جمع بندی فرق بحث با جدل و نزاع چیست؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق بحث با جدل و نزاع چیست؟

سلام. قرآن کریم، در آیه های 67 و 68 سورۀ حج، می فرماید که نباید با پیامبر نزاع کنند و اگر با ایشان جدل کردند، پیامبر باید بفرمایند که خدا داناترست به آنچه می کنید.

بدون شک بین مسلمانان و پیامبر، بحثهای زیادی رخ می داده است. فرق بحثهای عادی که ایرادی ندارند و لازمۀ تفکر هستند، با نزاع و جدل که در این دو آیه مذمت شده است، چیست؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]«لِّكُلّ‏ِ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فىِ الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلىَ‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلىَ‏ هُدًى مُّسْتَقِيمٍ وَ إِن جَدَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُون‏»
براى هر امّتى عبادتى قرار داديم، تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! بسوى پروردگارت دعوت كن، كه بر هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است كه تو مى‏پويى). و اگر آنان با تو به جدال برخيزند، بگو: خدا از كارهايى كه شما انجام مى ‏دهيد آگاهتر است.(حج، 67و68)

با سلام و درود

در ابتدا سه واژه «بحث»، «نزاع» و «جدال» را از نظر معنای لغوی و اصطلاحی بررسی می کنیم:

«بحث»

به معنای کشف و طلب (المفردات في غريب القرآن، ص 108)؛ و نیز به معنای کاویدن، جستجو کردن و تفتیش نمودن از اسرار آمده است(قاموس قرآن، ج ‏1، ص 161).

«نزاع»

از "نزع" به معنای برکندن و کشیدن است و در اعراض نمودن نیز به کار می رود. تنازع و منازعه نیز در اصل به معناى مجاذبه است، يعنى كسى يا چيزى را از جايش‏ و موقعيتش تغيير دهند؛ و بعدا به معناى خصومت و مجادله تعبير شده است. (المفردات في غريب القرآن، ص 798)

نزع، به معنای کندن، جذب و قلع کردن نیز می آید. لذا مخاصمه و مجادله را از آن جهت نزاع و تنازع می گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع می کنند.
واژه نزاع، در قرآن پيوسته در مجادله لفظى به كار رفته، گويا در باره کشتن و قتال به كار نمی رود. (قاموس قرآن، ج ‏7، ص 43)

«جدال»

جدال يعنى گفتگوى با نزاع و ستيزه و چيرگى بر يكديگر، و در اصل به معنای ريسمان و طناب را محكم تاباندن است‏.(المفردات في غريب القرآن، ص 189)

جَدَل به معناى شدت خصومت است، و اكثر استعمال اين صيغه در قرآن در منازعه و مخاصمه ناحق است.(قاموس قرآن، ج 2، ص 23)

جدال، با مجادله، منازعه، مشاجره و مخاصمه هم معنى است.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏2، ص 523)

جدال، به معنى گفتگوى توأم با نزاع است، و در اصل به معنى محكم پيچيدن طناب است؛ و از آن جا كه طرفين گفتگوى آميخته با نزاع به يكديگر مى ‏پيچند و هر كدام مى ‏خواهد سخن خود را به كرسى بنشاند، اين واژه در آن به كار رفته است.(تفسير نمونه، ج ‏2، ص 54)

در جدال، حق ظاهر و حجت تمام شده است.(أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏4، ص 78)

[="Tahoma"]مقایسه بین نزاع و جدال

در مقایسه نزاع و جدال، جدال از شدت خصومت بیشتری برخوردار است و در آن غالب شدن بر طرف مقابل و اثبات باطل و ابطال حق، مقصود است.

ظاهر آیات قرآن نیز در مواردی که موضوع جدال با پیامبر صلی الله علیه وآله مطرح است، به شدت برخورد شده است، شدتی که در آیات قرآن در باره منازعه ـ حتی با پیامبر ـ چنین برخورد شدیدی دیده نمی شود.

با توجه به آیات قرآن روشن می شود که تعبیر به «نزاع» معمولا در مطلق اختلاف و منازعه به کار می رود، ولی تعبیر به «جدال» غالبا و در اکثر موارد، در جدال حق و باطل و مقابله کفر و ایمان به کار رفته است. به مواردی از آیات در باره جدال توجه فرمایید:

«يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّن‏»؛ آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مى ‏كردند.(انفال، 6)

«وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَديدُ الْمِحالِ»؛ و آن ها درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتى بى ‏انتها (و مجازاتى دردناک) دارد.(رعد، 13)

«وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ يُجادِلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتي‏ وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً»؛ ما پيامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار كننده، نمى‏ فرستيم اما كافران همواره مجادله به باطل مى‏ كنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازاتهايى را كه به آنان وعده داده شده است، به باد مسخره گرفتند.(کهف، 56)

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَريدٍ»؛ گروهى از مردم، بدون هيچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا بر مى ‏خيزند و از هر شيطان سركشى پيروى مى ‏كنند.(حج، 3)

«ما يُجادِلُ في‏ آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذينَ كَفَرُوا»؛ تنها كسانى كه در آيات ما مجادله مى ‏كنند كه (از روى عناد) كافر شده‏ اند.(غافر، 4)

و .......

میقات;668743 نوشت:
«لِّكُلّ‏ِ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فىِ الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلىَ‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلىَ‏ هُدًى مُّسْتَقِيمٍ وَ إِن جَدَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُون‏»
براى هر امّتى عبادتى قرار داديم، تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! بسوى پروردگارت دعوت كن، كه بر هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است كه تو مى‏پويى). و اگر آنان با تو به جدال برخيزند، بگو: خدا از كارهايى كه شما انجام مى ‏دهيد آگاهتر است.(حج، 67و68)

با سلام و درود

در ابتدا سه واژه «بحث»، «نزاع» و «جدال» را از نظر معنای لغوی و اصطلاحی بررسی می کنیم:

«بحث»

به معنای کشف و طلب (المفردات في غريب القرآن، ص 108)؛ و نیز به معنای کاویدن، جستجو کردن و تفتیش نمودن از اسرار آمده است(قاموس قرآن، ج ‏1، ص 161).

«نزاع»

از "نزع" به معنای برکندن و کشیدن است و در اعراض نمودن نیز به کار می رود. تنازع و منازعه نیز در اصل به معناى مجاذبه است، يعنى كسى يا چيزى را از جايش‏ و موقعيتش تغيير دهند؛ و بعدا به معناى خصومت و مجادله تعبير شده است. (المفردات في غريب القرآن، ص 798)

نزع، به معنای کندن، جذب و قلع کردن نیز می آید. لذا مخاصمه و مجادله را از آن جهت نزاع و تنازع می گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع می کنند.
واژه نزاع، در قرآن پيوسته در مجادله لفظى به كار رفته، گويا در باره کشتن و قتال به كار نمی رود. (قاموس قرآن، ج ‏7، ص 43)

«جدال»

جدال يعنى گفتگوى با نزاع و ستيزه و چيرگى بر يكديگر، و در اصل به معنای ريسمان و طناب را محكم تاباندن است‏.(المفردات في غريب القرآن، ص 189)

جَدَل به معناى شدت خصومت است، و اكثر استعمال اين صيغه در قرآن در منازعه و مخاصمه ناحق است.(قاموس قرآن، ج 2، ص 23)

جدال، با مجادله، منازعه، مشاجره و مخاصمه هم معنى است.(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏2، ص 523)

جدال، به معنى گفتگوى توأم با نزاع است، و در اصل به معنى محكم پيچيدن طناب است؛ و از آن جا كه طرفين گفتگوى آميخته با نزاع به يكديگر مى ‏پيچند و هر كدام مى ‏خواهد سخن خود را به كرسى بنشاند، اين واژه در آن به كار رفته است.(تفسير نمونه، ج ‏2، ص 54)

در جدال، حق ظاهر و حجت تمام شده است.(أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏4، ص 78)

با سلام و سپاس. آیا می توانید آیاتی از قرآن را به ما نشان بدهید که از پرسشگری پژوهشگرانه و به دور از منازعه و مجادله، استقبال نماید یا آنرا کاری مثبت بشمارد؟

[="Tahoma"]

חסר משמעות;669973 نوشت:
با سلام و سپاس. آیا می توانید آیاتی از قرآن را به ما نشان بدهید که از پرسشگری پژوهشگرانه و به دور از منازعه و مجادله، استقبال نماید یا آنرا کاری مثبت بشمارد؟

با سلام و درود

در آیات ذیل، در مقابل شک و تردید مخاطبان و نیز در برابر پرسش های آنان ـ بدون این که نزاع و مجادله ای در کار باشد ـ به آرامی پاسخ داده شده است:

«فَإِنْ كُنْتَ في‏ شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرينَ»؛ و اگر در آنچه بر تو نازل كرده ‏ايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى ‏خواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنا بر اين، هرگز از ترديدكنندگان مباش! [مسلماً او ترديدى نداشت! اين درسى براى مردم بود.](یونس، 94)

«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»؛ اگر نمى ‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.(نحل، 43؛ انبیاء، 7)

«وَ إِنَّ الَّذينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ فَلِذَالِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُم‏»؛ و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شك و ترديدند، شكى همراه با بدبينى! پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شده ‏اى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پيروى مكن.(شوری، 14و15)

«وَ إِنَّهُمْ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ مُريب‏ مَّنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّمٍ لِّلْعَبِيد»؛ ولى آنها هنوز درباره آن شكّى تهمت‏ انگيز دارند. كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست و هر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى ‏كند.(فصلت، 45و46)

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً ...»؛ و از تو درباره «ذو القرنين» مى ‏پرسند بگو: بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم كرد ... .(کهف، 83)

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً ...»؛ و از تو درباره كوه ‏ها سؤال مى ‏كنند بگو: پروردگارم آنها را (متلاشى كرده) بر باد مى‏ دهد ... .(طه، 105)

«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»؛ بگو: آيا كسانى كه مى ‏دانند با كسانى كه نمى ‏دانند يكسانند.(زمر، 9)

و ....

فرق بحث با جدل و نزاع

پرسش:
قرآن کریم، در آیه های 67 و 68 سورۀ حج، می فرماید که نباید با پیامبر نزاع کنند و اگر با ایشان جدل کردند، پیامبر باید بفرمایند که خدا داناترست به آنچه می کنید.
فرق بحثهای عادی که ایرادی ندارند و لازمۀ تفکر هستند، با نزاع و جدل که در این دو آیه مذمت شده است، چیست؟
آیا آیاتی داریم که از پرسشگری پژوهشگرانه و به دور از منازعه و مجادله، استقبال نماید یا آن را کاری مثبت بشمارد؟

پاسخ:
«لِّكُلّ‏ِ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فىِ الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلىَ‏ رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلىَ‏ هُدًى مُّسْتَقِيمٍ وَ إِن جَدَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُون‏»؛ براى هر امّتى عبادتى قرار داديم، تا آن عبادت را (در پيشگاه خدا) انجام دهند پس نبايد در اين امر با تو به نزاع برخيزند! بسوى پروردگارت دعوت كن، كه بر هدايت مستقيم قرار دارى (و راه راست همين است كه تو مى‏پويى). و اگر آنان با تو به جدال برخيزند، بگو: خدا از كارهايى كه شما انجام مى ‏دهيد آگاهتر است.(1)
با سلام و درود
در ابتدا سه واژه «بحث»، «نزاع» و «جدال» را از نظر لغوی بررسی می کنیم:
«بحث»؛ به معنای کشف و طلب(2)؛ و نیز به معنای کاویدن، جستجو کردن و تفتیش نمودن از اسرار آمده است.(3)
«نزاع»؛ از "نزع" به معنای برکندن و کشیدن است و در اعراض نمودن نیز به کار می رود. تنازع و منازعه نیز در اصل به معناى مجاذبه است، يعنى كسى يا چيزى را از جايش‏ و موقعيتش تغيير دهند؛ و بعدا به معناى خصومت و مجادله تعبير شده است.(4)
نزع، به معنای کندن، جذب و قلع کردن نیز می آید. لذا مخاصمه و مجادله را از آن جهت نزاع و تنازع می گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع می کنند.
واژه نزاع، در قرآن پيوسته در مجادله لفظى به كار رفته، گويا در باره کشتن و قتال به كار نمی رود.(5)
«جدال»؛ جدال يعنى گفتگوى با نزاع و ستيزه و چيرگى بر يكديگر، و در اصل به معنای ريسمان و طناب را محكم تاباندن است‏.(6)
جَدَل به معناى شدت خصومت است، و اكثر استعمال اين صيغه در قرآن در منازعه و مخاصمه ناحق است.(7)
جدال، با مجادله، منازعه، مشاجره و مخاصمه هم معنى است.(8)
جدال، به معنى گفتگوى توأم با نزاع است، و در اصل به معنى محكم پيچيدن طناب است؛ و از آن جا كه طرفين گفتگوى آميخته با نزاع به يكديگر مى ‏پيچند و هر كدام مى ‏خواهد سخن خود را به كرسى بنشاند، اين واژه در آن به كار رفته است.(9)
در جدال، حق ظاهر و حجت تمام شده است.(10)
اما مقایسه این واژه ها:
در مقایسه نزاع و جدال، جدال از شدت خصومت بیشتری برخوردار است و در آن غالب شدن بر طرف مقابل و اثبات باطل و ابطال حق، مقصود است.
ظاهر آیات قرآن نیز در مواردی که موضوع جدال با پیامبر صلی الله علیه وآله مطرح است، به شدت برخورد شده است، شدتی که در آیات قرآن در باره منازعه ـ حتی با پیامبر ـ چنین برخورد شدیدی دیده نمی شود.
با توجه به آیات قرآن روشن می شود که تعبیر به «نزاع» معمولا در مطلق اختلاف و منازعه به کار می رود، ولی تعبیر به «جدال» غالبا و در اکثر موارد، در جدال حق و باطل و مقابله کفر و ایمان به کار رفته است. به مواردی از آیات در باره جدال توجه فرمایید:
«يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّن‏»؛ آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله مى ‏كردند.(11)
«وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَديدُ الْمِحالِ»؛ و آن ها درباره خدا به مجادله مشغولند! و او قدرتى بى ‏انتها (و مجازاتى دردناک) دارد.(12)
«وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ يُجادِلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَ اتَّخَذُوا آياتي‏ وَ ما أُنْذِرُوا هُزُواً»؛ ما پيامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار كننده، نمى‏ فرستيم اما كافران همواره مجادله به باطل مى‏ كنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسيله آن از ميان بردارند! و آيات ما، و مجازاتهايى را كه به آنان وعده داده شده است، به باد مسخره گرفتند.(13)
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَريدٍ»؛ گروهى از مردم، بدون هيچ علم و دانشى، به مجادله درباره خدا بر مى ‏خيزند و از هر شيطان سركشى پيروى مى ‏كنند.(14)
«ما يُجادِلُ في‏ آياتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذينَ كَفَرُوا»؛ تنها كسانى كه در آيات ما مجادله مى ‏كنند كه (از روى عناد) كافر شده‏ اند.(15)
و .......
در ادامه به آیاتی اشاره که در مقابل شک و تردید مخاطبان و نیز در برابر پرسش های آنان ـ بدون این که نزاع و مجادله ای در کار باشد ـ به آرامی پاسخ داده شده است:
«فَإِنْ كُنْتَ في‏ شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذينَ يَقْرَؤُنَ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ المُمْتَرينَ»؛ و اگر در آنچه بر تو نازل كرده ‏ايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى ‏خواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنا بر اين، هرگز از ترديدكنندگان مباش! [مسلماً او ترديدى نداشت! اين درسى براى مردم بود.](16)
«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏»؛ اگر نمى ‏دانيد، از آگاهان بپرسيد.(17)
«وَ إِنَّ الَّذينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ مُريبٍ فَلِذَالِكَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُم‏»؛ و كسانى كه بعد از آنها وارثان كتاب شدند نسبت به آن در شك و ترديدند، شكى همراه با بدبينى! پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شده ‏اى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پيروى مكن.(18)
«وَ إِنَّهُمْ لَفي‏ شَكٍّ مِنْهُ مُريب‏ مَّنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّمٍ لِّلْعَبِيد»؛ ولى آنها هنوز درباره آن شكّى تهمت‏ انگيز دارند. كسى كه عمل صالحى انجام دهد، سودش براى خود اوست و هر كس بدى كند، به خويشتن بدى كرده است و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى ‏كند.(19)
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً ...»؛ و از تو درباره «ذو القرنين» مى ‏پرسند بگو: بزودى بخشى از سرگذشت او را براى شما بازگو خواهم كرد ... .(20)
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً ...»؛ و از تو درباره كوه ‏ها سؤال مى ‏كنند بگو: پروردگارم آنها را (متلاشى كرده) بر باد مى ‏دهد ... .(21)
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»؛ بگو: آيا كسانى كه مى ‏دانند با كسانى كه نمى ‏دانند يكسانند.(22)
و .... .

________

  1. حج، 67و68.
  2. المفردات في غريب القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ص 108.
  3. قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 161.
  4. المفردات في غريب القرآن، ص 798.
  5. قاموس قرآن، ج ‏7، ص 43.
  6. المفردات في غريب القرآن، ص 189.
  7. قاموس قرآن، ج 2، ص 23.
  8. مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏2، ص 523.
  9. تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏2، ص 54.
  10. أنوار التنزيل و أسرار التأويل، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏4، ص 78.
  11. انفال، 6.
  12. رعد، 13.
  13. کهف، 56.
  14. حج، 3.
  15. غافر، 4.
  16. یونس، 94.
  17. نحل، 43؛ انبیاء، 7.
  18. شوری، 14و15.
  19. فصلت، 45و46.
  20. کهف، 83.
  21. طه، 105.
  22. زمر، 9.
موضوع قفل شده است