اذن پدر در ازدواج پسر (بررسی از دیدگاه مشاوره و روانشناسی)

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اذن پدر در ازدواج پسر (بررسی از دیدگاه مشاوره و روانشناسی)

سلام مجدد
با تشکر از جناب شفا که به سوال بنده از جهت شرعی جواب دادند و جناب طهور که گفتند سوال زیر رو در بخش مشاوره مطرح کنم سوال بنده از این قرار است:
...اما فکر نکنم هیچ پسری دوست داشته باشه بدون همراهی یا اذن پدرش ازدواج کنه مگه اینکه مجبور بشه
.
.
من که دارم خسته میشم هرچی سر صحبت رو باز می کنم اصلا انگار با ایشون نیستم روشو برمی گردونه و اصلا هیچی نمیگه
وقتی به مادرم میگم شما صحبت کن میگه من جوابشو می دونم میگه حالا باید درس بخونی
وقتی به عمه ام _که ظاهرا دوست داره من ازدواج کنم و فقط دنبال مورد میگرده بدون اینکه پایه ی قضیه رو درست کنه_ میگم شما صحبت کن میگه بابات فکر می کنه من توازدواج خودم موفق نبودم میترسم بگم بدتر بشه و بگه تو برو زندگی خودتو درست کن البته الحمدلله زندگیشون خوبه
چی کار کنم؟
.
.
کلا سبک خونواده از خیلی قبل تر اینه که هر کاری میخوام بکنم میگن حالا امسال رو بخون،حالا لیسانس بگیر،حالا فوق لیسانس بگیر...مثلا یادش بخیر یه زمانی می خواستم برم حوزه علمیه همین قضیه بود الانم که بحث ازدواجه همینه . کسی اینجوری بخواد پیش بره باید بره سراغ حور العین دم قبر تازه اگه خدا بذاره .
یکی نیست بگه پدر مهربون که همه زندگی بچه ات را برایش پیش بینی می کنی شما که مجرد نیستی اگر هم یک زمانی بودی در این وضعیت کنونی شهری مثل تهران نیستی چه گناهی داره پسر جوانی که می خواد بدون آشفتگی فکر و روحش و در سلامت دینش درس بخونه و به جامعه اش خدمت کنه و از طرفی خودش رو برای ازدواج آماده می بینه.

توضیح: سوال از منظر فقهی و شرعی در تاپیک زیر توسط کارشناس محترم احکام پاسخ داده شده است:

http://www.askdin.com/thread39863.html

با تشکر :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام بر شما
راستش برخي چيزها تو زندگي مثل برخي از اجناسه كه ضميمه جنس ديگري مي كنند. يعني بخواهيم يا نخواهيم آنها با هم است و ما مجبوري قبول مي كنيم.
حد نهايي امر ازدواج شما اين است كه چند سال ديگر هم صبركنيد
خب چه كارش ميشه كرد مثل استخون كجه بياي راستش كني ميشكنه
ميشه زد به سيم اخر رفت ازدواج كرد اما اين ازدواج مثل نوشابه داغ پول دادي ولي جيگرتو خنك نميكنه
ازدواجي كه پدر و مادر توش شاد نباشد فايده نداره
اگر پدري يك دنده و لجوج باشه خب چه كارش مي كرد
يكي به مامانش مي گفت قربون برم كه اخم و تخمها هم قشنگه

با اين ديد قوز بالا قوز براي خودمون درست نمي كنيم به درس و بحث مون لطمه نمي زنيم و.........................................از همه مهم تر اين كه آرامش خودمون را به هم نمي زنيم
گاهي وقتي عصباني هستيم مثل گاو نه من شير ميشم يعني كارمون را هدر مي دهيم اون وقت پدرمون ميگه تو با اين اخلاقت مي خواي زن بگير

مي خواي دختر مردم را بدبخت كنيم
ولي وقتي آرام هستيم ذهنمان خلاق تر است شوخ طبعي هم ما را از شكننده بودن نجات مي دهد
از افراد با نفوذ كمك بگيريد البته اونا نگويند كه شما به ايشان حرفي زديد
خودتان هم خوب خوب ته ته حرف باباتون را ببينيد چيه؟ از چي ؟ ناراحته؟
بعد از شناسايي
برويد جايي با آرامش تصور كنيد پدرتان روبروي شما نشسته به ايشان صحبت كنيد و بعد بشنويد ببنيد ايشان در جواب شما چه مي گويند بعد شما با صبر جواب ايشان را بدهيد ناراحت نشويد اجازه دهيد بحث با آرامش جلو برود
به نتايج خوبي مي رسيد
بعد همين را عملا در فرصتي كه پدرتان آرام هستند پياده كنيد(البته به شرطي كه جواب قانع كننده براي سؤال هاي پدرتان پيدا كرده ايد)
در اين مدت هم مطالعات خودتان را درباره ازدواج موفق بالا ببريد
ازخودتان سؤال كنيد
چه عواملي در موفقيت زناشويي مهم است؟
چرا مثلا عمو با خانمش رابطه خوب يا بدي دارد

براي سؤالات خود پاسخ بيابيد و مطالعه خودتان را دقيق كنيد
اون وقت اگر هم كمي ديرتر هم ازدواج كرده باشيد باز ازدواج تان حساب شده خواهد بود تازه اول گرفتاري تون نميشه مثل خيلي از ازدواج هايي الان
موفق باشيد

تصوير سازي
نكته مهم ديگر اين كه
اگر واقعا فعلا شرايط ازدواج نبود روي اين ناكامي فكر نكنيد
طرف مقابل ان را تصوير سازي كنيد كه خب الان فرصتي دارم بيشتر با خانواده باشمف كمي سفرمجردي بكنم(كه من حامي الان اه مي كشم به پدر و مادرم سر بزنم و سفري بروم ولي امكانش نيست مشكل رو مشكل ....)
اگر كسي كه مي خواهد ورزش صبحگاهي كند تمركز كه كه بايد خواب ناز را رها كند مثل بدبخت ها با خمياز برود...بهش نمي چسبد
ولي اگر بلند شود تجسم كند همه سحرخيزي ها ست او را با نشاط مي كنه و خاطره مي شود و ورزش به سلامتي جسمي و شادابي روانيش كمك مي كند و چه لذت بخش است صبحانه بعد از ورزش ....اين طوري انگيزه اي بيشتري خواهد داشت.

حامی;523454 نوشت:
تصوير سازي
نكته مهم ديگر اين كه
اگر واقعا فعلا شرايط ازدواج نبود روي اين ناكامي فكر نكنيد
طرف مقابل ان را تصوير سازي كنيد كه خب الان فرصتي دارم بيشتر با خانواده باشمف كمي سفرمجردي بكنم(كه من حامي الان اه مي كشم به پدر و مادرم سر بزنم و سفري بروم ولي امكانش نيست مشكل رو مشكل ....)
اگر كسي كه مي خواهد ورزش صبحگاهي كند تمركز كه كه بايد خواب ناز را رها كند مثل بدبخت ها با خمياز برود...بهش نمي چسبد
ولي اگر بلند شود تجسم كند همه سحرخيزي ها ست او را با نشاط مي كنه و خاطره مي شود و ورزش به سلامتي جسمي و شادابي روانيش كمك مي كند و چه لذت بخش است صبحانه بعد از ورزش ....اين طوري انگيزه اي بيشتري خواهد داشت.

خب من اگه بخوام طرف مقابل ازدواج رو تصویرسازی کنم اینقدر برای خودم برنامه دارم که اگه به گناه نیفتم تا آخر عمر هم وقت بذارم و مجرد بمونم بازم تموم نمیشه و میبینم بچه های دانشگاهمون رو که به همین تصویر ها دل بستند و رفتند تا دم دکتری و دیگه یا وقت ازدواج پیدا نمی کنند یا کسی حاضر نمی شه با اونا ازدواج کنه یا اینقدر حساس شده اند که خودشون کسی رو نمی پسندند
لذا اگه اینجوری پیش برم یا به گناه می افتم یا با سلامتی ظاهری که برخلاف ظاهرش واقعا سلامتی نیست باید همیشه مجرد بمونم
البته می دونم شما منظورتون اینه که برای التیام خاطر این تصویر سازی رو داشته باشم تا از تجردم لذت ببرم اما آیا واقعا از دید دین باید از تجرد لذت برد؟
مطالعه ای هم که گفته بودید فقط با کتاب خواندن نیست شاید سخنرانی مشاوره حضوری یا تلویزیونی و مثل این مشاوره سایت واقعا پربار و پویای شماهم بتونه جای کتاب رو بگیره آخه الان اینقدر کتاب برای مطالعه درسی دارم که فرصت مطالعه برای ازدواج به این معنا که شما گفتید رو ندارم:Gol:
بازم ممنون که به حرفای بنده با صبر و دقت توجه می کنید و با حوصله پاسخ بنده رو میدید

:Gol:از دوستانی که احیانا این مطلب رو مشاهده می کنند تقاضا دارم در این زمینه اگه تجربه ای دارند بیان کنند
حتی اگه تجربه اونا فقط جنبه داستانی برای بقیه داشته باشه یعنی راه کار نداشته باشند اما خودشون قبلا یا حتی هم اکنون با چنین مشکلی روبرو بوده اند یا هستند
به هر حال اینکه کسی بدونه مشکلش یه مشکل نادر نیست که تو دنیا فقط خودش بهش مبطلا باشه کمکش می کنه.:deldari:

سلام
واقعا چرا هیچ کس رو پیام من پیامی نمی ذاره؟!:Ghamgin:
خوب یه چیزی بگید:geryeh:دارم از خودم ناامید میشم یعنی تا این حد موضوعی که مطرح کردم کاربردیه؟!

سلام
مطالبم را با دقت بخوانيد و همه را با هم ببنيد.
نوشته ام اگر شرايط ازدواج فراهم نيست تصوير سازي كنيد تا مشكلات ديگر تحصيلي و روحي براي شما پيش نيايد و به گناه هم نيفتيد(دقت كنيد اصلا نگفتم كسي از مجرد بودن لذت ببرد و فكر ازدواج نباشد)

حسن آقا;524970 نوشت:

مطالعه ای هم که گفته بودید فقط با کتاب خواندن نیست شاید سخنرانی مشاوره حضوری یا تلویزیونی و مثل این مشاوره سایت واقعا پربار و پویای شماهم بتونه جای کتاب رو بگیره آخه الان اینقدر کتاب برای مطالعه درسی دارم که فرصت مطالعه برای ازدواج به این معنا که شما گفتید رو ندارم
بازم ممنون که به حرفای بنده با صبر و دقت توجه می کنید و با حوصله پاسخ بنده رو میدید

به هرحال خدا و خرما را با هم اگر بخواهيم بايد زحمت بكشيم
نميشه خانه اي مقاوم در برابر زلزله بخواهيم ولي وقت نداشته باشيم كه براي محل مسكن، نقش كش، فنداسيون و شناژ و...حساب شده عمل نكنيم
مطالعه براي ازدواج يكي از لوزازم موفقيت در ازدواج است
بايد تلاش كنيد وقتي براي اين امر اختصاص بدهيد تا ان شالله زندگي خوبي بسازيد:Gol:

حامی;526307 نوشت:
به هرحال خدا و خرما را با هم اگر بخواهيم بايد زحمت بكشيم
نميشه خانه اي مقاوم در برابر زلزله بخواهيم ولي وقت نداشته باشيم كه براي محل مسكن، نقش كش، فنداسيون و شناژ و...حساب شده عمل نكنيم
مطالعه براي ازدواج يكي از لوزازم موفقيت در ازدواج است
بايد تلاش كنيد وقتي براي اين امر اختصاص بدهيد تا ان شالله زندگي خوبي بسازيد:Gol:

اگه یکی از لوازم ازدواج موفق مطالعه است پس چطور پدرای ما بدون اینکه یک صفحه کتاب بخوانند ازدواج کردند و بیش از 90 درصد ازدواجای قدیم موفق بود
الان توی دانشگاهی مثل دانشگاه .... که نماد دانشگاه اسلامی تو ایرانه با این همه جوون درس خونده و عالم با مطالعات بالا ، مطلعین دانشگاه می گفتند آمار اختلاف یا طلاق بین متاهلین دانشگاه شاید بیش از 50 درصد باشد حتی من میگم اگه 10 درصد هم باشد زیاد است .
ازتون می خوام این تناقض رو پاسخ بدید
قدیمیا چیکار می کردند که اختلافاتشون خیلی خیلی کم بود و چرا امروز با وجود مطالعه حتی این قشر متدین و عالم جامعه نمی تونند یه ازدواج موفق داشته باشند؟

حامی;526306 نوشت:
سلام
مطالبم را با دقت بخوانيد و همه را با هم ببنيد.
نوشته ام اگر شرايط ازدواج فراهم نيست تصوير سازي كنيد تا مشكلات ديگر تحصيلي و روحي براي شما پيش نيايد و به گناه هم نيفتيد(دقت كنيد اصلا نگفتم كسي از مجرد بودن لذت ببرد و فكر ازدواج نباشد)

من همیشه تصور می کردم به گناه نیفتادن باید با سختی باشه و بدون تحمل فشار روانی و جنسی نمیشه به گناه نیفتاد و اصلا عقیده ام این بود که خداوند این فشار رو قرار داده که بنده اش رو به سمت ازدواج سوق بده و خب بنده اش هم برای رهایی از این فشار و رسیدن به وضعیت مطلوب یعنی ازدواج زمینه رو برای ازدواجش فراهم کنه.
حرف شما درسته اما گاهی این تصویر سازی سبب میشه جوون با این وضعیت نامطلوب (از دید اسلام) انس پیدا کنه و از ازدواج و فشارش به توهم پناه ببره اگه درست فهمیده باشم راهی که این مشکل رو برطرف کنه و جلوگیری کنه از این اتفاق _که در پی داره کاهش جمعیت و کاهش ازدواج رو_ اینه که جوون دنبال این باشه که شرایط ازدواجش رو از هر لحاظ فراهم کنه و تقوا پیشه کنه که البته تقوا اگه با سختی نباشه ارزش نداره
درسته؟!

سلام بر شما
مجموعه اي نكات گفتم بايد با هم لحاظ كنيد براي كسي كه واقعا شرايط ازدواج را ندارد نكاتي را گفتم ولي كسي كه با تلاش، با كم توقع بودن و قناعت و دوري از تجملات و حمايت خانواده بتواند ازدواج كند مسلما ازدواج مقدم است.

حسن آقا;526522 نوشت:
اگه یکی از لوازم ازدواج موفق مطالعه است پس چطور پدرای ما بدون اینکه یک صفحه کتاب بخوانند ازدواج کردند و بیش از 90 درصد ازدواجای قدیم موفق بود
الان توی دانشگاهی مثل دانشگاه .... که نماد دانشگاه اسلامی تو ایرانه با این همه جوون درس خونده و عالم با مطالعات بالا ، مطلعین دانشگاه می گفتند آمار اختلاف یا طلاق بین متاهلین دانشگاه شاید بیش از 50 درصد باشد حتی من میگم اگه 10 درصد هم باشد زیاد است .
ازتون می خوام این تناقض رو پاسخ بدید
قدیمیا چیکار می کردند که اختلافاتشون خیلی خیلی کم بود و چرا امروز با وجود مطالعه حتی این قشر متدین و عالم جامعه نمی تونند یه ازدواج موفق داشته باشند؟

بالا رفتن آمار طلاق علل مختلف دارد.
رسانه هاي نقش زيادي در بمباران كردن اطلاعات دارد
مرز قوميت ها و فرهنگ ها را به هم ريخته
اختلاط زن و مرد در جامعه و محيط كار و دانشگاه زياد شده است
مهاجرت ها زياد شده و افراد براي ازدواج شناخت كافي ندارند در حالي كه قبل در بافت هاي كوچك زندگي مي كردند و شناخت نسبي داشتند
قبلا ريش سفيدي مطرح بود و او نقش زيادي در انتخاب داشت الان خيلي از افراد به صورت دوستي قبل از ازدواج بدون اعلام به افراد با تجربه ناپخته براي ازدواج اقدام مي كنند
تورم رشد كرده و از سويي قناعت كم شد و تشريفات و تجملات بالا رفته، پدران ما با صفر زندگي را شروع مي كردند الان انتظار دارند اول زندگي جوان همه چيز داشته باشد
قبل با سلام و صلوات و كمك از افراد بزرگ فاميل مانع طلاق مي شدند و گاهي تا آخر عمر كج دار و مريز زندگي مي كردند. قبلا طلاق قبيح بود الان مي گويند زياد است و اين قبح را كم مي كند

بنابراين اين يك امر منطقي است كه مطالعه شناخت را بالا مي برد و به قول فردوسي دانايي توانايي مديريت زندگي مي دهد
توانا بود هر كه دانا بود

سلام
ممنونم از استاد حامی که بحث رو خوب و دقیق پاسخ دادند
من که قانع شدم

موضوع قفل شده است