جمع بندی از درون داغون شدم !

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از درون داغون شدم !

سلام .

کاربران اسک دین امیدوارم بتونین منو کمک کنین و بر خلاف دیگر پست ها که گاهی کسی جواب نمیده و تاپیک قفل میشه ایندفعه ای مشکلمو حل کنید ممنون :

مشکل من اینه که افسرده ام . ایمانم سست شده . شادی ندارم . تنبل شدم . حس میکنم تقاص گناهمو پس میدم یا نون حروم میخورم .

دوستان یک سال پیش من آنقدر خوب وارد دین خداوند شده بودم که از سرفراز درآمدن در امتحانات الهی احساس لذت میکردم . یعنی دیگه سختی به من معنی نداشت تا یه کاری به ذهنم میومد که خداپسنده سریعا انجامش میدادم و تنبلی به یک باره کنار میگذاشتم .

خداوند هم به من مقامی نزد خودش داده ، یک معصومیت خاصی ! . در امتحانات الهی قرار میگرفتم . حس میکردم برای خدا مهم شدم . خدا من رو بزرگ میشمره .

اما خودم نفهمیدم چی شد عزمم سست شد . به دنبالش عشقی که به خدا و اهل بیتش داشتم نابود شد و ایمانم فرو ریخت . دیگه وقتی میگن مهدی موعود ، اشکم نمیاد . دیگه وقتی حرم امام رضا میرم ، مثل قبل مشتاق نیستم .

نمیدونم میفهمید چی میگم یا نه!

البته من دو تا حدس درباره ی این معصومیت از دست رفته ی من و فرو ریختن ایمانم میزنم . و اونم اینکه حس میکنم دارم جزای گناهی که یک سال پیش انجام دادم رو میدم .

آخه بعد از مدت زیادی از اون عشق به خدا و اهل بیت ، شیطان نفوذی در من کرد و من به سراغ عکس های نامربوط اینترنتی رفتم . من فک کنم خدا ازم انتظار نداشت در اوج ایمان و حب اهل بیت همچین گناهی بکنم شاد تقاص همونه .

البته بعد از اون گناه توبه کردم و اصلا گناهمو تکرار نکردم . البته چندبار دیگه قصد کردم اما تقدیر من رو از گناه دور کرد و بعدش خدارو شکر کردم که دوباره به گناه مرتکب نشدم . حالا من فک میکنم به خاطر گناهی که اون زمان کردم دارم تقاص پس میدم نظر شما چیه ؟ ( آیا بهتره مستحبات توبه رو به جا بیارم ؟ )

حدس دیگه ی من اینه که لقمه ی حرام وارد زندگیمون داره میشه ! . آخه من یه شک هایی به پدرم دارم و از بعضی گناهاش با خبرم اما چه کنم که نمیتونم حرفی بزنم .

و خداوند هم بار ها من را در سخنرانی های گوناگون قرار داده من هم هر بار درباره ی لقمه ی حرام چیزهایی در آن جا شنیدم .

تو زندگی ما داخل خونه همش دعوا و مرافعه هست . بابام و مامانم دعوا میکنن و شادی اصلا ندارم . اما بعضی موقعا که میرم مهمونی یه دفعه عاشق زندگی میشم و وقتی میام خونه دوباره همون آش و همون کاسه .

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

چشم به راه او;500465 نوشت:
سلام .

کاربران اسک دین امیدوارم بتونین منو کمک کنین و بر خلاف دیگر پست ها که گاهی کسی جواب نمیده و تاپیک قفل میشه ایندفعه ای مشکلمو حل کنید ممنون :

مشکل من اینه که افسرده ام . ایمانم سست شده . شادی ندارم . تنبل شدم . حس میکنم تقاص گناهمو پس میدم یا نون حروم میخورم .

دوستان یک سال پیش من آنقدر خوب وارد دین خداوند شده بودم که از سرفراز درآمدن در امتحانات الهی احساس لذت میکردم . یعنی دیگه سختی به من معنی نداشت تا یه کاری به ذهنم میومد که خداپسنده سریعا انجامش میدادم و تنبلی به یک باره کنار میگذاشتم .

خداوند هم به من مقامی نزد خودش داده ، یک معصومیت خاصی ! . در امتحانات الهی قرار میگرفتم . حس میکردم برای خدا مهم شدم . خدا من رو بزرگ میشمره .

اما خودم نفهمیدم چی شد عزمم سست شد . به دنبالش عشقی که به خدا و اهل بیتش داشتم نابود شد و ایمانم فرو ریخت . دیگه وقتی میگن مهدی موعود ، اشکم نمیاد . دیگه وقتی حرم امام رضا میرم ، مثل قبل مشتاق نیستم .

نمیدونم میفهمید چی میگم یا نه!

البته من دو تا حدس درباره ی این معصومیت از دست رفته ی من و فرو ریختن ایمانم میزنم . و اونم اینکه حس میکنم دارم جزای گناهی که یک سال پیش انجام دادم رو میدم .

آخه بعد از مدت زیادی از اون عشق به خدا و اهل بیت ، شیطان نفوذی در من کرد و من به سراغ عکس های نامربوط اینترنتی رفتم . من فک کنم خدا ازم انتظار نداشت در اوج ایمان و حب اهل بیت همچین گناهی بکنم شاد تقاص همونه .

البته بعد از اون گناه توبه کردم و اصلا گناهمو تکرار نکردم . البته چندبار دیگه قصد کردم اما تقدیر من رو از گناه دور کرد و بعدش خدارو شکر کردم که دوباره به گناه مرتکب نشدم . حالا من فک میکنم به خاطر گناهی که اون زمان کردم دارم تقاص پس میدم نظر شما چیه ؟ ( آیا بهتره مستحبات توبه رو به جا بیارم ؟ )

حدس دیگه ی من اینه که لقمه ی حرام وارد زندگیمون داره میشه ! . آخه من یه شک هایی به پدرم دارم و از بعضی گناهاش با خبرم اما چه کنم که نمیتونم حرفی بزنم .

و خداوند هم بار ها من را در سخنرانی های گوناگون قرار داده من هم هر بار درباره ی لقمه ی حرام چیزهایی در آن جا شنیدم .

تو زندگی ما داخل خونه همش دعوا و مرافعه هست . بابام و مامانم دعوا میکنن و شادی اصلا ندارم . اما بعضی موقعا که میرم مهمونی یه دفعه عاشق زندگی میشم و وقتی میام خونه دوباره همون آش و همون کاسه .

بسمه تعالی
با عرض سلام و تحیت محضر جنابعالی

نکاتی است که توجه شما را به آنها جلب می کنم؛

_ اجازه دهید تحلیل و توصیه های اخلاقی را کارشناسان محترم بخش اخلاق تقدیم کنند و بنده در این خصوص وارد نشوم ( این موضع را با جناب استاد و دیگر کارشناسان اخلاق درمیان بگذارید).

_ متاسفانه حضرتعالی فردی مضطرب و سختگیر و با استعداد وسواس هستید که البته ریشه در ناملایمات و اختلافات خانوادگی دارد. این شرایط باعث شده است تا حضرتعالی به جای عبور از موضوعات و مدیریت آنها، بیش از اندازه در آنها متوقف شوید و به خودسرزنشگری و احساس ناامیدی مبادرت نمایید. بر این مبنا لازم است هم از منفی بافی و قضاوت منفی نسبت به خود اجتناب کنید و هم از تفکر تساوی نگر ( اتفاق الف لزوما نتیجه ب را به دنبال دارد!)

_ با ارزیابی تجارب گذشته، سلسله فعالیتهایی که به شما انرژی می دهد ( مانند مهمانی که اشاره کردید)، از قبیل گردش، تفریح، ورزش، حضور در جمع دوستان و... را با انگیزه بیشتری ادامه دهید.

_ از زندگی در گذشته و آینده فاصله بگیرید و " اینجا و اکنون" را غنیمت بشمارید. به تعبیر منسوب به مولی الموحدین علی علیه السلام : " ما فات مضی و ما یاتیک فاین قم فاغتنم الفرصة بین العدمین"

_ به خواب مناسب و تغذیه سالم و مطابق با طبع خود مبادرت جدی داشته باشید ( به تاپیکهای مربوط به طب سنتی و...مراجعه بفرمایید)

_ به آراستگی ظاهر و پوشش خود اهتمام بیشتری داشته باشید

_ به نماز جماعت و تلاوت قرآن کریم مدامت داشته باشید و در کنار سفرهای زیارتی از سفرهای تفریحی و ساحتی نیز غافل نشوید.

در پناه خدای متعال موفق و سلامت باشید

و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین

با سلام خدمت شما دوست گرامی
به هیچ عنوان نا امید نباشید ... نفاس ملامت گر شما فعال است و این بسیارعالی است .فقط هرگز اجازه ندهید شیطان شما را از رحمت بی پایان الهی نا امید کند... این را بدانید که هرانسانی در زندگی اش خطاهایی دارد چون انسان ممکن الخطا است. به یک کار معنوی که بیشتر میپسندید انس بگیرید و تحت هیچ شرایطی از آن جدانشوید . مثلا قرائت قرآن ، خواندن نماز شب ( در قنوت نماز شب از شهدا نام ببرید به پست " شهیدی که با جوانان ارتباط میگیرد" سری بزنید ) و .... بعد از مدتی آثارش را در روح خود خواهید دید....

در ضمن وسواس فکری در مورد پذیرفته نشدن توبه یا مال حرام را هم ترک کنید...

من تجربه شخصی خود را خدمت شما عرض کردم ... التماس دعا

بله . خیلی ممنون .

من حس میکنم تمامی این مطالبی که عرض نمودید رو رعایت نمیکردم و خودم هم احساس میکنم نوعی وسواس دارم .

بسیار عالی سپاسگزارم . اگر کسی نظری داره بنویسه لطفا .

سلام
خب من به نظرم چش خوردی!...راست میگم !
از دید مردم آدم نباید خیلی مذهبی و نباید خیلی بی دین باشه هر دوتاش بد هست!

در واقع اعتدلال در دین یک تار بسیار نازکی هست در بین پهنه اسمان ...باید از درون همون رد بشی تا سلامت بمونی...هرچیزی غیر این باشه ادم شکار میشه!

حالا زیاد نگران نباش خدا همیشه اماده بخشیدن هست!
انسان هم در دوره های چند ساله (معمولا 6 یا هفت ساله) یه بار امتحان میشه تا خدا ببینه اماده هست یا نه!

موج بعدی که داره میاد مراغبت کن که همراش شنا کنی!...و الا سنت همینطوری زیاد میشه دیگه اون وقت همین قدر شنا کردن و هم قدرت شو نداری!

سلام
به قول جناب " پرستوی تنها " (( ناامید نباشید که نفس ملامت گر شما فعال است ))
این اولین قدم برای بازگشت میتواند باشد
سعی کنید علاوه بر واجبات، هر روز صبح یک توسل چند دقیقه به حضرت ولی عصر با " زیارت آل یاسین " داشته باشید
مشکل حل خواهد شد
به خدا توکل کنید و به امام زمان اعتماد کنید ...

چشم به راه او;500465 نوشت:
سلام .

کاربران اسک دین امیدوارم بتونین منو کمک کنین و بر خلاف دیگر پست ها که گاهی کسی جواب نمیده و تاپیک قفل میشه ایندفعه ای مشکلمو حل کنید ممنون :

مشکل من اینه که افسرده ام . ایمانم سست شده . شادی ندارم . تنبل شدم . حس میکنم تقاص گناهمو پس میدم یا نون حروم میخورم .

دوستان یک سال پیش من آنقدر خوب وارد دین خداوند شده بودم که از سرفراز درآمدن در امتحانات الهی احساس لذت میکردم . یعنی دیگه سختی به من معنی نداشت تا یه کاری به ذهنم میومد که خداپسنده سریعا انجامش میدادم و تنبلی به یک باره کنار میگذاشتم .

خداوند هم به من مقامی نزد خودش داده ، یک معصومیت خاصی ! . در امتحانات الهی قرار میگرفتم . حس میکردم برای خدا مهم شدم . خدا من رو بزرگ میشمره .

اما خودم نفهمیدم چی شد عزمم سست شد . به دنبالش عشقی که به خدا و اهل بیتش داشتم نابود شد و ایمانم فرو ریخت . دیگه وقتی میگن مهدی موعود ، اشکم نمیاد . دیگه وقتی حرم امام رضا میرم ، مثل قبل مشتاق نیستم .

نمیدونم میفهمید چی میگم یا نه!

البته من دو تا حدس درباره ی این معصومیت از دست رفته ی من و فرو ریختن ایمانم میزنم . و اونم اینکه حس میکنم دارم جزای گناهی که یک سال پیش انجام دادم رو میدم .

آخه بعد از مدت زیادی از اون عشق به خدا و اهل بیت ، شیطان نفوذی در من کرد و من به سراغ عکس های نامربوط اینترنتی رفتم . من فک کنم خدا ازم انتظار نداشت در اوج ایمان و حب اهل بیت همچین گناهی بکنم شاد تقاص همونه .

البته بعد از اون گناه توبه کردم و اصلا گناهمو تکرار نکردم . البته چندبار دیگه قصد کردم اما تقدیر من رو از گناه دور کرد و بعدش خدارو شکر کردم که دوباره به گناه مرتکب نشدم . حالا من فک میکنم به خاطر گناهی که اون زمان کردم دارم تقاص پس میدم نظر شما چیه ؟ ( آیا بهتره مستحبات توبه رو به جا بیارم ؟ )

حدس دیگه ی من اینه که لقمه ی حرام وارد زندگیمون داره میشه ! . آخه من یه شک هایی به پدرم دارم و از بعضی گناهاش با خبرم اما چه کنم که نمیتونم حرفی بزنم .

و خداوند هم بار ها من را در سخنرانی های گوناگون قرار داده من هم هر بار درباره ی لقمه ی حرام چیزهایی در آن جا شنیدم .

تو زندگی ما داخل خونه همش دعوا و مرافعه هست . بابام و مامانم دعوا میکنن و شادی اصلا ندارم . اما بعضی موقعا که میرم مهمونی یه دفعه عاشق زندگی میشم و وقتی میام خونه دوباره همون آش و همون کاسه .

سلام علیکم مؤمن،
عبادتی که غرور بیاره و آدم روش حساب کنه احتمالا محل زیادی از اعراب نداره، میگن اون دنیا بیشتر کارهای خیری تو پرونده‌هامون ثبت شده که نجاتمون بدهند که اصلاً به حسابشون نمی‌آوردیم. همینکه می‌گید میخواستید گناه کنید و تقدیر که نه خداوند عالم مانع شده است یعنی خداوند شما را رها نکرده است و مشمول عنایت حق هستید. شخصی بود که آدم کشته بود و به غارها رفته بود و از مردم کناره گرفته بود و اطمینان داشت که خداوند این گناه بزرگ او را نخواهد بخشید، زمانی معصوم علیه‌السلام درباره‌ی او فرمودند که توبه کند و به زندگی در میان مردم بازگردد که این یأس او از رحمت خداوند از آن گناهش بدتر است.
بندگی خداوند عزم بزرگی می‌خواهد وقتی خداوند در مورد پیامبر بزرگش حضرت آدم علیه‌السلام فرموده که در او عزم قوی‌ای نبود (وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا) ما و شما دیگر جای خود داریم، چاره این است که بسم‌الله بگیم و یک یا علی بگیم بلند شویم، بعد با توکل به خدا سعیمان را بکنیم، از قصورمان استغفار کنیم و عمل خودمان را اندک بشماریم و چشم امید به رحمت خداوند و عنایات خلیفه‌های خداوند بر زمین داشته باشیم. به قول مرحوم امام ا مرد وظیفه‌ایم اینکه خداوند به قول آیت‌االله بهجت مزدی به ما بدند یا نه یا چه مزدی بدهد با خودش است و ما کاری به آن نداریم، حال خوش هم از همین مزدهاست. به قول امام معصوم علیه‌السلام قلب را گاهی اقبال است و گاهی ادبار و اینطور نیست که انسان همیشه حال خوش معنوی داشته باشد ...
یا علی

چشم به راه او;500465 نوشت:
تو زندگی ما داخل خونه همش دعوا و مرافعه هست . بابام و مامانم دعوا میکنن و شادی اصلا ندارم . اما بعضی موقعا که میرم مهمونی یه دفعه عاشق زندگی میشم و وقتی میام خونه دوباره همون آش و همون کاسه .

سلام
دوست عزیز ضمن توصیه به سفارشات استاد امیدوار، در مورد جمله آخرتان باید عرض کنم مواظب حقوق والدین باشید حتی اگر والدین در حق شما کوتاهی کرده باشند
مشکلات والدین ممکن است ناشی از عدم شناخت نیازهای همسر، عدم شناخت خود(ضعف نفس)، مشکلات بیکاری و اقتصادی و غیره باشد

شما ضمن عمل به توصیه‌های استاد، از مشاورین برای کمک به اصلاح رابطه ی آنها مشورت بگیرید...البته فقط با مشورت از مشاور متدین اینکار رابکنید
در آنصورت به خودتان کمک کرده اید

موفق باشید

ما هرچقدر هم گناهکار بوده باشیم، بخشش خدا از گناه ما بسیار بسیار بزرگتره.
پس باید ایمان داشته باشیم که اگه توبه کنیم، انشا الله خداوند مارو میبخشه.

چیزی که هست من واقعا کسی نیستم که بخوام شما بزرگوار رو راهنمایی کنم اما کسی رو میشناسم که خیلی خوب به آدم ها کمک میکنه. من وضعم به مراتب بد تر از شما بود که ایشون خوبم کرد.
ایشون حضرت ولی عصر عج هستند که گرچه نمیبینمشون اما صرف اینکه باهاشون صحبت میکنم و تو قلبم مطمئنم که میشنون موجب عنایت ایشون به انسان میشه.

و واقعا زندگی انسان متحول میشه.
حسی که هیچ خونواده ای بجز پدر واقعی آدم، یعنی امام مهدی عج نمیتونه تو آدم ایجاد کنه. خدا خیرشون بده که هستن و پدری این امت رو میکنن..

[="Indigo"]ای بابا باز که یکی دیگه افسرده است اینجا ....

کار ندارم ... فقط من اومدم تو تاپیک بگم این چشم به راه او یعنی چی ؟؟؟

اگه شما هم چشم به راه اونی هستی که اومدنش درمون همه ی درداست که اصا عنوان تاپیکت غلطه ...

همچین ادمی نمیتونه از درون داغون باشه ....

ولی اگه چشم به راه اون نیستی ...

یا منظورت از " او " ؛ اونی نیست که ما چشم به راهشیم .... حق میدم مشکل داشته باشی ...

:Gol:[/]

بچه ها خیلی ممنون .

یه سوال اگه مثلا کسی گناهی بکنه . بعد کار کنه ( کارش هم حلال باشه ) درآمدش حلاله یا نه ؟

متعلم;503456 نوشت:
... در مورد جمله آخرتان باید عرض کنم مواظب حقوق والدین باشید حتی اگر والدین در حق شما کوتاهی کرده باشند
مشکلات والدین ممکن است ناشی از عدم شناخت نیازهای همسر، عدم شناخت خود(ضعف نفس)، مشکلات بیکاری و اقتصادی و غیره باشد

سلام علیکم در تأیید حرفهای شما این فراز از دعای امام سیدالساجدین در حق والدینشان علیهم‌السلام خواندنی است:
خدایا، هر آزاری که از من به آن دو رسیده، و هر ناپسندی که از من در حقّ ایشان سر زده، و هر حقی از آن دو را که من تباه کرده‌ام، همه را سبب آمرزش گناهان‌شان و بلندی مرتبه‌شان و افزونی حَسَناتشان قرار ده؛ ای آن که بدی‌ها را به چندین برابر نیکی‌ها دگرگون می‌سازی.
خدایا، اگر پدر و مادرم با من به تندی سخن گفتند و رفتار نابجایی کردند، یا حقی از من تباه نمودند و یا در وظیفه‌ی خویش در قبال من کوتاهی ورزیدند، من همه‌ی خطاهای ایشان را بخشیدم و با این کار بزرگ‌شان داشتم. از تو می‌خواهم که آن دو را، به سبب آنچه در حقّ من کرده‌اند، گرفتار نسازی، که من در خیرخواهی ایشان تردید ندارم و نمی‌پذیرم که در خوبی کردن به من درنگ کرده باشند، و دلگیر نیستم که آن دو کارهای مرا عهده‌دار بوده‌اند، ای پروردگار من؛ زیرا گزاردن حق ایشان بر من واجب‌تر است، و نیکی آن دو با من دیرینه‌تر، و منّت‌شان بر من بیش‌تر از آن که بخواهم آنان را به عدالت قصاص کنم، یا آن کنم که آنان کرده‌اند. ای معبود من، اگر چنین کنم، پس آن روزهای بسیار که در پرورش من سر کرده‌اند و آن همه سختی که در نگه داریِ من به جان خریده‌اند و آن همه رنج و ناداری که بر خود روا داشته‌اند تا من در آسایش به سر برم، چه خواهد شد؟ نه، هرگز نتوانند همه‌ی حق خود را از من دریافت کنند، و من نیز نتوانم حق ایشان بر خود را به شایستگی بگزارم و وظیفه‌ی خدمتگزاری به آن دو را به جای آورم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و یاری‌ام فرما ـ

یا علی

چشم به راه او;503671 نوشت:
یه سوال اگه مثلا کسی گناهی بکنه . بعد کار کنه ( کارش هم حلال باشه ) درآمدش حلاله یا نه ؟

سلام

درآمدی که از راه شرعی بدست بیاید و سر سال خمسی مازاد بر مخارج آن به نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داده شود حلال است.

http://www.askdin.com/thread28866.html

http://www.askdin.com/thread10139.html

http://www.askdin.com/thread22374.html

http://www.askdin.com/thread22452.html

http://www.askdin.com/thread29707.html

http://www.askdin.com/thread5446.html

http://www.askdin.com/thread38101.html

موفق باشید

موضوع قفل شده است