رموز بيداري از خواب غفلت(بسيار و بسيار مهم براي همه)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رموز بيداري از خواب غفلت(بسيار و بسيار مهم براي همه)

بسم الله الرحمن الرحيم و صل الله محمد و آل الطاهرين


خودسازي و تزكيه نفس، واجب‌ترين كار در زندگي انساني است،
و بدون آن انسان در زندگي حيواني فرو مي‌رود و راه به جايي نمي‌برد انبياء و اولياء كوشيده‌اند، پيوسته بشر را از خواب غفلت بيدار كنند و او را متوجه به هدف زندگي و هدف از خلقت انسان نمايند حالا به چند نكته جهت بيدار شدن اشاره ميكنم:
1-وقتي انسان در زندگي هدفي غير از آن چه خدا فرموده در ذهن خود در نظر مي‌گيرد قطعاً به خواب غفلت فرو رفته است و هرقدر آن‌هدف براي ش مهم‌تر باشد نشانه سنگين‌تر بودن خواب غفلت اوست.

2-عجب و غرور باعث مي‌شود انسان به خواب غفلت برود.

3-از علائم يقظه و بيداري از خواب غفلت آن است كه انسان به دنبال راهنما و استادي براي تزكيه نفس باشد.

4-يقظه ي كامل و صد در صد، باعث مي‌شود انسان صد در صد، مطيع استادش شود كه خداوند با معرفتي قلبي و عميق آن استاد را به او شناسانده و حجت را بر او تمام كرده است.

5-انسان بيدار به شفاي امراض روحي، بيشتر از شفاي امراض جسمي اهميت مي‌دهد.مثلاً اگر حسود باشد و در اثر تلاش در راه تزكيه نفس و سپس عنايت ائمه اطهار(عليهم‌السلام) از اين مرض سالم شود و ديگر حسادتي در خود نبيند بسيار خوشحال‌تر از زماني است كه از يك سرطان كشنده شفا يافته است.

6-خداوند همه روزه با وسايل مختلف و فريادهاي بيدار كننده، انسان را بيدار مي‌كند، لذا قرآن و پيامبر و اوليائش را ذكر و مذكر (يعني كسي كه انسان را متوجه حقيقت مي‌كند) ناميده است

7-كسي كه تزكيه نفس را در متن زندگي و بقيه چيزها را در حاشيه قرار دهد، از خواب غفلت بيدار شده است.

8-شخصي كه به سلامتي روح خود به اندازه سلامتي جسم خود اهميت مي‌دهد، اندكي بيدار است، و اگر سلامتي روح خود را خيلي مهمتر از سلامتي بدنش بداند، به ميزاني كه اهميت مي‌دهد، بيدارتر است.

9-كسي كه سكوتش همراه با تفكر و نگاهش همراه با عبرت و سخنش همراه با توجه دادن ديگران به حقيقت نباشد، غافل است.

10-خطر به خواب رفتن، براي رانندگاني كه در سير الي الله خود را مسلط به رانندگي و جاده و ماشين مي‌بينند، بسيار زيادتر از افرادي است كه تازه شروع به رانندگي كرده‌اند.

و حالا توضيح مهم

11-كساني كه مدتي است در سير الي الله مشغول تزكيه نفس هستند مانند رانندگاني هستند كه با سرعت بالا در جاده‌اي در حال حركت‌اند و بايد از هر جهت مراقب باشند خواب غفلت آنان را فرا نگيرد زيرا گاهي با اندك غرور و خودپسندي انسان خود را كسي حساب كرده از ادامه مسير غافل مي‌شود و فكر مي‌كند مي‌تواند استاد مردم و راهنماي آنان به سوي خدا باشد مثل اين اشخاص مثل دانشجويي است كه در رشته پزشكي درس مي‌خوانند و پس از مدتي به خود مغرور شده و فكر مي‌كند جراح ماهري است و دست به عمل جراحي خطرناك مي‌زند و چه‌بسا روح يك انسان بيمار به امراض روحي را با جراحي ناشيانه و ناقص خود مي‌كشد.

12-كسي كه مي‌خواهد از خواب غفلت بيرون بيايد، بايد سعي كند با يكي از اولياء خدا و اساتيد با معنويت تزكيه نفس ر‌وحي همنشين شود تا آنان با سخنان بيدار كننده موجب بيداري او از خواب غفلت شوند.

13-بيدار ماندن مهمتر از بيدار شدن است؛ زيرا بسياري از افراد با حوادثي از قبيل مرگ نزديكان و ديدن برخي معجزات و خواب‌ها، به طور موقت از خواب غفلت بيدار مي‌شوند اما نمي‌توانند بيداري خود را حفظ كنند و لذا پس از مدتي مجدداً به وضع گذشته يا بدتر از آن باز مي‌گردند(اين خيلي مهمه)

14-گاهي علاقه به علوم مادي مثل حل مسائل رياضي و فلسفي براي انسان حجاب مي‌شود و از راه تزكيه نفس باز مي‌ماند

15-اگر انسان در مسير آن چه خدا او را به آن جهت خلق كرده است، يعني "بندگي خدا"، حركت نكند، در هر كار و علم و صنعتي كه وارد مي‌شود، آن را هدف قرار مي‌دهد و اين نشانه ي خواب غفلت اوست.

16-يقظه يعني بيدار بودن و مراقب ضررها بودن و به سوي منفعت‌هايي كه خداوند فرموده حركت كردن.

17-گاهي كه كلام خدا و اولياء خدا بر انسان اثر مي‌كند، شيطان مي‌آيد و مي‌گويد اين اثرات كه مي‌بيني درست است، ولي ناشي از سحر و امثال آن است تا او را به شك بيندازد.

18-در همه ي مراحل تزكيه نفس بايد انسان 50 درصد كار و فعاليت كند تا خدا هم 50 درصد او را كمك كند، ولي در مرحله‌ي يقظه 50 درصد اول دست خداست يعني خداوند ابتدا انسان را تكاني مي‌دهد و سپس از او انتظار حركت و تزكيه نفس دارد

19-همه ي حيوانات در مقابل خدا خميده و به حالت ركوع هستند؛ فقط انسان است كه ايستاده است تا به اختيار خود در مقابل خدا ركوع كند.

(خوب ببينيد ممكن است مقصود از اين جمله اين باشه كه حيوانات طبق اراده الهي در نظام پيچيده و علمي آفرينش مطيع و تحت فرمان پروردگار هستند ولي انسان بايد با اختيار خود اين اطاعت و بندگي را بپذيرد تا زندگي خوبي در دنيا و آخرت داشته باشد و اختيار داشتن او تنها به خاطر آن است كه تاج كرامت و بزرگواري بر سرش قرار گيرد و مانند حيوانات مجبور نباشد نه آن‌كه اختيار او مجوز آزادي او در رفتن به سوي جهنم و خود خواهي و ندانم كاري‌هايش شود.)

20-كساني كه با گناهان مي‌ميرند، بيشتر از كساني هستند كه با اجل مي‌ميرند

21-رسول اكرم (صلي الله عليه وآله)فرمود: چيزي مانند آتش جهنم نديدم كه فرار كننده از آن در خواب غفلت فرو رفته و متوجه آن نباشد و چيزي را هم مانند بهشت نديدم كه طالب آن خفته باشد

يا حق
التماس دعا

با عرض سلام و سپاس از سارای گرامی

کاش می فرمودید این سخنان از کیست. هرکه هست خودش به توصیه اش عمل نکرده ولی درکل سخنان سنجیده ای است که کمتر اهل دل به زبان می آورند.
در ارتباط با سیر و سلوک
هرکسی در این راه پای می گذارد باید بداند این ورطه ورطه قدوسیت در آن واحد و اهل عالم قدس شدن در اولین مرتبت نیست.
این زرمگاه آزمون و خطاست.
که سالک اگر خطا نکند سالک نیست.
و اگر گناه از او سرنزند که گناه را نمی شناسد.
پس باید پیر او را هدایت نماید ولی گاهی نه

بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست ----- حافظ

لطفا بفرمائید نویسنده این کلمات زیبا کیست .

یاحق


با سلام و تشكر.

البته منظور شما را از اين جمله نفهميدم:
هرکه هست خودش به توصیه اش عمل نکرده

اما اين سخنان از جانب فرد معروفي يا استاد خاصي گفته نشده بلكه از طرف كسي است كه خودش در حال تزكيه نفس مي باشد.

در رابطه با سير و سلوك هم همان طور كه گفتيد رزمگاه آزمون و خطاست وقتي سالك پا در اين ورطه مي گذارد بايد خيلي خيلي مراقب باشد چون هم زمان شيطان هم بيكار نخواهد نشست و به اشكال گوناگون مي خواهد مانع ادامه مسير شود.

sara9556;29730 نوشت:
در رابطه با سير و سلوك هم همان طور كه گفتيد رزمگاه آزمون و خطاست وقتي سالك پا در اين ورطه مي گذارد بايد خيلي خيلي مراقب باشد چون هم زمان شيطان هم بيكار نخواهد نشست و به اشكال گوناگون مي خواهد مانع ادامه مسير شود.

با عرض سلام خدمت سارای گرامی
سیر و سلوک مرتبتی است که به خواست خود شخص حاصلنمی شود .
این نعمت شامل حال کسانی می شود که دعوت شده اند.
یعنی چه کسانی
کسانی که صفاتی در وجودشان هست که اواین آنها صداقت است و سپس سرخوردگی از گناهان و افراطها و تفریطهای زندگی سپس تمنا ....

این اشخاص بعد از اجابت حالتی در آ«ها نمودار می شود که به اصطلاح مولان و بحق به هممین اصطلاح
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم.
تحولی در روح و روان این اشخاص پدید می آید که دیگران را متحیر می کند.
یارم چو قدح بدست گیرد ------------ بازار بتان شکست گیرد
اینها رو عرض کردم که یک مطلب روبگم اونهم تفاوت بین گناه در بعد این حالات و قبل از آن
پر واضح است در این مرتبت اگر گناهی از شخص سالک سر می زند از جهل و ندانستن کامل است ولی وقتی آن گناه اتفاق افتاد ماهیت گناه بر او نمایان می گردد.
سالک ماهیت گناه را می بیند
شخص متدین به عقل استنتاج می کند.

بله در این مرحله گناه بسیار کم اتفاق می افتد چراکه شخص تزکیه نفس و مراقبه را مداوم در خواب و بیداری انجام می دهد.
ولی شیطان بسیار قدرتمند است و برای از پا در آوردن کسی که زنگ خطری است برای اوبیکار نمی نشیند.

یاحق

با سلام،

sara9556;29677 نوشت:

9-كسي كه سكوتش همراه با تفكر و نگاهش همراه با عبرت و سخنش همراه با توجه دادن ديگران به حقيقت نباشد، غافل است.

همین یکیشم اگه توفیق داشته باشیم عمل کنیم خیلی از مشکلات رو حل می کنه.

يقظه و بيداري اولین گام در سیر وسلوک وتهذیب نفسه.
کسی که تصمیم میگیره به تهدیب بپردازه،باید از توبه شروع کنه وحالت یقظه در اصل ،مقدمه توبه است. بیشتر عرفا و بزرگان يقظه را قدم اول در سير الي الله می دونند.

انسان قبل از این که بخواد در مسير الهي قرار بگیره ، بايد انگيزة حركت به سمت خدا داشته باشه و اين انگيزه و شور اشتياق ‌ايجاد نمي‌شه مگه این كه فرد بيدار بشه و متوجه این نکته بشه كه قرار گرفتن در راه خدا باعث سعادته . اين بيداري و متوجه شدن همون يقظه است.
يقظه و بيداري اتفاق نميافته مگه اينكه فرد متوجه بشه كه براي چه بايد در اين راه قرار بگيره و اين راه او را به كجا مي‌كشونه. پس دانستن و توجيه شدن نیز یه مرحله ی مهمیه که همزمان با حالت یقظه به وجود میاد
.

والبته یه نکته مهمی که سالک باید بهش توجه کنه اینه که،حالات و مقامات عرفاني يك حالت بسته و محدود نيستند،به این صورت که در یه زمان به وجود بیایند وبعد از یه مدت دیگه به اون حالت احتیاجی نباشه، و يكباره سالك اونها را پشت‌سر بگذاره. مثلا مقام يقظه مانند يك پله نيست كه سالك يك مرتبه پايش را روي اون پله بذاره، بعد پاي خود را از اون پله برداشته و به پله بعدي بذاره.بلکه این حالات به طور مداوم وهمیشگی باید همراه سالک باشه.

در قرآن هم آیاتی که تاکید بر ذکر خدا داره و اعراض از ذکر حق را منشا تباهی انسان و «معیشت ضنک» در این جهان و نابینا محشور شدن در اون جهان میشمره، مسلمانان رااز اسباب لهو، یعنی، اون چیزی که انسان را از یاد خدا غافل میسازه، بر حذر می داره، همه برای رسیدن به این مقصود، یعنی، حالت «یقظه» و بیداریه.

پس نتیجه میگیریم که:اولین منزل سلوک یقظه است یعنی بیداری و اون باعث تحول درونی می شه و اگر انسان تصمیم بر تحول درونی بگیره به تحول بیرونی منجر میشه.


موضوع قفل شده است