جمع بندی روح القدس

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روح القدس

سلام. آیا از منظر عرفا "روح القدس" مخلوق است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

مسلمان ایرانی;458938 نوشت:
سلام. آیا از منظر عرفا "روح القدس" مخلوق است؟

باسمه تعالی
گاهی اوقات منظور از روح القدس در کلمات عرفا اشاره به یکی از فرشتگان است که در این صورت روح القدس ، مخلوق می باشد چنانچه قیصری در مقدمه خود بر فصوص الحکم ص 27می‌نویسد
:«و ما يسمى باصطلاح الحكماء بالعقل المجرد يسمى باصطلاح اهل اللَّه بالروح، و لذلك يقال للعقل الاوّل روح‏
القدس‏»[1]

و گاهی اوقات منظور از روح القدس ، همان امری است که در آیه شریفه «[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه‏»[بقره،115]به آن اشاره شده است که در این صورت اشاره به وجود حق تعالی است که دردل هر ذره ای وجود دارد که به تعبیر عبدالکریم جیلی در کتاب الانسان الکامل خود،ص151« روح اللّه ليس بمخلوق، فهو روح القدس: أي أنه الروح المقدس عن النقائص الكونية، و ذلك الروح هو المعبر عنه بالوجود الإلهي في المخلوقات، و هو المعبر عنه في الآية بقوله:[=Traditional Arabic]يعني هذا الروح المقدس الذي أقام اللّه به الوجود الكوني بوجود أينما تولوا بإحساسكم في المحسوسات أو بأفكاركم في المعقولات، فإن الروح المقدس متعين بكماله فيه، لأنه عبارة عن الوجه الإلهي القائم بالوجود، فذلك الوجه في كل شي‏ء هو روح اللّه‏»

همان معنایی که حضرت علی علیه السلام به آن اشاره دارد:«ما رأيت‏ شيئا الا و رأيت الله فيه‏»[1]«هیچ چیزی را ندیدم مگر اینکه خدا را در دل آن، دیدم»

و به تعبیر بابا طاهر عریان:

به دریا بنگرم،دریات بینم/به صحرا بنگرم،صحرات بینم
به هر جا بنگرم کوه و در دشت/نشان از قامت رعنات بینم

پی‌نوشت:
[1]. شرح اصول کافی،صدرا،ج4،ص204



با سلام.

ابتدا اینکه من معنی متنی که از قیصری نقل کردید را درست متوجه نشدم. لطفاً معنای آنرا بنویسید.

دوم اینکه، منظور جیلی از اینکه می گوید: "روح القدس، روح الارواح است." چیست؟

سوم اینکه در فرمایش خودتان، به نقل از جیلی، نقل فرموده اید: «[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]هذا الروح المقدس الذي أقام اللّه به الوجود ...» به نظر می رسد که روح الله را از الله متمایز کرده است، که ابزاری در دست خداست که با آن وجود الکونی را اقامه می فرماید. آیا اینجا روح القدس چیزی مانند علیم بودن خداست که گوییم خدا به واسطه علیم بودنش، به همه چیز علم حضوری دارد؟

با تشکر

مسلمان ایرانی;461957 نوشت:
با سلام.

ابتدا اینکه من معنی متنی که از قیصری نقل کردید را درست متوجه نشدم. لطفاً معنای آنرا بنویسید.

دوم اینکه، منظور جیلی از اینکه می گوید: "روح القدس، روح الارواح است." چیست؟

سوم اینکه در فرمایش خودتان، به نقل از جیلی، نقل فرموده اید: «[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]هذا الروح المقدس الذي أقام اللّه به الوجود ...» به نظر می رسد که روح الله را از الله متمایز کرده است، که ابزاری در دست خداست که با آن وجود الکونی را اقامه می فرماید. آیا اینجا روح القدس چیزی مانند علیم بودن خداست که گوییم خدا به واسطه علیم بودنش، به همه چیز علم حضوری دارد؟

با تشکر



باسمه تعالی
1-جناب قیصری می فرماید فیلسوف از فرشته تعبیر به عقل مجرد می کند و اهل الله از فرشته تعبیر به روح القدس می کنند

2- منظور همان وجه الله است و اشاره به همان آیه «فاینما تولوا فثم وجه الله»
3-او روح الله را از الله متمایز نکرده،بلکه او روح الله را همان وجه الهی در دل هر شی می داند.

سمیع;462443 نوشت:

باسمه تعالی
1-جناب قیصری می فرماید فیلسوف از فرشته تعبیر به عقل مجرد می کند و اهل الله از فرشته تعبیر به روح القدس می کنند

2- منظور همان وجه الله است و اشاره به همان آیه «فاینما تولوا فثم وجه الله»
3-او روح الله را از الله متمایز نکرده،بلکه او روح الله را همان وجه الهی در دل هر شی می داند.

با عرض سلام و خسته نباشید.

منظور از این وجه الله چیست که همه چیز به واسطه آن خلق شده است؟

مسلمان ایرانی;462568 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید.

منظور از این وجه الله چیست که همه چیز به واسطه آن خلق شده است؟

باسمه تعالی
منظور از وجه الله همان وجود حق تعالی است که در دل هر ذره‌ای است

چشم ما دیده خفاش بود ور نه ترا/پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
موسی‌ای نیست که دعوی اناالحق شنود/ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست[1]

مرحوم سید حیدر آملی در جامع الاسرار ص210 می فرماید:
جمعی از رهبانیین در عهد ابوبکر وارد مدینه شدندف از او راجع به پیامبر و کتابش سوال کردندف جواب داد بله پیامبر ما کتابی آورده ، گفتند آیا در کتاب پیامبر شما[وجه الله] آمده، گفت: بله، گفتند: تفسیرش چیست؟ گفت این سوال منهی عنه استدر دین ما و پیامبر ما برای آن تفسیری نفرمود.آنها خندیدند و گفتند پس پیامبر شما کذاب و کتابش باطل است و از نزد ابوبکر بیرون آمدند.
سلمان متوجه جریان شد.آنها را نزد علی ابن ابی طالب علیه السلام برد و گفت، خلیفه واقعی پیامبر ما این آقاست از او سوال کنید.آنها همان سوال را تکرار کردند،حضرت فرمود من جواب شما را عملا می دهم.لذا دستور فرمود ،مقداری هیزم جمع کردند و آوردند و فرمود آتش افروختند ،وقتی شعله آن برآمد؛حضرت سوال فرمود :بگویید «وجه» این شعله آتش کدام طرف است ؟جواب دادند همه طرف آن وجه آتش است.فقال علیه السلام فهذا الوجود کله وجه الله و قرأ [فاینما تولوا فثم وجه الله] [کل شیئ هالک الا وجهه له الحکم و الیه نرجعون]

پی‌نوشت:
[1].متاله سبزواری

سمیع;460993 نوشت:
باسمه تعالی
گاهی اوقات منظور از روح القدس در کلمات عرفا اشاره به یکی از فرشتگان است که در این صورت روح القدس ، مخلوق می باشد چنانچه قیصری در مقدمه خود بر فصوص الحکم ص 27می‌نویسد
:«و ما يسمى باصطلاح الحكماء بالعقل المجرد يسمى باصطلاح اهل اللَّه بالروح، و لذلك يقال للعقل الاوّل روح‏
القدس‏»[1]

با سلام
ببخشید در کجای این جملات صحبت از فرشته شده است؟

tazkie;463174 نوشت:
با سلام
ببخشید در کجای این جملات صحبت از فرشته شده است؟

باسمه تعالی
هر کسی را اصطلاحی داده‌ایم/هر کسی را سیرتی بنهاده‌ایم
هندیان را اصطلاح هند مدح/سندیان را اصطلاح سند مدح
در حق او مدح و در حق تو ذم/ در حق او شهد و در حق تو سم[1]

در اصطلاح حکما به عالم فرشتگان،عالم عقول و به فرشته عقل می گویند چنانچه مرحوم علامه طباطبایی در تقسم بندی عوالم بعد از عالم ماده و عالم مثال می فرماید :
« و ثالثها: عالم التجرد عن الماده و آثارها و یسمی عالم العقل»[2]

پی نوشت:
1-مولوی
2-نهایه الحکمه ،ص304

با سلام.

سمیع;462911 نوشت:
باسمه تعالی
منظور از وجه الله همان وجود حق تعالی است که در دل هر ذره‌ای است

پس در واقع وجه الله یا روح الله، همان جنبه از ذات اقدس الهی است که در تمام مراتب هستی حضور دارد، ولی با تمایز احاطی و تنزیه. این برداشت بنده صحیح است؟

سمیع;462443 نوشت:

3-او روح الله را از الله متمایز نکرده،بلکه او روح الله را همان وجه الهی در دل هر شی می داند.

بزرگوار، آیا بین فاعل و ابزار تمایز نیست؟ وقتی می گوید الله به وسیله روح الله جهان را آفرید، یک تمایز دیده می شود. آیا این تمایز اعتباری و غیرحقیقی است؟

مسلمان ایرانی;463591 نوشت:
با سلام.

پس در واقع وجه الله یا روح الله، همان جنبه از ذات اقدس الهی است که در تمام مراتب هستی حضور دارد، ولی با تمایز احاطی و تنزیه. این برداشت بنده صحیح است؟

بزرگوار، آیا بین فاعل و ابزار تمایز نیست؟ وقتی می گوید الله به وسیله روح الله جهان را آفرید، یک تمایز دیده می شود. آیا این تمایز اعتباری و غیرحقیقی است؟

باسمه تعالی
1-بله حق تعالی با تمایز احاطی در تمام مراتب هستی وجود دارد.
2-تمایز اعتباری است.

با عرض سلام و خسته نباشید.

چنانکه فرمودید، جیلانی گفته است: "[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]روح اللّه ليس بمخلوق".

1.نظر به اینکه حضرت عیسی(ع) نیز روح الله خطاب شده اند، باید روح الله بودن ایشان را چگونه بررسی کنیم؟

2.آیا خود جیلانی به این تشابه توجه کرده است، و توضیحی در این مورد داده است؟

با تشکر

مسلمان ایرانی;466289 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید.

چنانکه فرمودید، جیلانی گفته است: "[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]روح اللّه ليس بمخلوق".

1.نظر به اینکه حضرت عیسی(ع) نیز روح الله خطاب شده اند، باید روح الله بودن ایشان را چگونه بررسی کنیم؟

2.آیا خود جیلانی به این تشابه توجه کرده است، و توضیحی در این مورد داده است؟

با تشکر


باسمه تعالی
1-روح الله بودن حضرت عیسی علیه السلام بر می گردد به نحوه تکون ایشان و تمثل جبرئیل که بر خلاف سایر افراد که بعد از مدت 4ماه روح دمیده می شود، برای حضرت عیسی علیه السلام به محض دمیدن، جسم و روح متکون شد. برای اطلاع بیشتر می توانید به فص عیسوی فصوص الححکم مراجعه بفرمایید.

2- توضیحی در مورد این تشابه از جناب جیلانی ندیدم.

پرسش:
آیا از منظر عرفا «روح القدس» مخلوق است؟

پاسخ:
گاهی اوقات منظور از روح القدس در کلمات عرفا اشاره به یکی از فرشتگان است که در این صورت روح القدس ، مخلوق می باشد چنانچه قیصری در مقدمه خود بر فصوص الحکم می‌نویسد:
«و ما يسمى باصطلاح الحكماء بالعقل المجرد يسمى باصطلاح اهل اللَّه بالروح، و لذلك يقال للعقل الاوّل روح‏ القدس»(1)
گاهی اوقات هم، منظور از روح القدس، همان امری است که در آیه شریفه «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه(2) به هر سو رو كنيد آن جهت از آن خداست»،به آن اشاره شده است که در این صورت اشاره به وجود حق تعالی است که دردل هر ذره ای وجود دارد که به تعبیر عبدالکریم جیلی:
«روح اللّه ليس بمخلوق، فهو روح القدس: أي أنه الروح المقدس عن النقائص الكونية، و ذلك الروح هو المعبر عنه بالوجود الإلهي في المخلوقات، و هو المعبر عنه في الآية بقوله:يعني هذا الروح المقدس الذي أقام اللّه به الوجود الكوني بوجود أينما تولوا بإحساسكم في المحسوسات أو بأفكاركم في المعقولات، فإن الروح المقدس متعين بكماله فيه، لأنه عبارة عن الوجه الإلهي القائم بالوجود، فذلك الوجه في كل شي‏ء هو روح اللّه‏»(3)
همان معنایی که حضرت علی (علیه السلام) به آن اشاره دارد: «ما رأيت‏ شيئا الا و رأيت الله فيه‏ (4)هیچ چیزی را ندیدم مگر اینکه خدا را در دل آن، دیدم»
و به تعبیر بابا طاهر عریان:
«به دریا بنگرم،دریات بینم/به صحرا بنگرم،صحرات بینم
به هر جا بنگرم کوه و در دشت/نشان از قامت رعنات بینم»

پی نوشت:
1.داود قيصرى‏،شرح فصوص الحكم (القيصرى)،ص23،شركت انتشارات علمى و فرهنگى‏، تهران‏،1375.
2.بقره/115.
3.عبد الكريم الجيلى‏، الإنسان الكامل(الجيلى)،ص150، دار الكتب العلمية،بیروت،1418ق.
4.صدر الدين شيرازى، محمد بن ابراهيم‏، شرح أصول الكافي (صدرا)،ج4،ص204،مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، تهران‏
، 1383 ش‏.

موضوع قفل شده است