دلیل حرمت تراشیدن ریش با تیغ چیست؟؟

تب‌های اولیه

87 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیل حرمت تراشیدن ریش با تیغ چیست؟؟

بسياري مراجع ، فتوا به حرمت ريش تراشي داده اند و گويا فرقي در حرام بودن، بين تراشيدن تمام صورت و يا قسمتي از صورت نگذاشته اند!! ريش به قدري در اسلام اهميت دارد كه اگر كسي ريش ديگري را بكند طوريكه ريش او به طور كلي از بين برود ، بايد ديه كامل بپردازد و اگر قسمتي از ريش روييد و قسمت ديگر نروييد ، بايد يك سوم ديه را بدهد. از امام صادق نقل شده است كه اميرالمؤمنين در مورد كسي كه ريش ديگري را از بين ببرد به طوريكه اصلا نرويد ، حكم كردند كه بايد ديه كامل بپردازد و اگر قسمتي از آن روييد بايد يك سوم ديه را بپردازد. امام خميني هم در تحرير الوسيله ، ج 2 ، بحث ديه موي سر و ريش ، همين فتوي را می دهد.

اما چرا ؟ علت حرام بودن ريش تراشي چيست؟؟ دلايل فرا علمي آن را در احاديث زير بيابيد.

رسول خدا فرمود: پروردگار من دستور به گذاشتن ريش و كوتاه كردن سبيل داده است. و نيز فرمود : سبيل هايتان را كوتاه نماييد و محاسن (ريش) خود را بلند نگاه داريد و خود را شبيه يهوديان مگردانيد.

و باز هم به نقل از او : مجوسان ريش هاي خود را مي تراشند و سبيل ها را بلند نگه مي دارند .ولي ما مسلمين سبيل هاي خود را كوتاه و محاسن را بلند نگه مي داريم و داشتن ريش و كوتاه كردن سبيل مطابق با فطرت انساني ست.(؟؟؟؟!!!؟؟؟؟) و فرمود كسي كه خود را شبيه غير مسلمان در آورد از ما نيست.

رسول خدا:

محاسن را از ته زدن يك نوع مثله است و كسي كه خود را شكنجه و اذيت كند لعنت خداوند بر او باد .

ده عمل زشت و گناه باعث نابودي قوم لوط شد ، كه دو عمل از آنها تراشيدن ريش و بلند كردن سبيل ها بود .

شانه زدن ريش ها ، رزق و روزي را زياد مي كند .

مو و (ريش) زيبا لباسي است كه خداوند داده ، بنابراين آن را گرامي بداريد.

حبابه والبيه مي گويد :حضرت علي را جلوي لشكري ديدم در حالي كه با تازيانه دو سري فروشندگان ماهي بي فلس را كه فروش آنها حرام بود ، مي زد و مي فرمود : اي فروشندگان ماهي هايي كه مسخ شده بني اسرائيل اند و اي لشكر بني مروان.

فرات بن احنف سؤال كرد: لشكر بني مروان جه كساني هستند؟؟حضرت فرمود: آنها گروهي بودند كه ريش هاي خود را مي تراشيدند و سبيل هاي خود را تاب مي دادند و در اثر اين دو گناه مسخ شدند و به شكل حيوانات در آمدند.

از امام صادق منقول است:

شانه كردن موي سر و ريش غم و غصه و وبا را از بين مي برد.

شانه كردن ريش دندانها را محكم مي كند.

شانه كردن موي سر( و ريش ) بلغم را دفع مي كند و باعث از بين رفتن فقر و درد مي شود. و نيز ايشان در تفسير آيه 31 سوره اعراف كه مي فرمايد : زينت خود را در هنگام مسجد رفتن همراه داشته باشيد ، فرمود : شانه كردن ، مو (و ريش) را زيبا مي نمايد و باعث بر آورده شدن حاجت مي گردد.

و اينبار در مورد اندازه ريش از امام صادق منقول است كه : كسي كه ريش او بلند تر از يك قبضه دست باشد ، جايگاهش در جهنم خواهد بود.

و اما سبيل و عواقب بلند نگه داشتن آن(؟؟؟!!!؟؟؟)

رسول خدا فرمود:

سبيل خود را بلند نگه نداريد زيرا شيطان آنجا را جايگاه خود قرار مي دهد و در آنجا مخفي مي شود.

يا علی ، كسي كه سبيل خود را كوتاه نكند ، مسلمان واقعي نيست ، شفاعت ما شامل حال او نمي شود ، هميشه مورد لعن خدا و فرشتگان است ، دعاي او اجابت نمي شود و در هنگام قبض روح با سختي روحش از بدن جدا مي شود ، عذاب او در قبر بسيار سخت است ، براي هر موي سبيل مارها و عقرب ها بر او مسلط مي شوند ، تا قيامت در قبر عذاب مي شود و هنگامي كه از قبرش خارج مي شود در پيشانيش نوشته شده كه اين شخص اهل جهنم است.

تمام مطالب گفته شده از كتاب پاسخ به پرسش هاي جوانان ج اول نوشته اسدالله محمدي نيا گرفته شده است كه تمامي منابع مورد استفاده در پا ورقي اين كتاب ذكر شده جهت اطلاع بيشتر مي توانيد رجوع كنيد.

منابع ورژن شیعه:

در روایتی از امام صادق آمده است: خداوند وقتی مقام امامت را به حضرت ابراهیم عطا کرد، ده چیز را به عنوان حنیفیه بر ابراهیم نازل فرمود:
پنج تای آنها در قسمت سر انسان است: کوتاه کردن سبیل، واگذاشتن ریش، شانه زدن موها، مسواک زدن و خلال کردن.
پنج تا مربوط به سایر بدن بود: تراشیدن موهای اضافی بدن، ختنه کردن، کوتاه کردن ناخن‏ها، غسل جنابت و شستشوی بدن با آب هنگام تخلی.
اینها همان حنیفیه‏ای است که خدا بر ابراهیم (ع) نازل کرد و نسخ نشده و تا روز قیامت نخواهد شد و این همان است که فرمود: "واتبع ملة ابراهیم حنیفاً
(وسائل الشیعه، جلد 2، ص 117، روایت 5 از باب 67، ابواب آداب الحمام)

پیامبر اسلام فرمودند:
« ان المجوس جَزُّوا لحَََاهُم و وَفَّرُوا شَواِربَهُم و انا نحن نَجُزُّ الشوارب و نعفی اللُّحَی و هی الفطرﺓ »
مجوسیان ریش های خود را می تراشند و سبیل ها را بلند نگه می دارند. ولی ما مسلمین سبیل های خود را کوتاه کرده و محاسن را بلند نگه می داریم و این مطابق فطرت است. (وسائل الشیعه، جلد 2، ص 116، حدیث 1659 - مسائل جدید ص 76 بنقل از سفینه البحار 2\508)

پیامبر اسلام فرمودند: سبیل هایتان را کوتاه نمایید و ریش های خود را بلند نگه دارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید.
(وسائل الشیعه، جلد 2، ص 116، حدیث 1658)

امام رضا فرمودند: خداوند مردان را به وسیله محاسن (ریش) زینت داده و فضیلتی برای مردان است و به وسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند.
(مسائل جدید، ص 73 ، بنقل از بهشت جوانان ص 403 سفینه البحار 2 ص508)
__________________

باسمه تعالی
با سلام
دلیل ما در عمل به احکام اسلام، تعبد و بندگی است که با پذیرفتن اسلام به بندگی خداوند متعال گردن نهادیم. اما علت تشریع احکام را فقط خداوند حکیم و اهل بیت علیهم السلام می دانند. آنچه که در بعضی از کتب آمده اشاره به حکمت و فلسفه تشریع دارد مثل تمایز بین زن و مرد و عدم تشابه به کفار و ...
بنابراین آنچه که در حکم تراشیدن ریش آمده ( اکثر علمای معاصر بنابر احتیاط واجب تراشیدن ریش را حرام می دانند )چون حکم خداوند حکیم است و حکم او بنابر مصلحت بشر است، انجام آن بر ما واجب است هر چند دلیل آن را ندانیم و این خود وسیله ای برای امتحان ایمان ماست. همچنانکه خداوند منان در امتهای گذشته مانند بنی اسرائیل ماهیگیری را در روز شنبه ممنوع کرد که در ظاهر عملی مباح بود نه حرام اما عده ای با مکر وحیله از دستور خداوند سرپیچی کردند و گرفتار عذاب الهی گردیدند.

در اسلام کوتاه کردن سبیل و گذاشتن ریش در حد متعارف و آن گونه که شرع مقدس تعیین
نموده ، مورد تشویق قرار گرفته است . و در مقابل آن تراشیدن ریش و بلند نمودن سبیل و
خود را شبیه بیگانگان نمودن بسیار مذمت شده است .

فلسفه حرام بودن تراشیدن ریش :
همه مراجع عالیقدر فتوی به حرمت ریش تراشی داده اند و فرقی در حرام بودن بین تراشیدن
تمام صورت و یا قسمتی از صورت نگذاشته اند. در عین حال عده ای سوال می کنند که علت
حرام بودن ریش تراشی چیست ؟
در این بحث به صورت فهرست وار ضررهای جسمی و روحی آن گفته خواهد شد و قبل از
آن تاریخچه ای از ریش گذاشتن و تراشیدن آن بیان خواهد شد.

تاریخچه ای از ریش گذاشتن:

وقتی تاریخ ریش گذاشن بررسی می شود ، یک نوع افراط و تفریط در آن بوده به طوری که
عده ای ریش خود را آنقدر بلند می کردند که به زمین کشیده می شده و افرادی را اسیر
جمع آوری آن از زیر دست و پا می کردند . در مقابل برخی ریش خود را از ته می زدند ،

ریش در شریعت حضرت موسی (ع) :

عبرانیان از زمان های بسیار قدیم ریش می گذاشتند و بر طبق شریعت حضرت موسی (ع)
مجاز به تراشیدن ریش نبودند و کندن ریش نزد آنان علامت تحقیر و بی احترامی بود.
حضرت موسی (ع) با مردانی از بنی اسرائیل به کوه طور رفت ودستور فرمود که بعد
از دعای من آمین بگویید . از جمله دعاهای حضرت نفرین بر کسانی که ریش خود را
می تراشیدند.
(برگرفته از اولین دانشگاه و آخرین پیامبر (ص) ، ج 15 ، ص 243 ، 263 )

سلاطین و علماء :
سلاطینی از بابل ، آشور، ایران و یونان قدیم ریش خود را فرمی دادند و در مجسمه های
داریوش بزرگ و حکمائی مانند افلاطون ، ارسطو و سقراط این موضوع مشهود است .
برخی فراعنه مصر سنگ های قیمتی و مروارید به ریش خود می آویختند و آن سنگ ها
ریش ها را اصلاح می کردند.
معروف است که ریش سلطان سنجر آنقدر طول وعرض داشت که زمان شکار و تیراندازی
غلامان می دویدند و ریش شاه را که به زمین می رسید با پارچه ای بسته و به پشتش گره
میزدند.
ریش فتحعلی شاه قاجار و دربانیانش آنقدر بزرگ بود که در زمان تیراندازی آن را می بستند.
زمانی ریش ها را شکل خاصی مانند توپی ، دم کبوتری ، مربع و مستطیل می دادند .
((عباد)) برادر عبیدالله بن زیاد )) ریش طویلی داشته و ((ضیاءالدین قزوینی )) استاد
((سعد الدین تفتازانی )) ریشش آنقدر طولانی بود که به کفش هایش می رسید و در خواب آن
را کیسه می کرد و چون بر مرکب سوار می شد ، انرا متفرق می نمود و مردم را متوجه
خود می ساخت .
مردم یونان و روم قدیم هم ریش داشتند، اما کم کم در ایام شادی ریش تراشی معمول گردید .
اما در نزد ایرانیان ریش مرسوم بوده است.
اولین کسی که فرمان ریش تراشی را دسته جمعی صادر کرد ((اسکندر مقدونی )) بود
و دومین نفر که این دستور را داد ((فیلیپ هفتم )) در اسپانیا و سومین نفر ((پطر کبیر))
در روسیه بود و او چنان سخت گرفت که کسانی را که دارای ریش بودند ، جریمه می کرد
و چهارمین نفر ((شاه عباس صفوی )) در ایران بود.

احترام ریش نزد درویشان :
قلندران و درویشان در عراق موی سر و ابرو را می تراشیدند و در ایران تاری از موی ریش
و سبیل را به عنوان ارادت و دوستی و مردی و یا برای شرط نذر برای یکدیگر ارسال
می کردند و یا گرو می گذاشتند.
در یک دوره طولانی اگر ریش کسی را می کندند ، آنقدر توهین آمیز بود که مرگ را بر آن
ترجیح می داد و ریش داشتن را مورد احترام قرار می دادند ، و چه بسا بعضی دولت ها ریش
انسان های مجرم را می تراشیدند و تبعیدش می کردند و با پیاده و سواره در شهر در معرض
تماشای عموم قرار می دادند .

داشتن ریش سیره انبیاء (ع) و دانشمندان اروپایی :
سیره انبیاء و ائمه اطهار (ع) و اولیاء الهی و علماء گذاشتن ریش بود و از تراشیدن آن نفرت
داشتند و در بین دانشمندان جهان از جمله اروپا و سلاطین بسیاری از آنها به پیامبران در ریش
گذاشتن اقتدا می کردند. از جمله دانشمندان اروپایی که ریش داشته اند و عکسهایشان در کتابها
و موزه ها موجود است ، عبارتند از : پاستور فرانسوی ، ماریونی (مخترع ماشین چاپ )
کوری پیر (فیزیک و شیمیدان فرانسوی کاشف رادیوم ) ، تارنیه (بزرگترین استاد معالجه
امراض) لوکاس شامپیو نبر (نخستین کسی که عمل فتق را انجام داد ) دکتر پرفسور امیل
و.....

علت گذاشتن ریش و حرمت تراشیدن آن :
1- دستور خداوند حکیم :
رسول خدا (ص) نامه هایی برای پادشاهان کشورها از جمله ((خسرو پرویز )) شاه ایران
برای پذیرش اسلام فرستاد. شاه مغرور و فاسد نامه پیامبر (ص) را پاره کرد و دستور
دستگیری آن حضرت را صادر کرد . ماموارن شاه ایران در حالی به محضر مبارک آن
حضرت مشرف شدند که ریش خود را تراشیده و از سبیل های بلند برخوردار بودند .
رسول گرامی اسلام (ص) تا نگاه به آنها نمود ناراحت شدند و فرمودند : وای بر شما !
چه کسی به شما گفته ریش خود را بتراشید و سبیل خود را بلند نگه دارید . آنها گفتند :
پادشاه ایران دستور داده است .
رسول خدا (ص) فرمود :
(( وَ لکن رَبّی اَ مَرَنی باعفاء لـِحیَتی وَ قَصِّ شارِبی ))
اما پروردگار من دستور به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل ها داده است .
((بحار الانوار ، ج20 ،ص 389 )

2- تشبیه به مجوسیان و یهودیان :
از روایات استفاده می شود که یهودیان و مجوسیان بر خلاف دستور خداوند و پیامبران (ع)
ریش خود را می تراشیدند . اسلام برای حفظ هویت فرهنگی ، به مسلمانان دستور داد ضمن
عمل به احکام اسلام ، ظاهر خود را شبیه بیگانگان نکنند. زیرا اگر ملتی مانند مسلمانان که
دارای فرهنگ غنی و کاملی هستند ، در فرهنگ از دیگران تقلید کردند ، به تدریج اصالت و
هویت و فرهنگ دینی و ملی خود را از دست خواهند داد. همانطوری که در طول این چند
قرن بالاخص در این عصر از دست دادن هویت فرهنگی در عده ای مشهود است.
بر همین اساس رسول گرامی اسلام (ص) فرمود:
((حَفو الشََّوارِبَ وَ اعفُوا الُحی و لا تَشَبَّهوا بِاِلیَهُودِ ))
سبیل هایتان را کوتاه نمایید و محاسن (ریش ها ) خودتان را بلند نگه دارید و خود را شبیه
یهودیان مگردانید : (البته محاسن ، نباید از یک قبضه دست بلندتر باشد )
(وسائل الشیعه: ج 1 ص 423 ، مکارم الاخلاق ص 67 )

و همچنین آن حضرت فرمودند :
اِنَّ المَجَوسَ جَزَّوُا لُحاهُم وَ وَفَّرُوا شَوارِبَهُم وَ اِنَّا نَحنُ نَجِزُّ الشَّوارِبَ وُ نَعفی اللُحی وَ هِیَ
الفطرةُ))
مجوسیان ریش های خود را میتراشیدند و سبییل های را بلند نگه می دارند . ولی ما مسلمین
(عکس آنها ) سبیل های خود را کوتاه و محاسن را بلند نگه می داریم ، و ریش داشتن و کوتاه
کردن سبیل مطابقت فطرت انسانی است
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 423 – مکارم الخلاق ص 67 )
و نیز رسول خدا (ص) فرمودند :
((لَیسَ مِنا مَن تَشَیبَّهَ بِغَیرِنا ))
کسی که خود را شبیه غیر مسلمانان در آورد از ما نیست
و همچنین فرموده ملمان واقعی نیست کسی که به دستور و رسوم و آداب بیگانه عمل کند .
(کنز العمال : ج 1 ، ص 219)

امام صادق (ع) فرمودند :
خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد که به مومنان بگو که در لباس ، خوراک و آداب و رسوم
دشمنان خدا را سرمشق قرار ندهید که اگر چنین کنید شما هم مثل آنان دشمنان خدا محسوب
می گردید .
( بهشت جوانان ، ص 477 .وسائل : ج 3 ص 279 و ج 11 ، ص 111 )

3- عظمت و نشانگی مردانگی :
ریش از نشانه های مرد بودن است و عظمت و ابهت او را نشان می دهد و ریش در آوردن
در مرد علامت آن است که دیگر او جزء بچه ها و زنان نیست ، کسی که ریش خود را
می تراشد ، این نشانه و ابهت مردی را از بین می برد و خود را شبیه زنان می گرداند
مفضل یکی از یاران امام صادق (ع) درباره علت ریش سوال کرد .
آن حضرت (ع) در جواب فرمود:
هنگامی که انسان مو و ریش در صورتش می روید، این کار علامت و نشان مرد بودن و
عظمت و ابهت او را می رساند و او را از حد و مرز بچه ها و شبیه زنان بودن خارج میسازد
بعد آن حضرت (ع) فرمود : اگر فرزندی که متولد می شود ، مونث و دختر باشد، صورت او
به خاطر نروئیدن یش صاف و پاکیزه می ماند تا این پاکیزگی و شادابی و طراوت در صورت
زن سبب تحریک و جلب مردان و زمینه را برای ازدواج با یکدیگر فراهم سازد که ازدواج
هم برای باقی ماندن نسل بشر می باشد (بحار . ج 3 ، ص 62 و 75 )
4- زینت مردان :
از امام رضا (ع) سوال شد : چه امتیاز و ارزشی در ریش است که مردان دارند ولای زنان
ندارند ؟
امام (ع) فرمودند : خداوند مردان را به وسیله محاسن زینت داده است و فضیلتی برای مردان
است و به وسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند .
(سفینة البحار ، ج 2 ، ص 508 )

5- باعث رساندن آسیب به صورت :
رسول خدا (ص) فرمودند:
محاسن (ریش) را از ته زدن یک نوع مثله ( شکنجه و آزار جسم و روح ) است و کسی که
خود را از شکنجه و اذیت کند لعنت خداوند بر او باد .
مستدرک الوسائل : ج 1 ص 406 – سفینة البحار : ج 2 ص 508 )

6- عمل قوم لوط :
قوم لوط مردمی آلوده و ناپاک بودند که خداوند سبحان در اثر عمل شنیع لواط ، انها را نابود
ساخت و یکی از اعمالی که سبب نازل شدن عذاب بر آنها شد ، تراشیدن ریش بود .
رسول گرامی (ص) فرمود :
ده عمل زشت و گناه ، باعث نابودی قوم لوط شد. یکی عمل لواط و آن حضرت بقیه اعمال
آنها را شمرد و تا اینکه فرمود :و تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل دو عمل و گناهی بود
که سبب از بین رفتن قوم لوط شد
( مستدرک الوسائل ، ج 1 ، ص 407 )

ریش تراشی در کلام امیر المومنین (ع) :
((حبابه والبیه )) می گوید : حضرت علی (ع) را در جلوی لشگر دیدم در حالی که با تازیانه
دو سری فروشندگان ماهی بی فلس (غیر پولک دار ) را که فروش آن حرام بود می زد ،
و میفرمود : ((ای فروشندگان ماهی هایی که مسخ شده بنی اسرائیل اند و ای لشگر
بنی مروان ))
((فرات بن احنیف )) سوال کرد : لشکر بنی مروان چه کسانی هستند ؟
حضرت علی (ع) فرمود:
آنها گروهی بودند که ریش های خود را می تراشیدند و سبیلهایشان را تاب می دادند ، و در
اثر این دو گناه مسخ شدند و به شکل حیوانات در آمدند
(اصول کافی،باب ترجمه فارسی ج2، ص 252 ، )

فایده موی سر و ریش
1- نعمت و لباس خداوند :
پیامبر (ص) فرمود : مو و (ریش) زیبا لباسی است که خداوند داده بنابراین آن را گرامی
بدارید . (مکارم الخلاق ص 70 )

2- سبب بر آورده شدن حاجت :
امام صادق (ع) در تفسیر آیه 31 سوره اعراف که می فرماید : زینت خودتان را در هنگام
مسجد رفتن همراه داشته باشید فرمود :
شانه کردن ، مو (و ریش) را زیبا می نماید و باعث بر آورده شدن حاجت می گردد
(مکارم الخلاق ص 70 )

3- مانع وبا :
و همچنین آن حضرت (ع) فرمود :
شانه کردن موی سر وریش غم و غصه و وبا را از بین می برد (و موجب شادابی میگردد)

4- جلوگیری از درد دندان :

و نیز آن حضرت (ع) فرمود :
شانه کردن ریش ، دندان ها را محکم می سازد .

5- باعث قطع بلغم :
امام صادق (ع) فرمود : شانه کردن موی سر ( و ریش ) بلغم را قطع می کند

6- دور کننده فقر و درد :
امام صادق (ع) فرمود : شانه کردن موی سر (و ریش) سبب از بین رفتن فقر و درد می گردد
(مکارم الخلاق ص 71 )

7- منشاء برکت :
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود :
شانه زدن ریش ها رزق و روزی را زیاد می گرداند .
(تفسر صافی ج 3 ،ص189 ذیل آیه سوره اعراف )

پیامبر اسلام فرمودند:
« ان المجوس جَزُّوا لحَََاهُم و وَفَّرُوا شَواِربَهُم و انا نحن نَجُزُّ الشوارب و نعفی اللُّحَی و هی الفطرﺓ »
مجوسیان ریش های خود را می تراشند و سبیل ها را بلند نگه می دارند. ولی ما مسلمین سبیل های خود را کوتاه کرده و محاسن را بلند نگه می داریم و این مطابق فطرت است. (وسائل الشیعه، جلد 2، ص 116، حدیث 1659 - مسائل جدید ص 76 بنقل از سفینه البحار 2\508)

كوتاه كردن سبيل و بلند كدن ريش مطابق فطرت است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

احكامى كه فلسفه آنها در قرآن و روايات بيان نشده يا پيشوايان معصوم(عليهم السلام) آنها را بيان كرده اند ; ولى به دست ما نرسيده است . در اين مورد ممكن است با دليلهاى عقلى يا تجربى به بخشى از حكمتهاى آن پى ببريم ; مانند فوايدى كه از نظر بهداشتى براى ختنه كردن ثابت شده ; ولى به هر حال ، چون علم و عقل ما محدود است ، نمى توانيم فلسفه كامل آن را به دست آوريم .
در اين مورد ، چون مى دانيم كه خداوند ; دانا ، حكيم و مهربان است ، و احكام و دستورهايش داراى مصالح و فوايدى است ـ كه عمل به آنها سعادت و خوشبختى دنيا و آخرت ما را تأمين مى كند ـ به همين جهت به آنها عمل مى كنيم و فلسفه آن را ندانيم ; همان گونه كه داروى پزشكِ معالج خود را مصرف مى كنيم و فلسفه آن را نمى دانيم ; زيرا به دانش و تخصص وى در رشته پزشكى معتقديم و مى دانيم كه او ، منظورى جز معالجه و بهبود ما ندارد و نسخه اى به ما مى دهد كه به نفع ما باشد نه به ضرر ما ; علاوه بر آن ، اصل در احكام و فروع دين ، تعبد و تسليم در برابر فرمان خداست نه تسليم در برابر فلسفه حكم ; به همين جهت ، ما از دستورهاى الهى پيروى مى كنيم ; چه فلسفه آن را بدانيم و چه ندانيم .

کوتاه کردن سبیل ،کاررابرای خوردن واشامیدن اسان می کندوبه رعایت بهداشت نزدیک تراست وبلندنمودن محاسن به مردجلوه ای مردانه بخشیده وسبب تمایزاو از زن می شود.این که درکلام معصومین علیهمالسلام ان را مطابق فطرت دانسته اند دارای حکمت های فروانی است که بخشی از ان در پاسخ های پیشین امدامید باتدبر وتامل کافی انهاراپذیراباشید.

خانم sosme سلام
درباره سند این حدیث و محتوای ان در اسک قران بحث فراوانی شده بدانجا بنگرید

sosme;5118 نوشت:
پیامبر اسلام فرمودند:
« ان المجوس جَزُّوا لحَََاهُم و وَفَّرُوا شَواِربَهُم و انا نحن نَجُزُّ الشوارب و نعفی اللُّحَی و هی الفطرﺓ »
مجوسیان ریش های خود را می تراشند و سبیل ها را بلند نگه می دارند. ولی ما مسلمین سبیل های خود را کوتاه کرده و محاسن را بلند نگه می داریم و این مطابق فطرت است. (وسائل الشیعه، جلد 2، ص 116، حدیث 1659 - مسائل جدید ص 76 بنقل از سفینه البحار 2\508)

كوتاه كردن سبيل و بلند كدن ريش مطابق فطرت است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!

در مورد روایت مورد بحث که اشکال کننده به کلمه فطرت به دیده تعجب نگریسته اند؛
ابتدا باید توجه داشت که فطرت معانی مختلفی دارد و نمی شود با یک معنا تمام واژه ها را موردبررسی قرار داد.
در لغتنامه لسان العرب ذکر شده است که فطرت دوگونه است :

1-فطرت اولیه : بمعنای ویژگیهای خاص انسان که از خلقت ابتدایی او در رحم مادر در او شکل می گیرد.

2-فطرت ثانویه : (و هی الکلمة التی یصیر بهاالعبد مسلما ... فتلک الفطرة للدین) فطرت ثانویه ، فطرت دین شمرده شده است که از نشانه های شخص مسلم است نه فطرت اولیه شخص که با آن زاده شده است.

در مورد روایت فوق الذکر نیز فطرت دقیقا به معنای دوم آن به کار رفته است.کمااینکه

در لغتنامه ی مجمع البحرین هم معنای فطرت ثانویه یعنی دین و سنت برای این روایت

آورده شده است:

" في حديث أهل البيت ع: نحن نجزالشوارب و نعفي اللحى و هي الفطرة
أي الدين و السنة.
و مثله قص الأظفار من الفطرة

و مثله إن الله أعطى محمدا ص الفطرة الحنيفية السهلة لا رهبانية و لا سياحة "

"در حدیث اهل بیت (ع) :ما شوارب خود را کوتاه کرده و محاسن را بلند میکنیم و این فطرت است.
یعنی دین و سنت است.
و مثال فطرت ثانویه (که از دین و سنت است) کوتاه کردن ناخن است.
و مثال(دیگر از) فطرت :همانا خداوند عطاکرد به محمد (ص) دین حنیف سهله نه رهبانیت و نه عزلت نشینی."

یکی از دلایل کم پشت بودن ریش برخي مردان!!

عمرو بن عاص به امام حسین ع گفت: براى چيست كه ريش شما خاندان بنى هاشم از ريش ما بنى اميه پرپشت‏تر است!؟ امام حسين عليه السّلام (آيه 58 سوره اعراف را خواند كه ميفرمايد:) وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً يعنى گياه شهر و زمين پاك و پاكيزه به اجازه خدا ميرويد. ولى آن مكانى كه خبيث باشد جز خار و خسك چيزى خارج نميكند! معاويه متوجه عمرو عاص شد و گفت: تو را به آن حقى كه من بگردن تو دارم ساكت شو؟ زيرا اين حسين پسر على بن ابى طالب است!!
برگرفته ازکتاب : بحارالانوار جلد ۴۴ صفحه ۲۰۵

قسمت فلسفه ای احکام را پیدا نکردم به همین دلیل سوالم را اینجا مطرح می کنم مدیران محترم می توانند تاپیک را منتقل کنند البته لطفا آدرسش را برای بنده ارسال کنید

کارشناسان محترم دلیل حرمت تراشیدن ریش با تیغ چیست؟؟

دوستانی که در ارتش خدمت کرده اند بفرمایید زدن ریش با تیغ اجباری بود یا نه؟؟؟

بله اجباريه

حبیب الله;14118 نوشت:
قسمت فلسفه ای احکام را پیدا نکردم به همین دلیل سوالم را اینجا مطرح می کنم مدیران محترم می توانند تاپیک را منتقل کنند البته لطفا آدرسش را برای بنده ارسال کنید

کارشناسان محترم دلیل حرمت تراشیدن ریش با تیغ چیست؟؟

دوستانی که در ارتش خدمت کرده اند بفرمایید زدن ریش با تیغ اجباری بود یا نه؟؟؟

اين پرسش از دو بخش تشکيل شده است : الف ) چرا تراشيدن ريش حرام است ؟ يکى از دليلهاى حرمت ريش تراشى رواياتى است که از پيشوايان معصوم رسيده که فقهاى اسلام با توجّه به آن روايات و ادله ديگر ، به حرمت تراشيدن ريش حکم کرده اند . اين روايات ، در برخى از کتابهاى فقهى و روايى ، مانند : وسايل الشيعه آمده است ;1
علاوه بر آن ، خداوند متعال انسان را در بهترين صورت و «احسن تقويم » آفريده است . لقد خلقنا الانسـن فى احسن تقويم (تين ،4) ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم ; بنابراين چيزهايى همچون محاسن (ريش ) در مجموع ، باعث زيبايى و کمال انسان است ، و هر نوع تغيير دادن اين تابلوِ بديع ، موجب ناقص کردن آن خواهد شد .
بخش دوم پرسش اين است که ضرر تراشيدن ريش چيست که خداوند آن را حرام کرده است ؟
در پاسخ مى توان گفت که احکام شرعى دو گونه اند :
1 . احکامى که برخى از فلسفه هاى آنها در قرآن و روايات بيان شده است ; مانند روزه که خداوند درباره آن مى فرمايد : .. . کتب عليکم الصّيام .. . لعلّکم تتّقون (بقره ،183) روزه بگيرد .. . تا پرهيزگار شويد ; يعنى فلسفه روزه ، پرهيز از گناه است که تسلط بر نفس سرکش و هوسها در پرتو آن حاصل مى شود . در مورد حرمت قمار و شراب نيز مى فرمايد : «شيطان مى خواهد به وسيله شراب و قمار ، در ميان شما عداوت و کينه ايجاد کند ، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد .. . .» (مائده ،91)
2 . احکامى که فلسفه آنها در قرآن و روايات بيان نشده يا پيشوايان معصوم(عليهم السلام) آنها را بيان کرده اند ; ولى به دست ما نرسيده است . در اين مورد ممکن است با دليلهاى عقلى يا تجربى به بخشى از حکمتهاى آن پى ببريم ; مانند فوايدى که از نظر بهداشتى براى ختنه کردن ثابت شده ; ولى به هر حال ، چون علم و عقل ما محدود است ، نمى توانيم فلسفه کامل آن را به دست آوريم .
در اين مورد ، چون مى دانيم که خداوند ; دانا ، حکيم و مهربان است ، و احکام و دستورهايش داراى مصالح و فوايدى است ـ که عمل به آنها سعادت و خوشبختى دنيا و آخرت ما را تأمين مى کند ـ به همين جهت به آنها عمل مى کنيم و فلسفه آن را ندانيم ; همان گونه که داروى پزشکِ معالج خود را مصرف مى کنيم و فلسفه آن را نمى دانيم ; زيرا به دانش و تخصص وى در رشته پزشکى معتقديم و مى دانيم که او ، منظورى جز معالجه و بهبود ما ندارد و نسخه اى به ما مى دهد که به نفع ما باشد نه به ضرر ما ; علاوه بر آن ، اصل در احکام و فروع دين ، تعبد و تسليم در برابر فرمان خداست نه تسليم در برابر فلسفه حکم ; به همين جهت ، ما از دستورهاى الهى پيروى مى کنيم ; چه فلسفه آن را بدانيم و چه ندانيم .2

1 . ر . ک : وسائل الشيعه ، الشيخ الحرالعاملى ، ج 2 ، ص 119 ، باب 67
2 . جهت آگاهى بيشتر ر . ک : تراش ريش در اسلام ، آية الله محمد رضا طبرسى

ستايش;14158 نوشت:
بله اجباريه

دوست گرامي چرا به راحتي ميفرماييداجباريه ؟؟!!!

اتفاقا من يه مدت در عقيدتي سياسي ارتش تدريس داشتم .

ضمن اينكه قاطبه ارتشيان غيور و دلاور را افرادي منظم و مومن و مودب ديدم

بر اساس قوانين تراشيدن ريش با تيغ در ارتش ممنوع بود و من خودم شاهد

تذكر نهاد عقيدتي به چند نفر از پرسنل بودم كه چرا ريش خود را تيغ زدند .

در ضوابط و آيين نامه و رسالت عقيدتي هاي نيروهاي نظامي هم تصريح

شده كه پرسنل نبايد صورت خود را با تيغ بتراشند . گر چه اصلاح با ماشين

كه البته اگر در حكم تيغ نباشه ايرادي ندارد .

حکیم;14274 نوشت:
دوست گرامي چرا به راحتي ميفرماييداجباريه ؟؟!!!

اتفاقا من يه مدت در عقيدتي سياسي ارتش تدريس داشتم .

ضمن اينكه قاطبه ارتشيان غيور و دلاور را افرادي منظم و مومن و مودب ديدم

بر اساس قوانين تراشيدن ريش با تيغ در ارتش ممنوع بود و من خودم شاهد

تذكر نهاد عقيدتي به چند نفر از پرسنل بودم كه چرا ريش خود را تيغ زدند .

در ضوابط و آيين نامه و رسالت عقيدتي هاي نيروهاي نظامي هم تصريح

شده كه پرسنل نبايد صورت خود را با تيغ بتراشند . گر چه اصلاح با ماشين

كه البته اگر در حكم تيغ نباشه ايرادي ندارد .

منم تایید میکنم حرفاتونو جناب حکیم
برادر من در ارتش خدمت میکرد ولی همیشه یا ریش میزاشت یا ته ریش(یعنی با ماشین میزد) کلا هیچ وقت ندیدم از تیغ استفاده کنه...در کنار اون دایی خودمم بازنشسته ارتش هست و ایشون هم همیشه ته ریش میزاشتن:Gol:

با سلام به دوستان بنده نیز این سوال را از عزیزان ارتشی که از دوستان صمیمی بنده هستند پرسیدم انها نیز منکر قانونی با محتوای اجباری بودن ریش تراشی بودند اگر فردی احیانا در نهادی سلیقه خود را اعمال نماید نمی توان گفت ان مطلب قانون ان نهاد است دوستان ددقت نمایید

با سلام مجدد اما در مورد ادله حرمت ریش تراشی و فلسفه این حکم از یکی از سایتهای دینی مطالبی از کارشناسان انجا برای شما بیان می نمایم

با سلام

در منابع روایی روایات زیادی در باب مذمت ریش تراشی داریم که به عنوان نمونه روایاتی از حضرت رسول(ص) و حضرات ائمه(ع) می آوریم:
1) رسول الله(ص): "أحفوا الشوارب و أعفوا اللحی" یعنی سبیلتان را كوتاه كنید و ریش خود را آزاد بگذارید.
2) رسول الله(ص): "حلق اللحیة من المثلة و من مثل فعلیه لعنةالله" یعنی تراشیدن ریش نوعی مثله كردن است و لعنت خدا شامل كسی كه چنین كند.
3) رسول الله(ص): "الشیب نور المؤمن من أراد أن یطفئه فلیطفئه" یعنی ریش نور مؤمن است. پس هر كس خواست نورش خاموش كند چنین كند.

اما حكمت حكم حرمت ومذمت ریش تراشی چیست؟

در روایات ما مواردی چند آمده است:
عدم تشبه به یهود: رسول الله(ص): «حفوا الشوارب و اعفوا اللحی و لاتشبهوا بالیهود» یعنی سبیل هایتان را كوتاه نمائید و محاسن ـ یا ریش ـ خودتان را بلند بگذارید و خود را شبیه یهودیان مگردانید.
ضمنا تراشیدن ریش از اعمال قوم لوط بوده است. پیامبر اكرم(ص) ده عمل زشت و گناه را باعث نابودی قوم لوط معرفی می كنند، كه از آن موارد ده گانه به تراشیدن ریش و بلند كردن سبیل نیز اشاره می فرمایند.
اسلام برای حفظ هویت فرهنگی به مسلمانان دستور داده كه علاوه بر اعمال صالح، ظاهر خود را شبیه به بیگانگان نكنند.
عظمت و نشانه مردانگی: امام صادق(ع) می فرمایند: "هنگامی كه انسان مو و ریش در صورتش می روید، این حالت علامت و نشانه مردانگی اوست، و عظمت و ابهت او را می رساند و او را از حد و مرز بچه ها و شباهت به زنان خارج می سازد."
در بعضی روایات از آن به زینت مردان تعبیر شده است.
امام رضا(ع) فرموده اند: "خداوند مردان را به وسیله محاسن زینت داده است، ریش فضیلتی برای مردان است، و بوسیله ریش مردان از زنان شناخته می شوند."

واما برخی ضررهای ثابت شده از ریش تراشی توسط پزشکان و ....

1- هر گاه صورت تراشيده شودميکروبهاي مختلفدر منافذ پوست جاي گرفته و بوسيله همان منافذ و سوراخ هاي ريزي که در پوست قرار دارد راهي براي پيشرفت خود باز مي کند.
2) تراشيدن ريش به علت تحريک دائمي و مکرر پوست صورت موجب پيري زود رس مي شود.
3) تراش ريش ايجاد جوش نموده و موهاي صورت را سفيد مي کند
4) تکرار تراش ريش باعث از بين بردن زيبايي و روشنايي چهره مي شود...

البته در پایان ان چیزی که برای ما به عنوان یک مقلد مهم است فتاوای مراجع تقلید است که اکثرا فتوا به حرمت ریش تراشی یا احتیاط در حرمت این عمل بیان نموده اند

حبیب الله;14118 نوشت:
قسمت فلسفه ای احکام را پیدا نکردم به همین دلیل سوالم را اینجا مطرح می کنم مدیران محترم می توانند تاپیک را منتقل کنند البته لطفا آدرسش را برای بنده ارسال کنید کارشناسان محترم دلیل حرمت تراشیدن ریش با تیغ چیست؟؟

[=Microsoft Sans Serif]دليل حرمة تراشيدن ريش رواياتي متعددي است(همانطور كه مي دانيد يكي ازمنابعاحكام ما روايات است) كه در سندِ اين روايات مناقشه كردند وتنها روايتي كه صحيحه است وقابل قبول روايتي از سيد حميري است كه توجه شما را به اين روايت جلب مي كنم:[=&quot]
از امام رضا عليه السلام سوال شده است؛ايا شايسته است كه مرد ريش خود را بتراشد؟امام عليه السلام فرمود:اگر از گونه هايش(لُپ) باشد اشكالي ندارد ولي پايينتر از گونه هايش جايز نيست.

[=&quot]حديث:
[=&quot]روى في مستطرفات السرائر من كتاب الجامع لأحمد بن محمد بن ابي نصر البزنطي رضي اللّه عنه قال: سالت الرضا عليه السلام عن الرجل هل يصلح أن يأخذ من لحيته؟ فقال عليه السلام: اما من عارضيه فلا بأس و اما من‏

[=&quot][=&quot]مقدمها فلا.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot] «[=&quot]الوسائل ج 1 ص 420 قرب الاسناد ص 122 البحار ج 76 ص 113 و ج 10 ص264[=&quot].[=&quot]1[=&quot]».
[=Microsoft Sans Serif]
دوستانی که در ارتش خدمت کرده اند بفرمایید زدن ریش با تیغ اجباری بود یا نه؟؟؟
انجائي كه ماتحقيق كرديم ريش تراشي در ارتش مالِ قبل انقلاب بوده است واين قانون بعد انقلاب تغيير كرده است.
[=&quot]
َ

با سلام
بنده عرض نکردم قانون نوشته ای وجود دارد در اجباری بودن تراشیدن ریش مثال هایی که فرمودید همگی از افراد کادر و حقوق بگیر ارتش بود نه سربازان وظیفه از کارشناسان محترم سوالی داشتم اگر در زمان ورود به پادگان با دستور زدن ریش آن هم با تیغ مواجه شوید و اگر سوال کنی نمی شود ریش گذاشت چنان با غضب نگاهت می کنند که انگار ارث نداشته ابوی محترمش را بالا کشیده ای و از شکر خورده پشیمان می شوی کدامیک حاضر هستید به بازداشتگاه بروید؟؟؟کمی انصاف داشته باشید بعد تهمت قوم لوط بودن و وعده لعنت خداوند را بدهید

نقل قول:
خداوند متعال انسان را در بهترين صورت و «احسن تقويم » آفريده است . لقد خلقنا الانسـن فى احسن تقويم (تين ،4) ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريديم ; بنابراين چيزهايى همچون محاسن (ريش ) در مجموع ، باعث زيبايى و کمال انسان است ، و هر نوع تغيير دادن اين تابلوِ بديع ، موجب ناقص کردن آن خواهد شد .


اگر بنده ای از بندگان خدا که به خاطر نقص جسمانی در صورت همیشه احساس خجالت می کند با پیشرفت علم پزشکی قادر به رفع نقص باشد با توجه به آیه ای که اشاره نمودید نباید درصدد رفع عامل شرمساری و خجالت خود باشد؟؟؟؟

بهاره نوشته است:

مسئله: تراشيدن ريش و يا ماشين كردن آن اگر مثل تراشيدن باشد بنابر احتياط واجب جايز نيست و در اين حكم

تمام مردان يكسانند و حكم خدا بواسطه مسخره مردم يا جوّ حاكم بر جلسه تغيير نمي كند. پس تراشيدن ريش

براي كسي كه اولِ تكليف اوست يا اگر ريش نتراشد مردم او را مسخره مي كنند و يا شب اولِ دامادي اوست و يا...

چنانچه ريش بتراشد و يا طوري ماشين كند كه مثل تراشيدن ريش باشد بنابر احتياط واجب جايز نيست.

نظر آیات عظام:

امام: توضيح المسائل، مسائل متفرقه ص‏26 و با استفاده از استفتائات، ج‏2، ص‏21 و 30.

تبريزى: توضيح المسائل، با استفاده از مسئله 2833.

خامنه اى: استفتاء.

فاضل: جامع المسائل، ج‏1،با استفاده از سؤالهاي 955، 956 و 957.

مسئله: تراشيدن بعض ريش حكم تراشيدن تمام ريش را دارد.

نظر آیات عظام:

امام: استفتائات، (مكاسب محرمه)، سؤال 84.

بهجت: توضيح المسائل، مسائل متفرقه، مسئله 4.

خامنه اى: استفتاء.

اراكي و گلپايگانى: تراشيدن ريش بطور كلي حرام است.

اراكى: استفتاء.

گلپايگانى: توضيح المسائل، مسئله 2836.
بهجت: تراشيدن موي صورت جايز نيست. توضيح المسائل، مسائل متفرقه، مسئله‏4.

سيستانى: تراشيدن ريش بنابر احتياط واجب حرام است مگر آنكه نتراشيدن براي شخص حرجي باشد،

مثلاً باعث تمسخر و يا استهزاي شديد او گردد كه در اين صورت تراشيدن ريش اشكالي ندارد. منهاج، (مكاسب محرمه)، مسئله 46.

در نتيجه: آقايان بنابر احتياط واجب نمي توانند قسمتي از ريش خود را بتراشند مگر به مقداري كه براي مرتب كردن ريش باشد.

سؤال: آيا تراشيدن موي زير گلو و روي گونه ها جايز است؟

جواب: اگر به مقداري باشد كه صدق تراشيدن ريش نكند بلكه صدق مرتب كردن آن را بكند اشكالي ندارد.

نظر آیات عظام:

امام، اراكى، تبريزي و خامنه اى: استفتاء.

بهجت: توضيح المسائل، مسائل متفرقه، مسئله 4.

فاضل: جامع المسائل، ج‏2، با استفاده از سؤال 755.

گلپايگانى: با استفاده از ارشاد السائل،، 369 و استفتاء.

اراكى، فاضل و گلپايگانى: اگر تراشيدن به مقدار خيلي كم باشد كه حكم مرتب كردن ريش را داشته باشد اشكالي ندارد

در غير اين صورت حرام است مانند مقدار ريشي كه اطراف بيني و يا نزديك چشم باشد.استفتاء.

سؤال: مقرر بفرماييد كه حد ريش چه اندازه است كه از آن كوتاهتر نباشد؟

جواب: به قدري باشد كه عرفاً بگويند ريش دارد، كافي است.

نظر آیات عظام:

امام، اراكى، بهجت، تبريزى، خامنه اى، فاضل و مكارم: استفتاء.

گلپايگانى: مجمع المسائل سؤال 17 .

حد ريش آن است كه در عرف بگويند او داراي ريش است تراشيدن دو طرف صورت در صورتي كه چانه واطراف آن محفوظ باشد

( ريش پروفسوري ) اشكال ندارد كوتاه كردن و حتي تراشيدن سبيل ،مانعي ندارد ( استفتايات آيت الله مكارم جلد 2 مساله 751و752)

مسئله: تراشيدن سبيل اشكالي ندارد.

نظر آیات عظام:

امام، اراكى، بهجت، تبريزى، خامنه اى، سيستانى، فاضل، گلپايگاني و مكارم: استفتاء.

امام: استفتائات، (مكاسب محرمه)، با استفاده از سؤال 82.

سؤال: اينجانب كارم با گرد و غبار است و مجبور هستم ريشم را بتراشم زيرا اگر ريش خود را نتراشم باعث جمع شدن گرد و غبار

و خاك در لابلاي آن مي شود. آيا كارم حرام است‏؟

جواب: ريش تراشي حرام است علي الاحوط و عذر مزبور مجوّز ريش تراشي نيست و شما در اين حكم با ديگران فرقي نداريد.

نظر آیات عظام:

امام: استفتائات، (مكاسب محرمه)، سؤال 87.

خامنه اى: استفتاء.

فاضل: جامع المسائل، ج‏1، سؤال 959.

سؤال: آيا شغل سلماني بعلت تراشيدن ريش، شغل حرام محسوب مي شود؟

نظر آیات عظام:

سيستانى: در مواردي كه تراشيدن ريش بنابر احتياط واجب جايز نيست،

گرفتن اجرت نيز براي تراشيدن آن بنابر احتياط واجب جايز نيست. منهاج الصالحين، (مكاسب محرمه)، مسئله 46.

خامنه اي و فاضل: بنابر احتياط واجب جايز نيست.

فاضل: جامع المسائل، ج‏1، با استفاده از سؤالهاي 955 و 956 و ج‏2 سؤال 756.

خامنه اى: استفتاء.

گلپايگانى: تراشيدن ريش حرام است و مزد آن هم حرام است. مجمع المسائل، سؤال 15، ص 15

سؤال: آيا جهت رشد بهتر ريش مي توان آن را تراشيد؟

نظر آیات عظام:

خامنه اى: بنابر احتياط واجب جايز نيست. استفتاء.

خامنه اى: بنابر احتياط واجب جايز نيست. استفتاء.

دوست عزیز حبیب الله سلام اینجا جایبحث علمی است نه جای غوغا سالاری اولا بنده در مورد تشبه به قوم لوط روایت پیامبر را اوردم که نهایت امر شما می توانید ان را از لحاظ محتوا و سند نقد نمایید نه اینکه بنده را متهم به اتهام زنی نمایید ضمن اینکه این روایت فرموده ریش تراشی نیز یکی از رفتارهای قوم لوط بوده نه اینکه هرکسی ریش تراشید از قوم لوط بوده و اهل عمل لواط باشد مانند اینکه من بگویم کروات زدن از رفتارهای غربیان و مسیحیان است به این معنا نیست که بنده گفته ام هر کس کروات زد غربی یا مسیحی است لذا دقت نمایید
اما مطلب دوم اینکه وقتی شما اجباری بودن ریش در ارتش را مبنا قرار می دهید به این معنا است که در ارتش هرکس ریش نتراشد بازداشت شده و تنبیه می شود و یک قانون فراگیر است و این در حالی است که بهتر بود شما بفرمایید در ارتش بعضی افسران سربازان را مجبور به ریش تراشی می نمایند که این ربطی به نهاد ارتش و قوانین ان ندارد بلکه به عنوان یک عملکرد سلیقه ای در این نهاد که خلاف قوانین است مطرح می شود و شما هم بهتر است با رعایت انصاف حکم نمایید نه انکه با نوعی مغالطه ان را به عنوان یک عمل همگانی و قطعی در ارتش جا بزنید شما بهتر است به چهره فرماندهان بزرگ ارتش دقت نمایید تا ببینید لااقل نیمی از انان محاسن دارند و مغالطه ای که در اخر بیانتان اورده اید انقدر جوابش واضح است که نیازی به پاسخ ندارد همینقدر بگویم که منظور نوع انسان است که ناقص نیست نه نوادر همانگونه که اگر در جایی گفته شد انسان عاقل است منظور نوع انسان است نه انسانهایی که به عللی از این موهبت محرومند لذا می فرماید انسان خلقت نوعی الهی که کامل است نباید تغیر دهد نه ان مواردی که به دلایلی ناقص است موفق باشید

دوست گرامی مثل اینکه به شما برخورد از اینکه خواستم کمی انصاف داشته باشید از این بابت بنده را ببخشید من می گوییم سربازان و افسران وظیفه شما فرماندهان رده بالا را مثال می زنید ؟فکر می کنم روحانیون از انجام خدمت وظیفه معاف هستند وگرنه درک می کردید که سربازان از نقاط مختلف کشور می آیند و هر کدام در پادگان های مختلف آموزش می بینند در مورد نوادر نیز متوجه نشدم منظور از هر چند نفر است از هر 100 نفر در دنیا 6 نفر دچار آپاندیسیت می شوند این تعداد از نوادر محسوب می شوند؟؟؟؟

حبیب الله;14514 نوشت:
[=arial black]مثل اینکه به شما برخورد از اینکه خواستم کمی انصاف داشته باشید از این بابت بنده را ببخشید من می گوییم سربازان و افسران وظیفه شما فرماندهان رده بالا را مثال می زنید ؟فکر می کنم روحانیون از انجام خدمت وظیفه معاف هستند وگرنه درک می کردید که سربازان از نقاط مختلف کشور می آیند و هر کدام در پادگان های مختلف آموزش می بینند در مورد نوادر نیز متوجه نشدم منظور از هر چند نفر است از هر 100 نفر در دنیا 6 نفر دچار آپاندیسیت می شوند این تعداد از نوادر محسوب می شوند؟؟؟؟

نه دوست عزیز من به شخصه داداشم سرباز ارتش بود ولی اینطوری که میگید نبود آخه:roz:

حبیب الله;14514 نوشت:
؟فکر می کنم روحانیون از انجام خدمت وظیفه معاف هستند

دوست خوبم روحانيون و طلاب از خدمت سر بازي معاف نيستند بلكه تا مدامي كه درس ميخونند مجبور نيستند كه به خدمت نظام بروند .
افزون بر اين اكنون بسياري از طلاب در نهادهاي فرهنگي به تناسب رشته و مهارتهاي تبليغي كه دارند مشغول انجام خدمت سر بازي هستند .

با سلام به حبیب الله عزیز دوست عزیزم این بحث که شما بگویید در ارتش سربازان را مجبور به ریش تراشی می کنند و ما هم مدعی هستیم که مشاهدات ما حاکی از خلاف این مطلب است هیچ مشکلی را حل نمی کند زیرا هر دو ادعایی داریم که تنها خود ان را قبول داریم لذا بهتر است بحث را علمی پیش ببریم در ابتدای امر شما ادعایی نموده اید و همانگونه که می دانید از باب البینه علی المدعی بر شماست که دلیلی محکم و محکمه پسند ارایه نمایید نه اینکه صرفا ادعای خود یا دیگر اشخاص را به عنوان مدرک بیاورید و ادعای مخالفان این مطلب را یا به نوادر حمل نمایید یا به جاهل بودن در مورد مطلب یا .... بنابر این اگر شما مدرکی مستند دارید ارایه نمایید تا بتوان بر اساس ان بحث را از مجادله لغو خارج نموده و یک بحث مستند و منطقی نماییم در ضمن برای اطلاع حضرتعالی عرض می نمایم که علاوه بر اینکه در انجام خدمت سربازی هیچ تفاوتی بین طلاب و دانشجویان نیست در هر پادگان ارتش یک روحانی به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی مشغول فعالیت است که ماموریت او توجه به اجرای موازین اسلامی و اعتلای سطح عقیدتی سربازان و درجه داران است و تقریبا اکثر روحانیون لااقل مدتی در ایام تبلیغی در پادگانها حضور داشته اند و با سربازان ارتباط نزدیکی داشته اند لذا این ادعا که ما روحانیون از وضعیت سربازان ارتشی اطلاعی نداریم چندان درست نمی باشد ممنون از زحمتهای شما

سلام دوست گرامی

ببینید بحث امر و نهی است وقتی به من وظیفه امر می کنند ریش را باید بزنی نمی توانم تمرد کنم مخصوصا جایی مثل ارتش که همه چیز بر انضباط استوار است و با متخلف شدیدا برخورد می شود شما فرمودید روحانیون در ارتش حرمت این امر را گوشزد می کنند و آنان را از انجام این عمل نهی می کنند .

نهی الزام به ترک فعل است و معنای حقیقی آن حرمت است امر و نهی با هم تفاوت دارند اطاعت از امر با انجام یک فرد از افراد ماهیت متعلق آن تحقق می یابد در حالی امتثال از نهی مستلزم ترک تمام افراد ماهیت متعلق به آن است مثلا اگر بگوید ریش را بزن با یک بار زدن ریش دستور انجام شده اما اگر بگوید ریش را نزن در هر موردی نباید ریش را زد تا دستور انجام بشود پس چطور این خیل عظیم یا به قول شما نوادر ریش خود را می زنند؟؟؟

از ملانصرالدين پرسيدند مركز زمين كجاست، عصايش را به زمين زد گفت همين جا اگر مخالفتي داري برو ثابت كن امیدوارم از این شوخی بنده در این آخر سال ناراحت نشوید خواستم لبخندی به لبتون بیاد !
در مورد بینه حق با شماست اما فراموش نکنید شما نیز بینه ندارید شاید می توانستم در اینجا از قیاس استفاده کنم اما می دانم که شما یادآوری خواهید کرد که علمای امامیه حرمت عمل به ان را از ضروریات مذهب شمرده اند در حالی که علمای اهل تسنن آن را چهارمین دلیل استباط احکام می دانند اما شاید بتوان از استصحاب استفاده کرد که چون در گذشته این قانون بوده و حکم بر خلاف ان نیامده و آن را نسخ نکرده پس هنوز معتبر است و همان رویه ی سابق اجرا می شود

[=Microsoft Sans Serif]با سلام واحترام به همه كارشناسان وكاربران؛ :Gol:
احتراما؛
ازانجائي انجمن مذكور احكام مي باشد وطبعاَسوال از احكام مطابق با اين انجمن است نه سوال از موضوع ( كه ايا در ارتش ريش تراشيدن ......)
سوال از حكم شرعي متناسب با اين بخش است ولذا از همه كاربران وكارشناسان تقاضا داريم كه فضاي سايت را با سوالات معارفي واحكام زينت ببخشند.
با تشكر:salavat(10):

با سلام
یه سوال داشتم
آیا تراشیدن ریش با ماشین حرام است ؟ آیا ته ریش گذاشتن هم حرام است ؟
منتظر جوابتون هستم
با تشکر:Gol:

سلام خدمت دوستان،

با تشکر از اینکه دلایل نقلی و اسناد شرعی موضوع رو تبیین کردید ...

راجع به "فلسفه" حرمت ریش زدن، کم و بیش صحبت شد ولی خیلی قانع کننده نبود.

پس یعنی؛ میشه این نتیجه رو گرفت که این مورد از موارد "سمعا و طاعتا" هست؟
دلیلی (عقلی/تجربی/فلسفی) یا توضیح قانع کننده ی دیگه ای نبود؟؟

باسلام خدمت جناب 10000

طبق نظر مقام معظم رهبری : تراشیدن ریش با تیغ یا با ماشین ریش تراشی ،اگر عنوان ر یش تراشی بران صدق کند بنابر احتیاط واجب حرام است ،و ریش از جهت کوتاهی وبلندی حد معینی ندارد، بلکه معیار این است که عرفا بران ریش صدق کند (عرف به این مقدار ریش بگوید).

اجوبه الاستفتائات / س 1410 و 1415 .

khaaki;68328 نوشت:
سلام خدمت دوستان، با تشکر از اینکه دلایل نقلی و اسناد شرعی موضوع رو تبیین کردید ... راجع به "فلسفه" حرمت ریش زدن، کم و بیش صحبت شد ولی خیلی قانع کننده نبود. پس یعنی؛ میشه این نتیجه رو گرفت که این مورد از موارد "سمعا و طاعتا" هست؟ دلیلی (عقلی/تجربی/فلسفی) یا توضیح قانع کننده ی دیگه ای نبود؟؟

سلام بر شما و تشکر از اظهار نظرتان

دلایلی که دوستان و اساتید محترم سایت در ادله حکم به حرمت و یا احتیاط در ریش تراشی فرمودند ، کافی است.
اگر منظورتان از "سمعا و طاعتا" امور تعبدی است بله بسیاری از احکام دینی اینگونه اند اما این به معنای بی دلیل بودن آنها نیست . بلکه همانطور که مدیر محترم سایت فرمودند برخی از دلائل مربوط به فقه نیست بلکه باید در علم کلام و از کارشناسان و اساتید انجمن کلام ، آنرا پی گیری کرد .

موفق و سربلند باشید

khaaki;68328 نوشت:
پس یعنی؛ میشه این نتیجه رو گرفت که این مورد از موارد "سمعا و طاعتا" هست؟ دلیلی (عقلی/تجربی/فلسفی) یا توضیح قانع کننده ی دیگه ای نبود؟؟

با سلام به دوستان عزيز.
همانطور كه مدير محترم سايت فرمودند اين بحث با توجه به اشكال اخير بر ميگردد به بحث فلسفه حرمت ريش تراشي كه توضيحي خدمتان عرض مكنم.
در روند درك فلسفه و حكمت احكام ديني يا به تعبير ديگر دفاع «عقلاني» از دين دو شيوه و متد وجود دارد و طبيعتا هر يك با ويژگي‏ها و محدوديت‏هاي خاصي روبه روست:
1) روش اول شيوه عقل كل نگر توحيدي است؛ يعني، انسان مؤمن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقي كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم علي‏الاطلاق دارد يقين پيدا مي‏كند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمي كه از ناحيه وي صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقي الزامي و احكام اخلاقي - حتما داراي مصالحي است كه به بندگان بازگشت مي‏نمايد؛ هر چند كه عقول و انديشه‏هاي بشري از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدي نقطه قوتي دارد و نقطه ضعفي: قوت آن در اين است كه تمام سؤالات انسان را يك جا پاسخ مي‏دهد و ديگر جاي هيچ ترديدي باقي نمي‏گذارد و روح و روان آدمي را بي‏هيچ دغدغه‏اي تسليم فرمان‏هاي الهي مي‏كند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئي و روشن و دقيق مشخص نمي‏سازد.
2) متد ديگر روش عقل جزءنگر است كه در فرآيند تحقيقات علمي تجربي به كار مي‏رود. بر اساس اين روش حساب هر حكمي جداگانه و تك به تك رسيدگي و با عقول و رهيافت‏هاي علمي بشر سنجيده مي‏شود. اين شيوه نيز محاسني دارد و معايبي: حسن آن اين است كه به دقت مي‏تواند حكمتهاي بسياري براي يك حكم جزئي ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب مي‏توان از علومي مانند فيزيولوژي، پزشكي، روان‏شناسي و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندي در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولاً؛ تدريجي است و ثانيا؛ محدوديت‏هاي زيادي دارد؛ يعني بسياري از سؤالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز ره‏آوردهاي نادرست علمي يا شرايط و جو فكري و فرهنگ عصري تأثيرات نامطلوبي را در اين راستا به جاي خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جرياني به نام «فيديسم» پديد آيد كه معتقد است به جاي دفاع عقلاني از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان توده‏ها كوشيد. اكنون چه بايد كرد؟ به نظر ما دفاع عقلاني از دين به خوبي ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفه‏ها و حكمت‏هايي كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگري وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاي تحقيق مان چيست و تا چه اندازه توانايي استفاده از آن را داريم.
بدون شك عقل جزءنگر محدوديت‏هاي زيادي دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامي مي‏كشاند ولي نبايد به طور كلي آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانايي علمي ما اجازه مي‏دهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چاره‏اي جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلي به مصالح احكام الهي وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگزاريم.
فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلي روشن نيست و آگاهي از آن دانشي فراتر از تنگناهاي معارف عادي بشري مي‏طلبد. ليكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهي تابع مصالح و مفاسد واقعي در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتي كه فلسفه حكمي را بالخصوص ندانيم، بنا بر قاعده كلي فوق بايد از آن پيروي كنيم؛ زيرا در آن يقين به وجود مصلحتي هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
در يافتن فلسفه احكام، نبايد هميشه به دنبال علوم تجربي رفت و دليلي مادي و فيزيولوژيك برايش جست و جو نمود. اين فرايند كه همواره در پي يافتن مصلحت يا مفسده‏اي طبي يا ... باشيم، برخاسته از نگرشي مادي گرايانه است؛ در حالي كه بسياري از احكام، مصالحي معنوي دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشري قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربي خود، قادر به دادن حكمي - نفيا يا اثباتا - پيرامون آن نيستند و اگر نظري هم بدهند، بسيار سطحي است؛ زيرا چه بسا مسأله حكمتي برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتي آن پرداخته است، ولي قرآن مجيد فلسفه‏اي بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابي» است.
بنابراين درباره فلسفه احكام علاوه بر منافع و ضررهاي مادي و جسمي بايد به آثار مثبت و منفي آن بر «روح و معنويت» انسان توجه كرد و گذشته از جنبه فردي بايد به تأثير آن در هنجار يا ناهنجاري اجتماع نيز توجه كرد و از آن جا كه ابعاد سه‏گانه «جسمي و روحي و اجتماعي» آدمي رابطه ارگانيك و به هم پيوسته با يكديگر دارند و از آنجا كه آخرت انسان جدا از دنياي او نيست، «احكام الهي» با توجه به تمامي اين جوانب تشريع شده است. ازاين‏رو در فلسفه احكام بايد با نگاهي گسترده به تمام ابعاد انسان و زاويه‏هاي آشكار و پنهان آن نظر افكند تا در انتخاب زيبايي‏ها و راه‏هاي آرامش و آسايش دچار خطا نگرديم.
اما درباره خصوص ريش‏تراشي بايد گفت: در بين مراجع كسي حكم به جواز نداده و نوعاً يا فتوا به حرمت داده‏اند يا بنابر احتياط واجب تراشيدن آن را جايز نمي‏دانند. گرچه برخي زدن ريش به صورت پرفسوري؛ يعني، گذاشتن مو در چانه و زدن اطراف را نيز جايز مي‏شمارند.
از اخبار و روايات استفاده مي‏شود كه ريش زينت و زيور مردان و باعث وقار انسان است و به وسيله آن مردان از زنان تميز داده مي‏شود.
الف) «ولآمرنهم فليُغيِرُنَّ خلق اللّه‏؛ خداوند از قول شيطان مي‏فرمايد كه شيطان گفت به فرزندان آدم دستور مي‏دهم كه خلقت الهي را تغيير دهند»، (نساء، آيه 118). و تراشيدن ريش نيز تغيير خلقت الهي است و تغيير خلقت الهي حرام است الا آنجايي كه دليلي بر جواز آن داشته باشيم.
ب ) حضرت امير(ع) با تازيانه در بازار حركت مي‏كردند و كساني را كه مارماهي و ماهي‏هاي بي‏فلس مي‏فروختند مي‏زد و مي‏فرمود اي فروشندگان مُسوخ بني‏اسرائيل و جند بني مروان؛ شخصي از حضرت سؤال كرد جندبني مروان كيانند؟ حضرت فرمود: اقوامي بودند كه ريش خود را مي‏تراشيدند و سبيل‏هاي خود را تاب مي‏دادند.
ج ) امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «حفوا الشوارب واعفواللحي ولا تشبهوا بالمجوس؛ شارب خود را بچينيد و ريش خود را بگذاريد و شبيه مجوس نشويد، زيرا مجوسيان ريش خود را مي‏تراشند و سبيل خود را مي‏گذاردند اما ما شارب خود را مي‏زنيم و ريش را مي‏گذاريم كه مطابق فطرت است».
د)رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: «ان المجوس جزوا الحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفي اللحي و هي الفطرة؛ مجوس ريش خود را مي‏تراشند و شارب‏هاي خود را بلند مي‏گذارند واما ما شوارب را مي‏زنيم و ريش مي‏گذاريم كه مطابق فطرت است».
ه ) در كتاب سيرة‏النبويه و الاثار المحمديه و جلد 6 بحارالانوار آمده است كه پيامبر به دو فرستاده خسرو پرويز پادشاه ايران فرمود: واي بر شما چه كساني شما را امر كرده كه ريش‏ها را بتراشيد و سبيل بگذاريد. عرض كردند پروردگار ما (كسري). رسول خدا فرمود: «لكن ربّي امرني باعناء لحيتي و قص شاربي؛ پروردگار من مرا امر كرده كه ريش خود را بگذارم و شاربم را كوتاه كنم» . البته روايات ديگري نيز هست كه در اين مختصر نمي‏گنجد.
گفتني است كه حرمت تراشيدن ريش اجماعي است؛ شيخ بهايي در كتاب اعتقادات مي‏فرمايد: «تراشيدن ريش مانند ساير گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدي از علماي اعلام در حرمت ريش تراشي خدشه نكرده‏اند.
نيز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحية حرام بالاجماع؛ تراشيدن ريش به اجماع همه علما حرام است». ضمنا سيره قطعيه متدينين از زمان حضرت آدم تا خاتم و حضرات ائمه معصومين(ع) بر اين بوده است و در تاريخ نمي‏يابيم كه پيامبران الهي و اوصياي آنها و پيامبر اسلام و اوصياي آن حضرت و متدينين به آن حضرات ريش خود را تراشيده باشند.

ریش اگر از ریشه برخیزد ز تیغش باک نیست
من به جای ریشه ام چسبیده ام این ریش را

ممنون از پاسخ شما
فقط می‌شه بگید ته ریش گذاشتن هم حرامه یا نه ؟ آخه خیلی از مؤمن‌ها هم ته ریش میذارن .. می‌خواستم بگم منکه الان ته ریش گذاشتم اشکالی‌ داره یا نه ؟
خیلی ممنون میشم

10000;68475 نوشت:
ممنون از پاسخ شما
فقط می‌شه بگید ته ریش گذاشتن هم حرامه یا نه ؟ آخه خیلی از مؤمن‌ها هم ته ریش میذارن .. می‌خواستم بگم منکه الان ته ریش گذاشتم اشکالی‌ داره یا نه ؟
خیلی ممنون میشم

ظاهراً کسانی که میگن تراشیدن ریش حرام است، در مورد ته ریش می فرمایند که اگر در نظر مردم شما ریش داشته باشید کافی است !
لطفاً کارشناسان بیشتر راهنمایی بکنند :Sham:

10000;68475 نوشت:
ممنون از پاسخ شما فقط می‌شه بگید ته ریش گذاشتن هم حرامه یا نه ؟ آخه خیلی از مؤمن‌ها هم ته ریش میذارن .. می‌خواستم بگم منکه الان ته ریش گذاشتم اشکالی‌ داره یا نه ؟ خیلی ممنون میشم


همانطور که استاد عرفات فرمودند :

از نظر کوتاهی و بلندی حد معینی ندارد بلکه معیار صدق عرفی ریش است یعنی مردم شما را دارای ریش بدانند کافی است .

اجوبه الاستفتائات / س 1410 و 1415 .

مدیر سایت;68371 نوشت:
دوست و کاربر گرامی سلام
کارشناسان بزرگوار انجمن احکام نظرات فقهی و فتاوی را مرقوم نمودند
پرسش از فلسفه حرمت و یا کراهت تراشیدن ریش بحثی کلامی و در حوزه فلسفه احکام و باید در انجمن کلام مطرح می شود لطفا سئوال خود را از کارشناسان کلام پی گیری کنید .

سلام خدمت مدیر سایت محترم،

کارشناسان لطف کردند ... من هم جای خود، تشکر کردم

ولی به نظرم هدف از تشکیل این تاپیک، سوال از فلسفه حکم بود ... یادآوری می کنم:

حبیب الله;14118 نوشت:
قسمت فلسفه ای احکام را پیدا نکردم به همین دلیل سوالم را اینجا مطرح می کنم مدیران محترم می توانند تاپیک را منتقل کنند البته لطفا آدرسش را برای بنده ارسال کنید

تعجب می کنم که چرا الان، بحث ربطی به این بخش نداره
اینکه:
1- از ابتدا به درخواست شروع کننده تاپیک توجهی نشده و انتقالی صورت نگرفته
2- در بسیاری از پستها سعی در توضیح فلسفه ی حکم شده
3- تمام این مدت تذکری داده نشد
4- احتمالا سیستم این فروم با فروم های دیگه متفاوت هست و جای گرفتن تاپیک در موضوعی، بسته به شروع کننده تاپیک یا سوال او نیست ... بلکه هر جوابی که کارشناسان محترم بدهند (ولو به موضوع اصلی مرتبط نباشه) معیار و مبنا قرار داده میشه

به هر حال ممنونم بابت راهنمایی.

سجاد;68381 نوشت:
سلام بر شما و تشکر از اظهار نظرتان

دلایلی که دوستان و اساتید محترم سایت در ادله حکم به حرمت و یا احتیاط در ریش تراشی فرمودند ، کافی است.

سلام دوست گرامی،

من ادعا نکردم که ناقص هست یا کافی نیست.

سجاد;68381 نوشت:

اگر منظورتان از "سمعا و طاعتا" امور تعبدی است بله بسیاری از احکام دینی اینگونه اند اما این به معنای بی دلیل بودن آنها نیست . بلکه همانطور که مدیر محترم سایت فرمودند برخی از دلائل مربوط به فقه نیست بلکه باید در علم کلام و از کارشناسان و اساتید انجمن کلام ، آنرا پی گیری کرد .

موفق و سربلند باشید



کاملا موافقم.

قطعا بی دلیل نیستند. من هم در صدد این هستم که بدونم این موضوع از جمله مواردی هست که دلیلش بر ما پوشیده شده یا اینکه دلیلی دارد که به دست ما رسیده...

از لطفتون سپاسگزارم

عمار;68383 نوشت:

با سلام به دوستان عزيز.
همانطور كه مدير محترم سايت فرمودند اين بحث با توجه به اشكال اخير بر ميگردد به بحث فلسفه حرمت ريش تراشي كه توضيحي خدمتان عرض مكنم.
در روند درك فلسفه و حكمت احكام ديني يا به تعبير ديگر دفاع «عقلاني» از دين دو شيوه و متد وجود دارد و طبيعتا هر يك با ويژگي‏ها و محدوديت‏هاي خاصي روبه روست:
1) روش اول شيوه عقل كل نگر توحيدي است؛ يعني، انسان مؤمن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقي كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم علي‏الاطلاق دارد يقين پيدا مي‏كند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمي كه از ناحيه وي صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقي الزامي و احكام اخلاقي - حتما داراي مصالحي است كه به بندگان بازگشت مي‏نمايد؛ هر چند كه عقول و انديشه‏هاي بشري از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدي نقطه قوتي دارد و نقطه ضعفي: قوت آن در اين است كه تمام سؤالات انسان را يك جا پاسخ مي‏دهد و ديگر جاي هيچ ترديدي باقي نمي‏گذارد و روح و روان آدمي را بي‏هيچ دغدغه‏اي تسليم فرمان‏هاي الهي مي‏كند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئي و روشن و دقيق مشخص نمي‏سازد.

سلام دوست عزیز،

قطعا همینطوره ... الان هم بعید می دونم کسی تردید داشته باشه.
بلکه فلسفه احکام همیشه برای اطمینان قلب استفاده می شوند ... از نبی ابراهیم علیه السلام که برتر نیستیم!

عمار;68383 نوشت:

2) متد ديگر روش عقل جزءنگر است كه در فرآيند تحقيقات علمي تجربي به كار مي‏رود. بر اساس اين روش حساب هر حكمي جداگانه و تك به تك رسيدگي و با عقول و رهيافت‏هاي علمي بشر سنجيده مي‏شود. اين شيوه نيز محاسني دارد و معايبي: حسن آن اين است كه به دقت مي‏تواند حكمتهاي بسياري براي يك حكم جزئي ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب مي‏توان از علومي مانند فيزيولوژي، پزشكي، روان‏شناسي و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندي در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولاً؛ تدريجي است و ثانيا؛ محدوديت‏هاي زيادي دارد؛ يعني بسياري از سؤالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز ره‏آوردهاي نادرست علمي يا شرايط و جو فكري و فرهنگ عصري تأثيرات نامطلوبي را در اين راستا به جاي خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جرياني به نام «فيديسم» پديد آيد كه معتقد است به جاي دفاع عقلاني از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان توده‏ها كوشيد. اكنون چه بايد كرد؟ به نظر ما دفاع عقلاني از دين به خوبي ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفه‏ها و حكمت‏هايي كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگري وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاي تحقيق مان چيست و تا چه اندازه توانايي استفاده از آن را داريم.
بدون شك عقل جزءنگر محدوديت‏هاي زيادي دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامي مي‏كشاند ولي نبايد به طور كلي آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانايي علمي ما اجازه مي‏دهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چاره‏اي جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلي به مصالح احكام الهي وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگزاريم.
فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلي روشن نيست و آگاهي از آن دانشي فراتر از تنگناهاي معارف عادي بشري مي‏طلبد. ليكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهي تابع مصالح و مفاسد واقعي در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتي كه فلسفه حكمي را بالخصوص ندانيم، بنا بر قاعده كلي فوق بايد از آن پيروي كنيم؛ زيرا در آن يقين به وجود مصلحتي هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
در يافتن فلسفه احكام، نبايد هميشه به دنبال علوم تجربي رفت و دليلي مادي و فيزيولوژيك برايش جست و جو نمود. اين فرايند كه همواره در پي يافتن مصلحت يا مفسده‏اي طبي يا ... باشيم، برخاسته از نگرشي مادي گرايانه است؛ در حالي كه بسياري از احكام، مصالحي معنوي دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشري قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربي خود، قادر به دادن حكمي - نفيا يا اثباتا - پيرامون آن نيستند و اگر نظري هم بدهند، بسيار سطحي است؛ زيرا چه بسا مسأله حكمتي برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتي آن پرداخته است، ولي قرآن مجيد فلسفه‏اي بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابي» است.
بنابراين درباره فلسفه احكام علاوه بر منافع و ضررهاي مادي و جسمي بايد به آثار مثبت و منفي آن بر «روح و معنويت» انسان توجه كرد و گذشته از جنبه فردي بايد به تأثير آن در هنجار يا ناهنجاري اجتماع نيز توجه كرد و از آن جا كه ابعاد سه‏گانه «جسمي و روحي و اجتماعي» آدمي رابطه ارگانيك و به هم پيوسته با يكديگر دارند و از آنجا كه آخرت انسان جدا از دنياي او نيست، «احكام الهي» با توجه به تمامي اين جوانب تشريع شده است. ازاين‏رو در فلسفه احكام بايد با نگاهي گسترده به تمام ابعاد انسان و زاويه‏هاي آشكار و پنهان آن نظر افكند تا در انتخاب زيبايي‏ها و راه‏هاي آرامش و آسايش دچار خطا نگرديم.


کاملا موافقم ...

عرض کردم، برای اطمینان قلب هست و اینکه اصلا دلیلی در دین آمده یا نه؟

اگر نیامده بحثی نیست و کسی قرار نیست بخاطر این موضوع کافر بشه یا ارتکاب حرام بکنه.

لذا مواضع ما یکی هست

عمار;68383 نوشت:

اما درباره خصوص ريش‏تراشي بايد گفت: در بين مراجع كسي حكم به جواز نداده و نوعاً يا فتوا به حرمت داده‏اند يا بنابر احتياط واجب تراشيدن آن را جايز نمي‏دانند. گرچه برخي زدن ريش به صورت پرفسوري؛ يعني، گذاشتن مو در چانه و زدن اطراف را نيز جايز مي‏شمارند.
از اخبار و روايات استفاده مي‏شود كه ريش زينت و زيور مردان و باعث وقار انسان است و به وسيله آن مردان از زنان تميز داده مي‏شود.
الف) «ولآمرنهم فليُغيِرُنَّ خلق اللّه‏؛ خداوند از قول شيطان مي‏فرمايد كه شيطان گفت به فرزندان آدم دستور مي‏دهم كه خلقت الهي را تغيير دهند»، (نساء، آيه 118). و تراشيدن ريش نيز تغيير خلقت الهي است و تغيير خلقت الهي حرام است الا آنجايي كه دليلي بر جواز آن داشته باشيم.
ب ) حضرت امير(ع) با تازيانه در بازار حركت مي‏كردند و كساني را كه مارماهي و ماهي‏هاي بي‏فلس مي‏فروختند مي‏زد و مي‏فرمود اي فروشندگان مُسوخ بني‏اسرائيل و جند بني مروان؛ شخصي از حضرت سؤال كرد جندبني مروان كيانند؟ حضرت فرمود: اقوامي بودند كه ريش خود را مي‏تراشيدند و سبيل‏هاي خود را تاب مي‏دادند.
ج ) امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «حفوا الشوارب واعفواللحي ولا تشبهوا بالمجوس؛ شارب خود را بچينيد و ريش خود را بگذاريد و شبيه مجوس نشويد، زيرا مجوسيان ريش خود را مي‏تراشند و سبيل خود را مي‏گذاردند اما ما شارب خود را مي‏زنيم و ريش را مي‏گذاريم كه مطابق فطرت است».
د)رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: «ان المجوس جزوا الحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفي اللحي و هي الفطرة؛ مجوس ريش خود را مي‏تراشند و شارب‏هاي خود را بلند مي‏گذارند واما ما شوارب را مي‏زنيم و ريش مي‏گذاريم كه مطابق فطرت است».
ه ) در كتاب سيرة‏النبويه و الاثار المحمديه و جلد 6 بحارالانوار آمده است كه پيامبر به دو فرستاده خسرو پرويز پادشاه ايران فرمود: واي بر شما چه كساني شما را امر كرده كه ريش‏ها را بتراشيد و سبيل بگذاريد. عرض كردند پروردگار ما (كسري). رسول خدا فرمود: «لكن ربّي امرني باعناء لحيتي و قص شاربي؛ پروردگار من مرا امر كرده كه ريش خود را بگذارم و شاربم را كوتاه كنم» . البته روايات ديگري نيز هست كه در اين مختصر نمي‏گنجد.
گفتني است كه حرمت تراشيدن ريش اجماعي است؛ شيخ بهايي در كتاب اعتقادات مي‏فرمايد: «تراشيدن ريش مانند ساير گناهان (قمار، سحر، رشوه) است و احدي از علماي اعلام در حرمت ريش تراشي خدشه نكرده‏اند.
نيز محقق داماد در رساله خود (الشارع النجاة) آورده: «ان حلق اللحية حرام بالاجماع؛ تراشيدن ريش به اجماع همه علما حرام است». ضمنا سيره قطعيه متدينين از زمان حضرت آدم تا خاتم و حضرات ائمه معصومين(ع) بر اين بوده است و در تاريخ نمي‏يابيم كه پيامبران الهي و اوصياي آنها و پيامبر اسلام و اوصياي آن حضرت و متدينين به آن حضرات ريش خود را تراشيده باشند.

خیلی متشکرم از اینکه مواردی رو که کم و بیش راجع به این موضوع وارد شده رو متذکر شدید ...

ولی خودتون حس نمی کنید که حتی در مقام نکته (دلیل نبودن)، این موارد مثالهای نقض دارند؟

خیلی نمی خوام ریز بشم، چون حد اقل فعلا و از این سایت جوابم رو گرفتم، گرچه کماکان پیگر مطلب هستم.

خیلی ممنون بابت جواب :Gol:

ریش داشتن دندان را محکم می کند . سبیل را غیر بهداشتی میگید ولی ریش مانع وباست؟
این نشانه ی طب اسلامیست؟
نظر شخصی من درین باره انست که ریش و سبیل تراشیده شده هم زیباتر .بهداشتی تر مرتب تر ..... است.

[="blue"]مطابق روایات فراوانی كه ازناحیه ی اهل بیت علیهم السلام واردشده است،داشتن موی صورت برای مردان ،كه اصطلاحابه آن (ریش)گفته می شود ،ازجمله نعماتی است كه خداوندمتعال به عنوان یك هدیه آسمانی ابتدابرای آدم (علیه السلام)وسپس به عنوان یكی ازاحكام دهگانه ی آیین ابراهیمی ،برحضرت ابراهیم (علیه السلام)واردشده است.(وسایل الشیعه ج 1 ص 423وبحارالانوار ج 73 ص 110)و...
درزبان ادبیات دینی نیزازموی صورت مردان با عنوان (محاسن) وزیبایی نام برده شده ودرطول قرنهای متمادی عمربشریت ،محاسن برای مردان ،نشانه ای ازایمان وعبودیت بوده است.این سنت، واجب ودستورالهی،همواره ودرطول تاریخ ،باحاكمیت ایادی كفر،وبافرازونشیب هایی نیزروبرو بوده واكثرا دربلاد كفربه عنوان نمادهایی ازپیروان آنهامطرح بوده است.
این مساله تا آنجا اهمیت دارد كه دراحكام قضایی اسلام ،اگركسی محاسن كسی رابه گونه ای ازبین ببرد كه دیگرنروید ،بایدیك دیه ی كامل كه معادل كشتن یك انسان است به اوبپردازد واگرطوری بتراشد كه محاسن وی قابل روییدن باشد ،یك سوم یك دیه ی كامل رابایدژرداخت كند.(وسایل الشیعه ج19ص 26)
البته وبراساس اسنادمعتبر تاریخی ،درمیان برخی ازاقوام وملل هم رسم براین بوده است كه مجرمان ومحكومان خودراباریش تراشیده دربازارمی گرداندند تا آنهارابه مردم معرفی كنند.دوران ستمشاهی نیز،اوج حساسیت ودشمنی شخص محمدرضاشاه وایادی حكومتی وی نسبت به محاسن مردان ،مشخص می شود.طلیعه ی انقلاب اسلامی ما بابنیادهای اعتقادی واسلامی خود،محاسن رابرای مردان به جایگاه واقعی خودبازگرداندواین هدیه وعنایت الهی ،مخصوصا دردهه ی اول انقلاب ودفاع مقدس ورزمندگان ومسوولان و...به خوبی مشهودونهادینه شد.اما متاسفانه بادورشدن ازفضای معنوی سالهای ابتدایی انقلاب وترویج روحیات دنیا گرانه وتضعیف وتخریب این موضوع ازسوی برخی عوام ونیزاستفاده ازالگوها ونمادهای غربی ،اندك اندك ،كوتاه كردن ونهایتا تراشیدن محاسن مردان به یك ارزش تبدیل شده وآنچنان درجامعه ترویج شده كه بنا به تعبیرمرحوم شیخ عباس قمی (ره) درمفاتیح الجنان ،بعضا نهی ازمنكر،منكرمی نماید!
[="red"]برگرفته از:عبرت ای عاشورایی شماره93[/][/]

تن ادمی شریف است به جان ادمیت

نه همین لباس زیباست نشان ادمیت

اسلام و دین و ایمان به ریش و بلندی ریش نیست . به جای محر داغ روی پیشونی هم نیست . اینا نشونه ی مردانگی هم نیستن .

shela;72011 نوشت:
تن ادمی شریف است به جان ادمیت

نه همین لباس زیباست نشان ادمیت

اسلام و دین و ایمان به ریش و بلندی ریش نیست . به جای محر داغ روی پیشونی هم نیست . اینا نشونه ی مردانگی هم نیستن .



نشانه مردانگی=اطاعت از خداوند
زدن ریش=عدم اطاعت از خدا=عدم جوانمردی

نشانه مردانگی=اطاعت از خداوند
زدن ریش=عدم اطاعت از خدا=عدم جوانمردی ؟
دوست عزیز یک نمونه از موارد زدن زیش که خدا باش مخالفت کرده رو با زکر نام آیه و سوره بگید تااین تساوی های شما دزستیش اسبات بشه

shela;72027 نوشت:
زدن ریش=عدم اطاعت از خدا=عدم جوانمردی ؟


سلام علیکم جمیعا

از دوستان تمنا میکنم که کمی در بین مطالبشان دقت کنند . ناجوانمردی و اطاعت نکردن از خدا و ... به یک مشت موی دور فک که ربطی ندارد.

ریش درزمانهائی که جنگهای تن به تن بود مورد استفاده قرار میگرفت بطوریکه هیبت جنگ آور را مهیب نشان میداد.

لذا ایرانیان در جمگ با یونانیان و رومیان که دارای ریشهائی بلند و کلاه نمدی بلند بودند هم بلند قد و هم مهیب به نظر می آمدند و این مطالب در دست نوشته های سقراط و گزنفون ذکر شده.

ریش به مرد جذبه میبخشد ولی این جذبه را ریش نیست که در دل مردم می اندازد بلکه ریشه است .

زیاد دیده و نقل شده است که مردی که ریش دارد و یا ندارد و زنی که نمیتواند ریش داشته باشد جذبه ای مثال زدنی داشته اند.

از بحث جذبه که بگذریم این موها که نامش محاسن است در ایمان آوردن اشخاص هیچ دخالتی ندارند .

یاحق

به نام خدا
دوستان در این مورد قبلا در سایت گفتگوی قرانی توسط کارشناسان
بحث شده و نتیجه گیری هم انجام شده
لطفا به اینجا مراجعه نمایید
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=15216
در صورت عدم قانع شدن کارشناسان گفتگوی دینی پاسخگوی حضرات هستند
موفق باشید:Gol:

مدیر فرهنگی;72053 نوشت:
به نام خدا دوستان در این مورد قبلا در سایت گفتگوی قرانی توسط کارشناسان بحث شده و نتیجه گیری هم انجام شده لطفا به اینجا مراجعه نمایید http://www.askquran.ir/showthread.php?t=15216 در صورت عدم قانع شدن کارشناسان گفتگوی دینی پاسخگوی حضرات هستند موفق باشید

سلام علیکم جمیعا

مستندات قوی و محکم بود - پس هرکسی ریش نگذارد ناجوانمرد و کافر است .

خدا من را ببخشد که کافر بودم مشرک هستم و کافر میمانم ولی ناجوانمرد را قول نمیدهم به جوانمردان

یاحق


کتاب - سنت عقل و اجماع

یکی از اساتید سایت پرسمان قرآنی میفرمودند شیعه معتقد است که قرآن همان کلام ائمه است و از دیگر اساتید شنیدیم که سنت هم همان مرام ائمه است و اجماع هم همان اجماع ائمه و در نهایت عقل که باقی میماند از طرف فقهاء این عقل پوچ بشدت مورد تحقیر قرار گرفته و بنظر نمی آید منبع درستی باشد و مورد اعتماد.

پس همه شد ائمه.

در استدلال این سایت قرآنی آیه ای را مورد استدلال قرار داده اند که خودشان هم در همان پست با تردید در مورد ارتباطش با موضوع رد نظر کرده اند

نهایتا خب باید ماخذ میشود سنت و اجماع ( عقل هم که هیچی ) سنت و اجماع را یا از ماخذی همچون ماخذ مرحوم مجلسی باید بدست آورد و یا اینکه به ماخذ مرحوم مجلسی باید رجوع کرد یعنی یا بحارالانوار یا حلیه المتقین.

مابقی هم که اجتهاد به شرط چاقو را نمیپذیرند به همان استناد میکنند و در نهایت میشود همان نظر مرحوم مجلسی.

استدلال محکم است - مو لا درزش نمیرود . عقل که هیچ - سنت و اجماع و کتاب هم که جناب مجلسی تشریف دارند حلیه المتقین هم هست.

غیر آن میشود ناجوانمردی و شرک و ...

یاحق

بسم الله

با سلام و آرزوی موفقیت

اگر اجازه بفرمایید - همانطور که همه دوست دارند - مقداری بحث عقلی شود .

اما لطفا عجله نکرده دقت کنیم .

سؤال اول که پیش می آید اینست :

علت مو داشتن صورت مردان و مو نداشتن صورت زنان در اصل خلقت چیست ؟

دوستان گرامی بحث حرمت و یا عدم حرمت تراشیدن ریش مفصل در اینجا آمده است
لطفا قبل از ایجاد موضوعات در همین سایت جستجو کنید

با تشکر

ريش زماني ارزش دارد كه ريشه داشته باشد:Kaf:

محمودسبط شیخ انصاری;72072 نوشت:
علت مو داشتن صورت مردان و مو نداشتن صورت زنان در اصل خلقت چیست ؟

سلام علیکم جمیعا

امام رضا علیه السلام میفرمایند الانسان حیوان الناطق

انسان حیوانی سخن گوست.

خلقت انسان بمانند حیوان است ولی نفس پاک الهی در این حیوان دمیده شده که بانی تفاوتش با حیوانات میگردد.

لذا اگر ظاهر انسان ماخذ استفتاء بخواهد قرار بگیرد و عقل را حذف کنیم بله اینی میشود که میفرمائید.

یاحق

موضوع قفل شده است