چرا دین اسلام در عربستان ظهور کرد؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا دین اسلام در عربستان ظهور کرد؟

چرا دین اسلام در عربستان ظهور کرد؟مگر نه اینکه عربستان سرزمینی متمدن نبوده است؟

فلسفه ظهور اسلام در عربستان

پرسش:چرا اسلام در عربستان ظهور کرد و پیامبر تبلیغ اسلام را از این سرزمین شروع کرد؟پاسخ:
ظهور اسلام در عربستان دارای علتهای متعددی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ هر دین برای اثبات حقانیت خود به معجزه ای نیاز دارد. در زمان ظهور اسلام ادبیات عرب به رشد و پیشرفت قابل توجهی رسیده بود و همین امر موجب شد تا اسلام معجزه اصلی خود را قرآن و به زبان عربی قرار دهد. و از آنجا که مهد زبان عربی جزیرة العرب بوده باید این دین و معجزه اش در آنجا ظهور کند تا معجزه بودن آن به خوبی بر همگان آشکار گردد.
2ـ هر دینی در ابتداء ظهور از نظر توانائی دفاع از خود و پیروانش در وضعیت بالائی نیست و ممکن است در مقابل طوفان حملات و لشکرشی های دشمنان توان مقابله و دفاع از خود را نداشته باشد. بنا بر این لازم است تا رسیدن به توانائی مطلوب در شرایطی رشد کند که کمتر دچار آسیب ها شود. و از آنجا که منطقه حجاز به دلیل نامساعد بودن شرایط آب و هوائی و جغرافیائی، منطقه ای بکر و دست نخورده بوده و مردم آنجا مردمی جنگ جو بودند، هیچ یک از قدرتهای موجود آن زمان، (امپراطوریهای غربی و شرقی) طمع و تمایلی برای لشکرکشی به آن جا را نداشتند.به همین جهت محیط بسیار مناسبی برای این منظور بود.[1]زیرا تا زمانی که این نهال نوپا بتواند ریشه های خود رامحکم کرده و بتواند شاخسار خود را به سوی دور دست ها بگستراند، د ر این منطقه از هر گونه گزندی در امان بود.
3ـ‌ نبودن حکومت مرکزی قوی در منطقه حجاز، و وجود نظام قبیله ای و طایفه ای در آن منطقه موجب می شد تا از نظر سیاسی و نظامی، مانعی بر سر راه این دین نوپا وجود نداشته و امکان پیشرفت دعوت و تبلیغ در آن جا بیشتر فراهم باشد.
4 ـ وجود برخی خصلت ها و اخلاقیات مثبت در نژاد عرب که با ظهور اسلام به شکوفایی و اعتلاء رسید، نظیر توانایی تحمل شداید و سختیها و داشتن روحیه دلاوری و شجاعت و سلحشوری و آشنایی با جنگ و درگیری و پای بندی به پیمان و قرار داد و وفاداری نسبت به آن.... این ها خصلت هایی بود که اسلام برای تحمل سختی ها و محدودیت ها و مقابله با دشمنان خود در آینده به آنها نیاز فراوان داشت و پیامبراکرم (ص) و مسلمانان توانستند با بهره برداری از این خصلت ها، آزار و اذیت های مشرکین ومشکلات محاصره اقتصادی شعب ابی طالب و جنگ ها و ...را تحمل کرده و به پیروزی دست یابند.
5- وقتی خداوند متعال اراده نمود که آخرین و مهمترین رسول خود را در زمان خاصی برای هدایت مردم بفرستد، می بایست زمینه های طهارت و اصالت و قداست خانوادگی این فرد را در طول تاریخ حفظ نماید و چنین به نظر می رسد که بهترین محیط برای حفظ نژاد اصیل رسول خدا(ص)، در طول تاریخ، منطقه حجاز بوده است. زیرا اولا دور از قدرتهای ظالم و ستمگر و انحرافات فکری آنها بوده، و مردمان طالب پاکی و طهارت می توانستند بر همان فطرت پاک انسانی خود، حرکت نمایند و وجود افراد منحرف در آن جامعه، چون طبق طبیعت آزاد خود مشی می کردند، مانع جدی در مسیر حرکت فطری و مقدس این خاندان نبوده اند. علاوه این که محیط زندگی هر قدر پر مشقت تر باشد، زمینه بهتری برای پرورش و تربیت روحی قوی و مستحکم و فولادین فراهم می آورد.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
از نظر دانشمندان علوم طبیعی قدیم، هر منطقه ای که به خط استوا نزدیکتر باشد، زمینه پرورش جسم و مزاج معتدل در آنجا بیشتر است[2] و هر چه مزاج و جسم معتدل تر باشد، قابلیت برای پذیرش روح و نفس معتدل تر در او بیشتر است.
و شاید به خاطر همین جهات بوده، که حضرت ابراهیم خلیل الله به دستور خداوند، حضرت اسماعیل (که نیای اصل پیامبر(ص) است) و مادرش حضرت هاجر را از منطقه فلسطینی و شامات به سوی منطقه بیابانی حجاز کوچ می دهند، و این مادر و فرزند، و جناب حضرت ابراهیم، در این مسیر مورد امتحانات متعدد الهی واقع می شوند و همه اینها در واقع، مقدمه چینی و زمینه سازی ظهور و تولد رسول گرامی اسلام(ص) در این منطقه بوده است.

[1]- ر.ک : تاریخ تمدن اسلام نوشته جرجی زیدان.

[2] - قانون، ابن سینا، ص 22 و 23، طبیعیات شفا ، ابن سینا، فصل دوم، مقاله 12- دروس هیئت، ج 1، ص 271، استاد حسن زاده آملی.

وقتی نگاه به گذشته و زمان بعثت می کنیم، متوجه می شویم که شرایط ظهور اسلام و بقای آن در شبه جزیره عربستان از بسیاری جهات بهتر از شرایط سرزمین های [دیگر بوده ا]ست. آن ویژگی و شرایط به قرار ذیل است: 1- در شبه جزیرة عربی به خصوص سرزمین حجاز حکومت مقتدر مرکزی وجود نداشت. این امر اگر چه باعث یک سری نابسامانی های اجتماعی می شد، لیکن در مسیر موفقیت انقلابی که پیامبر(ص) به راه انداخت؛ مؤثر بود، خلاء حکومتی یکی از زمینه های موفّقیّت در نهضت ها و قیام ها است. اگر حکومت مقتدری همانند حکومت های ایران و روم وجود داشت، صداهای مخالفان توسط حکومت خاموش می شد و مجالسی برای پیامبر(ص) باقی نمی ماند تا مردم را به راه راست، ارشاد نماید. 2ـ برقراری نظام قبیلگی و پایبندی افراد به حمایت های گسترده از افراد قبیله؛ این امر سبب می شد که اگر فردی همانند پیامبر اسلام(ص) بر خلاف نظام حاکم آن دیار که نظام حکومتی اشرافی یا آریستوکراسی بود، بخواهد اقدامی صورت دهد، افراد قبیله در مجموع از او حمایت می کردند. این حمایت چشمگیر سبب می شد که چندان گزندی به وی نرسد، همان گونه که در دورة مکه به رغم آن همه مبارزه های رسول گرامی اسلام بر ضد شرک و بت پرستی، نتوانستند پیامبر را بکشند، یا آسیبی بدو برسانند و او را شکنجه دهند. حال اگر پیامبر(ص) در بین مردم ایران مبعوث می شد، به جهت این که ایرانی ها همانند عرب ها تعصبات قومی و قبیلگی نداشتند، در برابر فشار ها و هجوم حکومت استکباری، سپر دفاعی قوی نمی داشت و زود شکست می خورد. 3ـ وجود قانون ماه های حرام؛ در محیط عربستان و سرزمین حجاز در چهار ماه از سال، یعنی ماه های حرام (ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب) جنگ و خون ریزی ممنوع بود. جنگ در ماه های حرام را گناهی بزرگ و نابخشودنی (فجار) می دانستند. چنین قانونی آن هم با آن گسترة حمایتی و پشتوانة فرهنگی، فرصت خوبی برای رساندن پیام پیامبر(ص) به گوش دیگران پدید آورد که این زمینه و بستر در ایران نبود.4_ وجود کعبه و سنت حج و زیارت خانة خدا که از زمان حضرت ابراهیم خلیل به یادگار مانده[ بود. این امر موجب شد که مکه مرکز رفت و آمدها و تبادلات امور تجارتی و فرهنگی گردد و پیامبر از این فرصت استفاده کند تا پیامش را به گوش اقوام و ملل جهان برساند. 5_ مکه و حرم؛ در میان اعراب از قدیم قانون حرم و حرمت کعبه و اطراف آن وجود داشت. این امر موجب شد تا پیامبر(ص) تا حدودی از شر دشمنانش آسوده باشد. 6_ قانون امان؛ عرب های جاهلی به رغم آن همه ضعف های اخلاقی، برخی از خصلت های پسندیده و مترقی میان آنان رواج داشت که از آن جمله قانون امان و پناهندگی بود. طبق این قانون اگر کسی حتی دشمن در پناه فرد یا قبیله ای قرار می گرفت، در امان می بود و با تمامی وجود از او دفاع می کردند. در تاریخ آمده است که پیامبر اسلام(ص) در شرایط سخت و بحرانی از این قانون استفاده نمود و از کشته شدن رهایی یافت.(1) همچنین می توان گفت که سرزمین حجاز یک موقعیت تمدنی منحصر به فرد داشت، چون که در مرکز دایره ای قرار داشت که از هر سو تمدن های گذشتة بشری آن را احاطه کرده بودند. در جنوب آن تمدن یمن، در شمال تمدن روم و فینقیه، در شرق و شمال شرقی تمدن ایران، کلده و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبیعی است که چنین موقعیتی بستر خوبی برای رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حکیم و علیم پیامبر اسلام را در مرکز این دایره مبعوث کند، تا راه هدایت بشری سهل گردد. این نکته را نیز اضافه می کنیم که با توجه به شرایط سرزمین عربستان و مردمی که در جاهلیت زندگی می کردند، از نظر روابط اجتماعی، از نظر رعایت حقوق انسان ها، از نظر نوع دین و آیینی که داشتند(بت پرستی)، از نظر بعضی سنت ها و آداب زشت مانند زنده به گور کردن دختران و ... از سایر ملت های همجوار، پست تر و پایین تر بودند. طبعاً چنین به نظر می رسد که چنین انسان هایی به هدایت و پیام الهی نیاز بیشتری نسبت به ملت های دیگر در آن زمان مانند ایران و روم داشتند. البته اگر چه از تمدن و ارزش های انسانی دورتر بودند، اما درون خود نیاز به هدایت را بیشتر احساس می کردند.آیه مبارکه "الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خداوند آگاه تر است که کجا رسالت (پیامبری) را قرار دهد" به ما می فهماند که اسرار بسیاری در موضوع رسالت و پیامبری وجود دارد که خداوند از آن آگاهی دارد و ما تنها به بخشی از آن می توانیم دست یابیم. پی نوشت ها: 1. ابن سعد، طبقات الکبری، ج 1[، ص 210؛ ابن اثیر، البدایه و النهایه

موضوع قفل شده است