جمع بندی آیت الله مدرس: سلطنت یا جمهوری

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیت الله مدرس: سلطنت یا جمهوری

سلام و عرض ادب

نظر ایشان با توجه به این که در حال حاضر ایشان را موافق جمهوری می دانند ، قابل تامل است !!!!

من با جمهوریت در ایران مخالفم !

ولی با سلطنت هر آدم لایقی در این مملکت موافقت می کنم !

زیرا علاوه بر اینکه اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست !

ملت نیز هر روز گرفتار دسته بندی برای انتخابات رئیس جمهور نمی شوند !!!!

(تحولات سیاسی ایران در قرن معاصر )

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد مسلم


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

شروحیل;987837 نوشت:
من با جمهوریت در ایران مخالفم !
ولی با سلطنت هر آدم لایقی در این مملکت موافقت می کنم !
زیرا علاوه بر اینکه اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست !
ملت نیز هر روز گرفتار دسته بندی برای انتخابات رئیس جمهور نمی شوند !!!!


اولا: عکس العمل شهید مدرس در مخالفت با جمهوری یک رفتاری است که باید در قالب تاریخ دیده شود، اینطور نبوده که مدرس بین جمهوری اسلامی و حکومت سلطنتی حکومت سلطنتی را برگزیده باشد! باید دید در زمان مدرس چه بحثی مطرح بوده و ایشان با چه احتمالاتی روبرو بوده است، دو احتمالی که مرحوم مدرس با آنها روبرو بوده یکی سلطنت قاجار بوده، و دیگری جمهوری رضاخانی! آنچه مدرس مخالفتش را با آن ابراز کرده است جمهوری رضا خانی بوده، چرا که میشد آش نخورده و دهان سوخته! شدت یافتن دیکتاتوری با سرپوش گذاشتن نام جمهوری بر روی آن.
مطلقا نباید تصور کرد که اگر پیشنهاد جمهوری اسلامی با حاکمیت یک فقیه جامع الشرائط به مدرس پیشنهاد میشد ایشان باز هم با آن مخالفت می کردند. دغدغه مدرس دغدغه سیاسی و دینی بوده است.

ثانیا:
من عین جمله ایشان را نیافتم، اما اینکه بگویند جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست، خب نامناسب هم نیست! یعنی نهایتا می توان گفت اسلام نسبت به جمهوری یا عدم جمهوری لابشرط است! برای اسلام ولایت معصوم و در مرحله بعد ولایت فقیه اهمیت دارد اما قالب حکومت و اینکه مسئولین را مستقیما حاکم تعیین کند یا مردم خب مسئله ای است که خود حاکم می تواند در این زمینه ابراز نظر کند و منعی از جانب اسلام ندارد.
بله اگر اصل حاکم هم توسط مردم انتخاب شود بدون در نظر گرفتن ملاک های دینی خب آنجا با اسلام تعارض پیدا میکرد.
بنابراین مقایسه مدرس بین جمهوری ای که توسط یک فقیه جامع الشرائط به عنوان مصلحت تشخیص داده شده با یک حکومت سلطنتی نیست.

ثالثا:
حتی بر فرض که بپذیریم که شهید مدرس مطلقا با جمهوری مخالف بوده است باید این را توجه داشت که نظر مدرس به عنوان یک اندیشه مطرح است نه سخن معصوم! ولی فقیه موجود است که تصمیم می گیرد چه چیزی در مسئله موجب استقرار بیشتر نظام اسلامی و استحکام آن میشود.
اگر ولی فقیه تشخیص داد جمهوری و مشارکت مردم علی رغم آسیب هایی که دارد مایه استحکام نظام اسلامی میشود طبیعتا باید آن را اجرا کند، همانطور که پیامبر(ص) در جنگ احد با اینکه مخالف بیرون رفتن از مدینه بودند اما تشخیص دادند مشارکت دادن نظر مردم اهمیت بیشتری دارد و لذا با نظر اکثریت موافقت کردند.

با این اوصاف روشن میشود اولا تشخیص مدرس متعلق به آن زمان است، و شاید اگر امروز او هم بود با این جمهوری مخالفتی نداشت، و ثانیا حتی اگر بگوییم نظر ایشان متعلق به زمان خاصی نبوده و برای همه زمان هاست خب این نظر مرحوم مدرس است، نظر عالمان دیگر ممکن است متفاوت باشد.

مسلم;988526 نوشت:

یکی سلطنت قاجار بوده، و دیگری جمهوری رضاخانی! آنچه مدرس مخالفتش را با آن ابراز کرده است جمهوری رضا خانی بوده،

سلام و عرض ادب

برادر گرامی دقت کنید :

اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست !

مشکل اصولی است

ربطی به قاجار و رضاه شاه و دکتر مدرس ندارد !

دقت کنید که ایشون طی تلگرافی که از علما دریافت کردن این نظر رو دادن و نظر شخصی نبوده

مسلم;988526 نوشت:


حتی بر فرض که بپذیریم که شهید مدرس مطلقا با جمهوری مخالف بوده است باید این را توجه داشت که نظر مدرس به عنوان یک اندیشه مطرح است نه سخن معصوم!

ولی فقیه موجود است که تصمیم می گیرد چه چیزی در مسئله موجب استقرار بیشتر نظام اسلامی و استحکام آن میشود.

اگر ولی فقیه تشخیص داد جمهوری و مشارکت مردم علی رغم آسیب هایی که دارد مایه استحکام نظام اسلامی میشود

طبیعتا باید آن را اجرا کند،

همانطور که پیامبر(ص) در جنگ احد با اینکه مخالف بیرون رفتن از مدینه بودند اما تشخیص دادند مشارکت دادن نظر مردم اهمیت بیشتری دارد و لذا با نظر اکثریت موافقت کردند.

سخن آقای خمینی هم مثل سخن آقای مدرس سخن معصوم نیست

پس قابل نقد و بررسی است و دلیلی نداره مثل سخن معصوم ازش تبعیت بشه

شاید اگر از نظریه اقای مدرس هم در دوره آقای خمینی حمایت می شد

نظریه ایشون بهتر جواب می داد

همون طور که در اون دوره سخن ایشون با حمایت علما جواب داد !

و در این دوره هم سخنان آقای خمینی با حمایت های داخلی و خارجی (آمریکا و فرانسه و ... ) جواب داد !

صرف این که یه نفر با دست های پشت پرده به قدرت برسه

دلیل نمی شه سخنش عین سخن معصوم و غیر قابل نقد باشه

جمهوری به معنی انتخاب یک روند سیاسی (هر چند غیر اسلامی) و انتخاب نفر اول نظام توسط اکثریت مردم است


دیگر مشخصه جمهوری، آزادی است
که مانند برابری از حکومت جمهوری جدا شدنی نیست
زیرا جایی که آزادی نباشد مردم توانایی اظهار نظر درباره حکومت ندارند
و هنگامی که توانایی اظهار نظر نداشتند،
حکومت متعلق به آنها نیست
و جایی که حکومت متعلق به مردم نباشد، جمهوری نیست
در واقع آزادی تضمینی است برای محدود کردن قدرت حکومت

پس در جمهوری جایی برای ولایت مطلقه فقیه نیست !!!!


در حالی که اسلام بیانگر تقدم احکام اسلامی بر نظر توده مردم


و انتخاب نفر اول نظام توسط شرایط قید شده توسط خداوند است
(حتی اگر مخالف نظر اکثریت مردم باشد)


ملاحظه می فرمایید که تعارض در اصول وجود داره ، نه فقط نظر

زمانی جمهوری با اسلام قابل جمع خواهد بود که اکثریت جامعه عالم به علوم دینی و سیاسی اسلام باشن

زمانی که تقلید جای تفکر رو بگیره و اکثریت مردم جاهل به علوم سیاسی و اسلامی باشن
جامعه به وضعیت کنونی خواه رسید !!!!!

به طور مثال


در حال حاضر


مردم علاقه به ایجاد روابط دوستانه با کشور های کافر و مشرک دارن و مادیات رو بر معنویات ترجیح می دن

در حالی که دوستی با کفار و مشرکین در اسلام جایز نیست و اسلام مردم رو از ترجیح دادن مادیات بر معنویات نهی کرده

مردم و دولتمردان در حال حاضر ترجیح می دن معاملات ربوی داشته باشن
در حالی که در اسلام ربا جنگ با خداست

مردم و قوانین دولتی به خاطر ملی گرایی یک مسلمان غیر ایرانی رو
از یک کافر و مشرک ایرانی پایین تر می دونن و بهش توهین می کنن

در نظام اسلامی کسی حق قانونگذاری نداشته و قانونی جز حکم شارع قابلیت اجرا ندارد .

در حالی که درجمهوری می توان قوانین وضع کرد حتی خلاف اسلام

مانند قوانین برتری ایرانی کافر بر مهاجر مسلمان

یا قوانین دریافت پیش بینی سود با مبنای پول (ربا)

و....


شروحیل;988528 نوشت:
اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست !
مشکل اصولی است
ربطی به قاجار و رضاه شاه و دکتر مدرس ندارد !

بنده چنین اعتقادی ندارم، در ادامه عرض خواهم کرد

شروحیل;988528 نوشت:
سخن آقای خمینی هم مثل سخن آقای مدرس سخن معصوم نیست پس قابل نقد و بررسی است

بله، قطعا همینطور است

شروحیل;988532 نوشت:
جمهوری به معنی انتخاب یک روند سیاسی (هر چند غیر اسلامی) و انتخاب نفر اول نظام توسط اکثریت مردم است

صرف انتخاب اکثریت با اسلام تعارض ندارد، آنچه که تعارض دارد انتخاب بدون ملاک و چارچوب های دینی است؛ یعنی اگر اکثریت همان را انتخاب کنند که خداوند گفته است اشکالی ندارد، نمیتوان گفت به صرف اینکه انتخاب بر عهده اکثریت قرار داده شده خلاف شرع است

در مورد قوه مجریه آنچه که به رأی مردم مشروعیت می دهد تنفیذ ولی فقیه است، و آنچه که به انتخاب خود رهبری مشروعیت می بخشد انتخاب رهبری با رعایت ملاک ها و معیارهای دینی است، به همین خاطر این انتخاب نه بر عهده مستقیم مردم، بلکه بر عهده خبره ها دینی و مجتهدین و اسلام شناسان قرار داده شده است، همانطور که خودتان هم اشاره فرموده اید:

شروحیل;988532 نوشت:
زمانی جمهوری با اسلام قابل جمع خواهد بود که اکثریت جامعه عالم به علوم دینی و سیاسی اسلام باشن

بنابراین فلسفه مجلس خبرگان هم همین است که کسانی رهبری و ولی فقیه را کشف کنند که به این ملاک ها آشنا باشند.

شروحیل;988532 نوشت:
دیگر مشخصه جمهوری، آزادی است
که مانند برابری از حکومت جمهوری جدا شدنی نیست
زیرا جایی که آزادی نباشد مردم توانایی اظهار نظر درباره حکومت ندارند
و هنگامی که توانایی اظهار نظر نداشتند،
حکومت متعلق به آنها نیست
و جایی که حکومت متعلق به مردم نباشد، جمهوری نیست
در واقع آزادی تضمینی است برای محدود کردن قدرت حکومت

پس در جمهوری جایی برای ولایت مطلقه فقیه نیست !!!!



جمهوری تلازمی با آزادی ندارد، آن لیبرالیسم است که به معنای اصالت آزادی است، جمهوری فقط ناظر به انتخاب مسئواین توسط مردم و رعایت رأی اکثریت است.
خود ساختار جمهوری که روی کار آمدن مسئولین در گرو انتخاب مردم است بیشترین دخالت را در تنبیه مسئولین و توانایی تغییر وضع را دارد، اما هیچ جمهوری ای در دنیا به مخالفینش اجازه مخالفت و مقابله با حکومت را نمی دهد!
جمهوری هرگز در هیچ کجای دنیا به این معنا نیست که مخالفان هر چه خواستند بگویند یا هر کار خواستند بکنند! حتی لیبرالیسم که به معنای اصالت آزادی هست هم زیر بار هرگونه مخالفت با نظام و حکومت نمی رود!

شروحیل;988532 نوشت:
در نظام اسلامی کسی حق قانونگذاری نداشته و قانونی جز حکم شارع قابلیت اجرا ندارد .
در حالی که درجمهوری می توان قوانین وضع کرد حتی خلاف اسلام

این هم حرف اشتباهی است...
چه کی گفته از لوازم حکومت جمهوری این است که میتوان قوانین مخالف اسلام وضع کرد! جمهوری اصلا ناظر به این مسائل نیست! خود جمهوری در این مسئله نقشی ندارد، این مسائل نار به قانون اساسی است، وگرنه جمهوری فقط می گوید کجریان باید به دست مردم انتخاب شوند اما لازم است همه ی آنها قانون اساسی را اجرا کنند نه اینکه چون جمهوری است هر کاری می خواهند انجام دهند!
اصلا فلسفه شورای نگهبان همین نظارت بر مصوبات مجلس است.

اینکه ما دست بگذاریم روی بانک ها که در برخی فعالیت ها ربا می گیرند و بعد سرایت عمومی دهیم منصفانه نیست، خصوصا اینکه خود سودی که از روی وام ها گرفته میشود و یا سودی که به سپرده ها داده میشود با شرایطی در این حکومت پذیرفته شده که اگر آن شرایط رعات شود ربا نخواهد بود، یعنی در عمل است که به خاطر عدم رعایت شرایط قرارداد ربوی میشود.

مسلم;988552 نوشت:
جمهوری تلازمی با آزادی ندارد

جمهوری ترجمه کلمه republic است که در لاتین به معنی مردمی و از مردم است و وقتی میگوییم جمهوری منظور سرزمینی است که حکومتش با مردم با ازادی اراده خود اون رو انتخاب کردن پس همان طور که بوی دود نشانه ی سوختگی است جمهوری نشانی ازادی یک ملت است
مسلم;988552 نوشت:
جمهوری هرگز در هیچ کجای دنیا به این معنا نیست که مخالفان هر چه خواستند بگویند یا هر کار خواستند بکنند! حتی لیبرالیسم که به معنای اصالت آزادی هست هم زیر بار هرگونه مخالفت با نظام و حکومت نمی رود!

ایشون هم همچین چیزی نگفت

مسلم;988552 نوشت:
این هم حرف اشتباهی است...
چه کی گفته از لوازم حکومت جمهوری این است که میتوان قوانین مخالف اسلام وضع کرد! جمهوری اصلا ناظر به این مسائل نیست! خود جمهوری در این مسئله نقشی ندارد، این مسائل نار به قانون اساسی است، وگرنه جمهوری فقط می گوید کجریان باید به دست مردم انتخاب شوند اما لازم است همه ی آنها قانون اساسی را اجرا کنند نه اینکه چون جمهوری است هر کاری می خواهند انجام دهند!
اصلا فلسفه شورای نگهبان همین نظارت بر مصوبات مجلس است.

این چیزی که شما گفتید در تنها جمهوری اسلامی صدق میکنه اونم به سختی در جمهوری هر چیزی که مطلقا به نفع و طبق خواسته اکثریت است باید اجرا شود که امکان مغایرت با اسلام دارد
مسلم;988552 نوشت:
اینکه ما دست بگذاریم روی بانک ها که در برخی فعالیت ها ربا می گیرند و بعد سرایت عمومی دهیم منصفانه نیست، خصوصا اینکه خود سودی که از روی وام ها گرفته میشود و یا سودی که به سپرده ها داده میشود با شرایطی در این حکومت پذیرفته شده که اگر آن شرایط رعات شود ربا نخواهد بود، یعنی در عمل است که به خاطر عدم رعایت شرایط قرارداد ربوی میشود.

علمای یهود هم ربا را با نام سود خدا از معامله دریافت میکردند چطور وام با سود 24% شرعی ولی سپرده باین سود ربا است

سلام و عرض ادب

مسلم;988552 نوشت:


صرف انتخاب اکثریت با اسلام تعارض ندارد، آنچه که تعارض دارد انتخاب بدون ملاک و چارچوب های دینی است؛ یعنی اگر اکثریت همان را انتخاب کنند که خداوند گفته است اشکالی ندارد، نمیتوان گفت به صرف اینکه انتخاب بر عهده اکثریت قرار داده شده خلاف شرع است

اگر انتخاب مردم اسلامی نباشد تعارض دارد !

وقتی اکثریت مردم به شخصی رای می دهند که هدفش دوستی با مشرکین و کافرین است

یعنی انتخابشون اسلامی نیست!

دقت کنید که پذیرش اسلام هم اجباری نیست !

چه در جمهوری

چه در خود قوانین اسلام

مسلم;988552 نوشت:

در مورد قوه مجریه آنچه که به رأی مردم مشروعیت می دهد تنفیذ ولی فقیه است،

برادر گرامی بحث ما در مورد اصول هست

در جمهوری چیزی به نام تنفیذ ولی فقیه نداریم

مسلم;988552 نوشت:

این انتخاب نه بر عهده مستقیم مردم، بلکه بر عهده خبره ها دینی و مجتهدین و اسلام شناسان قرار داده شده است،

این با اصول جمهوری در تعارض هست

شخص اول نظام جمهوری باید با رای مستقیم مردم انتخاب شود

و بر همه امور قدرت کنترل داشته باشد

که این با اسلام در تعارض است

چرا که در اسلام شخص باید از نظر قوانین اسلام خبره باشد

هر چند مورد تایید اکثریت نباشد

مسلم;988552 نوشت:

جمهوری تلازمی با آزادی ندارد،

وقتی انتخابات آزاد نباشد جمهوری معنا ندارد !

جمهوری زمانی جمهوری است که مردم امکان انتخاب آزاد داشته باشند

وقتی گزینه های انتخاب محدود به گروهی خاص باشد ، دیگر به معنای جمهوری نیست

مسلم;988552 نوشت:
خود ساختار جمهوری که روی کار آمدن مسئولین در گرو انتخاب مردم است بیشترین دخالت را در تنبیه مسئولین و توانایی تغییر وضع را دارد، اما هیچ جمهوری ای در دنیا به مخالفینش اجازه مخالفت و مقابله با حکومت را نمی دهد!

اگر شخص اول نظام قابل انتخاب توسط مردم و قابل تغییر در هر دوره باشد حرف شما صحیح است !

اما اگر شخص اول ثابت باشد دیگر جمهوری و انتخابات بی معنا خواهد بود !

چون امکان تغییرات عمده به دلخواه مردم نخواهد بود !

مسلم;988552 نوشت:

جمهوری هرگز در هیچ کجای دنیا به این معنا نیست که مخالفان هر چه خواستند بگویند یا هر کار خواستند بکنند!

جمهوری به معنای انتخاب سرنوشت مردم توسط خود آن هاست

اگر همه دنیا به مردم ظلم کنند

دلیل نمی شود در کشوری که ادعای عدالت محوری وضد دیکتاتوری دارد هم به مردم ظلم شود

مردم در جمهوری حتی می توانند کافر بودن را انتخاب کنند !

اگر اکثریت مردم در جمهوری بخواهند قوانین را تغییر دهند

با رفراندوم

این قوانین قابل تغییر خواهد بود !

حتی اگر خلاف اسلام باشد

ا

مسلم;988552 نوشت:

چه کی گفته از لوازم حکومت جمهوری این است که میتوان قوانین مخالف اسلام وضع کرد!


از لوازم جمهوری نیست

اما تبعیت از خواست اکثریت مردم در جمهوری الزامی است

حتی اگر خلاف اسلام باشد !

پس اگر اکثریت مردم بخواهند ممکن خواهد بود !

مسلم;988552 نوشت:

اینکه ما دست بگذاریم روی بانک ها که در برخی فعالیت ها ربا می گیرند و بعد سرایت عمومی دهیم منصفانه نیست، خصوصا اینکه خود سودی که از روی وام ها گرفته میشود و یا سودی که به سپرده ها داده میشود با شرایطی در این حکومت پذیرفته شده که اگر آن شرایط رعات شود ربا نخواهد بود، یعنی در عمل است که به خاطر عدم رعایت شرایط قرارداد ربوی میشود.


مساله فقط بانک نیست موارد دیگری را هم مثال زدم

اگر مایل باشید ، مثال های زیادی قابل ارائه است

nobody;988568 نوشت:
جمهوری ترجمه کلمه republic است که در لاتین به معنی مردمی و از مردم است و وقتی میگوییم جمهوری منظور سرزمینی است که حکومتش با مردم با ازادی اراده خود اون رو انتخاب کردن پس همان طور که بوی دود نشانه ی سوختگی است جمهوری نشانی ازادی یک ملت است

خواهش می کنم دقت بفرمایید که بین جمهوری و لیبرالیسم خلط نشود؛ اولا جمهوری ناظر به ساختار است، نه محتوا؛ و ثانیا جمهوری آزادی مردم در انتخاب است نه آزادی مردم به معنای مطلق.
وقتی جمهوری با اسلامی قرین شد یکی ناظر به ساختار است و یکی ناظر به محتوا، بنابراین تعارضی وجود ندارد.
علاوه بر اینکه جمهوری یک تعریف بشری است که در تعریف و بیان شاخصه های آن دیدگاه های متعددی وجود دارد، وحی مُنزَل نیست که قابل تغییر نباشد؛ جمهوری اسلامی هم یک تعریف جدید از جمهوری است ولو آنکه با برخی تعاریف دیگر ناسازگار باشد و برخی شاخصه هایی که دیگر اندیشمندان به آن قائل هستند در آن نباشد.

nobody;988568 نوشت:
ایشون هم همچین چیزی نگفت

ایشان با اشاره فرمودند کسی حق اظهار نظر در مورد جمهوری اسلامی را ندارد، خب این اگر منظور همان صرف اظهار نظر باشد که واقعا اینچنین نیست، ما می بینیم که مردم به راحتی با الفاظ تند انتقاد می کنند! و اگر منظور از انتقاد مخالفت های عمومی و مانند آن است که در جمهوری های دیگر هم پذیرفتنی نیست.

nobody;988568 نوشت:
این چیزی که شما گفتید در تنها جمهوری اسلامی صدق میکنه اونم به سختی در جمهوری هر چیزی که مطلقا به نفع و طبق خواسته اکثریت است باید اجرا شود که امکان مغایرت با اسلام دارد


اولا حتی کسانی که دم از لیبرال دموکراسی میزنند هم در عمل اینچنین قلمرو گسترده ای برای نظر اکثریت قائل نیستند که هر آزادی مردم خواستند و اکثریت هرچه خواستند را اجرا کنند.
ثانیا: خب بحث ما هم در مورد جمهوری اسلامی است، وقتی در مورد جمهوری اسلامی صدق کند کافیست! عرض کردم جمهوری یک مسئله بشری است که تعاریف متعددی هم دارد، جمهوری با رعایت ملاک های اسلامی هم یک تعریف است.

nobody;988568 نوشت:
علمای یهود هم ربا را با نام سود خدا از معامله دریافت میکردند چطور وام با سود 24% شرعی ولی سپرده باین سود ربا است

خواهش می کنم ندانسته اینها را با هم مقایسه نکنید؛ وام ها در قالب عقود شرعی است، مثلا وام خودرو به معنای خرید نقدی اتومبیل توسط بانک و فروش اقساطی آن به خریدار است، وام های مسکن و اینها هم همینطور؛ به همین خاطر می گویند وام را در همان مسیری که اخذ می کنید باید در همان مسیر خرج کنید وگرنه از نظر شرعی مشکل پیدا می کند.

شروحیل;988596 نوشت:
در جمهوری چیزی به نام تنفیذ ولی فقیه نداریم

بحث ما در جمهوری اسلامی است، و چیزی به نام تنفیذ داریم.

شروحیل;988596 نوشت:
این با اصول جمهوری در تعارض هست
شخص اول نظام جمهوری باید با رای مستقیم مردم انتخاب شود

ببینید مولفه هایی چون لیبرال و جمهوری و مانند آن وحی منزل نیستند، افکار بشری هستند که اتفاقا دیدگاه های مختلفی در خصوص آنها وجود دارد، یعنی بین شاخصه هایی که اندیشمندان غربی برای جمهوری تعریف می کنند تفاوت وجود دارد، از مباحثی است که دیدگاه واحدی وجود ندارد! خب پس عیبی ندارد یک تعریف جدید از جمهوری با نام جمهوری اسلامی بیان شود که برخی شاخصه های جدیدی در آن باشد.
آنچه در جمهوری موضوعیت دارد انتخاب است، رأی مستقیم موضوعیتی ندارد. نماز که نیست که بگوییم اگر بدون رأی مستقیم باشد باطل است!

شروحیل;988596 نوشت:
وقتی انتخابات آزاد نباشد جمهوری معنا ندارد !
جمهوری زمانی جمهوری است که مردم امکان انتخاب آزاد داشته باشند

انتخابات آزاد به این معنا در هیچ جای جهان وجود ندارد! تمام کشورهای جمهوری در دنیا برای انتخاب مردم شاخصه های تعیین می کنند، مثلا هرگز به مردم اجازه نمی دهند که کسی را انتخاب کنند که قانون اساسی را قبول ندارد، خب این خودش یعنی محدودیت!

شروحیل;988596 نوشت:
اگر شخص اول نظام قابل انتخاب توسط مردم و قابل تغییر در هر دوره باشد حرف شما صحیح است !
اما اگر شخص اول ثابت باشد دیگر جمهوری و انتخابات بی معنا خواهد بود !

شخص اول هرگز ثابت نیست، فقط چون انتخاب او در گرو ملاک افضلیت و اصلحیت است ثانیه به ثانیه رصد میشود تا زمانی که این شرائط را داشته باشد بر مسند باقی می ماند و اگر در همان ساعت اول این ملاک ها را از دست بدهد از این مقام خلع میشود.
پس اگر ولی قیه ده سال یا بیشتر ثابت ماند به این خاطر نیست که باید ثابت باشد، بلکه به این خاطر است که در این ده سال همچنان افضل از سایرین مانده است.

شروحیل;988596 نوشت:
از لوازم جمهوری نیست
اما تبعیت از خواست اکثریت مردم در جمهوری الزامی است
حتی اگر خلاف اسلام باشد !

عرض کردم جمهوری وقتی قرین اسلام قرار گرفت اسن اسلام که قید زائد نیست! قیدی است که دارد جمهوری را مقد می کند.

مسلم;988694 نوشت:
بحث ما در جمهوری اسلامی است، و چیزی به نام تنفیذ داریم.

ببینید مولفه هایی چون لیبرال و جمهوری و مانند آن وحی منزل نیستند، افکار بشری هستند که اتفاقا دیدگاه های مختلفی در خصوص آنها وجود دارد، یعنی بین شاخصه هایی که اندیشمندان غربی برای جمهوری تعریف می کنند تفاوت وجود دارد، از مباحثی است که دیدگاه واحدی وجود ندارد! خب پس عیبی ندارد یک تعریف جدید از جمهوری با نام جمهوری اسلامی بیان شود که برخی شاخصه های جدیدی در آن باشد.
آنچه در جمهوری موضوعیت دارد انتخاب است، رأی مستقیم موضوعیتی ندارد. نماز که نیست که بگوییم اگر بدون رأی مستقیم باشد باطل است!

انتخابات آزاد به این معنا در هیچ جای جهان وجود ندارد! تمام کشورهای جمهوری در دنیا برای انتخاب مردم شاخصه های تعیین می کنند، مثلا هرگز به مردم اجازه نمی دهند که کسی را انتخاب کنند که قانون اساسی را قبول ندارد، خب این خودش یعنی محدودیت!

شخص اول هرگز ثابت نیست، فقط چون انتخاب او در گرو ملاک افضلیت و اصلحیت است ثانیه به ثانیه رصد میشود تا زمانی که این شرائط را داشته باشد بر مسند باقی می ماند و اگر در همان ساعت اول این ملاک ها را از دست بدهد از این مقام خلع میشود.
پس اگر ولی قیه ده سال یا بیشتر ثابت ماند به این خاطر نیست که باید ثابت باشد، بلکه به این خاطر است که در این ده سال همچنان افضل از سایرین مانده است.

عرض کردم جمهوری وقتی قرین اسلام قرار گرفت اسن اسلام که قید زائد نیست! قیدی است که دارد جمهوری را مقد می کند.

سلام و عرض ادب

برادر گرامی این بحث به نتیجه نمی رسد

شما اول باید اصول جمهوری و اصول اسلام رو با هم مقایسه کنید

بعد اگر جمهوری و اسلام در تعارض نبودن با هم جمع کنید !!!!!

نه این که اول جمع کنید

بعد تعارضات رو سلیقه ای توجیه کنید !!!!!

نظریه اسلام در اصل آرمان گراست ( شبیه فاشیسم) (لطفا نمونه های نا موفق و نا کارآمد فاشیستم رو مثال نزنید)
و خداوند در آن قانون گذار مطلق ( شبیه سلطنت ) (لطفا نمونه های نا موفق و نا کارآمد سلطنت رو مثال نزنید)

جمهوری در اصل با سلطنت و فاشیسم در تعارض هست

سلیقه شما هم تغییری در واقعیات ایجاد نمی کند

خداوند همه ما رو به راه راست هدایت کند
ان شاء الله

با سلام و احترام

شروحیل;988703 نوشت:
برادر گرامی این بحث به نتیجه نمی رسد
شما اول باید اصول جمهوری و اصول اسلام رو با هم مقایسه کنید

جناب شروحیل عزیز خواهش می کنم به عرض بنده توجه بفرمایید.
"جمهوری" یک مولفه بشری است، وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد، لذا در تبیین شاخصه ها و اصول آن هم اتفاق نظری جود ندارد، می توانید به کتاب فرهنگ واژه ها نوشته دکتر عبدالرسول بیات مراجعه کنید.
بنابراین اگر کسی یک شاخصه جدید برای جمهوری قائل شد، یا یک شاخصه را منکر شد مخالف جمهوری نیست.

همچنین هرگز در تعریف جمهوری نیست که انتخاب مستقیم در مین باشد، مثلا در برخی کشورها انتخاب نخست وزیر پارلمانی است، یعنی پارلمان است که نخست وزیر را انتخاب می کند هیچ کسی هم نمی گوید اینها از جمهوری خارج شده اند!

بنابراین جمهوری اسلامی هم کاملا با اصول جمهوری سازگار است، چون بالاخره همه مسئولین مستقیم یا غیر مستقیم با انتخاب مردم انتخاب میشوند، و خصوصا با توجه به اینکه حتی خود این روش و این قانون هم با انتخاب خود مردم انتخاب شده است.

ثانیا: در تمام جمهوری های دنیا اینطور نیست که نظر اکثریت بی قید و شرط پذیرفته شود، ولو آنکه در زبان بگویند اما در عمل اینچنین نیست.

بله در اینکه در اسلام همه چیز مطابق با نظر حاکم اسلامی است حرفی نیست، اما اگر همین حاکم تشخیص داد انتخاب مسئولین در قالب جمهوری به مصلحت است چه؟
من از شما یک سوال میپرسم، این سوال یک فرض است، اگر فرض کنیم پیامبر(ص) یا امیرالمومین(ع) تصمیم می گیرفتند در قالب جمهوری از مردم برای انتخاب مسئولین نظر خواهی کنند آیا حکومت ایشان دیگر اسلامی نبود؟! واقعا اگر در تاریخ چنین فرضی اتفاق می افتاد موضع شما چه بود؟

مسلم;988709 نوشت:
با سلام و احترام

جناب شروحیل عزیز خواهش می کنم به عرض بنده توجه بفرمایید.
"جمهوری" یک مولفه بشری است، وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد، لذا در تبیین شاخصه ها و اصول آن هم اتفاق نظری جود ندارد، می توانید به کتاب فرهنگ واژه ها نوشته دکتر عبدالرسول بیات مراجعه کنید.
بنابراین اگر کسی یک شاخصه جدید برای جمهوری قائل شد، یا یک شاخصه را منکر شد مخالف جمهوری نیست.

سلام و عرض ادب

اگر این مولفه جدید در تعارض با جمهوری باشد دیگر جمهوری نیست

می شود یک تعریف جدید

هر چند با رای مردم باشد

معنای جمهوری مشخص است

خواست اکثریت مردم
( اگر در همه کشور ها هم جمهوری درست اجرا نشود معنای جمهوری تغییری نخواهد کرد)

جمهوری زمانی جمهوری است که در هر دوره از انتخابات امکان تغییر اشخاص منتخب در کل نظام ممکن باشد

زمانی که یک حزب بر تمام احزاب تسلط داشته باشد
( حتی اگر به لحاظ تعداد در اقلیت باشد)

دیگر جمهوری معنا ندارد !

در این سیستم می توان با اسم جمهوری عوام را فریب داد

اما این حقیقت که این نظام دیگر جمهوری نیست کاملا واضح است !


مسلم;988709 نوشت:

همچنین هرگز در تعریف جمهوری نیست که انتخاب مستقیم در مین باشد، مثلا در برخی کشورها انتخاب نخست وزیر پارلمانی است، یعنی پارلمان است که نخست وزیر را انتخاب می کند هیچ کسی هم نمی گوید اینها از جمهوری خارج شده اند!

پارلمان در چهارچوب جمهوری تعریف شده است و در تعارض با جمهوری نیست

خود پارلمان و نخست وزیر در هر دوره قابل تغییر هستند و ثابت نیستند

مسلم;988709 نوشت:

بنابراین جمهوری اسلامی هم کاملا با اصول جمهوری سازگار است، چون بالاخره همه مسئولین مستقیم یا غیر مستقیم با انتخاب مردم انتخاب میشوند، و خصوصا با توجه به اینکه حتی خود این روش و این قانون هم با انتخاب خود مردم انتخاب شده است.

در ظاهر بله

اما آیا در واقعیت نیز چنین است ؟!

در ضمن عرض کردم بحث بنده تعارض جمهوری با اسلام است

این که ما کردیم شد دلیل بر صحت مدعای شما نیست

فردی هم کشوری بنا می کند که پدر وپسر به صورت متوالی در آن سلطنت می کنند
و اسمش را می گذارد جمهوری سوریه

با این توجیه که ما کردیم شد ، نمی توان حقیقت را انکار کرد!!!!

شما میزان نارضایتی را آمار بگیرید می فهمید که ما کردیم شد درست نیست !!!!!

مسلم;988709 نوشت:

ثانیا: در تمام جمهوری های دنیا اینطور نیست که نظر اکثریت بی قید و شرط پذیرفته شود، ولو آنکه در زبان بگویند اما در عمل اینچنین نیست.


برادر گرامی در همین تاپیک چند بار پاسخ این گفته شما را دادم

اگر همه دنیا هم خلاف جمهوری با نام جمهوری عمل کنند

معنای جمهوری تغییری نخواهد کرد !!!!

همانگونه که معنای ربا با تغییر اسم تغییری نمی کند !!!!

مسلم;988709 نوشت:

بله در اینکه در اسلام همه چیز مطابق با نظر حاکم اسلامی است حرفی نیست، اما اگر همین حاکم تشخیص داد انتخاب مسئولین در قالب جمهوری به مصلحت است چه؟
من از شما یک سوال میپرسم، این سوال یک فرض است، اگر فرض کنیم پیامبر(ص) یا امیرالمومین(ع) تصمیم می گیرفتند در قالب جمهوری از مردم برای انتخاب مسئولین نظر خواهی کنند آیا حکومت ایشان دیگر اسلامی نبود؟! واقعا اگر در تاریخ چنین فرضی اتفاق می افتاد موضع شما چه بود؟

چنین نظامی که حاکم در آن ثابت باشد دیگر جمهوری نیست

به چنین نظامی می توان گفت سلطنت مشروطه !

صرف انتخابات به معنای جمهوری نیست !!!!

جمهوری صرفا در انتخابات خلاصه نمی شود

اگر تعریف شما را از جمهوری بپذیریم

حکومت محمد رضا شاه هم جمهوری بود

چون در آن انتخابات برگزار می شد !!!!

مسلم;988688 نوشت:
وام ها در قالب عقود شرعی است، مثلا وام خودرو به معنای خرید نقدی اتومبیل توسط بانک و فروش اقساطی آن به خریدار است، وام های مسکن و اینها هم همینطور؛ به همین خاطر می گویند وام را در همان مسیری که اخذ می کنید باید در همان مسیر خرج کنید وگرنه از نظر شرعی مشکل پیدا می کند.

برادر عزیز همانطور که خودتان خوب میدانید ربا زمانی است که خود پول مورد معاملعه قرار گیرد و وام دهنده سود خود پول را دریافت کند که عمل بانکداری اسلامی ما به همین شکل است این بهره زمانی ربا نیست که درصد سود حاصل از کارکرد پول مدنظر باشد ولی بانک ها کاری به سود حاصل ندارد بلکه این درصد از خود مبلغ وام محاسبه میشود وکاملا قانونی هم هست ولی وقتی مردم قصد سپردگذاری دارند وطبق تعهد بانک یا تعاونی باید سودی مثلا25% که باید به عنوان حاصل سرمایه ای که وارد بازار کار شده پرداخت کند قانون انرا ربا اعلام میکند و با کمی تفکر ومقایسه شباهت را با قوم یهود درک میکنید
در این مملکت هرجا اسلام به نفع عده ای خاص باشد اجرا میشود و وقتی نباشد نمیشود

به زودی پس از من زمانی فراخواهد رسید که در آن زمان نزد مردم کالایی کم بها تر از قرآن نیست زمانی که بخواهد به درستی خوانده شود . و کالایی رایج تر از قآن نیست انگاه که بخواهند به صورت وارونه و به نفع دنیا طلبان معنایش کنند.>> نهج البلاغه، قسمتی از خطبه 147

با سلام و احترام

شروحیل;988716 نوشت:
اگر همه دنیا هم خلاف جمهوری با نام جمهوری عمل کنند
معنای جمهوری تغییری نخواهد کرد !!!!

شروحیل;988716 نوشت:
( اگر در همه کشور ها هم جمهوری درست اجرا نشود معنای جمهوری تغییری نخواهد کرد)


منظور بنده این است که وقتی در تمام کشورها محدودیت هایی برای خواست مردم هست یعنی شما جهوری را بد فهمیده اید! نه اینکه شما مرجع تشخیص جمهوری باشید و همه را متهم کنید که خلاف جمهوری رفتار می کنند!


شروحیل;988716 نوشت:
پارلمان در چهارچوب جمهوری تعریف شده است و در تعارض با جمهوری نیست

چطور انتخاب نخست وزیر توسط پارلمان میتواند در چارچوب جمهوری تعریف شود اما انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان نمیشود؟! این آخر چه قیاس یک جانبه ای است؟ اگر انتخاب غیر مستقیم با جمهوری ناسازگار است پارلمانی هم باشد ناسازگار است، و اگر ناسازگار نیست خبرگان هم ناسازگار نیست.

شروحیل;988716 نوشت:
چنین نظامی که حاکم در آن ثابت باشد دیگر جمهوری نیست

اگر تعریف شما را از جمهوری بپذیریم
حکومت محمد رضا شاه هم جمهوری بود
چون در آن انتخابات برگزار می شد !!!!

اشکال این است که شما نه شناختی از جمهوری دارید، نه از حکومت اسلامی، و نه از حکومت محمدرضا شاه

یا حق

nobody;988719 نوشت:
برادر عزیز همانطور که خودتان خوب میدانید ربا زمانی است که خود پول مورد معاملعه قرار گیرد و وام دهنده سود خود پول را دریافت کند که عمل بانکداری اسلامی ما به همین شکل است این بهره زمانی ربا نیست که درصد سود حاصل از کارکرد پول مدنظر باشد ولی بانک ها کاری به سود حاصل ندارد بلکه این درصد از خود مبلغ وام محاسبه میشود وکاملا قانونی هم هست ولی وقتی مردم قصد سپردگذاری دارند وطبق تعهد بانک یا تعاونی باید سودی مثلا25% که باید به عنوان حاصل سرمایه ای که وارد بازار کار شده پرداخت کند قانون انرا ربا اعلام میکند و با کمی تفکر ومقایسه شباهت را با قوم یهود درک میکنید

من که منظور شما را متوجه نشدم اما
اگر کسی با دیگری قرارداد مضاربه کند می تواند ماهیانه چیزی علی الحساب بدهد تا میزان سود مشارکت معلوم شود و بعد مصالحه کنند
و همچنین در قالب وام میتوان مبلغی را به عنوان وام برای خرید نقدی یک جنس و فروش قسطی آن به شخص مقابل داد
هیچ کدام از این دو مشکل شرعی ندارد

مسلم;988846 نوشت:
با سلام و احترام
منظور بنده این است که وقتی در تمام کشورها محدودیت هایی برای خواست مردم هست یعنی شما جهوری را بد فهمیده اید! نه اینکه شما مرجع تشخیص جمهوری باشید و همه را متهم کنید که خلاف جمهوری رفتار می کنند!

سلام و عرض ادب

شما جمهوری رو تعریف کنید بنده یاد بگیرم !

مسلم;988846 نوشت:

چطور انتخاب نخست وزیر توسط پارلمان میتواند در چارچوب جمهوری تعریف شود اما انتخاب رهبر توسط مجلس خبرگان نمیشود؟! این آخر چه قیاس یک جانبه ای است؟ اگر انتخاب غیر مستقیم با جمهوری ناسازگار است پارلمانی هم باشد ناسازگار است، و اگر ناسازگار نیست خبرگان هم ناسازگار نیست.

مجلس‌محوری یا نظام پارلمانی یا نظام مجلسی نوعی حکمرانی مردم سالارانهاست
که در آن
قوه مجریه مشروعیت مردم سالارانه خود را از قوه مقننه اقتباس کرده
و در برابر آن پاسخگو است.
نظام پارلمانی نوعی نظام حکومتی است که از
تفکیک نسبی قوا ایجاد می‌شود.
در رژیم‌های پارلمانی
قوه مجریه و قوه مقننه از ابزارهایی برای تأثیرگذاری و نفوذ بر یکدیگر برخوردارند.
در نظام‌های پارلمانی
رئیس کشور و رئیس قوه مجریه دو شخص متفاوت هستند.
رئیس کشور که ممکن است رئیس‌جمهور (در نظام‌های
جمهوری پارلمانی) (مثل ایرلند، آلمان، هندوستان و ایتالیا)
یا پادشاه (در نظام‌های
مشروطه سلطنتی) (مثل انگلیس و ژاپن) باشد،
نقش مهمی ندارد و از مسئولیت مبراست.

رئیس قوه مجریه که معمولاً نخست وزیر نامیده می‌شود به پیشنهاد رئیس کشور و انتخاب پارلمان مشخص می‌شود.
اعضای
هیئت وزیران در این سیستم حق پیشنهاد قانون به مجلس و شرکت در مذاکرات و مباحثات مجلس نمایندگان یا انحلال پارلمان را دارند
و از سوی دیگر پارلمان نیز حق سؤال،
استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به آنان را دارد.

قوه مجریه مشروعیت خود را از قوه مقننه نمی گیرد.

طبق نظام پارلمانی در حال حاضر ولی فقیه کدوم مورد هستن؟

رئیس جمهور ، نخست وزیر یا سلطان ؟

ایشون برای حل مشکلات سوریه و لبنان قدرت دارن ،
اما زمان برطرف کردن مشکلات داخلی دستشون از اداره امور کوتاه هست
و بدون قدرت محسوب می شن !!!

مسلم;988846 نوشت:

اشکال این است که شما نه شناختی از جمهوری دارید، نه از حکومت اسلامی، و نه از حکومت محمدرضا شاه
یا حق

بله شما درست می گید

به همین دلیل نا آگاهی بنده هست که در این نظام قوانینی در تعارض با اسلام یا جمهوری وجود داره . مشکل از سیستم نیست!

به همین دلیل نا آگاهی بنده هست که بسیاری از امور دارای موازی کاری هستن ! یکی از طرف حکومت و دیگری از طرف دولت !

به همین دلیل عدم شناخت بنده هست که همزمان دو قدرت در یک کشور 40 سال هست که در جنگ نرم فرسایشی به سر می برن !
و مردم این کشور هر روز دارن بیشتر از قبل زیر خط فقر می رن !

شروحیل;988889 نوشت:
مجلس‌محوری یا نظام پارلمانی یا نظام مجلسی نوعی حکمرانی مردم سالارانهاست
که در آن قوه مجریه مشروعیت مردم سالارانه خود را از قوه مقننه اقتباس کرده
و در برابر آن پاسخگو است.
نظام پارلمانی نوعی نظام حکومتی است که از تفکیک نسبی قوا ایجاد می‌شود.
در رژیم‌های پارلمانی قوه مجریه و قوه مقننه از ابزارهایی برای تأثیرگذاری و نفوذ بر یکدیگر برخوردارند.
در نظام‌های پارلمانی رئیس کشور و رئیس قوه مجریه دو شخص متفاوت هستند.
رئیس کشور که ممکن است رئیس‌جمهور (در نظام‌های جمهوری پارلمانی) (مثل ایرلند، آلمان، هندوستان و ایتالیا)
یا پادشاه (در نظام‌های مشروطه سلطنتی) (مثل انگلیس و ژاپن) باشد،
نقش مهمی ندارد و از مسئولیت مبراست.

رئیس قوه مجریه که معمولاً نخست وزیر نامیده می‌شود به پیشنهاد رئیس کشور و انتخاب پارلمان مشخص می‌شود.
اعضای هیئت وزیران در این سیستم حق پیشنهاد قانون به مجلس و شرکت در مذاکرات و مباحثات مجلس نمایندگان یا انحلال پارلمان را دارند
و از سوی دیگر پارلمان نیز حق سؤال، استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به آنان را دارد.

قوه مجریه مشروعیت خود را از قوه مقننه نمی گیرد.

طبق نظام پارلمانی در حال حاضر ولی فقیه کدوم مورد هستن؟

متوجه اشکال بنده نشدید، یک بار دیگر پیش از آن که این مطالب و آدرس ها را قطار کنید اشکال و پاسخی که بین بنده و شما رد و بدل شد را بخوانید.
شما فرمودید طبق اصول جمهوری باید همه مسئولین مستقیما توسط مردم انتخاب شوند، بنده هم گفتم اگر این اصل است و اگر نقض شود با اصول جمهوری سازگاری ندارد پس انتخاب پارلمانی هم خلاف اصول جمهوری است چون در آنها نخست وزیر با انتخاب مستقیم مردم انتخاب نمیشود.
حالا این مسائل چیست که قطار کرده اید و چه ربطی دارد من نمی فهمم!!

مسلم;988928 نوشت:

...

سلام و عرض ادب

برادر گرامی

شما اصول جمهوری را تعریف کنید

سلام و احترام

شروحیل;988952 نوشت:
شما اصول جمهوری را تعریف کنید

جمهوری در مقابل سلطنت و حکومت های موروثی است که مسئولین مستقیم یا غیر مستقیم به دست مردم انتخاب شوند.

سلام علیکم
.
اگر جمهوری را بر رای اکثریت قرار دهیم,اکثریت ممکن هست اشتباه کنند (غرض اینکه ممکن هست اشتباه هم رخ دهد نه اینکه مردم دخالتی نداشته باشند) نمونه تاریخی آن می تواند حکومت معاویه باشد اگر قرار بود رای گیری انجام شود از 100% جمعیت همه به معاویه رای می دادند چون از ابتدا او را دیده بودند.

پس شخص (حاکم) باید دارای ویژگی هایی باشد که در ادامه ذکر می شود (همان ولایت فقیه)
.
ولایت فقیه
شیخ مفید می فرماید:اقامه حدود بر عهده سلطان اسلام منصوب از سوی خداوند متعال (که ائمه هدی هستند) و امیران و حاکمان منصوب از سوی ایشان است و نظارت بر اقامه این حدود [در عصر غیبت] به فقهای شیعه تفویض شده است.

اندیشه سیاسی شیخ مفید و ابو صلاح حلبی صفحه 57 / شیخ مفید المقنعه صفحه 810

نقل قول:
ولی با سلطنت هر آدم لایقی در این مملکت موافقت می کنم

این آدم لایق به چه صورت باید انتخاب شود؟

روش انتخاب / روش دعوت /روش وراثت

شیخ ابوصلاح حلبی می نویسد:
اما روش انتخاب صحیح نیست زیرا:

1-این روش به بطلان امامت و ریاست منجر می شود،چرا که اتفاق همه انتخاب کنندگان مناطق مختلف در مکانی واحد و اتفاق آنها بر یک نفر امری متعذر است،برای اینکه آنها انگیزه ای برای این کار ندارند

2-این روش منجر به انتخاب چند رئیس خواهد شد،زیرا موقوف ساختن انتخاب رئیس به خواست مردم مناطق مختلف به تعیین رئیس های مختلف خواهد انجامید.

و......

روش دعوت
این روش هم صحیح نیست زیرا اگر همه مدعیان ریاست در زمانی واحد واجد شرایط و صفات لازم باشند یا باید ریاست همه آنها را بپذیریم یا ریاست همه را رد کنیم که فساد این امر معلوم است و یا باید قول یک مدعی را بدون دلیل پذیرفته و قول مدعی دیگر را رد کنیم که این هم درست نیست.
علاوه بر این در نادرستی این روش همین بس که ریاست را صرفاََ به ادعای خالی از برهان موقوف ساخته که فساد آن از بدیهیات اولیه عقل است.ضمن اینکه این روش بعد از انقراض دوران صحابه و تابعین . حتی پس از آنها حاصل شده از این رو اعتباری ندارد

روش وراثت
این روش خالی از هر گونه حجت و دلیل عقلی و سمعی است مضافاً بر اینکه چنین روشی اقتضا می کند که همه زنان,مردان,عقلا,اطفال،عدول و فساق،مانند اشتراک آنها در ارث،در ریاست و امامت نیز شریک باشند،در حالی که اجماع عقلا بر خلاف چنین چیزی است و.....

پس به ولایت فقیه می رسیم,که در ادامه شیخ ابوصلاح حلبی این را اثبات می کند

شیخ ابوصلاح حلبی پس از ذکر روایت عمر بن حنظله از امام صادق علیه اسلام (روایت: اُنظرو الی من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا الی آخر حدیث) می نویسد:
پس هر گاه این شروط در فردی کامل شد...پس او نایب ولی امر علیه السلام در حکم است و اهلیت آن را داراست به دلیل آنکه اجازه از جانب امام و دیگر معصومین به کسی که این صفات را دارا باشد ثابت شده است و باز ایستادن در این امر بر او واجب نیست
همچنین یکی دیگر از دلایل ریاست فقیهان جامع الشرایط را در کتاب تقریب المعارف حضور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف در اجماع آنها دانسته و می نویسد:بر مکلفان واجب است در عصر غیبت امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف به علمای شیعه و راویان حدیث معصومین مراجعه کنند..........

اندیشه سیاسی شیخ مفید و ابوصلاح حلبی صفحات 105 تا 119

ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست,وارد شدن به دستگاه حکومتی ستمگر ( نمونه آن می تواند ورود علامه مجلسی به دستگاه حکومتی باشد)

شریف مرتضی علم الهدی در رساله فی العمل مع السلطان می نویسد:

اما پذیرفتن مسئولیت از حاکم چیره گر به بحث و گفتگو نیاز دارد و این نوع مسئولیت پذیری [ به لحاظ حکم شرعی ] چند قسم است:

واجب (و چه بسا وجوب را گذر کرده و به سر حد اجبار برسد)
مباح،زشت و ممنوع

موارد واجب:پس واجب زمانی است که پذیرنده مسئولیت بداند یا به نشانه های آشکار گمان غالب ببرد که با پذیرش مسئولیت می تواند "حق" را برپا کند و باطل را کنار بزند به نیکی ها امر نماید و از بدی ها نهی کند....

همچنین سید مرتضی در ادامه می نویسد:قرآن به درستی بیان می کند که یوسف علیه السلام از سوی عزیز مصر که ظالم بود، مسئولیت پذیرفت و در این پذیرش،به او تمایل یافت حتی خودش را مطرح کرد و گفت:
مرا بر گنج های سرزمین مصر نگهبان قرار ده که نگهدارنده و آگاهم (آیه 55 سوره مبارکه یوسف علیه السلام)

اندیشه سیاسی سید مرتضی /پیوست ترجمه رساله فی العمل مع السلطان صفحات 85 تا 88

سعید مسلم;989260 نوشت:
اگر جمهوری را بر رای اکثریت قرار دهیم,اکثریت ممکن هست اشتباه کنند نمونه تاریخی آن می تواند حکومت معاویه باشد

سعید مسلم;989260 نوشت:
روش انتخاب / روش دعوت /روش وراثت

سعید مسلم;989260 نوشت:
پس به ولایت فقیه می رسیم

با سلام و احترام
حرف شما درست است رأی اکثریت به خودی خود روش قابل اعتمادی نیست، چرا که اگر ما انتخاب را بدون ضابطه و قاعده برعهده مردم بگذاریم ممکن است به اشتباه یک شخص نالایق را به حکومت برسانند. اما اینطور هم نیست که جمهوری کاملا ناسازگار با اسلام باشد بلکه میشود با اصلاحاتی آن را با نظر اسلام هماهنگ نمود.

اگرچه انتخاب حاکم از سوی خداست اما گاهی این حاکم با «نام» معرفی میشود مانند ولایت پیامبر(ص)، و امام علی(ع) و سایر معصومین که هر کدام به صورت مشخص امام و حاکم بعد از خویش را معرفی می کرده اند، و گاهی با «وصف» معرفی میشود مانند ولایت ولی فقیه عادل؛ خب در جایی که خداوند حاکم را با وصف معرفی کند تشخیص آن با مردم است، یعنی مردم هستند که باید ولی فقیه را متناسب با معیارهایی که خداوند بیان فرموده کشف کنند، لذا به شرط رعایت ملاک هایی که خدا تعیین فرموده، نظر اسلام با جمهوری سازگار است، منتهی چون تشخیص چنین امری نیاز به تخصص دارد، مردم با واسطه و به صورت غیر مستقیم ولی فقیه را انتخاب می کنند، یعنی فقهایی را انتخاب میکند تا آن فقها بهترین فرد برای رهبری را کشف کنند، لذا این انتخاب هم با اسلام، و هم با جمهوری کاملا سازگار است.

مسلم;989265 نوشت:
اگرچه انتخاب حاکم از سوی خداست اما گاهی این حاکم با «نام» معرفی میشود مانند ولایت پیامبر(ص)، و امام علی(ع) و سایر معصومین که هر کدام به صورت مشخص امام و حاکم بعد از خویش را معرفی می کرده اند، و گاهی با «وصف» معرفی میشود مانند ولایت ولی فقیه عادل؛ خب در جایی که خداوند حاکم را با وصف معرفی کند تشخیص آن با مردم است، یعنی مردم هستند که باید ولی فقیه را متناسب با معیارهایی که خداوند بیان فرموده کشف کنند، لذا به شرط رعایت ملاک هایی که خدا تعیین فرموده، نظر اسلام با جمهوری سازگار است، منتهی چون تشخیص چنین امری نیاز به تخصص دارد، مردم با واسطه و به صورت غیر مستقیم ولی فقیه را انتخاب می کنند، یعنی فقهایی را انتخاب میکند تا آن فقها بهترین فرد برای رهبری را کشف کنند، لذا این انتخاب هم با اسلام، و هم با جمهوری کاملا سازگار است.

سلام علیکم
.
بله در ویرایش این مطلب رو هم اضافه کردم برای انکه شبهه به وجود نیاد
نقل قول:
اگر جمهوری را بر رای اکثریت قرار دهیم,اکثریت ممکن هست اشتباه کنند (غرض اینکه ممکن هست اشتباه هم رخ دهد نه اینکه مردم دخالتی نداشته باشند) نمونه تاریخی آن می تواند حکومت معاویه باشد اگر قرار بود رای گیری انجام شود از 100% جمعیت همه به معاویه رای می دادند چون از ابتدا او را دیده بودند.

پرسش:
در کتاب تحولات سیاسی ایران در قرن معاصر از شهید مدرس اینگونه نقل شده است: «من با جمهوریت در ایران مخالفم ! ولی با سلطنت هر آدم لایقی در این مملکت موافقت می کنم، زیرا علاوه بر اینکه اصولا جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست! ملت نیز هر روز گرفتار دسته بندی برای انتخابات رئیس جمهور نمی شوند!!!
نظر ایشان با توجه به این که در حال حاضر ایشان را موافق جمهوری می دانند، قابل تامل است!!!


پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

عکس العمل شهید مدرس در مخالفت با جمهوری یک رفتاری است که باید در قالب تاریخ دیده شود، اینطور نبوده که مدرس بین جمهوری اسلامی و حکومت سلطنتی حکومت سلطنتی را برگزیند! باید دید در زمان مدرس چه بحثی مطرح بوده و ایشان با چه حکومت­هایی روبرو بوده است، دو احتمالی که مرحوم مدرس با آنها روبرو بوده یکی سلطنت قاجار بوده، و دیگری جمهوری رضاخانی! بنابراین آنچه مدرس مخالفتش را با آن ابراز کرده است جمهوری رضا خانی بوده، نه جمهوری اسلامی! و علت مخالفت مدرس با جمهوری رضا خانی هم از آنجا بود که آنچه محقق میشد آش نخورده بود و دهان سوخته! شدت یافتن دیکتاتوری با سرپوش گذاشتن نام جمهوری بر روی آن.

بنابراین مطلقا نباید تصور کرد که اگر پیشنهاد جمهوری اسلامی با حاکمیت یک فقیه جامع الشرائط به مدرس پیشنهاد میشد ایشان باز هم با آن مخالفت می کردند. دغدغه مدرس دغدغه سیاسی و دینی بوده است.

نکته دوم:

باید توجه کرد جمهوری اسلامی یکی ناظر به ساختار است ودیگری ناظر به محتوا، لذا با هم تعارضی نخواهند داشت، بلکه اگر جمهوری هم ناظر به محتوا و اصالت آزادی بود تعارض پیش می آمد، اما وقتی ناظر به دو عرصه مجزا هستند تعارضی در کار نیست همانطور که شهید مطهری می فرمایند:
«جمهورى اسلامى» يعنى حكومتى كه شكل آن انتخاب حاكم است از طرف عامه مردم براى مدت موقت و نه شكل موروثى، و محتواى آن اسلامى است يعنى بر اساس معيارها و موازين اسلامى است.»(1)

نکته سوم:

من عین جمله ایشان را نیافتم، اما اینکه بگویند جمهوریت با طریقه جعفری مناسب نیست، در خصوص حکومت معصوم درست است اما حکومت غیر معصوم فرق می کند.
اگرچه انتخاب حاکم از سوی خداست اما گاهی این حاکم با «نام» معرفی میشود مانند ولایت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، و امام علی(علیه السلام) و سایر معصومین که هر کدام به صورت مشخص امام و حاکم بعد از خویش را معرفی می کرده اند، و گاهی با «وصف» معرفی میشود مانند ولایت ولی فقیه عادل؛ خب در جایی که خداوند حاکم را با وصف معرفی کند تشخیص آن با مردم است، یعنی مردم هستند که باید ولی فقیه را متناسب با معیارهایی که خداوند بیان فرموده کشف کنند، لذا به شرط رعایت ملاک هایی که خدا تعیین فرموده، نظر اسلام با جمهوری سازگار است، منتهی چون تشخیص چنین امری نیاز به تخصص دارد، مردم با واسطه و به صورت غیر مستقیم ولی فقیه را انتخاب می کنند، یعنی فقهایی را انتخاب میکند تا آن فقها بهترین فرد برای رهبری را کشف کنند، لذا این انتخاب هم با اسلام، و هم با جمهوری کاملا سازگار است.

صرف انتخاب اکثریت با اسلام تعارض ندارد، آنچه که تعارض دارد انتخاب بدون ملاک و چارچوب های دینی است؛ نمیتوان گفت به صرف اینکه انتخاب بر عهده اکثریت قرار داده شده خلاف شرع است.

بنابراین آنچه در نهایت به نظر میرسد این است که مرحوم مدرس چون امیدی به تشکیل حکومت اسلامی در آن زمان نداشته است به حکومت سلطنتی یک شخص لایق نظر مثبت داشته است و آن را بر حکومت جمهوری رضا خانی ترجیح داده است، او در مقام مقایسه این دو حکومت بوده، نه در مقام مقایسه حکومت سلطنتی با جمهوری اسلامی!

نکته چهارم:

حتی بر فرض که بپذیریم که شهید مدرس مطلقا با جمهوری مخالف بوده است باید این را توجه داشت که نظر مدرس به عنوان یک اندیشه مطرح است نه سخن معصوم! ولی فقیه موجود است که تصمیم می گیرد چه چیزی در مسئله موجب استقرار بیشتر نظام اسلامی و استحکام آن میشود.
اگر ولی فقیه تشخیص داد جمهوری و مشارکت مردم علی رغم آسیب هایی که دارد مایه استحکام نظام اسلامی میشود طبیعتا باید آن را اجرا کند، همانطور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ احد با اینکه مخالف بیرون رفتن از مدینه بودند اما تشخیص دادند مشارکت دادن نظر مردم اهمیت بیشتری دارد و لذا با نظر اکثریت موافقت کردند.

با این اوصاف روشن میشود اولا تشخیص مدرس متعلق به آن زمان است، و شاید اگر امروز او هم بود با این جمهوری مخالفتی نداشت، و ثانیا حتی اگر بگوییم نظر ایشان متعلق به زمان خاصی نبوده و برای همه زمان هاست خب این نظر مرحوم مدرس است، نظر عالمان دیگر ممکن است متفاوت باشد.
برای اطلاع بیشتر از سازگاری جمهوری با اسلام و تبیین «جمهوری اسلامی» به مجموعه آثار شهید مطهری، ج24 از ص315 به بعد مراجعه بفرمایید.

پی نوشت ها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران، ج24، ص330.

موضوع قفل شده است