ولادت حضرت معصومه (س)

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ولادت حضرت معصومه (س)

بنام خداوند بخشندهء مهربان

خداوند مُشتی از خاک برداشت. از خاک ، تا آفریده اش افتاده باشد
آنگاه بر آن دستی کشید ، تا بگوید او زیر سایهء من است
سپس از نور خود در آن دمید ، نا رنگ بوی خدا را بگیرد

بعد به او گفت:
مرد را خلق کردم تا بدی را از بین ببرد ، تو را خلق کردم تا خوبی بیافرینی
مرد را خلق کردم تا دنیا جلال مرا ببیند ، تو را خلق کردم تا همه جمال مرا ببینند
مرد را خلق کردم تا مشکلات را به دوش بگیرد ، تو را خلق کردم تا دست مرد را بگیری
مرد را خلق کردم تا جهان را بسازد ، تو را خلق کردم تا مرد را بسازی

سپس آن مخلوق برخواست
قبل از هر چیز لبخند زد ، آنگونه که درخور شخصیتش بود

خدا هم خندید و از این خلقت به خودش آفرین گفت
و نام آن مخلوق را دخترنهاد

و به او برکت داد تا زیباییش در همسریو مقامش در مادریتبلور یابد

از خاک است و خاکی و افتاده....

پس ای مرد ، او را مراعات کن
کنیز خداست و زیر سایه او....
پس ای مرد ، ببین که با کنیز و امانت خدا چگونه رفتار میکنی
مظهر جمال خداست....
پس ای مرد ، برخورد لطیف با او را فراموش مکن

ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر بر تمامی اعضای سایت ، بخصوص خانم های گرامی مبارک باد

@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

:fireworks::fireworks::fireworks::fireworks:


همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد


وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی


هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا


با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو


حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو


با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کننند هاجر و مریم کنار تو


تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو


در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونین تر است ماه محرم کنار تو


ما در کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم


ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم


بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات
مردان شهر نوکر و زنها کنیز هات


زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست


باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر آیینه دیدنیست


مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است


خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم


اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است


من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم


ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
عمریست محو او به تماشا نشسته ایم


اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم


قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم


بوی مدینه می وزد از شهر ما، بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم


از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان


من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم...



سید حمیدرضا برقعی

حنیف;822741 نوشت:
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
عالی....

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است



بگو کیستی؟
این بانو کیست که پاکی، از خورشید عفت او جلوه گرفته است و قداست، از کوثر عصمت او آب و تاب؟!

این بانو کیست که کویر قم، به قدوم دعای او، به بهار نیایش و ستایش تبدیل شده است و کهکشان امامزادگان قم، در آسمان معنویت و منظومه عشق او احرام طواف بر قامت ارادت خود بسته ‏اند و ملایک، بال تبرک و توسل به ضریح آسمانی ‏اش می‏ کشند؟!

این بانو کیست که هر تار و پود لباس مهرش، بوی رضا (علیه‏ السلام) به مشام تأمل می ‏رسد و صدف قم، به لؤلؤ وجود او، در حلقه شهرها به خود می بالد و می ‏نازد؟!

این بانو کیست که معلم و مربی خصوصی او، امام موسای کاظم (علیه ‏السلام)، بر سطر سطر تکالیف الهی او آفرین می‏گوید و قلم اندیشه او را می‏ گشاید و اسفند جان به یمن دانایی فرزندش، در آتش دعا دود می‏ کند که جان پدر به فدای دُردانه خود)؟!

این بانو کیست که جرعه جرعه زیارتنام ه‏اش از سبوی عشق و ارادت برادرش امام رضا (علیه ‏السلام )در بزم توسل به جام و جان مشتاقان کرامت او ریخته می‏ شود؛ جرعه‏ های معرفتی که هر قطره‏اش لکه‏ های هوس و آلودگی وسوسه شیطان را از تن فطرت پاک می‏ کند؟!

این بانو کیست که جلوه ‏های دوباره شکوه فاطمه (علیهاالسلام) و شرف زینب (علیهاالسلام) و زلال عصمت او نمایان است؟!
«عمه سادات سلام علیک
روح مناجات سلام علیک
عمه سادات بگو کیستی
فاطمه یا زینب ثانی‏ستی

تو، «شفیعه محشری» که شمیم بهشتی شفاعت، از شبکه‏ های ضریحت مشام امید را می‏ نوازد: «یا فاطمهُ اِشْفَعی لَنا فی الجنهِ فانّ لکِ عندَ اللهِ شأنا مِنَ الشأنِ».
بوی قبر پنهان زهرا (علیهاالسلام) در لحظه لحظه آئینه های حرمت نمایان است؛ و کوچه باغ یادها، از تو بوی یاس کبود گرفته است.
پرتوی از تلألو زهرا
گوهری پربهاست معصومه

تو «کریمه اهل بیتی» که حاتم طائی، هر شب قصه‏ های دست بخشنده‏ اش را از نقره‏ های تابش مهتاب می‏ شنید و قطره کوچک جود خویش را در مقابل دریای کرم تو ناچیز می‏ شمرد و امروز، ستاره ‏ها از پشت پرده شب، دست گدایی به سوی گنج ضریحت می‏ کشند و هر روز خورشید دانش الهی از فروغ روی ماه تو، از آسمان بلند فیضیه دست پرتوهایش را بر سر افکار جهانی می‏ کشد.
تو «فاطمه معصومه ای» که گل نجابت، عشق حیا و عفاف او را در مدرسه شرافت و طراوت، بر روی گلبرگ‏های غیرت خود تمرین می‏کند و صادق آل محمد (علیه‏ السلام)، به خاطر طهارت روحش، مُهر حرم خود را بر سند عنایت، به قم زد.
آری! تو چراغ فروزان خدایی در شب تار دنیائی
آیتی از خداست معصومه
لطف بی‏انته است معصومه
.................
محمدحسين قديري، اشارات، دی ۱۳۸۲، شماره ۵۶؛ نيز رك: موسيقي طبيعت، گو کیستی؟
تلگرام(دانلود كتاب)

كتاب «موسيقي طبيعت» شامل قطعات و نثرهاي ادبي از محمدحسين قديري در موضوعات مختلف است. نام كتاب برگرفته از يكي از متن‌هاي كتاب درباره باران است.

شايد سؤال شود كه چرا نام كتاب اين گونه انتخاب شده است؟
در واقع طبيعت و آفرينش، سرشار از شگفتي و عجايب است. اگر با گوش دل به نغمه‌هاي آفرينش گوش دهيم مي‌يابيم كه سراسر هستي نغمه «ياهو» مي‌زنند و فقط از خداوند دم مي‌زنند و از يكتايي خداوند، هدف زندگي و معناي آن سخن مي‌گويند.
كل هستي، هدفمند هستند و به صورت تكويني در حال تسبيح خداوند. هدف پيامبران و ائمه هماهنگ كردن آدم با عالَم (هستي) براي تسبيح و بندگي خداوند و در نهايت تكامل آدم و قرب به خداوند است.
اگر به اين راز هستي برسيم در اهداف و شخصيت به توحيد و يكتايي هماهنگ با يكتايي خداوند مي‌رسم و زندگي سراسر نشاط و شادبي و آرامش خواهد شد.