جمع بندی چرا امام علی(ع) اجازه می دهند در جلوی ایشان به حضرت فاطمه(س) ضربه بزنند؟

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا امام علی(ع) اجازه می دهند در جلوی ایشان به حضرت فاطمه(س) ضربه بزنند؟

سوالی ک برام پیش اومده ، چجور میشود که امام علی (ع) فاتح خیبر بودند اما حضرت فاطمه الزهرا(س) در جلوی ایشان ضربه میخورند؟ آیا بخاطر احترام نگه داشتن خانواده در خانه با دشمنان مقاله نکردند؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
در قضاوتهای حضرت علی علیه السلام به قضاوتی اشاره می کنند که تامل در آن می تواند در فهم این سوال به ما کمک کند
حتما شنیده اید که روزی دو زن نوزادی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و هر کدام ادعایی مادری آن نوزاد را داشتند
حضرت علی علیه السلام فرمودند از وسط نصف کنید نصفی شما و نصفی دیگری بردارد
آن کسی که مادر بود دلش سوخت گفت کودک مال من نیست بلکه مال این زن است
چرا مادر واقعی چنین حرفی زد
چون پیش خود گفت : اصل کودک بماند ولو پیش نامادری !!!!!
با صحت و سقم این داستان کار ندارم بلکه می خواهم از آن بهره برداری کنم
داستان حضرت علی علیه السلام با باند سقیفه نیز چنین است
نوزادی به نام اسلام در وسط است
دو نفر ادعایی پدری نوزاد را دارند
یکی حضرت علی که پدر واقعی بود و دیگری ابابکر که پدر واقعی نبود
شمشیرهایی نیز داشت نوزاد اسلام را از وسط نصف می کرد
پدر واقعی چاره ای نداشت جز اینکه بگوید بگذارید اصل نوزاد اسلام بماند ولو پیش ناپدری

شمشیرهایی که قصد نصف کردن نوزاد اسلام را داشتند عبارتند از
1. روم که در صدد حمله به اسلام بود
2. ابوسفیان که جز باند طلقا بود و به دنبال این بود تا آب گل آلود شود و از آب گل آلود ماهی بگیرد و اسلام را دوباره با جاهلیت برگرداند
3. قبایل رده که پس از اسلام مرتد شده بودند البته بعضی از آنها برچسب مرتد شدن خوردند چون خلیفه وقت را قبول نداشتند ولی بعضی واقعا مرتد شده بودند که توضیح این خواهد آمد
4. پیامبران دروغین که قصد از بین بردن اسلام را داشتند
در صورت وقوع جنگ داخلی بین حضرت علی علیه السلام و باند سقیفه هر کدام از مسائل بالا و مسائل دیگر به تنهایی قادر بودند اسلام را کاملا از بین ببرند تا چه رسد به اینکه همه اینها با هم جمع شده بودند
حضرت علی علیه السلام در چنین شرایطی قرار گرفته بودند اگر اقدام به جنگ داخلی می کردند دیگری اسلامی نمی ماند که دست ابوبکر باشد یا حضرت علی علیه السلام
لذا مجبور به سکوت بودند وتمام ناملایمات را تحمل کردند حتی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
دفاع از حضرت زهرا سلام الله علیها در این شرایط یعنی اقدام به جنگ داخلی و از بین رفتن اسلام توسط دشمنان خارجی و داخلی
در پستهای بعدی به توضیح این مقدمات خواهیم پرداخت
اگر سوالی در این باره دارید خدمتتان هستم.

فاطمه;613012 نوشت:
سوالی ک برام پیش اومده ، چجور میشود که امام علی (ع) فاتح خیبر بودند اما حضرت فاطمه الزهرا(س) در جلوی ایشان ضربه میخورند؟ آیا بخاطر احترام نگه داشتن خانواده در خانه با دشمنان مقاله نکردند؟

حتي طبق قوی ترین کتب اهل سنت حضرت علی ع باید سکوت می کردند

روى مسلم في صحيحه عن حذيفة قال : قال رسول الله : " يكون بعدي أئمة لا يهتدون بهداي ولا يستنون بسنتي وسيقوم فيهم رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان انس " قال : قلت :

كيف أصنع يا رسول الله إن أدركت ذلك ؟ قال : " تسمع وتطع للأمير وان ضرب ظهرك واخذ مالك فاسمع وأطع


حذیفه بن یمان است از پیامبر نقل می کنه که می گوید بعد از من امامانی می ایند که هدایت نمی کنند به هدایت من و به سنت من عمل نمی کنند قلب ها انان از قلوب شیاطین است حذیفه می گه من اگه درک کردم ان زمان را چه کار کنم حضرت فرمودند اطاعت کن
صحيح مسلم 2 ص 119 ، سنن البيهقي 8 : 157
خوب حذیفه چه سالی مرده است سال 36 یا به قولی بعد از خلافت عثمان

وقال عمرو بن علي بعد قتل عثمان بأربعين ليلة
چهل روز بعد از قتل عثمان
خلاصه تهذیب الکمال ص 74
یا به قولی سال 36

توفي 36 . ع
الکاشف ذهبی ج1
ص 315

و بسیاری از جاها امده است لینک زیر قسمت تهذیب الکمال رجوع کنیم::

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=158&hid=3441&pid=41468

خوب یعنی حذیفه زمان ابوبکر و عمر و عثمان را درک کرده است درسته ؟؟پس بر حضرت علی ع واجب بود همان کار را بکند !!!

فإذا قبضت وفرغت من جميع ما أوصيك ( 7 ) به وغيبتني في قبري فالزم بيتك ، واجمع القرآن على تأليفه ، والفرائض والاحكام على تنزيله وعليك بالصبر على ما ينزل به وبها حتى تقدموا علي


پیامبر فرمود هنگامی که من مردم وصیت می کنم دقت کن با ان گونه که نازل شده است جمع کن
علی جان ان مصیبت هایی که بر تو نازل می شود صبر کن تا پیش من بیایید


بحار الانوار ج22ص484خصائص ائمه سید رضی ص73

حضرت زهرا نزدیک درب بوده است
مرحوم عياشى در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص و... نوشته‌اند:
قال: قال عمر قوموا بنا إليه فقام أبو بكر وعمر وعثمان وخالد بن الوليد و المغيرة بن شعبة وأبو عبيدة بن الجراح وسالم مولى أبي حذيفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهينا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله عليها أغلقت الباب في وجوههم وهي لا تشك أن لا يدخل عليها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فكسره، وكان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا عليا ( عليه السلام ) ملببا....
عمر گفت: برخيزيد تا پيش او (علي) برويم، پس ابوبكر، عمر، عثمان،‌ خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة،‌ ابوعبيد جراح، سالم مولى ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم، چون نزديك خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شك نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را كه از شاخه‌هاي خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علي را بيرون آوردند در حالى كه كمرهاي خود را بسته بودند.
السمرقندى المعروف بالعياشي، أبى النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمى (متوفاي320هـ)، تفسير العياشي، ج2، ص67، تحقيق: تحقيق وتصحيح وتعليق: السيد هاشم الرسولي المحلاتي، ناشر: المكتبة العلمية الإسلامية – طهران.
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413هـ) الاختصاص ص 186، تحقيق: علي أكبر الغفاري، السيد محمود الزرندي، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.


منبع سایت حضرت ولی عصر عج تفضیل
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5961

فاطمه;613012 نوشت:
سوالی ک برام پیش اومده ، چجور میشود که امام علی (ع) فاتح خیبر بودند اما حضرت فاطمه الزهرا(س) در جلوی ایشان ضربه میخورند؟
سلام خواهر گرامي
سوال شما رو حضرت موسي(ع) از حضرت هارون پرسيدند و ايشان پاسخ دادند

سورهء مباركهء طه

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي - 25
[موسي] گفت: پروردگارا ، سينه ‏ام را گشاده گردان
.
.
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي - 29
و وزير و ياورى از خاندانم براى من قرار ده

هَارُونَ أَخِي - 30
هارون برادرم را
.
.
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى - 36
[خداوند] گفت: هر چه خواستي به تو داده شد اي موسي

اين جريان وصايت حضرت هارون(ع) براي حضرت موسي(ع) بود (درست مثل وصايت اميرالمومنين(ع) براي پيامبر(ص))
اما بعد از اينكه حضرت موسي(ع) به كوه رفتند و غيبت ايشان بجاي 30 روز 40 روز شد ، سامري گوساله اي ساخت و مردم رو به پرستش اون دعوت كرد. حضرت موسي(ع) وقتي برگشتند و با اين موضوع مواجه شدند......

سورهء مباركهء طه

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا - 92
‌[موسي] گفت: اى هارون ، هنگامى كه ديدى آنها گمراه شدند چه چيز تو را بازداشت....

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي - 93
....‌كه از من پيروى نكنى؟ آيا امر مرا نافرمانى كردى؟

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ

أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي - 94
[هارون] گفت: اى پسر مادرم ، موهاى ريش و سرم را مگير ، من ترسيدم كه بگويى
ميان بنى اسرائيل تفرقه افكندى و سفارش مرا رعايت نكردى


بر مبناي حديث منزلت ، شرايط حضرت علي(ع) عيناً مثل شرايط حضرت هارون(ع) است

حديث منزلت:
أنت منّي بمنزلة هارون من موسى إلّاأنّه لا نبيّ بعدي
تو براى من همانند هارون براى موسى هستى ، جز آن كه بعد از من پيامبرى نخواهد بود

منابع حديث در كتب اهل سنت (براي محكم نمودن اعتبار حديث)
صحيح بُخارى: 5/ 24
صحيح بُخارى: 6/ 3
صحيح مسلم: 4/ 1870
صحيح مسلم: 4/ 1871


همچنين در اين كتاب ها (از اهل سنت)
سنن تِرمذى
سنن ابن ماجه
سنن نَسائى
سنن‏ ابى داوود
منهاج السنّه

[="Black"]سلام ،ممنون از پاسخ ها. منظور اصلی من این بود که چرا وقتی حضرت علی (ع) در منزل بودند باید این اتفاق برای حضرت زهرا پیش بیاد که آقای عمار شیعه اشاره کردند که حضرت فاطمه(س) در را از روی آنها بستند ، باز الان سوال پیش اومد چرا حضرت فاطمه در را بستند؟ اگر در را نبسته بودند ماجرای میخ-پهلو ، سوختن در ، پیش نمی آمد؟
و چرا حضرت فاطمه(س) مانند حضرت علی (س) سکوت نکردند (یعنی در را نمی بستند)
اما در کل منطورم این نبود که امام علی برای خلافت جنگ کنند ، و اینجا میشه گفت که امام علی حضرت فاطمه را فدای اسلام کردند. بمیرم برای مظلومی علی و آل علی.
[/]

فاطمه;615125 نوشت:
سلام ،ممنون از پاسخ ها. منظور اصلی من این بود که چرا وقتی حضرت علی (ع) در منزل بودند باید این اتفاق برای حضرت زهرا پیش بیاد که آقای عمار شیعه اشاره کردند که حضرت فاطمه(س) در را از روی آنها بستند ، باز الان سوال پیش اومد چرا حضرت فاطمه در را بستند؟ اگر در را نبسته بودند ماجرای میخ-پهلو ، سوختن در ، پیش نمی آمد؟
و چرا حضرت فاطمه(س) مانند حضرت علی (س) سکوت نکردند (یعنی در را نمی بستند)
اما در کل منطورم این نبود که امام علی برای خلافت جنگ کنند
در را حضرت فاطمه(س) بستند چون بايد ايشون مي بستند. همونطور كه سرِ امام حسين(ع) بايد بالاي نيزه ميرفت. اينها شد ، تا مرز بين حق و باطل مشخص بشه
حضرت علي(ع) به هر دليلي وارد عمل ميشدند برچسب مخالفت با حكومت به ايشان چسبانده ميشد. اما درمورد حضرت فاطمه(س) هيچ چيزي نميتونستن بگن

پيامبر(ص):
إنّ اللّه يغضب لغضب فاطمة ويرضى لرضاها
خداوند به خشم فاطمه ، خشمگين و به خشنودى او ، خشنود مى گردد

پس غضب حضرت فاطمه(س) غضب خداست. حجت تمام شد. رسول الله(ص) يك معيار به ما داده تا خودمون رو با اون بسنجيم

در سورهء مباركهء حمد ميخوانيم:

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ

أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
خدايا ما را به راه راست هدايت فرما ، راه كساني
كه به آنها نعمت دادي ، نه راه آنان كه بر آنها غضب نمودي و نه راه گمراهان

خداوند به چه كساني نعمت داده؟ آنجا كه پس از اعلام ولايت امام علي(ع) ، فرمود:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً
امروز ، دين شما را كامل كردم و
نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم

و خدا بر چه كساني غضب كرده؟ پيامبر(ص) مصداقش رو بيان فرمودند
به آنهايي كه فاطمه(س) بر آنها غضب كرده

پس:
خدايا ما را به راست هدايت فرما ، راه آنان كه نعمت ولايت علي(ع) را به آنها دادي ، نه راه آنهايي كه حضرت فاطمه(س) بر آنها غضب كرده است (كه غضب ايشان عين غضب خداست)

حضرت فاطمه(س) پشت در رفتند تا حجت تمام شود. نه فقط باعث غضبِ بانوي دو عالم شدند ، كه پهلويش را شكستند
اگر امام علي(ع) پشت در ميرفتند ، ناچيز توجيحي ميشد تراشيد ، اما الان تمام راه هاي فرار بسته شده


فاطمه;615125 نوشت:
اینجا میشه گفت که امام علی حضرت فاطمه را فدای اسلام کردند. بمیرم برای مظلومی علی و آل علی
البته بهتره بگيم حضرت فاطمه(ص) خودشان را فداي اسلام كردند

[="Black"]پس این برداشت میشه که ، اگر حضرت فاطمه (س) هم در ان زمان سکوت می کردند شاید این شبه بوجود می آمد که حرف دشمنان امام علی(ع) را قبول کردند و یا حرف پیامبر در روز غدیر را رد کردند.
توضیحات دوستان بسیار زیبا و کامل بودند، تشکر از وقتی که گذاشتید
[/]

[=arial black]غضب به جا _ تسلیم به جا

آنگاه که روباهان تاریخ شیر خدا را دستگیر کردند و دست بسته برای بیعت به مسجد بردند
همان زمان که زهرای اطهر را میان در و دیوار زخمی کردند ...
یک یهودی با دیدن این صحنه مسلمان شد
گفتند تو دلاوری های علی را در خیبر دیدی و ایمان نیاوردی
چه شد که با دیدن طناب بر گردنش مسلمان شدی ؟؟؟
گفت چون دلاوری های او را دیده ام پس میدانم علی کیست و آدمی نیست که زبون این روبه صفتان گردد
پس اگر چنین دست بسته و سر به زیر تسلیم آنها شده است فقط نشانه این است که
آنکه دست او را بسته کس دیگری است و علی در حال پس دادن امتحان بندگی است

آنکه دستانش را بسته خدای اوست که میگوید :
یا علی در مرگ و شهادت امتحانت کردم و پیروز شدی
حال امتحان این است ؛
کتک خوردن عزیزترینت را ببین ، ببین و نمیر.... تا ببینم چگونه بر زندگی صبر میکنی ؟؟؟

فاطمه;615207 نوشت:
پس این برداشت میشه که ، اگر حضرت فاطمه (س) هم در ان زمان سکوت می کردند شاید این شبه بوجود می آمد که حرف دشمنان امام علی(ع) را قبول کردند و یا حرف پیامبر در روز غدیر را رد کردند.
توضیحات دوستان بسیار زیبا و کامل بودند، تشکر از وقتی که گذاشتید

دقت داشته باشید امام زمان حضرت زهرا س حضرت علی ع است

علت این سخنان حضرت زهرا س چیست ؟؟

42 - ( دخلت أم سلمة على فاطمة عليها السلام فقالت لها : كيف أصبحت عن ليلتك يا بنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؟ قالت : أصبحت بين كمد وكرب : فقد النبي ، وظلم الوصي ،


ام سلمه س به حضرت زهرا س می گوید :چه جوری صبح کردی بین دو تا غصه صبح کردم خانم چی دو تا غصه حضرت س فرمودند:پیغمبر از دستم رفت وصی او هم مظلوم شد

بحار ج43ص156

مطلب بعدی که کاشفیت از این موضوع می کند

این مطلب تن هر شیعه را می سوزاند

حضرت زهرا نشسته تو رخت خواب بازوش ورم کرده دیگه این بازو رو شاید گذاشته بود زیر لحاف زن های مدینه آمدند عیادت می کنند خانم حالتون چطوره این بازو رو نشون نداد فرمود ما الذي نقموا من أبي حسن ؟ چرا با علی در افتادید و انتقام گرفتید

روایت کامل :
فقلن لها : كيف أصبحت يا بنت رسول الله ؟ فقالت : " أصبحت والله عائفة ( 2 ) لدنياكم ، قالية ( 3 ) لرجالكم ، شنأتهم ( 4 ) بعد إذ عرفتهم ولفظتهم ( 5 ) بعد إذ سبرتهم ( 6 ) ، ورميتهم بعد أن عجمتهم ( 7 ) ، فقبحا لفلول الحد ( 1 ) وخطل ( 2 ) الرأي وعثور الجد ، وخوف الفتن ( 3 ) ، * ( لبئس ما قدمت لهم أنفسهم أن سخط الله عليهم وفي العذاب هم خالدون ) * ( 4 ) ، لا جرم لقد قلدتهم ربقتها ( 5 ) ، وشننت ( 6 ) عليهم عارها ، فجدعا ( 7 ) وعقرا وبعدا للقوم الظالمين . ويحهم أنى ( 8 ) زحزحوها ( 9 ) عن رواسي ( 10 ) الرسالة ، وقواعد النبوة ومهبط الروح الأمين بالوحي المبين ، الطبين ( 11 ) بأمر الدنيا والدين ألا ذلك هو الخسران المبين ! ما الذي نقموا من أبي حسن ؟ نقموا - والله - منه شدة وطأته ونكال وقعته ، ونكير سيفه ، وتبحره في كتاب الله ، وتنمره ( 12 ) في ذات الله .

دلائل الامامه ص 126

ما تا آخر عمر شرمنده حضرت زهرا س هستیم !!!

حضرت زید سلام الله علیه و صلوات الله علیه علت قیامشان چه بود

ابن ابی الحدید می نویسد که از والی مدینه شکوه برده بود پیش هشام بن عبدالملک وقتی رسید شکواییه اش رو مطرح کرد هشام عوض اینکه رسیدگی بکند العیاذ بالله یک جسارت به حضرت باقر ع کرد می گه فغضب زيد ، حتى كاد يخرج من إهابه این زید ان چنان غضبناک شد نزدیک شد از پوست خودش بیاد بیرون امد بیرون گفت : باید من این انتقام را بگیرم انتقام جسارت به امام زمانم را بگیرم


روایت کامل::
فقال زيد : إن لك جوابا ، قال : تكلم ، قال : إنه ليس أحد أولى بالله ، ولا أرفع درجة عنده من نبي ابتعثه ، وهو إسماعيل بن إبراهيم ، وهو ابن أمة ، قد اختاره الله لنبوته ، وأخرج منه خير البشر ، فقال هشام : فما يصنع أخوك البقرة ! فغضب زيد ، حتى كاد يخرج من إهابه ، ثم قال : سماه رسول الله صلى الله عليه وآله الباقر وتسميه أنت البقرة ! لشد ما اختلفتما ! لتخالفنه في الآخرة ، كما خالفته في الدنيا ، فيرد الجنة ، وترد النار . فقال هشام : خذوا بيد هذا الأحمق المائق ، فأخرجوه ، فأخذ الغلمان بيده فأقاموه ، فقال هشام : احملوا هذا الخائن الأهوج إلى عامله ، فقال زيد : والله لئن حملتني إليه لا أجتمع أنا وأنت حيين ، وليموتن الأعجل منا . فأخرج زيد وأشخص إلى المدينة ، ومعه نفر يسيرونه حتى طردوه عن حدود الشام ، فلما فارقوه عدل إلى العراق ، ودخل الكوفة ، وبايع لنفسه ، فأعطاه البيعة أكثر أهلها ، والعامل عليها وعلى العراق يومئذ يوسف بن عمر الثقفي ، فكان بينهما من الحرب ما هو مذكور في كتب التواريخ . وخذل أهل الكوفة زيدا ، وتخلف معه ممن تابعه نفر يسير ، وأبلى بنفسه بلاء حسنا وجهادا عظيما ، حتى أتاه سهم غرب ( 1 ) ، فأصاب جانب جبهته اليسرى


شرح نهج البلاغه ج3ص287

حضرت زهرا س و حضرت زید صلوات الله علیه دو الگو هستند برای ما که هوشیا باشیم !!!

فاطمه;613012 نوشت:
سوالی ک برام پیش اومده ، چجور میشود که امام علی (ع) فاتح خیبر بودند اما حضرت فاطمه الزهرا(س) در جلوی ایشان ضربه میخورند؟ آیا بخاطر احترام نگه داشتن خانواده در خانه با دشمنان مقاله نکردند؟

سلام

در اجرای این دستور خداوند که دیگران در اجرای آن واماندند

وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا«الأحزاب/33»
اشرفى
و قرار گيريد در خانه هاتان و خودنمائى مكنيد مانند خودنمائى زمان جاهليت پيشين و بر پا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد خدا و رسولش را جز اين نيست كه ميخواهد خدا تا ببرد از شما بدى را (از شما) اهل بيت و پاك گرداند شما را پاك گردانيدنى (33)
برزى
و در خانه‏هاى خود بمانيد و همانند خودنمايى عهد جاهليّت پيشين خودنمايى نكنيد، و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و از خداوند و پيامبرش اطاعت كنيد. همانا خداوند مى‏خواهد كه پليدى را از شما اهل بيت دور دارد و شما را كاملا پاكيزه گرداند
بهرام پور
33 و در خانه‏هايتان بنشينيد، و مانند روزگار جاهليت قديم، با خودنمايى ظاهر نشويد، و نماز به پا داريد و زكات بدهيد، و خدا و رسولش را اطاعت كنيد. جز اين نيست كه خدا مى‏خواهد آلودگى را از شما اهل بيت بزدايد و شما را كاملا پاكيزه گرداند.
مجتبوى
و در خانه‏هاتان آرام گيريد، و به شيوه جاهليت پيشين به خودنمايى بيرون نياييد، و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و پيامبر او را فرمان بريد. همانا خداوند مى‏خواهد از شما، خاندان پيامبر، پليدى را ببرد و شما را پاك كند، پاكى كامل. (33)
مصباح زاده
و قرار گيريد در خانه‏هاتان و خودنمائى نكنيد مانند خودنمائى زمان جاهليت پيشين و بر پا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد خدا و رسولش را جز اين نيست كه ميخواهد خدا تا ببرد از شما بدى را (از شما) اهل بيت و پاك گرداند شما را پاك گردانيدنى (33)

[=arial black]ببخشید آقایان عمار شیعه و فتا1، اصلا منظور شما را متوجه نشدم،جسارته ممکن است یک بار دیگه توضیح دهید.

فاطمه;615286 نوشت:
ببخشید آقایان عمار شیعه و فتا1، اصلا منظور شما را متوجه نشدم،جسارته ممکن است یک بار دیگه توضیح دهید.

سلام

رشادت و قدرت علی (ع) در مقابل کافر حربی بود و حق نداشت در مقابل حاکم اسلامی هرچند نا حق قد علم کند هرچند دیگران که عامه انان را اهل بیت میدانند چنین نکردند !

[="Black"]یعنی امام علی (ع) و امام حسن (ع) حاکم اسلامی را هر چند کفر بود پذیرفتند اما امام حسین نپذیرفتند؟[/]

فاطمه;615313 نوشت:
یعنی امام علی (ع) و امام حسن (ع) حاکم اسلامی را هر چند کفر بود پذیرفتند اما امام حسین نپذیرفتند؟

سلام

حکام زمان امام علی (ع) و امام حسن (ع) مورد تایید مسلمانان قرار گرفته بودند و تظاهر به فسق و فجور نمیکردند ولی یزید ابن معاویه علناً میگساری و سگ بازی و .....مینمود .

فاطمه;615286 نوشت:
ببخشید آقایان عمار شیعه و فتا1، اصلا منظور شما را متوجه نشدم،جسارته ممکن است یک بار دیگه توضیح دهید.

سلام بر شما

از یک منظر دیگر بنگرید به قضیه !!!

اين سوال شما رو برای خود فرض کنید همین سوالی رو که پرسیدید شما فرض کنید امام زمان در خانه شما هست اگر کسی بخواهد حتی به درب خانه هم به قصد سوء بیاید شکی نیست که پاشو از 20 تکه خورد می کنید .

من ان احادیث و روایات رو زدم تا ببینید که حضرت زهرا س همیشه در حال دفاع از امام زمان خود یعنی حضرت علی ع است حتی در هنگام احوال پرسی و عیادتی که از حضرت زهرا س زنان می کنند

اینکه می گند الگو الگو عجیبی است و شخصیت حضرت زهرا س قابل فهم نیست !!!

[="Black"]بسیار تا بسیار ممنون از توضیحات آقایان فتا1 و عمار شیعه ، توضیحات کاملا شفاف بود .[/]

فتا 1;615270 نوشت:
سلام

در اجرای این دستور خداوند که دیگران در اجرای آن واماندند

وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا«الأحزاب/33»
اشرفى
و قرار گيريد در خانه هاتان و خودنمائى مكنيد مانند خودنمائى زمان جاهليت پيشين و بر پا داريد نماز را و بدهيد زكوة را و فرمان بريد خدا و رسولش را جز اين نيست كه ميخواهد خدا تا ببرد از شما بدى را (از شما) اهل بيت و پاك گرداند شما را پاك گردانيدنى (33)
برزى

سلام

ميشود ربطش را به اين تاپيك بگيد
مگر اين آيه مربوط به نامحرم نيست كه به زنان گفته زينت هاي خودتون را پنهان كنيد و خود نمايي نكنيد؟

فاطمه;613012 نوشت:
سوالی ک برام پیش اومده ، چجور میشود که امام علی (ع) فاتح خیبر بودند اما حضرت فاطمه الزهرا(س) در جلوی ایشان ضربه میخورند؟ آیا بخاطر احترام نگه داشتن خانواده در خانه با دشمنان مقاله نکردند؟

سلام علیکم و رحمة الله،
حضرت علی علیه‌السلام تنها در مواردی که پیشتر در موردشان امر به سکوت شده بودند سکوت کردند مگرنه بعد از تدفین حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها که قوم ظالم اجتماع کردند که اگر درست خاطرم باشد باید قبر ایشان شکافته شود و دوباره مسلمین بر پیکرشان نمار بخوانند و غیره حضرت علی علیه‌السلام لباس رزم پوشیدند و شمشیر به کمر بستند و بیرون رفتند و فرمودند از حبیبم در این مورد چیزی به من نرسیده است و امر به سکوت نشده‌ام و اگر اصرار کنید وارد جنگ می‌شوم و در این صورت می‌دانید که چه بلایی بر سرتان می‌آورم و انها هم ترسیدند و از خیر آن کار گذشتند و همین مخفی بودن قبر حضرت زهراء سلام‌الله‌علیها و مخفیانه دفت شدن ایشان یکی از اصلی‌ترین حجت‌های شیعه برای غاصب و ظالم بودن اولی و دومی است در مقابل اهل سنت.
بنابراین اگر امام علیه‌السلام در واقعه‌ی مدّ نظر شما سکوت کردند برای این بوده است که امر به سکوت شده بودند و البته برای حکمت‌های پشت آن هم دلیل بسیار است، و باز البته هر دو دریای عمیق علم تمام حوادث تا قیام قیامت را می‌دانستند و هر دو مطابق وظایفشان عمل کردند و اینطور نبوده که ندانند قرار است چه بشود، ولی چه کنیم که این خاندان «باب مبتلا به الناس» هستند، اگر ایشان مطابق علم خود از غیب که خداوند به ایشان تألیم داده بود عمل می‌کردند دیگر آن مرد پست با چه چیزی امتحان می‌شدند؟
یا علی علیه‌السلام

فتا 1;615301 نوشت:
سلام

رشادت و قدرت علی (ع) در مقابل کافر حربی بود و حق نداشت در مقابل حاکم اسلامی هرچند نا حق قد علم کند هرچند دیگران که عامه انان را اهل بیت میدانند چنین نکردند !

سلام علیکم و رحمة الله،
شاید حقیر منظور شما را درست برداشت نکرده‌ام ولی حاکمان اسلامی هم مشمول همان جنگ‌آوری امام‌المتقین علیه‌السلام می‌شدند اگر امام علیه‌السلام به تعداد اندکی یار باوفا داشتند که از حق ایشان دفاع کنند، اینکه این کار را نکردند جهتش همان نداشتن یار بود مگرنه قیام برای برقراری حکومت عدالت اسلامی بر امام واجب است اگر شرایطش فراهم شود.
یا علی علیه‌السلام

درستي;615343 نوشت:
سلام

ميشود ربطش را به اين تاپيك بگيد
مگر اين آيه مربوط به نامحرم نيست كه به زنان گفته زينت هاي خودتون را پنهان كنيد و خود نمايي نكنيد؟

سلام

تبرج و تبرجن از ریشه برج است و معنی برج مشخص است حال چرا مترجمین انرا زینت و ارایش معنی کرده اند خدا عالم است ؟

نقل قول:
برج [ borʤ ] 1 اسم کوشک . قصر . کاخ

2 اسم کرانه قویتر قلعه .

3 اسم حصن . رکن و حصن . ج، ابراج و بروج . قلعه .

4 اسم

5 اسم قلعه های کوچک و بلند که بر زوایا و بر سردروازه و جایهای دیگر حصاری برآرند بلند تا از آنجا بدشمن تیر و جز آن افکنند . دز

تبرج یعنی خود را چون برج به نمایش در نیاورید قد علم نکنید .

و تبرجن یعنی چون شاخ و شانه کشیدن زمان جاهلیت چون عربده کشیدن جاهلان .

باء;615456 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله،
شاید حقیر منظور شما را درست برداشت نکرده‌ام ولی حاکمان اسلامی هم مشمول همان جنگ‌آوری امام‌المتقین علیه‌السلام می‌شدند اگر امام علیه‌السلام به تعداد اندکی یار باوفا داشتند که از حق ایشان دفاع کنند، اینکه این کار را نکردند جهتش همان نداشتن یار بود مگرنه قیام برای برقراری حکومت عدالت اسلامی بر امام واجب است اگر شرایطش فراهم شود.
یا علی علیه‌السلام

سلام

بله منظور بنده هم همین است وقتی شرایط مناسب نیست و دشمن در لباس دوست ظاهر میشود و مسلمانان مار تصویر را بر مار نوشته ترجیح میدهند تخت هر ظلمی نباید قیام کرد تا شرایط اماده شود و خفتگان بیدار شوند و این بر نمیاید بجز از معصوم و البته پیروان بی چون چرای معصوم !

سلام و عرض ادب
این موضوع همیشه برای من هم سوال بود.
با خودم میگفتم حضرت علی در جریان درآوردن خلخال از پای زنان یهودی فرمودند: اگر کسی از این غم بمیرد رواست. آنوقت چطور اجازه میدهند همسرشان-دختر پیامبر- در مقابل چشمشان کتک بخورد و هیچ عکس العملی نشان ندهند؟

از آن گذشته حضرت زهرا فرمودند: بهترین چیز برای زن این است که نامحرم او را نبیند او هم نامحرم را نبیند. آن وقت در شرایطی که حضرت علی در خانه بودند چرا ایشان برای باز کردن درب رفتند؟
یا چرا به سمت درب و پشت آن رفتند و خودشان را در معرض نگاه نامحرم قرار دادند؟ مگر روایت نداریم ایشان درحضور نابینا خودش را میپوشاند و میگوید که اگر نابینا او را نمی بیند ولی او که نابینا را می بیند؟

البته من میدانم شیعه از این ماجرا بهره برداری برای خلافت غصب شده حضرت علی میکند اما با توجه به دو اشکال بالا من یکی دو سال پیش تحقیقاتی کردم و در کتابی -الان یادم نیست- خواندم که فاطمه ای که سیلی خورده خواهر عمر خلیفه دوم بوده!

جریان این بوده که وقتی پیامبر دعوتش را علنی میکند خواهر عمر به نام فاطمه و همسرش مسلمان میشوند. عمر به طور اتفاقی متوجه میشود و خواهرش را سیلی میزند. البته عمر کمی بعد از این جریان مسلمان میشود.

این ماجرا به نظر من منطقی تر است و با شخصیت دلاور و فاتح خیبری چون حضرت علی بیشتر تناسب دارد. ولی احتیاج به بررسی بیشتر دارد.

بنده هم مثالی دارم:اگر شخصی در شرایطی باشد که فردی مثلا به ناموسش حرفی بزند و او در شرایطی باشد که اگر دفاع کند وضعیت بدتر می شود و (مثلا فرد در بیابان باشد) احتمال تعرض به ناموس وی باشد و فرد نتواند دفاع کند و زورش نرسد به نظر شما آیا عقل حکم می کند که سکوت کند یا دفاع نماید.مسلما سکوت در این شرایط بهتر است.در اینجا هم ناموسی مانند اسلام در خطر بود.
در روایات داریم که ابوسفیان آمد و به حضرت امیر (ع)گفت که حق با شماست و من حاضرم که از حق شما دفاع نمایم ولی حضرت امیر (ع)نپذیرفت.چون می دانست که ابوسفیان با این کار می خواهد اسلام را نابود نماید.و در واقع از آب گل آلود ماهی بگیرد.
البته سخنان دوستان در پاسخ به این سوال هم خیلی زیبا بود از جمله مثال کارشناس جناب آقای عماد.از این موضوع خیلی خوشحالم که این شبهات با جوابهای زیبا پاسخ داده می شود.

در جایی هم شنیدم که وقتی به خانه مولا حمله ور شدند و حضرت زهرا (روحی فداها) بین در و دیوار ماند. چند تن از اصحاب آنجا بودند مانند زبیر و سلمان و...که در این وضعیت زبیر خواست شمشیر بکشد که حضرت اشاره کردند که دست نگه دارد و حضرت سلمان در این موقع خنده یا تبسمی کردند که زبیر خیلی ناراحت شد و به حضرت سلمان خرده گرفت که چرا در این شرایط چنین می کنی.
حضرت سلمان پاسخ داد که من فکر می کردم حضرت امیر (ع) را را در فتح خیبر شناختم ولی الان می بینم که اشتباه می کردم و هنوز او را نشناخته ام.
فردی که به خاطر حفظ اسلام حتی کتک خوردن ناموسش را هم بتواند تحمل کند واقعا فردی است که به قول استاد شهریار:
نه ملک توانمش خواند نه بشر توانمش خواند ====== متغیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
و فرزند همان شه لا فتی هم چنین کرد در عاشورا و فرزندان و زینبش را به صحنه آورد. و با تمام وجود برای حفظ اسلام مایه گذاشت.
که باز به قول استاد شهریار
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب ======که علم کند به عالم شهدای کربلا را
به خودم افتخار می کنم که محبت چنین افرادی در دلم نهادینه شده و بر پدر و مادرم درود می فرستم که شیعه امیر(ع) بودند و من را در این راه تربیت کردند.و افتخار می کنم که دوستانم از کسانی هستند که به این دودمان عشق می ورزند وخداوند را شاکرم که مرا در این راه قرار داد.
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین علی (ع)
با تمام احساس زیبا همه دوستان و محبین این دودمان (ولایت و امامت)را دعا می نمایم و حقیر را نیز دعا بفرمایید.

فتا 1;615493 نوشت:
سلام

تبرج و تبرجن از ریشه برج است و معنی برج مشخص است حال چرا مترجمین انرا زینت و ارایش معنی کرده اند خدا عالم است ؟

سلام
صحبت در مورد حضرت سلمان شد كه ياد يك چيزي افتادم
ظاهرا حضرت زهرا با سلمان از يك نامحرم معمولي كه بايد رعايت كنند فراتر بودن.اينرو از يك جايي خوندم و هيچ گونه قضاوتي نميكنم

درست است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امر به صبر و سکوت شده بودند

ولی همچین بی تفاوت هم با مسئله هجوم اشرار به خانه اشان و ضرب و شتم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برخورد نکردند .

در کتاب سلیم بن قیس هلالی که از کتب معتبر و صحیح شیعه است آمده که :

« وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.

عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله‏ ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مى‌كنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى»

«الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولي، 1405هـ.»

منبع از کتب اهل سنت :
همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن اين روايت را نقل كرده است:
أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.

« الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت. »

این مطلب بقدری مسلم است که علاوه بر کتب شیعه در کتب عامه هم توسط بزرگان ایشان ذکر شده است .

سلام
سوال شما برای همه شیعیان یادآور مصیبتی دردناک است . زیرا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دارای شخصیتی عظیم و الهی است و او کسی است که خداوند علت خلقت عالم و پیامبر و علی علیهماالسلام را خلقت ایشان می خواند و او کسی است که تنها کفو علی است . او کسی است که حجت خدا بر حجتهای خداست چنانکه امام حسن عسکری می فرماید: نحن حجه الله علیکم والفاطمه حجه الله علینا ما حجتهای خدا بر شماییم وفاطمه حجت خدا برماست. او کسی است که پیامبر به پای او برمی خیزد و دست او را می بوسد و او را استقبال می کند و این به جهت علم به فضیلت این بانو و جایگاه رفیع او نزد خداوند است او کسی است که رضایش رضای پیامبر و خداست و پاره تن رسول الله است. او تنها کسی است که پس ازپیامبر جبرئیل برای دلداری او در مصیبت پیامبر بر او نازل می شود.
قطعا علی علیه السلام بیش از هر کس دیگری فضایل او را می داند و او را می شناسد و می داند که جان او عزیزترین جانهاست و حفظ جان او از بزرگترین واجبات او محبوب علی است . دقت کنید گفتم محبوب علی نه معبود علی علیه السلام . وعلی همه محبوب هایش را فدای معبودش می کند .جان فاطمه سلام الله علیها بسیار جان عزیزی است که اگر همه جانها فدای او شود باز کم است ولی دین خدا جایگاه بالاتری دارد و برای حفظ دین خدا فاطمه هم جان خود را فدا می کند و علی هم صبر بر چنین مصیبتی و این امتحان علی است و سر بلند بیرون آمدن از این امتحان فقط کسی مانند مولی متقیان علی علیه السلام را می خواهد..
جانمو پدر و مادرم و زن و فرزندم فدای این تنها زوج معصوم عالم

ویان;615496 نوشت:
البته من میدانم شیعه از این ماجرا بهره برداری برای خلافت غصب شده حضرت علی میکند اما با توجه به دو اشکال بالا من یکی دو سال پیش تحقیقاتی کردم و در کتابی -الان یادم نیست- خواندم که فاطمه ای که سیلی خورده خواهر عمر خلیفه دوم بوده!

لطفا هر مطلبی را که این گونه به مسائل تاریخی و روایی مرتبط است حتماً با ذکر منبع درج بفرمایید از آنجائیکه باید راوی و سند اعتبارسنجی شود.

ویان;615496 نوشت:
با خودم میگفتم حضرت علی در جریان درآوردن خلخال از پای زنان یهودی فرمودند: اگر کسی از این غم بمیرد رواست. آنوقت چطور اجازه میدهند همسرشان-دختر پیامبر- در مقابل چشمشان کتک بخورد و هیچ عکس العملی نشان ندهند؟


نباید مسائل با هم خلط شود
در مثال شما حضرت علی علیه السلام حاکم اسلامی هستند چنین می فرمایند
اما در مسئله هجوم به بیت، شرایط در پست 3و4 شرایط توضیح داده شده است مراجعه بفرمائید اگر سوالی بود خدمتتان هستم

ویان;615496 نوشت:
از آن گذشته حضرت زهرا فرمودند: بهترین چیز برای زن این است که نامحرم او را نبیند او هم نامحرم را نبیند. آن وقت در شرایطی که حضرت علی در خانه بودند چرا ایشان برای باز کردن درب رفتند؟

این شبهه را نیز در طی این سه صفحه دوستان دیگر جواب دادند ، خوب است شما ابتدا آنچه گفته شده بخوانید تا تکرار پاسخگویی نشود
با شناختی که از مهاجمین به بیت بود مشخص بود اگر سلمان می رفت آنان حیا نمی کردند در درب را می شکستند، اگر ابوذر می رفت حیا نمی کردند و درب را می شکستند حتی اگر حضرت علی علیه السلام نیز می رفتند آنان حیا نمی کردند و درب را می شکستند اما اگر حضرت زهرا سلام الله علیها شاید حیا می کردند
این احتمال احتمال معقولی بود چون بعضی حیا کردند و به خلیفه دوم گفتند فاطمه پشت در است
وی گفت بزنید اگر چه فاطمه است(1) معلوم شد آنان حتی از حضرت زهرا سلام الله علیها نیز حیا نکردند، حضرت علی علیه السلام نمی توانست شمشیر به دست گیرد و به جنگ بپردازند پست 3 و و 4 را دوباره بخوانید
البته بعضی همان طور که دوستان نیز فرمودند گفته اند حضرت زهرا پشت در بودند نه اینکه پشت در آمدند و به روایت منظور شما هم عمل کردند و درب را بستند ولی امان از بی حیایها

1. السقیفه والخلافه ص 14

(رهرو ولایت);615497 نوشت:
بنده هم مثالی دارم:اگر شخصی در شرایطی باشد که فردی مثلا به ناموسش حرفی بزند و او در شرایطی باشد که اگر دفاع کند وضعیت بدتر می شود و (مثلا فرد در بیابان باشد) احتمال تعرض به ناموس وی باشد و فرد نتواند دفاع کند و زورش نرسد به نظر شما آیا عقل حکم می کند که سکوت کند یا دفاع نماید.مسلما سکوت در این شرایط بهتر است.در اینجا هم ناموسی مانند اسلام در خطر بود.
در روایات داریم که ابوسفیان آمد و به حضرت امیر (ع)گفت که حق با شماست و من حاضرم که از حق شما دفاع نمایم ولی حضرت امیر (ع)نپذیرفت.چون می دانست که ابوسفیان با این کار می خواهد اسلام را نابود نماید.و در واقع از آب گل آلود ماهی بگیرد.


با تشکر از مثال شما
من فکر میکنم این مثال با شرایط حضرت علی وفق ندارد. اگر بگوییم حضرت علی به خاطر اسلام سکوت کردند خوب این سوال پیش می آید که اگر سکوت نمیکردند چه میشد؟ چگونه اسلام از بین می رفت؟
توجه کنیم که ما عقیده داریم که مردم آن زمان ناآگاه بودند و هیچ حمایتی از خلافت حضرت علی درسقیفه نکردند. در همین سایت هم دوستان بارها گفتند که دلیل اینکه ائمه حکومت تشکیل ندادند نبود یار وفادار از بین مسلمین بوده است.
خوب الان شما حضرت علی را تصور کنید که بعد از جریان سقیفه تنها مانده است. فقط سه نفر خلافت ایشان را قبول دارند. بعد عمر به همسر ایشان اسائه ادب میکند. اگر حضرت علی پاسخ دهند چگونه اسلام به خطر می افتد؟ ایشان که هیچ طرفدار بزرگی ندارد که بین مسلمین جنگ و دودستگی برپا شود؟
اسلام در صورتی از بین می رفت که مثلا عمر طرفداران زیاد و حضرت علی هم طرفداران زیاد داشت و این دو دسته به روی هم شمشیر می کشیدند و باعث سقوط اسلام می شدند. اما وقتی حضرت علی تنهاست و عمر هزاران طرفدار دارد اصولا جنگی در نمی گرفت و دیدیم که حضرت زهرا دختر رسول خدا هم شهید شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و مسلمانان هیچ آشوبی برای این مساله به پا نکردند. یعنی وقتی برای شهادت حضرت زهرا مردم عکس العمل خشمگینی نشان ندادند و به عمر حمله ور نشدند آیا برای سیلی خوردن ایشان عکس العمل نشان میدادند که اسلام از بین برود؟

عماد;615673 نوشت:
با شناختی که از مهاجمین به بیت بود مشخص بود اگر سلمان می رفت آنان حیا نمی کردند در درب را می شکستند، اگر ابوذر می رفت حیا نمی کردند و درب را می شکستند حتی اگر حضرت علی علیه السلام نیز می رفتند آنان حیا نمی کردند و درب را می شکستند اما اگر حضرت زهرا سلام الله علیها شاید حیا می کردند

سلام و عرض ادب
من یک روایتی خواندم که حضرت زهرا پارچه رنگینی جلوی اتاقشان آویزان کرده بودند که پیامبر ناراحت میشوند. این یعنی اینکه اتاقهای آن زمان درب نداشته و بجای درب پرده داشته. حتی من شنیدم که اولین بار معاویه دستورمیدهد خانه ها درب داشته باشد (معاویه هم که 30 سال بعد از این جریان بوده)
یک روایت دیگر هم هست که فردی بی اجازه وارد خانه پیامبر میشود (اتاق عایشه) که آیه نازل میشود که اول اجازه بگیرید بعد داخل شوید. خوب اگر آن موقع خانه ها درب داشته که بی اجازه نمیشده داخل شد! حتما یک پارچه جلوی خانه بوده.

ویان;615496 نوشت:
یا چرا به سمت درب و پشت آن رفتند و خودشان را در معرض نگاه نامحرم قرار دادند؟ مگر روایت نداریم ایشان درحضور نابینا خودش را میپوشاند و میگوید که اگر نابینا او را نمی بیند ولی او که نابینا را می بیند؟

اینجا نیز صحیح نفرمودید
گفته شد که ایشان درب را بستند پس خود را در معرض نگاه نامحرم قرار ندادند
از سوی دیگر مسئله دفاع از حق بود که حضرت علی علیه السلام به دلایلی مجبور به سکوت بودند
راستی چرا وقتی عایشه بر جمل سوار شد و از مکه تا بصره آمد کسی نگفت که وی خود را در معرض نگاه نا محرم قرار داده است؟

ویان;615681 نوشت:
اگر بگوییم حضرت علی به خاطر اسلام سکوت کردند خوب این سوال پیش می آید که اگر سکوت نمیکردند چه میشد؟ چگونه اسلام از بین می رفت؟

انصاف آن است که از اول تاپیک پیگیری کنید و سوالاتی که لااقل در این تاپیک جواب داده شده دوباره نپرسید بنده در پست 3و4 همین تایپک شرایط زمان رحلت پیامبر و دلایلی که حضرت علی سکوت کردند را آورده ام اگر در آن موارد سوال دارید بسم الله ولی اگر آنان را نخوانده اید لطف بفرمائید مطالعه کنید.

ویان;615681 نوشت:
اگر حضرت علی پاسخ دهند چگونه اسلام به خطر می افتد؟ ایشان که هیچ طرفدار بزرگی ندارد که بین مسلمین جنگ و دودستگی برپا شود؟

اگر ایشان اقدام به جنگ می کردند، قطعا کسانی حمایت می کردند، جنگ داخلی رخ وی داد و همان عواملی که در پست 3و 4 گفته شد برای سرنگونی اسلام اقدام می کردند، برادر دشمنان خارجی در کمین بودند

ویان;615681 نوشت:
اسلام در صورتی از بین می رفت که مثلا عمر طرفداران زیاد و حضرت علی هم طرفداران زیاد داشت و این دو دسته به روی هم شمشیر می کشیدند و باعث سقوط اسلام می شدند. اما وقتی حضرت علی تنهاست و عمر هزاران طرفدار دارد اصولا جنگی در نمی گرفت و دیدیم که حضرت زهرا دختر رسول خدا هم شهید شد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد و مسلمانان هیچ آشوبی برای این مساله به پا نکردند. یعنی وقتی برای شهادت حضرت زهرا مردم عکس العمل خشمگینی نشان ندادند و به عمر حمله ور نشدند آیا برای سیلی خوردن ایشان عکس العمل نشان میدادند که اسلام از بین برود؟

منحصر به همین مورد نیست
وقتی خود حضرت علی سکوت کرد و دلالیش تهدیدات خارجی و داخلی بود وقتی ایشان سکوت کردند دیگران نیز به تبع ایشان سکوت کردند، شد والا بودند کسانی که اگر حضرت علی دست به شمشیر می برد دفاع می کردند اما مسائل و تهدیدات ، روم، پیامبران دروغین، مرتدین و ابوسفیان مانع از قیام حضرت علی علیه السلام شد

عماد;615692 نوشت:
اینجا نیز صحیح نفرمودید
راستی چرا وقتی عایشه بر جمل سوار شد و از مکه تا بصره آمد کسی نگفت که وی خود را در معرض نگاه نا محرم قرار داده است؟


عایشه داخل کجاوه ای که روی شتر میگذارند مینشسته و دیگران قادر به دیدن ایشان نبودند. از آن گذشته عایشه که نگفته بود بهترین چیز برای زن این است که نامحرم او را نبیند. این حرف را حضرت فاطمه گفته بودند و خوب خودشان هم حتما رعایت میکردند!
در حالی که عایشه تا آنجایی که من مطالعه کردم چندان به حجاب عقیده نداشته و جایی گفته بوده که اگر زن به مرد بزرگسال شیر بدهد میتواند در جلوی او بی حجاب باشد! (فکر میکنم وهابی ها هم همین را می گویند) یا گفته بوده آیاتی درباره منع حجاب وجود داشته که بز آن را خورده بوده!!! خوب این خانم اصلا حجاب را قبول نداشته
:khaneh:

ویان;615684 نوشت:
من یک روایتی خواندم که حضرت زهرا پارچه رنگینی جلوی اتاقشان آویزان کرده بودند که پیامبر ناراحت میشوند.

آدرس؟؟؟

ویان;615684 نوشت:
این یعنی اینکه اتاقهای آن زمان درب نداشته و بجای درب پرده داشته.

نتیجه پس از دادن آدرس و اثبات آن صحیح است نه اینکه هر کس فورا حرفی بزند و طبق آن فورا نتیجه گیری کند
من هم می گویم افتاقا دربهای آن زمان آهنی بوده و با آتش داغ شده و عمر هم منجنیق آتش پرتاب کرده و خانه را سوزانده و ...

ولی دریغ از یک آدرس صحیح
بله ابتدا آدرس بدهید سپس آدرس را بررسی کنیم صحیح بودن آن که ثابت شد دیر نمی شود با هم نتیجه گیری می کنیم

ویان;615684 نوشت:
حتی من شنیدم که اولین بار معاویه دستورمیدهد خانه ها درب داشته باشد (معاویه هم که 30 سال بعد از این جریان بوده)

آدرس ؟؟؟

ویان;615684 نوشت:
یک روایت دیگر هم هست که فردی بی اجازه وارد خانه پیامبر میشود (اتاق عایشه) که آیه نازل میشود که اول اجازه بگیرید بعد داخل شوید. خوب اگر آن موقع خانه ها درب داشته که بی اجازه نمیشده داخل شد! حتما یک پارچه جلوی خانه بوده.

خب درب باز بوده این چه استدلالی است ، الان خانه ما درب حیاتش باز است ، کسی بدون درب زدن وارد می شود می گویم چرا درب نزدی
از کجای این مطلب اثبات می شود خانه ما درب نداشته
اما خانه های آن زمان درب داشته یا نه ؟؟؟
به این آیه دقت کنید
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

مگر پرده هم کلید داشته که کسی کلید آن در اختیارش باشد
این آیه قران است نه حدیث است که بگوییم جعلی است و نه شعراست که بگوییم تشبیه واستعاره است

این هم احادیث از منابع اهل سنت که خانه های آن وقت درب داشته است

1. حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.(1)
از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.

2. مسلم نيشابورى در صحيحش مى‌نويسد:
قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.(2)
ابو حميد مى‌گويد: پيامبر به ما امر كرد كه شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب‌هنگام درها را ببنديم.
3.ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مى‌نويسد:
وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.(3)
اتاق‌هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخن‌ها مى‌زدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقه‌هايى براى كوبيدن بر در نداشته است.

4.بخارى در ادب المفرد مى‌نويسد:
عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.(4)
محمد بن هلال خانه‌هاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده‌ از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه ‌اش به طرف شام باز مى‌شد، پرسيدم:‌ يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.

1. السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
2.النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.
3القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 221، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
4. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م

ادامه بدهم یا کافی است

سلام
احست استاد ادامه بده
هورا:khaneh::Nishkhand::ok::Kaf::Gol:

عماد;615009 نوشت:
شمشیرهایی که قصد نصف کردن نوزاد اسلام را داشتند عبارتند از
1. روم که در صدد حمله به اسلام بود
2. ابوسفیان که جز باند طلقا بود و به دنبال این بود تا آب گل آلود شود و از آب گل آلود ماهی بگیرد و اسلام را دوباره با جاهلیت برگرداند
3. قبایل رده که پس از اسلام مرتد شده بودند البته بعضی از آنها برچسب مرتد شدن خوردند چون خلیفه وقت را قبول نداشتند ولی بعضی واقعا مرتد شده بودند که توضیح این خواهد آمد
4. پیامبران دروغین که قصد از بین بردن اسلام را داشتند

ابوسفیان به تنهایی نمیتوانست کاری بکند. اگر قادر بود یا طرفداری داشت خوب خودش خلافت را به دست می گرفت! قبایل رده که از ابوبکر شکست خوردند و قدرت آنچنانی نداشتند. پیامبران دروغین هم که دهها سال زمان میبرد که بتوانند خود را تثبیت کنند. میماند روم که دشمن خارجی است و بعید است در برابر دشمن خارجی مردم مقاومت نکنند حتی اگر با هم مخالف باشند.
البته من قبول دارم وقتی که خطر دشمن خارجی وجود دارد بهتر است که درگیری داخلی نباشد.

کریم اردکانی;615717 نوشت:
سلام
احست استاد ادامه بده

حتی صحیح بخاری که در کتمان حقایق از دیگر علمای شما قوی تر بوده نیز این سخن را کتمان نکرده و آورده
دقت بفرماید
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.(1)
از عائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مى‌نگريستم.
1. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از «تخته » يا «سعف نخل» ساخته مى‌شدند بر ورودي‌هاى منازل وخانه‌ها نصب مى‌كرده‌اند.


ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب

عماد;615708 نوشت:
آدرس؟؟؟

این یکی در کتاب دینی دوران مدرسه (فکر میکنم راهنمایی) خواندم که پیامبر قصد رفتن به خانه دخترش را دارد که پرده رنگینی را جلوی خانه ایشان می بیند و بر می گردد و داخل خانه نمیشود. حضرت فاطمه می فهمد دلیل بازگشت پدرش چه بوده پرده را باز میکند و برای ایشان می فرستد تا خرج نیازمندان شود. پیامبر هم از این کار دخترش تمجید میکند و میگوید فاطمه کسی است که خدا و رسولش از او راضی است.
حالا ممکن است برخی خانه های آن زمان درب داشته ولی حضرت فاطمه مانند فقرا زندگی میکرده و طبق این روایت خانه اش درب نداشته.

(در ضمن تشکر از شما بابت اینکه با حوصله پاسخ میدهید:Gol:)

ویان;615719 نوشت:
ابوسفیان به تنهایی نمیتوانست کاری بکند. اگر قادر بود یا طرفداری داشت خوب خودش خلافت را به دست می گرفت! قبایل رده که از ابوبکر شکست خوردند و قدرت آنچنانی نداشتند. پیامبران دروغین هم که دهها سال زمان میبرد که بتوانند خود را تثبیت کنند. میماند روم که دشمن خارجی است و بعید است در برابر دشمن خارجی مردم مقاومت نکنند حتی اگر با هم مخالف باشند.
البته من قبول دارم وقتی که خطر دشمن خارجی وجود دارد بهتر است که درگیری داخلی نباشد.

لطفا مستندات خود را در مورد درب بیان نمائید و مستندات ما را علمی زیر سوال ببرید منتظریم
اما چه راحت بحث می کنید اینطور که شما ماهرانه بحث می کنید و می توانید حتی منکر وجود حضرت علی وحضرت زهرا شوید تا چه رسد به قضیه احراق بیت وحی
درمورد ابوسفیان : این شخص ده سال با پیامبر با توان توان جنگیده بود ، وقتی دید نمی تواند در مقابل سپاه اسلام در فتح مکه مقاومت کند اسلام آورد درست است شکست خورده بود ولی دنبال موقعیت می گشت ، دنبال این می گشت که بین مسلمانان جنگ داخلی افتد و از آب گل آلود ماهی گرفته و اسلام را به جاهلیت برگردنداند لذا به حضرت علی پیشنهاد داد که کوتاه نیاید

وی به علي علیه السلام گفت: چه شده است که خلافت در دست کوچکترين قبيله قريش قرار گرفته؟ اگر بخواهى مدينه را پر از سواره و پياده مى‌کنم؛ علي گفت: اى ابوسفيان مدتى طولانى است که با اسلام و اهل آن دمشنى داري؛ اما نتوانسته‌اى به آن ضربه بزني؛ ما ابوبکر را براى خلافت سزاوار يافتيم.... هنگامى كه ابوبکر خليفه شد، ابوسفيان گفت: ما با ابوفصيل چه ارتباطى داريم ( که خلافت ايشان را قبول کنيم؟ ) حق با فرزندان عبد مناف است؛ به وى گفته شد: ابوبکر فرزند تو را والى قرار داده است!!! گفت: حق فاميلى را ادا کرده است!!!
مردم براى بيعت با ابوبکر گردآمدند، ابوسفيان گفت: من آشوبى مى‌بينم که آن را فقط خون آرام مى‌کند. اى فرزندان عبد مناف! ابوبکر در کدام يک از کارهاى شما جايگاهى داشته است؟ اى دو ذليل! اى علي و اى عباس؟ سپس به علي گفت: اى علي دست خود را بگشا تا با تو بيعت کنم؛ علي قبول نکرد. ابوسفيان شعر ملتمس را خواند که:
در بيابان کسى زندگى نمى‌کند مگر دو قبيله ذليل حى و وتد
اين يکى نيزه خود را در بيابان سر و ته گذاشته ( قصد جنگ ندارد) وآن ديگرى ناله مى‌زند؛ ولى کسى به او کمک نمى‌کند.
علي او را منع کرد و گفت: تو از اين کارها جز فتنه چيز ديگرى نمى‌خواهي. و مدتى است طولانى که با اسلام به بدى رفتار کرده‌اى! و ما احتياج به خير خواهى تو نداريم.(1)
اما حضرت علی علیه السلام ضمن زیر سوال بردن خلفا از نقشه ابوسفیان آگاه بود و مشت وی را باز کرد
1. الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 237، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

ویان;615732 نوشت:
این یکی در کتاب دینی دوران مدرسه (فکر میکنم راهنمایی) خواندم که پیامبر قصد رفتن به خانه دخترش را دارد که پرده رنگینی را جلوی خانه ایشان می بیند و بر می گردد و داخل خانه نمیشود. حضرت فاطمه می فهمد دلیل بازگشت پدرش چه بوده پرده را باز میکند و برای ایشان می فرستد تا خرج نیازمندان شود. پیامبر هم از این کار دخترش تمجید میکند و میگوید فاطمه کسی است که خدا و رسولش از او راضی است.
حالا ممکن است برخی خانه های آن زمان درب داشته ولی حضرت فاطمه مانند فقرا زندگی میکرده و طبق این روایت خانه اش درب نداشته.

آیا کتاب دینی دوران مدرسه شد مدرک برای بحث علمی

ویان;615719 نوشت:
قبایل رده که از ابوبکر شکست خوردند


بله شکست خوردند اما کی؟ وقتی حضرت علی علیه السلام سکوت کردند و مسلمانان متحد شدند
اگر حضرت علی سکوت نمی کرد و مسلمانان به هم مشغول می شدند مرتدین حمله می کردند و اسلام را از بین می بردند
آنان آنقدر قوی بودند که حتی با اینکه جنگ داخلی بین مسلمانان اتفاق نیفتاد باز حمله کردند و تا نزدیکی های مدنیه آمدند و چیزی نمانده بود که مدینه را تصرف کنند ، حال تصور کنید اگر مسلمانان به هم مشغول می شدند چه اتفاق می افتاد
وقتی مرتدین به نزدیکی مدینه رسدند حتی حضرت علی نیز در دفاع از مدینه شمشیر به دست گرفتند و به دفاع از آن پرداختند
جالب این است که همان علیی که در تمام غزوات و جنگهای زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم شرکت داشتند و رشادتها از خود نشان دادند الا تبوک ، در زمان خلفا در هیچ جنگی شرکت نکردند الا همین یک جنگ یعنی وقتی مدینه داشت سقوط می کرد
خود حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
«من دست [از حکومت] باز كشيدم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام باز گشته، مى‏خواهند دين محمد(ص) را نابود سازند، پس ترسيدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را يارى نكنم، رخنه‏اى در آن بينم يا شاهد نابودى آن باشم، كه مصيبت آن بر من سخت‏تر از رها كردن حكومت بر شماست.»[1]


[/HR][1]. نهج‏البلاغه، نامه62.

ویان;615719 نوشت:
پیامبران دروغین هم که دهها سال زمان میبرد که بتوانند خود را تثبیت کنند.

در مورد پیامبران دروغین احتمالا اطلاع ندارید که یمن از دست باذان ایرانی که فرماندار پیامبرصلی الله علیه واله وسلم بود گرفتند و اسود عنسی با مسیلمه کذاب داشتند به طرف مدینه پیش روی می کردند اسود به دست ایرانیان مقیم یمن کشته شد ولی خطر مسیلمه هنوز بود و تهدید جدی برای اسلام بودند
پس از انتشار خبر رحلت آن حضرت(ص)، کار چهار تن از پیامبران دروغین، بسیار بالا گرفت و مناطق زیادی چون یمن، یمامه، عمان، نجد و... را تصرف کردند. اسود عنسی در یمن، مسیلمه کذاب در یمامه، طلیحه اسدی در نجد و سجاح در قبیله بنی حنیفه به آنها پیوستند. کار این پیغمبران دروغین و قبایل شورشی آن اندازه بالا گرفت که سراسر جزیرة العرب آن روز، آشفته شد و از کنترل دولت مدینه خارج شد. و تنها مکه، طائف و مدینه به اسلام وفادار ماندند. خطر آن قدر جدی بود که حتی مدینه نیز در خطر بود و شب و روز، بر راه های ورودی و کوچه ها، پاسبانی می دادند تا غافلگیر نشوند(1)
حال تصور کنید حضرت علی علیه السلام هم جنگی راه می انداخت ایا چیزی از اسلام می ماند
1.تاریخ طبری، حوادث سال 11 هجری.

عماد;615738 نوشت:
آیا کتاب دینی دوران مدرسه شد مدرک برای بحث علمی

فرض بر این هست که در یک کشور شیعی، کتب اعتقادی دوران مدرسه معتبر و مستند باشه. در غیر این صورت بنده دیگر حرفی ندارم :ok:

  • استاد مرتضي مطهري در كتاب مساله حجاب مي نويسد: از نظر اسلام، هيچكس حق ندارد بدون اطلاع و اجازه قبلي به خانه ديگري داخل شود. در بين اعراب، در محيطي كه قرآن نازل شده است معمول نبوده كه كسي براي ورود در منزل ديگران اذن بخواهد. در خانه ها باز بوده همانطوري كه الان در دهات ديده مي شود.... اولين كسي كه دستور داد براي خانه هاي مكه مصراعين يعني دو لنگه در قرار دهند معاويه بود و هم او دستور داد كه درها را ببندند. (قبلا گفتم خلافت معاويه هم كه متعلق به 30 سال پس از اين وقايع است).

استاد مطهري در كتاب مساله حجاب ص 170 در تفسير آيه 53 سوره احزاب مي نويسد: عربهاي مسلمان بي‌پروا وارد اتاقهاي پيامبر مي شدند. زنهاي پيامبر هم در خانه بودند. آيه نازل شد كه اولاً سرزده و بدون اجازه وارد خانه پيغمبر نشويد و ثانياً وقتي مي‌خواهيد چيزي از زنان پيامبر بگيريد از پشت پرده بخواهيد بدون اينكه داخل اتاق شويد. این نشان میدهد که اتاق زنان پیامبر در نداشته بلکه پرده داشته و خوب بعید است که دختر پیامبر از نظر مالی افضل از زنان پیامبر بوده باشد.

  • در تاريخ طبري آمده ص 838 آمده: "و چنان شد كه دريا كشتي اي را كه از آن يكي از بازرگانان رومي بود به جده انداخت كه درهم شكست و چوب آنرا بگرفتند و براي سقف كعبه آماده كردند و يك مرد قبطي در مكه بود كه نجاري مي دانست و مقدمه كار فراهم آمد"
  • (يعني در آن روزگار: كساني مانند يهوديان و اشراف قريش و كلاً كساني كه وضعيت مالي خوبي داشته اند و داخل خانه نيز لوازم قيمتي، خانه آنها در چوبي داشته ولي اكثر خانه ها بدون درب بوده است. حتي براي ساختن سقف كعبه چوب وجود نداشته است، و نجار هم قبطي بوده و عربها، نجار هم نداشته اند.

[="Navy"]

ویان;615761 نوشت:
این نشان میدهد که اتاق زنان پیامبر در نداشته بلکه پرده داشته

سلام
خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى‌دهد كه از خانه‌هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌ترديد خانه‌اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى‌معنا خواهد بود:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... [HL]أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ[/HL] أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... ي[HL]ا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست[/HL]، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .
در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مى‌دهد كه ورودي‌هاى منازل واتاق‌ها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ [HL]فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.[/HL]
از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، [HL]سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.[/HL]
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحيح كرده است.[/]

عماد;615708 نوشت:
آدرس؟؟؟
به این آیه دقت کنید
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

مگر پرده هم کلید داشته که کسی کلید آن در اختیارش باشد
این آیه قران است نه حدیث است که بگوییم جعلی است و نه شعراست که بگوییم تشبیه واستعاره است


از ابتداي آيه تا انتها 9 مرتبه از كلمه بيت و بيوت استفاده شده ولي در موردي كه كلمه كليد آمده (مفاتحه) به جاي بيوت كلمه ملكتم آمده (که شما ملکتم را به خانه ترجمه کردید!!) در حالی که بیوت یعنی خانه و ملكتم را مي توان به چيزي كه مالك آن هستي معني كرد همچون صندوقچه.
از آن گذشته مردم براي جايي درب به همراه كليد مي گذارند (آن هم در 1400 پيش) كه شيء يا چيزي قيمتي در آن باشد نه اتاقك حضرت فاطمه كه به از جواهرات و چيزهاي قيمتي خالي بوده و زندگي زاهدانه اي داشته اند.

موضوع قفل شده است