رابطه شهود قلبي ورياضت

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه شهود قلبي ورياضت

اولين مسائله لازم در سلوك الي الله و در سفر به سوي حق , كنار زدن حجابهاي ظلماني و خروج از اين حجابهاست . زيرا اين حجابهاي ظلماني است كه انسان را در اسفل السافلين قرار داده و او را از شهود وجه الله و از نظر به وجه او محروم مي گرداند و نه تنها از شهود وجه الله بلكه از نيل به حقايق توحيد و حقايق اسمائ و تجليات آنها, و نيز, از نيل به اسرار معاد و حشر و در يك جمله , از نيل به اسرار وجود و هستي , محروم نموده و از همه آن ها باز مي دارد و موجب خسران و هلاكت مي گردد. بنابراين , اولين مسائله لازم در سلوك الي الله , خروج از حجب ظلماني است . حجب ظلماني عبارت است از حجاب تعلق به بدن مادي , كفر, شرك و عناد با حق و آيات حق , حجاب عقايد و افكار باطل و نا صحيح , حجاب اخلاق و اوصاف رذيله , حجاب عادات , حجاب اوهام و تخيلات , حجاب تعلق و اسارت به مظاهر مادي و آنچه غير حضرت حق است و در يك عبارت كوتاه هر خصوصيت و هر رنگي كه عارض روح انسان گشته و روح را به سوي غير خداي متعال سوق داده و در جهت غير او, و در جهت دوري از او و فرار از او قرار مي دهد, حجابي است از حجب ظلماني و حجابهايي كه ذكر شد و آنها كه ذكر نشد همه و همه به همين نحو است , (در باب اطلاع از برخي حجابهاي ظلماني نگا: مقالات , استاد محمد شجاعي , سروش , چاپ پنجم , 1380, ج اول , ص 63 - 73). هر يك از حجب ظلماني داراي واقعيت عيني به خصوصي بوده و هر يك از آنها خصوصيت خاصي است در روح انسان و واقعيت عيني هيچكدام از حجابها مانند واقعيت عيني حجاب ديگر نيست و از اين رو توجه به امور ذيل ضروري است : 1. براي خروج از هر حجابي , راه به خصوصي لازم بوده و بايد طريق به خصوصي در پيش گرفته شود و امكان ندارد از همه حجابهاي ظلماني از طريق واحدي نجات پيدا كرد و همچنين اين معني هم امكان ندارد كه در خروج از هر كدام از حجابها طريقي را در پيش گرفت كه غير از طريق مخصوص و تعيين شده در نظام وجود است . مجاهدتهاي علمي و عملي لازم در خروج از حجب ظلماني مجاهدتهاي به خصوصي است كه در نظام وجود و نظام خلقت تعيين شده و حساب شده است . اين مجاهدتها در حقيقت طرق تكويني خروج از حجب ظلماني است و نمي شود تكوين را عوض كرد. 2. قرآن راههاي خروج از حجب ظلماني را كه راههاي تكويني , فطري و تعيين شده در نظام خلقت است دين حنيف اسلام مي داند, (روم / 30) آيات قرآن كريم تنها هدايت الهي را راه تكويني و فطري خروج از حجابهاي ظلماني مي داند, (انعام / 71, بقره / 120) و اين راه را محكم ترين رشته اي مي داند كه بايد به آن چنگ زد, (لقمان / 22). 3. با توجه به دو نكته فوق اذعان خواهيم كرد كه با هر نوع مجاهدت و با هر نوع رياضت نمي شود از حجابهاي ظلماني آن چنان كه بايد, نجات پيدا كرد. با مجاهدتهاي انتخابي و رياضتهاي سليقه اي نمي توان از انواع مختلف حجب ظلماني و از ابعاد و مراتب و ريزه كاريهاي متنوع و بي شمار آن ها نجات يافت . اين قبيل مجاهدتها ممكن است به نظر خيلي سخت هم باشد و تحمل آنها و مداومت بر آنها خيلي هم مشكل باشد ولي مسئله تنها اين نيست كه انسان رياضت بكشد و به سختي بيفتد نحوه مجاهدت و رياضت و كيفيت آن و نوع آن داراي اهميت لازم است . 4. بنابراين , در خروج از همه حجابهاي ظلماني مجاهدتهاي ناقص علمي و عملي نتيجه مطلوب نخواهد داد. زيرا, چنانكه در نكته اول گذشت حجابهاي ظلماني يك سلسله واقعيت هاي عيني هستند و براي خروج از هر حجابي راه به خصوصي در خلقت و نظام تكوين از جانب ربوبيت مقرر گشته و از طريق وحي به انسانها ابلاغ گرديده است . در نتيجه در خروج از همه حجب ظلماني هم علم جامع و كامل به آنچه از طريق وحي ابلاغ گرديده لازم است و هم عمل كامل و همه جانبه به آن . سالك الي الله بايد همه آنها را كه از جانب خداي متعال ابلاغ گرديده به همان نحو كه بيان شده است ياد بگيرد و علم و اطلاع كامل داشته باشد و در تحصيل علم و اطلاع كامل هيچگونه مسامحه و سستي نداشته و در اين راه , مجاهدت پي گير و كامل نموده و در اين مجاهدت كه آن را مجاهدت علمي مي ناميم هر چه مي تواند سعي كند تا طريق الي الله را به خوبي و به نحو صحيح و جامع و به همان صورت كه از جانب خداي متعال ارائه شده است بشناسد. چنانكه حضرت باقر(ع ) فرموده اند: ((الكمال كل الكمال التفقه في الدين ...; كمال يك انسان و نهايت كمال او علم و بصيرت تفقه در دين است )), (اصول كافي , ج اول , باب صفه العلم و فضله و فضل العلمائ, حديث 4). و در مرحله دوم به همه آنچه ارائه شده عمل نموده و صراط مستقيم الي الله را در همه ابعاد آن پيش بگيرد. به هر روي , در سلوك الي الله تبعيت از طريق تعيين شده در نظام تكوين يك ضرورت است و انحراف از آن , انحراف از تكوين مي باشد, (در باب رياضت و مجاهدت و ابعاد آن نگا: مقالات همان , صص 73 - 87). همچو آهن ز آهني بيرنگ شو==در رياضت آينه بي رنگ شو==خويش را صافي كن از اوصاف خود==تاببيني ذات پاك صاف خود==

..یا ستار..

سلام ؛دوست گرامی..

همانطور که می دانید تمام اعمال انسان بر دو حیث او را تعالی می دهند یکی از طریق عمل که می شود عقل عملی و دیگری از طریق تفکر و عقل نظری..

در عقل عملی چهار مقوله را ذکر نموده اند:

اول تخلیه است؛..

همین مواردی که انسان باید ظلمات از وجودش بردارد...

دومین مرحله تجلیه است..

یعنی اینکه حالا که ظلمات محو شد ؛کمالات و حسنات را باید جای ان وارد کرد..

سومین مرحله تحلیه است..

یعنی اینکه حل در این کمالات گردی ؛..

چهارم فناست...

نه اینکه وجود ناقص بنده نوعی با وجود بی حد الهی اتصال پیدا نماید ؛بلکه به مرتبه ای انسان می رسد که اراده او می شود اراده خدا؛گوشش می شود گوش خدا ؛چشمش می شود چشم خدا یعنی اصلا واسطه ای بین او و خدا نمی ماند جز خودش و حضرت حق؛در این صورت غیر ظهور و نمود و نور حق اصلا چیزی نمی بیند و التفاط به غیر جز برای او ندارد در این حال تماشا گه مظاهر جمال و جلال الهی هست ولاغیر..

مثلا شما یک کرم شب تاب را در شب ببینید این نور کرم شب تاب در این ظلمات بسیار خیره کننده است ؛ولی همین کرم شب تاب در وسط روز ؛در برابر خورشید تابان اصلا وجهه ای ندارد و اصلا هیچ به حساب می اید مقام فنا در تمثیل شبیه به چونین چیزی است ؛چه در امر صفات الهی ؛چه در امر افعال الهی و چه در توحید و ذات او...

این می شود مقام ولایت...

نتیجتا انچه انسان را با عالم حقیقت اتصال می دهد خود نفس است ؛نه عقل که یکی از قوای نفس است ؛نتیجتا برای رسیدن به حقیقت باید تلاش کرد تا رسید وقتی رسیدی ان حقیقت را برمی داری و انرا دارا می گردی ؛واین تلاش مستمر برای اتصال نفس باید قرین با عقل نظری و بهره گیری از عالم بالا باشد که می شود عقل نظری نتیجتا ؛عمل باعث اتصال نفس به حقایق بالا م ی گردد و ادراکات عقلی نیز به وسیله ان به همان اندازه صعود می کند و لی هیچ وقت شما نمی توانید با عقل خالی به عالم حقیقت برسید...

نتیجتا عمل باعث تعالی نفس می شود ؛واین تعالی باعث صعود علوم می گردند ؛پس عمل است که علوم را بالا می برد و علوم با مراتب نفس تعالی بیشتری می گیرند...

یا حق..

موضوع قفل شده است