غیب بودن یا نبودن مساله این است!

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غیب بودن یا نبودن مساله این است!

سلام / یکی هست به من کمک کنه؟ آخه دارم با یه آدمی بحث میکنم که سنی نیست (از مریدای علامه برقعی است) واسه همین بحث باهاش یکم دشواره چون موضع خاصی نداره و نمیشه مثلا از کتب اهل سنت چیزی رو بهش ثابت کرد! ایشون حرف حسابش اینه که اگر قرآن کتاب کاملی است باید مساله امامت و مهدویت که هرکی بهش اعتقاد نداشته باشه مرتد و کافره باید به طور مستقیم و مکرر (مثل نماز و زکات و ... که واضح و دائما تاکید شده) اشاره میشد نه به طور غیر مستقیم تو دو سه آیه ! پس یا قران کتاب کاملی نیست! یا امامت جزو واجبات نیست!
موضوع دوم: لطفا در این باره هم کمکم کنید: من راجب مهدویت برای این آقا آیه : الذین یومنون بالغیب رو مثال زدم و روایت امام صادق رو گفتم که تاویل از کلمه غیب امام زمان است اما ایشون در جواب تفسیر آقای برقعی رو جلوم گذاشت به این شرح:
علامه برقعی در تابشی از قران ج1ص228 میگه(کلمه غیب یعنی چیزی که مشاهده و حس نگردد, در صورتی که امام زمان غیب نیست و به قول خیلی ها قابل رویته مثل همین شایعاتی که میگن بعضی از علما میبیننش؛2-آیا آن امام جز متقین هست یا خیر؟ اگر هست که حتما هم هست پس یابد به غیب که خودش باشد معتقد باشد,حال او از خودش چگونه غیب است؟3-رسول خدا خود از متقین بود و ایمان او به امامی که *تابع او خواهدبود معنی ندارد

asad.tehranian;186340 نوشت:
ایشون حرف حسابش اینه که اگر قرآن کتاب کاملی است باید مساله امامت و مهدویت که هرکی بهش اعتقاد نداشته باشه مرتد و کافره باید به طور مستقیم و مکرر (مثل نماز و زکات و ... که واضح و دائما تاکید شده) اشاره میشد نه به طور غیر مستقیم تو دو سه آیه ! پس یا قران کتاب کاملی نیست! یا امامت جزو واجبات نیست!

سلام

در ابتدا از این دوستمان بپرسید که کجا گفته شده است که منکرین امامت کافر هستند؟

و کجا گفته شده است که نماز از اصول است و زکات هم همین طور؟

ایا تکرار تنها سند است

موفق باشید:Gol:

میگه از هر از هر آخوند شیعه ای که پرسیدم هرکس اصل امامت رو قبول نداشته باشه حکمش چیه گفتند مرتد و کافر است! (تو سوالش که ننوشته نماز و زکات جزو اصول دین است نوشته واجب است و نوشته اگه امامت هم مثل نماز واجب بود به طور مستقیم خدا به امامت یا اسامی اماما اشاره میکرد که این همه هم تفرقه بوجود نیاد!

سلام !
میگه از هر آخوند شیعه ای پرسیدم که حکم کسی که اصل امامت رو قبول نداسته باشه چیه؟ گفتند مرتد و کافر به حساب میاد!
در ضمن تو سوالش نوشته نماز و زکات و غیر جزو واجباته نه جزو اصول ! بعد نوشته اگه امامت هم مثل اونا جزو واجبات بود خدا به طور صریح اسامی امامان و قضیه امامت رو تو قران اشاره میکرد

سلام دوست عزیز و مسلمان،اگر کسی از جماعت سنی یا وهابیت،اهل منطق و منطق پذیر باشد و تعصب بی دلیل نداشته باشد به طورحتم این جملات روی او تأثیر مثبت خواهد گذاشت.
اثبات دین حق از طریق قرآن:
اولاً لازم به ذکر است که وهابیت فقط یک دلیل برای رد تشیع دارند آن هم عدم رویت واضح اسامی نسل خاتم النبیین(ص) است که دلیلی غیر منطقی ست،ولی ما بی نهایت دلیل منطقی برای اثبات ادعای خود داریم،همچنین اگر به آنها بگویی از قرآن آیه ای بیاور که متناقض تشیع باشد،چیزی برای گفتن ندارند.اگر آنها ادعای نماز دارند،بگویید پس چرا تعداد رکعتهای آن در قرآن پیدا نمیشود؟!
(اعجاز عددی:آیه 86 سوره النساء"...إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا":درست است که این آیه،در ابتدا در مورد یک عمل سخن میگوید،اما در آخر فرموده"كُلِّ شَيْءٍ" خدا حساب هر چیزی را دارد،بر این اساس،ما میگوییم چون "اِمام:7بار"و"أئمه:5بار"در قرآن آمده و مجموعاً 12 عدد میشود، تعداد امامان(ع)،12 عدد میباشد که البته 5بار بودن کلمه ائمه نشانه ای ست از "پنج تن اهل بیت".سوره یوسف نیز دوازدهمین سوره و در جزء دوازدهم قرآن است،دلیل اینکه سوره ای به وضوح اشاره به ائمه 12گانه نکرده و کلمه ائمه در قرآن پخش است این است که تمام قرآن به ائمه تعلق دارد و در واقع قرآن کاتالوگی ست برای ایشان.خداوند میفرماید"انی جاعل فی الأرض خلیفة"،و نمیشود که خدا صفتی را که به خود نسبت داده را منکر شویم و بگوییم هم اکنون خلیفة اللهی بر روی زمین نیست،اگر چه که او را نبینیم.تا اینجا اگر کسی منکر شود،در حقیقت،حسیب بودن خدا را منکر شده////////////>آیه 32سوره فاطر اشاره به مصطفی شدن تعدادی از عباد الله دارد که"سابق بالخیرات" از میان آنها پس از نبی خاتم(ص) برگزیده شده اند که تعدادشان را در آن آیه نمیبینیم،ولی با جستجو در قرآن متوجه میشویم
که کلمه با ریشه"صَطَفَ"12 بار آمده.////////////>"محمد" صفت است،و صفت یک چیز نسبی ست و میتواند نسبت فامیلی نیز باشد،وقتی در قرآن جستجو کنید،"محمد" 4بار یافت میشود و"احمد" 1بار،که نشانه "5تن اهل بیت"است.////////////>تفسیر خواب یوسف(ع)و12ستاره را نیز خودم نوشته ام که میتوانید دانلودش کنید.////////////>آیه3سوره النجم
"وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ "پیامبر از روی هوا و هوس نطق نمیکند;پس احادیث معتبر
او را باید بدون چون و چرا قبول کرد،همچنین آیه11الضحی "وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ"به پیامبر میفرماید که حدیث بگو(نعمت یعنی تمام خلقت)،اگر ما کلا حدیث را کنار بگذاریم،یعنی این آیه را زیر پا گذاشته ایم.////////////>چه لزومی داشت که موسی(ع) 12چشمه شفابخش تشنگی را از دل سنگی خشک استخراج کند،حتما ما باید امروز پیرو این 12 شفادهنده باشیم.////////////>همچنین خداوند تأکید واقعا ویژه ای روی 12 دارد که در آیه 36سوره
التوبه کاملا مشهود است"إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ"////////////>کلمه"العلی" نیز که با "ال" اولش به معنی "همان علی"است،در قرآن 6 بار آمده که با تعداد 6 امام مطابقت دارد که 6 تای آنها نیز محمد میباشند.در قرآن فقط 1بار از کلمه"تطهیرا" استفاده شده،آن هم برای "اهل البیت(علیهم الصلاة و السلام) است که در آیه33سوره الأحزاب است.////////////>در آیه6الأحزاب نیز به همان هایی اشاره شده که در 32فاطر اشاره شده.////////////>
تنها کسی که در احادیث،این آیه با او مطابقت دارد حضرت علی(ع) است"إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ:المائده55"
در مقابل آیه 105 الأنبیاء هم که وهابیت پاسخی ندارند.

اثبات حدیث ولایت علی(ع) فقط با استناد به یک آیه :آیه 4سوره التحریم"...فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ..."صالح المؤمنین همانند "امیر المؤمنین" کلمه ای مفرد است و به معنای "مرد صالح مؤمنان"است.حال این مرد که شخصیت والای او در کنار نام جبریل(ع) آمده و قبل از ملائکه که نشان میدهد درجه ای بالاتر از ملائکه دارد نمیتواند امیر یا امر کننده مؤمنان باشد؟! و حتما پیامبر اکرم(ص) او را میشناسد که خداوند به او سفارش این مرد را کرده که این مرد در کنار وجود خالق هستی،مولای پیامبر باشد، آیا کسی که مولای یک شخصیت معصوم است،اشکالی دارد که مولای ما نیز باشد؟ "فَحَدِّثْ: مَن کُنتُ مولاه فَهذا علیٌّ مولاه"
البته دلایل برای اثبات فراوان است،که در یکی دو صفحه گنجانده نمیشود

(در تاریخ 90/11/22 اصلاحاتی در متن صورت گرفت)

سلام مجدد! آقا واقعا دستت درد نکنه! عجب مطالب نابی بود خودم به شخصه کیف کردم و حتما اینارو بهش میگم !
لطفا راجب قسمت دوم سوالم هم یکی کمکم کنه!

asad.tehranian;186426 نوشت:
میگه از هر از هر آخوند شیعه ای که پرسیدم هرکس اصل امامت رو قبول نداشته باشه حکمش چیه گفتند مرتد و کافر است! (تو سوالش که ننوشته نماز و زکات جزو اصول دین است نوشته واجب است و نوشته اگه امامت هم مثل نماز واجب بود به طور مستقیم خدا به امامت یا اسامی اماما اشاره میکرد که این همه هم تفرقه بوجود نیاد!

سلام

به او بگویید حرف بی سند را قبول نمی کنید اگر در گفتارش صادقه برا ما سند ارائه کند

در مورد اینم بعدا صحبت کنید

حضوریه یا مکتوب؟:Gol:

asad.tehranian;186340 نوشت:
(کلمه غیب یعنی چیزی که مشاهده و حس نگردد

سلام

از او بپرسید ایا جبرئیل از غیبیات هست یا خیر؟
بهشت و جهنم چه طور؟

:Gol:

asad.tehranian;186340 نوشت:
سلام / یکی هست به من کمک کنه؟ آخه دارم با یه آدمی بحث میکنم که سنی نیست (از مریدای علامه برقعی است) واسه همین بحث باهاش یکم دشواره چون موضع خاصی نداره و نمیشه مثلا از کتب اهل سنت چیزی رو بهش ثابت کرد! ایشون حرف حسابش اینه که اگر قرآن کتاب کاملی است باید مساله امامت و مهدویت که هرکی بهش اعتقاد نداشته باشه مرتد و کافره باید به طور مستقیم و مکرر (مثل نماز و زکات و ... که واضح و دائما تاکید شده) اشاره میشد نه به طور غیر مستقیم تو دو سه آیه ! پس یا قران کتاب کاملی نیست! یا امامت جزو واجبات نیست! موضوع دوم: لطفا در این باره هم کمکم کنید: من راجب مهدویت برای این آقا آیه : الذین یومنون بالغیب رو مثال زدم و روایت امام صادق رو گفتم که تاویل از کلمه غیب امام زمان است اما ایشون در جواب تفسیر آقای برقعی رو جلوم گذاشت به این شرح: علامه برقعی در تابشی از قران ج1ص228 میگه(کلمه غیب یعنی چیزی که مشاهده و حس نگردد, در صورتی که امام زمان غیب نیست و به قول خیلی ها قابل رویته مثل همین شایعاتی که میگن بعضی از علما میبیننش؛2-آیا آن امام جز متقین هست یا خیر؟ اگر هست که حتما هم هست پس یابد به غیب که خودش باشد معتقد باشد,حال او از خودش چگونه غیب است؟3-رسول خدا خود از متقین بود و ایمان او به امامی که *تابع او خواهدبود معنی ندارد

با سلام خدمت شما دوست گرامي


به نظر من اگر شما داراي معلومات ديني زيادي نيستيد صلاح نيست با آن شخص بحث كنيد چه بسا در شما هم تاثير بگذارد.بهتر است اگر هم سوالي دارد از يك كارشناس بپرسد تا هم او به جواب خود برسد و هم شما در پاسخ او در تنگنا قرار نگيريد.


دوستاني هم كه اينجا پاسخ مي دهند و شما به ايشان منتقل مي كنيد باز هم به نظر من فايده چنداني نمي كند مگر اينكه خود ايشان در اين انجمن تشريف بياورند و در مورد نظرات ايشان نقد و بررسي انجام بگيرد.


در مورد سوال اول در اين مورد در موضوعات مختلفي بحث شده كه مي توانيد به آن ها در همين سايت رجوع كنيد:








اما در مورد موضوع دوم:


در تفسير اين آيه حديثي ازابن بابويه رحمه الله در كتاب شريف كمال الدين و تمام النعمه نقل شده است:
يحيي بن ابي قاسم قال : سالت الصادق عليه السلام عن قول الله عزوجل (الم .. ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين ... الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقنا هم ينفقون سوره بقره 1.2.3) فقال عليه السلام : المتقون شيعه علي عليه السلام و الغيب فهو الحجه .... وشاهد ذلك قوله تعالي ( ويقولون لولا انزل عليه آيه من ربه فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معكم من المنتظرين يونس 20 ) ....

ابن بابويه رحمه الله كه از بزرگان تشيع بوده اند ... با چند واسطه حديثي نقل فرموده از امام صادق عليه السلام .... كه روزي يحيي بن ابي القاسم در محضر امام صادق عليه السلام بود از ايشان درباره اين آيات سوره ي مباركه بقره سئوال نمود ... و امام صادق عليه السلام در پاسخ يحيي فرمودند....متقيان شيعيان اميرالمومنين علي عليه السلام هستند و غيب همان حجت غائب است ... و شاهد اين فرموده خداوند تبارك و تعالي است كه فرمود در سوره يونس ( ويقولون لولا انزل عليه آيه من ربه فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معكم من المنتظرين يونس 20 ) خداي جل و اعلي فرموده اند در كلام خويش كه اني معكم من المنتظرين .... (

كمال الدّين و تمام النّعمة، ج‏2، ص: 333 )


در بيان همين آيات از داوود بن كثير رقي از حضرت صادق عليه السلام حديثي نقل شده در بيان قول الله عزو جل ( الذين يومنون بالغيب ) ..كساني كه ايمان به غيب دارند .... امام فرمودند : من آمن (اقر) بقيام القائم انه حق .... فرمودند حضرت كه هر كس ايمان آورد ( اقرار كند ) كه قيام قائم عليه السلام حق است .(البرهان : ج 1 ص 53 ح 4)(همچنين رجوع كنيد :كمال الدين : ج 2 ص 340 ب 33 ح 19 -* : إثبات الهداة : ج 3 ص 458 ب 32 ف 5 ح 93 يا تفاوت اندك-* : المحجة : ص 16 .* : البحار : ج 51 ص 52 ب 5 ح 28 - وج 52 ص 124 ب 22 ح 9 - عن كمال الدين )


و در حديثي ديگر از صحابي بزرگ اسلام جابربن عبد الله انصاري نقل شده است كه جابر در حديثي نقل نموده از پيامبر اسلام كه از امامان دوازده گانه و در ميان آنان از وجود حضرت حجت سلام الله عليه ياد نموده اند. .... جابر عبد الله انصاري چنين گويد ... قال رسول الله صل الله عليه وآله وسلم : طوبي للصابرين في غيبته طوبي للمتقين علي محبتهم اولئك من وصفهم الله في كتابه فقال ( الذين يومنون بالغيب ) (حنفی قندوزی، ینابیع الموده ، ج 2، ص 388)

پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند : خوشا به حال صبر كنندگان در زمان غيبت او .... خوشا به حال كساني كه بر محبتشان پاي بر جا مي مانند ... ايشانند كه خداوند در كتاب خويش چنين وصفشان فرموده ( الذين يومنون بالغيب )

1-غيب داراي درجات مختلفي است و اينطور نيست كه همه غيب ها براي هيچ كس در دسترس نباشد. ما مواردي داريم كه از علوم غيبي است ولي پيامبر (ص) به آن علم دارد.حال بايد بگوييم چون پيامبر(ص) به آن علم دارد پس جزو علوم غيبي نيست؟!!!


چنين نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، می تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند.


قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: عَـٰلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَي‌ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَي‌' مِنْ رَسُولٍ (آيۀ 26 از سورۀ جنّ) دانای غیب خدا است. پس هیچ کس را از غیب خویش مطلع نخواهد کرد مگر فرد برگزیده را ".

چنان که ملاحظه می فرمایید در آیه مذکور می فرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می شود رسول استثنا شده است. او می تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد.

در بعضی از آیات می فرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می دهیم، مثلاً فرموده: "ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک؛(آل عمران ، آیه 44) این اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم".


همين سخن را نيز در مورد امام زمان (عج) مي گوييم كه دسترسي برخي از خواص به ايشان (آن هم نه به صورت گسترده) دليل نمي شود كه بگوييم امام از ديدگان ما غايب نيست.(همانطور كه دانستن برخي از علوم غيبي توسط پيامبران ، آن علوم را از غيبي بودن خارج نمي كند)



2-در مورد اشكال دوم هم بايد ذكر شود منافاتي ندارد كسي به خودش ايمان داشته باشد .مثلا به عنوان مثال پيامبر(ص) به پيامبري خود ايمان داشته است و گرنه طبق استدلال آقاي برقعي بايد بگوييم چگونه ممكن است پيامبر ، خود پيامبر خود باشد و به خود ايمان داشته باشد؟ در واقع اين نوع سخن ها و ايرادات ، ناشي از درك اندك مسئله است.




3-اشكال سوم هم به اين صورت پاسخ داده مي شود كه ايمان به امام زمان(عج) يعني ايمان به امامي كه جانشين پيامبر (ص) و مبين و پيرو دين حضرت رسول است! و هيچ منافاتي ندارد كه پيامبر(ص) به جانشين خود ايمان داشته باشد در حالي كه جانشين او پيرو دين پيامبر(ص) است.

آيا رسولان گذشته كه وصي داشتند نمي توانستند به وصايت آن ها ايمان داشته باشند؟ مگر قرار است هر ايماني تبعيت به دنبال داشته باشد؟

من همون پرسشگره (asad.tehranian) هستم اسمم رو عوض کردم! میخواستم بگم خود ایشون هم اطلاعاتش چندان بالا نیست و خیلی از جاها کم آورد! از همه بابت کمکشون تشکر میکنم

پرسش:


سلام
دارم با یه آدمی بحث میکنم که سنی نیست (از مریدای ابوالفضل برقعی است)
من راجب مهدویت برای این آقا آیه : الذین یومنون بالغیب رو مثال زدم و روایت امام صادق رو گفتم که تاویل از کلمه غیب امام زمان است اما ایشون در جواب تفسیر آقای برقعی رو جلوم گذاشت به این شرح:
علامه برقعی در تابشی از قران ج1ص228 میگه(کلمه غیب یعنی چیزی که مشاهده و حس نگردد, در صورتی که امام زمان غیب نیست و به قول خیلی ها قابل رویته مثل همین شایعاتی که میگن بعضی از علما میبیننش؛2-آیا آن امام جز متقین هست یا خیر؟ اگر هست که حتما هم هست پس یابد به غیب که خودش باشد معتقد باشد,حال او از خودش چگونه غیب است؟3-رسول خدا خود از متقین بود و ایمان او به امامی که *تابع او خواهدبود معنی ندارد

پاسخ:


با سلام خدمت شما



اگر شما داراي معلومات ديني زيادي نيستيد صلاح نيست با آن شخص بحث كنيد چه بسا در شما هم تاثير بگذارد.بهتر است اگر هم سوالي دارد از يك كارشناس بپرسد تا هم او به جواب خود برسد و هم شما در پاسخ او در تنگنا قرار نگيريد.


در تفسير اين آيه حديثي ازابن بابويه رحمه الله در كتاب شريف كمال الدين و تمام النعمه نقل شده است:
روزي يحيي بن ابي القاسم در محضر امام صادق عليه السلام بود از ايشان درباره اين آيات سوره ي مباركه بقره سئوال نمود ... و امام صادق عليه السلام در پاسخ يحيي فرمودند....متقيان شيعيان اميرالمومنين علي عليه السلام هستند و غيب همان حجت غائب است ... و شاهد اين فرموده خداوند تبارك و تعالي است كه فرمود : ( ويقولون لولا انزل عليه آيه من ربه فقل انما الغيب لله فانتظروا اني معكم من المنتظرين [1]خداي جل و اعلي فرموده اند در كلام خويش كه اني معكم من المنتظرين .... [2]
و در حديثي ديگر از صحابي بزرگ اسلام جابربن عبد الله انصاري نقل شده است كه جابر در حديثي نقل نموده از پيامبر اسلام كه از امامان دوازده گانه و در ميان آنان از وجود حضرت حجت سلام الله عليه ياد نموده اند. .... جابر عبد الله انصاري چنين گويد ... پيامبر بزرگوار اسلام فرمودند : خوشا به حال صبر كنندگان در زمان غيبت او .... خوشا به حال كساني كه بر محبتشان پاي بر جا مي مانند ... ايشانند كه خداوند در كتاب خويش چنين وصفشان فرموده ( الذين يومنون بالغيب ) [3]


نقد اشکالات:


1-غيب داراي درجات مختلفي است و اينطور نيست كه همه غيب ها براي هيچ كس در دسترس نباشد. ما مواردي داريم كه از علوم غيبي است ولي پيامبر (ص) به آن علم دارد.حال بايد بگوييم چون پيامبر(ص) به آن علم دارد پس جزو علوم غيبي نيست؟!!!
چنين نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، می تواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند.
قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: عَـٰلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَي‌ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَي‌' مِنْ رَسُولٍ [4] دانای غیب خدا است. پس هیچ کس را از غیب خویش مطلع نخواهد کرد مگر فرد برگزیده را ".
چنان که ملاحظه می فرمایید در آیه مذکور می فرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم می شود رسول استثنا شده است. او می تواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد.


در بعضی از آیات می فرماید: ما اخبار غیب را در اختیار پیغمبر قرار می دهیم، مثلاً فرموده: "ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک؛[5] این اخبار غیبی است که به تو وحی میکنیم".
همين سخن را نيز در مورد امام زمان (عج) مي گوييم كه دسترسي برخي از خواص به ايشان (آن هم نه به صورت گسترده) دليل نمي شود كه بگوييم امام از ديدگان ما غايب نيست.(همانطور كه دانستن برخي از علوم غيبي توسط پيامبران ، آن علوم را از غيبي بودن خارج نمي كند)


2-در مورد اشكال دوم هم بايد ذكر شود منافاتي ندارد كسي به خودش ايمان داشته باشد .مثلا به عنوان مثال پيامبر(ص) به پيامبري خود ايمان داشته است و گرنه طبق استدلال آقاي برقعي بايد بگوييم چگونه ممكن است پيامبر ، خود پيامبر خود باشد و به خود ايمان داشته باشد؟ در واقع اين نوع سخن ها و ايرادات ، ناشي از درك اندك مسئله است.


3-اشكال سوم هم به اين صورت پاسخ داده مي شود كه ايمان به امام زمان(عج) يعني ايمان به امامي كه جانشين پيامبر (ص) و مبين و پيرو دين حضرت رسول است! و هيچ منافاتي ندارد كه پيامبر(ص) به جانشين خود ايمان داشته باشد در حالي كه جانشين او پيرو دين پيامبر(ص) است.
آيا رسولان گذشته كه وصي داشتند نمي توانستند به وصايت آن ها ايمان داشته باشند؟ مگر قرار است هر ايماني تبعيت به دنبال داشته باشد؟



[1] سوره يونس،آیه 20
[2] كمال الدّين و تمام النّعمة، ج‏2، ص: 340،، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏( شیخ صدوق) ،محقق / مصحح: غفارى، على اكبر ، ناشر: اسلاميه‏ ، مكان چاپ: تهران‏ ، سال چاپ: 1395 ق‏ ، نوبت چاپ: دوم‏
[3] حنفی قندوزی، ینابیع الموده ، ج 2، ص 388
[4] سوره جنّ ، آيۀ 26
[5] سوره آل عمران ، آیه 44


موضوع قفل شده است