جمع بندی اگر کسی که از اسلام خارج شد باید کشته شود پس کافران باید هزار بار کشته شوند اما نمی شوند!

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگر کسی که از اسلام خارج شد باید کشته شود پس کافران باید هزار بار کشته شوند اما نمی شوند!

بسم الله الستار العیوب....با سلام...اگه هرکس از اسلام خارج بشه و دینی دیگر برگزینه باید کشته شه....خب با این توصیف کسی که خدا رو قبول نداره که خیلی خیلی خیلی تاکید می کنم خیلی خیلی بدتر از یک کسی است که فقط دینش را تغییر داده...وگرنه صدالبته بخدا ایمان دارد.....اونوقت این بدبخت باید کشته بشه و کافر و بد تر و بدتر از اون شیطان پرست ها که در جهان بخصوص آمریکا فراوان هستند حتی در ایران هم هستند و اصلا خدا رو قبول ندارند و توهین می کنند به خدا و مقدسات هیچ حکمی ندارند و به آخرت واگذار شدند؟ اصلا حکم ارتداد با عقل جور در میاد؟ من خودم تا اکنون نمی دونستم مرتد یعنی چی.....اما چند وقته که فهمیدم...کلی جا خوردم ویاد فرقه فراماسون افتادم که اگر کسی از ماسون خارج بشه مخفیانه کشته میشه....باز اونا مخفیانه میکشن ...اسلام آشکارا؟ من چند وقت بیشتر نیست با مفهوم مرتد آشنا شدم اگه واقعا اینه که هرکس خارج شد اعدامه....من شکی ندارم دروغه و از احادیثه تحریفیه....اسلام دین روشن فکری و منطقی است...با عقل من مسلمان چنین حکمی جور در نمیاد .محاله چنین حکمی....چون من در قرآن هم چنین حکمی ندیدم بلکه عکسش هم هست که لا اکراه فی دین..در دین اجباری نیست.من یه دوست مسلمون داشتم در اوج جهالت رفت مسیحی شد..اگه چنین حکمی رو بهش بگم سکته می کنه که و اصلا فکر کنم کلا قید دین رو بزنه.....میشه احادیث در مورد مرتد رو بیان کنید؟(و همچنین سوال اصلیم فراموش نشه...پس کافران باید تکه تکه شوند و هزار بار اعدام شوند)

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد صادق

nothing;514884 نوشت:
بسم الله الستار العیوب....با سلام...اگه هرکس از اسلام خارج بشه و دینی دیگر برگزینه باید کشته شه....خب با این توصیف کسی که خدا رو قبول نداره که خیلی خیلی خیلی تاکید می کنم خیلی خیلی بدتر از یک کسی است که فقط دینش را تغییر داده...وگرنه صدالبته بخدا ایمان دارد.....اونوقت این بدبخت باید کشته بشه و کافر و بد تر و بدتر از اون شیطان پرست ها که در جهان بخصوص آمریکا فراوان هستند حتی در ایران هم هستند و اصلا خدا رو قبول ندارند و توهین می کنند به خدا و مقدسات هیچ حکمی ندارند و به آخرت واگذار شدند؟ اصلا حکم ارتداد با عقل جور در میاد؟ من خودم تا اکنون نمی دونستم مرتد یعنی چی.....اما چند وقته که فهمیدم...کلی جا خوردم ویاد فرقه فراماسون افتادم که اگر کسی از ماسون خارج بشه مخفیانه کشته میشه....باز اونا مخفیانه میکشن ...اسلام آشکارا؟ من چند وقت بیشتر نیست با مفهوم مرتد آشنا شدم اگه واقعا اینه که هرکس خارج شد اعدامه....من شکی ندارم دروغه و از احادیثه تحریفیه....اسلام دین روشن فکری و منطقی است...با عقل من مسلمان چنین حکمی جور در نمیاد .محاله چنین حکمی....چون من در قرآن هم چنین حکمی ندیدم بلکه عکسش هم هست که لا اکراه فی دین..در دین اجباری نیست.من یه دوست مسلمون داشتم در اوج جهالت رفت مسیحی شد..اگه چنین حکمی رو بهش بگم سکته می کنه که و اصلا فکر کنم کلا قید دین رو بزنه.....میشه احادیث در مورد مرتد رو بیان کنید؟(و همچنین سوال اصلیم فراموش نشه...پس کافران باید تکه تکه شوند و هزار بار اعدام شوند)

خداوند در قرآن می فرماید : «لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغی؛ (1) در دین هیچ اجباری نیست، و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است.» اما حقيقت آن است كه بسیاری از افراد در تفسیر این آیه دچار اشتباه می شوند .
این آیه نه تنها بیان می دارد که نباید در دین اجبار باشد ، بلکه بالاتر از آن می گوید اجبار در دین شدنی نیست . این بیان بسیار دقیق است ؛ زیرا اصولاً دین و اعتقاد به عنوان یک امر درونی و قلبی ، قابلیت اجبار کردن یا اجباری شدن را ندارد ؛ پس به این معنا نیست که در دین و دینداری هیچ نوع اجباری وجود ندارد و یا می شد در دین اجبار باشد اما خدا آن را برداشته ؛ دین و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است .حوزه قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نیست.
اما ارتداد اصلاً ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد ، بلکه حقیقتی اجتماعی است.از آن جا که انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است ، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست ، در نتیجه چون بسیاری از امور شرعی و قانونی و اجتماعی بر نوع دین یک فرد مبتنی است ، باید معیار و میزانی برای تعیین حقوقی دین این دسته از افراد وجود داشته باشد.
در شریعت اسلام و همه اديان ديگر تبعیت از پدر و مادر معیار این امر است . مثلا مسلمان زادگان تا زمانی که به سن رشد و بلوغ فکری دست یابند ، حکم مسلمان را دارند ، يعني از نظر فقهی بچه‏های پدر و مادر مسلمان به تبعیت از والدین‏شان مسلمان هستند . از نظر حقوقی مسلمان محسوب می‏شوند. از مزایای اجتماعی در جامعه به عنوان یک مسلمان برخوردار هستند.
اما این موضوع، غیر از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمی‏تواند سنتی و تقلیدی باشد؛ بنا بر این هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
بنابراین هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ یا هر دین دیگری توسط او باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
البته این بدان معنا نیست که انسان به محض رسیدن انسان به سن تکلیف، از اسلام خارج شده، باید دین جدیدی برای خود انتخاب کند. اما در عین اینکه مسلمان محسوب می شود، وظیفه دارد مبانی و دلایل عقلی و محکم حقانیت اسلام را برای خود به باور و اعتقاد تبدیل نماید یا این که به حقانیت دین دیگری برسد و بدان معتقد گردد .
از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‌ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند . خودشان سرنوشت خویش را رقم می‌زنند ؛ اسلام از راه‌های گوناگون می‌کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند . آدمی با دید باز و وسعت نظر بیاندیشد و داوری کند . دین و آیین حق را برگزیند.بر همین اساس اسلام به شدت مدافع تحقیق و بررسی و استدلال عقلی در مسیر یافتن حقیقت است ؛ این سخن قرآن است که می فرماید :«به بندگانی مژده باد که همه سخنان را می‌شنوند و بهترین را برمی گزینند». (2)
بالاتر از این، اسلام اساس تقلید از دین آبا و اجدادی را محکوم می کند. مسلم است این تقلید مذموم در خصوص فردی است که به سن رشد و قدرت درک عقلی لازم رسیده است: «و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می‌رویم که پدران ما می‌رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده­اند!». (3)
معنای این کلام آن نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود ، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر دو صورت باید با انتخاب و تحقیق خود انسان باشد. ؛ مهم آن است که انسان به دور از پیش داوری و با انصاف و عقلانیت به دین و آیینی معتقد گردد که بتواند در قیامت بر گرویدن به آن در پیشگاه خداوند دلیل بیاورد .
اما از نظر اجتماعی، این مسئله نمی تواند مورد قبول باشد . همه جوامع بشري با تغيير بنيادهاي فكري خود، به مقابله برمي خيزند . تغيير دين را كه به نوعي نابسماني فكري در متن جامعه ايجاد مي نمايد، مذموم مي دانند. بر همين اساس، هر آییني برای حفظ وحدت اجتماعی و حمایت از باورهای پیروان خود و گسترش آن در جامعه، راهکارهایی را اندیشیده تا اين امر شكل اجتماعي به خود نگيرد . اگر فردي در تحقيق خود به حقانيت دين ديگري رسيد، مجال ابراز علني آن و تلاش براي تخريب باورهاي ديگران نيابد.
دليل اين امر هم مسئله اي كاملاً منطقي و عقلاني است؛ زيرا در جامعه‏ای که بر مبنای اعتقادات و باورهای دین معيني، قوانین، رفتارهای اجتماعی و فردی، امیال و آرزوهای انسان‏ها، ارزش‏های اخلاقی و اجتماعی و ... شکل گرفته، شخص حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیری نموده و درصدد تخریب آن ها باشد؛ زیرا آثار نامطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد . باعث تزلزل ارکان اجتماعی خواهد شد.
دليل روشن امر آن است كه بیش تر افراد جامعه قدرت تحليل و بررسي دقيق و درست در مورد حقيقت را ندارند. در صورتي كه باورهاي فطري و اجمالي آنان مورد ترديد و تشكيك قرار بگيرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتي در مورد حقانيت دين خود قرار گیرند، قدرت يافتن حقيقت را دست مي دهند؛ نه به عقيده جديد متمايل مي گردند و نه عقيده قبلي خود را همچون سابق مي توانند بپذيرند.
به همین دلیل، اسلام با وجود یک سری شرایط، با شخص مرتد، یعنی فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خویش موضع انکاری گرفته، برخورد می‏کند.روشن است که در این تاثیرات مخرب اجتماعی تفاوتی بین این که فرد در آینده به دین بازخواهد گشت یا خیر ندارد و در هر حال این امر لطمه شدید خود را در توده جامعه خواهد گذاشت و بدیهی است که بی توجهی به چنین خطر مهلکی تنها به واسطه احتمال تغییر دیدگاه فرد در آینده غیر منطقی و بی اساس است .
بد نیست بدانید که ارتداد، از دیدگاه ادیان مختلف هم جرم است و مجازات آن نیز مرگ است. حتی در برخی از منابع ادیان موجود، حکم آن بسیار شدیدتر از اسلام است. در این جا به اختصار به ذکر دو منبع از کتاب مقدس عهد قدیم و جدید بسنده می کنیم:
«اگر برادرت یا پسر مادرت یا پسر و یا دختر تو یا زن هم آغوش تو و یا رفیق تو که مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگوید که برویم تا خدایان غیری که تو و آبای تو ندانستید، عبادت نماییم... او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننماید و او را متحمل مشو و وی را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ به سبب این که جویای این بود که تو را از خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، براند تا تمامی اسرائیلیان بشنوند و بترسند و بار دیگر چنین امر شنیع را در میان ما مرتکب نشوند...». (4)
«اگر کسی دانسته گناه بکند و گناهش هم این باشد که مسیح را که نجات دهنده او است، رد کند، آن هم بعد از این که با خبر شده که مسیح آمده است تا گناهان او را ببخشد، این گناه با خون مسیح پاک نمی شود و دیگر راه فراری از شر چنین گناهی نیست. بلی، راه دیگری جز این که انتظار مجازات وحشتناکی باشد که از خشم و غضب شدید خدا به او می رسد، همان خشم و غضبی است که تمام دشمنان خدا را می سوزاند و هلاک می کند. کسی که قوانین موسی را می شکست، اگر دو یا سه نفر به گناه او شهادت می دادند، آن شخص... جا به جا کشته می شد. حالا فکر می کنید چه مجازات وحشتناک تری در انتظار کسانی است که فرزند خدا را زیر پا لگدمال کرده اند و خون او را که برای رفع گناهان شان ریخته شد، دست کم گرفته و ناپاک به حساب آورده اند، و روح پاک خدا که درهای رحمت خدا را به روی عزیزان خدا باز می کند، بد گفته و بی حرمتی کرده اند؟!». (5)
از این دو قسمت از عهد قدیم و عهد جدید، به دست می آید که حکم ارتداد در دین یهود و مسیح مانند اسلام، مرگ است.
تذکر این مطلب هم لازم است که حكم ارتداد در مورد مردان مسلمان زاده قدري جدي تر است ، اما در هر حال همين قاعده در مورد زنان مسلمان زاده و همه افرادي كه با انتخاب و اختيار اسلام آوردند ، با قدري تفاوت وجود دارد ، يعني در همه اين افراد معيار و قاعده آن است كه در جامعه اسلامي حق به خطر اندختن امنيت رواني و فكري و عقيدتي جامعه را ندارند .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین و اعلان آن ،خونش مباح شده ،اعدام می شود ؛ بلکه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملی و فطری (كساني كه مسلمان زاده اند ) از زنان و مردان ، تنها مرتد فطری مرد به اتفاق بسیاری از فقها ، آن هم در شرایط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است . در خصوص دیگر گروه ها رفتار و برخوردهای متفاوت دیگری اعمال می شود (7) .
در مورد باقی افراد هم که توبه دادن لازم دانسته شده باید عرض کنیم :
بر اساس مطالبی که در بالا ذکر شد رها نمودن فرد مرتد به حال خود به هیچ وجه به مصلحت جامعه نیست و منطقی هم نیست که جامعه وی را به حال خود رها نماید ، تا خود را آزاد و رها از تقیدات دینی نشان داده و در عین حال وضعیت کنونی خود را تبلیغ و ترویج نماید و در ظاهر و باطن دیگران را به سمت رفتار خود تشویق نماید .
در نتیجه در این موارد بهترین برخورد ایجاد زمینه بازگشت و ندامت این فرد از تصمیمات قبلی است و ماهیت توبه دادن نیز همین امر است ، زیرا حقیقت توبه ندامت و پشیمانی فرد از گذشته است و این امر نوعی تصمیم شخصی و درونی است که حکومت تنها می تواند مقدمات و زمینه های این امر را با توضیح و تبیین حقیقت و بحث و بررسی علمی و .... ایجاد نماید ؛ در واقع حکومت زمینه های انحراف فکری فرد را شناسایی کرده و تلاش می کند که فرد مسیر صحیح را بازیابد و متوجه اشتباه قبلی خود گردد .
بدیهی است که این امر نوعی جبران فوری مافات و جلوگیری از تحقق ضررهای بیشتر است و منطقی نیست که حکومت چنین کاری را رها نموده منتظر باشد که شاید این فرد در آینده دور یا نزدیک خود متوجه حقیقت گشته و توبه نماید .

پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 256.
2. زمر (39) آیه 18.
3. مائده(5) آیه 104.
4. سفر توریة مثنی، فصل 13، (مشتمل بر 18 آیه)، کتاب المقدس، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی.
5. نامه ای به مسیحیان یهودی نژاد عبرانیان، بند 10، جمله 26-32. (انجیل عیسی مسیح، ترجمه تفسیری عهد جدید، سازمان ترجمه تفسیری کتاب مقدس، تهران، 1357،ص 305-306).
6. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص 118.
7. عبد الکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413 ق، ص 840.

صادق;515548 نوشت:
«لا اکراه فی الدین
لا اکراه فی السلام و جواب سوال اصلیم؟؟؟؟؟ با سلام مجدد...ببخشید گویا شما متن سوال من رو سریع خوندید یا رد کردید بخششو....چون سوال اصلی من این بود که پاسخ ندادید: بسم الله الستار العیوب....با سلام...اگه هرکس از اسلام خارج بشه و دینی دیگر برگزینه باید کشته شه....خب با این توصیف کسی که خدا رو قبول نداره که خیلی خیلی خیلی تاکید می کنم خیلی خیلی بدتر از یک کسی است که فقط دینش را تغییر داده...وگرنه صدالبته بخدا ایمان دارد.....اونوقت این بدبخت باید کشته بشه و کافر و بد تر و بدتر از اون شیطان پرست ها که در جهان بخصوص آمریکا فراوان هستند حتی در ایران هم هستند و اصلا خدا رو قبول ندارند و توهین می کنند به خدا و مقدسات هیچ حکمی ندارند و به آخرت واگذار شدند؟

nothing;515735 نوشت:
.اگه هرکس از اسلام خارج بشه و دینی دیگر برگزینه باید کشته شه....خب با این توصیف کسی که خدا رو قبول نداره که خیلی خیلی خیلی تاکید می کنم خیلی خیلی بدتر از یک کسی است که فقط دینش را تغییر داده...وگرنه صدالبته بخدا ایمان دارد.....اونوقت این بدبخت باید کشته بشه و کافر و بد تر و بدتر از اون شیطان پرست ها که در جهان بخصوص آمریکا فراوان هستند حتی در ایران هم هستند و اصلا خدا رو قبول ندارند و توهین می کنند به خدا و مقدسات هیچ حکمی ندارند و به آخرت واگذار شدند؟

سلام
اینکه مرتد فطری با شرایطی که دارد اعدام می شود(البته با حکم حاکم که حاکم می تواند این حکم را تغییر دهد) اما کافر ذمی اعدام نمی شود به دلیل نفس کفر اینها نیست به این دلیل می تواند باشد که کافر شدن یک مسلم باعث تزلزل ایمان سایر مسلمین می شود که مثلا چرا او که مسلمان است کافر شده شاید در دین ما نقصی وجود دارد اما کفر یک کافر ذمی تاثیری مثل این مورد ندارد و ظاهراً این حکم پس از نزول این آیه اجرا شده باشد البته مطمئن نیستم:

وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ [٣:٧٢]
و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید؛ و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می‌دانند؛ و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد).

تفسير: يك توطئه خطرناك!
آيات فوق، پرده از روى يكى ديگر از نقشه‏هاى ويرانگر يهود بر مى‏دارد و نشان مى‏دهد كه آنها براى متزلزل ساختن ايمان مسلمانان از هر وسيله‏اى استفاده مى‏كردند، تهاجم نظامى، سياسى و اقتصادى و فرهنگى و آيات فوق، اشاره به بخشى از تهاجم فرهنگى آنها دارد.
مى‏فرمايد:" گروهى از اهل كتاب گفتند: (برويد و ظاهرا) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ايمان بياوريد و در پايان روز كافر شويد (و كفر خود را آشكار سازيد) شايد آنها- مؤمنان- نيز متزلزل شده، باز گردند" (وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ).
شايد منظور از آغاز و پايان روز اين باشد كه فاصله ميان ايمان و كفر شما كوتاه باشد، اين كوتاهى فاصله سبب خواهد شد كه بگويند آنها اسلام را چيز مهمى خيال مى‏كردند، ولى از نزديك چيز ديگرى يافتند و لذا به سرعت از آن بازگشتند.
اين توطئه در افراد ضعيف النفس اثر قابل ملاحظه‏اى خواهد داشت به خصوص اينكه عده مزبور از دانشمندان يهود بودند، و همه مى‏دانستند كه آنها نسبت به كتب آسمانى و نشانه‏هاى آخرين پيامبر، آشنايى كامل دارند، و اين امر لا اقل پايه‏هاى ايمان تازه مسلمانان را متزلزل مى‏سازد، جمله" لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ" نشان مى‏دهد كه آنها اميدوار به تاثير اين نقشه بودند.

نكته: توطئه‏ هاى قديمى!
آيات فوق كه در حقيقت از آيات اعجاز آميز قرآن بود و پرده از روى اسرار يهود و دشمنان اسلام بر مى‏داشت، نقشه ماهرانه آنها را براى متزلزل ساختن مسلمانان صدر اول فاش كرد آنها در پرتو آن بيدار شدند و از وسوسه‏هاى اغواگر دشمن بر حذر گرديدند ولى اگر دقت كنيم مى‏بينيم كه در عصر و زمان ما نيز همان طرحها به اشكال ديگرى اجرا مى‏شود وسائل تبليغاتى دشمن كه از مجهزترين و نيرومندترين وسائل تبليغاتى جهان است در اين قسمت به كار گرفته شده و كوشش مى‏كنند كه پايه‏هاى عقائد اسلامى را در افكار مسلمين، مخصوصا نسل جوان ويران سازند آنها در اين راه از هر گونه وسيله و هر كس در لباسهاى" دانشمند، خاورشناس، مورخ، عالم علوم طبيعى، روزنامه‏نگار و حتى بازيگران سينما" استفاده مى‏كنند.
آنها اين حقيقت را مكتوم نمى‏دارند كه هدفشان از اين تبليغات اين نيست كه مسلمانان به آئين مسيح يا يهود در آيند بلكه هدف آنها متزلزل ساختن پايه‏هاى عقائد اسلامى در افكار جوانان و بى‏علاقه ساختن آنها نسبت به مفاخر آئين و سنتشان است، قرآن امروز هم به مسلمانان در برابر اين جريان هشدار مى‏دهد.

و هو الله العالم

nothing;515735 نوشت:
لا اکراه فی السلام و جواب سوال اصلیم؟؟؟؟؟ با سلام مجدد...ببخشید گویا شما متن سوال من رو سریع خوندید یا رد کردید بخششو....چون سوال اصلی من این بود که پاسخ ندادید: بسم الله الستار العیوب....با سلام...اگه هرکس از اسلام خارج بشه و دینی دیگر برگزینه باید کشته شه....خب با این توصیف کسی که خدا رو قبول نداره که خیلی خیلی خیلی تاکید می کنم خیلی خیلی بدتر از یک کسی است که فقط دینش را تغییر داده...وگرنه صدالبته بخدا ایمان دارد.....اونوقت این بدبخت باید کشته بشه و کافر و بد تر و بدتر از اون شیطان پرست ها که در جهان بخصوص آمریکا فراوان هستند حتی در ایران هم هستند و اصلا خدا رو قبول ندارند و توهین می کنند به خدا و مقدسات هیچ حکمی ندارند و به آخرت واگذار شدند؟

باسلام وتشکر از شما گرامی .
گرچه اگر مجددا به پاسخ دقت نماید این فراز از سوال شما نیز جواب داده شده ولی برای مزید بیان در این نوبت باید گفت :
کافر در انئاع گروهای که دارد اغپعم از شیطان پرست ومانند آنها اگر بر ضد دین توطیه وفعالیت نکنند به صرف عقیده شان مورد تعرض نیستند و ولی چنان که در نوبت قبل گفته شده مرتد بدلیل ارتداد ش محکوم به قتل است ونه بدلیل عقیده شان .
امادر باره قتل مرتد باید گفت : دليل اين امر هم مسئله اي كاملاً منطقي و عقلاني است؛ زيرا در جامعه‏ای که بر مبنای اعتقادات و باورهای دین معيني، قوانین، رفتارهای اجتماعی و فردی، امیال و آرزوهای انسان‏ها، ارزش‏های اخلاقی و اجتماعی و ... شکل گرفته، شخص حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیری نموده و درصدد تخریب آن ها باشد؛ زیرا آثار نامطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد . باعث تزلزل ارکان اجتماعی خواهد شد.
دليل روشن امر آن است كه بیش تر افراد جامعه قدرت تحليل و بررسي دقيق و درست در مورد حقيقت را ندارند. در صورتي كه باورهاي فطري و اجمالي آنان مورد ترديد و تشكيك قرار بگيرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتي در مورد حقانيت دين خود قرار گیرند، قدرت يافتن حقيقت را دست مي دهند؛ نه به عقيده جديد متمايل مي گردند و نه عقيده قبلي خود را همچون سابق مي توانند بپذيرند.
به همین دلیل، اسلام با وجود یک سری شرایط، با شخص مرتد، یعنی فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خویش موضع انکاری گرفته، برخورد می‏کند.روشن است که در این تاثیرات مخرب اجتماعی تفاوتی بین این که فرد در آینده به دین بازخواهد گشت یا خیر ندارد و در هر حال این امر لطمه شدید خود را در توده جامعه خواهد گذاشت و بدیهی است که بی توجهی به چنین خطر مهلکی تنها به واسطه احتمال تغییر دیدگاه فرد در آینده غیر منطقی و بی اساس است .

صادق;516114 نوشت:
باسلام وتشکر از شما گرامی .
واگر احادیث رو در مورد حکم مرتد چند مورد رو بیان کنید بویژه پیامبر اگر حدیث هست بیان کنید دیگه رفع زحمت کنم....ممنون

nothing;516257 نوشت:
واگر احادیث رو در مورد حکم مرتد چند مورد رو بیان کنید بویژه پیامبر اگر حدیث هست بیان کنید دیگه رفع زحمت کنم....ممنون

باسلام وتشکر از شما .:Gol::Gol:
در ابتدا باید گفت : در قرآن کریم به طور صریح در باره حکم اعدام مرتد چیزی نیامده است. و حکم این مساله در روایات بیان شده مثلا در روایتی آمده عمار ساباطي می گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) و پيامبري حضرت محمد(ص) را انكار كند و به او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است و زنش براي هميشه از او جدا مي‌شود و مالش بين ورثه تقسيم مي‌شود و زنش عده وفات مي‌گيرد.(1)
2. در روایتی دیگر آمده علي بن جعفر می گويد: از موسي بن جعفر-عليه السلام- در مورد مسلماني كه مسيحي مي‌شود سؤال كردم؛ فرمود: كشته مي‌شود وتوبه داده نمي‌شود. سؤال كردم شخصي كه مسيحي بوده و بعد اسلام آورده و بعد از اسلام برگشته (مرتد شده) فرمود: توبه داده مي‌شود. اگر قبول كرد (رها مي‌شود) و اگر قبول نكرد كشته مي‌شود.(2)
3. در روایتی آمده است: حضرت علي(ع) فرمود: هركس از مسلمانان به فطرت به دنيا آمده و بعد مرتد شود من گردن او را مي‌زنم، و هر كس بر فطرت تولد نيافته او را توبه مي‌دهم. اگر توبه كرد (رها مي‌شود) و اگر نپذيرفت گردن او را مي‌زنم. (3)
4. در روایت دیگر آمده است: حضرت علي(ع) فرمود: زن اگر از اسلام برگردد و مرتد شود كشته نمي‌شود؛ ولي حبس ابد دارد. (4)
روایات این مسله در منابع ذیل بیان شده. (5)
پس در مجموع باید گفت: حكم مرتد فطري قتل است وحكم مرتد ملي ابتداء توبه ودر صورت نپذيرفتن توبه قتل است. (6)
اما در مورد وقوع عملی ارتداد و اجرای حکم آن بايد گفت: موارد متعددي در زمان پيامبر و ائمه عليهم السلام مشاهده شده كه حكم اعدام براي برخی افراد که به مرتد مشهورند اجرا شده است، هرچند ممکن است در نگاه دقیق فقهی در مرتد بودن برخی ازاین افراد تردیدهایی وجود داشته باشد و حکم قتل ایشان جنبه های دیگری داشته باشد.
به عنوان مثال در فتح مكه پيامبر از خونريزي خودداري كردند، اما در عين حال كساني را نام برد و مسلمانان را امر فرمود كه هر يك از آنان را هر كجا بيابند بكشند. اين افراد عبارتند از:
1-عبدالله بن سعد ابي سرح، كه قبلا اسلام آورد و سپس مرتد و مشرك شده و نزد قريش بازگشت. بعد از فتح مكه عثمان بن عفّان (خليفه سوم) كه برادر رضاعي اش بود ، او را پنهان كرد و پس از آن كه آرامش برقرار شد، او را نزد رسول خدا آورد و امان خواست. پيامبر خاموش ماند تا شايد كسي از مسلمانان او را گردن بزند.
2-عبدالله بن خطل ادرمي كه قبلا اسلام آورده بود ،مرتد شد و به مكه گريخت . در فتح مكه او را در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود، آوردند و كشتند.
3-قيس بن صبابه ليثي كه وارد مدينه شد و اسلام آورد و سپس مرتد شد و گريخت و در روز فتح مكه كشته شد.(7)

پی نوشت ها:
1. حر عاملی وسائل الشيعه،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت 1412ق، ج 28، ص 324.
2. کلینی فروع كافي، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 7، ص 257.
3. صدوق من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم، بی تا، ج 3، ص 152، روايت 3552.
4. صدوق در من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم ، ج 3، ص 150، روايت 3549.
5. کلینی فروع كافي، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 7، ص 257.صدوق من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم، بی تا، ج 3، ص 152، روايت 3552.
6. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تفسير موضوعي قرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1377، ج 1، ص207.
7. آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاهي، 1359، ص564 .


http://www.askdin.com/thread39346.html
جمع بندی _1
سوال : اگر کسی که از اسلام خارج شد باید کشته شود پس کافران باید هزار بار کشته شوند اما نمی شوند!

پاسخ :
خداوند در قرآن می فرماید : «لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرشد من الغی؛ (1) در دین هیچ اجباری نیست، و راه از بیراهه بخوبی آشکار شده است.» اما حقيقت آن است كه بسیاری از افراد در تفسیر این آیه دچار اشتباه می شوند .
این آیه نه تنها بیان می دارد که نباید در دین اجبار باشد ، بلکه بالاتر از آن می گوید اجبار در دین شدنی نیست . این بیان بسیار دقیق است ؛ زیرا اصولاً دین و اعتقاد به عنوان یک امر درونی و قلبی ، قابلیت اجبار کردن یا اجباری شدن را ندارد ؛ پس به این معنا نیست که در دین و دینداری هیچ نوع اجباری وجود ندارد و یا می شد در دین اجبار باشد اما خدا آن را برداشته ؛ دین و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است .حوزه قلب و دل انسان اصلاً اجبار بردار نیست.
اما ارتداد اصلاً ارتباطی با حوزه اعتقاد فردی ندارد ، بلکه حقیقتی اجتماعی است.از آن جا که انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است ، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست ، در نتیجه چون بسیاری از امور شرعی و قانونی و اجتماعی بر نوع دین یک فرد مبتنی است ، باید معیار و میزانی برای تعیین حقوقی دین این دسته از افراد وجود داشته باشد.
در شریعت اسلام و همه اديان ديگر تبعیت از پدر و مادر معیار این امر است . مثلا مسلمان زادگان تا زمانی که به سن رشد و بلوغ فکری دست یابند ، حکم مسلمان را دارند ، يعني از نظر فقهی بچه‏های پدر و مادر مسلمان به تبعیت از والدین‏شان مسلمان هستند . از نظر حقوقی مسلمان محسوب می‏شوند. از مزایای اجتماعی در جامعه به عنوان یک مسلمان برخوردار هستند.
اما این موضوع، غیر از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمی‏تواند سنتی و تقلیدی باشد؛ بنا بر این هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
بنابراین هر کسی وقتی به مرحله رشد عقلی و تکلیف رسید، پذیرش اسلام‏ یا هر دین دیگری توسط او باید به سبب دلیل باشد، نه از روی تبعیت. از این رو مراجع معظم تقلید در اول توضیح‏المسائل می‏نویسند: تقلید در اصول دین جایز نیست.
البته این بدان معنا نیست که انسان به محض رسیدن انسان به سن تکلیف، از اسلام خارج شده، باید دین جدیدی برای خود انتخاب کند. اما در عین اینکه مسلمان محسوب می شود، وظیفه دارد مبانی و دلایل عقلی و محکم حقانیت اسلام را برای خود به باور و اعتقاد تبدیل نماید یا این که به حقانیت دین دیگری برسد و بدان معتقد گردد .
از نظر جهان بینی اسلامی همه انسان‌ها از آزادی، اختیار و قدرت بر تصمیم گیری برخوردارند . خودشان سرنوشت خویش را رقم می‌زنند ؛ اسلام از راه‌های گوناگون می‌کوشد اندیشه بشر را از اسارت باطل برهاند . آدمی با دید باز و وسعت نظر بیاندیشد و داوری کند . دین و آیین حق را برگزیند.بر همین اساس اسلام به شدت مدافع تحقیق و بررسی و استدلال عقلی در مسیر یافتن حقیقت است ؛ این سخن قرآن است که می فرماید :«به بندگانی مژده باد که همه سخنان را می‌شنوند و بهترین را برمی گزینند». (2)
بالاتر از این، اسلام اساس تقلید از دین آبا و اجدادی را محکوم می کند. مسلم است این تقلید مذموم در خصوص فردی است که به سن رشد و قدرت درک عقلی لازم رسیده است: «و چون به ایشان گفته شود که از آن چه از سوی خدا فرود آمده است، پیروی کنید، گویند: نه، به همان راهی می‌رویم که پدران ما می‌رفتند. حتی اگر پدران شان بی خرد و گمراه بوده­اند!». (3)
معنای این کلام آن نیست که باید دینی غیر از دین پدران انتخاب نمود ، بلکه چه بسا راه و دین پدران حق باشد، اما در هر دو صورت باید با انتخاب و تحقیق خود انسان باشد. ؛ مهم آن است که انسان به دور از پیش داوری و با انصاف و عقلانیت به دین و آیینی معتقد گردد که بتواند در قیامت بر گرویدن به آن در پیشگاه خداوند دلیل بیاورد .
اما از نظر اجتماعی، این مسئله نمی تواند مورد قبول باشد . همه جوامع بشري با تغيير بنيادهاي فكري خود، به مقابله برمي خيزند . تغيير دين را كه به نوعي نابسماني فكري در متن جامعه ايجاد مي نمايد، مذموم مي دانند. بر همين اساس، هر آییني برای حفظ وحدت اجتماعی و حمایت از باورهای پیروان خود و گسترش آن در جامعه، راهکارهایی را اندیشیده تا اين امر شكل اجتماعي به خود نگيرد . اگر فردي در تحقيق خود به حقانيت دين ديگري رسيد، مجال ابراز علني آن و تلاش براي تخريب باورهاي ديگران نيابد.
دليل اين امر هم مسئله اي كاملاً منطقي و عقلاني است؛ زيرا در جامعه‏ای که بر مبنای اعتقادات و باورهای دین معيني، قوانین، رفتارهای اجتماعی و فردی، امیال و آرزوهای انسان‏ها، ارزش‏های اخلاقی و اجتماعی و ... شکل گرفته، شخص حق ندارد در برابر دین و اعتقادات موضع‏گیری نموده و درصدد تخریب آن ها باشد؛ زیرا آثار نامطلوبی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد . باعث تزلزل ارکان اجتماعی خواهد شد.
دليل روشن امر آن است كه بیش تر افراد جامعه قدرت تحليل و بررسي دقيق و درست در مورد حقيقت را ندارند. در صورتي كه باورهاي فطري و اجمالي آنان مورد ترديد و تشكيك قرار بگيرد و در مواجهه با سؤالات و شبهاتي در مورد حقانيت دين خود قرار گیرند، قدرت يافتن حقيقت را دست مي دهند؛ نه به عقيده جديد متمايل مي گردند و نه عقيده قبلي خود را همچون سابق مي توانند بپذيرند.
به همین دلیل، اسلام با وجود یک سری شرایط، با شخص مرتد، یعنی فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خویش موضع انکاری گرفته، برخورد می‏کند.روشن است که در این تاثیرات مخرب اجتماعی تفاوتی بین این که فرد در آینده به دین بازخواهد گشت یا خیر ندارد و در هر حال این امر لطمه شدید خود را در توده جامعه خواهد گذاشت و بدیهی است که بی توجهی به چنین خطر مهلکی تنها به واسطه احتمال تغییر دیدگاه فرد در آینده غیر منطقی و بی اساس است .
بد نیست بدانید که ارتداد، از دیدگاه ادیان مختلف هم جرم است و مجازات آن نیز مرگ است. حتی در برخی از منابع ادیان موجود، حکم آن بسیار شدیدتر از اسلام است. در این جا به اختصار به ذکر دو منبع از کتاب مقدس عهد قدیم و جدید بسنده می کنیم:
«اگر برادرت یا پسر مادرت یا پسر و یا دختر تو یا زن هم آغوش تو و یا رفیق تو که مثل جان تو است، تو را اغوا نموده، بگوید که برویم تا خدایان غیری که تو و آبای تو ندانستید، عبادت نماییم... او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننماید و او را متحمل مشو و وی را پنهان مدار. البته او را به قتل رسان. اولاً دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامی قوم و او را با سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ به سبب این که جویای این بود که تو را از خداوند خدای تو که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، براند تا تمامی اسرائیلیان بشنوند و بترسند و بار دیگر چنین امر شنیع را در میان ما مرتکب نشوند...». (4)
«اگر کسی دانسته گناه بکند و گناهش هم این باشد که مسیح را که نجات دهنده او است، رد کند، آن هم بعد از این که با خبر شده که مسیح آمده است تا گناهان او را ببخشد، این گناه با خون مسیح پاک نمی شود و دیگر راه فراری از شر چنین گناهی نیست. بلی، راه دیگری جز این که انتظار مجازات وحشتناکی باشد که از خشم و غضب شدید خدا به او می رسد، همان خشم و غضبی است که تمام دشمنان خدا را می سوزاند و هلاک می کند. کسی که قوانین موسی را می شکست، اگر دو یا سه نفر به گناه او شهادت می دادند، آن شخص... جا به جا کشته می شد. حالا فکر می کنید چه مجازات وحشتناک تری در انتظار کسانی است که فرزند خدا را زیر پا لگدمال کرده اند و خون او را که برای رفع گناهان شان ریخته شد، دست کم گرفته و ناپاک به حساب آورده اند، و روح پاک خدا که درهای رحمت خدا را به روی عزیزان خدا باز می کند، بد گفته و بی حرمتی کرده اند؟!». (5)
از این دو قسمت از عهد قدیم و عهد جدید، به دست می آید که حکم ارتداد در دین یهود و مسیح مانند اسلام، مرگ است.
تذکر این مطلب هم لازم است که حكم ارتداد در مورد مردان مسلمان زاده قدري جدي تر است ، اما در هر حال همين قاعده در مورد زنان مسلمان زاده و همه افرادي كه با انتخاب و اختيار اسلام آوردند ، با قدري تفاوت وجود دارد ، يعني در همه اين افراد معيار و قاعده آن است كه در جامعه اسلامي حق به خطر اندختن امنيت رواني و فكري و عقيدتي جامعه را ندارند .
حكم مرتد حقيقي تنها در برخي مواردِ خاص بسيار سخت بوده و اعدام است (6) اما نه هر انکار و تشکیکی در دین اسلام ارتداد محسوب می شود و نه هر فردی به صرف تغییر دین و اعلان آن ،خونش مباح شده ،اعدام می شود ؛ بلکه حكم زنان مرتد و همچنين كساني كه ابتدا مسلمان نبوده و بعد مسلمان شده اند كه مرتد ملي ناميده مي شوند اعدام نيست .
در نتيجه از چهار قسم مرتد ملی و فطری (كساني كه مسلمان زاده اند ) از زنان و مردان ، تنها مرتد فطری مرد به اتفاق بسیاری از فقها ، آن هم در شرایط خاص و با حصول شرايط متعدد مستحق مرگ است . در خصوص دیگر گروه ها رفتار و برخوردهای متفاوت دیگری اعمال می شود (7) .
در مورد باقی افراد هم که توبه دادن لازم دانسته شده باید عرض کنیم :
بر اساس مطالبی که در بالا ذکر شد رها نمودن فرد مرتد به حال خود به هیچ وجه به مصلحت جامعه نیست و منطقی هم نیست که جامعه وی را به حال خود رها نماید ، تا خود را آزاد و رها از تقیدات دینی نشان داده و در عین حال وضعیت کنونی خود را تبلیغ و ترویج نماید و در ظاهر و باطن دیگران را به سمت رفتار خود تشویق نماید .
در نتیجه در این موارد بهترین برخورد ایجاد زمینه بازگشت و ندامت این فرد از تصمیمات قبلی است و ماهیت توبه دادن نیز همین امر است ، زیرا حقیقت توبه ندامت و پشیمانی فرد از گذشته است و این امر نوعی تصمیم شخصی و درونی است که حکومت تنها می تواند مقدمات و زمینه های این امر را با توضیح و تبیین حقیقت و بحث و بررسی علمی و .... ایجاد نماید ؛ در واقع حکومت زمینه های انحراف فکری فرد را شناسایی کرده و تلاش می کند که فرد مسیر صحیح را بازیابد و متوجه اشتباه قبلی خود گردد .
بدیهی است که این امر نوعی جبران فوری مافات و جلوگیری از تحقق ضررهای بیشتر است و منطقی نیست که حکومت چنین کاری را رها نموده منتظر باشد که شاید این فرد در آینده دور یا نزدیک خود متوجه حقیقت گشته و توبه نماید .

پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 256.
2. زمر (39) آیه 18.
3. مائده(5) آیه 104.
4. سفر توریة مثنی، فصل 13، (مشتمل بر 18 آیه)، کتاب المقدس، ترجمه ولیم گلن، دار السلطنه لندن، 1856میلادی.
5. نامه ای به مسیحیان یهودی نژاد عبرانیان، بند 10، جمله 26-32. (انجیل عیسی مسیح، ترجمه تفسیری عهد جدید، سازمان ترجمه تفسیری کتاب مقدس، تهران، 1357،ص 305-306).
6. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص 118.
7. عبد الکریم موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1413 ق، ص 840.

http://www.askdin.com/thread39346.html#post539402
جمع بندی _2
واگر احادیث رو در مورد حکم مرتد چند مورد رو بیان کنید بویژه پیامبر اگر حدیث هست بیان کنید دیگه رفع زحمت کنم....ممنون

پاسخ :
در ابتدا باید گفت : در قرآن کریم به طور صریح در باره حکم اعدام مرتد چیزی نیامده است. و حکم این مساله در روایات بیان شده مثلا در روایتی آمده عمار ساباطي می گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هركس از مسلمانان از اسلام برگردد(مرتد شود) و پيامبري حضرت محمد(ص) را انكار كند و به او نسبت دروغ دهد، براي هركسي كه مي‌شنود خون او مباح است و زنش براي هميشه از او جدا مي‌شود و مالش بين ورثه تقسيم مي‌شود و زنش عده وفات مي‌گيرد.(1)
2. در روایتی دیگر آمده علي بن جعفر می گويد: از موسي بن جعفر-عليه السلام- در مورد مسلماني كه مسيحي مي‌شود سؤال كردم؛ فرمود: كشته مي‌شود وتوبه داده نمي‌شود. سؤال كردم شخصي كه مسيحي بوده و بعد اسلام آورده و بعد از اسلام برگشته (مرتد شده) فرمود: توبه داده مي‌شود. اگر قبول كرد (رها مي‌شود) و اگر قبول نكرد كشته مي‌شود.(2)
3. در روایتی آمده است: حضرت علي(ع) فرمود: هركس از مسلمانان به فطرت به دنيا آمده و بعد مرتد شود من گردن او را مي‌زنم، و هر كس بر فطرت تولد نيافته او را توبه مي‌دهم. اگر توبه كرد (رها مي‌شود) و اگر نپذيرفت گردن او را مي‌زنم. (3)
4. در روایت دیگر آمده است: حضرت علي(ع) فرمود: زن اگر از اسلام برگردد و مرتد شود كشته نمي‌شود؛ ولي حبس ابد دارد. (4)
روایات این مسله در منابع ذیل بیان شده. (5)
پس در مجموع باید گفت: حكم مرتد فطري قتل است وحكم مرتد ملي ابتداء توبه ودر صورت نپذيرفتن توبه قتل است. (6)
اما در مورد وقوع عملی ارتداد و اجرای حکم آن بايد گفت: موارد متعددي در زمان پيامبر و ائمه عليهم السلام مشاهده شده كه حكم اعدام براي برخی افراد که به مرتد مشهورند اجرا شده است، هرچند ممکن است در نگاه دقیق فقهی در مرتد بودن برخی ازاین افراد تردیدهایی وجود داشته باشد و حکم قتل ایشان جنبه های دیگری داشته باشد.
به عنوان مثال در فتح مكه پيامبر از خونريزي خودداري كردند، اما در عين حال كساني را نام برد و مسلمانان را امر فرمود كه هر يك از آنان را هر كجا بيابند بكشند. اين افراد عبارتند از:
1-عبدالله بن سعد ابي سرح، كه قبلا اسلام آورد و سپس مرتد و مشرك شده و نزد قريش بازگشت. بعد از فتح مكه عثمان بن عفّان (خليفه سوم) كه برادر رضاعي اش بود ، او را پنهان كرد و پس از آن كه آرامش برقرار شد، او را نزد رسول خدا آورد و امان خواست. پيامبر خاموش ماند تا شايد كسي از مسلمانان او را گردن بزند.
2-عبدالله بن خطل ادرمي كه قبلا اسلام آورده بود ،مرتد شد و به مكه گريخت . در فتح مكه او را در حالي كه پرده كعبه را گرفته بود، آوردند و كشتند.
3-قيس بن صبابه ليثي كه وارد مدينه شد و اسلام آورد و سپس مرتد شد و گريخت و در روز فتح مكه كشته شد.(7)

پی نوشت ها:
1. حر عاملی وسائل الشيعه،نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت 1412ق، ج 28، ص 324.
2. کلینی فروع كافي، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 7، ص 257.
3. صدوق من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم، بی تا، ج 3، ص 152، روايت 3552.
4. صدوق در من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم ، ج 3، ص 150، روايت 3549.
5. کلینی فروع كافي، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران 1388 ق، ج 7، ص 257.صدوق من لايحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسین قم، بی تا، ج 3، ص 152، روايت 3552.
6. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تفسير موضوعي قرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1377، ج 1، ص207.
7. آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاهي، 1359، ص564 .

موضوع قفل شده است