استدلال خداوند در آیه 101 سوره انعام

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استدلال خداوند در آیه 101 سوره انعام

با سلام؛
سوره انعام آیه 101: « بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »
ترجمة فولادوند: « پديدآورنده آسمانها و زمين است چگونه او را فرزندى باشد در صورتى كه براى او همسرى نبوده و هر چيزى را آفريده و اوست كه به هر چيزى داناست »
ترجمة الهی قمشه‌ای: « اوست پدید آرندة آسمان و زمین و چگونه وی را فرزندی تواند بود در صورتی که او را جفتی نیست و او همه چیز را آفرید و به همة کلی و جزئی امور عالم داناست »
ترجمة مکارم شیرازی: « او پدید آورندة آسمانها و زمین است چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد حال آنکه همسری نداشته و همه چیز را آفریده و به همه چیز داناست »
در مفهوم کلی آیه بحثی نیست. چون خداوند بیان میدارد در حالیکه پدید آورندة آسمانها و زمین و خالق همه چیز است پس نمیتواند همسر و فرزند داشته باشد چون این همسر(جن) و فرزند(مسیح و فرشتگان) هم مخلوق اویند. و این در جواب کسانی است که معتقد بودند عیسی و فرشتگان پسر و دختران خدا، و همسرانش از طایفة جن می‌باشند.(آیه 100 همین سوره)
اما در میان آیه استدلال دیگری نیز وجود دارد که بیان می‌کند خداوندی که همسر ندارد، چگونه می‌تواند فرزند داشته باشد؟ اگر این را به عنوان یک اصل قطعی بپذیریم ( نداشتن همسر = نداشتن فرزند) پس چطور باید پذیرفت مسیح از مادری بدون شوهر متولد شده؟

نقل قول:
سوره انعام آیه 101: « بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »

سلام

صاحب از ریشه صحبت میاد
یعنی کسی که مصاحب آدم باشه،همراهش باشه
یعنی هیچکس که مساوی و همسر (هم شان) خدا باشه نیست که بخواد ازش فرزند و نتیجه ای زائیده شده باشه
بلکه جنسیت،همسر و فرزند همه مفاهیمی بودند که خدا آفرید
یعنی قبل از آفرینش این مفاهیم معنی نداشتند
برای خدا هم معنی ندارند
چون تمام آسمانها و زمین برای خدا و مخلوق خداست


منتقد;124710 نوشت:

سلام

صاحب از ریشه صحبت میاد
یعنی کسی که مصاحب آدم باشه،همراهش باشه
یعنی هیچکس که مساوی و همسر (هم شان) خدا باشه نیست که بخواد ازش فرزند و نتیجه ای زائیده شده باشه
بلکه جنسیت،همسر و فرزند همه مفاهیمی بودند که خدا آفرید
یعنی قبل از آفرینش این مفاهیم معنی نداشتند
برای خدا هم معنی ندارند
چون تمام آسمانها و زمین برای خدا و مخلوق خداست



با سلام؛
استاد گرامی جناب منتقد با تشکر از شما بخاطر توجه و ارسال پاسخ.

در مورد صاحِبة کاملا درست میفرمائید. صاحِب به معنای ملازم و همنشین است و صاحبة وجه مونث آن میباشد به معنای ملازم و همنشین ماده که در معنای زن و همسر نیز بکار می‌رود.
اما قسمتهای بعدی پاسختان مرا قانع نکرد. اولا اینکه در معنای ملازم و هم صحبت و همنشین نمیتوان هم شأن بودن و مساوی بودن را الزام کرد. و ثانیا اینکه من هم در بحث کلی آیه بیان کردم که خداوند چون خالق همه چیز و همه کس است پس مخلوقش نمیتواند فرزند یا همسرش باشد. اما بحث اصلی من بر سر استدلال میان آیه و عبارت «أَنىَ‏ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَة» میباشد. یک استفهام انکاری که بیان می‌دارد چگونه خداوند می‌تواند فرزندی داشته باشد در حالی که همنشین و ملازم مؤنثی ندارد؟
توجه کنید که در این آیه حداقل دو استدلال بکار رفته و مد نظر من استدلال عبارت فوق است.
من قبلا هم گفتم که بر سر استدلال کلی آیه بحثی نیست. و مطالبی که شما بیان نمودید در واقع توضیح همان استدلال کلی آیه می‌باشد.
حالا که بحث به اینجا کشید از شما خواهشمندم به سؤال زیر نیز لطفا پاسخ دهید:
چرا خداوند در این آیه با بکار بردن عبارت صاحبة(همنشین و ملازم مؤنث) خود را مذکر جلوه می‌دهد؟

ارشمیدس;124994 نوشت:
چرا خداوند در این آیه با بکار بردن عبارت صاحبة(همنشین و ملازم مؤنث) خود را مذکر جلوه می‌دهد؟

سلام
دلیلش اینستکه فرزند از زن متولد می شود نه از مرد و کسی هم مدعی نشد که خدا شوهر دارد بلکه گفتند زن دارد پس برهان بدین نحواست :
بعضی به خدا افترا زدند که خدا زن دارد
ولی خدا زن ندارد
پس خدا نمی تواند فرزند هم داشته باشد
البته به این نکته هم باید توجه کرد در تولد فرزند عدم پدر ظاهری ( مانند حضرت عیسی ع ) ممکن است اما عدم مادر ممکن نیست چون مادر محل پرورش و تولد فرزند است . اگر کسی هم از غیر این طریق بوجود آید فرزند نیست .
موفق باشید

حامد;125000 نوشت:

البته به این نکته هم باید توجه کرد در تولد فرزند عدم پدر ظاهری ( مانند حضرت عیسی ع ) ممکن است اما عدم مادر ممکن نیست چون مادر محل پرورش و تولد فرزند است . اگر کسی هم از غیر این طریق بوجود آید فرزند نیست .
موفق باشید

با سلام؛
و با تشکر از کاشناس گرامی جناب حامد بابت پاسختان.
چون شما معتقد به نص صریح قرآن در مورد تولد مسیح هستید می‌توانید نتیجه بگیرید که تولد فرزند از مادر بدون پدر(ظاهری) امکان پذیر هست، اما تصور من اینست که منطق استدلال خداوند در این آیه، این الزام را بوجود نمی‌آورد و هر دو وجه را یکی می‌کند. یعنی بدون حضور یکی از زن یا مرد، فرزندی بوجود نمی‌آید. به عبارت دیگر، فکر میکنم منطقا صحیح نباشد که شما سؤال مرا: «چطور باید پذیرفت مسیح از مادری بدون شوهر متولد شده؟» اینگونه پاسخ دهید که: « البته به این نکته هم باید توجه کرد در تولد فرزند عدم پدر ظاهری ( مانند حضرت عیسی ع ) ممکن است اما عدم مادر ممکن نیست» چون در واقع سؤال من همان تولد حضرت عیسی است.
استدلال خداوند در جواب کسانی که می‌گویند او زن دارد اینست که من زن ندارم چون خالق همه چیزم و مخلوق من نمیتواند همسرم باشد. بحث اصلی من اینست که اگر استدلال به نداشتن فرزند هم به همین صورت بیان می‌شد و عبارت «چگونه فرزندی داشته باشم حال که زن ندارم» بیان نمی‌گردید و اگر بطور مثال استدلالی به این صورت بیان می‌شد که: «من موجودی مادی نیستم که جنسیت مرا محدود و نیازمند کند و چون واحدم و خالق همه چیز و همه کس، پس نه همسر و نه فرزند دارم» احتمالا جای شبهه‌ای نمیماند.
امیدوارم توانسته باشم منظورم را روشن بیان کنم.

خداوند نمی تواند همسر داشته باشد. زیرا خداوند موجودی نیست که دو صنف مونث و مذکر داشته باشد تا بتوان "جفت" برای او تصور کرد. اما حضرت مریم (س) به عنوان یک "زن"، موجودی بود که می توانست جفت داشته باشد( تصور جفت برای "زن"، درست است اما تصور جفت برای "خداوند" درست نیست). گرچه در عمل، ارتباط زناشویی با مردی نداشت.
بنابراین تصور "فرزند" برای خداوند ، محال است اما تصور "فرزند" برای حضرت مریم (س) محال نیست.
حال، این امر ممکن درباره حضرت مریم، می تواند از راهی غیر از راه عادی تحقق یابد (معجزه). اما امری که محال است، از هیچ راهی نمی تواند تحقق یابد.

ارشمیدس;124683 نوشت:
اما در میان آیه استدلال دیگری نیز وجود دارد که بیان می‌کند خداوندی که همسر ندارد، چگونه می‌تواند فرزند داشته باشد؟ اگر این را به عنوان یک اصل قطعی بپذیریم ( نداشتن همسر = نداشتن فرزند) پس چطور باید پذیرفت مسیح از مادری بدون شوهر متولد شده؟
"خدواند همسری ندارد" یعنی همسر برای خداوند قابل تصور نیست و محال است. لذا "فرزند داشتن" او نیز محال است. اما برای حضرت مریم، "همسر داشتن" امر غیر قابل تصور و محالی نیست. لذا فرزند داشتن حضرت مریم نیز محال نیست گرچه این امر ممکن، از راه "معجزه" انجام شود.

نقل قول:
چرا خداوند در این آیه با بکار بردن عبارت صاحبة(همنشین و ملازم مؤنث) خود را مذکر جلوه می‌دهد؟

برای اشیای خنثی در زبان عربی از ضمیر مذکر استفاده میشه
برای خدا هم از ضمیر مذکر استفاده شده

کلمه همسر "صاحب" برای شی خنثی که ضمیر مذکر میگیره، باید با تای تانیث بکار برده بشه،چون قوانین دستور زبان اینطور میگه
"صاحبه"،لزوما به معنای زن نیست،همسر و همنشین و ملازم معنی میده
حتی برای در و پنجره هم در داستانهای تخیلی و فانتزی عربی ،کلمات به این صورت بکار میرند
و در ترجمه معنی همسر (بطور عام) میدن نه زن
نقل قول:
« البته به این نکته هم باید توجه کرد در تولد فرزند عدم پدر ظاهری ( مانند حضرت عیسی ع ) ممکن است اما عدم مادر ممکن نیست» چون در واقع سؤال من همان تولد حضرت عیسی است.

کسانی که میگفتند خدا فرزند دارد قائل به مذکر بودن خدا بودند
مثل مسیحیای زمان پیامبر

و کسی تاحالا نگفته خدا زن بوده! اینم از مظلومیت بانوانه
در ادیان طبیعتگرا هم خدای اصلی زن نبود ،تنها الهه های جانبی زن بودند

با سلام،
با تشکر از
منتقد گرامی بابت پاسخ سؤال دومم(مذکر بودن لفظ خدا). جوابتان قانع کننده بود. ممنون.
و با تشکر از
یاقوت احمر بابت توجه‌تان:

یاقوت احمر;125151 نوشت:
خداوند نمی تواند همسر داشته باشد. زیرا خداوند موجودی نیست که دو صنف مونث و مذکر داشته باشد تا بتوان "جفت" برای او تصور کرد. اما حضرت مریم (س) به عنوان یک "زن"، موجودی بود که می توانست جفت داشته باشد( تصور جفت برای "زن"، درست است اما تصور جفت برای "خداوند" درست نیست). گرچه در عمل، ارتباط زناشویی با مردی نداشت.
بنابراین تصور "فرزند" برای خداوند ، محال است اما تصور "فرزند" برای حضرت مریم (س) محال نیست.
حال، این امر ممکن درباره حضرت مریم، می تواند از راهی غیر از راه عادی تحقق یابد (معجزه). اما امری که محال است، از هیچ راهی نمی تواند تحقق یابد.
"خدواند همسری ندارد" یعنی همسر برای خداوند قابل تصور نیست و محال است. لذا "فرزند داشتن" او نیز محال است. اما برای حضرت مریم، "همسر داشتن" امر غیر قابل تصور و محالی نیست. لذا فرزند داشتن حضرت مریم نیز محال نیست گرچه این امر ممکن، از راه "معجزه" انجام شود.

تشکر می‌کنم از جواب مستدل شما.
تصور من اینست که منظور خود را روشن بیان نکرده‌ام.
جمله «الف» : «خداوند پدید آورنده آسمانها و زمین است»
جمله «ب» : «خداوند خالق همه چیز است»
جمله «ج» : «خداوند زن(جفت) ندارد»
جمله «د» : «خداوند فرزند ندارد»
استدلال (1) : چون «الف» و «ب» ، آنگاه «ج» و چون «ج» آنگاه «د».
استدلال (2) : چون «الف» و «ب» ، آنگاه «ج» و «د».
سؤال: آیا دلایل «الف» و «ب» آنقدر قوی هستند که بشود «ج» را نتیجه گرفت؟
جواب: بله. چون مخلوق خدا نمیتواند زن او باشد.
سؤال: آیا از دلایل «الف» و «ب» میتوان مستقیما «د» را نتیجه گرفت؟
جواب: بله. چون مخلوق خدا نمیتواند فرزند او باشد.
سؤال: حال با توجه به اینکه هر دو استدلال 1 و 2 درست است و نتیجه حاصله نیز یکی می‌باشد از نظر فصاحت و بلاغت ادبی کدام بهتر است؟
جواب: استدلال (2) . چون با عبارتی مختصرتر و کوتاهتر و بدون القای شبهه نسبت به استدلال (1) بیان شده.
سؤال: چرا شبهه؟ و این شبهه چیست؟
جواب: چون «ج» آنگاه «د» منطقا می‌تواند یک استدلال کلی باشد و هر دو وجه قضیه را شامل شود. بدین معنا که در صورت عدم حضور جفت (زوج یا زوجه) فرزندی متولد نمی‌شود.
کارشناسان محترم، منهم مانند شما هر چهار جمله «الف»، «ب»، «ج» و «د» را باور دارم. توجه کنید فقط اگر عبارت چون «ج» آنگاه «د» حذف می‌شد، جائی برای شبهه نمیماند. تمام حرف من سر همین استدلال است و میگویم چرا خدا چنین استدلالی را در آیه مطرح کرده؟

ارشمیدس;125199 نوشت:
جائی برای شبهه نمیماند. تمام حرف من سر همین استدلال است و میگویم چرا خدا چنین استدلالی را در آیه مطرح کرده؟

:Salam:

یکی از روش های خواندن قران چند آیه خوانی است

تنها بسنده به یک آیه صحیح نمی باشد

جواب را که خود دادید استدلال نوع یک جواب صحیح تر است؟
مشکلتون را واضح تر می گوید؟ :taghdim:

ارشمیدس;125140 نوشت:
فکر میکنم منطقا صحیح نباشد که شما سؤال مرا: «چطور باید پذیرفت مسیح از مادری بدون شوهر متولد شده؟» اینگونه پاسخ دهید که: « البته به این نکته هم باید توجه کرد در تولد فرزند عدم پدر ظاهری ( مانند حضرت عیسی ع ) ممکن است اما عدم مادر ممکن نیست» چون در واقع سؤال من همان تولد حضرت عیسی است.

سلام
اما در ادامه اش عرض شد :

حامد;125000 نوشت:
چون مادر محل پرورش و تولد فرزند است . اگر کسی هم از غیر این طریق بوجود آید فرزند نیست .

پس یا کسی در رحم مادری پرورش می یابد و فرزند است و یا نمی یابد و اصلا فرزند محسوب نمی شود
ارشمیدس;125140 نوشت:
بحث اصلی من اینست که اگر استدلال به نداشتن فرزند هم به همین صورت بیان می‌شد و عبارت «چگونه فرزندی داشته باشم حال که زن ندارم» بیان نمی‌گردید و اگر بطور مثال استدلالی به این صورت بیان می‌شد که: «من موجودی مادی نیستم که جنسیت مرا محدود و نیازمند کند و چون واحدم و خالق همه چیز و همه کس، پس نه همسر و نه فرزند دارم» احتمالا جای شبهه‌ای نمیماند.

مباحث دقیق فلسفی و اصطلاحات آن در وحی که هدایتگر عموم مردم است مطلوب نیست لذا استدلالات قرآنی در این مباحث خیلی سر راست و همه فهم است . وقتی عده ای به خداوند افترای زن و فرزند داشتن می زنند و وقتی وجود فرزند مستلزم وجود زن و پرورش در رحم اوست جواب سر راست این است که گفته شود : ما که زن نداریم تا فرزندی داشته باشیم . با این جواب هردو افترا جواب داده می شود .
به نظر حقیر در تعبیر از همسر به صاحبه هم نکته دقیقی وجود دارد که علت نداشتن زن را هم بطور منطقی جواب می دهد چون صاحبه از مصاحبت است و مصاحبت مستلزم نوعی هم رتبگی است لذا خداوند با رد این معنا می خواهد بفرماید موجودی در رتبه ما نیست تا اورا همسر خود بگیریم چه اینکه زوج هرچیزی در مرتبه و مقام اوست یا به عبارتی کفو اوست درحالی خدا کفوی ندارد تا صاحبه و همسر او باشد
موفق باشید

با سلام؛
از همه شما عزیزانی که پاسخ دادید سپاسگزارم.
حامد جان تقریبا با پاسخ زیبای شما به جوابم رسیدم. قانع کننده بود. ممنون.
همچنین از پاسخ‌ها و راهنمائی‌های منتقد عزیز و یاقوت احمر گرامی ممنونم. چرا که در واقع پاسخ‌های شما 3 عزیز نکات مشترک زیادی داشت.
دوست گرامی جناب mkk1369 بیانتان کاملا صحیح است. باید از آیات دیگر نیز بهره برد.
سلامت و موفق باشید.

حامد;125242 نوشت:
سلام
اما در ادامه اش عرض شد :

پس یا کسی در رحم مادری پرورش می یابد و فرزند است و یا نمی یابد و اصلا فرزند محسوب نمی شود

مباحث دقیق فلسفی و اصطلاحات آن در وحی که هدایتگر عموم مردم است مطلوب نیست لذا استدلالات قرآنی در این مباحث خیلی سر راست و همه فهم است . وقتی عده ای به خداوند افترای زن و فرزند داشتن می زنند و وقتی وجود فرزند مستلزم وجود زن و پرورش در رحم اوست جواب سر راست این است که گفته شود : ما که زن نداریم تا فرزندی داشته باشیم . با این جواب هردو افترا جواب داده می شود .
به نظر حقیر در تعبیر از همسر به صاحبه هم نکته دقیقی وجود دارد که علت نداشتن زن را هم بطور منطقی جواب می دهد چون صاحبه از مصاحبت است و مصاحبت مستلزم نوعی هم رتبگی است لذا خداوند با رد این معنا می خواهد بفرماید موجودی در رتبه ما نیست تا اورا همسر خود بگیریم چه اینکه زوج هرچیزی در مرتبه و مقام اوست یا به عبارتی کفو اوست درحالی خدا کفوی ندارد تا صاحبه و همسر او باشد
موفق باشید


حامد;125242 نوشت:
وقتی عده ای به خداوند افترای زن و فرزند داشتن می زنند و وقتی وجود فرزند مستلزم وجود زن و پرورش در رحم اوست جواب سر راست این است که گفته شود : ما که زن نداریم تا فرزندی داشته باشیم . با این جواب هردو افترا جواب داده می شود .

سلام
دوست عزیز آیا مسیحیان که معتقد هستند عیسی فرزند خداست برای خداوند همسری قائل شده اند ؟مسلما" خیر .پس آیا این استدلال که خداوند همسری نداشته که عیسی از آن متولد بشه استدلال قانع کننده ای برای مسیحیان است؟مسلما" خیر چون آنها اعتقاد دارند که خداوند در مسیح حللول کرده و وارد جهان شده نه اینکه خدا همسری داشته که عیسی از آن متولد بشه پس این استدلال برای مسیحیان قانع کننده نیست پس این استدلال درست نیست
موضوع قفل شده است