گیج و درمانده ام

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گیج و درمانده ام

سلام .من دو گناه کبیره انجام دادم .1- به پدر و مادرم بی احترامی کردم 2- از خدا ناامید شده ام آیا الان من یک کافر هستم ؟ ازشون عذرخواهی کردم اما هنوز هم از من دلخورن .ایا من الان کافر هستم؟ خیل دلم می خواد خودکشی کنم اما اون هم گناه کبیره است . از خدا آرزوی مرگ دارم اما اون هم گناهه .باید چیکار کنم ؟ اگر همه ی این کارها گناهه پس چطوری می تونم این دردی که تمام وجودمو می سوزونه خاموش کنم ؟از کجا باید بفهمم که سختی های زندگیم آزمایش الهی هست یا نتیجه رفتار و اعمال خودم؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد سینا

در آرزوی آرامش;429959 نوشت:
سلام .من دو گناه کبیره انجام دادم .1- به پدر و مادرم بی احترامی کردم 2- از خدا ناامید شده ام آیا الان من یک کافر هستم ؟ ازشون عذرخواهی کردم اما هنوز هم از من دلخورن .ایا من الان کافر هستم؟ خیل دلم می خواد خودکشی کنم اما اون هم گناه کبیره است . از خدا آرزوی مرگ دارم اما اون هم گناهه .باید چیکار کنم ؟ اگر همه ی این کارها گناهه پس چطوری می تونم این دردی که تمام وجودمو می سوزونه خاموش کنم ؟از کجا باید بفهمم که سختی های زندگیم آزمایش الهی هست یا نتیجه رفتار و اعمال خودم؟
[=microsoft sans serif]

در ابتدا لازم هست معنای کفر روشن شود و بعد از آن توضیحاتی را محضرتان عرض می کنم.کفر در لغت به معنای ستر ویا پوشاندن است وکافر کسی است که در برابر حق لجاجت می ورزد وحق را انکارمی نماید.کافر از نظر فقهی معنای گسترده ای دارد وبرهر كس كه منكر خدا و نبوت و يا يكي از ضروريات اسلام باشد صدق مي كند.

[=microsoft sans serif]
حضرت امام خميني(ره) مي فرمايد: كافر آن كسي است كه به غير اسلام گرويده است يا به اسلام گرويده و ليكن چيزي را كه مي داند از ضروريات دين است بطوري انكار نمايد كه به انكار رسالت پيغمبر و يا تكذيب او يا ناقص دانستن شريعت مطهره برگردد. يا گفتاري و يا كاري از او سر زند كه موجب كفر او شود .

امام خميني، روح الله، تحرير الوسيله (4 جلدي)، ج 1، ص 211، دفتر انتشارات اسلامي، 1366.
[=microsoft sans serif]

نکته ی قابل توجه این است که در قرآن كلمه «كفر» و مشتقاتش نظير كافر و كافرون و كفار و... بيش از پانصد مرتبه آمده اما باید توجه کنیم کهدر همه ی موارد، به معناي واحد به كار نرفته است بلكه معاني و مراتب مختلف دارد ودر همه جا به معنای اصطلاحی(خروج از دین) نمی باشد.
ناامیدی محض به طور عادی امریست محال؛ زیرا انسان به گونه ای خلق شده که از درون خدا را می شناسد و به او باور دارد که این نیروی درونی نامش فطرت است. اما اگر کسی به واسطه ی گناه ومعصیت ندای درونی خود را نشنود کم کم ارتباطش با فطرت آفرین قطع شده و در سختی ها و مشکلات چون متوجه آن چاره ساز واقعی نمی گردد ، تمام درها را به روی خودبسته و تمام قدرت ها را ناتوان دیده و به ناامیدی محض می رسد. این است که گفته می شود نا امیدی ریشه در کفر دارد یعنی در واقع نا امیدی از نشانه های کافران است پس ما با یاس ونا امیدی به اوصاف کفار نزدیک می شویم و چون نا امیدی رفتاری کافرانه است از گناهان کبیره شمرده شده است. در واقع سبب یأس از پروردگار عالم، اعتقاد نداشتن بقدرت و کرم و رحمت بی پایان او است.پس از شرک هیچ گناهی بزرگتر از یأس نیست زیرا هر گناهی که از شخصی سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شود ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید.یأس سبب جرأت بر گناهان می گردد چون شخص می گوید من که معذب خواهم بود وآب از سرم گذشته پس بهتر است ادامه دهم..

[=microsoft sans serif]درست است که دلایل متعددی از جمله پیروی از نفس وهوا وهوسها و تبعیت از شیطان انسان را به دام گناه می کشاند اما لازم است توجه کنیم که در اسلام راه بن بست وجود ندارد، هر کسی در هر شرایطی می تواند مسیر خود را به طرف آنچه باعث عاقبت به خیری او می شود تغییر دهدچرا که راه برگشت وتوبه باز است. خداوند در قرآن فرموده است:
، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات"‏؛ بدرستی که نیکی ها، بدی ها را از میان مى‏برد.بنابراین انسان با انجام عمل خیر ونیک می تواند گناه خود را جبران نماید حتی اگر گناهش کبیره باشد.
یکی از اموری که سبب می شود گناهان محو شود، استغفار از گناه است ودر روایت آمده که برای هر دردی دارویی و داروی گناهان استغفار است.
نکته ای که در ارتباط با استغفار در زدودن آثار اعمال زشت باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مراد از استغفار، همین ذکر زبانی؛ یعنی استغفر الله گفتن نیست که هر کس در شبانه روز هر نوع حقی را از مردم و خداوند ضایع کند، به مجرد گفتن این ذکر، گناهان او از بین برود چراکه این ذکر به تنهائی فایده ای ندارد، بلکه منظور از استغفار هم ذکر زبانیست وهم عملی یعنی جبران گناه به واسطه ی ادای حقوق.
[=microsoft sans serif]

ارتكاب گناهان بزرگ ناشى از روح عناد و ستيز در برابر خداست و كسى كه نهى شديد خداوند را زيرپا بگذارد و مرتكب گناه كبيره شود، او در برابر خدا قرار گرفته و با خدا در ستيز است اما توجه کنید کهما هرچه گناه كرده باشیم، رحمت خدا عظیم‌تر است. منتهی ما باید راهی برای این رحم باز كنیم .
در رابطه با بی احترامی به والدین نیز باید بگوییم فرزندی كه به پدر و مادرش جسارت كند، توهین كند، بی ادبی كند و پدر و مادر او را عاق كنند، مرتکب گناه كبیره شده است. اما توجه کنید که در تفکر شیعی اگر شخصی از ایمان برخوردار باشد، تمام گناهان او هر چند کبیره قابل بخشش و آمرزش است. البته در گناهانی که مرتبط با حقوق مردم است، باید رضایت آنان جلب شود در رابطه با والدین نیز تمام تلاش خود را برای کسب رضایت بکار ببرید واز هیچ تلاشی فرو گذار نکنید..

[=microsoft sans serif]

ارتکاب مکرر گناهان کبیره؛ بدون آن که توبه واقعی و یا جبرانی در پی آن باشد، در نهایت به خروج افراد از دایره ایمان خواهد انجامیدپس ادامه ندادن گناه کبیره وتوبه به بازگشت شما در مسیر حق کمک خواهد کرد.


افرادی که مرتکب گناه می شوند، از دو حالت خارج نیستند. یا گناه خود را به دلیل عدم اعتقاد به مبانی مذهبی انجام می دهند که چنین اشخاصی، علاوه بر گناهکار بودن، بی ایمان نیز هستند و در این که آنان را از مجموعه مؤمنان خارج بدانیم، جای بحثی نیست، اما گروه دوم، افرادی هستند که اعتقاد خود را از دست نداده اند، اما وسوسه های شیطانی و شهوات نفسانی، موجب انجام برخی گناهان توسط آنان می شود براین اساس، نمی توان مؤمن مرتکب کبیره را کافر دانست. تفکر شیعی، هر چند مرتکبان کبیره را کافر نمی داند، ولی معتقد است که این گونه افراد، از درجات والای ایمان سقوط نموده اند.

[=courier new]

سینا;434147 نوشت:
نکته ای که در ارتباط با استغفار در زدودن آثار اعمال زشت باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مراد از استغفار، همین ذکر زبانی؛ یعنی استغفر الله گفتن نیست که هر کس در شبانه روز هر نوع حقی را از مردم و خداوند ضایع کند، به مجرد گفتن این ذکر، گناهان او از بین برود چراکه این ذکر به تنهائی فایده ای ندارد، بلکه منظور از استغفار هم ذکر زبانیست وهم عملی یعنی جبران گناه به واسطه ی ادای حقوق.

من در کتاب معتبری خوندم که کفاره ی غیبت استغفار برای شخصی است که غیبتش رو کرده ای. یعنی منظور از استغفار در این جا هم استغفار عملیه؟

سلام

جبران گناه غبیت:

- تعریف از غیبت شده در پیش دیگران برای چبران آن غیبتی که پیش دیگران کرده
- دعا برای آمرزش او از درگاه خداوند متعال

جبران بی احترامی به والدین:

- بوسیدن دست و پای آنها با فراهم کردن فرصت و خجالت نکشیدن در پیش دیگران از این کار
- توجه به نیاز مادی و عاطفی آنها قبل از درخواست آنها( تامین خوراک، نیازهای درمانی، تماس داشتن و در دسترس بودن روزانه برای خدمت، پشت سر آنها راه رفتن، و ...)
- برای اصلاح رابطه از مشاور متدین کمک گرفتن
- اگر فوت کرده اند خیرات مادی و معنوی فرستادن برای آنها

خوووووووووووب...ببین عزیز...شما باید اینجا با خدا معامله کنی...به خدا بگو:خدا...من از درگاهت نا امید شدم و دارم یواش یواش ازت دور میشم...پس من همه افسار زندگیم رو میسپرم به تو...تو هم یه نشونه ای از خودت بهم بده...و گناهام رو ببخش و کاری کن سمت خودت برگردم...تصور کن خدا روبه روته...و باهاش حرف بزن...مذاکره کن...شک نکن جواب میگیری...طوریکه خودت هم شوکه میشی...پس راه حل شما فقط و فقط توکل هستش!

الحیاة;459675 نوشت:
[=courier new]
من در کتاب معتبری خوندم که کفاره ی غیبت استغفار برای شخصی است که غیبتش رو کرده ای. یعنی منظور از استغفار در این جا هم استغفار عملیه؟

[=microsoft sans serif]
منظور ما در این جا از استغفار این است که صرف گفتن ذکر زبانی استغفرالله ربی واتوب الیه برای بخشش گناه،کفایت نمی کند بلکه باید در کنار استغفار لسانی خود را مقید به ادای حقوق دیگران نماید ورضایت آنها را حاصل کند.به عنوان مثال در رابطه با غیبت که مطرح فرمودید گفتن غیبت به شخصی که از او غیبت کرده ایم لازم نیست چرا که در اکثر مواقع باعث کدورت وتیرگی روابط می شود منتها در اینجا شما هم از استغفار لسانی(استغفرالله ربی واتوب الیه ) باید بهره ببرید وهم این که با تعریف وتمجید از شخص غیبت شونده سعی نمایید آبروی از دست رفته ی او را بازگردانید و در عین حال طلب عفو بخشش ورحمت ومغفرت برای آن شخص داشته باشید تا بدین واسطه قلبا از شما راضی شود.

انسان خطا میکند .مهم تصمیم ترک گناه است و جبران مافات

سوال:
من دو گناه کبیره انجام دادم .1- به پدر و مادرم بی احترامی کردم 2- از خدا ناامید شده ام آیا الان من یک کافر هستم ؟.ایا من الان کافر هستم ؟از کجا باید بفهمم که سختی های زندگیم آزمایش الهی هست یا نتیجه رفتار و اعمال خودم؟

پاسخ:
در ابتدا لازم هست معنای کفر روشن شود و بعد از آن توضیحاتی را عرض می کنم.کفر در لغت به معنای ستر ویا پوشاندن است وکافر کسی است که در برابر حق لجاجت می ورزد وحق را انکارمی نماید.کافر از نظر فقهی معنای گسترده ای دارد وبرهر كسی كه منكر خدا و نبوت و يا يكي از ضروريات اسلام باشد صدق مي كند.
حضرت امام خميني(ره) مي فرمايد: كافر آن كسي است كه به غير اسلام گرويده است يا به اسلام گرويده و ليكن چيزي را كه مي داند از ضروريات دين است بطوري انكار نمايد كه به انكار رسالت پيغمبر و يا تكذيب او يا ناقص دانستن شريعت مطهره برگردد. يا گفتاري و يا كاري از او سر زند كه موجب كفر او شود .(1)

نکته ی قابل توجه این است که در قرآن كلمه «كفر» و مشتقاتش نظير كافر و كافرون و كفار و... بيش از پانصد مرتبه آمده اما باید توجه کنیم که در همه ی موارد، به معناي واحد به كار نرفته است بلكه معاني و مراتب مختلف دارد ودر همه جا به معنای اصطلاحی(خروج از دین) نمی باشد.
ناامیدی محض به طور عادی امری است محال؛ زیرا انسان به گونه ای خلق شده که از درون خدا را می شناسد و به او باور دارد که این نیروی درونی نامش فطرت است. اما اگر کسی به واسطه ی گناه ومعصیت ندای درونی خود را نشنود کم کم ارتباطش با فطرت آفرین قطع شده و در سختی ها و مشکلات چون متوجه آن چاره ساز واقعی نمی گردد ، تمام درها را به روی خودبسته و تمام قدرت ها را ناتوان دیده و به ناامیدی محض می رسد. این است که

گفته می شود نا امیدی ریشه در کفر دارد یعنی در واقع ناامیدی از نشانه های کافران است پس ما با یاس ونا امیدی به اوصاف کفار نزدیک می شویم و چون ناامیدی رفتاری کافرانه است از گناهان کبیره شمرده شده است. در واقع سبب یأس از پروردگار عالم، اعتقاد نداشتن بقدرت و کرم و رحمت بی پایان او است.پس از شرک هیچ گناهی بزرگتر از یأس نیست زیرا هر گناهی که از شخصی سر می زند تا وقتی که مأیوس نباشد ممکن است در صدد توبه برآمده و با استغفار آمرزیده شود ولی شخص مأیوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید.یأس سبب جرأت بر گناهان می گردد چون شخص می گوید من که معذب خواهم بود وآب از سرم گذشته پس بهتر است ادامه دهم..

درست است که دلایل متعددی از جمله پیروی از نفس وهوا وهوسها و تبعیت از شیطان انسان را به دام گناه می کشاند اما لازم است توجه کنیم که در اسلام راه بن بست وجود ندارد، هر کسی در هر شرایطی می تواند مسیر خود را به طرف آنچه باعث عاقبت به خیری او می شود تغییر دهدچرا که راه برگشت وتوبه باز است. خداوند در قرآن فرموده است:
، إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات"‏؛ بدرستی که نیکی ها، بدی ها را از میان مى‏برد.بنابراین انسان با انجام عمل خیر ونیک می تواند گناه خود را جبران نماید حتی اگر گناهش کبیره باشد.
یکی از اموری که سبب می شود گناهان محو شود، استغفار از گناه است ودر روایت آمده که برای هر دردی دارویی و داروی گناهان استغفار است.

نکته ای که در ارتباط با استغفار در زدودن آثار اعمال زشت باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مراد از استغفار، همین ذکر زبانی؛ یعنی استغفر الله گفتن نیست که هر کس در شبانه روز هر نوع حقی را از مردم و خداوند ضایع کند، به مجرد گفتن این ذکر، گناهان او از بین برود چراکه این ذکر به تنهائی فایده ای ندارد، بلکه منظور از استغفار هم ذکر زبانیست وهم عملی یعنی جبران گناه به واسطه ی ادای حقوق.
ارتكاب گناهان بزرگ ناشى از روح عناد و ستيز در برابر خداست و كسى كه نهى شديد خداوند را زيرپا بگذارد و مرتكب گناه كبيره شود، او در برابر خدا قرار گرفته و با خدا در ستيز است اما توجه کنید کهما هرچه گناه كرده باشیم، رحمت خدا عظیم‌تر است. منتهی ما باید راهی برای این رحم باز كنیم .

در رابطه با بی احترامی به والدین نیز باید بگوییم فرزندی كه به پدر و مادرش جسارت كند، توهین كند، بی ادبی كند و پدر و مادر او را عاق كنند، مرتکب گناه كبیره شده است. اما توجه کنید که در تفکر شیعی اگر شخصی از ایمان برخوردار باشد، تمام گناهان او هر چند کبیره قابل بخشش و آمرزش است. البته در گناهانی که مرتبط با حقوق مردم است، باید رضایت آنان جلب شود در رابطه با والدین نیز تمام تلاش خود را برای کسب رضایت بکار ببرید واز هیچ تلاشی فرو گذار نکنید..

ارتکاب مکرر گناهان کبیره؛ بدون آن که توبه واقعی و یا جبرانی در پی آن باشد، در نهایت به خروج افراد از دایره ایمان خواهد انجامیدپس ادامه ندادن گناه کبیره وتوبه به بازگشت شما در مسیر حق کمک خواهد کرد.افرادی که مرتکب گناه می شوند، از دو حالت خارج نیستند. یا گناه خود را به دلیل عدم اعتقاد به مبانی مذهبی انجام می دهند که چنین اشخاصی، علاوه بر گناهکار بودن، بی ایمان نیز هستند و در این که آنان را از مجموعه مؤمنان خارج بدانیم، جای بحثی نیست،
اما گروه دوم، افرادی هستند که اعتقاد خود را از دست نداده اند، اما وسوسه های شیطانی و شهوات نفسانی، موجب انجام برخی گناهان توسط آنان می شود براین اساس، نمی توان مؤمن مرتکب کبیره را کافر دانست. تفکر شیعی، هر چند مرتکبان کبیره را کافر نمی داند، ولی معتقد است که این گونه افراد، از درجات والای ایمان سقوط نموده اند.

(1) امام خميني، روح الله، تحرير الوسيله (4 جلدي)، ج 1، ص 211، دفتر انتشارات اسلامي، 1366.

موضوع قفل شده است