▐★*★ ▐یه جمله به امام حسین بگو ▐★*★ ▐

تب‌های اولیه

2060 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ی دونه ای یا حسین . قربون دلت

آیت الله جوادی آملی :
هر قطره اشگ یک سطل آب زلالی است که پای درخت انسانیت و معنویت ریخته می شود، درخت انسانیت بدون اشگ ،خشک خواهد شد.

محرم رسید
يادمون باشد: اول نماز حسين، بعد عزای حسين
اول شعور حسينی، بعد شور حسينی
محرم و صفر زمان باليدن است نه فقط ناليدن
بساطش آموزه است نه موزه
تمرين خوب نگريستن است نه فقط خوب گريستن

[="Tahoma"][="Black"]


[/]

یا امام حسین من دیگر کم اورده ام این اربعین حرم نبری ....نه میبری میدانم اخر شما کسی که اینهمه امید بسته را ناامید نمیکنید میدانم میروم...

[=arial black]تا دل زغم توگشت
[=arial black]بی تاب حسین
[=arial black]این چشم تهی نگشت
[=arial black]از آب حسین
[=arial black]عمری است نیازمند
[=arial black]این درگاهم
[=arial black]یک لحظه گدای خویش
[=arial black]دریاب! حسین
[=arial black]
[=arial black]صلی الله علیک یا ابا عبدالله

روز جمعه ۴ / ۹ / ۷۹ شمسی برای ختم مرحوم حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر محمد هادی امینی نجفی فرزند ارشد علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی صاحب کتاب الغدیر رضوان الله تعالی علیه دعوت داشتم پس از آن که مراسم ختم در رامجین ساوجبلاغ کرج پایان پذیرفت، نگارنده به اتفاق جناب آقای مهندس حاج رئوف حریری نجفی از رامجین به طرف تهران حرکت کردیم، جناب آقای مهندس حریری مطالب و نکتههای جالبی از کربلای معلی و نجف اشرف نقل کرد، از جمله کرامتی از حضرت ابوالفضل العباس قمر بنیهاشم (ع) برایم نقل کردند.
فرمود حضرت علامه امینی کتابی را دنبالش بود، خیلی میگردد پیدا نمیشود، تا این که یک شب به حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) متوسل میشود، همان شب حضرت را خواب میبیند و حضرت میفرماید: بروید کربلا از فرزندم کتاب را بگیرید. ایشان از نجف اشرف حرکت میکند به طرف کربلا، پس از آن که به کربلا میرسد، تقریبا از صبح تا ظهر در حرم مطهر حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) عرض اخلاص و توسل پیدا میکند از کتاب خبری نمیشود.
به امید این که کسی کتاب را برای ایشان میآورد میدهد ولی خبری نمیشود.
خود به خود میگوید: بروم به حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع)، آن هم فرزند علی (ع) است. به حرم مطهر و با صفای حضرت ابوالفضل العباس قمر بنیهاشم (ع) عازم میشود پس از عرض ارادت و زیارت در صحن آن
[صفحه ۴۱۵]
بزرگوار میآید در حال قدم زدن بوده است، اتفاقا به روضه خوانی که در کربلا معروف هم بوده است برخورد میکند. او با علامه امینی احوال پرسی میکند. آن آقا روضه خوان به علامه امینی عرض میکند: چرا ناراحت هستید. میگوید: ما بین من و حضرت امیرالمومنین (ع) مطلبی است، به آقای امینی عرض میکند: برویم منزل چای درست کنم میل کنید تا فرجی باشد. او را به اصرار به منزل میبرد و او را در منزل هدایت به طرف کتابخانهای میکند. و علامه امینی در کتابخانه مینشیند و آن سید بزرگوار میرود برای آقای امینی چای بیاورد اتفاقا آقای امینی مرحوم یک دفعه گمشدهاش را در آن جا پیدا میکند. و سپس بلند گریه میکند.
آقا سید میترسد و میگوید: نباشد او را مار و عقرب زده باشد. آری این بود عنایات حضرت قمر بنیهاشم حضرت ابوالفضل العباس (ع).
برگرفته از کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام نوشته آقای علی ربانی خلخالی

[="Teal"]اشک تاباشد وضولازم نداردنوکرت

غیربغضی درگلو لازم ندارد نوکرت

یاوجیها عِندَ رَبّی آبرویم را بخر

تاتوباشی، آبرو لازم ندارد نوکرت[/]

[="Teal"]
از کودکی سراغ شما را گرفته ایم
با روضه های مجلستان پا گرفته ایم

این حبّ بینهایت و این سوز سینه را
از شیر پاک مادرمان ما گرفته ایم

بزم عزا محل نزول ملائک است
در لا به لای حور و ملک جا گرفته ایم

حاجات قلبی خودمان را همیشه ما
از پرچمِ سیاهِ تکایا گرفته ایم

پیراهن عزای تو را ابتدای ماه
از دستهای حضرت زهرا گرفته ایم

چون که دوای زخم شما اشک چشم ماست
اشک از خدا به وسعت دریا گرفته ایم

این ده شبِ محرّمِ تو جای 'بالحسین'
با ذکر 'یاحسینِ' خود احیا گرفته ایم

ما عمرمان کمست ؛ برای مجالست
جایی میان جنت الاعلی گرفته ایم

از درگهت مران که به والله بی کسیم
عمری در آستان تو سُکنی گرفته ایم

گویند زائران حریمت که ما همه
از دست بچه های تو امضا گرفته ایم

ما را ببر به کرب و بلا جان اصغرت
چون دامن رقیه ات آقا گرفته ایم[/]

[="Teal"]گیــرم که بــاران هم آمد، همه چیــز را هم شست!
هـــــوا هم عالی شد!
فایــده اش بــرای من چیست؟!
هــــوای دل ، گرفتــه ي کربـلاست
آن را چه کنــم ؟!
السلام علیک یامولا یااباعبدالله[/]

می ‌برند این شاخه را هر قدر از سر بیشتر
می ‌وزد آواز گلهای مُعطّر بیشتر

آتش بیدادها تا خیمه زینب رسید
می ‌تپد دور حرم قلب برادر بیشتر

شعله می ‌بارند اما بی‌ گمان خواهد شکفت
دانه ی اسپند در گرمای مجمر بیشتر

صبحگاهان از هیاهوی دمشق آورده ‌اند
شیشه ‌های عطر را گلهای پرپر بیشتر

شمعهای شعله ‌ور دور مزارش روشن اند
هر چه دل پروانه‌ تر، می ‌آورد پر بیشتر

می ‌پرد پلک شهیدان در هوای پر زدن
دور گنبد می ‌شود جانها کبوتر بیشتر

هر چه بیدل‌ تر به سمت گنبدش پر می ‌کشند
می‌ شود دلهایشان آئینه ‌پرور بیشتر

روضه ‌خوان آمد کنار خیمه ی زینب نشست
می ‌شود آغاز، بی‌ شک روضه از سر بیشتر

باز هم یاس شهیدی از حرم آورده‌ اند
"ندبه خوان" شد شعر من در بیت آخر بیشتر

[=arial black]
مرغ مهاجریم به هوای حسین٬ آه
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند؟

[SPOILER]
دیـــده نابیــنـا شــد و قلب از تــلاطــم ایستاد
با نســـیم " کـــربلا " کـی زنده میسازی مرا؟
:geristan:
[/SPOILER]


امام رضا عليه السّلام:

هر كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه اش باشد ، خداوند روز قيامت را روز شادى و سرورش مى گرداند .

ميزان الحكمه ، ح 13011

[="Teal"]به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان / به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان
خدا داند که در بازار عشقت / به جز جان هیچ کالایی ندارم یا حسین جان[/]

[="Teal"][/]

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کریلا....یا حسین تا جوانم بطلب بیایم...

تا گفتم السلام علیکم دلم شکست

نام حسین،بند دلم را،ز هم گسست

دیدم که ابرهای جهان،گریه می کنند

در ماتمت زمین و زمان،گریه می کنند

آقاجان انشالله اربعین کربلات باشیم بطلب ما را.
آقاجان! من آدم بد, شما که خوبید دعوتی بفرما تا به آرزویم برسم.
به امید خدا

سلام
این سؤال بر برخی از معصومین (ع) از جمله امام صادق (ع) نیز عرضه شده است.
ائمه در پاسخ به این سؤال در کنار پاسخ‌های ظاهری، برخی مضامین غیبی را نیز عنوان می‌کنند. به عنوان مثال حضرت صادق (ع) در این خصوص فرموده است: «در عالم غیب پیراهن خونین امام حسین (ع) را فرشتگان بنا به خواست حضرت فاطمه سلام الله علیها از اول محرم پهن می‌کنند که این باعث غم‌آلودگی دل شیعیان و پیروان آن حضرت می‌شود.»
علاوه بر جنبه‌های غیبی، می‌توان جنبه‌های ظاهری در پاسخ به این سوال را نیز مد نظر قرار داد. این‌که شیعیان به پیروی از امامانشان و پیشوایانشان مراسم سوگواری را از این زمان شروع می‌کردند؛ یعنی این پیروان به دنبال آن پیشوایان این چنین کردند. متن معینی که از ناحیه امام معصوم در این‌ باره باشد، متنی است که از امام رضا (ع) نقل شده است. بر اساس این نقل، امام هشتم می‌فرمایند: «پدرم موسی‌بن‌جعفر (ع) وقتی ماه محرم وارد می‌شد، دیگر خندان دیده نمی‌شد و روز به روز غم و اندوه وی افزوده می‌شد تا روز دهم محرم که آن روز، روز گریه و ناله آن حضرت بود. ایشان در این روز می‌گریستند و می‌فرمودند: این روز، روزی است که جدم حسین‌بن‌علی (ع) را همراه هجده تن از رجال بنی‌هاشم در کربلا شهید کردند و امام حسین (ع) را از پشت سر بریدند.» این متن، روایت قابل اطمینان و موثقی است که از امام رضا (ع) به نقل روش پدر بزرگوارشان حضرت موسی‌بن‌جعفر (ع) به دست ما رسیده است.
البته این‌که روایت یادشده را حضرت رضا (ع) از پدرشان نقل می‌کنند به معنای این نیست که صرفا خبری را نقل می‌کنند و خودشان بر خلاف مفاد این خبر عمل می‌نمایند، بلکه به طور ضمنی به این موضوع اشاره می‌نمایند که خود من نیز این گونه هستم؛ چراکه پدرم این گونه بودند. این مسأله بیانگر این است که روش و سبک و سیره معصومین بعد از شهادت امام حسین (ع) این گونه بوده است؛ یعنی از دوران امامت حضرت زین‌العابدین (ع) این گونه عمل می‌کردند.
اما این‌که چرا خود ائمه (ع) از روز اول آن گونه اقدام و عمل کردند موضوع دیگری است که باید به آن توجه کرد.
ما یک بار سؤال را از ناحیه فقهی جواب می‌دهیم و یک بار از ناحیه علت و حکمت این کار. جواب این است که ظاهرا اگر می‌خواستند از خود روز شهادت یادبود بگیرند، این صرفا یادبود عاطفی می‌شد؛ در حالی‌ که فلسفه حرکت امام عمدتا به پیش از شهادت ایشان برمی‌گردد؛ حرکتی که جای به همین دلیل ائمه معصومین (ع) از پیروان خود خواسته‌اند از روز اول محرم به حرکت سیدالشهدا (ع) توجه کنند. ده روز پیش از شهادت حضرت (ع) زمان خوبی برای تأمل و اندیشه درباره این است که چرا حضرت از مدینه به مکه ‌رفتند؟ چرا از مکه به سوی عراق رفته و چرا از بین شهرهای عراق کوفه را انتخاب ‌کردند؟ چرا سر از کربلا در آوردند؟ بیانات حضرت برای دوستان و دشمنان یا هر کسی که در میانه راه با او روبه‌رو شدند چه بوده است؟

«حسین» علیه السلام قرآن ناطق است
که آیات لطفش مخصوص اتقیا
و آیات قهرش مشمول اشقیا است

دم مسیحای حسین علیه السلام که به لشکر بیکران غربت و مظلومیت مسلّح است،
چون نوحه‌‌ی نوح، کشتیِ نجات عالمیان گشت
و چون آه ابراهیم، آتش نمرودیان را گلستان ساخت

[="Arial"]

[=arial]رنگ این قافیه از غم شد و وزنش ماتم
هی ردیفم شده : او رفته سفر ... یعنی چه؟
روضه خوان گفت تو را کرب و بلا خواهم برد
هرکه دارد هوس خون جگر یعنی چه؟
روضه خوان گفت زنی پشت دری ... اما بعد ...
تو بیا ترجمه کن سینه و در یعنی چه؟
گفت مردی شده غربت زده و محرم چاه
پس ( علی بشر کیف بشر ) یعنی چه؟
گفت یک کودک لب تشنه به دنبال سراب
بر کف دست پدر ... تیر سه سر یعنی چه؟
آه ای حضرت موعود بیا ثابت کن
ارث این مادر خم گشته کمر یعنی چه؟

[="Arial"]

[=arial]لاله سرخ زهرا حسین جان
ای فدای تو جانها حسین جان
ما همه سائل کوی عشقیم
و تصدق علینا حسین جان

السلام علیک یا آقا امام رضا ع
آقا چه شد حواله ی کرب و بلای من
روزهای آخر است دلم شور میزند آقای من

[="Teal"]حرم کرببلا آخر دنیای من است

که براتش به ید دختر ارباب من است ...[/]

علامه طباطبائی ره :اکثر افرادی که توانسته اند ذهن خودراازخواطر مصفاکنند و سلطان معرفت برآنها طلوع کرده، در یکی از این دوحال بوده است،
درحین تلاوت قرآن
وتوسل به حضرت اباعبدالله الحسین(ع)


السَّلامُ علیک یٰا ابا عَبْدِاللّٰه الْحُسَیْنِ علیه السلام




شب جمعه
زلال اشک چشمانم
هوای تربت پاک تو را دارد


خدایا.یادت هست اولین بار که کار با رایانه را یاد گرفتم.

هرشب تا دیروقت در مورد حرم مولا علی علیهالسلام و

مولاامام حسین و حضرت عباس علیه السلام

می خواندم و ارزوی زیارت این عزیزان را در سر

می پروراندم. انروزها خطرات زیاد سفر به کربلا

باعث این می شد که خانواده ام مخالف رفتن به

کربلا باشند. تا اینکه امسال تابستان همسرم بیخبر

از من رفت کربلا و نجف.و من ماندم جگر سوخته تر

از انکه تصور کنید. اری غبطه خوردم.گریه کردم.

اما مگر میشود بدون دعوت صاحبخانه به خانه کسی

رفت. حتما من لیاقت رفتن وزیارت این عزیزان

را ندارم. خدایا مرا دریاب.

[="Teal"]حسین جان...

من هجر کربلا ديده ام و زنده ام هنوز؟؟؟

اين شرط عاشقی نَبُوَد خاک برسرم...[/]

كاش دلها را حقيقت پيشه بود
"يا حسين" بر تارك انديشه بود
...

, کسی که می خواهد بعد از عاشورا هم
در کشتی ابا عبد الله حضور داشته باشد باید خود را هم سنخ ابا عبد الله کند، گناه باعث می شود انسان از سنخیت با امام حسین و اصحاب امام حسین خارج شود ...

سلا م علیکم

حسین جان اگر گناه کردم، از روی عمد و خدای نکرده از روی دشمنی نبود، هوای نفس و شیطان من رو فریب دادند و طرف گناه رفتم ، به حرمت محرم دستم را بگیر، چراغ هدایتم باش و در کشتی نجاتت راهم دهد.
التماس دعا از همه عزیزان

[="Teal"][/]

سلام مولای من
آقا جان باز هم منو بطلب ، دلتنگتم

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

[="Arial"]

[=arial]نشدم نوکر خوبی به درت ، حق داری
اربعین داغ حرم را به دلم بگذاری

مولای من حسین جان .

شاید ارزوی زیارت حرم تو ومولا علی علیه السلام را

با خود به گور ببرم.اما کمکم کن که در راهتان گام

بردارم. و درسی که با خونتان به ما دادید یاد بگیرم.

و این چند صباح زندگیم را انچنان طی کنم که شما

به من اموختید. مولای من ارزوی زیارت بر دلم

مانده. اما دستم را بگیر تا راهم را گم نکنم.

یا حق.

[="Arial"][=arial]دلم خیمه ماتم شده مولا
پر از داغ محرم شده مولا
.
.
.
.
.
دوباره منم و اشکی و آهی
من و روی سیاهی
به امید نگاهی
.
.
.
.
.
قسمت میدهم آقا به زهیرت
که از این خیمه مرانم
.
.
.

( غزل،مثنوی/ موحد_بلخی )

دو کوچ، چهره ی تاریخ را عوض کردست
نه شاخه؟ بلکه بُن و بیخ را عوض کردست
دو کوچ، از دو مهاجر، که بیخِ یک شاخ اند
پی افکنانِ رگ و ریشه های این کاخ اند...
دو کوچگر، که پَیِ "آدم"اند و "ابراهیم"
"صراط" روشن حق اند و فرق "نار" و "نعیم"
دو کوچگر، که در اصل، آب و تاب این خاکند،
شکوهمند، به تشریفِ سبز"لولاک..."اند
دو کوچگر، دو مسافر، که می رسند به هم
در آن زمان که حدیثی نَبُودْ، از آدم
دو کوچگر، که یکی، "جانِ مست افلاک" است...
و دیگری که همان "جانِ جانِ این خاک" است

عمر با برکت

آیت الله بهلول می فرمود:
کربلا در صحن امام حسین (علیه السلام) شیخ عباس قمی کناری ایستاده و زیارتنامه می خواند به او گفتم چرا داخل حرم نمی روید؟ گفت:شلوغه وجمعیت زیاد است از همینجا عرض ادب میکنم.
به او گفتم:البته شما احتیاج نیست داخل بروید چون هر کسی که وارد می شود یک شیخ عباس قمی زیر بغل گرفته و داخل می شود (منظورمفاتیح الجنان)شما آنقدر خداوند بهت توفیق داده که با همه زوار وارد حرم می شوی،و خوشابحالت که چنین عمر با برکتی داری.

فَرِ هُمای

دلا زراه چِه بیمت که رهنمای حسین است
زقَهر بَحر چِه خُوفت که ناخدای حسین است

بکار گَر گِره اُفتد مَدار دیده ی یاری
ز این و آن، که مُسلَّم گِره گُشای حسین است

شَمیم گُلشن دَهرت دهد نه فُسحَت خاطر
که باغ و راغ فَرحبخش وجانفزای حسین است

به حُسن روی دل انگیز یار غار چه حاجت
تو را که دلبر و دلدار و دلربای حسین است

ز خضرْ رهْ مٙطٙلٙب عُمر جاودان و مُخلَّد
که چشمه ی حَیٙوان ، کوثر بقای حسین است

کَفٙش چو اَبر و سَخی چون علی ولیّ الله
به بَذل و داد و دِهش قُلزم عطای حسین است

به پیش جُود یَمش، چون نَمی است حاتم طائی
ذخایر کَرم و بخشش و سَخای حسین است

امام سوم و پنجم گوهر ز جمع کِساء اوست
سَلیل پاک نبی ،طُرفه مُقتدای حسین است

بلی به دیده ی حق‌بینِ رهروان طریقت
مَقام و رُکن وصفا، مَروه و مِنای حسین است

ز مُلک تا مَلکوتش رسد ندای حقیقت
به شاخ سِدره و طُوبی فَرِ هُمای حسین است

زَعیم عالَم امکان، قَسیم جَنّت و نِیران
مَلاذ و مَلجاء هر مُنعِم و گدای حسین است

گذشت بسکه در او هست بی مُبالغه گُویم
شفیع قاتل خود در صف جزای حسین است

دوم خَلف به علی مِهر تابناک و جَلی اوست
مه مُبین ، شرف دین مُصطفای حسین است

سُرور سینه ی زهرا ، خَدیو عالم بالا
مُطٙهّٙر و مُتٙجلّا به دو سَرای حسین است

ز بهر مَجد و صَلاح و فلاح اُمّت جَدّش
به پیشگاه خدا دست بر دعای حسین است

ز نینوای دلش ناله غمگِنانه بَر آرد
فَراز قُلّه ی نی در نوا چو نای حسین است

طُلوع فَجر ز رُویش ، سَواد لَیل ز مُویش
نشان صبح اَزل آیت مَسای حسین است

شهی که وسعت اندیشه بَذل و ایثارش
نداردحَدّیّ و حَصریّ و مُنتهای حسین است

شهی که کُشتن و در خاک هِشتنش باشد
جگرخراش و جگرسوز و جانگزای حسین است

مه سپهر یقین، آفتاب عِلیین
شُکوه عرش مُعلّای کبریای حسین است

ازآن به گوشه ی عُزلّت تو راست جای که« رونق »
غریب و بیکس و تنها در اِنزوای حسین است

مگو ز پای فُتاده که تا قیام قیامت
کِشیده قامت و اِستاده و بپای حسین است

۱۳۸۰/۰۱/۲۰
#استاد_محمد_رونقی
فَرِ هُمای

دلا زراه چِه بیمت که رهنمای حسین است
زقَهر بَحر چِه خُوفت که ناخدای حسین است

بکار گَر گِره اُفتد مَدار دیده ی یاری
ز این و آن، که مُسلَّم گِره گُشای حسین است

شَمیم گُلشن دَهرت دهد نه فُسحَت خاطر
که باغ و راغ فَرحبخش وجانفزای حسین است

به حُسن روی دل انگیز یار غار چه حاجت
تو را که دلبر و دلدار و دلربای حسین است

ز خضرْ رهْ مٙطٙلٙب عُمر جاودان و مُخلَّد
که چشمه ی حَیٙوان ، کوثر بقای حسین است

کَفٙش چو اَبر و سَخی چون علی ولیّ الله
به بَذل و داد و دِهش قُلزم عطای حسین است

به پیش جُود یَمش، چون نَمی است حاتم طائی
ذخایر کَرم و بخشش و سَخای حسین است

امام سوم و پنجم گوهر ز جمع کِساء اوست
سَلیل پاک نبی ،طُرفه مُقتدای حسین است

بلی به دیده ی حق‌بینِ رهروان طریقت
مَقام و رُکن وصفا، مَروه و مِنای حسین است

ز مُلک تا مَلکوتش رسد ندای حقیقت
به شاخ سِدره و طُوبی فَرِ هُمای حسین است

زَعیم عالَم امکان، قَسیم جَنّت و نِیران
مَلاذ و مَلجاء هر مُنعِم و گدای حسین است

گذشت بسکه در او هست بی مُبالغه گُویم
شفیع قاتل خود در صف جزای حسین است

دوم خَلف به علی مِهر تابناک و جَلی اوست
مه مُبین ، شرف دین مُصطفای حسین است

سُرور سینه ی زهرا ، خَدیو عالم بالا
مُطٙهّٙر و مُتٙجلّا به دو سَرای حسین است

ز بهر مَجد و صَلاح و فلاح اُمّت جَدّش
به پیشگاه خدا دست بر دعای حسین است

ز نینوای دلش ناله غمگِنانه بَر آرد
فَراز قُلّه ی نی در نوا چو نای حسین است

طُلوع فَجر ز رُویش ، سَواد لَیل ز مُویش
نشان صبح اَزل آیت مَسای حسین است

شهی که وسعت اندیشه بَذل و ایثارش
نداردحَدّیّ و حَصریّ و مُنتهای حسین است

شهی که کُشتن و در خاک هِشتنش باشد
جگرخراش و جگرسوز و جانگزای حسین است

مه سپهر یقین، آفتاب عِلیین
شُکوه عرش مُعلّای کبریای حسین است

ازآن به گوشه ی عُزلّت تو راست جای که« رونق »
غریب و بیکس و تنها در اِنزوای حسین است

مگو ز پای فُتاده که تا قیام قیامت
کِشیده قامت و اِستاده و بپای حسین است

۱۳۸۰/۰۱/۲۰
#استاد_محمد_رونقی

من مدیون اون نگاه گره گشاتم

#امام_حسین_علیه_السلام

چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله

زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله

دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله

مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو
حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله

هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله

پاسخ ذکر حسین جد تو گوید جانم
گوئیا کنییه طاهاست اباعبدالله

بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدیم
جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله

چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله

روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده
روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله

باب بین‌الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله

ما که باشیم؟که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله

مادرت گفت «بُنَی» دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله

مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله

السلام ای پسر فاطمه یا ثارالله
بابی انت و امی یا اباعبدالله

#قاسم_نعمتی

#امام_حسین_علیه_السلام

دارم به لب امروز سلامی متفاوت
یک آه جگرسوز و کلامی متفاوت

یک عمربه همراهِ دلی لک زده هستم
مجنون ودل آشفته ی نامی متفاوت

نان ونمک هیچکسی باب دلم نیست
ازبس نمکت هست طعامی متفاوت

جذابترین قبله ی عالم حرم توست
با گنبدوگلدسته وبامی متفاوت

دربند کسی نیستم اما چه کنم داشت
شش گوشه ی زیبای تو دامی متفاوت

اولاد علی پیش خداوند عزیزند
اما به تو دادند مقامی متفاوت

ده قرن فراموش نشدکرببلایت
پس هست قیام تو قیامی متفاوت

یک عالم زر بود و بلانوشی عشاق
نوشید ولی جان تو جامی متفاوت

هرچند همه نور،ولی بین ائــــــمه(ع)
توحضرت عشقی وامامی متفاوت

#عالیه_رجبی

#امام_حسین_علیه_السلام

منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!

اگر که دوست نداری خدا خدای مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!

خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت
تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم

بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن
بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم

مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش
قسم به حرمت خون مدافعان حرم

بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند
شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم

تمام هستی من هست مادر و پدرم
فدای حضرت ارباب مادر و پدرم

اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود
چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!

هنوز نیمه ی شب های جمعه می آید
نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم

#محمد_جواد_شیرازی

حسین جان؛

قصه‌ی روز و شب من سخنی مختصر است
روز در خوابِ خیالاتم و شب بیدارم...حسین جان؛

در بساطم ذره ی تمهید نیست
جز حسین فاطمه امید نیست

در محضر آیت الله بهجت

استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم
به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد.
ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم.
وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند.
شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟
امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.
امام صادق فرمود:
مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.


یلدا بهانه ای شده حتی دقیقه ای
مابیشتر برای حسین گریه میکنیم

#قاسم_نعمتی

[=#800000][=113]#صلےالله_علیڪ_یااباعبدالله