شاید چند کوچه و چند شهر آن طرف تر از ما...

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
شاید چند کوچه و چند شهر آن طرف تر از ما...





به سختی حرف می زند.
به هر زحمتی بود فهمیدم گفت سال 66 در منطقه ماووت عراق، ترکش خمپاره. از آن روز تاکنون بیش از بیست و شش سال است که با انواع سختی و عمل های پزشکی دست و پنجه نرم کرده. علی رغم امکان رفتن به خارج از کشور ، از سال 68 به بعد ترجیح داد دیگر به دنبال ترمیم چهره اش نرود.
بعد از سال68 چندین بار برای جراحی قلب و اثرات ناشی از ترکش به بیمارستان های مختلف رفت و آمد داشته. عکس های این گزارش تصویری چندروزی است بعد از آخرین کسالت قلبی اش در اریبهشت93.



فرزندِ جانباز سرافزار و شهید زنده جناب آقای محمدزاده می گوید: شکل ظاهری صورت ایشان باعث شده که خیلی ایشان اذیت شوند. بچه ها و زنان وقتی ایشان را می بینند می ترسند! حتی زمانی که سالهای گذشته برای درمان ایشان به تهران مراجعه کرده بودیم، از ورود ما به رستوران جلوگیری کردند.

وی اضافه کرد: در طی این بیست و شش سال از جانبازی ایشان باوجود اینکه بنده خودم بنا به مسئولیتم در سپاه تاکنون قریب به ششصد خانواده شهید و جانباز دیدار داشته ام، اما تاکنون حتی یک مسئول دولتی به ایشان سر نزده است!




جانباز محمدزاده یکی از معدود جهادگران ایثارگری است که با پانزده ماه سابقه حضور در جبهه در کسوت بسیجی بعد از جنگ تحمیلی مشغول زندگی در مشهدمقدس و در همین نزدیکی های ماست... شاید چند کوچه و چند شهر آن طرف تر از ما... او بر سر اعتقادات خود و آرمانهای انقلاب اسلامی مردانه ایستاده است...





منبع: قاصد نیوز