افشاگرى هاى حضرت زهرا سلام الله علیها

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
افشاگرى هاى حضرت زهرا سلام الله علیها

با سلام
و عرض تسلیت



حضرت فاطمه (عليهاالسلام) در برابر عوامل شك و ترديد ساكت نمى ماند و به افشاگرى مى پردازد ابتداء به انحراف و سير ارتجاعى امّت اسلامى اشاره مى فرمايد:

فَلَمّا اخْتارَ اللّهُ لِنَبِيّهِ (ص) دارَ اَنبِيائهِ «تا آنكه خدا براى پيامبرش خانه انبياء را برگزيد». و َ مَأوى اَصْفيائِه «و آرامگاه اصفياء را».
ظَهَرَتْ فيكُمْ حَسْكَةُ النِّفاقِ «خار و خاشاك نفاق در شما ظاهر شد».
و َ سَمَلَ جِلْبابُ الدّينِ «جامه دين كهنه شد».
و َ نَطَقَ كاظِمُ الْغاوينَ «سر دسته گمراهان به سخن درآمد».
و سپس به شتاب زدگى باطل اشاره مى كنند. و َالْجُرْحُ لَمّا يَنْدَمِلْ «دهن زخم هنوز به هم نيامده بود».
و َالرَسُولُ لَمّا يَقْبَرْ «و پيغمبر هنوز به قبر سپرده نشده بود».
اِبتداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ «براى عمل خود بهانه آورديد كه از فتنه مى ترسيديم».
ألا: فى الفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ اِنّ جَهَنّمَ لِمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ «ولى به راستى كه در فتنه افتاديد و راستى كه جهنّم محيط بر كافران است».
فَهَيْهاتَ مِنْكُم! «خيلى دور بود اين پيش افتادگى از شما».

افشاى سياست جعل حديث

و در برابر جعل حديث و ادّعاى غير واقعى ابابكر و پخش شايعات آنها فرمودند:

يَابْنَ اَبى قُحافَة! «اى پسر ابى قُحافه!».
اَفى كِتابِ اللّهِ اَنْ تَرِثَ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبى؟ «آيا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم؟!».
لَقَدْ جِئتَ شَيْئاً فَرِيّاً «عجب امر تازه و زشتى آورده اى».
اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتابَ اللّهِ وَ نَبَدْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمَ «آيا دانسته و به عمد كتاب خدا را ترك كرده و پشت سر مى اندازيد».
اِذْ يَقُولُ: «آيا قرآن نمى گويد:». و َ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُدَ «سليمان از داود ارث برد».
و َ قالَ- فَيمَا اقْتَصّ مِنْ خَبِرِ زَكريّا- اِذْ قالَ: «و در آيه ديگر آنجا كه خبر زكريّا را بازگو مى كند».

فَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً يَرِثُنى وَ يَرثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ «زكريا عرض كرد: پروردگارا مرا فرزندى عنايت فرما تا از من و آل يعقوب ارث برد».
و َ قالَ: «و فرموده:» و َ اُولُوا الْاَرحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلى بِبَعْضٍ فى كِتابِ اللّهِ «خويشاوندان رحمى اَولى به يكديگرند».
و َ قالَ: «و فرموده:».

يُوصيكُمُ اللّهُ فى اَوْلادِكُمْ لِلذّكَرِ مِثْلُ حَظّ الأنْثَيَيْنِ «خداى تعالى به شما درباره اولاد وصيت مى فرمايد كه براى پسر دو برابر بهره دختر است».
و َ قالَ: «و مى فرمايد:».

اِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَالاَقَربينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتّقينَ «يعنى هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد بر شما نوشته شده است اينكه وصيت كنيد براى والدين و نزديكان، حكمى است حق براى متّقيان».
و َ زَعَمْتُمْ اَنْ لاحَظْوَةَ لى وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبى؟ «و شما گمان مى بريد كه م را بهره اى نيست و سهمى از ارث پدرم ندارم؟».

اَفَخَصّكُمُ اللّهُ بِايَةٍ اَخْرَجَ مِنْها اَبى؟ «آيا خدا شما را مخصوص آيه اى فرمود كه پدرم را از آن بيرون كرده؟».
اَمْ تَقُولُونَ: اِنّ اَهْلَ مِلّتَيْنِ لا يَتَوارَثانِ؟ «آيا آنكه مى گوئيد اهل دو كيش از يكديگر ارث نمى برند؟».
اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبى مِنْ اَهْلِ مِلّةٍ واحِدَةٍ؟ «و يا من و پدرم را اهل يك كيش نمى دانيد؟».
اَمْ اَنْتُم اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبى وَابْنِ عَمّى؟ «و يا شما به خصوص و عموم قرآن از پدر و عموزاده من داناتريد؟».
فَدُونَكَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً «اينك اين تو و اين شتر. شترى مهارزده و رحل نهاده شده برگير و ببر».
تَلْقاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ «با تو در روز رستاخيز و حشر ملاقات خواهد كرد».
فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللّهُ «چه نيكو داورى است خدا».
و َالزّعيمُ مُحَمّدٌ (ص) «و نيكو دادخواهى است محمد (ص). و َالمَوْعِدُ القِيامَةِ «و چه خوش وعده گاهى است قيامت».
و َ عِنْدَ السّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ «در آن ساعت و آن روز اهل باطل زيان مى برند».
و َ لا يَنْفَعُكُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ «و آن وقت ديگر ندامت و پشيمانى شما را سودى نرساند». و َ لِكُلّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌ، فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأتِيه عَذابٌ يُخْزيهِ، وَ يَحِلّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقيمٌ «و براى هر خبرى قرارگاهى است پس خواهيد دانست كه عذاب خوارى افزا بر سر چه كسى فرود خواهد آمد و عذاب هميشگى بر چه كسى حلول خواهد نمود».

ادامه دارد.....!!

هشدار به تشنگان قدرت

سپس به قدرت طلبانى كه براى رسيدن به حكومت، امّت اسلامى را اغفال كردند و به سكوت و انزوا كشاندند هشدار مى دهد كه:

فَدُونَكُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظّهْرِ «پس خلافت را بگيريد ولى بدانيد كه پشت اين شتر خلافت زخم است» [گروه اندكى در سقيفه جمع شده بودند اكثر مسلمانان و بسيارى از اصحاب و ياران رسول خدا (ص) در سقيفه حضور نداشتند و تنها گروهى اندك توطئه حساب شده اى را سازمان دادند - تاريخ طبرى ج 4 ص 447 -

امام على (ع) خطاب به ابابكر فرمود:
فَانِ كُنْتَ بالشّورى مَلَكْتَ أمُورَهُمْ- فَكَيْفَ بِها وَالْمُشيروُنَ غَيّبُ (اگر تو ادّعا مى كنى كه با رأى شورى مردم خلافت را به دست گرفتى، اين چه شورائى است كه طرف هاى مشورت و اكثر مردم مدينه غائب بودند؟)
حكمت 190 نهج البلاغه - خصائص الأئمّة ص 85: شريف رضى متوفاى 406 هجرى - كتاب التعجب ص 13: كراجكى متوفاى 449 هجرى - كتاب السقيفة: جوهرى متوفاى 393 هجرى - تاريخ طبرى ج 6 ص 263: طبرى ص 310 هجرى - بحارالانوار ج 8 ص 177: مجلسى متوفاى 1110 هجرى همه مورخان اين اعتراف را ثبت كرده اند كه بسيارى از ياران ابابكر و خود عُمر اعتراف كرده اند كه خلافت ابابكر يك امر ناگهانى و حساب نشده بود و استدلال مى كردند كه «از پيدايش فتنه ها مى ترسيديم بناچار خلافت ابابكر را بدون معيارهاى تعيين رهبرى پذيرفته ايم»اين واقعيّت آنقدر روشن بود و مورد اعتراض، كه ابابكر نيز اعتراف به ناگهانى بودن خلافت خود كرده بود
1. انساب الأشراف ج 5 ص 590
2. مسند احمد ج 1 ص 55
3. التمهيد ص 196
4. المصنف ج 5 ص 445
5. صحيح بخارى ج 8 ص 26 و 210
6. السيرة النبويّة ج 4 ص 226
7. النهاية ج 3 ص 466
8. تاريخ طبرى ج 3 ص 205
9. كامل ابن أثير ج 2 ص 327 10. تاج العروس ج 1 ص 568
11. لسان العرب ج 2 ص 371
12. تاريخ الخلفاء ص 67
13. شرح نهج البلاغه ج 2 ص 50. ابى الحديد
14. الصواعق المحرقة ص 21
15. طبقات ابن سعد ج 3 ص 344
16. الفائق ج 3 ص 230
17. سيره حلبى ج 3 ص 360 و 363
18. تيسير الوصول ج 2 ص 42 و 44
19. رياض النضرة ج 1 ص 161 20. تاريخ ابن كثير ج 5 ص 246
21. الملل والنحل 1 ص 24



با توجه به اين رويداد تلخ و رسواست كه امام على (عليه السلام) در بحث و گفتگو با مخالفان فرمود لَمْ تَكُنَ بَيْعَتُكُمْ إياىَ فَلْتَةً (بيعت شما مردم با من بى مطالعه و ناگهانى نبوده است)
«نهج البلاغه المعجم المفهرس خطبه 136/ 1»
1. المعيار والموازنه ص 105. اسكافى متوفاى 240 هجرى
2. نهج السعادة ج 1 ص 197
3. كتاب إرشاد ص 142
4. كتاب نهاية ج 3 ص 467
5. شرح ابى الحديد ج 8 ص 31
6. مروج الذهب ج 3 ص 15
7. مجمع البحرين «مادّه نوى»
8. اخبار الطوال ص 141
9. بحارالانوار ج 32 ص 49.

10. غررالحكم ج 5 ص 410.] نَقِبَةَ الْخُفّ «و پاى آن تاول كرده و سوراخ است».
باقِيَةَ الْعارِ «عار آن باقى است».
مَوْسُومَةً بَغَضَبِ اللّهِ «و نشان از غضب خدا دارد».

و َ شَنارِ الاَبَدِ «و ننگ ابدى».
مَوْصُولَةً بِنارِ اللّهِ الْمُوقَدَةِ الّتى تَطّلِعُ عَلَى الاَفْئِدَةِ «و هر كه آن را بگيرد فردا به آتش فروزان خدا كه بر قلب ها احاطه مى يابد، خواهد رسيد».
فَبِعَيْنِ اللّهِ ما تَفْعَلُونَ «آنچه مى كنيد در برابر چشم خداست».
و َ سَيَعْلَمُ الّذينَ ظَلَمُوا اَىّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ «به همين زودى آنان كه ستم كردند خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاهى باز خواهند گشت».

و َ اَنَا اِبْنَةُ نَذيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَىْ عَذابٍ شَديدٍ «و من دختر آنكس هستم كه شما را از در پيش بودن عذاب دردناك خبر داد».
فَاعْمَلُوا اِنّا عامِلُونَ، وَانْتَظِرُوا اِنّا مُنْتَظِرُونَ «پس شما هر چه خواهيد بكنيد و ما هم كار خود را مى كنيم و شما منتظر بمانيد كه ما هم منتظر خواهيم ماند».
ادامه دارد.....!!

استدلال هاى محكم در برابر ادّعاى دروغين خليفه


سران سقيفه براى نفوذ در مردم از سياست «مذهب عليه مذهب» استفاده نموده و با نام حديث و روايت در برابر دختر رسول خدا صف آرائى كردند، و به اسم طرفدارى از اسلام، به انزواى اسلام رسول خدا كوشيدند، و مردم را به شك و ترديد كشانده، اهل بيت و عترت رسول خدا را تنها گذاشتند.

اينجاست كه دختر رسول خدا به افشاگرى پرداخته با استدلال هاى قوى از قرآن كريم، مدّعيان شعار (حسبنا كتاب اللّه) را محكوم و بكلّى قدرت پاسخگوئى را از آنها سلب فرمود و در برابر پخش شايعات حكومت كودتائى سران سقيفه فرمود:
فَقالَتْ عَلَيْهَا السّلام: «فرمود:».
سَبْحانَ اللّهِ! «سبحان اللّه!».
ما كانَ رَسُولُ اللّهِ (ص) عَنْ كتابِ اللّه، صادِفاً «پيامبر اكرم از كتاب خدا رويگردان نبود». و َ لا لِاَحْكامِهِ مُخالِفاً «و مخالف احكام قرآن كريم حكمى نمى فرمود».
بَلْ كانَ يَتّبِعُ اَثَرَهُ «پيوسته او پيرو قرآن بود».
و َ يَقْفُو سُورَهُ «و در قفا و پشت سوره هاى آن راه مى پيمود. (هرگز از قرآن تخطّى نمى نمود).

اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَيهِ بِالزّورِ؟ «آيا مى خواهيد علاوه بر غدر و مكر چيزى هم به زور به او ببنديد؟».
و َ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبيهٌ بِما بُغِىَ لَهُ مِنَ الْغَوائِل فى حَياتِهِ «اين كار بعد از وفات شبيه است به آن دامها كه براى هلاك او در زمان حياتش گسترده شد».

هذا كِتابُ اللّهِ حَكَماً عَدْلاً «اينك اين كتاب خدا بين من و شما حَكَم عادل،».
و َ ناطقاً فَصْلاً «و ناطق قطعى به حقّ و باطل است كه».

يَقُولُ: «مى گويد:».
يَرِثُنى وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبِ «زكريا از خدا خواست به من فرزندى عنايت فرما كه از من و آل يعقوب ارث بَرَد».
و َ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُدَ «و باز فرمايد: سليمان از داود ارث بُرد».

فَبَيّنَ (عَزّ وَ جَلّ) فيما وَزّعَ عَلَيْهِ مِنَ الاَقْساطِ «خداوند متعال بيان روشن در آنچه از سهميه ها قرار داده».
و َ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِض وَالْميراثِ «و از فريضه ها و سهميه ميراث».
و َ اَباحَ مِنْ حَظّ الذّكْرانِ وَالإناثِ «و آن بهره هائى كه از براى مردان و زنان مقرّر فرموده به قدرى توضيحات كافى داده».

ما اَزاخَ عِلّةَ الْمَبْطِلينَ «كه بهانه هاى اهل باطل را بر طرف نموده».
و َ اَزالَ التّظَنّى وَالشّبَهاتِ فِى الْغابِرينَ «و مجال گمان و شبهه براى احدى تا قيامت باقى نگذارده است».

كَلّا، بَلْ سَوّلَتْ لَكُمْ اَنْفُسُكُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَميلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ.
«نه چنين است بلكه (كلام خود را با آيه قرآن به انجام مى رسانند، يعقوبى كه مصيبت زده است و يوسفش را از دست داده گويد) گرگ او را نخورده ولى هواها و ساخته هاى نفسانى شما براى شما راهى پيش پايتان نهاده پس مرا صبر بايد صبرى جميل، و خدا بر آنچه اظهار مى كنيد ياور ماست».
- افشاى سياست تفسيرهاى دروغين از قرآن و اسلام پس از افشاى قدرت طلبان و محكوم كردن مدعيان و احاديث دروغين، سياست تفسيرهاى دروغين از قرآن و اسلام را مورد ارزيابى قرار داده و از عاقبت دردناك آن هشدار مى دهد.

آنگاه حضرت صدّيقه به سوى مردم توجه كرده و فرمود:
مَعاشِرَ النّاسِ! «اى مردمان!».
اَلَْمُسْرِعَةِ اِلى قيلِ الْباطِلِ «كه براى شنيدن حرف بيهوده شتابانيد».
اَلْمُغْضِيَةِ عَلَى الْفِعْلِ القَبيح الْخاسِرِ «و كردار زشت زيان آور را ناديده مى گيريد».
اَفَلا تَتَدَبّرُونَ الْقُرآنَ اَمْ عَلى قُلُوبٍ اَقْفالُها؟ «آيا در قرآن نمى انديشيد يا آنكه بر دلها مهر زده شده؟».
كَلّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِكُمْ ما اَسَأتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ «خير، بلكه آنچه از اعمال زشت انجام داده ايد تيرگى بر دلهاى شما زده است».
فَاَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ «و گوش ها و چشمهايتان را فراگرفته است».
و َ لَبِئسَ ما تَأوّلْتُمْ «بسيار بد مال انديشى كرديد و آيات قرآن را تأويل نموديد». و َ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ «و بد راهى به او نشان داديد». و َ شَرّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ «و بد معاوضه شرّ كرده ايد».

لَتَجِدُنّ وَاللّهِ مَحْمِلُهُ ثقيلاً «به خدا قسم تحمل اين بار برايتان سنگين».
«وَ غِبّهُ وَبيلاً «و عاقبت آن برايتان پر از وزر و وبال خواهد بود».
«اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ وَ بانَ ماوَرائهُ الضّرّاءُ «و وقتى كه پرده براى شما برداشته شود و زيانهاى اين امر برايتان روشن گردد».
و َ بَدالَكُمْ مِنَ اللّهِ ما لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ «و آنچه را كه حساب نمى كرديد بر شما آشكار گردد».
و َ خَسِرَ هُنا لِكَ الْمُبْطِلُونَ «آنجاست كه به راه باطل روندگان، زيانكار گردند [قسمت هائى از خطبه حضرت زهرا (ع) در مسجد مدينه.]



موضوع قفل شده است