جمع بندی اول زیارت امام حسین (ع) یا ابتدا کسب اجازه از حضرت ابوالفضل؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اول زیارت امام حسین (ع) یا ابتدا کسب اجازه از حضرت ابوالفضل؟

سلام و تحیت
ادب ایجاب می کند که اول به بزرگتر سلام کنیم
از طرفی برخی می گویند برای کسب اجازه از امام حسین ابتدا از امیر لشگرش حضرت ابوالفضل اجازه بگیرید و ابتدا به زیارت حضرت عباس بروید
اما از طرفی می گن حتی وقتی میرید زیارت قبور ابتدا برای پدر و مادر خود فاتحه بخوانید و سپس سایر قبور
حالا برای امام حسین ع مطلب چگونه است؟
کدام مورد به ادب و احترام نزدیک تر است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

mousavi928;667591 نوشت:
ادب ایجاب می کند که اول به بزرگتر سلام کنیم
از طرفی برخی می گویند برای کسب اجازه از امام حسین ابتدا از امیر لشگرش حضرت ابوالفضل اجازه بگیرید و ابتدا به زیارت حضرت عباس بروید
اما از طرفی می گن حتی وقتی میرید زیارت قبور ابتدا برای پدر و مادر خود فاتحه بخوانید و سپس سایر قبور
حالا برای امام حسین ع مطلب چگونه است؟
کدام مورد به ادب و احترام نزدیک تر است؟

سلام
این سوال قبلا در این سایت پاسخ داده شده به تاپیک ذیل مراجعه کنید. سوالی بود درخدمتم.

نسیم رحمت;669316 نوشت:
سلام
این سوال قبلا در این سایت پاسخ داده شده به تاپیک ذیل مراجعه کنید. سوالی بود درخدمتم.

سلام
پس نتیجه اینکه اول باید به زیارت حرم امام حسین برویم بعد حضرت عباس؟

mousavi928;669408 نوشت:
پس نتیجه اینکه اول باید به زیارت حرم امام حسین برویم بعد حضد عباس؟

بله :Gol:
زائر به هنگام زیارت کربلا بهتر است ابتدا باید به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) برود وعرض ارادت نموده و سپس به زیارت حضرت عباس(ع) رهسپار گردد.

سلام علیکم
با اجازه کارشناس محترم و گرامی تاپیک

به نظر حقیر این مسأله بیشتر به زاویه نگاه زائر بستگی دارد،بنده چند سال پیش که عتبات مشرف شدم،ابتدا به زیارت قمر بنی هاشم علیه السلام رفتم و از ایشان به عنوان باب الحسین و امیر خیمه گاه سلطانی برای زیارت سید الشهداء علیه السلام اجازه خواستم،لذا گمان میکنم این موضوع به زاویه نگاه زائر بستگی دارد و در صورت زیارت اول هر کدام از حرمین کار ناشایستی انجام نشده است.
البته کارشناس محترم می بایست نظر نهایی را بدهند.

استاد;669601 نوشت:
سلام علیکم
با اجازه کارشناس محترم و گرامی تاپیک

به نظر حقیر این مسأله بیشتر به زاویه نگاه زائر بستگی دارد،بنده چند سال پیش که عتبات مشرف شدم،ابتدا به زیارت قمر بنی هاشم علیه السلام رفتم و از ایشان به عنوان باب الحسین و امیر خیمه گاه سلطانی برای زیارت سید الشهداء علیه السلام اجازه خواستم،لذا گمان میکنم این موضوع به زاویه نگاه زائر بستگی دارد و در صورت زیارت اول هر کدام از حرمین کار ناشایستی انجام نشده است.
البته کارشناس محترم می بایست نظر نهایی را بدهند.


سلام
اتفاقاً منم قبلاً همین جرف رو شندیم
استاد رائفی پور هم این رو می گفتند

استاد;669601 نوشت:
به نظر حقیر این مسأله بیشتر به زاویه نگاه زائر بستگی دارد،بنده چند سال پیش که عتبات مشرف شدم،ابتدا به زیارت قمر بنی هاشم علیه السلام رفتم و از ایشان به عنوان باب الحسین و امیر خیمه گاه سلطانی برای زیارت سید الشهداء علیه السلام اجازه خواستم،لذا گمان میکنم این موضوع به زاویه نگاه زائر بستگی دارد و در صورت زیارت اول هر کدام از حرمین کار ناشایستی انجام نشده است.
البته کارشناس محترم می بایست نظر نهایی را بدهند.


با سپاس از الطاف خفیه و جلیه جناب
" استاد "

عرض بنده اشاره به برخی افراد بود که در هنگام عزم زیارت حضرت قمربنی هاشم، مقام عصمت و امامت امام حسین را فراموش می کنند و بر این باورند همه کاره حضرت عباس است، لذا ابتدا به زیارت ایشان می روند غافل از این که اگر حضرت عباس هم عنایتی دارند در ذیل توجهات حضرت سیدالشهداء است.



اما اگر زاوبه نگاه به این شکل باشد که ایشان باب الحسین است و ... که همکار ارجمند فرمودند بحث دیگری است که جناب استاد فرمودند.

نسیم رحمت;669613 نوشت:
عرض بنده اشاره به برخی افراد بود که در هنگام عزم زیارت حضرت قمربنی هاشم، مقام عصمت و امامت امام حسین را فراموش می کنند و بر این باورند همه کاره حضرت عباس است، لذا ابتدا به زیارت ایشان می روند غافل از این که اگر حضرت عباس هم عنایتی دارند در ذیل توجهات حضرت سیدالشهداء است.

فرمایش کاملا بجا و درستی است،متاسفانه این نوع اهانت ها به مقام عصمت در بین عوام و حتی خواص وجود دارد.
یک نمونه ی دیگر اینکه متاسفانه برخی وقتی به زیارت ائمه علیهم السلام می روند با گوشی همراه خود از مقابل حرم تماس گرفته و به مخاطب خود می گویند با امام صحبت کند،این کار استخفاف(خفیف و کوچک شمردن) مقام امامت است و از مصادیق قطعی توهین به امام محسوب می شود.
عجیب آنست که این کار توسط آستان قدس در حرم مطهر رضوی نیز صورت گرفته و شماره تلفنی به اینکار اختصاص پیدا کرده که به روضه منوره متصل می شود.
این قبیل کارها به علت عدم معرفت به مقام عصمت و امامت است.
مگر امام حاجت و کلام ما را از راه دور متوجه نمی شود که باید تلفن واسطه شود؟!!!!
حال اگر کسی اشکال کند که با این اوصاف چرا اصلا به زیارت أئمه علیهم السلام می رویم باید عرض کنم دلیل اینکار اینست که چون بدن مطهر امام در آن مکان دفن شده است و همچنین هر نفسی تعلقی به بدن خودش دارد(این مطلب در فلسفه کاملا اثبات شده است)لذا شدت حضور امام معصوم در آن مکان بیشتر است.مضافا بر اینکه پیمودن مصافت و تحمل سختی آن برای زیارت أئمه علیهم السلام نشان از میزان علاقه ما به آن انوار مطهر دارد.

استاد;669618 نوشت:
مگر امام حاجت و کلام ما را از راه دور متوجه نمی شود که باید تلفن واسطه شود؟!!!!
حال اگر کسی اشکال کند که با این اوصاف چرا اصلا به زیارت أئمه علیهم السلام می رویم باید عرض کنم دلیل اینکار اینست که چون بدن مطهر امام در آن مکان دفن شده است و همچنین هر نفسی تعلقی به بدن خودش دارد(این مطلب در فلسفه کاملا اثبات شده است)لذا شدت حضور امام معصوم در آن مکان بیشتر است.مضافا بر اینکه پیمودن مصافت و تحمل سختی آن برای زیارت أئمه علیهم السلام نشان از میزان علاقه ما به آن انوار مطهر دارد.

سلام خدمت شما استاد محترم
من با فرمایشات شما کاملا موافقم.همه میدونیم که ائمه سلام و دعای مارو از هرجایی میشنوند.
فقط من برام سوالی پیش اومد . برای مثال ما وقتی عکس دریا رو میبینیم با وقتی که صدای اون رو میشنویم با وقتی که واقعا کنار دریا باشیم هرکدوم حال و هوای خودش رو داره
اینکه حس کنیم صدای ما به طور مستقیم به حرم وصل شده ، این کار در زیاد شدن حال معنوی تاثیر نمیزاره؟ البته برای امثال بنده که به وسیله محتاجیم . مسلما فردی که از پشت تلفن حرف میزنه میدونه که امام صدای اون رو از همون جایی که هست میشنوه و نیازی به تلفن نیست . پس این کار توهینی به ساحت ائمه نباید باشه . البته به شرطی که همونطور که خودتون فرمودید تبدیل به این فکر نشه که برای صحبت نیاز به تلفنه. پس اینکار به نظر شما اگر برای نزدیک تر شدن به کسی که برامون ارزشمنده و بهشون علاقه مندیم استفاده بشه اشکالی داره؟
البته قصدم از سوال اصلا تایید این کار نیست همونطور که خودم هم قبلا قبول نداشتم ولی خوشحال میشم با فرمایشات شما زمینه ی فکریم رو منظم تر کنم.

استاد;669618 نوشت:
ک نمونه ی دیگر اینکه متاسفانه برخی وقتی به زیارت ائمه علیهم السلام می روند با گوشی همراه خود از مقابل حرم تماس گرفته و به مخاطب خود می گویند با امام صحبت کند،این کار استخفاف(خفیف و کوچک شمردن) مقام امامت است و از مصادیق قطعی توهین به امام محسوب می شود.
عجیب آنست که این کار توسط آستان قدس در حرم مطهر رضوی نیز صورت گرفته و شماره تلفنی به اینکار اختصاص پیدا کرده که به روضه منوره متصل می شود.
این قبیل کارها به علت عدم معرفت به مقام عصمت و امامت است.

سلام
بله واقعا این کارها خنده دارن! آخه یعنی چی؟ یعنی اگر این موبایل نباشه نمیشه با امام صحبت کرد؟ مگر ما همیشه در نماز به پیامبر ص سلام نمی دهیم؟ آنجا هم موبایل لازمه؟
اگر همین کار را عربستان انجام می داد خیلی از ماها مسخرشون می کردیم اما خودمون...!
تازه به لحاظ دیدن تصویر و صدا هم که تلویزیون همیشه حرم رضوی رو معمولاً نشون میده
من هرگز اینکارو نکردم هر وقت هم کسی بهم زنگ میزنه میگه گوشی رو میگیرم جلو حرم میگم نمیخوام و لازم به این کار نیست

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

استاد;669618 نوشت:
فرمایش کاملا بجا و درستی است،متاسفانه این نوع اهانت ها به مقام عصمت در بین عوام و حتی خواص وجود دارد.
یک نمونه ی دیگر اینکه متاسفانه برخی وقتی به زیارت ائمه علیهم السلام می روند با گوشی همراه خود از مقابل حرم تماس گرفته و به مخاطب خود می گویند با امام صحبت کند،این کار استخفاف(خفیف و کوچک شمردن) مقام امامت است و از مصادیق قطعی توهین به امام محسوب می شود.
عجیب آنست که این کار توسط آستان قدس در حرم مطهر رضوی نیز صورت گرفته و شماره تلفنی به اینکار اختصاص پیدا کرده که به روضه منوره متصل می شود.
این قبیل کارها به علت عدم معرفت به مقام عصمت و امامت است.
مگر امام حاجت و کلام ما را از راه دور متوجه نمی شود که باید تلفن واسطه شود؟!!!!
حال اگر کسی اشکال کند که با این اوصاف چرا اصلا به زیارت أئمه علیهم السلام می رویم باید عرض کنم دلیل اینکار اینست که چون بدن مطهر امام در آن مکان دفن شده است و همچنین هر نفسی تعلقی به بدن خودش دارد(این مطلب در فلسفه کاملا اثبات شده است)لذا شدت حضور امام معصوم در آن مکان بیشتر است.مضافا بر اینکه پیمودن مصافت و تحمل سختی آن برای زیارت أئمه علیهم السلام نشان از میزان علاقه ما به آن انوار مطهر دارد.

شما با پخش زنده حرم و عکس تندیس حرم هم مخالفید؟؟؟
این تلفن قضیه اش مال خارج نشینان است که داخل نشینان هم استفاده میکنند.
مسیله هم روشن است بس که تماس با قسمت های مختلف حرم گرفته شده که تلفن را به سمت حرم بگیرید ان خادم هم که نمی خواهد کسی از این درگاه ناامید برگردد تلفن را به سمت حرم میگرفت و کم کم این تلفن ایجاد شد .

اجازه بدهیم هر کسی هر طور دوست داره با امام صحبت کند و از انجایی که این تلفنی صحبت کردن در واقع یک احترام فامیل به فامیل(اینقدر به یادت بودم که باهات تماس گرفتم که هوای حرم در دلت زنده بشود) است. خیلی اشک ها پشت همین تلفن ریخته میشود.

..........

اما با ان قضیه نخ بستن به پنجره فولاد مخالفم .
یک بار رفته بودم دم پنجره فولاد و دیدم هر کسی بعد چند دقیقه میگوید فلانی نخ شما پاره شده است و فکر میکردند که یک طرف مشکلشون حل شده و امام یک رضایت پنجاه درصدی داده و مانده پنجاه درصد باقی.کم کم داشتم باور میکردم که یک خادم را دیدم و ازش پرسیدم این قضیه نخ پاره شدن چیست.
گفت بابا خودم با تیغ میبرم گفت خداخیرت بده لااقل بهشون بگو چون اینها فکر کردند خبری از امام رضا شده است. و این اتفاق هر روز در حرم تکرار میشود و نفرات اخر به نفرات جدید این پاره شدن نخ را انتقال میدهند و فکر کنم الان هم به حرم بروید شاهد این توهم باشید.(انها فکر میکنند شفا از تو این پنجره از طریق این نخ ها به بدن بیمار انتقال پیدا میکند)

جالبیش این است با خدام حرم که صحبت میکنید میگویند بسیاری هنوز وارد حرم نشده شفا پیدا میکنند بسیاری تو حیاط و صحن و برخی در کنار ضریح و برخی در کنار پنجره فولاد.
تازه عده ای تا میایستند کنار پنجره فولاد مشمول شفا میشوند(با اینکه اولین باراست به حرم امده اند) و نقطه مقابل افرادی هستند که سال ها به حرم امده اند و این بار برای شفا میایند دو روز با این نخ ها و طناب ها خود را به پنجره فولاد وصل میکنند و توهم هم برشون میداره و دست اخر هم شفایی رخ نمیدهد.
تازه یک توهم دیگر هم وجود دارد . افرادی که کنار این پنجره جمع میشوند فکر میکنند حتما حتما باید بیمار بخوابد(ّبس که شنیده اند در خواب فردی به خواب بیمار امد و او شفا پیدا کرد) تا شفا پیدا کند بی خبر از این که برخی که اولین بار است قدم به حرم میگذارند چهار قدم وارد حرم نشده اند شفا میگیرند و تا کنار ضریح تباک میروند.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]چون تاپیک دیگر بسته بود در اینجا مطلبی را مینویسم. فکر میکنم خواندنی باشد.

روزی ملکه هند حاجتمند شد . به هر جا و هر کس رو زد فایده ای نکرد.
یکی به او گفت فردی است به نام ابالفضل که شیعیان بسیار از او حاجت گرفته اند پس به ابالفضل تکیه کن.
ملکه هم عهد کرد که اگر حاجت روا شد گنبد حرم حضرت ابالفضل را طلا بگیرد.

دست بر قضا حاجت روا میشود و با کلی طلا روانه کربلا میشوند.
انجا تصمیم میگیرند هم گنبد حرم امام حسین و هم گنبد حرم حضرت ابالفضل را طلا بگیرند.

شب اول که انجا استراحت میکنند حضرت ابالفضل به خواب یکی از معماران میاید و به انها میگوید نمیپذیرم گنبد حرمم طلا باشد و باید یک تفاوتی بین من و فرمانده ام حسین باشد.(صحبت ها را نقل به مضمون میکنم)

هیچ این گروه بی خبر از خواب شروع به کار میکنند و میبینند که دیوارهای حرم شروع به لرزیدن میکند و ترک ها اشکار میشود.
معمار هم داستان را تعریف میکند.
خوب تصمیم میگیرند گنبد حرم امام حسین را طلا کنند و دست اخر به سوی گنبد حرم ابالفضل بیایند.
ان کار تمام میشود و این کار شروع میشود و باز لرزش و ترک و سقوط اجرها.
همگان میگفتند دیوار حرم حضرت ابالفضل قبول نمیکرد طلا بالایش بیاید اصلا.

هیچ چند روزی بزرگان کربلا و علما می امدند و تباکی میکردند و قربانی میکردند تا حضرت رضایت بدهد تا گنبدش طلا بشود.
تا چند روزی وضع به همین منوال گذشت تا اینکه کوچه های اطراف حرم پر از خون قربانی شده بود و فقط از سمت حرم صدای ناله و التماس از سوی بزرگان و علمای کربلا میامد.

دست اخر دیوار حرم و گنبد نلرزید و انجا را طلا گرفتند.

...........

اگر به نزد خادمان پیر حرم حضرت ابالفضل بروید این داستان را که از موثقین شنیده اند برایتان دقیق نقل میکنند.

این داستان را خودم پای منبر استاد هاشمی نژاد در ثارالله اهواز شنیدم که از زبان خادمان حرم حضرت ابالفضل شنیده بود.[/]

پرسش :
در هنگام تشرف به کربلا، ادب اقتضا می کند اول به زیارت امام حسین علیه السلام برویم یا زیارت حضرت عبّاس علیه السلام؟ برخی می گویند برای کسب اجازه از امام حسین ابتدا از امیر لشگرش حضرت ابوالفضل اجازه بگیرید و ابتدا به زیارت حضرت عباس بروید. کدام مورد به ادب و احترام نزدیک تر است؟

پاسخ :
قبل از ورود به پاسخ مناسب است ابتدا چند جمله ای در فضائل علمدار کربلا وساقی لب تشنگان عرض کنیم وسپس به پاسخ سوال شما بپردازیم :
فضائل حضرت عبّاس :
حضرت عبّاس داراي مقام بسيار رفيعي از فضل و دانش و تقوي و يقين و اطاعت و عبادت و شرايف آداب و اخلاق بود، و به حضرت امام حسين (ع) و زينب كبري(ع) علاقه وافر داشت. و او بعد از حسنين(ع) اشرف و اعظم پسران حضرت علي (ع) بود. مقام حضرت ابو الفضل (ع) بالاتر ازآنست كه امثال ما بتوانند بيان كنند. درسفر حضرت سيد الشهداء (ع) به كربلا (از مدينه تا مكّه، واز مكّه تا كربلا ) آن جناب توجه خاصي به حضرت ابو الفضل (ع) داشت . عصرتاسوعا، چون آن بزرگوار ابو الفضل را نزد دشمن فرستاد، فرمود: اي عبّاس، جانم به قربانت، برادرم، سوار شو و با آنها ملاقات كن . (1)
مرحوم صدوق به اسناد خود روايت كرده كه: حضرت علي بن الحسين (ع) فرمود : ... خداوند عبّاس را رحمت كند، كه جانبازي كرد و خوب امتحان داد و خود را فداي برادر نمود تا دو دستش قطع شدو خداوند در عوض به او دو بال داد كه با فرشتگان در بهشت پرواز مي كند، چنانكه به جعفربن ابيطالب عطا نمود . حضرت عبّاس نزد خداوند متعال منزلت و مقامي داردكه تمام شهداء در روز قيامت تمنّاي مقامش را مي نمايند. (2)
مفضّل بن عمر روايت كرده كه حضرت صادق (ع) فرمودند: عموي ما عبّاس بصيرتي عميق و ايماني محكم داشت، در محضر ابي عبدالله (ع) جهاد كرد، و نيكو كفايت نمود تا به شهادت رسيد. (3)
آن بزرگوار بر اساس صفاي نفس و طينت پاك و اخلاص عظيمي كه داشت مصداق كامل حديث شريف بود كه هر كس چهل روز اعمالش را خالص براي خداوند عزّوجل انجام دهد، چشمه هاي حكمت از قلبش بر زبانش جاري گردد .(4)

مرحوم مقرّم به چند نكته در زيارت حضرت ابوالفضل (ع) منقول ازامام صادق (ع) اشاره نمودند كه هر كدام فضيلتي براي آن بزرگوار است،‌و ما خلاصه آن را نقل مي كنيم:

1- در اذن دخول حرم ابوالفضل (ع) مي خوانيم :
سلام خدا، و سلام ملائكه مقرّبش، وسلام پيامبران مرسل، و بندگان شايسته اش، و سلام تمامي شهداء و صدّ‌يقان، و سلام هايي پاك و طيّب در صبحگاهان و شامگاهان، برتو باد اي فرزند اميرالمؤمنين .
از طرف ديگر: امام صادق (ع) در زيارت سرور مظلومان ابا عبدالله الحسين (ع) مي فرمايند:
سلام خدا، و سلام ملائكه اش ، در صبحگاهان و شامگاهان، برتو باد، و سلام هايي پاك و مطهر، وبرتو سلام ملائكه مقرّب.
از شباهت هايي كه اين دو زيارت بهم دارد، براي ما روشن مي شود كه منزلت قمر بني هاشم (ع) شبيه مقام سيد الشهداء (ع) است، كه در هردو، سلام خداوند و سلام ملائكه مقرّب در هر صبح و شام ، و عبارت:
اَلزّاكِياتُ الطَّيِّباتُ و اَلزّاكِياتُ الطّاهِراتُ آمده است.

2- سلام الهي (كه رحمت بي پايان و عنايت تمام نشدني اوست) و سلام ملائكه مقرّب خداوند، و سلام پيامبران (كه درتمامي افعال و رفتار پيرو رضايت حقّ تعالي ووحي خداوند هستند) وسلام شهداء و صدّيقين(كه پيرو راستين انبياء و اوصيائند) و سلام هايي پاك و مطهّر ، به آن بزرگوار داده شده است.

3- در بخشي از اذن دخول سردار كربلا آمده است:
شهادت مي دهم كه تو نسبت به جانشين پيامبر مرسل (امام حسين عليه السلام) در مقام تسليم بودي، حضرتش را تصديق نمودي، به عهد خود وفا ورزيدي و خيرخواهي كردي . در اينجا مقام تسليم كه از رفيعترين مقامات سالكين و راهيان كوي محبوب است ( و از مرتبۀ رضا و توكل بالاتر است) براي آن حضرت برشمرده است .

4- امام (ع) در ميان همۀ شهداء تنها حضرت ابوالفضل (ع) را به اين خطاب مخاطب فرموده كه :‌ "خدا لعنت كند كسي را كه حقّ تو را نشناخت و حرمت تو را كوچك شمرد ."معلوم مي شود سائر شهداء به اين ميزان از فضيلت دست نيافته اند هرچند هركدام را حقّي بسزا ثابت است.

5- با اين فقره از زيارت: "خداوند ياد تو را در ملأ اعلي بلند ساخت"درجه اي عظيم و مقامي منيع براي حضرتش بيان مي كند كه ياد او در آن مجلس نا ستودني قدسيان مقامي بلند و والاست، و فرازهاي ديگر زيارت كه بيانگر مقامات عاليۀ سردار كربلاست و دقّت بيشتر مي طلبد. (5)
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]حضرت ابوالفضل (ع) و مقام شفاعت :
نقل شده كه در روز قيامت حضرت رسول خدا (ص) به اميرالمؤمنين (ع) مي فرمايند: به فاطمه (ع) بگو: براي شفاعت و نجات امّت دراين فزع اكبر چه داريد؟ عليّ (ع) پيام را به حضرت فاطمه (ع) مي رساند، و آن بانو در جواب مي فرمايند: اي اميرالمؤمنين، براي ما در مقام شفاعت دو دست بريده پسرم حضرت عبّاس كافي است . (6)

حال بعد از این مقدمه طولانی عرض می کنیم :
با همه ی این اوصافی که بر شمردیم ویک از هزار هم نمی باشد، مقام عصمت مقامی دیگر است، وزائر به هنگام زیارت از دشت نینوا ابتدا باید به زیارت سیدالشهدا(ع) برود وعرض ارادت نموده و سپس به زیارت حضرت عباس[=Times New Roman](ع) ره سپار گردد.
[=Times New Roman]برخی در هنگام عزم زیارت حضرت قمربنی هاشم، مقام عصمت و امامت امام حسین را فراموش می کنند و بر این باورند همه کاره حضرت عباس است، لذا ابتدا به زیارت ایشان می روند غافل از این که اگر حضرت عباس هم عنایتی دارند در ذیل توجهات حضرت سیدالشهداء است.


پی نوشت ها:
1. تاريخ طبري : 5/416
2. امالي صدوق/462م 70 ح 10 ، خصال : 1/68،بحار: 44/298ب35ح4
3. نفس المهموم / 332 ، عمدة الطالب / 323
4. عيون الاخبار: 2/68ب31ح321
5. العبّاس مقرّم / 209 وترجمۀ آن سردار كربلا / 228
6. معالي السبطين : 1/27

موضوع قفل شده است