مشکل من و ازدواج!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مشکل من و ازدواج!

با نام و یاد دوست

سلام

سوال یکی از کاربران که تمایل نداشتند با آیدی خودشون مطرح بشه به جهت اهمیت موضوع

با حفظ امانت در این تاپیک طرح می شود و جهت پاسخگویی به کارشناس محترم ارجاع داده می شود:


نقل قول:


سلام ازوقتی که مسئله ازدواج من جدی ترشده هرروزدلشورم بیشترمیشه ازبس که تمام صورتم چروک برداشته ازناراحتی وفکروخیال هایی که نمیدونم مهمن براازدواج یانه!

مثلایه شب فکر میکنم ظاهرم اینطوریه نکنه بخاطراینکه مثلاوستم ترکهای زیادی داره مشکل سازبشه نکنه براهمسرایندم مهم باشه
ازطرف دیگه این مشکلوتوذهنم حل میکنم یه مشکل دیگه میادتوذهنم میگم من که هیچی بلدنیستم حتی رسیدن به خودم رووکلی غصه میخورم
بازاین مسئله روتوذهنم حل میکنم که نکنه مریضی بگیرم

هرشب یه فکربه طوریکه ازازدواج فراریم ووقتی بهش فکرمیکنم داغون میشم

دلم میخوادمثل دوستم وبقیه دختراباشم مثلانامزدگرفته دوستم امامثلاپوستش پرمشکله اماعین خیالش نیست یامثلابقیه مشکلای دیگه دارن عین خیالشون نیست امامن الکی غصه میخورم حتی غصه چیزهایی که دراینده ممکنه به وجودبیان یانیان هزچی هم هرکس بهم بگه بازبعدمدتی ذهنم درگیرمیشه به طوری که دلشوره شدیدی میگیرم وبه شدت عرق میکنم وهرشب وروزدلشوره دارم

بنظرتون بهتره ازدواج نکنم؟!فک نمیکنم بااین اوضاع بتونم

واقعاازاین فکراخسته شدم بعضی وقتام فک میکنم اگه من بااین نقص وایرادام که الکی ازخودم میگیرم شایددختردیگه ای بتونه اونوخوشبخت کنه ومن نمیتونم خوشبختش کنم.

پس دارم درحقش ظلم میکنم.بایدچیکارکنم؟کلافه شدم .ازدواج قبلیم هم داستانیه براخودش.

همه مشکلاتم که نمیشه موقع خواستگاری وایناگفت شایدبعداتوچشمش بزرگ جلوه کنه.

این دلشوره واسترس روزوشب برام نذاشته

اصلاملاک ازدواج این چیزاست؟

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:



کارشناس بحث: استاد امیدوار

طاهر;421397 نوشت:
سلام ازوقتی که مسئله ازدواج من جدی ترشده هرروزدلشورم بیشترمیشه ازبس که تمام صورتم چروک برداشته ازناراحتی وفکروخیال هایی که نمیدونم مهمن براازدواج یانه!

مثلایه شب فکر میکنم ظاهرم اینطوریه نکنه بخاطراینکه مثلاوستم ترکهای زیادی داره مشکل سازبشه نکنه براهمسرایندم مهم باشه
ازطرف دیگه این مشکلوتوذهنم حل میکنم یه مشکل دیگه میادتوذهنم میگم من که هیچی بلدنیستم حتی رسیدن به خودم رووکلی غصه میخورم
بازاین مسئله روتوذهنم حل میکنم که نکنه مریضی بگیرم

هرشب یه فکربه طوریکه ازازدواج فراریم ووقتی بهش فکرمیکنم داغون میشم

دلم میخوادمثل دوستم وبقیه دختراباشم مثلانامزدگرفته دوستم امامثلاپوستش پرمشکله اماعین خیالش نیست یامثلابقیه مشکلای دیگه دارن عین خیالشون نیست امامن الکی غصه میخورم حتی غصه چیزهایی که دراینده ممکنه به وجودبیان یانیان هزچی هم هرکس بهم بگه بازبعدمدتی ذهنم درگیرمیشه به طوری که دلشوره شدیدی میگیرم وبه شدت عرق میکنم وهرشب وروزدلشوره دارم

بنظرتون بهتره ازدواج نکنم؟!فک نمیکنم بااین اوضاع بتونم

واقعاازاین فکراخسته شدم بعضی وقتام فک میکنم اگه من بااین نقص وایرادام که الکی ازخودم میگیرم شایددختردیگه ای بتونه اونوخوشبخت کنه ومن نمیتونم خوشبختش کنم.

پس دارم درحقش ظلم میکنم.بایدچیکارکنم؟کلافه شدم .ازدواج قبلیم هم داستانیه براخودش.

همه مشکلاتم که نمیشه موقع خواستگاری وایناگفت شایدبعداتوچشمش بزرگ جلوه کنه.

این دلشوره واسترس روزوشب برام نذاشته

اصلاملاک ازدواج این چیزاست؟


بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی و تشکر از برادر گرامی طاهر
از فرمایشات شما استنباط می شود که حضرتعالی به خاطر سبک زندگی و تجارب گذشته، با انباشت اضطراب و به دنبال آن سختگیری و وسواس مواجه هستید. لذا لازم است در مسیر خودیاری، تکنیکهای کاهش اضطراب و وسواس را فرا گرفته و عملی سازید(به تاپیکهای مربوطه مراجعه بفرمایید)
در صورتیکه بعد از روشهای خودیاری، این وضعیت همچنان ادامه داشته باشد، ضرورت دارد تا از نزدیک با یک روان شناس بالینی مشورت کنید.
جدای از این مباحث، توجه داشته باشید که هر فردی برای ازدواج معیارهای خاص خود را دارد و قرار نیست آنچه را که شما به خاطر وسواس به آن حساس شده اید دیگران هم نسبت به آن حساس باشند!

خشکی پوست و یا ترک برداشتن آن، اولا قابل پیشگیری و درمان است و ثانیا کمتر کسی به این موضوع، به صورت مستقل نگاه می کند، چرا که افراد وضعیت پوست را جزیی از ظاهر(اندام، چشم،چهره و....) تلقی می کنند و در نتیجه حساس شدن به چنین موضوعی فقط برای افراد وسواس اتفاق می افتد مگر اینکه یک ایراد فاحش وجود داشته باشد که همگی بر آن متفق باشند.

لازم است حضرتعالی الگوی خود را در اینگونه موضوعات، افرادی مانند دوستتان در نظر بگیرید و مانند ایشان به موضوع نگاه کنید.
برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوید و از سرزنش و تحقیر خود فاصله بگیرید.
نقاط قوت خود را تقویت کنید و از نقاط ضعف فاجعه نسازید.
سطح دانش ویا مهارت خود را در ابعاد مختلف ارتقاء دهید.
ذائقه خود را با پرهیز از سختگیری تغییر دهید و با لبخند زدن به زندگی، شکر داشته های خود را بجا آورید.
از زندگی در گذشته و آینده خودداری کنید و اینجا و اکنون را محور زندگی خویش قرار دهید.
در موضوعات اینچنینی که باعث آزارتان می شود، با دیگران گفتگو کنید.
تلاش کنید تا پیش از خواستگاری و ازدواج سطح اضطراب و وسواس خود را کاهش دهید.

در پناه خدای متعال موفق باشید
و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

[="#008000"]هوالعالم
چشم شعور مخاطب ما بايد
به دلايل بروز اين مشكل يا نقص جزيي قابل رفع توجه كنه ...

زيبايي حقيقي تنها در سادگي تجلي و معنا پيدا ميكند
و چين چروك نميتواند مانع ظهور نور ايمان و سيماي انساني باشد .

شرايطي كه براي ما كارخوب . خوراك خوب و خواب خوب به همراه مياره
بهترين شرايط براي سالم زيستن و هميشه زيبا بودنه ...
حالا منظور از كار خوب. هميشه به معني سخت كار كردن نيست .
پياده روي وزرش سبك و كار در منزل و دوار بودن در جهت منافع حق خود و خلق ميتونه از بهترين كارها باشه
يا منظور از خوردن پر خوري و فست فود خوري نيست و فقط بايد سبك و سير خورد .

[="#8B4513"]مهمه كه بدونيم
عزيزاني كه شريك زندگي اختيار ميكنند
در زمان برقراري رابطه هاي حسي عميق و امثال اين
ذهن اونها وارد مرحله اي از درك يا جذب و حس عميق ميشه كه
به زبان ساده الگوي رفتاري اونها رو به الگوي رفتاري شخص گره ميزنه
چون در اين مواقع بدون قيد و شرط و بدون هيچ مخالفتي فقط و فقط به فكر رضايت يكديگر هستند و
اينجا رفتارهايي به بخشي از ذهن ما ديكته ميشه ...
طرف ميگه ف و ذهن ثبت ميكنه: فرحزاد !!! [/]

[="#000080"][="#000080"]يكي از دلايل نگهداري زمان عده نيز ميتونه همين مساله . يعني پاكسازي ذهن از رفتار و الگوي قديمي يا كهنه باشه ...
حالا دوستان در اين شرايط يا بايد سريعا با شخصي كاملتر و سالمتر ازدواج كنند يا اينكه به فعاليت هايي بپردازند
تا افكار اونها از اشفتگي و الگوي بيگانه يا بدخواه پاك بشه ...[/][/]

خيلي از افرادي كه به اصطلاح اعتماد به نفس پاييني دارند يا منفي بافي ميكنند
بعضا فرشته وار و تسليم خواسته مردم زندگي كردن اما در شناخت و اعتماد به افراد و اطرافيان سستي و بي احتياطي كردن
و در كار خير زياده روي !!!

[="#8B4513"]و يه جورايي ترحم شده بر ببر تيزدندان ![/] [/]

[="Black"]سلام
به نظرم شما خیلی حساسین
هر چه حساسیت بالاتر بره پوست هم خراب تر میشه
باید آرامش داشته باشید
یکی از کلید های پوست خوب احساس آرامش هست
و همینطور داشتن اعتماد به نفس
همه چیز پوست نیست شما ببین که چه مهارت هاییی داری و چه حرفه رو بلدی با اون ها اعتماد به نفس رو بالا ببر و سعی نکنید نقاط منفی رو ببینید
مثبت اندیش بودن خیلی خوبه
الان خوشبختانه علم اینقدر پیشرفت کرده برای درمان پوست هزاران مدل کرم و چیزهای دیگر هست اصلا مشکل نبینید .
در همسایگی ما به تازگی خانومی فرزندی به دنیا آورده که دختر هست و با پوست چروک به دنیا آمده (به دلیل اینکه زودتر از موعد به دنیا اومد)
خوب الان این دختر باید چیکار کنه
آینده اش چه

بالاخره شرایط رو ببینید بسنجید
به نظر میرسه حساسیت شما روی اینگونه مسائل بیشتر از وضعیت پوستتون خطر ایجاد میکنه

و همینطور شاید ارتباط ازدواج قبل که ذکر نشد که علت ازدواج و جدایی قبلی چه بود (شاید هم مربوط به همین قضیه پوست باشد)که شما را اینطور حساس کرده است.

طاهر;421397 نوشت:
ازدواج قبلیم هم داستانیه براخودش.
[/]

سلام.دوست بزرگوار این که میگید این اتفاق برای پوستتون افتاده درسته مساله خیلی مهمیه اما مهم تر ازاون عکس العمل شماست این که دست روی دست بذارید وبجای یه فکری کردن بشینید سرجاتونو غصه بخورید بدتر وسخت تره.!!!
از همه ی این مسائل گذشته این ناامیدی یعنی توکل نکردن به خدا وفراموش کردن خداوند.این حرفا و این نگرانیها یعنی ناشکری به درگاه خدا.اتفاقی هست که افتاده اگر درمانی هم نداشته باشه غیر از خواست خداوند متعال هیچ چیز دیگری نبوده.مگر نه اینکه ما بنده وعبد خداییم.راضی باشید به رضای خداوند وسعی کنید نقاط مثبت وقوت خودتون رو پیدا کنید وروی اونها تمرکز کنید تا بتونید اعتماد به نفستون رو بالا ببرید تا حدی که بتونید این موضوع رو برای خودتون حل کنید چون طبعا موضوعی نیست که قابل فراموش شدن باشه شما هرروز میبینید این چین وچروک هارو.
حدیث داریم از امام بزرگوار آقاعلی ابن موسی الرضا که شکر گذار نعمت هایی که خداوند بهتون داده باشید تا نعمت بیشتری نصیبتون بشه.
الحمدولله بیماری لا علاج و سختی ندارید که مانع حیاتتون بشه.
نماز استغاثه به حضرت زهرا خیلی خوبه.حضرت زهرا خودشون براتون دعا میکنند:ok::Gol:
:Gol:

سلام ب نظر من اگه کسی ک انتخاب میکنین فرد مذهبی باشه بعید میدونم ب ظاهر قبل از باطن فکرکنه واسه همین من پیشنهادم واسه فرار از این افکار ایمه ک رویه افکار مذهبی تون بیشتر تامل کنین اون موقع اگه این افکار ب سراغتون هم بیاد میتونین با شمردن صفات مذهبی تون اعتماد ب نفس تون رو قوی تر کنین و چند بار ک اینطوری رفتار کنین فکر میکنم این مسائل کامل از ذهن تون پاک بشه . البته این هم نظر شخصی من بود و یه راهکار ک ب ذهنم رسید.موفق باشید.

موضوع قفل شده است