چرایی توصیف بهشت به داشتن جویبارها

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرایی توصیف بهشت به داشتن جویبارها

[=&quot]در قرآن 37 مرتبه بهشت توصيف شده است به اين که داراي درختاني است كه از زير آنها و يا از زير بهشتيان رودها جاري است. اولا چرا اينقدر بايد يک توضيف تكرار شود ثانيا شايد درختاني كه رود از زير آنها جاري است برای عربهاي بيابانگرد صدر اسلام موجب ترغيب به بهشت شود ولي براي بسياري ديگر چندان ترغيبي را اين نكته ايجاد نكند: [/]
[=&quot]وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ بقره: 25 [/]

با نام و یاد دوست

کارشناس بحث: سعید

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر


جویا;338982 نوشت:
در قرآن 37 مرتبه بهشت توصيف شده است به اين که داراي درختاني است كه از زير آنها و يا از زير بهشتيان رودها جاري است. اولا چرا اينقدر بايد يک توضيف تكرار شود ثانيا شايد درختاني كه رود از زير آنها جاري است برای عربهاي بيابانگرد صدر اسلام موجب ترغيب به بهشت شود ولي براي بسياري ديگر چندان ترغيبي را اين نكته ايجاد نكند: وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ بقره: 25

تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد در هر مناسبت با زباني خاص ادا شود تا ويژگي موعظه داشته باشد، بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب تنها در يك جا بيان مي ‏شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه شيطان و نفس اماره كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال آدمي مشغولند و كار آنها گرچه گاهي كم مي‏ شود، ليكن ترك نمي‏ شود؛ از اين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است.1
مثال‌هايي كه قرآن براي نعمت‌ها و نازهاي بهشتي بیان می کند (مانند حوريان كه در قصرها و كاخ‌ها نگاه‌داري مي‌شوند) يا نمونه‌هايي که براي رنج و سختي يا سستي و زبوني اهل آتش که در رنجگاه خود دارند ( مانند توصیف به ضريع و امثال آن كه در چراگاه‌هاي شتران وجود دارد) بیان می کند، حكايت از بيان يك فرهنگ بومي دارد؛ فرهنگي كه با زبان، نژاد و ملّيّت آن‌ها شكل گرفته. امّا بيان نمونه‌هاي جامعي كه هم شامل ملّت عرب و هم غير عرب مي‌شود وجود دارد مانند سخن الهي كه فرمود:
(وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ).2
(وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ).3
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلاَلٍ وَعُيُونٍ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ).4
(فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّه أَعْيُنٍ).5
از آن رو كه محتواي اين آيات فراگير بوده و شامل همه آنچه از نعمت‌ها، نازها، آرزوها و لذايذ جهانيان است مي‌شود.
همچنین نمونه های جامعی که برای همگان موجب درد و سختی است در قرآن بیان شده است مانند، نشانه‌هاي داغ و نقمت‌هایی كه هيچ موجودي را باقي نمي‌گذارد و به گونه‌اي است كه نه زندگي معنا دارد و نه مرگ و امثال آن كه همگان از آن برحذرند و هراس دارند.
بنابراين، هيچ ناز و نعمتي نيست كه انسان شرقي و يا غربي به او ميل مي‌ورزد يا سختي و رنجي نيست كه از او بيزاري مي‌جويد مگر اينكه قرآن اين معنا را به صورت روشن و شفّاف يا اشاره و كنايه يادآور شده است.6

اما توصیف بهشت به داشتن رودهایی که از زیر درختانش جاری است، نیز موجب ترغیب همگان است و اختصاص به قوم عرب ندارد.در هر صورت همانطور که حضرت علامه جوادی فرمودند قرآن با بیان نمونه های جامعی از نعمتها و نقمتها عموم مردم را مورد خطاب قرار داده است نه تنها قوم عرب.
موفق باشید
1.تسنيم، جلد 1 - صفحه 51
2. فصلت/31
3. زخرف/71
4. مرسلات/41
5. سجده/17
6. وحي و نبوت،علامه جوادی آملی، ص: 207

آیا همه مردم در حسرت باغهایی با حویبارهای زیاد هستند؟
خطاب اصلی قرآن کسانی هستند که مترف می باشند. مترفین از انواع نعمتها برخوردار هستند. آنها جشمانشان از انواع میوه ها پر است! همیشه باغهایشان پر از جویبار است.
همین اتراف سبب شده است که آنها دیگر اعتقادی به قیامت و دوزخ و بهشت نداشته باشند!
خب حالا وقتی اینها را می خواهیم معتقد به بهشت کنیم آیا درست است برایشان از بوستان و جویبار بگوییم؟ آنها خواهند گفت: نقد را رها کنیم و در پی نسیه باشیم؟!
یا مثلا همین میوه!
آیا در این زمان اینقدر میوه فراوان است، وقتی به آیات مربوط به میوه می رسیم، دهانمان آب می افتد و مرغ آرزویمان پر می کشد و شوق نسبت به بهشت پیدا می کنیم؟ انصافا این طور است؟! نمی دانم شاید دهان شما اب بیافتد!!
همچنان سؤالات در این زمینه ادامه دارد:
مثلا در توصیف حور العین گاهی گفته می شود که آنها در خیمه ها ساکن هستند. و یا آنها مثل مرواریدهای در صدفند!
این آیات را بخوانیم برای کسی که شهوت ران است و به او بگوییم دست از شهوات رانی ات بردار تا خداوند به تو زنهای بهشی را بدهد که در خیمه اند (الرحمن: 72) و یا پوشیده مثل مروارید در صدف! (واقعه: 23)
ایا فکر می کنید او ترغیب به این چنین زنانی بشود و شهوتش را افسار زند؟!

جویا;338982 نوشت:
در قرآن 37 مرتبه بهشت توصيف شده است به اين که داراي درختاني است كه از زير آنها و يا از زير بهشتيان رودها جاري است. اولا چرا اينقدر بايد يک توضيف تكرار شود ثانيا شايد درختاني كه رود از زير آنها جاري است برای عربهاي بيابانگرد صدر اسلام موجب ترغيب به بهشت شود ولي براي بسياري ديگر چندان ترغيبي را اين نكته ايجاد نكند: وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ بقره: 25

سلام
1- همه انسانها صحنه دل انگیز باغهای سرسبز پر آب را دوست دارند حتی ثروتمندترین انسانها در خوش آب و هواترین جاها بدنبال ساخت باغهایی با همین ویژگی هستند لذا این موضوع اختصاص به عرب بیابانگرد ندارد
2- درخت نشان از فعلیت و شکوفایی اعمال و نهر نشان از فعلیت ایمان و معرفت است لذا کسی که در علم و عمل بالفعل شده باغی است پردرخت از ملکات انسانی و پر آب از معرفت و شناخت و علم و دانش
والله العالم الموفق

سعید;339983 نوشت:
تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد در هر مناسبت با زباني خاص ادا شود تا ويژگي موعظه داشته باشد، بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب تنها در يك جا بيان مي ‏شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه شيطان و نفس اماره كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال آدمي مشغولند و كار آنها گرچه گاهي كم مي‏ شود، ليكن ترك نمي‏ شود؛ از اين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است.1
مثال‌هايي كه قرآن براي نعمت‌ها و نازهاي بهشتي بیان می کند (مانند حوريان كه در قصرها و كاخ‌ها نگاه‌داري مي‌شوند) يا نمونه‌هايي که براي رنج و سختي يا سستي و زبوني اهل آتش که در رنجگاه خود دارند ( مانند توصیف به ضريع و امثال آن كه در چراگاه‌هاي شتران وجود دارد) بیان می کند، حكايت از بيان يك فرهنگ بومي دارد؛ فرهنگي كه با زبان، نژاد و ملّيّت آن‌ها شكل گرفته. امّا بيان نمونه‌هاي جامعي كه هم شامل ملّت عرب و هم غير عرب مي‌شود وجود دارد مانند سخن الهي كه فرمود:
(وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ).2
(وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ).3
(إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلاَلٍ وَعُيُونٍ وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ).4
(فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّه أَعْيُنٍ).5
از آن رو كه محتواي اين آيات فراگير بوده و شامل همه آنچه از نعمت‌ها، نازها، آرزوها و لذايذ جهانيان است مي‌شود.
همچنین نمونه های جامعی که برای همگان موجب درد و سختی است در قرآن بیان شده است مانند، نشانه‌هاي داغ و نقمت‌هایی كه هيچ موجودي را باقي نمي‌گذارد و به گونه‌اي است كه نه زندگي معنا دارد و نه مرگ و امثال آن كه همگان از آن برحذرند و هراس دارند.
بنابراين، هيچ ناز و نعمتي نيست كه انسان شرقي و يا غربي به او ميل مي‌ورزد يا سختي و رنجي نيست كه از او بيزاري مي‌جويد مگر اينكه قرآن اين معنا را به صورت روشن و شفّاف يا اشاره و كنايه يادآور شده است.6
اما توصیف بهشت به داشتن رودهایی که از زیر درختانش جاری است، نیز موجب ترغیب همگان است و اختصاص به قوم عرب ندارد.در هر صورت همانطور که حضرت علامه جوادی فرمودند قرآن با بیان نمونه های جامعی از نعمتها و نقمتها عموم مردم را مورد خطاب قرار داده است نه تنها قوم عرب.

حامد;343686 نوشت:
سلام
1- همه انسانها صحنه دل انگیز باغهای سرسبز پر آب را دوست دارند حتی ثروتمندترین انسانها در خوش آب و هواترین جاها بدنبال ساخت باغهایی با همین ویژگی هستند لذا این موضوع اختصاص به عرب بیابانگرد ندارد
2- درخت نشان از فعلیت و شکوفایی اعمال و نهر نشان از فعلیت ایمان و معرفت است لذا کسی که در علم و عمل بالفعل شده باغی است پردرخت از ملکات انسانی و پر آب از معرفت و شناخت و علم و دانش
والله العالم الموفق

هم هیچ کدومتون جواب درست و حسابی و کامل و قانع کننده ایی نداید . سوالی که جویا پرسیده ، خیلی خیلی وقته که ذهنمو درگیر کرده . سوال بسیار بسیار جالبی هست ولی شما اصلا پاسخ مربوطی ندادید .

جویا داره میگه این نعمتی که قرآن داره ازش یاد میکنه ، این تعریفی که قرآن داره از بهشت میکنه ، کف نعمت های این دنیاست که خیلی ها دارنش . اما چرا ؟ واقعا چرا ؟ مگه یه جویبار و یه درخت چه قد مهم و با ارزش و لذت بخشه که خدا این همه روش تاکید میکنه ؟ تو همین دنیای خودمون جزایری هست که هر چی جویبار و درخت هست باید بره جلو بوق بزنه .

خواهش میکنه نامربوط جواب ندید .

البته اون قستمی که مربوط به محدود شدن مفاهیم قرآن به دنیای عرب میشد رو کم و بیش جواب دادید اما قضیه ی نهر و درخت رو به هیچ وجه جواب خوبی نداید .

Ali-Reza;374092 نوشت:
اما قضیه ی نهر و درخت رو به هیچ وجه جواب خوبی نداید .

سلام
توصیف پاداشهای بهشتی توصیف دارایی های حقیقی انسان در مراتب عالم آخرت است به عبارتی توصیف خود اهل بهشت است چه اینکه علم و عمل که پایه پاداشهاست با وجود انسانی عینیت دارد .
نهر بیانی مناسب برای علم و معرفت و درختان ثمرده کلامی متناسب با بالفعل شدن و شکوفایی وجود انسان مومن خودساخته است . این بیان شگرف همانطور که حقایق آنسوی را در قالب الفاظ اینسویی ریخته است تناسبها را رعایت فرموده و در عین حال مشوق عوام در میل به پاداشهای اخروی بوده و هست . و البته این تعبیر تنها تعبیر قرآن از پاداشهای بهشتی نیست تا بدان اشکال شود .
والله الموفق

Ali-Reza;374092 نوشت:
جویا داره میگه این نعمتی که قرآن داره ازش یاد میکنه ، این تعریفی که قرآن داره از بهشت میکنه ، کف نعمت های این دنیاست که خیلی ها دارنش . اما چرا ؟ واقعا چرا ؟ مگه یه جویبار و یه درخت چه قد مهم و با ارزش و لذت بخشه که خدا این همه روش تاکید میکنه ؟ تو همین دنیای خودمون جزایری هست که هر چی جویبار و درخت هست باید بره جلو بوق بزنه .

سلام

البته این توصیفات و قران داره برای مردمی می کنه که تو عربستان زندگی می کنند
اونجا به معنای واقعی بیابون است و مثل جزایر سرسبزو خرم نیست
تنها باغهاش ممکنه باغهای نخل باشه که انها هم بی شباهت به بیابان لم یزرع نیستند
و هرنوه میوه ای نه تنها انجا وجود نداره بلکه میوهای بومیش هم بخاطر کمبود ای کمیاب هست
البته تصور کنین یک چنین سرزمینی خشکسالی بشه
ایا واقعا در چنین سرزمینی ارزوی باغهای با نهرهای پراب به نظرتون چیز عجیبی هست ؟

داشتن باغ و جویبار در این دنیا همراه با سختی و مشکلات و عدم ارامش است
اما توصیفی که خدا در قران می کنه تنها باغ و درخت نیست بلکه ارامش کامل و رضایت تام و کمال از این شرایط است
البته این مطلب و در نظر داشته باشین خیلی ها رسیدن به ارامش و همان رسیدن به بهشت می دونند
یعنی احساس ارامش بالاترین احساس رضایتمندی در انسان است

بی نظیر;374096 نوشت:
سلام

البته این توصیفات و قران داره برای مردمی می کنه که تو عربستان زندگی می کنند
اونجا به معنای واقعی بیابون است و مثل جزایر سرسبزو خرم نیست
تنها باغهاش ممکنه باغهای نخل باشه که انها هم بی شباهت به بیابان لم یزرع نیستند
و هرنوه میوه ای نه تنها انجا وجود نداره بلکه میوهای بومیش هم بخاطر کمبود ای کمیاب هست
البته تصور کنین یک چنین سرزمینی خشکسالی بشه
ایا واقعا در چنین سرزمینی ارزوی باغهای با نهرهای پراب به نظرتون چیز عجیبی هست ؟

داشتن باغ و جویبار در این دنیا همراه با سختی و مشکلات و عدم ارامش است
اما توصیفی که خدا در قران می کنه تنها باغ و درخت نیست بلکه ارامش کامل و رضایت تام و کمال از این شرایط است
البته این مطلب و در نظر داشته باشین خیلی ها رسیدن به ارامش و همان رسیدن به بهشت می دونند
یعنی احساس ارامش بالاترین احساس رضایتمندی در انسان است

ببین بی نظیر جان ،اینکه داری میگی تعدادی از آیات قرآن مناسب برای سبک زندگی اعراب هست ، به هیچ عنوان جمله ی زیبایی نیست . مگر اعراب کی هستند که خدا براشون اختصاصی بهشت رو تعریف کنه ؟

هر جای دنیا کمبودی داره ، پس خدا باید برای هر کشور یا اقلیمی ، بهشت رو مناسب با شرایط اون اقلیم تعریف کنه ؟

و اینکه گفتی " اما توصیفی که خدا در قران می کنه تنها باغ و درخت نیست بلکه ارامش کامل و رضایت تام و کمال از این شرایط است " ، من هم قبول دارم که در آیات دیگه ، بهشت به ویژگی های دیگه ایی هم تعریف و توصیف شده ، اما من به اونا کار ندارم . من میگم چرا نهر و درخت ؟ مگه چی ان این دوتا ؟

چرا این همه تکرار ؟ چرا این همه تکرار واسه یه نعمت به این معمولی ؟

البته خودم واسشون یه جوابی دارم . نمیدونم مناسبه یا نه :

خداوند عظیم ترین توصبف رو برای بهشت آورده ، اونم اینه که هر چی که بخوای ، فراهمه . این محشره . فوق العاده ست و در این دنیا ، غیرممکنه یا بسیار بسیار زمان بر و با سختی .

اما اگر خدا اسم از درخت و آب میاره ، میتونه نمادی از یک طبیعت خالص باشه . خدا میخواد بگه ، محیط بهشت هم تماما طبیعی ست . محیطی که فارغ از مهندسی های غم ناک فعلی ست . محیطی پاک .

دقت کنیم ، ما در این دنیا هم محیط های طبیعی داریم ، درخت و آب و نهر هم داریم ، اما تماما پاک نیستند ، باقی نیستن ، بی ضرر و بی خطر نیستن ، راحت به دست نمیان .

نعمت شگفت انگیز دیگه ای بهشت که حتی مولتی مولتی میلیاردر ها هم توانایی فراهم کردنش یا همیشه داشتنو ندارن ، جوان بودن و جوان ماندن در بهشت هست .

Ali-Reza;374103 نوشت:
ببین بی نظیر جان ،اینکه داری میگی تعدادی از آیات قرآن مناسب برای سبک زندگی اعراب هست ، به هیچ عنوان جمله ی زیبایی نیست . مگر اعراب کی هستند که خدا براشون اختصاصی بهشت رو تعریف کنه ؟

اتفاقا اصل مطلب همینه که چون داره برای اعراب در سرزمینی خشک توصیف می کنه این عبارات و بکار می بره

از چیزی که ندارن و ارزوشو دارن

حالا فرض کنین اگر می خواست بهشت و برای مردم تو اروپا جاهایی که افتاب کمه و همش بارونه تعریف کنه
می گفت روزهای افتابی و روشن و پرنور
سواحلی زیبا با افتابی ملایم و گرم

البته باغ و جویبار انقدرها معمولی نیست
اب که منشا حیات است و باغ و درخت هم که مثابه ریه زمین هستند

تکرارشم خوب به علت اهمیت موضوع است و یاداوری
و اصل مهم معاد

توصیفات شما هم جالب و تامل برانگیزه

البته من سوال اساسیم تو این قسمت اینه که ایا اینها نمادین است یا خیر ؟

بی نظیر جان ، من معتقدم خداوند اگر از کلماتی استفاده کرده ، به دلیل نبوده که اون کلمات مناسب اعراب بوده . اگر اینجور باشه خدا باید برای اکثر اقلیم ها بهشت رو توصیف کنه تا اکثریت جذبش بشن نه فقط اعراب . قرآن کلام خداست نه حضرت محمد . برای همه ست نه فقط اعراب .

حرف جالبی زدی . خیلی دوست دارم بدونم درخت و آب و قرار گرفتن نهر در کنار یا زیر درخت ، نماد چه چیزی هست ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دو حالت داریم:
1-این نعمت ارزش زیادی دارد.در اینصورت که بحثی نداریم.
2-این نعمت ارزش زیادی ندارد.در اینصورت می توانیم بگوییم کم ارزش ترین نعمت ها هم در بهشت یافت می شود.
بنابراین در هر صورت بیان این نعمت موجه است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

Ali-Reza;374112 نوشت:
بی نظیر جان ، من معتقدم خداوند اگر از کلماتی استفاده کرده ، به دلیل نبوده که اون کلمات مناسب اعراب بوده . اگر اینجور باشه خدا باید برای اکثر اقلیم ها بهشت رو توصیف کنه تا اکثریت جذبش بشن نه فقط اعراب . قرآن کلام خداست نه حضرت محمد . برای همه ست نه فقط اعراب .

حرف جالبی زدی . خیلی دوست دارم بدونم درخت و آب و قرار گرفتن نهر در کنار یا زیر درخت ، نماد چه چیزی هست ؟

با عرض معذرت دوست گرامی من از خواهران کانون هستم
شیوه نامبردنتون این شبهه رو برام ایجاد کرد که فکر می کنین من از برادران هستم
بازم معذرت می خوام

اما دوست گرامی همه اتفاق نظر دارن که بخشی از قران متناسب با فرهنگ ان زمان عربسات است

بی نظیر;374120 نوشت:
همه اتفاق نظر دارن که بخشی از قران متناسب با فرهنگ ان زمان عربسات است

چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

حامد;374121 نوشت:
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

سلام

ولی من قبلا تو نوشته های شما این مطلب و دیدم و یکی از موارد استنادیم مطالب شماست

بی نظیر;374122 نوشت:
ولی من قبلا تو نوشته های شما این مطلب و دیدم و یکی از موارد استنادیم مطالب شماست

سلام
سخن گفتن متناسب با فهم مخاطب یک چیزی است سخن گفتن طبق میل مخاطب هم چیزی دیگر
چه اینکه در اولی حقیقت سربریده نمی شود اما در دومی شاید بشود
اینطور نیست که فکر کنیم چون اوج آرزوی عرب بیابان نشین داشتن نهری و درختی بوده است پس خدای حکیم بهشت را چنین توصیف کرد تا او خوشش بیاید در حالیکه حقیقت بهشت هیچ تناسبی با این توصیف ندارد . خیر اینطور نیست .
بلکه جریان عکس این است یعنی حقیقت به نحو تنزل یافته ای مطرح شده است اما متناسب با میل عموم انسانها و از جمله اعراب است چه اینکه بین این میل و آن حقیقت والا و آن بیانی که آنرا توصیف می کند یک ارتباط واقعی تکوینی است.
اگر باغهای پر آب آرزوی عموم انسانها نیست پس چرا هروقت می خواهند یک منزلگاه زیبا و دلنشیو ارام بسازند آنرا بصورت باغهای بزرگ و پر درخت و پرآب می سازند ؟ ثروتمندترین آدمها در خوش اب و هواترین کشورها هم وقتی بخواهد منزل خوبی بسازند در چنین فضایی می سازند . پس میل به اب و درخت یک میل درونی در تمام انسانهاست و این ریشه در حقیقتی والا دارد که قرآن کریم آنرا در قالب الفاظ اینگونه بیانش فرموده است .
و هوالله الموفق

جویا;338982 نوشت:
در قرآن 37 مرتبه بهشت توصيف شده است به اين که داراي درختاني است كه از زير آنها و يا از زير بهشتيان رودها جاري است. اولا چرا اينقدر بايد يک توضيف تكرار شود ثانيا شايد درختاني كه رود از زير آنها جاري است برای عربهاي بيابانگرد صدر اسلام موجب ترغيب به بهشت شود ولي براي بسياري ديگر چندان ترغيبي را اين نكته ايجاد نكند:
وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ بقره: 25

بی نظیر;374120 نوشت:

اما دوست گرامی همه اتفاق نظر دارن که بخشی از قران متناسب با فرهنگ ان زمان عربسات است

[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير ءاسن و انهار من لبن لم يتغير طعمه و انهار من خمر لذة للشاربين و انهار من عسل مصفى و لهم فيها من كل الثمرات و مغفرة من ربهم
محمد : 15
[=arial]

وصف بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آبهايى تغييرناپذير و نهرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى از عسل مصفا؛ و در آنجا هر گونه ميوه كه بخواهند هست و نيز آمرزش پروردگارشان .

با عرض سلام

یک سوال دارم از شما دوستان

آیا ممکنه یک روزی بیاد که بشر از آب و آبادانی بی نیاز بشه؟ اگر چنین باشه حق با شماست

از ویژگیهای اعجاز قرآن کریم اینست که گویش آن به نحوی است که هم آن عرب جاهلی توانسته درکش کنه و هم انسانهای بعد از آن تا قیامت میتوانند به اسرار پنهانش تا حد درک و فهم خود با آن پی ببرند

پس اگر قرار بود به گونه ای باشد که اعراب درکش نکنند که این نقص هست برای کتابی که هدی للعالمین هست

خداوند متعال در قرآن کریم فرموده برای آنها چیزهایی آماده کردیم که در هیچ فکری نمیگنجد و تصورش را هم نمیتوانید بکنید برایشان در آنجا هر آنچه که میلشان باشد فراهم است. همین کافیه برای قانع کردن کسی که به باغهای بهشتی و انهار مصفاش رغبتی نداره..


اما در مورد خطابات قرآن ، همه این آیات در هر زمانی مخاطب خاص خودش رو داره همه این آدمها و همه این سرگذشتها در طی تاریخ مرتبا در حال تکرار هست منتها با رنگ و لعاب جدید و وگرنه همیشه در دنیا بدی بد بوده و خوبی خوب.

Albus;374113 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

دو حالت داریم:
1-این نعمت ارزش زیادی دارد.در اینصورت که بحثی نداریم.
2-این نعمت ارزش زیادی ندارد.در اینصورت می توانیم بگوییم کم ارزش ترین نعمت ها هم در بهشت یافت می شود.
بنابراین در هر صورت بیان این نعمت موجه است.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

داداش بحثه اینه که چرا این نعمت که ارزش زیادی نداره و مثل مور و ملخ تو این دنیا پیدا میشه ، چرا این همه تو قرآنِ به این با عظمتی اومده ؟ اونم با این همه بار .

بی نظیر;374120 نوشت:
اما دوست گرامی همه اتفاق نظر دارن که بخشی از قران متناسب با فرهنگ ان زمان عربسات است

آبجی بی نظیر ، شما که داری حرف دکتر عبدالکریم سروش رو میزنی . میشناسیش ؟

.امین.;374240 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
مثل الجنة التى وعد المتقون فيها انهار من ماء غير ءاسن و انهار من لبن لم يتغير طعمه و انهار من خمر لذة للشاربين و انهار من عسل مصفى و لهم فيها من كل الثمرات و مغفرة من ربهم
محمد : 15

وصف بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده اين است كه در آن نهرهايى است از آبهايى تغييرناپذير و نهرهايى از شيرى كه طعمش دگرگون نمى شود و نهرهايى از شراب كه آشامندگان از آن لذت مى برند و نهرهايى از عسل مصفا؛ و در آنجا هر گونه ميوه كه بخواهند هست و نيز آمرزش پروردگارشان .

با عرض سلام

یک سوال دارم از شما دوستان

آیا ممکنه یک روزی بیاد که بشر از آب و آبادانی بی نیاز بشه؟ اگر چنین باشه حق با شماست

از ویژگیهای اعجاز قرآن کریم اینست که گویش آن به نحوی است که هم آن عرب جاهلی توانسته درکش کنه و هم انسانهای بعد از آن تا قیامت میتوانند به اسرار پنهانش تا حد درک و فهم خود با آن پی ببرند

پس اگر قرار بود به گونه ای باشد که اعراب درکش نکنند که این نقص هست برای کتابی که هدی للعالمین هست

خداوند متعال در قرآن کریم فرموده برای آنها چیزهایی آماده کردیم که در هیچ فکری نمیگنجد و تصورش را هم نمیتوانید بکنید برایشان در آنجا هر آنچه که میلشان باشد فراهم است. همین کافیه برای قانع کردن کسی که به باغهای بهشتی و انهار مصفاش رغبتی نداره..

اما در مورد خطابات قرآن ، همه این آیات در هر زمانی مخاطب خاص خودش رو داره همه این آدمها و همه این سرگذشتها در طی تاریخ مرتبا در حال تکرار هست منتها با رنگ و لعاب جدید و وگرنه همیشه در دنیا بدی بد بوده و خوبی خوب.

امین جان تمام این حرفایی که زدی ، توضیح نمیده که چرا به یه نعمت به این معمولی ( یه درخت و یه نهر که زیرش آب روان هست رو میگم ) این همه تاکید شده و به عنوان نمادی از نعمت های بهشت بی کران عنوان شده .

Ali-Reza;374120 نوشت:
خیلی دوست دارم بدونم درخت و آب و قرار گرفتن نهر در کنار یا زیر درخت ، نماد چه چیزی هست ؟

[="#006400"]هوالعالم
نشانه هاي روشن است براي اهل و دوستدار بهشت

اب نشانه حيات , زندگي و جاري بودن است.
زلال بودن و زلال ماندن و درخت نشاني از ديار هميشه بهار و زمانه اي پايدار
مردماني راست قامت و استوار ...[/]

Ali-Reza;374449 نوشت:
آبجی بی نظیر ، شما که داری حرف دکتر عبدالکریم سروش رو میزنی . میشناسیش ؟

این تنها حرف اقای سروش نیست بلکه حرف خیلی از قران شناسان است که بکرات شنیده ام حتی از کارشناسان و پاسخگویان
این سایت

بزرگان ما ، مراجع ما ، نظریه ی آقای سروش رو رد کردن . حتی کتاب بسیار مفصلی هم نوشتن که من دارمش . لینکش رو برات میذارم . حتما و حتما تهیه کن .

http://www.poiict.org/product/927

وحی نبوی(بررسی نقش پیامبر در پدیده وحی)

مسئله وحی در اندیشه و باور دینی از جایگاه مهمی برخوردار است. اهمیت این مسئله در نگاه ادیان وحیانی، به ویژه اسلام، مضاعف است. وحی پدیده غیبی و خارق العاده است که پیامبران الهی از آن بهره مند گردیده و از این طریق به معارف و حقایقی دست یافته و بر اساس مأموریت الهی خویش آنها را به بشر ابلاغ کرده اند.
کتاب حاضر بر آن است که از قدسی و ماوراءالطبیعی بودن وحی و آورده های وحیانی دفاع کند؛ دیدگاهی که همواره مورد قبول بیشتر مسلمانان و بلکه مورد اجماع آنان بوده و نظریه های مخالف آن به عنوان نظریه هایی شاذ و بدعت آمیز به شمار آمده است. و در آن به پرسش های بسیاری درباره وحی و قرآن کریم پاسخ داده شده است از جمله:
1- آیا پیامبر(ص) در معنا و محتوای وحی نقش فاعلی داشته است؟
2- آیا معارف و احکام دینی تحت تأثیر عقاید و معرفت های عصر پیامبر(ص) و جزیرةالعرب پدید آمده است؟
3- آیا دانش پیامبر(ص) در زمینه طبیعت شناسی، تاریخ و انسان شناسی در حد دانش و آگاهی مردم عصر او، به خصوص جزیرةالعرب بوده است؟
4- آیا وحی از مقوله احساس و الهام شاعرانه است؟
5- آیا وحی از سنخ تجربه های دینی مؤمنانه و عارفانه است؟
6- آیا در پیروی از پیامبر(ص) نسبت به احکام عبادی و غیر عبادی تفاوتی وجود دارد؟...
پیامبران الهی در وحی، نقش قابلی داشته اند، نه نقش فاعلی. آنان وحی را در عالی ترین مرتبه و متناسب با ظرفیت وجود خود فهم کرده و برخورداری از ویژگی عصمت بدون کم و کاست آن را دریافت نموده و به بشریت ابلاغ کرده اند.
تحقیق حاضر از سه بخش تشکیل شده است:
- بخش اول دیدگاه دکتر سروش درباره وحی تبیین و دلایل وی نقل و بررسی گردیده است.
- بخش دوم وحی و تجربه های بشری است.
- بخش سوم تحقیق نتایج و پیامدهای نظریه دکتر سروش در باب وحی را تبیین و تحلیل کرده است.
این کتاب به قلم علی ربانی گلپایگانی، گروه علمی کلام منتشر شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Ali-Reza;374449 نوشت:
داداش بحثه اینه که چرا این نعمت که ارزش زیادی نداره و مثل مور و ملخ تو این دنیا پیدا میشه ، چرا این همه تو قرآنِ به این با عظمتی اومده ؟ اونم با این همه بار .

من هم در حالت دوم ذکر کردم که دلیل این کار می تواند این باشد که خداوند می خواهد بگوید در بهشت بی ارزش ترین نعمات هم هستند.بنابراین هر نعمتی که انسان تصور کند آنجا هست.
در ضمن می توانیم درخت و جویبار را نماد سرسبزی و خرمی بدانیم و می دانیم انسان حقیقتاً به سرسبزی و خرمی علاقه دارد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

موضوع قفل شده است