جمع بندی آیا من افسردگی دارم؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا من افسردگی دارم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام
مدتيه گاهي اوقات حسي خيلي بد مثل حملات پانيك بهم دست ميده
تو اين تايم كه شايد حدود يه ساعت تا دو ساعت باشه تمام اميد به زندگيم از دست ميره و فقط به خودكشي فكر ميكنم ( البته اصلا به مرحله عمل نميرسه چون ميدونم اين كار گناه كبيره است فقط بهش فكر ميكنم ) ، انقدر فشار اين حالت زياد هست كه تپش قلب ميگيرم دهنم قفل ميشه و بي صدا گريه ميكنم ، انقدر گريه ادامه پيدا ميكنه كه حالت غش بهم دست ميده
هيچ كدوم از اين حالت هام إرادي نيست به هيچ عنوان كنترل ندارم رو خودم اوج اين حس ده دقيقه بيشتر نيست اون موقع بايد يكي يا روم اب بپاشه يا تو صورتم بزنه تا حالم بياد سر جاش
خودم حس ميكنم موجوداتي دارن اذيتم ميكنن ولي نميخوام خرافاتي باشم
تو زندگيم مشكل خاصي نداشتم جز فوت يكي از نزديكانم ولي قبل فوت هم اين حالت ها بهم دست ميداد
اعتقاداتم ضعيف شده امكان داره اين حالت هام كار أجنه باشه ؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
بزرگوار و مهربان
از خدای متعال سلامتی و جسمی را برای شما آرزو می کنم، و از دوستان عزیز تقاضا دارم که برای تمامی مشکلات همدیگر دعا کنیم.
آنچه که از گفته های شما بدست می آید:
شما درگیر دو نوع اختلال هستید.

1. اختلال پانیک ( Panic disorder )

پانیک نوع اضطراب تشدید یافته و حمله هراس است.
اختلال پانیک عبارت است از وجود حملات غیرمنتظره و عود کننده پانیک ، که لااقل به دنبال یکی از این حملات علایمی نظیر : نگرانی دائم از وقوع حمله ای دیگر ، نگرانی از نتایج ضمنی حمله یا عواقب آن ، پیدایش تغییر چشمگیری در رفتار به دلیل حملات مزبور به وجود می آید .
حمله ی پانیک یک دوره ی احساس ترس شدید است که بطور موقت فعالیتهای عادی فرد را مختل می سازد. شروع آن معمولاً ناگهانی و بدنبال یک عامل محیطی آزاردهنده یا دلهره آور است.
در هر یک از حملات احساس شدید اضطراب، ترس و نگرانی بروز میکند و در مدت چند دقیقه به اوج خود میرسد.
حملات پانیک منجر به مرگ نمی شود اما به خصوص در صورت شدید بودن علایم عوارضی دارد که ممکن است در زندگی عادی فرد اختلال ایجاد نماید
حمله پانیک دوره ای از ترس یا ناراحتی شدید است که ابتدا و انتهای مشخصی دارد و طی آن حداقل 4 تا از علائم ذیل به طور ناگهانی پیدا می شود و در عرض 10 دقیقه به حداکثر شدت خود می رسد .
این علائم عبارتند از :

تپش قلب ، تعریق ، احساس لرزیدن ، احساس کوتاه شدن تنفس ، احساس خفه شدن ، احساس ناراحتی یا درد در قفسه سینه ، تهوع یا ناراحتی شکمی ، احساس سرگیجه ، تلوتلو خوردن ، منگی یا ضعف ، واقعیت زدودگی یا شخصیت باختگی ، ترس از دست دادن تسلط بر خود ، ترس از مردن ، پارستزی ( احساس کرختی یا سوزن سوزن شدن )

انواع درمان هاي حملات پانيك :

اکثر این بیماران با توجه به علائم که مربوط به قلب و تنفس می باشد به پزشکان متخصص قلب و ریه و مغز و اعصاب مراجعه می کنند و انواع آزمایشات و اقدامات پاراکلینیک را انجام می دهند ( انواع عکسبرداری از سر و ریه - نوار مغز و .... ) اما در واقع دارو درماني، مشاوره و شناخت درمانی و رواندرمانی و آنالیز ریشه های خودآگاه و ناخودآگاه اضطراب و روش هاي آرام سازي (relaxation) است كه مي تواند به بیمار در كنترل اين حملات كمك فراواني كند.
دارو درمانی:
توان بخشی و روش های آرام سازی (relaxation) است که می تواند به شما در کنترل این حملات کمک فراوانی کند. نکات دیگری که می تواند آرامش بیشتری به فرد دچار حمله دهد شامل این موارد است: اطمینان دادن به بیمار مبنی بر اینکه این علایم مربوط به یک بیماری شناخته شده است و باعث مرگ نخواهد شد، تشویق بیمار به تنفس آرام و عمیق در مواقع تنگی نفس، اجتناب از مصرف کافئین و نیکوتین. دارو درمانی آلپروزولام و پاروکستین SSRIs ،TCAs ،و... از داروهای مورد استفاده در درمان اختلا پانیک هستند.
درمان شناختی:
رفتاری با گروه درمانی و خانواده درمانی به بیمار و خانواده اش کمک می کند که خود را با واقعیت وجود این اختلال در فرد بیمار و مشکلات روانی- اجتماعی ناشی از آن سازگار سازند. دوره درمان پس از بهبود اولیه که حدود یک ماه طول می کشد، در حدود 8 تا 12 ماه است.

2. افسردگی سایکوتیک

(یکی از انواع افسردگی اساسی است به این صورت که وقتی یک بیماری افسردگی شدید با علائمی از سایکوز (روان پریشی) همراه می‌شود، بروز می‌کند.
سایکوزها می‌توانند به شکل توهمات (مانند شنیدن صدایی که به آنها می‌گوید آنها انسانهای خوبی نیستند یا بی فایده‌اند)، هذیان (مانند احساس شدید بیهودگی، شکست یا انجام گناه) یا قطع رابطه با واقعیت به هر شیوهٔ دیگری باشد.

نشانه های کلی افسردگی
و حالات مختلف شخص افسرده را می توان از چند جهت، مورد بررسی قرار داد:

الف ـ از جهت رفتار: بدون نیرو، خمیده، بدون تنش، کندی حرکات، ناآرامی، اضطراب عصبی، ساییدن دست ها به یکدیگر، و حالت چهره این افراد: غمگین، نگران، آویزان بودن گوشه های دهان، چین های عمیق، بی حالتی یا متغیّر و تنیده بودن چهره، شیوه حرف زدن آهسته، یکنواخت و کند، کاهش عمومی فعالیت تا حد بُهت زدگی، تغییرات اندک در سطح فعالیت، و وجود مشکلات زیاد در حلّ مسائل زندگی روزمره.

ب ـ از جهت هیجانی: احساس کوفتگی، ناتوانی، غمگینی، ناامیدی، فقدان رهاشدگی، تنهایی، گناه کاری، خشم، اضطراب و نگرانی، و بی احساسی یا احساس فاصله در برابر جهان پیرامون.

ج ـ از جهت زیستی (طبیعی): ناآرامی درونی، تحریک پذیری احساس آرامش در خلال روز، حساسیت نسبت به تغییرات جوّی، کاهش اشتها و وزن، دردها و ناراحتی های نباتی، سنگینی سر، دردهای معدوی، اختلال های هضمی، فشار خون و کمبود آهن.

د ـ از جنبه شناختی: داشتن بازخورد (دیدگاه و برداشت) منفی نسبت به خود (شخص خود، استعدادها و ظاهر خود) و نسبت به آینده (مثل تصور یک راه بن بست، و یک آینده تاریک)، بدبینی و انتقاد از خود، عدم اطمینان نسبت به خود، خودْبیمارپنداری، فقدان تخیّل، کندی فکر، مشکلات تمرکز، نشخوار فکری ادواری، انتظار تنبیه و فاجعه، افکار هذیانی، مانند ارتکاب گناه، بی کفایتی، سطح خواسته های نامنعطف، افکار منفی درباره زندگی بی نتیجه و بی هدف، و افکار خودکشی.

ه ـ از جنبه انگیزشی: انتظار شکست، کناره گیری و اجتناب از مسئولیت های خود، احساس فقدان کنترل و ناتوانی، احساس فزونی خواسته های دیگران، فقدان تمایل به پیشرفت، و کناره گیری تا حدّ میل به خودکشی یا افزایش وابستگی به دیگران.
در درمان افسردگی روش های مختلف شناختی، رفتاری، دارویی و... وجود دارد که

در این جا ما به بیان «درمان عمومی» افسردگی، به طور خلاصه اشاره می کنیم:

1 . با خود مهربان باشید: قبول کنید که افسردگی، انرژی شما را تحلیل می برد و از انجام دادن همه کارهایی که قبلاً انجام می دادید جلوگیری می کند. سعی کنید برای خود، هدف های دشوار در نظر نگیرید یا مسئولیت بیش از توان خود قبول نکنید. کارهای مهم خود را به مراحل کوچک تر تقسیم کنید و آنچه را که در توان دارید انجام دهید. خود را به خاطر این که نمی توانید پیشرفت بیشتری داشته باشید سرزنش نکنید. اگر امکان دارد از به وجود آوردن تغییرات بزرگ در زندگی خود (مانند تغییر دادن شغل یا ازدواج کردن)، پرهیز کنید؛ زیرا اکنون زمان این کارها نیست. یادتان باشد که افسردگی، قضاوت شما را مختل می کند.

2 .[به این روش] از میزان استرس (فشار روانی) در زندگی خود بکاهید: یادگیریِ کم کردن استرس، مشکل است. سعی کنید موقعیت ها یا رفتارهایی را که بیشترین استرس را به وجود می آورند، شناسایی کنید و برای اجتناب از این موقعیت ها یا تغییر دادن این رفتارها به دنبال راه های ویژه ای باشید. مثلاً اگر می دانید که همیشه به سر کار یا قرارهای مهمتان دیر می رسید و این کار، استرس قابل توجهی ایجاد می کند، محتاطانه تصمیم بگیرید تا بتوانید زودتر از وقت تعیین شده، به سر کار یا قرارها برسید.

3 . [به این روش]به طور منظم ورزش کنید:
سی دقیقه تمرین و نرمش بدنی برای حداقل سه روز در هفته می تواند در عرض چند هفته، حال شما را بسیار بهبود بخشد. تمرین بدنی از استرس می کاهد، تنش های ماهیچه ای را از بین می برد و اغلب، روحیه شما را تقویت می کند. پزشکان بر این باورند که ورزش، گردش خون را بهبود می بخشد و ذخیره اکسیژن مغز را افزایش می دهد. به علاوه، ورزش، باعث آزاد شدن مواد شیمیایی به نام اندروفین ها و آنکفالین ها می شود، که داروی ضد افسردگی طبیعی هستند.

4 . [به این روش] منظم باشید:
یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید و تا آن جا که می توانید به آن پایبند بمانید. هر روز، سر ساعت معین بیدار شوید و سر ساعت معین، غذا بخورید و شب، زود به رخت خواب بروید تا خواب شبانه خوبی داشته باشید. بسیاری از کسانی که بیماری افسردگی بویژه افسردگی دو قطبی دارند وقتی به اندازه کافی نمی خوابند حالشان بدتر می شود. پیروی از یک روش منظم می تواند ساعت زیستی (طبیعی) شما را که اغلب به هنگام افسردگی مختل می شود، دوباره منظم کند. طبیعت هر فردی متفاوت از دیگری است و قوای بدنی او طوری طراحی شده است که در زمان خاصّی خسته و در زمان خاصّی گرسنه می شود و حتّی آمادگی ذهنی او برای مطالعه و تفریح هم محدود به اوقات خاصّی از شبانه روز است. این برنامه طبیعی را ساعت زیستی (بیولوژیک) می نامند که باید آن را شناخت و خود را با آن تنظیم نمود.

5 . اطلاعات جمع آوری کنید:
هرچه راجع به افسردگی، اطلاعات بیشتری به دست آورید، کنترل آن نیز راحت تر خواهد بود. اطلاعات موجب می شود که بیماری، کمتر مرموز و ترسناک به نظر برسد.

6 . از مصرف مواد تخدیر کننده خودداری کنید:
مصرف مواد مخدر مانند سیگار و سایر مواد و مشروبات، نه تنها افسردگی شما را کاهش نمی دهند، بلکه مدت زمان درمانتان را نیز افزایش می دهند.

7 . از افکار خود آگاه باشید:
وقتی افسرده هستید به افکار خود توجه کنید، بدون آن که در مورد آنها قضاوت کنید یا در مورد صحّت آنها نگران باشید. آیا شما به طور دائم، خود را دست کم می گیرید؟ راجع به اشتباهتان با ناراحتی صحبت می کنید؟ یا تصوّر می کنید که مصیبت و گرفتاری در کمین شماست؟ آگاه شدن از این گونه افکار می تواند از میزان تحریف فکر (که به طور کلی، حاصل افسردگی است) بکاهد.

8 . با دیگران ارتباط برقرار کنید:
اگر افسرده هستید، احتمالاً هرگونه تماس با دیگران را به عمدْ قطع می کنید. اگر برای مدت طولانی ای تنها باشید و با مشکلات خود، مشغله ذهنی داشته باشید، ناراحتی شما تداوم خواهد یافت. در کنار دیگران بودن، توجه شما را از افسردگی منحرف می کند. برای انجام دادن کارهای لذت بخش حتما از افراد دیگر نیز دعوت کنید. رفتن دسته جمعی به سینما، تئاتر، ورزشگاه، کنسرت موسیقی، شنا، سوارکاری و... لذت بیشتری به شما می دهد. ارتباط با اعضای خانواده و دوستان صمیمی به عنوان گروه های حمایتگر که شما را درک می کنند، تأثیر به سزایی بر درمان افسردگی می گذارد.

9 . به خود فرصت بدهید:
افسردگی، بیماری سختی است که یک شبه خوب نمی شود. یادتان باشد که بهبود یافتن افسردگی قاعده است نه استثنا . به خود اطمینان بدهید که بهبود در راه است.
توصیه هایی به اطرافیان

در پایان، توصیه هایی که در مورد اطرافیان فرد افسرده، مهم است ارائه می شود:

الف ـ بیمار را برای درخواست کمک تشویق کنید.

ب ـ فراهم آوردن حمایت عاطفی (ابراز محبّت، درک، صبوری، تشویق و قوّت قلب دادن).

ج ـ مراقبت از خود و خانواده: زندگی با یک فرد افسرده، دشوار است. احتمال دارد عضو بیمار خانواده، حرف های نیش دار و ناراحت کننده ای بزند و از شما انتظارات بیش از حد داشته باشد. لذا عصبانی نشوید و تحمّل کنید.

د ـ تشویق به بستری شدن بیمار در صورت احتیاج به بستری شدن.

به امید آن روز که تمام اختلالات روانی، درمان شوند و انسان های کره زمین، شاد و با صمیمیّت در کنار هم زندگی کنند.
توصیه ما این است:
به یک روانپزشک و یک روان شناس بالینی متخصص مراجعه کنید، تا تحت نظر ایشان درمان شوید.

هیچ وقت پدر ومادرم رو نمیبخشم چون بیماری مهلک افسردگی رو بهم هدیه دادن،پانیک که دیگه چیزی نیست،بنظرم پانیک مرحله مرحله مرگ هستش اونایی که تجربه کردن میدونن وقتی پانیک من رو میگیره دیگه با مرگ فاصله خیلی خیلی نزدیکی احساسی که واقعا شدید شدید وبی حد آزاردهنده هستش، افسردگی زندگی من رو از هم پاشیده زندگیم رو لذت جوونیم رو ازم گرفت دیگه به اوج افسردگی رسیدم دیگه مرگ برام لذت بخش هستش دیگه خسته شدم از زندگی وبریدم،نه کسی به درد و دلمون گوش میده نه چیزی فقط خدا آگاه هستش که چه زجری میکشیم ،بخدا به اون خدای حسین قسم دیگه زندگی سخت و طاقت فرسا شده برام ،الان این جملاتی رو که دارم مینیوسم با بغض وگریه هستش،افسردگی و وسواس فکری زندگی ولحظات خوش جوونی رو برام جهنم کرد،نه کسی میتونه به سرد ودلات گوش کنه نه کسی میفهمه که چی میگیم من زندگی برام زجر هستش زجر، از کارشناس های سایت هم که فقط رو پروفایل کاربریشون اسم مشاور رو یدک میکشن دلگیرم تنها کارشناسی که یکی دوبار تو خصوصی بهم دلداری داد فقط نشاط بود،به دوتا از کارشناس های به اصطلاح مشاور تربیتی واینا پیام دادم جواب ندادن دوتاشون اقا بودن یکیشون هم خانم، فقط این رو بدونید وقتی از خدا چیزی رو خواستین وخدا بهتون نداد بدونید یکی ازتون تقاضای مشاوره کرد و جواب ندادین،هیچ کس ویرانیم را حس نکرد/ وسعت تنهاییم را حس نکرد/ درمیان خنده های تلخ من / گریه های پنهانی ام را حس نکرد

به نظر من دلایل افسرده شدنتان را فکر کنید ببینید چی هستن و یک گوشه بنویسیدشون. نمی خوام بگم که بعدش بنشینید فکر کنید که آیا این دلایل درست هستند یا نه اما اگر بتوانید باید افسردگی تان را بدانید خودش خیلی خوب است.اگر نمی دانید برای چی افسرده ایدحتما برید مشاوره.

پسر خوشبخت;773754 نوشت:
بیماری مهلک افسردگی رو بهم هدیه دادن،پانیک که دیگه چیزی نیست،

سلام به داداشی بدنساز خودمون
یا الله خوبی؟ خوشی؟ ناراحت نبینمت مومن.؟
این که چیزی نیس.تو این دنیا آدم بی درد و سالم پیدا نمیشه همه یه مشکلی و بیماریی دارن. شیش دنگ سالم فقط خداست!!!(یکی از اسماش هم سلام هست)
پانیک هم داروی خودشو داره مثل اظطراب مثل وسواس. الآن میگه این علی(الدرادو) چه دراگ بازیه!!!
و اما چرا ما بیمار میشویم؟؟؟
اکثرا" منشا پیدایش بیماری گناهان خود ما هست و خدا میخواد تو همین دنیا کیفرمون کنه و ما جزای خطامونو توی همین دنیا پس بدیم و اون دنیا دیگه راحت باشیم. گاهی بیماری وسیله آزمایش و امتحان ماست تا در نامه عملمون ثبت بشه که آیا ما بی تابی میکنیم. گله و شکایت و اعتراض به خدا میکنیم یا مثل ائمه علیهم السلام و ایوب نبی(ع) صبر میکنیم؟گاهی هم مشیت خداست(خدا اینجور صلاح میدونه)مثلا" تو دهه محرم سال شصت و یک هجری حضرت سید الساجدین امام سجاد علیه السلام بخاطر مشیت الهی بیمار شدن
و در جهاد شرکت نکردند و همراه بقیه اصحاب شهید نشدند تا امامت ادامه پیدا کند و زمین خالی از حجت نمونه. حتما" بازم علتهای دیگه ای هم داره
بابا و مامان هم تنها کسانین که واقعا" تو رو دوستت دارن پس تو هم دوسشون داشته باش حالا چون یه اشتباهی کردن شما بهشون اف هم نگو که خدا ازت ناراحت میشه.آفرین داداشی.رفتی تو لیسته اونایی که دعای ویژه میشن.!!!! دل قوی کن برادر.برو به جنگه این مشکل تسلمیش نشو شکستش بده.

امیدوارم برای هیچ بشری مشکل روحی پیش نیاد و اگر هم پیش میاد خیلی زود خوب بشه.
همه اوناییکه این مطلب رو میبینن و دل پاک دارن بحق این روز جمعه از امام زمان ( عج) بخواین همه این بیمارها خصوصا شیعه ها شفابده

برا منم دعا کنید، به خدا بکین سروتونین بهم بده ... بهش بگین حاجتمو بده ...

با سلام

درمان شناختی - رفتاری: در مان شناختی - رفتاری به عنوان موثرترین روش درمانی اختلال پانیک به شمار می رود. این روش بر الگوی تفکر و رفتارهایی تمرکز دارد که حملات پانیک را به راه می اندازد یا آنها را حفظ می کند و به شما کمک می کند که دید واقعی تری نسبت به ترس هایتان داشته باشید. برای مثال اگر در زمان رانندگی حمله پانیک برایتان رخ می دهد، به این فکر کنید که بدترین چیزی که واقعا ممکن است اتفاق بیفتد چیست ؟ این بدترین اتفاق ممکن است این باشد که ماشین خود را به کنار خیابان می برید.

مواجهه درمانی:

در مواجهه درمانی ، شما در یک محیط امن و کنترل شده با حساسیت های جسمانی پانیک روبرو می شوید و این فرصت را پیدا می کنید که راه های مقابله با این حساسیت را بیاموزید. ممکن است از شما خواسته شود که تند تند نفس بکشید ، سرتان را به این سو و آن سو تکان دهید یا نفس خود را نگه دارید. این تمرین نشانه هایی مثل نشانه های پانیک را ایجاد می کند. با این تمرین ترس شما از حمله پانیک کاهش می یابد ( متوجه می شوید این حملات کشنده یا دیوانه کننده نیستند) و هم چنین راه های مقابله با این حملات را می آموزید.


پیشنهاداتی برای کمک به خود:
درمان های حرفه ای برای درمان اختلال پانیک امری ضروری است اما ما در ادامه راهکارهایی را به شما پیشنهاد می کنیم که می توانید با استفاده از آنها به خودتان کمک کنید:


1) درباره پانیک بیاموزید:

آگاهی بیشتر از پانیک به سادگی می تواند استرس و آشفتگی شما را کاهش دهد. در مورد اضطراب، پانیک و پاسخ "جنگ و گریز" اطلاعات بیشتری کسب کنید. شما خواهید آموخت که در طول حملات هرگز دیوانه نخواهید شد.


2) از مصرف سیگار و کافئین خودداری کنید:

سیگار و کافئین بروز حملات را در افرادی که مستعد این اختلال هستند، افزایش می دهد.


3) یاد بگیرید که تنفس خود را چگونه کنترل کنید:

نفس نفس زدن باعث احساسات دیگر مثل گرگرفتگی قفسه سینه می شود. از سوی دیگر تنفس عمیق می تواند نشانه های پانیک را کاهش دهد. با یاد گرفتن مهارت تنفس صحیح می توانید به محض احساس شروع اضطراب ، از آن برای آرام ساختن خود استفاده کنید.

4) تمرین های تن آرامی را انجام دهید:

زمانی که فعالیت های آرام بخشی مثل یوگا ، مدیتیشن و تن آرامی عضلانی را به طور مرتب انجام می دهید، پاسخ آرامش بدنتان تقویت می شود، پاسخی که متضاد پاسخ موجود در اضطراب و پانیک است. به علاوه می توانید از زندگی لذت و رضایت بیشتری کسب کنید. بنابرایت در برنامه روزانه خود، جایی را برای این فعالیت ها قرار دهید.

Elderado;773900 نوشت:
سلام به داداشی بدنساز خودمونیا الله خوبی؟ خوشی؟ ناراحت نبینمت مومن.؟این که چیزی نیس.تو این دنیا آدم بی درد و سالم پیدا نمیشه همه یه مشکلی و بیماریی دارن. شیش دنگ سالم فقط خداست!!!(یکی از اسماش هم سلام هست)پانیک هم داروی خودشو داره مثل اظطراب مثل وسواس. الآن میگه این علی(الدرادو) چه دراگ بازیه!!!و اما چرا ما بیمار میشویم؟؟؟ اکثرت" منشا پیدایش بیماری گناهان خود ما هستیم و خدا میخواد تو همین دنیا کیفرمون کنه و ما جزای خطامونو توی همین دنیا پس بدیم و اون دنیا دیگه راحت باشیم. گاهی بیماری وسیله آزمایش و امتحان ماست تا در نامه عملمون ثبت بشه که آیت ما بی تابی میکنیم. گله و شکایت و اعتراض به خدا میکنیم یا مثل ائمه علیهم السلام و ایوب نبی صبر میکنیم؟گاهی هم مشیت خداست(خدا اینجور صلاح میدونه)مثلا" تو دهه محرم سال شصت و یک هجری حضرت سید الساجدین امام سجاد علیه السلام بخاطر مشیت الهی بیمار شدنو در جهاد شرکت نکردند و همراه بقیه اصحاب شهید نشدند تا امامت ادامه پیدا کند و زمین خالی از حجت نمونه. حتما" بازم علتهای دیگه ای هم دارهبابا و مامان هم تنها کسانین که واقعا" تو رو دوستت دارن پس تو هم دوسشون داشته باش حالا چون یه اشتباهی کردن شما بهشون اف هم نگو که خدا ازت ناراحت میشه.آفرین داداشی.رفتی تو لیسته اونایی که دعای ویژه میشن.!!!! دل قوی کن برادر.برو به جنگه این مشکل تسلمیش نشو شکستش بده.
ممنون داداش خوبم توكل بخدا ما كه حال روحيمون خوب نيست

پسر خوشبخت;773754 نوشت:
به دوتا از کارشناس های به اصطلاح مشاور تربیتی واینا پیام دادم جواب ندادن دوتاشون اقا بودن یکیشون هم خانم

منم همین طور:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
امیدوارم زندگیت بروفق مرادت بشه
موضوع قفل شده است