یک سوال علمی از علمای اهل تسنن

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یک سوال علمی از علمای اهل تسنن

[=Tahoma]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک سوال علمی از علمای اهل تسنن[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]راز سکوت علمای اهل سنت در پاسخ دادن به نامه حسن جلالیان (استاد طب اب درمانی ) که در مورخ 9/11/89 خطاب به علمای اهل سنت منتشر شده است[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بسم الله الرحمن الرحیم [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نامه حسن جلالیان ( استاد طب آب درمانی ) خطاب به علمای محترم اهل سنت در سرتاسر دنیا درمورخ 9/11/1389 منتشر شد و در این نامه یک سوال از علمای محترم اهل سنت پرسیده شده است که : [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است ؟ [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ولی تاکنون هیچ پاسخی دریافت نشده است .[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] این نامه برای جناب مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی ( امام جمعه مسجد مکی زاهدان و مدیر حوزه علمیه دارلعلوم مسجد مکی زاهدان ) و برای جناب مولوی عبدالمجید مرادزهی خاشی ( استاد حوزه علمیه دارالعلوم مسجد مکی زاهدان ) به شماره 05412437676و09123264905 و جناب اقای مفتی محمد قاسم قاسمی (مفتی دارالعلوم مسجد مکی زاهدان) به شماره 05412415141 و 09155419588 و برای دارلافتاء سراوان به شماره 05485272342 فاکس شده است و برای شبکه ماهواره ای نور که شبکه اهل سنت است برای 2 ایمیلشان به ادرس های : ایمیل های شبکه ماهواره ای نور [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ارسال شده . وبرای ایمیل دانشگاه الازهر مصر به ادرس : ادرس سایت دانشگاه الازهر مصر [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]www.azhar.edu.eg[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ایمیل دانشگاه الازهر مصر [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] ارسال شده است .و همچنین برای تعدادی از وب سایت ها و وبلاگهای اهل سنت نیز ارسال شده است و برای برخی از علمای دیگر اهل سنت بصورت پیامک اطلاع داده شده است ولی تاکنون که 21/2/1390 است هیچ عالمی از علمای اهل سنت پاسخ نداده اند . و به راستی چه پاسخی دارند که بدهند ؟پاسخ این سوال 3گزینه بیشتر ندارد : [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]1[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]- اگر علمای اهل سنت بگویند حضرت فاطمه بعد از پیامبر (ص) پیشوایی نداشته است که انوقت با احادیثی که درمنابع مهم ومعتبر خودشان وجود دارد چه بکنند ؟ مانند صحیحین( صحیح بخاری و صحیح مسلم ) مبنی براینکه مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ فِی عُنُقهٍ بَیْعَةٌ ماتَ مِیْتَةٌ جاهِلَّیِةً (هرکس باید بیعت پیشوایی را بر گردن داشته باشد وگرنه مرگش بمانند مرگ جاهلیت است ..) منبع حدیث - صحیح مسلم- کتاب الاماره - باب وجوب ملازمه جماعه المسلمین عند ظهور الفتن و فی کل حال…. حدیث ۱۸۵۱ص۵۳۲ چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) در این صورت مرگ حضرت فاطمه سلام الله علیها به مرگ جاهیت بوده است !!!!!!!!!!!!!!!!!! و ایا می توانند چنین پاسخی بدهند ؟ [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]2- علمای اهل سنت اگر پاسخ بدهند که پیشوای حضرت فاطمه جناب ابابکر بوده است آنوقت با احادیثی که در معتبرترین منابع اهل سنت یعنی صحیحین ( صحیح بخاری و صحیح مسلم )و از ام المومنین عایشه بنت ابابکر نقل شده چه کنند ؟ مانند این احادیث : ام المومنین عایشه می فرمایند: …فَغَضََبتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و سلم)، فَهَجَرتْ اَبابَکر، فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتَهُ حَتَّی تُوُفَّیَتْ وَ عاشَت ْ بَعْدَ رسول الله (صلی الله علیه وسلم) ستة اَشْهُرٍ. …. پس غضب کرد فاطمه دختر رسول خدا (ص) و روی برگردانید از ابابکر و این روی برگردانیدن ادامه داشت تا وفاتش و فاطمه شش ماه زندگی کرد بعد از رسول خدا (ص). الف- صحیح بخاری– کتاب فرض الخمس – باب فرض الخمس – حدیث ۳۰۹۳ ص۶۵۲ – چاپ بیروت ( شرکه دارالارقم بن ابی الارقم ) ب- صحیح مسلم – کتاب الجهاد و السیر – باب قول النبی صلی الله علیه و سلم. لا نورث… حدیث ۱۷۵۹ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) ص ۴۹۸ ام المومنین عایشه در روایت دیگری نیز می فرماید : ….. فَهَجَرتْهُ فَلَمْ تُکَلَّمهُ حَتّی تُوُفَّیَتْ وَ عاشَتْ بَعْدَ الَّنبیِ (صلی الله علیه وسلم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فَلَمّا تُوُفَّیتْ،‌دَفَنَها زَوْجُها عَلیٌ لَیْلاً، وَ لَمْ یُوذِنْ بِها اَبابَکْرٍ وَ صَلی عَلَیْها …. … فاطمه روی برگردانید از ابابکر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و ۶ ماه بعد از پیامبر (ص) زندگی کرد و بعد از وفاتش همسرش علی او را شبانه دفن کرد و برای نماز و دفنش ، ابابکر را خبر نکرد…. الف- صحیح بخاری – کتاب المغازی – باب غزوه خیبر- حدیث ۴۲۴۰ و ۴۲۴۱ – ص ۸۸۴ – چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم ) ب- صحیح مسلم- کتاب الجهاد و السیر – باب ۱۶ (باب قول النبی صلی الله علیه و سلم، لانورث ما ترکنا فهو صدقه) حدیث ۱۷۵۹ ص ۴۹۸ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) می بینیم که حضرت فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب کرده و از او روی برگردانیده و هرگز با او سخن نگفته ا ست تا هنگام وفاتش .پس پیشوای حضرت فاطمه ابابکر نبوده است .[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] 3- علمای اهل سنت اگر پاسخ دهند که امام الوصی علی ابن ابیطالب پیشوای حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده است که آنوقت کل داستان اهل سنت زیر سوال خواهد رفت چون حضرت فاطمه معیار تشخیص حق از باطل است و غضب و خشنودی حضرت فاطمه غضب و خشنودی خداست زیرا پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره فاطمه فرموده اند : ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو المستدرک علی الصحیحین ج ۳ ص۱۶۷ .حدیث ۴۷۳۰ ( و منابع دیگر مانند الصواعق المحرقه حافظ ابن حجر مکی ص ۱۰۵ و تهذیب التهذیب ج ۱۲ ص ۴۴۲ حافظ ابن حجر عسقلانی نیز وجود دارد ) و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : ” خداوند به غضب فاطمه غضب می کند ” قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است . وپر و اضح است که کسی غضب و خشنودی اش برابر با غضب و خشنودی خداست که از هرگونه آلودگی و گناه و اغراض نفسانی پاک و پاکیزه باشد تا غضب و خشنودی اش مبنایی خدایی داشته باشد و به استناد آیه تطهیر حضرت فاطمه از تمام آلودگی ها و گناهان و ناپاکی ها مبراست و آن بانوی مکرم مطهره است ام المومنین عایشه می فرماید : خرج النبی صلی الله علیه و سلم ،غداه و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاءالحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فادخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال : ( انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ) الاحزاب :۳۳ رسول خدا صلی الله علیه و آله صبحگاهان از منزل خارج شد ، ردایی ( عبایی) از موی سیاه که شعری از اسود بر آن نقش بسته بود بر تن داشت ، حسن بن علی امد ، پس به زیر عبا داخل شد . سپس حسین آمد اوهم داخل در زیر عبا شد . سپس فاطمه آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس علی آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس پیامبر گفت : (جز این نیست که خدا اراده کرده است که پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت بزداید و پاک وپاکیزه اتان فرماید ) صحیح مسلم – کتاب فضائل الصحابه – باب فضائل اهل بیت النبی صلی الله علیه وسلم – حدیث ۲۴۲۴ ص ۶۸۶ – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) ومی بینید که علمای اهل سنت جز این 3 گزینه راه دیگری ندارند برای پاسخ به سوال مطرح شده درنامه اقای حسن جلالیان جز سکوت . چون هر کدام از 3 گزینه را انتخاب نمایند دچار مشکلات مهمی در توجیه ان برای پیروان مذهب اهل سنت میشوند لذا گزینه ( سکوت ) را برگزیده اند . [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]واین راز پاسخ ندادن علمای اهل سنت به نامه آقای جلالیان است . اما حقیقت بر اهل خرد و کسانی که حق پذیرند و از هرگونه تعصب ولجاجتی منزه اند آشکار خواهد شد .[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] اللهم عاقبت امورنا خیرا 21/2/1390 [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]http://sunniha.blogfa.com[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]http://ahle-tasanon.blogfa.com[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]http://ahle-sunnat.blogfa.com[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]http://janam-fatemeh.blogfa.com[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]http://www.shafagar.com[/]
[/]

ایا میشود این نامه را سنیان حاضر در سایت هم مطالعه نموده و به علمایشان نشان دهند

سلام.

خیلی ممنون.

این ها را دیدم, اگر می شود تحلیل بفرمایید:

اولا ناراضی شدن رعیت از امام معنایش خروج از بیعت و خروج از جماعت نیست، فرض را بر این میگذاریم که حضرت فاطمه از حکم امیر المومنین ابوبکر ناراضی شد و تا آخر عمر ناراضی ماند، این معنایش این نیست که او را امام قبول نداشته البته اگر بر امام خروج میکرد و جنگ مینمود آنوقت میتوانیم بگوییم که بیعت ابوبکر را نداشت، بعد زن بدون اجازه شوهر چگونه ممکن است که قیام نماید؟ وقتی شوهرش با ابوبکر بیعت داشت پس زن نیز در تحت فرمان و در بند بیعت ابوبکر بود ، بنابراین فرض های نادرست را پیش کشیدن ، برای اثبات اینکه حضرت فاطمه امامی نداشته، فقط نشان ازکم علمی ایراد گیرندگان دارد و بس!
دوما درست که این روایت در بخاری از زیان عایشه آمده است که فاطمه تا آخر عمر با ابوبکر قهر بود، منتهی روایت صحیح دیگری داریم که فاطمه از ابوبکر راضی شد!
و دانشمندان اسلامی در جمع بین این دو روایت صحیح، میگویند ، عایشه مطابق علم خود گفت که فاطمه تا آخر عمر حرف نزد و خبر از راضی شدن فاطمه نداشت

و همچنین:

اما آنچه از حدیث صحیح نوشته (بخاری و مسلم ووو ) جوابش این است:

1 = شما شیعه ها ،اگر اینقدر در کتب ما ماهرید پس باید میدانستید که علی رضی الله عنه بیعت کرد بیعت حضرت علی بمنزله بیعت فاطمه رضی الله عنها است زیرا زن تابع شوهر است.
2=ناراضی شدن از رهبر دلیل بر خروج از جماعت نیست معنی خروج از جماعت آنقدر واضح است که اشتباه شما توجیه ناپذیر است
خروج از جماعه یعنی مثل خروج بن لادن از اطاعت فهد و یا خروج کروبی از اطاعت خامنه ای و یعنی اطاعت نکردن ....
فاطمه هیچکدام از این کارها را نکرد ایشان تابع رهبر بود یعنی بزور فدک را نگرفت و هرگز نافرمان نبود

3= مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت.
امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد.
از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند
پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید

تشکر.

منبع اینجا

[=verdana]با سلام
بزرگترین
[=verdana]مطلبی[=verdana] که سجودی بی سواد به ان دقت نکرده !!
مقام است !!
باید از سجودی پرسید مقام ابوبکر بالا تر است و یا مقام فاطمه( س )؟؟:Sham:
علمای اهل سنت درک این سوال و تفکردر مقام فاطمه (س) که از ابوبکر بالاتر است را داشته اند که تا بحال جوابی نداده اند !
[=verdana]
[=verdana]

نوشت:
سلام.

خیلی ممنون.

این ها را دیدم, اگر می شود تحلیل بفرمایید:

دوما درست که این روایت در بخاری از زیان عایشه آمده است که فاطمه تا آخر عمر با ابوبکر قهر بود، منتهی روایت صحیح دیگری داریم که فاطمه از ابوبکر راضی شد!
و دانشمندان اسلامی در جمع بین این دو روایت صحیح، میگویند ، عایشه مطابق علم خود گفت که فاطمه تا آخر عمر حرف نزد و خبر از راضی شدن فاطمه نداشت

مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت.
امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه ابوبكر به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از ابوبكر اعلام رضايت كرد.
از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند
پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید

منبع اینجا

با سلام
و تشکر از رحیمی عزیز که این مطلب را ارائه دادند تا برسی شود

ما بیش از این از سجودی وهابی انتظاری نداریم !!
گویا فراموش کرده اند نگاهی به کتب خود بیاندازند و از ترس چشمها را میبندند و صفحات را ورق میزنند تا این مطالب را نبینند
عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آن‌ها را زير سؤال مى‌برد؛ چرا كه ثابت مى‌كند تنها يادگار رسول خدا، برترين بانوى دو عالم،‌ سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى را جعل كرده‌اند تا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايت كردند و فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آن‌ها راضى شد.!
در پاسخ مى‌گوييم:
اولاً: سند روايت مرسل است؛ چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را دارد كه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مى‌كردند.
ثانياً: بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد، باز هم نمى‌توان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلام و ناصبى بوده است؛ چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل از خود شعبى مى‌نويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدم عليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عده‌اى بر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند.
حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علي بدگويى كرديم ....

البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)، إحياء علوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بيروت.
آيا روايت يك ناصبى مى‌تواند براى ما حجت باشد؟

[=arial] نارضايتي فاطمه (سلام الله عليها) از ابوبكر در صحيح‌ترين كتاب‌هاى اهل سنت

[=Verdana]ثانياً: غضب فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر از آفتاب روشن تر و غير قابل انكار است.
بخارى در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله عليها بر ابوبكر، سخن گفته است.
[=Verdana]
[=Verdana] در كتاب أبواب الخمس، مى‌نويسد:[=Verdana]
[=Verdana] فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.[=Verdana]
[=Verdana] فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.[=Verdana]

[=Verdana] در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث 3998 مى‌گويد:[=Verdana]
[=Verdana] فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ [=Verdana]
[=Verdana] فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.[=Verdana]

[=Verdana] در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث 6346 مى‌نويسد:[=Verdana]
[=Verdana] فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.[=Verdana]
[=Verdana] [=Verdana]

[=Verdana] پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.[=Verdana]
[=Verdana] و در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد،‌ در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:[=Verdana]
[=Verdana] البيت بيتك.[=Verdana]
[=Verdana] يعنى علي جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهي.
امير مؤمنان عليه السلام براى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مى‌خواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
[=Verdana]
[=Verdana] هنگامى كه آن‌ دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آن‌ها اين چنين اعتراف گرفت:
[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »[=Verdana]
[=Verdana] شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.[=Verdana]
[=Verdana] هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم.[=Verdana]
[=Verdana] سپس صديقه طاهره فرمود:[=Verdana]
[=Verdana] فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.[=Verdana]
[=Verdana] پس من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كرده‌ايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:[=Verdana]
[=Verdana] والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.[=Verdana]
[=Verdana] به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.[=Verdana]:Sham:
[=Verdana] الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1،‌ ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.[=Verdana]

[=Verdana] [=Verdana]

با اين حال چگونه مى‌توان باور كرد كه صديقه شهيده سلام الله عليها از آن دو راضى شده باشد؟
آيا روايت بخارى مقدم است يا روايت بيهقي؛ آن‌هم روايت شخصى كه دشمن اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مى‌شده و خود نيز شاهد ماجرا نبوده است؟

ثالثاً: اگر فاطمه زهرا سلام الله عليها از آن دو نفر راضى شده بود، چرا وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنند و هيچ يك از كسانى را كه به وى ستم روا داشته‌اند، براى تشييع جنازه و نماز خبر نكنند؟
محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مى‌نويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا
فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1،‌ ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.


[=Verdana] و عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:[=Verdana]
[=Verdana] عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء [=Verdana]
[=Verdana] از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتى بين آن دو وجود داشت.[=Verdana]
[=Verdana] و در ادامه نيز مى‌گويد:[=Verdana]
[=Verdana] عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.[=Verdana]
[=Verdana] از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.[=Verdana]
[=Verdana] الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3،‌ ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ. [=Verdana]

[=Verdana] [=Verdana]البته ممكن است كه كسى بگويد:[=Verdana] ابوبكر بعدا پشيمان شد و توبه كرد، در پاسخ بايد گفت: توبه زماني مفيد و ارزشمند است كه همراه با ندامتى بر خواسته از عمق وجود آدمى باشد.
و از طرفى گذشته را هم جبران نمايد به اين معنى كه شخص توبه كننده حقوق تضييع شده را؛ چه الهى باشد و چه مردمى تمام آن را جبران نمايد.
[=Verdana]
[=Verdana]حال پرسش ما اين است كه آيا ابوبكر فدك را به صديقه طاهره بازگرداند تا توبه‌اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذيرفته شود؟[=Verdana]
[=Verdana]
نتيجه: [=Verdana]

[=Verdana] خشم فاطمه از شيخين تا واپسين لحظات زندگي‌اش و عدم رضايت از آن دو، از مسائلى است كه در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روايت بيهقى كه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه شده است، به دليل وجود يك ناصبى در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.:Sham:

رحیمی;121935 نوشت:
اولا ناراضی شدن رعیت از امام معنایش خروج از بیعت و خروج از جماعت نیست،

با سلام به همه دوستان وضمن تشکر از آقارضای عزیز
جناب آقای رحیمی فرمایش فوق در صورتی درست است که ابتدا حضرت زهرا سلام الله علیها با ابابکر بیعت کرده باشد سپس ناراضی شده با شد که نا رضایتی صرف به معنای خروج نیست اما سوال این است که
روایت من مات ولم بعرف امام زمانه مات میتته جاهلیه از یک طرف و عدم بیعت فاطمه زهرا با ابابکر و شهادت در همین دوران عدم بیعت از طرف دیگر ، گویای آن است که حضرت زهرا یا به مرگ جاهلیت از دنیا رفته العیاذ بالله یا اینکه امامی بغیر از ابابکر داشته است

رحیمی;121935 نوشت:
فرض را بر این میگذاریم که حضرت فاطمه از حکم امیر المومنین ابوبکر ناراضی شد و تا آخر عمر ناراضی ماند، این معنایش این نیست که او را امام قبول نداشته البته اگر بر امام خروج میکرد و جنگ مینمود آنوقت میتوانیم بگوییم که بیعت ابوبکر را نداشت،

اولا: نارضایتی حضرت زهرا سلام الله از ابابکر، فقط از حکم وی نبوده بلکه از جریان خلافت نیز بوده
ثانیا: خروج در باره یکی زن به چه صورت است ، به نظر شما با ید شمشیر بر می داشتند وبه جریان سقیفه حمله می کردند ، همین که بیعت نکردند ، در مسجد علیه حکومت خطبه خواندند ، و .... این خود قیام است
ثالثا: متعجبم از کسی که می گویید( اگر بر امام خروج می کرد وجنگ می نمود آنوقت میتوانیم بگوییم که بیعت ابابکر را نداشت) با این تعبیر هر کس با خلیفه ای بیعت نکند وجنگ هم نکند نتیجه می گیریم با آن خلیفه بیعت کرده است ، این چه فرمایش است ، با این حساب سعد ابن ابی اوقاص وعبدالله بن عمر و... که با امیر المومنین علی علیه السلام بیعت نکردند نیز جزء بیعت کنندگان با ایشان می شوند چون خروج نکردند وحال آنکه همه این را قبول دارند که عبدالله بن عمر و سعد بن ابی الوقاص با علی علیه السلام بیعت نکردند ،شما با این حرف طومار بیعت کردن وفلسفه آن را پیچیدید

رحیمی;121935 نوشت:
بعد زن بدون اجازه شوهر چگونه ممکن است که قیام نماید؟ وقتی شوهرش با ابوبکر بیعت داشت پس زن نیز در تحت فرمان و در بند بیعت ابوبکر بود ، بنابراین فرض های نادرست را پیش کشیدن ، برای اثبات اینکه حضرت فاطمه امامی نداشته، فقط نشان ازکم علمی ایراد گیرندگان دارد و بس!

اولا: با شوهر همراه بودند وهر دو بزرگوار نسبت به غصب خلافت وفدک به دستگاه خلافت اعتراض داشتند
ثانیا: شوهرش در بیعت با ابابکر بوده است؟؟؟!!!!! تحریف تاریخ ؟!!!!
طبق گفته شیعیان علی علیع السلام هیچگاه با ابیکر بیعت نکرد،

چنانچه مسعودى مى گويد: فقالوا له: مدَّ يدك فبايع، فأبى عليهم فمدوا يده كرها فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا فمسح عليها ابوبكر وهى مضمومة. . اثبات الوصية: 146. الشافي 3: 244.

و طبق گفته اهل تسنن علی علیه السلام بعد از شهادت حضرت زهرا با ابابکر بیعت کرد
صحیح بخاری، ج4، ص42، ج5، ص82، و ج8، ص30وصحیح بخاری /ج5/ص177/ باب غزوه خیبر – صحیح مسلم / ج3/ ص1380 /کتاب الجهاد و السیر باب 16 قول النبی (ص) لا نورث / حدیث 53
طبق عقیده هر گروه که بگیریم این حرف باطل است چون گفته شده علی علیه السلام در زمان حیات فاطمه سلام الله علیها بیعت کرده اند وحال اینکه همه اتفاق نظر دارند که در این زمان علی علیه السلام با ابابکر بیعت نکرده بود
ثالثا : از کجا می گویند اگر شوهری با کسی بیعت کرد زنش نیز با او بیعت کرده چون تحت فرمان زنش بوده ، با این حساب آسیه زن فرعون نیز چون تحت امر شوهرش بوده عقاید او را داشته است !!! پس داستان بیعت زنان با پیامبر وتشت آب چه می شود ،این چه منطقی است که اگر شوهر کسی با کسی بیعت کرد زنش نیز با او بیعت کرده ، بنده برای گوینده این حرف متاسفم
حال کسانی که این اشکال محکم را کرده اند بی سوادند یا کسانی که برای فرار از هجمه این اشکال مصداق الغریق یتشبث بکل حشیش شده اند ، و تاریخ را وارونه جلوه می دهند

رحیمی;121935 نوشت:
دوما درست که این روایت در بخاری از زیان عایشه آمده است که فاطمه تا آخر عمر با ابوبکر قهر بود، منتهی روایت صحیح دیگری داریم که فاطمه از ابوبکر راضی شد! و دانشمندان اسلامی در جمع بین این دو روایت صحیح، میگویند ، عایشه مطابق علم خود گفت که فاطمه تا آخر عمر حرف نزد و خبر از راضی شدن فاطمه نداشت

اولا :دوم فارسی است تنوین نمی گیرد، ابتدافکر کردم منظورگوینده دومای روسیه است !!!بعد دیدم نه دوما است پس اشکال کننده بسیار باسواد را بی سواد قلمداد نکنند
ثانیا:روایتی که می گوید فاطمه اخر عمری از شیخین راضی شد کجاست منبع ارائه دهند
ثالثا : مقام عایشه را خیلی پایین اورده اند ، عایشه که در در زمان آنان بوده و به آنان نزدیک هم بوده و رضایت فاطمه به نفعش هم بوده می گوید راضی نبود ، دانشمندان اسلامی می گویند عایشه خبر نداشت ما بعد از 1000سال یا 200سال خبر داریم !!!!! خیلی جالب است !!! من اگر بجای برادران اهل تسنن بودم یکی نامه ای به کسی که این جواب ر اداده می نوشتم ومی گفتم: آقای فلانی ما اگر نخواهیم شما از ما دفاع کنید بایدچه کسی را ببینیم !!

رحیمی;121935 نوشت:
= شما شیعه ها ،اگر اینقدر در کتب ما ماهرید پس باید میدانستید که علی رضی الله عنه بیعت کرد بیعت حضرت علی بمنزله بیعت فاطمه رضی الله عنها است زیرا زن تابع شوهر است. 2=ناراضی شدن از رهبر دلیل بر خروج از جماعت نیست معنی خروج از جماعت آنقدر واضح است که اشتباه شما توجیه ناپذیر است خروج از جماعه یعنی مثل خروج بن لادن از اطاعت فهد و یا خروج کروبی از اطاعت خامنه ای و یعنی اطاعت نکردن .... فاطمه هیچکدام از این کارها را نکرد ایشان تابع رهبر بود یعنی بزور فدک را نگرفت و هرگز نافرمان نبود 3= مژده بدهید که آخر سر فاطمه رضی الله عنها به فیصله ابوبکر رضی الله عنه راضی شد و با اینکارش تمام استدلالاتی که شما رشته کرده بودید را به یکباره پنبه کرد و از بانوی بهشت همین هم انتظار میرفت. امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد. از اين روايت اينگونه استفاده ميشود که ابوبکر صديق و سيدة النساء با همديگر صحبت و حضرت ابوبکر صدي ا زفاطمه دلجویی نموده ئ رضایت ایشان راجلب کرده بود ند پس شما این معما را بر اساس دو سه فرض غلط نوشتید

قسمتهای قرمز ر اجواب در پستهای قبلی جواب داده ام ونیاز به جواب دوباره نیست
اما اینکه گفته اند فاطمه بزور فدک را نگرفت پس تابع رهبر بود ، یعنی باید چکار می کردند , اعتراض کردند ، علیه خلفا خطبه خواندند ، احتجاج ومناظره کردند ، محکوم کردند ، قباله فدک را گرفتند ، دوباره در بین راه قباله از ایشان گرفته شد. پس نتیجه می گیریم که نتوانستند بگیرند نه اینکه نگرفتند ، فلسطینی ها الان نمی توانند سرزمینشان را از اسرائیل بگیرند نه اینکه نمی گیرند

بخاری می گوید راضی نشد و بیهقی می گوید راضی شد کدام را بگیریم ، ارزش بخاری پیش اینان بیشتر است یا بیهقی
پس به علمایشان بگویند از این به بعد مراسم ختم بخاری را جمع کنند ومراسم ختم بیهقی بگیرند

سلام.

خیلی ممنون.

اگر حرف خودشان را قبول داشته باشند با توجه به بیعت نکردن حضرت علی علیه السلام حداقل تا قبل از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و اینکه:

نقل قول:
وقتی شوهرش با ابوبکر بیعت داشت پس زن نیز در تحت فرمان و در بند بیعت ابوبکر بود

یعنی بیعتی با ابوبکر نداشته اند.

در مورد:

نقل قول:
وقتی شوهرش با ابوبکر بیعت داشت

فکر کنم منظورش این باشد:

ابو سعيد الخدري مي‌گويد: پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله وسلم- وفات يافت و مردم در خانه سعد بن عباده جمع شدند ابوبكر و عمر هم در ميان مردم بودند، آنگاه سخنران انصار بلند شد و گفت: آيا مي‌دانيد كه ما ياوران پيامبر خدا هستيم پس همان طور ياوران خليفه پيامبر هستيم، مي‌گويد: آنگاه عمر بن الخطاب بلند شد و گفت: گويندة شما راست مي‌گويد و اگر غير از اين را مي‌گفتيد ما با شما بيعت نمي‌كرديم و دست ابوبكر را گرفت و گفت: اين يار و همراه شماست با او بيعت كنيد، آنگاه عمر با ابوبكر بيعت كرد و مهاجران و انصار با ابو بيعت كردند، و مي‌گويد: ابوبكر بالاي منبر رفت و به مردم نگاه كرد و زبير را نديد، مي‌گويد پس او زبير را فراخواند و زبير آمد، ابوبكر گفت: اي پسر عمه پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله وسلم- آيا خواستي كه مسلمين را متفرق كني؟ گفت: سرزنشي نيست اي خليفه پيامبر خدا، و بلند شد و با ابوبكر بيعت كرد، آنگاه ابوبكر به چهره‌هاي مردم نگاه كرد علي را نديد بنابراين علي بن ابي طالب -رضی الله عنه- را فراخواند، وقتي علي آمد ابوبكر به او گفت: اي پسر عموي پيامبر و دامادش آيا مي‌خواهي مسلمين را متفرق كني؟ گفت: سرزنشي نيست و با ابوبكر بيعت كرد.

ابن کثیر در البدایة والنهایة 6/306 این روایت را ذکر کرده و آن را به بیهقی نسبت داده است. و از حافظ ابن علی نیشابوری روایت شده که گفت از ابن خزیمه شنیدم که می‌گفت: مسلم بن حجاج پیش من آمد و مرا از این حدیث پرسید من آن را برای او نوشتم و برای او خواندم، گفت: این حدیث برابر با یک شتر است. گفتم: با یک شتر برابر است!! بلکه با یک کیسه طلا برابر است.

راستی قسمت عجیب استدلال شان در مورد بیعت این است که:


و اين حديث با روايت عايشه تضادي ندارد چون عايشه آنچه مي‌دانست گفت و ابو سعيد طبق آگاهي خودش حرف مي‌زند. و هر كس آگاهي‌اش بيشتر باشد روايتش بر روايت ديگري برتري دارد.

منبع اینجا

فکر کنم جوابی که گردانندگان سایت بددهن اسلام تکس به این نامه داده اند, بیش از حد غیرعلمی باشد.

خیلی ممنونم از پاسخ های دندان شکن تان به حرف این سایت اسلام تکس در مورد نامه جناب حسن جلالیان.:Gol:

یا علی.

رحیمی;122072 نوشت:
ابو سعيد الخدري مي‌گويد: پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله وسلم-وفات يافت و مردم در خانه سعد بن عباده جمع شدند ابوبكر و عمر هم در ميان مردم بودند، آنگاه سخنران انصار بلند شد و گفت: آيا مي‌دانيد كه ما ياوران پيامبر خدا هستيم پس همان طور ياوران خليفه پيامبر هستيم، مي‌گويد: آنگاه عمر بن الخطاب بلند شد و گفت: گويندة شما راست مي‌گويد و اگر غير از اين را مي‌گفتيد ما با شما بيعت نمي‌كرديم و دست ابوبكر را گرفت و گفت: اين يار و همراه شماست با او بيعت كنيد، آنگاه عمر با ابوبكر بيعت كرد و مهاجران و انصار با ابو بيعت كردند، و مي‌گويد: ابوبكر بالاي منبر رفت و به مردم نگاه كرد و زبير را نديد، مي‌گويد پس او زبير را فراخواند و زبير آمد، ابوبكر گفت: اي پسر عمه پيامبر خدا -صلى الله عليه وآله وسلم- آيا خواستي كه مسلمين را متفرق كني؟ گفت: سرزنشي نيست اي خليفه پيامبر خدا، و بلند شد و با ابوبكر بيعت كرد، آنگاه ابوبكر به چهره‌هاي مردم نگاه كرد علي را نديد بنابراين علي بن ابي طالب -رضی الله عنه- را فراخواند، وقتي علي آمد ابوبكر به او گفت: اي پسر عموي پيامبر و دامادش آيا مي‌خواهي مسلمين را متفرق كني؟ گفت: سرزنشي نيست و با ابوبكر بيعت كرد.

ولی در صحیحی بخاری به تصریح آمده ، که
اولا: انصار در سقیفه بنی ساعده بوده نه خانه سعد بن عباده
ثانیا:انصار از بیعت با ابابکر اکراه داشتند و منظورشان کس دیگر بود لذا در سقیفه اختلاف وبگو مگو بود نه خوش وبش
ثالثا:علی وزبیر در همراه ابابکر وعمر نبودند
بنگرید:
وقتی كه پیامبر ازدنیا رفت ، از خبرهایی كه به ما رسید ، یكی این بود كه انصار در سقیفه بنی ساعده اجتماع كرده اند . من هم به ابوبكر پیشنهاد كردم كه بیا تا ما هم به برادران انصار خود بپیوندیم . ابوبكر موافقت كرد و ما ، همراه یكدیگر ، خود را به سقیفه رساندیم . علی و زبیر و همراهان ایشان با ما نبودند . هنگامیكه به سقیفه رسیدیم متوجه شدیم كه طایفه انصار مردی را كه در گلیمی پیچیده بودند و می گفتند سعد بن عباده است و تب دارد ، با خود به آنجا آورده بودند . ما در كنار ایشان نشستیم و سخنران آنها برخاست و پس از حمد و سپاس خدا ، گفت : ما یاران خداییم و نیروی رزمنده و به هم فشرده اسلام ، اما شما گروه مهاجرین ، مردمی به شماره اندك هستید و.... .

من (عمر) خواستم در پاسخ او چیزی بگویم كه ابوبكر آستینم را كشید و گفت : خونسرد باش . پس خودش از جای برخاست و به سخن پرداخت :

به خداقسم كه او در سخن خویش هیچ نكته ای را كه من می خواستم بر زبان بیاورم فروگذار نكرد . یا همان را گفت یا بهتر از آن را بر زبان آورد .

او گفت :

ای گروه انصار ! آنچه را از خوبی و امتیازات خود برشمردید ، بی گمان ، اهل و برازنده آن هستید . اما خلافت و فرمانروایی ، تنها در خور قبیله قریش است ، زیرا كه آنها از لحاظ شرافت و حسب و نسب مشهورند و در میان قبایل عرب ممتاز . این است كه من به خیرخواهی شما ، یكی از این دوتن را پیشنهاد می كنم تا هریك را كه بخواهید به خلافت انتخاب و با او بیعت كنید . این بگفت و دست من و ابوعبیده را گرفت و به آنان معرفی كرد . تنها این سخن آخر بود كه از آن خوشم نیامد . در این هنگام ، یكی از انصار برخاست و گفت :

انا جذیلها المحكك و عذیقها المرجب

یعنی من در میان شما گروه انصار به منزله آن چوبی هستم كه پشت شتران را با آن می خارانند و درختی كه به زیر سایه اش پناه می برند . حال كه چنین است شما مهاجریت برای خود فرمانروایی برگزینید و ما هم برای خود زمامداری انتخاب می كنیم .

در پی این سخن ، بگومگو و سر و صدا از هر طرف برخاست و چند دستگی و اختلاف به شدت ظاهر گردید . من از این موقعیت استفاده كردم و به ابوبكر گفتم دستت را دراز كن تا با تو بیعت كنم . او هم دستش را پیش آورد و من با او بیعت كردم . پس از اینكه از كار بیعت با ابوبكر فراغت یافتم ، به سوی سعد ابن عباده هجوم بردیم ... .

بعد از همه این حرفها ، اگر كسی بدون كسب نظر و مشورت با مسلمانان ، با مردی به خلافت بیعت كند ، نه از او پیروی كنید و نه از بیعت گیرنده ، كه هر دو مستحق كشته شدن هستند .

(صحیح بخاری ، كتاب الحدود ، باب رجم الحبلی ، 4/119-120, سیره ابن هشام 4/336-338, کنزالعمال 3/139 ح2326)

عماد;121966 نوشت:
چنانچه مسعودى مى گويد: فقالوا له: مدَّ يدك فبايع، فأبى عليهم فمدوا يده كرها فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا فمسح عليها ابوبكر وهى مضمومة. . اثبات الوصية: 146. الشافي 3: 244.

لطفا ترجمه!

بیعت نکردن حضرت علی علیه السلام با ابابکر لااقل در شش ماهه اول در بسیاری از کتابهای اهل تسنن آمده که که با یک روایت ابوسعید الخدری نمی توان آنها را کنار گذاشت خاصه اینکه در صحیح بخاری آمده که از نظر اهل سنت از اعتبار بالایی برخوردار است که در زیر به بعضی از آنها اشاره می کنیم

1. ابن‏قتيبه دينوري چنين نقل مي‏كند:
ابوبكر بار ديگر عمر، قنفذ و تني ديگر را فرستاد و به آن‏ها دستور داد تا علي عليه‏السلام را نزد وي ببرند. به علي عليه‏السلام گفتند: بيعت كن. علي عليه‏السلام فرمود: اگر بيعت نكنم چه مي‏كنيد؟ در پاسخ وي گفتند: در اين صورت، سوگند به خدا گردن تو را خواهيم زد. علي عليه‏السلامگفت: در اين صورت، بنده خدا و برادر رسول خدا را مي‏كشيد. عمر پاسخ داد: بنده خدا را آري، ولي برادر رسول خدا را هرگز. ابوبكر گفت: تا زماني كه فاطمه در كنار اوست او را مجبور بر اين كار نمي‏كنم. علي عليه‏السلام تا زماني كه فاطمه زنده بود با ابوبكر بيعت نكرد. فاطمه«عليهاالسلام» پس از پدرش رسول خدا فقط 75 شب زنده بود.1
دينوري در ادامه مي‏افزايد:
گويند وقتي فاطمه«عليهاالسلام» وفات كرد، علي عليه‏السلام در پي ابوبكر فرستاد تا نزد وي آيد. ابوبكر آمد، بني‏هاشم نيز نزد علي بودند. ابوبكر آمده و آن‏ها با وي در مسجد بيعت كردند.
2. مسعودي مي‏نويسد:
هيچ كس از بني‏هاشم با ابوبكر بيعت نكرد تا فاطمه ـ رضي اللّه‏ عنها ـ وفات يافت. درباره بيعت علي ابن ابي طالب عليه‏السلام با ابوبكر اختلاف است. بعضي مي‏گويند بعد از ده روز پس از وفات فاطمه«عليهاالسلام»، يعني هفتاد و چند روز پس از وفات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آلهبيعت كرد، و بعضي سه ماه گفته‏اند و بعضي شش ماه، و جز اين نيز گفته‏اند.2
3. محمد بن جرير طبري نيز چنين گزارش مي‏دهد:
عمر سوي علي عليه‏السلام و زبير رفت و آن‏ها را به ناخواه آورد و گفت: يا به دلخواه بيعت كنيد و يا به اجبار بيعت مي‏كنيد، و آن‏ها بيعت كردند.3
گزارش طبري از جريان سقيفه، چند نكته دارد: نخست، آن‏كه تنها اين نقل، تسريع در بيعت گرفتن در جريان سقيفه را مي‏رساند. دوم، اين اتفاق در هر زماني افتاده باشد، عامل زور و فشار باعث پذيرش اين بيعت از سوي علي عليه‏السلام بوده است. بنابراين، بديهي است با توجه به ركن اصلي بيعت كه اختيار است اين نوع بيعت‏ها نه اعتبار و حجيت شرعي براي بيعت كننده دارد و نه براي بيعت شونده جايگاه مشروعي دارد.
4. مقدسي در كتاب البدء و التاريخ مي‏نويسد:
علي مدت شش ماه با ابوبكر بيعت نكرد. فاطمه«عليهاالسلام» صد روز پس از پيامبر درگذشت. و بعضي سه ماه گفته‏اند. علي عليه‏السلامتا فاطمه«عليهاالسلام» را به خاك نسپرد با ابوبكر بيعت نكرد.4
5. ابن‏سعد در الطبقات الكبري درباره زمان وفات فاطمه«عليهاالسلام» براي روشن شدن زمان بيعت امام علي عليه‏السلاممي‏نويسد:
...پس ابوبكر سرپيچيد از اين‏كه اموال ـ فدك ـ چيزي به فاطمه«عليهاالسلام» دهد. و فاطمه بر او خشم گرفت و نيز تا مرگ خود با او سخن نگفت. و فاطمه پس از پدرش تنها شش ماه زنده بود.5
6. بخاري در كتاب صحيح بخاري و مسلم در صحيح مسلم به مناسبت مسئله بيعت، درباره زمان بيعت علي بن ابي طالب عليه‏السلاممي‏نويسند:
...فاطمه«عليهاالسلام» با ابوبكر ـ در اعتراض به وي ـ سخن نمي‏گفت تا آن‏كه از دنيا رفت. وي بعد از وفات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شش ماه زندگي كرد... و تا زماني كه فاطمه«عليهاالسلام» زنده بود مردم به علي عليه‏السلام توجه داشتند، اما تمايل مردم به وي بعد از وفات فاطمه«عليهاالسلام»كم شد. پس متمايل به كنار آمدن با ابوبكر و بيعت با او شد. اما علي عليه‏السلام در طول مدت آن شش ماه هرگز بيعت نكرد... .6
7. بلاذري مي‏گويد:
...علي با ابوبكر بيعت نكرد تا اين‏كه فاطمه«عليهاالسلام» شش ماه بعد از وفات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از دنيا رفت، وي در ادامه مي‏افزايد، زماني كه جنگ با مرتدين آغاز شد عثمان نزد امام علي عليه‏السلام آمد و گفت: تا وقتي كه تو بيعت نكني كسي به جنگ اين افراد نخواهد رفت. عثمان پيوسته با وي سخن گفت تا اين‏كه وي را نزد ابوبكر برد و علي با او بيعت كرد و مسلمانان خشنود شده براي جنگ با مرتدين كمر همت بستند.7

1. ابن‏قتيبه دينوري، الامامه و السياسه،ص 29 ـ30.
2. مسعودي، همان، ص 646 و 657.
3. تاريخ طبري، ج 4، ص 1330.
4. مطهر بن طاهر مقدسي، البدء و التاريخ، ج 2، ص 764.
5. ابن‏سعد، همان، ج 2، ص 257.
6. محمد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج 5، ص 82 ـ 84 و مسلم بن حجاج نيشابوري، صحيح مسلم، ج 5، ص 153.
7. احمد بن يحيي بن جابر بلاذري، انساب الاشراف، ج 1، ص 586 ـ 587

جهنمی;122347 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : عماد چنانچه مسعودى مى گويد: فقالوا له: مدَّ يدك فبايع، فأبى عليهم فمدوا يده كرها فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا فمسح عليها ابوبكر وهى مضمومة. . اثبات الوصية: 146. الشافي 3: 244. لطفا ترجمه!

به علي علیه السلام گفتند: دستت را بياور و بيعت كن،‌ علي اعتنا نكرد،‌ دستش را به زور جلو آورند، مشتش را گره كرد، حاضران نتوانستند دستش را باز كنند،‌ به ناچار ابوبكر دستش را روى دست گره شده علي (عليه السلام) كشيد.

عقیده ای شیعیان: طبق روایات وارد شده از امامان حضرت زهرا بر ائمه حجت است و نیازی به امام ندارد. خودشان معصوم هستند

نقل قول:
عقیده ای شیعیان: طبق روایات وارد شده از امامان حضرت زهرا بر ائمه حجت است و نیازی به امام ندارد. خودشان معصوم هستند

پیامبر،امام حضرت علی بودن، امام حسن امام امام حسین بودن ،امامان اولی تر،امام ائمه بعدی هستن
حضرت زهرا حجت بر امام علی بودن هم حضرت علی حجت حضرت زهرا بودن

متین است متین . ماشاءالله

منتقد;122466 نوشت:
حضرت زهرا حجت بر امام علی بودن هم حضرت علی حجت حضرت زهرا بودن

سلام
در روایت است که امام صادق ع فرمودند مادرمان فاطمه حجت خدا بر ماست از این روایت نمی توان حجت بودن فاطمه ع بر علی را برداشت نمود چون فاطمه س مادر امیر مومنان نیست
موفق باشید

اولا روایت از امام حسن عسکری است. ثانیا: منظور از حجت خداست بر ما چون در کتاب تفسیر فرات در تفسیر انا انزناه اما فرمودند: فاطمه روح القدس است. پس اوست که با ملائکه ها مقدرات بشر را به امامان می دهند . لذا حجت خداست بر امامان . اما نسبت به امیرالمومنین با فاطمه ی زهرا هم کُف بودند و برای فاطمه ی زهرا کفی بر حضرت زهرا نبود حتی پیامبران و کُف بودن مانند کفوالحد قران است . یعنی همتا پس علی همتای حضرت زهرا بوده است .

عماد;122350 نوشت:
6. بخاري در كتاب صحيح بخاري و مسلم در صحيح مسلم به مناسبت مسئله بيعت، درباره زمان بيعت علي بن ابي طالب عليه‏السلاممي‏نويسند:
...فاطمه«عليهاالسلام» با ابوبكر ـ در اعتراض به وي ـ سخن نمي‏گفت تا آن‏كه از دنيا رفت. وي بعد از وفات پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شش ماه زندگي كرد... و تا زماني كه فاطمه«عليهاالسلام» زنده بود مردم به علي عليه‏السلام توجه داشتند، اما تمايل مردم به وي بعد از وفات فاطمه«عليهاالسلام»كم شد. پس متمايل به كنار آمدن با ابوبكر و بيعت با او شد. اما علي عليه‏السلام در طول مدت آن شش ماه هرگز بيعت نكرد... .6

[="seagreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

با سپاس از کارشناس گرامی آقایان رضا و عماد

و اما بعد

قال اسماعیل بخاری فی صحیحه بصراحة:

و عاشت فاطة الزهراء (سلام الله علیها )ستة اشهر بعد النبی صلی الله علیه و آله و سلم .... و لم یبایع علی بن ابی طالب

( علیهما السلام) فی تلک الاشهر

و ایضا:

روی احمد بن حنبل فی مسنده :

و لم یبایع احد من بنی هاشم

الصحیح البخاری .ج 6 . و الرقم الصفحة 85

و مسند احمد بن حبنل ج 1 و الرقم الصفحة 254 الطبعة المصریة

از آنجایی که بیم دارم باز در پیام بنده چیزی بیرون بیاید که مورد افترا پیرامون جنگیری و دعا نویسی و ... قرار بگیرم عربی نوشته

ام.ان شاء الله ساده است مطالعه کنید

مع السلام والرحمه الله[/]

beroz;122457 نوشت:
عقیده ای شیعیان: طبق روایات وارد شده از امامان حضرت زهرا بر ائمه حجت است و نیازی به امام ندارد. خودشان معصوم هستند

[="Green"]

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب beroz
[="DarkOrange"]
این چه گفتاریست که از قول شیعیان بیان میکنید؟!!![/]
[="Blue"]
نمیدانید شرط اول امامت مرد بودن است؟!!!![/]

آن حجت ، حجت مادر بر فرزند است نه حجت امام بر ماموم

شما به مذکر بودن لغت امام دقت نمایید نیکوست
[="Navy"]
اگر دیدید فاطمه زهرا سلام الله علیها پای در کوچه نهاد و زخم خورد و سیلی تنها به یک دلیل بود
[/]
آن اینست:

ای تاریخ ، ای فلک ،ای کتب حدیث سنی و شیعه

بدان آن کسانی که بخانه من هجوم آوردند مشتی بی غیرت بودند

که به یک [="Magenta"]زن تنها ، به دختر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و

به مادر جوانان اهل بهشت حمله کردند.[/]
[="Purple"]
و این ننگیست که از دامان خلفا تا ابد پاک نخواهد شد[/]

مع السلام علی من التبع الهدی

[/]

منتقد;122466 نوشت:
پیامبر،امام حضرت علی بودن، امام حسن امام امام حسین بودن ،امامان اولی تر،امام ائمه بعدی هستن

سلام

پس اگر یک حساب سر انگشتی کنیم(در صورت صحت)

امام زمان امام ندارند و حجت تمام اند:Gig:

یا

امام حسین (ع) پس از رجعت امام ایشان می شوند؟

چه جوریه؟:Gig:

یکی کامل شرح می دهد؟:Kaf:

ممنون:Gol:

beroz;122505 نوشت:
اولا روایت از امام حسن عسکری است. ثانیا: منظور از حجت خداست بر ما چون در کتاب تفسیر فرات در تفسیر انا انزناه اما فرمودند: فاطمه روح القدس است. پس اوست که با ملائکه ها مقدرات بشر را به امامان می دهند . لذا حجت خداست بر امامان . اما نسبت به امیرالمومنین با فاطمه ی زهرا هم کُف بودند و برای فاطمه ی زهرا کفی بر حضرت زهرا نبود حتی پیامبران و کُف بودن مانند کفوالحد قران است . یعنی همتا پس علی همتای حضرت زهرا بوده است .

[="SeaGreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم

جناب beroz

این روایت از [="Magenta"]حضرت صادق آل محمد علیهم السلام[/] روایت شده گرچه در نزد شیعه هر امام باب علم امام

پس از خود است و فرقی ندارد کلام از زبان مقدس کدام معصوم بیرون بیاید

[="Purple"]اما از روح القدس گفتید[/]

بعید است که سند این کلامتان را داشته باشید چون صحیح نیست برادرم

و [="#800080"]اما پیرامون مقدرات:[/]

مصحف فاطمه سلام الله علیها آنچنان شهره خاص و عام است که نیازی به توضیح

ندارد

و[="#800080"] اما پیرامون کف بودن [/]برادرم در شیعه ما را منع کرده اند از قیاس و آن از محرمات فقه ماست

اهل سنت اهل قیاسند بجز شافعیان
[="Red"]
[/]

[="SeaGreen"]هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و مضروب و مجروح ساختن ایشان از یقینیات تاریخ است[/]

علی الشرط الفریقین[="#2e8b57"]

و حکم ابوبکر و دستور عمر علیهما ما علیهما از یقینیات است در کتب اهل سنت [/]

علی الشرط الشیخین بخاری و مسلم

هر گونه شبهه ای به ذهنتان میرسد بپرسید تا پاسخ بشنوید

مع السلام علی من التبع الهدی

[/]

شاید منظور دوستمون

نحوه خلقت حضرت از میوه های بهشتی
و حوریان بهشت است
فکر کنم احادیثی نقل شده کسی می تونه بگه با سند صحیح و محکم؟:Gol:

سلام علیکم

یک انسان موالی اهل بیت با این روش سخن نمی گوید. اما اینکه امام حسن عسکری این سخن را فرمودند مراجعه فرمایید به کتاب اسرار الفاطمیه از شیخ مسعودی صفحه ی 17 و اینکه فاطمه سلام الله علیها روح القدس است به تفسیر سوره ی اناانزلناه در کتاب تفسیر فرات که قبل از هزار سال پیش تالیف شده مراجعه فرمایید

mkk1369;122509 نوشت:

سلام

پس اگر یک حساب سر انگشتی کنیم(در صورت صحت)

امام زمان امام ندارند و حجت تمام اند:gig:

یا

امام حسین (ع) پس از رجعت امام ایشان می شوند؟

چه جوریه؟:gig:

یکی کامل شرح می دهد؟:kaf:

ممنون:gol:

[="seagreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم

دوست عزیزم

و اما بعد

اینکه در زمان ظهور چه روی میدهد بحثیست بسیار پیچیده و اینکه چه کسی امام دیگریست مبحثیست

بسیار عظیم

از آنجا که بیم دارم که به کسانی بر بخورد سکوت اختیار مینمایم تنها به کلامی بسنده مینمایم

[="magenta"]یقینا امام و امیر آن زمان حضرت اسدالله غالب علی بن ابی طالب علیهما السلام هستند[/]

زیرا تنها کسی که مزین به لقب امیر المومین است ایشانند و حدیث صریح بر آن اشاره دارد تنها ایشان را

با این نام بخوانید هر کس را با این نام بخوانند ا.... خواهد شد.

[="#ff00ff"]یقینا حضرت حجت ارواحنا لتراب مقدمه الفداه در لوای امامت حضرت مولانا و مقتدانا علی بن ابی طالب

علیهما السلام حکومت خواهند کرد[/]

مع السلام علی من التبع الهدی[/]

life313;122524 نوشت:
یقینا حضرت حجت ارواحنا لتراب مقدمه الفداه در لوای امامت حضرت مولانا و مقتدانا علی بن ابی طالب

سلام برادر

یعنی امام علی(ع) هم رجعت می کنند؟!!

من شنیده ام که امام زمان 5 سال حکومت می کنند
بعد امام حسین (ع) زنده می شوند و آقدر حکومت می کنند تا ابرو هایشان به روی چشمشان میاید!؟

beroz;122519 نوشت:
سلام علیکم

یک انسان موالی اهل بیت با این روش سخن نمی گوید. اما اینکه امام حسن عسکری این سخن را فرمودند مراجعه فرمایید به کتاب اسرار الفاطمیه از شیخ مسعودی صفحه ی 17 و اینکه فاطمه سلام الله علیها روح القدس است به تفسیر سوره ی اناانزلناه در کتاب تفسیر فرات که قبل از هزار سال پیش تالیف شده مراجعه فرمایید


[="seagreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم

و اما بعد

اینکه شما از قول امام حسن عسکری علیه السلام را از کتابی بردید که خود به کتب دیگر استناد میکند

ضعف در اسناد را بیان میدارد

شما پیرامون چنین اصولی میتوانید از اصول کافی سند بیاورید که اصول را بیان و در فروع کافی فروع را

فرموده است[="magenta"][="red"]

اجماع مطلق است تطبیق احادیث علی جمیع الشروط الشیعه[/][/]

و [="magenta"]اما پیرامون مادر سادات فاطمه زهرا سلام الله علیها شکی نیست که ایشان مقامی بسیار والا دارند
[/]
و اما در بحث تحقیقی نیازی نیست ادبیات فارسی رعایت شود

بنده اکنون 18 روز است با موبد مهران غیبی در حال مناظره هستم و بیش از 100 بار بنده را

دروغگو،معاند ، بی خرد و ... خطاب نموده است

زمانی که در حق و پاسخ هستید زیاد در پی جملات نروید

اگر چنین کنید حاشیه را ورق زدید و متن را وا نهاده اید

توهینی شد عرض پوزش دارم

ان شاء الله حلال میفرمایید

مع السلام علی من التبع الهدی

[/]

نقل قول:
شرط اول امامت مرد بودن است؟!!!!

شرط اول امامت،عصمته نه مرد بودن
بعدشم حجت خدا با امام فرق میکنه
از نظر شیعه چهارده معصوم همه از یه نورند
طی مدتی که بعد وفات پیامبر جبرئیل با حضرت زهرا ملاقات داشت،حضرت زهرا بر امام علی ولایت داشت
اینو آقای فاطمی نیا شنیدم،خیلی علمای دیگه مثل حسن زاده آملی هم قبول دارن

نقل قول:
امام زمان امام ندارند و حجت تمام اند:gig:

یا

امام حسین (ع) پس از رجعت امام ایشان می شوند؟

چه جوریه؟:gig:

یکی کامل شرح می دهد؟:kaf:


تا وقتی امام حسن زنده بودن، امام حسین از ایشون پیروی میکردن چون امامشون بودن
امام زمانم تا فوت امام عسکری از امام قبلشون یعنی پدرشون که امام خودشون بودن پیروی میکردن
نقل قول:

یعنی امام علی(ع) هم رجعت می کنند؟!!

من شنیده ام که امام زمان 5 سال حکومت می کنند
بعد امام حسین (ع) زنده می شوند و آقدر حکومت می کنند تا ابرو هایشان به روی چشمشان میاید!؟


اعتماد سخته،همین الان حدیثی که تو خیلی سایتای مذهبی اومده بود رفت زیرسوال
خیلیا برمبناش کتاب نوشتن و حضرت زهرا رو لیله القدر معرفی کردن و روح القدس و غیره
حتی علامه حسن زاده املی
اما همین الان یکی از اونا که مبنای دستورات عرفانی بود رفت زیرسوال
تو حدیثای آخرالزمان اختلاف زیاده، سودیم نداره دربارشون بدونیم که آخرالزمان کی امام میشه
مهم نیست الان بدونیم تاثیری تو حالمون نداره

منتقد;122531 نوشت:

شرط اول امامت،عصمته نه مرد بودن
بعدشم حجت خدا با امام فرق میکنه
از نظر شیعه چهارده معصوم همه از یه نورند
طی مدتی که بعد وفات پیامبر جبرئیل با حضرت زهرا ملاقات داشت،حضرت زهرا بر امام علی ولایت داشت
اینو آقای فاطمی نیا شنیدم،خیلی علمای دیگه مثل حسن زاده آملی هم قبول دارن

تا وقتی امام حسن زنده بودن، امام حسین از ایشون پیروی میکردن چون امامشون بودن
امام زمانم تا فوت امام عسکری از امام قبلشون یعنی پدرشون که امام خودشون بودن پیروی میکردن

اعتماد سخته،همین الان حدیثی که تو خیلی سایتای مذهبی اومده بود رفت زیرسوال
خیلیا برمبناش کتاب نوشتن و حضرت زهرا رو لیله القدر معرفی کردن و روح القدس و غیره
حتی علامه حسن زاده املی
اما همین الان یکی از اونا که مبنای دستورات عرفانی بود رفت زیرسوال
تو حدیثای آخرالزمان اختلاف زیاده، سودیم نداره دربارشون بدونیم که آخرالزمان کی امام میشه
مهم نیست الان بدونیم تاثیری تو حالمون نداره

[="seagreen"]بسم الله الرحمن الرحیم

منتقد گرامی

ان شاء الله بعد از تحقیق کنید برایتان روشن میشود شرط اول امامت کدام است

اما بعد

حجت خداوند پس از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم امام است هرچند خود حضرت نیز امام بودند

مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است

اما سوم صحیح است تمام معصومین از یک نورند

و در مورد مصحف نیز صحیح فرمودید

اما ملاقات حضوری نبود بلکه صوت حضرت جبرئیل علیه السلام بود

و پیرامون سید عزیز فاطمی نیا و جناب حسن زاده صحیح فرمودید حق است

و اما بعد
[="magenta"]
یقینا تمام معصومین رجعت میکنند[/]

دلیل سخن این است
[="red"]
زمین را بندگان صالح من به ارث میبرند[/]

و از آن گذشته جمیع ائمه به حد اعلای ظلم دچار بودند

بنابرین رجعت یقین است

اما اینکه فرمودید مهم نیست بدانیم تاثیری بحالمان ندارد

اگر بنا باشد هر محقق چنین بیندیشد که تحقیق وامیماند و باب علم بسته میشود[="#ff0000"]

انسان باید بپرسد و تحقیق کند از ریز تا درشت
[/]
[="magenta"]افلا تعقلون و امثالهم امر است به تحقیق و تعقل[/]

مع السلام و رحمة الله و برکاته[/]

معمولا برخورد اهل سنت با شبهاتشان بیشتر از ماجرای زیر که اشاره خواهم کرد نیست
یک راه خنده داری انتخاب میکنند که کل شبهه را نادیده بگیرند

[=tahoma]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مظلومیت حضرت زهرا و فاصله دو حدیث! [/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سید نعمت الله جزائری در « انوار نعمانیه » درباره مناظره ای که بین مرحوم شیخ بهاء و عالمی از علماء اهل سنت که اعلم علماء مصر بود واقع شد نوشته است:[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]شیخ بهاء چون سفر مکه کرد چهار سال سفرش طول کشید و دو سال در مصر ماند و میان شیخ و آن عالم دوستی بود. شیخ به آن عالم اعلام نموده بود که من بر مذهب عامه و اهل سنت هستم.[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]روزی آن عالم به شیخ گفت که این طائفه رافضه که در نزد شما هستند در باب شیخین چه می گویند؟ شیخ بهائی فرمود: که آنها دو حدیث برای من ذکر نمودند که من از جواب آنها عاجز ماندم.[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آن عالم سنی پرسید که آن دو حدیث کدام است؟ شیخ فرمود : می گویند که مسلم در صحیح خود روایت می کند که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود هر که فاطمه را اذیت و آزار برساند پس به تحقیق که مرا آزار کرده و هر که مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده وهر که خدا را اذیت کند کافر است. و نیز مسلم در همان کتاب پس از پنج ورق روایت کرده که فاطمه علیها السلام از دنیا رفت و حال آنکه بر ابی بکر و عمر خشمناک بود.[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پس من نتوانستم جواب این دو حدیث را بدهم و شیخین را تبرئه کنم . عالم سنی به شیخ گفت : من میروم آن کتاب را مطالعه می کنم و آن دو حدیث را می بینم تا جوابش را هم برای شما بیاورم. رفت و فردای آن روز به نزد شیخ آمد عرض کرد: من نگفتم که این رافضه همیشه به ما تهمت می بندند و در نقل حدیث دروغ می گویند .[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]من رفتم دیشب کتاب صحیح مسلم را مطالعه کردم دیدم فاصله ی حدیث اول با حدیث دوم بیشتر از پنج ورق است!!!!![/]

برنا پرس[/]

در همین رابطه(مسئله حدیث شناخت امام و حضرت فاطمه)

خاطره حجت اسلام معاونیان از علامه امینی (ره)در مورد

شناخت امام زمان و مرگ جاهلیت
که به علمای حجاز مطرح کرده بودند

رحیمی;121935 نوشت:
این ها را دیدم, اگر می شود تحلیل بفرمایید: اولا ناراضی شدن رعیت از امام معنایش خروج از بیعت و خروج از جماعت نیست، فرض را بر این میگذاریم که حضرت فاطمه از حکم امیر المومنین ابوبکر ناراضی شد و تا آخر عمر ناراضی ماند، این معنایش این نیست که او را امام قبول نداشته البته اگر بر امام خروج میکرد و جنگ مینمود آنوقت میتوانیم بگوییم که بیعت ابوبکر را نداشت، بعد زن بدون اجازه شوهر چگونه ممکن است که قیام نماید؟ وقتی شوهرش با ابوبکر بیعت داشت پس زن نیز در تحت فرمان و در بند بیعت ابوبکر بود ، بنابراین فرض های نادرست را پیش کشیدن ، برای اثبات اینکه حضرت فاطمه امامی نداشته، فقط نشان ازکم علمی ایراد گیرندگان دارد و بس! دوما درست که این روایت در بخاری از زیان عایشه آمده است که فاطمه تا آخر عمر با ابوبکر قهر بود، منتهی روایت صحیح دیگری داریم که فاطمه از ابوبکر راضی شد! و دانشمندان اسلامی در جمع بین این دو روایت صحیح، میگویند ، عایشه مطابق علم خود گفت که فاطمه تا آخر عمر حرف نزد و خبر از راضی شدن فاطمه نداشت

سلام
این اشکال یک اشکال اساسی دارد و آن اینستکه اصلا فاطمه ع با ابوبکر بیعت نکرد . همه می دانند که برای قرار گرفتن در تحت ولایت کسی باید با او بیعت کرد در حالیکه فاطمه ع از ابتدا به همراه علی ع در مخالفت با ابوبکر و حکومت او بود . لذا سخن گفتن از رضایت باطنی ووو معنایی ندارد چون رضایت باطنی که راهی بدان نداریم نمی تواند ملاک قبول ولایت دیگری باشد .
موفق باشید

بنام خدا
آقای محمد باقر سجودی نویسنده سایت اسلام تکس:
جوابتان به نامه آقای حسن جلالیان که پیشوای حضرت فاطمه (س) بعد از پیامبر اکرم (ص) چه کسی بوده است جای بحث و بررسی دارد.اولا شما میگویید ارسال این سوال به علمایتان صحت نداشته که دسترسی به علمای نامبرده من جمله آقایان مفتی محمد قاسم قاسمی و مولوی عبالحمید و مولوی عبدالمجید کار سختی نیست و براحتی هر فرد میتواند این سوال را از مولوی اعلم خود بپرسد اگر جوابی دادند آن را در سایت برای نمایش عموم قرار دهید و ارسال ایمیل را بنده خودم امتحان نمودم و هنوز جوابی از شبکه نور و دانشگاه ازهر نیامده است.چرا که واقعا نمیتوانند جوابی بدهند.اگر هم علمای شما از چماق میترسند واقعا عالمی که از ترس نتواند حقیقت را به مردم بشناساند چگونه رهبری جامعه اسلامی رابدون شجاعت پذیرفته و نمیتواند از مذهب و اعتقاداتش صحبت کند و خود را معتقد به خدا و حضرت محمد (ص) میداند.
واما ثانیا" گفته اید ناراضی شدن رعیت از امام معنایش خروج از بیعت و از جماعت نیست به چه حقی به خودتان اجازه جسارت و گستاخی داده اید که برترین بانوی جهان و سرور زنان بهشتی و پاره تن حضرت محمد(ص) کسی که غضبش غضب خدا و خوشنودیش خوشنودی خدا میباشد را چنین خطاب کنید .تمامی مردم دنیا از ازل تا قیام قیامت رعیت حضرت محمد(ص) و حضرت فاطمه (س) و اهل بیت (ع) میباشند . وثالثا" میگویید چون حضرت علی (ع) با ابوبکر بیعت نموده همسرش هم تحت همین بیعت بوده اولا که ما شیعیان اعتقاد داریم حضرت علی(ع) هیچگاه با ابوبکر بیعت ننموده و به امر خدا و رسول (ص) و مصلحت مسلمین سکوت کرده و بعد از وفات حضرت فاطمه (س) در پیشبرد امور مسلمین با ابوبکر همکاری کرده پس در زمان حیات حضرت فاطمه (س) حضرت علی(ع) هیچ بیعتی با ابوبکر ننموده است که حضرت فاطمه هم تابع همسرش باشد و اسناد و روایاتی هم هست که نشان میدهد زنان هم حتی در زمان خود حضرت محمد (ص) خودشان بیعت مینمودند و دوما میگویید حضرت فاطمه بدون اجازه همسزش نمی توانسته قیام نماید دوست عزیزی در وبلاگ اسلام ناب جوابتان را نوشته که چگونه عایشه با خلیفه وقت خود حضرت علی (ع)بیعت ننمود و قیام کرد آیا از شوهرش کسب اجازه نموده بود؟؟؟!!!
و در اخر استناد کرده اید روایت صحیحی هست که حضرت فاطمه (س) از ابوبکر راضی شده و عایشه مطابق علم خود گفته (فاطمه غضب کرده بر ابابکر و روی برگردانیده و تا زمان وفاتش این غضب و ناراحتی ادامه داشته است) اولا روایتی که میگویید رضایت حضرت فاطمه (س) از ابوبکر بوده چه سند و مدرکی دارد که قابل قبول تر از کتب صحیحین میباشد و دوما شما از کجا میدانید عایشه به این موضوع علم نداشته مگر آنجا بودید که تشخیص میدهید عایشه کدام روایت را با علم نقل کرده و کدام را بدون علم؟
تازه همیشه این سوال هم مطرح بوده و هست که ام المومنین عایشه در زمان دفن حضرت فاطمه (س) کجا بوده ؟ شاید شما بدانید و شاید هم شوهرش حضرت محمد(ص) اجازه نداده عایشه در دفن دختر عزیز و مظلومش یگانه بانوی برتر جهان هستی شرکت داشته باشد.
شما میدانید و علمایتان هم میدانند حقیقت و جواب سوال آقای جلالیان اینست که بعد از پیامبر پیشوای حضرت فاطمه (س) حضرت علی (ع)جانشین بر حق حضرت محمد(ص) بوده است .اما لجاجت و تعصباتتان اجازه بیان حق و حقیقت به مردم را نمیدهد.

بنام خدا
دوستان عزیز اهل سنت نامه استاد جلالیان را ناقص در سایتها گذاشته و پاسخهای غیر منطقی هم داده اند که قسمتی از ان بدین شرح میباشد:

نویسنده:
محمد باقرسجودى

شیعیان سوالی درباره اینکه امام حضرت فاطمه پرسیده بودند که ما اینجا پاسخ مختصری دادیم: http://www.islamtxt.net/content/question/1280 حالا در اعتراض به آن نوشته، این نامه را در سایت ها منتشر کردند: (بنام خدا - آقای محمد باقر سجودی نویسنده سایت اسلام تکس: جوابتان به نامه آقای حسن جلالیان که پیشوای حضرت فاطمه (س) بعد از پیامبر اکرم (ص) چه کسی بوده است جای بحث و بررسی دارد.

اولا شما میگویید ارسال این سوال به علمایتان صحت نداشته که دسترسی به علمای نامبرده من جمله آقایان مفتی محمد قاسم قاسمی و مولوی عبدالحمید و مولوی عبدالمجید کار سختی نیست و براحتی هر فرد میتواند این سوال را از مولوی اعلم خود بپرسد اگر جوابی دادند آن را در سایت برای نمایش عموم قرار دهید و ارسال ایمیل را بنده خودم امتحان نمودم و هنوز جوابی از شبکه نور و دانشگاه ازهر نیامده است.چرا که واقعا نمیتوانند جوابی بدهند.

پاسخ ما:
اگر شبکه نور سوالی را جواب نداد حق ندارید نتیجه بگیرید آن سوال جواب ندارد همه اهل سنت که نوکر شما نیستند در بین آنها یکی هم جواب بدهد بس است و ما به نمایندگی از همه پاسخ دادیم پس این جار جنجال یعنی چه؟
وانگهی اگر شما دوستدار گفتگو هستید پس چرا دولت حامی شیعه حتی سایت های ملایم اهل سنت را فیلتر میکند؟ کسی که دنبال بحث علمی باشد چنین نمیکند این فیلتر و آن ادعا دم خروس و قسم حضرت عباس را تداعی میکند!

دنباله نامه:اگر هم علمای شما از چماق میترسند واقعا عالمی که از ترس نتواند حقیقت را به مردم بشناساند چگونه رهبری جامعه اسلامی را بدون شجاعت پذیرفته و نمیتواند از مذهب و اعتقاداتش صحبت کند و خود را معتقد به خدا و حضرت محمد (ص) میداند.

پاسخ ما:
این حرف شما از نظر من درست است! بله بلاخره باید از سد جهل و خشونت شیعه را، با شجاعت و از جان گذشتگی بشکنیم و بهشت را ببریم.اما جواب این سخن شما از نظر علمای داخل ایران است که آنها میگویند: بحث بحث پذیرش خطر نیست ، بلکه سخن دل ما این است: یا رب مباد که از بد بدتر شود. یعنی اینطور نشود که عبور از خطوط ظالمانه حکومت شیعه، ما را از دست آوردهای فعلی مان نیز محروم کند و این دعوت کمرنگ بطورکلی بیرنگ شود این حرف ظاهرا معقول ست
و الله میداند و قلوب بندگانش
اما در هر حال از اینکه عالم سنی از چماق شما میترسد نباید نتیجه بگیرید که سوال شما پاسخ ندارد. این نتیجه گیری اصلا عاقلانه نیست.

دنباله نامه شیعه: واما گفته اید ناراضی شدن رعیت از امام معنایش خروج از بیعت و از جماعت نیست به چه حقی به خودتان اجازه جسارت و گستاخی داده اید که برترین بانوی جهان و سرور زنان بهشتی و پاره تن حضرت محمد(ص) کسی که غضبش غضب خدا و خوشنودیش خوشنودی خدا میباشد را چنین خطاب کنید .تمامی مردم دنیا از ازل تا قیام قیامت رعیت حضرت محمد(ص) و حضرت فاطمه (س) و اهل بیت (ع) میباشند .

پاسخ ما
حالا معلوم شد که چرا به نامه های شما اعتنا نمیکنند این چه حرف پوچ و بیهوده ای است؟ چرا مرا متهم میکنید که نسبت به حضرت فاطمه گستاخی کردم؟ آیا مست هستید؟! این چیست که نوشتید؟؟ از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست

دنباله نامه شیعه: میگویید چون حضرت علی (ع) با ابوبکر بیعت نموده همسرش هم تحت همین بیعت بوده اولا که ما شیعیان اعتقاد داریم حضرت علی(ع) هیچگاه با ابوبکر بیعت ننموده و به امر خدا و رسول (ص) و مصلحت مسلمین سکوت کرده و بعد از وفات حضرت فاطمه در پیشبرد امور مسلمین با ابوبکر همکاری کرده.

پاسخ ما :
شما مختارید که هراعتقادی داشته باشید ولی اعتقاد شما بدرد خودتان میخورد! شما عقیده دارید حسین قبل از تولد در شکم مادر داد میزد که من تشنه ام و بعد از مرگ سر بریده اش سر نیزه حرف میزد!! و یزید تازیانه میزد!! اعتقادات شما بما چه؟!
اما وقتی شما از کتب ما دلیل آوردید بر طبق کتب خود جواب دادیم! حالا کتاب ما را با کتاب خود پیوند میزنید چه بحث عجیبی و چه دلیل آوری غریبی!! و چه پیوند شومی!
شما از صحیح بخاری دلیل آوردید که فاطمه بیعت نکرد و ما نیز از همان کتاب و از همان صفحه کتاب بخاری و از خط بعدی!! دلیل آوردیم که علی بیعت کرد

دنباله نامه:در زمان حیات حضرت فاطمه (س) حضرت علی(ع) هیچ بیعتی با ابوبکر ننموده است که حضرت فاطمه هم تابع همسرش باشد پس با حساب شما نیز فاطمه ( ع) بیعت نکرده بودند!

پاسخ ما : الحق این نکته درست است! توجه نداشتم که علی در حیات بیعت نکرد اشتباه خود را قبول میکنم. اما در کتب ما در همان صفحه اي (که شما به آن استناد ميکنيد تا عدم بيعت فاطمه را اثبات کنيد) نوشته شده که علي بعد از وفات فاطمه وقتيکه ديد محبوبيتش کم شد با ابوبکر بيعت کرد، پس نتيجه اينکه حضرت علي خودشان قبول کردند که حرکتشان (تاخير در بيعت) نا ثواب بوده است پس اگر حضرت فاطمه نيز زنده ميماند ؛تصور نميکنيم؛ که از پيروى شوهرش سر پيچى مى نمود
اما عدم بیعت به معنی خروج از جماعت و خروج از فرمان امام نمیدانیم ( خروج یعنی نافرمانی مدنی و جنگ علنی و شورش) ناراضی بودن رعیت از امیر معنایش خروج از اطاعت امام نیست فاطمه و علی حتی در زمان نارضایتی بر امام خروج نکردند و رعیت مطیع دولت وقت بودند و چون بیعت اجباری گرفتن درست نیست لذا ابوبکر دستور نداد

دنباله نامه شیعه: و اسناد و روایاتی هم هست که نشان میدهد زنان هم حتی در زمان خود حضرت محمد (ص) خودشان بیعت مینمودند

پاسخ ما
بله ولی عمومیت نداشته خود فاطمه با پیامبر بیعت نکرده چون نیازی نبوده! بیعت پیامبر بامعدودی از زنان نیز یک نوع بیعت رمزی بوده و این رسم در زمان خلفای راشدین از جمله رسم حضرت علی نبوده که از زنان بیعت بگیرند زن تابع شوهر بوده و این حقیقتی است که انکارش ممکن نیست

دنباله نامه: میگویید حضرت فاطمه بدون اجازه همسرش نمی توانسته قیام نماید پس چگونه عایشه با خلیفه وقت خود حضرت علی (ع) بیعت ننمود و قیام کرد آیا از شوهرش کسب اجازه نموده بود؟؟؟!!!

پاسخ اهل سنت:
ما در مقاله دیگری توضیح دادیم که حضرت عایشه برای جنگ با امیر المومنین علی خارج نشد بلکه برای رفع تهمت از خود با انتقام گیرندگان خون حضرت عثمان همراه شد و شوهرش نیز زنده نبود، تا اجازه بگیرد و امیر المومنین علی را در مدینه در محاصره شورشیان دید و خودش در مکه بود.
دلیل محکم ما این است که باغی و قاتل مجازات میشود اما علی به عایشه چیزی نگفت، این خود دلیل است بر بی گنهی ام مومنین.
وانگهی، عایشه در 5 سال حکمرانی علی تحت فرمان و بیعت با ایشان بود و حتی با معاویه همراه نشد و علی را بهتر دید از معاویه.... گرنه میتوانست بسوی شام فرار کند و اگر نمیدانید بدانید که معاویه در زمان خلافت علی مدینه را برای مدتی متصرف شد اما ام مومنین او را تایید نکرد و از امیر المومنین علی بدگویی ننمود.

دنباله نامه: و در اخر استناد کرده اید روایت صحیحی هست که حضرت فاطمه از ابوبکر راضی شده و عایشه مطابق علم خود گفته (فاطمه غضب کرده بر ابابکر و روی برگردانیده و تا زمان وفاتش این غضب و ناراحتی ادامه داشته است) اولا روایتی که میگویید رضایت حضرت فاطمه (س) از ابوبکر بوده چه سند و مدرکی دارد که قابل قبول تر از کتب صحیحین میباشد

پاسخ اهل سنت
بیشک کتاب بخاری و مسلم همه حادیثش صحیح هستند ام این دلیل نمیشود که بگوییم غیر از این دو کتاب احادیث صحیح دیگری نداریم
حالا یک حالت این است که حدیث صحیحی داشته باشیم که با حدیث صحیح بخاری در تضاد باشد
آیا این تضاد آن حدیث را بی اعتبار میکند و آیا صحیح بخاری میزان سنجش است ؟
جواب این است که نه !!
صحیح بخاری بخاطر اینکه امام بخاری آنرا نوشته اعتبار پیدا نکرده، بلکه به این خاطر معتبر است که راویان احادیثش، معتبر هستند ( دقت کنید ) پس این گونه راویان، نامشان در سند هر حدیثی باشد آن حدیث معتبر ست حلا فرقی ندارد که آن حدیث در صحیح بخاری باشد یا در سنن بیهقی. و سند حدیث هم این است : أخبرنا أبو عبد الله الحافظ ثنا أبو عبد الله محمد بن يعقوب الحافظ ثنا محمد بن عبد الوهاب ثنا عبدان بن عثمان العتكي بنيسابور ثنا أبو ضمرة عن إسماعيل بن أبي خالد عن الشعبي قال : لما مرضت فاطمة رضي الله عنها أتاها أبو بكر الصديق رضي الله عنه فاستأذن عليها فقال علي رضي الله عنه يا فاطمة هذا أبو بكر يستأذن عليك فقالت أتحب أن أذن له قال نعم فأذنت له فدخل عليها يترضاها وقال والله ما تركت الدار والمال والأهل والعشيرة إلا ابتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتكم أهل البيت ثم ترضاها حتى رضيت هذا مرسل حسن بإسناد صحيح
سنن البيهقي الكبرى
امام بيهقي از طريق شعبي روايت كرده است كه حضرت ابوبكر رضي الله عنه به عيادت حضرت فاطمه رضي الله عنها رفت و حضرت علي خطاب به فاطمه فرمود:(هذا ابوبكر يستاذن عليك) اين ابوبكر رضي الله عنه است، مي خواهد تو را عيادت كند. قالت:(اتحب ان آذن له) فاطمه گفت: تو دوست داري او مرا عيادت كند؟ حضرت علي رضي الله عنه گفت: آري. فاطمه او را اجازه داد. حضرت ابوبكر رضي الله عنه نزد فاطمه رفت و از او دلجويي كرد و حضرت فاطمه رضي الله عنها نيز از حضرت ابوبكر رضي الله عنه اعلام رضايت كرد.

دنباله نامه: و دوما شما از کجا میدانید عایشه به این موضوع علم نداشته مگر آنجا بودید که تشخیص میدهید عایشه کدام روایت را با علم نقل کرده و کدام را بدون علم؟

پاسخ اهل سنت:
عرض شد دو حدیث صحیح داریم ظاهرا متضاد!! پس علما اندیشه کردند که تنها یک احتمال وجود دارد و آن اینکه سخن ام مومنین عایشه بر اساس علم خودش بوده و از صلح امیر المومنین ابوبکر در واپسین روزهای عمر سیده نساء فاطمه خبر نداشته است
ابوبکر که موظف نبوده برای عایشه گزارش کار روزش را بگوید او دید فاطمه مریض است به عیادتش رفت تعجبی ندارد امیر به عیادت دخت پیامبر برود.
و ایضا لازم نیست آدم حتما در جایی باشد تا حقیقتی را کشف کند، عجیب است که میگویی تو آونجا بودی

دنباله نامه: تازه همیشه این سوال هم مطرح بوده و هست که ام المومنین عایشه در زمان دفن حضرت فاطمه کجا بوده ؟ شاید شما بدانید و شاید هم شوهرش حضرت محمد اجازه نداده عایشه در دفن دختر عزیز و مظلومش یگانه بانوی برتر جهان هستی شرکت داشته باشد.
شما میدانید و علمایتان هم میدانند حقیقت و جواب سوال آقای جلالیان اینست که بعد از پیامبر پیشوای حضرت فاطمه حضرت علی جانشین بر حق حضرت محمدبوده است .اما لجاجت و تعصباتتان اجازه بیان حق و حقیقت به مردم را نمیدهد

پاسخ اهل سنت:و عایشه و ابوبکر غیب که نمیدانستند که امشب فاطمه مرده است علی خودش مراسم دفن را ساده برگزار کرد!
طولانی کردن سخنرانی و دور شدن از موضوع بحث عادت شیعه است چون دلیل ندارد
ای عزیز این قسمت نامه تو گریز به صحری کربلا است ما به سولاتی که در این بخش آخر نامه ات مطرح کردی قبلا در سایت خود جواب دادیدم و اتفاقآ پر ببیننده ترین نوشته ها نیز بوده اند! میتوانی بخوانی !
فقط این نکته را اضافه کنم که علی مثل شماها نبوده که به خاطر مرگ فاطمه سینه و قمه بزند و گریه و زاری کند و زنجیر بزند و یا مثل زنهای شیعه به سینه بکوید . و جیغ و داد براه بیاندازد
علی از جمله آن صالحینی بوده که عقیده آنها در داستان زیر بتصویر کشیده شده:ى«آورده اند چند مرد صالح همسفر بودند هنگام نماز، در بین خود جوانترین را امام قرار دادند جوان انکار کرد آنها اصرار
جوان گفت بسیار خوب این دفعه پیشنماز میشوم اما در نماز بعدی باید یکی از شماها پیشنماز شوید یکی از صالحین گفت : از چشم من افتادی! آیا تو اینقدر به خودت مطمئنی که تا نماز بعدی زنده باشی؟»
مرگ برای صالحین که یک چیز نا منتظره نیست

پیامبر فرمود: «صبح شد منتظر شب نباشید، شب شد منتظر صبح نباشید»
اما بعضی از مردم وقتی در فامیلشان شخصی بمیرد رم میکنند و حرکات عجیب و غریبی می نمایند بعد با پرویی نام این جزع و فزع وبی صبری را عبادت میگزارند و بعد این کار برایشان خوشایند میشود و بعد با زبان بی زبانی بر علی طعن میزنند که چرا فاطمه را با مراسمی ساده، دفن کردی
آیا میخواستید علی مثل شما قمه بزند؟!!!

آقای محمدباقر سجودی

علمای محترم اهل سنت کجا شما را نماینده خود اعلام نموده اند ؟که شما بجای آنها جواب میدهید.هر مطلبی که در سایتها و وبلاگها قرار دهید دلیل بر تایید علمایتان نیست در ضمن نمیخواهد از جان گذشتگی نشان دهید بارها علمای شیعه علمای محترمتان را به مناظره علمی دعوت کرده اند و هیچکدام از علمایتان حاضر به قبول مناظره نشده اند.ومتاسفانه شما حتی مطالب و نامه ها آقای جلالیان را در سایت اسلام تکس کامل نگذاشته اید و حتی نظرات را هم حذف نموده اید شما اگر قصد دارید بدون تعصب بحث نمایید مطالب و نظرات را کامل بگذارید وکاملا علمی و با سند جواب دهید تا خوانندگان محترم نیز بتوانند استفاده کنند .

ما هیچگاه به اعتقادات و مذهب دیگران توهین نکرده و نمی کنیم ولی متاسفانه بعضی نوشته های شما دور از شئونات اسلامی بوده است.

ما همه چه شیعه و چه سنی نوکر حضرت حق و رسول گرامیش (ص) و اهل بیت رسول هستیم و علمایمان وظیفه دارند راه حق و حقیقت و رستگاری که اطاعت از خدا و رسولش میباشد را به مردم نشان داده و در حد امکان شبهات را از بین ببرند البته با دلیل و سند معتبر.

بنابراین بجای زیاده نویسی بدون سند و پراکند نمودن بحث و سفسطه چینی جوابی قانع کننده با ذکر سند و مدرک ومکتوب از یکی علمایتان جواب سوالهای آقای حسن جلالیان را بدهید.

1-بعذ از وفات حضرت محمد(ص) پیشوا و امام حضرت فاطمه (س) چه کسی بوده است؟

2-راز سکوت علمای محترم اهل سنت چیست؟

دوستان عزیزی که تمایل به تحقیق و جستجو در این موارد دارند به این لینکها مراجعه نمایند:

[=Calibri]http//sunniha.blogfa.com

[=Calibri]http//raz-sokoot.blogfa.com

[=Calibri]http//islam-txt.blogfa.com

سلام

خیلی ممنون بابت پیگیری مطلب, اجرتان با خانم فاطمه زهرا(س)

من اینطور فهمیدم:

نویسنده سایت islamtxt آخر سر به این حقیقت اعتراف کرد که حضرت فاطمه زهرا(س) بیعتی با خلیفه اول شان نداشته است.‌(حال به خاطر تابعیت از شوهر! یا غضب و ...)

نویسنده در ادامه:

نقل قول:
عدم بیعت به معنی خروج از جماعت و خروج از فرمان امام نمیدانیم
ولی به جای این جملات! باید پاسخی دهند به این حدیثی که در اول تاپیک آمده:

نقل قول:
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]هرکس باید بیعت پیشوایی را بر گردن داشته باشد وگرنه مرگش بمانند مرگ جاهلیت است

=> فیتیله پیچشان کردید.:yes:

التماس دعا
یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرات آقایان علمای محترم اهل سنت

سلام علیکم

از محضرتان سوالی دارم لطفا پاسخ بفرمائید

بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است ؟

این سوال از این جهت قابل طرح است که در صحيح مسلم احاديثي از پيامبر(ص) نقل شده است منجمله این حدیث كه:

مَنْ خَلَعَ يَداً مِنّ طاعَةٍ لَقِيَ الله يَوْمَ الْقِيامَة ِ لا حُجَّةَ لَهُ وَ مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقهٍ بَيْعَةٌ ماتَ مِيْتَةٌ جاهِلَّيِةً.

صحيح مسلم- كتاب الاماره – باب وجوب ملازمه جماعه المسلمين عند ظهور الفتن و في كل حال.... حديث 1851ص532 چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )

مضمون کلی اين حدیث و احادیث مشابه دیگر این است که هرکس باید بیعت پیشوایی را بر گردن داشته باشد وگرنه مرگش بمانند مرگ جاهلیت است ..

و در بررسی صحیحین می بینیم که حضرت فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر غضب کرده و از او روی برگردانیده و هرگز با او سخن نگفته ا ست تا هنگام وفاتش .

ام المومنین عایشه می فرمایند:

...فَغَضََبتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ (صلي الله عليه و سلم)، فَهَجَرتْ اَبابَكر، فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتَهُ حَتَّي تُوُفَّيَتْ وَ عاشَت ْ بَعْدَ رسول الله (صلي الله عليه وسلم) ستة اَشْهُرٍ.

.... پس غضب كرد فاطمه دختر رسول خدا (ص) و روي برگردانيد از ابابكر و اين روي برگردانيدن ادامه داشت تا وفاتش و فاطمه شش ماه زندگی کرد بعد از رسول خدا (ص).

الف- صحيح بخاري-- كتاب فرض الخمس – باب فرض الخمس - حديث 3093 ص652 – چاپ بیروت ( شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )

ب- صحيح مسلم – كتاب الجهاد و السير – باب قول النبي صلي الله عليه و سلم. لا نورث... حديث 1759 – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن ) ص 498

ام المومنین عایشه در روایت دیگری نیز می فرماید :

..... فَهَجَرتْهُ فَلَمْ تُكَلَّمهُ حَتّي تُوُفَّيَتْ وَ عاشَتْ بَعْدَ الَّنبيِ (صلي الله عليه وسلم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فَلَمّا تُوُفَّيتْ،‌دَفَنَها زَوْجُها عَليٌ لَيْلاً، وَ لَمْ يُوذِنْ بِها اَبابَكْرٍ وَ صَلي عَلَيْها ....

... فاطمه روي برگردانيد از ابابكر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و 6 ماه بعد از پيامبر (ص) زندگي كرد و بعد از وفاتش همسرش علي او را شبانه دفن كرد و براي نماز و دفنش ، ابابكر را خبر نكرد....
الف- صحيح بخاري – كتاب المغازي – باب غزوه خيبر- حديث 4240 و 4241 – ص 884 - چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )

ب- صحيح مسلم- كتاب الجهاد و السير – باب 16
(باب قول النبي صلي الله عليه و سلم، لانورث ما تركنا فهو صدقه) حديث 1759 ص 498 – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )

حضرات آقایان علمای اهل سنت

این روش و منش حضرت فاطمه سلام الله علیها با ابابکر از این جهت قابل تامل و دقت و توجه است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره این بانوی مکرم فرموده اند :

ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک

ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو

المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص167 .حدیث 4730 ( و منابع دیگر مانند الصواعق المحرقه حافظ ابن حجر مکی ص 105 و تهذیب التهذیب ج 12 ص 442 حافظ ابن حجر عسقلانی نیز وجود دارد )

و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد

وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :

" خداوند به غضب فاطمه غضب می کند "

قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است .

وپر و اضح است که کسی غضب و خشنودی اش برابر با غضب و خشنودی خداست که از هرگونه آلودگی و گناه و اغراض نفسانی پاک و پاکیزه باشد تا غضب و خشنودی اش مبنایی خدایی داشته باشد و به استناد آیه تطهیر حضرت فاطمه از تمام آلودگی ها و گناهان و ناپاکی ها مبراست و آن بانوی مکرم مطهره است

ام المومنین عایشه می فرماید :

خرج النبی صلی الله علیه و سلم ،غداه و علیه مرط مرحل من شعر اسود فجاءالحسن بن علی فادخله ثم جاء الحسین فادخل معه ثم جائت فاطمه فادخلها ثم جاء علی فادخله ثم قال :

( انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ) الاحزاب :33

رسول خدا صلی الله علیه و آله صبحگاهان از منزل خارج شد ، ردایی ( عبایی) از موی سیاه که شعری از اسود بر آن نقش بسته بود بر تن داشت ، حسن بن علی امد ، پس به زیر عبا داخل شد . سپس حسین آمد اوهم داخل در زیر عبا شد . سپس فاطمه آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس علی آمد و او هم داخل در زیر عبا شد . سپس پیامبر گفت : (جز این نیست که خدا اراده کرده است که پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت بزداید و پاک وپاکیزه اتان فرماید )

صحیح مسلم – کتاب فضائل الصحابه - باب فضائل اهل بیت النبی صلی الله علیه وسلم – حدیث 2424 ص 686 – چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )

این حدیث در منابع دیگری مانند سنن ترمذی و تفسیر الدرالمنثور سیوطی و مسند احمد و مسند طیالسی و مستدرک علی الصحیحین با روایانی دیگر از اصحاب و خواص نقل شده و وجود دارد که به دلالت خاص آیه تطهیر به خمسه طیبه اشاره شده است

دو روایت دیگر در خصوص آیه تطهیر و دلالت انحصاری آن به خمسه طیبه ( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، علی ، فاطمه ، حسن وحسین ) اشاره شده است را در اینجا نقل می کنم .

1- عن أنس بن مالک أن رسول الله صلی الله علیه و سلم کان یمر بباب فاطمة ستة أشهر إذا خرج إلی صلاة الفجر یقول الصلاة یا أهل البیت إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا

الف -سنن الترمذی /ج۵ /ص۳۵۲

ب- مسند احمد بن حنبل /ج۳/ ص۲۵۲

پ - مسند طیالسی /ج۷ / ص ۲۷۴ /حدیث ۲۵۰۹

2- و أخرج ابن جرير و ابن أبى حاتم و الطبراني عن أبى سعيد الخدري رضى الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم نزلت هذه الآية في خمسة في و في علي و فاطمة و حسن و حسين إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا

الدر المنثور سیوطی، ج5 ، ص 198

این نامه را با ذکر این حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم به پایان می رسانم که فرموده اند :

فاطمه سیده النساء اهل الجنه

فاطمه سرور زنان اهل بهشت است .

صحیح بخاری – کتاب فضائل اصحاب النبی ( المناقب ) – باب مناقب قرابه رسول الله (ص) ص 790

والسلام علی عبادالله الصالحین

الاحقر

حسن جلالیان

۱۳۸۹/۱۱/۹

http://ahle-sunnat.blogfa.com

http://sunniha.blogfa.com

کتابهای منتشر شده از حسن جلالیان در خصوص اهل سنت

در سایت شما تمام مطالب سایت اسلام تکس تکرار شده اند و در پاسخ به نامه اقای حسن جلالیان سایت اسلام تکس .نت موارد ذیل را مورد غفلت قرار داده و یا بطور عمد نخواسته مورد توجه خوانندگان قرار گیرد منجمله :

1- متن کامل نامه استاد جلالیان که به علمای سنی در تاریخ 9 بهمن ماه 1389 نوشته و ارسال کرده را توی سایت اسلام تکس .نت قرار نداده و در معرض دید بازدیدکنندگان نگذاشته است . واین یعنی چی ؟ شما حکومت ایران را به فیلتر کردن سرزنش میکیند خودتان هم فیلتر گر ماهری هستید و گرنه تمام متن نامه جلالیان را در سایت اسلام تکس .نت میگذاشتید .

2- خطاب اقای استاد حسن جلالیان به علمای شما بوده و نامه را خطاب به علمای شما نوشته است و باید انها جواب عالمانه بدهند که تاکنون هیچ کدام از علمای تسنن به این نامه بطور رسمی و غیر رسمی جواب نداده اند در حالی که در این نامه هیچ اهانت و یا بی ادبی وجود ندارد و فقط یک سوال عالمانه از عالمان سنی پرسیده شده است و مستندات این نامه هم تماما از منابع معتبر اهل سنت است مانند کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم و کتاب المستدر ک علی الصحیحین و ............... و شما که جواب دادید جوابی عالمانه نبود و نظر شخصی خودتان را نوشته اید و نباید خودتان را بعنوان نماینده علمای سنی و یا مردم سنی مذهب معرفی کنید .

3- بطور قطع و یقین جناب علی در زمان حیات حضرت فاطمه با ابوبکر بیعت نکرد و این را خود دختر ابوبکر هم تائید کرده است ولی شما در پاسختان گفتید که زن در بیعت شوهرش است و چون علی با ابوبکر بیعت کرده بود پس فاطمه هم در تبعیت از شوهر با ابوبکر بیعت کرده است ولی این صد در صد غلط است .برای کسانی که میخواهد تحقیق کنند به کتاب صحيح بخاري – كتاب المغازي – باب غزوه خيبر مراجعه کنند . که در این کتاب حدیثی از عایشه وجود دارد که خود عایشه که دختر ابوبکر هم هست گفته است که :

..... فَهَجَرتْهُ فَلَمْ تُكَلَّمهُ حَتّي تُوُفَّيَتْ وَ عاشَتْ بَعْدَ الَّنبيِ (صلي الله عليه وسلم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فَلَمّا تُوُفَّيتْ،‌دَفَنَها زَوْجُها عَليٌ لَيْلاً، وَ لَمْ يُوذِنْ بِها اَبابَكْرٍ وَ صَلي عَلَيْها ....

... فاطمه روي برگردانيد از ابابكر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و 6 ماه بعد از پيامبر (ص) زندگي كرد و بعد از وفاتش همسرش علي او را شبانه دفن كرد و براي نماز و دفنش ، ابابكر را خبر نكرد.... و علی هرگز در این چند ماه (6 ماه ) بیعت نکرد و بعد از فاطمه با ابوبکر بیعت کرد .

3- در پاسخ سایت اسلام تکس .نت به هیچ وجه به این حدیث بسیار مهم معتبر که در ذیل می اید توجهی نشد و عمدا از کنار ان گذشته اند . به حدیث دقت کنید :

پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره حضرت فاطمه فرموده اند :

ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک

ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو

المستدرک علی الصحیحین ج 3 ص167 .حدیث 4730 ( و منابع دیگر مانند الصواعق المحرقه حافظ ابن حجر مکی ص 105 و تهذیب التهذیب ج 12 ص 442 حافظ ابن حجر عسقلانی نیز وجود دارد )

و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد

وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :

" خداوند به غضب فاطمه غضب می کند "

قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است .

4- نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( اقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت معرفی کرده و به نمایندگی از علمای اهل سنت جواب داده برای اثبات رضایت حضرت فاطمه از ابوبکر به یک کتاب دست چندم استناد کرده است بنام - سنن الکبری بیهقی - که نوشته امام بیهقی است . درحالی که این کتاب اولا- در ردیف صحاح سته ( کتابهای 6 گانه معتبر اهل سنت ) نیست ثانیا- خود حدیثی که به ان استاناد شده است مرسل است که از اعتبار ان میکاهد ثالثا - راوی این حدیث شخصی بنام - شعبی - است که ناصبی و از دشمنان علی بوده است که نمیتوان به سخن او اعتماد نمود رابعا - شعبی در زمان وقوع حادثه وجود نداشته است و از تابعیین بوده است خامسا - رضایت فاطمه از ابوبکر در صحاح سته مانند صحیح بخاری و مسلم و مسانید وجود ندارد و اگر این حدیث صحیحی بود که در این صحاح ومسانید به ان اشاره میشد که نشده است سادسا - خود عایشه که دختر ابوبکر هم بوده در صحنه حضور داشته است و براش مهم هم بوده که حضرت فاطمه از پدرش راضی شده باشد و لی چنین مطلبی را نگفته است و حتی به صراحت هم گفته که فاطمه در تمام مدت حیاتش بعد از پیامبر بر ابوبکر غضب و قهر کرده و سخن نگفته است . و انوقت نویسنده سایت اسلام تکس .نت مدعی شده است که فاطمه از ابوبکر راضی شده است و استنادش هم همین کتاب دست چندم بیهقی و روایت پر اشکال ان است !!!!! ایا این تعجب ندارد ؟

سابعا - نویسنده سایت اسلام تکس . نت مدعی شده است که صحیح بودن حدیث به راویان ان است و به خاطر اینکه راویان کتاب صحیح بخاری و مسلم معتبر هستند لذا هر حدیثی که در این کتابها وجود دارند هم صحیحند و اگر راویان سایر کتابهای اهل سنت نیز راوی ان معتبر باشند پس ان حدیث صحیح است . با این استدلال ما از نویسنده اسلام تکس .نت می پرسیم که - شعبی - مورد وثوق بوده است ؟ اگر بوده پس چرا این حدیث در صحاح سته وجود ندارد ؟ ایا امام بخاری با ان همه دقتش که از بین بیش از 600 هزار حدیث این 70 هزار حدیث را استخراج کرده و برای هر حدیث هم غسل میکرده و دو رکعت نماز میخوانده است به این حدیث توجه نکرده و در کتابش - صحیح بخاری - نیاورده است .

ثامنا - اگر رضای شده حضرت فاطمه از ابوبکر حقیقت داشت علمای قبل از بیهقی حتما به ان اشاره میکردند و در کتابهایشان این حدیث را ذکر میکردند اما چنین اتفاقی نیفتاده است .

اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( اقای سجودی ) که خود را نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است !!!!!!!

من شخصا به این شخص نادان جواب نمیدهم بلکه جواب را از خود علمای اهل سنت می اورم دقت کنید :

مناوي - صاحب کتاب
- فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب مشتمل بر
اقوال برخي از علماي بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت
زهرا ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر

. لانه يغضبه و انها افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين
روايت بر کفر کسي که به فاطمه دشنام دهد استدلال ميکند و
ميگويد : هرکه اورا دشنام دهد رسول خدا را به خشم اورده و فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .
باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول علماي ديگري از

اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را ذکر ميکند که:

قال السبکي : الذي نختاره و ندين الله به ان فاطمه افضل من خديجه ثم عايشه

قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه المحققون

وذکر العلم العراقي : ان فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء الاربعه باتفاق

سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . تاليف المناوي

ترجمه :

سبکي گويد : ان چه ما اختيار مي کنيم و در برابر خداوند ان را

برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و عايشه است .
شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشني سخن

سبکي .محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند.

علم الدين عراقي گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما – از خلفاي چهرگانه برتراند .

ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه و خدیجه هم برتر است و انوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از مقام فاطمه بالاتر ست )

یک پیشنهادی در پایان دارم به علمای اهل سنت که خودشان به میدان بیایند و عالمانه پاسخ اقای حسن جلالیان را بدهند مخصوصا که خطاب این نامه به علمای سنی است .

این انتظاری بجا است که علمای سنی از هر مذهبی ( شافعی - حنفی - حنبلی - مالکی ) خودشان مستقیما به این نامه جواب بدهند . خود اقای حسن جلالیان با قلم و نام خودش و بطور مودبانه و رسمی به علمای اهل سنت نامه نوشته است و انتظار معقول و منطقی هم این است که به نامه علمی و محترمانه ایشان جوابی عالمانه داده شود . انشاء الله

برای دیدن متن کامل نامه اقای حسن جلالیان به این ادرس ها مراجعه نمائید .

21/4/1390
http//sunniha.blogfa.com
http//raz-sokoot.blogfa.com
http//islam-txt.blogfa.com

بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است؟(3)
نویسنده:
محمد باقر سجودى

سول فوق را شیعه مطرح کرده و ما جوابش را دادیم (که در مطالب مرتبط این مقاله میتوانید انرا دنبال کنید) قانع نشد و اعتراض کرد باز پاسخش را گفتیم اما هنوز اعتراض ادامه دارد و نامه زیر را به هر سایتی (که مقاله ما جالب دیده و نشر کرده) فرستاده.... نامه شیعه در زیر مینویسیم ولی قبل از آن ، اجازه بدهید نکته ای را خدمتان عرض کنم: خداوند جل جلاله در قران صحنه ای از قیامت را بتصویر میکشد که در آن پیروان ملایان گمراه، در حال جنگ و دعوا با ملایان و آیت الله های خود هستند:
وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا سوره سبا آیه 33»و مستضعفان به مستکبران می‌گویند: «وسوسه‌های فریبکارانه شما در شب و روز (مایه گمراهی ما شد)، هنگامی که به ما دستور می‌دادید که به خداوند کافر شویم و همتایانی برای او قرار دهیم!» اگر بپرسید به چه حقی این آیه را در حق علما و مردم شیعه میدانید؟ خواهم گفت که از این قسمت آیه:(( تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا) چه کسانی شب و روز به مردم امر میکنند یا علی مدد یا فاطمه مدد بگویند؟
پس یا این آیه درباره آنهاست
یا شما معنی ( اندادا) را در آیه نمیدانید یا ما نمیدانیم!!
و روشن کنید که معنی انداد چیست ؟!!!
حالا حرف من درباره انداد نیست، در باره مکر شب و روز است منظور قران از مکر شبانه روزی این ملایان چیست؟( مَكْرُ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ)

حالا چند مکر شیعه را در این بحث ببینید
مکر اول: قیاس باطل میکنند مثلا یک محور بحث درباره سانسور بود، شیعه گفته بود::
نامه حسن جلالیان ( استاد طب آب درمانی ) خطاب به علمای محترم اهل سنت در سرتاسر دنیا درمورخ ۹/۱۱/۱۳۸۹ منتشر شد و در این نامه یک سوال از علمای محترم اهل سنت پرسیده شده است ولی تاکنون هیچ پاسخی دریافت نشده است . این نامه برای جناب مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی ( امام جمعه مسجد مکی زاهدان و مدیر حوزه علمیه دارلعلوم مسجد مکی زاهدان ) و برای جناب مولوی عبدالمجید مرادزهی خاشی ( استاد حوزه علمیه دارالعلوم مسجد مکی زاهدان ) و جناب اقای مفتی محمد قاسم قاسمی (مفتی دارالعلوم مسجد مکی زاهدان) و برای دارلافتاء سراوران فاکس شده است ( درهمان بهمن ماه ۸۹ ) و برای شبکه ماهواره ای نور که شبکه اهل سنت است برای ۲ ایمیلشان به ادرس های : ایمیل های شبکه ماهواره ای نورارسال شده.و همچنین برای ایمیل دانشگاه الازهر مصر به آدرس: ایمیل دانشگاه الازهر مصرارسال شده است .و همچنین برای تعدادی از وب سایت ها و وبلاگهای اهل سنت نیز ارسال شده است و برای برخی از علمای دیگر اهل سنت بصورت پیامک اطلاع داده شده است ولی تاکنون که ۲۱/۲/۱۳۹۰ است هیچ عالمی از علمای اهل سنت پاسخ نداده اند .
و ما پاسخ دندان شکنی داده بودیم که اگر شما لالایی بلدید چرا خوابتان نمیبرد؟ اگر واقعا دنبال گرفتن پاسخ هستید پس چرا سایت های ملایم اهل سنت را هم هک و فیلتر میکنید؟ چرا سایت ما که پاسخ به شبهات بود را در همان روز اول کله پا و هک کردید؟ در مقابل این جواب دندان شکن شیعه رسوا کن!! ملا چه داشت بگوید جز مغلطه؟ ببینید چه گفته:

شیعه میگوید:
مدیر محترم سایت: در سایت شما تمام مطالب سایت اسلام تکس تکرار شده اند و در پاسخ به نامه اقای حسن جلالیان سایت اسلام تکس موارد ذیل را مورد غفلت قرار داده و یا بطور عمد نخواسته مورد توجه خوانندگان قرار گیرد منجمله :
متن کامل نامه استاد جلالیان که به علمای سنی در تاریخ 9 بهمن ماه 1389 نوشته و ارسال کرده را توی سایت اسلام تکس .نت قرار نداده و در معرض دید بازدیدکنندگان نگذاشته است . واین یعنی چی ؟ شما حکومت ایران را به فیلتر کردن سرزنش میکیند خودتان هم فیلتر گر ماهری هستید و گرنه تمام متن نامه جلالیان را در سایت اسلام تکس میگذاشتید .

پاسخ اهل سنت :
مکر شبانه روزی را دیدید؟؟ بابا دکتر است! استاد است! اما نکته به این کوچیکی را نمیداند: ما میگوییم شما که مدعی هستید که به بحث سالم علاقه مندید پس چرا سایت های ما را فیلتر میکنید؟
او در جواب میگوید که چون شما تمام حرف های ما را کلمه به کلمه در سایت خودتان نشر نکردید پس شما هم مثل ما هستید!!!!
آیا مغلطه را متوجه شدید؟؟ ما میگوییم سایت ما را نبندید تا جواب بدهیم او باید میگفت شما هم سایت ما را نبندید! اما این را نمیتواند بگوید چون که در سایت هایشان آزادانه هرچی بخواهند مینویسند . کسی نمیتواند فیلتر کند! مغلطه این است که میگوید شما چرا نامه مرا کامل ننوشتید یعنی برای سایت ما تکلیف تعیین میکند یعنی فقط به هک و فیلتر کردن سایت های سنی راضی نیستند بما میگویند شما باید سخنگوی ما هم باشید والا شما هم مثل ما سانسورچی هستید!!!
آیا حالا شما 50 صفحه سیاه کنی من باید بنویسم ؟ یا باید خلاصه حرفت را بنویسم ؟
هرکس علاقه دارد در سایت های شما میتواند متن نامه را بخواند ما که فیلتر نکرده ایم
پس دیدید مغلطه را؟..... ما میگوییم چرا اجازه نمیدهید به خانه خودمان وارد شویم؟؟ او میگوید شما هم بما اجازه نمیدهید ما در خانه شما بخوابیم پس مثل ما ظالم هستید!!!!یعنی آیا فرق خانه من و خانه تو را نمیداند یا همان ( مَكْرُ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ) است برای فریب دادن شیعه ها بیچاره؟؟
حالا هرکس میخواهد نامه شیعه کامل را بخواند برود در سایتش اینهم نشانی

در ادامه نامه شیعه میگوید:
خطاب اقای استاد دکتر حسن جلالیان متخصص طب آب درمانی به علمای شما بوده و نامه را خطاب به علمای شما نوشته است و باید انها جواب عالمانه بدهند که تاکنون هیچ کدام از علمای تسنن به این نامه بطور رسمی و غیر رسمی جواب نداده اند در حالیکه در این نامه هیچ اهانت و یا بی ادبی وجود ندارد و فقط یک سوال عالمانه از عالمان سنی پرسیده شده است و مستندات این نامه هم تماما از منابع معتبر اهل سنت است مانند کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم و کتاب المستدر ک علی الصحیحین و ............... و شما که جواب دادید جوابی عالمانه نبود و نظر شخصی خودتان را نوشته اید و نباید خودتان را بعنوان نماینده علمای سنی و یا مردم سنی مذهب معرفی کنید
یک پیشنهادی در پایان دارم به علمای اهل سنت که خودشان (به جای سجودی) به میدان بیایند وعالمانه پاسخ اقای حسن جلالیان را بدهند مخصوصا که خطاب این نامه به علمای سنی است .این انتظاری بجا است که علمای سنی از هر مذهبی ( شافعی - حنفی - حنبلی -مالکی ) خودشان مستقیما به این نامه جواب بدهند . خود اقای حسن جلالیان
با قلم و نام خودش و بطور مودبانه و رسمی به علمای اهل سنت نامه نوشتهاست و انتظار معقول و منطقی هم این است که به نامه علمی و محترمانه ایشان جوابی عالمانه داده شود .

پاسخ اهل سنت:
توجه کردید ملای شیعه عوض آنکه جواب را نقد کند میگوید جواب دهنده سنی،عالم دین نیست !
اگر عالم نیست پس چرا سایت های معتبر سنی از سایت اسلام تکس نقل قول میکنند تا آنجا که مجبور شدی نامه ات را فتوکپی کنی و برای چند سایت بفرستی ؟؟
این که بشما مربوط نیست که اهل سنت چه کسی را موظف به پاسخ گویی میکنند و چه کسی را عالم میدانند یا نمیدانند به هر حال من جواب دادم و هیچ عالم سنی نگفت که فضولی موقوف تو کیستی که به جای ما جواب میدهی این نهایت زورگویی را میرساند که برای اهل سنت شما نماینده تعیین کنید!!!
جواب شبهات شیعه را، من مینویسم وسایت های معتبر اهل سنت و تلویزیونها معتبر سنی، مردم را تشویق به خواندن سایت اسلام تکس میکنند و تا حالا احدی نگفته این حرف ها حرف علمای اهل سنت نیست
شما در مقام یک سوال کننده شیعه چه حقی داری که برای تعیین تکلیف کنی؟ !!!!!!!!!!!!!
وانگهی همین خود سوال کننده هم که ظاهراعالم و ملای شیعه نیست بقول خودتان دکتر منخصص طب آب درمانی است پس با حساب خودتان حق ندارد که حرف از بخاری و مسلم و بیهقی و سند حدیث بزند ، پس چرا میگوید؟!
در سایت اسلام تکس نظر اهل سنت نوشته میشود نه نظر شخصی، و تا حالا کسی نگفت که نظر سجودی نظر اهل سنت نیست! و چون فعلا بنفع شیعه نیست که سجودی مشهور شود( زیرا شیعه ای بوده که سنی شده) پس ، علمایی دولتی را وادار نمیکند که حکم تکفیرش را صادر کنند!!
پس نبین کی نوشته، ببین چی نوشته ! و نوشته را نقد کن!

وانگهی نویسنده یعنی سجودی را اهل سنت قبول دارند و کتابهایش را از فارسی به عربی ترجمه کرده اند(یعنی زیره را به کرمان برده اند و خریدار داشته!!!)
ذالک فضل الله یوتیه من یشاء و سوز و گداز شما مانع فضل الله نمیشود
این شبیه است به اینکه بین دو نفر شیعه و سنی جنگ باشد و طرف شیعه به طرف سنی بگوید چرا با کارد به جنگ من آمدی قبول نیست برو بمب اتم بیار!!
تو باید خوشحال باشی که طرفت ضعیف است و جواب سوال ناپخته است، اما معترض تو هستی!! چرا؟؟
از این گذشته، از نظر شما همه اهل سنت نادانند حتی زبانم لال شما امیر المومنین عمر را هم نادانترین نادانان میدانید!!! پس جواب شما را چه کسی بدهد؟؟
پس مکر دوم لیل و نهار شیعه( مکر شبانه روزی ) این است که وقتی جواب ندارد میگوید طرف بحث ما نادان و جاهل است ! چرا نادان است؟؟ چون عمامه ا ی به بزرگی عمامه آیت الله های العظمی ندارد!
این بحث و گفتار ادامه دارد

مطالب مرتبط:
بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است؟
مطالب مرتبط:
اعتراض شیعه به مقاله (بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بود؟)

نویسنده:
محمد باقر سجودى

شیعه در ادامه میگوید: 3 = بطور قطع و یقین جناب علی در زمان حیات حضرت فاطمه با ابوبکر بیعت نکرد و این را خود دختر ابوبکر هم تائید کرده است ولی شما در پاسختان گفتید که زن در بیعت شوهرش است و چون علی با ابوبکر بیعت کرده بود پس فاطمه هم در تبعیت از شوهر با ابوبکر بیعت کرده است ولی این صد در صد غلط است.پاسخ اهل سنت: ما در مقاله دوم ( که این نامه را در اعتراض به آن نوشتید ) به اشتباه خود اعتراف کردیم و نوشته بودیم : الحق این نکته درست است! توجه نداشتم که علی در حیات بیعت نکرد اشتباه خود را قبول میکنم. اما در کتب ما در همان صفحه ای (که شما به آن استناد میکنید تا عدم بیعت فاطمه را اثبات کنید) نوشته شده که علی بعد از وفات فاطمه وقتیکه دید محبوبیتش کم شد با ابوبکر بیعت کرد، پس نتیجه اینکه حضرت علی خودشان قبول کردند که حرکتشان (تاخیر در بیعت) نا ثواب بوده است پس اگر حضرت فاطمه نیز زنده میماند ؛تصور نمیکنیم؛ که از پیروى شوهرش سر پیچى مى نمود
ما اشتباه خود را پذیرفتیم و در دنباله نوشتیم به دلیل بیعت بعدی، درنگ شیش ماهه حضرت علی در بیعت (به اعتراف عملی خودش) کاری ناثواب بود و بتبع آن درنگ فاطمه نیز ناثواب بود،
در اینجا درست تر این بود که شیعه جواب میداد حضرت علی، در تاخیر شیش ماهه بر ثواب بود و چرا؟
اما شیعه در همان پله اول در جا زده و جواب نکته به آن مهمی را نمیدهد (چون جواب ندارد) وفقط به زبان بی زبانی بما میگوید چرا معصوم نبودید ؟ چرا اشتباه کردید؟!!
پس مکر دیگری از مکرهای شبانه روزی عالم شیعی را ببینید

شیعه در ادامه میگوید:
برای کسانی که میخواهد تحقیق کنند به کتاب صحیح بخاری – كتاب المغازی – باب غزوه خیبر مراجعه کنند . که در این کتاب حدیثی از عایشه وجود دارد که خود عایشه که دختر ابوبکر هم هست گفته است که :..... فَهَجَرتْهُ فَلَمْ تُكَلَّمهُ حَتّی تُوُفَّیتْ وَ عاشَتْ بَعْدَ الَّنبی (صلی الله علیه وسلم) سِتَّةَ اَشْهُرٍ فَلَمّا تُوُفَّیتْ،‌دَفَنَها زَوْجُها عَلی لَیلاً، وَ لَمْ یوذِنْ بِها اَبابَكْرٍ وَ صَلی عَلَیها ....
... فاطمه روی برگردانید از ابابكر و با اوسخن نگفت تا وفاتش و 6 ماه بعد از پیامبر (ص) زندگی كرد و بعد از وفاتش همسرش علی او را شبانه دفن كرد و برای نماز و دفنش ، ابابكر را خبر نكرد.... و علی هرگز در این چند ماه (6 ماه ) بیعت نکرد و بعد از فاطمه با ابوبکر بیعت کرد .

پاسخ اهل سنت:
وقتی که ماقبول کردیم فاطمه بیعت نکرده نیازی به تحقیق نیست اما این مرد یقین دارد که شیعه تحقیق نمیکند!
و ای کاش شیعه تحقیق کند و ما برای راحتی کار شیعه های حقیقت جو، حدیث را کامل مینویسیم:
ای مسلمانان ما حدیث را بصورت کامل نوشتیم و جمله ای که شیعه از حدیث بریده را نیز مشخص کردیم شما ملاحظه میکنید که حدیث طولانی است و شیعه بخش اول و آخر آن را ننوشته اگر شیعه این حدیث را قبول دارد و از ما میخواهد ما نیز قبول داشته باشیم پس بیایید حدیث را کامل بخوانیم:
متن حدیث از کتاب شریف صحیح بخاری:
3998 - حدثنا یحیى بن بكیر حدثنا اللیث عن عقیل عن ابن شهاب عن عروة عن عائشة : أن فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى الله علیه و سلم أرسلت إلى أبی بكر تسأله میراثها من رسول الله صلى الله علیه و سلم مما أفاء الله علیه بالمدینة وفدك وما بقی من خمس خبیر فقال أبو بكر إن رسول الله صلى الله علیه و سلم قال ( لا نورث ما تركنا صدقة انما یأكل آل محمد - صلى الله علیه و سلم - فی هذا المال ) . وإنی والله لا أغیر شیئا من صدقة رسول الله صلى الله علیه و سلم عن حالها التی كانت علیها فی عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم ولأعملن فیها بما عمل به رسول الله صلى الله علیه و سلم . فأبى أبو بكر أن یدفع إلى فاطمة منها شیئا فوجدت فاطمة على أبی بكر فی ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفیت وعاشت بعد النبی صلى الله علیه و سلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم یؤذن بها أبا بكر وصلى علیها وكان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمة فلما توفیت استنكر علی وجوه الناس فالتمس مصالحة أبی بكر ومبایعته ولم یكن یبایع تلك الأشهر فأرسل إلى أبی بكر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معك كراهیة لمحضر عمر فقال عمر لا والله لا تدخل علیهم وحدك فقال أبو بكر وما عسیتهم أن یفعلوا بی والله لآتیهم فدخل علیهم أبو بكر فتشهد علی فقال إنا قد عرفنا فضلك وما أعطاك الله ولم ننفس علیك خیرا ساقه الله إلیك ولكنك استبددت علینا بالأمر وكنا نرى لقرابتنا من رسول الله صلى الله علیه و سلم نصیبا حتى فاضت عینا أبی بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذی نفسی بیده لقرابة رسول الله صلى الله علیه أحب إلی أن أصل من قرابتی وأما الذی شجر بینی وبینكم من هذه الأموال فلم آل فیها عن الخیر ولم أترك أمرا رأیت رسول الله صلى الله علیه و سلم یصنعه فیها إلا صنعته . فقال علی لأبی بكر موعدك العشیة للبیعة . فلما صلى أبو بكر الظهر رقی على المنبر فتشهد وذكر شأن علی وتخلفه عن البیعة وعذره بالذی اعتذر إلیه ثم استغفر وتشهد علی فعظم حق أبی بكر وحدث أنه لم یحمله على الذی صنع نفاسة على أبی بكر ولا إنكارا للذی فضله الله به ولكنا نرى لنا فی هذا الأمر نصیبا فاستبد علینا فوجدنا فی أنفسنا . فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت وكان المسلمون إلى علی قریبا حین راجع الأمر المعروف

این حقایق در این حدیث ذکر شده است:
حقیقت اول در این حدیث = حضرت فاطمه برای امیر المومنین ابوبکر پیغام فرستاد و از او ارث خود را از مال فدک خواست حضرت ابوبکر جواب داد که شما حقی نداری! زیرا پیامبرصلی الله سلم فرمود که پیامبران ارثی از خود بجای نمیگذارند و هر مالی از آنها باقی ماند در زمره اموال صدقه است پس ابوبکر چیزی به فاطمه نداد
دقت کنید فاطمه حق خود را در غدیر نخواست پس اصلا غدیری در کار نبود!! نسبت فدک به خلافت مثل نسبت دگمه است به لباس!!
دقت کنید فاطمه دگمه را میخواهد نه خود لباس را! پس لباسی در کار نبوده (فاعتبروا)
حقیقت دوم در این حدیث = ابوبکر در ادامه گفت ( اما جای نگرانی نیست زیرا ) قسم به الله من هرچی که پیامبر از مال فدک بشما و به غیر میداد را به همان اندازه بشما میدهم و عینا مثل رسول الله رفتارمیکنم ( و عملا هم داد)
حقیقت سوم در این حدیث = راوی حدیث حضرت عایشه است! یعنی شیعه دارد برای اثبات حقانیت خود به فرموده عایشه و امام بخاری چنگ میزند! پس آیا دیدید درجه صدق علمای اسلام و همسران پیامبر را که حقیقت را نپوشاندند تا آنجا که شیعه میتواند سوء استفاده کند

حقیقت چهارم در این حدیث = همانی است که شیعه فقط آن را نوشته، یعنی فاطمه با ابوبکر تا وقت وفات به خاطر مال فدک قهر بود فاطمه 6 ماه بعد از پیامبر زندگی كرد و بعد از وفاتش همسرش علی او را شبانه دفن كرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر او نماز خواند
حقیقت پنجم در این حدیث = علی بخاطر مقام فاطمه (یادگار پیامبر) پیش مردم صاحب احترام بود اما وقتی فاطمه وفات یافت، علی بخاطر عدم بیعت با ابوبکر از چشم مردم افتاد پس در پی آشتی و بیعت با ابوبکر شد و او در طول این شیش ماه بیعت نکرده بود!!
خواننده گرامی دانستید که شیعه چرا به اینجای حدیث میرسد چند نقطه ........ میگذارد؟ برای اینکه این قسمت حدیث میگوید آنقدر فاطمه ( یادگار پیامبر ) عزیز مردم بود که به خاطر گل رویش، علی را هم دوست داشتند و از اینکه علی بیعت نکرده بود ناراحت بودند اما باز ناراحتی خود را نشان نمیدادند!
این یعنی چه؟ یعنی هرچی که شیعه گفته که زدند شکم فاطمه را پاره کردند همه اش کشک است همه اش دروغ است و قضیه برعکس بوده یعنی مومنان به خاطر خوشحال نگه داشتن فاطمه ، علی را هم خوشحال نگه داشته بودند

پس ای شیعه این قسمت حدیث را چرا نمیبینی؟؟؟؟
(لا تقربوا الصلاه) را میبنی (و انتم سکاری) را نمبینی!!! در حیرتم از این مکر شبانه روزی شما !! در حیرتم از کمی تدبر پیروان شما!! در حیرتم از سستی استدلال شما!! ودر حیرتم از چنگ زدن متوالی شما به این روش استدلال تار عنکبوتی!! و در حیرتم از پررویی شما!!! و در حیرتم از زورگویی شما!!

حقیقت شیشم در این حدیث= وقتی علی عزم آشتی کرد برای ابوبکر پیغام فرستاد که تنها پیش من بیا و کسی را هم با خودت نیار! مقصودش این بود که عمر نیاید حضرت عمر گفت والله که امیر، تنها نمیروی!
ابوبکر گفت والله که تنها میروم! من که به اونها بدی نکردم تا بترسم و تنها آمد و حضرت علی شروع به سخن کرد و گفت: به حقیقت که بر برتری و فضل تو بر ما آگاهیم و با تو در خیری که الله به تو داده رقابت نمیکنیم ولی مستبدانه عمل کردی و (و اینکارت خوب نبود) و بخاطر قرابت با رسول الله باید در کار با ما مشورت میکردی!
و چشمان ابوبکر پر از اشک شد و گفت: فامیل رسول الله برایم از فامیل من عزیزترند، اما درباره مشاجره من وشما برای این مال فدک، من هر کاری که رسول الله با این اموال میکرد را انجام میدهم ( پس جای نگرانی نیست)

خواننده عزیز میبیند که علی تا آن حد محترم است که به خلیفه میگوید بیا خانه ما و شرط هم میگذارد و خلیفه میرود! چرا؟ چون علی فامیل رسول الله است و ابوبکر خویشان رسول الله را دوست میداشت
حقیقت شیشم در این حدیث= بعد علی به ابوبکر گفت وعده من با تو برای بیعت نماز عشا در مسجد!
اما نماز ظهر که خوانده شد، ابوبکر بر منبر رفت و علی را ستود و عذرش را در تاخیر در بیعت موجه دانست و بعد علی بلند شد و خطاب به جمعیت گفت: این تاخیر و قهر ما برای این نبود که منکر فضل ابوبکر هستیم و برای این نبود که خود را رقیب او میدانستیم بخاطر این بود که بدون مشوره ما عمل کرده بود و ما نیز برای خود در این امر (رای گیری و مشوره) حقی قایل بودیم برای همین ناراحت شدیم بعد بیعت کرد و مسلمانها خوشحال شدند و گفتند ای علی احسنت! کار خوبی کردی

خواننده گرامی!
دیدی حقایقی را شیعه در این حدیث نمیبیند:
مثل اینکه علی اصلا از غدیر خم نمیگوید!
مثل اینکه علی اعتراف به برتری ابوبکر و عدم رقابت با او دارد!
مثل اینکه علی آزادانه حتی در وقت صلح و بیعت در مسجد مقابل مردم نیز گفت :ابوبکر رفتارش صواب نبود یعنی از کسی نمیترسید و دیدید که مردم و نمازخوان ها جملگی دوستدار ابوبکر بودند
شیعه فقط وسط جمله را بریده و هی نامه مینویسد و نویسنده نامه را دکتر و متخصص و استاد معرفی میکند تا شاید نامه اش وزنی بیابد اما هیهات هیهات
این نوشته ادامه دارد در مقاله بعدی درباره برحق نبودن حضرت فاطمه رضی الله عنها در غضبشان بر ابوبکر خواهیم نوشت

مطالب مرتبط:
بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است؟ (1)
مطالب مرتبط:
اعتراض شیعه به مقاله (بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بود؟)2
مطالب مرتبط:
بعد از پیامبر اکرم، پیشوای حضرت فاطمه چه کسی بوده است؟ ( 3)

    استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع مجاز می باشد. | islamtxt.net © 2009-2010

[=B Nazanin]بسم الله الرحمن الرحیم
[=B Nazanin]جناب سجودی
[=B Nazanin]نماینده علمای اهل سنت سرتاسر دنیا ( البته بنا به ادعای خودشان )
[=B Nazanin]اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
[=B Nazanin]این آیه پاسخ به تمام بی ادبی های نوشتاری شما ست .
[=B Nazanin]اما بعد :
[=B Nazanin]اولا- فرموده بودید چون علی با ابوبکر بیعت کرده بود لذا همسرش ( حضرت فاطمه سلام الله علیها ) هم در تبعیت از شوهرش بود و در بیعت با ابوبکر بوده است .
[=B Nazanin]جوابتان را خود حضرت عایشه داده است و دیگر نیازی نیست ما جواب بدهیم .
[=B Nazanin]ام المومنین عایشه بنت ابی بکر می فرماید که علی تاز زمانی که فاطمه در قید حیات بود با ابوبکر بیعت نکرد .
[=B Nazanin]متن حدیث از کتاب صحیح بخاری[=B Nazanin][=Times New Roman]:
[=B Nazanin][=Times New Roman]- [=B Nazanin]حدثنا یحیى بن بكیر حدثنا اللیث عن[=B Nazanin]عقیل عن ابن شهاب عن عروة عن عائشة[=B Nazanin] : أن فاطمة علیها السلام بنت النبی صلى[=B Nazanin]الله علیه و سلم أرسلت إلى أبی بكر تسأله میراثها من رسول الله صلى الله[=B Nazanin]علیه و سلم مما أفاء الله علیه بالمدینة وفدك وما بقی من خمس خبیر فقال أبو[=B Nazanin]بكر إن رسول الله صلى الله علیه و سلم قال ( لا نورث ما تركنا صدقة انما[=B Nazanin]یأكل آل محمد - صلى الله علیه و سلم - فی هذا المال ) . وإنی والله لا أغیر[=B Nazanin]شیئا من صدقة رسول الله صلى الله علیه و سلم عن حالها التی كانت علیها فی[=B Nazanin]عهد رسول الله صلى الله علیه و سلم ولأعملن فیها بما عمل به رسول الله صلى[=B Nazanin]الله علیه و سلم . فأبى أبو بكر أن یدفع إلى فاطمة منها شیئا فوجدت فاطمة[=B Nazanin]على أبی بكر فی ذلك[=B Nazanin]فهجرته فلم تكلمه حتى توفیت وعاشت بعد[=B Nazanin]النبی صلى الله علیه و سلم ستة أشهر فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم[=B Nazanin]یؤذن بها أبا بكر وصلى علیها[=B Nazanin]وكان لعلی من الناس وجه حیاة[=B Nazanin]فاطمة فلما توفیت استنكر علی وجوه الناس فالتمس مصالحة أبی بكر ومبایعته[=B Nazanin]ولم یكن یبایع تلك الأشهر[=B Nazanin] فأرسل إلى أبی بكر أن ائتنا ولا یأتنا أحد معك[=B Nazanin]كراهیة لمحضر عمر فقال عمر لا والله لا تدخل علیهم وحدك فقال أبو بكر وما[=B Nazanin]عسیتهم أن یفعلوا بی والله لآتیهم فدخل علیهم أبو بكر فتشهد علی فقال إنا[=B Nazanin]قد عرفنا فضلك وما أعطاك الله ولم ننفس علیك خیرا ساقه الله إلیك ولكنك[=B Nazanin]استبددت علینا بالأمر وكنا نرى لقرابتنا من رسول الله صلى الله علیه و سلم[=B Nazanin]نصیبا حتى فاضت عینا أبی بكر فلما تكلم أبو بكر قال والذی نفسی بیده لقرابة[=B Nazanin]رسول الله صلى الله علیه أحب إلی أن أصل من قرابتی وأما الذی شجر بینی[=B Nazanin]وبینكم من هذه الأموال فلم آل فیها عن الخیر ولم أترك أمرا رأیت رسول الله[=B Nazanin]صلى الله علیه و سلم یصنعه فیها إلا صنعته . فقال علی لأبی بكر موعدك[=B Nazanin]العشیة للبیعة . فلما صلى أبو بكر الظهر رقی على المنبر فتشهد وذكر شأن علی[=B Nazanin]وتخلفه عن البیعة وعذره بالذی اعتذر إلیه ثم
[=B Nazanin]استغفر وتشهد علی فعظم حق أبی[=B Nazanin]بكر وحدث أنه لم یحمله على الذی صنع نفاسة على أبی بكر ولا إنكارا للذی[=B Nazanin]فضله الله به ولكنا نرى لنا فی هذا الأمر نصیبا فاستبد علینا فوجدنا فی[=B Nazanin]أنفسنا . فسر بذلك المسلمون وقالوا أصبت وكان المسلمون إلى علی قریبا حین[=B Nazanin]راجع الأمر المعروف .
[=B Nazanin]الف- صحيح بخاري [=Times New Roman]–[=B Nazanin] كتاب المغازي [=Times New Roman]–[=B Nazanin] باب غزوه خيبر- حديث 4240 و 4241 [=Times New Roman]–[=B Nazanin] ص 884 -[=B Nazanin] چاپ بیروت (شرکه دارالارقم بن ابی الارقم )
[=B Nazanin]ب- صحيح مسلم- كتاب الجهاد و السير [=Times New Roman]–[=B Nazanin] باب 16(باب قول النبي صلي الله عليه و سلم، لانورث ما تركنا فهو صدقه) حديث 1759 ص 498 [=Times New Roman]–[=B Nazanin] چاپ مصر (مکتبه عبادالرحمن )
[=B Nazanin]ثانیا -- فرموده بودید که نارضایتی رعیت معناش خروج از بیعت با امیرالمومنین ابوبکر !!!! نمیشود و معنای خروج یعنی زن شمشیر بکشد و قیام کند و زن چکونه بدون اجازه شوهرش میتواند قیام کند ؟

[=B Nazanin]جواب به این ادعا :-
[=B Nazanin]1-[=B Nazanin]این اشکال یک اشکال اساسی دارد و آن اینستکه[=B Nazanin]اصلا فاطمه ع با[=B Nazanin]ابوبکر بیعت نکرد . [=B Nazanin]همه می دانند که برای قرار گرفتن در تحت ولایت کسی باید[=B Nazanin]با او بیعت کرد در حالیکه فاطمه ع از ابتدا به همراه علی ع در مخالفت با ابوبکر و[=B Nazanin]حکومت او بود . لذا سخن گفتن از رضایت باطنی ووو معنایی ندارد چون رضایت باطنی که[=B Nazanin]راهی بدان نداریم نمی تواند ملاک قبول ولایت دیگری باشد[=B Nazanin].
[=B Nazanin]2- [=B Nazanin]نارضایتی حضرت زهرا سلام الله از ابابکر، فقط از حکم وی نبوده[=B Nazanin]بلکه از جریان خلافت نیز بوده
[=B Nazanin]3-ا خروج در باره یکی زن[=B Nazanin]به چه صورت است ، به نظر شما با ید شمشیر بر می داشتند وبه جریان سقیفه حمله می[=B Nazanin]کردند ، همین که بیعت نکردند ، در مسجد علیه حکومت خطبه خواندند ، و .... این خود[=B Nazanin]قیام است
[=B Nazanin]4 -: متعجبم از کسی که می گویید( اگر بر امام[=B Nazanin]خروج می کرد وجنگ می نمود آنوقت میتوانیم بگوییم که بیعت ابابکر را نداشت) با این[=B Nazanin]تعبیر هر کس با خلیفه ای بیعت نکند وجنگ هم نکند نتیجه می گیریم با آن خلیفه بیعت[=B Nazanin]کرده است ، این چه فرمایش است ، با این حساب سعد ابن ابی اوقاص وعبدالله بن عمر[=B Nazanin]و... که با امیر المومنین علی علیه السلام بیعت نکردند نیز جزء بیعت کنندگان با[=B Nazanin]ایشان می شوند چون خروج نکردند وحال آنکه همه این را قبول دارند که عبدالله بن عمر[=B Nazanin]و سعد بن ابی الوقاص با علی علیه السلام بیعت نکردند ،شما با این حرف طومار بیعت[=B Nazanin]کردن وفلسفه آن را پیچیدید
[=B Nazanin]5--[=B Nazanin] حضرت فاطمه با شوهر همراه بودند وهر دو بزرگوار نسبت به غصب خلافت وفدک به[=B Nazanin]دستگاه خلافت اعتراض داشتند[=B Nazanin].
[=B Nazanin]6- طبق گفته شیعیان علی علیه السلام هیچگاه با ابیکر بیعت نکرد،
[=B Nazanin]چنانچه مسعودى مى[=B Nazanin]گويد: فقالوا له: مدَّ يدك فبايع، فأبى عليهم فمدوا يده كرها فقبض على أنامله[=B Nazanin]فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا فمسح عليها ابوبكر وهى مضمومة[=B Nazanin][=Times New Roman]. . [=B Nazanin]اثبات الوصية: 146. الشافي 3[=B Nazanin][=Times New Roman]: 244.

[=B Nazanin]و طبق گفته اهل تسنن علی علیه[=B Nazanin]السلام بعد از شهادت حضرت زهرا با ابابکر بیعت کرد
[=B Nazanin]صحیح بخاری، ج4، ص42، ج5، ص82، و ج8، ص30وصحیح بخاری /[=B Nazanin]ج5/ص177/ باب غزوه خیبر [=B Nazanin] صحیح مسلم / ج3/ ص1380 /کتاب الجهاد و السیر باب 16 قول[=B Nazanin]النبی (ص) لا نورث / حدیث 53
[=B Nazanin]طبق عقیده هر گروه که بگیریم[=B Nazanin]این حرف باطل است چون گفته شده علی علیه السلام در زمان حیات فاطمه سلام الله علیها[=B Nazanin]بیعت کرده اند وحال اینکه همه اتفاق نظر دارند که در این زمان علی علیه السلام با[=B Nazanin]ابابکر بیعت نکرده بود
[=B Nazanin]7 -: از کجا می گویند اگر شوهری[=B Nazanin]با کسی بیعت کرد زنش نیز با او بیعت کرده چون تحت فرمان زنش بوده ، با این حساب[=B Nazanin]آسیه زن فرعون نیز چون تحت امر شوهرش بوده عقاید او را داشته است !!! پس داستان[=B Nazanin]بیعت زنان با پیامبر وتشت آب چه می شود ،این چه منطقی است که اگر شوهر کسی با کسی[=B Nazanin]بیعت کرد زنش نیز با او بیعت کرده.
[=B Nazanin]8- مقام عایشه را خیلی پایین اورده اند ، عایشه که در در زمان آنان بوده و به آنان[=B Nazanin]نزدیک هم بوده و رضایت فاطمه به نفعش هم بوده می گوید راضی نبود ، دانشمندان اسلامی[=B Nazanin]می گویند عایشه خبر نداشت ما بعد از 1000سال یا 200سال خبر داریم !!!!! خیلی جالب[=B Nazanin]است !!!
[=B Nazanin]9-- خشم وخشنودی حضرت فاطمه خشم وخشنودی خداست و این یعنی اینکه حضرت زهرا که حتما نباید شمشیر بکشد و به سقیفه و یا به ابوبکر حمله کند تا انوقت شما بفهمید که حضرت فاطمه خروج کرده بود .
[=B Nazanin]پیامبر اکرم صلوات الله علیه در باره [=B Nazanin]این بانوی مکرم فرموده اند :
[=B Nazanin]ان الله یغضب لغضبک یا فاطمه و یرضی لرضاک
[=B Nazanin]ای فاطمه بدرستی که خدا غضب می کند به غضب تو وخشنود می شود به خشنودی تو
[=B Nazanin]حاکم نیشابوری و محدثین و رواه ذیل حدیث فوق را صحیح الاسناد می دانند:
[=Times New Roman]1- [=B Nazanin]المستدرک علی الصحیحین (مستدرک حاکم نیشابوری ) [=Times New Roman]–[=B Nazanin] ج3 ص 167 حدیث 4730
[=Times New Roman]2- [=B Nazanin]مجمع الزوائد هیثمی ج9 ص203
[=Times New Roman]3- [=B Nazanin]الاحاد والمثانی ضحاک ج5 ص363
[=Times New Roman]4- [=B Nazanin]المعجم الکبیر طبرانی ج1 ص108 و ج 22 ص401
[=Times New Roman]5- [=B Nazanin]ذخائر العقبی ص39
[=Times New Roman]6- [=B Nazanin]اسدالغابه فی معرفه الصحابه ابن کثیر ج5 ص 526
[=Times New Roman]7- [=B Nazanin]الاصابه فی تمیز الصاحبه ابن حجر ج8 ص 265
[=Times New Roman]8- [=B Nazanin]تهذیب التهذیب ابن حجر ج 12 ص 392
[=Times New Roman]9- [=B Nazanin]خصائص سیوطی ج2 ص 265
[=Times New Roman]10- [=B Nazanin]کنزالعمال متقی هندی ج12 ص111
[=Times New Roman]11- [=B Nazanin]میزان الاعتدال ذهبی ج2 ص 492
[=Times New Roman]12- [=B Nazanin]تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر ج3 ص 156 و ج6 ص 219 و ج7 ص 111
[=Times New Roman]13- [=B Nazanin]الصواعق المحرقه ابن حجر مکی ص 105
[=B Nazanin]و ملاحظه می فرمائید که این حدیث بطور کامل مطلق است و هیچ قیدی ندارد
[=B Nazanin]وقتی پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند :
[=B Nazanin]" خداوند به غضب فاطمه غضب می کند "
[=B Nazanin]قیدی بر آن قرار ندادند که : اگر چنین و چنان بود ،یا به فلان شرط ، یا اگر غضبش به فلان علت بود ،این غضب به چه سببی باشد ؟ نسبت به چه کسی باشد ؟ در چه زمانی باشد ؟ هیچ اشاره ای ندارد و بطور کامل مطلق است .
[=B Nazanin]پس دیگه لازم نبوده که حضرت فاطمه شمشیر به کمر حمایل کند و یا مانند عایشه لشکری تدارک ببیند و سوار بر شتر سرخ موی از مدینه هزاران نفر را به بصره بکشاند و با ادعای خون خواهی عثمان گروه گروه از مسلمانان را به کشتن بدهد .
[=B Nazanin]نکات مهم :
[=B Nazanin]ا -مقام [=Times New Roman]–[=B Nazanin] حاکم [=Times New Roman]–[=B Nazanin] در نزد اهل سنت بالاترین مقام حدیثی است و جناب حاکم نیشابوری این حدیث را در کتابش المستدرک علی الصحیحین که مشهور به ( مستدرک حاکم ) است آورده است و روایاتی را که در صحیحین ( صحیح بخاری و صحیح مسلم ) نیامده ولی طبق مسلک روائی آن دونفر ( امام بخاری و امام مسلم ) باید آورده می شده را جمع نموده است و لذا در آخر هر روایتی یک توضیح کوتاه می دهد مثلا در آخر همین روایت چنین آورده است :
[=B Nazanin]هذا حدیث صحصح الاسناد و ابوسعید التیمی هو ثقه مامون و لم یخرجاه
[=B Nazanin]یعنی - این روایت صحیحی است و ابو سعید مورد اطمینان ولی آن دو نفر ( بخاری و مسلم ) آن را
[=B Nazanin]یاورده اند .
[=B Nazanin]2- جناب سجودی از کنار این حدیث مهم ومعتبر لایی کشیده و خودشو به ندانستن زده است . عیبی
[=B Nazanin]ندارد .جناب حسن جلالیان تشت رسوایی شیخین را به زمین زده و آنقدر صدا داده ومیدهد تا گوشهای شنوا بشنوند که جنابان عالی مرتبه حضرات شیخین ( ابابکر ابن ابی قحافه و عمر بن خطاب ) مورد غضب و قهر و خشم حضرت فاطمه بودند وآن بانوی مکرم که در آیه تطهیر به عصمتش گواهی داده شده و در ایه مباهله تنها زن حاضر در مباهله بوده به اندازه نوک سوزنی ارزش برای این دونفر قائل نبوده است .

[=B Nazanin]3- جالبه در ماجرای مباهله هیچ اثری از عایشه و سایر زنان پیامبر نبوده و این یعنی اینکه اهل بیت فقط شامل خمسه طیبه حاضر در مباهله میشود (پیامبر اکرم صلوات الله علیه [=Times New Roman]–[=B Nazanin] امیر المومنین علی بن ابطالب [=Times New Roman]–[=B Nazanin] حضرت فاطمه سلام الله علیها [=Times New Roman]–[=B Nazanin] امام حسن مجتبی و امام حسین علیهمالسلام )

[=B Nazanin]ثالثا -- فرموده بودید که آخر سر فاطمه با ابوبکر آشتی کرد و فاطمه از شیخین راضی شد .و برای این ادعایتان به یک حدیثی از کتاب [=Times New Roman]–[=B Nazanin] السنن الکبری بیهقی [=Times New Roman]–[=B Nazanin] امام بیهقی( لابی بکر احمدبن الحسین البیهقی
[=B Nazanin]لشافعی متوفی 458 هجری قمری ) استناد کرده بودید .

[=B Nazanin]اما جواب به این ادعا :
[=B Nazanin]عدم رضايت صديقه شهيده سلام الله عليها از[=B Nazanin]شيخين، اصل و اساس مشروعيت خلافت آن‌ها را زير سؤال مى‌برد؛[=B Nazanin]چرا كه ثابت مى‌كند[=B Nazanin]تنها يادگار[=B Nazanin]رسول خدا، برترين بانوى دو عالم،‌ سيده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبكر و عمر مخالف[=B Nazanin]و از دست آن‌ها ناراضى و خشمگين بوده است و طبق روايات صحيح السندى كه در صحيح‌ترين[=B Nazanin]كتاب‌هاى اهل سنت آمده است، رضايت فاطمه رضايت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا[=B Nazanin]است[=Verdana].

[=B Nazanin][=Times New Roman]http//raz-sokoot.blogfa.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//ahle-sunnat.bloga.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//islam-txt.blogfa.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//sokooteolama.blogfa.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//sunniha.blogfa.com

از اين رو عالمان اهل سنت دست به كار شده و روايتى راجعل كرده‌اندتا ثابت كنند كه شيخين پس از آن كه دختر رسول خدا را به خشمآوردند، در واپسين روزهاى زندگى آن حضرت به عيادت ايشان رفته و از او درخواست رضايتكردندو فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز از آن‌ها راضىشد.!
در پاسخمى‌گوييم:
اولاً: سند روايت مرسل است؛چرا كه شعبى از تابعين است و خود شاهد ماجرا نبوده و اين روايت همان اشكالى را داردكه اهل سنت به روايت بلاذرى و طبرى مى‌كردند.
ثانياً: بر فرض اين كه مرسلات تابعى مورد قبول باشد،باز هم نمى‌توان روايت شعبى را پذيرفت؛ زيرا شعبى از دشمنان اميرمؤمنان عليه السلامو ناصبى بوده است؛چنانچه بلاذرى و ابوحامد غزالى به نقل ازخود شعبى مى‌نويسند:
عن مجالد عن الشعبي قال: قدمنا على الحجاج البصرة، وقدمعليه قراء من المدينة من أبناء المهاجرين والأنصار، فيهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بنعوف رضي الله عنه... وجعل الحجاج يذاكرهم ويسألهم إذ ذكر علي بن أبي طالب فنال منهونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عده‌اىبر حجاج وارد شديم گروهى از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بنعبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند.
حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادى ازعلي بن ابوطالبكرد و از او بدگويى نمود و ما نيز به خاطررضايت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از عليبدگويى كرديم ....
البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالي، محمد بن محمد أبو حامد (متوفاي505هـ)،إحياءعلوم الدين، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفةبيروت.)
آيا روايت يك ناصبى مى‌تواندبراى ما حجت باشد؟

ثالثا -اگر این حدیث دارای اعتبار بود مولفین صحاح سته ان را در کتبشان می اوردند مخصوصا اینکه اعتباری برای شیخین ایجاد میکرد و لی در صحاح سته وجود ندارد . حتی حاکم نیشابوری در کتاب مستدرکش که ضعف های صحیحین را برطرف کرده این حدیث را نیاورده است .
رابعا -- هم صحیحین تقدم زمانی دارند و هم راوی که عایشه باشد تقدم زمانی دارد و عایشه که از طرفی دختر ابوبکر بوده و براش مهم بوده که فاطمه راضی شده باشد همچین ادعای نکرده و بلکه تاکید کرده است که آن بانوی مکرم تا شش ماه بعداز پیامبر در در حیات بودند در حالت غضب و قهر با ابوبکر بوده است و حتی عبارت فلم تکلمه که تاکید بر سخن نگفته فاطمه تا پایان عمرشان با ابوبکر بوده است را اورده و حتی گفته است که برای دفن و نماز فاطمه ابوبکر را هم خبر نکردند و علی بر فاطمه نماز خوانده است .
خامسا - در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلامالله عليها اجازه ورود ندادو ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلاممتوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد،‌در پاسخ اميرمؤمنانعليه السلام فرمود: البيتبيتك.
يعنى علي جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى راكه دوست دارى اجازه ورود بدهي.
امير مؤمنان عليه السلامبراى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مى‌خواستيم از فاطمهرضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامى كه آن‌ دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آن‌هااين چنين اعتراف گرفت:
نشدتكما الله ألم تسمعا رسولالله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب
فاطمةابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »
شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آيا شما دو نفر از رسول خدانشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتىمن است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترامكرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه راناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.
هر دونفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيدهايم.
نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليهوسلم.
سپس صديقه طاهرهفرمود:
فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتمانيولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهدمى‌گيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كرده‌ايد و در ملاقات با پدرم از شما دونفر شكايت خواهم كرد. به اين نيز بسنده نكرده وفرمود:
والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.
بهخدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة(متوفاي276هـ(،الإمامة والسياسة، ج 1،‌ ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضيالله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.

با اين حال چگونه مى‌توان باور كرد كه صديقه شهيدهسلام الله عليها از آن دو راضى شده باشد؟
آيا روايت بخارى مقدم است يا روايتبيهقي؛آن‌هم روايتشخصى كه دشمن اميرمؤمنان عليه السلام محسوب مى‌شده و خود نيز شاهد ماجرا نبودهاست؟

سادسا ً: اگر فاطمه زهرا سلام الله عليها از آن دو نفر راضىشده بود،چرا وصيت كرد كه او را شبانه دفن كنندو هيچ يكاز كسانى را كه به وى ستم روا داشته‌اند، براى تشييع جنازه و نماز خبرنكنند؟
محمد بن اسماعيل بخارىمى‌نويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَأَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بهاأَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زندهبود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد وبه ابوبكرخبر ندادو خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاريالجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)،صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دارابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

ابن قتيبه دينورى در تأويلمختلف الحديث مى‌نويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي اللهعنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لميعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا
فاطمه ازابوبكرميراث پدرشرسول خدا را درخواست نمود وچون ابوبكر سرپيچى كردسوگندياد كرد كه ديگر با وىسخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفنكنندتا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)،تأويلمختلف الحديث، ج 1،‌ ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.

و عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:
عن بن جريج وعمرو بندينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قالفر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء
ازحسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شبدفن شدتا ابوبكر برپيكرش نمازنخواند؛زيرا كدورتى بين آن دو وجودداشت.
و در ادامه نيز مى‌گويد:
عن بن عيينة عن عمرو بندينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.
از حسن بن محمد نيزهمانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.
الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ(،المصنف، ج 3،‌ ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
البته ممكن است كه كسى بگويد:
ابوبكر بعدا پشيمان شد و توبهكرد،در پاسخ بايد گفت: توبه زماني مفيد و ارزشمند است كه همراه باندامتى بر خواسته از عمق وجود آدمى باشد.
و از طرفى گذشته را هم جبران نمايد بهاين معنى كه شخص توبه كننده حقوق تضييع شده را؛ چه الهى باشد و چه مردمى تمام آن راجبران نمايد.
حال پرسش ما اين است كه آيا ابوبكر فدك را به صديقه طاهرهبازگرداند تا توبه‌اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذيرفتهشود؟

نتيجه:
خشم فاطمه از شيخين تا واپسين لحظات زندگي‌اش و عدمرضايت از آن دو، ازمسائلى است كه در صحيح‌ترين كتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شدهو روايت بيهقىكه از آن استفاده كسب رضايت فاطمه شده است،به دليل وجود يك ناصبى در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.

[=B Nazanin]سابعا - [=B Nazanin]اما اینکه گفته اند فاطمه بزور فدک را نگرفت پس تابع رهبر بود ، یعنی[=B Nazanin]باید چکار می کردند , اعتراض کردند ، علیه خلفا خطبه خواندند ، احتجاج ومناظره[=B Nazanin]کردند ، محکوم کردند ، قباله فدک را گرفتند ، دوباره در بین راه قباله از ایشان[=B Nazanin]گرفته شد. پس نتیجه می گیریم که نتوانستند بگیرند نه اینکه نگرفتند ، فلسطینی ها[=B Nazanin]الان نمی توانند سرزمینشان را از اسرائیل بگیرند نه اینکه نمی گیرند

[=B Nazanin]بخاری می گوید راضی نشد و بیهقی می گوید راضی شد کدام[=B Nazanin]را بگیریم ، ارزش بخاری پیش اینان بیشتر است یا بیهقی
[=B Nazanin]پس[=B Nazanin]به علمایشان بگویند از این به بعد مراسم ختم بخاری را جمع کنند ومراسم ختم بیهقی[=B Nazanin]بگیرند

[=B Nazanin]ثامنا - اما نکته مهم دیگر اینکه نویسنده سایت اسلام تکس . نت ( اقای سجودی ) که خود را[=B Nazanin]نماینده اهل سنت و سخنگوی علمای سنی معرفی کرده است اظهار نظر فرموده اند که - مقام[=B Nazanin]ابوبکر از مقام فاطمه برتر و بالاتر است[=B Nazanin][=Times New Roman] !!!!!!

[=B Nazanin]مناوي - صاحب کتاب[=B Nazanin] - فيض القدير في شرح جامع الصغير - که اين کتاب[=B Nazanin]مشتمل ب[=B Nazanin]ر[=B Nazanin]اقوال برخي از علماي بزرگ اهل سنت و ايشان در باره حضرت[=B Nazanin]زهرا[=B Nazanin]ميگويد که : ( استدل به السهيلي علي ان من سبها کفر . [=B Nazanin]لانه يغضبه و انها[=B Nazanin]افضل من الشيخين ) يعني سهيلي طبق اين[=B Nazanin]روايت بر کفر کسي که به فاطمه دشنام دهد[=B Nazanin]استدلال ميکند و[=B Nazanin]ميگويد : هرکه اورا دشنام دهد رسول خدا را به خشم اورده و[=B Nazanin]فاطمه از ابوبکر و عمر برتر است .
[=B Nazanin]باز همين - مناوي - در کتاب فيض القديرش قول[=B Nazanin]علماي ديگري از[=B Nazanin]اهل سنت مانند سبکي و شهاب الدين ابن حجر و العراقي را[=B Nazanin]ذکر ميکند که:
[=B Nazanin]قال السبکي : الذي نختاره و ندين الله به ان فاطمه افضل من[=B Nazanin]خديجه ثم عايشه
[=B Nazanin]قال شهب الدين ابن حجر : ولوضوح ما قاله السبکي تبعه عليه[=B Nazanin]المحققون[=B Nazanin]وذکر العلم العراقي : ان فاطمه و اخاها ابراهيم افضل من الخلفاء[=B Nazanin]الاربعه باتفاق

[=B Nazanin]سند اين سخنان : کتاب فيض القدير في شرح جامع الصغير ج 4 ص 421 . [=B Nazanin]تاليف المناوي

[=B Nazanin]ترجمه :

[=B Nazanin]سبکي گويد : ان چه ما اختيار مي کنيم و[=B Nazanin]در برابر خداوند ان را[=B Nazanin]برگردن مي گيريم اين است که فاطمه برتر از خديجه و[=B Nazanin]عايشه است .
[=B Nazanin]شهاب الدين ابن حجر ميگويد : به دليل روشني سخن[=B Nazanin]سبکي .[=B Nazanin]محققان پس از او در اين نظر از او پيروي کرده اند.

[=B Nazanin]علم الدين عراقي[=B Nazanin]گويد : فاطمه و برادرش ابراهيم -به اتفاق علما [=B Nazanin] از خلفاي چهرگانه برتراند .

[=B Nazanin]ملاحظه می فرمائید که مقام حضرت فاطمه از خلفای اربعه و حتی از عایشه[=B Nazanin]و خدیجه هم برتر است و انوقت این نادان میگوید ( از نظر اهل سنت مقام ابوبکر از[=B Nazanin]مقام فاطمه بالاتر ست(

[=B Nazanin]4/5/1390

[=B Nazanin]ادامه دارد ....................................

[=B Nazanin][=Times New Roman]http//raz-sokoot.blogfa.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//ahle-sunnat.bloga.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//islam-txt.blogfa.com
[=B Nazanin][=Times New Roman]http//sokooteolama.blogfa.com
[=Times New Roman]http//sunniha.blogfa.com

موضوع قفل شده است