جمع بندی روش های از بین بردن طمع در مال و ثروت
تبهای اولیه
سلام
چگونه یک نفر میتونه با وجود اینکه سرمایه ی عظیمی در اینده بدست میاره در استفاده از مال و ثروت طمع نکنه.و به اندازه مصرف کنه.مثلا درخرید ماشین یا ساختن اپارتمان یا مسافرت وذخیره کردن مال و ثروت ,طمع نکنه و این کارهارو نکنه و فقط و فقط به خدا و دعا و نماز مسجد روبیاره.و یک عمر خدارو عاشقانه عبادت کنه.و لذت داشتن مال و ثروت اونو گول نزنه و از عبادت منصرف نشه.به جای پول شمردن فقط عبادت کنه.تاجایی که میدونم عالمانی که ثروت داشتند بخشی رو برای امرار معاش درنظر میگرفتند و بقیه رو درراه خدا انفاق میکردند.ایا فقر باعث ازدیاد طمع نمیشه؟عواملی که باعث ازدیاد طمع میشه و عواملی که باعث کاهش طمع در مال و ثروت میشه رو بیان کنید.چجوری میتونیم با داشتن این همه مال و ثروت از دنیا دل بکنیم و فقط برای خدا زندگی کنیم؟
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما کاربر محترم.
قبل از هرچیز بهتر است بدانیم که دنیا و لوازم آن، به خودی خود مذموم و بد نیست و اگر شخص متمول از اموالش برای آباد کردن آخرتش استفاده کند، بسیار هم به جا و پسندیده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"از ما نيست كسى كه دنيا را به جهت آخرت ترك كند. يا آخرت را به جهت دنيا ترك نمايد." 1
روزى شخصى به آن حضرت عرض كرد كه: ما دنيا را مىطلبيم و دوست داريم كه به ما رو آورد. حضرت فرمود: چه مىخواهى با آن كنى؟ عرض كرد كه: مىخواهم خود و عيالم از آن منتفع گرديم و صله رحم به جا آورم و تصدق نمايم و حج و عمره به عمل آورم. فرمود: اين طلب دنيا نيست، بلكه طلب آخرت است.2
زمانی دنیا و مال و اموال مذموم میشود که انسان به آنها گرفتار و وابسته شده و آن را صرفا برای امور دنیوی و لذات مادی استفاده کند. یا به واسطه داشتن مال از خدا دور شده و گرفتار گناه و حرص بر مال اندوزی شده و حرام و حلال روزی را فراموش کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "دو گرگ صياد، كه داخل حصار گوسفندى شوند اين قدر از گوسفندان را فاسد نمىكنند كه دوستى مال و جاه، دين مسلمانان را فاسد میکند."3
1- بحار الأنوار، ج 78، ص 321، ح 18. به جاى« آخرته» كلمه "دينه" ذكر شده.
2- كافى، ج 5، ص 72، ح 10
3- محجة البيضاء، ج 6، ص 41
اما اینکه چگونه میتوانیم طمع به مال را از خود دور کنیم، شاید نظر کردن به احوال گذشتگان و تفکر در زندگی افراد ثروتمندی که بالاخره بعد از زمان کوتاهی زندگی در دنیا، مجبور به گذاشتن اموال و رفتن به سرای باقی شده اند، بتواند انسان را از خواب بیدار کند.
روزى حضرت عيسى علیه السلام پرستویى را ديد كه از جهت خود خانه مى سازد، گفت: اين حيوان را خانه هست و مرا خانه نيست. حواريّين عرض كردند: اگر شما را ميل به خانه است ما نيز از جهت شما خانهاى بسازيم؟ حضرت ايشان را به كنار دريا آورد و گفت: در ميان اين دريا به جهت من خانه بسازيد. عرض كردند كه: اين چگونه مىشود؟ گفت: مگر نمىدانيد كه دنيا مثل درياست». 1
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: هان! زندگانى چند روزه دنيا شما را فريب ندهد، كه دنيا خانه اى است پر از رنج بلا و محنت و عنا، و پيرايه اى است ناپايدار، و عجوزه اى است مكار، حالاتش متزلزل و منقلب، و ساكنانش مشوش و مضطرب.
هر طرف غارتگرى دست به غارت برآورده و جان و مال اهل دنيا را به نهب و غارت برده.عيشش ناگوار و راحتش ناپايدار، سكنه اش هدف تير حوادث و بلا، و اهلش به صد هزار بلا مبتلا.
اى بندگان خدا بدانيد كه شما نيز در منزلى هستيد كه پيش از شما كسانى در آنجا بوده اند كه عمر ايشان درازتر، و هيبت ايشان بيشتر، و ديارشان آبادتر، و آوازه شان بلندتر، شب با صد هزار آرزو و امل با يكديگر نشستند، و با هم عهد شادى و خرمى بستند و چونشب سر آمد و داخل روز شدند با زبانهاى خاموش و لال، و دهان هاى از خاك مالامال، بدنهايشان پوسيده، و منازلشان خالى مانده، و نام و نشانشان از صفحه روزگار برافتاده.
قصرهاى زرنگارشان به تنگناى قبر مبدل گشته. و فرشهاى زرتارشان به خاك گور بدل شده. به محلهاى منزلشان دادند كه اهل آن به خود مشغول، و از يكديگر متوحّش و دورند.
آه! محله اى كه اهل آن همه همسايگان و ليكن آمد و شد با يكديگر ندارند.
خانه هاى ايشان به هم پيوسته و همديگر را نمىبينند. و همشهري هائى هستند كه همديگر را نمىشناسند.
و همسايگانى هستند كه با هم انس ندارند. عمارتها پرداخته و به آن گذر نمىكنند. خانه ها ساخته و از آن ياد نمى آورند.
و در خانه هاى قبر سر بر سنگى نهاده و با كوه حسرت خوابيده.
آرى: چگونه با يكديگر آمد و شد نمايند و حال آنكه سنگ بلا اجزاى وجودشان را خورده. و سنگلاخ عنا استخوانشان را در هم شكسته. خاك قبر، بدن هاى ايشان را خورده.
روزگار دفتر زندگانيشان را درهم نورديده. و عيش و عشرتشان به ناكامى و گرفتارى بدل گشته. دست روزگار بر خاكشان نشانده. و دوستانشان خاك ماتم بر سر فشانده. سفرى كرده اند كه در آن اميد بازگشتن نيست. به ورطه اى غرق شده اند كه از آن تمناى خلاصى نيست.
هيهات: «كَلاَّ انَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائلُها» يعنى: «از برگشتن بجز نامى بر زبانشان نخواهد گذشت».
«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ الى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» يعنى: «و در قفايشان برزخى است كه در آنجا گرفتار خواهند بود تا روز قيامت».
پس فرمودند كه: «خود را چنان تصور كنيد كه به روزگار ايشان نشسته ايد. و ازساغري كه ايشان خورده اند كشيده ايد. ايام حياتتان سر آمد، و پيك اجل از در درآمد، در خوابگاه گور تنها خوابيده، و آن منزل هولناك را ديده، و چگونه خواهد بود حال شما چون آن روز را معاينه ببينيد و هنگام بر آمدن از قبر را مشاهده نمائيد؟ مردگان را ببينيد از قبر سر برآورده و رازها از پرده به درافتاده و شما را به موقف حضور پادشاه جليل مىبرند. و در آن وقت، دلها را مىبينى كه گويا از خوف از سينه ها پريده، و پرده هاى مردمان را بينى دريده، عيوب ايشان ظاهر گشته، و هر كسى به جزاى عمل خود گرفتار شده. و وصيت مىكنم شما را كه دست برداريد از دنيائى كه او خواهى نخواهى از شما دست برخواهد داشت و بدن هاى شما را كهنه و پوسيده خواهد كرد»2
1- محجّة البيضاء، ج 5، ص 357.
2- نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 716، خطبه 217، با اندك تفاوتى در بعضى عبارات
جمع بندی:
سوال: روش های از بین بردن طمع در مال و ثروت چیست؟
پاسخ: دنیا و لوازم آن، به خودی خود مذموم و بد نیست و اگر شخص متمول از اموالش برای آباد کردن آخرتش استفاده کند، بسیار هم به جا و پسندیده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"از ما نيست كسى كه دنيا را به جهت آخرت ترك كند. يا آخرت را به جهت دنيا ترك نمايد." 1
روزى شخصى به آن حضرت عرض كرد كه: ما دنيا را مىطلبيم و دوست داريم كه به ما رو آورد. حضرت فرمود: چه مىخواهى با آن كنى؟ عرض كرد كه: مىخواهم خود و عيالم از آن منتفع گرديم و صله رحم به جا آورم و تصدق نمايم و حج و عمره به عمل آورم. فرمود: اين طلب دنيا نيست، بلكه طلب آخرت است.2
زمانی دنیا و مال و اموال مذموم میشود که انسان به آنها گرفتار و وابسته شده و آن را صرفا برای امور دنیوی و لذات مادی استفاده کند. یا به واسطه داشتن مال از خدا دور شده و گرفتار گناه و حرص بر مال اندوزی شده و حرام و حلال روزی را فراموش کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "دو گرگ صياد، كه داخل حصار گوسفندى شوند اين قدر از گوسفندان را فاسد نمىكنند كه دوستى مال و جاه، دين مسلمانان را فاسد میکند."3
اما اینکه چگونه میتوانیم طمع به مال را از خود دور کنیم، شاید نظر کردن به احوال گذشتگان و تفکر در زندگی افراد ثروتمندی که بالاخره بعد از زمان کوتاهی زندگی در دنیا، مجبور به گذاشتن اموال و رفتن به سرای باقی شده اند، بتواند انسان را از خواب بیدار کند.
روزى حضرت عيسى علیه السلام پرستویى را ديد كه از جهت خود خانه مى سازد، گفت: اين حيوان را خانه هست و مرا خانه نيست. حواريّين عرض كردند: اگر شما را ميل به خانه است ما نيز از جهت شما خانهاى بسازيم؟ حضرت ايشان را به كنار دريا آورد و گفت: در ميان اين دريا به جهت من خانه بسازيد. عرض كردند كه: اين چگونه مىشود؟ گفت: مگر نمىدانيد كه دنيا مثل درياست». 4
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: هان! زندگانى چند روزه دنيا شما را فريب ندهد، كه دنيا خانه اى است پر از رنج بلا و محنت و عنا، و پيرايه اى است ناپايدار، و عجوزه اى است مكار، حالاتش متزلزل و منقلب، و ساكنانش مشوش و مضطرب.
هر طرف غارتگرى دست به غارت برآورده و جان و مال اهل دنيا را به نهب و غارت برده.عيشش ناگوار و راحتش ناپايدار، سكنه اش هدف تير حوادث و بلا، و اهلش به صد هزار بلا مبتلا.
اى بندگان خدا بدانيد كه شما نيز در منزلى هستيد كه پيش از شما كسانى در آنجا بوده اند كه عمر ايشان درازتر، و هيبت ايشان بيشتر، و ديارشان آبادتر، و آوازه شان بلندتر، شب با صد هزار آرزو و امل با يكديگر نشستند، و با هم عهد شادى و خرمى بستند و چونشب سر آمد و داخل روز شدند با زبانهاى خاموش و لال، و دهان هاى از خاك مالامال، بدنهايشان پوسيده، و منازلشان خالى مانده، و نام و نشانشان از صفحه روزگار برافتاده.
قصرهاى زرنگارشان به تنگناى قبر مبدل گشته. و فرشهاى زرتارشان به خاك گور بدل شده. به محلهاى منزلشان دادند كه اهل آن به خود مشغول، و از يكديگر متوحّش و دورند.
آه! محله اى كه اهل آن همه همسايگان و ليكن آمد و شد با يكديگر ندارند.
خانه هاى ايشان به هم پيوسته و همديگر را نمىبينند. و همشهري هائى هستند كه همديگر را نمىشناسند.
و همسايگانى هستند كه با هم انس ندارند. عمارتها پرداخته و به آن گذر نمىكنند. خانه ها ساخته و از آن ياد نمى آورند.
و در خانه هاى قبر سر بر سنگى نهاده و با كوه حسرت خوابيده.
آرى: چگونه با يكديگر آمد و شد نمايند و حال آنكه سنگ بلا اجزاى وجودشان را خورده. و سنگلاخ عنا استخوانشان را در هم شكسته. خاك قبر، بدن هاى ايشان را خورده.
روزگار دفتر زندگانيشان را درهم نورديده. و عيش و عشرتشان به ناكامى و گرفتارى بدل گشته. دست روزگار بر خاكشان نشانده. و دوستانشان خاك ماتم بر سر فشانده. سفرى كرده اند كه در آن اميد بازگشتن نيست. به ورطه اى غرق شده اند كه از آن تمناى خلاصى نيست.
هيهات: «كَلاَّ انَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائلُها» يعنى: «از برگشتن بجز نامى بر زبانشان نخواهد گذشت».
«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ الى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» يعنى: «و در قفايشان برزخى است كه در آنجا گرفتار خواهند بود تا روز قيامت».
پس فرمودند كه: «خود را چنان تصور كنيد كه به روزگار ايشان نشسته ايد. و ازساغري كه ايشان خورده اند كشيده ايد. ايام حياتتان سر آمد، و پيك اجل از در درآمد، در خوابگاه گور تنها خوابيده، و آن منزل هولناك را ديده، و چگونه خواهد بود حال شما چون آن روز را معاينه ببينيد و هنگام بر آمدن از قبر را مشاهده نمائيد؟ مردگان را ببينيد از قبر سر برآورده و رازها از پرده به درافتاده و شما را به موقف حضور پادشاه جليل مىبرند. و در آن وقت، دلها را مىبينى كه گويا از خوف از سينه ها پريده، و پرده هاى مردمان را بينى دريده، عيوب ايشان ظاهر گشته، و هر كسى به جزاى عمل خود گرفتار شده. و وصيت مىكنم شما را كه دست برداريد از دنيائى كه او خواهى نخواهى از شما دست برخواهد داشت و بدن هاى شما را كهنه و پوسيده خواهد كرد»5
1- بحار الأنوار، ج 78، ص 321، ح 18. به جاى« آخرته» كلمه "دينه" ذكر شده.
2- كافى، ج 5، ص 72، ح 10
3- محجة البيضاء، ج 6، ص 41
4- محجّة البيضاء، ج 5، ص 357
5- نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 716، خطبه 217، با اندك تفاوتى در بعضى عبارات