دوستی با جنس مخالف در دانشگاه ها؛ آری يا خير؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دوستی با جنس مخالف در دانشگاه ها؛ آری يا خير؟

یکی این مطلبو تعریف کرد و نظریاتی!!!! رو داد:
راستش خوب یادم هست یک روز داشتیم با استادی از کلاس بیرون می آمدیم نزدیکهای عصر بود ... خلوت بود...که دیدم حراست دانشگاه پسر و دختری را گرفته بود... پسر التماس میکرد و دختر سراسر بغض ... راستش پسر را میشناختم... ما را که با استاد ناظر بر اتفاق دیدند خجالت کشیدند ، سعی کردم حواس خودمان و استاد را به جای دیگر پرت کنم اما استاد پوزخندی زد و جمله ای گفت که شاید دلیل نوشتن این مطلب همان یک چند جمله است.
استاد گفت: فکر میکنند اگر نگذارند این ها در دانشگاه با هم حرف بزنند و تحقیرشان کنند می توانند انها را کمک کنند یا اصلاح!!! اما برعکس اینها از شما حراست نمی کنند از بکارت دانشگاه نگهبانی می کنند و شما را به وادی شهوت و خلوت هدایت میکنند!!!
گفت و گفت و تا رسید به اینجای حرفش که گفت:
اگر بگذارند اینها در یک جای امن مثل دانشگاه در مقابل دید همه با هم صحبتی کنند به فرهنگ هم صحبتی و کنترل احساس عادت میکنند.. مطمئن باش کارشان به خلوت نمی کشد و کافی نت و کافی شاپ و مسیج شبانه و ...
چون کافیست فقط یکبار خودشان بخواهند جای امنی پیدا کنند ، بدور از تهمت و تحقیر چشمان دیگران دیگر همه چیز غریضی پیش میرود......
اینها انسانند و سراسر نیاز!!! دانشجونید و سراسر کنجکاوی و دنبال هم صحبتی!!! خودشان بهتر از هرکسی خوب وبد را می دانند اما ترس از جامعه ی دارند که وصله ناجور میخواند وقتی دو غیر همجنس را باهم می بینند حتی در دانشگاه ...
پس یادمان باشد بعضی چیزها را ....
با هم دوست باشیم اما فقط دوست... تا کسی معنیش نکند هر طور دلش خواست
دوست بودنی بدون گفتن و بودن آبجی و داداش و حاجی و حاجیه و نفس و جوجو و پیشی و هزار کوفت زهر مار دیگر
و یادمان نرود اگر کسی کسی را دوست داشته باشد از راهش اقدام میکند نه از بی راهش!!!


از اساتید خواهش می کنم شرح کاملی و مستدلی(با توجه به دلایل عقلی و همچنین نظرات علما) بر این مطالب بنویسند و موارد انحرافی آن را مشخص کنید تا به اون کسی که حرفو زده برسونم(بنده میدانم مساله مشکل دار است اما چون تخصصم نیست آن را شرح نمی دهم)

با تشکر

سلام

دوست عزیز

جواب مشخصه

فعل حرام حرام است

درست است که اجبار در امر به معروف کاملا صحیح نیست و باید در بابا امر به معروف بررسی شود

اما نمی شود گفت کار خلاف را ازاد بگذاریم تا به خلوت کشیده نشد

هرچند خوت هم بد و ناپسند است اما علنی بودن بد تر است

منتظر نظر کارشناسان می مانیم:Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار از نظر فقهی تنها یک امر براین مطلب ، مطلق حکم است .

رعایت تقوا !!!

زیرا شاکله ی جسمی وروانی جوان را تمایل به جنس مخاف تشکیل میدهد .واین امری نیست که به این سادگی ها بتوان بر آن کنترل داشت . جهاد اکبر است و بسیار دشوار !! وشیطان هم در کمین!!!
هر قدر بگوییم دوستی ساده ! دوستی انسانی ! رفتار خواهر برادرانه ! و.... بر هیچکس از جمله خود فرد پوشیده نیست که این یک پاسخ به تمایل به جنس مخالف است . که با توجه به فعالیت شیطان نفس و فاسد تالی ان بهترین راه حل پیشگیری، قبل از وقوع جراحات روحی واجتماعی در این باب است که از طریق پرهیز از گناه بر این امر تسلط پیدا کنند .

در مورد فتاوای علماء هم بنده هنوز !!! فتوایی در باب حلیت معاشرت مضاف بر امور عادی و روزمره در جمع با نامحرم در هیچ یک از فتاوای متخصصان دینی مشاهده نکرده ام وبنا بر ارکان دین اسلام این که منتظر چنین فتوایی در آینده باشیم هم وجود ندارد !!!

حق یارتان :Sham:

سلام.
چند نکته وجود دارد:

1- تقوا، به عنوان یک اصل اساسی، ملاک و معیار و خط قرمز است. هر چه خلاف تقوا باشد مردود است و باید در صورت کشف شدن (نه اینکه با بدگمانی، دنبال کشف آن برویم)، با آن برخورد لازم و صحیح صورت بگیرد.

2- در صورت مواجه شدن با یک منکر، نحوه صحیح امر به معروف و نهی از منکر باید دقیقاً رعایت شود. ما نمی توانیم با یک منکر، هر گونه دلمان خواست برخورد کنیم. یا مثلاً طوری برخورد کنیم که آبروی طرف مقابل پیش دیگران برود. پس، هم برخورد نکردن با منکرات، و هم برخورد غلط با منکرات. هر دو غلط و مردودند و خودشان منکرند! آنچه درست است و باید (به عنوان وظیفه شرعی) انجام شود، برخورد صحیح با منکرات است.

3- سخن آن استاد، به نظر درست میرسد. در دانشگاه، نباید به هر گونه صحبت دختر و پسر گیر داد (خصوصاً اگر در ملأ عام باشد) بلکه به اموری مثل با هم بودن دختر و پسر در یک محیط خلوت که شخص ثالثی حضور ندارد و ... اینها باید تذکر داده شود. سلسه مراتب تذکر هم باید رعایت شود: اول تذکر زبانی، بعد سطوح بالاتر.... . اصل "حسن ظن" هم همیشه باید رعایت شود.
چه بسا صحبت عادی و ارتباط کنترل شده دختر و پسر در یک مکان عمومی، بتواند برخی افراد را که غرض خاصی ندارند و ذاتشان بد نیست، کفایت کند و از بروز روابط پنهانی جلوگیری نماید. در این زمینه، نباید بگذاریم اصل "الانسان حریص علی ما منع" مصداق پیدا کند.

...

سلام با این صحبت های که دوستان کردند یکم مشکل شد که راحت جواب به آدم
اما در هر صورت بنده حقیر انشا الله اینطور فکر میکنم که باید در دانشگاه ها(یا هر جایی دیگه)فرهنگ سازی شه(نه اون جمله کلیشه ایی فرهنگ سازی ها اون نه)فرهنگی که باید توسط خود دانش جو ها گفته بشه مثل کنفرانس ها اخلاقی مذهبی (مخصوصا توسط افرادی که اطلاعاتشون خوب باشه و بتونن جواب سوالات و ابهاماتو بدن)

البته من به لطف خدا این کاررو انجام دادم اما دقیقا نمی دونم چرا اما زیاد ماثر به نظر نرسید البته امکان داره مشکل از منبوده باشه اما یه مشکل هم بود که من تنها بودم و استمرار این حرفها توسط دیگران انشا الله می تونست بهتر باشه

رصدگر;190813 نوشت:
استاد گفت: فکر میکنند اگر نگذارند این ها در دانشگاه با هم حرف بزنند و تحقیرشان کنند می توانند انها را کمک کنند یا اصلاح!!! اما برعکس اینها از شما حراست نمی کنند از بکارت دانشگاه نگهبانی می کنند و شما را به وادی شهوت و خلوت هدایت میکنند!!! گفت و گفت و تا رسید به اینجای حرفش که گفت: اگر بگذارند اینها در یک جای امن مثل دانشگاه در مقابل دید همه با هم صحبتی کنند به فرهنگ هم صحبتی و کنترل احساس عادت میکنند.. مطمئن باش کارشان به خلوت نمی کشد و کافی نت و کافی شاپ و مسیج شبانه و ... چون کافیست فقط یکبار خودشان بخواهند جای امنی پیدا کنند ، بدور از تهمت و تحقیر چشمان دیگران دیگر همه چیز غریضی پیش میرود...... اینها انسانند و سراسر نیاز!!! دانشجونید و سراسر کنجکاوی و دنبال هم صحبتی!!! خودشان بهتر از هرکسی خوب وبد را می دانند اما ترس از جامعه ی دارند که وصله ناجور میخواند وقتی دو غیر همجنس را باهم می بینند حتی در دانشگاه ...

با تشکر از جناب رصدگر گرامی

روشن است که ما با رفتار های خلاف شرع در قالب نهی از منکر که منجر به تهمت و غیبت و ریختن آبروی مسلمان می شود ، موافق نیستیم.

کلام جناب استاد موهم تضاد است که با رنگی کردن متن ایشان آن را نشان داده ام . دقیقا چون سراسر نیاز هستند و هیچ وقت چنین اطمینانی حاصل نمی شود که روابط به خلوت نگراید ، باید با حفظ شرایط شرعی روابط آنها را در چهارچوب خاصی که شریعت اجازه داده برای شان ترسیم یا گوشزد کرد .

نهی از منکر اگر درست انجام گیرد نه تنها آزار دهنده نیست بلکه اتفاقا موجب جلب و جذب دل های آماده و انسان های منصف می گردد .

نهی از منکر نباید همراه با توهین به شخصیت فرد ، تحقیر و ریختن آبروی او باشد و ما چنین اجازه ای نداریم !

نباید صرف همراه بودن دو جوان غیر همجنس را حمل بر رفتار خلاف شرع کرد و نیز نباید اجازه داد حریم های شرعی روابط دختر و پسر به سادگی شکسته شود که ما مطمئنیم در پی این شکسته شدن ، آفات بسیاری نهفته است که از جمله آنها همان به خلوت کشیدن است.

موفق و پایدار باشید

با او
سلام و ادب؛


از جناب سجّاد بسیار ممنونم بابت این جمله ی زیبایشان که فرمودند: «نباید صرف همراه بودن دو جوان غیر همجنس را حمل بر رفتار خلاف شرع کرد.» و متاسّفانه در جامعه ی ما و خصوصا جامعه ی مذهبی یا محیط های به اصطلاح ارزشی، این مشکل شدیدا وجود دارد که هرگونه صحبت و تعامل دو نامحرم، حمل بر فعل حرام و انحراف تعبیر می شود و گویی اصلا خوش بینی، حمل بر صحّت و... در این مسائل به ما توصیه نشده است.

اما در مورد اصل مطلب؛


از جهت عمل خود جوانان، باید توجّه کرد که حفظ تعادل از هرچیزی بهتر و مهم تر است. اساس دین مبین اسلام هم بر تعادل است. مکرّر عرض شده که ریشه ی هر مشکلی را می توان در یکی از دو عامل افراط و تفریط پی جویی کرد.لذا مولانا علی بن ابی طالب فرمودند: «لا تری الجاهل، الّا مُفرطاً أو مُفرّطا»، جاهل را نمی بینی مگر در یکی از دو حال افراط یا تفریط. نه این است که افراط کرده و بگوییم: افراد غیر هم جنس، با هم تعامل نکنند، تا می شود از هم دور باشد، تا همدیگر را دیدند مانند فرد جن زده بترسند و راهشان را کج کنند. هرگونه تعاملی با نامحرم، موجب فساد است. هرچه بتوان دختر و پسر را با هر ترفندی از هم دور نگه داشت، بهتر است، چون غرائضشان حین مواجهه با یکدیگر دست خودشان نیست و در انحراف اخلاقی حین مواجهه با نامحرم، مجبور اند و اختیار ندارند، بینشان میله کشی و... کنیم. و نه اینکه تفریط کرده و بگوییم: بگذار راحت باشند، بگذار طبق طبع درونی شان عمل کنند، بگذار جنس مخالف را در همین روابط بدون هیچ قیدی، بهتر بشناسند، بگذار هرطور و هرچقدر و به هر دلیلی می خواهند دو نامحرم با هم تعامل کنند و... .

بنده مکرّر عرض کرده ام که اگر بخواهیم به جوانان ملاک بدهیم که چگونه تعاملی درست است و چگونه تعاملی غلط، باید دو نکته را اشاره کرد:


1- تعامل هرچه که هست، هرمدت و به هر دلیلی که هست، نحوه ی انجامش در حیطه ی اوامر شرعی باشد. یعنی همین ها که گفتن، حجاب لازم را هر دو داشته باشند، نگاه ریبه ناک نکنند، شوخی خاصی که منجر به فساد شود نکنند، در اتاق در بسته ای تنها نباشند و... .

2- ملاک تعاملشان، موضوع و دلیل تعامل باشد، ونه اصل تعامل. یعنی اینطور نباشد که اصل تعامل، موضوعیت داشته باشد و حالا موضوع آن هرچه که بود، بود. موضوع تعامل، بهانه ی تعامل نباشد.
بلکه دلیل و موضوع تعامل، موضوعیت داشته باشد و اصل تعامل، طریقیت داشته باشد. یعنی موضوع و دلیل تعامل مشخص شده که ما به این دلیل، برای این کار، برای این هدف معقول و مشروع می خواهیم تعامل کنیم، حالا در حدّ لازم تعامل می کنیم. حالا یک کاری نیم ساعت تعامل می خواهد، یک کاری چند ماه. بستگی به کار فکری،گروهی، علمی، تحقیقی و... دارد.

یک تذکّر: گاهی ما به قدری بیش از حدّ شرع، در این مسائل حسّاسیّت نشان می دهیم، که گویی تنها مشکل و مسئله ی عالَم همین است که اگر حل شود، دیگر مسئله ای نمانده. نه، اگر حدود شرعی رعایت شود، دلیل تعامل هم معقول و مشروع باشد، تعامل اشکالی ندارد، کسی هم حق ندارد کاتولیک تر از پاپ شود.

تا اینجا در مورد وظیفه و عملکرد خود جوانان،

اما در مورد برخورد حراست و تصمیم گیری مسئولان وبرخورد آنها، بله اگر از نظر مبانی تعلیم و تربیت نگاه کنیم، برخورد تند و چکّشی، حماقتی بیش نیست و از جهل و نشناختن انسان و ساختار وجودی،فکری،روحی او ناشی می شود. مثل همین طرح جاهلانه ی گشت اجبار موسوم به گشت ارشاد که موقع تصمیم گیری اش، عاقلان و علمایی خبیر گفتند که این طرح عاقلانه نیست و انجام نشود، مسئولین گوش نکردند. و حالا بعد از چند مرحله انجامش می بینیم که وضع حجاب اگر بدتر نشده باشد که شده، لااقل بهتر هم قطعا نشده.

و کسی که با ساختار درون به بیرون انسان و تعامل نفس و جسم او آشنایی داشته باشد و بداند که سیری چهارگانه دارد به این عنوان:


توجّه نفس »» علم »» اراده »» عمل


می داند که تا توجّه نفس و علم فرد تغییری نکند، هزارسال سیاه هم، با زور و چماغ و ترس و اخراج و جریمه ی دانشجویی و کمیته ی تصمیم گیری تحصیلی و گشت اجبار و... فعل فرد اصلاح نشده و تغییری نمی یابد. و این دقیقا مثل این است که کسی هی روی میوه های یک درخت سیب موادی بریزد و هزار کار بکند که سیب های این درخت مثلا سالم باشد، بدون کم ترین توجهی به ریشه و ساقه ی این درخت. در حالی که وقتی میوه، محصول ساقه و ریشه است، تا آن تغییری نکند، بار و میوه ی این درخت تا صد سال دیگر هم تغییر نمی کند. عمل ما، میوه و نتیجه ی علم و توجّه نفس ماست، تا اینها تغییر نکند، هزار سال دیگر هم، عمل ما تغییری نمی کند.

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمومنین
پیوسته متعادل و متعالی
زیاده عرضی نیست.
یاحق
موضوع قفل شده است