جمع بندی آیا امر به معروف کسی که در مقدماتِ عمل به معروف مشکل دارد، مؤثر است؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امر به معروف کسی که در مقدماتِ عمل به معروف مشکل دارد، مؤثر است؟

سلام. از آنجا که در سایت دو انجمن به نام امر به معروف، یکی در بخش فروع دین در قرآن و دیگری در بخش سایر ابواب احکام وجود داشته است، بنده ندانستم این سؤال را کجا مطرح کنم، ولی در هر حال، سؤال بنده بیشر جنبۀ کلامی دارد تا قرآنی یا احکامی.

صورت مسئله این است که فرض بفرمایید خانمی در جامعه کم حجاب است؛ عملاً به دلیل اجباری بودنِ حجاب است که حجاب به سر می کند، یعنی از ترس گشت ارشاد و مجازات. حالا ایشان از قبل چندین مشکل بزرگتر دارد، در وهلۀ اول ممکن است اساساً اصول دین برای او به درستی جا نیفتاده باشند، یعنی شک در اصول دین داشته باشد؛ یا در مورد بالاتر ممکن است او هر چند در اصول دین به یک اطمینان ناقصی رسیده، ولی در فروع باورهای غلطی دارد مثل اینکه این احکام مربوط به 1400 سال پیش است، یا قرآن که نگفته حجاب دقیقاً چطوری باشد و من به حدیثها اعتماد ندارم؛ همچنین ممکن است به دلیل غربزدگیف مدل زندگی آمریکایی را مبنا قرار داده باشد و از اسلام فقط چیزی را بپذیرد که با این مدل زندگی سازگار است.

روشن شد؟ حالا ما برویم جلو به این خانم بگوییم: سلام ببخشید میشه یک مقدار حجابتونو کاملتر کنید؟ یا چیزی مثل این.

به نظر شما، وقتی این خانم در مقدمات حجاب مشکل دارد، با امر به حجاب، می توانیم تأثیر خاصی بر او بگذاریم؟

پی نوشت: لطفاً کاربرهای گرامی در صورت دخالت در بحث، از اسپمکاری و انحراف بحث، خودداری کنند.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما بزرگوار
در مواجهه با این گونه افراد ما دو وظیفه کاملا جدای از هم داریم که هر کدام در مقام خود محترم و قابل اجراست :
اول تعلیم جاهل
دوم امر به معروف و نهی از منکر
مومن باید در مواجهه با فرد عامل به منکر یا تارک معروف در ابتدای امر واکاوی کند ببیند که آیا این جهر به منکر از سوی این مکلف به چه علت است اگر منشا آن علمی است مشکل علمی او را حل کند و به عنوان تعلیم جاهل در مقام یک مربی دینی او را ارشاد کند و اگر می بیند منشا ارتکاب معصیت در او عملی است باید او را امر به معروف و نهی از منکر نماید. و این دو دو امر جدای از هم و مترتب بر هم هستند البته گاهی برخی از امور علاوه بر آموزه ی شرعی بودن آموزه و ارزشی اجتماعی هستند که حتی اگر بی حجاب شبهه عملی داشته باشد در مقابل نقض قوانین اجتماعی باید نهی از منکر کرد که آن تامین کننده سلامت جامعه می باشد.
با نگاهی به شرایط ام ربه معروف در رساله ها می یابیم که یکی از شرایط امر به معروف علم داشتن مرتکب منکر به منکر بودن آن و تارک معروف علم به معروف بودن آن داشته باشد.
شرایط امر به معروف از این قرار است:

۱ ـ شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال. بنابراین بر کسی که معروف و منکر را نمی‌شناسد، و آنها را از همدیگر تشخیص نمی‌دهد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر، واجب می‌شود.
۲ ـ احتمال تأثیر در شخص خلافکار. بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او اثر ندارد، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید، هرچند بداند که در او اثر نخواهد داشت.
۳ ـ قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار. بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
۴ ـ معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده، بلکه مباح بوده، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است.
بلی اگر منکر از کارهایی باشد که شارع مقدّس هرگز به وقوع آن راضی نیست ـ مثل قتل نفس محرّم ـ جلوگیری از آن واجب است، هرچند انجام دهنده معذور باشد، و حتّی مکلّف هم نباشد.
۵ ـ ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی ـ به مقدار قابل توجّه ـ شخص امر کننده به معروف و نهی‌کننده از منکر را تهدید نکند، و مشقّت و دشواری غیرقابل‌تحمل وجود نداشته باشد، مگر اینکه کار معروف ـ خوب ـ و منکر ـ بد ـ به‌قدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواری‌ها را تحمّل نمود.
مورد چهارم مورد مبتلا به بحث ماست که اگر فاعل معصیت به گمان این که کار بدی انجام نمی دهد مشغول به آن کار بود امر به معروف و نهی از منکر در این شرط منتفی به انتفای شرایط می باشد و نوبت به تعلیم جاهل می رسد.
البته برخی از بزرگان معتقد اند که امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که مرتبه اول آن ارشاد علمی و آموزش مبانی دینی و تعلیم جاهل است آیه الله مصباح برای امر به معروف و نهی از منکر مراحلی را قائل است که به مختصر در یر می آوریم:
[h=4]1. تعليم جاهل
[/h]نخستين مرتبه امر به معروف و نهي از منکر، برحسب اين بيان، آموزش واجبات شرعي به ناآگاهان است. اين مطلب که در زبان روايات، از آن به تعليم جاهل تعبير شده است.
2 . تذکر و موعظه

پس از تعليم جاهل، بايد کساني را به معروف امر کرد که از حکم و تکليف شرعي ناآگاه نيستند، ولي تکليف خود را انجام نداده يا مرتکب عمل منکري شده‌اند. در چنین حالتی، آگاه کردن آنان به وظيفه‏ شان لازم است.
این رویکرد موید روایی نیز دارد:مام صادق(عليه السلام) دراين‌باره فرمود: إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ‌يُنْهَي عَنِ الْمُنْکرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ؛(1) «گاهي مؤمني امر به معروف و نهي از منکر مي‏شود و بدين‌ترتيب موعظه شده، آن را مي‏پذيرد؛ گاهي نيز جاهل است و نمي‏داند، و به اين شيوه مي‏آموزد».
3. اقدام و عمل چه با لسان چه با دست و نیروی قهریه.(بزرگترین فریضه؛ آیه الله مصباح؛ ص93)
این مطلب می تواند مشکل خیلی از ناهنجاری های جامعه را حل کند چرا که برخی از افراد مرتکب معاصی و منکرات آگاه نیستند و با تعبیر اول همه افراد واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنند و این مطلب زیاد اتفاق می افتد. اما با تعبیر و تقریر دوم از آیه الله مصباح همه این کار ها جزء امر و به معروف و واجب بر همگان خواهد بود. آموزش و تعلیم جاهل یکی از مقدمی ترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است که باید به جا از ان استفاده کرد.

شعیب;808822 نوشت:
با سلام خدمت شما بزرگوار
در مواجهه با این گونه افراد ما دو وظیفه کاملا جدای از هم داریم که هر کدام در مقام خود محترم و قابل اجراست :
اول تعلیم جاهل
دوم امر به معروف و نهی از منکر
مومن باید در مواجهه با فرد عامل به منکر یا تارک معروف در ابتدای امر واکاوی کند ببیند که آیا این جهر به منکر از سوی این مکلف به چه علت است اگر منشا آن علمی است مشکل علمی او را حل کند و به عنوان تعلیم جاهل در مقام یک مربی دینی او را ارشاد کند و اگر می بیند منشا ارتکاب معصیت در او عملی است باید او را امر به معروف و نهی از منکر نماید. و این دو دو امر جدای از هم و مترتب بر هم هستند البته گاهی برخی از امور علاوه بر آموزه ی شرعی بودن آموزه و ارزشی اجتماعی هستند که حتی اگر بی حجاب شبهه عملی داشته باشد در مقابل نقض قوانین اجتماعی باید نهی از منکر کرد که آن تامین کننده سلامت جامعه می باشد.
با نگاهی به شرایط ام ربه معروف در رساله ها می یابیم که یکی از شرایط امر به معروف علم داشتن مرتکب منکر به منکر بودن آن و تارک معروف علم به معروف بودن آن داشته باشد.
شرایط امر به معروف از این قرار است:

۱ ـ شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال. بنابراین بر کسی که معروف و منکر را نمی‌شناسد، و آنها را از همدیگر تشخیص نمی‌دهد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر، واجب می‌شود.
۲ ـ احتمال تأثیر در شخص خلافکار. بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او اثر ندارد، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید، هرچند بداند که در او اثر نخواهد داشت.
۳ ـ قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار. بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
۴ ـ معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده، بلکه مباح بوده، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است.
بلی اگر منکر از کارهایی باشد که شارع مقدّس هرگز به وقوع آن راضی نیست ـ مثل قتل نفس محرّم ـ جلوگیری از آن واجب است، هرچند انجام دهنده معذور باشد، و حتّی مکلّف هم نباشد.
۵ ـ ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی ـ به مقدار قابل توجّه ـ شخص امر کننده به معروف و نهی‌کننده از منکر را تهدید نکند، و مشقّت و دشواری غیرقابل‌تحمل وجود نداشته باشد، مگر اینکه کار معروف ـ خوب ـ و منکر ـ بد ـ به‌قدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواری‌ها را تحمّل نمود.
مورد چهارم مورد مبتلا به بحث ماست که اگر فاعل معصیت به گمان این که کار بدی انجام نمی دهد مشغول به آن کار بود امر به معروف و نهی از منکر در این شرط منتفی به انتفای شرایط می باشد و نوبت به تعلیم جاهل می رسد.
البته برخی از بزرگان معتقد اند که امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که مرتبه اول آن ارشاد علمی و آموزش مبانی دینی و تعلیم جاهل است آیه الله مصباح برای امر به معروف و نهی از منکر مراحلی را قائل است که به مختصر در یر می آوریم:

1. تعليم جاهل

نخستين مرتبه امر به معروف و نهي از منکر، برحسب اين بيان، آموزش واجبات شرعي به ناآگاهان است. اين مطلب که در زبان روايات، از آن به تعليم جاهل تعبير شده است.
2 . تذکر و موعظه

پس از تعليم جاهل، بايد کساني را به معروف امر کرد که از حکم و تکليف شرعي ناآگاه نيستند، ولي تکليف خود را انجام نداده يا مرتکب عمل منکري شده‌اند. در چنین حالتی، آگاه کردن آنان به وظيفه‏ شان لازم است.
این رویکرد موید روایی نیز دارد:مام صادق(عليه السلام) دراين‌باره فرمود: إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ‌يُنْهَي عَنِ الْمُنْکرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ؛(1) «گاهي مؤمني امر به معروف و نهي از منکر مي‏شود و بدين‌ترتيب موعظه شده، آن را مي‏پذيرد؛ گاهي نيز جاهل است و نمي‏داند، و به اين شيوه مي‏آموزد».
3. اقدام و عمل چه با لسان چه با دست و نیروی قهریه.(بزرگترین فریضه؛ آیه الله مصباح؛ ص93)
این مطلب می تواند مشکل خیلی از ناهنجاری های جامعه را حل کند چرا که برخی از افراد مرتکب معاصی و منکرات آگاه نیستند و با تعبیر اول همه افراد واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنند و این مطلب زیاد اتفاق می افتد. اما با تعبیر و تقریر دوم از آیه الله مصباح همه این کار ها جزء امر و به معروف و واجب بر همگان خواهد بود. آموزش و تعلیم جاهل یکی از مقدمی ترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است که باید به جا از ان استفاده کرد.

سلام علیکم و رحمة الله. منظور بنده، صرف علم نداشتن نیست، یک مواقعی فرد اصلاً یک پیشفرضهایی داره و یک تفسیرهایی میکنه، که در عین مسلمانی به اسلام عمل نمیکنه. مثل افراد غربزده که براشون مدل زندگی آمریکایی پیشفرضه، پس اگر ناسازگاری با دستورات اسلام پیدا بکنه، و احساس کنن باید یکی را کنار بذارن، حداقل در اون مورد خاص که ناسازگاری رخ داده، دستور اسلام رو کنار میذارن و اون چیزی که از مدل زندگی آمریکایی فهمیدن، و البته در اکثر موارد هم فاضلاب زندگی آمریکایی هست، عمل میکنن.

اینجا فرد می دونه که اسلام دستورش مخالف این عمله، ولی به اسلام عمل نمیکنه. پس مسئله صرفاً جهالت نیست. آیا وقتی فرد چنین وضعیتی داره، امر به معروف مستقیم، کارسازه؟

tazkie;808892 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. منظور بنده، صرف علم نداشتن نیست، یک مواقعی فرد اصلاً یک پیشفرضهایی داره و یک تفسیرهایی میکنه، که در عین مسلمانی به اسلام عمل نمیکنه. مثل افراد غربزده که براشون مدل زندگی آمریکایی پیشفرضه، پس اگر ناسازگاری با دستورات اسلام پیدا بکنه، و احساس کنن باید یکی را کنار بذارن، حداقل در اون مورد خاص که ناسازگاری رخ داده، دستور اسلام رو کنار میذارن و اون چیزی که از مدل زندگی آمریکایی فهمیدن، و البته در اکثر موارد هم فاضلاب زندگی آمریکایی هست، عمل میکنن.

اینجا فرد می دونه که اسلام دستورش مخالف این عمله، ولی به اسلام عمل نمیکنه. پس مسئله صرفاً جهالت نیست. آیا وقتی فرد چنین وضعیتی داره، امر به معروف مستقیم، کارسازه؟


سلام علیکم و رحمه الله
بلا خره این فرد یا شبهه علمی دارد که باید اول آن حل شود و یا نه! این فرد شهوت عملی در انجام فسق و فجور دارد به هر بهانه ای .
اگر شبهه علمی دارد و گناهی را مرتکب می شود عقل حکم می کند که ابتدا شبهه اش برطرف شود با تعلیم و موعظه که قبلا عرض شد
البته این شبهه علمی که منشا عمل فسق و فجور می شود حالات مختلف دارد:

1- یا طرف کلا نمی داند که باید به او آموخت مثل کسی که حکم حجاب را نمی داند
2- یا جهل مرکب دارد و فکر می کند که می داند باید برای او کشف خلاف کرد و به او حقیقت را آموخت مثل کسی که می گوید این نوع پوشش من مصداق حجاب است چرا که پیامبر در جامعه زمان خود حجاب را خواست و آنها چادر پوشدند و اگر در جامعه شمال ایران حجاب می خواست پیراهن و دامن می پوشیدند و یک چار قد و اگر در جامعه تهران حجاب می خواست این حجاب من مصداق حجاب است(این تحلیل از خیلی بد حجاب ها شنیده شده که توجیه علمی می کنند)
3-حالت سوم این است که در مبادی گرفتار یک نوع تساهل و تسامح است این فرد هم نیاز به تعلیم دارد او می داند که خدا گفته زن ها باید حجاب داشته باشند اما می گوید زیاد سخت نگیر خدا می بخشد یا می گوید خدا از خوش تیپ بودن بدش نمی آید ! یا اصلا براش مهم نیست که خدا چی گفته اصلا انگار درجه حرف خدا در ذهن او مثل یک پیشنهاد دوستانه است که می توانی آن را قبول کنی یا نه! همه این گروه ها به نسبت خود نیاز به تعلیم دارند و به نظر می رسد موعظه این افراد باید همراه با مبانی علمی باشد و امر به معروف آنها بیشتر رنگ و بوی تعلیمی و موعظه ای داشته باشد تا تحکم و امر و نهی.

ولی یک دسته هم هستند همه چیز را می دانند و دهن کجی می کنند این ها را باید نهی از منکر کرد و بدون شک اگر در جامعه به تعداد مطلوبی نهی از منکر بشنوند دست و پای خود را جمع می کنند و حد اقل برای رعایت نظم جامعه و مورد نقد واقع نشدن رعایت احکام دینی را می کنند.

شعیب;809102 نوشت:

سلام علیکم و رحمه الله
بلا خره این فرد یا شبهه علمی دارد که باید اول آن حل شود و یا نه! این فرد شهوت عملی در انجام فسق و فجور دارد به هر بهانه ای .
اگر شبهه علمی دارد و گناهی را مرتکب می شود عقل حکم می کند که ابتدا شبهه اش برطرف شود با تعلیم و موعظه که قبلا عرض شد
البته این شبهه علمی که منشا عمل فسق و فجور می شود حالات مختلف دارد:

1- یا طرف کلا نمی داند که باید به او آموخت مثل کسی که حکم حجاب را نمی داند
2- یا جهل مرکب دارد و فکر می کند که می داند باید برای او کشف خلاف کرد و به او حقیقت را آموخت مثل کسی که می گوید این نوع پوشش من مصداق حجاب است چرا که پیامبر در جامعه زمان خود حجاب را خواست و آنها چادر پوشدند و اگر در جامعه شمال ایران حجاب می خواست پیراهن و دامن می پوشیدند و یک چار قد و اگر در جامعه تهران حجاب می خواست این حجاب من مصداق حجاب است(این تحلیل از خیلی بد حجاب ها شنیده شده که توجیه علمی می کنند)
3-حالت سوم این است که در مبادی گرفتار یک نوع تساهل و تسامح است این فرد هم نیاز به تعلیم دارد او می داند که خدا گفته زن ها باید حجاب داشته باشند اما می گوید زیاد سخت نگیر خدا می بخشد یا می گوید خدا از خوش تیپ بودن بدش نمی آید ! یا اصلا براش مهم نیست که خدا چی گفته اصلا انگار درجه حرف خدا در ذهن او مثل یک پیشنهاد دوستانه است که می توانی آن را قبول کنی یا نه! همه این گروه ها به نسبت خود نیاز به تعلیم دارند و به نظر می رسد موعظه این افراد باید همراه با مبانی علمی باشد و امر به معروف آنها بیشتر رنگ و بوی تعلیمی و موعظه ای داشته باشد تا تحکم و امر و نهی.

ولی یک دسته هم هستند همه چیز را می دانند و دهن کجی می کنند این ها را باید نهی از منکر کرد و بدون شک اگر در جامعه به تعداد مطلوبی نهی از منکر بشنوند دست و پای خود را جمع می کنند و حد اقل برای رعایت نظم جامعه و مورد نقد واقع نشدن رعایت احکام دینی را می کنند.


سلام علیکم و رحمة الله.

از تحلیل و تقسیمبندی شما سپاسگزارم، ولی به نظر بنده می رسد که شما فرد را به تنهایی در نظر می گیرید و محیط اطراف او را در نظر نمی گیرید، همچنین کل تصمیمگیری فرد را در حوزۀ عقلانیت وی خلاصه می کنید.

نخست اینکه تأثیرات محیطی بر جامعه بسیار جدی است. مثلاً استیلای مغول و برتری بی چون و چرای آنها بر ایران، باعث می شود چهرۀ زیبا، از دید بسیاری همان چهرۀ مغولی باشد. این مسئله را در آثار نقاشی ایرانیان از آغاز دوران مغول تا عصر صفویه شاهدیم!! امروزه هم که عصر غربزدگی است، اگر نقاشی بخواهد چهره ای زیبا از یک ایرانی بکشد، سعی می کند چشمانی رنگین و موهای خرمایی یا حتی بور برایش بکشد! به طور مشابه، سبک زندگی آمریکایی نیز بر مردم سلطه دارد، شما به بیشتر تیپهای آقایان در سطح جامعه نگاه کنید! به غیر از قشر روحانیت و برخی اقشار در شهرستانها که لباس محلی می پوشند، در سایر اقشار تمام تیپهای مورد استفاده، از غرب اقتباس می شود! لباس سنگین کت و شلوار است و لباس اسپرت هم به تبع آنها...! آیا کفش برتری ویژه و خاصی بر گیوه دارد؟ ولی کمتر کسی روی آن را دارد که در شهرهای ما، به غیر از برخی شهرستانها و مناطق روستایی، گیوه به پا کند! این بر زندگی دینی افراد نیز سایه افکنده، یعنی حتی دین را نیز از زاویۀ نگاه و سبک زندگی که از غرب سراغ دارند، می نگرند و این گذشته از قشر غیرمذهبی حتی در بین مذهبیها هم تا حدودی رسوخ یافته.

دوم اینکه خرد انسان یک بحث است و دل انسان یک بحث! جدال بین عقل و دل، همیشگی است، و ما عموماً به خواست دلمان عمل می کنیم، یک مثال این قضیه این حقیقت است که اکثر مردم خداباور دنیا، پاسخی عقلی به اینکه «اگر همه چیز را خدا آفریده، پس خدا را چه کسی آفریده؟» ندارند، ولی دل آنها خواهان الحاد نیست، پس تسلیم رأی محض عقلشان که می گوید "من نمی توانم این مسئله را توجیه کنم،" نمی شوند و خداباور باقی می مانند، بدون اینکه عقلانیتشان به سؤالی بدین سادگی جوابی داشته باشد. حتی در بین مذهبیهای جامعه، خیلیهایشان اگر بنشینیم و بگوییم برای ما بگو به چه دلیل به نبوت و معاد و پیامبری حضرت رسول اعتقاد داری، نه اینکه دلیل نیاورد، ولی دلایل چندان معقولی نمی آورد، یک استدلالی را یک جایی شنیده و چون دلش می خواسته پذیرفته، و حالا مومن است، ولی عقل او حتی قادر نیست برای آنچه بدان ایمان یافته یک صغرا و کبرای برهانی اقامه کند. نه اینکه این مسئله خاص قشر مذهبی باشد، بلکه قشر غیرمذهبی در این زمینه دست کمی از قشر مذهبی ندارد! من خودم با مرتدها زیاد بحث کرده ام، بخصوص آن اوایل که تازه مرتد شده اند و دستشان به نوشتارهای سخیف همفکرانشان نرسیده است، حرفی برای زدن ندارند و یک مشت بهانۀ بی اساس مطرح می کنند، و هر چه جواب منطقی می دهی قبول نمی کنند؛ چرا؟ زیرا دلشان می خواهد مرتد باشند، و بهانه ها را برای رنگ عقلانی دادن به راهشان مطرح می کنند.

عوامل محیطی بالا هم که عرض کردم، شاید عقل مجرد را نتوانند منحرف کنند، ولی تأثیرشان بر دل انسان، فوق العاده است. احساس حقارت در برابر غرب، شکل و فُرم مُدِ جامعه، و وحشت از تمسخرِ قشر غیرمذهبی، شاید مهمترین عواملی باشند که از درون، فرد را به سمت تضعیف حیات مذهبی خود می برند. از اینجا به بعد است که توجیهاتی مثل «سخت نگیر خدا می بخشد» یا «قرآن که نگفته حجاب چطوری باشه» در جهت خواست دل، مثل همان بهانه های مرتدین، سر باز می کند و در فضای جدید طرح می شود، فقط برای رنگ و روی عقلانیت دادن به راهی که به خواست دلشان پیش گرفته اند.

این است که به نگر من باید به تقسیمبندی شما یک بند اضافه بشود، که اتفاقاً بسیاری از، و به نظر من اکثریتِ قشر غیرمذهبی در آن جای می گیرند: این افراد اینطور نیست که به کلی ندانند، و نه به راستی اسیر جهل مرکب هستند(حداقل در حوزۀ تمثیلی که شما برای جهل مرکب ارائه فرمودید)، و نه گرفتار تسامح و تساهل هستند، بلکه مشکل اصلی و کلیدی آنها این است که دل آنها در اثر عوامل محیطی به سوی تبعیت از مدل زندگی آمریکایی، پیش می رود و هر چه از آن دریافت کنند، با چشم بسته می پذیرند.

tazkie;808175 نوشت:
وقتی این خانم در مقدمات حجاب مشکل دارد، با امر به حجاب، می توانیم تأثیر خاصی بر او بگذاریم؟

با سلام

کسي که در مسأله​اي مشکل دارد اگر عاقل باشد خودش در پي حلّ مشکلش مي​رود، الآن عصر ارتباطات و اطّلاعات است عصر حجر که نيست کسي ادّعاي استضعاف فکري کند،

لذا ادّعاي استضعاف فکري از هيچ کس پذيرفته نيست به ويژه در عصر حاضر.

[=arial]إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيراً (نساء : 97)

tazkie;808175 نوشت:
مثل اینکه این احکام مربوط به 1400 سال پیش است، یا قرآن که نگفته حجاب دقیقاً چطوری باشد و من به حدیثها اعتماد ندارم

کسي که قرآن شناس و حديث شناس باشد اين ادّعاها از او سر نمي‌زند و کسي هم که قرآن شناس و حديث شناس نباشد به حکم عقلائي، به يک قرآن شناس و حديث شناس رجوع مي​کند.

tazkie;809846 نوشت:
به نگر من باید به تقسیمبندی شما یک بند اضافه بشود، که اتفاقاً بسیاری از، و به نظر من اکثریتِ قشر غیرمذهبی در آن جای می گیرند: این افراد اینطور نیست که به کلی ندانند، و نه به راستی اسیر جهل مرکب هستند(حداقل در حوزۀ تمثیلی که شما برای جهل مرکب ارائه فرمودید)، و نه گرفتار تسامح و تساهل هستند، بلکه مشکل اصلی و کلیدی آنها این است که دل آنها در اثر عوامل محیطی به سوی تبعیت از مدل زندگی آمریکایی، پیش می رود و هر چه از آن دریافت کنند، با چشم بسته می پذیرند.

اينکه دل کسي متمايل به زندگي غربي باشد منشأش همان تسامح يا بي​اعتنائي نسبت به اوامر الهي است که تابع هواي نفسش مي​شود. شقّ ديگري ندارد.

tazkie;809846 نوشت:
نخست اینکه تأثیرات محیطی بر جامعه بسیار جدی است. مثلاً استیلای مغول و برتری بی چون و چرای آنها بر ایران، باعث می شود چهرۀ زیبا، از دید بسیاری همان چهرۀ مغولی باشد. این مسئله را در آثار نقاشی ایرانیان از آغاز دوران مغول تا عصر صفویه شاهدیم!! امروزه هم که عصر غربزدگی است، اگر نقاشی بخواهد چهره ای زیبا از یک ایرانی بکشد، سعی می کند چشمانی رنگین و موهای خرمایی یا حتی بور برایش بکشد! به طور مشابه، سبک زندگی آمریکایی نیز بر مردم سلطه دارد، شما به بیشتر تیپهای آقایان در سطح جامعه نگاه کنید! به غیر از قشر روحانیت و برخی اقشار در شهرستانها که لباس محلی می پوشند، در سایر اقشار تمام تیپهای مورد استفاده، از غرب اقتباس می شود! لباس سنگین کت و شلوار است و لباس اسپرت هم به تبع آنها...! آیا کفش برتری ویژه و خاصی بر گیوه دارد؟ ولی کمتر کسی روی آن را دارد که در شهرهای ما، به غیر از برخی شهرستانها و مناطق روستایی، گیوه به پا کند! این بر زندگی دینی افراد نیز سایه افکنده، یعنی حتی دین را نیز از زاویۀ نگاه و سبک زندگی که از غرب سراغ دارند، می نگرند و این گذشته از قشر غیرمذهبی حتی در بین مذهبیها هم تا حدودی رسوخ یافته.

با سلام خدمت شما
یک موضوع مهمی در بحث های فرهنگ دینی هست و من جمله بحث امر به معروف و نهی از منکر و آن این که ما در کجای کار ایستاده ایم آیا توانایی حل همه مشکلات را داریم یعنی می توانیم آن فرهنگی که 50 یا 60 سال یا بیشتر دارد در این کشور ریشه می دواند را مداوا کنیم یا می توانیم فرهنگ غلط غالب بر جامعه را اصلاح کنیم و یا ... اصلا در چه مقامی هستیم در مقام کمیسیون فرهنگی مجلس و یا انقلاب فرهنگی و یا نه یک فرد از افراد این جامعه هستیم که می خواهیم در حد وسع خودمان امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
بدون شک در هر زمانی یک سری شرایط محیطی بر افراد تاثیر می گذارد اگر بخواهیم اول همه آنها درست شود و بعد امر به معروف و نهی از منکر کنیم هیچ وقت نباید این امر به معروف کنیم چون همیشه عوامل محیطی دخالت داشته و دارند و خواهند داشت یک زمان این عوامل محیطی کمرنگ تر و گاهی پر رنگ تر اند .
و اگر بخواهیم همه عوامل محیطی را حل کنیم و بعد امر به معروف نماییم باید هیچ اختلاف فرهنگی و مذهبی در خانواده ها را بر نتابیم چه این که هر خانواده ای برای خود یک سری فرهنگ ها و داشته های مذهبی دارند.
امر به معروف و نهی از منکر در حیطه واجبات است که کف داشته های فرهنگی و مذهبی یک خانواده مسلمان است و اینقدر ما امر به معروف نکرده ایم که این کف کار هم فراموش شده است.

tazkie;809846 نوشت:
اکثر مردم خداباور دنیا، پاسخی عقلی به اینکه «اگر همه چیز را خدا آفریده، پس خدا را چه کسی آفریده؟» ندارند

بزرگوار این که از اولیات دانسته های مذهبی استبه نظرم اکثرا می دانند

tazkie;809846 نوشت:
ولی دلایل چندان معقولی نمی آورد،

خب هر کس در اندازه خودش دیگر.
tazkie;809846 نوشت:
این است که به نگر من باید به تقسیمبندی شما یک بند اضافه بشود، که اتفاقاً بسیاری از، و به نظر من اکثریتِ قشر غیرمذهبی در آن جای می گیرند: این افراد اینطور نیست که به کلی ندانند، و نه به راستی اسیر جهل مرکب هستند(حداقل در حوزۀ تمثیلی که شما برای جهل مرکب ارائه فرمودید)، و نه گرفتار تسامح و تساهل هستند، بلکه مشکل اصلی و کلیدی آنها این است که دل آنها در اثر عوامل محیطی به سوی تبعیت از مدل زندگی آمریکایی، پیش می رود و هر چه از آن دریافت کنند، با چشم بسته می پذیرند.

همه این ها که گفتید مساله جدیدی نیست که امروزه پیش آمده باشد
حتی در آن قسمت غیر تحقیقی بودن عقاید اکثر مسلمان ها. مگر در زمان قدیم خیلی استدلالی رفتار می کردند که حالا کمرنگ شده است در طول زمان ها همین گونه بوده است.
حتی همان زمان که اسلام قانون امر به معروف و نهی از منکر را وضع کرد عوامل محیطی شدیدی بر جامعه حاکم بود و این دستور برای زمان خاصی که نبوده برای امروز ما با این همه عوامل محیطی نیز هست.
به نظر می رسد باید یک واکاوی روانشناسانه روی امر به معروف و نهی از منکر انجام شود تا ببینیم این تذکر لسانی چه تاثیری روی افرادی با این همه عوامل محیطی دارد.

سلام علیکم و رحمة الله.

شعیب;810019 نوشت:

با سلام خدمت شما
یک موضوع مهمی در بحث های فرهنگ دینی هست و من جمله بحث امر به معروف و نهی از منکر و آن این که ما در کجای کار ایستاده ایم آیا توانایی حل همه مشکلات را داریم یعنی می توانیم آن فرهنگی که 50 یا 60 سال یا بیشتر دارد در این کشور ریشه می دواند را مداوا کنیم یا می توانیم فرهنگ غلط غالب بر جامعه را اصلاح کنیم و یا ... اصلا در چه مقامی هستیم در مقام کمیسیون فرهنگی مجلس و یا انقلاب فرهنگی و یا نه یک فرد از افراد این جامعه هستیم که می خواهیم در حد وسع خودمان امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
بدون شک در هر زمانی یک سری شرایط محیطی بر افراد تاثیر می گذارد اگر بخواهیم اول همه آنها درست شود و بعد امر به معروف و نهی از منکر کنیم هیچ وقت نباید این امر به معروف کنیم چون همیشه عوامل محیطی دخالت داشته و دارند و خواهند داشت یک زمان این عوامل محیطی کمرنگ تر و گاهی پر رنگ تر اند .
و اگر بخواهیم همه عوامل محیطی را حل کنیم و بعد امر به معروف نماییم باید هیچ اختلاف فرهنگی و مذهبی در خانواده ها را بر نتابیم چه این که هر خانواده ای برای خود یک سری فرهنگ ها و داشته های مذهبی دارند.
امر به معروف و نهی از منکر در حیطه واجبات است که کف داشته های فرهنگی و مذهبی یک خانواده مسلمان است و اینقدر ما امر به معروف نکرده ایم که این کف کار هم فراموش شده است.

کارشناس گرانقدر، بنده از عمل به امر به معروف صحبت نمی کنم. استراتژی را نباید با عمل خلط کرد. من نمی گویم واجب الهی را انجام ندهیم. بحث بر سر تأثیر است. بحث این است که در شرایط محیطی فعلی، سرعت رشد سکولاریسم خیلی بیشتر از سرعت رشد دینگرایی است، و این را هر کس در این مملکت زندگی کند، به خوبی می فهمد. حال ترک امر به معروف و نهی از منکر که سرعت رشد سکولاریسم را به صورت چشمگیر بالا می برد.

ضمن اینکه مسئله فقط ناتوی فرهنگی غرب نیست، بلکه نهادهای فرهنگی و دینی خودمان هم بی مشکل نیستند.

شعیب;810019 نوشت:

بزرگوار این که از اولیات دانسته های مذهبی استبه نظرم اکثرا می دانند

منظورم اینکه خدا علتی ندارد نیست، منظور چطور توضیح دادن این مسئله است. وقتی علیت در ذهن این افراد به صورت «هر چیزی علتی دارد» طرح می شود، برای خدا چگونه می توانند توضیح بدهند که علتی ندارد؟ خب اکثر مردم، سعی می کنند زیاد به خدا فکر نکنند، و فقط خداباور باشند. البته عرض می کنم که این مشکل را افراد غیرمذهبی هم زیاد دارند، خیلی جاها جوابی ندارند به ما بدهند، ولی سعی می کنند سخن ما فکر نکنند!

شعیب;810019 نوشت:

خب هر کس در اندازه خودش دیگر.

اگر هر موضوع بر سر «هر کس به اندازۀ خودش مسئله را می فهمد» بود، خب بله فرمایش شما وارد بود، ولی موضوع بر سر «نفهمیدن مسئله و به فراموشی سپردنِ شبهه» است. یعنی نمی گویم مسئله را به صورت ضعیفی حل می کنند، بلکه می گویم صورت مسئله را پاک می کنند.

شعیب;810019 نوشت:

همه این ها که گفتید مساله جدیدی نیست که امروزه پیش آمده باشد
حتی در آن قسمت غیر تحقیقی بودن عقاید اکثر مسلمان ها. مگر در زمان قدیم خیلی استدلالی رفتار می کردند که حالا کمرنگ شده است در طول زمان ها همین گونه بوده است.
حتی همان زمان که اسلام قانون امر به معروف و نهی از منکر را وضع کرد عوامل محیطی شدیدی بر جامعه حاکم بود و این دستور برای زمان خاصی که نبوده برای امروز ما با این همه عوامل محیطی نیز هست.
به نظر می رسد باید یک واکاوی روانشناسانه روی امر به معروف و نهی از منکر انجام شود تا ببینیم این تذکر لسانی چه تاثیری روی افرادی با این همه عوامل محیطی دارد.

بله عوامل محیطی همیشه هست، ولی به نظر من عوامل محیطی امروزه آنقدر قوی هستند که خیلی از جوانها به مرحلۀ شناختِ دقیق معروف و منکر و انتخاب از بین آنها نمی رسند. زیرا دو نظام به صورت همزمان در ذهن خیلیها جا یافته که معروف و منکرشان با هم تداخل دارد: یکی اسلام و دیگری فرهنگ غرب[یا برداشت آنها از آن]

با سپاس

tazkie;810096 نوشت:
کارشناس گرانقدر، بنده از عمل به امر به معروف صحبت نمی کنم. استراتژی را نباید با عمل خلط کرد. من نمی گویم واجب الهی را انجام ندهیم. بحث بر سر تأثیر است.

با سلام
ایدئو لوژی بر گرفته از جهان بینی است و عمل بر پایه استراتژی استوار است . اگر شما گفتید در این زمان امر به معروف تاثیر ندارد (ایدئولوژی) باید بپذیرید نباید امر به معروف کنیم (عمل) چرا که یکی از شرایط امر به معروف تاثیر گذاری است (با رفتن شرط مشروط هم می رود)

tazkie;810096 نوشت:
بحث این است که در شرایط محیطی فعلی، سرعت رشد سکولاریسم خیلی بیشتر از سرعت رشد دینگرایی است

حتما زمان قبل از انقلاب و رشد کمونیست را به یاد ندارید آنقدر این جهش سریع صورت می گرفت که برخی ایران را کشور هدف برای پایگاه بعدی کمونیست در جهان معرفی می کردند . خیلی از جوان های گرفتار شدند اما امر به معروف جایگاه خود را از دست نداد. البته اقدامات علمی بزرگانی مثل علامه طباطبایی و علامه شهید مطهری را نیز در راستای همین امر به معروف دانست.

tazkie;810096 نوشت:
منظورم اینکه خدا علتی ندارد نیست، منظور چطور توضیح دادن این مسئله است. وقتی علیت در ذهن این افراد به صورت «هر چیزی علتی دارد» طرح می شود، برای خدا چگونه می توانند توضیح بدهند که علتی ندارد؟ خب اکثر مردم، سعی می کنند زیاد به خدا فکر نکنند، و فقط خداباور باشند. البته عرض می کنم که این مشکل را افراد غیرمذهبی هم زیاد دارند، خیلی جاها جوابی ندارند به ما بدهند، ولی سعی می کنند سخن ما فکر نکنند!

به نظرم مساله خیلی بزرگی نباشد مردمی که به یکباره با مفهومی مثل یارانه ها آشنا می شوند و کوچک و بزرگ از آن سر در می آورند چگونه نتوان به آنها این معنا را فهماند که هر معلولی(ممکنی) نیاز به علت دارد و خدا معلول نیست و بلکه وجودش از خودش است.

tazkie;810096 نوشت:
بله عوامل محیطی همیشه هست، ولی به نظر من عوامل محیطی امروزه آنقدر قوی هستند که خیلی از جوانها به مرحلۀ شناختِ دقیق معروف و منکر و انتخاب از بین آنها نمی رسند. زیرا دو نظام به صورت همزمان در ذهن خیلیها جا یافته که معروف و منکرشان با هم تداخل دارد: یکی اسلام و دیگری فرهنگ غرب[یا برداشت آنها از آن]

هر چقدر عوامل محیطی قوی شده باشد ابزار شناخت هم قوی شده است این همه ابزار و رسانه ها برای شناخت حقیقت زیاد است که اگر واقعا بخواهد می تواند به آن دست یابد.

شعیب;811055 نوشت:
با سلام
ایدئو لوژی بر گرفته از جهان بینی است و عمل بر پایه استراتژی استوار است . اگر شما گفتید در این زمان امر به معروف تاثیر ندارد (ایدئولوژی) باید بپذیرید نباید امر به معروف کنیم (عمل) چرا که یکی از شرایط امر به معروف تاثیر گذاری است (با رفتن شرط مشروط هم می رود)

سلام علیکم و رحمة الله. با فضای سیاه و سفید که روبرو نیستیم. تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در فضای فعلی «کم» است ولی «صفر مطلق» نیست. تأثیر نداشتن تبلیغات که یک حقیقت آشکار در بخش غیرمذهبی جامعه است، و بنده گمان می کنم بخش مذهبی هم اکثراً به خاطر این تبلیغهای موجود نیست که حجاب به سر دارد، بلکه مذهبگرایی است که باعث عمل به مذهب در این قشر می شود. بچه مذهبیها این تبلیغات را از آنجایی که حرف دلشان را می زند، نشر می دهند.

شعیب;811055 نوشت:

حتما زمان قبل از انقلاب و رشد کمونیست را به یاد ندارید آنقدر این جهش سریع صورت می گرفت که برخی ایران را کشور هدف برای پایگاه بعدی کمونیست در جهان معرفی می کردند . خیلی از جوان های گرفتار شدند اما امر به معروف جایگاه خود را از دست نداد. البته اقدامات علمی بزرگانی مثل علامه طباطبایی و علامه شهید مطهری را نیز در راستای همین امر به معروف دانست.

البته برای شناخت دوران قبل از انقلاب، به یاد داشتن نه لازم است و نه کافی. چنانکه خاطراتی که افرادی که در آن دوره بوده اند، نقل می کنند نیز، بسیار ضد و نقیض است! از دید قشر غیرمذهبی توصیفاتی از آن دوره می شود که در صورت بیان از بحث خارج خواهیم شد.

ولی آنچه که تاریخ آشکار می کند این است که گروههای کمونیست، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، بیشتر به خاطر بیخردی خودشان، دست به اسلحه می بردند و وارد فاز مسلحانه می شدند، و این باعث می شد که یارگیریهایشان به سرعت به بن بست برسد، زیرا حکومت هم متقابلاً در برابر هرج و مرج آنها، اقدام مسلحانه می کرد. بی اعتمادی عمومی به آنها به دلیل فرهنگِ رقیب(لیبرالیسم غربی) که به شدت هم علیه آنها تبلیغ می نمود، و تلاش آشکار و به دور از پنهانکاریِ آنها برای اجرای مقاصد کشورهای کمونیست در ایران(برعکس غربزده ها که استراتژی بسیار ملایمتری داشتند) ایجاد شد؛ از سوی دیگر شقاق شدید بین گروههای مختلفِ آنها در خیلی مواقع آنها را در برابر یکدیگر قرار می داد، و در نهایت، فروپاشی شوروی نیز ضربۀ نهایی را بر پیکرۀ جریانهای کمونیستی کشور وارد آورد و محبوبیت نزدیک به صفرشان، به صفر رسید. این چیزی است که تاریخ نشان می دهد. حال اگر شما برای ناکامی جریان کمونیستی در کشور، امر به معروف و نهی از منکر را دلیل می دانید، بسم الله، اثبات به عهدۀ مدعی است.

شعیب;811055 نوشت:

به نظرم مساله خیلی بزرگی نباشد مردمی که به یکباره با مفهومی مثل یارانه ها آشنا می شوند و کوچک و بزرگ از آن سر در می آورند چگونه نتوان به آنها این معنا را فهماند که هر معلولی(ممکنی) نیاز به علت دارد و خدا معلول نیست و بلکه وجودش از خودش است.

گرانقدر، فرمایش شما به عرض بنده ربطی نداشت.

شعیب;811055 نوشت:

هر چقدر عوامل محیطی قوی شده باشد ابزار شناخت هم قوی شده است این همه ابزار و رسانه ها برای شناخت حقیقت زیاد است که اگر واقعا بخواهد می تواند به آن دست یابد.

درست می فرمایید، ولی این ابزارهای شناخت و رسانه، اعم از اینترنت و تلویزیون و سینما نیز بیشتر در خدمت گروههای غیرمذهبی است. شاید خبر نداشته باشید، ولی در خارج از قم، مردم بیشتر برنامه های ماهواره را نگاه می کنند تا صدا و سیما را، و خود صدا و سیما هم وقتی کار را به دست غیرمذهبیها می دهد، نتیجه اش کارهای سطحی و بی ارزشی می شود که ارزش نگاه کردن ندارند، و نفرت انگیزتر دختران فکلی که در سریالهای صدا و سیما، چادر به سرشان می کنند! سینمای کشور هم که وجه مشترک اکثر فیلمهایش مقابله با قصاص و عادی سازیِ دوستی بین دختر و پسر است، پس این هم به نفع غیرمذهبیهاست، و اما اینترنت، مسلماً فعالیت غیرمذهبیها چندین برابر مذهبیهاست.

کارشناس گرامی، مثبت اندیشی خوب است، ولی بنده گمان می کنم که باید حد و حصری داشته باشد.

tazkie;811550 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. با فضای سیاه و سفید که روبرو نیستیم. تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در فضای فعلی «کم» است ولی «صفر مطلق» نیست. تأثیر نداشتن تبلیغات که یک حقیقت آشکار در بخش غیرمذهبی جامعه است، و بنده گمان می کنم بخش مذهبی هم اکثراً به خاطر این تبلیغهای موجود نیست که حجاب به سر دارد، بلکه مذهبگرایی است که باعث عمل به مذهب در این قشر می شود. بچه مذهبیها این تبلیغات را از آنجایی که حرف دلشان را می زند، نشر می دهند.

با سلام
خب این شد یک حرفی!
تاثیر دارد ولی کم است . متاسفانه همین مقدار کمی که تاثیر دارد نیز ما امر به معروف و نهی از منکر نمی کنیم.
اگر آنقدر که مقدور بود و تاثیر داشت ما امر به معروف می کردیم باب خیرات بر ما باز می شد ولی متاسفانه همین مقدار هم عمل نمی شود.
ما باید ببینیم در حیطه امر به معروف وظیفه مان چیست ؟ آیا به وظیفه عمل می کنیم ؟

tazkie;811550 نوشت:
ولی آنچه که تاریخ آشکار می کند این است که گروههای کمونیست، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، بیشتر به خاطر بیخردی خودشان، دست به اسلحه می بردند و وارد فاز مسلحانه می شدند، و این باعث می شد که یارگیریهایشان به سرعت به بن بست برسد، زیرا حکومت هم متقابلاً در برابر هرج و مرج آنها، اقدام مسلحانه می کرد.

اصلا بحث یارگیری مسلحانه نیست بلکه بحث های تبلیغات سوء فرهنگی است . قبل از انقلاب آنچنان فضای فرهنگی کشور را درگیر تفکرات مادی گرایانه خود کرده بودند که جوان های ما در قبول خدا نیز گاها دچار تردید می شدند.
حرکات و اقدامات شهید مطهری و علامه طباطبایی نیز فرهنگی و علمی بود نه مسلحانه.

tazkie;811550 نوشت:
بی اعتمادی عمومی به آنها به دلیل فرهنگِ رقیب(لیبرالیسم غربی) که به شدت هم علیه آنها تبلیغ می نمود، و تلاش آشکار و به دور از پنهانکاریِ آنها برای اجرای مقاصد کشورهای کمونیست در ایران(برعکس غربزده ها که استراتژی بسیار ملایمتری داشتند) ایجاد شد؛ از سوی دیگر شقاق شدید بین گروههای مختلفِ آنها در خیلی مواقع آنها را در برابر یکدیگر قرار می داد، و در نهایت، فروپاشی شوروی نیز ضربۀ نهایی را بر پیکرۀ جریانهای کمونیستی کشور وارد آورد و محبوبیت نزدیک به صفرشان، به صفر رسید. این چیزی است که تاریخ نشان می دهد. حال اگر شما برای ناکامی جریان کمونیستی در کشور، امر به معروف و نهی از منکر را دلیل می دانید، بسم الله، اثبات به عهدۀ مدعی است.

آمار و ارقام تاریخی غیر از این را شهادت می دهد حرکت کمونیست ها در ایران قبل از انقلاب آنچنان شدید بود که برخی از تئوریسین های کمونیست جهانی ایران را یکی از کشور های هدف برای تشکیل انقلاب کمونیستی می دانستند:
در سال ۱۳۲۵ و سه سال پس از شروع فعالیت حزب در دانشکده‌ها، رئیس دانشگاه تهران به سفیر انگلیس گفته بود که «بیشتر چهارهزار دانشجوی دانشگاه، به شدت تحت تأثیر حزب توده می‌باشند.» بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ اعتصاب های موفقی به منظور اعتراض به حضور پلیس در دانشکده‌ها و اخراج دانشجویان، بهبود امکانات رفاهی و نیز پشتیبانی از مبارزه علیه انگلیس توسط دانشجویان صورت پذیرفت. مصور مجله هفتگی معروف تهران، در اواسط سال ۱۳۳۰ نوشت که ۲۵ درصد از دانشجویان، اعضای مخفی حزب توده بوده و ۵۰ درصد دیگر هوادار آنند.( آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۰۸، ۴۰۹)همچنین مسئولان دانشگاه، در اواخر همان سال، هشدار می‌دادند که در نتیجه تبلیغات دبیران دبیرستان‌ها، ۷۵ درصد دانشجویان تازه‌وارد، کمونیست هستند.(همان ص 401) به گفته مجله تایمز لندن، به سال ۱۹۴۷ (۱۳۲۶) «حزب توده در اوج قدرت خود، با استعدادترین و فرهیخته‌ترین اعضای نسل جوان ایران را جذب کرد». (همان ص411)
در رابطه با چرایی این امر می بایستی بیان کرد که نوظهور بودن اندیشه ی مارکسیستی و جذابیت های موجود در آن نظیر اقدام انقلابی بر علیه رژیم های امپریالیستی و دفاع از حقوق طبقات ضعیف جامعه موجب گرایش بخش زیادی از اقشار به سوی جریان های چپ شده بود. در فضای فوق و تا سه دهه پس از آن عملا طبقات روشنفکر و مدرن تمایل بیشتری به جریان های چپ داشته اند تا جریان های لیبرال.
زب توده، هر چند هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی قانونی در ایران را در سال های پس از وقوع کودتای 28 مرداد از دست داد، مع‌هذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد، بنحوی که می‌توان فرهنگ لائیک را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت برآیند کنش متقابل فرهنگ غربی و مارکسیستی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر به ویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند در دهه ۱۳۴۰، و در نهادهای فرهنگی کشور اعمال شد.
بعد از انقلاب هم حزب توده با یارگیری در درون انقلاب نقش بسزایی در ایجاد بستر های فرهنگ ضد دینی را بازی می کرد امام خامنه ای در این باره می فرمایند: «در یک برهه از زمان و در همان اوایل انقلاب همه چیز در تیول حزب توده بود... چنین حالتی را من و هر کسی در اوایل انقلاب حس میکرد که توده‌ای ها و جریان چپ، به خصوص حزب توده بر همه چیز مسلط بودند و اصلا حرکت انقلاب را می خواستند منحرف کنند...» (سخنرانی رهبر انقلاب در حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 1362/03/07)
برای مقابله علمی ایه الله مطهری و علامه طباطبایی با کمونیست به این آدرس مراجعه کنید: http://hawzahnews.com/detail/News/331013

tazkie;811550 نوشت:
گرانقدر، فرمایش شما به عرض بنده ربطی نداشت.

اتفاقا ربط داشت شما فرمودید بیشتر مردم این مشکل علمی را دارند که فکر می کنند هر چیزی علتی دارد و نمی شود به آنها تفهیم کرد که درست قضیه چیز دیگری است بنده گفتم که این کم کاری ماست و الا اگر می گفتیم مردم می فهمیدند کما این که در مسائل اجتماعی خیلی از دانش ها را که با روزمره شان مربوط است را کسب می کنند.

tazkie;811550 نوشت:
درست می فرمایید، ولی این ابزارهای شناخت و رسانه، اعم از اینترنت و تلویزیون و سینما نیز بیشتر در خدمت گروههای غیرمذهبی است. شاید خبر نداشته باشید، ولی در خارج از قم، مردم بیشتر برنامه های ماهواره را نگاه می کنند تا صدا و سیما را، و خود صدا و سیما هم وقتی کار را به دست غیرمذهبیها می دهد، نتیجه اش کارهای سطحی و بی ارزشی می شود که ارزش نگاه کردن ندارند، و نفرت انگیزتر دختران فکلی که در سریالهای صدا و سیما، چادر به سرشان می کنند! سینمای کشور هم که وجه مشترک اکثر فیلمهایش مقابله با قصاص و عادی سازیِ دوستی بین دختر و پسر است، پس این هم به نفع غیرمذهبی هاست، و اما اینترنت، مسلماً فعالیت غیرمذهبیها چندین برابر مذهبیهاست.

اصل سخن همین جاست چقدر ما مذهبی ها در این حیطه ها وارد شدیم ؟ چقدر سرمایه گذاری کردیم ؟ مگر صدا سیما با مذهبی ها پدر کشتگی دارد مشکل عدم کفایت مذهبی ها در اداره صدا سیماست و الا محیط باز است صدا سیما شاکله مدیریتش در دست انقلابی ها و مذهبیون است ولی چه کنیم که نیروی کار کشته و فرهیخته مذهبی در این زمینه کم داریم . این دیگر تقصیر کسی نیست در یک جلسه ای با حضور رئیس صدا سیما به ایشان اعتراض شد که چرا وضع اینگونه است چرا بازیگران فلان و مجری ها بهمان و فیلها کذا ایشان حرف حساب زدند گفتند شما تهیه کننده مذهبی بازیگر و کارگردان مذهبی برای ما بفرستید همه صدا سیما و هر چقدر ظرفیت بخواهید ما به شما می دهیم ولی کو؟ نمی شود صدا سیما را تعطیل کرد و فقط خبر پخش کرد!!
مشکل از خودمان است. مگر شبکه های مجازی مال گروه خاصی است چقدر مذهبی ها از جان و دل آنجا کار می کنند چقدر در عرصه مطبوعات فعال هستیم نمی شود فقط گفت نمی گذارندهمه این ها در حیطه امر به معروف می گنجد ما چقدر از این ظرفیت ها استفاده کرده ایم.

شعیب;811978 نوشت:

با سلام
خب این شد یک حرفی!
تاثیر دارد ولی کم است . متاسفانه همین مقدار کمی که تاثیر دارد نیز ما امر به معروف و نهی از منکر نمی کنیم.
اگر آنقدر که مقدور بود و تاثیر داشت ما امر به معروف می کردیم باب خیرات بر ما باز می شد ولی متاسفانه همین مقدار هم عمل نمی شود.
ما باید ببینیم در حیطه امر به معروف وظیفه مان چیست ؟ آیا به وظیفه عمل می کنیم ؟

سلام علیکم و رحمة الله.

بحث من بر سر این نیست که به وظیفه عمل کنیم. بحث بر سر این است که آیا در این فضا، تأثیر چندانی خواهد داشت؟

شعیب;811978 نوشت:

اصلا بحث یارگیری مسلحانه نیست بلکه بحث های تبلیغات سوء فرهنگی است . قبل از انقلاب آنچنان فضای فرهنگی کشور را درگیر تفکرات مادی گرایانه خود کرده بودند که جوان های ما در قبول خدا نیز گاها دچار تردید می شدند.
حرکات و اقدامات شهید مطهری و علامه طباطبایی نیز فرهنگی و علمی بود نه مسلحانه.

آمار و ارقام تاریخی غیر از این را شهادت می دهد حرکت کمونیست ها در ایران قبل از انقلاب آنچنان شدید بود که برخی از تئوریسین های کمونیست جهانی ایران را یکی از کشور های هدف برای تشکیل انقلاب کمونیستی می دانستند:
در سال ۱۳۲۵ و سه سال پس از شروع فعالیت حزب در دانشکده‌ها، رئیس دانشگاه تهران به سفیر انگلیس گفته بود که «بیشتر چهارهزار دانشجوی دانشگاه، به شدت تحت تأثیر حزب توده می‌باشند.» بین سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۰ اعتصاب های موفقی به منظور اعتراض به حضور پلیس در دانشکده‌ها و اخراج دانشجویان، بهبود امکانات رفاهی و نیز پشتیبانی از مبارزه علیه انگلیس توسط دانشجویان صورت پذیرفت. مصور مجله هفتگی معروف تهران، در اواسط سال ۱۳۳۰ نوشت که ۲۵ درصد از دانشجویان، اعضای مخفی حزب توده بوده و ۵۰ درصد دیگر هوادار آنند.( آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص ۴۰۸، ۴۰۹)همچنین مسئولان دانشگاه، در اواخر همان سال، هشدار می‌دادند که در نتیجه تبلیغات دبیران دبیرستان‌ها، ۷۵ درصد دانشجویان تازه‌وارد، کمونیست هستند.(همان ص 401) به گفته مجله تایمز لندن، به سال ۱۹۴۷ (۱۳۲۶) «حزب توده در اوج قدرت خود، با استعدادترین و فرهیخته‌ترین اعضای نسل جوان ایران را جذب کرد». (همان ص411)
در رابطه با چرایی این امر می بایستی بیان کرد که نوظهور بودن اندیشه ی مارکسیستی و جذابیت های موجود در آن نظیر اقدام انقلابی بر علیه رژیم های امپریالیستی و دفاع از حقوق طبقات ضعیف جامعه موجب گرایش بخش زیادی از اقشار به سوی جریان های چپ شده بود. در فضای فوق و تا سه دهه پس از آن عملا طبقات روشنفکر و مدرن تمایل بیشتری به جریان های چپ داشته اند تا جریان های لیبرال.
زب توده، هر چند هرگونه نقش و حضور در حیات سیاسی قانونی در ایران را در سال های پس از وقوع کودتای 28 مرداد از دست داد، مع‌هذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد، بنحوی که می‌توان فرهنگ لائیک را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت برآیند کنش متقابل فرهنگ غربی و مارکسیستی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن، ارزیابی کنیم. این تأثیر به ویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند در دهه ۱۳۴۰، و در نهادهای فرهنگی کشور اعمال شد.
بعد از انقلاب هم حزب توده با یارگیری در درون انقلاب نقش بسزایی در ایجاد بستر های فرهنگ ضد دینی را بازی می کرد امام خامنه ای در این باره می فرمایند: «در یک برهه از زمان و در همان اوایل انقلاب همه چیز در تیول حزب توده بود... چنین حالتی را من و هر کسی در اوایل انقلاب حس میکرد که توده‌ای ها و جریان چپ، به خصوص حزب توده بر همه چیز مسلط بودند و اصلا حرکت انقلاب را می خواستند منحرف کنند...» (سخنرانی رهبر انقلاب در حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها 1362/03/07)
برای مقابله علمی ایه الله مطهری و علامه طباطبایی با کمونیست به این آدرس مراجعه کنید: http://hawzahnews.com/detail/News/331013

بنده تلاشهای علما در مقابلۀ فکری با این گروهها را منکر نیستم، ولی مسئله اینجاست که مشی مسلحانۀ آنها و اقدام متقابل حکومت، باعث می شد که دائماً افراد وابسته به این گروهها کشته و زندانی شوند. سوابق بی اعتمادی به آنها و جاسوسیشان هم وجود داشت. عرض بنده این است که تأثیر این امور بیشتر از تأثیر عمل علماست، چنانکه تأثیر گروههای چپ وقتی در ایران به صفر رسید که شوروی فروپاشی کرد.

امروزه نیز مشی الحادی از سوی غرب به کشور سرازیر است. چرا تلاش علما امروز آن را از بین نمی برد؟ چرا دهها کتاب ضداسلام بی پاسخ مانده؟ چرا هزاران شبهۀ بی پاسخ از سوی اسلامستیزان وجود دارد و مراکزی مثل مرکز ملی پاسخگویی حاضر به ورود آنها نیستند و فقط «سؤال» جواب می دهند و نه به شبهات این گروهها؟

شعیب;811978 نوشت:

اتفاقا ربط داشت شما فرمودید بیشتر مردم این مشکل علمی را دارند که فکر می کنند هر چیزی علتی دارد و نمی شود به آنها تفهیم کرد که درست قضیه چیز دیگری است بنده گفتم که این کم کاری ماست و الا اگر می گفتیم مردم می فهمیدند کما این که در مسائل اجتماعی خیلی از دانش ها را که با روزمره شان مربوط است را کسب می کنند.

بنده نگفتم نمی شود به آنها تفهیم کرد. بحث کمکاری برادران و خواهران حوزوی به کنار، کلاً سطح متوسط دانشیک مردم از دین، بسیار پایین است. عرض من هم همین سطح متوسط بود. این مردم چگونه از پس شبهات قدرتمند بر بیایند؟ به خصوص شبهاتی که با شهواتشان هم همخوان باشد.

شعیب;811978 نوشت:

اصل سخن همین جاست چقدر ما مذهبی ها در این حیطه ها وارد شدیم ؟ چقدر سرمایه گذاری کردیم ؟ مگر صدا سیما با مذهبی ها پدر کشتگی دارد مشکل عدم کفایت مذهبی ها در اداره صدا سیماست و الا محیط باز است صدا سیما شاکله مدیریتش در دست انقلابی ها و مذهبیون است ولی چه کنیم که نیروی کار کشته و فرهیخته مذهبی در این زمینه کم داریم . این دیگر تقصیر کسی نیست در یک جلسه ای با حضور رئیس صدا سیما به ایشان اعتراض شد که چرا وضع اینگونه است چرا بازیگران فلان و مجری ها بهمان و فیلها کذا ایشان حرف حساب زدند گفتند شما تهیه کننده مذهبی بازیگر و کارگردان مذهبی برای ما بفرستید همه صدا سیما و هر چقدر ظرفیت بخواهید ما به شما می دهیم ولی کو؟ نمی شود صدا سیما را تعطیل کرد و فقط خبر پخش کرد!!
مشکل از خودمان است. مگر شبکه های مجازی مال گروه خاصی است چقدر مذهبی ها از جان و دل آنجا کار می کنند چقدر در عرصه مطبوعات فعال هستیم نمی شود فقط گفت نمی گذارندهمه این ها در حیطه امر به معروف می گنجد ما چقدر از این ظرفیت ها استفاده کرده ایم.

بله مشکل از بچه مذهبیها هم هست، هر چند فضا را غیرمذهبیها طوری می سازند که اصلاً ورود بچه مذهبیها ممکن نباشد. ولی اصل حرف من این است که با تلاشهای ناچیز فعلی، ما تا اصلاح وضع حجاب خیلی فاصله داریم. خیلی مقدمات دیگر، ویران هستند!

با سپاس

tazkie;812198 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله.

بحث من بر سر این نیست که به وظیفه عمل کنیم. بحث بر سر این است که آیا در این فضا، تأثیر چندانی خواهد داشت؟


با سلام و عرض ادب
در این شرایط اگر ما وظیفه امر به معروف و نهی از منکرمان را همگی انجام بدهیم حتما اثر خواهد داشت و شکی در این ندارم چرا که در محیط های سخت تر از این محیط امر به معروف اثر گذار بوده و خواهد بود.

tazkie;812198 نوشت:
بنده تلاشهای علما در مقابلۀ فکری با این گروهها را منکر نیستم، ولی مسئله اینجاست که مشی مسلحانۀ آنها و اقدام متقابل حکومت، باعث می شد که دائماً افراد وابسته به این گروهها کشته و زندانی شوند. سوابق بی اعتمادی به آنها و جاسوسیشان هم وجود داشت. عرض بنده این است که تأثیر این امور بیشتر از تأثیر عمل علماست، چنانکه تأثیر گروههای چپ وقتی در ایران به صفر رسید که شوروی فروپاشی کرد.

تلاش علامه طباطبایی و علامه مطهری و تاثیر گذاری این دو شخصیت بر کمونیست و مادی گرایی آن قدر زیاد بوده است که احسان طبری تئوریسین حزب توده در ایران بعد از انقلاب که کتاب اصول فلسفه و روش رئالیست را که می خواند به تاثیر گذاری این کتاب بر ذهن طرفداران کمونیست و علت بودن آن بر ناکارامدی این حزب در ایران اقرار می کند .
به نظر بنده اگر نبود تلاش های این دو بزرگ مرد تاریخ ایران امروزه با کمونیست بیشتر از امپریالیست غرب آشنا بود.

tazkie;812198 نوشت:
امروزه نیز مشی الحادی از سوی غرب به کشور سرازیر است. چرا تلاش علما امروز آن را از بین نمی برد؟ چرا دهها کتاب ضداسلام بی پاسخ مانده؟ چرا هزاران شبهۀ بی پاسخ از سوی اسلام ستیزان وجود دارد و مراکزی مثل مرکز ملی پاسخگویی حاضر به ورود آنها نیستند و فقط «سؤال» جواب می دهند و نه به شبهات این گروهها؟
امروزه هم علما در تلاش اند و الحمد لله موفق بوده اند کتاب های آیه الله جوادی ، علامه مصباح، آیه الله سبحانی ، ربانی و خسرو پناه در این راستاست و سخنرانی های برخی از سخنرانان مثل رحیم پور ازغدی این بار را بر دوش می کشند.
شبهه ای بی پاسخ سراغ دارید ؟؟ حتما عنوان بفرمایید .
علمای ما مرزبانان عقیده اند مگر می شود شبهه ای درباب دین مردم باشد و پاسخ نگویند
اگر شبهه ای هست که عنوان نشده و از دید آنها به دور مانده شما آن را عنوان بفرمایید!!

tazkie;812198 نوشت:
بنده نگفتم نمی شود به آنها تفهیم کرد. بحث کمکاری برادران و خواهران حوزوی به کنار، کلاً سطح متوسط دانشیک مردم از دین، بسیار پایین است. عرض من هم همین سطح متوسط بود. این مردم چگونه از پس شبهات قدرتمند بر بیایند؟ به خصوص شبهاتی که با شهواتشان هم همخوان باشد.

آن بحث دیگری است که برخی شبهه عملی دارند نه شبهه علمی!! اصلا کاری به جواب ندارند چون با نفسشان سازگاری ندارد آن را قبول نمی کنند
این کاری به پاسخ به شبهات ندارد این همان بی پروایی و بی تقوایی فردی و اجتماعی است که در همه زمانه ها بوده است. الانسان بنفسه بصیره و لو القا معاذیره

tazkie;812198 نوشت:
بله مشکل از بچه مذهبیها هم هست، هر چند فضا را غیرمذهبیها طوری می سازند که اصلاً ورود بچه مذهبیها ممکن نباشد. ولی اصل حرف من این است که با تلاشهای ناچیز فعلی، ما تا اصلاح وضع حجاب خیلی فاصله داریم. خیلی مقدمات دیگر، ویران هستند!

با سپاس


گفتم این مقدمات یا در بحث تعلیم جاهل است که وظیفه هر کسی که به این مقدمات علم دارد است که به جاهلها بیاموزند و یا نه! بحث عمل است که باید امر به معروف کرد و این امر به معروف وظیفه آحاد مسلمانان است.

شعیب;813704 نوشت:

با سلام و عرض ادب
در این شرایط اگر ما وظیفه امر به معروف و نهی از منکرمان را همگی انجام بدهیم حتما اثر خواهد داشت و شکی در این ندارم چرا که در محیط های سخت تر از این محیط امر به معروف اثر گذار بوده و خواهد بود.


سلام علیکم و رحمة الله. باز من تأکید می کنم که اثر کم مد نظر است و نه بی اثری. الان سرعت رشد اسلام در جهان، بسیار زیاد است(البته به لطف برادران اهل سنت) ولی باید دید از پنج و نیم میلیارد جمعیت جهان، سالانه چند نفر مسلمان می شود؟ آیا درصدی چشمگیر است؟!

شعیب;813704 نوشت:

تلاش علامه طباطبایی و علامه مطهری و تاثیر گذاری این دو شخصیت بر کمونیست و مادی گرایی آن قدر زیاد بوده است که احسان طبری تئوریسین حزب توده در ایران بعد از انقلاب که کتاب اصول فلسفه و روش رئالیست را که می خواند به تاثیر گذاری این کتاب بر ذهن طرفداران کمونیست و علت بودن آن بر ناکارامدی این حزب در ایران اقرار می کند .
به نظر بنده اگر نبود تلاش های این دو بزرگ مرد تاریخ ایران امروزه با کمونیست بیشتر از امپریالیست غرب آشنا بود.


وقتی آقای احسان طبری، از لطف بازجویشان در مسلمان گشتنشان سخن می گویند، به خوبی نشان می دهند که بیشتر از اقناع فکری، حس غریزی نجات جان باعث شده که مسلمان گردند. به قول یه بنده خدایی، ایشون توی اون همه سال کتاب روش رئالیسم علامه رو ندیده بود و ناگهان ظرف یک ماه توی زندان اونو خوند و اصلاح شد؟ واقعاً عقل سلیم اینو می پذیره؟!

شعیب;813704 نوشت:

امروزه هم علما در تلاش اند و الحمد لله موفق بوده اند کتاب های آیه الله جوادی ، علامه مصباح، آیه الله سبحانی ، ربانی و خسرو پناه در این راستاست و سخنرانی های برخی از سخنرانان مثل رحیم پور ازغدی این بار را بر دوش می کشند.
شبهه ای بی پاسخ سراغ دارید ؟؟ حتما عنوان بفرمایید .
علمای ما مرزبانان عقیده اند مگر می شود شبهه ای درباب دین مردم باشد و پاسخ نگویند
اگر شبهه ای هست که عنوان نشده و از دید آنها به دور مانده شما آن را عنوان بفرمایید!!


اینکه علما تلاشهایی دارند، که حرفی در آن نیست، ولی اینکه می فرمایید: «
شبهه ای بی پاسخ سراغ دارید ؟؟ حتما عنوان بفرمایید» به راستی ناامید کننده است. یعنی واقعاً شما گمان می کنید که هیچ شبهه ای بی پاسخ نمانده است؟! خیر گرامی، حجم شبهات بی پاسخ، به مراتب بیشتر از حجم شبهاتی است که پاسخی درخور از سوی علما دریافت کرده اند. می تواند نام دهها کتاب از دشمنان اسلام را بیاورم که هیچ پاسخی از علما دریافت نکرده است. آیت الله سبحانی، فقط به نیمی از یکی از کتابهای دشمنان اسلام پاسخ داده اند و هنوز بعد از نزدیک به چهل سال منتظر چاپ جلد دوم کتاب و پاسخ به باقی شبهات هستیم. بسیاری سایتها و وبلاگهای ضداسلام در اینترنت هستند که به بسیاری از مطالبشان در اینترنت پاسخی عالمانه وجود ندارد. اساساً مگر ما چقدر عالم پای کار داریم، تا بخواهیم به کمک آنها، این همه شبهه و کتاب را پاسخ بدهیم.

ضمن اینکه افراد فعال به خوبی می دانند که این شبهات هستند و پاسخ ندادن از سر نبودن نیروی پای کار است، بعلاوه اینکه علما می دانند که اگر جواب بدهند دشمن می خواهد از شبهاتش دفاع کند و آنگاه شبهات چند برابر می شود. مثل پاسخی که دانشکده حدیث به یکی دو مقاله از مقالات یکی از سایتهای الحادی داد و جوابیه ای با حجم بیشتر دریافت نمود.


شعیب;813704 نوشت:

آن بحث دیگری است که برخی شبهه عملی دارند نه شبهه علمی!! اصلا کاری به جواب ندارند چون با نفسشان سازگاری ندارد آن را قبول نمی کنند
این کاری به پاسخ به شبهات ندارد این همان بی پروایی و بی تقوایی فردی و اجتماعی است که در همه زمانه ها بوده است. الانسان بنفسه بصیره و لو القا معاذیره



متأسفانه بیش از حد سیاه و سفید به قضیه نگاه می فرمایید و این در پاسخ پیشین شما نیز آشکار و هویدا بود. هر کس که شبهاتش از شهواتش نشأت بگیرد، هدفش نپذیرفتن و انکار نیست.

شعیب;813704 نوشت:

گفتم این مقدمات یا در بحث تعلیم جاهل است که وظیفه هر کسی که به این مقدمات علم دارد است که به جاهلها بیاموزند و یا نه! بحث عمل است که باید امر به معروف کرد و این امر به معروف وظیفه آحاد مسلمانان است.


نخیر در آنجا بحث از حضور بچه مذهبیها در عرصه های فرهنگی بود.

tazkie;813926 نوشت:
الان سرعت رشد اسلام در جهان، بسیار زیاد است(البته به لطف برادران اهل سنت) ولی باید دید از پنج و نیم میلیارد جمعیت جهان، سالانه چند نفر مسلمان می شود؟ آیا درصدی چشمگیر است؟!

با سلام
خود شما می فرمایید سرعت رشد بالاست یعنی میزان مسلمان شدن افراد نسبت به قبل بیشتر شده است و رو به افزایش است اگر 10 سال پیش 100 هزار نفر در سال مسلمان می شدند الآن 500 هزار نفر مسلمان می شوند و این خود خیلی مناسب است حتی اگر درصد هم ناچیز باشد سرعت رشد تعیین کننده است گر چه بنا بر آمار اگر این رشد ادامه پیدا کند تا 2050 دین اول در اروپا اسلام خواهد بود بعد مسیحیت.

tazkie;813926 نوشت:
به قول یه بنده خدایی، ایشون توی اون همه سال کتاب روش رئالیسم علامه رو ندیده بود و ناگهان ظرف یک ماه توی زندان اونو خوند و اصلاح شد؟ واقعاً عقل سلیم اینو می پذیره؟!

دقیقا همین جور است جرا که در آن زمان کتب اسلامی تیراژشان آنقدر بالا نبود که در دست رس همگان باشد علاوه بر این افرادی مثل احسان طبری اینقدر به آموزه های پوشالی خود اطمینان داشتند که فکر خواندن این کتاب ها را نمی کردند و وقتی برای خواندن آنها نمی گذاشتند اما در زندان هر دوی این موانع برطرف می گردد و او کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را می خواند . از این گذشته در مناظره تلوزیونی خود ایشان اقرار به نارسا بودن افکارش در مقابل استدلال های طرف مقابل یعنی علامه مصباح می کند.
این ندانستن ها نمونه های دیگری هم دارد
1-دکتر شریعتی بعد از سالیان سال تاختن بر علیه علامه مجلسی در تریبون های داخلی و خارجی بعد از مطالعه بحار الانوار و تورق آنها در محضر دوست خود محمد رضا حکیمی اقرار به اشتباه می کند و به او وصیت می کند که کتاب هایش را اصلاح کند.
2- قاتل علامه مطهری بعد از دستگیری و دیدن مجموعه آثار او به روشنی اظهار می کند که از روی جهل و به خاطر شستشوی مغزی این اقدام را انجام داده است او که بعد از دستگیری به این اقدام خود افتخار می کرده است و این کار را قربه الی الله انجام داده بوده و می گوید با افتخار به چوبه دار خواهم آویخت بعد از مطالعه چند کتاب و دیدن آثار مطهری شبانه روز گریه می کند و ابراز توبه به درگاه الهی می کند.
سرگذشت احسان طبری بعد از این توبه اش می تواند این شبهه شما را برطرف کند او بعد از آن مناظره تلوزیونی و توبه اش به خاطر آشنایی با حق در ایران می ماند و در رد مارکسیسم کتاب هم می نویسد.

tazkie;813926 نوشت:
به راستی ناامید کننده است. یعنی واقعاً شما گمان می کنید که هیچ شبهه ای بی پاسخ نمانده است؟!

بله بنده نه تنها گمان می کنم بلکه اطمینان دارم که در دائر دین هیچ شبهه ای بی پاسخ نمانده است.

tazkie;813926 نوشت:
می تواند نام دهها کتاب از دشمنان اسلام را بیاورم که هیچ پاسخی از علما دریافت نکرده است.

این که دشمن هجمه کند و شبهه پراکنی را به نهایت برساند که مساله این نیست می تواند هزاران کتاب با شبهات مختلف با تالیف های گوناگون موجود باشد که تازه تولید شده باشد و زمان تالیف کتاب بر علیه آن به دست نیامده باشد اما مهم این است که مفردات شبهه ها همه اش پاسخ گفته شده است و فردی می آید و در کتاب خود این شبهات را دوباره با زبان جدید می پراکند. و الا مفردات شبهات همه جواب گفته شده است و اگر شبهه جدیدی ایجاد شود بدون شک از سوی علمای ما بی پاسخ نخواهد ماند.

tazkie;813926 نوشت:
آیت الله سبحانی، فقط به نیمی از یکی از کتابهای دشمنان اسلام پاسخ داده اند و هنوز بعد از نزدیک به چهل سال منتظر چاپ جلد دوم کتاب و پاسخ به باقی شبهات هستیم.

منظورتان کدام کتاب است

tazkie;813926 نوشت:
بسیاری سایتها و وبلاگهای ضداسلام در اینترنت هستند که به بسیاری از مطالبشان در اینترنت پاسخی عالمانه وجود ندارد. اساساً مگر ما چقدر عالم پای کار داریم، تا بخواهیم به کمک آنها، این همه شبهه و کتاب را پاسخ بدهیم.

عرض کردم بحث ما در مفردات شبهات است نه تالیفات آن . در مفردات همه شبهات رصد شده و پاسخ در خور دارند ولی این مفردات می تواند در قالب کتب مختلفی با زبان های مختلف تالیف گردد که قرار نیست هر داستان عشقی که کسی گفت علما کتابی در رفع اشکالات آن بنگارند.
مثال می زنم آقای سروش سه اشکال و شبهه اصلی دارند و با این دو شبهه هر روز کتابی با زبان تازه می نگارند وقتی این دو شبهه با تمام جوانبش جواب داده شود نیاز نیست تمام کتاب های ایشان پاسخ داده شود؛ پلورالیزم دینی ، زبان دین.

tazkie;813926 نوشت:
ضمن اینکه افراد فعال به خوبی می دانند که این شبهات هستند و پاسخ ندادن از سر نبودن نیروی پای کار است، بعلاوه اینکه علما می دانند که اگر جواب بدهند دشمن می خواهد از شبهاتش دفاع کند و آنگاه شبهات چند برابر می شود. مثل پاسخی که دانشکده حدیث به یکی دو مقاله از مقالات یکی از سایتهای الحادی داد و جوابیه ای با حجم بیشتر دریافت نمود.

بحث همان تالیف و مفردات است. و الا فرار از جواب شبهه با زبان های مختلف چیز سختی نیست.

tazkie;813926 نوشت:
هر کس که شبهاتش از شهواتش نشأت بگیرد، هدفش نپذیرفتن و انکار نیست.

قرآن در سوره قیامت منشا این نپذیرفتن ها را مشخص کرده است
الانسان بنفسه بصیره وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذيرَه‏ در آیه دیگر هم می فرماید: بل لیفجره امامه .
مشکل برخی بحث علم نیست بلکه می خواهد جلو اش باز باشد و هیچ منعی نداشته باشد.
این سیاه و سفید نگاه کردن نیست اگر دقیق بخواهیم نگاه کنیم در هر درجه ای بین سیاه و سفید افراد واقع باشند سهمی از سیاه و سفید را خواهند داشت.

tazkie;813926 نوشت:
نخیر در آنجا بحث از حضور بچه مذهبیها در عرصه های فرهنگی بود.

؟؟؟

سوال:
فرض بفرمایید خانمی در جامعه کم حجاب است؛ عملاً به دلیل اجباری بودنِ حجاب است که حجاب به سر می کند، یعنی از ترس گشت ارشاد و مجازات. حالا ایشان از قبل چندین مشکل بزرگتر دارد، در وهلۀ اول ممکن است اساساً اصول دین برای او به درستی جا نیفتاده باشند، یعنی شک در اصول دین داشته باشد؛ یا در مورد بالاتر ممکن است او هر چند در اصول دین به یک اطمینان ناقصی رسیده، ولی در فروع باورهای غلطی دارد مثل اینکه این احکام مربوط به 1400 سال پیش است، یا قرآن که نگفته حجاب دقیقاً چطوری باشد و من به حدیثها اعتماد ندارم؛ همچنین ممکن است به دلیل غربزدگیف مدل زندگی آمریکایی را مبنا قرار داده باشد و از اسلام فقط چیزی را بپذیرد که با این مدل زندگی سازگار است.

روشن شد؟ حالا ما برویم جلو به این خانم بگوییم: سلام ببخشید میشه یک مقدار حجابتونو کاملتر کنید؟ یا چیزی مثل این.

به نظر شما، وقتی این خانم در مقدمات حجاب مشکل دارد، با امر به حجاب، می توانیم تأثیر خاصی بر او بگذاریم؟

جواب:
در مواجهه با این گونه افراد ما دو وظیفه کاملا جدای از هم داریم که هر کدام در مقام خود محترم و قابل اجراست :
اول: تعلیم جاهل
دوم: امر به معروف و نهی از منکر
مومن باید در مواجهه با فرد عامل به منکر یا تارک معروف در ابتدای امر واکاوی کند ببیند که آیا این جهر به منکر از سوی این مکلف به چه علت است اگر منشا آن علمی است مشکل علمی او را حل کند و به عنوان تعلیم جاهل در مقام یک مربی دینی او را ارشاد کند و اگر می بیند منشا ارتکاب معصیت در او عملی است باید او را امر به معروف و نهی از منکر نماید. و این دو دو امر جدای از هم و مترتب بر هم هستند البته گاهی برخی از امور علاوه بر آموزه ی شرعی بودن آموزه و ارزشی اجتماعی هستند که حتی اگر بی حجاب شبهه عملی داشته باشد در مقابل نقض قوانین اجتماعی باید نهی از منکر کرد که آن تامین کننده سلامت جامعه می باشد.
با نگاهی به شرایط ام ربه معروف در رساله ها می یابیم که یکی از شرایط امر به معروف علم داشتن مرتکب منکر به منکر بودن آن و تارک معروف علم به معروف بودن آن داشته باشد.
شرایط امر به معروف از این قرار است:

۱ ـ شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال. بنابراین بر کسی که معروف و منکر را نمی‌شناسد، و آنها را از همدیگر تشخیص نمی‌دهد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر، واجب می‌شود.
۲ ـ احتمال تأثیر در شخص خلافکار. بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او اثر ندارد، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار به هر طوری که ممکن است اظهار نماید، هرچند بداند که در او اثر نخواهد داشت.
۳ ـ قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار. بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
۴ ـ معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده، بلکه مباح بوده، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است.
بلی اگر منکر از کارهایی باشد که شارع مقدّس هرگز به وقوع آن راضی نیست ـ مثل قتل نفس محرّم ـ جلوگیری از آن واجب است، هرچند انجام دهنده معذور باشد، و حتّی مکلّف هم نباشد.
۵ ـ ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی ـ به مقدار قابل توجّه ـ شخص امر کننده به معروف و نهی‌کننده از منکر را تهدید نکند، و مشقّت و دشواری غیرقابل‌تحمل وجود نداشته باشد، مگر اینکه کار معروف ـ خوب ـ و منکر ـ بد ـ به‌قدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواری‌ها را تحمّل نمود.
مورد چهارم مورد مبتلا به بحث ماست که اگر فاعل معصیت به گمان این که کار بدی انجام نمی دهد مشغول به آن کار بود امر به معروف و نهی از منکر در این شرط منتفی به انتفای شرایط می باشد و نوبت به تعلیم جاهل می رسد.
البته برخی از بزرگان معتقد اند که امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که مرتبه اول آن ارشاد علمی و آموزش مبانی دینی و تعلیم جاهل است آیه الله مصباح برای امر به معروف و نهی از منکر مراحلی را قائل است که به مختصر در زیر می آوریم:

1. تعليم جاهل
نخستين مرتبه امر به معروف و نهي از منکر، برحسب اين بيان، آموزش واجبات شرعي به ناآگاهان است. اين مطلب که در زبان روايات، از آن به تعليم جاهل تعبير شده است.

2 . تذکر و موعظه
پس از تعليم جاهل، بايد کساني را به معروف امر کرد که از حکم و تکليف شرعي ناآگاه نيستند، ولي تکليف خود را انجام نداده يا مرتکب عمل منکري شده‌اند. در چنین حالتی، آگاه کردن آنان به وظيفه‏ شان لازم است.
این رویکرد موید روایی نیز دارد:مام صادق(عليه السلام) دراين‌باره فرمود: إِنَّمَا يُؤْمَرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ‌يُنْهَي عَنِ الْمُنْکرِ مُؤْمِنٌ فَيَتَّعِظُ أَوْ جَاهِلٌ فَيَتَعَلَّمُ؛(1) «گاهي مؤمني امر به معروف و نهي از منکر مي‏شود و بدين‌ترتيب موعظه شده، آن را مي‏پذيرد؛ گاهي نيز جاهل است و نمي‏داند، و به اين شيوه مي‏آموزد».

3. اقدام و عمل چه با لسان چه با دست و نیروی قهریه.(بزرگترین فریضه؛ آیه الله مصباح؛ ص93)
این مطلب می تواند مشکل خیلی از ناهنجاری های جامعه را حل کند چرا که برخی از افراد مرتکب معاصی و منکرات آگاه نیستند و با تعبیر اول همه افراد واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنند و این مطلب زیاد اتفاق می افتد. اما با تعبیر و تقریر دوم از آیه الله مصباح همه این کار ها جزء امر و به معروف و واجب بر همگان خواهد بود. آموزش و تعلیم جاهل یکی از مقدمی ترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر است که باید به جا از ان استفاده کرد.

به عبارت دیگر:
این فرد یا شبهه علمی دارد که باید اول آن حل شود و یا نه! این فرد شهوت عملی در انجام فسق و فجور دارد به هر بهانه ای .
اگر شبهه علمی دارد و گناهی را مرتکب می شود عقل حکم می کند که ابتدا شبهه اش برطرف شود با تعلیم و موعظه که قبلا عرض شد
البته این شبهه علمی که منشا عمل فسق و فجور می شود حالات مختلف دارد:

1- یا طرف کلا نمی داند که باید به او آموخت مثل کسی که حکم حجاب را نمی داند
2- یا جهل مرکب دارد و فکر می کند که می داند باید برای او کشف خلاف کرد و به او حقیقت را آموخت مثل کسی که می گوید این نوع پوشش من مصداق حجاب است چرا که پیامبر در جامعه زمان خود حجاب را خواست و آنها چادر پوشدند و اگر در جامعه شمال ایران حجاب می خواست پیراهن و دامن می پوشیدند و یک چار قد و اگر در جامعه تهران حجاب می خواست این حجاب من مصداق حجاب است(این تحلیل از خیلی بد حجاب ها شنیده شده که توجیه علمی می کنند)
3-حالت سوم این است که در مبادی گرفتار یک نوع تساهل و تسامح است این فرد هم نیاز به تعلیم دارد او می داند که خدا گفته زن ها باید حجاب داشته باشند اما می گوید زیاد سخت نگیر خدا می بخشد یا می گوید خدا از خوش تیپ بودن بدش نمی آید ! یا اصلا براش مهم نیست که خدا چی گفته اصلا انگار درجه حرف خدا در ذهن او مثل یک پیشنهاد دوستانه است که می توانی آن را قبول کنی یا نه! همه این گروه ها به نسبت خود نیاز به تعلیم دارند و به نظر می رسد موعظه این افراد باید همراه با مبانی علمی باشد و امر به معروف آنها بیشتر رنگ و بوی تعلیمی و موعظه ای داشته باشد تا تحکم و امر و نهی.

ولی یک دسته هم هستند همه چیز را می دانند و دهن کجی می کنند این ها را باید نهی از منکر کرد و بدون شک اگر در جامعه به تعداد مطلوبی نهی از منکر بشنوند
دست و پای خود را جمع می کنند و حد اقل برای رعایت نظم جامعه و مورد نقد واقع نشدن رعایت احکام دینی را می کنند.

موضوع قفل شده است