فرا روا نشنا سي،درک ماوراء حسي

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
فرا روا نشنا سي،درک ماوراء حسي

اين روزها، بحث در مورد خوارق و پديده هاي ماوراء عادي داغ تر و داغ تر مي شود. وسايل ارتباط جمعي ـ بخصوص در کشورهاي صنعتي غرب ـ مرتبأ از پديده هاي غير عادي و ماوراء علم مانند بشقاب پرنده، شفاي معجزه آسا، ادراکات ماوراء حسي ونظاير اينها سخن مي گويند بدون اينکه اجازه باز تاب ديدگاه هاي انتقادي را بدهند. حتي افراد تحصيل کرده با پيش زمينه ي علمي مدعي شده اند که ارتباط بين زنده و مرده را برقرار کرده اند.

با رشد وحشتناک پديده ي جهاني شدن سرمايه و خانه خرابي و بي پناهي توده هاي ميليوني مردم، شماري از انسان هاي عادي که تلاش و کوشش خويش را در رسيدن به اهداف اوليه شان بي ثمر مي يابند، در دام اين گونه تبليغات افتاده اند وبيش از پيش به پديده هاي ماوراء عادي جذب شده اند. اين موضوع فرصتي طلائي بدست شيادان سود جو داده که با تشکيل نهادها، انجمن ها و کمپاني هاي عريض و طويل، مردم ساده دل را سرو کيسه کنند و آنان را بيش از پيش در مغاک فقر فرو اندازند. عده اي نيز از روي کنجکاوي به دام اين شيادان افتاده اند. دراين زمينه آنقدر کتاب برشته ي تحرير در آمده است که قابل شمارش نيستند.

در اين شرايط، فرا روانشناسي به عنوان پلي معرفي شده است که با "بررسي علمي پديده هائي که طبق مفروضات علمي جاري وجود خارجي ندارند"، بايد بين پديده هاي عادي و فراعادي پيوند بر قرار سازد. طرفداران فرا روانشناسي بر آ نند که آنجا که علم روانشناسي از تبيين و تشريح پديده ها در مي ماند، سرو کله فرا روانشناسي پيدا مي شود.

انسان براستي شگفت زده مي شود که چگونه در عصر فضا و کامپيوترتوجه همگاني اينقدر به پديده هاي ماوراء عادي و ماوراء علمي جلب شده است. برخي علت موضوع را دقيقأ در همين مسئله مي دانند و بحث مي کنند که انقلاب علمي و فني عصر حاضر همه چيز را از حالت رمز و راز بيرون آورده است و "نوعي خلاء ماوراء طبيعي ايجاد کرده که علم و منطق نمي تواند آنرا پرکند". چنين شرايطي با عادات و خــُلقيات تاريخي انسان که از دوره ي غارنشيني نسبت به پديده هاي مرموز دل مشغولي داشته ناسازگاراست. لذا گرايش به سوي شبه علم يا ضد علم فزوني يافته و خود بصورت نوعي مذهب تازه در آمده است.

همانگونه که قبلأ بيان شد، جهاني شدن سرمايه و تمرکز شديد ثروت وفقر به بيگانگي و از خود بيگا نگي انسان ها بيش از پيش دامن زده است. هماهنگي بين انسان و طبيعت وبين خرد و احساس آدمي بصورت بي سابقه اي بهم خورده و چشم انداز تيره اي را در برابر آدميان قرار داده است. از ديدگاه برخي اين ناهماهنگي با نوعي ضد فرهنگ پرشده که مي رود هماهنگي ديرين را با با بازگشت به گذشته حل کند. با توجه به سلطه ي تکنوکرات ها و ذهنيت تکنوکرات مآبانه ي جامعه (که برآنست که همه چيز را بصورت کمــّي حل کند)، اين "ضد فرهنگ" بشکلـــــــي علم ستيزانه تظاهر مي کند که اعتقاد به خوارق و پديده هاي فرا نورمال جلوه هائي از آن است .

همه ي اينها باعث نمي شود که ما پديده هاي فرا روانشنانه را به دست فراموشي بسپاريم. از نظر ما بررسي اين موضوع از ديدگاه علمي مطرح است و بس. بااين ديد است که سعي خواهيم کرد مسئله را اجمالأ مورد بررسي قرار دهيم.

فرا روانشناسي چيست؟

يکي از جامع ترين تعاريف فرا روانشناسي توسط "راما کريشنا رائو" بعمل آمده است. او در کتاب خود تحت عنوان "آزمايشات بنيادي در مورد فرا روانشناسي" مي نويسد: "اساسأ دو شکل فرا روانشناسي قابل تشخيص ا ست: درک ماوراء حسي و روان انگيزي . درک ماوراء حسي عبارت ا ست از توانائي دريافت اطلاعاتي که خارج از حوزه حواس انساني است. در حالي که روان انگيزي توانائي تاثير گذاري برسيستم هاي خارجي است که در خارج از حوزه ي فعاليت موتورهاي آدمي قراردارند. درک ماوراء حسي ممکن است به تله پاني (درک ماوراء حسي افکار ديگري) وروشن نگري (درک ماوراء حسي اشياء و وقايع خارجي) تبديل گردد. شناخت متقدم (قبل از مشاهده وتجربه ي شيئي يا پديده) وشناخت متاخر(آنچه در گذشته اتفاق افتاده) به درک ماوراء حسي وقايع گذشته و آينده مربوط مي گردد".

اجازه دهيد ابتدا به تشريح مفصل تر جنبه هاي مختلف درک ماوراء حسي بپردازيم و سپس با تفصيل بيشتري از روا ن انگيزي سخن گوئيم:

تله پاتي ـ

تله پاتي از دو کلمه ي يوناني "تله" بمعني دور و"پاتوس" به معني احساس گرفته شده است. تله پاتي به ا ين معني ا ست که کسي احساس ديگري را بدون کمک گرفتن از حواس خويش بصورت مرموزي بخواند يا احساس کند. طرفداران تله پاتي مي گويند "براي انسان عادي هنگام مرگ دوست يا خويشاوندانش حالت توهم پيش مي آيد در حالي که آنها صد ها فرسنگ با يکديگر فاصله دارند" نتيجه ا ينکه "روان شخص بيمار يا کسي که در حال مرگ است شايد بطور نا هشيار پيامي مي فرستد که از فضاي واسطه مي گذ رد و روان شخص ديگر را تحت تاثير قرار مي دهد".

روشن نگري ـ روشن نگري عبارت است از آگاهي از وقايع، اشياء يا افراد بدون کاربرد حواس شنوائي، بينائي، بويائي، چشائي و لامسه. روشن نگر به کسي مي گويند که مثلأ بتواند محل زندگي وشرايط يک کودک گم شده را بدون مدد گرفتن از حواس خويش بگويد و يا از راه دور حوادث در حال رخ دادن را ببيند يا احساس کند. . بيش از چهل سال پيش دو تن از جهانگردان ايراني بنامها ي عبدالله و عيسي اميدوار در خاطرات خود که در مجله هاي آن عصر منتشر مي شد خاطر نشان کردند که روزي زنان قبيله ي آفريقائي را گريان و برسرزنان مي بينند. چون علت ا ين امر را جويا مي شوند زنان قبيله مي گويند که مي بينند که مردانشان درجنگ با قبيله دشمن شکست خورده و مرتيأ به خاک و خون مي افتند. بعد از يکي دو روز، مردان قبيله، شکست خورده در حالي که تعدادي کــُـشته و مجروح با خود دارند، به قبيله بازمي گردند.

در تله پاتي اطلاعات از اند يشه يا احساس فرد ديگري گرفته مي شود، در حالي که در روشن نگري اين آگاهي بدون ارتباط با انديشه و احساس ديگري حاصل می گردد. ادعا می شود که روشن نگری به فاصله ی زمانی و مکانی بستگی ندارد.

شناخت متقدم ـ شناخت متقدم عبارت ا ست از ديدن يا احساس کردن واقعه ای قبل از اتفاق افتادن آن بدون اين که اين شناخت متکی به داده های آماری و تسری علمی روند گذشته در پيش بينی وقايع آ ينده باشد. پيروان دين بهائی با اتکاء به شعر ذيل از حافظ اعتقاد دارند که "لسان الغيب" (حافظ) ظهور سيد باب و زندانی شدن اورا در قلعه ی چهريق (واقع در نزديکی های رود ارس) را قرن ها قبل از وقوع آن در آينه ی روشن نگری خود ديده است:

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکين کن نفس

بهمين ترتيب مسلمانان ودراويش نعمت اللهی اصرار دارند که شاه نعمت الله ولی وقايع هفتصد سال بعد از خود را بروشنی ديده است:

تعمت الله نشسته در کنجی همه را در کنار می بينم

شناخت متاخر يا شناخت بما سَبَق ـ وآن عبارت از آن ا ست که فردی بدون آنکه از افراد، اشياء يا رويدادهای گذشته کوچکترين آگاهی داشته باشد و يا برای کسب آگاهی از آنها از حواس خود مدد بگيرد بتواند آنها را ببيند يا احساس کند. مثلأ ظاهرأ برخی ازطالع بينان بدون آ نکه شما را قبلأ ديده يا در باره ی شما شنيده باشند، برخی از وقايع زندگی گذشته ی شما را برايتان باز گو می کنند.

رؤيای حقيقی ـ که خود نوعی درک ماوراء حسی است و ممکن است جنبه ی ويژه ای از روشن نگری باشد. شخص روشن نگر ممکن ا ست واقعه ای را مدتها قبل از اتفاق افتادنش در خواب ببيند. در قرآن (سوره يوسف) می خوانيم که پادشاه مصر، شرايط آينده را درخوابی می بيند که يوسف آنرا چنين تعبير می کند: "هفت سال پيوسته غله نيک آيد و هفت سال قحط آيد سخت" . مادر بزرگ اينجانب تعريف می کرد (و جالب اين است که وفا دارترين طرفداران فرا روانشناسی همانا اجداد ما هستند) که قبل از زيارت "مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه" همه چيز را مو بمو در خواب ديده بوده است وحتی با چهره ی زيارت خوانان آشنا بوده است.

روان انگيزی ـ روان انگيزی يک پديده ی باصطلاح فرا روانشناسانه است که با در ک ماوراء حسی و حوزه های مختلف آن متفاوت می باشد. روان انگيزی نه يک درک بلکه نوعی توانانی ا ست که ادعا می شود فرد با برخورداری از آن (بدون استفاده از حواس يا عضلا ت ويا ساير اندام های بدن) می تواند ضمن تمرکز فکر، استفاده از قوای ذهنی يا نيروی اراده، بر واقعيت های خارجی تاثير بگذارد. مثلأ کاری کند که تاس مرتبأ شش بنشيند يا قطار در حال حرکت را متوقف سازد و يا مسير هواپيما را عوض کند. آنچه ما آنرا چشم زخم می ناميم می تواند به نوعی قدرت روان انگيزاننده تعبير شود. بارها اين قصه را شنيده ايم که فردی از زيبائی چيزی سخت شگفت زده شده و اين شگفتی را به زبان آورده و موجب تخريب آن شيئی شده است. مثلأ خانمی جوان از لوستری تعريف می کند وآن لوستر زيبا به ناگهان از بالا می افتد و می شکند و يا مردی که از کـُــلفتی و استحکام شاخه های درختی شگفت زده می شود و موجب شکستن ناگهانی شاخه ی درخت می گردد.