چرا حضرت عیسی (ع) ازدواج نکرد؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا حضرت عیسی (ع) ازدواج نکرد؟

یه مسیحی میگفت عیسی ازدواج نکرد چون خدا بود ومیخواست خودش را وقف مردم کند.
آیا ازدواج نکردن حضرت عیسی دلیل خاصی داشته است؟؟آیا پیامبر دیگری هم در کتاب های یهودیان ومسیحیان هست که ازدواج نکرده باشد؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اندیشمند

با سلام خدمت شما بزرگوار

ازدواج یکی از سنت های اصیل بشری می باشد که دوام جامعه بشری بر آن استوار است ودر ادیان الهی به امر ازدواج اهمیت فوق العاده ای داده شده است.

قرآن در این باره می فرماید: «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً ...»؛ [1] البته ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم.

در مسيحيت فعلي که با آموزه های اصلی حضرت عیسی(علیه السلام) تفاوت دارد آموزه هایی در ترغیب به عدم ازدواج هست. متي به نقل از عيسي ـ عليه السلام ـ مي گويد:

(اهل ايمان) خواجگاني هستند كه از مادر اين چنين متولد شده اند و خواجگاني كه مردم آنان را عقيم كرده اند و خواجگاني كه خويش را براي رسيدن به ملكوت آسمان ها عقيم كرده اند، هر كس بتواند بپذيرد بايد بپذيرد.[2]

پولس مي گويد: «من به مردان و زنان مجرد مي گويم تجرد برايشان خوب است، اگر مانند من خوددار باشند، ولي اگر نتوانند مانع خود شوند بايد كه ازدواج كنند زيرا ازدواج بهتر از سوختن در آتش به سبب زنا است».

و در ادامه همين مطلب در جاي ديگر مي خوانيم: «براي مرد، پسنديده آن است كه به زني دست نزند اما به جهت دوري از زنا بايد كه هر مردي زني.... داشته باشد و هر زني شوهري...».[3]

با توجه به این امر مهم روشن است اینکه چرا حضرت عیسی(علیه السلام) ازدواج نکرده اند نیازمند دانستن شرایط اجتماعی و فردی حضرت است و عدم اطلاع دقیق از این موضوع نتیجه دقیقی را نیز در پی ندارد.اما آنگونه که از همین مطالب موجود به دست می آید ممکن است مشغولیت حضرت به امر تبلیغی به گونه ای که نیازمند سفرهای بسیاری بوده اند در کنار عمر کوتاه ایشان یکی از این دلایل می تواند باشد به طوری که از کثرت این سفرها به حضرت سیاح گفته اند در روایتی که طبرسی از حضرت علی (علیه السلام) در پاسخ به فردی یهودی نقل می کند، سیاح بودن حضرت عیسی (علیه السلام) مورد تأیید قرار گرفته است. [4] لذا ممکن است در صورتی که سن ایشان بیشتر میشد ازدواج می کردند.

[1] رعد، 38
[2] متي، 19: 12
[3] کورنئوس الاول 177، 2 و 8 ـ 9
[4] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص 225، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403ق

با سلام خدمت دوستان گرامی
می خواستم خدمت شما عرض کنم اگر کسی بپرسد چرا حضرت مسیح ازدواج نکرده یعنی پذیرفته که او ازدواج نکرده و در مورد علت آن می پرسد . اما باید اول ببینیم آیا عیسی مسیح ازدواج کرده یا خیر یعنی به نظربنده دوستان بهتر است بپرسند آیا ایشان ازدواج کرده یا خیر ؟
اینکه حضرت مسیح ازدواج نکرده اند ادعای مسیحیان است زیرا اگر بپذیرند که او ازدواج کرده است دیگر مجبور می شوند از اعتقاد به خدایی او دست بردارند به همین دلیل برخی از مسیحیان ادعا می کنند که او ازدواج نکرده است البته کلیسای کاتولیک همیشه بر این مسأله اصرار می کند اما آیا مسیحیان اولیه هم این مسأله را قبول داشتند ؟
در جواب باید عرض کنم خدمت دوستان که بسیاری از مسیحیان اولیه معتقد بودند ایشان ازدواج کرده است و دارای فرزندان نیز بوده اند به گونه ای که در قرن پنجم تا هشتم در کشور گل یعنی فرانسه و بخشهایی از آلمان گروهی به نام مرورونژی ها پادشاهی می کردند و پادشاهی آنها مقدس شمرده می شد زیرا مردم عقیده داشتند آنها نوادگان عیسی مسیح می باشند در انگلیسی به این پادشاهان Merovingian's میگفتند دوستان گروههای دیگری هم بوده اند مثلا پیروان مریم مجدلیه عقیده داشتند او همسر عیسی مسیح است و در بخشی از انجیل آنها مسیح ، مریم مجدلیه را همسر من خطاب می کند .
متأسفانه مسیحیان در نقل تاریخ و عقاید گروههای مختلف خود رعایت امانت داری را نکردند باور کنید درباره این مسائلی که گفتم منابع معروف مسیحی چیزی ننوشته و آن را سانسور کرده اند حتی اگر به دایره المعارف کاتولیک مراجعه کنید چیز زیادی پیدا نمی کنید . در هر صورت من در صدد اثبات ازدواج یا عدم ازدواج مسیح نیستم بلکه می خواهم خدمتتان عرض کنم سعی کنیم دقیق تر سوالات را مطرح کنیم .
منبع : The Merovingian Kingdoms

[="Navy"]با سلام
در «مهر تابان» (یادنامه علاّمه طباطبایی ره) ص425 چنین آمده:

«تلمیذ: آیا عدم ازدواج حضر مسیح دلیل بر نقصان نیست؟

علاّمه: دلیل بر نقصان نیست بلکه دلیلی بر روحانیّت و نورانیّت حضرت عیسی بوده است،

چون با این نشأه أبداً تماس حاصل نکرد و ازدواج ننمود و سکنی و خانه نگرفت؛ یک موجودیّت خاصّی داشت.

ولی حضرت رسول اکرم جامعیّت داشتند، از آثار و خصائص این نشأه به نحو أوفی برآمدند؛

و بالأخصّ سنّت ازدواج از خصائص رسول الله است.

و مِن آیاته أن خلَقَ لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودّةً و رحمةً إنّ فی ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکّرون (روم: 21)»[/]

با سلام:Gol:
ازدواج به خودی خود امر واجبی نیست و خداوند به خاطر مصالحی كه برای حفظ زندگی فردی و اجتماعی بشر لازم است آن را تشریع نموده است؛ و همین مستحب در مواردی برای برخی افراد خاص واجب می‎شود، مثل كسانی كه اگر ازدواج نكنند دچار گناه می‎شوند.

البته برای دیگران نیز، حتی اگر به گناه نیفتند نیز، بسیار نیکو و شایسته است. شهید مطهری می فرماید: یك پختگى هست كه جز در پرتو ازدواج و تشكیل خانواده پیدا نمى ‏شود، در مدرسه پیدا نمى ‏شود، در جهاد با نفس پیدا نمى‏ شود، با نماز شب پیدا نمى ‏شود، با ارادت به نیكان هم پیدا نمى ‏شود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد و لهذا هیچ وقت نمى ‏شود كه یك كشیش یا كاردینال به صورت یك انسان كامل در بیاید، اگر واقعاً در كاردینالى خودش صادق باشد... عامل تشكیل خانواده كه خود یك عامل اخلاقى است- و این، یكى از علل تقدس ازدواج در اسلام است- عاملى است كه جانشین نمى ‏پذیرد.[1]
اما باید در نظر داشت که مصلحت ازدواج، در شرایطی محقق می شود و شاید عدم تحقق این شرایط سبب شده است که بعضی از انبیاء نظیر حضرت عیسی (ع) یا حضرت یحیی (ع) ازدواج نکنند:
«أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحینَ[آل عمران/39] خداى تعالى تو را به یحیى مژده مى‏ دهد فرزندى كه تصدیق كننده كلمه‏ اى از خدا است (یعنى عیسى) و سیدى است كه زن نمى ‏گیرد، و پیامبرى است از صالحان»
مثلا اگر چه ازدواج یک سنت است و همگان به آن تشویق شده اند، اما هیچ کس آن را برای یک کودک توصیه و ترویج نکرده است! و رسیدن به سن خاصی لازم است تا ازدواج، مناسب حال فرد شود. و باید توجه کنیم که حضرت یحیی در جوانی به شهادت می رسند و شاید اگر بیشتر زنده می ماندند، ازدواج می کردند و حضرت عیسی (ع) نیز مدت زیادی در قید حیات مادی نبودند. و 31 سالگی به آسمان عروج می کنند.
یا اینکه برای ازدواج باید همسری مناسب و شایسته یافت و گفته نشده که در هر شرایطی باید ازدواج کرد حتی اگر همسر انسان بدترین فرد باشد.
البته در این باره نظرات دیگری نیز ابراز شده است که به آنها اشاره می کنیم:
1-مرحوم فیض كاشانی در المحجة‌البیضاء پس از برشمردن فواید ازدواج، یكی از آفات آن را نیز بازداشتن انسان از عبادت معرفی می‎كنند؛ زیرا ممكن است ازدواج، باعث غفلت انسان شده و یا كسب و كار برای خانواده باعث جمع آوری مال و دنیا دوستی بشود، وی سپس می‎گوید: پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ این توانایی را داشتند كه هم ازدواج کنند و هم از عبادت الهی غافل نشوند و این به خاطر علوّ درجه حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ می‎باشد و كسی هم قابل مقایسه با ایشان نیست؛ ولی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ احتیاط كردند و برای آن كه دچار غفلت نشوند ازدواج را ترك كردند و یا شاید برای ایشان كسب روزی حلال و تأمین زندگی یك خانواده ممكن نبوده است و لذا اقدام به ازدواج نكرده‎اند و یا این كه شاید حال معنوی ایشان به گونه‎ای بوده كه ازدواج مانع عبادت ایشان بوده است. وی در پایان اضافه می‎كند كه به هر حال، باید رفتار انبیاء را به بهترین وجه آن توجیه كنیم.[2] در نهج البلاغه خطبة 160 نیز عبارتی آمده است كه به نوعی مؤید سخن فوق می‎باشد: امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ در توصیف حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ می‎فرمایند: «...لم تكن له زوجة تفتنه و لا ولد یحزنه...»؛ یعنی عیسی ـ علیه السّلام ـ نه همسری داشت كه او را فریفتة‌خود سازد و نه فرزندی كه باعث حزن و اندوه او شود.
2- حضرت عیسی و یحیی ـ علیهما السّلام ـ هر دو، همزمان با هم و در یك منطقه بوده‎اند؛ یعنی در شرایط فرهنگی و اجتماعی واحدی می‎زیسته‎اند. و هر پیامبری بر اساس شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه خود برنامه‎ای مناسب با آن محیط برای هدایت و مبارزه با انحرافات آنها دارد. بنابراین شاید انحرافات جامعه بنی‎اسرائیل در زمان این پیامبران به گونه‎ای بوده است كه یكی از راههای مبارزه با آن فرهنگ، ترویج زندگی زاهدانه و دنیاگریزی بوده است تا گرایش افراطی مردم به شهوات مهار شود. چنان كه توصیفاتی كه حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ در نهج البلاغه از حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ آورده‎اند شاهد این است كه حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ بسیار زندگی زاهدانه‎ای داشته‎اند.[3] ناگفته نماند كه ایشان بنی‎اسرائیل را دعوت به ترك ازدواج نمی‎كردند و این را یك امر ارزش تلقی نمی‎كردند.
3-اگر چه پیامبران الهی معصوم هستند، اما درجات کمال آن ها با یکدیگر فرق می کند و عدم ازدواج بعض انبیاء می تواند نقص آن ها محسوب شود:
عده ‏اى صریحاً مى‏ گویند حضرت عیسى در خیلى جنبه‏ ها از خیلى پیغمبران برتر و بالاتر بوده، در عین حال این نقصى است براى او (و براى حضرت یحیى)؛ {عدم ازدواج} یعنى عیسى با پیغمبرى كه مزایاى او را داشته و این نقص {عدم ازدواج} را نداشته فرق مى ‏كند، آن پیغمبر {مفروض ازدواج کرده} از او كاملتر بوده است.[4]
_______________
[1]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏22، ص778.

[2]. فیض كاشانی المحجة‌البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج 3، ص 79.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 160.
[4]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى ج‏22 ص 778.

rezatahmasebi;383743 نوشت:
آیا ازدواج نکردن حضرت عیسی دلیل خاصی داشته است؟

بنام خداوند متعال
سلام و صلوات خدا بر شما:Gol:
همانظور که در تاپیک قبلی ودر تاپیک کارشناس محترم اشاره شد، یکى از سنّت هاى نیکوى بشرى که از دیر باز میان انسان ها متداول بوده، «
ازدواج» است. شاید هیچ پدیده‏اى به اندازه این سنّت حیات بخش، مورد توجه بشر نبوده است؛ زیرا هم محتوایش به طور کامل با فطرت انسان هماهنگ است و هم موجب رشد و تربیت صحیح قواى طبیعى انسان و ارضاى غرایز و تأمین نیازهاى اصیل او مى‏شود.
قرآن کریم در موارد متعدّد به اهمیت ازدواج اشاره نموده و اهداف و ثمرات آن را گوشزد کرده است. این اندیشه افراطى را که ازدواج مانع ترقى و تکامل معنوى و اخلاقى انسان است، مردود و مغایر با روش معمول انبیاى الاهى دانسته است. قرآن در این باره می فرماید: «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیةً ...»؛ [1] البته ما پیش از تو (نیز) رسولانى فرستادیم و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم. [2]
البته توجه به این نکته ضروری است، احکامی که خداوند برای بندگان تشریع کرده، بر دو گونه است، قسمتی از این احکام تغییر ناپذیر است، همه انسان ها موظف به انجام آن هستند و استثنا پذیر نیست؛ مانند انجام عبادات واجب و دوری از محرمات، ولی قسم دیگری از اعمالی که خداوند به آن سفارش کرده، مثل برخی از مستحبات، [3] بسته به موقعیت فردی و اجتماعی افراد قابل تغییر است. در این قسم از احکام هر فرد می تواند بر اساس مصلحت شخصی یا اجتماعی خود، با آن برخورد کند. به عنوان مثال گر چه ازدواج امری پسندیده است و در روایات به آن تأکید شده است، اما همین امر برای افراد مختلف با روحیه های متفاوت، از نظر اهمیت در یک درجه نیست، اگر کسی با ازدواج نکردن به حرام می افتد یا دچار تشویش خاطر می شود و از مزاج گرمی برخوردار است، به گونه ای که اگر ازدواج نکند، از وظایف دیگر زندگی باز می ماند، به یقین این امر برای چنین شخصی سزاوار بلکه واجب است و این احتمال بعید نیست، روایاتی که تأکید بر ازدواج دارد، ناظر به این گونه افراد باشد. اما برای کسی که ازدواج، وظایف مهم دیگر زندگی او از قبیل تحصیل، تبلیغ دین و ... را دچار مشکل می کند، می توان از آن چشم پوشی کرد.
حال به بررسی آنچه در باره ازدواج نکردن حضرت عیسی (ع) آمده است می پردازیم:
الف. دوری از دنیا طلبی حاکم بر جامعه
دلایلی در باره ازدواج نکردن حضرت عیسی (ع) در منابع روایی موجود است، از جمله:
1. امام صادق (ع) می‌فرماید: از حضرت عیسی (ع) سؤال شد که شما چرا ازدواج نمی‌کنی؟ گفت: ازدواج به چه کار من آید؟ گفتند: دارای فرزندانی خواهی شد، گفت فرزند به چه درد می‌خورد، اگر زنده بماند باعث گرفتاری می‌شود، و اگر بمیرد باعث حزن و اندوه است! [4]
2. مسیح (ع) به یاران خود گفت: خوراک من گیاهان زمین، و آب خوراکی من از رودخانه‌ها و چشمه ‌ ها است که با دست های خود آب را می ‌ نوشم، روشنائی من نور ماه است، فرش من خاک و بالش من سنگ ‌ ها. لباس من از موهای حیوانات است، فرزندی ندارم تا بمیرد، زنی ندارم تا محزون شود، خانه‌ای ندارم تا خراب شود، مالی ندارم تا تلف شود، پس بنابر این من بی ‌ نیازترین فرزندان آدم هستم. [5]
بنابر آنچه گذشت، این روایات نمی تواند ناظر به اصل ازدواج باشد؛ زیرا بر اساس آنچه در آیه 38 سوره رعد آمده، خداوند سنتش بر ازدواج پیامبران بوده است. بنابر این سخن حضرت را باید با توجه به مخاطبان و شرایطی که در آن بوده اند تبیین نمود.
مخاطبان حضرت کسانی بودند که بیش از اندازه گرفتار لذایذ دنیا شده بودند و دست برداشتن از آن برایشان مشکل بود، که سخنان عیسی (ع) نیز ناظر به آن است که چنین توانایی برای بشر وجود دارد، نه آن که حضرت بخواهد اصل ازدواج و فرزنددار شدن را ناپسند بداند.
جالب است قرآن کریم نیز با تمام تأکیدی که بر ازدواج دارد، زن، فرزند و مال را از جهاتی مایه فتنه می‌داند، چنان که می‌فرماید: ""ای مؤمنان! در میان زنان و فرزندانتان، دشمنانی برای شما یافت می شوند پس کاملا به هوش باشید و ...زنان و ثروتهایتان تنها آزمونی برای شماست و پاداش بزرگ را باید نزد خدا یافت" [6] که مطمئنا این آیات به معنای مخالفت با ازدواج و داشتن فرزند و نیز به دست آوردن مال و ثروت نیست، بلکه دلبسته شدن به آنها را مورد نکوهش قرار می دهد.
ب. عمر کوتاه و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی
در علت نام گذاری حضرت عیسی (ع) به مسیح گفته شده است که ایشان سیاح بود. سیاحت، به معنای سیر کردن در زمین برای عبادت و منقطع شدن از خلق معنا شده است؛ [7] به همین جهت گفته شده است، ایشان در روی زمین به گردش می پرداخت، پس در هنگام شب بر می خواست و تا صبح نماز می خواند. [8] در روایتی که طبرسی از حضرت علی (ع) در پاسخ به فردی یهودی نقل می کند، سیاح بودن حضرت عیسی (ع) مورد تأیید قرار گرفته است. [9] بنابر این دلیل دیگری که می توان در علت ازدواج نکردن حضرت بیان کرد این است که ایشان به جهت عمر کوتاه و اشتغال مداوم به سفرهای تبلیغی به نقاط مختلف، امکان ازدواج برایشان فراهم نشده است و ازدواج گر چه کار پسندیده‌ای است، اما به خودی خود واجب نیست و وقتی که کار مهم تری انسان را از اقدام به آن بازدارد ترک آن مانعی ندارد. مسئولیت و کار حضرت عیسی (ع) اهمیت آن، از پرداختن به ازدواج بیشتر بوده است و تشخیص این مطلب نیز با خود ایشان که پیامبر خداوند بود، است.
ج. عقیده مسیحیان در این موضوع
در این باره استاد مطهری (ره) چنین می گوید: یک عقیده خلاف را مسیحیان وارد مذاهب جهان کردند، که علت زن نداشتن حضرت عیسی (ع) این بود که زن عنصر گناه و شیطان کوچک است و ازدواج و مسائل جنسی مانع رشد و تعالی انسان می‌شود، به اعتقاد آنان مرد به خودی خود گناه نمی‌کند و زن که شیطان کوچک است مرد را وسوسه می ‌ کند و او را به گناه وا می ‌ دارد. به اعتقاد مسیحیان، اساساً قصه آدم و شیطان و حوّا این طور شروع شد که شیطان نمی ‌ توانست در آدم نفوذ کند، لذا با فریب دادن حوا، واسطه فریب آدم مهیا شد. در تمام تاریخ همیشه به این گونه بوده است که شیطان بزرگ زن را و زن مرد را وسوسه می‌کند. اصلًا داستان آدم و حوّا و شیطان در میان مسیحیان به این شکل درآمد. ولی قرآن درست خلاف این را می‌گوید؛ قرآن وقتی داستان آدم و شیطان را ذکر می‌کند، برای آدم اصالت و برای حوّا تبعیت قایل نمی شود، این دروغی را که به مذهب‌ها بسته بودند زدود و بیان داشت که جریان عصیان انسان چنین نیست که شیطان اول زن را وسوسه و به واسطه او مرد گمراه شود، شیطان هر دو نفر را مورد خطاب خود قرار داد و قسم دروغ خورد، از این رو مقدار لغزش آدم و حوا یکسان بوده و برتری یکی از آنان بر دیگری مطرح نبوده است. شاید برای همین است که قرآن گویی عنایت دارد که در کنار مردان پاک از زنان پاکیزه یاد کند و در مواردی جایگاه زن را برتر دانسته است. [10]
یاد آوری این نکته ضروری است، که این مسئله در میان مسیحیان مورد اختلاف است و عده ای از آنان (اگر چه در ادعا) نقطه مقابل سخن استاد مطهری را گفته اند تا آن جا که حتی قایل به حرمت طلاق زن شده اند، و مسئله ازدواج نکردن حضرت عیسی (ع) و پیروی کشیشان و راهبان از ایشان را ناشی از علل دیگری می دانند.
د. جدا بودن حساب اولیای الاهی از عموم مردم در قسمتی از کردار
یکی دیگر از مسائلی که توجه به آن ضروری است، ممکن است به جهت موقعیت ویژه اولیای الاهی در جامعه، اموری از ناحیه خداوند یا خود ایشان مورد توجه قرار گیرد، که از دیگران خواسته نشده باشد؛ مانند وجوب نماز شب برای رسول خدا، [11] زهد حضرت علی (ع) در زندگی شخصی، در حالی که خود حضرت می فرمایند، این گونه زندگی، در توان شما نیست و از شما خواسته هم نشده است. [12] از این رو شاید عمل شخصی حضرت عیسی (ع) از این امور باشد.

___________________
[1] رعد، 38.
[2] برای اطلاع بیشتر از اهمیت ازدواج به سؤال 1300 (سایت: 1283) فلسفه ازدواج مراجعه نمایید.
[3] ازدواج در حکم اولیه مستحب است، و در صورتی واجب می شود که انسان به حرام افتد.
[4] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 14، ص 238، ح 15، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[5] همان، ج 67، ص 314، ادامه ح 19.
[6] تغابن، 14-15.
[7] ابن منظور، لسان العرب، ج 2 ص 492، دار الفکر، بیروت، 1414ق.
[8] واسطی زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4 ص 98، دار الفکر، بیروت، 1414ق.
[9] طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص 225، نشر مرتضی، مشهد مقدس، 1403ق.
[10] ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 17، ص 402، انتشارات صدرا، قم، 1383 ش.
[11] طوسی، محمد بن حسن، َتهذیب ‏الأحکام، ج 2، ص 242، ح 28، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365ش.
[12] ر.ک: امام علی (ع) نهج البلاغة، ص 52، انتشارات دار الهجرة، قم.

موضوع قفل شده است