آیا تلاش برای تحدی، بزرگترین ظلم است؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تلاش برای تحدی، بزرگترین ظلم است؟

سلام. قرآن کریم در آیۀ 93 سورۀ انعام، در مورد کسانی که ظالمترین هستند، سخن به میان می آورد، و در این بین، یکی از افراد، «من قال سأنزل مثل ما انزل الله» است. با این حساب، آیا اگر کسی تلاش کند که سوره ای مثل قرآن بیاورد، مصداق ظالمترین انسانهاست؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

חסר משמעות;667345 نوشت:
سلام. قرآن کریم در آیۀ 93 سورۀ انعام، در مورد کسانی که ظالمترین هستند، سخن به میان می آورد، و در این بین، یکی از افراد، «من قال سأنزل مثل ما انزل الله» است. با این حساب، آیا اگر کسی تلاش کند که سوره ای مثل قرآن بیاورد، مصداق ظالمترین انسانهاست؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم
پرسشی را به این آیه شریفه معطوف کرده اید:
خدای متعال فرمود:
"وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ ..."(1)
كيست ظالم تر از آن كسی كه به خدا دروغ بست يا گفت كه به من وحى شده و حال آن كه به او هيچ چيز وحى نشده بود و آن كسی كه گفت: من نيز همانند آياتى كه خدا نازل كرده است، نازل خواهم كرد؟...
در پاسخ بیان می کنیم:
در آیه فوق برخی از افراد به عنوان ظالم ترین انسان ها معرفی شده اند. چون ادعاهای دروغی داشتند و علاوه قصدشان تمسخر بود، به همین دلیل خدای متعال این افراد را ظالم ترین انسان ها بر شمرد.
البته در مباحث مربوط به تحدی قرآن، آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، اقدام به آیه سازی در برابر آیات نورانی الهی است که سعی کافران بر تکذیب آن بوده است. با این توضیح که قرآن اساسی ندارد و نمی تواند به عالم بالا مربوط باشد.به همین دلیل دیگر افراد نیز می توانند به مثل این کتاب برای مردم بیاورند! و اما کسی که قصدش تکذیب آیات الهی است آیا نمی تواند ظالم ترین افراد باشد؟
پس تلاش برای هماوردی با کتاب خدا می تواند بزرگ ترین ظلم باشد.زیرا که شخص با این کارش که البته به شکست می انجامد،اما تلاش می کند مسیر هدایت را که شاخصه اصلی قرآن است در تخاصم با آن تاریک کند و سر نوشت بشر را تغییر دهد. به هر حال همواره عده ای هستند که در اثر نا توانی فهم و نداشتن ایمان کامل،با شنیدن این وسوسه ها در باتلاق جهل گرفتار بشوند.
با این حال بیان این نکته لازم است خدای متعال در مراحلی منکران آیاتش را به تحدی فرا خوانده است.چون می دانست افراد مدعی توانایی آوردن حتی یک آیه را ندارند،اما لازم بود که دروغ آنان آشکار شود تا که رسوا شوند.
خدای متعال فرمود:
"وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين"(2)
و اگر در آن چه بر بنده خويش نازل كرده ‏ايم در ترديد هستيد،سوره‏ اى همانند آن بياوريد و جز خداى متعال،همه حاضران تان را فرا خوانيد اگر راست مى‏گوييد.
با این حال عده ای جاهل مشرک برای هماوردی با کتاب خدا،اقداماتی انجام دادند که به شکست مفتضحانه آنان انجامید.اگر چه هر گونه معارضه ای با قرآن،ظلم بزرگی بود که بر ساحت کلام الله روا شد.
نکته دیگر این که: علاوه بر تمام این مطالب، انسان در مواجهه با آیات الهی گاهی باید تمام آیه و حتی آیات قبل و بعد را به طور هم زمان مورد مطالعه تفسیری قرار دهد تا بتواند به تحلیل واقعی آیه دست یابد. برداشت شخصی یا تفسیر به رای در باره آیات قرآن یا قسمتی از یک آیه،امری نا صواب است و نمی تواند در باره اهداف واقعی نزول آیه مطلب صحیحی در اختیار ما قرار دهد.
و اما در ادامه و برای تایید مطالب فوق به بیان برخی از تفاسیر در این باره توجه می کنیم:
1- نوشته اند:
وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ""
ظاهر اين جمله حكايت سخنى است كه گفته شده، يعنى مى ‏رساند كه كسى اين حرف را قبلا گفته و غرضش هم از آن استهزا به قرآن كريم بوده، به دليل اين كه وعده داده كه" مثل آن چه را كه خدا نازل كرده نازل خواهم كرد" و نگفته" مثل آن چه را كه محمد صلوات الله مى‏گويد خواهم گفت" و نيز نگفته" به زودى خواهم آورد براى شما مثل آن چه كه محمد آورده...
به هر حال، جمله مزبور حكايت از كلامى مى‏كند كه بعضى از مشركين از باب استكبار بر خداى تعالى گفته‏اند. و اگر لفظ" من" را در اين جا تكرار كرده و در جمله" أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ ..." تكرار نكرد و نفرمود:" و من قال" براى اين است كه گر چه ظلم هاى مذكور در آيه سه قسم است،لكن از يك نظر ديگرى دو قسم ظلم است: قسم اول خاضع نشدن در برابر پروردگار و منقاد نگشتن نسبت به امر او است، كه اول و دوم از آن سه ظلم از اين قسمند، و قسم دوم علاوه بر خاضع نشدن استكبار ورزيدن نسبت به او و به آيات او است.(3)
2-وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ: و كسى كه بگويد: مثل آن چه خدا نازل كرده، نازل خواهم كرد. زجاج گويد: اين جمله در پاسخ آن ها است كه گفته بودند: اگر بخواهيم، مثل قرآن سخن خواهيم گفت. آن ها چنين ادعايى كردند و با همه كوششى كه در اين راه كردند و مخارجى كه متحمل شدند و نيرنگ ها و تدبيرهايى
كه به كار بردند، تا نور خدا را خاموش كنند، از عهده برنيامدند و خداوند نور خود را تمام كرد.(4)
3-به دنبال آيات گذشته كه اشاره به گفتار يهود در باره نفى نزول كتاب آسمانى بر هيچ كسی نموده بود، در اين آيه سخن از گناه كاران ديگرى است كه در نقطه مقابل آن ها قرار دارند و ادعاى نزول وحى آسمانى بر خود مى‏كنند، در حالى كه دروغ مى‏گويند.
و در حقيقت به سه دسته از اين گونه افراد در آيه مورد بحث اشاره شده است.
نخست مى‏گويد:" چه كسى ستم كارتر است از كسانى كه بر خدا دروغ مى‏بندند و آيه ‏اى را تحريف و سخنى از سخنان خدا را تغيير مى‏دهند" وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً"
دسته دوم" آن ها كه ادعاى نبوت و وحى مى‏كنند در حالى كه نه پيامبرند و نه وحى بر آن ها نازل شده است." أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ء"
دسته سوم آن ها كه به عنوان انكار نبوت پيامبر اسلام صلوات الله علیه يا از روى استهزاء مى‏گويند: ما هم مى‏توانيم همانند اين آيات نازل كنيم در حالى كه دروغ مى‏گويند و كمترين قدرتى بر اين كار ندارند. "وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ"
آرى همه اين ها ستم گرند و كسى ستم كارتر از آن ها نيست، زيرا راه حق را به روى بندگان خدا مى‏بندند و آن ها را در بي راهه سرگردان و با رهبرى رهبران راستين مبارزه مى‏كنند. هم خود گمراه اند و هم ديگران را به گمراهى مى‏كشانند، چه ظلمى از اين بالاتر كه افرادى كه صلاحيت رهبرى ندارند ادعاى رهبرى كنند آن هم رهبرى الهى و آسمانى.(5)

پی نوشت ها:
1- سوره انعام، آیه 93
2- سوره بقره،آیه 23
3-علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد باقر،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم،ج‏7، ص 394
4-گروه مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360 خورشیدی،چاپ اول، ج‏8، ص 188
5-آیت الله مکارم شیرازی ناصر، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏5، ص 349

محسن;668881 نوشت:

البته در مباحث مربوط به تحدی قرآن، آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، اقدام به آیه سازی در برابر آیات نورانی الهی است که سعی کافران بر تکذیب آن بوده است. با این توضیح که قرآن اساسی ندارد و نمی تواند به عالم بالا مربوط باشد.به همین دلیل دیگر افراد نیز می توانند به مثل این کتاب برای مردم بیاورند! و اما کسی که قصدش تکذیب آیات الهی است آیا نمی تواند ظالم ترین افراد باشد؟
پس تلاش برای هماوردی با کتاب خدا می تواند بزرگ ترین ظلم باشد.زیرا که شخص با این کارش که البته به شکست می انجامد،اما تلاش می کند مسیر هدایت را که شاخصه اصلی قرآن است در تخاصم با آن تاریک کند و سر نوشت بشر را تغییر دهد. به هر حال همواره عده ای هستند که در اثر نا توانی فهم و نداشتن ایمان کامل،با شنیدن این وسوسه ها در باتلاق جهل گرفتار بشوند.

با سلام و سپاس از توضیحاتتان، من در مورد این بخش سؤالی داشتم که خب اگر قرار باشد هیچکس جرئت نکند مثلی برای قرآن بیاورد، دیگر چگونه امتناع مثل آوری، اثبات خواهد شد؟ آیا محقق نباید قدری تلاش کند تا ببیند که می شود مثل آن آورد یا خیر؟

חסר משמעות;669976 نوشت:
با سلام و سپاس از توضیحاتتان، من در مورد این بخش سؤالی داشتم که خب اگر قرار باشد هیچکس جرئت نکند مثلی برای قرآن بیاورد، دیگر چگونه امتناع مثل آوری، اثبات خواهد شد؟ آیا محقق نباید قدری تلاش کند تا ببیند که می شود مثل آن آورد یا خیر؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما
باید بگوییم اتفاقا چه در دوره صدر اسلام و چه در دوره های بعد، عده ای اقدام به رویارویی با کتاب خدا و آیه سازی کردند، اما هرگز موفق نشدند حتی یک آیه به مثل آیات الهی بر زبان خود جاری کنند آیه که هیچ حتی یک سخن کوتاه در قواره یک کلمه هم نتوانستند بیاورند و آن را ماندگار کنند. کلمه ای که بر دل نشیند و در جان جاودان شود.
امروزه نیز مبارزه با قرآن با شدت و عنایت و اصرار عجیبی دنبال می شود تا از مقام روحانی و عرفانی قرآن کاسته و کتاب خدا حد اکثر یک کتاب معمولی جلوه داده شود.
البته آن چه در آیات الهی مورد توجه قرار گرفته است به این معنا نیست که کسی جرأت نکند با سر هم کردن کلماتی روی هم یا با چیدن آن در کنار هم به مقابله با قرآن بر خیزد همان طور که بیان شد این کار در همان اوایل ظهور اسلام و نیز در همه دوره ها صورت گرفته است (که می توان به تاریخ قرآن مراجعه و این طور مباحث را پی گیری کرد.)اما کلمات بشری هرگز نمی تواند با کلمات قدسی الهی هماوردی کند.با این حال شاید آیات مجعول افراد شیطان صفت، در دوره هایی بتواند تاثیر اندکی روی دل ها و ذهن های عده ای خوش باور یا سست عقیده بگذارد، اما نوع انسان ها به اباطیل ساخته و پر داخته ذهن های بیمار و دل های پر نفاق توجهی نمی کنند.همان طور که امروز می بینیم بعد از چهارده قرن از بعثت پیامبر و ظهور اسلام و نزول قرآن،جلوه های پر نور چنین حقایقی درخشندگی خود را به خوبی حفظ کرده است و بر اساس تعالیم عالیه قرآن روز به روز پیروان دین اسلام بیشتر از پیش خواهند شد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

חסר משמעות;667345 نوشت:
سلام. قرآن کریم در آیۀ 93 سورۀ انعام، در مورد کسانی که ظالمترین هستند، سخن به میان می آورد، و در این بین، یکی از افراد، «من قال سأنزل مثل ما انزل الله» است. با این حساب، آیا اگر کسی تلاش کند که سوره ای مثل قرآن بیاورد، مصداق ظالمترین انسانهاست؟

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
ظالم‌ترین افراد در قرآن کسانی شمرده شده‌اند که افترای دروغ به خدا داده‌اند یا آیات خدا را تکذیب کرده‌اند یا شهادت الهی را کتمان کردند و غیره و ظلم عظیم که بدون توبه بخشیده نمی‌شود هم شرک است ... در تمامی این موارد باید حجت بر شخص تمام شده و انکار شده باشد تا مصداق ظلم و بعد بالاترین حدّ ظلم ظاهر گردد. حال آنکه بحث تحدی بحث اتمام حجت است و خداوند برای جلب توجه و تدبر تردید‌کنندگان دعوت به هم‌آوری به قران کرده است، چنانکه در جای دیگر در مباهله برای جلب توجه ایشان گفته است ما نفرین می‌کنیم و شما هم نفرین کنید با آنکه می‌دانست نفرین ایشان به جایی نمی‌رسید (مشابه این مطلب در جای دیگر قرآن هم آمده است و توضیح آن هم توسط معصوم علیه‌السلام داده شده است)
اما در مورد آیه‌ی مورد اشاره از لفظ «سأنزل» استفاده شده است، آیا به نظر شما کسی که بخواهد تحدی را پاسخ بگوید از این عبارت استفاده می‌کند؟ از کجا می‌خواهد مثل قرآن را نازل کند؟ آیا ادعای خدایی دارد؟
...
با تمام این حرفها این صحبت امام حسین علیه‌السلام با حرّ در کربلا را هم مدّ نظر قرار بدهید که وقتی حرّ جسارت کرد امام علیه‌السلام به او فرمودند خدا مادرت را به عزایت بنشاند، این کلام برای حرّ سنگین بود و خواست جواب بدهد که همانجا به دلش مطلبی افتاد و احترامی کرد به ساحت حضرت فاطمه‌ای که دوستدارش از آتش برکنار است، پس همین احترام مایه‌ی نجاتش شد ... اگر ان کلام سنگین امام علیه‌السلام نبود آن حجت باطنی هم بر حرّ تمام نمی‌شد ... نمی‌گویم این سخن خداوند در اینجا هم حتماً همینطور بوده است ولی خوب است که این منظر را هم در نظر داشته باشیم.
یا علی علیه‌السلام

محسن;671615 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد خدمت شما
باید بگوییم اتفاقا چه در دوره صدر اسلام و چه در دوره های بعد، عده ای اقدام به رویارویی با کتاب خدا و آیه سازی کردند، اما هرگز موفق نشدند حتی یک آیه به مثل آیات الهی بر زبان خود جاری کنند آیه که هیچ حتی یک سخن کوتاه در قواره یک کلمه هم نتوانستند بیاورند و آن را ماندگار کنند. کلمه ای که بر دل نشیند و در جان جاودان شود.
امروزه نیز مبارزه با قرآن با شدت و عنایت و اصرار عجیبی دنبال می شود تا از مقام روحانی و عرفانی قرآن کاسته و کتاب خدا حد اکثر یک کتاب معمولی جلوه داده شود.
البته آن چه در آیات الهی مورد توجه قرار گرفته است به این معنا نیست که کسی جرأت نکند با سر هم کردن کلماتی روی هم یا با چیدن آن در کنار هم به مقابله با قرآن بر خیزد همان طور که بیان شد این کار در همان اوایل ظهور اسلام و نیز در همه دوره ها صورت گرفته است (که می توان به تاریخ قرآن مراجعه و این طور مباحث را پی گیری کرد.)اما کلمات بشری هرگز نمی تواند با کلمات قدسی الهی هماوردی کند.با این حال شاید آیات مجعول افراد شیطان صفت، در دوره هایی بتواند تاثیر اندکی روی دل ها و ذهن های عده ای خوش باور یا سست عقیده بگذارد، اما نوع انسان ها به اباطیل ساخته و پر داخته ذهن های بیمار و دل های پر نفاق توجهی نمی کنند.همان طور که امروز می بینیم بعد از چهارده قرن از بعثت پیامبر و ظهور اسلام و نزول قرآن،جلوه های پر نور چنین حقایقی درخشندگی خود را به خوبی حفظ کرده است و بر اساس تعالیم عالیه قرآن روز به روز پیروان دین اسلام بیشتر از پیش خواهند شد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

با سلام. جناب محسن، در آیات بسیاری نیز، هر گونه جحد در برابر قرآن، خاص کافران و ظالمان و دغلکاران(عنکبوت 47 و 49، و لقمان32) و کفر به آن، خاص فاسقان(بقره99) و تکذیب آن خاص متجاوزان گناهکار(مطففین12) دانسته شده و کسی که کافر است، مانند حیوانی است که در گوشش آواز می خوانند و اثری ندارد و کر و لال و کور(بقره170) و کافر بدترین جنبده دانسته شده است(انفال55)

آیا این آیات مصداق تخطئه و اتهام زدن به مخالفین قرآن نیستند؟

חסר משמעות;677621 نوشت:
با سلام. جناب محسن، در آیات بسیاری نیز، هر گونه جحد در برابر قرآن، خاص کافران و ظالمان و دغلکاران(عنکبوت 47 و 49، و لقمان32) و کفر به آن، خاص فاسقان(بقره99) و تکذیب آن خاص متجاوزان گناهکار(مطففین12) دانسته شده و کسی که کافر است، مانند حیوانی است که در گوشش آواز می خوانند و اثری ندارد و کر و لال و کور(بقره170) و کافر بدترین جنبده دانسته شده است(انفال55)

آیا این آیات مصداق تخطئه و اتهام زدن به مخالفین قرآن نیستند؟


بسم الله الرحمن الرحیم



با سلام مجدد خدمت شما



باید گفت کتاب خدا هیچگاه به صورت ابتدایی و بدون هیچ مقدمه ای به افراد اتهام نمی زند و آن ها را با القاب تند نمی خواند. بلکه اگر کسانی در قرآن، کافر،منافق،گمراه تر از چهار پایان و ....خوانده شده اند، به این دلیل است که در برابر حق ایستادگی کرده حتی تلاش کردند تا با ایجاد تفرقه،دشمنی و جنگ جلو احکام خدا بایستند و آن را از بین ببرند.



شما پرسشگر محترم خوب است بعد از خواندن آیات الهی و تفسیر مربوطه، شان نزول آن را نیز مطالعه کنید تا بدانید هر آیات بر اساس چه زمینه هایی نازل شده است.



تذکر این نکته مناسب است تعالیمی که در قرآن وجود دارد، انسان ساز است.دستورهایی که بر اساس آن پایه سلامتی جامعه پی ریزی شده،علاوه زداینده شرک و گناه است.



این گونه تعالیم مورد قبول همه انسان های عالم بوده و وجدان انواع جامعه بشری آن را می پذیرد و در فطرت های پاک تاثیر می گذارد.



پس فقط فرد یا افراد مشرک، مغرض و کینه توز هستند که به خود جرات می دهند در برابر قرآن مخاصمه کنند.



در نتیجه نسبت های تندی که در قرآن نسبت به افراد مذکور وجود دارد،می تواند مناسب حال آن افراد باشد تا حق جویان مکتب توحید بتوانند آنان را شناسایی کنند.