن و افعال قبیحه آن مانند صدا در آوردن و..
نکته مهم این است که وقتی خدا می گوید تبصبص کن نه این که چهار دست و پا بیافتد و دم تکان بده بلکه تشبیه و همانندی و اوج آن را در یک حیوان نشان داده و آن را خواستار شده است. نه این که آن فرد حیوانی مد نظر باشد.
از این گذشته این که صفات یک حیوانی ممدوح باشد دلیل بر این نیست که ما بتوانیم خود را به آن حیوان بنامیم و حتی در حدیث دوم که خدا این کار را کرده است نام حیوان را نبرده بلکه عمل آن را که اوج تضلل و قدر دانی است را مثال زده است و این دلیل بر عمل ما بدان نمی شود.
دلیل سوم: حکایات
مانند عمل خواجه نصیر طوسی و نوشتن " وکلبهم باسط زراعیه بالوصید " روی قبر ایشان و عمل شاه عباس به نامیدن خود به " کلب آستان علی" و...
جواب:
عمل این ها برای ما حجت نیست و در جایی که دلیل بر خلاف داشته باشیم ما پیرو دلیل هستیم نه عمل دیگران.(هر چند هم مثل خواجه بزرگ باشد)
دلیل چهارم:
اشعار بزرگان و برخی عرفا و برخی مراجع در نامیدن خود به سگ درگاه اهلبیت
مانند شیخ عباس قمی، آیه الله وحید و...
جواب:
این جواب کلی برای همه دلیل هایی است که دراین باب می آورند:
اول این که اگر همچین شعرهایی از این بزرگان هست بسیار کم و به ندرت آن هم خیلی رقیق و گذرا در قالب یک تشبیه عارفانه بیش نیست
نه این که اکثر حالات و شعر های آنها را در بر گرفته باشد و این حالت غالبی باشد.
ثانیا : نکته بسیار مهم در تعابیر علما و عرفا و همچنین شعرا در اشعارشان و جملات خود به کار بردن استعاره و تشبیه است که در این دو مهم آن وجه شبه است آن صفتی که در مشبه به هست که مشبه را به آن تشبیه می کنند مانند صفت شجاعت که در شیر هست و در فلان مرد هم هست که می گوییم علی مثل شیر است یا می گوییم اسد الله یا برای مومن که می گویند مانند نحل است یا درخت خرما است که از هر کدام منظور صفتی از آن مشبه به است .
این تشبیه تا آنجا ممدوح و قابل قبول است که در تشبیه (یا استعاره: در جایی که که به خاطر معروف یودن وجه شبه ذکر نمی شود) تمرکز -قولا و فعلا - در حیطه همان وجه شبه باشد و اگر از آن فرا تر رفت نه تنها زیبا نیست که مذموم و مستهجن نیز هست و مانع از نفع بخشی آن استعاره می شود و منع اخلاقی و عرفی پیش می آورد.
مثلا برای مردی که او را می گویند مثل شیر است اگر کسی ذهنا و قولا و فعلا شروع کند از این تشبیه دیگر اجزاء و افعال و صفات شیر را به او منتسب کند و افعالی را موجب شود مثلا بگوید حتما او غرش می کند یا مفترس است یا یال و کوپال دارد و ... این دیگر از وجه تشبیه خارج شده و مستهجن است .
همچنین درباره تشبیه مومن به نحل و یا نخل که اگر بخواهیم برای آن نتیجه های عملی و علمی غیر وجه شبه(آن هم در حد محدود ) را قائل شویم کار خراب می شود.و اگر ادامه پیدا کند همچین تشبیهی حتی در وجه شبه معمول خود ممنوع می شود
این آموزشی است که قرآن به ما داده است در جریان پیامبر که برخی خواستند از کلمه راعنا سوء استفاده کنند خدا این کلمه را ممنوع کرد و جایگزین مناسب برای آن قرار داد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ(بقره104)
"ابن عباس" مفسر معروف اسلام نقل مى‏كند: مسلمانان صدر اسلام هنگامى كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) مشغول سخن گفتن بود و بيان آيات و احكام الهى مى‏كرد، گاهى از او مى‏خواستند كمى با تانّى سخن بگويد تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند، و سؤالات و خواسته‏هاى خود را نيز مطرح نمايند. براى اين درخواست، جمله‏ "راعنا" كه از ماده"رعى" به معنى مهلت دادن است به كار مى‏بردند. ولى يهود همين كلمه"راعنا" را از ماده "رعونه" كه به معنى كودنى و حماقت است استعمال مى‏كردند. (در صورت اول مفهومش اين است: "به ما مهلت بده" ولى در صورت دوم يعني اينكه "ما را تحميق كن"!). در اينجا براى يهود دستاويزى پيدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اى كه مسلمانان مى‏گفتند، پيامبر يا مسلمانان را مسخره كنند. اين آيه نازل شد و براى جلوگيرى از اين سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاى جمله "راعنا"، جمله "اُنظرنا" را به كار برند كه همان مفهوم را مى‏رساند، و دستاويزى براى دشمن لجوج نيست.

درباره موضوع بحث ما هم که نام بردن حیوانات در اشعار برای نشان دادن اوج وفاداری و خاکساری همین گونه است زمانی بود که کسی از واژه سگ در اشعار معنای حیوان عو عو کننده و قلاده و ...را به یاد نمی آورد و در جلاسات با این نام معامله سگ حیوان درنده را نمی کردند آن زمان این واژه اشکالی نداشت اما امروزه اوضاع فرق کرده و باید از آن اجتناب کرد.

موضوع قفل شده است